عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید عرفان حج  بت‌شکنی و رسیدن به توحید

عرفان حج بت‌شکنی و رسیدن به توحید

یکی از اسرار عرفانی حج، بت‌شکنی و رسیدن به توحید است. بت‌شکنی و شرک‌زدایی درونی، عبارت است از پاکسازی دل آدمی که خانه دیگرِ خداوند است؛ یعنی حاجی اگر به زبانْ شعار توحید سر می‌دهد، عملًا نیز هرگونه بت‌پرستی و شرک معنوی و قلبی را از خود دور کند.

كعبه مركز بت‌شكني و يكتاپرستي يكي از اسرار عرفاني حج، بت‌شكني و رسيدن به توحيد است. بت‌شكني و نفي شرك، دو چهره دارد: چهره بروني و چهره دروني. بت‌شكني و شرك‌زدايي بروني، همان از بين‌بردن بتهاي موجود در كعبه بود كه توسط حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و قبل از او توسط حضرت ابراهيم خليل عليه السلام صورت گرفت و پرچم توحيد به جاي شرك و كفر در آن به اهتزار درآمد.
بت‌شكني و شرك‌زدايي دروني، عبارت است از پاكسازي دل آدمي كه خانه ديگرِ خداوند است؛ يعني حاجي اگر به زبانْ شعار توحيد سر مي‌دهد، عملًا نيز هرگونه بت‌پرستي و شرك معنوي و قلبي را از خود دور كند. به عبارت ديگر، حاجي بايد هردم در حال بت‌شكني و نفي شرك باشد؛ اگر تا هنگام حج چنين نبوده است، بايد از بركات حج و مشاهده مركز توحيد، و آشنايي با سيره دو بت‌شكن بزرگ تاريخ، در خود انقلابي به وجود آورد، تا پس از ايام حج، چنين باشد.
اگر در زمان ابراهيم خليل و حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله چند بت در خانه خدا نگهداري مي‌شد، چه بسا انساني در دل خود، صدها و هزارها بت نگه داشته باشد؛ زيرا نفس آدمي مي‌تواند براي خود، هزاران بت بتراشد.
خداوند سبحان به حضرت ابراهيم عليه السلام مي‌فرمايد: وَطَهِّرْ بَيْتي لَلطَّائِفينَ؛ (و خانه مرا براي طواف كننده‌ها پاك ساز). با توجه به مباحث گذشته مبني بر اينكه خداوند دو خانه دارد (خانه دل ما و خانه كعبه)، اين آيه شريفه شامل هر دو خانه مي‌شود. يعني همان گونه كه خانه كعبه بايد از بت پاك شود، خانه دل نيز بايد از هر بتي پاك گردد.
پاكي‌يي كه در اين جا گفته مي‌شود، عام است و مراد، پاكي از هر پليدي است كه بت‌پرستي، يكي از آن پليدي‌هاست. امام خميني (قدس‌اللَّه نفسه الزكيه) مي‌فرمايد: كعبه معظم، يكتا مركز شكستن اين بت‌هاست. ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدي موعود (روحي فداه) در آخر زمان، از كعبه نداي توحيد سر دادند و مي‌دهند .... خداي تعالي به ابراهيم فرمود: وَطَهِّرْ بَيْتي لِلطَّائِفينَ وَالْقائِمينَ وَالرُّكعِ السُّجُودِ و اين تطهير از همه ارجاس است كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است. پاكسازي كعبه دروني از بتها براي كسي ميسّر است كه با نظر عرفاني به كعبه نگاه كند؛ آن سان كه كعبه را آيينه خود قرار دهد و همه كاستيها و عيوب خود را در آن ببيند. چه بسا انسان چندين لكّه به چهره داشته باشد، ولي متوجه هيچ كدام نگردد؛ ولي وقتي در مقابل آيينه ايستاد، به وجود همه آنها پي مي‌برد.
