بخش 10
گفتار یازدهم : ویژگی#160;های حکومت حضرت مهدی برقراری عدالت احکام اسلام ، تجلّی عدالت خواهی نگاهی به حکومت کوتاه علی ( علیه السلام ) حکومت حضرت مهدی از دیدگاه روایات دو ویژگی مهم در عصر حضور پاسخ به یک سؤال مهم چهره حکومت مهدی ( علیه السلام ) پاسخ به یک سؤال توصیف عدل گستری مهدی از زبان علی ( علیه السلام ) روند تاریخ به انسان#160;ها بشارت می#160;دهد خلاصه گفتار یازدهم سؤالات گفتار یازدهم
229 |
گفتار يازدهم
ويژگي هاي حكومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
231 |
برقراري عدالت
آنچه مسلّم است حضرت مهدي ( عليه السلام ) حكومتي را برقرار خواهد كرد كه انبياء عظام و حضرت ختمي مرتبت و آباء ارجمندش يعني ائمه اطهار ( عليهم السلام ) به دنبال آن بودند و لذا بايد ديد اين بزرگان در صدد ايجاد چه نوع حكومتي بوده اند ؟
قرآن كريم غرض نهايي انبيا و يگانه هدف عالي آنان را اقامه قسط و عدل معرّفي مي كند و مي فرمايد : ( لَقَدْ أرسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيَّناتِ وَأنْزَلْنا مَعَهُم الْكِتابَ وَالْمِيزانَ لِيَقُومَ الْناسُ بِالْقِسْطِ ) ( 1 ) ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان ( يعني قوانين عادلانه را كه بتوانند حق را از باطل تشخيص دهند ) ، نازل نموديم تا مردم به عدالت قيام كنند .
همچنين در سوره بقره هدف از بعثت انبيا را داوري نمودن بين مردم در اختلافاتي كه پيش مي آيد ، دانسته و فرموده : ( فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيّينَ مُبَشِّرينَ وَمُنْذِرينَ وَأنْزَلَ مَعَهُم الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ فِيما اخْتَلَفُوا فيهِ ) ( 2 ) كه در اينجا هم به مسأله برقراري عدل و عدالت در جامعه اشاره دارد . بنابراين ، ويژگي حكومتي كه انبيا به دنبال آن بودند
عدالت خواهي و عدالت پروري است ، حكومتي كه تحقق ايده و خواسته صاحبان
1 . حديد : 25
2 . بقره : 213
232 |
ايمان و در رأس آنها رسولان و امامان ( عليهم السلام ) است و در سوره حج اينگونه ترسيم شده : ( الَّذينَ إنْ مَكَّناهُم في الأْرضِ أقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأمَرُوا بِالُمَعْروفِ وَنَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلّهِ عاقِبَةُ الأُمور ) كساني كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مي دارند و زكات مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و پايان همه كارها از آنِ خداست .
در اين آيه هم حكومتي را مورد توجّه نيكان و پاكان معرفي مي كند كه در
آن ارتباط مردم با خداي خود و نيز با محرومين جامعه برقرار شود و يكديگر را به خوبي ها توصيه نمايند و از بدي ها باز دارند و چنين جامعه اي قطعاً عدالت محور خواهد شد .
احكام اسلام ، تجلّي عدالت خواهي
براي آگاهي از ماهيت حكومتي كه مورد نظر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و مورد توجه و خواسته تمامي ائمه بوده و هست ، كافي است به محتواي مكتب اسلام و بايدها و نبايدهاي آن و بهويژه به مسائل اخلاقي اسلام كه بشريت را از ظلماتِ وهم و صفات زشت به عالم نور و تزكيه نفس مي رساند و او را يك فرد ايثارگر و خداي جو قرار مي دهد ، نگاهي بيفكنيم ، خواهيم ديد كه آن حكومت عادلانه و عدل پرور چيزي غير از پياده نمودن احكام اسلام نيست .
با نگاهي به فقه اسلام در بخش معاملات و سياسات درمي يابيم كه تا چه اندازه دقّت به عمل آمده تا جلو ظلم ها و اجحاف ها گرفته شود خودكامگي ها و خودخواهي را بگيرد آيا با رعايت نمودن احكام قضا و شهادات و شرائط قاضي و قواعد فقهي عدالت اجتماعي برقرار نمي گردد ؟
حتّي احكام عبادات از قبيل اباحه مكان و لباس و قرباني و احرامي ووو كه مورد ابتلاي اهل ايمان است بر مبناي ظلم ستيزي مقرّر شده و از تصرّف به مال و ملك و حق مردم به طور عدواني جلوگيري مي كند .
همچنين با نگاهي به مسائل حقوقي اسلام از قبيل حق والدين بر فرزند وبالعكس ،
233 |
حق زوج بر زوجه وبالعكس ، حق راعي بر رعيت وبالعكس ، حق كارفرما بر كارگر
وبالعكس ، حق همسايگان بر يكديگر و حتّي حقوق حيوانات بر انسانها . ( 1 ) و با توجّه به اين مسائل حياتي و به كار بستن آنها واقعاً زندگي بشري رنگ و بوي ديگري پيدا مي كند اگر بر اين دو يعني فقه و حقوق اسلامي ، دستورات اخلاقي را ضميمه كنيد و محبّت و ايثار و نوع دوستي و گذشت و عفو بر جامعه حاكم گردد آيا جايي براي تعدّي و تجاوز باقي مي ماند ؟ آيا بوي بهشت و بهشتيان از چنين جامعه اي به مشام نمي رسد ؟
مسؤوليت همه مكلّفين از پير و جوان ، زن و مرد ، در آشكارا و نهان ، در شهر و بيابان ، امر به معروف و نهي از منكر است كه تارك آن ، مرده متحرك معرفي شده و انجام آن از بزرگترين تكاليف دانسته شده و در اهميت آن همين بس كه علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :
وَما أعمالُ البرِّ كُلُّها وَالْجَهادُ في سبيلِ اللهِ عِنْدَ الأمر بِالْمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ الْمُنْكرِ إلاّ كَنَفَثة في بَحر لُجّي . ( 2 ) تمامي كارهاي نيك حتي جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهي از منكر مانند قطره اي از آب دهان در برابر درياي موّاج مي باشد .
اگر امر بمعروف و نهي از منكر با اين شدّت بر همگان واجب شد براي اين است كه عدالت و حق در همه جا پياده شود و پليس و ناظر آن هم خود مردم باشند و اين نظارت عمومي باعث شود كه كسي از خط سير عدل و حق پا فراتر نگذارد . و همچنين اسلام به همگان دستور مي دهد كه به يكديگر توصيه حق و توصيه صبر داشته باشيد ( تَواصَوا بِالْحَقِّ وَتَواصَوا بِالْصَّبرِ ) و نيز يكديگر را نصيحت كنيد .
