بخش 5

36 . احادیثی که از تحریف به زیاده در قرآن موجود حکایت می کنند ، کدام اند ؟ 37 . اهل سنت درباره ی این احادیث ( احادیث دال بر تحریف به زیاده در قرآن ) چه نظری دارند ؟ 38 . مراد از اخباری که از القای شیطان در وحی خبر می دهند چیست ؟ 39 . پاسخ های اهل سنت به این دسته از اخبار چیست ؟ 40 . حدیث تغییر تعدادی از کلمات قرآن از ناحیه ی برخی از زمام داران چیست ؟ 41 . احادیثی که گفته می شود دلالت بر تحریف به نقیصه دارند کدام اند ؟ الف ) اسقاط دو سوره ی #171; حفد #187; و #171; خلع #187; از قرآن ب ) از دست رفتن بسیاری از آیات قرآن ج ) اسقاط دو سوره معادل سوره برائت و مسبحات د ) از دست رفتن بخشی از سوره ی توبه هـ ) از دست رفتن بخشی از سوره ی احزاب و ) تحریف در سوره ی #171; البیّنه #187; ز ) اسقاط در سوره ی #171; العصر #187; ح ) اسقاط آیات رضاع ، جهاد و رجم ط ) حذف و تبدیل کلمات و عبارات در برخی از آیات 42 . دیدگاه های اهل سنت درباره ی صحت و سقم سندهای این احادیث چیست ؟ ارزیابی سند حدیث #


100


اگر اين باب گشوده شود ، در كل قرآن شك و ترديد راه مي يابد و اين امري باطل است . ( 1 )

زمخشري نيز ، كه در فهم دقايق ادبيات قرآن كم نظير است ، مي نويسد :

كلمه ي « مقيمين » [ در والمقيمين الصلوة ] به خاطر مدح منصوب شده است تا برتري نماز را بيان كند . نمونه ي اين در زبان عرب زياد است و سيبويه شواهدي را براي آن آورده ؛ بنابراين ، قول كساني كه مي گويند خطا در نگارش قرآن رخ داده است ، قابل اعتنا نيست . ( 2 )

وي ساير موارد را نيز با توجه به شواهد و قراين در زبان عرب و دقايق ادبيات قرآن پاسخ مي دهد ( 3 ) .

به همين منوال گروهي ديگر اين احاديث را ساخته و پرداخته ي زنادقه و ملحدان دين مي شناسند و به آنها وقعي نمي نهند . از اين افراد مي توان حكيم ترمذي ( 4 ) ، ابو حيان اندلسي ( 5 ) و ، از معاصران ، صاحب تفسير المنار ( 6 ) و محمد ابو زهره ( 7 ) را نام برد .

36 . احاديثي كه از تحريف به زياده در قرآن موجود حكايت مي كنند ، كدام اند ؟

اين احاديث به چند گروه تقسيم مي شوند :

الف ) زياده ي سوره هاي « معوذتين » و « فاتحة الكتاب » در مصحف موجود . سيوطي در در المنثور مي گويد :

احمد حنبل ، بزاز ، طبراني و ابن مردويه با سندهاي صحيح از ابن عباس نقل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان : ج 23 ، ص 196 .

2 . زمخشري ، همان ، ج 1 ، ص 582 .

3 . همان ، ج 3 ، ص 59 .

4 . حكيم ترمذي ، نوادر الاصول : ص 386 .

5 . ابو حيان اندلسي ، بحر المحيط ، ج 6 ، ص 445 .

6 . رشيد رضا ، المنار ، ج 6 ، ص 64 و 478 .

7 . محمد ابو زهرة ، المعجزة الكبري ، ص 43 .


101


مي كنند كه وي دو سوره ي « معوذتين » را از قرآن پاك مي كرد و مي گفت : « قرآن را با غير آن در نياميزيد ؛ اين دو سوره از قرآن نيست ، بلكه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمان مي دادند با اين دو سوره تعوّذ [ پناه دادن شخص به خدا براي مصون ماندن از چشم زخم و . . . ] بجوييد » . ابن مسعود نيز اين دو سوره را [ جزو قرآن نمي دانسته و ] قرائت نمي كرده است . ( 1 )

سيوطي در اتقان نيز ضمن بيان همين مطلب مي نويسد :

ابن حجر در شرح بر صحيح بخاري سندهاي اين حديث راصحيح شمرده است . . . ( 2 )

ابن كثير نيز مي گويد :

ابي يعلي موصلي ( 3 ) و عبد الله بن احمد حنبل اين مطلب را به نقل از ابن مسعود آورده اند . ( 4 )

در كتاب فضائل القرآن قاسم بن سلام نيز ، با سند خود از محمد بن سيرين چنين نقل مي كند :

اُبيّ بن كعب سوره هاي « فاتحة الكتاب » و « معوذتين » و سوره هاي « حفد » و « خلع » را در مصحف خود نگاشته بود ، ولي ابن مسعود آنها را واگذشته بود . عثمان [ خليفه سوم ] تنها « فاتحة الكتاب » و « معوذتين » را در مصحف موجود نگاشت . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 8 ، ص 683 .

2 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 79 و ر . ك : ابن حجر عسقلاني ، فتح الباري ، ج 8 ، ص 571 ، و العيني ، عمدة القاري ( شرح صحيح البخاري ) ج 20 ، ص 11 .

3 . احمد بن علي التميمي ( معروف به ابو يعلي موصلي ) دانشمند بزرگ و مؤلف كتاب المسند ( مسند ابو يعلي موصلي ) است . درباره ي شرح حال وي ر . ك : تذكرة الحفاظ : ص 707 ـ 709 .

4 . ابن كثير ، تفسير القرآن العظيم ، ج 4 ، ص 71 .

5 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 189 ـ 190 و ر . ك : عبد الله بن مسلم بن قتيبة ، تأويل مشكل القرآن ، ص 34 .


102


باز سيوطي در اتقان مي گويد :

ابو عبيد با سند صحيح از ابن مسعود آورده است كه وي سوره ي « فاتحة الكتاب » را از مصحف خود ساقط كرده است . ( 1 )

ب ) زياده ي آيه ي { بسم الله الرحمن الرحيم } بنا به پندار برخي از صحابه . در صحيح مسلم ، سنن نسائي و مسند احمد بن حنبل از انس بن مالك نقل شده كه گفته است :

با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ابي بكر و عمر و عثمان نماز گزاردم ؛ از هيچ كدام « بسم الله الرحمن الرحيم » را [ در نماز ] نشنيدم . ( 2 )

شبيه به اين مطلب در منابع ديگر اهل سنت نيز يافت مي شود ( 3 ) .

ج ) زياده ي برخي از كلمات در قرآن موجود . سيوطي در اتقان مي گويد :

عبداللّه بن مسعود آيه ي ( وَما خَلَقَ الذَّكَرَ وَالاُْنْثي ) ( 4 ) را « والذكر والانثي » ( 5 ) قرائت مي كرد .

مانند اين حديث احاديث ديگري نيز وجود دارد ( 6 ) .

37 . اهل سنت درباره ي اين احاديث ( احاديث دال بر تحريف به زياده در قرآن ) چه نظري دارند ؟

در ديدگاه هاي دانشمندان اهل سنت درباره سندها و مداليل اين احاديث نيز ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 80 .

