آیتالله مکارمشیرازی:
شهادت حضرت فاطمه(س)«تندر سهمگینی بود» که پژواک آن همهجا پیچید
اقامه عزاداری در ایام و لیالی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از افضل قربات است.آن بزرگوار در برابر انحرافات و کج رویهای بعضی حاکمان آن زمان فریاد میکشید و مبارزه میکرد. حال باید پرسید به راستی آیا ما توانستهایم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در برابر فاسدان و مفسدان با منطق صحیح انجام دهیم؟ او جان خود را در برابر امام زمانش سپر قرار داد، آیا ما توانستهایم به مقدار توان برای جلب رضا و خشنودی امام زمانمان تلاش کنیم؟
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، آيتالله مكارم شيرازي در يادداشتي كه پايگاه اطلاعرساني دفتر اين مرجع تقليد آن را با عنوان "نشانه شناسي شهادت حضرت فاطمه (س)" منتشر كرده، آورده است كه بايد اذعان كرد شهادت حضرت فاطمه(سلام الله عليها) افسانه نيست بلكه شهادت آن بانوي بزرگ اسلام يك واقعيّت انكارناپذير تاريخي است.
متن كامل اين يادداشت به شرح زير است:
«بي ترديد نام مبارك حضرت فاطمه(سلام الله عليها) يادآور عظمت، قداست فوق العاده، شجاعت بي نظير و كرامت والاي انساني است. اين بانوي بزرگ اسلام در عمر كوتاه خود آثار گران بهايي از قول و عمل براي پيروانش به يادگار گذاشت، در تبيين مقام و شأن آن حضرت همين بس كه در حديث معروفي از پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) او را سيده نساءالعالمين، بانوي تمام بانوان جهان، شمردهاند. در مقام قرب او نزد خداوند نيز همين بس كه خداوند از رضايش راضي و از غضبش خشمگين ميگردد و او بالاترين مقامي است كه ممكن است يك انسان دارا شود و درباره مقامات آن بانوي بزرگ اسلام هر چه بگوييم كم است.
آن بزرگوار در برابر انحرافات و كج رويهاي بعضي حاكمان آن زمان فرياد ميكشيد و مبارزه ميكرد. حال بايد پرسيد به راستي آيا ما توانستهايم وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را در برابر فاسدان و مفسدان با منطق صحيح انجام دهيم؟ او جان خود را در برابر امام زمانش سپر قرار داد، آيا ما توانستهايم به مقدار توان براي جلب رضا و خشنودي امام زمانمان تلاش كنيم؟
بنابراين بايد اذعان نمود شهادت حضرت فاطمه(سلام الله عليها) افسانه نيست بلكه شهادت آن بانوي بزرگ اسلام يك واقعيّت انكارناپذير تاريخي است بلكه بايد ديد پس از درگذشت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) تا چه اندازه حرمت اين خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شكستند.
از اين رو بر ما فرض است تا همگان را با اهداف حضرت زهرا(سلام الله عليها) در مبارزه و مواجهه موثر با ظلم و جور و حمايت همه جانبه از امامت و ولايت آشنا كنيم؛ اين اهداف مهم است و اگر به اين اهداف آشنا شويم آن وقت ميتوانيم از اين برنامهها نتيجه بگيريم. زيرا عدم توجه به فرهنگ فاطمي موجب اختلاس و بي اخلاقي ميشود.
شهادت مظلومانۀ حضرت زهرا(س) در پرتو ولايت محوري
بديهي است ولايت حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه عليه السلام از ولايت پيغمبر صلي الله عليه و آله و علاقه به قرآن و اسلام و ساير پيشوايان معصوم جدا نيست، لذا داستان غم انگيز فدك و طوفانهايي كه اين روستاي ظاهرا كوچك را در طول تاريخ اسلام در بر گرفت به خوبي نشان ميدهد كه توطئه بزرگي براي كنار زدن اهلبيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از متن حكومت و خلافت اسلامي و ناديده گرفتن مقام ولايت و امامت در جريان بود، توطئهاي حساب شده و در تمام ابعاد. از اين رو آن حضرت رمز ولايت را رسيدن جامعه به وحدت اسلامي عنوان كردند.
بي شك بخشيدن فدك به فاطمه (عليها السلام) يك مسأله ساده نبود، بلكه پشتوانهاي بود براي مسأله ولايت علي (عليه السلام) و سندي براي تحكيم و تثبيت مقام والاي اين خانواده، و از اين نظر يك هديه معنوي نيز محسوب مي شد. از اين رو خطبه معروف فدكيه حضرت زهرا(سلام الله عليها) در بردارنده مضامين عميق توحيدي، عرفاني، اخلاقي و سياسي است كه همه ما بايد به اين مباحث دقت كرده و آن را در زندگي خود پياده كنيم. گفتني است حضرت زهرا(سلام الله عليها) در اين خطبه دفاع جانانهاي از ولايت داشتند؛ اين دفاع از ولايت درس بسياري بزرگي براي همه شيعيان است؛ لذا شهادت آن حضرت «فرياد دردآلودي بود» در حمايت از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) وصي و جانشين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه گروهي از بازيگران سياسي آيات قرآن و توصيههاي مؤكد «رسول الله» را درباره او ناديده گرفته بودند.
