بخش 6 بخش 6 بخش 6 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخش 6 بخش 6 بخش 6 بخش 6 بخش 6

بخش 6

4 . نقش زیارت و دعا در بهداشت روانی و تعالی روح چکیده مقدّمه زیارت ، دعا و بهداشت روانی 1 . فرار فهرست منابع


751


4

نقش زيارت و دعا در بهداشت رواني و تعالي روح

دكتر سيدكامران علوي ( 1 ) و هما كاظمي ( 2 )

چكيده

گسترش رشته هاي متعدد دانشگاهي و مراكز ارائه خدمات و ارتقاي ابعاد رواني در همه جوامع و نيز استقبال گروه هاي مختلف جامعه ، شواهدي بر اين ادعاست كه در جهان امروز به مراقبت و پرورش و ارتقاي ابعاد روحي و بهداشت رواني اهميت فراوان داده مي شود . يك جلسه مشاوره و روان درماني موفق ، داراي سه ركن مهم درمان است كه عبارتند از همدلي ، صداقت و محبت .

در بين آموزه هاي ديني ، دعا و زيارت و حضور در اماكن مقدس ، آثار بسياري در حفظ بهداشت رواني و درمان اختلالات رفتاري دارد . حقيقت اين است كه كساني كه به زيارت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه اطهار مي روند ، در اثر حضور در محيط معنوي ، احساس امنيت رواني مي كنند ، زيرا احساس مي نمايند به نزد كسي آمده اند كه با آنها همدل و رازدار است ، به آنان محبت دارد و اسرار آنها را حفظ مي كند . در اين نوشتار مقايسه اي بين زيارت و جلسه روان درماني صورت گرفته است .

كليدواژه ها : بهداشت رواني ، زيارت ، دعا ، زيارتگاه .

مقدّمه

در جهان امروز به مراقبت ، پرورش و ارتقاي ابعاد روحي ـ رواني انسان ، همانند ابعاد جسمي او اهميت داده مي شود . البته در بعضي موارد ، مي بينيم كه توجهات بيشتري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روان شناس ، مدرس دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي .

2 . كارشناس ارشد روان شناسي ، دبير آموزش و پرورش .


752


نيز به تربيت و حفظ بهداشت رواني ، نسبت به تربيت و بهداشت جسماني ، مبذول
مي گردد . گسترش رشته هاي دانشگاهي متعدد و مراكز ارائه خدمات و ارتقاي ابعاد رواني براي افراد ، اعم از سالم و بيمار ، در همه جوامع ، و نيز استقبال اقشار مختلف جامعه در سنين متفاوت و با وجود تفاوت هاي جنسي ( زن و مرد ) همه شواهدي بر اين ادعا هستند . در كشور ما نيز نه تنها در شهرهاي بزرگ ، بلكه در شهرهاي كوچك و دور افتاده نيز خدمات و تبليغاتي تحت عناويني نظير مشاوره ، روان درماني ، كسب مهارت هاي روحي ، مهارت هاي زندگي و . . . وجود دارد . و روز به روز هم به دليل كثرت تقاضا رو به افزايش است . از اين رو به نظر مي رسد كه در پي اين افزايش تقاضا بايد افزايش اطلاعات ، بهبود خدمات ، و توجه بيشتر به ارائه شيوه هاي مستند و نوين داشته باشيم تا بتوانيم پاسخگوي اين نياز جامعه باشيم . از شايع ترين دلايل توجه به مراكز مشاوره اي و درماني ، حفظ بهداشت رواني و يا درمان بيماري هاي رواني ( 1 ) و اختلالات رفتاري ( 2 ) است .

بنا به شواهدي كه در متن اين مقاله خواهد آمد ، مي توان به اهميت اثرات زيارت و دعا براي دستيابي به منظور فوق ، يعني بهداشت رواني و درمان بيماري هاي رواني و اختلالات رفتاري ، بهره فراوان جست . در حال حاضر ، فرايندهاي مربوط به ارائه خدمات علمي و دانشگاهي نتوانسته آن گونه كه شايسته است از منابعي ديني و الهي بهره مند گردد . از اين رو بين اين دو فاصله اي وجود دارد . اين در حالي است كه منابع ديني ، سرچشمه بسيار مهمي در تغذيه علوم مختلف ، از جمله علوم رفتاري و رواني هستند . علوم رفتاري و رواني نيز ابزاري در خدمت ارتقاي رواني ـ اخلاقي اجتماعي انسان ها مي باشند .

توصيه هاي اخلاقي ديني نظير تأكيد بر عفو و بخشش ، پرهيز از خشم و مجادله ، قدرشناسي و تقدير ، حفظ ارتباطات انساني ، مانند صله ارحام و عيادت از بيماران و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Psychologicall Illnesses .

. Behavioural disorders .


753


بسياري از اين موارد ، همگي نمونه هايي از اصول صحيح رفتاري است كه به بهداشت رواني و سلامت اجتماعي مي انجامد .

بنابراين ، ايجاد پيوند بين منابع غني مذهبي و روش هاي علمي ، به گونه اي كه روش هاي علمي بتوانند از منابع مذهبي بهره بگيرند ، باعث ارتقاي سطح خدمات علمي خواهد شد .