2 . مسلم بن حجاج ، الصحيح ، كتاب الصلاة ، باب حجة من قال لا يجهر بالبسملة ، رقم 50 و 52 ، و ر . ك : محمد بن شعيب نسائي ، سنن نسائي ( المجتبي ) ، باب ترك الجهر بالبسملة من كتاب افتتاح الصلاة : ج 1 ، ص 144 ، و ر . ك : احمد بن حنبل ، المسند : ج 3 ، ص 177 ، 273 و 278 .

3 . ر . ك : محمد بن عيسي ترمذي ، الجامع الصحيح ( سنن الترمذي ) ، تحقيق احمد محمد شاكر ، ج 2 ، ص 13 ، رقم 244 ، عبدالرزاق بن همام الصنعاني ، المصنّف ، تحقيق حبيب الرحمن الاعظمي ، ج 2 ، ص 88 .

4 . سوره ي ليل ( 92 ) ، آيه ي 3 .

5 . جلال الدين سيوطي ، الإتقان : ج 1 ، ص 80 .

6 . ر . ك : احمد بن حنبل ، مسند ، ج 1 ، ص 394 ، و ترمذي ، سنن ، ج 5 ، ص 191 .


103


اختلافات فاحشي وجود دارد . فخر رازي مي گويد :

در برخي از كتاب هاي كهن گفته شده : عبدالله بن مسعود منكر سوره هاي « فاتحة الكتاب » و « معوذتين » به عنوان بخشي از قرآن بوده است . اين بسيار دشوار است ؛ چون اگر ما بپذيريم قرآن در عصر صحابه به صورت متواتر بوده ، پس اين سوره ها جزو قرآن اند و انكار آن موجب كفر است و اگر بگوييم در آن عصر نقل قرآن به حد تواتر نبوده ، موجب مي شود در اصل تواتر قرآن ترديد كنيم [ و اين هرگز روا نيست ؛ بنابر اين ] به نظر مي رسد احاديثي كه چنين نسبتي را به ابن مسعود مي دهند ، باطل باشند و اين مشكل را حل مي كند . همان طور كه قاضي ابي بكر مي گويد : « احاديثي كه مي گويد ابن مسعود اين سوره ها را جزو قرآن نمي دانست ، صحيح نيست و به اثبات نرسيده است » . نووي نيز در شرح مهذّب مي گويد : « تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند كه سوره هاي « معوذتين » و « فاتحة الكتاب » جزو قرآن اند و هر كس آن را انكار كند به كفر گراييده و آنچه كه از ابن مسعود نقل شده باطل و نادرست است » . ابن حزم نيز مي گويد : « اين حديث جعلي و دروغي است و آن را به ابن مسعود بسته اند » . ( 1 )

ديدگاه باقلاني نيز نزديك به همين سخن است . وي مي گويد :

آن كه بر اين ادعاست كه ابن مسعود « معوذتان » را جزو قرآن نمي دانسته ، ادعايش باطل و نشان دهنده ي ناداني و گمراهي وي و نهايت دوري اش از دانش است . ( 2 )

ليكن ابن حجر با اين ديدگاه به شدت مخالفت ميورزد و مي نويسد :

اَسناد احاديثي كه انكار ابن مسعود را گزارش مي دهند ، صحيح اند [ و پس از ذكر روايات مي گويد ] و قول كسي كه مي گويد : اين احاديث دروغ اند و آنها را به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 79 ـ 80 .

2 . به نقل از : ابن قتيبه ، حاشيه تأويل مشكل القرآن ، ص 43 .


104


ابن مسعود بسته اند ، مردود خواهد بود . طعن در اين رواياتِ صحيح ، بدون مستندي درست ، پذيرفتني نيست و بايد تأويلي درخور براي آنها يافت . سپس تأويل قاضي ابوبكر و ديگران را با اِشكال ها و پاسخ ها ذكر مي كند . ( 1 )

اين اختلاف نظر در أسناد اين احاديث ( بين دروغ جعلي و صحيح قابل قبول ) در مورد دلالت و معناي آنها نيز وجود دارد . قاضي ابو بكر باقلاني مي گويد :

ابن مسعود كه اين سوره ها را از مصحفش پاك كرده ، تنها نگارش آنها را در مصحفش منكر بوده ، نه آن كه قرآن بودنشان را انكار كند . ( 2 )

ابن حجر بعد از آن كه اين برداشت را از قاضي نقل مي كند ، مي گويد :

اين برداشتي نيكوست ، جز آن كه با صريح حديثي كه آوردم مخالفت دارد ؛ چون در آن آمده است : « ابن مسعود گفته آن سوره ها جزو كتاب الله نيستند » ؛ البته ممكن است مراد از كتاب الله ، مصحف خود ابن مسعود باشد ، در اين صورت آن معنا درست خواهد بود ؛ ليكن هر كس سياق احاديث را بنگرد اين توجيه را بعيد مي شمرد . ابن صباغ نيز گفته است : اين سوره ها در عصر ابن مسعود متواتر بوده اند ، ليكن تواترشان براي وي ثابت نبوده ؛ از اين رو انكار كرده است . . . ( 3 ) .

ابن قتيبة مي گويد :

ابن مسعود گمان كرده « معوذتين » جزو قرآن نيستند ؛ چون ديده است پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حسن و حسين ( عليهما السلام ) را با آن سوره ها تعوّذ مي كرده اند ، همين امر مايه ي سرگرداني او شد [ ليكن ] ما هرگز نمي گوييم ابن مسعود درست پنداشته و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الإتقان ، ج 1 ، ص 80 .

2 . همان .

3 . همان .


105


مهاجران و انصار جملگي به خطا رفته اند . . .

اسقاط سوره ي « فاتحة » از مصحفش نيز به خاطر اين گمان نيست كه سوره را جزو قرآن نمي دانسته ، . . . بلكه چون قرآن نوشته شد و بين دو جلد قرار گرفت تا از ترديد و فراموشي و زيادت و كاستي مصون بماند و اين امور درباره ي « فاتحة » كه سوره ي كوتاه است و هر كس بايد آن را [ براي نماز ] فراگيرد منتفي است ؛ بنابراين ابن مسعود آن را از مصحفش پاك كرد . ( 1 )

ارزيابي دانشمندان اهل سنت درباره ي اخبار آيه ي شريفه ي { بسم الله الرحمن الرحيم } نيز متفاوت است ؛ چون در برابر احاديثي كه مي گويد : « بسم الله آيه ي قرآن نيست » ، احاديثي ديگر با سندهاي صحيح در منابع اهل سنت وجود دارد . در اين احاديث آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و خلفا و گروهي از صحابه و تابعين ، آيه ي { بسم الله الرحمن الرحيم } را در نماز به صورت بلند مي خواندند و تصريح مي كردند كه اين آيه جزو سوره ي حمد است ؛ مانند قول عبد الله بن عباس كه مي گويد :

{ بسم الله الرحمن الرحيم } آيه اي از آيات قرآن است . ( 2 )

و نيز گفته است :

شيطان بزرگ ترين آيه ي قرآن را از مردم دزديد و آن آيه { بسم الله الرحمن الرحيم } بود . ( 3 )

طلحة بن عبيد الله نيز از قول رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرموده اند :

هر كس { بسم الله الرحمن الرحيم } را ترك گويد ، آيه اي از كتاب خدا را ترك گفته است . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن قتيبة ، تأويل مشكل القرآن ، ص 42 و 49 .

