«حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
«حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری «حج» در کلام شهید مطهری

«حج» در کلام شهید مطهری

پایگاه اطلاع رسانی حج: آثار پربار استاد شهیدمطهری گواه آن است که آن بزرگوار کمابیش درباره مهمترین مسائل اسلامی اندیشیده، گفته یا نوشته است. از جمله این موارد، حج است که می‌توان از زوایای گوناگون به آن نگریست. آنچه در پی می‌آید، بخشهایی فشرده از جلد ۲۵ مجموعه آثار آن شهید متفکر است.

اصل وحدت اسلامي حفظ وحدت يكي از هدفهاي اسلامي است و بايد در حدود امكان براي تحقق اين هدف بكوشيم تا مصداق «ولتكن منكم اُمّه يدعون الي الخير» بوده باشيم. تحقق يافتن اين هدف به هيچ وجه مستلزم اين نيست كه از بعضي اصول يا فروع مسلّم خود دست برداريم. كسي كه كوچكترين آشنايي با تعليمات اسلامي داشته باشد، در اين جهت ترديد نمي‌كند كه اسلام به عناوين مختلف دستور داده كه مسلمانان دور هم جمع شوند و يكديگر را از نزديك ببينند و از احوال يكديگر مطلع شوند تا دلهاشان به يكديگر نزديك شود و ديوارها از ميان برده شود و شكافها پر شود.
طبق نصوص اسلامي، عبادت هر اندازه بيشتر در خلوت و دور از چشم ديگران صورت بگيرد، به اخلاص نزديكتر است. در عين حال اسلام دستور اكيد داده است كه نماز به جماعت خوانده شود و اجر و ثواب اين عمل را بيش از آنچه تصور مي‌رود از نماز فرادي بالاتر برده است، چرا؟ براي اينكه بر اثر جماعت، مسلمانان از يكديگر باخبر مي‌شوند و دلهاشان به يكديگر نزديك مي‌شود. هفته‌اي يك بار نماز جمعه قرار داده است و مقرر كرده است در شعاع يك فرسخ در يك فرسخ بر همه واجب است كه شركت كنند. در نماز جمعه به جاي دو ركعت آن، دو خطابه قرار داده است كه امام در آن علاوه بر مواعظ، اخبار اقطار عالم اسلام را به اطلاع آنها مي‌رساند و مصالح عمومي آنها را با آنها درميان مي‌گذارد.
نماز جماعت يك اجتماع روزانه است و نماز جمعه يك اجتماع عمومي‌تر هفتگي است. نماز عيد فطر و نماز عيد اضحي دو عبادت اجتماعي ديگر است كه سالانه است. از همه اجتماعات اسلامي مهمتر و عمومي‌تر و طولاني‌تر و متنوع‌تر برنامه حج است كه به‌حق آن را «كنگره عمومي اسلامي» نام نهاده‌اند. بر هر كسي واجب است كه اگر توانايي داشته باشد، لااقل در عمر يك بار در اين اجتماع عظيم شركت كند. همه مسلمانان بايد در زمان معين و روزهاي معين اعمال معيني را انجام دهند. همه بايد يك نوع لباس در آن ايام بپوشند، يك نوع سخن به زبان آورند.
