چگونه اعمال عمره را انجام می دهیم
از ساعت سه بعد از ظهر تا سه بعد از نیمه شب، چگونه اعمال عمره را انجام می دهیم؟
این نوشتار سعی دارد گزارشی از لحظه خروج زائران از مدینه تا پایان اعمال عمره مفرده که مقداری بیشتر از نصف روز به طول می انجامد را برای زائرینی که نخستین توفیق تشریف بازگو کند.
شب قبل از حرکت چمدان ها را درب اتاق ها ساعت ده شب در هتل مدینه تحویل می گیرند. نکته ای که باید در نظر داشت این است که وسایل ضروری برای احرام را باید جدا کرد ، چون دیگر دسترسی به چمدان ها تا مکه امکان پذیر نیست. چمدان های زائران با ماشین باری مستقلی به هتل مقصد در مکه برده می شود و چمدان هایی که شماره اتاق هتل مکه روی آن نوشته شده توسط عوامل بومی به درب هنل زائر بده می شود.
تجربه نشان داده هیچ چمدانی گم نمی شود ، پس اگر در هنگام ورود به هتل مکه وسایل خود را نیافتید نگران نباشید ، بردباری کنید و تا صبح فردا منتظر باشید.
بعد از صرف ناهار ، افراد غسل احرام در هتل می گیرند و سپس لباس احرام می پوشند . در روایات آمده که این عمل یادآور مرگ است ؛ غسل و پوشیدن لباسی شبیه کفن.
غسل احرام، مستحب موکد است و بهتر است که در میقات شجره انجام شود اما زائرینی که برای نخستین بار مشرف می شوند بهتر است در هتل این کار را انجام دهند زیرا در مسجد شجره به علت شلوغی ، هول شدن افراد و کمبود وقت مشکل ایجاد می شود.
در واقع زائران در هتل غسل کرده و لباس احرام می پوشند ، ولی در مسجد شجره نیت کرده و احرام شرعی منعقد می شود.
کاروانها بین ساعت سه تا چهار از مدینه حرکت میکنند و فاصله شش کیلومتری تا مسجد شجره را حدودا 15 تا 20 دقیقه طی می نمایند.
کاروانها به طور عموم در وقت خداحافظی در مدینه مراسم وداع با شهر پیامبر را برگزار می کنند و دو سه سالی است که پیمان نامه با رسول خدا نیز توسط مسئول فرهنگی هتل ها قرائت می شود. روحانی و گاهی هم مدیر آخرین تذکرات را یادآور می شوند.
معمولا سه اتوبوس یا چهار اتوبوس حاوی زائران یک کاروان است. مدیر، معاون و روحانی هر کدام مسؤولیت یک اتوبوس را دارند. زائران باید بعد از احرام نیز دقیقا سوار همان اتوبوسی شوند که برای آنان معین شده است. اتوبوس های هر کاروان در مسجد شجره کنار همدیگر توقف می کنند تا هنگام بازگشت از مسجد که هوا نیز تاریک شده یافتن آنها راحت تر صورت پذیرد.
دو محل عمده پارکینگ یا به اصطلاح مواقف در مسجد شجره درست شده است. موقعیت جغرافیای مسجد شجره قدری ابهام آمیز است. یک چهار دیواری که در بخشهایی از آنها حمامات تعبیه شده و در وسط این چهار دیواری یک بنای دیگر که زاویه آنها در وسط اضلاع چهار دیواری بیرونی است. در فضاهای مثلثی ایجاد شده در اطراف معمولا درختان و سبزه کاشته شده است.دو راهرو هم در کنار دیوارها هست که در یکی از آنها که طولانیتر و زیباتر است، مغازههایی وجود دارد که حالت سوپر مارکت کوچک دارند. به علاوه ابزار و وسائل احرامی شامل حوله و دمپایی و کمربند و این قبیل عرضه میکنند.
اگر کسی به هر دلیل ماشین های کاروان خویش را پیدا نکند ، بهترین راه این است که سریعا به محوطه اصلی مسجد برگردد ، مدیر و معاون کاروان در آن محدوده راحت تر می توانند زائر را بیابند تا اینکه زائر بخواهد از مجموع 120 اتوبوس زائر ایرانی ، اتوبوس کاروان خود را بیابد. خوب است بدانیم ، هم اکنون روزانه حدود پنج هزار زائر ایرانی وارد مدینه می شوند و به همین تعداد نیز روزانه در مسجد شجره محرم می شود.
همه زائرینی که از مدینه عازم مکه می شوند باید در مسجد شجره محرم شوند.علت نامگذاري اين مسجد به " شجره " آن است که رسول خدا ( ص ) زير درختي در آنجا نماز خواندند و سپس احرام بستند . پيامبر ( ص ) در چند نوبت در اين محل محرم شدند و ائمه اطهار نيز در اين مکان ، احرام مي بستند و به همين علت صفاي خاصي دارد .
کاروان های زائران ایرانی معمولا پس از ورود به مسجد که تقریبا ساعت پنج بعد از ظهر خواهد بود پس از بیان آخرین راهنمائی های روحانی کاروان به دو بخش آقایان و بانوان تقسیم می شود. مردها به همراه روحانی به داخل مسجد می روند تا پس از دقایقی ، ذکر تلبیه را بگویند . خانم ها هم باید به بخش زنان در مسجد بروند که در آنجا چند نفر از خواهران حوزه علمیه وظیفه پاسخ به پرسش های زائران و گفتن ذکر تلبیه را بر عهده دارند. سابقا آنان نیز توسط روحانی محرم میشدند. یعنی جایی نزدیک پشت نردهها میآمدند و روحانی نیت و لبیک را به آنان تعلیم میداد. اما در این چند سالی که بانوان در مسجد به وسیله مبلغه ها محرم می شوند و می توانند مسائل اختصاصی بانوان را نیز از آنان بپرسند بسیار بهتر شده است.