در اين مقاله نيز سعي مي شود به اين مطلب اشاره گردد كه زيارت و دعا ، به عنوان دو شيوه متداول مذهبي ، چگونه مي تواند آثار روان شناختي خود را بر روي فرد بجا بگذارند . به طور اخص ، تأكيد نوشتار حاضر اين است كه به صورت علمي نشان بدهد زيارتگاه براي زاير يك محيط امن رواني است كه به دليل احساس امنيت رواني كه در فرد ايجاد مي گردد ، دو فرآيند مهم روان شناختي در آن رخ مي دهد . اولين فرآيند عبارت است از پالايش رواني و ديگري حل مسأله و بينش . اين دو فرآيند هم به منظور حفظ بهداشت رواني براي افراد سالم و ارتقاي بهداشت رواني براي افرادي كه داراي اختلال هستند مفيد است . اين دو فرآيند ، در صورتي به شكل كامل تحقق پيدا مي كند كه زاير با تمام وجود احساس كند شخصي را زيارت مي كند كه زنده است و حضور دارد ، يعني زيارت كننده احساس كند كه با او همدلي مي كند ، رازدار است و توانايي حل مسأله را دارد . البته ، در طول زيارت كلمات و دعاهايي به زبان آورده مي شود كه آنها نيز داراي آثاري بر بهداشت رواني فرد هستند . با توجه به اين كه ، نوع و محتواي ادعيه نيز در فرهنگ شيعه ، آموزش داده شده است ، لذا سعي مي شود كه آثار اين دعاها بر روي بهداشت رواني مورد تحليل قرار گيرد .

زيارت ، دعا و بهداشت رواني

حضور در اماكن زيارتي و تلاوت قرآن و دعا داراي آثاري در حفظ بهداشت رواني و حتي درمان اختلالات مي باشد . براي اين كه بتوانيم اين موضوع را به خوبي توضيح دهيم ، در اين مقاله به مقايسه بين زيارت و تلاوت دعا ، با جلسه درماني مي پردازيم :


754


يكي از اركان مهم يك جلسه درماني ، برقراري رابطه صميمي و همدلي ( 1 ) بين درمانگر و مراجع درماني است . اين همدلي ، به اندازه اي مهم است كه اگر همدلي برقرار نگردد ، احتمال حل مشكل و درمان فرد ، به مقدار قابل توجهي كاهش مي يابد . همدلي يعني اين كه بيمار احساس كند كه طرف مقابل ، مشكلات او را درك مي كند و در احساسات او سهيم است و در واقع ، طرف مقابل ، مشكل او را از دريچه چشم او مي نگرد . ( 2 )

افراد مذهبي كه به ائمه و امامزاده ها اعتقاد دارند ، و جهت زيارت ، به حضور آن بزرگواران مي رسند ، داراي اين احساس و يقين هستند كه آن امام يا امامزاده با آنها همدلي برقرار كرده است ، او زنده است و حضور دارد و با آنها يك ارتباط حاكي از محبت و صداقت برقرار نموده است . البته در محتواي بعضي از ادعيه نيز به اين مفهوم به خوبي اشاره شده است :

« پروردگارا ، من به حرمت اين خانه و اين حرم شريف ، معتقدم در غيبت و مماتش ، چنان كه در حضور و حيات او ، البته مي دانم كه پيامبر تو و جانشينانش همه نزد تو زنده ابدند و روزي مي خورند و مقام مرا نزد قبر مطهر خود مي بينند و سلام مرا شنيده و پاسخ مي دهند » . ( 3 )

يك جلسه مشاوره و روان درماني موفق نيز جلسه اي است كه داراي شرايط فوق باشد . همان طور كه راجرز ( 4 ) ( 1376 ) اشاره كرده است ، سه ركن مهم درمان ، كه در عين حال سه خصوصيت مهم درمانگر نيز مي باشند ، عبارتند از : همدلي ، صداقت و محبت . ( 5 ) منظور از محبت اين است كه درمانجو احساس كند درمانگر با او روراست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Empathy .

2 . زمينه روان شناسي .

3 . مفاتيح الجنان ، اذن دخول حرم هاي شريف .

. Rogers .

5 . راجرز به نقل از براهيني .


755


است و نقش بازي نمي كند . در واقع ، مردم علاقه ندارند كه نزد آدم هايي كه قلابي به نظر مي آيند و رازدار نيستند ، سفره دلشان را باز كنند . صاحب نظران معتقدند كه درمانگري كه از چنين صفاتي برخوردار است مي تواند رشد و خوديابي درمان جويان را تسهيل كند . ( 1 )

اما در مورد زيارت بايد گفت : در واقع ، كساني كه به زيارت مي روند و به ائمه و امامزاده ها اعتقاد دارند ، در اثر حضور در محيط زيارتگاه دچار احساس امنيت رواني مي گردند . زيرا احساس مي كنند به نزد كسي آمده اند كه با آنها همدل است ، به آنها محبت دارد و اسرار آنها را صادقانه حفظ مي كند . گاهي حتي بسياري از مشكلات عاطفي و رواني انسان ها به اين دليل است كه فاقد فردي امانت دار ، در زندگي خود هستند ، كه داراي چنين صفات و خصوصياتي است .

احساس همدلي بين زاير با امام و معصوم سبب مي گردد كه با امنيت خاطر به درد دل و بيان مشكل خود با وي بپردازد . اين امر داراي آثار رواني متعددي است كه قابل قياس با فرآيندهاي درماني است كه در زير به آن اشاره مي گردد :

1 . گروهي از مراجعه كنندگان به مراكز روان درماني و مشاوره ، به اين دليل به اين مراكز مراجعه مي كنند كه نياز دارند ، شخص مطمئني كه در عين حال متخصص و رازدار مي باشد ، به حرف ها و درد دل هاي آنها گوش كند . هر اندازه شنونده ، مطمئن تر باشد ، فرد با خيال راحت تري مشكلاتش را براي او بيان مي كند . بيان مشكل ، خود بخشي از درمان است ؛ زيرا كه فرد احساس نوعي سبك شدن مي كند . ( 2 ) اين همان فرايندي است كه در ديدگاه روان تحليل گري ( 3 ) به آن تخليه هيجاني ( 4 ) مي گويند . تخليه هيجاني ، يعني برون ريزي هيجان هاي فرو نشانده شده ، ابراز هيجان هاي شديد يا بيان تجربه هاي غم انگيز كاملا خصوصي ، آن هم در يك محيط امن ، غالباً فرد را تسكين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . راجرز ، 1970 ؛ تراكس و ميچل ، 1971 .

