بداء در روایات امامان اهل بیت

بداء در روایات امامان اهل بیت در بحار از امام صادق(ع) آورده است که فرمود: ما بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ نَبِیّاً حَتّی یَأخُذَ عَلَیْهِ ثَلاثَ خِصالٍ: ألإقرار بِالعُبودِیَّه، وَ خَلْع الْأنداد، وَ أنَّ اللَّه یُقَدِّمُ ما یَشاءُ وَ یُؤَخِّر ما یَشاء؛ خ

بداء در روايات امامان اهل بيت <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

در بحار از امام صادق(ع) آورده است كه فرمود:

ما بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ نَبِيّاً حَتّي يَأخُذَ عَلَيْهِ ثَلاثَ خِصالٍ: ألإقرار بِالعُبودِيَّه، وَ خَلْع الْأنداد، وَ أنَّ اللَّه يُقَدِّمُ ما يَشاءُ وَ يُؤَخِّر ما يَشاء؛

خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده مگر آنكه سه چيز را از او خواسته است: اقرار به بندگي خدا، نفي هر گونه شريك و همتا براي او، و اينكه خداوند هر چه را بخواهد مقدم داشته و هرچه را بخواهد وا پس مي دارد [1] .

امام صادق(ع) همين معني را در بيان ديگري با لفظ «محو و اثبات» آورده وفرموده:

ما بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطّ حَتّي يَأخُذَ عَلَيْهِ ثَلاثاً: ألإقرار بِالعُبوديَّه، وَ خَلع الأنداد، وَ أنَّ اللَّه يَمْحُو ما يَشاء وَ يُثْبِت ما يشاء؛

خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده مگر آنكه سه چيز را از او خواسته است: اقرار به عبوديت خدا، نفي هر گونه شريك و همتا براي او، و اينكه خداوند هر چه را بخواهد محو كرده و هرچه را بخواهد برقرار مي دارد [2] .

و در روايت سومي «محو و اثبات» را «بداء» ناميده كه فشرده آن چنين است:

ما تَنَبَّأ نَبيٌّ قَطٌّ حتّي يُقرَّ للَّهِ تَعالي... بِالْبَداء...؛

هيچ پيامبري هرگز نشان پيامبري نگيرد مگر آنكه براي خداي متعال به اين امور اعتراف نمايد:... يكي از آنها اعتراف به «بداء» است [3] .

از امام رضا(ع) روايت كرده اند كه فرمود:

ما بَعَثَ نَبِيّاً قَطٌّ اِلاّ بِتَحْريم الخَمر، وَ أنْ يُقرّ لَهُ بِالبَداء؛

خداوند هرگز پيامبري را نفرستاده مگر با حرمت شراب و اينكه به «بداء»[محو و اثبات] در حق خدا اعتراف نمايد [4] .

و در روايت ديگري، امام صادق(ع) از زمان «محو و اثبات» نيز خبر داده و فرموده:

إذا كانَ لَيْلَه القَدر نَزَلَتِ الْمَلائكه وَ الرُّوحُ وَ الْكَتَبَه إلي سَماءِ الدُّنيا فَيَكْتُبُونَ ما يَكُونُ مِن قَضاءِ اللَّه تَعالي في تِلْكَ السَّنه فَإذا أرادَ اللَّه أنْ يُقَدِّمَ شَيْئاً أوْ يُؤخِّرَهُ أوْ يَنْقُصَ شَيْئاً أمَرَ الْمَلك أنْ يَمْحُو ما يَشاءُ ثُمَّ أثْبَتَ الَذي أرادَ؛

شب قدر كه مي شود فرشتگان و روح و نويسندگان به آسمان دينا فرود مي آيند و هر چه را خداي متعال در آن سال مقرر فرموده مي نويسند، و اگر خدا بخواهد چيزي را پيش انداخته يا واپس بدارد، يا چيزي را بكاهد، به فرشته مأمور فرمان مي دهد آن را همان گونه كه خواسته «محو و نابود» يا «برقرار» بدارد. [5] .

امام باقر(ع) نيز در بيان ديگري از آن خبر داده كه فشرده آن چنين است:

تَنَزَّلُ فيهَا الْمَلائِكه وَ الكَتَبَه إلَي السَّماء فَيَكتُبون ما هُوَ كائنٌ في أمْرِ السَّنَه وَ ما يُصيبُ العِبادَ فيها. قالَ: وَ أمرُ مَوْقُوفٌ للَّهِ تَعالي فيه المَشيئه يُقدِّمُ مِنْه ما يَشاءُ وَ يُؤخّر ما يَشاء وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالي: يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتاب؛

در شب قدر فرشتگان و نويسندگان به آسمان دنيا فرود مي آيند و هر چه را كه در آن سال شدني است و هر چه در آن به بندگان مي رسد، همه را مي نويسند. فرمود: و كارهايي است كه وابسته به مشيت الهي است، هر چه را بخواهد مقدم داشته و هر چه را بخواهد واپس مي دارد، و اين معناي سخن خداي متعال است كه فرموده: يَمْحُو اللَّه ما يَشاءُ وَ يُثبت وَ عِنده اُمُّ الكتاب. [6] .

امام باقر(ع) در حديث ديگري درباره اين آيه: «وَ لَنْ يُؤخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إذا جاء اَجَلُها»، خداوند هرگز مرگ كسي را - هنگامي كه اجلش فرا مي رسد - به تأخير نمي اندازد. فرمود: «زماني كه اجل فرود آيد و نويسندگان آسمان آن را بنويسند، اين اجل را خداوند به تأخير نمي اندازند. [7]  «

علامه مجلسي در اين بابِ از بحار همان داستاني را كه آدم(ع) چهل سال از عمر خود را به داود بخشيد و ما آن را در روايات مكتب خلفا آورديم، آورده است. [8] .

اين، معناي «بداء» در روايات امامان اهل بيت بود. اما «بداء» به اين معني كه، «براي خداوند رأي جديد و تازه اي در كار پيدا شود كه پيش تر آن را نمي دانسته» - معاذ اللَّه - اين ديدگاه در مكتب اهل بيت منكر و مردود است، و ما از آن به خدا پناه مي بريم. ديدگاه امامان اهل بيت(ع) در اين باره همان است كه مجلسي از امام صادق آورده، امام(ع) فرموده:

مَنْ زَعَمَ أنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَبْدُو لَهُ في شَي ءٍ لَمْ يَعْلَمْهُ أمس فَابْرَؤا مِنْه؛

هر كس بگويد براي خداي عزوجل در چيزي، رأي تازه و جديدي پيدا مي شود كه پيش تر آن را نمي دانسته، از او بيزاري بجوييد. [9] .

[1] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحيد صدوق.

[2] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحيد صدوق.

[3] بحار، ج 47، ص 108، به نقل از توحيد صدوق.

[4] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحيد صدوق.

[5] بحار، ج 4، ص 99، به نقل از تفسير علي بن ابراهيم.

[6] بحار، ج 4، ص 102، به نقل از امالي شيخ مفيد.

[7] همان.

[8] بحار، ج 4، ص 102، به نقل از علل الشرايع.

[9] بحار، ج 4، ص 111، به نقل از اكمال الدين صدوق.

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74309