بخش 4
دوم: بررسی آیات نفی کننده و اثبات کننده شفاعت دسته اول: نفی کننده شفاعت دسته دوّم: نفی صلاحیت بتها برای شفاعت دسته سوّم: انحصار شفاعت در خدا و عدم شرکت دیگری دسته چهارم: شفاعت به اذن خدا سوم: محدوده شفاعت چهارم: شفاعتطلبی از پیامبر و اولیا که مأذون در شفاعتند توسّل به پیامبر و اولیا با همه اقسامش اول: توسل به خود پیامبر و قداست و شخصیت او دوم: توسّل به حق پیامبر و پیامبران و صالحان سوم: توسل به دعای پیامبر و صالحان پس از مرگ نذر برای اولیا تبرّک به آثار اولیا 1. تبرّک به مقام ابراهیم 2. پیراهن یوسف و بینایی یعقوب 3. تبرّک به جایگاه اصحاب کهف درس هفتم: زیارت قبور، بنای بر قبور، بنای مساجد بر قبور و نماز در آنها و گریه بر مرده زیارت قبور زیارت قبر پیامبر
|
|
خداوند، شرك ورزيدن به او را نميآمرزد و جز آن را براي هركس بخواهد ميبخشايد.
چهارم: شفاعتطلبي از پيامبر صلي الله عليه و آله و اوليا كه مأذون در شفاعتند
مفهوم روشن شفاعت، دعاي شفيع و طلبيدن او از خداوند است كه گناهان بندگانش را ـ اگر شايسته بخشايشند ـ بيامرزد. پس درخواست شفاعت از شفيع، به درخواست دعا از او براي آن هدف برميگردد. آيا اشكالي دارد كه از برادر مؤمن درخواست دعا كني؟ تا چه رسد به درخواست از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه به تصريح آيات قرآن، دعايش مستجاب است و ردّ نميشود.(1)
پس وقتي شفاعت خواهي از صالحان به معناي درخواست دعاست، هركس نيز از پيامبر شفاعت بطلبد، همين معني را قصد ميكند. وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله زنده بود و در مدينه ميزيست، درخواست دعا از پيامبر از سوي اصحاب، معنايش درخواست شفاعت بود. پس از انتقال از دنيا به جهان برزخ نيز معناي شفاعت خواهي همان درخواست دعاست، نه چيز ديگر.
اينگونه درخواست دعا و شفاعت، در زمانهاي گذشته از سوي پيشينيان صالح نيز انجام گرفته است كه نمونههايي ياد ميشود:
1. از انس نقل شده است كه: از پيامبر صلي الله عليه و آله درخواست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء: 64؛ منافقون: 5.
|
|
كردم در روز قيامت مرا شفاعت كند. فرمود: شفاعت ميكنم. گفتم: يا رسول الله، تو را در كجا بجويم؟ فرمود: «اولين جايگاهي كه مرا ميجويي، بر صراط است.» ( 1 )
او از پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله درخواست شفاعت ميكند، بيآنكه بر ذهن او بگذرد كه اين درخواست، با اصول اعتقادي او ناسازگار است.
2. سواد بن قارب، يكي از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله به آن حضرت ميگويد: «شفيع من باش، روزي كه شفاعت كسي هيچ سودي براي سواد بن قارب نخواهد داشت.» ( 2 )
3. چون اميرمؤمنان عليه السلام پيامبر خدا را غسل داد و كفن كرد، صورتش را باز كرد و گفت: «پدر و مادرم فدايت، پاكيزه زيستي و پاكيزه مردي... ما را نزد پروردگارت ياد كن.» ( 3 )
4. روايت است كه چون پيامبر صلي الله عليه و آله رحلت نمود، ابوبكر آمد و چهره پيامبر صلي الله عليه و آله را گشود، خود را به روي وي افكند و بوسيد و گفت: «پدر و مادرم فدايت، پاك زيستي و پاك مردي، اي محمد! ما را نزد پروردگارت ياد كن و به ياد ما باش.» ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحيح ترمذي، ج4، ص621، كتاب صفة القيامه، باب 9.
2 . فكن لي شفيعاً يوم لا ذو شفاعة بِمُغن فتيلاً عن سواد بن قارب.
الاصابه، ج2، ص95؛ الروض الأنف، ج1، ص139؛ بلوغ الارب، ج3، ص299؛ عيون الأثر، ج1، ص72.
3 . المجالس، شيخ مفيد، مجلس دوازدهم، ص103.
4 . سيره حلبيه، ج3، ص474 چاپ بيروت.
|
|
اين شفاعتخواهي از پيامبر است، در همين دنيا پس از رحلت او. عرب، تعبير «ما را نزد پروردگارت ياد كن» را در شفاعت طلبي به كار ميبرد.