2 . نظريه هاي مشاوره و روان درماني .

. Psychoanalysis .

. Abreaction .


756


مي دهد . نام پالايش ( 1 ) نيز به اين فرايند داده شده است . اصطلاحي كه نوعي پاكسازي رواني را در نظر مي آورد . ( 2 )

همان طور كه اشاره شد ، هر اندازه محيطي كه فرد در آن قرار گرفته است اَمن تر باشد و شخصي كه فرد براي او درد دل مي كند قابل اعتمادتر باشد ، فرايند تخليه هيجاني و پالايش ، كه خود بخشي از درمان است ، بهتر انجام خواهد پذيرفت .

در فرهنگ شيعيان ( و براساس منابع شيعي ) ، قابل اعتمادترين موجودات عالم ، پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و ساير معصومين مي باشند . به همين دليل زايرين در زيارتگاه هاي اين بزرگواران به بهترين شكل ممكن به تخليه هيجاني خود مي پردازند . در اين فرهنگ ، همان طور كه حضرت ثامن الائمه علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) تصريح فرموده است ، اعتقاد بر اين است :

« امام ، ماه تابان ، چراغ فروزان ، نور درخشان و ستاره اي است راهنما در شدت تاريكي ها ، رهگذر شهرها و كويرها ، گرداب درياها » . ( 3 ) مسلماً كسي كه امام خود را با چنين توصيفي مي شناسد ، با نهايت آرامش و اطمينان در حريم او شروع به بيان مشكل خود مي كند . اين آرامش و اميد ، زماني بيشتر مي شود كه زاير اعتقاد دارد كه امامي كه به زيارت او آمده ، زنده است ( 4 ) و به او توجه دارد و همچنين قدرت حل مشكل او را نيز دارد . ( 5 )

در اين صورت او با نهايت اطمينان خاطر و رازداري و اميد ، به تخليه هيجاني خود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Catharisis .

2 . زمينه روان شناسي .

3 . كافي ، ج 1 ، ص 286 .

4 . موضوع زنده بودن امام ها را در محتواي مربوط به اذن دخول آنها مي توان مطالعه كرد . از جمله دعايي كه در صفحه قبل به آن اشاره شد ( اذن دخول حرم هاي شريف ) .

5 . موضوع توانايي ائمه ( عليهم السلام ) و امامزاده ها را نيز در زيارتنامه هاي آنها مي توان ديد . مثلا در بخشي از زيارتنامه امامزاده صالح مي خوانيم : « . . . شهادت مي دهم كه تو نزد خدا داراي شأن و منزلت بالايي هستي . . . » اين موضوع بيانگر اعتبار و توانايي حل مشكل است .


757


مي پردازد . البته توصيف معصومين بسيار وسيع تر از اين است و اكنون مجال پرداختن به آن نيست . به هر حال خصوصيات اين بزرگواران در فرهنگ شيعه به حدي است كه زيارتگاه هاي آنها محل امنيت رواني غير قابل توصيفي است كه زاير با امنيت وصف ناپذيري مي تواند به آن اماكن مقدس مراجعه نمايد . تمام خصوصياتي كه براي يك درمانگر بر شمرديم ( هزاران برابر بيشتر از آن ) در ائمه اطهار وجود دارد كه داراي اثرات تخليه هيجاني و پالايش رواني است . گوشه بسيار كوچكي از اين خصوصيات را مي توان در احاديث زير جستوجو كرد :

امام رضا ( عليه السلام ) : « امام پناه بندگان خدا در گرفتاري هاي سخت است » . ( 1 )

امام رضا ( عليه السلام ) : « امام همدم و رفيق ، پدر مهربان ، برادر برابر و مادر دلسوز به كودك است » . ( 2 )

امام رضا ( عليه السلام ) : « امام ابري است بارنده ، باراني است شتاب دهنده ، خورشيدي است فروزنده و سقفي است سايه دهنده » . ( 3 )

امام رضا ( عليه السلام ) : « امام آتش روشن روي تپه ( راهنماي گم شدگان ) است ( فانوس ) » . ( 4 )

احاديث فوق و بسياري از احاديث مشابه ديگر ، شناخت شيعه را در مورد معصومين ( عليهم السلام ) بالا برده و اعتبار آنها را در ذهن زاير بيشتر مي كند . بدون ترديد هر اندازه درمانگر در ذهن درمانجو معتبرتر باشد ، اثرات او بر روحيه و درمانِ درمانجو بيشتر خواهد بود . ( 5 ) زاير هر اندازه امام و امامزاده را تواناتر احساس كند ، با خيال راحت تري در نزد او به تخليه هيجاني مي پردازد . البته در توانايي هاي معصومين و قدرت آنها در حل مشكلات همين بس كه در منابع فرهنگ شيعه بعضي از توصيفاتي كه از ائمه بيان گرديده است عبارت است از :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي ، ج 1 ، ص 286 .

2 . همان .

3 . همان

4 . همان .

5 . روان شناسي اجتماعي .


