بخش 1

دیباچه زندگی‌نامه محمد زاهد کوثری محمد زاهد کوثری از زبان برخی معاصرانش تألیفات تألیفات، مقدمه‌ها، تعلیقه‌ها و مقاله‌های مرحوم کوثری بخش اول بخش دوم


7


ديباچه

وهابيت فرقه‌اي است كه قدمت آن به بيش از دو قرن نمي‌رسد، اما اين فرقه با تكيه بر ظواهر برخي آيات و روايات به بهانه مبارزه با شرك و كفر در مقابل همه مسلمانان ايستاده و آنان را به شرك و كفر متهم مي‌كنند.

امروزه اين فرقه مدعي دفاع از مسلمانان است و خود را تنها منادي اسلام واقعي مي‌خواند.

آنان مدعي‌اند كه همه مسلمانان طرفدار افكار و انديشه‌هاي «ابن‌عبدالوهاب» و «ابن‌تيميه‌» ‌اند و حال آنكه انديشمندان اسلامي و پيروان ساير فرق اهل سنت چنين ادعايي را نپذيرفته و ساليان متمادي با اين افكار انحرافي به مبارزه برخاسته‌اند.

آنچه در پيش روي حقيقت‌جويان است ترجمه «محق التقول في مسأله التوسل» از نگاشته‌هاي محمد زاهد الكوثري از انديشمندان اهل‌سنت در برابر وهابيت است. بديهي است كه ترجمه اين‌گونه آثار به معناي تأييد همه



8


محتواي نوشته نبوده و چه بسا در برخي موارد با انديشه متكلمان شيعه در تعارض باشد.

اميد است اين سلسله آثار مقبول طبع بلند انديشه‌وران عرصه شناخت ملل و نحل قرار گرفته و راهي روشن فرا روي جست‌وجوگران حق و حقيقت قرار دهد.

انه ولي التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه كلام و معارف


9


زندگي‌نامه محمد زاهد كوثري

محدث فقيه، علامه و مورخ منتقد محمد بن زاهد بن حسن حلمي كوثري صبح روز سه‌شنبه 27 شوال سال 1296ه‍ .ق به هنگام اذان صبح در روستايي به نام «دوزجه» به دنيا آمد. نام «كوثري» به دليل انتساب او به قبيله‌اي از «چركس» به نام كوثر است. پس از آنكه روس‌ها قفقاز را اشغال كردند، پدرش شيخ زاهد براي حفظ دينش و رهايي از ستم روس‌ها از ديار خويش كوچ كرد و در روستايي نزديك پايتخت خلافت اسلامي (تركيه) ساكن شد. اين روستا در دوره‌هاي بعد «دوزجه» ( 1 ) نام گرفت.

وي كه در خانه دين و دانش زاده شد، نزد پدرش شيخ زاهد شاگردي كرد و بيشترين بهره را از ايشان برد. پدرش در صد سالگي وفات يافت (1345ق) و او توانست از عمر طولاني كه خدا به پدرش داده، استفاده فراوان كند. محمد زاهد كوثري علاوه بر پدر، در زادگاه خود از استادان ديگري نيز كسب فيض كرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. در حال حاضر در تركيه استان "دوزجه" به مركزيت شهر "دوزجه" قرار دارد.

پانزده ساله بود كه به شهر «آستانه» آمد و در دارالحديث اقامت كرد. در آنجا در مسجد سلطان محمد فاتح نزد بسياري به كسب دانش پرداخت. از جمله استادان او شيخ ابراهيم حفي الران (وفات: 1318ق) و شيخ زين‌العابدين الصوني (وفات: 1326ق) بودند. وي در سال 1332هجري دانش‌آموخته شد.(1)

در سال 1325هجري زماني كه بيست و نه سال داشت، پس از رسيدن به رتبه علمي، در دانشگاه فاتح به تدريس پرداخت و اين فعاليت را تا اوايل جنگ اول جهاني ادامه داد. وي تا آن زمان توانست مراتب علمي را طي كند و نماينده مجلس بزرگان عثماني (وكيل المشيخة العثمانيه) شود. سمتي كه هم‌تراز «شيخ الازهر» در مصر است.

وي در آن دوره به تأليف و نگارش كتاب پرداخت.

