فیی‏ء از نگاه قرآن

فاطمه در آئینه‏ی اشعار   >دوران کودکی >در دوران طفولیت در دانشگاه وحی تربیت شد >فاطمه از جهت نسب بهتر از عرب و عجم است >طهارت و پاکیزگی فاطمه و نجات دوستان >فاطمه بهترین همسر از دیدگاه شافعی >فاطمه فرشته‏ای بصورت انسان >

فاطمه در آئينه‏ي اشعار <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

>دوران كودكي

>در دوران طفوليت در دانشگاه وحي تربيت شد

>فاطمه از جهت نسب بهتر از عرب و عجم است

>طهارت و پاكيزگي فاطمه و نجات دوستان

>فاطمه بهترين همسر از ديدگاه شافعي

>فاطمه فرشته‏اي بصورت انسان

>دوستي فاطمه و فرزندان او از نگاه فاشع

>فاطمه و دوستي آل‏طه از نظر محي‏الدين العربي

>فاطمه و شب عروسي در اشعار همسران پيامبر

>فاطمه عابدترين انسان

>فاطمه و پنهان شدن آفتاب از نور سيمايش

>از حوا و مريم بالاتر است

>فاطمه و ايثار و فداكاري

>فاطمه و زورگويي خصم

>فاطمه و اقامه شهود و نپذيرفته شدن آنها

>فاطمه و ادعاي نحله بودن فدك

>فاطمه و برگشت فدك

>فاطمه و گناه بزرگ سران سقيفه در اشعار كميت

>فاطمه و نقض عهد صحابه‏ي پدرش

>رنج‏هاي فاطمه بعد از رحلت پيامبر از زبان خودش

>فاطمه و ناله‏هاي علي در كنار تربت او

>ناله‏هاي علي در كنار قبر فاطمه

دوران كودكي

 

 

«بيضاء تسحب من قيام شعرها 

و تغيب فيه و هو جثل اسحم»

 

(سفيد چهره‏اي كه وقتي از زمين بلند مي‏شود مويش بر زمين كشيده مي‏شود و اين موهاي بلند كه پيچيده به هم و سياه است، بدن او را در خود مي‏پوشاند.

 

«فكانها نهار مشرق 

و كانه ليل عليها مظلم» [1] .

 

(گويا وي در ميان آن موهاي سياه و بلند همچون روز مي‏درخشيد و وقتي كه آن موهاي سياه و انبوه چهره‏ي او را مي‏پوشاند، مثل اينكه شب تاريك آشكار مي‏گردد).

[1] مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 169.

در دوران طفوليت در دانشگاه وحي تربيت شد

 

 

«ادب الله اربعين سنينا 

احمد المصطفي بكلتا يداها»

 

«انه كان قد يودبها 

بصفات حميده حوايها»

 

(خداوند چهل سال به لطف و عنايت و فضل و كرم خود پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- برگزيده را تاديب نمود و او هم فاطمه- سلام‏الله‏عليها- را به صفات و كمالات در دانشگاه معارف و علوم نبوي خود كه فاطمه خود همه‏ي آنها را دارا بود، پرورش داد).

[ صفحه 428]

فاطمه از جهت نسب بهتر از عرب و عجم است

«من مثل فاطمه الزهراء في نسب 

و في فخار و في فضل و في حسب»

«و الله فضلها حقا و شرفها 

اذ كانت ابنه خير العجم والعرب»

(چه كسي در نسب و حسب و افتخار و فضيلت مانند فاطمه‏ي زهرا- سلام‏الله‏عليها-مي‏باشد، در حالي كه خداوند او را واقعا فضيلت و شرف بخشيده چون كه او دختر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- بهترين عجم و عرب است).

طهارت و پاكيزگي فاطمه و نجات دوستان

 

ابن صباغ مالكي مي‏گويد:

 

«ان النبي محمد و وصيه 

و ابنيه و ابنته البتول الطاهره»

«فاطمه اهل العباء فانني بولائهم 

ارجو السلامه و النجا في الاخره» [1] .

