بخش 11
راه دوم : تفسیر آیه تبلیغ در سایه روایات
آيات ولايت در قرآن
آية اللّه العظمي مكارم شيرازي
تهيّه وتنظيم : ابوالقاسم عليان
نژادي
17 |
مقدّمه
سال 1379 هجري شمسي ، سال مبارك اميرمؤمنان
عليّ بن ابي طالب ( عليه السلام ) نامگذاري شده بود ؛ زيرا هم اوايل سال ، ششم فروردين ، مصادف با عيد
سعيد غدير خم بود و هم اواخر سال ، بيست و چهارم اسفند ، مصادف با اين عيد بزرگ
اسلامي بود ، بدين جهت اين سال به نام مبارك آن حضرت ناميده شد .
و بسيار مناسب بود كه علاقمندان و شيفتگان آن
حضرت ، برنامه هاي وسيع و گسترده اي براي شناسايي بيشتر فضائل ، كمالات ،
سيره ، سخنان ، مديريّت ، اخلاق ، و ساير شؤون آن حضرت در اين سال داشته
باشند .
لذا ، طبق سنّت سالهاي قبل ، كه حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي « مدّظلّه » در ماه
مبارك رمضان بعد از نماز ظهر و عصر بحث تفسيري داشتند ، به خاطر تناسب با سال
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و تناسب با ماه مبارك رمضان ، كه ماه قرآن مي باشد و شهادت آن
حضرت نيز در اين ماه واقع شده است ، براي رعايت همه اين امور ، بحث تفسير
« آيات ولايت مولي اميرمؤمنان ( عليه السلام ) » را شروع كردند ، كه هم تفسير قرآن بود و هم بحثي پيرامون ولايت
اميرمؤمنان ( عليه السلام ) وهم تناسب با سال مزبور داشت و هم متناسب با ماه مبارك رمضان ، ماه
نزول قرآن بود .
اميد است به بركت قرآن و مفسّر حقيقي آن ،
حضرت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) ، نور ايمان
18 |
روز به روز در قلب ما روشنتر و فروزانتر شود ،
تا نه تنها باعث هدايت ما گردد ، بلكه از نور آن ، ديگران نيز هدايت شوند .
* * *
كتاب حاضر
بحمداللّه تمام بحثهاي جذّاب و شيرين و پر
محتوائي كه در آن جلسات ايراد شد جمع آوري گرديد ، و پس از تحقيق كافي پيرامون مآخذ
و منابع آن ، و شرح بيشتر بعضي از مطالبي كه به صورت مختصر بيان شده بود ، و
ويراستاري مربوط به تبديل بيان به قلم ، و كارهاي لازم ديگر ، به اين شكل به زيور چاپ
آراسته گرديد .
تذكّر
1ـ شايد تصوّر شود كه با وجود جلد نهم پيام
قرآن ، كه پيرامون امامت و ولايت در قرآن مجيد است ، و نيز تفسير نمونه ، كه در ذيل
آيات ولايت بحث هاي نسبتاً مفصّلي مطرح شده ، چه نيازي به نشر اين مباحث
مي باشد ؟
ولي با توجّه به اين كه بحثهاي مطرح شده در
اين كتاب مفصّل تر و مشروح تر از آنچه در دو كتاب فوق آمده مي باشد ،
و از سوي ديگر ، جنبه كاربردي آن و پيام هاي مهمّي كه از آيات مذكوربرداشت شده
و در اين كتاب آمده بدون شك مورد نياز جامعه امروزي مي باشد ، و از سوي سوم
مطالب جديدي در اين كتاب آمده كه در دو كتاب ارزشمند فوق وجود ندارد ، نشر مباحث
مذكور ضروري به نظر مي رسيد .