با نفوذ يهوديان «دونمه» ( 2 ) و ديگران (نصراني‌ها و ارمني‌ها) در ارتش اسلامي تركيه و نيز در حوزه‌هاي تربيتي و مطبوعات و همچنين خريد عناصر ترك، علوم ديني را محدود و ستم‌ نسبت به دانشمندان را آغاز كردند و سرانجام حكومت خلافت اسلامي را به فروپاشي كشاندند. بنياد اين خلافت عظيم به دست فردي يهودي به نام قرصو و ديگران از بين رفت. مرحوم محمد زاهد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. براي مطالعه شرح زندگي استادان وي ر.ك: التحرير الوجيز فيما يبتغيه المستجيز.

2. (‏Donmeh‏) بر گروهي از يهوديان مهاجر كه‏ در مناطقي نزديك به قلمرو حكومت عثماني (تركيه) ساكن‏ شدند و در ظاهر به اسلام گرويدند اطلاق مي‏شود. آنان پس از نفوذ در اركان امپراتوري عثماني و به دست گرفتن پست‌هاي كليدي، نقش مهمي در تضعيف و براندازي امپراتوري عثماني ايفا كرده‏اند. (مترجم)

كوثري در برابر اين جريان از اسلام دفاع مي‌كرد. به همين دليل او را از سمت خود بركنار كردند و حكم به اعدام وي دادند. در نتيجه وي اين سرزمين را ترك كرد و بستگان و دارايي خود را رها كرد. در آن زمان حقوق ايشان ماهيانه 75 جنيه طلا بود.

وي در سال 1341 وارد مصر شد، اما كمتر از يك سال در آنجا ماند و از اين ديار به سرزميني كه پدر ما ابراهيم ( عليه السلام ) به آن كوچ كرده بود(شام) هجرت كرد.

مرحوم كوثري بار ديگر به مصر بازگشت و اين بار در قاهره سكنا گزيد؛ اما دوباره به شام سفر كرد و نزديك يك سال در آنجا ماند تا در اين مدت بتواند از نسخه‌هاي خطي كتابخانه «ظاهريه» و ديگر منابع بهره ببرد. پس از اين دوره كوتاه اقامت در شام، به مصر بازگشت و تا پايان عمر در اين كشور زيست. وي در نوزدهم ذيقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگي، در حالي‌كه هنوز از حواس پنج‌گانه و عقل و هوشياري كامل برخوردار بود، جان به جان‌آفرين تسليم كرد.

محمد زاهد كوثري از زبان برخي معاصرانش

شيخ محمد ابوزهره مي‌گويد: من در سال‌هاي اخير جز امام كوثري دانشمندي نمي‌شناسم كه با مرگ او، جاي خالي‌اش پر نشود. ايشان ذخيره پيشينيان صالح و شايسته‌اي بود كه علم را مايه كسب روزي و ابزاري براي رسيدن به هدف قرار ندادند؛ بلكه دانش، هدف نهايي و بلندترين افق اين دانشمندان بوده است؛ چراكه براي مؤمن هدفي فراتر از دانش دين وجود



12


ندارد و قله بالاتري نيست كه دانشمند خود را به آن برساند. ايشان مصداق روايت «دانشمندان ميراث‌داران پيامبران مي‌باشند» ( 1 ) بود.

وي اين وراثت را براي خود مايه شرافت نمي‌دانست كه به مردم فخرفروشي كند و بر آنان چيره شود؛ بلكه اين وراثت را جهاد براي تبليغ اسلام، بيان حقايق آن و زدودن غبار پندارهاي نادرست از جوهره دين مي‌دانست، تا اين دين را روشن و ناب به مردم معرفي نمايد و مردم نيز در پرتو نور آن زندگي كنند و هدايت شوند. به اقتضاي اين ميراث‌داري، دانشمند و عالم ديني بايد همچون پيامبران و رسولان به مجاهدت بپردازد و در سختي‌ها و دشواري‌ها نيز همچون آن بزرگان، صبور و بردبار باشد. عالم بايد همچون پيامبران ناگواري‌هايي را كه دعوت‌شوندگان به حق و هدايت بر وي تحميل مي‌كنند، بر خود هموار نمايد. پس اين ميراث پيامبران، فقط براي كسي كه حق آن را به خوبي ادا كند و به مقتضيات آن عمل نمايد، شرافت‌آور است. امام كوثري نيز اين‌گونه بود. اين دانشمند بزرگوار، نه پيرو مذهبي جديد و نه مبلغ امري نوپيدا و نه از شمار كساني بود كه مردم آنها را مجدّد مي‌خوانند؛ بلكه ايشان از چنين افرادي بيزار بود و به جاي اينكه بدعت‌آور باشد، پيرو بود. اما با اين حال، ايشان مجدّد به معناي واقعي كلمه بود. چون نوگرايي برخلاف تصور مردم، كنار گذاشتن همه چيز و رد كردن عهد نبوت نيست‌‌؛ بلكه نوگرايي به معناي رونق‌بخشي دوباره به دين و زدودن پيرايه‌هاي آن مي‌باشد تا دين، با زلالي خود و آن‌گونه كه هست،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. "اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبِياء".