(پيامبر خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- و جانشين او اميرمؤمنان و دو فرزند آن حضرت و دخت پاك و پاكيزه‏ي او، همان اهل عبا هستند كه با دوستي و ولايت آنان سلامت و نجات را در سراي آخرت اميدوارم.)

[1] فصول المهمه، ص 7.

فاطمه بهترين همسر از ديدگاه شافعي

«اِلي مَ، اِلي مَ و حتي متي 

اُعاتِبُ في حُبِّ هذا الْفتي»

(تا كي، تا كي و تا چه زمان مرا در محبت و دوستي اين جوانمرد سرزنش مي‏كنيد؟!)

«هل زوجت غيره فاطم 

و في غير هر هل اتي هل اتي» [1] .

(آيا فاطمه با غير او ازدواج كرده است؟ و آيا براي غير او سوره هل آتي آمده است؟)

[1] ينابيع الموده، باب فصايل فاطمه- سلام‏الله‏عليها-.

فاطمه فرشته‏اي بصورت انسان

 

 

«المصطفي جبريل اطعمه 

تفاحه في ليله الاسري»

 

 

[ صفحه 429]

«فتكونت منه لذاك غدت 

بين الوراي انسيه حوراء» [1] .

(در شب معراج جبرئيل سيبي به پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- برگزيده خورانيد كه نطفه‏ي زهرا- سلام‏الله‏عليها- از آن به وجود آمد و به همين جهت او در بين مردم فرشته‏اي است به صورت انسان).

[1] تاريخ بغداد، ج 5، ص 87 و نور الابصار، ص 51 و شرف النبي، ص 249.

دوستي فاطمه و فرزندان او از نگاه فاشع

 

 

«يا راكبا قف بالمصحب من مني 

و اهتف بساكن خيفها و الناهض»

 

«سحرا اذا فاض الحيحج الي مني 

فيضا كما نظم الفرات الفائض»

 

«ان كان رفضا حب آل محمد 

فليشهد الثقلان اني رافض» [1] .

 

(اي سواري كه عازم حج هستي! در آن جا كه نزديك مني ريگ‏ها را براي رمي جمرات جمع مي‏كنند و مركز بزرگ اجتماع زايران خانه‏ي خداست، بايست و فرياد بزن و به تمام كساني كه در مسجد خيف مشغول عبادتند و يا در حال حركت مي‏باشند، فرياد بزن و هنگام سحرگاه كه حاجيان از مشعر به سوي مني كوچ مي‏كنند و همچون سيل عظيم و خروشان وارد سرزمين مني مي‏شوند، آري فرياد بزن و بگو: اگر محبت و دوستي آل محمد- صلي الله عليه و آله و سلم- رفض و ترك است، پس همه‏ي جن و انس بداند و شاهد باشند كه من رافضيم).

[1] تفسير كبير، ج 17، ص 166.

فاطمه و دوستي آل‏طه از نظر محي‏الدين العربي

 

 

«رايت ولائي آل‏طه فريضه 

علي رغم اهل البعد يورثني القربي»

 

(دوستي اهل‏بيت پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- را واجب مي‏دانم و علي رغم آنان كه از اهل‏بيت و «فاطمه- سلام‏الله‏عليها-» دورند آيه قربي مرا به اهل‏بيت- عليه‏السلام- نزديك مي‏كند).

 

«فما طلب المبعوث اجرا علي الهدي 

بتبليغه الا الموده في القربي»

 

 

[ صفحه 430]

 

(رسول گرامي اسلام براي انجام رسالت و هدايت و رساندن پيام خدا به مردم اجر و پاداشي نخواست مگر دوستي و پيروي اهل بيتش را).

از نظر امام شافع قبولي صلوات در گروي دوستي و درود فرستادن بر فاطمه و فرزندان او مي‏باشد:

 

«يا اهل‏بيت رسول‏الله حبكم 

فرض من الله في القرآن انزله»

 

(اي اهل‏بيت رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- دوستي شما از طرف خداوند واجب شده است و در قرآن از جانب خداوند دوستي و پيروي از شما نازل شده است).

«كفاكم من عظيم القدر انكم 

من لم يصلي عليكم لا صلوه له» [1] .