قرآن به پيروان خود دستور مي دهد كه با دشمن خود بر اساس عدالت رفتار كنيد ، مبادا بغض و عداوت ، باعث شود كه افراد را از عدالت و رعايت آن ، حتي در مورد دشمنان خود دور گرداند ( 3 ) ؛ زيرا يكي از عوامل ظلم و حق كشي ها همين بغض و كينه توزي نسبت به يكديگر است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در وسائل الشيعه فصلي تحت عنوان ( احكام الدّواب ) حقوق حيوانات بيان شده است .
2 . نهج البلاغه حكمت 374 .
3 . مراجعه شود به آيه 8 سوره مائده .
234 |
نگاهي به حكومت كوتاه علي ( عليه السلام )
بهترين براي آن حكومتي كه مورد علاقه انبيا و ائمه اطهار ( عليهم السلام ) بوده حكومت كوتاه علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) است ، ( 1 ) كه در اين مدّت كوتاه با وجود شعلهور شدن آتش در جنگ هاي ، جمل و صفين و نهروان ، عدالت علي ( عليه السلام ) در اداره حكومت برقرار بود حتّي عدالت در ميدان جنگ و در برخورد با دشمن نيز كاملا رعايت مي شد در صفين بعد از باز پس گرفتن شريعه و در اختيار داشتن آب استفاده از شريعه و آب را براي لشگر معاويه آزاد مي كند در حالي كه معاويه استفاده از آب را براي لشكريان علي ( عليه السلام ) ممنوع كرده بود .
ايشان در زمان حكومتش سيره پيغمبر اكرم را كه مدت ها فراموش شده بود احيا نمود ، مساوات و عدالت اجتماعي را اجرا كرد ، تمامي امتيازات را از بين برد ، حكمرانان و فرمانروايان بي بند و بار را عزل نمود ، اموالي را كه از بيت المال به غارت رفته بود و يا املاك و مستغلاتي را كه مقام خلافت بخشيده بود پس گرفت و هر كسي را كه از مقررات ديني تخلّف مي نمود مجازات مي كرد . با تمام شجاعتي كه داشت بي اندازه مهربان و رئوف بود در جنگ ها زنان و كودكان و ناتوانان را نمي كشت و اسير نمي گرفت فراريان را تعقيب نمي نمود ، هرگز علاقه به ريختن خون نداشت بلكه عاشق هدايت شدن و رستگاري مردم بود ، هنگام عصر به دشمن حمله مي كرد كه زخمي ها خود را به كنار كشند و اگر كسي مي خواهد از ميدان فرار كند از تاريكي شب استفاده كند و با فرا رسيدن شب افراد كمتري كشته شوند .
به عناوين و القاب بي اعتنا بود . هنگامي كه حضرت به سمت اهل شام براي جهاد مي رفت به شهر انبار نزديك شد ، مردم به جهت تعظيم و احترام از مركب هاي خود پياده شدند و مقابل حضرت به عنوان احترام با شتاب حركت مي كردند حضرت فرمود : اين چه كاري است كه انجام مي دهيد ؟ گفتند : ما اميران خود را اين گونه تعظيم و تجليل مي كنيم ، حضرت فرمود : اميران شما از اين عمل سودي نمي برند و شما هم خود را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در تتمه المنتهي مدّت خلافت حضرت را چهار سال و نه ماه و چند روز مينويسد .
235 |
زحمت مي افكنيد .
و بالاخره علي ( عليه السلام ) براي بدست آمدن خلافت اسلامي در شورايي كه عمر براي بعد از مرگ خود طرّاحي كرد حاضر نبود بر خلاف عقيده خود كلمه اي را اظهار كند و حاضر نبود در ازاي به دست آوردن سلطنت و حكومت حتي بر موري ظلم نمايد . و هنگام فرارسيدن شهادت با جمله ( فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَه ) با دنيا و مظاهر آن وداع مي كند . ( 1 )
اصولاً نام علي با ، واژه عدالت دو كلمه لازم و ملزوم هستند آن چنان كه دانشمند مسيحي با شناخت شخصيت والا و الهي علي ، شيفته او مي گردد و با افتخار ، براي معرّفي او به جهان بشريت ، قلم به دست مي گيرد و كتابي با نام ( صوت العدالة الانسانيه ) تأليف مي كند و نيز ديگري مي گويد :
ماتَ عَلِيُّ بنُ اَبيطالِب لِشِدَّةِ عِدالِتِه ماتَ وَالصَّلاةُ بَيْنَ شَفَتَيْهِ ماتَ وَفي قَلْبِهِ الشَّوقُ إلي رَبِّهِ .
از اين بحث دو مطلب براي ما روشن مي گردد تمام انبيا و اولياي الهي در آرزوي تحقق يافتن و بلكه در مقام اقامه حكومت عادلانه و عدالت گستر بوده اند گرچه متأسفانه بسياري از آنها در مسير برقراري چنين حكومتي از دنيا رفتند و يا آنان را كشتند .
بنابراين اگر ما انبياء و ائمه ( عليهم السلام ) را مناديان عدالت و عاشقان عدل و داد و شهيدان راه برقراري قسط و عدل بدانيم هرگز گزاف گوئي نكرده ايم البته ناگفته نماند كه انبياء عظام با زحمات طاقت فرساي خود اولاً هر يك به سهم خود مردم را بيدار كردند و از ظلم و ستم و طاغوت و طاغوتيان متنفّر ساختند و در واقع زمينه را براي برقراري حكومت عادلانه آماده كرده اند و ثانياً اگر به عدالت اجتماعي به طور كامل دست نيافتند و به آن حكومت ايده آل نرسيدند ولي توانستند عدّه اي را چه كم و چه زياد دعوت به ايمان نمايند و آنان را با عدل و عدالت آشنا كنند زيرا شيوه انبيا اين نيست كه يا حكومت به دست ما بيفتد و الاّ ما كاري با مردم نداريم ، خير اينطور نيست انبياء همچون طبيباني دلسوز هستند كه اگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . براي توضيح و دستيابي به اموري كه فهرست وار پيرامون عدالت خواهي و حكومت علي ( عليه السلام ) گفته شد به كتاب موسوعة الامام علي بن ابيطالب ج 4 و كتاب الفصول المأئه و . . . مراجعه شود .
236 |
يك مريض هم پيدا كنند به مداواي او مي پردازند و خلاصه اگر نتوانند عدالت اجتماعي را برقرار كنند به برقراري عدالت هاي خانوادگي و بلكه فردي مي پردازند و مي گويند : ( يا أيّهَا الّذينَ آمنُوا قُوا اَنْفُسَكُم وَأهلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسِ وَالْحِجارَةِ عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللهَ ما اَمَرهُم وَيَفْعَلُونَ ما يُؤمَرُونَ ) . ( 1 )
در اين آيه شريفه مي فرمايد : خود و خانواده خود را از آتش جهنم نجات دهيد و در جاي ديگر مي فرمايد : اگر رفيق و مصاحبي يافتي دو نفره والاّ يك نفره ، قيام كن و خود را متصف به ايمان و عدالت بگردان ( قُلْ إنَّما أعِظُكُم بِواحِدَة أنْ تَقَومُوا لِلّهِ مَثْني وَفُرادي . . . ) ( 2 ) و بعد هم توصيه مي كنند از كمي جمعيت خود وحشت نكنيد ( وَلا تُستَوحشُوا في طَريقِ الْهُدي لِقلَّةِ أهلِهِ ) ( 3 ) و بر اساس همين تلاش انبياء عظام مي نگريم هزاران هزار انسانهاي مؤمن و خداي جو و عادل پيدا شد و بلكه امّت هاي بزرگي همچون يهود و نصاري و ديگران در جهان شكل گرفتند .