2ـ قرآن مجيد همواره با طراوت و براي هر عصر
و زماني مطالب و پيامهاي تازه اي دارد ؛ بنابراين ، نبايد به آنچه تاكنون در
تفسير آيات شريف اين كتاب بزرگ و ماندگار آسماني نوشته شده است قناعت شود ، بلكه
بايد با كمك از تفاسير بزرگان گذشته و با تقدير از زحمات فراوان آن عزيزان ، به
مطالعات گسترده و تحقيقات دامنه دار جديد ـ مخصوصاً با استمداد از ابزار و
وسايل جديد ـ ادامه داد
19 |
و نتيجه تحقيقات را در اختيار علاقمندان قرار
داد .
3ـ در اين كتاب ، آيات ولايت در سه قسمت
دسته بندي و تفسير شده است :
فصل اول ـ آيات خلافت و زعامت مسلمين
فصل دوم ـ آيات فضائل اهل بيت ( عليهم
السلام )
فصل سوم ـ آيات فضائل مخصوص حضرت علي ( عليه
السلام )
* * *
از تمام عزيزاني كه به
نوعي در تهيّه اين اثر مرا ياري كرده اند ، مخصوصاً از فرزندان گرامي ام ،
كه در مقابله اين كتاب محبّت نمودند ، تشكّر و قدرداني مي شود و پيشاپيش از
نظرات و پيشنهادات شما خوانندگان عزيز سپاسگزارم .
اميد است كه در پرتو انوار درخشان قرآن مجيد
همواره در صراط مستقيم گام نهيم و در گفتار و كردار پيرو آن ولايتمداران پاك باشيم ،
تا مشمول عنايات آن برزگواران گرديم . آمين يا ربّ العالمين .
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا اِنَّكَ
أَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ
قم ـ حوزه علميّه
ابوالقاسم عليان
نژادي
تير ماه 1380 ، ربيع الثّاني 1422
21 |
فصل اوّل آيـات خلافت و زعامت مسلمين
23 |
آيات خلافت و زعامت
مسلمين
1 آيه تبليغ
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ
مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ
رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي
الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
« سوره مائده ، آيه 67 »
25 |
آيه تبليغ
يـا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مـا اُنْزِلَ
إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ واللهُ
يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَيَهْدِي القَوْمَ الكَافِرينَ
اي پيامبر ! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو
نازل شده است ، كاملا ( به مردم ) برسان ؛ و اگر ( اين كار را ) نكني رسالت او را انجام
نداده اي . خداوند تو را از ( خطرات احتمالي ) مردم نگاه مي دارد و خداوند ،
جمعيّت كافران ( لجوج ) را هدايت نمي كند . « سوره مائده ، آيه 67 »
دور نماي بحث
اين آيه شريفه ، كه به آيه تبليغ مشهور شده
است ، پيرامون مهمترين مسأله جهان اسلام ، پس از مسأله نبوّت و پيامبري ، بحث
مي كند و به پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه
وآله ) در اواخر عمر شريفش ، با اصرار فراوان ، دستور
مي دهد كه مسأله خلافت و جانشيني پس از خودش را با صراحت تمام با مردم در ميان
بگذارد و تكليف مردم را از اين جهت روشن كند . در تفسير اين آيه ، دانشمندان شيعه و
سنّي مطالب مختلفي بيان داشته اند كه شرح آن خواهد آمد .
شرح و تفسير
انتخاب جانشين نقطه پايان رسالت
« يا اَيُّهَا الرَّسُول ؛ اي رسول گرامي ! »
26 |
پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در قرآن مجيد با
جملات مختلفي مورد خطاب قرار گرفته است ؛ از جمله :
« يـا أيُّهَا المُزَّمِّلْ ( 1 ) ؛ اي جامه به خود پيچيده ! »
« يا أَيُّهَا المُدَّثِّرْ ( 2 ) ؛ اي جامه خواب به خود پيچيده ( و در بستر آرميده ) ! »
« يـا أَيُّهَا النَّبِيُّ ( 3 ) ؛ اي پيامبر ! »
« يـا أَيُّهَا الرَّسُولُ ؛ اي پيامبر ! »
خطاب اوّل و دوم اشاره به حالت خاصّ ظاهري آن
حضرت دارد ، ولي خطاب سوم و چهارم اشاره به شأن معنوي و مقام الهي
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دارد . خطاب يـا أيُّهَا النَّبِيُّ
بارها در قرآن مجيد تكرار شده است .