(در قدر و جلالت و منزلت شما خاندان همين بس كه هر كس نماز بخواند و در آن بر شما خاندان درود و رحمت و تحيت نفرستد نمازش نماز نيست).

[1] صواعق، ص 87 و شرح مواهب، ص 7.

فاطمه و شب عروسي در اشعار همسران پيامبر

 

ام سلمه:

 

«سرن بعون الله جاراتي 

و اشكرن في كل حالات»

 

(راه رويد به ياري خدا اي هم قدمان من و پروردگار را در هر حال شكر و سپاس نماييد).

 

«و ذكرن ما انعم رب العلي 

من كشف مكروه و آفات»

 

(به ياد آوريد آنچه را كه پروردگار به شما انعام فرمود، شما را از ناراحتيها و آفات دور داشت).

 

«و سرن مع خير النساء الوري 

تفدي بعمات و خالات»

 

(و با بهترين زنان عالم هستي «فاطمه- سلام‏الله‏عليها-» كه عمه و خاله‏ها فدايش گردند راه برويد).

 

«يا بنت من فضله ذو العلي 

بالوحي منه والرسالات»

 

 

[ صفحه 431]

 

(اي ميوه بهشتي! اي دختر بزرگ مردي كه خداي بلند مرتبه او را با وحي و رسالت و نبوت فضيلت و برتري بخشيد).

سروده‏ي عايشه در شب عروسي:

 

«يا نسوه استترن بالمعاجز 

و اذكرون ما يحسن في المحاضر»

 

(هان اي بانوان مسلمان خويش را در روسري‏ها و پوششها بپوشانيد و آنچه را كه شايسته و مناسب است در مجالس به زبان آوريد).

 

«و اذكرن رب الناس اذ يخصنا 

بدينه مع كل عبد شاكر»

 

(شما پروردگار مردم را به ياد آوريد كه ما و هر بنده‏ي سپاسگزاري را به دين خود مفتخر ساخت).

 

«والحمد لله علي افضاله 

والشكر لله العزيز القادر»

 

(سپاس و ستايش از آن خداوند بلند مرتبه‏اي است كه همت‏ها را ارزاني داشته است).

 

«سرن بها فالله اعطي ذكرها 

و خصها منه بطهر طاهر»

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- دخت محبوب پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- را (به خانه‏ي شوهر) حركت دهيد كه خدا ياد و نامش را بلند و جاودانه ساخته و به او همسر پاكيزه‏اي چون علي- عليه‏السلام- ارزاني داشته است). [1] .

حفصه هم چنين سروده است:

 

«فاطمه خير النساء البشر 

من لها وجه كوجه القمر»

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- بهترين زنان بشر است، آن كسي كه صورتي همچون روشني قرص ماه دارد).

 

«فضلك الله علي كل الوري 

بفضل من خص باي الزمر»

 

(خداوند به فضل خود تو را به آيه‏هاي زمر بر تمام جهانيان برتري داده است).

 

«زوجك الله فتي فاضلا 

اعني عليا خير من في الحضر»

 

 

[ صفحه 432]

 

(خداوند تو را به جواني با فضيلت، يعني علي- عليه‏السلام- بهترين و شايسته ترين انسانها تزويج فرمود).

 

فسرن جاراتي بها انها 

كريمه بنت عظيم الخطر»

 

(اي هم قدمان با «فاطمه» راه برويد و سرور و شادماني كنيد كه او بانويي بزرگوار و دختر بهترين و اشرف مخلوقات است).

معاذه هم انشاد كرد:

 

«اقول قولا فيه ما فيه 

و اذكر الخيرات و ابديه»

 

(سخني را بگويم كه در آن آنچه كه بايد باشد هست، خوبيها و بركاتي را بر زبان جاري كنم و آشكار سازم).

 

«محمد خير بني آدم 

ما فيه من كبر و لاتيه»

 

(محمد بهترين فرزندان آدم است و با اين عظمت و فضيلت نه تكبر دارد و نه بر خود مي‏بالد).

«بفضله عرفها رشدنا 

فالله بالخير يجازيه»

(ما به فضل و عنايت او هدايت يافتيم، پس خدا به او پاداش خير عنايت فرمايد).