2 . ابن ضريس ، فضائل القرآن ، ص 39 ، رقم 28 .

3 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 80 ، و الدر المنثور : ج 1 ، ص 20 و ر . ك : عبد الرزاق ، المصنّف ، ج 2 ، ص 88 .

4 . جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 1 ، ص 7 .


106


ام سلمه ، همسر پيامبر خدا نيز مي گويد :

پيامبر خدا سوره ي « حمد » را با { بسم الله الرحمن الرحيم } قرائت مي كرد . ( 1 )

عايشه نيز ضمن بيان همين مطلب مي گويد :

پيامبر { بسم الله الرحمن الرحيم } را با صداي بلند مي خواندند . ( 2 )

مانند اين احاديث ، احاديثي ديگر از همان انس بن مالك ( 3 ) ، ابي هريره ( 4 ) ، ابي الطفيل ( 5 ) و . . . نقل شده است .

اهل سنت به خاطر اين دو دسته روايات ، ناگزير ، به اختلاف در فتوا روي آورده اند : عده اي قرائت { بسم الله الرحمن الرحيم } را در نماز واجب به صورت بلند تجويز مي كنند ( 6 ) و عده اي ديگر فتوا به عدم قرائت آن داده اند . ( 7 ) گروهي از آنان درباره ي وجوب بلند خواندن بسم الله در نماز ، كتاب هاي مستقلي تأليف كرده اند . ( 8 )

38 . مراد از اخباري كه از القاي شيطان در وحي خبر مي دهند چيست ؟

در پاره اي از اخبار در مصادر اهل سنت افسانه اي به صورت مسند نقل شده كه از القاي شيطان در وحي ( و سپس نسخ آن ) خبر مي دهد . محمد بن جرير طبري با سند خود از محمد بن كعب القرظي و محمد بن قيس چنين نقل مي كند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 2 ، ص 232 و ر . ك : فخر رازي ، تفسير الكبير ، ج 1 ، ص 19 .

2 . جلال الدين سيوطي ، همان ، ج 1 ، ص 8 .

3 . مسلم بن حجاج ، صحيح ( صحيح مسلم ) ، كتاب الصلاة ، باب ( حجة من قال ان البسملة آية من كل سورة سوي براءة ) ح 53 ، و احمد بن شعيب نسائي ، السنن الكبري ، كتاب الافتتاح ، باب قراءة البسملة ، ج 1 ، ص315 .

4 . ر . ك : جلال الدين سيوطي ، همان ، ج 1 ، ص 8 ، و حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 1 ، ص 232 .

5 . همان .

6 . مانند شافعي ، ر . ك : فخر رازي ، تفسير الكبير ، ج 1 ، ص 194 .

7 . مانند مالك بن انس و اوزاعي ، ر . ك : همان .

8 . مانند : ابن خزيمة ، ( م . 311 ق . ) كتاب البسملة ، و خطيب بغدادي ( م . 463 ق . ) ، كتاب الجهر بالبسملة ، و . . .


107


روزي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در جمع گروهي از قريش نشسته بودند و آرزو مي كردند چيزي از ناحيه ي خدا نازل نشود كه موجب پراكنده شدن قريش از ايشان شود ؛ پس خداوند چنين نازل كرد : { وَالنَّجْمِ إِذا هَوي * ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَما غَوي } پس حضرت آن را تلاوت كرد تا به آيات { أَ فَرَأَيْتُمُ اللاّتَ وَالْعُزّي * وَمَناةَ الثّالِثَةَ الاُْخْري } ( 1 ) رسيد . در اين هنگام شيطان اين دو عبارت را بر ايشان القا كرد : « تلك الغرانيق ( 2 ) العلي وإنّ شفاعتهن لترجي » . حضرت نيز آنها را خواند ، تا سوره را به پايان بردند و در آخر سوره [ با نزول آيه ي سجده ] ، سجده كردند و قريش نيز سجده كرد . . . چون از اين حادثه مدتي گذشت ، جبرئيل نزد حضرت آمد . حضرت سوره ي نجم را به او عرضه كردند . چون به آن دو عبارتي كه شيطان القا كرده بود رسيدند ، جبرئيل پرسيد : چه كسي اين دو آيه را براي تو آورده است ؟ حضرت فرمود : آيا بر خدا افترا بسته ام و آنچه را كه نگفته است ، گفته ام ! ؟ پس خداوند چنين وحي كرد : { وَإِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا . . . } ( 3 ) پيامبر خدا هم چنان ناراحت و اندوهناك بودند تا آن كه آيات : { وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُول وَلا نَبِيّ إِلاّ إِذا تَمَنّي أَلْقَي الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ . . . } ( 4 ) نازل شد . ( 5 )

در صحيح بخاري به نقل از ابن عباس نيز آمده است :

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مسلمانان و مشركان و جن و انس ، جملگي در [ آيه ي سجده ]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره ي نجم ( 53 ) ، آيه ي 10-20 .

2 . غرانيق ، جمع « غرنوق » پرنده اي سفيد رنگ و زيبا با گردني دراز كه به صورت استعاره براي بت ها به كار مي رود .

3 . سوره ي اسراء ( 17 ) ، آيه ي 73 .

4 . سوره ي حج ( 22 ) ، آيه ي 52 .

5 . محمد بن جرير طبري ، جامع البيان ، ج 17 ، ص 131 و ر . ك : ابن كثير ، تفسير القرآن العظيم ، ج 7 ، ص 444 ، و محمد بن احمد القرطبي ، الجامع لاحكام القرآن ، ج 7 ، ص 124 ، و ج 12 ، ص 82 . اين اسطوره از كتاب هاي اهل سنت به تفسير جوامع الجامع طبرسي نيز راه يافته و به صورت مرسل آن را نقل كرده است ، ر . ك : طبرسي ، جوامع الجامع ، ص 302 .


108


سوره ي نجم ، سجده كردند . ( 1 )

عبارت « سجده ي مشركان » در سوره ي نجم ، بنا به حديث بخاري ، تأييدي بر افسانه ي غرانيق از ناحيه ي اوست .

39 . پاسخ هاي اهل سنت به اين دسته از اخبار چيست ؟

پاسخ اهل سنت به اين احاديث نيز متفاوت است . جمعي از آنان احاديث افسانه ي القاي شيطان را مردود شمرده و أسناد آن را ضعيف مي دانند ؛ مانند قاضي عياض كه مي گويد :

هيچ كدام از كساني كه ملتزم به گردآوري احاديث صحيح اند ، اين حديث را ذكر نكرده اند ؛ همين طور ، انسان هاي ثقه و قابل اعتماد ، آن را با سند درست و متصل نقل نكرده اند ؛ تنها مفسران و مورخاني كه براي آوردن حوادث شگفت آور حريص اند و هر حرف درست و نادرستي را از كتاب ها به چنگ مي آورند ، به نقل اين اسطوره پرداخته اند . ( 2 )

سپس قاضي عياض به بررسي طرق اين حديث مي پردازد و پريشاني متن ، انقطاع سند و اختلاف كلمات در آنها را دليل بر ضعف و نااستواري اين افسانه مي شمارد . ( 3 )

ابو جعفر نحاس نيز ، طرق اين حديث را منقطع و غير قابل اعتبار مي داند . ( 4 )

در برابر اينان گروهي ديگر اين افسانه را پذيرفته اند ؛ مانند عبدالقادر گيلاني كه مي گويد :

اهل تفسير گفته اند . . . چرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را گرفت ؛ پس شيطان [ نعوذ بالله ] بر زبان ايشان چنان القا كرد . . . و مشركان از اين القا شاد شدند . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد بن اسماعيل بخاري ، الصحيح ، ج 6 ، ص 177 .