اين در دوران حيات پيامبر صلي الله عليه و آله بود. امّا پس از رحلت آن حضرت، آيا ميتوان از آن حضرت، به خصوص در برابر قبر مطهرش و هنگام سلام دادن بر او شفاعت طلبيد؟ از آنجا كه مردگان در عالم برزخ ميشنوند و سخن ميگويند و دعا ميكنند، به ويژه حضرت رسول صلي الله عليه و آله وقتي به او سلام ميدهند، روح مطهرش جواب ميدهد، پس فرقي در شفاعت طلبي ميان زمان حيات و پس از مرگ و در حيات برزخي نيست و هر كه ادعاي ممنوعيت دارد بايد دليل بياورد.
توسّل به پيامبر صلي الله عليه و آله و اوليا با همه اقسامش
به اتفاق همه مسلمانان، توسّل به دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله در حال حياتش جايز است، بلكه توسّل به دعاي مؤمن نيز چنين است. خداوند ميفرمايد:
}وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِيم«1
«اگر آنان وقتي به خويش ستم كردند، نزد تو ميآمدند و از خدا آمرزش ميخواستند و پيامبر هم براي آنان آمرزش ميطلبيد، خدا را توبه پذير مهربان مييافتند.»
تاريخ اسلام پر از نمونههاي فراواني از توسّل است كه مواردي ياد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء: 64.
|
|
ميشود:
اول: توسل به خود پيامبر صلي الله عليه و آله و قداست و شخصيت او
مرد بيماري نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرض كرد: دعا كن خدا مرا عافيت دهد. حضرت فرمود: اگر بخواهي دعا ميكنم، واگر خواستي صبر كني، بهتر است. گفت: دعا كن. پيامبر صلي الله عليه و آله به او دستور داد وضوي نيكويي بگيرد و دو ركعت نماز بخواند و اين دعا را بخواند:
«پروردگارا! از تو ميخواهم و به واسطه پيامبرت كه پيامبر رحمت است به تو رو ميكنم. اي محمد! من به سبب تو به درگاه پروردگارم روي آوردم تا حاجتم بر آورده شود. خدايا شفاعت او را درباره من بپذير.»
عثمان بن حنيف گويد: به خدا سوگند هنوز از هم جدا نشده بوديم و حرفهاي ما طول كشيده بود كه او نزد ما برگشت، گويا كه اصلاً بيماري نداشته است! اين روايت، از صحيحترين روايات است و ترمذي1 و ابن ماجه آن را حديثي صحيح ميداند.(2)
از اين حديث دو نكته استفاده ميشود:
1. ميتوان به دعاي پيامبر توسل جست، به گواهي سخن آن بيمار كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحيح ترمذي، ج5، (كتاب الدعوات، باب 19 شماره 3578).
2 . سنن ابن ماجه، ج1، ص441، شماره 1385؛ مسند احمد، ج4، ص138 و... .
|
|
گفت: از خدا بخواه تا مرا عافيت دهد.
2. انسان دعا كننده ميتواند در ضمن دعايش به وجود پيامبر صلي الله عليه و آله متوسل شود و اين جواز، از دعايي معلوم ميشود كه پيامبر صلي الله عليه و آله به آن دردمند آموخت. هر مسلماني در مقام دعا ميتواند توسّل به خود پيامبر بجويد و به سبب او به خدا توجه كند.
اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله در مقام نيايش و دعا، حتي پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله نيز به خود آن حضرت توسّل ميجستند.
سيره مسلمانان در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و پس از آن، چنين بود كه به اولياي الهي و بندگان صالح خدا توسّل ميجستند، بيآنكه در ذهن كسي خطور كند كه اين، كار حرام، شرك يا بدعت است، بلكه توسّل به دعاي صالحان را راهي براي دستيابي به منزلت و شخصيت آنان ميدانستند و اگر دعاي يك انسان صالح اثري داشت، به خاطر قداست و طهارت درون بود وگرنه دعايش مستجاب نميشد. پس چه فرقي است ميان توسل به دعاي فرد صالح و توسّل به خود او كه اولي توحيد باشد و دومي شرك، يا راهي به سوي شرك؟ توسّل به قداست صالحان و معصومان و بندگان مخلص خدا، سيرهاي بود كه پيش از اسلام نيز وجود داشت و روايات تاريخي فراواني گوياي اين حقيقت است، از جمله:
1 . عبدالمطلب، در دوراني كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله
|
|
كوچك بود، با توسّل به وجود او از خداوند باران طلبيد.(1)
2 . ابن عرفله نقل ميكند: به مكه رفتم، در حالي كه قريش در خشكسالي به سر ميبردند. قريش به ابوطالب گفتند: سرزمينها خشك است و خانوادهها دچار قحطياند. بيا و باران بطلب. ابوطالب بيرون آمد در حالي كه همراهش نوجواني بود ـ پيامبر ـ كه چون خورشيد ميدرخشيد و اطراف او نيز نوجواناني بودند. ابوطالب آن نوجوان را گرفت و پشت او را به كعبه چسباند و دست به دامن او شد، در حالي كه در آسمان ابري نبود. ابرها از هر طرف روي آوردند و آن دشت پر از باران شد و همه جا سبز و خرّم گشت.(2)
باران طلبيدن عبدالمطلب و ابوطالب با توسّل به وجود پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي كه وي نوجوان بود، ميان عرب مشهور بود و شعر ابوطالب را در اين مورد بيشتر مردم حفظ بودند.