«و نحن مع بنت نبي الهدي 

ذي شرف قد مكنت فيه»

(و ما همراه با دختر پيامبر هدايت و رحمت هستيم، كه تمام فضائل و شرافت در او جمع و فراهم شده است).

«في ذروه شامخه اصلها 

فما اري شيئا يدنيه» [2] .

(او در اصالت و نجابت و مقام شامخ انساني در قله بلنديست كه هيچ كس را به مقام قرب او نزديك نمي‏بينم).

[1] در ترجمه اين اشعار از كتاب فاطمه- سلام‏الله‏عليها- از ولادت تا شهادت، آيه الله قزويني و ترجمه علي كرمي، استفاده شده است.

[2] اين اشعار، از كتاب «فاطمه از ولات تا شهادت» ترجمه دكتر فريدوني برداشت شده است.

فاطمه عابدترين انسان

«ما كان في هذه الامه اعبد من فاطمه 

كانت تقوم حتي تورم قدماها» [1] .

[ صفحه 433]

(در اين امت كسي نبود كه از جهت عبادت و راز و نياز به درگاه بي نياز عابدتر از فاطمه- سلام‏الله‏عليها- باشد و چندان به عبادت و خلوت با معبود خويش مي‏ايستاد كه پاهايش متورم مي‏شد).

[1] از حسن بصري.

فاطمه و پنهان شدن آفتاب از نور سيمايش

 

 

«خجلا من نور بهجتها 

تتواري الشمس بالشفق»

(آفتاب از نور رخسار و سيماي نبوي او (فاطمه- سلام الله عليها-) خجل شده و در پشت ابرها و شفق متواري و پنهان مي‏گردد).

«و حياء من شمائلها 

يتغطي الغصن بالورق» [1] .

(و غنچه و شكوفه و گل از مشاهده‏ي شمايل او با حالت شرمندگي خود را در برگ ها مي‏پوشاند).

[1] كشف الغمه، ص 140.

از حوا و مريم بالاتر است

 

 

«ان قيل حواء قلت فاطم فخرها 

او قيل مريم قلت: فاطم افضل»

 

(اگر گفته شود حواء مادر انسانهاست، مي‏گويم: فاطمه- سلام‏الله‏عليها- افتخار اوست. اگر گفته شود مريم پاك است: فاطمه- سلام‏الله‏عليها- از او بالاتر است).

 

«افهل لحواء والد كمحمد؟ 

ام هل لمريم مثل فاطم اشبل»

(آيا حواء پدري بزرگوار مانند محمد- صلي الله عليه و آله و سلم- داشت؟ و آيا مريم شير مردان و شير بچه هايي مثل فاطمه- سلام‏الله‏عليها- به دنيا آورد؟).

«كل لها حين الولاده حاله 

منها عقول ذوي البصائر تذهل»

(هر يك از آن دو (حواء و مريم) به هنگام ولادت فرزندشان حالت و شرايط سختي را داشتند كه عقل و خرد را از عقلا و خردمندان مي‏برد).

[ صفحه 434]

فاطمه و ايثار و فداكاري

 

سبط جوزي و ديگران گفته‏اند:

 

«فاطمه ذات المچد و اليقين 

يا بنت خير الناس اجمعين»

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- صاحب عظمت و جلالت و داراي بالاترين مراتب يقين، و اي دختر بهترين مردم كه همه ارزشها و كمالات در او جمع شده است).

 

«اما ترين البائس المسكين 

قد قام بالباب له حنين»

 

(آيا فقير و نيازمندي را كه به دم در ايستاده و ناله و تضرع مي‏كند نمي‏بيني؟!).

 

«يشكو الي الله و يستكين 

يشكو الينا جايع حزين»

 

(به پيشگاه خدا شكوه مي‏كند و به او خود را آرامش مي‏بخشد، در حالي كه ناراحت و گرسنه است به سوي ما شكوه و ناله مي‏كند).

 

«كل امرء بكسبه رهين 

و فاعل الخيرات يستبين»

 

(هر انساني در روز قيامت پاداش و كيفرش در گروه كار و عملش مي‏باشد و كسي كه كارهاي نيك انجام دهد، يا انجام داده است زود نتيجه كارش را هم مي‏بيند).