شهادت؛ مقام قرب حضرت زهرا(سلام الله عليها) در پيشگاه خدا
بي شك بالاترين قرب «فنا» است. ليكن دختر انساني است همچون ساير انسانها، نعمتي است از نعمت هاي پروردگار، موهبتي است الهي، دختر نيز مي تواند مانند پسر مدارج كمال را طي كند و به حريم قرب خدا راه يابد. «فنا» به معني فراموش كردن همه چيز، و همه كس، و حتي فراموش كردن خويشتن در برابر خداوند. يعني انسان به مرحله اي برسد كه جهان هستي را جز سرايي نبيند، و عالم آفرينش را جز سايه اي كمرنگ مشاهده نكند.
همه جا خدا را ببيند، و همه جا در جستجوي او باشد. خويشتن را پروانه وار در آتش شمع وجود او بسوزاند، و هستي خويش را در هستي او محو و نابود ببيند.
يكي از آثار رسيدن به اين مقام «تسليم مطلق» در برابر اراده او است، آنچه او مي خواهد، بخواهد، و آنچه او ميپسندد، بپسندد. هم رضاي او رضاي خدا باشد، و هم رضاي خدا رضاي او.
با در دست داشتن اين معيار بايد به سراغ مقام عرفان بانوي اسلام، فاطمه زهرا(سلام الله عليها) و قرب او در درگاه خدا حاضر شد و اين حقيقت را از زبان پيامبر بزرگ اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيد كه فرمود؛ «ان اللّه يغضب لغضبك و يرضي لرضاك؛ خداوند به خاطر تو خشمگين ميشود و به خاطر رضاي تو راضي».
هم چنين پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در فرازي ديگر فرمودند؛ ««فانما هي فاطمه بضعه مني يريبني ما ارابها و يؤذيني ما آذاها؛ فاطمه پاره تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار ميدهد و آنچه او را به زحمت افكند مرا به زحمت ميافكند»
بديهي است علاقه پدر و فرزندي هرگز نميتواند چنين پديدهاي را توجيه كند، زيرا پيغمبر به عنوان «رسول اللّه» چيزي را اراده نمي كند جز آنچه خدا اراده كند و هماهنگي و رضاي فاطمه با خشنودي و رضاي خدا و پيامبر دليلي جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.
ولي با اين همه دفاع او از حريم قدس علوي و حمايتش از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در اين دوران پر درد و رنج بر كسي پوشيده نيست. گرچه حياتش بعد از پدر همانگونه كه خود از خدايش تقاضا كرد طولاني نشد و چندين روز بيشتر نگذشت كه به جوار قرب خدا و ديدار پدر شتافت، ولي در همين مدت از بذل هر گونه فداكاري و ايثار در حق اميرمؤمنان علي (عليه السلام) و دفاع از اسلام فروگذاري نكرد.
حال پرسش كليدي اين است كه آيا احاديث مذكور با آنچه بر فاطمه گذشت سازگار است؟ آيا آنان كه خانه فاطمه(سلام الله عليها) را آتش زدند به اين حديث ايمان داشتند؛ آنها كه صورت فاطمه را به ضرب سيلي نيلي كردند به اين حديث پيامبر ايمان داشتند؟ اينجاست كه شيعه هر چه گريه و ناله و عزاداري كند بجاست.
لذا بايد گفت شهادت آن حضرت «تندر سهمگيني بود» كه پژواك آن همه جا پيچيد، و آثار آن در همه اعصار و قرون باقي ماند.
مقابله با غاصبان فدك؛ به بهاي شهادت در راه خدا
بعد از رحلت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم طوفان عجيبي سراسر جهان اسلام را فرا گرفت، و كانون اين طوفان مركز «خلافت» بود، سپس به هر چيز كه به نحوي با آن ارتباط ميكرد منتقل شد، از جمله حكم مصادره سرزمين فدك.
فاطمه عليها السلام كه ميديد اين تجاوز آشكار، توأم با ناديده گرفتن بسياري از احكام اسلام در اين رابطه، جامعه اسلامي را گرفتار يك انحراف شديد از تعاليم اسلام و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و گرايش به برنامههاي جاهلي ميكند، و از سوي ديگر مقدمه اي است براي خانه نشين كردن اميرمؤمنان علي عليه السلام و محاصره اقتصادي ياران جانباز علي عليه السلام، به دفاع از حق خويش در مقابل غاصبان فدك پرداخت، ولي نظام حاكم به بهانه حديث مجعول «نحن معاشر الانبياء لا نورث؛ ما پيامبران ارثي از خود نمي گذاريم!» از اداي اين حق سر باز مي زد.