براي مردم تبيين شود. از ويژگي‌هاي نوگرايي، جان بخشيدن به سنت‌ها و ميراندن بدعت‌ها و برپا كردن ستون دين در ميان مردم مي‌باشد.

ايشان در جاي ديگر مي‌فرمايند:

گواهي مي‌دهم كه فضايل و اوصاف بزرگان و دانشمندان را شنيده‌ام، اما در هيچ مورد مانند فضايل اين شيخ والامقام به خود نباليدم. چون ايشان براي كساني كه نشان علمي اعطا مي‌كنند، خود نشان و افتخار هستند.

شيخ محمد اسماعيل عبده، واعظ قاهره درباره ايشان چنين مي‌گويد:

در روز يكشنبه، نوزدهم ذيقعده سال 1371 هجري قمري در كوي العباسيه مصر، دانشمندي جهاني، پژوهشگري تيزهوش و محققي زبردست و بلندنظر، مفسري نابغه و مناظره‌كننده‌اي كه هرگز كسي بر وي چيره نگشت، شمشيري نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه‌هاي گمراه، تواناترين فرد و بهترين ياري‌رسان سنت نبوي، برجسته‌ترين مدافع باورهاي صحيح ديني و صاحب تأليفات ارزشمند و سودمند در هر علمي و همچنين فردي صاحب‌نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پيوست. فردي كه رهبري علوم سنت نبوي ـ به ويژه علوم جرح و تعديل، رجال‌شناسي، شرح زندگاني دانشمندان و دانش مربوط به فرقه‌هاي اسلامي، خاستگاه اختلاف ميان آنها و دلايل تنوع و نيز تحولات اين فرقه‌ها ـ را بر عهده داشت. اين فرد، علامه بزگوار حضرت استاد شيخ محمد زاهد بن حسن كوثري، نماينده پيشين مجلس بزرگان عثمانيه است. ايشان فردي نرم‌خوي، بزرگوار و داراي تواضع علمي فراوان بود. وي از انصاف ادبي برخوردار بود. گواهي مي‌دهم كه حُبّ و بُغض ايشان خدايي بود. وي كه از وقار و متانت علمي كم‌نظيري بهره داشت، مي‌توانست با مهارت خيره‌كننده‌اي بحث را اداره كند. اگر درباره مسئله‌اي با وي گفت‌وگو مي‌شد، ابعاد پنهان و ابهام‌آميز آن را واكاوي



14


مي‌كرد و با خبرگي خود، حقيقت امر را تشريح مي‌كرد. ايشان به دليل تبحر فراوان و آگاهي كامل به مسئله، شنونده را به‌گونه‌اي مجذوب كلام خويش مي‌كرد كه شنونده، لحظه‌اي از گوش كردن به كلام ايشان غافل نمي‌شد. وي دل‌هاي حاضرين در مجلس را مجذوب سخنان و بيان شيواي خود مي‌كرد.

مرحوم كوثري فردي خوش‌سيما، اهل معاشرت و چهره‌اي گيرا داشت. نيكو‌سخن بود و به هنگام برخورد با ديگران گشاده‌رو بود. وي به هنگام سخن گفتن، چاپلوسي نمي‌كرد و بي‌محابا سخن نمي‌گفت. وي در بيان حق، شجاع بود. در راه خداوند از سرزنش‌كنندگان نمي‌هراسيد؛ بلكه شجاعت وي در اين دوران بي‌نظير بود. وي در حوزه دانش عقلي و نقلي فردي امين و ثقه بود.(1)

تأليفات

علامه كوثري در تأليف پيشرو بود. در زماني كه در پايتخت خلافت اسلامي به سر مي‌برد، 21 اثر از خود بر جاي گذاشت كه مهم‌ترين آنها «المدخل لعلوم القرآن» بود. وي اين كتاب را بر ديگر آثارش ترجيح مي‌داد و به همراه برخي كتاب‌هاي كمياب ديگر با خود مي‌برد.