 

«و للبخيل موقف مهين 

تهوي به النار الي سجين»

 

«شراب الحميم و الغسلين» 

(و براي افراد بخيل و تنگ نظر توقف گاهي سخت است كه به واسطه‏ي بخل در آتش سقوط مي‏كنند و منزلگاه و ماواي او سجين بوده و آب شرب او چشمه جوشان و سوزان حميم و آبي كه از چرك و كثافت انسانهاي گناهكار جمع شده است مي‏باشد).

 

قالت فاطمه- سلام‏الله‏عليها-:

 

«اطعمه و لا ابالي الساعه 

ارجو اذا اشبعت ذا مجاعه»

 

«ان الحق الاخيار والجماعه 

و اسكن الخلد و لي شفاعه»

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- فرمود: مسكين را اطعام و سير مي‏كنم و هيچ گونه باك ندارم كه اين لحظه و ساعت را (و لو اينكه خودم گرسنه هستم) و اميدوارم كه وقتي

 

[ صفحه 435]

 

گرسنه‏اي را سير كردم، خداوند كه اختيار همه مخلوقات به دست اوست، مرا در بهشت جاويد خود سكني دهد و شفاعت مرا قبول فرمايد).

 

«فاطم بنت السيد الكريم 

بنت نبي ليس بالذميم»

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- دختر سرور و آقاي بزرگواريست و دختر پيامبري كه صفت‏هاي زشت و نكوهيده در او نيست).

 

«قد جائنا الله بذاليتيم 

قد حرم الخلد علي الليئم»

 

(به تحقيق خداوند آورده است براي ما اين يتيم بي‏سرپرست را كه خداوند جاودانگي در بهشت را بر آدم لئيم و بخيل حرام فرموده است).

 

«يحمل في الحشر الي الجحيم 

شرابه الصديد والحميم»

 

(آدم بخيل و لئيم در روز قيامت به جهنم برده مي‏شود و آب شرب وي از چرك و زرد آب و خونابه‏ي چركي و آب گرم و جوشان مي‏باشد).

 

«من يجود اليوم في النعيم 

شرابه الرحيق والتسنيم»

 

(كسي كه امروز بذل و بخشش مي‏كند فرداي قيامت آب شربش آب خالص و زلال و خوش گوار بهشتي خواهد بود).

قالت فاطمه:

 

«اني اطعمه و لا ابالي 

و اوثر الله علي عيالي»

 

«و امسو جياعا و هم اشبابي» 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- فرمود: اطعام و سير مي‏كنم بچه يتيم را و از اين كار خودم هيچ گونه نگراني ندارم و او را بر خودم مقدم مي‏دارم و در راه خدا ايثار مي‏كنم (حاضرم خودم گرسنگي بكشم تا بنده‏ي ضعيف و مستحق خدا نااميد نشود) و فرزندانم با شكم گرسنه شام كردند و اينان بچه شيران منند، از گرسنگي خودشان باك ندارند).

«فاطم يا بنت النبي احمد 

بنت نبي سيد مسعود مسدد»

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- اي دختر پيامبري كه خداوند او را احمد ناميده است. و دختر

[ صفحه 436]

پيامبري كه آقا و سرور و سالار همه‏ي پيامبران مي‏باشد).

«مني علي اسيرنا المقيد 

من يطعم اليوم يجده في الغد»

 

(آرزوي اسير ما كه مقيد و بي كس است، اگر كسي امروز او را اطعام كند در فرداي قيامت نتيجه كار خير و اطعام خويش را مي‏يابد).

«عند العلي الماجد الممجد 

من يزرع الخيرات سوف يحصد»

(در نزد خداي بلند مرتبه و بزرگوار، كسي كه كارهاي خيري را انجام دهد زود است كه نتيجه كار و زرع خود را درو كند و به دست بياورد.

قالت فاطمه:

«لم يبق عندي اليوم غير صاع 

قد مجلت كفي مع الزراع»

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- فرمود: امروز در نزد من جز يك صاعي ديگر چيزي باقي نمانده است، به تحقيق دو كف دست من با ذراع ورم كرده است).

