برخی از سنت‌های رفتاری مسلمانان که به قصد دینی بودن انجام نمی شود بِدعت نیست

برخی از رفتارها در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند که به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. این گونه رفتارها اگر چه از دیدگاه لغوی بدعت هستند اما از نظر اصطلاحی بدعت به حساب نمی‌آیند.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، از آنجا كه بدعت شامل همه اموري مي‌شود كه بعد از پيامبر اكرم (ص) در اسلام رواج پيدا كرده است در حالي كه هيچ نص صريحي بر آن وجود ندارد و مصداق عمومات هم نيست و يا حتي صريحا از آن نهي نشده است، عالمان ديني دلايل اين گونه بدعت ها را آگاه نبودن از سازوكارهاي خطاب‌ها و عموم‌هاي قرآن، جهل به مقاصد شريعت، گرايش‌هاي گمان‌پردازانه، ميل‌گرايي و هواپرستي و فرورفتن در متشابهات عنوان مي‌كنند.
در گزارش‌هاي تاريخي، از تغيير دين حنيف ابراهيمي مكه به دين جاهلي و پديد آمدن بدعت‌ها و مناسك جاهلي ياد شده است. از جمله اين بدعت‌ها، طواف برهنه، تغيير و تبديل ماه‌هاي حج (نسيء) و رسم‌هاي برنهاده شده به دست حُمْسي‌ها بود. بر پايه گزارش‌هاي تاريخ‌نگاران، قريش در هنگام حاكميت بر مكه و كعبه، بدعت‌هاي گوناگون بنيان نهادند.
در منابع شيعي به مصاديقي از بدعت كه در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج يافته، اشاره شده كه پاره‌اي از آن‌ها در حرمين راه يافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خير من النوم» به جاي «حي علي خير العمل» و خواندن نوافل شب‌هاي رمضان (نماز تراويح) به صورت جماعت. عمر اين عمل را بدعتي نيكو خواند. شيخ طوسي در پي گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پيامبر كه هر بدعتي را گمراهي خوانده، استناد مي‌كند.
تقدم خطبه‌ها در نماز عيد فطر و قربان، از بدعت‌هاي عثمان است. يكي از مصداق‌هاي بدعت، اذان دوم يا سوم در روز جمعه است كه عثمان آن را برنهاد. نيز عمر متعة الحج را حرام شمرد كه اين نيز بدعتي روشن و مخالف حكم پيامبر است. اين نظر عمر با مخالفت فرزندش عبدالله بن عمر نيز روبه‌رو شد و او در پاسخ به يكي از شاميان اعلام كرد كه متعه حج حلال است.
به باور شماري از اهل سنت، عمر بن عبدالعزيز در سده اول ق. و شافعي (م.204ق.) در سده سوم ق. در مقام احياي سنت‌ها و نابودي بدعت‌ها برآمده‌اند و از اين رو، شايسته قدرداني هستند.
ذبح در استقبال از محمل‌ها ، به عقب گام برداشتن در زيارت حرم نبوي و تذهيب اين حرم ، روشن كردن چراغ بر محل مقام‌هاي چهارگانه در مسجدالحرام (الوقيد) در شب بيست و هفتم و ديگر شب‌ها ، ناميدن قسمت بالايي ديوار كعبه برابر باب به عروة الوثقي و بوسيدن آن، و نيز نهادن ناف بر ميخي در وسط كعبه به نام سُرَة الدُنيا كه اكنون برچيده شده ، نمونه‌هايي از كارهاي مسلمانان هستند كه نويسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند.
اين موارد از مصداق‌هاي بدعت اصطلاحي نيستند؛ زيرا رفتارهايي هستند كه در سنت رفتاري و فرهنگ عمومي گروه‌هايي از مسلمانان رواج يافته‌اند، اما به قصد درون كردن در دين برنهاده نشده‌اند. البته مي‌توان از ديدگاه لغوي آن‌ها را بدعت يعني پديد آوردن چيزي بدون نمونه پيشين دانست؛ بر پايه سخن محققانه، بدعت ويژه چيزهايي است كه اساسي در دين ندارد و وسيله تقرب به خداوند قرار مي‌گيرد.
اما وهابيان معناي بدعت را گسترش داده‌اند. براي نمونه، نهادن پرده بر روضه نبوي را بدعت شمرده‌اند؛ زيرا به باور آن‌ها انجام دهنده اين كار، آن را عبادت مي‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شيعه، پاره‌اي از نويسندگان اهل سنت به چنين برداشتي از بدعت اشكال كرده و گفته‌اند كه در حقيقت پرده روضه نبوي به قصد تزيين و زيباسازي و نه عبادت و تقرب، آويخته شده است. شماري از وهابيان در تحليل بدعت، بدون تحقيق و ارائه سند، نخستين بدعت‌ها را در پيدايش مذهب شيعه يافته و به باورهاي اهل تشيع نسبت داده‌اند.
اين‌گونه مطالب كه در سخنان ابن تيميه (م.728ق.) آمده و وهابيان به آن استناد مي‌كنند و در تبليغ آن مي‌كوشند، از سر تعصب و كين‌توزي و پيش‌داوري به ميان آمده است.
ناآگاهي اينان به قدمت شيعه در روزگار پيامبر(ص) و نيز باورهاي فرقه‌هاي قَدَريه، خوارج و غاليان، و انتساب اين باورها به شيعه، آن‌ها را به اين داوري‌ها دچار ساخته است. در تحليلي از دانشوران اهل سنت، شكل‌گيري وهابيت در شبه جزيره و رواج باورهاي محمد بن عبدالوهاب در حرمين، به مثابه بدعت در دين و پديده‌اي گمراه كننده تلقي شده است.


| شناسه مطلب: 59648




معارف