از جمله كتاب‌هايي كه ايشان در اين دوره از زندگي خود نگاشته‌اند، مي‌توان به موارد زير اشاره كرد: نقدي بر كتاب «الضعفاء» اثر عقيلي، «التعقب الحثيث لما ينفيه ابن‌تيمية من الحديث» و «البحوث الوفيه في مفردات ابن‌تيمية». همه اين آثار خطي هستند و برخي نيز مفقود شده‌اند. اين عالم مسلمان پس از هجرت خود 31 اثر به رشته تحرير درآورد كه اولين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. برگرفته از مقدمه "مقالات الكوثري"، گردآورنده: استاد احمد خيري.

آنها در مصر با عنوان «دفع الريبة من تخبطات ابن‌قتيبة» بود. اين كتاب به صورت نسخه خطي است.

آثار ايشان در حوزه موضوعات مختلف اسلامي و به حسب نياز نگاشته شد و برخي از آنها در پاسخ به يك نويسنده، برخي در نقد يك ادعا يا در ابطال سخني باطل تأليف شد. زماني كه شيخ محمود شلتوت گمان كرد حضرت عيسي ( عليه السلام ) مرده و روحش به آسمان عروج كرده، وي در پاسخ به اين باور كه قاديانيه آن را باور داشتند، كتاب «نظرة عابرة في مزاعم من ينكر نزول عيسي ( عليه السلام ) » را نگاشت. اين كتاب به چاپ رسيده است. زماني كه قاضي احمد شاكر كتابي با عنوان «نظام الطلاق» نگاشت و در آن مطالبي را آورد كه علما آنها را نادرست مي‌دانند، مرحوم كوثري كتاب «الاشقاق علي أحكام الطلاق» را نوشت. اين كتاب نيز چاپ شده است.

ابن‌ابي‌شيبه در كتاب «المصنف» در صدد مخالفت با ابي‌حنيفه در نقل حديث بر آمد.(1) برخي از هندي‌ها با كمك يكي از سرمايه‌داران عرب بخشي از اين كتاب را به چاپ رساندند. مرحوم كوثري در پاسخ به اين ادعا كتابي با عنوان «النكت الطريفة في التحدث عن ردود ابن‌ابي‌شيبة علي ابي‌حنيفة» را تأليف كرد. اين اثر بهترين كتاب رجالي و برترين اثر علمي در زمينه روايت و جمع ميان روايت‌هاي مختلف است. نويسنده، اثر خود را با ادبياتي بي‌نظير نگاشته‌؛ به طوري كه بسياري از دانشمندان كنوني از اين قلم بي‌بهره‌اند. زماني كه قرار شد كتاب «تاريخ بغداد»، اثر خطيب بغدادي منتشر شود، الازهر مرحوم كوثري را مكلف كرد كه بر اين اثر تعليقه بزند؛ چرا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. در صفحات بعد توضيحات بيشتر در رابطه با اين موضوع خواهد آمد. (مترجم)

كه در اين كتاب اظهارات نادرستي درباره ابوحنيفه بيان شده بود. وي همين كار را كرد و تعليق وي به همراه كتاب تاريخ بغداد با عنوان «السهم المصيب في كبد الخطيب» منتشر شد. وي پس از آن، كتاب مستقلي را با عنوان «تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة أبي‌حنيفة من الأكاذيب» در همين موضوع منتشر ساخت.

هنگامي كه فرقة «مشبهه» كتاب‌هايي را چاپ كردند كه در آن صفت‌هاي ناشايستي به خداوند نسبت داده شده بود، (مانند نسبت دادن خوردن، آشاميدن، خسته شدن به خداوند) مرحوم كوثري كتاب «فصل المقال في بحث اسطورة الأوعال» را به رشته تحرير درآورد. البته حافظ ابن‌عساكر نيز پيش از آن، كتاب «تبيان الوهم و التخليط فيما أخرجه ابوداود من حديث الأطيط» را در اين باره نوشته بود. زماني كه «نونية ابن‌قيم» منتشر شد، وي كتاب «السيف الصقيل» را به همراه تعليقه‌اي از خود با نام «تبديد الظلام» منتشر ساخت.(1) نونية ابن‌قيم اثري است كه در آن مطالبي به دور از شأن خداوند ذكر شده و خداوند را به مخلوقاتش تشبيه كرده بود.

شيخ معلمي كتابي با عنوان «طليعة التنكيل» نوشت و در اين كتاب مختصر تلاش كرد تا برخي مطالب كتاب «تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي‌حنيفة من الأكاذيب» (اثر كوثري) را اصلاح كند. كوثري در پاسخ به آن، رساله‌اي با عنوان «الترحيب بنقد التأنيب» را به شيوه‌اي علمي و دقيق نگاشت.(2) البته پس از آن، كتاب مختصر «طليعة التنكيل» ضخيم‌تر شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نسخه چاپي.