ولي خطاب يـا أيُّهَا
الرَّسُولُ تنها در دو آيه قران مجيد آمده است . يكي ،
آيه محلّ بحث و ديگري آيه 48 سوره مائده كه متناسب با اين آيه شريفه است ؛ و اين
خطاب نشانگر اهمّيّت مطلبي است كه پيامبر ( صلّي الله
عليه وآله ) به خاطر آن مورد خطاب پروردگار عالم قرار
گرفته است .
« بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ
اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ » ـ ( اي پيامبر ما ! ) مأموريّت
ويژه اي كه خداوند بر عهده تو گذاشته است را انجام ده و آن را به مردم برسان !
اين مأموريّت جز تعيين جانشين نبوده
است .
« وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ
فَمَا بَلَّغَتَ رِسالَتَهُ » مأموريّت مورد اشاره بقدري
مهم و سرنوشت ساز است كه اگر آن را انجام ندهي و به مردم نرساني ، گويا رسالت
پروردگارت را انجام نداده اي و زحمات بيست و سه ساله ات ناقص خواهد
ماند !
البتّه روشن است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آنچه بر او نازل
مي شد را به مردم مي رساند و براي آنها بيان مي كرد ، ولي اين تعبير
و لحن آيه بدان جهت است كه مردم به اهمّيّت ويژه و فوق العاده اين مطلب پي
ببرند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره مزّمّل ، آيه اوّل
2 . سوره مدثر ، آيه اوّل
3 . اين خطاب در بيش از ده آيه قرآن تكرار شده است .
27 |
« وَاللهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ » ـ از آنجا كه اين مأموريّت حسّاس و ويژه ، خطراتي دارد و احتمال بروز
واكنشهاي پنهان و آشكاري از سوي اشخاص ضعيف الايمان و منافق مي رود ، لذا
خداوند متعال حفظ جان پيامبر ( صلّي الله عليه
وآله ) را در برابر خطرات احتمالي تضمين
مي كند .
« إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي القَوْمَ الكَافِرينَ »
ـ خداوند متعال هر چند كه همه را مشمول هدايت خود قرا
رمي دهد ، امّا كساني كه لجاجت كنند و با پافشاري هاي بيجا بر افكار و
عقائد خود اصرار ورزند ، شايسته هدايت نمي داند و آنها را هدايت
نمي كند .
* * *
با تأمّل در مضمون و محتواي آيه فوق ، در
مي يابيم كه اين آيه از مطلب بسيار مهمّي خبر مي دهد ؛ زيرا آيه شريفه با
تأكيدات فراوان و بي سابقه اي همراه شده است :
1 ـ آيه با خطاب « يـا أَيُّها الرَّسُولُ » شروع مي شود ،
و همان طور كه گذشت اين خطاب نشانگر اهمّيّت و ويژگي خاصّ مطلب و موضوعي است كه
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به خاطر آن مورد خطاب واقع شده است .
2 ـ كلمه « بَلِّغْ » نشانه ديگري بر ويژگي خاصّ مضمون
آيه فوق است ، زيرا :
اوّلا : اين كلمه منحصر
به فرداست و در سراسر قرآن فقط در اين آيه به كار رفته است .
ثانياً : به گفته « راغب »
در كتاب « مفردات » اين كلمه تأكيد بيشتري نسبت به كلمه « أَبْلَغْ » دارد ؛ زيرا هر چند
اين كلمه نيز تنها در يك آيه قرآن آمده است ( 1 ) ، ولي شايد در كلمه « بَلّغ » علاوه بر تأكيد ، تكرار نيز نهفته باشد . يعني اين
مطلب آن قدر مهم است كه بايد حتماً آن را به مردم برساني و براي آنها تكرار
كني . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره توبه ، آيه 6 .