2 . قاضي عياض ، الشفا بتعريف حقوق المصطفي ، تحقيق ، علي محمد البجاوي ، ج 2 ، ص 750 .

3 . همان .

4 . محمد بن احمد ابو جعفر النحاس ، الناسخ و المنسوخ ، ص 13 .

5 . عبد القادر جيلاني ، الغنية ، ج 1 ، ص 195 ـ 196 .


109


خفاجي نيز در كتاب نسيم الرياض مي گويد :

اين حديث با سندهاي زياد نقل شده و اين نشان مي دهد كه اين ماجرا بي ريشه نيست . ما از سه طريق اين حديث را آورديم كه در ميان اين طرق سند صحيح نيز يافت مي شود . ( 1 )

ابن حجر نيز بر همين باور است . وي مي نويسد :

. . . هر چند كثرت طرق اين حديث حكايت از اصل اين ماجرا دارد ، . . . بايد محتواي آن تأويل شود . . . و نمي توان به ظاهر اين احاديث ملتزم شد ؛ چون محال است پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عمداً يا سهواً چيزي را كه از قرآن نيست و با توحيد مغاير است به آن بيفزايد . دانشمندان در اين باره توجيه هاي گوناگوني كرده اند . . . . ( 2 )

سپس ابن حجر توجيه هاي دانشمندان را درباره ي اين احاديث نقل مي كند ؛ غافل از اين كه اين توجيه ها هيچ مشكلي را حل نمي كنند . ( 3 )

ظاهر كلام ابن تيميه نيز ، پذيرش اين افسانه است ؛ در آن جا كه مي نويسد :

. . . معناي نسخ در اين كلام خدا : { فَيَنْسَخُ اللّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللّهُ آياتِهِ . . . } ( 4 ) رفع مطالبي است كه شيطان القا كرده نه رفع آن چه خداوند تشريع كرده است . ( 5 )

به نظر ما توجيه هاي اهل سنت هيچ مشكلي را حل نمي كند و چاره ي اصلي در طرد و اسقاط اين حديث و مانند آن است ؛ چون صحت سند هرگز مجوز صحت متن نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احمد الخفاجي ، نسيم الرياض في شرح الشفا للقاضي عياض ، ج 4 ، ص 100 .

2 . ابن حجر عسقلاني ، فتح الباري ، ج 8 ، ص 439 .

3 . همان .

4 . سوره ي حج ( 22 ) ، آيه ي 52 .

5 . ابن تيميه ، التفسير الكبير ، تحقيق ، عبد الرحمن عميره ، ج 2 ، ص 90 .


110


40 . حديث تغيير تعدادي از كلمات قرآن از ناحيه ي برخي از زمام داران چيست ؟

ابي داود سجستاني از طريق عبّاد بن صهيب مي گويد :

حجاج بن يوسف ثقفي دوازده مورد از كلمات قرآن را تغيير داد . اين تغييرها عبارت اند از : لم يتسن به { لَمْ يَتَسَنَّه } ، ( 1 ) شريعة و منهاجا به { شِرْعَةً وَمِنْهاجاً } ، ( 2 ) ينشركم به { يُسَيِّرُكُمْ } ( 3 ) ، أنا اتيكم بتأويله به { أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ } ، ( 4 ) سيقولون لله به { سَيَقُولُونَ اللّهُ } ( 5 ) ، من المخرجين به { مِنَ الْمَرْجُومِينَ } ، ( 6 ) من المرجومين به { مِنَ الُْمخْرَجِينَ } ، ( 7 ) معايشهم به { مَعِيشَتَهُمْ } ( 8 ) ، غير ياسن به { غَيْرِ آسِن } ، ( 9 ) واتّقوا به { وَأَنْفِقُوا } ( 10 ) ، بظنين به { بِضَنِين } ( 11 ) . ( 12 )

تغيير در كلمات قرآن ـ همان گونه كه خود اهل سنت گفته اند ـ افسانه اي بيش نيست كه در كتاب المصاحف ابي داود سجستاني آمده است ؛ چون :

الف ) ابي داود اين قصه ي خيالي را از قول عبّاد بن صهيب نقل مي كند . او در نزد رجال شناسان ، ضعيف و حديثش متروك است . ( 13 )

ب ) در عصر حجّاج چنين امري محال بوده است ؛ چون قرآن در آن عصر در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره ي بقره ( 2 ) ، آيه ي 259 .

2 . سوره ي مائده ( 5 ) ، آيه ي 48 .

3 . سوره ي يونس ( 10 ) ، آيه ي 22 .

4 . سوره ي يوسف ( 12 ) ، آيه ي 45 .

5 . سوره ي مؤمنون ( 23 ) ، آيه ي 87 و 89 .

6 . سوره ي شعراء ( 26 ) ، آيه ي 116 .

7 . سوره ي شعراء ( 26 ) ، آيه ي 167 .

8 . سوره ي زخرف ( 43 ) ، آيه ي 32 .

9 . سوره ي محمد ( 47 ) ، آيه ي 5 .

10 . سوره ي حديد ( 57 ) ، آيه ي 7 .

11 . سوره ي تكوير ( 81 ) ، آيه ي 24 .

12 . سليمان بن اشعث ابو داود سجستاني ، المصاحف ، تصحيح ، آرتور جفري ، ص 49 ـ 50 .

13 . ر . ك : عبد الرحمن الرازي ، الجرح و التعديل ، ج 6 ، ص 81 .


111


سينه ها و كتاب ها به صورت گسترده در آفاق منتشر شده بود و هرگز امكان جمع آوري و دست بردن در آن نبود ، آن هم با احترام و قداست ويژه اي كه قرآن نزد مسلمانان داشت كه نسبت به كوچك ترين تغيير در آن حساسيت فوق العاده نشان مي دادند .

ج ) اگر اين تغييرات براي اصلاح خطاي كاتبان وحي ، يا به هر دليل ديگر ، صورت پذيرفته باشد ، بايد در مورد كلماتي كه طبق احاديث صحابه و تابعين حكايت از لحن و خطا در نگارش قرآن مي كنند و سزاوارتر به تغييرند ( ؤ پرسش 36 ) به كار رفته باشد ، در حالي كه چنين نيست .

د ) هم اكنون در لابه لاي سخنان افرادي از صحابه و تابعين كه پيش از حجاج زندگي مي كردند ، همين آياتي كه ادعا مي شود در برخي از كلماتشان تغيير داده اند ، وجود دارد . الفاظ اين آيات مانند الفاظ قرآنِ موجود است ، نه مانند آنچه گفته مي شود كه پيش از تغيير دادن حجّاج آن گونه بوده است . شايد در مصحف شخصي حجّاج چنين نابه ساماني هايي بوده و وي آنها را از روي ديگر مصاحف تغيير داده است ، ولي ديگران به عمد ، براي كاستن از منزلت قرآن و يا به اشتباه ، به تمام مصاحف نسبت داده اند .