انبيا و اولياي الهي به دلايل گوناگون نتوانستند حكومت كاملاً عدل محور ، را پياده كنند امّا حضرت مهدي ( عليه السلام ) طبق روايات فراوان بر اساس فراهم آمدن شرائط و مرتفع شدن بسياري از موانع به اين قلّه رفيعه يعني برقراري حكومت دادگستر نائل خواهد شد و براي بشريت بعد از بهره مند شدن از مزاياي آن حكومت و زندگي راحت در زير سايه چنين حكومتي ، ثابت مي شود كه خداوند حكيم از ابتداي خلقت و رسالت آدم ابوالبشر چنين حكومت و زندگي را براي بندگان خود خواسته بود ولي انسان ها با سوء اختيار خود بهشت دنيوي خود را به جهنم سرا و زد و خورد و ظلم و ستم سپري كردند و آن روز تأسف مي خورند و پشت دست خود را مي گزند كه چرا دنبال انبياء نرفتند و جواب مثبت به آنان ندادند . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تحريم : 6
2 . سبأ : 46
3 . نهج البلاغه : حكمت 374 .
4 . همان ندا و صدائي را كه ظالمين در قيامت مي كنند و مي گويند : ( يوم يعضّ الظالم علي يديه يقول ياليتني اتخذت مع الرسول سبيلاً ) فرقان : 27 .
237 |
حكومت حضرت مهدي از ديدگاه روايات
همان گونه كه از مطالب قبل دانستيم آن حكومت مورد علاقه همه انبيا و ائمه اطهار ( عليهم السلام ) در زمان ظهور حضرت بقية الله اعظم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) برقرار مي شود و مردم طعم حكومت الهي را مي چشند .
ولي بسياري از صاحبان ايمان و منتظران حضرت دوست دارند بدانند كه كيفيّت حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) در روايات اهلبيت چگونه ترسيم شده كه در بيش از سيصد روايت آمده : ( يملأ الله الأرض به قسطاً وعدلاً ) بهوسيله حضرت مهدي ، خداوند متعال زمين را پر از عدل و داد مي كند .
حضرت مهدي ( عليه السلام ) در كنار خانه كعبه به فرمان الهي ظهور مي كند . پرچم و شمشير و عمامه و پيراهن پيامبر با اوست و به قتل دشمنان خدا و اسلام مي پردازد و از ستمگران انتقام مي گيرد . ياران ويژه او سيصد و سيزده نفرند كه در مكه به او ملحق مي شوند . اين ها مرداني جنگجو و سلحشور و صالح و با ايمان ، و راهبان شب و شيران روزند . دل هاي آنان همچون آهن ، محكم ، و در اطاعت از آن حضرت كوشا مي باشند و به هر مقصدي حركت كنند پيروز مي شوند .
امام بعد از مدّتي به سوي مدينه حركت مي كند و در آنجا به مبارزه مي پردازد و سپس با سپاه خود به سوي عراق و كوفه ميرود در كوفه با سيّد حسني ملاقات مي كند ( 1 ) سيد حسني و سپاهيان او با امام بيعت مي كنند و عيسي مسيح ( عليه السلام ) از آسمان فرود مي آيد و امام را ياري مي كند و در نماز به ايشان اقتدا مي نمايد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سيد حسني از بزرگان شيعه است كه از ايران و ناحيه ديلم و قزوين قيام مي كند هرگز ادعاي امامت ندارد بلكه مردم را به روش ائمه معصومين دعوت مي نمايد پيروان زيادي پيدا مي كند و به سوي كوفه حركت مي كند و مسير را از فسق و فجور پاك ميكند وقتي به كوفه مي رسد به او خبر مي دهند كه امام قائم با ياران خود به نواحي كوفه آمده اند و چون با امام ملاقات مي كند امام را مي شناسد امّا براي آشنائي لشگريان خود با امام از حضرت مي خواهد مواريثي كه از پيامبران نزد اوست ارائه دهد حضرت ارائه مي كند و نيز معجزاتي آشكار مي نمايد نتيجةً سيد حسني و لشكريان او ( به جز گروهي از آنان ) با امام بيعت مي كند . ( بحار الانوار : ج53 ، ص15 ، كفاية الموحدين : ص842 ) .
238 |
امام ( عليه السلام ) كوفه را مركز حكومت خود قرار مي دهد و شرق و غرب جهان را فتح مي كند و اسلام را در همه جا حكمفرما مي سازد .
در حكومت امام ، بركات زمين آشكار و ثروت و نعمت و محصولات فراوان و فقر از بين مي رود به طوري كه براي دادن زكوات و صدقات فقيري پيدا نمي كنند ، عدل و امنيّت در همه جا سايه گستر مي شود حتي اگر پيرزني ، طبقي از طلا و جواهر بر سر گيرد و تنها از شهري به شهري برود كسي مزاحم او نمي شود ، گنجينه هائي كه در زمين نهفته است مورد استفاده قرار مي گيرد ، حضرت با دست كشيدن بر سر افراد ، عقل هاي آنان را كامل مي كند ، دين با تمامي ابعاد خود جلوه گر مي شود بدعت ها بهوسيله حضرت و اصحابش از بين مي رود مردم به عبادات رو مي آورند ، كسي نيست بغض اهل بيت در دلش بوده باشد .
در حكومت حضرت ، نماز ، زكات ، امر به معروف ، نهي از منكر بهوضوح انجام مي گيرد ، و اين چهار به عنوان شاخصه حكومت امام قرار مي گيرد زيرا در روايتي كه از حاكم حسكاني ( يكي از بزرگان اهل سنت است و 210 آيه از قرآن و 1163 حديث در فضائل اهلبيت آورده ) نقل شده ( 1 ) كه از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي نمايد كه : ابي عبيده حذاء از حضرت سؤال كرد : چگونه صاحب الأمر را بشناسيم ؟ حضرت اين آيه را تلاوت كرد ( الَّذينَ إنْ مَكَنّاهُم فِي الأَْرْضِ أقامُوا الصَّلاةَ وَاَتَوُا الزَّكاةَ وَاَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلّهِ عاقِبِةُ الأُْمُورِ ) ( 2 ) سپس حضرت فرمود : هر وقت مردي از ما اهلبيت را ديدي كه برنامه هائي را كه اين آيه اعلام مي كند اجراء مي نمايد از او پيروي كنيد كه او صاحب امر است .