مولوي در اين خصوص، مطلب ارزشمندي دارد. او مي‌گويد: آدمي چه بسا به غلط عمري به دنبال چيزهايي باشد كه ارزشي ندارند؛ ولي چون نمي‌داند، از آنها براي خود بت يا بتهايي ساخته است. اما وقتي به ارزش واقعي مي‌رسد و آن را با اينها مقايسه مي‌كند، به اشتباه خود پي برده، همه اين بتها را از بين مي‌برد. حج، آيينه اسلام
يكي از اسرار حج، توجه به تاريخ اسلام و وقايعي است كه در بستر زمان در اين خطّه اتفاق افتاده است. حاجي در جاي جاي سرزمين حجاز، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اصحابِ باوفايش را مي‌بيند. همه شهرها و روستاها و كوهها و دره‌ها و صحراها يادآور زحمات و مجاهدتهاي صاحب شريعت و مجاهدان صدر اسلام است ... هر مكاني يادآور خاطره جنگ و صلح، حمله و گريز، عبادت و اطاعت و نزول آيات قرآن كريم است. آنجا سرزميني است كه مردان پاكي جهت تحقّق احكام اسلام ناب، در آن اسب تاخته‌اند و خداي سبحان به برقها و جرقه‌هاي درخشيده از ميان سم اسبهاي آنها و سنگهاي زمين، قسم ياد كرده است:
وَالْعادِياتِ ضَبْحاً فَالْمُورِياتِ قَدْحاً قسم به اسبهايي كه در راه جهاد، نفسشان به شماره افتاد و در تاختن، از سم آنها آتش افروخت. حضرت امام خميني رحمه الله مي‌فرمايد: و از نكاتي كه حجاج محترم بايد به آن توجه كننند، اين كه مكّه معظمه و مَشاهد مشرّفه، آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر اكرم است؛ جاي جايِ اين سرزمين، محلّ نزول اجلال انبياي بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنج‌ها و مصيبت‌هاي چندين ساله‌اي است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در راه اسلام و بشريّت متحمل شده‌اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدّسه و در نظرگرفتن شرايط سخت و طاقت‌فرساي بعثت پيامبر، ما را به مسؤوليت حفظ دستاوردهاي اين نهضت و رسالت الهي، بيشتر آشنا مي‌كند كه واقعاً پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه هدي در چه غربت‌هايي براي دين حق و امحاي باطل، استقامت و ايستادگي نموده‌اند و از تهمت‌ها و اهانت‌ها و زخم زبان‌هاي ابولهب‌ها و ابوجهل‌ها و ابوسفيان‌ها نهراسيده‌اند و در عين حال، با شديدترين محاصره‌هاي اقتصادي در شعب ابي‌طالب، به راه خود ادامه داده‌اند و تسليم نشده‌اند و سپس با تحمّل هجرت‌ها و مرارتها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگ‌هاي پياپي و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكني، به هدايت و رشد همت گماشته‌اند كه دل صخره‌ها و سنگ‌ها و بيابانها و كوه‌ها و كوچه‌ها و بازارهاي مكّه و مدينه پر است از هنگامه پيامِ رسالت آنان كه اگر آنها به زبان و به سخن مي‌آمدند و از راز و رمز تحقّق «فَاسْتَقِمْ كَما امِرْت» پرده برمي‌داشتند، زائران بيت‌اللَّه الحرام در مي‌يافتند رسول خدا براي هدايت و ما و بهشتي‌شدن مسلمانان، چه كشيده‌اند.
