۲۰ نکته کلیدی برای یک تبلیغ موفق دینی
یک مبلّغ باید در رفتار و کردار و حتی سخنرانی خود از پرداختن به موضوعاتی که شائبة اتهام را به دنبال دارد، پرهیز کند و این امر باید در طول دورة تبلیغی رعایت شود؛ حتی در محافل و مجالس خصوصی.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج،حجت الاسلام عباس محمدي نجف آبادي از مبلغان فعال حوزه 20 نكته كليدي براي يك تبليغ موفق را بيان كردند.
مسائل اعتقادي
آشنايي و مطالعة يك دورة كامل مسائل اعتقادي همچون: خداشناسي، نبوت، معاد، امامت و عدالت و همچنين مسائل و پرسش هاي مربوط به آنها ـ كه «اصول دين» نام دارند و تقليدي نيستند؛ بلكه بايد از روي دليل و برهان درك شوند ـ لازم است، به نحوي كه آموزش آن ها براي عامة مردم قابل فهم باشد.
مسائل عبادي
همچنين آشنايي و مطالعة يك دورة كامل از مسائل عبادي همچون: احكام نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، تولّي و تبرّي و مسائل و پرسش هاي مهم مربوط به آنها ـ كه همان «فروع دين» است ـ و در ميان آنها مسائل مربوط به نماز و روزه از همه مهم تر و از اولويت بيشتري برخوردار است، لازم مي باشد؛ زيرا اولاً از همه بيشتر مورد ابتلا مي باشند، و ثانياً نسبت به بقية مسائل فروع دين از اهميت بيشتري برخوردارند، تا جايي كه امام صادق(عليه السلام)فرمودند: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِه»؛ [1] اول چيزي كه از بنده محاسبه مي شود، نماز است؛ اگر نماز پذيرفتة درگاه الهي شود، ساير اعمال نيز پذيرفته مي شود و اگر نماز پذيرفته نشود، ساير اعمال نيز پذيرفته نمي شوند.
از اولين وظايف يك مبلّغ بعد از ورود به محل تبليغ، مسئلة تقليد است كه بداند مردم آن محل از چه مرجعي تقليد ميكنند تا ضمن احترام گذاشتن به تمام مراجع بزرگوار تقليد، مخصوصاً مراجعي كه مقلدين آنها جزء شنوندگان آن مبلّغ هستند، فتاواي همان مرجع را بگويد، و اگر بعضي از شنوندگان مسائل تقليد را خوب نمي دانند، راه هاي اثبات مرجعيت و شناخت اعلم و مسائل ديگر تقليد را با بيان خوب و ساده براي آنها بگويد.
مسائل اخلاقي
آشنايي كامل و مطالعة يك دوره مباحث اخلاقي و داشتن اطلاعات كافي دربارة اخلاق و واژه هاي آن، همچون مطالعه يك دوره كتاب «جامع السعادات» و يا حداقل مطالعة كتاب شريف اخلاقي «معراج السعادۀ» و مانند آن.
واژه هاي قرآني
آشنايي نسبي با واژه هاي قرآن و بعضي از مباحث تفسيري، و نيز استفاده از قرآن كريم و تفاسير آن در محل تبليغ، يكي ديگر از مواردي است كه يك مبلّغ بايد بدان توجه داشته باشد.
كتب حديثي
آشنايي نسبي با كتب حديثي و همراه داشتن كتاب جامع و مستقلّ حديثي مانند «تحف العقول» لازم است تا به مناسبت شهادت يا ولادت هر معصوم، از فرمايشات آن بزرگوار استفاده كند.
مسائل تاريخي
آشنايي نسبي با مسائل تاريخي، مخصوصاً تاريخ اسلام و ائمه معصومين(عليهم السلام) براي ملّبغين امري لازم است.
داستان ها و ضرب المثل ها
كتاب هاي داستاني در موضوعات مختلف مخصوصاً در اقشار كم سواد و روستايي، شيفتگان و علاقه مندان خاص خود را دارد، مثل: «داستان راستان» مرحوم شهيد آيت الله مطهري و «داستان دوستان» و «پند تاريخ» مرحوم آيت الله محمدي اشتهاردي.