در اين عمل بزرگ اسلامي كه با همه نقايصي كه در اجراي آن وجود دارد، باز هم در جهان بي‌نظير است، هم زمان واحد در نظر گرفته شده و هم مكان واحد، همه بايد اين اعمال را در روزهاي معيني از ذي‌الحجه انجام دهند نه در روزهاي ديگر و يا ماههاي ديگر، و همه بايد آن اعمال را در سرزمين معين انجام دهند كه همان سرزميني است كه اولين بار در آنجا خانه‌اي براي پرستش خداي يگانه ساخته شده است، چرا؟ آيا جز براي اين است كه ميعادگاه اهل توحيد و مجتمع اهل توحيد باشد؟ آيا جز براي اين است كه اهل توحيد بايد در آنجا رنگ توحيد و وحدت به خود بگيرد؟
چه خوب گفته است علامه فقيد كاشف‌الغطاء: «بُني الاسلامُ علي كلمتين: كلمه التّوحيد و توحيدُ الكلمه» يعني اسلام بر روي دو اصل و دو فكر بنا شده است: يكي اصل پرستش خداي يگانه است، ديگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه اسلامي است. نقش حج در تفاهم مسلمانان
اندك مطالعه در وضع عمل حج به ما مي‌فهماند كه منظور مقدس شارع اسلام از تشريع حج اين بوده كه مسلمانان به يكديگر نزديكتر شوند و وسيله‌اي به وجود آيد كه مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه يكديگر را در يك نقطه ملاقات كنند و پيوندشان محكمتر گردد. ممكن است بعضي افراد گمان كنند اينها فرضياتي است كه ما از پيش خود مي‌سازيم و مي‌بافيم، شارع اسلام چنين منظورهايي نداشته است. از اين رو لازم است نصوص اسلامي را ذكر كنيم تا معلوم شود اينها مطالبي است كه خود اسلام در هزاروچهارصد سال پيش گفته است.
۱٫ پيغمبراكرم(ص) جمله‌هاي معروفي دارد كه در زمينه وحدت و تساوي مسلمانان و الغاي امتيازات ايراد فرموده است به اين مضمون: «ايُّها النّاسُ انّ ربّكُم واحدٌ و اباكُم واحدٌ، كلّكم لآدم و آدمُ من تُراب، ، ان اكرمكُم عند الله اتقيكُم و ليس لعربي ّ علي عجمي ّ فضل الا بالتّقوي:۱ همانا پروردگار شما يكي است، پدر شما يكي است، همه شما فرزند آدم هستيد و آدم از خاك است، گرامي‌ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست. عرب را بر عجم فضيلت نيست مگر به وسيله تقوا.»
اين جمله ها را كه صلاي وحدت و نداي يگانگي و به هم بستگي است، در كجا و در چه زماني و در چه موقعيتي ايراد فرمود؟ در سرزمين مكه و مني و عرفات، در حين انجام عمل حج، در آخرين حج خود كه به حجه‌الوداع معروف است. چرا اينجا را براي اين اعلام انتخاب فرمود؟ براي اينكه تا دامنه قيامت كه مراسم حج به‌پاست، مردم بيايند و به ياد توصيه‌هاي پيغمبر بزرگوارشان بيفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپويند، دست يكديگر را در اينجا به عنوان دوستي و برادري بفشارند، موانع را از ميان ببرند، قراردادها و پيمانها و مبادله‌هاي معنوي و مادي با هم برقرار كنند.
اينكه مسلمانان به صورت ظاهر در مكه اجتماع كنند و دلهاشان نسبت به يكديگر پر از كينه و عداوت باشد، مصداق كلام خداي متعال باشند: «تحسبُهُم جميعاً و قُلوبُهُم شتّي:۲ مي‌پنداري آنها با هم‌اند و حال آنكه دلهاشان پراكنده است» و مصداق كلام علي(ع) بوده باشند: «ايُّها النّاسُ المُجتمعه ابدانُهُم، المُختلفه اهواؤُهُم:۳ اي مردمي كه بدنهاشان در يك جا جمع شده، اما خواسته‌ها و آرزوها و هدفهاشان از هم جداست»، اين گونه اجتماعي منظور اسلام نيست، حج براي چنين اجتماعي نيست، خداوند به چنين اجتماعي به نظر رحمت نمي‌نگرد. اجتماع عظيم سالانه ۲ـ امام صادق(ع) در حديث معروفي كه در كتب حديث ضبط شده و مفصل است، مي‌فرمايد: «فجعل فيه الاجتماع من الشّرق و الغرب ليتعارفوا: خداوند مقرر كرد كه از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند براي اينكه يكديگر را بشناسند.» يكي از كارهاي پسنديده‌اي كه در دنياي امروز معمول است، اين است كه افرادي كه در يك محفل و يا كنگره براي اولين بار با هم آشنا مي‌شوند، كارتهاي خود را مبادله مي‌كنند، اسم و آدرس يكديگر را ياد مي‌گيرند. اين كار وسيله مي‌شود كه بعدها با هم نامه مبادله كنند، از كارهاي يكديگر آگاه شوند، آثار و تأليفات خود يا آثار و تأليفات مورد علاقه خود را براي يكديگر بفرستند. بديهي است كه اين كارها پيوندها را محكم مي‌كند.
