نماینده ولی فقیه در دانشگاه بینالمللی امام خمینی:
سفر به حج با اقتصاد مقاومتی منافاتی ندارد
نماینده ولی فقیه در دانشگاه بینالمللی امام خمینی گفت: سفر به حج با اقتصاد مقاومتی هیچ منافاتی ندارد و حتی این سفر معنوی این اقتصاد را ساماندهی میکند.
به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج، حج و انجام مراسم عبادي آن پيشينهاي به تاريخ زمين دارد و يكي از مهمترين فرايض دين مبين اسلام نيز به حساب ميآيد كه در احاديث بيان شده آنها كه توانايي رفتن به حج دارند، مكلفند به اين سفر معنوي بروند.
انگيزه سفر حج نيز بسيار مهم است و حاجيان با درجههاي مختلف از ايمان، به اين سفر معنوي ميروند، ولي در بين آنان سعادتمند واقعي كسي است كه با اشتياق و نيت خالص به دور از هرگونه انگيزههاي سياسي، تجاري براي بهرهگيري از معارف الهي و معنوي رهسپار خانه خدا ميشود.
اما امروز برخي از افراد جامعه عنوان ميكنند كه با توجه به شرايط و وضعيت اقتصادي كشور و شعار اقتصاد مقاومتي رهبر فرزانه انقلاب نياز و ضرورتي ندارد كه مردم به حج بروند و بهتر است كه اين هزينهها براي بهبود اقتصاد كشور صرف شود.
در پاسخ به سئوال اين افراد و همچنين تبيين اهميت سفر حج با حجتالاسلام عبدالكريم عابديني رئيس دفاتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه هاي استان قزوين و دانشگاه بين المللي امام خميني (ره) قزوين به گفتگو نشستيم، كه حاصل آن از نظرتان ميگذرد.
به نظر شما اهميت حج در چيست؟
حج در دين اسلام از اهميت بسزايي برخوردار است و در روايات و احاديث پيرامون فضيلت زيارت خانه خدا مطالب بسياري بيان شده و همچنين خداوند متعال نيز در قرآن كريم فرموده هر كسي كه استطاعت مالي داشته باشد مكلف است به اين سفر معنوي برود كه اين همه سفارش رفتن به اين سفر معنوي بيانگر اهميت آن در دين اسلام است.
مسلمانان طبق آموزههاي ديني و اطاعت از دستورات الهي با توجه به استطاعت مالي به حج ميروند و از بركات معنوي آن بهرهمند ميشوند.
به نظر شما امروزه با توجه به شرايط اقتصادي اهميتي دارد كه مردم به حج بروند؟
بارها براي خودم پيش آمده كه افرادي از فقر و نداري به نزد من ميآيند و از داشتن قرض، كم درآمدي و عدم تامين هزينههاي زندگي گلايه ميكنند من به آنها ميگويم كه در راه خدا انفاق كنيد و صدقه بدهيد تا وضعيت مالي شما بهبود يابد.
اين افراد با تعجب از من ميپرسند چطور شما اين حرف را ميزنيد، ما ميگوئيم وضع مالي خوبي نداريم و شما با اين وضعيت ميگويي انفاق كنيد، بله. من به آنها ميگويم در راه خدا خيرات كنيد چرا كه يكي از راههاي مقابله با فقر و نداري انفاق كردن است.
ما فكر ميكنيم كه انفاق كردن وضعيت مالي انسان را خراب و ثروت و دارايي انسان را كم ميكند در صورتي كه خداوند به دليل اين نيت بنده رزق و روزي او را زياد ميكند.
البته بهتر است در اين زمينه مثالي عنوان كنم تا اين مهم بهتر تبيين شود، فرض كنيد وضعيت هوا سرد ميشود و رسانهها عنوان ميكنند كه ميلياردها تومان خسارت به باغها وارد شده اين همه خسارت به خاطر اين است كه چند درجه هوا سردتر شده است و اين روشن است كه مديريت و اداره اين عالم هستي به دست خداست و به اراده او درجه هوا تغيير مييابد كه با تغيير آب و هوا خسارت يا بركت به باغها وارد شود.
