بخش 10
7 . استفاده ابزاری از زیارت در مکه و مدینه چکیده مقدّمه آفات عمومی زیارت ارکان زیارت تعریف استفاده ابزاری از زیارت نمونه#160;های استفاده ابزاری از زیارت در جوامع شیعی جایگاه سنت در زیارت سخن علامه بن باز درباره سنت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله )
235 |
7
استفاده ابزاري از زيارت در مكه و مدينه
محمدمهدي رادمند ( 1 )
چكيده
زيارت قبور صالحين ، در بين مسلمانان در دو گروه متفاوت شكل گرفته است كه عبارتند از گروه اول ، شيعيان كه ضمن تأكيد بر امكان گفتوگو با ارواح پاك آنها ، امكان شفاعت طلبي و دعاي خيرخواهي از آنان را نيز ميسر مي دانند ، گروه دوم ، اهل سنت كه فقط قبور را وسيله تذكر مرگ و يادآوري و عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان دانسته و هرگونه شفاعت طلبي و گفتوگو با اموات و ارواح آنها را عملي عبث و مظهر شرك و حرام مي پندارند . ضمن تأكيد بر خطا بودن برخي از سوء استفاده هاي ناآگاهان و غلوكنندگان شيعه كه متأسفانه باعث هجمه به فرهنگ شيعي شده است ، به دليل تأكيدي كه برادران اهل سنت در دو شهر مكه و مدينه بر اين مهم دارند و در واقع با استفاده ابزاري از تسلط خود بر اين اماكن مقدس ، از زوار نيز استفاده ابزاري نموده و با نشر جزوات و تبليغ نزد قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) ، اقدام به تبليغات فرقه اي مي كنند ، اين نوشتار با هدف بررسي انحرافات در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است .
كليدواژه ها : زيارت ، استفاده ابزاري ، اهل سنت ، وهابيت ، بدعت .
مقدّمه
مقوله زيارت از ديرباز در مفاهيم و گفتمان ديني بشر داراي جايگاه خاصي بوده است . با عنايت به ابهامات فراواني كه فرا روي بشر قرار داشته است و با توجه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كارشناس ارشد مديريت .
236 |
ماهيت مفاهيم ديني كه به صورت اجتناب ناپذيري با مقوله زيارت در ارتباط مي باشد ، اين مقوله حايز اهميت دو چندان بوده است .
زيارت كه همان ديدار و ملاقات آگاهانه است ، در خصوص انسان هاي مقدس و صالحين در دو گروه قابل تقسيم است : زيارت در زمان حيات شخص مقدس ، زيارت پس از رحلت يا شهادت شخص مقدس .
در خصوص زيارت صالحين در زمان حيات ، طبق روايتي كه نقل شده است ، امام رضا ( عليه السلام ) به محول سيستاني فرمود : من را خوب زيارت كن ، من از كنار قبر جدم خارج مي شوم و در غربت از دنيا خواهم رفت و . . . . ( 1 )
درباره زيارت صالحين پس از رحلت آنها ، طبق روايتي از حاكم نيشابوري ـ كه خود از علماي اهل سنت مي باشد ـ چنين نقل شده است : حضرت سلطان الامام ابوالحسن علي بن موسي الرضا صلواة الله و سلامه علي رسول الله و علي ائمة المعصومين و أبنائهم اجمعين فرمود : يكي از سادات و از خاندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( منظور امامزاده محمّدمحروق در نيشابور ) در اين شهر مدفون است ، به زيارت ايشان رويم و نيز به روضه سلطان محمّد در تلاجرد تشريف برد و آن روضه مقدس را زيارت نمود . . . . ( 2 )
همچنين به نقل از امام رضا ( عليه السلام ) آمده است : اين تربت من است ، من در اين جا مدفون خواهم شد . بعد از اين خداوند اين محل را مكان ورود دوستان من خواهد گردانيد . به خدا سوگند هر كس از دوستان من مرا در اين مكان زيارت كند ، يا به من سلام كند ، البته حق تعالي مغفرت و رحمت خود را به شفاعت ما اهل بيت بر او واجب مي گرداند . ( 3 )
البته از ديدگاه ديگري زيارت به دو گونه ديگر نيز قابل تقسيم است : زيارت اماكن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عيون اخبار الرضا ( عليه السلام ) ، ج 2 ، ص 217 ؛ بحار الأنوار ، ج 49 ، ص 117 .
2 . تاريخ نيشابور ، ص 211 .
3 . وسائل الشيعة ، ج 14 ، ص 559 .
237 |
مقدس ، مانند مكه و بيت المقدس ؛ و زيارت قبور مقدس و مربوط به اشخاص صالح .
در اين خصوص مثلا به روايت مشهور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه فرمود : بين خانه من و منبر من باغي از باغ هاي بهشت قرار دارد ، يا اين كه فرمود : يك نماز در مسجد النبي بهتر از هزار نماز در غير آن است ، به جز مسجد الحرام ( روايتي كه در صحيح مسلم آمده ) و يا يك نماز در مسجد النبي بهتر از هزار نماز در غير آن است و يا يك نماز در مسجد الحرام بهتر از يكصد نماز در مسجد النبي مي باشد كه از عبدالله بن زبير روايت شده و در مسند احمد و صحيح ابن خزيمه و صحيح ابن حبّان نقل گرديده است ، در اين زمينه هزاران روايت در منابع شيعي و سني مي تواند مورد استفاده قرار گيرد .