2 . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
عملا نيز چنين كرد ، آن حضرت مسأله جانشيني حضرت علي ( عليه
السلام ) را از اوّلين روزهاي ظهور اسلام تا هنگام وفات بارها به مردم گوشزد
كرد .
28 |
3 ـ جمله « وَإِنْ
لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغَتَ رِسالَتَهُ » شاهد سومي
بر ويژگي خاصّ اين آيه است ، مطلبي كه پيامبر ( صلي
الله عليه وآله ) مأمور به ابلاغ آن شده است ، اساس وستون
رسالت و نبوّت است ؛ چرا كه اگر پيامبر ( صلّي الله عليه
وآله ) آن را به انجام نرساند ، گوئيا نبوّت خويش را به
انجام نرسانيده است !
4 ـ تضميني كه خداوند در اين آيه شريفه براي
حفظ جان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كرده و به او وعده محافظت در مقابل خطرات احتمالي داده ، نشانه ديگري
بر بزرگي و اهمّيّت مضمون اين آيه مباركه است .
محتواي مأموريّت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بقدري سرنوشت
ساز و مهم است كه احتمال خطرات جاني مي رود و واكنشهاي مختلف را بعيد
نمي سازد ؛ ولي خداوند پيامبرش را در مقابل تمام خطرات و ضررهاي احتمالي بيمه و
ضمانت مي كند .
راستي مطلب مهمّي كه آيه تبليغ از آن خبر
مي دهد چيست ؟
مأموريّت مهمّ پيامبر اسلام كه احتياج به تضمين
صريح الهي دارد كدام است ؟
پيامبر ( صلّي الله
عليه وآله ) بايد چه مطلبي را به مردم بگويد كه مساوي با
تمام رسالت اوست ؟
خداوند از پيامبرش ( صلّي الله عليه وآله ) چه چيزي را
مي خواهد كه از سويي او را تهديد و از سوي ديگر وعده حفظ جانش را
مي دهد ؟
خلاصه اين كه : موضوع اين آيه با اين همه تأكيدهاي
بي نظير و كم سابقه چيست ؟
براي رسيدن به پاسخ اين سؤالات دو راه وجود
دارد :
نخست تفكّر و تأمّل و دقّت در مضمون و محتواي خود
آيه ، با قطع نظر از تمام رواياتي كه از شيعه و سنّي در تفسير آن وارد شده و با صرف
نظر از تاريخ و سخنان مفسّران .
ديگر اين كه آيه شريفه را در سايه احاديث و
رواياتي كه در شأن نزول آن وارد شده تفسير كنيم .
29 |
راه اوّل : تفسير آيه با قطع نظر از شواهد ديگر
با تفكّر و تعمّق و دقّت در خود آيه شريفه و
بدون كمك گرفتن از امور ديگر ، پاسخ همه سؤالات روشن مي شود ؛ به شرط آن كه
منصفانه و به دور از تعصّب قضاوت كنيم ؛ زيرا :
اوّلا : آيه مورد بحث ،
آيه 67 سوره مائده است و مي دانيم كه سوره مائده آخرين سوره ( 1 ) ، يا از آخرين
سوره هايي است كه بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه
وآله ) نازل گشته است . يعني اين آيه در سال دهم بعثت ، در آخرين سال زندگي آن حضرت ، و بعد از 23
سال تبليغ پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه
وآله ) نازل شده است .