متاسفانه گاهی در کاروان های زائران ایرانی می بینیم که خانم ها دچار اضطراب و استرس می شوند ، خیلی حیف است که بخواهیم شیرین ترین لحظات عمر را نیز با نگرانی سپری کنیم. خیلی علاقمند هستم پژوهشی تحقیقی درباره علت استرس در بین بانوان هنگام انجام اعمال حج و روش های جلوگیری از آن توسط افراد فرهیخته حوزوی و دانشگاهی انجام پذیرد.
در روایتی دیدم که بانوی بارداری، پس از احرام وضع حمل کرده و درباره چگونگی ادامه اعمال از معصوم پرسش می کند ! از خود پرسیدم آیا زنان 14 قرن پیش اعتماد به نفس شان در انجام اعمال حج و عمره بیشتر بوده یا برخی از بانوان که با پیش آمد هر مسئله ای در اعمال دچار نگرانی و تشویش می شوند. بگذریم.
برای احرام مردها باید همه لباس های خود را بیرون آورند و فقط دو حوله بر تن کنند و البته کمر بند و دمپایی مخصوص ، اما بانوان می توانند با هر لباسی محرم شوند و معمولا زنان ایرانی لباس سفیدی دوخته و از آن استفاده میکنند. البته باید این لباس نازک نباشد و گل و زینت هم نداشته باشد.
در روایات آمده است که گفتن « لبیک اللهم لبیک » ، شعار حج است و بهتر است مردان آن را بلند و زنان آرام بگویند ، اما جالب است گاهی برعکس عمل می شود !
شورانگیزترین اعمال عمره ، همان لحظه احرام است ، زیرا زائر می خواهد به ندای پروردگارش پاسخ دهد و پیمانی که در عالم ذر با خدا بسته را تجدید کند. نه گفتن ذکر تلبیه مشکل است و نه به اصطلاح نیت - که آن هم داستان غریبی دارد - ، آنچه را که هیچ کس تضمین نمی کند و همیشه باید در حالت خوف و رجا بود « قبولی اعمال » است ، شاید اگر اشکی بر گونه جاری شود نشانه ای از شکستن دل و پذیرش اعمال باشد. اهل دل می گویند در آن لحظات انسان از صمیم قلب استغفار کند ، گناهان خود را به مرور کند و برای هر یک استغفار نماید. استادی می گفت در آن لحظات گوشه ای بنشینیم ، تنها ، و هر کس که حقی بر گردن ما دارد را ببخشیم ، شاید خداوند نیز به خاطر این سعه روح ، ما را نیز ببخشید و راحت بتوانیم لبیک بگوییم.
یکی از کارهایی که در چند سال اخیر مرسوم شده تصویر برداری و فیلم برداری دسته جمعی و خانوادگی در مسجد با لباس احرام است ، این کار هر چند می تواند خاطرات این روز را زنده نگه دارد ولی باید بدانیم که معمولا دربان مسجد اجازه نمی دهد دوربین فیلم برداری را به داخل مسجد ببریم و یا باید آن را به دورن اتوبوس ها برگردانیم که مشکل است و یا باید به امانت داری جدید التاسیس مسجد تحویل دهیم ، البته اگر بخواهیم با موبایل این کار را انجام دهیم دیگر این مشکلات را ندارد.
یک دشواری که در مسجد شجره انسان دارد این است که چون لباس همه شکل هم است و همچنین دمپایی همه نیز مانند هم ، یافتن دوستان و دمپایی ها اندکی دشوار میشود ! البته آنهایی که جاکفشی که کاروان ها داده اند را همراه خود داشته باشند دیگر حداقل مشکل گم شدن دمپایی را ندارد .
معمولا به کاروانها توصیه میشود که پیش از اذان مُحْرم شوند. نماز مغرب به امامت امام مسجد شجره خوانده میشود. اما چون وقت آن قدری زود است کسانی دوباره خودشان نماز را اعاده می کنند. سپس نماز عشا برای آقایان به امامت نماینده بعثه مقام معظم رهبری در مدینه و در حیاط مسجد خوانده می شود و البته زائران نماز را شکسته باید بخوانند. بعد از نماز نیز، ذکر لبیک ها را بار دیگر بلند تکرار می کنند . بر اساس روایات مستحب است ، هفتاد بار ذکر لبیک تکرار شود.
نماز عشا که خوانده شود حرکت جمعیت کاروانها به صورت دسته جمعی به بیرون آغاز میشود. منظره جالب وعجیبی است .هر گروه سپید پوش به صورت دسته جمعی لبیک گویان از کسجد شجره خارج می شود و به طرف اتوبوس ها می روند. تقریبا تا یک ساعت بعد از نماز عشا دیگر اتوبوسی در اطراف شجره نیست و بار دیگر این غیر ایرانیها هستند که تک تک پیدا میشوند.
اگر کسی یک شبانه روز در مسجد شجره باشد می یابد که ایرانی ها فقط و فقط عصر ها به مسجد شجره وارد و پس از نماز مغرب و عشا خارج می شوند. اما این که چرا ایرانیها دقیقا این ساعت میآیند و میروند، به خاطر حکم فقهی زیر سایه رفتن است. غالب فقها نشستن داخل اتوبوس مسقف را در شب اشکال نمیکنند، چون استظلال یعنی زیر سایه رفتن صدق نمیکند، زیرا خورشیدی در شب در کار نیست. بنابراین تمام برنامهریزی کاروانهای ایرانی در این وقت است.
