سیره قرآنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

زندگی معصومین علیهم السلام بهترین الگو برای پیاده کردن آیات قرآن است زیرا آن بزرگواران زندگی خود را بر پایه دستورات و فرامین الهی که در قرآن بیان شده است بنا نهاده اند یکی از این معصومین حضرت فاطمه زهرا علیهالسلام است

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، قرآن مجيد مملو از دستوراتي است كه هدفش كرامت بخشيدن به انسان و بالا بردن فضيلت هاي انساني است عمل به اين دستورات، سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام بوده است و در سراسر زندگي بابركتشان هميشه به دنبال بيان فرامين الهي و عمل كردن به آنها بوده اند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دخت نبي اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ‏نيز در زندگي چنين شيوه اي را سرلوحه خود قرار داده است بررسي شيوه و سيرت آن مظلومه مي تواند راهگشاي بسياري از مشكلات و ناهنجارهاي عصر ما باشد به همين منظور در اين مجال به گوشه اي از سيره آن حضرت كه موافق با آيات قرآني است اشاره مي شود.
1- دلبستگي نداشتن به اموال دنيا
«وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» (عنكبوت/ 64) قرآن در اين آيه چگونگى زندگى دنيا را در مقايسه با زندگى جاويدان سراى ديگر در يك عبارت كوتاه و پر معنى چنين بيان مى‏ كند: اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازى چيز ديگري نيست و سراى آخرت زندگى واقعى است.
زندگى دنيا يك نوع سرگرمى و بازى است، مردمانى چند در اين دنيا به پندارهايى دل مى ‏بندند، بعد از چند روزى پراكنده شده و در زير خاك پنهان مى ‏گردند، سپس همه چيز به دست فراموشى سپرده مى ‏شود.
آنها كه دل به اين زندگى مى‏ بندند و به زرق و برق آن مفتون و دلخوش مى‏ شوند كودكانى بيش نيستند، هر چند ساليان دراز از عمر آنها مى‏گذرد.
اما حيات حقيقى كه فنايى در آن نيست و درد، رنج و ناراحتى در آن وجود ندارد تنها حيات آخرت است. سراى آخرت، عين زندگى و حيات است كه حيات از همه ابعاد آن مى ‏جوشد.
قرآن با اين تعبير مى ‏خواهد با يك مقايسه صريح و روشن ارزش اين زندگى را در برابر آن زندگى مجسم سازد، و به انسان هشدار دهد كه اسير اين مواهب نباشد، بلكه امير بر آنها گردد و هرگز ارزشهاى اصيل وجود خود را با آنها معاوضه نكند.
اموال دنيا از نگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها هر گاه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از سفرى بازمى ‏گشت اوّلين كسى را كه ديدار مى ‏نمود فاطمه زهرا بود، پس در آن هنگام به مدّتى طولانى در نزد او توقّف مى ‏كرد.
در يكى از اين سفرها كه پيامبر از مدينه خارج شده بود حضرت فاطمه عليها السّلام دو خلخال از نقره، يك گردن بند، دو گوشواره و پرده اى خريدارى نمود تا در بازگشت پدر و شوهرش از سفر، تنوّعى براى ايشان باشد.هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از مسافرت بازگشت مثل هميشه اوّل به خانه حضرت فاطمه عليها السّلام رفت، اصحاب پيامبر همچنان بر در خانه فاطمه عليها السّلام ايستاده بودند و چون از مدّت مكث پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در نزد دخترش اطلاع نداشتند نمى ‏دانستند كه آيا بايد توقف كنند يا برگردند، ولى هنوز، مدّت زيادى سپرى نشده بود كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از خانه حضرت فاطمه عليها السّلام خارج شد در حالى كه آثار غضب در چهره ايشان كاملا قابل تشخيص بود، در همان حال به سوى منبر (مسجد) رفته در كنار آن بر زمين نشست.
هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با غضب از خانه دخترش خارج شد، حضرت فاطمه عليها السّلام دريافت كه خشم‏ رسول خدا به سبب مشاهده خلخال ‏ها، گوشواره، گردن‏بند و آن پرده بوده است، لذا به سرعت آنها را جمع آورى نمود و به حضور پدرش فرستاد، و به كسى كه آنها را مى ‏برد فرمود: سلام مرا به پدرم برسان و بگو كه اينها را در راه خدا به مصرف برساند.
وقتى كه آن شخص نزد رسول خدا آمد و پيغام حضرت فاطمه عليها السّلام را به او رسانيده و بسته محتوى آن وسائل را به ايشان داد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سه مرتبه فرمود: پدرش به فدايش باد، و فرمود: دنيا در نزد محمّد و آل محمّد ارزشى ندارد، چرا كه اگر دنيا به اندازه بال يك پشه ارزش داشت، همانا ذرّه‏ اى از آن را نصيب كافر نمى ‏نمود و پس از اين سخن برخاست و به نزد دخترش فاطمه عليها السّلام رفت. (بحار الأنوار چاپ بيروت ج ‏43 ص 20 باب 3).
2- دقت در احترام به پدر و مادر