سؤال : راستي ، چه چيزي
پس از 23 سال و تا آخرين سالهاي عمر پيامبر ( صلّي الله
عليه وآله ) هنوز بطور رسمي مطرح نشده است ؟
آيا اين مسأله مهم مربوط به نماز است ، در حالي كه
مسلمانان بيش از 20 سال نماز مي خواندند ؟
آيا مربوط به روزه است ، در حالي كه روزه پس از
هجرت واجب شد و قريب به 13 سال از تشريع آن مي گذشت ؟
آيا مربوط به تشريع جهاد است ، جهادي كه از سال
دوم هجرت شروع شده بود ؟
آيا در رابطه با حجّ است ؟
پاسخ : نه ! انصاف اين
است كه مربوط به هيچ يك از امور مذكور نيست ! بايد ديد كه بعد از 23 سال زحمت
طاقتفرساي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، چه مسأله مهمّي بر زمين مانده است ؟
ثانياً : از آيه شريفه
استفاده مي شود كه اين مأموريّت پيامبر ( صلي
الله عليه وآله ) بقدري مهم و خطير است كه همسنگ و
همطراز نبوّت است . احتمالاتي كه برخي از دانشمندان داده اند و اموري كه در
سطور قبل به آن اشاره شد هر چند مهم هستند ، ولي هيچ
1 . طبق روايتي ، تمام اين سوره در حجّة الوداع ( آخرين سفر حج
پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) ) و در بين راه
مكّه و مدينه بر آن حضرت نازل شده است . ( المنار ، جلد
6 ، صفحه 116 )
30 |
يك از آنها همطراز رسالت و نبوّت نمي باشد .
بايد بينديشيم كه چه امر مهمّي كه همطراز رسالت است پس از 23 سال هنوز انجام نشده
است ؟
ثالثاً : ويژگي ديگر اين مأموريّت اين است كه عدّه اي با آن مخالفت
مي كنند و مخالفت آنها بقدري جدّي و شديد است كه حاضرند پيامبر
اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) را از سر راه بردارند ، مسلمانان كه با نماز و روزه و حجّ و جهاد و
مانند آن مخالفتي نداشته اند ، پس حتماً اين مأموريّت ، يك مسأله سياسي است و
عدّه اي براي مخالفت با آن ، كمر به مبارزه بسته اند و حاضرند در اين راه
در مقابل پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه
وآله ) هم بايستند !
وهنگامي كه تمام اين جهات را نظر مي گيريم و
بيطرفانه و منصفانه بر روي آن مطالعه مي كنيم و بدور از تعصّب و لجاجت به
قضاوت مي نشينيم ، به چيزي جز مسأله ولايت و جانشيني پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ، كه در غدير خم
به صورت رسمي مطرح شد نمي رسيم .
آري ! چيزي كه پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) تا سال آخر عمر
شريفش بطور رسمي آن را بيان نكرده بود و همسنگ و همطراز رسالت و نبوّت خاتم
الانبياء بود و عدّه زيادي براي مبارزه با آن هم قسم شده بودند و خداوند براي حفظ
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اجراي اين مأموريّت تضمين داده بود ، همان مسأله مهم و سرنوشت ساز
جانشيني پيامبر بود ، زيرا هر چند پيامبر اكرم ( صلي
الله عليه وآله ) مسأله ولايت علي ( عليه السلام ) را بارها مطرح كرده بود
ولي به صورت رسمي و در حضور مسلمانان سراسر جهان بيان نشده بود ؛ بدين جهت ، اين
مأموريّت عظيم و بزرگ به هنگام بازگشت آن حضرت از حجّة الوداع و در صحراي غديرخم به
بهترين شكلي انجام شد و پيامبر ( صلّي الله عليه
وآله ) با معرفي علي ( عليه
السلام ) به عنوان جانشين خويش ، رسالتش را تكميل
كرد .
* * *
تطبيق نشانه هاي سه گانه بر مسأله ولايت
مسأله جانشيني و ولايت
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) با نشانه هاي سه گانه اي كه در آيه تبليغ آمده است كاملا
انطباق دارد ؛ زيرا :
31 |
اوّلا : همان طور
كه گذشت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در طول عمر مباركش هيچگاه مسأله خلافت و جانشيني پس از خويش را بطور
رسمي و در اين مقياس وسيع مطرح نكرده بود و اين مسأله ، تنها مسأله مهمّي بود كه تا
آخرين سالهاي عمر پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه
وآله ) زمين مانده بود .