41 . احاديثي كه گفته مي شود دلالت بر تحريف به نقيصه دارند كدام اند ؟

اين احاديث در مصادر اهل سنت زيادند كه در اين جا به تعدادي از آنها در طي چند بند اشاره مي شود :

الف ) اسقاط دو سوره ي « حفد » و « خلع » از قرآن

ابن الضريس ، محمد بن ايوب ( م . 294 . ق ) در كتاب فضائل به نقل از حماد مي نويسد :

در مصحف أبيّ بن كعب دو سوره بدين صورت بود : بسم الله الرحمن الرحيم اللهم إنا نستعينك ونستغفرك ونثني عليك الخير ولا نضرك ونخلع ونترك من يفجرك .

اللهم إيّاك نعبد ولك نصلي ونسجد واليك نسعي ونحفد ونخشي عذابك ونرجو


112


رحمتك إنّ عذابك بالكفار ملحق . ( 1 )

سوره ي اول « خلع » و سوره ي دوم « حفد » نام دارد . باز ابن الضريس با سندي ديگر اين دو سوره را به قرائت ابي بن كعب و ابو موسي اشعري نسبت مي دهد و مي گويد : در مصحف عبد الله بن عباس ، اين دو سوره ـ بنا به قرائت آن دو نفر ـ وجود داشته است . ( 2 )

طبراني ( م . 360 ق . ) نيز اين دو سوره را به نقل از عبدالله بن زرير آورده است ( 3 ) و سيوطي در الاتقان به نقل از ابوداود و بيهقي نيز اين دو سوره را نقل مي كند . ( 4 ) وي در الدر المنثور نيز از چند نفر از دانشمندان سخن محمد بن سيرين را كه گفته است : « ابي بن كعب اين دو سوره را در مصحف خود نگاشته بود ، ولي عثمان آنها را در مصحف موجود نياورد » ذكر كرده است ( 5 ) ، بنا به تصريح برخي از دانشمندان اهل سنت ، در ميان گذشتگان ، از صدر اول ، وجود اين دو سوره در مصحف اُبيّ بن كعب هيچ جاي شك و ترديد نداشته است . ( 6 )

ب ) از دست رفتن بسياري از آيات قرآن

سيوطي در الاتقان ( 7 ) و متقي الهندي در كنز العمال ( 8 ) به نقل از طبراني و ابن مردويه و ابو نصر سجزي قول عمر بن الخطاب را نقل كرده اند كه گفته است :

قرآن يك ميليون و بيست و هفت هزار حرف دارد .

اين عدد نشان مي دهد كه بايد بيش از 32 قرآن از دست رفته باشد ؛ چون عدد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن الضريس ، فضائل القرآن ، ص 157 .

2 . همان .

3 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، « النوع التاسع عشر » ، ج 1 ، ص 67 .

4 . همان .

5 . جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 1 ، ص 3 ر . ك : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 67 ؛ قاسم بن سلاّم ، فضائل القرآن ، ص189 ، و ابن شبّه ، تاريخ المدينة المنورة ، ص 712 .

6 . بدر الدين زركشي ، البرهان في علوم القرآن ، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ، ج 2 ، ص 37 .

7 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 72 ، و ر . ك : الدر المنثور ، ج 6 ، ص 422 .

8 . متقي الهندي ، كنز العمال ، ج 1 ، ص 460 ، رقم 2309 ، و ص 481 ، رقم 2427 .


113


حروف قرآن بالغ بر 340740 ( نزديك به سيصد و پنجاه هزار حرف ) است . ( 1 )

قاسم بن سلام نيز به نقل از عبد الله بن عمر چنين نقل مي كند :

هيچ كس از شما نمي تواند ادعا كند كه تمام قرآن نزد اوست . . . بيش تر قرآن از دست رفته است . . . . ( 2 )

ج ) اسقاط دو سوره معادل سوره برائت و مسبحات

مسلم بن حجاج در صحيح خود و ابن ابي حاتم از ابو موسي اشعري چنين نقل مي كنند :

ما [ در عصر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ] سوره اي را مي خوانديم و حجم آيات و شدت خطاب هاي آن را به سوره ي برائت تشبيه مي كرديم . هم اكنون جز اين فراز از اين سوره را فراموش كرده ام : لو كان لابن آدم واديان من مال لابتغي وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلاّ التراب .

سوره ي ديگري نيز كه به يكي از سوره هاي مسبحات تشبيه مي كرديم ، قرائت مي شد كه هم اكنون جز اين فراز از آن را فراموش كرده ام : يا ايّها الذين آمنوا لم تقولون مالا تفعلون فتكتب شهادة في أعناقكم فتسألون عنها يوم القيمة . ( 3 )

احمد بن حنبل نيز از أبي واقد ليثي چنين مي آورد :

روزي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به ما گفت : خداوند چنين مي گويد : انا انزلنا المال لاقامة الصلاة و ايتاء الزكاة ولو كان لابن آدم واد لاحب ان يكون له ثان . . . . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : بدر الدين زركشي ، البرهان ، ج 1 ، ص 249 .

2 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 190 ، و ر . ك : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 3 ، ص 72 .

3 . مسلم بن حجاج ، صحيح ، كتاب الزكاة ، ص 726 ، رقم 119 و ر . ك : قاسم بن سلام ، فضائل القرآن : ص 192 ، و ابن شبّه ، تاريخ المدينة المنورة ، ص 707 و 712 .

4 . احمد بن حنبل ، مسند ، ج 5 ، ص 219 .


114


د ) از دست رفتن بخشي از سوره ي توبه

سيوطي به نقل از ابي شيبه ، طبراني ، ابو الشيخ ، حاكم نيشابوري و ابن مردويه از حذيفة بن يمان چنين نقل مي كند :

سوره اي كه سوره ي توبه مي ناميد . . . جز يك چهارم از آن مقدار كه ما مي خوانديم ، نمي خوانيد . ( 1 )

و در حديثي ديگر مي گويد :

شما تنها يك سوم اين سوره را قرائت مي كنيد . ( 2 )

مالك بن انس نيز بر اين سخن است :

اين سوره به اندازه ي سوره ي بقره بود و با اسقاط آيات اول آن ، آيه ي بسم الله الرحمن الرحيم از آن ساقط شد . ( 3 )

هـ ) از دست رفتن بخشي از سوره ي احزاب

در كتاب تاريخ بخاري از حذيفة بن يمان چنين مي خوانيم :

سوره ي احزاب را نزد پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خواندم ، هم اكنون هفتاد آيه ي آن را فراموش كرده ام و در جايي نمي يابم . ( 4 )

عايشه نيز مي گويد :

سوره ي احزاب در زمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با دويست آيه قرائت مي شد ، ولي عثمان نتوانست بيش از مقدار موجود را به دست آورد و در مصحف ثبت كند . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 4 ، ص 120 ، و حاكم نيشابوري ، المستدرك : ج 2 ، ص 231 .

2 . همان ، ج 4 ، ص 121 .

3 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 67 .

4 . به نقل از : همو ، الدر المنثور ، ج 5 ، ص 180 .