از روايات برمي آيد كه باران طلبيدن ابوطالب با توسّل به پيامبر صلي الله عليه و آله ، مورد رضايت رسول خدا صلي الله عليه و آله بود. پس از مبعوث شدن به رسالت نيز خودش براي مردم استسقاء كرد و باران طلبيد و باران آمد و دشت خرّم شد.(3)
توسّل به كودكان بيگناه در استسقاء، امري است كه اسلام عزيز به آن فراخوانده است. هدف از بيرون آوردن كودكان و زنان سالخورده،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فتح الباري، ج2، ص398؛ دلائل النبوة، ج2، ص126.
2 . سيره حلبيه، ج1، ص116.
3 . ارشاد الساري، ج2، ص338.
|
|
آن است كه به سبب آنان و به حرمت قداست و پاكي آنان رحمت الهي نازل شود. همه اينها نشان ميدهد كه توسّل به نيكان و صالحان و معصومين كليد نزول رحمت است و گويا متوسّل به اينان ميگويد: پروردگارا! كودك بيگناه است، سالخوردگان، اسيران تو در روي زميناند و اين دو گروه به رحمت و لطف تو شايستهترند. به خاطر آنان رحمتت را بر ما نازل كن تا در سايه آنان ما را هم فرا بگيرد.
3. از انس نقل شده است: هرگاه قريش دچار قحطي ميشدند، عمر ابن خطاب متوسل به عباس بن عبدالمطلب ميشد و ميگفت: «خداوندا، ما به پيامبرمان متوسل ميشديم، باران ميباريدي، اكنون به عموي پيامبرمان توسّل ميجوييم، پس بر ما باران نازل كن.» انس گويد: پس باران ميباريد.(1)
متن ياد شده، نشان ميدهد كه خليفه خودش هنگام استسقاء، دعا كرد و به عموي پيامبر صلي الله عليه و آله و خويشاوندي او با آن حضرت توسّل جست.
دوم: توسّل به حق پيامبر صلي الله عليه و آله و پيامبران و صالحان
نوع ديگري از توسّل، توسّل به حق پيامبران و رسولان است. مقصود، حقّي است كه خداوند به آنان لطف كرده و آنان را صاحبان حق قرار داده است.
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هركس براي نماز از خانهاش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحيح بخاري، ج2، ص27 (باب نماز استسقاء...).
|
|
بيرون آيد و چنين دعا كند: «خداوندا، تو را به حقّي كه سائلان بر تو دارند ميخوانم، و تو را به حق اين رفتنم ميخوانم، چرا كه من از روي خوشي و طغيان و ريا بيرون نيامده ام، بلكه براي اين بيرون آمده ام كه از خشم تو مصون مانم و به رضاي تو برسم. از تو ميخواهم كه مرا از آتش پناه دهي و گناهانم را بيامرزي، كه جز تو كسي گناهان را نميآمرزد». خداوند به او توجّه ميكند و هفتاد هزار فرشته براي او استغفار ميكنند.(1)
چون فاطمه بنت اسد درگذشت، براي او قبرش را كندند، چون به لحد رسيدند، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله خودش آنجا را كند و با دست خود خاك آن را بيرون ريخت و چون كار حفر قبر به پايان رسيد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله داخل قبر شد و در آن خوابيد و فرمود: اي خدايي كه زنده ميكني و ميميراني، اي خداي زنده ناميرا، مادرم فاطمه بنت اسد را بيامرز2 و حجّتش را به او تلقين كن و قبرش را وسيع گردان، به حق پيامبرت و پيامبران پيش از من، اي كه تو مهربانترين مهرباناني.(3)
سوم: توسل به دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله و صالحان پس از مرگ
از اقسام توسّلهاي رايج ميان مسلمانان، توسّل به دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله يا صالحان پس از وفات ايشان است. در اينجا سؤالي مطرح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سنن ابن ماجه، ج1، ص256 شماره 778 باب المساجد؛ مسند احمد، ج3، ص21.
2 . مادر پيامبر9، آمنه بود، ولي فاطمه بنت اسد به پيامبر9 خيلي نيكي كرده بود و همچون مادرش به حساب ميآمد. (مترجم).