758


« . . . ميان تو ( خدا ) و آنها ( معصومين ( عليهم السلام ) ) جدايي نيست ، جز آن كه تو خدا و آنان بنده و مخلوق تو هستند » . ( 1 )

و يا آن كه در دعاي توسل ، خطاب به معصومين ( عليهم السلام ) اين عبارت تكرار مي شود : « اي آبرومند نزد خدا ، ما را نزد خدا شفاعت كن » . ( 2 )

اكنون مي پرسيم : كسي كه چنين تصوري راجع به معصومين ( عليهم السلام ) دارد ، وقتي كه به زيارت آنها مي رود چه احساسي دارد ؟ چه آرامشي را در خود حس مي كند ؟ چگونه به تخليه هيجاني و پالايش خود مي پردازد ؟ كدام درمانگر مي تواند چنين اثرات لايزالي داشته باشد ؟

در چنين شرايطي او خود را با كسي در ارتباط مي داند كه نزد خدا داراي مقام شفاعت است و مي تواند بين او و خداوند واسطه گردد تا به خواسته هاي خود برسد . اين احساس ، زمينه ساز تخليه هيجاني و پالايش رواني است كه قبلا به آن اشاره گرديد .

2 . يكي ديگر از آثار زيارت و راز و نياز با امام يا امامزاده اي كه فرد به زيارت او مي رود اين است كه زمينه لازم براي حل مشكل فرد فراهم مي گردد . اين موضوع را از دو ديدگاه مي توان تبيين كرد . يك ديدگاه ، ديدگاه روان شناختي آن است و ديدگاه ديگر ، ديدگاه فرا روان شناختي . ( 3 ) از ديدگاه روان شناختي بايد گفت : همين كه فرد در يك فضاي آكنده از پذيرش ، از رويدادها و مشكلاتي سخن مي گويد كه آزارش مي دهند ، اين خود رفته رفته ، از بار تهديدآميز بودن آن مشكلات مي كاهد . وقتي در تنهايي ، مشكلاتي فكر ما را به خود مشغول مي دارند ، ممكن است اين مشكلات جدي تر از آنچه هستند به نظر آيند ، اما وقتي آنها را با كس ديگري در ميان مي گذاريم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفاتيح الجنان ، زيارت هر روز ماه رجب ، ص 245 .

2 . مفاتيح الجنان ، ص 200 .

. Chology Parapsy .


759


( كه واجد شرايطي است كه به آن اشاره شد ) ( 1 ) گويي چندان مشكلات ناراحت
كننده اي نيستند . از ديد نظريه يادگيري ، ( 2 ) گفتوگوي چند باره از رويدادهاي آزارنده ، آن هم در محيط امن درماني ( كه در آن تنبيهي در كار نيست ) رفته رفته اضطرابي را كه همراه آن رويدادها بوده خاموش مي سازد . در واقع فرد ، در لابه لاي توضيحات خودش ، به تبييني از مشكلات خود دست مي يابد . به اين معنا كه چگونگي ايجاد و استواري و پايداري آنها و راه و روش تغيير دادن آنها براي او روشن مي شود . ( 3 )

بُعد فرا روان شناختي آن نيز اين است : فردي كه به حضور امام يا امامزاده رسيده است و احساس مي كند كه آن بزرگوار ، بر او نظارت دارد ، زنده است و به صحبت هاي او گوش فرا مي دهد ، چنان احساس امنيت مي كند و اضطراب از او دور مي گردد كه آرامش و امنيت رواني لازم براي انديشيدن و پيدا كردن راه حل مشكل بر او حاكم مي شود . البته در فرهنگ شيعه اين يقين وجود دارد كه آن آرامش توسط آن امام يا امامزاده برقرار گرديده است .

يكي از خصوصيات افراد مبتلا به افسردگي ، ( 4 ) اين است كه ذهن آنها در زمان حال سير نمي كند . آنها يا مشغول سرزنش خود در مورد زندگي گذشته خود هستند و دائم خودشان را محاكمه و محكوم مي كنند كه چرا اين كار را در گذشته انجام دادم و يا اين كه ذهن آنها مشغولِ ساختنِ آينده غم انگيزي است كه هيچ نقطه اميدي در آن وجود ندارد . به هر حال اين طرز استفاده از ذهن و اين نوع عملكرد ذهني باعث مي شود كه خُلق فرد پايين بيايد و نوعي نا اميدي همراه با كاهش انرژي و انگيزه بر او حاكم شود . چنين شرايطي نه تنها باعث ايجاد روحيه بد در فرد مي گردد ، بلكه به دليل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نگارندگان .

. Learning theory .

3 . زمينه روان شناسي .

. Depreession .


760


كاهش انرژي رواني موجب مي شود كه او نتواند از لياقت ها و توانايي هاي هوشي و ذهني خود نيز به خوبي استفاده نمايد . ( 1 )

از سوي ديگر ميشن باوم ( 2 ) اعتقاد دارد كه يكي از مهم ترين علل اين حالت ، اين است كه فرد افسرده دائماً در حال استفاده از جملات و كلمات غم انگيز نسبت به گذشته و آينده است . يعني اين كه او با استفاده از نوعي خودگويي ( گفتوگوي دروني ) به مرورِ مطالب و خاطرات غم انگيز ، سرزنش خود و محكوم ساختن خويش مي پردازد .