5 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 190 و ر . ك : راغب اصفهاني ، المحاضرات ، ج 2 ، ص 434 .


115


از حذيفه نيز چنين نقل شده است :

عمر بن الخطاب به من گفت : سوره ي احزاب چند آيه دارد ؟ گفتم : هفتاد و دو يا سه آيه . گفت : اگر اين سوره به اندازه ي سوره ي بقره و در آن آيه ي رجم باشد [ چه مي گويي ] ؟ ( 1 )

ابي بن كعب نيز بنا به آن چه كه قاسم بن سلام ( 2 ) ، حاكم نيشابوري ( 3 ) ، و ضياء مَقْدِسي ( 4 ) ، از وي نقل مي كنند ، گفته است :

سوره ي احزاب به اندازه ي سوره ي بقره بود و در آن « الشيخ والشيخه اذا زنيا فارجموهما البتة » قرار داشت .

و ) تحريف در سوره ي « البيّنه »

احمد بن حنبل ( 5 ) ، حاكم نيشابوري ( 6 ) ، ترمذي ( 7 ) و قاسم بن سلام ( 8 ) به نقل از ابي بن كعب مي نويسند :

در ضمن سوره ي بيّنه چنين خوانده مي شد : ان ذات الدين عند الله الحنيفية المسلمة ، لا اليهودية ولا النصرانية ولا المجوسية من يعمل خيراً فلن يكفره و نيز لو ان لابن آدم وادياً من مال لابتغي إليه ثانياً لابتغي إليه ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلاّ التراب و يتوب الله عليه من تاب .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، همان ، ج 5 ، ص 180 ، و ر . ك : احمد بن حنبل ، مسند : ج 5 ، ص 132 .

2 . قاسم بن سلام ، همان ، ص 191 .

3 . حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 2 ، ص 415 .

4 . به نقل از : جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 2 ، ص 25 ، و ر . ك : متقي الهندي ، كنز العمال ، ج 2 ، ص 567 ، و محمود آلوسي ، روح المعاني ، ج 12 ، ص 216 .

5 . احمد بن حنبل ، مسند ، ج 5 ، ص 131 و 133 .

6 . حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 2 ، ص 531 ، و ر . ك : ابوبكر الهيثمي ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، بتحرير العراقي و ابن حجر ، ج 7 ، ص140 .

7 . ترمذي ، سنن ، « باب مناقب معاذ و زيد و اُبيّ » ، ج 13 ، ص 203 ـ 204 .

8 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 192 ، و ر . ك : طحاوي ، شرح معاني الآثار ، ج 2 ، ص 429 .


116


ترمذي اين حديث را به عنوان « حسن صحيح » مي شناسد ( 1 ) و راغب اصفهاني مي گويد :

ابن مسعود در مصحف خود تعبير « لو كان لابن آدم . . . » را نگاشته بود . ( 2 )

ز ) اسقاط در سوره ي « العصر »

قاسم بن سلام با سند خود از امام علي چنين نقل كرده است :

انه قرأ : والعصر ـ ونوائب الدهر لقد خلقنا الانسان في خسر وإنه فيه إلي آخر الدهر . . . ( 3 ) .

ح ) اسقاط آيات رضاع ، جهاد و رجم

مالك بن انس در كتاب معروف خود الموطأ از عايشه چنين نقل مي كند :

از جمله آيات قرآن ، « عشر رضعات معلومات يحرمن » بود كه با آيه ي « خمس رضعات معلومات » نسخ شد . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از دنيا رفتند ، در حالي كه اين آيات از قرآن قرائت مي شد . ( 4 )

مسلم ( 5 ) و نسائي ( 6 ) ، هر كدام با سندهاي خود اين مطلب را نقل كرده اند و ابو يعلي موصلي به نقل از عايشه مي افزايد :

چون پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از دينا رفتند ، مشغول كفن و دفن حضرت بوديم حيواني درون خانه شد و آن [ آيات ] را خورد ! . ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ترمذي ، سنن ، ج 12 ، ص 203 ـ 204 .

2 . راغب اصفهاني ، المحاضرات ، ج 2 ، ص 432 .

3 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 189 ، و ر . ك : ابن ابي داود ، المصاحف ، ص 55 .

4 . مالك بن انس ، الموطأ ، تصحيح و تعليق محمد فؤاد عبد الباقي ، كتاب الرضاع ، ص 608 ، رقم 17 .

5 . مسلم بن حجاج ، صحيح ، ج 4 ، ص 167 .

6 . احمد بن شعيب نسائي ، سنن ، كتاب النكاح ، ج 2 ، ص 82 .

7 . ابويعلي موصلي ، مسند ، ج 8 ، ص 64 ، رقم 231 ـ 232 .


117


سيوطي از قول عمر بن الخطاب نقل مي كند كه از عبد الله بن عوف پرسيد :

آيا تو آيه ي : « إن جاهدوا كما جاهدتم اوّل مرة » را كه درباره ي ما نازل شد نيافتي ؟ چون ما آن را نيافته ايم ، وي گفت : اين مورد از جمله مواردي است كه از قرآن ساقط شده است ! ( 1 )

در صحيح بخاري ( 2 ) و مسلم ( 3 ) و كتاب مصنف ابن ابي شيبه ( 4 ) هر كدام با سندهاي خود از عمر بن الخطاب نقل مي كنند كه گفته است :

از جمله مواردي كه از قرآن قرائت مي كرديم ، اين آيه بود : « ولا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم إن ترغبوا عن آبائكم » و نيز آيه ي رجم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) زاني [ محصنه ] را سنگسار مي كرد و ما نيز با ايشان چنين مي كرديم . به خدايي كه جان محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در دست اوست ، اين آيه را حفظ كردم و آموختم و درك كردم و اگر گفته نمي شد كه عمر در مصحف چيزي افزوده كه از آن نيست ، با دست خود آن را مي نوشتم . . . .

ط ) حذف و تبديل كلمات و عبارات در برخي از آيات

بخاري با سند خود قرائت ابن عباس را از آيه ي 52 سوره ي حج چنين مي آورد :

{ وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُول وَلا نَبِيّ ـ ولا محدث ـ إِلاّ إِذا تَمَنّي . . . } . ( 5 )

در سنن نسائي و مصاحف ابن ابي داود مي خوانيم :

ابي بن كعب اين آيه در سوره ي فتح را چنين قرائت مي كرد : { إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جلال الدين سيوطي ، الدر المنثور ، ج 1 ، ص 106 .

2 . محمد بن اسماعيل بخاري ، صحيح ، ج 8 ، ص 208 ـ 211 .

3 . مسلم بن حجاج ، صحيح ، ج 4 ، ص 167 و ج 5 ، ص 116 .

4 . ابن ابي شيبه ، كتاب المصنّف ، ج 7 ، ص 431 ، رقم 37032 .

5 . ر . ك : ابن حجر ، فتح الباري ، ج 7 ، ص 51 . ابن حجر مي گويد : « سند اين حديث صحيح است » همان .


118


كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ ـ ولو حميتم كما حموا انفسهم لفسد المسجد الحرام ـ فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ . . . } . ( 1 )

از جمله مواردي كه درباره ي تبديل برخي از كلمات قرآن گفته شده ، قرائتي منسوب به ابن مسعود است كه در مسند احمد ( 2 ) ، سنن ترمذي ( 3 ) و مستدرك حاكم ( 4 ) ذكر گرديده است . عبد الله بن مسعود مي گويد :

پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين آيه را به من چنين آموخت : « إنّي أنا الرزاق ذو القوة المتين » .