2. اين اثر مرحوم كوثري چاپ شده است.

و در دو جلد به چاپ رسيد. در اين كتاب مطالب ناپسند و بدزباني فراوان ديده مي‌شود. به نظر مي‌رسد اين سخنان از محقق معروف، شيخ معلمي باشد.

ايشان همچنين كتاب‌هاي مختلفي نوشت. در كنار آن بر كتاب‌هايي كه در صندوق‌خانه‌ها خاك مي‌خورد يا نسخه خطي آنها موجود بود، تعليقاتي نگاشت. برخي از اين تعليقه‌ها كوتاه و برخي مفصل بودند كه در مجموع، شصت مقدمه يا تعليقه از ايشان بر جاي مانده است. برخي از دانشمندان گرامي، اينها را در مجموعه‌اي مستقل گردآوري كرده‌اند.

تأليفات، مقدمه‌ها، تعليقه‌ها و مقاله‌هاي مرحوم كوثري

تأليفات استاد به دو بخش اصلي تقسيم مي‌شود: تأليفات پيش از هجرت از آستانه وآنچه كه پس از مهاجرت نگاشته است.

بيشتر آنچه پيش از مهاجرت نوشته است، آثار خطي هستند. اما

در بخش دوم آثار چنين نيست. از آثار بخش اول تنها از اثر «ارغام المريد» آگاهيم. ايشان نسخه‌هايي از اين كتاب را به شاگردانش هديه كرده است. در زير نام كتاب‌ها و آثار علمي ايشان بر اساس دسته‌بندي بالا مي‌آيد:

بخش اول

1. نظم عوامل الإعراب (به زبان فارسي). اين كتاب خطي، اولين اثر ايشان است.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. به اين دليل كه عنوان دقيق كتاب را به فارسي نمي‌دانستم، از ترجمه عنوان عربي خودداري كردم. (مترجم)

2. ازاحة شبهة المعمم عن عبارة المحرم1 (خطي)

3. الجواب الوفيّ في الرّدّ علي الواعظ الأوفي2 (خطي)

4. تفريج البال بحل تاريخ ابن‌الكمال3 (خطي)

5. الصحف المنشرة في شرح الاصول العشرة لنجم‌الدين الطامة الكبري (خطي)

6. ترويض القريحة بموازين الفكر الصحيحة في المنطق4 (خطي)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. عالمي با نام "محرم" شرحي بر شرح عبدالرحمان جامي بر كتاب "كافيه ابن‌حاجب" در موضوع نحو مي‌نگارد. ايشان در باب "ندبه در منصوبات" عبارتي مي‌نويسد. يكي از شاگردان شيخ را مي‌بيند كه چند سطر از اين شرح را حذف كرده تا معناي عبارت كتاب ـ از نظر او ـ درست شود. اما به اعتقاد ايشان بايد اين عبارت را حفظ كرد و آن را به گونه‌اي تأويل كرد تا عبارت با معنا شود. به همين دليل رساله‌اي ده صفحه‌اي در اين باره نوشت.

2. در ساحل درياي سياه سرزميني به نام "اوف" وجود دارد. اين منطقه به داشتن واعظان بسيار، شهرت دارد. يكي از اين واعظان به شهر سكونت استاد عزيمت كرد و در آن‌جا به وعظ و خطابه مشغول بود. اين واعظ در كار خود شهرت يافت. روزي استاد كوثري در جلسه سخنراني او حاظر شد. واعظ مشهور در اين جلسه كه بعد از ظهر برگزار شده بود، حمله تندي به صوفيه كرد. از آنجا كه مرحوم كوثري در آن زمان از هواداران صوفي‌ها بود، از اين جلسه خارج شد و به منزل خود رفت و تا پيش از ظهر روز بعد رساله‌اي بيست صفحه‌اي نوشت. اين رساله در پاسخ به اظهارات واعظ بود. پيش از ظهر روز بعد كه اين رساله را به واعظ داد، زبان واعظ بند آمد و دست از بدگويي نسبت به صوفيه كشيد.

3. "تاريخ ابن‌كمال" معما‌گونه نوشته شده است. براي مثال وي مي‌گويد: در يك چهارم دوم سال سوم از دهه چهارم از يك سوم سوم... رساله استاد كوثري در واقع حلال معماهاي اين كتاب است. وي اين اثر را نگاشته تا معماهاي "تاريخ ابن‌كمال" را حل كند و براي شرح مقصود كتاب، جدول‌هايي ترسيم كرده است.