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً» (إسراء/ 24) اين آيه‏ برخورد مؤدبانه و احترام آميز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مى ‏كند به آنان دستور به تواضع و فروتنى مى‏ دهد، تواضعى كه نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چيز ديگر. انسان نبايد فراموش كند كه در كودكى، پدر و مادر هيچ حمايت و محبتي را از او دريغ نداشته اند بايد بگونه اي هر چند اندك، محبت آنها را جبران نمود.
حضرت فاطمه سلام الله عليها و مقدم داشتن پدر بر خود
جابر بن عبد اللَّه انصارى مي گويد: چند روزى مى ‏شد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم غذا نخورده بود و به شدّت گرسنه و تحمّل آن برايش دشوار شده بود، به خانه هر يك از همسران خود كه رفت چيزى براى خوردن نيافت پس به خانه دخترش فاطمه عليها السّلام رفته و گفت: دخترم! آيا در خانه تو چيزى پيدا مى ‏شود كه رفع گرسنگى كنم؟
فاطمه گفت: نه، به خداوند سوگند چيزى يافت نمى ‏شود، جان من و على به فدايت باد. سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از نزد دخترش خارج شد و در اين حال يكى از كنيزان فاطمه عليها السّلام كه سخنان او را با پدرش شنيده بود، دو گرده نان با مقدارى گوشت براى آن حضرت فرستاد، فاطمه عليها السّلام آنها را گرفته و در زير كاسه ‏اى قرار داده و گفت: به خداوند سوگند كه من رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را در خوردن اين غذا، بر خودم و ديگران مقدّم مى ‏دارم (اين در صورتى بود كه خود آنها در خانه به يك وعده غذا احتياج داشتند). حضرت فاطمه عليها السّلام، حسن و حسين را فرستاد تا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را بازگردانند، هنگامى كه پيامبر بازگشت، فاطمه عليها السّلام به او گفت: خدا مقدارى غذا براى ما فرستاد كه من آن را براى شما نگه داشته‏ ام. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آن را براى من بياور. پس فاطمه عليها السّلام كاسه را برداشت و مشاهده كرد كه به جاى آن دو قرص نان و كمى گوشت، مقدار زيادى نان و گوشت در زير آن وجود دارد و دريافت كه آن را خداوند متعال براى ايشان فرستاده است، پس حمد و ثناى خداوند را به جاى آورد و بر پيامبر خدا صلوات و درود فرستاد و آن غذا را در مقابل رسول خدا گذاشت. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آن غذا را ديد حمد و ثناى خدا را به جاى آورد و به فاطمه عليها السّلام گفت: اين غذا را از كجا آورده ‏اى؟ فاطمه عليها السّلام گفت: آن را خداوند متعال فرستاده است، كه خداوند اگر اراده كند روزى بى ‏حساب خود را به هر كه خواهد عطا نمايد. پس از آن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كسى را به دنبال على عليه السّلام فرستاد و هنگامى كه او نيز حاضر شد، پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين و عموم زنان پيامبر از آن طعام خوردند تا سير شدند. فاطمه عليها السّلام مى ‏فرمود: با وجود اينكه از آن طعام اين همه خورده شد، باز هم آن كاسه پر از غذا بود، پس آن را در ميان همسايگان توزيع كردم، همانا خداوند بركت و خير كثيرى در آن غذا قرار داده بود (الخرائج و الجرائح ج ‏2 ص 529 فصل في ذكر أعلام فاطمة البتول ع).
3- حجاب و پوشش
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» (نور/ 31). قرآن در اين آيه يكي از وظائف زنان را حجاب دانسته و مى‏ گويد: و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را فرو گيرند (و از نگاه كردن به مردان نامحرم خوددارى كنند) و دامان خود را حفظ نمايند. اسلام مى‏ خواهد كه با حجاب، ارزش و احترام زن در اجتماع محفوظ بماند. پوشش يعنى ايجاد حريم براى زن. زن هر اندازه متين ‏تر، باوقارتر و عفيف تر باشد بر احترامش افزوده مى‏ گردد.
حجاب و پوشش بي نظير حضرت فاطمه سلام الله عليها قطب الدين راوندى در كتاب نوادر از على عليه السّلام نقل كرده: شخصى كه نابينا بود از حضرت فاطمه عليها السّلام ‏اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه عليها السّلام‏ اجازه داد ولى در طول ملاقات حجاب بر سر داشت. پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به او فرمود: چرا حجاب در بر نمودى در حالى كه او تو را نمى ‏ديد؟
حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: «إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ/ اگر او مرا نمى ‏بيند، من او را مى ‏بينم و او بوى تن مرا نيز حسّ مى‏ كند». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ‏فرمود: شهادت مى‏ دهم كه تو پاره ‏اى از وجود من هستى (بحار الأنوار چاپ بيروت ج ‏43 ص 91 باب 4). يادداشت: مهدي سيدمرادي (پژوهشگر قرآني)


| شناسه مطلب: 59898




حضرت زهرا