روحانی در همان آغاز حرکت بار دیگر از تک تک افراد سؤال می کند که مُحرم شدهاند یا نه. در آغاز حرکت دوباره برای چند دقیقه لبیک گفته میشود. پس از آن خوراکیهایی که تدارک دیده شده در اتوبوس ها تقسیم میشود. و در زمانی که ماشین در حرکت است ، غذاها خورده می شوند.
آنچه در این چند سال معمول است که به عنوان شام در بین راه داده شود ؛ یک آب میوه، یک ظرف غذا که معمولا برنج و عدس و کشمش است، یک عدد موز، یک عدد ماست، یک بسته خرما که 7 -8 خرما در آن است و یک بطری آب. در هر اتوبوس کسانی متکفّل این تقسیم هستند و زائران جوان نیز داوطلبانه در تقسیم و جمع آوری باقیمانده ظروف مشارکت می کنند. پس از مصرف غذا، چراغهای داخل اتوبوس خاموش شده و غالبا به استراحت می پردازند که البته بعضی صحبت کرده و برخی دعا یا قرآن میخوانند. توصیه می شود افراد به استراحت بپردازند تا انرژی بیشتری برای اعمال مکه داشته باشند.
معمولا گفته میشود زن و شوهرها کنار یکدیگر نباشند، هر چند هیچ اشکال فقهی ندارد که کنار هم باشند. به شوخی به زائران گفتم می خواهید برای چند ساعت به جای آنکه زن و شوهر باشید ، خواهر و برادر باشید!
معمولا توبوس ها یک راننده دارند. حرکت آن هم در یک لاین از اتوبان است . راننده های اتوبوس ها غیر بومی هستند و از کشورهای دیگر می باشند که برای کار به عربستان آمده اند. راننده ها مجاز به سرعت معینی هستند و به هیچ وجه زائران نباید به آنها اصرار کنند که سرعت خود را بیشتر کنند.
راننده برای اینکه خوابش نبرد گاهی با تلفن همراه صحبت می کند و گاهی هم یکی از زائران که قدری عربی بلد است کنار او می نشیند ، خلاصه این قشر افراد زحمت کشیده ای هستند که احترام آنها به ویژه در لباس احرام لازم است.
شهر مکه و مدينه ، با شاهراه 450 کيلومتري " هجرت " به هم متصل شده اند. امروزه اين مسير را که اتوبان است ، اتوبوس ها به طور متوسط در 5 ساعت مي پيمايند. اين اتوبان همان جاده اي است که 1400 سال پيش پيامبر خدا (ص) از مکه به يثرب هجرت نمودند.
اگر کاروان ساعت هشت تا هشت و نیم شب حرکت کند، برای ساعت دوازده تا یک و نیم به مکه می رسد. ماشینها بیست دقیقه در میان راه نگه میدارند و معمولا کاروانها یک چای یا یک نوشابه به زائران خود می دهند و امکان رفتن به دستشوئی و تجدید وضو فراهم است. یکی از مکانی هایی که اتوبوس ها در آنجا توقف میکنند ساسکو نام دارد.
ورودی شهر مکه مکرمه که زائران از مدینه وارد می شوند، ابتدای مسجد تنعیم است که آغاز منطقه حرم شرعی است و هم اکنون نیز استوانه ای قدیمی که نشانگر ابتدای حرم است، نصب می باشد.
وقتی وارد شهر مکه می شوید ، برج ساعت سبز رنگی را با فاصله می بینید که در سال گذشته در کنار مسجد الحرام نصب شده که هم نمایانگر ساعت است و هم جهت قبله و مسجد الحرام مشخص می گردد . اما حیف که در این چند ساله برج هایی ساخته شده که مشرف بر کعبه معظمه است و با سادگی وپاکی مسجد تناسبی ندارد .
ای کاش این برج ها را اگر برای رفاه حال زائران ساخته اند ، حداقل با فاصله قابل قبولی درست می کردند تا اگر آیندگان نیز احساس ضرورت برای توسعه مسجد الحرام بیابند ، نخواهند برجی صد طبقه را تخریب کنند !!
خلاصه ، وقتی به هتل در مکه رسیدید ابتدا باید مطمن شوید هیچ وسیله ای در ماشین جا نمانده ، زیرا که یافتن آن ماشین بسیار مشکل است ، سپس باید کارتهایی را که به منزله کلید در اتاق است از مسئول هتل تحویل بگیرید.
پس از گوش دادن به تذکرات مدیر ثابت هتل که ایرانی است به اتاق های خود منتقل شوید. یک کاروان معمولا در جای مشخصی از هتل یک یا دو طبقه نزدیک بهم اسکان مییابند. اتاق مدیر کاروان و روحانی ثابت است. یعنی فرض کنید در هتل دارالهادی، ده طبقه مسکونی است. همان اتاقی که در طبقه پنجم از مدیر یا روحانی است در سایر طبقات هم، چنین است. در لابی هتل هم اطلاعات اولیه راجع به هر کاروان از جمله ، اسم کاروان ، نام مدیر ، معاون و روحانی و شماره اتاق های هر یک ، روز ورود و خروج از هتل ، زمان برنامه زیارت دوره ، برنامه های مذهبی از جمله دعای کمیل و ندبه و جلسات کاروان درج شده است. هر چند که برخی از مدیران اقدام به تهیه اطلاعیه برای نصب در راهروهای طبقات کاروان خود برای اطلاع رسانی بهتر به زائران در روزهای بعد خواهند کرد.
اما مهمترین مسئله: چه زمانی اعمال را انجام دهیم ؟؟
زمانی که مستقر شدید در اندیشه رفتن به مسجد الحرام برای انجام اعمال میافتید. برخی از افراد شب را خوابیده و صبح برای اعمال به حرم مشرّف میشوند. اما برخی دیگر وضو گرفته یا احیانا غسل هم کرده به حرم میروند. برخی از هتلها برای حرم ماشین دارند و برخی دیگر چون نزدیکاند ندارند.
