کدام کتابها درباره حادثه عاشورا معتبر است؟
محمدحسین رجبی دوانی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین (ع) یکی از پژوهشگران و عاشورا پژوهان مطرح است. وی معاون پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی و استادیار تاریخ اسلام دانشگاه جامع امام حسین است. رجبی دوانی اثر معروف «لهوف سید ابن طاوس » درباره عاشورا را ترجمه، تلخیص و بازنویسی کرده است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، «خبرآنلاين» با اين مقدمه، نظر دكتر رجبي دواني را درباره دو مقتل قديمي معروف يعني كتاب «روضةالشهدا» و «مقتل الحسين» ابي مخنف و يك اثر جديد با عنوان كتاب «مقتل جامع سيدالشهدا» جويا شده است كه مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
اجازه بدهيد در همين آغاز از كتاب «روضةالشهدا» شروع كنيم. اساسا اين كتاب با چه مشكلاتي روبروست؟
بنده معتقدم نيت كمالالدين خالص بوده و مقتل نگاران دوره صفويه و قاجار فكر ميكردند مجاز هستند كه هر داستاني را به هر شكلي جعل كنند تا اشك شيعه را در آورند از اين رو كتابهايي در خصوص فضايل گريستن بر امام حسين(ع) مطرح ميشود. اما بنده بر اين باورم در همان دوران بود كه اين واژه كاربرد پيدا كرد كه همه با عشق و علاقه ميگفتند برويم مجلس روضه!
كتاب «روضةالشهدا» اثر كمالالدين حسين واعظ كاشفي، متوفي سال 910 همزمان با اوايل قدرت گرفتن صفويه به نگارش درآمد كه كمالالدين نخستين كسي است كه مقتلي را به زبان فارسي و با ادبيات دلنشين مطرح كرده است.
در دوران صفويه مردم كتاب «روضةالشهدا» را در محافل گوناگون ميخواندند و ميگريستند با اين حال برخي به كمالالدين حمله ميكردند، چرا كه نقدها و اغراقهاي غير واقعي و بيپايه در كتاب او وجود داشت.
كمالالدين، نيت خيري داشت و شايد او پيشواي افرادي شد كه نقلهاي غيرواقعي را جهت گرياندن مردم در كتابهاي خود استفاده كردند. از اين رو عمدتاً در عنوان بسياري از كتابها در دوران قاجار، بكاء (گريه) وجود دارد كه ميخواهند مردم را بگريانند اما به هر حال كتاب «روضةالشهدا» اثري معتبر و قالب استناد نيست اما از ديرباز تا كنون توانسته در خصوص بيان حزن و اندوه واقعه كربلا مؤثر واقع شود.
اثر دومي كه بسيار به آن مراجعه ميشود «مقتل الحسين» ابي مخنف است. سنديت بيان اين كتاب را چگونه مي دانيد؟
در خصوص مقتلالحسين (ع) بايد بگوييم كه ابي مخنف متوفاي سال 157، قديميترين متني است كه درباره قيام امام حسين(ع) به يادگار مانده است. متأسفانه متن اصلي كتاب ابيمخنف از بين رفته اما طبري، شيخ مفيد و برخي ديگر اين كتاب را كه در اختيار داشتند به قدري از آن نقل كردهاند كه تقريباً ميتوان گفت متن ابيمخنف همين بوده است.
ابيمخنف تكتك راويان را پرداخته و به شاهد قضيه رسانده است، معتبرترين مقتل، مقتل ابيمخنف است. در خصوص اينكه او شيعه بوده يا سني بايد گفت كه ابيمخنف فردي علاقهمند به اهل بيت(ع) بوده است و به ساحت مقدس ائمه(ع) ارادت داشته است. همچنين مقتلالحسين(ع) ابيمخنف از طريق تاريخ طبري براي ما شناخته شده است و معتبرترين متني است كه در اختيار داريم و ابي مخنف، رعايت امانت را به جا آورده است.