در اين راستا اگر ما ارتباط خود را با خداوند متعال ارتقا دهيم و زندگي خود را با هماهنگي او طوري تنظيم كنيم كه او ميخواهد، ميتوانيم جلوي اين خسارتهاي خانمان برانداز را بگيريم تا بركات پرورگار بر زندگي ما نازل شود.
زيارت خانه خدا و رفتن به حج ميتواند موجب مستحكم شدن ارتباط بنده با خدا شود كه تحقق اين مهم موجب نازل شدن بركات خداوند و گرفتن خسارتهاي فراوان در زندگي ما ميشود كه اين مهم تنها گوشهاي از عظمت و آثار معنوي سفر كردن به اين سرزمين وحي است و از اهميت ويژگي در زندگي مردم دارد.
آيا رفتن به اين سفر معنوي با اقتصاد مقاومتي منافاتي ندارد؟
خير، معناي اقتصاد مقاومتي آن است كه ما بايد با ادبيات ديني و الهي آشنا شويم تا آن اقتصاد مقاومتي كه مدنظر مقام معظم رهبري است تحقق پيدا كند.
آن چيزي كه اقتصاد مقاومتي را سامان ميدهد، نزول بركات الهي است و تحقق اين مهم موجب ميشود كه انسان با بركت زندگي كند و اگر هر انساني در زندگي كردن به حج، زيارت خانه خدا، بندگي كردن، اقامه نماز و روزه توجه كند مطمئنا خير و بركت در زندگي او شامل ميشود و به همان اندازه توجه به دستورات الهي از نزول بركات پروردگار بهرهمند ميشود.
پشتوانه معنوي و الهي نزول بركات الهي سفر به حج است و همين مهم موجب ميشود كه انسان جان بگيرد و در يك كلام ادبيات ديني زندگي را پر بركت ميكند.
به نظر شما مهمترين آثار معنوي حج براي يك زائر چيست؟
نزول بركات الهي در همه زمينههاي مالي، اقتصادي و معنوي از مهمترين آثار زيارت خانه خداست كه به موجب آن معرفت، انسانيت، عاطفه، محبت و دوستي در زندگي او ارتقا مييابد.
شما بعد از بازگشت از حج وليمه داديد؟
بله. بعد از بازگشت از حج وليمه دادم كه براي نخستين بار كه رفتم وليمهام نسبت به سفرهاي ديگرم يك كم مفصلتر بود ولي در بار دوم و سوم مختصرتر بود.
به نظر شما وليمه دادن يك حاجي چقدر ضرورت دارد؟
وليمه دادن واجب نيست ولي مستحب است و يكي از اعمال خوبي به شمار ميآيد تا بركات خداوند متعال در زندگي نازل شود.
به نظر شما حاجي به جاي وليمه دادن هزينه آن را به نيازمندان كمك كند، بهتر نيست؟
انجام هر يك از اعمال نيك در زندگي ارزشمند است و برخي افراد كه عنوان ميكنند بهتر است به جاي وليمه دادن به نيازمندان كمك شود، بايد در پاسخ به آنها گفت خود وليمه دادن به دوستان و آشنايان يك صله رحم است و انجام اين مهم نيز عمل به يكي از دستورات الهي است البته بايد در وليمه دادن به نيازمندان هم اطعام داده شود و آنها در اين وليمه دادن از ياد نروند تا موجب خشنودي خداوند بشود.
البته بايد حواسمان به اين مسئله باشد كه منظورمان از وليمه دادن همان دادن اطعام به شيوه ديني و ساده است نه تجملاتي و اشرافي.
به نظر شما وليمه دادن با اقتصاد مقاومتي منافات دارد؟
هر كار خوب در راه خدا از اهميت ويژهاي برخوردار است و وليمه دادن هم در راه خدا انفاق كردن است و منافات با اقتصاد رياضتي دارد وگرنه با اقتصاد مقاومتي كه مدنظر رهبر فرزانه انقلاب است، به هيچ عنوان منافاتي ندارد.