ثانياً : در بين
مسائل مختلف اسلامي ، هيچ مسأله اي در حدّ و شأن نبوّت و همطراز و همسنگ آن و
ادامه دهنده مسير نبوّت نمي باشد ، بلكه مقام امامت است كه همرديف مقام
نبّوت ، و امام است كه انجام دهنده وظايف محوّله بر پيامبر است .
ثالثاً : از زمان
طرح مسئله امامت و ولايت اميرمؤمنان ، مخالفتهاي متعدّدي بروز داده شد ؛ حتّي در همان صحراي غدير ، شخصي به حضور حضرت
رسول ( صلّي الله عليه وآله ) آمد و با حالت اعتراض به آن حضرت عرض كرد :
« اگر آنچه امروز گفته اي از ناحيه
خداوند بوده است ، از او بخواه عذابي بر من فرو فرستد و مرا نابود كند ! » كه چنين شد
و او نابود گشت . مشروح اين داستان در مباحث آينده خواهد آمد .
مخصوصاً اگر آيه 41 سوره مائده را كنار اين
آيه بگذاريم مطلب روشن تر خواهد شد .
نتيجه اين كه ، آيه شريفه فوق ، با قطع نظر از
روايات و اقوال و آراء مفسّران و آنچه در تاريخ آمده ، دلالت بر ولايت اميرمؤمنان ،
علي ( عليه السلام )
دارد .
* * *
سؤال : شايد منظور
از مسأله مهمّي كه در اين آيه مطرح شده ، خطر دو دشمن بزرگ اسلام و مسلمين ، يهود و
نصاري ، است كه همواره در مقابل اسلام مي ايستادند و مانعي براي مسلمانان و
پيشرفت اسلام محسوب مي شدند . در اين صورت آيا آيه ربطي به ولايت
دارد ؟
پاسخ : كسي كه
كمترين آشنايي با تاريخ اسلام داشته باشد مي داند كه مسأله يهوديان و مسيحيان
در سال دهم هجرت حل شده بود و طومار قبائل مختلف يهود ، بني قريظه ، بني النّضير ، بني
قينقاع ، يهوديان خيبر ، و ساير يهوديان و
32 |
نصاري ، درهم پيچيده شده بود و همه آنها يا
تسليم مسلمانان شده و يا مجبور به هجرت گشته بودند ؛ بنابراين ، طبق آنچه در آيه 41
سوره مائده آمده است ، ترس و بيم پيامبر ( صلّي الله
عليه وآله ) از مسلمانان و ايمان آورندگان بود ، نه از
بيگانگان از اسلام !
بدين جهت تفسير آيه به يهود و نصاري ، تفسير
ناسازگاري است ، همان گونه كه هرگونه تفسيري بجز تفسير بر ولايت اميرمؤمنان
عليّ بن ابي طالب ( عليه السلام ) متناسب با محتواي آيه ولايت نيست .
بنابراين ، آيه شريفه مذكور
با شرح و توضيحي كه در بالا آمد جواب محكم و مستدل و متين و دندانشكني است به همه
كساني كه امامت و خلافت بلافصل حضرت عليّ بن ابي طالب ( عليه السلام ) را انكار
مي كنند .
* * *
راه دوم : تفسير آيه تبليغ در سايه روايات
دومين راه براي تفسير آيه شريفه ، كمك گرفتن
از احاديث و رواياتي كه در شأن نزول آن وارده شده و نظريّات و آراء مفسّران و
دانشمندان اسلامي و تاريخ اسلام است .
عدّه زيادي از محدّثان صدر اسلام معتقدند كه
آيه فوق در شأن اميرمؤمنان علي ( عليه
السلام ) نازل شده است . از جمله اين
دانشمندان :
1ـ « ابن عبّاس » راوي ، مفسّر معروف و كاتب
وحي ، كه مورد قبول شيعه و اهل سنّت است .
2ـ « جابر بن عبدالله انصاري » چهره اي
بسيار آشنا كه او نيز مورد قبول هر دو گروه مي باشد .