زيارت اماكن مقدس مثل زيارت مسجد الحرام يا بيت المقدس يا مسجد قبا كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) تأكيد داشتند و به طور كلي هر مكاني كه مشمول آيه شريفه ( فِي بُيُوت أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ . . . ) ( 1 ) مي باشند ، يعني اماكني كه خداوند براي برپاداشتن نام و ياد خود برگزيده است . زيارت قبور صالحين در بين مسلمانان در دو گروه متفاوت شكل گرفته است كه عبارتند از :
1 . شيعيان كه ضمن تأكيد بر امكان گفتوگو با ارواح پاك آنها ، امكان شفاعت طلبي و دعاي خيرخواهي از آنان را هم ميسر مي دانند و حتي گاهي بي اعتنايي به قبور بزرگان و والدين خود را موجب عاق والدين شدن و خشم ارواح آنها مي دانند .
2 . اهل سنت كه فقط قبور را وسيله تذكر مرگ و يادآوري و عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان مي دانند و هرگونه شفاعت طلبي و گفتوگو با اموات و ارواح آنها را اولا عملي عبث و بيهوده مي دانند و ثانياً آن را مظهر شرك و بي توجهي به خداوند قلمداد مي كنند .
ضمن تأكيد بر خطا بودن برخي از سوء استفاده هاي ناآگاهان و غافلان جوامع شيعي از مقوله زيارت و حتي غلو كنندگان كه متأسفانه باعث تهاجم به فرهنگ ديني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نور ، آيه 36 .
238 |
و شيعي شده اند ، به دليل تأكيدي كه برادران اهل سنت در دو شهر مدينه و مكه بر اين مهم دارند و در واقع با استفاده ابزاري از تسلط خود بر اين اماكن مقدس از زوار هم استفاده ابزاري مي كنند و با نشر جزوات و تبليغ بر سر قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) اقدام به تبليغات فرقه اي مي كنند ، اين نوشتار در اين راستا نوشته شده است .
بديهي است آسيب شناسي مقوله زيارت در داخل جوامع شيعي و بهره برداري ها و خواستگاه هاي سياسي و حضور سياستمداران و قدرتمندان در طول تاريخ براي بهره برداري ابزاري از زيارت و زوار بايد در نوشتار مستقلي مورد بحث قرار گيرد .
آفات عمومي زيارت
قبل از ورود به بحث از باب منافعي كه تذكر دادن براي مؤمنين در بر دارد ، لازم است آفات عمومي يك زيارت را مورد اشاره قرار دهيم . اهم عناوين اين آفات عبارتند از :
1 . تظاهر و رياكاري در زيارت .
2 . غرور و تكبر به خاطر توفيق يافتن براي زيارت .
3 . عدم ايمان به خالق هستي .
4 . عدم انجام كارهاي نيك و پسنديده و احساس كفايت كردن زيارت از انجام واجبات يا ساير كارهاي نيك .
5 . شرك به خداوند در حين زيارت .
6 . توبه نكردن از گناهان در قبل و حين زيارت در پيشگاه خداوند .
7 . بدون توجه و علم به زيارت پرداختن ( زيارت كور كورانه ) .
8 . عدم اسرار و پافشاري در دعاهايي كه در هنگام زيارت از خداوند خواسته مي شود .
9 . بي توجهي به گناهاني كه زاير قبلا انجام داده است و اقرار نكردن به آنها براي طلب بخشش از خداوند .
239 |
10 . عدم انتفاع و قطع اميد از همه چيز به جز خداوند باري تعالي در هنگام زيارت و نخواندن دعاهاي وارد شده در هنگام زيارت .
اركان زيارت
همان گونه كه در تعريف زيارت مشاهده شد ، بهره برداري و انتفاع از مقوله زيارت ، اعم از استفاده صحيح يا استفاده ابزاري از آن در سه جنبه كلي قابل مطالعه و بررسي مي باشد :
1 . استفاده از زيارت شونده ( مكان زيارتي ) .
2 . استفاده از زاير ( زيارت كننده ) .
3 . استفاده از تجهيزات و لوازم زيارت .
در هر نوع مكان زيارتي ، اعم از مبارك بودن مكان زيارتي به صورت مطلق ( مثل مكه مكرمه كه قرآن آن را مبارك مي خواند ) يا به علت وجود مزار يكي از اولياي خدا و بندگان صالح خداوند ( مثل قبور ائمه اطهار ) خود به خود داراي مزايايي هستند كه البته در اسلام استفاده بهينه از آنها مورد تأكيد قرار گرفته است .
مثلا مبارك بودن كعبه في نفسه براي همگان اثرات خاص خود را دارد . يا وجود پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در زمان حيات كه ايشان به تنهايي و في نفسه مبارك است ، چرا كه خداوند مي فرمايد : ( لاَ أُقْسِمُ بِهَـذَا الْبَلَدِ وَأَنتَ حِلُّم بِهَـذَا الْبَلَدِ ) ( 1 ) يا در مورد حضرت عيسي ( عليه السلام ) كه مي فرمايد : خداوند مرا مبارك قرار داد . . . . در اين موارد ، منافع مكان زيارتي بدون اراده بشر داراي ثمرات و بركاتي است كه هر مجاوري را بهره مند مي سازد .
نكته دوم در مورد زاير است كه آن نيز وجود زيارت كنندگان به خودي خود داراي بركات و ثمراتي است كه مورد توجه قرآن مجيد هم قرار دارد . زماني كه ابراهيم ( عليه السلام ) خانواده اش را در كنار كعبه مستقر مي كند در دعايي مي فرمايد : ( رَّبَّنَآ إِنِّي أَسْكَنتُ مِن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بلد ، آيات 1 و 2 .
240 |
ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلَوةَ فَاجْعَلْ أَفْـِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَ تِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ) ؛ ( 1 ) خداوندا من فرزندانم را در سرزمين غير قابل كشاورزي نزديك خانه كعبه سكونت دادم تا نماز را بپا دارند ، پس قلوب مردم را به آنها مهربان گردان و به آنها روزي برسان تا شكرگزار تو باشند .