بنده تا كنون به موردي برخورد نكردهام كه از ميان علما كسي بوده باشد كه ابي مخنف را رد كرده باشد اما با اين اوصاف مواردي كه اختصاصي ابي مخنف است و تنها در آثار او باشد كه سندي ندارد، نميتوان به راحتي آن را پذيرفت و جاي بررسي دارد.
حجم مقتل ابيمخنف حدود 200 صفحه بيشتر نيست اما مقتل ديگري نيز منصوب به ابيمخنف در دو جلد به چاپ رسيده كه علامه مجلسي در ضميمه جلد دهم از آن نام برده است كه نميتواند براي ما قابل قبول باشد چرا كه علامه مجلسي احاديث و تاريخ شيعه را براي اينكه از گزند نابودي حفظ شود جمعآوري كرده و پالايشي نسبت به آنها نداشته است.
از اين دو اثر مقتل مطرح كه بگذريم، اثري به تازگي منتشر شده كه در محافل علمي خيلي مورد توجه قرار گرفته است. اين اثر «مقتل جامع سيدالشهدا» است. جايگاه اين كتاب جديد در بين كارهاي معاصرين ما را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
«مقتل جامع سيدالشهدا» يك اثر علمي قابلتوجه و تراز اول است. اين كتاب يك اثر عالمانه و ابداعي است و همانطور كه در مقدمه كتاب اشاره شده است در اين كتاب صرفاً به وقايع قيام و شهادت امام حسين (ع) اكتفا نشده و علاوه بر آن تحليلها و پاسخ به شبهات، علل وقوع حادثه عاشورا و مسائل ديگري كه مرتبط با اين واقعه بوده بررسي شده است.
اين كتاب بهعنوان منبع معتبر مقتل سيدالشهدا (ع) كافي و جامع است. در بسياري از مقاتل، اسمي از ياران امام نميآيد يا فقط اشاره مختصري به آنها شده است زيرا پرداختن به سابقه و زندگي آنها را در حوزه كاري خود نميدانستند اما از جمله نقاط قوت اين كتاب، معرفي اصحاب و ياران امام حسين (ع) به نحوي است كه قابل الگوبرداري و تحقيق و بررسي براي مخاطبان باشد.
كتاب «مقتل جامع سيدالشهدا» شامل چه بخشهايي است؟
جلد اول اين كتاب شامل چهار بخش اصلي است؛ اول: سيري در مقتل نويسي و تاريخنگاري عاشورا از آغاز تا عصر حاضر (معناي لغوي و اصطلاحي مقتل، مسير تاريخي مقتل نويسي و تاريخنگاري عاشورا از قرن دوم تا پانزدهم و قرن حاضر، سيري در ادوار زندگي و شخصيت امام حسين عليهالسلام، شهادت امام حسين (ع) در گفتار پيامبران و امامان، فضيلت گريستن و عزاداري بر امام حسين (ع) و تحليل آن، فلسفهي قيام امام حسين (ع) و بيان مشهورترين ديدگاهها درباره فلسفهي قيام كربلا
دوم: امام حسين (ع) و معاويه (شخصيت و حكومت معاويه، مواضع امام حسين عليهالسلام در برابر حكومت معاويه و مبارزات سياسي آن حضرت.
سوم: نهضت عاشورا از آغاز تا ورود امام حسين (ع) به كربلا (حوادث بعد از مرگ معاويه، فعاليتهاي امام حسين (ع) در ايام اقامت در مكه، ساختار سياسي ـ فرهنگي كوفه، و خروج امام حسين (ع) از مكه).
چهارم: امام حسين (ع) در كربلا (ورود امام حسين (ع) به كربلا تا روز عاشورا، رويدادهاي روز عاشورا، نحوهي شهادت تمام ياران سيدالشهدا (ع)، مبارزه و شهادت بني هاشم، كيفيت شهادت حضرت سيدالشهدا و حوادث پس از شهادت امام).