در حديثي كه از امير المؤمنين ( عليه السلام ) نقل شده ( 3 ) كه حضرت مهدي در موقع بيعت اموري را با مردم شرط مي كند از جمله اين است كه : دزدي نكنند ، مرتكب زنا نگردند ، فحش و دشنام ندهند ، هتك حرمت كسي را ننمايند ، به خانه اي هجوم نبرند ، كسي را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رساله وابستگي جهان به امام زمان : ص41
2 . حج : 41
3 . منتخب الأثر ، ص 469
239 |
به غير حق نزنند ، طلا و نقره و گندم و جو را ذخيره نكنند ، شراب نخورند ، خز و حرير نپوشند ، راهزني ننمايند و راه را نا امن نسازند ، موادّ غذائي را احتكار نكنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند .
و نيز حضرت در ضمن بيعت ، با خود شرط مي كند ، كه مانند آن ها عمل نمايد ، مثل آن ها لباس بپوشد و بر مركبي كه آنان سوار مي شوند سوار شود و به اندك ، راضي گردد و حاجب و درباني براي خود قرار ندهد و نيز از ويژگي هاي حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) اين است كه : بر كارگزاران سخت مي گيرد ، تا مبادا در انجام وظيفه خود كوتاهي كنند و يا انتظار رشوه و هديه از جانب مردم داشته باشند .
مردم با هم مهربان مي شوند ، باران هاي نافع در موقع مي بارد ، توجه مردم به خدا زياد مي شود ، ويرانه ها آباد مي گردد ، و دل هاي مردم شادمان مي گردد و . . . ( 1 )
و مي توان شاخصه حكومت حضرت مهدي را در يك جمله گفت و آن همان است كه در صدها روايات آمده كه قسط و عدل در جامعه گسترش پيدا مي كند و آنچه كه در جامعه حكم فرما مي شود قانون ونظم است .
دو ويژگي مهم در عصر حضور
دو چيز در زمان ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) در جامعه واقع مي شود كه مي توان گفت : زمينه ساز گسترش عدالت در جامعه مي شود .
اوّل : ارتقاء سطح علمي به طوري كه قابل مقايسه با قبل از ظهور نخواهد بود زيرا طبق روايتي كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده ( 2 ) مي فرمايد : علم بيست و هفت حرف است و تمامي علومي را كه بهوسيله پيامبران انتشار يافته نتيجه دو حرف از آن 27 حرف است وقتي كه حضرت قائم قيام مي كند آن 25 حرف ديگر منتشر مي سازد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . براي دسترسي به روايات در اين زمينه ونيز خصوصيات بيشتر مراجعه شود به غيبت نعماني ص212 و ص 230 و ص 236 و منتخب الأثر از ص 290 تا ص 307 و نيز ص 482 و ص 483 و بحار الانوار ، اثبات الهداة ، دادگستر جهان ، جزوه امام زمان مؤسسه در راه حق و كفاية الموحدين .
2 . كفاية الموحدين : ج2 ، ص880
240 |
دوّم : رشد عقل انسان ها است ، امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : زماني كه قائم ما قيام نمايد دست مبارك خود را بر سر مردم مي گذارد و عقول آن ها بر سر ايشان جمع ، و نيروي فكر و تعقّل آنان كامل مي گردد . ( 1 )
در جامعه اي كه عقل و علم حكمفرما است و فرهنگ حاكم ، فرهنگ علمي و عقلاني است قهراً اخلاق نيكو ، مهر و محبت ورزيدن به يكديگر ، رعايت قانون ، شوق به عبوديت و بندگي خدا ، حكمفرما خواهد شد در واقع گسترش عدالت در جامعه به طور جبر و فشار نيست بلكه زمينه هاي گسترش عدالت در جامعه فراهم مي آيد ، در جامعه اي كه شاخصه آن دانش و بينش بوده باشد كجا پرونده هاي جنائي و حقوقي متراكم خواهد شد و در جامعه اي كه عقول افراد آن رشد يافته جائي براي گسترش فساد و ظلم و تعدّي باقي نمي ماند .
پاسخ به يك سئوال مهم
سئوال مي شود كه در حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) وضع كافران و منافقان و بطور كلي غير مسلمانان چه خواهد شد ؟ آيا اين ها تماماً از بين برداشته مي شوند و كشته مي شوند ؟
در پاسخ به اين سئوال گفته مي شود : انسان ها در هر مذهب و كيشي كه هستند وقتي مي نگرند جامعه اي بر اساس عدالت و ارتقاء علمي برقرار شده و گنجينه هاي طبيعت در آن كشف شده و وضع مردم از فقر و نابساماني ها نجات يافته و امنيّت در شهر و روستا و بيابان ها برقرار است و در كنار همه اين امور ملّت نصاري با اين كثرت جمعيّت در روي زمين ، مشاهده مي كنند كه پيامبر عظيم الشأن آن ها آمده و پشت سر حضرت مهدي نماز مي خواند و او را ياري مي كند قهراً مردم فوج فوج به اسلام و نيز به محور و قطب آن يعني وجود امام زمان ايمان مي آورند آن هم با رغبت ، كما اينكه در صدر اسلام بعد از آگاهي مختصري از احكام اسلام و روش و شيوه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) براي مردم حاصل شد ، آنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كمال الدين ، ج 2 ، باب 58 ، حديث 22 .
241 |
فوج فوج به اسلام گرايش پيدا كردند كه قرآن خبر مي دهد و مي فرمايد : ( يَدْخُلُونَ فِي دينِ اللهِ أفْواجاً ) . ( 1 )
وحال آنكه وضع جامعه و بسط وعدالت و رفاه و آگاهي از تعاليم حيات بخش اسلام در زمان ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) قابل مقايسه با صدر اسلام نيست .
بنابراين اگر انسان ها با عقل و فكر حركت كنند و نيز اگر حكومت آن عصر را با حكومت هاي طاغوتي قبل مقايسه كنند قطعاً به اسلام و امام زمان ايمان مي آورند و بلكه خوشحالند از اين نعمت عظمي كه براي آن ها پيش آمده . بله در هر عصر و زماني نيز گروهي معاند و لجوج و خودخواه و كوته فكر هستند كه مي خواهند فكر خود را بر همگان تحميل كنند و خلل در حكومت و جامعه ايجاد كنند با چنين افرادي بايد برخورد شود كما اينكه عقلاء ، اين برخورد را منصفانه و به نفع جامعه مي دانند كه امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ قطعاً با چنين افرادي برخورد خواهد كرد و اين ميكرب هاي خطرناك و مزاحم را از سر راه بر مي دارد .
صدها چراغ دارد و بي راهه مي رود * * * بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش
چهره حكومت مهدي ( عليه السلام ) از ديدگاه نهج البلاغه
حضرت امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) خبر داده كه در آينده مردم و اهل دنيا به ما رو مي آورند و سرانجام به در خانه ما زانو خواهند زد حضرت مي فرمايد :
لَتَعْطِفَنّ الدُّنيا عَلَينا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ علي وَلدِها . و تلا عقيب ذلك :
( وَنُريدُ أنْ نَمُنَّ عَلَي اْلّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأْرض وَنَجْعَلَهُمْ أئمَةً وَنَجعَلَهُم الْوارِثينَ ) . ( 2 )
دنيا پس از چموشي همچون شتري كه از دادن شير به كسي كه او را مي دوشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره نصر .