3 . معجم طبراني، ص356؛ حلية الاولياء، ج3، ص121.
|
|
ميشود كه:
توسّل به دعاي ديگري وقتي صحيح است كه او زنده باشد و دعاي تو را بشنود و جوابت را بدهد و براي برآمدن حاجتت و تأمين خواستهات دعا كند. امّا اگر او از اين دنيا رفته باشد، چگونه ميتوان به كسي كه از دنيا رفته و چيزي نميشنود توسّل جست؟
پاسخ آن است كه بر اساس فرموده قرآن و احاديث نبوي، مرگ به معناي نابودي و فناي كامل انسان نيست، بلكه انتقال از خانهاي به خانهاي و بقاي حيات به صورت ديگري است كه به آن «حيات برزخي» گفته ميشود. آيات قرآن دلالت دارد كه شهداي راه خدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند.(1) وقتي شهدا چنين باشند، درباره پيامبر شهيدان و افضل آفريدگان چه ميشود گفت؟
نذر براي اوليا
نذر آن است كه انسان خود را ملزم و متعهد كند كه اگر حاجتش بر آورده شد، كاري را انجام دهد. مثلاً بگويد: براي خداست برعهده من كه اگر در امتحان قبول شدم، ختم قرآن كنم.
گاهي در ضمن نذر، متعهد ميشود كه ثواب آن كار را به يكي از نزديكانش مثل پدر و مادر، يا اوليا و انبيا اهدا كند و ميگويد: براي خدا نذر ميكنم كه قرآن را ختم كنم و ثواب آن را به فلاني اهدا كنم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 154؛ آل عمران: 169 ـ 171؛ يس: 20 ـ 29.
|
|
اين گونه نذر ميان مسلمانان رايج است. كاري را براي خدا نذر ميكنند و ثواب آن را به يكي از اولياي خدا و بندگان صالح هديه ميكنند، گاهي هم ميگويند: اين گوسفند، نذر پيامبر، و مقصود جهت سود بردن از آن نذر است.
قرآن كريم هم پر است از هر دو گونه كاربرد نذر.(1)
پس نذر براي اوليا و صالحان مانعي ندارد.
براي روشنتر شدن مطلب، سخن بعضي از متفكران و علماي اسلام را ميآوريم.
خالدي ميگويد: مسأله داير مدار نيّت نذركنندگان است و هر عملي به نيت است. اگر قصد نذر كننده، خود مرده و تقرّب به اوست جايز نيست بالاتفاق. و اگر قصدش تقرّب به خداست، ولي براي بهره بردن زندگان و ثوابش هم براي كسي كه به سود او نذر كرده است، چه نوع خاصّي از نفع بردن را معين كرده باشد يا به طور مطلق گفته باشد. در اين صورت واجب است به چنين نذرهايي وفا شود.(2)
غرامي گويد: هر كس از حال مسلماناني كه چنين نذرهايي ميكنند جويا شود، ميبيند كه مقصود آنان از قربانيها و نذرها براي اموات، انبيا و اوليا، صدقه از جانب آنان و اهداي ثوابش به آنان است. اجماع اهل سنّت بر اين است كه صدقه زندگان براي مردگان سودمند است و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر. ك: آل عمران: 35؛ توبه: 60.
2 . صلح الإخوان، خالدي، ص102 به بعد.
|
|
آنان ميرسد. احاديث در اين مورد، هم صحيح و مشهور است.(1)
هر كس كه از وضع زائران عتبات مقدسه و حرمهاي اولياي الهي با خبر باشد ميداند كه آنان براي خدا و رضاي او نذر ميكنند و قربانيها را با نام خداي متعال و با هدف بهرهمندي صاحب قبر از ثواب آن و استفاده فقرا از گوشت قربانيها ذبح ميكنند.
تبرّك به آثار اوليا
تبرّك در لغت، مشتق از «بركت» به معناي افزوني در نعمت
است.
امّا در اصطلاح آن است كه موحّدان، از رهگذر تبرّك به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و بندگان صالح خدا و تبرك به آثار باقي مانده از آنان، درخواست افاضه نعمت و افزايش بركت كنند.
فيض الهي بربندگان گاهي از غير مجراي طبيعي افاضه ميشود، آنجا كه اراده الهي بر اين باشد كه حاجتهاي يك مؤمن را از راه تبرّك به پيامبر يا آثار بازمانده از او برآورده سازد. آيات و روايات فراواني بر اين حقيقت تأكيد دارد. اينك برخي از آياتي كه در اين زمينه است:
1. تبرّك به مقام ابراهيم عليه السلام
خداوند، بعضي از سرزمينهايي را كه بدن دعوتگران توحيد را لمس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فرقان القرآن، ص133.
|
|
كرده، عبادتگاه به شمار آورده است، مثل آنكه «مقام ابراهيم» را نمازخانه قرار داده و فرموده است:
}وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي«1
خانه كعبه را محل بازگشت مردم و مركز امن قرار داديم و از مقام ابراهيم، عبادتگاهي براي خود انتخاب كنيد.