اين آيه ، در قرآن به صورت : { إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ } ( 5 ) است اين دسته از روايات در منابع اهل سنت زياد است . قاسم بن سلاّم 124 مورد از آنها را تحت عنوان باب « الزوائد من الحروف التي خولف بها الخط في القرآن » گرد آورد و مي گويد : « شبيه به اين ها زياد است » . ( 6 )

سيوطي نيز پس از ذكر آيه ي موهوم رجم و مانند آن مي گويد : « همانند اين نمونه ها زيادند . » ( 7 ) آلوسي نيز پس از ذكر چند مورد از اين گونه روايات مي گويد : « آنها بيش از آن هستند كه بتوان شمرد » . ( 8 )

42 . ديدگاه هاي اهل سنت درباره ي صحت و سقم سندهاي اين احاديث چيست ؟

در بين اهل سنت اختلاف درباره ي سندهاي اين احاديث و رد و ايراد آنها ـ مانند ساير احاديثي كه در اين زمينه بود ـ شديد است . برخي اين احاديث را ساخته ي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احمد بن شعيب نسائي ، سنن ، ج 2 ، ص 308 ، و ر . ك : متقي الهندي ، كنز العمال ، ج 2 ، ص 568 و 594 ، رقم 4745 و 4815 ، و ابن شبّه ، تاريخ المدينة المنورة ، ص 709 .

2 . احمد بن حنبل ، مسند ، ج 1 ، ص 394 .

3 . ترمذي ، سنن ، ج 5 ، ص 191 .

4 . حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 2 ، ص 234 .

5 . سوره ي ذاريات ( 51 ) ، آيه ي 58 .

6 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 189 به بعد .

7 . جلال الدين سيوطي ، الاتقان ، ج 1 ، ص 88 .

8 . محمود آلوسي ، روح المعاني ، ج 1 ، ص 46 .


119


دروغ پردازان و دسيسه ي ملحدان مي دانند و جمعي ديگر ، در مقابل آنان ، سند اين احاديث را در نهايت صحت با وثاقت رجال آنها معرفي مي كنند ؛ به ويژه اگر اين احاديث در صحيحين آمده باشند . اكنون به چند نمونه از اين ديدگاه هاي متهافت مي نگريم :

ارزيابي سند حديث « لو ان لابن آدم وادياً . . . » از سوره ي بيّنه

ابن انباري مي گويد :

اين حديث نزد دانشمندان باطل است ؛ چون ابن كثير و ابي عمرو با سندهاي متصل از اُبيّ بن كعب ، كه قرائت اين آيه را به او نسبت مي دهند ، سوره ي بيّنة را ، بدون آن آيه ي موهوم نقل كرده اند . ( 1 )

ليكن ترمذي سند اين حديث را « حسن صحيح » ارزيابي مي كند . ( 2 )

ارزيابي سند حديث مربوط به عبارتي از سوره الفتح

برخي از دانشمندان اهل سنت درباره ي اين آيه ي موهوم مي گويند :

اين حديث و مانند آن ، افسانه هايي است كه بين محدثان شهرتي ندارد و آنان كه در جست وجوي امور شگفت آور و بي حاصل اند ، آن را مي نويسند و نقل مي كنند . ( 3 )

ولي ابن حزم اندلسي بر اين باور است كه

سند اين حديث صحيح ، مانند خورشيدي در روز روشن است و در آن ترديد روا نيست . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از : آرتور جفري ، ص 85 .

2 . ترمذي ، سنن ، ج 3 ، ص 203 ـ 204 .

3 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از : آرتور جفري ، ص 92 .

4 . ابن حزم اندلسي ، المحلي ، تحقيق لجنة احياء التراث العربي ، ج 11 ، ص 23 .


120


حاكم نيشابوري در مستدرك ( 1 ) و ذهبي در تلخيص مستدرك ( 2 ) و ضياء مَقدسي در المختارة في الحديث ( 3 ) ـ كه جملگي ملتزم به آوردن احاديث صحيح اند ـ اين حديث را صحيح مي دانند .

ارزيابي سند حديث رضاع

طحاوي درباره ي اين آيه ي موهوم مي نويسد :

ما كسي را نمي شناسيم كه اين حديث را روايت كرده باشد ، جز عبد الله بن ابي بكر كه به نظر ما در اين مورد دچار خطا شده است . ( 4 )

ابو جعفر نحاس نيز پس از ذكر حديث رضاع مي گويد :

دانشمندان درباره ي رد و قبول اين حديث اختلاف دارند ؛ چون در محتواي آن اشكال هست ؛ برخي از آنان ، مانند مالك بن انس كه خود راوي حديث است ، آن را واگذاشته اند . . . و باز احمد بن حنبل وابو ثور به اين حديث وقعي ننهاده اند . ( 5 )

سرخسي هم مي گويد :

اين حديث صحيح نيست . ( 6 )

همين طور صاحب تفسير المنار ( 7 ) و جمع ديگري مانند زمخشري ( 8 ) و مصطفي زيد ( 9 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حاكم نيشابوري ، المستدرك ، ج 2 ، ص 415 .

2 . همان .

3 . به نقل از : آلوسي ، روح المعاني ، ج 12 ، ص 216 .

4 . به نقل از : ابن سلامة ، مشكل الآثار ، تصحيح محمد عبد السلام شاهين ، ج 3 ، ص 7 ـ 8 .

5 . محمد بن احمد ، ابوجعفر نحاس ، الناسخ و المنسوخ ، ص 12 .

6 . سرخسي ، الاصول ، ج 2 ، ص 78 .

7 . رشيد رضا ، المنار ، ج 4 ، ص 472 .

8 . جار الله ، زمخشري ، همان ، ج 3 ، ص 518 .

9 . مصطفي زيد ، النسخ في القرآن : ج 1 ، ص 283 .


121


و . . . اين حديث را ساخته ي دروغ پردازان مي دانند كه در كتاب ها راه يافته است .

در عين حال ابن حزم اندلسي به شدت از اين حديث دفاع مي كند و چنين مي آورد :

حديث رضاع در نهايت صحت با رواياتي جليل القدر و مورد اطمينان نقل شده و كسي نمي تواند در صحت آن مناقشه ، يا آن را انكار كند . ( 1 )

مسلم نيز در صحيح خود اين حديث را از دو طريق يكي از طريق مالك و ديگري يحيي بن سعيد نقل مي كند . ( 2 ) حتماً وي به صحت سند آن ملتزم است وگرنه در كتاب صحيح خود نمي آورد .

و همين طور بخاري كه آيه ي موهوم « ولا ترغبوا عن آبائكم فإنّه كفر بكم . . . » و آيه ي رجم را در صحيح خود آورده است .