بنابراين، نگاه به كعبه، نگاه به يك بناي سنگ و گل نيست؛ بلكه نگاه به حضرت ابراهيم و اسماعيل و تاريخ حيات آن دو بزرگوار و نگاه به حضرت علي عليه السلام است، از آن زماني كه مادرش فاطمه بنت‌اسد به امر خدا وارد اين خانه شد و وليّ خدا را در خانه خدا به دنيا آورد ... تا زماني كه اين ولي‌اللَّه به امر رسول‌اللَّه، بيت‌اللَّه را از همه بت‌ها پاك و مطهّر گردانيد.
شايد با توجه به اين مسائل، مقداري از اسرار كلام حضرت صادق عليه السلام فهميده شود كه فرمود: هر كس عارفانه به كعبه نظر كند و از حق و حرمت ما به آن مقدار معرفت حاصل كند كه از حق و حرمت كعبه حاصل مي‌كند، خداوند همه گناهان وي را مي‌بخشد و از غم و غصّه دنيا و آخرت رها مي‌سازد. كلام امام صادق عليه السلام بيانگر اين نكته است كه توجّه به كعبه بايد انسان را به اهل بيت عصمت و طهارت متوجّه سازد و عرفان كعبه بايد به همراه عرفان امامت باشد؛ همانطور كه معرفت كعبه، معرفت نفس را به همراه دارد، معرفت خدا و پيامبر و امام را نيز در پي دارد؛ زيرا كعبه آيينه اسلام است و نبوّت و امامت، اركان اسلام‌اند. بدين جهت، در حديث شريف نبوي آمده است: «النَّظَرُ الي عَليٍّ عِبادَةٌ ...، نگاه كردن به صورت علي عليه السلام عبادت است». زيرا علي فرزند و سرّمكنون اين خانه است.
در مباحث گذشته بيان شد كه همه پيامبران به كعبه خدمت كرده‌اند و در شدائد به كعبه پناه مي‌بردند و هم‌اكنون هزاران پيامبر در اطراف كعبه مدفون هستند. پس هركدام از آن بزرگواران، با كعبه سَر و سِرّي داشته‌اند و عارف وقتي به كعبه نگاه مي‌كند، گويي به همه‌ي آن رسولان الهي نگاه كرده است. همچنين وقتي به علي عليه السلام نگاه مي‌كند نيز به همه آنها نگاه كرده است؛ زيرا علي آيينه كعبه است و كعبه آيينه علي. از اين رو، در روايتي آمده است كه: هر كه بخواهد به آدم در جلالت و به شيش در حكمت. او، به ابراهيم در وفا و خُلّت او و به موسي در بغض به هر دشمن خدا و به عيسي در دوستي هر دوست خدا نگاه كند، به علي بن ابي‌طالب نگاه كند. زيرا علي آيينه كعبه‌اي است كه آن آيينه همه انبياي الهي است.
طواف‌هاي هفت‌گانه و آسمان‌هاي هفت‌گانه يك طواف كامل، مساوي با هفت بار چرخيدن به دور كعبه است. با توجه به اينكه طبق فرموده قرآن كريم، آسمانها نيز هفت‌گانه يا هفت‌طبقه‌اند. حاجي در هر چرخش، گويي در يك آسمان سير مي‌كند. در واقع، هنگام طواف، سرزمين حاجي به سير سماوي مبدّل مي‌شود. وقتي هفت بار گردش وي تمام مي‌شود، گويي همه آسمانهاي هفت‌گانه را سير كرده است. بعد از اتمام طواف، دو ركعت نماز طواف خوانده مي‌شود كه اين دو ركعت، با دوبُعدي بودن انسان ارتباط دارد: بعد جسماني، بعد روحاني. يك ركعت براي بعد جسماني و حيواني، و يك ركعت ديگر براي بعد روحاني و نفساني. فضيلت طواف از نماز بيشتر است؛ شايد به همين دليل، تعداد طوف‌ها از نماز بيشتر است. امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: خداوند عزيز و جليل، صد و بيست رحمت در اطراف كعبه قرار داده است. شصت رحمت براي طواف كننده‌ها و چهل رحمت براي نمازگزاران و بيست رحمت براي نظاره‌كنندگان. در روايت ديگر آمده است: «مَنْ طافَ بِالْبَيْتِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ ... هر كه به خانه خدا طواف كند، از گناهانش خارج مي‌گردد.
