یک بانو هدیه عروسیاش را به موزه امام رضا سپرد
قرآن خطی ارزشمندی که در دوره قاجار کتابت شده است، توسط بانوی ۸۸ ساله اصفهانی به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی اهداشد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، نامش «ملك خانم مقرون» است. گرد دوران چنان بر پشتش سايه افكنده و قامتش را خميده كرده، كه گويي سالهاي دور و درازيست كمر راست نكرده است! با لهجهاي غليظ، اصفهاني صحبت ميكند. به سختي ميتوانم از ميان سخنانش، عباراتي را درك كنم. اما يك چيز را خوب ميفهمم: «ميخواهم تا قيامت بماند». اين جملهايست كه مدام در بين سخنانش تكرار ميكند. «اين قرآن را بعد عروسي، مادرم آورد خانه من».
[factimage()] http://qudsonline.ir/Images/News/Smal_Pic/21-4-1393/IMAGE635407698181310639.JPG [imagetitle()] [factimageend()]
قرآني از قرن ۱۳؛ عهد قاجار. نگاهي كه به تاريخ مياندازم ميبينم كودكي ملك خانم، خيلي از دوره قاجار فاصله نداشته است. از پايان دوره قاجار، تا تولد او، تنها يك سال، فاصله است. تازهعروس بوده كه مادرش اين قرآن خطي را بر لبه تاقچه خانهاش ميگذارد، درست نميداند عمر اين قرآن دقيقا به چه سالي بر ميگردد، اما آنقدرها قديمي بوده كه همان موقع، شوهرش كه حالا، ده، بيست سالي ميشود به رحمت خدا رفته است، آن را براي صحافي نزد يك صحاف برده بود.
«تاريخ كتابت آن به دوره قاجار ميرسد. دو صفحه اول، داراي كتيبههاي صدر و ذيل، قلمداني، با حاشيه دالبري زرين كه به مرور زمان دچار آسيبديدگي جدي شده، سرسورهها هريك كتيبه زرين و لاجورد، فواصل آيات گوي زرين اخترنما، جداول اوراق آن به زر و تحرير لاجورد و سبز سيلو، به خط نسخ ايراني، داراي جلد تيماج مشكي و از نكات قابل توجه، اين است كه ابتداي هر سوره كنار «بسماللهالرحمنالرحيم»، كلمه »وقف"، كتابت شده است». اين را حجهالاسلام محمد نورينيا؛ معاون اداره مخطوطات سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوي پس از بررسي اين قرآن ميگويد.
از ملك خانم ميپرسم: «كسي به شما پيشنهاد نداد اين قرآن را بفروشيد؟ بچههايتان با اهداي آن مخالفت نكردند؟» خيلي سريع ميگويد: «بچهها گفتند بسپر دست امام رضا (ع)، پيش حاجآقا كمالي؛ از روحانيون بزرگ اصفهان، هم بردم، گفت وقفش كن». ميگويد: «پسرم خيلي مومن است. پارسال عكس قرآن را آورده بود حرم نشان داده بود، پرسيدند ميخواهي بفروشي؟ جواب داده بود: خير! مادرم ميخواهد تعارفي بياورد اينجا كه تا قيامت بماند». از شوهر مرحومش ميگويد، كه با اين قرآن براي همسايهها استخاره ميگرفته است. پس از فوت شوهرش، در همه اين سالها هميشه نگران بوده كه قرآن بيش از اين آسيب ببيند، از سويي نشانههاي وقف را كه در ابتداي هر سوره ميبيند، عزم جزم ميكند كه آن را به صاحب حقيقياش برساند.
«من با اين سختي از راه دور آمدم، تا اين قرآن را با دست خودم به شما بسپارم». درجواب اين سوال كه چرا از بين مراكز مختلف، كتابخانه حضرت رضا عليهالسلام را براي وقف اين قرآن انتخاب كرديد، ميگويد: «كجا ببرم از اينجا امنتر؟ اينجا مال امام رضاست. ميخواهم خوب از آن مراقبت شود».
زماني كه نوري نيا، به او اطمينان ميدهد، كه اين كتاب هم در نوبت مرمت قرار ميگيرد تا آسيبهايش ترميم شود و جان تازه بگيرد و البته همانند ۸۰ هزار كتاب خطي اين مجموعه، از اين قرآن هم تصوير ديجيتال تهيه ميشود، برق شادي را ميتوان در چشمان ملك خانم ديد. نفس راحتي ميكشد و ميگويد: «خدا شما را عمر بدهد كه با اين كار، ما را از ناراحتي نجات ميدهيد».
زماني ارزش آرامش خيال و دعاي او را بهتر درك ميكنم كه هنگام خروج، خانم جوان همراهش بارها با اصرار درخواست ميكند كه براي ملك خانم دعا كنيد.