شيرينترين خاطره شما در حج چيست؟
من در مدينه منوره بعد از نماز ظهر و عصر در مسجدالنبي (ص) معمولا بعد از اقامه نماز پاي يكي از ستونهاي اين مسجد مينشستم و يك بخشي از قرآن را تلاوت ميكردم. يك روز فردي كه در كنار من نشسته بود با توجه به داشتن لباس روحانيام متوجه شد كه من شيعه هستم و به من با زبان عربي گفت من مفتي به معني يكي از علماي اهل سنت و مدرس در حوزه علميه، در تركيه هستم و از شما يك سئوال دام.
بنده به ايشان گفتم بفرماييد، ايشان سئوال كرد آيا شما ناسزا گفتن به صحابه پيامبر اكرم (ص) را جايز ميدانيد و بنده پاسخ دادم كه جايز نميدانيم و خداوند متعال در قرآن كريم ناسزا گفتن به صحابه پيامبر اكرم (ص) را نهي كرده و به او كامل در اين زمينه توضيح دادم.
سپس ايشان يك جوري سئوال كردن از من را ادامه داد كه پاسخ آن به مباحث اختلافي كشيده ميشد و آنجا علما و طلبههاي روحاني وهابي هم حضور داشتند و من فكر كردم كه اصلا در اين وضعيت صلاح نيست كه اين موضوع در مسجدالنبي (ص) مطرح شود به همين دليل جهت بحث را عوض كردم.
بنده در اين لحظه بحث اسلامي و انساني را مطرح كردم كه خداوند متعال به انسان چشم و گوش ظاهري و باطني داده است و اينكه انسانها مراتب مختلفي دارند و براساس سئوالي كه ايشان مطرح كرده بود پاسخ سئوال را به اين سمت وسو بردم و توضيحات انسانشناسي در قرآن كريم و بركات ارتباط با اين كتاب آسماني را مطرح كردم.
اين عالم سني كاغذ و قلم درآورده بود و با علاقمندي تمام شروع به يادداشت كردن پاسخ سئوالم كرد و حتي از من خواهش كرد كه مطالب را آهستهتر به او بگويم تا او همه مطالب را بتواند بنويسد تا اينكه ايشان از من پرسيد بهترين تفاسير كدامند و بنده در پاسخ سه تفسير از مكتب اسلامي و كلامي را به او معرفي كردم كه تفسير الميزان از جمله آنها بود و به او گفتم كه اين تفسير جايگاه ويژهاي دارد و تفسير قرآن به قرآن است.
او سپس از من خواست كه توضيحي در زمينه تفسير قرآن به قرآن بدهم كه به اين عالم سني گفتم يعني اينكه از قرآن كمك بگيريم براي فهم آيه قرآن مثلا قرآن كريم ميفرمايد قرآن كتاب كريم خداست و جز مطهرون قرآن را درك نميكنند و در اينجا سوال پيش ميآيد كه مطهرون چه كساني است كه در پاسخ آن باز از قرآن كمك ميگيريم كه ميگويد خداوند متعال اهلبيت (ع) را كه به گفته اهل سنت هم امام علي (ع)، حضرت فاطمه (ع)، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كه همه زير سايه پيامبر اكرم (ص) بوده، است و اين پنج تن اهلبيت (ع) هستند و بعد وقتي حرفهايم به اتمام رسيد آن عالم ديني بعد از يادداشت كردن همه مطالب از من تشكر و بعد خداحافظي كرد.
من در اين لحظه از اينكه توانستم يك مسئله مهم اهل بيتي (ع)، قرآني و شيعي را به يكي از برادران اهل سنت كه علاقمند به معارف قرآني بود بگويم برايم يك خاطره شيرين قرآني از بين خاطرات زيبايم بود كه برايم از برجستگي خاصي برخوردار بود.