دو صاحب نظر فوق ، به هر حال به اين نكته اشاره دارند كه علت غمگيني و نااميدي توليد شده در فرد ، از خود او سرچشمه مي گيرد . با اين تفاوت كه بك معتقد است كه افكار فرد در ايجاد افسردگي او مؤثر هستند و ميشن باوم معتقد است كه خودگويي هاي او باعث ايجاد افسردگي در وي مي گردند . اما به هر حال وجه اشتراك درماني آنها در اين است كه بايستي با اين افكار و خودگويي ها مبارزه نمود . به اين ترتيب كه ميشن باوم معتقد است كه بايستي جملات و خودگويي هاي مثبت و اميدوار كننده را جايگزين جملات منفي نمود و بك نيز اعتقاد دارد كه بايستي افكار مثبت و اميدوار كننده را جايگزين افكار نااميد كننده نمود . البته آنها اعتقاد دارند كه گاهي نيز استفاده از تكنيك هاي فرار از اين افكار و خودگويي هايي نيز مي تواند مفيد باشد . پس تكنيك هاي درماني آنها در مقابل افكار و خودگويي هاي منفي را مي توان به دو بخش تقسيم نمود :

1 . فرار .

2 . جايگزيني و مبارزه . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بِك و همكاران . . Beck, A . T .

. Meichenbaum, D . H .

3 . ماركس ( Marx, E . M ) و ديگران .


761


اينك به توضيح دو تكنيك فوق و اثرات دعا در مؤثر بودن آن مي پردازيم :

1 . فرار

ذهن فرد نمي تواند در عين حال و در يك زمان واحد به دو موضوع بپردازد . هر گاه كه يك موضوع وارد ذهن مي شود ، موضوع ديگر اولويت خود را از دست داده و كم رنگ مي گردد . در اين تكنيك ، به افراد آموزش داده مي شود كه لحظات آسيب پذيري خود را پيدا كنند . لحظات آسيب پذيري ، لحظاتي هستند كه افكار و خودگويي هاي ناخوشايند و نااميد كننده به سراغ فرد مي آيند و خُلق او را پايين مي آورند . هر كسي با دقت برخود ( كه اصطلاحاً به آن پاييدن خود مي گويند ) مي تواند متوجه شود كه در چه زمان هايي بيشترين آسيب پذيري را دارد و ذهن او مورد تاخت و تاز افكار يا خودگويي هاي ناخوشايند قرار مي گيرد . البته لحظات آسيب پذيري افراد ، با يكديگر متفاوت است . بعضي از افراد ، شب ها كه به رختخواب مي روند ( فاصله زماني بين ورود به رختخواب و خوابيدن ) ، بعضي ديگر هنگام تنهايي ، بعضي صبح ها هنگام بيدار شدن از خواب ، برخي ديگر نيمه هاي شب و . . . آسيب پذير هستند . به هر حال هر كسي بايستي لحظه ( يا لحظه هاي ) آسيب پذيري خود را شناسايي و ثبت كند .

بعد از آن ، لازم است كه از تكنيك فرار استفاده كند . در تكنيك فرار همان طور كه گفته شد ، فرد سعي مي كند فكر و يا خود گويي هاي ديگري را جايگزين فكر و خودگويي آزارنده نمايد . ( 1 ) مثلاً به يك شيء ( مثل جارو برقي ) فكر كند و اجزاي آن را در ذهن خود به خاطر آورد . يا اين كه نقشه يك محل ( خيابان ها ، كوچه ها و . . . ) را در ذهن خود مرور نمايد . اين كار باعث مي شود كه ذهن فرد از موضوع آزارنده فرار كند . اگر چه با اين روش ، موضوع آزارنده ( مخصوصاً اگر آن موضوع يك موضوع واقعي باشد ) حل نمي شود ، اما به هر حال يك آرامش در فرد ايجاد مي گردد تا بعدها بتواند به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . رفتار درمان شناختي .


762


شكل عقلي و بدون اضطراب و هيجان منفي آن موضوع را حل كند . بنابراين تكنيك فرار روشي است براي ايجاد يك آرامش موقت .

موضوع مورد تأكيد ما اين است كه اگر در اين مرحله بتوانيم از خودگويي هاي ديگري استفاده كنيم كه مورد توجه دين مبين اسلام است و آنها را جايگزين افكار و خودگويي هاي آزارنده اي كنيم كه زمينه ساز و تشديدكننده افسردگي هستند ، اثر بهتر و بادوام تر و معنادارتري بر روي مراجع خواهيم داشت . يعني اين كه از ذكر و دعا استفاده كنيم و اذكار و ادعيه توصيه شده توسط معصومين ( عليهم السلام ) را تكرار نماييم و ذهن خود را نيز بر روي معناي آن متمركز كنيم . اين اذكار و ادعيه ، آثار رواني خود را بر روي فرد خواهد گذاشت . تكرار ذكر ، با تمركز و دقت و توجه ، داراي اين اثر است كه ذهن فرد از افكار و خودگويي هاي غم انگيز و نااميد كننده خارج شده و به تكرار ذكر مي پردازد . يعني همان پديده فرار از افكار آزارنده ، با اين كار اتفاق خواهد افتاد . البته همان طور كه اشاره شد ، ذكر بايستي با توجه و دقت باشد . زيرا اگر اين توجه و دقت وجود نداشته باشد ، در اين صورت ، ممكن است كه زبان و كلمه ، در يك مسير حركت كنند و فكر در مسير ديگري حركت نمايد . يعني اين كه فقط ظاهر امر ( زبان و دهان ) مشغول بيان ذكر هستند و ذهن ، بازهم در حال تكرار افكار غم انگيز است . به همين دليل است كه گاهي افرادي را مي بينيم كه در حين ذكر گفتن ، به مسايل ديگر هم مي انديشند . به هر حال اين تكنيك ، در صورتي مؤثر خواهد بود كه فكر و كلام با هم هماهنگ گردند .