يقيناً بانوي اسلام سيده زنان عالم عليها السلام با جمعي از زنان بني هاشم به مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد تا در برابر تودههاي مسلمان، و سران مهاجر و انصار گفتنيها را بگويد، و اتمام حجت كند. او بي اعتنا به «جوسازي» خاصي كه شده بود، و به بهانه «غصب فدك» خطبه بسيار غرايي ايراد نمود كه بسياري از حقايق در آن افشا شد.
لحن گيراي بانوي اسلام در اين خطبه بيانگر اين واقعيت است كه او سخنوري بليغ، و خطيبي نستوه، همتاي همسرش علي عليه السلام بود كه خطبه هاي او را درنهجالبلاغه تداعي ميكند.
ولي نظام حاكم كه اين مطلب را بخوبي درك كرده بود، بعد از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تقريبا بدون هيچ گونه فاصله زماني، به استناد يك حديث مجعول، فدك را از فاطمه زهرا (عليها السلام) گرفت و جزء بيت المال كرد.
لذا شهادت آن حضرت «احقاق حق مظلومانهاي بود» براي بيدار ساختن آنها كه حقشان غصب ميشود و سكوت مسالمت آميز را بر فريادهاي كوبنده و بيدارگر ترجيح ميدهند.
هم چنين شهادت آن بانوي بزرگ اسلام «اخطار شديدي بود» براي آنها كه از گسترش حزب منافقين و نفوذ آنها در دستگاه سياسي بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بيخبر بودند، و جنب و جوشهاي مرموز آنان را ناديده ميگرفتند.
حضرت فاطمه(سلام الله عليها)؛ شهيدۀ امر به معروف و نهي از منكر
بديهي است خطبهاي كه آن حضرت در مسجد در ميان اصحاب و مردم، خطاب به آنها و خليفه وقت قرائت كردند، به همه ما مي آموزد كه هيچ گاه امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيم؛ لذا آن حضرت با ذكر اين فراز كه فرمود ؛«و الامر بالمعروف مصلحه للعامه؛ امر به معروف را وسيله اي براي اصلاح تودههاي مردم» درجۀ اهميت اين فريضه را براي همگان آشكار نمود.
لذا شهادت آن حضرت «طوفان عميقي بود» كه امواجه شكنندهاش ارواح خفته را- هر چند موقتا- بيدار كرد، و راه حق را به آنها نشان داد.
در خاتمه بايد گفت شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها) «زنگ بيدار باشي بود» براي آنها كه قلبشان به عشق اسلام ميتپيد، و از آينده اين آيين پاك بيمناك بودند، لذا بايد همگان از حضرت زهرا(سلام الله عليها) درس بگيريم و آن حضرت را الگوي زندگي خود قرار دهيم.
خوشبختانه در جامعه اسلامي، عاشوراي دومي به نام حضرت زهرا برپا شده و اينها همه به بركت انقلاب اسلامي است انشاءالله همه در مراسم سوگواري حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) شركت كنند. ليكن از آنجا كه «اقامه عزاداري در ايام و ليالي شهادت سيده نساءالعالمين من الاولين و الآخرين، فاطمه زهرا(سلام الله عليها) از افضل قربات است. لذا همه بايد توجه داشته باشند به گونهاي مراسم عزاي حضرت صديقه طاهره را انجام دهند كه مورد رضايت امام زمان ارواحنا له الفدا باشد.
در اين ايام ممكن است برخي براي اختلافافكني شعارهايي بدهند يا مطالب و مسائلي بگويند كه ايجاد اختلاف بين شيعه و سني كند و بهانه به دست دشمنان اهل بيت بدهد و جان پيروان اين مكتب به خطر بيفتد. از اين رو ميگوييم مراقب باشيد، نصيحت كنيد؛ همه اوضاع و شرايط را در نظر بگيرند و به مسئوليتهاي خود توجه داشته باشند؛ مسائل تفرقهافكن در كار نباشد اما هر چه مي خواهيد به عزاداريها و فضائل آن بانو اهميت دهيد و آنها را تبيين كنيد.
خدايا! ما را شيعه آن بانوي «شهيده»اي قرار ده كه وقتي در محراب عبادت ميايستاد، به گونهاي به سوي عالم بالا اوج ميگرفت كه نور جمالش براي فرشتگان آسمان، ميدرخشيد، آن گونه كه نور ستارگان براي اهل زمين مي درخشد، و به گونهاي حضور قلب داشت كه خداي عزوجل خطاب به ملائكهاش مي فرمود: «به كنيزم فاطمه بنگريد كه به درگاه من ايستاده و تمام وجودش از خوف من لرزان است و با قلب و جانش به عبادتم روي آورده، گواه باشيد پيروانش را از آتش دوزخ، امان دادهام».
خداوندا! ما را با محبت اين بانوي بزرگ و پدر و همسر و فرزندانش (صلوات الله عليهم اجمعين) زنده بدار، و با محبت آنها محشور گردان. اميدواريم در سايه لطف و عنايت آن بانوي بزرگوار همه ما بتوانيم خادمان خوبي براي اسلام و مكتب اهل بيت(عليهم السلام) باشيم و عظمت نظام و كشور را حفظ كنيم.»