در فضیلت شب نیمه شعبان؛
شبی همسان شب قدر
چند روز مانده به نیمه شعبان و باید گفت این روز از جمله ایامی است که باید برای ورود به آن آماده شد و ارزش دارد بدانیم وارد چه شبی و با چه فضیلتی میشویم. برای چند ساعتی که ارزش شب قدر را دارد باید همانطور که کمکم کوچهها را چراغانی میکنیم... .
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از تسنيم، چند روز مانده به نيمه شعبان و بايد گفت اين روز از جمله ايامي است كه بايد براي ورود به آن آماده شد و ارزش دارد بدانيم وارد چه شبي و با چه فضيلتي ميشويم. براي چند ساعتي كه ارزش شب قدر را دارد بايد همانطور كه كمكم كوچهها را چراغاني ميكنيم، آرام آرام دلهايمان را نيز آماده كنيم تا شايد گوشهاي از حقيقت اين شب را درك نماييم.
* وجه نامگذاري به ليلة البرات
نيمه شعبان در فرهنگنامهها و متون كهن، «شب برات» ناميده شده و اين بدان خاطر است كه بنا به روايات، خداوند در اين شب «برات آزادي» از دوزخ را به بندگان خود ميبخشد و اين شب برات در ادب فارسي و متون كهن نظم و نثر بازتابهايي داشته كه به چند مورد آن اشاره ميرود:
ابوريحان بيروني در كتاب «التفهيم» در اين باره چنين آورده: «و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همي پندارم، اين از قبيل آن است كه هر كه اندرو عبادت كند و نيكي بهجاي آورد، بيزاري يابد از دوزخ».[1]
رامپوري نيز در «غياث اللغات» شب نيمه شعبان را «شب برات» دانسته مينويسد: «شب برات شب پانزدهم شعبان است كه در آن شب ملائكه بهحكم الهي حساب عمر و تقسيم رزق ميكنند».[2]
حافظ شب برات را شب قدر دانسته و در غزل معروف خود، شب قدر و «شب برات» را هنرمندانه با هم آورده ميسرايد:
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آن «شب قدر» كه اين تازه «براتم» دادند
اما اين كه «برات» به چه معناست و بن و ريشه اين واژه چيست؟ در «حافظنامه» اين توضيحات آورده شده است:«برات» از «برائت» عربي است و آن: «نوشتهاي است كه بدان، دولت بر خزانه يا حكام، حواله وجهي دهد».[3]
علامه قزويني در حواشي خود بر «چهارمقاله» با استناد به «ذيل قواميس عرب» به نقل از «دُزي» مينويسد:«برات را به «بروات» جمع بندند و اين كلمه عربي است و در اصل «برائت» بوده و بهمعناي «بريءالذمّه گرديدن از دَين» است و صواب آن در جمع «براءات» يا براوات است. گويندگان فارسي بهاعتبار حواله مكتوب هر حواله يا وارد معنوي را نيز «برات» اصطلاح كردهاند».[4]
* فضيلت نيمه شعبان
نيمۀ شعبان اگرچه شرافتش را وامدار مولود خجستهاي است كه در اين روز زمين را با قدوم خويش متبرك ساخته است، در تقويم عبادي اهل ايمان، نيز از جايگاه و مرتبه والايي برخوردار است. در رواياتي كه از طريق شيعه و اهل سنت نقل شده،[5] [6] [7] [8] فضيلتهاي بسياري براي عبادت و راز و نياز در شب و روز خجسته نيمۀ شعبان برشمرده شده است.
بنابراين شايسته است افزون بر برپايي جشن و سرور در شب باعظمت نيمۀ شعبان، از بزرگي و عظمت آن شب غافل نشده، اعمال عبادي را بهدقت انجام دهيم.
* فضيلت شب نيمه شعبان
امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند: «نيمه شعبان، شبي است كه حق تعالي آن را براي ما اهل بيت قرار داد در برابر «ليلة القدر» كه آن را براي پيامبر صلي الله عليه و آله قرار داده است».