بي شك، نماز از بعد ذاتي فرقي نميكند كه در اين جايگاه خوانده شود، يا نقاط ديگر مسجد. ولي «مقام ابراهيم» به سبب وجود ابراهيم پيامبر، امتياز ديگري يافته و جاي متبرّكي شده است. از اين رو نمازگزار به خاطر تبرك به آن مكان پاك، نمازش را آنجا برگزار ميكند.
2. پيراهن يوسف و بينايي يعقوب8
يعقوب پيامبر، مدتي طولاني در رنج هجران يوسف عليه السلام بود و در آن مدّت آن قدر گريست كه به تعبير قرآن كريم، چشمانش سفيد (و نابينا) شد.(2)
اراده الهي بر آن شد كه به واسطه پيراهن فرزندش يوسف، بينايي يعقوب را به او برگرداند. خداوند از زبان يوسف عليه السلام چنين نقل ميفرمايد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 125.
2 . يوسف: 84.
|
|
}اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلي وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِير«1
اين پيراهن مرا ببريد و به صورت پدرم بيندازيد، بينا ميشود.
شكي نيست كه پيراهن يوسف، از جهت موّاد و شكل، با پيراهنهاي ديگر فرقي ندارد، ولي خواست خدا آن بود كه فيض الهي از اين راه به بندهاش يعقوب برسد. قرآن با صراحت اين حقيقت را چنين بيان ميكند:
}فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلي وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِير«2
چون مژده دهنده آمد، آن پيراهن را به صورت او افكند، پس او بينا شد.
3. تبرّك به جايگاه اصحاب كهف
به نقل قرآن كريم، وقتي مؤمنان و يكتاپرستان، مخفيگاه جوانمردانِ «اصحاب كهف» را يافتند، اتفاق نظر داشتند كه بر قبور آنان مسجدي بسازند تا محلّ عبادت و وسيلهاي براي تبرك جستن به عبادت در كنار آن پيكرهاي مطهّر گردد.(3) مفسران ميگويند هدف از ساختن مسجد، برپايي نماز و تبرك به اجساد مطهّر آنان بوده است.
دقت در اين آيات ما را از يك اصل علمي و قرآني روشن آگاه ميكند و آن اينكه گاهي خواست الهي بر اين ميشود كه نعمتها و مواهب مادي و معنوي را از خلال اسباب و عوامل طبيعي به بشر افاضه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . يوسف: 93.
2 . همان: 96.
3 . كهف: 21.
|
|
كند، مثل آنكه بشر را از راه اسباب طبيعي هدايت كند، از اين رو پيامبران را به عنوان بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاده است. گاهي نيز اراده خدا بر اين تعلّق ميگيرد كه فيض خويش را از راهها و اسباب غيرطبيعي جاري سازد. تبرّك يكي از آن راههاي غيرطبيعي است كه انسان به آن روي ميآورد تا فيض الهي و نعمت پروردگار را به دست آورد.
مسلمانان به آثار پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و به موي شريف او و به قطرات آب وضوي آن حضرت و به جامه و ظرف و لمس بدن مطهّرش تبرك ميجستندكه نمونههاي آن در روايتها آمده است. پس تبرّك، سنتي شد كه صحابه به آن عمل ميكردند و تابعان و صالحان بعدي نيز از آنان پيروي كردند.
تعدادي از علماي اسلام، كتابهايي در زمينه موارد تبرّك اصحاب به آثار پيامبر صلي الله عليه و آله تأليف كردهاند.
تبرّك اصحاب تنها به موارد ياد شده (مسح و لمس، آب وضو و غسل، نيم خورده آب و غذا) منحصر نميشد، بلكه به آبي كه آن حضرت دست مبارك خود را در آن وارد ميكرد و آبي كه از ظرفي مينوشيد، به موي او، عرق او، ناخن او، ظرفي كه از آن مينوشيد، جاي دهان مباركش، منبر او، دينارهايي كه عطا ميكرد، و به قبر او تبرك ميجستند. عادت مسلمانان بر تبرك به قبر شريف او و صورت بر آن نهادن و گريستن در كنار قبرش بود.
محمد طاهر بن عبدالقادر از علماي مكه، كتابي به نام «تبرّك
|
|
الصحابه» تأليف كرده و در آن گفته است: همه اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله اجماع بر تبرك به آثار پيامبر خدا و كوشش در گردآوري آنها داشتند و آنان هدايت يافتگان و پيشگامان صالح بودند، به موي پيامبر، به آب وضو و عرق و جامه و ظرف و بدن شريف او و آثار ديگر آن حضرت تبرك ميجستند. تبرك به بعضي از آثار او در زمان حياتش اتفاق افتاده و حضرت آن را پذيرفته و ردّ نكرده است. اين به روشني دلالت بر مشروعيّت آن دارد و اگر مشروع و جايز نبود، حتماً از آن نهي ميكرد و برحذر ميداشت. اخبار صحيح و اجماع اصحاب، هم دلالت بر مشروعيت آن ميكند، هم گواه علاقه آنان به پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و پيروي از اوست.