به دلیل شلوغی، آن هم در ساعت دوازده و نیم شب، تا نیمه راه با ماشین رفته و بقیه راه را پیاده رفتیم. معمولا کاروانها دستهجمعی به حرم میروند، و اگر تعداد افرادی که سفر اولشان است در کاروان فراوان باشد، اعمال مستحبی را کامل انجام میدهند. ورود به مسجد الحرام و به خصوص لحظه دیدن کعبه برای این افراد خیلی شیرین و تقریبا باور نکردنی است. در آنجا دعاهای مفصلی دارد که خوانده میشود. پیش از آن همه به سجده شکر میافتند. بدون شک و به رغم آن که مردم هزاران بار عکس کعبه را دیدهاند، اما این صحنه همچنان خاطرهانگیز است.
اینجا باید برای دمپاییها فکری کرد. داستان دمپایی اول به نظر ساده میآید، اما بعد از چند روز متوجه خواهیم شد که مسأله جدی است و باید اصولی را رعایت کرد. جاکفشیهای فراوان با شماره تدارک دیده شده و در جای جای مسجد البته نه در همه بخشها گذاشته شده است. شما باید کفش یا دمپایی را به یکی از آنها که معمولا جای بیست سی جفت بیشتر ندارد، اما وقت نماز، گاه تا صد جفت هم روی هم میگذارند، قرار دهید. شماره آن جاکفشی را به خاطر بسپارید. اگر دمپایی شما هم رنگ دیگر دمپاییها باشد، مثل دمپاییهای بند انگشتی معمول میان عربها، ممکن است عوض شود. از این بابت نباید نگران باشید. در وقت شستشو خواهید دید که صدها جفت از این دمپایی ها دم جارو ریخته شده و گوشهای ریخته میشود. اگر شماره را فراموش کردید تقریبا باید از یافتن آن ناامید باشید. مکرر در راه حرم رفقای خود را میبینید که پای برهنه بر میگردند. افراد در روزهای اول از این اشتباهات کمابیش مرتکب می شوند. اما افراد کهنه کار از این بابت ضرری نمیکنند.
به هر روی، افرادی که به صورت مُحرم وارد مسجد میشوند، کم کم به قسمت صحن اصلی مسجد میرسند. در اینجا تأملی کرده، نماز تحیت یا شکر خوانده شده و روحانی برای مردم جزئیات اعمال را عینیتر توضیح میدهد. میگویند عمل تحیت در مسجد طواف است. برای افرادی که بارها مشرّف شدهاند توضیحات چندان لازم نیست.
در اینجا زائران آماده برای انجام طواف میشوند که بعد از محرم شدن در میقات، اولین از اعمال است. اگر جمعیت زیاد یا نسبتا قابل توجه باشد، شما باید اندکی پیش از خط مقابل حجر الاسود وارد جمعیت شوید. به تدریج خودتان را به کعبه نزدیکتر کنید. وقتی روبروی حجر الاسود رسیدید نیت کرده طواف را شروع میکنید.
نیت کردن یک معضل است. زائر همهاش در فکر این است که چطور نیت کند. با این که مکرر به آنان گفته شده است که نیت صرفا قصد انجام عملی است اما باز هم روحانی، با صدای بلند جزء جزء نیت را به زبان آورده و همه تکرار میکنند: «نیت میکنم برای انجام طواف عمره تمتع از حج تمتع از حَجة الاسلام واجب قربة الی الله». در عمره مفرده مثلا «طواف میکنم هفت دور، بر دور خانه خدا برای عمره مفرده قربة الی الله» و تعابیری از این قبیل.
افرادی که مشغول طوافند چند گروهند: گروهی به صورت گروهی طواف میکنند. بیشتر ایرانیها و ترکها و لبنانیها این طور هستند. یک نفر دعا میخواند بقیه تکرار میکنند. تصور بفرمایید هر کدام با یک لهجه و ادبیات. البته این گروهها از چند ده نفر هستند تا ده نفر یا کمتر. برخی دیگر به صورت خانوادگی طواف میکنند که شکل معمول آن زن و شوهرهاست. برخی از جوانترها خیلی مراقب هستند که کسی با آنها تصادم پیدا نکند. گاهی دیده میشود مرد پشت سر زن خود قرار گرفته با دو دست هوای او را دارد و چسبیده به او در تمام هفت دور حرکت میکند. اما برخی راحتتر حرکت میکنند.
در مطاف، از قدیم تا الان زن و مرد از هم تفکیک نشدهاند و سابقهای هم برای این تفکیک نیست. سابقا نماز خواندن در مسجد الحرام هم تقریبا به این گونه بود که دسته دسته زن یا مرد در فواصلی نشسته نماز جماعتی میخواندند، اما ده سالی است که زنها را کاملا جدا کردهاند. اختلاط زن و مردم در مطاف سبب میشود که دایما با یکدیگر برخورد کنند، اما هیچ کس اعتراضی نمیکند و همه به طور طبیعی از کنار یکدیگر رد میشوند. این وضعیت حتی در اوج شلوغی در ایام حج هم همین طور است و آن موقع شگفتتر. زیرا گاهی برای دقایقی چند، زن و مردی کاملا به هم چسبیدهاند و هیچ منفذ و راه نجاتی وجود ندارد تا مسیر را عوض کنند. آدمهایی که خیلی غیرتی باشند ممکن است تصمیم بگیرند دیگر هیچ گاه زن خود را به حج واجب نیاورند. برخی از آنها هم ممکن است اجازه دهند زنشان تنها طواف کند تا این صحنهها را اگر هم اتفاق افتاد نبینند.