مرحوم سيدبن طاووس در كتاب «اقبال» در والايي اين شب، اين گونه آورده است: «جدم ابوجعفر طوسي (شيخ طوسي) بهنقل از ابويحيي آورده كه امام صادق عليه السلام فرمودند: از پدرم امام باقر عليه السلام درباره فضيلت شب نيمه شعبان پرسيده شد، فرمودند: «اين شب برترين شب بعد از شب قدر است. خداوند در اين شب، نعمتهاي افزون خود را به بندگانش ارزاني ميدارد و بهمنت خود ميآمرزد، در اين شب در تقرب به درگاه خداوند متعال بكوشيد زيرا اين شبي است كه خداوند عزّوجلّ بر خود سوگند ياد كرده كه هيچ خواهنده و سائلي را تا زماني كه معصيتي را نطلبد، ردّ نكند. همچنين اين شبي است كه خداوند آن را در برابر شب قدر كه براي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قرار داده، براي ما اهل بيت قرار داده است. پس در دعا و ثنا به درگاه خداي متعال بكوشيد».[9]
سيد همچنين در فضل و فضيلت اين شب شريف روايتي معروف را كه در آن سرآمد عمر آدميان و تقسيم روزي همگان و رويدادهاي سال آينده تقدير ميگردد، آورده و آن را با روايت مشهوري كه همه رخدادهاي بالا در شب قدر رمضان هر سال اتفاق ميافتد، سنجيده آن را بهخوبي تأويل و توجيه مينمايد كه بهخاطر اهميت آن، سخنان سيد را بهطور كامل ميآوريم: «در برخي از كتابهاي دعا آمده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: در شب نيمه شعبان خوابيده بودم كه جبرئيل آمد و گفت: اي محمّد! آيا در اين شب ميخوابي؟ گفتم: مگر امشب چهشبي است؟ گفت: نيمه شعبان! برخيز! پس مرا اينسان بيدار كرد و با خود به بقيع برد و گفت: سرت را بلند كن كه امشب، درهاي آسمان گشوده ميگردد و در نتيجه درهاي رحمت، خشنودي، آمرزش، تفضّل، توبه، نعمت، بخشش و نيكي در آن گشاده ميگردد و خداوند در آن به شماره مو و پشم چارپايان، بندگان را از آتش جهنم آزاد ميكند و سرآمد عمر انسانها را در آن استوار ميسازد و روزيهاي همگان را تا سال آينده تعميم ميكند و همه رخدادهاي سال آينده در اين شب نازل ميگردد...».[10]
* روايت پيامبر
رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«من احيا ليلة العيد و ليلة النصف من شعبان لميمت قلبه يوم تموت القلوب؛[11] هركس شب عيد و شب نيمه شعبان را با عبادت زنده بدارد، روزي كه قلبها همه بميرند، قلب او نخواهد مرد».
* روايت امام صادق
از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده است كه پدر بزرگوارش (در پاسخ كسي كه از فضيلت شب نيمۀ شعبان پرسيده بود) فرمود:
اين شب، برترين شبها پس از شب قدر است. خداوند سبحانه و تعالي در اين شب، فضلش را بر بندگان جاري ميسازد و از منت خويش، گناهان آنان را ميبخشد. پس بكوشيد در اين شب به خداوند سبحانه و تعالي نزديك شويد.
همانا اين شب، شبي است كه خداوند سبحانه و تعالي به وجود خود سوگند خورده است كه در آن، درخواست كنندهاي را (تا آنگاه كه درخواست گناه نداشته باشد) از درگاه خود نراند. اين شب، شبي است كه خداوند سبحانه و تعالي آن را براي ما خاندان قرار داده است؛ همچنان كه شب قدر را براي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) قرار داده است؛ پس بر دعا و ثناي خداوند تعالي بكوشيد، كه هركس در اين شب صد بار او را تسبيح گويد، و صد بار حمد الهي را بر زبان جاري سازد و صد بار زبان به تكبير گشايد و صد بار بگويد: «لا اله الا الله»، خداوند سبحانه و تعالي از سر فضل و احساني كه بر بندگان دارد، همۀ گناهان او را بيامرزد و درخواستهاي دنيايي و آخرتي او را برآورده سازد؛ چه درخواستهايي كه بر خداوند سبحانه و تعالي اظهار كرده و چه درخواستهايي كه اظهار نكرده و خداوند سبحانه و تعالي با علم خود بر آنها آگاه است.[12] [13]
* اعمال
اعمال اين شب مبارك فراوان است؛ از جمله آنها غسل است و احياء و شب زنده داري به نماز و دعا و استغفار. اما بافضيلتترين عمل اين شب، زيارت امام حسين عليه السلام است. آمده است كه اگر كسي خواست روح يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر با او مصافحه كند، در اين شب امام حسين عليه السلام را زيارت كند و كمترين حد اين زيارت آن است كه زير آسمان يا روي بام بروي، سمت راست و چپ خود را نگاه كني، آنگاه سر به آسمان بلند كني و بگويي:«السلام عليك يا اباعبدالله يابن رسول الله السلام عليك و رحمة الله و بركاته».
1. خرمشاهي، بهاءالدين، حافظنامه، ج1، ص672.
2. غياث اللغات، ص504.
3. فرهنگ معين.
4. مولوي، جلالالدّين، ديوان شمس بهتصحيح عزيزالله كاسب، ص252.
5. متقي هندي، كنز العمال، ج3، ص464، ح 7450.
6. متقي هندي، كنز العمال، ج3، ص464، ح 7451.
7. متقي هندي، كنز العمال، ج3، ص464، ح 7461.
8. قرطبي، شمسالدين، تفسير القرطبي، ج12، ص167 و...
9. ابنطاووس، علىبن موسى، اقبال الاعمال بالاعمال الحسنه، ص898-897.
10. ابنطاووس، علىبن موسى، اقبال الاعمال بالاعمال الحسنه، ص894-893.
11. حرّ عاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعة، ج7، ص478، ح 9903.
12. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج94، ص85، ح5.
13. سيوطي، جلالالدين، الدرّ المنثور في التفسير بالمأثور، ج6، ص27.