همچنين حوادث پس از عاشورا، اهلبيت (ع) در مسير شام، تداوم نهضت حسيني به رهبري امام سجاد، پيامدهاي قيام عاشورا، مباحث پيراموني نهضت عاشورا، پژوهشي در اربعين سيدالشهدا (ع) و ... از جمله عناوين جلد دوم اين كتاب هستند.
به عنوان يك متخصص متون تاريخ اسلام، چه خلاءها و ضعفهايي ميبينيد كه در اين اثر مورد توجه واقع نشده است؟
پرداختن به نكات مهم و اساسي در پاورقي بهجاي متن از نكاتي است كه در اين كتاب ديده ميشود. در خيلي از موارد، ممكن است خواننده به پاورقي مراجعه نكند به ويژه اگر اين كتاب مورد مطالعه عموم قرار گيرد معمولا به متن مراجعه كرده و پاورقيها ممكن است توجهشان را جلب نكند.
عدم نتيجهگيري قطعي در برخي مباحث و ارائه آن به مخاطب يكي ديگر از ويژگيهاي قابل تأمل در اين كتاب است. در برخي موارد مطلبي تبيين شده است اما نتيجهگيري قطعي از آن به عمل نيامده، مثلاً درباره وضعيت سرهاي شهدا بعد از واقعه كربلا و زمان انتقال آنها به كوفه و همچنين در مورد حضرت رقيه (س) نتيجهگيري دقيقي و قول مختاري صورت نگرفته است. اما در مورد اربعين حسيني كه بسياري افراد، قطعيت آن را زير سؤال ميبرند تحقيق خوب و جامعي صورت گرفته و حق مطلب ادا شده است.
يا مثلا بهتر بود تاريخچه مختصري درباره مقتل نويسي در كتاب ذكر ميشد. مقتلنويسي از سالها پيش از شهادت امام حسين بهعنوان يك سبك تاريخي، وجود داشته و اختصاصي به ائمه نداشته و حتي درباره افرادي همچون عثمان نيز مقاتلي نوشته شده است.
درباره واقعه سقيفه بهعنوان يكي از زمينههاي ظهور و بروز حادثه عاشورا آنطور كه شايسته است حق مطلب ادا نشده است. كساني كه در واقعه سقيفه كارشكني كردند مخالفان بنيهاشم نبودند بلكه با ولايت اميرالمؤمنين (ع) مخالفت داشتند. عمده كساني كه ثقيفه را بهعنوان تريبوني براي ابراز مخالفت خود ترتيب دادند از انصار بودند كه بايد در اين زمينه روشنگري بيشتر و دقيقتري صورت ميگرفت.
با توجه به رويكردها و شبهه هاي جديد در حوزه عاشورا آيا كتاب توانسته است پاسخگوي اين شبههها باشد؟
با توجه به افزايش فعاليتهاي منفي نسبت به ساحت قدسي امام حسين (ع) در فضاهاي مجازي و ابهامي كه براي مخاطبان عام در اين زمينه پيش ميآيد، لازم بود بحث دقيقتري پيرامون اين مطلب صورت گيرد. هرچند در برخي بخشها، ديدگاههايي از كتاب شهيد جاويد آورده شده است اما در نهايت مخاطب به نتيجهگيري قطعي و درستي نميرسد.
در زمينه غارت لباسها و انگشتر امام حسين (ع)، شتراني كه غارت شدهاند و تعداد سرهاي بريدهشده شهدا و زمان انتقال آنها به كوفه، آنچه در پاورقي گفتهشده با آنچه در متن آورده شده مطابقت ندارد يا نقلهايي كه در متن آورده شده در برخي موارد، يكديگر را نقض كرده و خواننده را دچار سردرگمي ميكنند. همچنين نقلقولهايي موثق از حضرت زينب (س) داريم كه بهتر بود بهجاي استفاده از مترجمي كه صلاحيت وي در پاورقي زير سؤال رفته، به منابع موثقي كه موجود است استناد ميشد.