طواف و عرفان اجتماعي يكي از نكات ظريف و رموز عرفاني در احاديث شيعه كه سبب مي‌شود آدمي به اتّحاد دين و سياست پي ببرد، توجّه به امور اجتماعي و انساني در ضمن احاديث عبادي است. اين قبيل احاديث در كتب روايي فروان‌اند، ولي آنچه به مبحث طواف مربوط مي‌شود، حديثي از امام صادق عليه السلام است كه مي‌فرمايد: برآوردن حاجتِ مؤمن، بهتر است از يك طواف، دوطواف، سه طواف، ... ده طواف. مي‌بينيم كه امام عليه السلام در اوج صعود عرفاني- عبادي انسان كه در طواف متجلّي است، جامعه و همنوع آدمي را پيش چشمان او حاضر ساخته، به وي مي‌گويد گمان مكن كه چون به اينجا آمده‌اي، از آنكه نيامده است بالاتري؛ چه بسا كسي به فضيلت طواف نرسد، ولي با يك رفع حاجت از برادر مؤمن خود، به ده برابر فضيلت طواف تو برسد. پس مؤمن حتي در حال طواف نيز بايد به ياد برادران و خواهران ايماني خود باشد. از اين رو، در همه اعمال عبادي و ادعيه عرفاني، دعاي به مؤمنين، مدّ نظر قرار گرفته است.
طواف و تشبّه به ملائك حاجي وقتي همه زيورآلات و نشانه‌هاي فخر و مقامات دنيوي را از خود جدا كرده، تنها با لباس يك رنگ (سفيد) به دور خانه خدا مي‌گردد، بايد خود را مقابل ملائكه‌اي ببيند كه آنها نيز به دور بيت معمور كه در عرش محاذي كعبه است، مي‌گردند. حاجي از اين جهت به ملائك شباهت دارد كه آنها به دور خانه خدا در عرش طواف مي‌كنند و اين به دور خانه خدا در فرش. چه بسا حاجي از جهتي بر ملائك برتري داشته باشد و آن اينكه وي واديهايي سخت و خطرناك را پشت‌سر نهاده و ريشه‌هاي دوستي دنيا را كه در دلش سالهاي سال رشد كرده‌اند، از بيخ و بن بركنده و همه چيز را به پشت سرانداخته دل را آماده ساخته و به غير حق نپرداخته است. عبور از اين مراحل، مبارزه بسيار شديدي مي‌طلبد كه بدون توفيق الهي، حاصل نخواهد شد. ملائك اين سختي‌ها و شدائد را ندارند؛ پس طواف فرشي با حفظ شرايط، از طواف عرشي، عزيزتر است.
مرحوم فيض كاشاني مي‌گويد: بدان كه تو در حال طواف به ملائكه شبيه هستي؛ ملائكه مقرّبين كه به دور عرش طواف مي‌كنند. و گمان نكن كه مقصود از طواف فقط حركت دادن جسم توست؛ بلكه مراد، طواف قلب به واسطه ذكر پروردگارت است؛ آن گونه كه هيچ ذكر بدون او آغاز نشد و هيچ ذكري بدون او پايان نمي‌پذيرد. بدان كه طواف شريف، همان طواف دل به حول حضرت ربوبيّت است كه اين خانه (كعبه)، مثال و ظهور آن حضرت در عالم ملك است كه خود آن حضرت با چشم ظاهر مشاهده نمي‌شود و معلوم است كه عالم مُلك و شهادت، نردبان صعود به عالم غيب هستند و چون اكثر مردم توان طواف به عالم غيب و بيت معمور را ندارند، امر شده‌اند كه به كعبه طواف كنند و از اين رو، به آنان تشبّه حاصل كنند كه هر كس شبيه قومي گردد، از آنها محسوب مي‌شود.
منبع: فصلنامه ميقات حج شماره 23


| شناسه مطلب: 66110




حج تمتع معارف حج



مطالب مرتبط

نظرات کاربران