4. در شرح حال استاد در كتاب "تأنيب الخطيب" به جاي كلمه "موازين" عبارت "بمناهج" آمده است؛ حال آنكه كوثري نام كتاب را "بموازين" به من املا كرده است. زماني كه از او سؤال كردم كدام عبارت درست است، گفت كه نمي‌تواند به طور قاطع بگويد. بيشترين چيزي كه به ياد مي‌آورد اين است كه اين ترجمه كتاب "معيار سداد" است. كتابي كه توسط جودت پاشا (وزير) در زمينه علم منطق به تركي نگاشته شده است.

7. قرة النواظر في آداب المناظر1 (خطي)

8. النظم العتيد في توسل المريد2 اين اثر در اواخر عمر وي و در شش صفحه چاپ شد.

9. ارغام المَريد في شرح النظم العتيد لتوسل المُريد. اين اثر در آستانه به سال 1328 قمري در 114 صفحه و بدون فهرست و غلط‌گيري (تصحيح) به چاپ رسيد.

10. إصعاد الراقي في المراقي3 (خطي)

11. النقد الطامي علي العقد النامي علي شرح الجامي4 (خطي)

12. الفوائد الكافية في العروض والقافية.(5) اين كتاب به چاپ رسيده، اما نام مؤلف بر روي آن درج نشده.

13. تدريب الوصيف علي قواعد التصريف (خطي)

14. تدريب الطلاب علي قواعد الإعراب (خطي)

15. حنين المتفجع وأنين المتوجع، قصيدة في ويلات الحرب العظمي الأولي (چاپي)

16. إبداء وجوه التعدي في كامل ابن‌عدي (خطي)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اين كتاب، ترجمه كتاب "آداب سداد" است. كتاب "آداب سداد" را جودت پاشا درباره مناظره به تركي نگاشته است.

2. به سال 1318ه‍ .ق در 34 بيت تأليف كرد.

3. به سال 1320ه‍ .ق تأليف شد.

4. كتاب "العقد النامي" توسط شيخ محمد رحمي الكيني از دانشمندان آستانه در يك جلد نگاشته شد. اين كتاب تعليقي بر كتاب "الفوائد الضيائية، شرح الكافية لعبدالرحمان جامي" [در علم نحو] بود. اما استاد كوثري اين اثر را نقد كرد و نام كتاب نقد خود را "النقد الطامي" گذاشت.

5. در كتاب "الاستبصار" (ص 37) به جاي "الكافية" در نام كتاب "الوافية" آمده است.

17. نقد كتاب الضعفاء1 (خطي)

18. التعقب الحثيث2 لما ينفيه ابن‌تيمية من الحديث (خطي)

19. البحوث الوافية في مفردات ابن‌تيمية (خطي)

20. الروض الناظر الوردي في ترجمة الإمام الرباني السرهندي (وفات: 1034ق). وي اين كتاب را در قسطموني3 تأليف كرد. اين تنها كتابي است كه به زبان تركي نگاشته است (خطي)

21. المدخل العام لعلوم القرآن (خطي). اين كتاب دو جلدي را در آستانه تأليف كرد. اين كتاب به دليل پژوهش، دقت و تحقيق، مهم‌ترين اثر كوثري به شمار مي‌آيد. تطبيق ميان مفسرين، از بعد رجالي و نيز متون تفسير، تبيين مطالب مربوط به جمع‌آوري قرآن در دوره‌هاي سه‌گانة آن (دوره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، دوره ابوبكر و دوره عثمان)، مطالب مربوط به خط قرآن، قرائت‌هاي چهارده‌گانه و طبقات قراء و نيز آگاهي كامل از آثار نوشته شده در حوزه‌هاي قرائت، خط و رسم قرآن و شرح حال مفسران به ترتيب تاريخي، از ويژگي‌‌هاي اين كتاب است. كوثري براي هيچ چيز مانند از بين رفتن اين كتاب افسوس نمي‌خورد. او نمي‌دانست اين كتاب كجاست و چه بر سر آن آمده است.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اثر عقيلي.

2. ابن‌تيميه در كتاب "منهاج السنة" ورود برخي روايت‌ها در برخي موضوعات را رد كرده است. كوثري در اين كتاب نقدي بر نوشته‌هاي ابن‌تيميه نگاشته است.

3. از شهرهاي كشور تركيه. (مترجم)

4. از صفحات قبلي اين‌گونه برداشت مي‌شود كه اين كتاب را در سانحه‌اي دريايي از دست داده است. (مترجم)

بخش دوم

1. رفع الريبة عن تخبطات ابن‌قتيبة1 (خطي)

2. صفعات البرهان علي صفحات العدوان.(2) اين كتاب توسط چاپخانه «ترقي» دمشق در سال 1348 قمري و در 54 صفحه به زيور طبع آراسته شد.