3ـ « ابو سعيد خدري » از بزرگان اصحاب پيامبر
كه بسيار مورد احترام است .
4ـ « عبدالله بن مسعود » يكي از نويسندگان وحي
و از مفسّران قرآن كريم .
5ـ « ابوهريره » از روايان پر كار مورد قبول
اهل سنّت .
6 و 7ـ « حذيفه » و « براء بن عازب » دو تن از
معاريف اصحاب پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه
وآله ) .
33 |
و جمعي ديگر از دانشمندان و ياران پيامبر
معترفند كه آيه فوق پيرامون ولايت حضرت علي ( عليه
السلام ) نازل شده است .
قابل توجّه اين كه ، در مورد رواياتي كه بعضي
از اشخاص فوق نقل كرده اند ، طرق مختلفي وجود دارد ؛ مثلا روايت فوق با يازده
طريق از ابن عبّاس و جابربن عبدالله انصاري نقل شده است .
در بين مفسّران اهل سنّت نيز عدّه اي
روايت مربوط به ولايت اميرمؤمنان ( عليه
السلام ) را نقل كرده اند ، كه مي توان به آقاي
« سيوطي » در « الدّرّ المنثور ، جلد دوم ، صفحه 298 » و « ابوالحسن واحدي نيشابوري » در « اسباب النّزول ، صفحه 150 » و « شيخ محمّد
عبده » در « المنار ، جلد
ششم ، صفحه 120 » و « فخر رازي » در « تفسير
كبير » و ساير تفاسير اشاره كرد .
در اين جا براي نمونه فقط قسمتي از كلام فخر
رازي را نقل مي كنيم :
او ، كه در ميان مفسّران اهل سنّت
بي نظير است و تفسير قوي و مشروحي دارد و انساني هوشيار و عالم است ( هر چند
تعصّب زيادي نيز دارد ، كه بعضاً حجابي براي او شده است ) پس از بيان نُه احتمال در
تفسير آيه فوق ، ولايت اميرمؤمنان را به عنوان دهمين احتمال مطرح مي سازد .
متن كلام فخر رازي به شرح زير
است :
نزلت الآية في فضل علي بن ابيطالب ولما نزلت هذه
الآية أخذ بيده و قال : من كنت مولاه فعلي مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه ،
فلقيه عمر فقال : هنيئاً لك يا بن أبي طالب ! أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن و
مؤمنة . . . ( 1 )
اين آيه در مورد عليّ بن ابي طالب نازل
شده است . هنگامي كه اين آيه شريفه نازل شد ، پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) دست
علي ( عليه السلام ) را گرفت
( و بلند كرد ) و فرمود : « هر كس كه من مولاي او هستم پس اين علي هم مولي و رهبر اوست .
پروردگارا ! كساني كه ولايت علي را پذيرفته اند دوست بدار و كساني كه با
او به دشمني
1 . الّتفسير الكبير ، جلد 11 ،
صفحه 49 .
34 |
برخاسته اند ، دشمن بدار ! » سپس عمر با
علي ( عليه السلام ) ملاقات
كرد و به آن حضرت عرض كرد : « اي فرزند ابوطالب ! اين فضيلت و مقام بر تو مبارك باشد .
تو از امروز مولا و رهبر من و همه مردان و زنان مسلمان شدي ! »
طبق آنچه در كتاب « شواهد التّنزيل » آمده ، « زياد بن منذر »
مي گويد :
نزد امام باقر ( عليه السلام ) بودم ، در حالي كه آن
حضرت در گفتگو با مردم بود ، شخصي از اهل بصره به نام « عثمان الاعشي » برخاست و گفت :
اي فرزند رسول خدا ، جانم به فدايت باد ! از حسن بصري پرسيدم كه اين آيه در مورد چه
كسي نازل شده است ؟ گفت : در مورد مردي ، ولي نام او را مشخّص نكرد ! ( لطفاً شما
بفرمائيد كه اين آيه در مورد چه كسي نازل شده است ؟ )