«ابناي و الله مع الجياع 

ابوهما للخير ذو اصطناع» [1] .

(قسم به خدا دو فرزندم از گرسنگي رنج مي‏برند، و پدر آنان در كارهاي خير و رسيدگي به محرومين در تلاش و فعاليت مي‏باشد).

[1] تذكره الخواص، ص 200، شرح حالات فاطمه زهرا- سلام‏الله‏عليها-، و بر سوئي، تفسير جامع البيان، ج 8، ص 300، در تفسير سوره هل اتي جزء 29.

فاطمه و زورگويي خصم

 

 

«و دعوي القوي كدعوي السباع 

من الظفر و الناب برهانها» [1] .

(ادعاي زورمند همانند ادعاي درندگان است و دليل و مدرك آن چنگال و دندان برنده او مي‏باشد).

[1] يكي از شعراي عرب.

فاطمه و اقامه شهود و نپذيرفته شدن آنها

 

 

«ثم قالت فنحله لي من والد 

يَ المصطفي فلم ينحلاها»

 

 

[ صفحه 437]

 

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- فرمود فدك اعطا و بخشش پدرم براي من است، ولي آن دو نفر فدك را به وي باز نگرداندند).

 

«فاقامت بها شهودا فقالوا 

بعلها شاهد لها و ابناها»

 

(آن دو نفر گفتند كه شاهد بياورد، فاطمه شهود آورد و گفتند كه شاهد شوهرش و دو فرزندش مي‏باشد و قبول نكردند.)

 

«لم يجيزوا شهاده ابني رسول 

الله هادي الانام اذصباها»

 

«لم يكن صادقا علي و لا فاطمه عند هم و لا ولداها»

(گواهي دو پسر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- را نپذيرفتند در حالي كه وي (پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- هادي و پيشواي مردم بود زيرا كه آن دو نفر با زهرا- سلام‏الله‏عليها- دشمني ورزيدند).

(علي- عليه‏السلام- و فاطمه- سلام‏الله‏عليها- در نزد آنها راستگو و صادق نبودند و فرزندان آنها حسن- عليه‏السلام- و حسين- عليه‏السلام- هم راستگو نبود).

«كان اتقي لله منهم عتيق 

قبح القائل المحال و شاها»

(بودند افراد نيكوكار و با تقوايي از مسلمانان كه به جهت ترس از خدا و روز قيامت از زورگويي و حسادت پرهيز مي‏كردند).

فاطمه و ادعاي نحله بودن فدك

«و اتت فاطم تطالب بالارث 

من المصطفي فما ورثاها»

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- آمد و ارث خود را مطالبه فرمود، كه از مصطفي- صلي الله عليه و آله و سلم- آنچه كه مانده است براي اوست).

«ليت شعري لما خولفت سنن 

القرآن فيها و الله قد ابراها»

 

(اي كاش مي‏دانستيم آن هنگامي كه با روش قرآن در مورد فاطمه- سلام‏الله‏عليها- مخالفت شد و در حالي كه خدا آن روش و سنن را ظاهر فرمود بود).

«رضي الناس اذتلوها بمالم 

ليرض فيها النبي حين تلاها»

[ صفحه 438]

«نسخت آيه المواريث منها 

ام هما بعد فرضيها بدلاها»

«ام تري آيه الموده لم تلات 

بود الزهراء في قرباها»

(آيه‏ي ارث در آن هنگام يا از قرآن نسخ شد؟ و يا اينكه آن دو نفر بعد از تثبيت آيه‏ي ارث آن را تبديل كردند و تغيير دادند).

(يا اينكه چنين مي‏پنداشتند كه آيه دوستي نسبت به نزديكان پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- در مورد زهرا- سلام‏الله‏عليها- وارد نشده است؟!).

 

«ثم قالا ابوك جاء بهذا 

حجه من عنادهم ناصباها»

(سپس آن دو نفر گفتند: پدرت اين حديث را گفت و اين (نحن معاشر الانبياء) حجتي بود كه آنان از روي دشمني نصب كردند).