این که محدوده مطاف بین بیت و مقام ابراهیم باشد ـ مثل فتوای امام و دیگران هم ـ بیشتر این فشردگیها را تولید میکرد. این فتوا در این اواخر قدری تغییر کرد و حتی آیت الله فاضل هم که مقلد زیاد داشت عقیدهاش تغییر کرد که خارج از مطاف را هم جایز میدانست. در حال حاضر احتیاط طواف در بین بیت و مقام هست، اما اصراری روی آن به خصوص در شلوغی نیست.
غالب افراد کتابچههای دعا در دست دارند و برای هر دور یک دعای مخصوص می خوانند و به این ترتیب هم دعا میخوانند وهم شماره طواف را نگه میدارند. برخی با تسبیح این کار را انجام میدهند. برخی با انگشت که با هر طواف یکی را خم میکنند. یا انگشتری را از انگشتی به انگشت دیگر میبرند. برخی هم با کارهای دیگر.
تعجب نیست بگویم که این بار من با هر طواف، زاویه یکی از اوراق کتاب دعا را تا می کردم. معمولا تا دور سوم اشتباه نمیشود، اما همین که به دور چهارم رسید مشکل پیدا شده و احتمال قاطی کردن وجود دارد. آنها که دسته جمعی حرکت میکنند به حجر الاسود که می رسند رقم طواف را بلند بیان میکنند تا همگی مطمئن باشند تا این لحظه مثلا سه یا چهار دور گشتهاند. به هر حال شک در دفعات طواف یکی از مسائلی است که خیلیها درگیر آن هستند. درباره دعاها و این که حتما روحانی بخواند، برخی از زائران اصرار دارند. در حال حاضر موفقیت یک روحانی در گرو آن است که بلند بخواند و دیگران تکرار کنند. اگر روحانی این کار را نکند، مردم نسبت به او بدبین میشوند که برای آنها دعا خوانده نشده است!!
گاهی افرادی که در جمع حاضر نبودهاند، احساس غبن میکنند. این در حالی است که دعای مأثوری برای طواف نرسیده و اصولا طواف یک عمل فردی است که حتی بدون کمترین ذکری قابل قبول است. بلند خواندن دعا به همان اندازه که برای زائران و روحانی خوب است برای دیگران آزار دهنده میشود. البته این کلیت ندارد، اما اگر صدا قدری نکره باشد در سامعه دیگران مشکل ایجاد می کند و اسباب ناراحتی و حواس پرتی دیگران میشود. هرچند گاهی به دیگران هم یاد میدهد که چه دعایی بخوانند.
سابقا دعاهای سیاسی هم در طواف وجود داشت و به احتمال هر بار با زمینهای خاص ممکن است دوباره این قبیل دعاها مطرح شود. مثلا برای فلسطین یا لبنان یا جز اینها. به صورت معمول گاهی هم دعاهای مذهبی مثل صلوات و جز اینها هست. دستههای لبنانی در ایام حج و اوقات دیگر هم منظمتر شعار داده و علاوه بر ملاحظات مذهبی جنبه سیاسی هم به شعارهای خود میدهند و برای پیروزی حزب الله دعا کرده، اسامی حسن نصرالله و آیت الله خامنهای را بر زبان میآورند. گاهی هم دعای فرج یا دعاها و مناجاتهای دیگر را میخوانند. صلوات که دو شکل نزدیک به هم را سنی و شیعه دارند نیز شنیده میشود. بیش از همه آیه ربنا آتنا در طواف خوانده میشود. برخی مناجات شعبانیه را میخوانند. کسانی هم شب جمعه دعای کمیل را یا صبح جمعه دعای ندبه را در طواف میخوانند. برخی هم قرآنیخوانند و آدمی را میشناسم که بارها قرآن را در طواف ختم کرده است.
دوستی هم دارم که چند صد بلکه بیش از هزار صفحه در حال طواف نوشته و مشغول چاپ آن است. به هر حال خیلی از اوقات افراد برای خود دعاهای خاصی را حفظ هستند و بدون کتابچه میخوانند. اندکی از افراد در حال دعا خواندن و طواف کردن، اشک میریزند، اما غالبا مشغول طواف هستند. اصولا مزاحمتی از سوی سعودیها در مسجد الحرام برای خواندن وجود ندارد. مگر موارد استثنایی که برداشت جداگانهای از آن بشود. مثلا سالهای پیش در ایام حج قاریان قرآن در طبقه دوم جلسات منظم قرائت داشتند که تعطیل شد. سال ها قبل آقایی بود به نام منتظر جایی برابر رکن یمانی مینشست و اشعاری میخواند و ایرانیان دورش جمع میشدند.
یکی از پدیدههای معمول در مطاف در ایام عمره، ویلچرهایی است که برای افراد عاجز به کار میرود. برای بیش از هزار و اندی سال تخت روان بود که افراد را روی آن گذاشته چهار حمال اطرافش را میگرفتند. این یکی از شغلهای پردرآمد برای سیاهان بود و پول خوبی از این راه به دست میآوردند. آنان در بیرون مسعی کنار دیوار کوه ابوقبیس به نوبت ایستاده و در هر روز به ویژه در ایام حج به دفعات نوبتشان میرسید. صحنه دیدنی بود. اما چند سالی است که آن بساط جمع شده است و با ویلچر حرکت داده میشوند. البته همان شغل هست، اما کمتر شده و بیشتر افراد خانواده این کار را انجام میدهند. گاهی هم جوانهای بیکار مکه ویلچر را حرکت میدهند.