خلاصه درس
توحيد مراتبي دارد، شرك هم به شكلهاي مختلفي است. «توحيد در عبادت» است كه در مقابلش شرك در عبادت است. از گفته اهل لغت بر ميآيد كه عبادت، يعني خضوع و كرنش. اشكال اين تعريف اين است كه اگر عبادت به معناي خضوع باشد، بايد هر نوع كرنشي در برابر غير خدا ممنوع باشد.
به طور خلاصه عبادت به دو چيز تحقق پيدا ميكند:
1 . خضوع با بيان و عمل.
2 . اعتقاد به خدايي و پروردگاري آنكه در برابرش كرنش انجام ميگيرد و عقيده به اينكه سرنوشت كلّي يا جزئي كرنش كننده، اكنون
|
|
يا در آينده، به دست اوست، چه اين اعتقاد درست باشد آنگونه كه درباره خداوند است، چه باطل باشد، مثل آنچه در پرستش غير خداست. پس اگر در خضوع، چنين اعتقادي نباشد، پرستش نيست. بنابراين، عبادت، كرنشي نشأت گرفته از اعتقاد به آفريدگاري و تدبير و سررشته داري معبود نسبت به انسان در دنيا و آخرت است.
موحّد، همان گونه كه جز خدا را نميپرستد، در زندگي دنيوي و اخروي خود نيز جز از خداوند ياري نميطلبد. ممكن است استعانت از غير خدا به دو صورت باشد:
1. از يك عاملِ چه طبيعي يا غير طبيعي كمك بخواهيم كه با اين اعتقاد كه كار او مستند به خداست.
2. از يك انسان يا عامل طبيعي يا غير طبيعي كمك بخواهد، با اين اعتقاد كه آن را در وجودش يا كار و تأثيرش مستقل از خدا بداند. پس در همه مراحل ياري كننده حقيقي خداوند است و از هيچ كس به عنوان اينكه ياري رساننده مستقل است نميتوان استعانت جست، مگر از خداوند. از اين رو، استعانت منحصر به خدا شده است.
شفاعت آن است كه رحمت و آمرزش و فيض الهي از راه اولياي خدا و بندگان برگزيده او به مردم برسد. شفاعتِ مطلق، يعني شفاعت بدون اذن خدا يا شفاعت بتها، مردود است و شفاعت ديگران كه خدا به آنان اذن داده و نزد پروردگار عهدي گرفتهاند، شفاعت مقبول است.
به اتفاق همه مسلمانان، توسّل به دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله در حال حياتش جايز است، بلكه توسّل به دعاي مؤمن نيز چنين است.
|
|
تاريخ اسلام پر از نمونههاي فراواني از توسّل است كه مواردي ياد ميشود:
اول: توسل به خود پيامبر صلي الله عليه و آله و قداست و شخصيت او دوم: توسّل به حق پيامبر صلي الله عليه و آله و پيامبران و صالحان.
نذر آن است كه انسان خود را ملزم و متعهد كند كه اگر حاجتش بر آورده شد، كاري را انجام دهد.
تبرّك در لغت، مشتق از «بركت» به معناي افزوني در نعمت است. امّا در اصطلاح آن است كه موحّدان، از رهگذر تبرّك به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و بندگان صالح خدا و تبرك به آثار باقي مانده از آنان، درخواست افاضه نعمت و افزايش بركت كنند. آيات و روايات فراواني بر اين حقيقت تأكيد دارد. مانند تبرّك به مقام ابراهيم عليه السلام ، پيراهن يوسف عليه السلام و بينايي يعقوب عليه السلام و تبرّك به جايگاه اصحاب كهف.
خود آزمايي
1. مفهوم عبادت را تشريح كنيد.
2. دو جلوه استعانت از غير خدا را شرح دهيد.
3. معناي شفاعت را شرح دهيد.
4. آيات نفي كننده و اثبات كننده شفاعت را توضيح دهيد.
5. مفهوم انحصار شفاعت در خدا و شفاعت به اذن خدا را توضيح دهيد.
|
|
6. محدوده شفاعت را شرح دهيد.
7. انواع سه گانه توسل را شرح دهيد.
8. مفهوم نذر را مختصراً شرح دهيد.
9. مفهوم تبرك را با اشاره به آيات قرآن مختصراً شرح دهيد.
|
|
درس هفتم
زيارت قبور، بناي بر قبور، بناي مساجد بر قبور و نماز در آنها و گريه بر مرده
هدفهاي آموزشي
انتظار ميرود با مطالعه اين درس:
ـ اهميت زيارت قبور را با اشاره به احاديث و روايات تشريح كنيم.
ـ مفهوم جواز بنا بر قبور را بدانيم.