2 . تحقيقات مختلفي وجود دارد كه نشان مي دهد فرد ، تدريجاً به آنچه كه مي گويد اعتقاد پيدا مي كند . ( 1 ) آنها در تحقيق خود به اين نتيجه رسيدند كه گفتن و تكرار باعث باور كردن مي شود . در واقع آنها نشان دادند كه وقتي شخصي مطلبي را به زبان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فستيجر ( Fextinger ) و كارل اسميت ( Carl smith, J . M ) ، پارسا .


763


مي آورد ، حتي اگر به آن اعتقاد نداشته باشد ، بعد از مدتي تكرار كردن به آن معتقد مي شود .

در آزمايش ديگر ، كوهن ( 1 ) ( 1962 ) ، به نتيجه مشابهي دست يافت . او نيز در تحقيق خود نشان داد كه افراد به اظهارات خود اعتقاد پيدا مي كنند . ميشن باوم ( 2 ) ( 1972 ) محقق ديگري است كه معتقد است كه اگر فرد ، كلمات ، جملات و مطالبي را تكرار كند و به محتواي آن توجه نمايد ، پس از مدتي به آن كلمات و جملات اعتقاد پيدا خواهد كرد . از سوي ديگر ، خُلق و روحيه او نيز تحت تأثير آن كلمات و جملات قرار خواهد گرفت .

علاوه بر تحقيقات فوق ، بازهم تحقيقات و نظراتي وجود دارد كه نشان مي دهد كه افكار و روحيه فرد تحت تأثير كلمات و جملاتي كه به زبان مي آورد قرار مي گيرد . ولي ما به دليل رعايت اختصار در اين مقاله ، فقط به نام آن تحقيقات و نظريات اشاره مي كنيم ( 3 ) : ( علوي ، 1379 به نقل از ورف ( 4 ) و لئونتيف . ( 5 ) دادستان ، 1383 به نقل از ميشن باوم . شكركن ، 1376 ) .

به هر حال با استناد به مجموعه تحقيقات و نظرات فوق نتيجه مي گيريم كه فرد ، تدريجاً به آنچه كه به زبان مي آورد ، اعتقاد پيدا مي كند . يعني فكر افراد ، خود را با آنچه به زبان آورده است همانند مي نمايد . به همين دليل است كه تحقيقات و نظرات فوق نشان مي دهد كه كلام به فكر شكل مي دهد . اگر اين كلمات و خودگويي ها ، كلمات و خود گويي هاي منفي باشد ، فكر و خُلق فرد نيز به تدريج منفي خواهد شد ، و اگر مثبت باشد ، فكر و خُلق فرد مثبت مي شود .

نكته مورد نظر ما در اين بخش از مقاله اين است : حال كه كلام و خودگويي هاي ما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Cohen, A . R .

. Meichenbaum, D . H .

3 . علاقه مندان مي توانند با توجه به منابع آخر اين مقاله ، به اصل مطالب دسترسي پيدا كنند .

. Whorf . P .

. Leontiev . A .


764


بر روي فكر و خُلق ما اثر مي گذارد ، پس اگر اين كلمات و خود گويي ها ، همان ذكرها
و دعاهايي باشد كه از معصومين ( عليهم السلام ) نقل گرديده است ، در اين صورت ، هم ذهن ما فرصتي براي تكرار كلمات و جملات غم انگيز نخواهد داشت ، و آنها را بيرون مي راند و هم اين كه فكر و روحيه ما خود را با محتواي اين اذكار و ادعيه همانند مي كند . مي توان گفت كه ذكر و دعا ، اگر با دقت و توجه باشد ، از كلمه شروع مي شود و به قلب ختم مي گردد ؛ يعني ذكر كلامي ، منجر به ذكر عقلي و قلبي مي شود .

محتواي بسياري از ادعيه و اذكار در منابع شيعه ، عمدتاً در جهت اميد و حركت و توكل بوده و جايي براي غمگيني بيمارگونه و غيرطبيعي در اين دعاها و ذكرها وجود ندارد . پس وقتي كه فرد اين دعاها و ذكرها را با توجه و دقت به محتواي آنها تكرار مي نمايد ، درون او هم با اين دعاها هماهنگ مي شود و نوعي تعادل رواني و اميد را در او ايجاد مي كند . اين تعادل رواني و اميد ، با خلق افسرده و مضطرب همساز نمي باشد . يعني وقتي كه اين روحيه وارد ساختار رواني فرد مي گردد ، روحيه بيمارگونه اي كه بيانگر اضطراب و افسردگي است ، خود به خود از وجود فرد خارج مي شود . به هر حال اجتماع نقيضين در آن واحد در ذهن و روح فرد امكان پذير نمي باشد .

براي اين كه به بخش كوچكي از اميدهاي موجود در بعضي از ادعيه اشاره كرده باشيم ، به ادعيه زير به عنوان نمونه بسنده مي كنيم :

« اي خدايي كه مالك حاجت هاي فقيران و دانا به اسرار خاموشان هستي ، هر حاجت سؤالي را همان لحظه مي شنوي و پاسخ آن را آماده داري . اي خدا ، وعده هاي تو همه صادق و نعمتت فراوان ، و رحمتت وسيع است ، پس از تو درخواست مي كنم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و حوايج مرا در دنيا و آخرت برآورده سازي . البته ، تو بر همه چيز توانايي » . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفاتيح الجنان ، يكي از دعاهاي هر روز ماه رجب .


