خاطره نخستین حج علامه جعفری با روستائیان
در این سفر حج که با تعدادی از دوستان و فضلا همسفر بودم، در فرودگاه جدّه متوجه شدم تعدادی از اهالی روستایی از اطراف مراغه به علت نداشتن روحانی کاروان، ناراحت و مضطرب هستند. از همراهان خود پوزش طلبیده، جهت انجام مناسک حج به جمع روستاییان پیوستم.
۲۵ آبان مصادف با پانزدهمين سالگرد رحلت علامه جعفري است. بدين مناسبت خاطراتي از اين بزرگوار تقديم ميشود:
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، علامه محمدتقي جعفري از اولين سفر حج واجب خود، خاطره جالبي را تعريف كردند كه شنيدني است: در اين سفر حج كه با تعدادي از دوستان و فضلا همسفر بودم، در فرودگاه جدّه متوجه شدم تعدادي از اهالي روستايي از اطراف مراغه به علت نداشتن روحاني كاروان، ناراحت و مضطرب هستند. از همراهان خود پوزش طلبيده، جهت انجام مناسك حج به جمع روستاييان پيوستم.
در اين سفر، بيش از ديگر سفرها لذت بردم، چون آنها عنوان خاصي برايم قائل نبودند و مرا به صورت دانشمند و استاد و اين چيزها نميشناختند. آنان خيلي ساده و بي پيرايه دور من جمع ميشدند و ضمن طرح مسائل شرعي خود، از براي اطمينان، حمد و سوره خود را نيز ميخواندند. حتي براي صدا زدن من، عنوان «شيخ» را به كار ميبردند و پيوسته دستور ميدادند: شيخ! چنين كن و چنان كن. براي من بسيار شيرين بود كه در ميان آنها باشم و بدون تشريفات و بي ريا، با آنها دعا بخوانم و برخي از مسائل حج را براي آنها بگويم. (به نقل از دكتر فضل الله صلواتي)
علال الفاسي شخصيت برجسته اي بود كه هم بر كرسي استادي حقوق دانشگاه نشسته بود، هم فيلسوفي محسوب ميشد كه رهبري حزب استقلال مراكش را بر عهده داشت. پس از بازگشت از مشهد، او با اين كه مهمان خصوصي دربار وقت بود، به ديدار استاد جعفري آمد. آن روز، يكي از روزهاي بهار سال ۱۳۴۹ بود. وقتي علال الفاسي با هيأت همراه و مراقبان دولتي به خانه قديمي ايشان آمدند، در بحث آن ها، موضوع تقابل دو فرهنگ شرق و غرب مطرح شد.
جعفري تقابل را نادرست خواند و آن گاه در حضور همه، از «فرهنگ جهاني» سخن به ميان آورد. الفاسي اگرچه درباره چنين موضوعي ترديد داشت، ولي به صراحت گفت: اگر «جعفري» ها هستند، چرا نه! (به نقل از زنده ياد سيد محمدباقر نجفي)