43 . اهل سنت درباره ي مضامين احاديث چه مي گويند ؟

اهل سنت به فراخور هر يك از مضامين اين احاديث راه حلّي ارائه كرده اند ؛ ليكن پاسخ معروف آنان به اين احاديث ، حمل آنها بر « نسخ التلاوة » است ، تا از يك سو از حريم قرآن دفاع شود و از سوي ديگر موجب طعن در كتاب ها و صحاح و مسانيد نگردد . ( ؤ پرسش 46 ) اما به طور فشرده به پاسخ هاي ديگر توجه مي كنيم :

الف ) حمل بر تفسير

جمعي از اهل سنت مضامين اين احاديث را از جنس تفسير و معاني قرآن مي شناسند ؛ مانند قاسم بن سلام كه پس از ذكر تعدادي از آنها مي گويد :

اين احاديث و نظاير آن زيادند و تفسير قرآن قلمداد مي شوند . . . . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن حزم اندلسي ، المحلي ، ج 10 ، ص 14 ـ 16 .

2 . مسلم ، صحيح ، ج 4 ، ص 167 .

3 . قاسم بن سلام ، فضائل القرآن ، ص 195 .


122


همين طور زركشي ( 1 ) و احمد العاصمي ( 2 ) و صاحب كتاب الفرقان ( 3 ) كه در مورد برخي از اين احاديث چنين ديدگاهي دارند . ( 4 )

ب ) حمل بر سنت

راه حل ديگر درباره ي مضامين اين احاديث ، حمل آنها بر سنت است . ابي جعفر نحاس درباره ي حديث رجم مي گويد :

هر چند سند اين حديث صحيح است ، ليكن حكم آن مانند حكم قرآن ، كه به صورت متواتر نقل شده است ، نمي باشد ، بلكه سنتي ثابت است . . . چون گاهي انسان درباره ي غير قرآن نيز تعبير « كنت أقرأ كذا ؛ چنين قرائت مي كنم » را به كار مي برد . ( 5 )

احمد العاصمي ( 6 ) وزبيدي ( 7 ) نيز درباره آيه ي موهوم « لو كان لابن آدم » همين ديدگاه را دارند . زبيدي آن را جزو احاديث متواتر به حساب آورده ( 8 ) ، مسلم نيز در صحيح خود ، آن را از جمله احاديث پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي شناسد ( 9 ) و همين طور ابو نعيم اصفهاني و ديگران نيز بر همين شيوه گام نهاده اند . ( 10 )

ج ) حمل بر حديث قدسي

جمعي ديگر از اهل سنت اين احاديث را در زمره ي وحي غير قرآني ( حديث

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . زركشي ، البرهان في علوم القرآن ، ج 1 ، ص 215 .

2 . محمد عبد اللطيف ابن الخطيب ، الفرقان ، ص 110 .

3 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از آرتور جفري ، ص 83 .

4 . براي توضيح بيش تر ر . ك : نگارنده ، سلامة القرآن ، ص 141 .

5 . نحاس ، الناسخ و المنسوخ ، ص 8 .

6 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از : آرتور جفري ، ص 85 .

7 . همان : ص 87 ـ 88 .

8 . همان .

9 . مسلم ، صحيح ، ج 3 ، ص 100 .

10 . ابو نعيم احمد بن عبد الله الاصبهاني ، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء ، ج 3 ، ص 316 .


123


قدسي ) قرار مي دهند ؛ مانند ابن قتيبة كه مي گويد :

اين احاديث وحي خدا بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است ، همان طور كه اموري ديگر از دين برايشان وحي مي شده كه از سنخ وحي قرآن نيست . . . ؛ مانند اين كه حضرت مي فرمايد : خداوند چنين مي گويد : « اني خلقت عبادي جميعاً حنيفاً . . . ؛ من جملگي بندگانم را بر دين استوار [ توحيد ] آفريدم » . ( 1 )

احمد العاصمي ( 2 ) درباره ي حديث ابي واقد ليثي نيز همين نظر را دارد و نيز ابن حزم اندلسي كه مي گويد :

گروهي احاديث رجم و رضاع را وحي غير قرآني مي دانند ، ما هم ابايي از اين معنا نداريم و نمي توانيم به طور قطع بگوييم آنها مانند وحي قرآن بوده اند كه در نمازها خوانده مي شدند ، بلكه مي گوييم آنها فقط وحي اند . . . .

د ) حمل بر دعا

اين پاسخ در خصوص سوره هاي موهوم « حفد » و « خلع » از سوي برخي از اهل سنت مطرح شده است . آنان مي گويند :

اين سوره ها دعاي قنوت اند و ابي بن كعب آنها را در مصحفش نگاشته بود ، تا از بَر كند و به فراموشي نسپارد ؛ چون شنيده بود پيغمبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آنها را در قنوت نماز وتر مي خواندند . ( 3 )

هـ ) حمل بر جعل و وضع حديث يا خطاي در فهم

آلوسي در خصوص حديث عايشه درباره ي سوره ي احزاب و نيز تمام احاديث از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن قتيبة ، تأويل مختلف الحديث ، ص 292 .

2 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از : آرتور جفري ، ص 85 ـ 86 ، و ر . ك : احمد العاصمي ، المباني لنظم المعاني ، المخطوط ، الورقة 62 .

3 . مقدمتان في علوم القرآن ، به نقل از : آرتور جفري ، ص 75 .


124


اين دست چنين ابراز مي كند :

ظاهر اين حديث كه حكايت از تباه شدن بخشي از آيات سوره ي احزاب دارد ، حديثي ساختگي است و حق اين است كه هر خبري كه درباره ي از دست رفتن آيات قرآن است ، يا جعلي و ساختگي است و يا بايد [ به صورت درست ] تأويل شود . ( 1 )

رافعي نيز در يك قاعده ي كلي چنين مي گويد :

چنين نيست كه هر چه صحابه گفته اند ، صحيح باشد . آنان غير معصوم اند . . . گاهي آنان در فهم شنيده ها خطا مي كردند .

و ) التزام به مفاد اين اخبار و گرايش به تحريف قرآن

افراد اندكي بر اين عقيده اند ؛ مانند : ابو الحسن محمد بن احمد ، معروف به ابن شنبود بغدادي ( م . 328 ق ) و نيز عبد الوهاب بن احمد الشعراني ( م . 973 ق ) . ابن الانباري ، كه هم عصر ابن شنبود است ، ديدگاه او را چنين نقل مي كند :

عثمان نتوانست تمام قرآن را جمع آوري كند ؛ پانصد حرف از قرآن موجود ساقط شده است و صحابه نيز به قرآن چيزهايي را افزوده اند . ( 2 )

شعراني نيز بر اين پندار است كه :

اگر در دل هاي ناتوان شك و ترديد به وجود نمي آمد و حكمت در جاي نامناسب قرار نمي گرفت ، تمام آن چه از مصحف عثمان ساقط شده را ، بيان مي كردم . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آلوسي ، روح المعاني ، ج 12 ، ص 217 .

2 . به نقل از : قرطبي ، الجامع لاحكام القرآن ، ج 1 ، ص 80 ـ 81 ، و نيز ر . ك : احمد بن علي خطيب بغداد ، تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص 280 ، و شهاب الدين مَقدسي ، المرشد الوجيز الي علوم تتعلق بالكتاب العزيز ، تحقيق طيار آلتي قولاج ، ص 186 .

3 . عبد الوهاب بن احمد شعراني ، الكبريت الاحمر ( هامش اليواقيت والجواهر ) ، ج 1 ، ص 143 .


| شناسه مطلب: 73617