ملاحظه مي شود استفاده صحيح زاير از محل زيارت در اين آيه شريفه مورد اشاره قرار گرفته است و دعا براي بهره مند شدن آنها از نعمت هاي الهي و داشتن ارتباط حسنه و دوستانه با مردم محل زيارتي ، از جمله دعاهايي است كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) از خداوند خواسته است .
نكته سوم استفاده از تجهيزات و لوازم زيارت است . در مطالعه تاريخ كعبه با دو موضوع مهم مواجه مي شويم كه در قرآن مجيد نيز مورد اشاره قرار گرفته اند : 1 . پرده برداري كعبه ؛ 2 . آب دادن به حاجيان . علاوه بر اين دو مقوله حايز اهميت ، در خصوص انجام برخي مناسك خاص ـ اعمال ديني ويژه ـ در قربانگاه ، عرفات ، مشعر الحرام و حتي پوشيدن لباس خاص در اماكن مقدس ( لباس احرام ) و . . . از جمله مسايلي است كه در حاشيه زيارت اماكن مقدس مي تواند مورد توجه قرار گيرد .
تعريف استفاده ابزاري از زيارت
هرگونه استفاده درست از اين سه عنصر اساسي در مقوله زيارت كه مطابق با قانون خدا « قرآن مجيد » و شيوه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) « سنت » باشد ، همانا استفاده شرعي از زيارت قلمداد مي شود . و هرگونه استفاده نادرست از اركان و عناصر زيارت ، به گونه اي كه موجبات ايجاد منافع خاص براي بهره بردار گردد را استفاده ابزاري از زيارت مي نامند .
با اين تعريف مي توان انحراف هاي ايجاد شده در مقوله زيارت را در بين جوامع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره ابراهيم ، آيه 37 .
241 |
اسلامي ، به ويژه در دو گروه شيعيان و اهل سنت مورد تحقيق و بررسي قرار داد .
در جوامع شيعي ، به دليل شبهاتي كه سايرين ايجاد كرده اند و نيز به دليل خصلت اسطوره سازي و اسطوره پرستي كه در ايران باستان وجود داشته است ، اين اغراق ها مشهودتر است .
نمونه هاي استفاده ابزاري از زيارت در جوامع شيعي
هر چند اين نوشتار با هدف بررسي انحرافات در عربستان سعودي تنظيم شده است ، اما به عنوان نيم نگاهي گذرا به اين پديده به صورت تيتر وار به برخي از آنها به دليل لزوم رعايت اعتدال در كارهاي پژوهشي اشاره مي شود .
1 . استفاده كردن از اماكن زيارتي به عنوان وسيله تجاري ، مثل فروش قبور و غرفه هاي تجاري حاشيه اماكن با قيمت هاي گزاف .
2 . استفاده كردن از اماكن زيارتي به عنوان وسيله اي براي جمع آوري پول و هدايا كه اخيراً توسط يكي از مراجع در خصوص محراب مسجد جمكران با قاطعيت برخورد شد .
3 . تأكيد و تبليغ بر برخي خواب هاي ديده شده و مبناي اعتقادي بعضي از زايران را با خواب ها تدوين كردن و به تدريج اصول را فراموش نمودن .
4 . جلوگيري نكردن از سجده ناآگاهان در آستانه اماكن مباركه و تعظيم برخي زايران به قبور كه موجبات هتك حرمت شيعه را فراهم كرده است .
5 . ترويج حالت حاجت خواهي از قبور متبركه كه آفت اتهام به شرك را در بعضي از فرق اسلامي به شيعه به همراه داشته است .
6 . تكيه به زينت و زيور دادن قبور و آينه كاري هاي طلاگونه ، به نحوي كه معنويت فداي تجملات در اماكن متبركه شده است .
7 . تبليغ و ترويج روايات ساختگي و فاقد سند معتبر درباره اماكن متبركه و ثواب زيارت و . . . كه موجبات تزلزل اعتقادي عده اي را فراهم آورده است .
242 |
8 . تشكيل گروه هايي از انسان هاي كاسب تحت عنوان روضه خوان حرم يا مداح حرم كه اغلب در حد زمزمه و تحت عنوان نذر ، روضه . . . مي باشد و سوق دادن مردم براي نذر پرداخت وجه به آنها در اين اماكن .
9 . نگاه وسيله اي به اماكن متبركه با همان نگاه « هدف وسيله را توجيه مي كند » براي جلب مردم ، كه البته اثرات تخريبي به همراه داشته است .
10 . استناد و هدايت زايران به احاديثي كه بعضاً فاقد سند معتبر در منابع اسلامي هستند و اين امر موجبات سوء استفاده فرصت طلبان را فراهم آورده است .
11 . در جوامع شيعي سوء استفاده از كتاب هاي دعا كه به عنوان جزئي از زيارت مطرح هستند هم رايج است . چاپ زيارتنامه هاي خاص با رنگ هاي متنوع و اسامي گوناگون و ثبت حقوق معنوي آنها به نام اشخاص و حق نشر گرفتن ها و . . . از جمله استفاده هاي ابزاري از زيارت مي باشد كه بايد درباره اصلاح آن اقدام كرد .
مثل اقدام مثبتي كه در حرم امام رضا ( عليه السلام ) انجام شد و زيارتنامه هاي متحدالشكل مستند و از طريق خود آستانه ، بدون هدف مادي چاپ مي گردد .
جايگاه سنت در زيارت
قبل از ورود به اين بحث لازم است به دو نكته اساسي توجه شود :
1 . با عنايت به اقتدار گروه وهابي ها در عربستان سعودي ، فقط رفتار و كردار آنها را در مقوله زيارت مورد مطالعه قرار مي دهيم و ساير گروه هاي اهل سنت در اين نوشتار مورد مطالعه قرار نگرفته اند .