آگاهي از مسائل اجتماعي و سياسي
آگاهي نسبي با مسائل سياسي و اجتماعي، بدون وارد شدن در جزئيات و تعيين مصاديق براي مبلّغين لازم است. وارد شدن در جزئيات يا تعيين مصاديقِ خوب و بد افراد سياسي يا اجتماعي، كاري بسيار مشكل است و چه بسا براي يك مبلّغ ـ كه حكم يك پدر را براي عموم مردم دارد و بايد اقشار مختلف را زير چتر پدرانة خود داشته تا كلامش نافذ باشد ـ مسئله ساز خواهد شد؛ زيرا تمام افراد داراي يك سليقه و بينش نيستند و ممكن است موجب متفرق شدن عده اي از افراد شود، و در نتيجه زحمات آن مبلّغ كمتر فايده دهد.
توجه به موارد جزئي
توجه به موارد جزئي كه در عين جزئي بودن، از اهميت بالايي برخوردارند و دانستن آنها از مقدمات تبليغ و ترويج دين مي باشد، ضروري است، مثل موارد زير:
1.داشتن سابقة سخنوري
ديدن دوره هاي تمرين منبر و سخنراني در جلسات محدود با هم حجره اي ها و هم مباحثه اي هاي دوران طلبگي، در حدي كه يك مبلّغ بتواند بدون رعب و ترس از جمعيت، كلام خود را به خوبي بيان كند.
2.دارا بودن روحية كارهاي فرهنگي
يك مبلّغ بايد از چنان روحيه اي برخوردار باشد كه از انجام هيچ كار فرهنگي ابايي نداشته باشد، مثل اين كه اگر در جايي احياناً وقت اذان شد و مؤذني نبود، خودش اذان بگويد و آن را كسر شأن خود نداند.
و يا اينكه اگر پس از نماز جماعت كسي كه تعقيبات نماز را بخواند، نيست. در اينجا خودِ مبلّغ دعاهاي مناسبي را بخواند و مأمومين بهره مند شوند.
آشنايي با احكام اموات
اگر در مدتي كه يك مبلّغ در محلّ تبليغي خود، مخصوصاً روستاها حضور دارد، كسي از دنيا رفت و شخصي براي تجهيز او نبود، آمادگي آن را داشته باشد تا اين واجب كفايي را انجام دهد و علاوه بر آن اطلاعات كافي راجع به واجبات كفن و دفن ميت داشته باشد؛ و با روحيه اي مناسب اين كارها را به بهترين وجه ممكن انجام دهد، يا ديگران را راهنمايي كند تا آن واجب ديني را انجام دهند. مخصوصاً نماز و تلقين ميت كه بايد صحيح خوانده شود.
توجه به نافله ها
در بعضي از مساجد طبق آداب و رسومي خاص به نمازهاي مستحب همچون نماز غفيله و نماز دهة ذي الحجّه و... پرداخته مي شود و لازم است در اين زمينه نيز يك مبلّغ توجه داشته باشد و در زمينة استمرار اين سنّت حسنه نقش خوبي را ايفا كند.
آشنايي با آداب و رسوم محل تبليغ
در بعضي شهرها و روستاها رسوم خاصي وجود دارد كه چه بسا مستند و ريشة شرعي ندارد اما با آموزه هاي شرعي و ديني هم تعارضي ندارد. چه خوب است كه مبلّغ اطلاعات لازم را نسبت به اين گونه رسوم به دست آورد و حتي الامكان در چارچوب مسائل شرعي با آنها همراه باشد.
لازم است يك مبلّغ گويش ها و اصطلاحات مخصوص محل تبليغ را نيز بداند تا از به كار بردن بعضي از ضرب المثل ها و يا سخنان نامناسب اجتناب كند.