2 . نهج البلاغه قسمت قصار ، حكمت 209 و آيه ذيل حديث ، سوره قصص آيه 5 .
242 |
خودداري مي كند و شير را براي بچه خود نگه مي دارد به ما خانواده روي مي آورد ( 1 ) و سپس اين آيه را تلاوت نمودند ، مي خواهيم بر مستضعفين زمين منّت بگذاريم و آنها را پيشوايان زمين و وارثان آن قرار دهيم .
موضع مولايمان علي ( عليه السلام ) در زمان حيات و شهادتش با الآن خيلي تفاوت كرده ، آن روز جنازه حضرت را مخفيانه دفن مي كنند كه مبادا به جنازه و قبر حضرت جسارتي شود ، امّا امروز دانشمندان مسيحي همچون جرج جرداق و دانشمندان مادّي هم چون شبلي شميل مديحه سراي حضرت مي باشند . اگر آن روز ريحانه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را به همراه فرزندان و اصحاب با وفايش با لب تشنه سر از بدنشان جدا ساختند ، امروزه ميليونها نفر در اطراف و اكناف جهان به او عشق ميورزند و حتي عدّه اي از غير مسلمانان متوجّه عظمت و جلالت حضرت شده اند ، تا جائي كه با نذر و توسّل به ايشان از خداوند حاجات خود را مي گيرند .
اگر آن روز امام صادق ( عليه السلام ) را نشناختند و با آشكار نمودن چهره اي همچون ابو حنيفه بر چهره حضرتش پرده و حجاب افكندند ، امروز علم و دانش شاگردان امام صادق در روايات و احاديث واصله از ايشان چشم خردمندان و دانشمندان را خيره نموده است .
و امّا در رابطه با كلام علي ( عليه السلام ) پيرامون كيفيّت حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام )
مراجعه شود به خطبه 126 نهج البلاغه كه تمام شارحين نهج البلاغه متفقاً مي گويند : ( 2 ) ( فرازهائي از اين خطبه به عصر ظهور حضرت قائم ( عليه السلام ) و ) گرچه اصل خطبه
1 . يا كلام حضرت را اينگونه معني كنيم : أهل دنيا نسبت به ما خانواده همچون شتري است كه از دست فرزند خود عصباني و خشمگين شده و با آن چموشي مي كند و نمي گذارد از شيرش استفاده كند ، امّا بالاخره عاطفه مادري او را به سوي فرزند مي كشد .
آري يكروز مي رسد كه انسانها در هر كيش و مذهبي كه هستند به ما اهل بيت متمايل مي گردند گرچه در گذشته زمان به ما جفا و بيوفايي نموده اند ، و اين است حقيقت آن آيه اي كه مي گويد : روزي فرا مي رسد كه خداوند متعال مستضعفين را پيشوايان و حكمفرمايان زمين قرار مي دهد .
2 . مراجعه شود به ج 8 ، منهاج البراعة ، ص 348 .
243 |
به حوادث مهمّ آينده مربوط است . امّا بخشي از فرازهاي آن اختصاص به عصر ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) دارد .
در اين كلام حضرت با اشاره به چهار خصوصيت و ويژگي مهمّ حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) مي فرمايد : يَعْطِفُ الْهَوي عَلَي الْهُدي إذا عَطَفُوا الْهُدي عَلَي الْهَوي وَيَعْطِفُ الرَّأيَ عَلَي الْقُرآنِ إذا عَطَفُوا الْقُرآنَ علَي الرَّأيِ . . . فيُرِيكُم كَيْفَ عَدْلُ السِّيرةِ ويُحِيي مَيِّتَ الكِتابِ وَالسُّنَّةِ .
اوّل : خواسته هاي دل و هوي و هوس ها را به سوي هدايت الهي سوق مي دهد بعد از آن كه مردم ، هدايت الهي را و تعاليم اصيل اسلامي را تحت الشعاع خواسته هاي دل خود قرار داده اند . اكنون گروهي نه فقط به دنبال خواستهاي دل حركت مي كنند و از آن متابعت مي نمايند ، بلكه به هوي و هوس هاي نفساني خود رنگ دين و خدا و اسلام مي زنند و پيروي از نفس اماره را به عنوان ( اله ) تلقّي مي كنند پروردگار به پيامبر اكرم خطاب مي كند و مي فرمايد : ( أرأيْتَ مَنْ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ أفأنتَ تَكُونُ عَلَيهِ وَكيلاً ) . ( 1 )
( آيا ديدي كسي را كه هواي نفس خود را معبود خويش قرار داده ؟ ! آيا تو مي تواني او را هدايت كني ؟ )
حضرت استاد بزرگوار آيت حق ، شيخ مرتصي حائري ( قدس سره ) اين آيه را براي شاگردان خود مي خواند و مي فرمود : كسي كه خواستهاي دل خود را رنگ خدائي زده و آن را دين و صراط مستقيم تصوّر مي كند ، هيچ كسي او را نمي تواند به راه راست سوق دهد حتّي نفس گرم شخص شخيص حضرت ختمي مرتبت ( صلّي الله عليه وآله ) نيز در او اثري نمي گذارد ، اگر اين حالت در يك فرد پيدا شود اين گونه از حق و حقيقت دور مي گردد ، پس آن گاه كه جامعه به اين صورت در آيد چه مي شود ؟ ! از اين كلام مولي علي ( عليه السلام ) استفاده مي شود كه قبل از ظهور وضع جامعه مسلمين در چنين شرايطي قرار مي گيرد و حضرت با ظهور خود ، هدايت الهي و احكام اصيل اسلامي را حاكم مي كند و خواستهاي دل را به سوي هدايت ها و ارشادها سوق مي دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فرقان : 43 .
244 |
پاسخ به يك سئوال
دانستيم كه در عصر ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) ، جلو هوي پرستي ها گرفته مي شود و خواستهاي نارواي دل ، به موازين شرعي و دستورات الهي سوق داده مي شود ، ممكن است كسي سئوال نمايد كه آيا در عصر حكومت حضرت به طور كامل هوي پرستي ها و تمايل هاي بي جا از ميان مي رود ؟ و آيا نفس امّاره ديگر وجود ندارد تا مردم را به اعمال زشت و ناپسند دعوت نمايد ؟
در پاسخ به اين سئوال مي توان گفت : بسيار بعيد است كه در عصر ظهور مطلقا نفس امّاره از بين برود و مردم تماماً از افراط و تفريط در تمايلات و غرائز نجات بيابند زيرا سرشت انسانها از عقل و شهوت تركيب شده و آياتي همچون ( إنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إمّا شاكِراً وَإمّا كَفُوراً ) ( إنَّ النَّفَسَ لأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمَ رَبيّ ) ( وَنَفْس وَما سَوّاها فَألْهَمَها فُجُورَها وَتَقْويها ) و . . . در عصر حضور نيز ، حكمفرما و برقرار خواهد بود .