3. الإشفاق علي أحكام الطلاق.(3) چاپخانه «مجلة الاسلام» اين اثر را چاپ كرد. (104 صفحه).

4. بلوغ الأماني في سيرة الإمام محمد بن الحسن الشيباني. اين اثر بدون فهرست و تصحيح در 72 صفحه در ضمن رساله‌هاي كم‌يابي كه خانجي چاپ مي‌كرد، انتشار يافت.

5. التحرير الوجيز فيما يبتغيه المستجيز.(4) اين كتاب در سال 1360 قمري در 47 صفحه توسط چاپخانه «الأنوار» منتشر شد.

6. تأنيب الخطيب علي ما ساقه في ترجمة ابي‌حنيفة من الأكاذيب.(5) اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اين كتاب در پاسخ به ابن‌قتيبه و در اوايل اقامت ايشان در مصر نوشته شده است. اين كتاب پاسخي است به خدشه‌هاي ابن‌قتيبه به ابوحنيفه و نيز پاسخي است به اقدام وي در نقل از كتب اهل كتاب. ابن‌قتيبه اعتقاد داشت تورات و انجيل صحيح و قابل استناد هستند.

2. پاسخ به نوشته‌هاي سيد محب‌الدين خطيب، در مجله "الزهراء".

3. پاسخ به كتاب "نظام الطلاق"، اثر شيخ احمد شاكر.

4. اين كتاب نام استادان و شيوخ مرحوم كوثري و استادان اساتيدش را آورده و شرح زندگي بسياري از آنها را نيز ارائه كرده است. اين اثر در عين كوچكي، بسيار سودمند است.

5. اين كتاب براي پاسخ به افتراهاي خطيب بغدادي نوشته شده است. در بخش سيزدهم كتاب "تاريخ بغداد" به هنگام معرفي امام ابوحنيفه، خطيب بغدادي افتراهايي را در حق وي مطرح مي‌كند. علاوه بر اين، مرحوم كوثري به آنچه در حق ابويوسف، محمد بن حسن و حسن بن زياد لؤلؤي مطرح شده، پاسخ مي‌دهد.

اثر در سال 1361 قمري به چاپ رسيد. حجم اين اثر (بدون مقدمه طولاني كه در شرح حال استاد كوثري بر آن نگاشته شده) 200 صفحه است.

7. احقاق الحق بإبطال الباطل في مغيث الخلق1. در سال 1360 قمري چاپخانه الانوار اين اثر را در 66 صفحه به چاپ رساند.

8. أقوم المسالك في بحث رواية مالك عن ابي‌حنيفة و رواية ابي‌حنيفة عن مالك. اين اثر در آخر كتاب «إحقاق الحق» به چاپ رسيده است. (ص 67ـ72)

9. تذهيب التاج اللجيني في ترجمة البدر العيني (وفات: 855ق). وي شرح خود بر صحيح بخاري را تلخيص و در ابتداي اين كتاب چاپ كرده است.

10. الإهتمام بترجمة ابن‌الهمام (وفات: 861 ق). (چاپ نشده)

11. عتب المغترين بدجاجلة المعمرين2 (خطي)

12. تحذير الخلف من مخازي أدعياء السلف (خطي)

13. قطرات الغيث من حياة الليث (وفات: 175 ق) (خطي)

14. الحاوي في سيرة الإمام ابي‌جعفر الطحاوي (وفات: 321 ق) اين كتاب در سال 1368 قمري در چاپخانه الانوار در 43 صفحه به چاپ رسيد.

15. فصل المقال في بحث الأوعال. اين كتاب را در زمان‌هاي بعد «فصل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. به اظهارات نادرست نوشته شده در كتاب "مغيث الخلق" پاسخ مي‌دهد؛ زيرا در صفحات يازدهم و دوازدهم اين كتاب مطالب ناروايي درباره حنفي‌ها مطرح شده است.

2. در اين كتاب به ادعاهاي رواج يافته ميان برخي از ثبت و ضبط‌كنندگان دربارة عمرهاي نجومي و چندصدساله پاسخ مي‌دهد. ايوبي اين كتاب را در سفر دوم شيخ به شام از وي به عاريت گرفت و نزد او ماند.

المقال في تمحيص أحدوثة الأوعال» ناميد.(1) (خطي)

16. البحوث السّنية عن بعض رجال أسانيد الطريقة الخلوتية2 (خطي و چاپ شده).