اكنون مي‌بينيم اسلام در چهارده قرن پيش اين زمينه را به وجود آورده است و توصيه كرده است كه از اجتماع عظيم حج براي اين منظور بايد استفاده بشود. امام صادق فرمود: «اسلام چنين اجتماعي را مقرر كرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با يكديگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.» لازم است هركدام از ما كارتهاي معرفي از خود چاپ كنيم و به چند زبان ـ كه يكي از آنها زبان عربي است ـ آدرس و شغل خود را بنويسيم، در مواقع متعددي كه با افرادي از كشورهاي ديگر برخورد مي‌كنيم، كارت خودمان را به آنها بدهيم و از آنها كارت بگيريم و اين را وسيله آشنايي قرار داده، بعدها نامه مبادله كنيم، كتاب مبادله كنيم، آنها را از اوضاع ديني كشور خود آگاه كنيم و از اوضاع ديني و احوال مسلمانان كشور آنها باخبر شويم، از تحولات و نهضت‌هايي كه له يا عليه اسلام مي‌شود، آگاه بشويم، با تحولات و نهضت‌هاي سودمند اسلامي هماهنگي كنيم. تقويت دين ۳ـ علي(ع) در كلمات خود ضمن بيان فلسفه پاره‌اي از مقررات اسلامي، درباره حج مي‌فرمايد: «الحجّ تقويه للدّين» (يا تقربه للدّين)۴يعني فلسفه حج تقويت دين است (يا فلسفه حج نزديك كردن پيروان دين است). به هر حال منظور يكي است. اگر مفهوم كلام اين باشد كه فلسفه حج تقويت دين است، منظور اين است كه با اجتماع حج، روابط مسلمانان محكمتر مي‌شود و ايمان مسلمانان نيرومندتر مي‌گردد و به اين وسيله اسلام نيرومندتر مي‌گردد. اگر مفهوم كلام اين باشد كه فلسفه حج نزديك كردن دين است، باز واضح است كه منظور نزديك شدن دلهاي مسلمانان است و نتيجه تقويت و نيرومندي اسلام است. پرچم اسلام ۴ـ از سخنان آن حضرت است: «جعلهُ سُبحانهُ و تعالي للاسلام علما:۵ خداوند كعبه را پرچم اسلام قرار داده است.» از قديم معمول بوده است كه گروههايي كه با يكديگر به جنگ مي‌پرداخته‌اند، هركدام پرچم مخصوص به خود داشته‌اند و در زير آن گرد مي‌آمده‌اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار مي‌آمده است. برافراشته بودن آن، دليل حيات جمعي آنها بوده است و افتادن و خوابيدن آن علامت شكست آنها بوده است. دلير و دلاورترين آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را مي‌گرفتند كه برافراشته بماند. برعكس، دشمن كوشش مي‌كرد كه پرچم را بخواباند. پرچم، مقدس و محترم بود. امروز نيز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصيت مستقل ملتها و كشورهاست. هر كشوري از خود پرچم و علامتي دارد و آن را مقدس مي‌شمارد و احياناً به آن سوگند مي‌خورد.
اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «كعبه پرچم اسلام است»؛ يعني همان طوري كه پرچمها رمز اتحاد و يگانگي جمعيت‌ها و نشانه همبستگي آنهاست و برپا بودن آن علامت حيات آنهاست، كعبه براي اسلام اين‌چنين است. در حديث ديگري وارد شده: «لايزالُ الدّينُ قائماً ما قامت الكعبه: مادام كه كعبه بپاست اسلام به‌پاست، يعني مادام كه حج زنده و باقي است، اسلام زنده و باقي است.» كعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمين است.