امّا پيروان هوي و هوس به دو دسته تقسيم مي شوند گاهي اين افراد از شخصيت هاي سرشناس و چهره هاي معروف اجتماعي و سياسي است و مي خواهد به آمال و آروزي خود برسد اگرچه نظم اجتماع و وحدت جامعه در هم بريزد همانند بنيانگذاران سقيفه بني ساعده و طلحه و زبيرها اين گونه اشخاص باعث فتنه و اخلال در نظم و آرامش بوده و هستند گاهي از طريق قلم و مطبوعات و گاهي از طريق سخنراني و تبليغات و گاهي از طرق ديگر جامعه اي را به آشوب مي كشند و مردم را به جان يكديگر مي افكنند ، اين نوع هوي پرستي ها و خود كامگي ها قطعاً در حكومت حضرت مهدي جمع آوري مي شود و هرگز اجازه داده نمي شود كه يك نفر مقاله نويس و يا رئيس قبيله و يا رهبر حزب و سازماني هر جور كه دلخواه او است عمل كند .
امّا در مواردي ، هوي پرستي در زندگي و روش شخصي افراد است از قبيل چشم چراني ها و دستبرد به مال مردم وضايع كردن حقي از هم نوع و . . . ، گرچه با ارتقاء علم و عقل ، مردم نسبت به يكديگر مهربان و نيكوكار مي شوند ، امّا اين نوع هوي پرستي ها
ظاهراً در بعضي از افراد وجود خواهد داشت ولي سيطره قانون در همه جا حتي در بيابان ها و صحراها باعث مي شود كه اين نوع هوي پرستان نيز نتوانند هرگونه كه دلشان
245 |
مي خواهد عمل كنند .
مثلاً در روايات آمده ( 1 ) اگر پيرزني طبقي طلا و جواهر بر سر گيرد و به تنهائي و پياده از شهري به شهري برود كسي مزاحم او نمي گردد و در ثروت او طمع نمي كند .
اين روايت دلالت نمي كند كه تمامي افراد در آن عصر اهل تقوي و عدالت خواهند بود بلكه بدان معناست كه اگر كسي هم بخواهد به ثروت اين پيرزن آن هم در بيابانها تعرّض كند ، از سيطره قانون و پليس خوف دارد چون در روايات آمده تمام كره زمين در مقابل امام زمان مانند كف دستي مي ماند كه به تمامي نقاط اشراف كامل دارد و بر اساس شمشير و عدالت با مردم برخورد مي كند و هيچگونه اغماضي در اين راه نخواهد كرد . ( 2 )
و نيز حضرت ياراني دارد مصمّم و قوي كه آنان را در شهرها و مركز استان ها مي گمارد ، و برنامه آنها رفع ظلم و اجحاف و نيز آباد كردن بلاد و روي زمين است و حضرت آنها را در همه حال مي نگرد و آنان نيز حضرت را مي بينند . ( 3 )
آري اگرحضرت مهدي ( عليه السلام ) وياران او كه مسئوليتي بس گران دارندومي خواهند چهره جهان را دگرگون نمايند غير از اين باشند ، قادر به انجام مأموريت خود نخواهند بود .
چه زيبا فرمود مولاي ما علي ( عليه السلام ) در رابطه با چهره حكومت مهدي موعود كه : يَعْطِفُ الْهَوي عَلَي الْهُدي إذا عَطَفُوا الْهُدي عَلَي الْهَوي آن حضرت خواستهاي دل و هوي و هوس مردم را به سوي هدايت الهي و قانون بر مي گرداند بعد از اين كه مردم به دنبال هوس هاي خود مي رفتند و از هدايت هاي الهي غافل شده بودند اين مربوط به جمله اوّل علي ( عليه السلام ) در نحوه حكومت حضرت قائم .
دوّم : مسلمانان از هر فرقه و گروهي و از هر مسلك و مذهبي كه هستند آرا و نظريات خود را بر قرآن تحميل مي كنند و آيات قرآن را با نظريات خود تطبيق مي دهند ، جبري مسلك ، قرآن را طرفدار جبر مي داند ، و تفويضي طرفدار تفويض ، اشاعره براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جزوه امام زمان ، مؤسسة در راه حق ، ص 89 .
2 . مراجعه شود به غيبت نعماني ، ص 232 و ص 233 .
3 . دادگستر جهان ، ص 319 .
246 |
افكار خودشان به قرآن استناد مي كنند و معتزله براي راه و روش خود نيز به قرآن تمسّك
مي جويد ، البته اين بلاي بزرگي كه بر امّت اسلام وارد شده با داشتن كتابي همچون قرآن كه مي تواند محور وحدت امت اسلامي شود متأسفانه هر گروهي آيات آن را سپر براي دفاع افكار خود قرار داده اند و اين تفرقه و تشتّت كه در امت اسلام مشاهده مي شود ، معلول عدم پيروي از مفسرين و عالمان قرآن است كه در كلام پيامبر به طور تواتر آنها را معرفي كرده و فرموده :
( إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْن كِتاب اللهِ وَعِتْرَتي ) كتاب خدا و عترت مي تواند شما را به سر منزل مقصود برساند و در كنار حوض كوثر شما را به من ملحق نمايد .
آري زماني كه حضرت مهدي ( عليه السلام ) ظهور مي كند ، تمامي آراء و نظريات باطل برچيده مي شود و تمام افراد با معناي حقيقي قرآن آشنا مي شوند و خلاصه اين طور نخواهد بود كه افراد و گروه ها اوّل براي خود رأي و نظريّه بسازند و آماده كنند و سپس از قرآن شاهد بياورند بلكه به محضر قرآن مي روند تا بنگرند قرآن چه نظريه اي را براي آن ها مي پسندد تا آن را سرمشق زندگي و عقايد و افكار خويش قرار دهند و بنا به فرمايش علي ( عليه السلام ) در زمان ظهور مهدي ( عليه السلام ) اين امر مهمّ واقع مي شود و تمامي اقشار پيروي از قرآن مي كنند آن هم قرآني كه از طرف عترت و اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تفسير مي گردد .
سوّم : حضرت مهدي ( عليه السلام ) سيره و روش دادگرانه را به جهانيان نشان خواهد داد و مردم با حقيقت واژه ( عدل ـ عدالت ) آشنا مي شوند و آن را در تمامي شئونات زندگي خود لمس مي كنند .
چهارم : در عصر حكومت حضرت ، تمامي احكام قرآن و سنّت نبوّي ( صلّي الله عليه وآله ) كه به فراموشي سپرده شد احياء مي گردد و مورد توجّه حكومت و مردم قرار مي گيرد .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : زماني كه به حضرت قائم اذن ظهور داده مي شود حضرت بالاي منبر مي رود و مردم را به سوي خود دعوت مي كند و به خداوند متعال قسم مي خورد كه بر اساس سنّت و روش پيامبر عمل نمايد . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . منهاج البراعة ، ج 8 ، ص 352 .