برخورد يكسان با مخاطبين
مبلّغ بايد با تمام مردم برخورد مناسب و خوب داشته باشد، و به آنها احترام كند؛ چه در مجالس عمومي و چه خصوصي، و چه در كوچه و بازار و خلاصه طوري وانمود كند كه روحاني نسبت به ميزبان يا صاحب مجلس و تمام كساني كه با او به نحوي مرتبط هستند، برخورد خوب، يكنواخت و مناسب شأن آنها دارد، نه اين كه به نحوي باشد كه با بعضي افراد، خصوصاً صاحب مجلس و افراد متشخّص برخورد خوب و مخلصانه داشته باشد و ديگران را آن چنان كه بايد، احترام نگذارد و چه بسا به جاي پيش قدم شدن در سلام، حتي به جوان ها و بچه ها و خانم هاي مسنّ و احترام به آنها، منتظر باشد كه آنان به او سلام كنند؛ چرا كه اين كار ناپسند و شايد نوعي از تكبر مذموم است.
مبلّغ بايد به نحوي عمل كند كه غير مستقيم مردم را به دين و آموزه هاي معصومين(عليهم السلام)و روحانيت خوش بين و علاقه مند كند و مصداق اين فرمايش امام صادق(عليه السلام) شود كه فرمودند: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ»؛[2] مردم را با غير زبان هايتان به راه درست دعوت كنيد، تا مردم پرهيزكاري و تلاش در راه حق و اقامة نماز و اهل خير بودن را در شما ببينند. به درستي كه اين، راه، دعوت كردن به خوبي ها است.
برخورد مناسب با اهل گناه
اگر به مبلّغي خبر دادند كه در اين محل افرادي آلوده به فلان گناه هستند، يا فلان كار حرام يا شبهه ناك را انجام مي دهند، يا مثلاً كار واجبي مثل نماز يا روزه را ترك مي كنند، مبلّغ نبايد با شنيدن اين مطالب و بدون هيچ تحقيق يا مقدمه اي و بدون در نظر گرفتن تمام جوانب، آن را موضوع سخنراني و منبر خود قرار دهد. اين مطلب به معناي بي تفاوت بودن در برابر گناه يا گناهكار نيست؛ بلكه چه بسا گفته هاي افراد نسبت به ديگران نوعي بدگماني باشد و چه بسا گفتة آنها درست نباشد.
علاوه بر اين، شتابزدگي در اين گونه موارد موجب پراكنده ساختن افراد و دفع آنها از اطراف يك مبلّغ مي شود و تبليغ معارف دين براي آنها و بر حذر داشتن شان از انجام گناهان به راحتي انجام نمي شود.
در اين گونه مسائل بايد با برنامه ريزي و مقدمه سازي هاي حساب شده و با اخلاق پيامبر(صلي الله عليه و آله)گونه آنها را ارشاد كرد.
پرهيز از مواضع اتّهام
يك مبلّغ بايد در رفتار و كردار و حتي سخنراني خود از پرداختن به موضوعاتي كه شائبة اتهام را به دنبال دارد، پرهيز كند و اين امر بايد در طول دورة تبليغي رعايت شود؛ حتي در محافل و مجالس خصوصي.
عدم درخواست اجرت براي امر تبليغ
مبلّغ نبايد براي تبليغ و خواندن نماز جماعت، منبر و حتي سخنراني درخواست اجرت كند؛ زيرا اين عمل تبعات منفي دارد، به علاوه اعتقاد به رزّاق بودن خداوند بايد سرلوحة عمل و رفتار يك مبلّغ باشد؛ چنانچه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»؛[3] و هر كسي كه از خدا بترسد، خدا براي او راهي [براي بيرون شدن از بن بست] قرار خواهد داد و از جايي كه گمانش را ندارد، به او روزي خواهد رساند.
رفتار مناسب با ميزبان و خانوادة او
برخي از مراكز تبليغي، فاقد منزلي براي مبلّغ هستند، و ناچاراً عده اي از مردم با علاقة خاصي كه نسبت به ميهمان و به خصوص ميزباني روحانيون دارند و به قصد كسب ثواب، مبلّغ را در منزل خود اسكان مي دهند؛ حال اين مبلّغ بايد كمترين زحمت و تكلّف را براي اهل آن خانه داشته باشد و از در خواست هاي غير ضروري و خارج از توان ميزبان پرهيز كند.