مسجد الحرام صدها ویلچر در اختیار دارد که آنها را با گرفتن گذرنامه امانت می دهد. این ویلچرها که باید اندکی عقب از مرکز ثقل جمعیت باشد به محدوده نزدیک به کعبه میآیند و این سبب میشود تا به پشت پای مردم اصابت کنند. این امر کم و بیش اعتراضاتی را به همراه دارد. گرچه این ویلچرها را جوری ساختهاند که کمتر پشت پای طرف مقابل را زخمی میکند اما به هر حال بی مشکل نیست. تصور کنید وسط دعا خواندن ناگهان ویلچری به پشت پای شما اصابت کرده و فریاد شما را در میآورد. آن وقت روی را عقب کرده و نگاهی خشمگین به صاحب ویلچر میکنید. اما معمولا کمتر سعی میکنید سخنی بر زبان برانید.
بیشتر مردم در طواف دستشان خالی است اما کسانی هم هستند که کیسهای شامل کفش یا دمپایی همراه دیگر وسائلشان در دست دارند. اصولا داستان دمپایی در این مسجد خود طولانی است و حکایت دیگری دارد.
آن مقدار که در بقیع مأموران به شما گیر داده و مرتب درخواست بستن کتاب دعایتان را دارند در اینجا حتی ذرهای وجود ندارد و هیچ کس از این بابت ها که شما چه میخوانید با شما حرفی نمی زند. اصولا مردمان مدینه متعصبتر هستند و در مکه چنین تعصبهایی وجود ندارد.
افرادی که طواف میکنند معمولا دو گروه هستند. آنها که با حوله احرام آمده و مشغول انجام اعمال عمره هستند. گروه دیگر که لباس عادی بر تن دارند و از روی استحباب برای طواف میآیند. در اینجا معمولا افراد گروه دوم به افراد دسته اول احترام بیشتری میگذارند تا آنها که مشغول انجام اعمال واجب خود هستند راحتتر باشند.
شما وقتی طواف میکنید حس میکنید که فضای دور کعبه را باید به لحاظ شلوغی و خلوتی یا به عبارتی فشردگی جمعیت دو بخش تقسیم کنید. از یک قدمی رکن یمانی فشردگی شروع شده و تا زاویه مقابل آن که رکن عراقی است ادامه مییابد. از آنجا که زاویه اوّل حجر اسماعیل است تا نزدیک رکن یمانی، خلوتتر و حرکت عادیتر است. دلیل آن این است که طوافکنندگان اندکی علاقه دارند رکن یمانی را استلام کنند یا به عبارتی دست خود را روی آن بکشند. از کنار آن در حاشیه چسبیده به کعبه، صفی ایستاده است تا به نوبت به حجر الاسود برسد. اما دو قدم جلوتر متوجه میشوید که در کنار آن چند صف نامنظم دیگر به صورت دوبله و سوبله هم وجود دارد که هجوم میآورند. این دو گروه چه فرقی با یکدیگر دارند؟ آن که کنار کعبه در صف ایستاده دیرتر میرسد، اما وقتی میرسد گویی صاحب حقتر است فشار کمتری را هم تحمل میکند چون چسبیده به کعبه است. اما دیگران که بدون نظم فشار میآورند باید با مصیبت تمام و له شدن کامل ـ بسته به شلوغی و خلوتی که معمولا خلوتی معنا ندارد ـ خود را به حجر الاسود برسانند. برخی فقط فرصت دست مالیدن درون حجر را دارند، برخی میتوانند سر خود را در آن کرده ببوسند. معمولا فشار زیاد است. مشکل وقتی شروع میشود که شما قصد دارید برگردید. جالب است که درست از خط برابر حجر الاسود در طرفی که در کعبه است زنها فشار میآورند. شمار آنها کمتر اما جدیت آنان کمتر از مردان نیست. یک مأمور سعودی هم کنار حجر روی سکو ایستاده، بند بسیار محکمی از زیر پرده آویزان است که او دست چپ خود را درون آن کرده و سعی میکند کنترل نسبی روی افراد داشته باشد و افرادی که سرشان را داخل قاب حجر الاسود میکنند بیرون کند. این سنت از قدیم بوده و قرار هم نیست تغییر کند.
اما شلوغی مطاف در بخشی که عرض شد تنها مربوط به این افراد که در صف بوسیدن حجر ایستادهاند نیست بلکه این ازدحام برای آن است که این خط مرزی است. افرادی که قصد شروع طواف دارند از اینجا شروع میکنند و افرادی هم که طوافشان تمام شده از اینجا از صف طواف کنندگان خارج میشوند. همین دخول و خروج، بخشی از سرعت طواف کنندگان را میگیرد. به علاوه بسیاری علاقه مند هستند روی خط مرزی که خط مقابل حجر الاسود است توقف کرده نسبت به حجر الاسود ادای احترام کنند و تکبیر سر دهند. در روایات آمده است به دست بوسه بزنید و با الله اکبر به حجر اشاره دهید. اما برخی به اینجا که میرسند مخصوصا ایرانی که عادت به گفتن تکبیر دارند چندین تکبیر بلند میگویند. کم کم سایر اقوام و طوایف هم از آنها یاد گرفتهاند. به هر روی توقفی در اینجا صورت میگیرد. سابقا که یک خط سیاه روی زمین کشیده شده بود تعمدی از ناحیه مردم بود که روی آن بایستند. ایستادن روی خط لازمهاش این بود که از چند قدم قبل سرعت را کم کنند تا لای جمعیت خط پیدا شود. به محض این که به خط میرسیدند و آن را میدیدند، نوبت گفتن تکبیر میشد. به عقل سعودیها رسید که با برداشتن این خط رنگی از روی زمین قدری این مشکل را حل کنند. فکر کنم چهار پنج سالی میشود که خط را برداشتند. ادامه این شلوغی یا فشردگی تا حجر اسماعیل است که کسانی تلاش میکنند از عرض جمعیت طواف کننده گذشته وارد حجر شوند. بماند که دیواره کعبه که درِ کعبه در آن قرار دارد و زمین برابر آن به نام حطیم نامیده شده و جمعیتی هم برای این جهت به اینجا آمده توقف میکنند. مأموران سعودی معمولا با این افراد از زن و مرد کاری ندارند. امسال ده دقیقه شخصی نشسته و سرش را روی پرده چسبانده بود اما مأمور هیچ اقدامی برای بلند کردن وی نکرد. اینها عوامل ازدحام این بخش از مطاف است. وقتی این عوامل نباشد، که آن طرف دیگر نیست، جمعیت روانتر حرکت میکند.