از اينجا مي‌توانيم بفهميم كه منظور اسلام اين نبوده كه مردم ندانسته و نفهميده بروند به مكه و فقط يك سلسله مناسك كه براي خود آنها نامفهوم است، به‌جا آورند. منظور اصلي اين است كه تحت لواي كعبه يعني همان خانه‌اي كه اولين بار در ميان بشر براي پرستش خداي يگانه بنا شد، به صورت يك قوم واحد و ملت واحد و هم عزم و هم رزم گرد آيند. شعار اصلي و اساسي اسلام «توحيد» است. كعبه خانه توحيد است. قرآن كريم مي‌فرمايد: «انّ اوّل بيت وُضع للنّاس للّذي ببكّه مُباركا: اولين خانه‌اي كه براي مردم نهاده شد، همان است كه در سرزمين مكه است.» كعبه و نقش اجتماعي آن ۱٫ از آيات قرآن برمي‌آيد كه كعبه قديمي‌ترين معبد جهان است: انّ اوّل بيت وُضع للنّاس… البته معبد توحيد، زيرا از نظر قرآن توحيد بر شرك مقدم است. توحيد از شرك متطوّر نشده، بلكه شرك انحرافي است از توحيد.
۲٫ از قرآن برمي‌آيد كه اين خانه، خانه پربركتي است و بناست كه منشأ خيرات و بركاتي براي اهل توحيد و عدل يعني مسلمين باشد، چنانكه در آيه پيش ذكر شده است.
۳٫ از قرآن باز برمي آيد كه اين خانه و حريم آن محل امن و امان است. در كعبه و بلكه در حريم كعبه به نام حرم كسي حق تعرض به صيد و هيچ شكاري تا چه رسد به انسان ندارد، كه آنجا بست كامل و آزادي و امنيت كامل و حريت بيان و عقيده كامل و عدم تعرض كامل برقرار است… در دعاي ابراهيم نيز آمده است: «ربّ اجعل هذا بلداً امنا» يا «اجعل هذا البلد امنا» و همچنين «و اذ جعلنا البيت مثابه للنّاس و امنا». اين خصوصيت حرم مؤيد اين است كه حرم بايد متعلق به همه مسلمين باشد نه به دسته مخصوص.
۴٫ خانه كعبه و ماه ذي الحجه وسيله‌اي است براي قيام امر مسلمين: «جعل الله الكعبه البيت الحرام قياماً للنّاس و الشّهر الحرام و الهدي و القلائد…» در اين آيه اثر اجتماعي حج و اعمال آن ذكر شده است. كلمه «حرام» كه تكرار شده، فلسفه و مناط را ذكر مي‌كند، يعني داشتن چنين مكان محترمي نگهدارنده مسلمين است.
۵٫ اين خانه و بلكه حرم نبايد مالك خصوصي داشته باشد، مال خداست يعني مال همه است. همه حرم حكم مسجد را از اين جهت دارد، لهذا در ذيل آيه «مسجد الحرام الّذي جعلناهُ للنّاس سواءً العاكفُ فيه و الباد»، در حديث وارد شده كه كسي حق ندارد مردم را مانع شود از ورود به مكه به عنوان اينكه اينجا شهر ما و وطن ما و مملكت ماست. همچنين است آيه ۳۴ انفال: «و ما لهُم الا يُعذّبُهُمُ الله و هُم يصُدّون عن المسجد الحرام و ما كانوا اولياءهُ…» علي هذا كعبه و مسجد و بلكه حرم متعلق است به هر كس كه اهل توحيد و عبادت خدا و بر ملت ابراهيم باشد. مثل اين است كه از طرف ابراهيم اين محل بر اهل توحيد و عبادت خداي يگانه وقف شده است؛ ولي وقف نيست، نوعي ديگر از ملكيت است خاص خود كه همان ملكيت بين‌المللي اسلامي است… در آيه بعد دارد: «و اذّن في النّاس بالحجّ يأتوك رجالاً و علي كُلّ ضامر يأتين من كُلّ فجّ عميق:[در ميان مردم نداي حج درده تا با پاي پياده و سوار بر شتران لاغر اندام كه از راههاي دور و دراز مي‌رسند نزد تو آيند.]» بعضي از اهل ذوق و عرفان گفته‌اند اينكه در آيه دارد «يأتوك» (نزد تو بيايند) براي اين است كه بايد متوجه مقام ولايت ولي بود و از مجراي وجود او كسب فيض كرد؛ ولي ممكن است نظر به والي باشد كه بايد رهبر و هادي و مرشدي داشته باشند، همان طور كه از صدر اسلام امارت حجاج يك سمت حكومتي بوده است.