765


يا اين كه در دعاي ديگر مي خوانيم :

« اي خدايي كه از او اميد هر خير و احسان دارم و نزد هر شري ، از خشم او ايمني مي جويم . اي آن كه عطا مي كني بسيار را به كم ، اي آن كه به هر كه درخواست كند عطا مي كني . اي آن كه به هر كه درخواست نكند و تو را هم نشناسد ، باز از لطف و رحمتت عطا مي كني . مرا كه از تو درخواست مي كنم جميع خوبي هاي دنيا و جميع خوبي هاي آخرت را عطا فرما و به درخواستم از تو ، جمع شرهاي دنيا و آخرت را از من دفع فرما . زيرا عطاي تو بي نقص است و اي خدا از فضل و كرمت ، بهره مرا بيفزا » . ( 1 )

يكي از خصوصيات ذهن افسرده اين است كه در برخورد با دنياي اطراف و استنباط از آن ، بخش غم انگيز و نااميد كننده آن را انتخاب مي كند . يعني بخشي كه نااميدي و بدبيني دروني فرد را هم تأييد مي كند و هم تشديد مي كند . در واقع اين ذهن ، ذهني است كه جهت ( 2 ) دارد . در واقع ذهن افسرده دچار خطاهاي منطقي است . دو خطا از اين خطاهاي منطقي كه در رابطه با بحث حاضر مي باشند عبارتند از ( دادستان ، به نقل از بلاك برن ( 3 ) و كوترو ، ( 4 ) 1990 ) :

الف ) استنباط شخصي ( 5 ) يا فاعلي : يعني نتيجه گيري هاي منفي بر مبناي دلايل اندك و حتي متضاد ، به عبارت ديگر ، بر مبناي خبرهاي نامناسب يا ناقص و نادرست نتيجه گيري مي كند .

ب ) انتزاع گزينشي ( 6 ) : كه مبتني بر تمركز بر جزئي منفي از يك چارچوب كُلي است و موجب مي شود كه معناي كُلي موقعيت ، ادراك و ضبط نشود .

دو خصوصيت فوق باعث مي گردد كه افراد افسرده ، و حتي مضطرب و يا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، دعاي بعد از نمازهاي ماه رجب .

. Bias .

. Blakburn, I . M .

. Cottraux, J .

. Arbitrary inferences .

. Selective abstraction .


766


پرخاشگر ، داراي ذهني يك جهتي بوده و همه دنيا و اتفاقات اطراف خود را به شكلي منفي ببينند . در واقع ذهن آنها نمي تواند اتفاقات و نكات مثبت دنياي اطراف را ببيند ، ( 1 ) و اساساً نمي تواند نعمت هاي اطراف خود را به گونه صحيح ادراك نمايد ؛ به همين دليل است كه در طول جلسات درماني با اين افراد ، سعي مي شود كه نوع نگاه و ديدگاه آنها و همچنين برداشت ها و استنباط هاي آنها تغيير كرده و شكل مثبتي را به خود بگيرد . البته دعاهاي ما روش هاي بسيار خوبي براي تقويت ذهن در جهت پيدا كردن نكات مثبت زندگي و توجه به آنها مي باشند . به عنوان مثال وقتي كه دعاي عرفه حضرت امام حسين ( عليه السلام ) در روز عرفه را مرور مي كنيم ، متوجه مي شويم كه با چه ريزبيني و نكته سنجي بي نظيري ، ذهن خواننده را در جهت مشاهده نعمت ها پرورش مي دهد و البته تكرار اين دعا و ادعيه مشابه ، ضمن اين كه به پيروي از اصل ( تكرار كلام باعث اعتقاد به آن مي شود ) تفكر واگرا ( 2 ) را نيز در ذهن افراد افسرده پرورش مي دهد كه ابعاد مثبت زندگي را نيز ببينند . در قسمتي از اين دعا آمده است :

« . . . تو در اول ، كه من نبودم ، به من نعمت وجود بخشيدي و مرا از خاك بيافريدي . . . . و پيش از اين هم پيوسته با من نيكي و مهرباني كردي و به نعمت فراوانم متنعم ساختي . . . . و در گهواره كه كودكي ناتوان بودم مرا نگهداشتي و از شير مادر ، غذايي گوارا روزي ام كردي و دل هاي مادران را مهربان ساختي . . . و در هر سال به تربيت تو فزون تر شدم و خلقتم مقام كمال يافت و قواي جسم و جانم به حد اعتدال رسيد . پس قوه عقل را در من قرار دادي و معرفت خود را به قلبم الهام نمودي . . . » . ( 3 )

متوجه مي شويم كه اين دعا چگونه با ظرافت تمام به خواننده ياد مي دهد كه بتواند به ابعاد مختلف زندگي خود دقت كند و حتي توانايي توجه به دوران قبل از تولد را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . رفتار درمان شناختي .

. Divergent thinking .

3 . مفاتيح الجنان .


767


به شكل مثبت در او شكوفا مي نمايد . تكرار و تمرين اين دعا و ادعيه مانند آن ، تمرين بسيار خوبي است براي تقويت توانايي شناسايي و تكرار كلامي نعمت ها و نكات مثبت كه در زندگي وجود دارد . در واقع با تمرين و تكرار اين دعا و ادعيه مشابه مي توان ذهن افسرده را از يك بُعدي نگري و توجه صرف به ابعاد منفي زندگي نجات داد . اين نوع دعاها ، تمرين هاي عملي هستند براي بازكردن ذهن و نجات دادن آن از خطاهاي ادراكي كه به آن اشاره شد . اين تمرين هاي عملي ، در قرآن كريم بارها و بارها به صورت نظري مورد تأكيد قرار گرفته است . مثلاً خداوند چندين بار در قرآن كريم خطاب به قوم بني اسرائيل فرموده است : « نعمت هايي كه به شما ارزاني داشتم به ياد آريد » . ( 1 ) و بعد از اين آيه ، به گذشته آنها اشاره كرده و فرموده است كه شما ، گذشته سختي داشتيد ( 2 ) و من بر شما منت گذاشتم و شما را نجات دادم و . . . .