در اين راستا توجه به آداب معاشرت و نيز آداب ورود و خروج به منزل و... ضروري است؛ به ويژه در خانه اي كه نامحرم حضور دارد.
اجازه سؤال كردن به مخاطب
بايد به مخاطب فرصت سؤال كردن داده شود؛ حتي الامكان تا جايي كه اين امر مخلّ به فعاليت هاي تبليغي نباشد، بايد رعايت شود و بايستي پاسخ مناسب به سؤلات داده شود. در اين زمينه لازم است از هرگونه شتابزدگي در پاسخ به سؤلات پرهيز شود.
«راغب اصفهاني» در كتاب «محاضرات الادباء» نقل كرده است: روزي دانش آموزي سر كلاس درس به استاد خود گفت: من در خواب ديدم كه گويا تمام بدنم آغشته به نجاست است و تمام بدن شما آغشته به عسل. وقتي حرف دانش آموز به اينجا رسيد، استاد ديگر فرصت نداد كه دانش آموز حرفش را تمام كند، و فوراً گفت: اين نتيجة عمل هاي بد تو و اعمال خوب من است كه خداوند بر بدن من و تو پاشانيده است.
سپس دانش آموز به استاد گفت: اجازه مي دهيد بقية خوابم را بگويم؟. استاد گفت: بگو! گوش مي كنم. دانش آموز گفت: پس در آن حالت تو مرا مي ليسيدي و من تو را. استاد كه خيلي ناراحت شده بود، گفت: دور شو ذليل شده.[4] اگر اين استاد كمي صبر كرده بود تا سخن دانش آموزش تمام شود، مي توانست جواب مناسبي بگويد.
البته گاهي لازم است كلام طرف مقابل را محترمانه قطع كرد، از جمله:
الف) شخصي كه زبان به چاپلوسي گشوده باشد؛ خواه چاپلوسي از مبلّغ باشد يا غير مبلّغ، و آن غير، حاضر باشد يا نباشد؛
ب) حرف طرف مقابل غيبت يا تهمت يا حتي كنايه گويي و تعريض نسبت به ديگران باشد كه حتماً بايد از آن جلوگيري شود.
پرهيز از چاپلوسي و تملّق
از چاپلوسي و تملّق به طور كلي بايد اجتناب كرد؛ زيرا اين امر در آموزه هاي ديني نهي شده و در اين باره، روايات و داستان هاي فراواني وجود دارد كه از باب اختصار به نقل يك روايت اكتفا مي شود:
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله)فرمودند: «اُحْثُوا فِي وُجُوهِ الْمَدَّاحِينَ التُّرَاب»؛[5] بر صورت مديحه سرايان كه از شما تعريف مي كنند، خاك بپاشيد.
احترام گذاشتن به روحانيون محلي
اگر در محل تبليغ، روحاني، روضه خوان يا ملّاي محلي حضور دارد، بايد با كمال احترام با آنها برخورد كرد، هر چند از جهت علمي از آن مبلّغ پايين تر باشند؛ زيرا احترام به آنها آثار و بركات زيادي به دنبال دارد.
ضمن اين كه برخوردهاي احترام آميز، از برخي برداشت هاي احتمالي (همچون حسادت) جلوگيري خواهد كرد.
پاورقي:
[1]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، (شيخ صدوق)، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1413 ق، ج1، ص134، ح 626.
[2]. اصول كافي، كليني، دار الحديث، قم، 1429 ق، چاپ اول، ج1، ص78، ح 14.
[3]. طلاق/2 ـ 1.
[4]. محاضرات الادباء، راغب اصفهاني، مكتبة الشيخ موسي شريف، مصر، بيتا، ج1، ص151.
[5]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، بيتا، ج73، ص294.
منبع:حوزه نيوز