247 |
توصيف عدل گستري مهدي از زبان علي ( عليه السلام )
مطلبي كه در اينجا نبايد از آن غفلت نمود اين است كه كسي چون علي بن ابي طالب كه خود مجسّمه عدل و عدالت خواهي است و دوست و دشمن او را به عظمت و پاكي مي شناسند و حتي حاضر نشد براي برادر خود مقداري از حريم عدالت پا فراتر نهد و بيت المال را به طور مساوات تقسيم نمود و درباره معاويه فرمود : تلاش و جدّيت خواهم كرد تا زمين را از اين شخص وارونه و اين جسم كج انديش پاك سازم ( 1 ) و بالاخره آن كسي كه وقتي مي شنود در گوشه از مملكت اسلامي خلخال از پاي يك زن غير مسلمان كه در تحت حمايت حكومت اسلام زندگي مي كرده درآورده اند پريشان مي شود و ناراحتي خود را ابراز مي دارد ، اين چنين مردي سخن از حكومت عادلانه و عدل پرور فرزندش مهدي سر مي دهد ، گوئي آنچه شخصيّتي مثل علي ( عليه السلام ) در آرزوي آن است ، به دست حضرت مهدي جامه عمل مي پوشد .
تفاوت بسيار وجود دارد ميان آن كه حكومتي را ، مردم عادلانه بدانند ، با حكومتي كه علي ( عليه السلام ) آن را عادلانه بداند و درباره آن بفرمايد : فَيُريكُم كَيْفَ عَدْلُ السِّيرةِ ، روش دادگرانه را به شما نشان خواهد داد . دو نام است كه هميشه با كلمه ( عدل ) قرين بوده 1ـ نام علي ( عليه السلام ) 2ـ نام مهدي ( عليه السلام ) امّا نكته قابل توجه آن است كه علي ( عليه السلام ) نيز به انتظار حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) است .
اللّهم أرِنَا الطلعة الرّشيدة والغرّةَ الحميدة واجعلنا من أعوانه وأنصاره آمين ربّ العالمين .
اي شاهد حسن غيب يزداني * * * اي مظهر اقتدار سبحاني
اي مصلح عالم ، اي جهان آرا * * * اي پرتو آفتاب ربّاني
بازآي و جهان به عدل و داد آراي * * * تا چند درون پرده پنهاني
اين خانه شرع را عمارت كن * * * از لطف كه مي كشد بويراني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه ، نامه 45 ، « سأجهد في أن اطهرّ الارض من هذا الشخص المعكوس والجسم المركوس » .
248 |
اي مظهر سرّ آدم و خاتم * * * اي با تو عصاي پور عمراني
بازآي و بگير كشور دين را * * * زين گم شدگان تيه ناداني
اي مهر سپهر علم و دين بازآي * * * عالم شده شام تار ظلماني
اي رهبر عالم اي كه صد خضر است * * * از شوق لقاي تو بياباني
ما تشنه جرعه وصال تو * * * تو چشمه كوثري و رضواني
لطفي كن و خلق را زغم برهان * * * بنماي رخ اي جمال سبحاني
تو ظلّ خداي فرد يكتائي * * * تو منبع لطف وجود و احساني
ما را سر خوان جود و احسانت * * * بپذير تو از كرم به مهماني ( 1 )
روند تاريخ به انسان ها بشارت مي دهد
در خاتمه اين گفتار لازم است به يك نكته مهمّ اشاره شود و آن اين كه : علاوه بر آيات و روايات كه از يك انقلاب عظيمي در جوامع بشري و برقراري حكومت عادلانه و برطرف شدن ظلم و جور در روابط انسان ها خبر مي دهند ، قانون هدايت عمومي و روند تاريخ نيز انسان ها را به چنين مدينه فاضله اي بشارت مي دهد ، و قافله بشري خواه ناخواه به سوي يك اجتماع مقرون به سعادت گام بر مي دارد ، گرچه اين مطلب احتياج به توضيح بيشتري دارد ولي براي طولاني نشدن كلام ، به اختصار بسنده مي كنيم .
هر غريزه و خواستي را كه خداوند متعال و حكيم ، در بشر قرار داده اولاً بي حكمت نبوده و قطعاً فوائد و آثار مفيدي بر آن مترتّب مي باشد و ثانياً مطلوب و خواسته او يا در جهان ، موجود است و يا در آينده به وجود مي آيد ( 2 ) اگر انسان در خود احساس گرسنگي و تشنگي مي كند ، غذا و آب در خارج موجود است و اگر در خود احساس نياز به پژوهش و كشف مجهولات مي كند ، راه عالم شدن و طلب علم در خارج براي رسيدن به مطلوب موجود است و انسان مي تواند به مطلوب خود نائل گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اشعار از الهي قمشه اي است .
2 . چون طلب و مطلوب از باب تضايف است و وجود يكي بدون امكان پذيري فرد ديگر ، محال و ممتنع است .
249 |
با توجه به اين دو مقدمه مي نگريم كه هر انساني در نهاد خود احساس مي كند كه از بدي ها و ظلم و ستم ها متنفّر است و به خوبي ها و عدالت گرايش دارد ، اگر چه از زمان وقوع اين ظلم و يا عدالت خواهي ، قرن ها گذشته باشد و هيچ ربطي به زمان و عصر حاضر نداشته باشد .
آري اين فطرت انسان است كه عاشق خوبي ها و نيكان است و متنفّر از زشتي ها و بدكاران پس معلوم مي شود كه انسان از حيث كشش باطني طالبِ عدل و داد و سعادت و زيبائي هاست و از هر ظلم و ستم و حق كشي و تعدّي و اجحاف متنفّر مي باشد .
و اين خواسته و طلبي كه در نهاد انسان ها نهفته بهترين دليل است براي تحقق يافتن مطلوب آن يعني روزي خواهد آمد كه جامعه بشري پر از عدل و داد شده و همگان با صفا و صميميّت در كنار يكديگر زندگي خواهند كرد .
روزي خواهد رسيد كه انسان هم ، مانند همه انواع آفرينش به موجب قانون هدايت عمومي ، به كمال خود كه همان عدالت و سعادت و جامعه عادلانه مي باشد خواهد رسيد ، علامه طباطبائي ( رحمه الله ) دراين باره مي فرمايد :
بشر از روزي كه در بسيط زمين سكني ورزيده ، پيوسته در آرزوي يك زندگي اجتماعي مقرون به سعادت ( به تمام معني ) مي باشد و به اميد رسيدن چنين روزي قدم بر مي دارد و اگر اين خواسته تحقّق خارجي نداشت هرگز چنين آرزو و اميدي در نهاد وي نقش نمي بست ، چنان كه اگر غذائي نبود ، گرسنگي نبود ، و اگر آبي نبود ، تشنگي تحقّق نمي گرفت ، و اگر تناسلي نبود ، تمايل جنسي تصوّر نداشت از اين روي ، به حكم ضرورت ( جبر ) آينده جهان روزي را در بر خواهد داشت كه در آن روز جامعه بشري پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا همزيستي نمايد و افراد انساني ، غرق فضيلت و كمال شوند و البته استقرار چنين وضعي به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنين جامعه اي منجي جهان بشريت و به لسان روايات ( مهدي ) خواهد بود . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شيعه در اسلام ، انتشارات قدس رضوي ، ص 323 .