2 . هرگونه اطلاعات مورد استفاده در اين بخش ، از منابع اهل سنت است كه خود منتشر كرده اند و صحت سندهاي مربوطه به عهده مروجان اين افكار در جامعه ، به ويژه كتب منتشر شده در بين حجاج به زبان هاي مختلف مي باشد .
با توجه به اين دو مقوله لازم است دو نكته اساسي را در مباحث دو طرفه با برادران اهل سنت مورد بررسي قرار گيرد .
243 |
الف ) تكيه بر قرآن به عنوان محور اساسي و اصلي مشترك بين مسلمانان ، اقدامي پسنديده و صحيح است و آنچه بر مبناي قرآن باشد ، توسط هيچ يك از مسلمانان قابل انكار نيست . البته بايد موضوع ناسخ و منسوخ بودن برخي آيات را با شفافيت مورد كنكاش قرار داد و سپس استنباط فقهي به عمل آورد .
ب ) تكيه به سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در بين شيعه و سني ، مطلوب و مورد تأكيد است . براي روشن شدن مطلب ، عين نوشته علامه عبدالعزيز بن عبدالله بن باز در كتاب وجوب عمل به سنت رسول الله و كفر كسي كه آن را انكار كند ، چاپ دار القاسم للنشر را نقل و بررسي مي كنيم :
سخن علامه بن باز درباره سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
« چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) واگذار مي كند ، اگر سنت وجود نداشته باشد ، يا اين كه حجت و ثابت نباشد !
مثال اين آيه سوره نور مي باشد كه باري تعالي مي فرمايد : ( قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تهْتَدُواْ وَ مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلَـغُ الْمُبِينُ ) ؛ ( 1 ) اي رسول خدا بگو : از خدا و رسول خدا اطاعت كنيد ، اگر به فرمان آنها پشت كرديد ، و از دستورات روي گرداني نموديد ، و راه نفاق را در پيش گرفتيد ، و فرمان پيامبر خدا را اجرا نكرديد ، بدانيد كه وظيفه پيامبر فقط تبليغ وحي و رسالت است ، و او وظيفه خود را انجام داد و رسالت خود را تبليغ نمود ، و وظيفه شما است كه از او اطاعت كنيد و در آن مخلص باشيد ، اما شما عقب نشيني كرديد و وظيفه خود را انجام نداديد ، اگر از پيامبر ( صلي الله عليه وسلم ) فرمانداري مي كرديد به راه راست مي رسيديد ، وظيفه پيامبر ( صلي الله عليه وسلم ) فقط بيان واضح و آشكار است ، اگر شما روي گرداني كنيد وي مسئول ايمان نياوردن شما نيست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نور ، آيه 54 .
244 |
و همچنين در همان سوره مي فرمايد : ( وَأَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ) . ( 1 )
در اين آيات دليل واضحي است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروي از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي باشد . و اين چگونه ممكن است با عمل نكردن به سنت او ؟ يا اين كه گفته شود سنت او صحيح نيست ! و يا گفته شود نمي توان بر آن سنت اعتماد كرد !
و باري تعالي در سوره نور مي فرمايد : ( فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِي أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) ؛ ( 2 ) كساني كه با أمر رسول خدا مخالفت مي كنند بايد بترسند از اين كه مبادا دچار فتنه و مصيبتي شوند ، يا اين كه عذابي دردناك در دنيا يا آخرت به سبب نافرماني به آنها برسد .
و خداوند متعال در سوره حشر مي فرمايد : ( وَمَآ ءَاتَـلـكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَـلـكُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ ) ؛ ( 3 ) ( در اين جا يك قاعده مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت ) كه هر چه پيامبر به شما داد آن را بگيريد ، و هر چه پيامبر شما را از آن منع كرد از آن دور شويد .
آيات در اين موضوع بسيار است و همه آنها بر وجوب اطاعت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) و بر پيروي از آنچه او آورده دلالت مي كنند ، چنان كه قبلا دليل وجوب إتباع كتاب خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهي ذكر كرديم ، و اين دو اصل و اساس ملازم و وابسته به هم هستند و از هم جدا شدني نيستند ، هر كس يكي از آن دو را انكار كند ، مانند اين كه ديگري را انكار و دروغ دانسته ، و اين به إجماع اهل علم و ايمان كفر و ضلالت و گمراهي و خروج از دايره اسلام مي باشد .
احاديث در وجوب اطاعت رسول خدا ( صلي الله عليه وسلم ) و اتّباع و پيروي از آنچه آورده و تحريم معصيت او به طور متواتر وارد شده است ؛ آن هم در حق كسي كه در زمان او بوده و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نور ، آيه 56 .
2 . سوره نور ، آيه 63 .
3 . سوره حشر ، آيه 7 .
245 |
بعد از او تا روز قيامت خواهد آمد .
از جمله اين احاديث ، حديثي است كه در صحيحين از أبي هريره ( رضي الله عنه ) ثابت است كه پيامبر ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصي الله » ؛ كسي كه از من اطاعت كند ، مانند اين كه از خدا اطاعت كرده ، و كسي كه از من نافرماني كند ، مانند اين كه خدا را معصيت و نافرماني كرده است .
و در صحيح بخاري نيز از أبي هريره روايت است كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « كل اُمتي يدخلون الجنة إلا من أبي قيل يا رسول الله و من يأبي قال : من أطاعني دخل الجنة و من عصاني فقد أبي » ؛ همه امت من داخل بهشت خواهند شد ، مگر كسي كه خود از دخول از آن امتناع ورزد ، گفته شد : اي رسول الله چه كسي است كه از دخول آن امتناع ميورزد ؟ فرمود : كسي كه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد ، و كسي كه از من نافرماني كند او همان كسي است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است .
أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از مقدام بن معدي كرب از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) روايت مي كنند كه فرمودند : « ألا إنّي أوتيت الكتاب و مثله معه ، ألا يوشك رجل شبعان علي أريكته يقول عليكم بهذا القرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلّوه و ما وجدتم من حرام فحرّموه » ؛ همانا به من قرآن و مثل و مانند آن قرآن ( 1 ) ، داده شده است ، همانا به زودي مردي سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد : بر شماست كه فقط پيرو قرآن باشيد ، و هر چه در آن از حلال يافتيد پس آن را حلال بدانيد ، و آنچه در آن از حرام يافتيد آن را حرام بدانيد . ( 2 )
أبوداود و ابن ماجه با سند صحيح از ابن أبي رافع و او از پدرش روايت كرده كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « لا ألفين أحدكم متكئا علي أريكته يأتيه الأمر من أمري مما أمرت به أو نهيت عنه فيقول لا ندري ، ما وجدنا في كتاب الله اتبعناه » ؛ نبينم كه يكي از شما بر بالشت خود تكيه زده و امري از اوامري كه من به آن امر كرده ام و يا از آن نهي كرده ام بر او آيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يعني حديث رسول الله ( صلي الله عليه وآله وسلم ) .
2 . يعني حديث و سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را قبول نكنيد .
246 |
و او گويد نمي دانم ! فقط آنچه در كتاب خدا پيدا كرديم قبول خواهيم كرد .
از حسن بن جابر رواست است كه گفت : شنيدم از مقدام ابن معدي كرب ( رضي الله عنه ) كه مي گويد : « حرم رسول الله يوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبني و هو متكي يحدث بحديثي فيقول بيننا و بينكم كتاب الله فما وجدنا فيه من حلال استحللناه ، و ما وجدنا فيه من حرام حرمناه ، ألا إن ما حرم رسول الله مثل ما حرم الله » ؛ رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) روز غزوه خيبر چيزهايي را حرام كرده ، سپس فرمود : پيدا مي شود يكي از شما كه مرا تكذيب كند در حالي كه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من صحبت مي كند ، سپس مي گويد : بين ما و شما كتاب خدا است ، هر چه در آن حلال يافتيم ، آن را حلال مي دانيم ، و آنچه در آن حرام يافتيم آن را حرام مي دانيم ، بدانيد كه همانا آنچه رسول الله حرام كرده مانند آن چيزي است كه خداي تعالي آن را حرام فرموده است .
و أحاديثي به طور متواتر از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) ثابت است كه در خطبه خود وصيت مي فرمود : حاضرين به غايبين ابلاغ كنند ، و مي فرمود : ممكن است [ كسي كه به او ] ابلاغ شده برداشت بيشتر و دقت و توجه بهتري از شنونده داشته باشد .
از آن أحاديث متواتر : حديثي در صحيحين است كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) در حجة الوداع در خطبه خود در روز عرفه و روز عيد قربان براي مردم چنين فرمود : افراد حاضر به افراد غايب برسانند ، زيرا ممكن است كسي كه به او ابلاغ شود دقت و توجه بهتري از شنونده داشته باشد .
پس اگر سنت او بر شنوندگان و ابلاغ شدگان حجت نبود ، و اگر سنت او تا روز قيامت باقي نمي ماند ، به آنها دستور تبليغ داده نمي شد .
پس معلوم مي شود كه دليل بودن و حجت بودن سنت او همچنان پا بر جاست ، بر شنونده اي كه از زبان رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) شنيده ، و بر كسي كه براي او با اسانيد صحيحه نقل شده است .
اصحاب و ياران پيامبر ( صلي الله عليه وسلم ) سنت قولي و فعلي او را حفظ كرده اند و همچنين
247 |
تابعين ، سپس تابعين آن را ابلاغ كرده اند به نسل بعدي خود ، و همچنين علما و دانشمندان ثقه كه گفتار آنان مورد اعتماد مي باشد ، نسل بعد از نسل ، و قرن بعد از قرن نقل كرده اند .
آن را در كتاب هاي خود جمع آوري و بيان كرده اند و صحيح و ضعيف آن را بيان كرده اند . براي شناخت صحيح و ضعيف قوانين و ضوابط معيني بين خود قرار داده اند ، تا بهوسيله اين قوانين ، صحيح و ضعيف احاديث شناخته شوند .
علما و دانشمندان ، كتاب هاي سنت أعم از صحيح بخاري و مسلم و كتاب هاي ديگر را به خوبي و به طور كامل حفظ كرده اند ، همچنان كه خداوند كتاب خودش ( قرآن ) را طبق وعده اش از بازيچه قرار گرفتن ، و الحاد ، و كفر كافران ، و تحريف و تغيير ياوه گويان حفظ نموده است ، چنان كه مي فرمايد : ( إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُو لَحَـفِظُونَ ) ؛ ( 1 ) ما قرآن را نازل كرديم و ما حافظ و نگهدارنده آن هستيم .
جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) وحي نازل شده است و خداوند آن را حفظ فرموده ، چنان كه كتاب خود قرآن را حفظ نموده ، و باري تعالي براي آن سنت علمايي نقاد و جدا كننده خوب از بد برانگيخته كه تحريف و تغيير و تبديل باطل انديشان و ياوه گويان ، تعبير و تفسير جاهلان را از آن دور مي كنند و هر آنچه را كه دروغگويان و نادانان و ملحدان به آن چسبانيده اند دور مي كنند ، زيرا باري تعالي آن را تفسيري براي قرآن كتاب خود و بيان آنچه مبهم و مشكل است از احكام قرار داده ، و ضمن آن احكام ديگري است كه نص آن در قرآن وارد نشده ، مانند تفصيل و شرح احكام دوران شيرخوارگي بچه ها و بعضي از احكام ميراث ، و تحريم جمع بين زن و عمه او و بين زن و خاله او و غير از اين از احكام كه در سنت صحيح رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) وارد شده و در قرآن از آن ذكري نيست .