در مطالب فوق متوجه مي شويم كه خداوند هم در قرآن به ما يادآوري مي كند كه نعمت ها و نكات مثبت و موفقيت هاي زندگي و نعمت هاي خداوند را با خود ذكر كرده و يادآوري نماييم . قبلاً نيز به نقل از بعضي صاحب نظران و با استناد به برخي از تحقيقات ، اشاره كرديم كه تكرار يك مطلب باعث اعتقاد به آن مطلب مي شود ( 3 ) يعني ذكر و تكرار نعمت ها باعث تقويت مثبت نگري در ذهن افسرده مي گردد و ذهن را براي اين نوع نگرش پرورش مي دهد . البته خداوند نيز در قرآن ( 4 ) حتي براي ذكر و يادآوري نعمت ها ، پاداش در نظر گرفته و فرموده است : « اگر سپاس گزاري كنيد ، ما نيز نعمت هاي شما را مي افزاييم » . اين خود انگيزه اي براي تكرار و ذكر نعمت هاست . پس استفاده از ذكرهايي چون : « الحمد لله رب العالمين » ، « شكراً لِلّه » و . . . و تكرار آنها ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ( اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ ) . سوره بقره آيات 40 ، 47 ، 122 و سوره مائده ، آيه 11 .

2 . مثلا اسير فرعون بوديد و او هم پسران شما را مي كشت و دختران شما را به كنيزي مي گرفت و . . . .

3 . باوم ، 1972 ؛ كوهن ، 1962 ؛ فستيجر ، 1959 و . . . .

4 . سوره ابراهيم ، آيه 7 .


768


گرچه داراي آثار رواني فراواني هستند ، ولي يكي از آثار آنها مبارزه با منفي نگري است كه بر ذهن افراد افسرده حاكم است . اهميت اين ذكرهاي مثبت زماني بيشتر مي شود كه به اين مطلب اشاره كنيم كه بعضي از صاحب نظران ( از جمله ميشن باوم ، 1972 ) در تحقيق خود به اين نتيجه رسيدند كه افراد افسرده ، در ذهن خود مشغول تكرار خودگويي هاي منفي بوده و جملات منفي و نااميد كننده را تكرار مي كنند . استفاده از ذكرهاي مثبت ، ابزاري است براي مبارزه با اين گونه خودگويي هاي منفي ، زيرا وقتي فرد ، مشغول به بيان اذكار مثبت مي گردد ، ديگر ذهن او نمي تواند به تكرار جملات منفي بپردازد . يعني در واقع ، يكي از بهترين روش ها براي خارج كردن خودگويي هاي منفي از ذهن ، استفاده از ذكرهاي مثبت است . تكرار ذكر مثبت هم به تدريج باعث اعتقاد به آن مي شود . تكرار اين جملات مثبت مي تواند روحيه فرد را مثبت كند كه البته مثبت كردن خُلق و روحيه ، بهترين روش درمان افسردگي است .


769


فهرست منابع

1 . قرآن كريم .

2 . اصول كافي ، ابي جعفر محمد بن يعقوب كليني رازي ، ترجمه و شرح حاج سيد جواد مصطفوي ، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت ( عليهم السلام ) ، 1357 .

3 . تفكر و زبان ، سيد كامران علوي ، انتشارات دانشگاه پيام نور ، 1379 .

4 . رفتار درمان شناختي ، هاوتون كرك و كلارك سالكوس ، ترجمه حبيب قاسم زاده ، انتشارات ارجمند ، 1385 .

5 . روان شناسي اجتماعي ، اليوت ارونسون ، ترجمه حسين شكركن ، رشد 1376 .

6 . روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگسالي ، پريرخ دادستان ، سمت ، 1383 .

7 . زمينه روانشناسي ، ريتا ال اتكينسون و ارنست ر هيلگارد ، ترجمه محمدنقي براهني و همكاران ، رشد ، 1376 .

8 . مفاتيح الجنان ، عباس قمي ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1385 .

9 . نظريه هاي مشاوره و روان درماني ، عبدالله شفيع آبادي و غلام رضا ناصري ، مركز نشر دانشگاهي ، 1384 .

10 . هوش هيجاني ، دانيل گلمن ، ترجمه نسرين پارسا ، رشد ، 1383 .

. Marx, E . M : Williams, J . M . G ؛ , ”Depression and social problem sohming”

Jornal of Abnormal psychology, ( 1992 ) , 101, 78-86 .

. Festinger ,L . S Carl smith , J, M . ,”Cognitive Consequences of forced compliance, “ Jornal of Abnormal and social Psychology 58 ( 1959 ) : 203-210 .

. Cohen, A . , “ An Experiment on small rewards for Discrepant compliance and attitude change”, In Explorations in Cognitive Dissonance, by J . W . Brehm and A . R . Cohen ( New York : Wiley,1962 ) PP . 73-78 .

. Beck, A,T ؛ Hollon ,S,D ؛ young, J,E ؛ Bedrosian, R, C,” Treatment of


770


depression whit cognitive therapy and amitriptyline . Archives of General Psychiatry ( 1985 ) , 42,142-8 .

. Michenbaum,D,H . , “ Cognitive modification of test_ anxious colledge students . Jornal of counseling and clinical psychology, ( 1972 ) 39 : 370-80



| شناسه مطلب: 73436







نظرات کاربران