ـ چگونگي شرايط نماز در مساجد بنا شده بر قبور را بدانيم.
ـ مجاز بودن گريه بر مردگان را شرح دهيم.
در اين درس مباحث زيارت قبور و اهميت آن با استناد به آيات و روايات، بناي بر قبور و مجاز بودن آن، بناي مساجد بر قبور و چگونگي نماز در آنها و مجاز بودن گريه بر مرده با توجه به اينكه گريه در چنين شرايطي امري فطري است را شرح خواهيم داد.
|
|
زيارت قبور
زيارت قبور پيامبران و اوليا، آثار تربيتي و اخلاقي مهمي دارد، چرا كه ديدار گورستانهايي كه در بردارنده شمار بسياري از افرادي است كه در اين دنيا زيسته، سپس به سراي آخرت كوچيدهاند، جلوي طمع و حرص بر دنيا را ميگيرد و چه بسا رفتار انسان را عوض ميكند. از اين رو پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله ميفرمايد:
«زُوروا القبورَ فانّها تُذَكِّركُم بالآخرة.» ( 1 )
قبرها را زيارت كنيد، چون شما را به ياد آخرت مياندازد.
عايشه گويد: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله اجازه داد كه قبرها زيارت شود. و گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: پروردگارم به من فرمان داد تا به بقيع بروم و برمردگان آن ديار استغفار كنم. گفتم: يا رسول الله هنگام زيارت بقيع چه بگويم؟ فرمود بگو:
«السلام علي اهل الدّيار مِن المؤمنين و المؤمناتِ، يَرحم اللهُ المُستَقدمين منّا والمستأخرينَ، اِنّا انْ شاء اللهُ بِكم لاحِقون» ( 2 )
سلام بر مردان وزنان مؤمن اهل اين ديار. رحمت خدا بر ما و چه آنان كه پيشتر رفتند، چه آنان كه از پي مي آيند، ما به خواست خدابه شما خواهيم پيوست.
در كتب حديثي اهل سنّت، صورت زيارت نامههايي كه پيامبر صلي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شفاء السّقام، ص107.
2 . صحيح مسلم، ج2، ص64.
|
|
الله عليه و آله آن را هنگام زيارت بقيع گفته، آمده است.
زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله
آنچه گفته شد، درباره زيارت قبور مسلمانان بود. امّا زيارت قبر پيامبر و امامان و شهدا و شايستگان، بيشك نتايج سازندهاي دارد كه به آن اشاره ميكنيم.
زيارت قبور اين شخصيتها نوعي سپاس و تقدير از فداكاريهاي آنان است، واعلام به نسل حاضر است تا بدانند كه اين، پاداش كساني است كه راه حق و فضيلت و دفاع از عقيده را ميپويند. اين هدف، نه تنها ما را به زيارت قبورشان برمي انگيزد، بلكه به ماندگاري نام و خاطرههاي آنان و حفظ آثار و برپايي جشنها و مراسم به ياد ميلادشان ميانجامد.
ملتهاي زنده، به زيارت مدفن پيشوايان و شخصيتهاي خود ميشتابند كه جان و مالشان را در راه نجات مردم و آزادي آنان
از چنگال استعمارگران و ستمگران فداكردهاند و براي زنده نگه داشتن ياد آنان مجالس برپا ميكنند و بر ذهن هيچ كدامشان نميگذرد كه اينگونه بزرگداشتها پرستش آنان است. بزرگداشت خاطره شخصيتها كجا و پرستش آنان كجا؟ اين بزرگداشت، ارج نهادن به تلاشهاي آنان است.
پيشوايان مذاهب چهارگانه و راويان و حديث نگاران آنان در مجموعههاي حديثي، روايات فراواني درباره زيارت قبر پيامبر صلي الله
|
|
عليه و آله نقل كردهاند كه به پارهاي از آنها اشاره ميشود:
1. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: هركس قبر مرا زيارت كند، شفاعتم براي او واجب ميشود.
2. هركه مرا زيارت كند و جز زيارت من انگيزهاي نداشته باشد. بر من است كه او را روز قيامت شفيع باشم.
3. هركس حج گزارد و قبر مرا پس از وفاتم زيارت كند، همچون كسي است كه مرا در حال حياتم زيارت كرده است.
4. هر كه خانه خدا را زيارت كند و مرا زيارت نكند به من جفا كرده است.
5. هر كس قبر مرا يا مرا زيارت كند، شفيع او يا گواه او خواهم
بود.