ذكر بعضي از آنچه از صحابه و تابعين و اهل علم و دانش در تعظيم سنت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حجر ، آيه 9 .
248 |
رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) و وجوب عمل به آن وارد شده ، در صحيحين از أبوهريره ( رضي الله عنه ) روايت است كه گفت : وقتي رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) دنيا را وداع گفتند ، بعضي از عرب كافر شدند ، أبوبكر ( رضي الله عنه ) گفت : به خدا قسم كه جنگ خواهم كرد با كسي كه بين نماز و زكات فرق گذارد ، پس عمر بن الخطاب ( رضي الله عنه ) به او گفت : چگونه با آنان جنگ مي كني در حالي كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « أمرت أن أقاتل الناس حتي يقولوا لا إله إلا الله فإذا قالوها عصموا منّي دماءهم و أموالهم إلا بحقها » . [ متفق عليه ]
مأمور شده ام با مردم بجنگم تا اين كه بگويند : لا إله إلا الله : معبود به حقي به جز خداي يكتا نيست ، پس اگر آن را گفتند ، خون ، و جان ، و اموال آنها ، به جز به حق آن ( 1 ) از من حفظ مي شود .
أبوبكر صديق ( رضي الله عنه ) گفت : آيا زكات از حق آن نيست ؟ به خدا قسم اگر گردنبند شتري كه به رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي دادند از من منع كنند به خاطر منع آن ، با آنان جنگ خواهم كرد ، عمر ( رضي الله عنه ) گفت : در نتيجه دانستم كه خداوند سينه و قلب أبوبكر را براي جنگ روشن كرده و دانستم كه او بر حق است .
و صحابه رضي الله عنهم رأي و مشورت أبوبكر ( رضي الله عنه ) براي قتال اهل ردت را قبول كردند و با او به جنگ پرداختند تا اين كه آنان را به اسلام برگردانند ، و كسي كه بر آن اصرار كرد او را كشتند . و اين قصه براي تعظيم و بزرگداشت سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) و وجوب عمل به آن واضح ترين دليل است .
مادر بزرگي به سوي أبوبكر آمد و از ميراث خود سؤال كرد ، أبوبكر ( رضي الله عنه ) به او جواب داد كه در كتاب خدا حقي براي تو در اين باره وارد نشده ، و نمي دانم كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) در اين مسأله قضاوتي كرده باشد ، و از مردم سؤال خواهم كرد ، سپس از صحابه رضي الله عنهم سؤال كرد و بعضي از آنها شهادت دادند كه رسول اكرم ( صلي الله عليه وسلم ) مادر بزرگ را سهم يك ششم داده ، پس أبوبكر ( رضي الله عنه ) به آن قول قضاوت كرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يعني به جز اين كه كارهايي انجام دهند و آن كار موجب شود با آنها به جنگ بپردازم .
249 |
عمر ( رضي الله عنه ) عاملان خود را وصيت مي كرد كه بين مردم با كتاب خدا قضاوت و حكم كنند ، و اگر در كتاب خدا آن حكم را نيافتند به سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) رجوع كنند ، و وقتي درباره سقط جنين كه در شكم مادر مرده است به سبب تعدي و ظلم به او اشكال پيدا كرد ، از صحابه رضي الله عنهم سؤال كرد ، پس محمّد بن مسلمه و المغيرة بن شعبه رضي الله عنهما نزد او شهادت دادند كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) در باره اين به آزاد كردن كنيزي و يا برده اي قضاوت كرده ، پس عمر ( رضي الله عنه ) به آن حكم قضاوت كرد .
و وقتي عثمان ( رضي الله عنه ) حكم عزاداري زني كه شوهرش فوت كرده را نمي دانست كجا بايد عزادار باشد ، فريعة دختر مالك بن سنان خواهر أبو سعيد الخدري رضي الله عنهما به او خبر داد كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) به او امر فرمودند بعد از وفات شوهرش در خانه اش عزاداري كند تا اين كه حداد و عزاي او تمام گردد ، پس عثمان ( رضي الله عنه ) به همان حكم قضاوت كرد .
همچنين در اجراي حد و عقوبت و مجازات و شلاق زدن بر شراب خواري وليد بن عقبه به سنت پيامبر ( صلي الله عليه وسلم ) قضاوت كرد .
وقتي به علي ( عليه السلام ) خبر رسيد كه عثمان ( رضي الله عنه ) از حج تمتع منع مي كند ، علي ( عليه السلام ) حج تمتع انجام داد ـ يعني به حج و عمره با هم لبيك گفت ـ و فرمود : سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) را به خاطر قول و سخن يك نفر ترك نمي كنم .
وقتي بعضي از مردم بر عبدالله بن عباس رضي الله عنهما در مورد حج تمتع اعتراض كردند و گفتند : أبوبكر و عمر به حج إفراد تشويق كرده و آن را مقدم مي دانستند ، عبدالله بن عباس رضي الله عنهما گفت : مي ترسم كه سنگ هايي از آسمان بر شما پرتاب شود ، مي گويم رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) چنين فرمود ، و شما مي گوييد أبوبكر و عمر رضي الله عنهما چنين گفتند !