250 |
خلاصه گفتار يازدهم :
آنچه مسلّم است حضرت مهدي برقرار كننده حكومتي خواهد بود كه انبياء عظام و اجداد بزرگوار ايشان به دنبال آن بودند و آيه سوره 25 حديد و 41 سوره حج بيانگر آن است . به عبارت ديگر آن حضرت بنيان گذار حكومتي خواهد شد كه با تعاليم حيات بخش اسلام منطبق باشد زيرا رعايت فقه و حقوق و اخلاق اسلامي ، دنياي ما را به مدينه فاضله و بهشت برين ، مبدّل مي سازد به عنوان مثال ، اگر مسئله أمر به معروف و نهي از منكر در جامعه پياده شود ، نتيجه زيبائي در جامعه از خود مي گذارد . با نگاهي اجمالي به حكومت كوتاه مدّت علي ( عليه السلام ) خواهيد ديد كه اسلام چگونه حكومتي را براي مردم طراحي نموده است . در ادامه بحث ، به دو مطلب اشاره شد اوّل : اين كه اگر انبياء به حكومت دلخواه خود نرسيدند از هدايت مردم غافل نشدند و هزاران هزار مؤمن و خداپرست در جهان پرورش داده اند . دوّم : با دورنماي حكومت حضرت از ديدگاه قرآن آشنا شديم چهره حكومت حضرت مهدي از ديدگاه روايات و شرطي را كه حضرت مهدي با پيروان خود در موقع بيعت مي نمايد ، بيان كرديم .
در عصر ظهور دو چيز ارتقاء پيدا مي كند 1ـ سطح علم و دانش 2ـ نيروي فكر و تعقّل ؛ و طبعاً در چنين جامعه زمينه شيوع فساد فراهم نيست و همين دو چيز باعث مي شوند كه غير مسلمانان به اسلام گرايش پيدا كنند بله اگر گروهي بخواهند بعد از اتمام حجّت ، لجاجت به خرج بدهند با آنها برخورد خواهد شد .
در كلام مولايمان علي ( عليه السلام ) فرازهائي آمده كه شكل و ساختار حكومت حضرت مهدي را نشان مي دهد . حضرت مي فرمايد : اهل دنيا بعد از سركشي هايي كه با ما خواهند داشت ، به ما رو مي آورند و به سمت ما تمايل پيدا مي كنند .
و در فراز ديگر چهار خصيصه را براي حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) بيان مي كند اوّل : هوي پرستي ها و خواسته هاي دل را به هدايت ها و صراط مستقيم برمي گرداند .
دوّم : آراء و نظرياتي كه بر قرآن تحميل شده است و هر فرقه اي قرآن را با رأي خود تفسير مي نمايند ، به رأي واحد بر مي گرداند كه آن تفسير قرآن از ديدگاه اهلبيت و عترت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است كه به دليل حديث ثقلين كه مورد قبول همگان است پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فقط آنها را
251 |
معلم و مفسر قرآن معرفي نموده است .
سوّم : حضرت مهدّي ( عليه السلام ) سيره و روش دادگرانه را به جهانيان نشان خواهد داد .
چهارم : احكام واقعي اسلام كه به دست نسيان سپرده شده ، مجدّداً زنده مي گرداند و آنها را به مرحله عمل وارد مي سازد .
نكته قابل توجهي كه در كلام علي ( عليه السلام ) وجود دارد ، اين كه شخصيتي مثل علي ( عليه السلام ) كه خود مظهر عدل است و تمام حركات و سكنات او براي تحقق يافتن عدالت بوده و سرانجام در همين راه شهيد گرديد ، چنين شخصيتي مي فرمايد : مهدي با ظهور خود آن حكومت عادلانه را به بشريت نشان مي دهد . در خاتمه به قانون هدايت عامّه و جبر تاريخ اشاره كرديم ، كه بر اساس آن ، قافله بشريت قطعاً در آينده به يك مدينه فاضله خواهد رسيد ، زيرا عدالت خواهي و تنفّر از ظلم و تعدّي در نهاد بشر نهفته و هر غريزه اي كه در انسان هست ، قطعاً مطلوب آن نيز دير يا زود محقق مي گردد و به عبارت ديگر ، بر اساس قانون هدايت عامّه كه هر نوعي را به كمال خود راهنمائي مي كند و سوق مي دهد ، نوع انسان نيز روزي به دست حضرت مهدي به كمال خود واصل مي گردد و مدينه فاضله را بنيان مي نهد . در اين رابطه كلام جامع و ارزنده علامه طباطبائي را نقل نموديم .
252 |
* سؤالات گفتار يازدهم
1ـ حكومت مورد قبول قرآن و انبيا در آيه 25 حديد و آيه 213 بقره چگونه تعريف شده است ؟
2ـ چه بايد كرد تا عدالت اجتماعي در جامعه حاكم گردد ؟
3ـ علي ( عليه السلام ) بعد از سلطه يافتن بر شريعه آب در صفّين چه دستوري صادر نمودند ؟
4ـ چرا علي ( عليه السلام ) هنگام عصر به دشمن حمله مي كرد ؟
5ـ دانشمند مسيحي كه چندين جلد كتاب در شخصيت و فضائل علي ( عليه السلام ) نوشته ، كيست و كتاب خود را چه ناميده است ؟
6ـ انبياء عظام زماني كه به حكومت دلخواه خود نرسيدند ، چه نقشي را در جامعه ايفا مي كردند ؟
7ـ چند مورد از ويژگي هاي حكومت حضرت را از ديدگاه روايات بيان كنيد ؟
8ـ حضرت در ضمن بيعت با مردم چه شرطي را مطرح خواهند كرد ؟
9ـ بنا به فرموده امام صادق ( عليه السلام ) ، علم چند حرف است ؟
10ـ آيا كافران و تبه كاران همگي كشته مي شوند ؟
11ـ علي ( عليه السلام ) در حكمت 209 نهج البلاغه چه مي فرمايد ؟
12ـ در كلام علي ( عليه السلام ) چهار ويژگي براي حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) مطرح شده ، آنها را نام ببريد .
13ـ آيا در حكومت حضرت مهدي ( عليه السلام ) هيچ گونه طغيان و هوي پرستي يافت نمي شود ؟
14ـ جبر تاريخ و قانون هدايت عامّه چه بشارتي به انسان ها مي دهد ؟
15ـ كلام علامه طباطبائي در رابطه با قانون هدايت عامّه چه بود ؟
16ـ خلاصه اين گفتار را بيان كنيد ؟