۶٫ نقل شده كه منصور دوانيقي مي‌خواست مسجدالحرام را توسعه دهد و مردم راضي نمي‌شدند. از حضرت موسي بن جعفر(ع) سؤال شد. ايشان منعي ندانستند و گفتند: «از مردم بپرسيد آيا شما اول بوديد و بعد در اينجا كعبه و مسجد آمد (مانند ساير مساجد و معابد) و يا اول كعبه و مسجد به وجود آمد و شما بر آن وارد شديد؟»(قريب به اين مضمون) اين استدلال عجيبي است و انحصاراً در مورد كعبه صادق است؛ زيرا ابراهيم در يك وادي غير ذي زرعي خانه‌اي براي عبادت بنا كرد و از روايات برمي‌آيد كه آنجا را براي همه جهانيان از اهل توحيد قرار داد و اين مطلب به اين صورت بيان شده كه ابراهيم روي بلندي رفت و مردم را آواز داد و اين ندا به همه حتي به كساني كه در اصلاب و ارحام بودند، رسيد. به هر حال اينها همه قرينه است براي اينكه كعبه و حريم آن جنبه بين‌المللي اسلامي داشته باشد و براي آنجا كسي نبايد ويزا و اجازه بگيرد، بايد به منزله محل سازمان ملل اسلامي باشد. لزومي ندارد كه ما منتظر دولت واحد اسلامي باشيم. قبل از آن هم مي‌شود از اين خانه به عنوان مقر سازمان ملل اسلامي نظير آنچه بلوكهاي مختلف جهان سازمان ملل متفق به پا كرده‌اند، داشته باشيم. اين سازمان بايد قسمت‌هاي مختلف از قبيل شوراي امنيت، سازمان فرهنگي، سازمان بهداشتي و غيره داشته باشد.
۷٫ يكي از آثار حج جنبه اجتماعي و هماهنگي آن است. فرق است كه كسي به تنهايي برود مثلاً به عرفات براي دعا و يا با يك ميليون جمعيت باشد. در روح بشر خاصيت هماهنگي با جمع است كه از آن به «محاكات» تعبير مي‌كنند. اسلام از جنبه رواني به محيط‌هاي مذهبي و معنوي كه موجب برانگيخته شدن احساسات مكتوم است، اهميت مي‌دهد. مسئله محاكات از نظر علماي اجتماع تنها جنبه فيزيكي دارد؛ اما بايد به آن اضافه كرد جنبه روحي آن را كه استعدادي در روح هست و احتياج دارد به بيداري. در آن وقت است كه گاهي قوّت اين عكس‌العمل صدها برابر اصل عمل مي‌شود.
۱۲٫ اثر حج در استقلال ممالك اسلامي و خلاصي از چنگال استعمار، همان طور كه در ورقه‌هاي مستقل راجع به‌اندونزي گفتيم.
۱۳٫ فقط سه چيز است كه مي‌تواند مسلمين را به هم مربوط كند و ملاك وحدت آنهاست: قرآن، رسول اكرم و سيرت و تاريخ آن حضرت، كعبه و حج. از اينجا مي‌توان به عمق گفته معروف گلادستون پي برد كه معروف است گفته است: [تا قرآن خوانده مي‌شود و نام محمّد بر سر زبانهاست و حج كعبه گزارده مي‌شود، نصرانيت در خطر بزرگي قرار دارد.] پي‌نوشتها: ۱٫ تحف‌العقول، ص۳۴٫ر ۲٫ حشر، ۱۴٫ر ۳٫ نهج‌البلاغه، خطبه ۲۹٫ر ۴٫ نهج‌البلاغه، كلمات قصار، حكمت ۲۴۴٫ر ۵٫ نهج‌البلاغه، خطبه ۱٫


| شناسه مطلب: 67881




معارف حج



نظرات کاربران