پس كسي كه به خاطر قول أبوبكر و عمر با سنت مخالفت نمايد بيم آن مي رود كه دچار عذاب شود ، پس حال كسي كه به خاطر قول غير أبوبكر و عمر رضي الله عنهما
250 |
مجرد به رأي و اجتهاد خود با سنت مخالفت مي كنند چه خواهد شد ؟
و وقتي بعضي از مردم با عبدالله بن عمر بن الخطاب رضي الله عنهما در مورد سنت ها اختلاف كردند ، عبدالله ( رضي الله عنه ) گفت : آيا ما مأموريم كه تابع عمر باشيم ؟
مردي به عمران بن حصين رضي الله عنهما گفت : ما را از كتاب خدا قرآن سخن بگو ، و او داشت سخن از سنت و حديث رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي آورد ، عصباني شد و گفت : سنت بيان كننده و تفسير كننده كتاب خداست ، اگر سنت نبود نمي دانستيم كه نماز ظهر چهار ركعت است و مغرب سه ركعت است ، و صبح دو ركعت است ، و تفصيل و شرح احكام زكات و غير اينها كه در سنت است نمي دانستيم .
اخبار بسياري از صحابه رضي الله عنهم در تعظيم شأن سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت به آن وارد شده است .
همچنين عبدالله بن عمر رضي الله عنهما وقتي روايت كردند كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « لا تمنعوا إماء الله مساجد الله » . [ متفق عليه ] . كنيزان خدا ( 1 ) را از رفتن به مساجد منع مكنيد . بعضي از پسران او گفتند : به خدا قسم كه آنان را منع مي كنيم ، پس بر آنها عصباني شد و به آنان بدي گفت ، و گفت : مي گويم رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمود و مي گوييد به خدا قسم آنان را منع مي كنيم !
و وقتي عبدالله بن المغفل المزني ( رضي الله عنه ) ( و او از صحابه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي باشد ) ديد يكي از نزديكانش سنگريزه را بر يكديگر پرتاب مي كنند ، از آن عمل منع كرد و به او گفت : رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) از پرتاب كردن سنگريزه و ريگ نهي فرمود و فرمود : اين سنگريزه ها چيزي را صيد نمي كند ، و دشمني را شكست نمي دهد ، و او را باز نمي دارد ، وليكن دنداني را مي شكند ، و چشمي را بيرون مي آورد و كور مي كند ، سپس او را در وقت ديگري ديد كه همان كار را انجام مي دهد ، گفت : به خدا قسم كه تا أبد با تو سخن نمي گويم ، از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) تو را با خبر مي كنم كه از آن نهي فرمود ، سپس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يعني زنان مسلمان .
251 |
دوباره آن را انجام مي دهي ؟
امام بيهقي در كتاب خود سنن الكبري از أيوب السختياني تابعي جليل روايت مي كند كه گفت : اگر سنت رسول را براي مردمي به سخن و گفتار آوردي و او گفت : ما را از اين واگذار و از قرآن سخن بگو ، بدان كه آن شخص گمراه است .
و امام اوزاعي رحمت الله عليه گويد : سنت حكم كننده و شرح دهنده كتاب خدا است و مطلق هاي كتاب را مقيد مي كند و يا به احكامي كه در قرآن ذكر نشده مي پردازد .
چنانكه باري تعالي مي فرمايد : ( وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ) ( 1 ) . ( 2 )
قبلا گفتار رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) را ذكر كرديم كه فرمود : « ألا إني اوتيت الكتاب و مثله معه » . [ راجع شود به ص 17 ] همانا به من قرآن و مانند آن داده شده است .
امام بيهقي از عامر الشعبي رحمت الله عليه روايت مي كند كه به بعضي از مردم گفت : « إنما هلكتم في حين تركتم الآثار » . [ البيهقي ] . به راستي شما هلاك شديد و از بين رفتيد ، وقتي اثر و سنت صحيح رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) را ترك كرديد .
امام بيهقي ( رحمه الله ) از امام اوزاعي رحمت الله عليه روايت مي كند كه به بعضي از دوستان و ياران خود گفت : اگر از رسول اكرم ( صلي الله عليه وسلم ) حديث و سنتي به تو رسيد ، مبادا به غير از آن سخن بگويي ، زيرا رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) ابلاغ كننده اي از جانب باري تعالي بود .
و إمام بيهقي از إمام سفيان بن سعيد الثوري رحمه الله روايت مي كند كه گفت : همانا همه علم و دانش علم به سنت و آثار رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي باشد .
و إمام مالك رحمت الله عليه به طرف قبر رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) رو كرد و فرمود : سخن و گفتار همه ما قابل رد است ، مگر سخن و گفتار صاحب اين قبر كه قابل رد نيست . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نحل ، آيه 44 .
2 . در تفسير آن راجع شود به ص 12 همين كتاب ( وجوب عمل به سنت . . . ) .
3 . يعني قول صحيح او واجب القبول است .
252 |
و إمام أبوحنيفه رحمه الله گويد : اگر حديث و سنتي از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) آمد ، آن را بر سر و چشم مي گذاريم .
و إمام شافعي رحمه الله گويد : هر گاه از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) حديث صحيحي روايت كردم و آن را نگرفتم و عمل نكردم ، شما را گواه مي دانم كه عقلم را از دست داده ام .
و همچنين مي گويد : اگر سخن و گفتاري گفتم و حديث رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) بر خلاف گفتار من بود ، پس قول و گفتار مرا به ديوار بزنيد .
و إمام أحمد بن حنبل رحمه الله به بعضي از ياران خود گفت : مرا تقليد مكنيد ، و إمام مالك را تقليد مكنيد ، و إمام شافعي را تقليد مكنيد ، و بگيريد از آن جايي كه ما آن را گرفتيم ، ( يعني از احاديث پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وسلم ) ) .
و همچنين مي گويد : تعجب كردم از اقوامي كه إسناد و صحت إسناد حديث رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) را دانستند ، سپس مي روند و رأي سفيان را مي گيرند .