یکی از مسائلی که ذهن ایرانیها را که در شب اعمال را انجام میدهند به خود مشغول میکند شستشوی کف مطاف است. سابقا یک گروه در یک عرض کامل مطاف با جارو و آب و کف به راه افتاده و کل طواف کنندگان را درگیر میکردند. این وضع طواف را بهم زده و شک و تردید برای افراد ایجاد میکرد که مثلا رویشان را برگرداندهاند یا نه. اخیرا این روش بهتر شده با عرض کمتری حرکت کرده و به گونهای شستشو را انجام میدهند که کمتر مشکلی برای زائرین پیش آید. چهار یا پنج عدد ماشین شستشو کنار هم حرکت کرده و کارگران نیز آبهای برجای مانده را خشک میکنند. این کار معمولا قبل از اذان تهجد که حوالی سه و نیم بعد از نیم شب است انجام میشود. البته یک بار عصر، یک بار بعد از عشاء و بار دیگر قبل از ظهر کف مسجد شستشو میشود
برخی از طواف کنندگان عجله داشته و تند حرکت میکنند. برخی با آرامش. معمولا آنها که طواف واجب دارند آرامش دارند. اما در طواف مستحبی افرادی هستند که تند حرکت می کنند. این افراد گاهی به این طرف و آن طرف رفته و هل میدهند. برخی از موارد، مردها یا زنها به صورت پنج و شش نفره دست در دست هم دارند و یک صف عرضی تشکیل میدهند. اینها مانع عمدهای برای تند رفتن افرادی هستند که میخواهند سریعتر حرکت کنند. این افراد که تند حرکت میکنند اگر فاصلهشان با بیت زیادتر باشد تا فشار جمعیت کمتر بوده و راحتتر حرکت کنند.
برای طواف دو چیز اهمیت دارد: اول خلوت بودن مطاف دوم گرم نبودن هوا. البته این دو، رابطه معکوس دارد. وقتی گرما زیاد است مانند ساعت هشت و نه صبح به بعد تا بعد از ظهر، مطاف خلوت است اما سر انسان داغ میشود. به عکس در وقتی که هوا خوب است، مثل شب، معمولا مطاف شلوغ است. به طور معمولا قبل و بعد از هر نماز مطاف شلوغ است. زیرا سنیان که برای نماز میآیند ممکن است علاقه مند باشند طوافی هم انجام دهند.
کاروانهای ایرانی معمولا پس از آن که از مدینه به مکه میرسند خوابیده صبح به طواف میروند. حوالی ساعت شش و نیم به بعد خلوت است و لذا به روحانیون توصیه میشود شب که میرسند اجازه دهند مردم بخوابند و صبح بروند. این امر به ویژه برای آن که کمتر گم شوند و نیز خستگی کمتری داشته باشند بسیار خوب است.
طواف زائر که تمام شد، برای نماز طواف واجب، به طرف مقام ابراهیم میآید تا دو رکعت نماز طواف را پشت مقام بخواند. زائر سریع از جمیعت بیرون میآید تا خود را به پشت مقام برساند. بسته به این که جمعیت چه قدر باشد و تا کجا برسد، عدهای از مأموران سعودی ایستاده و اجازه میدهند که شخص نماز طواف را پشت مقام با فاصله بخواند. در اینجا صفوفی از مردان، و پشت سر آنها صفوفی از زنان تشکیل میشود. این مأموران غالبا چند کلمه فارسی بلد هستند: «خانم برو عقب». «زود باش» که این دومی اشاره به افرادی است که بیش از دو رکعت نماز میخوانند و مأمور از آنها میخواهد زود برخیزند. «نماز آنجا» «اینجا نشین». البته نماز کسی را قطع نمیکنند مگر آن که خیلی مشکل درست شود. کنار مقام هم که برخی میایستند تا بر آن بوسه بزنند میگوید: «خانم برو بوس نیست». نماز طوافهای مستحبی را هر جای مسجد میشود خواند.
به هر حال در اینجاست که شخص باید آرام ترین نماز را بخواند تا از هر جهت صحیح باشد لذا معمولا با اضطراب نماز را میخوانند. سعودیها معمولا به کسی که در حال نماز است احترام گذاشته نمازش را قطع نمیکنند اما در اینجا واقعا خسته میشوند و گهگاه هل هم میدهند و لذا برخوردهایی گهگاهی هم پیش میآید. تعارض طواف و نماز یک فرع فقهی است و این که طائف یا مصلی کدام یک باید مراعات دیگری را بکنند اختلافی است. آقای سیستانی بر آن است که طواف کننده باید مراعات مصلی را بکند. برخی همچنان تأکید دارند که نزدیک مقام نماز بخوانند. برای همین گاه چند نفر شده، حلقهای درست کرده و یک نفر وسط آنان نماز میخواند. این امر سالهای قبل بیشتر اتفاق میافتاد اما بر اثر تذکر روحانیون کم شده است. وسواسی که برخی در نماز طواف نساء به خرج میدهند سبب میشود که چند بار آن را بخوانند. سابقا برخی از فقها میگفتند که اگر حمد و سوره اشکال دارد، هم خودش بخواند، هم به جماعت، هم به او تلقین کنند و هم کسی به نیابت بخواند! شاید در میان احتیاطات فقهی، پراحتیاطتر از این مورد نباشد. حالا دیگر این فتاوا در کار نیست.
