حکایتی خواندنی از یک دانش آموز عمره گزار

سید حسین قریشی  از لاهیجان در مقطع پیش دانشگاهی تحصیل می کند و به قول معروف کنکوری است حال عجیبی داشت و البته حرف هایی خواندنی که بخشی از آنها که به خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع رسانی حج بازگو کرد را در ادامه می خوانید.

او در رابطه با اینکه مقدمات این سفر چگونه برایش فراهم شد، می گوید: به نظرم خدا انسان را دعوت می کندالبته هرکس باید این آمادگی را در خود ایجاد کند بنابراین هرکس به واقع شوق دیدار قبله و خانه خدا را داشته باشد خدا هم اسباب سفرش را فراهم می کند تا هرطور شده بیاید مثل این عمره دانش آموزی که وسیله ای شد برای ما و می توانست یک راه دیگری را خدا فراهم کند.

من خیلی خدا را شکر کردم که آمدم چراکه همان اول که فرم عمره دانش آموزی را پر کردم قبل از اینکه قرعه کشی بشود و اسم من دربیاید به همه گفتم که من در حال رفتن به مکه هستم و اینطور به دلم افتاده بود که می روم و با اینکه همه می دانستند، هنوز اسم در نیامده ولی به من تبریک می گفتند.
شب قبل از قرعه کشی و اعلام نتایج ثبت نام عمره خیلی با خدا صحبت کردم و تا ساعت 2-3 شب با خدا راز و نیاز می کردم تا اینکه صبح روز بعد با صدای خوشحالی مادرم از خواب بیدار شدم.

وی با تاکید بر اینکه کنکور و قبولی در آن از اهمیت خاصی برخوردار است گفت: این سفر را با مشورت آمدم البته خیلی ها هم مرا از این سفر منع می کردند و می گفتند، بگذار این سفر را در یک موقعیت دیگر انجام بده اما این نظر برای من پذیرفتنی نبود و من به حرف آن عده که منطقشان این بود که این یک فرصتی است که شاید تا آخر عمر نصیب تو نشود و عمره نه تنها نمی تواند به کنکور تو آسیبی بزند بلکه می تواند کمک کار تو هم باشد و می توان این 12 روز را در فرصت تعطیلات عید نوروز جبران کرد.

او با اشاره به تعویق 12 روزه سفر ش به سرزمین وحی می گوید :ما یکبار از همه نظر آماده شدیم و ساکمان را بستیم و تنها گرفتن دلار مانده بود که آنهم روز آخر جور شد.

سید حسین قریشی با اشاره به محتوای غنی بسته فرهنگی که قبل از سفر به او داده شده است گفت: من قبل از آمدن به اینجا به همه اعمال فکر کرده بودم زیرا یک کتابی به نام «با زائر جوان» را به ما داده بودند که داستان فردی بود که برای عمره می آید و دانه دانه این اعمال را انجام می دهد و بعد در مورد فلسفه هرکدام از این اعمال توضیح می دهد تا بدانیم که یک عمل بی معنی و یا صرفا یک پیاده روی یا دویدن نیست بلکه با هریک از اعمال یک موضوعی را نشان می دهیم.

وی در مورد سایر کتب این بسته فرهنگی گفت: البته کتاب های زیادی در آن بسته فرهنگی وجود داشت و بسیار متنوع بود، یعنی از فرهنگ عربستان و اطلس این کشور گرفته تا توصیه های قبل از سفر و دعا ها و فلسفه کار ها و ... که اگر همه آن کتاب ها خوانده می شد آگاهی خوبی را نسبت به این سفر کسب می کردیم.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا همه کتاب ها را مطالعه کرده است، گفت: همه آنها را خواندم چون در جلسه اول که رفتیم و این کتاب ها را به مادادند، گفتند که می خواهیم از شما امتحان بگیریم و خیلی هم این نمره امتحانی مهم است هرچند خودم هم مشتاق بودم که این کتاب ها را بخوانم و از اطلاعات این سفر آگاه شوم ولی با توجه به طرح مسئله امتحان همه کتاب ها را ریز به ریز خوانده بودم به طوری که می دانستم به عنوان مثال فاصله جده تا مدینه چقدر است یعنی در مورد نقطه نقطه و اطلاعات و کارهایی که باید انجام بدهیم مطالعه کردم و البته باید این را هم بگویم که من پیش از این سفر نمی دانستم که دو تا طواف داریم و فکر می کردم فقط یک طواف است  ولی بعد از مطالعه کتاب ها اگر روحانی کاروان هم هیچ چیز را توضیح نمی داد همه مطالب را می دانستم چون خیلی دقیق کتاب ها را خوانده بودم.

او ادامه می دهد: من برای همه اعمال لحظه شماری می کردم ولی تقصیر از اهمیت خاصی برایم برخوردار بود قبلا با خودم گفته بودم که موقع تقصیر فقط یک تار از مویم را می زنم آن هم از جایی که مشخص نشود. به همه هم گفته بودم که اینطوری تقصیر می کنم ولی بعد از اینکه لباس احرام بر تن کردم و در حال و هوای طواف و نماز و کعبه قرار گرفتم، موقع تقصیر، قیچی را برداشتم و یک تکه ضایعی را بریدم تا واقعا تقصیر کرده باشم چون قبلا خوانده بودم که این تقصیر برای خارج شدن از زینت دنیایی و رسیدن به زینت اخروی است و از ظواهر بگذرد و خود را از آنها رها کند و خودش را اصلاح کند.

این دانش آموز عمره گزار معتقد است: من فکر می کنم سجده کردن در نگاه اول هم دست خود آدم نیست و درست است که روحانی کاروانمان گفت که سجده کنید ولی حتی اگر او هم نمی گفت با توجه به اینکه سر همه ما پایین بود و یک مرتبه سر را بلند کردیم تا چشممان به خانه خدا بیافتد، یک حس بندگی و حقارت پیدا به انسان دست می دهد و ناخودآگاه بر زمین افتاده و سر به خاک می ساید.

در خواست هایش از خدا هم برخلاف اکثر افراد می گویند سه چیز از خدا خواستیم محدود نیست و می گوید:خیلی چیزها از خدا خواستم، من با توجه به اینکه کنکوری هستم یکی از مهمترین دعاهایم این بود که بتوانم در کنکور در رشته مورد نظرم قبول شوم و این البته یکی از دعاهایم بود کلا دعاهای زیادی داشتم که از دیگر دعا ها می توانم به دعا برای پدرم که از دنیارفته، سلامتی و موفقیت مادر و برادر و خواهرم  و خیلی موارد دیگر که شاید گفتنی نباشد.