یاداشت وظایف اصلی عاشورائیان
آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)
پايگاه اطلاع رساني حج:پيام سالار شهيدان دو چيز است : يكي تحقيق علمي و ديگري تحقّق عملي; جامعهاي ميتواند حسيني باشد كه در معارف دين محقّق باشد نه مقلّد و در مسائل عملي، متحقّق باشد نه عقبافتاده.
جريان عاشورا را از زيارتنامههاي اين ذوات قدسي ميشود تشخيص داد نه تنها در زيارت جامعه، بلكه در ساير زيارات اين مضمون هست كه «محقّقٌ لما حقّقتم و مبطلٌ لما أبطلتم» ادبِ ما در پيشگاه اين ذوات قدسي اين است كه من در مسائل علمي صاحبنظرم آنچه را شما تحقيق كردي من محقّقانه ميپذيرم، آنچه را شما ابطال كردي من محقّقانه باطل ميدانم.
پرهيز از جهلِ علمي، اجتناب از تقليد، دوري گزيدن از عوامفريبي اين وظيفه اصلي عاشورائيان است. آنكه محقّق نيست، شيعه حسيني نيست، اين در بخش علم و سواد. در بخش عملي، تحقّق لازم است.
در زيارتنامه وجود مبارك مسلم بنعقيل همين حرف را ميزنيد «حربٌ لمن حاربكم و سلمٌ لمن سالمكم» اين اوّلين شهيد عاشوراست در پايانش هم كه زيارت سالار شهيدان است همين حرف است. پس جامعهاي، جامعه حسيني است كه هم در مسئله سواد محقّقانه معارف را تحقيق كند و هم در مسئله عمل، متحقّقانه باشد.
جريان كربلا تنها براي اين نبود كه سالار شهيدان مجبور به بيعت بود و تنها جان او در خطر بود. سخن از اصلِ دين بود، سخن از شخص حضرت نبود. در دم دروازه شام وجود مبارك امام سجاد را كه اسيرانه آوردند به حضرت عرض كردند در اين جنگ چه كسي پيروز شد؟ فرمود ما پيروز شديم. توي شامي اگر خواستي بفهمي در صحنه عاشورا چه كسي پيروز شد هنگام نماز برو اذان و اقامه بگو ببين نام چه كسي را ميبري، ما رفتيم اين نام را زنده كرديم و برگشتيم.
سخن از حسين و حسن نيست، سخن از قرآن و عترت است. كربلا يعني جنگ بين حق و باطل، خير و شرّ، زشت و زيبا، عدل و ظلم. در سخنان نوراني سالار شهيدان همين بود اصلِ جنگ سالار شهيدان با دستگاه اموي جنگ اسلام و كفر بود لذا امام سجاد فرمود ما رفتيم نام پيغمبر را زنده كرديم و برگشتيم و ما پيروز شديم، پس كسي در عاشورا موفق است كه عاشورايي باشد در مسائل علمي محقّقانه سخن بگويد و در مسائل عملي متحقّقانه عمل كند.
مرحوم كليني در جلد دوم كافي دارد كه فاضلترين مردم كسانياند كه به عبادت عشق بورزند. ما همه موظفيم براي سيدالشهداء بناليم چون جريان گريه كردن يك روايت و ده روايت نيست فضيلت است، عبادت است، حرفي در آن نيست اما دو كار ديگر هم بايد بكنيم: اولاً عقل را به خدمت اين اشك نياوريم، دوم اينكه اشك را به خدمت اين عقل ببريم، بشويم عاقل؛ عقل را معزول و اسير نكنيم، عاطفه بسيار چيز مقدسي است اين عاطفه را ببريم خدمت عقل؛ وقتي اشك ريختيم بشويم حسيني، از اين به بعد ديگر نه بيراهه برويم نه راه كسي را ببنديم. روضهخواني و مداحي هاي ما نبايد بي پشتوانه علمي باشد.