افراد برای درست خواندن گاه پیجویی کرده همانجا هم دوباره با روحانی چک میکنند. این بعد از آنی است که بارها و بارها در طول جلسات افراد حمد و سوره خود را خواندهاند. برخی از افراد حتی پس از بازگشت گاه تردید دارند و دوباره به دیگران که هنوز در مکه هستند، پیغام میدهند که دوباره طواف نساء و نمازش را به جا آورند.
زائر از اینجا به سمت مسعی میرود و سعی خود را از کوه صفا شروع میکند. تا دو سال قبل ممکن بود که روی کوه رفت و نشست. لذا بسیاری آنجا رفته و مشغول خواندن قرآن میشدند. میگفتند هر کسی روی صفا قرآن بخواند رزقش زیاد میشود، اما اکنون یعنی امسال دور همان قطعه کوچک از کوه که باقی مانده، مانع شیشهای گذاشته و امکان رفتن روی آنجا را بکلی از بین بردهاند. در اینجا یعنی اول صفا مردم به سمت کعبه ایستاده دعا میخوانند. از لابلای ستونهای مسجد قسمتی از کعبه دیده میشود. سعی هم مثل طواف گاهی دسته جمعی و گاه انفرادی یا زن و شوهری و خانوادگی است.
سعی وضو نمیخواهد و افراد آزادتر هستند که آب خورده و به حرکت ادامه دهند. هفت بار باید رفت و برگشت، اما همین سفر کسی را دیدم که چهارده بار رفته و برگشته بود. یکبار سالهای قبل هم این مورد را دیده بودم. ما ساعت یک بعد از نیمه شب وارد مسجد شدیم و بعد از سی وپنج دقیقه وارد مسعی شدم. بنده تک بودم و به آرامی شروع به رفتن کردم. یاد از ایامی کردم که به عنوان روحانی کاروان میآمدم و در حج یا عمره برای جمعیت زیادی دعاخوانان در اینجا سعی میکردم. اکنون عرض مسعی دوبرابر شده و کار خیلی راحت است. بحثهای فقهی خاصی صورت گرفت، اما شرایط و ضرورت همه آنها را کنار گذاشت. برخی احتیاط کرده در مسیر بازگشت از مروه به صفا، به عکس جمعیت از صفا به مروه میروند. خوب تا مدتی این احتیاطها هست. آنچه مهم است همین رفت و برگشتهاست که رمز است و صدق هم میکند. غالب فقها رفتن از طبقه دوم را از روی احتیاط واجب نهی میکنند. اما یکی از مراجع عراق یعنی آیت الله فیاض که این روزها نیز در مکه است آن هم جایز میداند. یکی از دوستان گفت که ایشان مثل امام، سجده روی فرش را در اینجا جایز می داند و خودش دیده بود که در مسجد النبی سر روی فرش گذاشت. اما همین امروز یعنی چهارم مرداد ماه، صبحگاه که اعمال عمره بنده ساعت سه و نیم تمام شد، یکی از علما را دیدم که کف مسجد الحرام مهر گذاشته، بعد از سجده بر میدارد و دوباره میگذارد. این در حالی است که همه جا سنگ است. اما فکر کردم ایشان برای نجاست کف مسجد از بابت نوع تطهیر این جماعت که مطابق مذهب شیعه نیست، احتیاط میکند که البته وجهی ندارد و علما هم احتیاطی در این باب ندارند.
وسط دو مسیر رفت و برگشت سعی، محدوده بزرگتری را برای ویلچری ها گذاشتهاند. با این حال شماری از آنها قاطی جمعیت از مسیر عادی حرکت میکنند. وسط دو مسیر محدوده بزرگتری را برای ویلچری ها گذاشتهاند با این حال شماری از آنها قاطی جمعیت از مسیر عادی حرکت میکنند. این ایام البته خلوت است.
در سعی یک نکته همین است که آیا وقتی به صفا یا مروه میرسید باید تا نهایت آن رفت و مثلا دور آخرین ستون گشت یا از همان ابتدای آن که روی بلندی است میتوان دور زد. افراد محتاط به اولی عمل میکنند و گاهی پا را هم روی سنگهای باقی مانده کوه میکوبند.
سعی که تمام شد، باید در روی کوه مروه تقصیر کرد. برخی خودشان قیچی یا ناخن گیر دارند برخی هم از دست دیگران گرفته و تقصیر میکنند. این عمل هم نیت لازم دارد.
از اینجا دوباره باید برای طواف نساء به مسجد بازگشت و پس از آن است که آزاد خواهیم شد. حساسیت روی طواف نساء مضاعف است و علت آن هم این است که بر اساس حکم قطعی مناسک، تنها با انجام درست طواف نساء و نماز آن است که زن و مرد امکان نزدیکی جنسی با هم دارند. حتی بچهها که مُحرم میشوند باید مراقب بود که کاملا از احرام درآیند. سختگیری در امر طهارت (وضو)، درست انجام شدن طواف، و به خصوص خواندن نماز طواف مورد تأکید است. زائر میتواند بعد از تقصیر، طواف نساء خود را عقب بیندازد، اما به هر حال باید بداند که نمیتواند با همسرش باشد و از بوی خوش استفاده کند. این دو امر وقتی مجاز خواهد بود که طواف نساء انجام شود.