17. نظرة عابرة في مزاعم من ينكر نزول عيسي ( عليه السلام ) . چاپخانه امين عبدالرحمان، سال 1362 قمري، 67 صفحه بدون تصحيح‌ها.

18. نبراس المهتدي في اجتلاء أنباء العارف دمرداش المحمدي (وفات: 929 ق)، چاپخانه الانوار، 1364 ق، 31 صفحه.

19. النكت الطريفة في التحدث عن ردود ابن‌أبي‌شيبة علي ابي‌حنيفة3، چاپخانه الانوار، سال 1365ق، 273 صفحه.

20. رفع الاشتباه عن مسألتي كشف الرؤوس و لبس النعال في الصلاة. چاپ 1366 ق، 24 صفحه.

21. ترجمة العلامة محمد منيب العنتابي4 (وفات: 1238 ق) (خطي)

22. من عبر التاريخ5 ناشر: سيد عزت عطار، چاپ 1367ق، 32 صفحه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. در اين كتاب به حديث خرافي مبني بر اينكه حاملان عرش "قوچ" هستند، پاسخ داده مي‌شود. اين كتاب از نزديك به 12 سال پيش، در كشور مصر تنش ايجاد كرد.

2. اين كتاب را در ربيع الثاني سال 1362ه‍ .ق و به دستور شيخ عبدالخالق بشراوي (وفات: 1366ه‍ .ق) نگاشت. در اين كتاب شرح حال سيزده شيخ خلوتي را در ده صفحه بزرگ نوشته است. اصل اين كتاب كه به دست‌خط خود ايشان است، نزد بنده است. يك نسخه كپي از آن را براي نويسنده ارسال كرده‌ام.

3. ابن‌ابي‌شيبه ادعا كرد كه ابوحنيفه در 125 مسئله از مسائل اصلي اجتهادي، با احاديث صحيح مخالفت كرده است. مرحوم كوثري اين كتاب را نوشت تا با نقد و بررسي ادله دو طرف بتواند در زمينه تفاوت مدارك استنباطي فقيهان و نيز تحولات فقه اسلامي پرده از حقايق بسياري بردارد.

4. اين كتاب را به درخواست بنده در رمضان 1367ه‍ .ق نگاشت.

5. دربارة هشت مسئله تاريخي بحث و بررسي مي‌كند.

23. حسن التقاضي في سيرة الإمام ابي‌يوسف القاضي (وفات: 182ق) چاپخانه الأنوار، 1368 ق، 103 صفحه.

24. لمحات النظر في سيرة الإمام زفر (وفات: 158 ق) چاپخانه الانوار، 1368ق، 30 صفحه.

25. الإمتاع بسيرة الإمامين الحسن بن زياد (وفات: 204 ق) و صاحبه محمد بن شجاع (وفات: 266 ق) چاپخانه الانوار، 1368ق، 70 صفحه.

26. الترحيب بنقد التأنيب1 ناشر: كتابخانه خانجي، 1369 ق، 52 صفحه.

27. محق التقول في مسألة التوسل2 چاپخانه الانوار، 1369 ق، 18 صفحه.

28. تعطير الأنفاس بذكر سند ابن‌أركماس3، اين اثر در ضمن مجموعه‌اي چاپ شد. 1369 ق. چاپخانه الانوار، (صفحات 9 تا 11 اين مجموعه).

29. الإفصاح عن حكم الإكراه في الطلاق والنكاح، مجموعه پيشين، صفحات 12 تا 16.

30. الاستبصار في التحدث عن الجبر والاختيار4چاپخانه الانوار، ذيقعده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وي از تهديد به نقدي كه از سوي مؤلف كتاب "طليعة التنكيل" مطرح شده بود، استقبال كرد.

2. در اين كتاب اتهام شرك‌ورزي به توسل‌‌جويندگان به رسول خدا و خاندان پاكش را ردّ كرده و آنها را واسطه حقيقي ارتباط با خداوند مي‌داند.

3. اين كتاب را بنا به درخواست برادر فاضل حاج ابراهيم ختني (از دانشمندان مدينه منوره) نگاشت. از آن‌جا كه نسخه‌اي از كتاب را نزد خود نگه نداشته بود، بنده يك نسخه از اصل كتاب را در مدينه كپي كردم و براي ايشان آوردم.

4. در اين اثر، به شيخ مصطفي صبري توقادي پاسخ مي‌دهد. شيخ صبري توقادي در حكومت عثماني، سمت شيخ‌الاسلام داشته است.


| شناسه مطلب: 73633