6. هركس مرا در حال مرگم زيارت كند، چونان كسي است كه مرا در حال حيات ديدار كرده است و هركس مرا زيارت كند تا آنجا كه به قبر من برسد، روز قيامت، شاهد يا شفيع او خواهم بود.(1)
بناي بر قبور
مقصود از قبور، قبرهاي پيامبران، شهدا، امامان و اولياي الهي است كه در دل مؤمنان جايگاه والا دارند. آيا بناي بر اين قبور جايز است يا نه؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شفاء السّقام في زيارة خير الأنام، باب اول، احاديث زيارت پيامبر. نيز ر.ك: وفاء الوفا بأحوال دار المصطفي، ج4، ص1336.
|
|
مسلمانان پيكر مطهر رسول خدا صلي الله عليه و آله را در همان اتاق سقفدار خودش دفن كردند و نسبت به آن بقعه شريف هم عنايت ويژهاي
داشتند كه در كتابهاي تاريخ مدينه به ويژه در كتاب «وفاء الوفاء» سهمودي آمده است.(1)
بناي كنوني روضه نبوي در سال 1270ه . ق ساخته شده و الحمدلله همچنان پابرجاست و به خواست خدا از ويراني محفوظ خواهد ماند. اگر بناي بر قبور حرام بود، مسلمانان پيكر آن حضرت را در جايي وسيع و بيسقف به خاك ميسپردند.
بناي بر قبور از زمان صحابه تاكنون، سيره رايج ميان مسلمانان بوده است. سفرنامهها توصيف قبور موجود در مدينه را كه بر روي آنها قبههايي بوده و روي قبرها سنگ نوشتههايي حاوي نامهاي آنان بوده ياد ميكند.
جهانگردان نيز كه مدينه منوره را زيارت كردهاند، آن مزارها و بقعهها و قبههاي بلند را توصيف كرده و با نگاه رضايت و محبت به آنها نگريستهاند، نه نگاه خشم و ناراحتي.
چنين اتفاق نظر و اجماع از سوي علماي اسلام در طول قرنها، قويترين گواه بر جواز بنا بر روي قبور شخصيتهاي اسلامي است كه در دلها جايگاه و منزلتي دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفا بأخبار دار المصطفي، ج2، ص458 فصل 9.
|
|
بناي مساجد بر قبور و نماز در آنها
بناي مساجد بر قبرها يا كنار آنها و نماز خواندن در آنها، موضوعي فقهي است و ربطي به عقايد ندارد. در اينگونه مسايل نيز، مرجع مردم پيشوايان ديني و فقهايند كه حكم آن را از كتاب و سنت استنباط ميكنند و ما نميتوانيم هيچ يك از دو طرف را كه قائل به جواز يا عدم جواز باشند، به كفر و فسق نسبت دهيم.
قرآن كريم بازگو ميكند كه چگونه مردم قبور اصحاب كهف را پيدا كردند و پس از يافتن آن در اينكه چگونه آنان را گرامي و يادشان را زنده بدارند و به سبب آنان تبرّك جويند اختلاف كردند. يكي ميگفت: بر روي قبرشان بنايي ميسازيم تا يادشان ميان مردم جاودان بماند. ديگري ميگفت: مسجدي بر قبرشان بسازيم كه در آن نماز خوانده شود.(1) خداوند هر دو پيشنهاد را نقل ميكند . بدون آن كه يكي از آنها را نكوهش و رد كند.
روش مسلمانان در بناي بر قبور صالحان
سيره و روش مسلمانان از جواز بناي مسجد بر قبور صالحان حكايت ميكند. چند مسأله بر اين نكته دلالت دارد:
1. پيامبر صلي الله عليه و آله در اتاقي كه در آن ميزيست و كنار مسجد نبوي بود به خاك سپرده شد و چون مسلمانان زياد شدند و مسجد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . }وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ...« (كهف: 21).
|
|
براي آنان تنگ شد، مسجد را توسعه داده سمت مشرق مسجد را كه خانه خود آن حضرت در آنجا بود، وارد مسجد كردند، به نحوي كه نمازگزاران از چهار طرف در اطراف قبر ميايستادند و بر آن احاطه داشتند.(1)
2. سمهودي درباره فاطمه بنت اسد، مادر اميرالمؤمنين عليه السلام ميگويد:
چون درگذشت، رسول خدا صلي الله عليه و آله بيرون آمد و دستور داد قبري براي او در جايي از مسجد كه امروز به آن قبر فاطمه ميگويند حفر شود.(2) اين عبارت ميرساند كه آنان پس از دفن وي مسجد را بنا كردند.
در جاي ديگر ميگويد: مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش در مسجدي دفن شدند كه روي قبر حمزه بنا شده بود.(3)
3. حضرت فاطمه3 به زيارت قبر عمويش حمزه ميرفت و ميگريست و نزد آن قبر نماز ميخواند.(4)
4. اين روايت دلالت ميكند بر اين كه بناي مسجد بر قبر حمزه و نماز خواندن در آن در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است.
البته از ظاهر برخي روايات به نظر ميرسد كه جايز نيست قبور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: تاريخ طبري، ج5، ص222؛ البداية والنهاية، ج8، ص65.
2 . وفاء الوفا، ج3، ص897.
3 . همان، ص922.
4 . سنن كبري، ج4، ص78.