و باري تعالي مي فرمايد : ( فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِي أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) ( 1 ) . ( 2 )
سپس گفت : آيا مي داني فتنه چيست ، فتنه شرك است ، ممكن است اگر بعضي از گفتار رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) را رد كرده ، قبول نكند ، در قلب او گمراهي افكنده شود و هلاك گردد .
و إمام بيهقي از مجاهد بن جبر تابعي جليل روايت مي كند در قول خداوند : ( فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِي شَيْء فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَالرَّسُولِ ) ؛ ( 3 ) اگر در باره چيزي اختلاف نموديد ، براي رفع اختلاف به كتاب خدا و سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مراجعه كنيد تا حل اختلاف از كتاب و سنت بيابيد .
گفت : برگردانيدن به سوي خدا ، يعني : به سوي كتاب او ، و برگردانيدن به سوي رسول ، يعني : به سوي سنت اوست . پس اگر در چيزي اختلاف كرديد آن را به سوي خدا و رسول خدا برگردانيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نور ، آيه 63 .
2 . در تفسير آن راجع شود به ص 15 همين كتاب .
3 . سوره نساء ، آيه 59 .
253 |
و إمام بيهقي از محمّد بن شهاب زهري رحمه الله روايت مي كند كه گفت : كساني كه از علما و دانشمندان ما رفتند و فوت كردند ، مي گفتند : اعتصام و پيروي از سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) نجات و پيروزي است .
و موفق الدين بن قدامه رحمه الله در كتاب خود : روضة الناظر در بيان اصول احكام چنين مي گويد : اصل و اساس دوم از دلايل ، سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مي باشد و گفتار رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) حجت است ، زيرا از دلايل معجزات بر صدق و راستي اوست ، و باري تعالي به طاعت او و تحذير از مخالفت او أمر فرموده است .
و إمام ابن كثير رحمه الله در تفسير اين آيه گويد : ( فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِيأَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) ( 1 ) . يعني : از اوامر رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) ، آن هم طريقه و راه و روش و سنت و شريعت اوست ، پس گفتار و كردار بني آدم با گفتار و كردار رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) مقايسه و مطابقت مي شود ، و آنچه موافق آن بود قبول ، و آنچه مخالف آن بود مردود و بر قائل و گوينده او برگردانيده مي شود ، و آن هم هر كه خواهد باشد .
چنانكه بخاري و مسلم در صحيح خود و ديگران از رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) روايت كرده اند كه رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « من عمل عملا ليس عليه أمرنا فهو رد » . [ متفق عليه ] . هر كس عمل و كرداري انجام دهد كه راه و روش ما بر آن نيست آن عمل و كردار مردود و غير قابل قبول است .
پس بترسد و برحذر باشد ، كسي كه ظاهراً و باطناً مخالف شريعت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) باشد ( أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ ) كه به آنان مصيبتي در قلب هايشان از كفر و نفاق و بدعت به وجود آيد . ( أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ) يعني در دنيا به كُشتن و يا مجازات و يا زندان و غير از اينها مبتلا شوند .
إمام أحمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از همام ابن منبه روايت كند كه أبوهريره گويد : رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فرمودند : « مَثَلي و مَثَلُكم كمثل رجل إسْتَوقَدَ ناراً فلمّا أضاءت ما حولها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نور ، آيه 63 ، تفسير آن در ص 15 گذشت .
254 |
جعل الفراشُ و هذِهِ الدواب اللائي يقعْنَ في النّار يقعْنَ فيها و جعلَ يحجُزُهُنَّ و يَغلبْنَهُ فَيقْتَحِمْنَ فيها قال فذلك مثلي و مثلكم أنا آخذُ بحجزكم عن النّار هلمَّ عن النّار فتغلبوني و تقتحمون فيها » . [ متفق عليه ]
مَثَلِ من و مَثَلِ شما مانند مردي است كه آتشي روشن كرده ، وقتي اطراف خود را نوراني و روشن كرد و پروانه ها و حشرات كه اطراف آن مي گردند در آتش مي افتند ، آن مرد جلوگيري مي كند و نمي گذارد كه پروانه ها و حشرات در آتش بيفتند ، ولي بر او غلبه كرده ، خود را در آتش مي اندازند ، فرمود : پس اين مَثَلِ من و شماست ، من كمربند شما را گرفته ، از آتش دور مي كنم ، و شما بر من غلبه كرده و هجوم مي كنيد و خود را در آتش مي اندازيد .
و إمام سيوطي رحمه الله در كتاب خود مفتاح الجنة في الاحتجاج بالسنة ( 1 ) چنين گويد : « بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هر كس حجيت حديث رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) قولي و فعلي با شروط معروف آن در اصول دين را انكار كند كافر مي باشد و از دايره اسلام خارج است و روز قيامت با يهود و نصاري و با فرقه ها و طايفه هاي گمراه و كافر محشور خواهد شد » .
و اخبار از صحابه و تابعين و كساني كه بعد از ايشان آمده اند از علما و دانشمندان در تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است .
و اميدوارم آنچه در اين جا ذكر كرديم از آيات و احاديث و اخبار كافي و قانع كننده باشد براي كسي كه حق طلب است ، و از باري تعالي براي خود و تمامي مسلمانان توفيق به آنچه خداوند رضايت آن را دارد مسئلت دارم ، و سلامت از اسباب خشم و غضب او ، و اين كه تمامي ما را به راه مستقيم هدايت فرمايد ، زيرا او شنونده و نزديك است . و صلي الله علي عبده و رسوله نبينا محمّد و علي آله و أصحابه و أتباعه بإحسان .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كليد بهشت در احتجاج به سنت رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) .
255 |
عبدالعزيز بن عبدالله بن باز مفتي عام عربستان سعودي و رئيس كبار علماء و رئيس دايره بحث هاي علمي و فتوي شرعي . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . پايان سخن علامه بن باز .