«قال: للانبياء حكم بان لايو 

رثوا في القديم و انتهزاها»

(گفت: حكم خدا اين است كه پيامبران در قديم ارث نمي‏گذاردند و او را رد كردند).

«افبنت النبي لم تدر ان كان 

النبي الهدي بذلك فاها»

«بضعه من محمد خالفت ما قال 

حاشاها مولاتنا حاشاها»

(آيا پاره تن پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- با گفتار وي مخالفت مي‏ورزد؟ (اگر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- چنين چيزي را فرموده است) و منزه است بي‏بي ما فاطمه- سلام‏الله‏عليها- از مخالفت با گفتار پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم-).

«سمعته يقول ذاك و جائت 

تطلب بالارث ضله و سفاها»

(آيا دختر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- اين مطلب را شنيد و در عين حال از روي سفاهت و گمراهي مطالبه‏ي ارث كرد؟!).

«هي كانت لله اتقي و كانت 

افضل الخلق عفه و نزاها»

(فاطمه- سلام‏الله‏عليها- در راه خدا پرهيزكارترين افراد بود. و از جهت عفت و پاك دامني از همه‏ي مردم برتر بود).

«او تقول النبي قد خالف القرآن 

ويح الاخبار ممن رواها»

[ صفحه 439]

(آيا پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- بر خلاف آيات قرآن سخن رانده است؟ واي بر كسي كه اين اخبار را گفته، از چه كسي اينها را روايت كرده است؟).

«سل بابطال قولهم سوره النمل 

و سل مريم التي قبل طاها»

(براي باطل كردن گفتار و سخنان اين دروغ گويان از سوره نمل بپرس و از سوره‏ي مريم كه قبل از سوره طه قرار گرفته است سوال كن).

«فهما ينبئان عن ارث يحيي 

و سليمان من اراد انتباها»

(آن دو سوره از ارث يحيي و سليمان خبر مي‏دهند براي كسي كه بيداري را اراده كرده است).

«فدعت و اشتكت الي الله من ذاك 

و فاضت بدمعها مقلتاها» [1] .

(زهرا- سلام‏الله‏عليها- از آن دو نفر كناره گرفت و به درگاه ذات احديت شكايت برد و از اين ظلم و ستم از چشمهاي مباركش اشكها جريان داشت).

[1] شعر از قتاده بن ادريس (شريف مكه) به نقل از كتاب «فدك» آيه الله سيد حسن قزويني است.

فاطمه و برگشت فدك

دعبل شاعر معروف مي‏گويد:

«اصبح وجه الزمان قد ضحكا 

برد مامونهاها شما فدكا» [1] .

(روزگار و زمين و زمان، خندان شد در آن موقع كه مامون فدك را به بني‏هاشم برگرداند).

[1] معجم البلدان، ج 4، باب فدك، و شرح نهج‏البلاغه، ج 16، ص 217.

فاطمه و گناه بزرگ سران سقيفه در اشعار كميت

 

 

«اني احب اميرالمؤمنين و لا 

اربسب ابوبكر و لا عمرا»

 

(من دوست دارم اميرالمؤمنين علي- عليه‏السلام- را ولي راضي نمي‏شوم كه به ابوبكر عمر ناسزا گويم).

 

[ صفحه 440]

 

 

«و لا اقول اذا لم يعطيا فدكا 

بنت النبي، صلي الله عليه و آله و سلم، و لا ميراثه كفرا»

 

(من نمي‏گويم كه آن هنگامي كه فدك را به دختر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- پس ندادند و ميراث رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- را به او واگذار نكردند كافر شدند).

«الله يعلم ماذا ياتيان به 

يوم القيامه من عذر اذا اعتذرا» [1] .

(خدا مي‏داند كه با آنها در عالم قيامت (در آن موقع كه در دادگاه عدل پروردگار قرار مي‏گيرند) چگونه معامله كند و آنان چه عذري در دادگاه عدل الهي بياورند).

[1] اخبار سيد حميري، ص 160، در اين اشعار كميت پرده‏پوشي كرده و واقعيت را نگفته است و سيد حميري و شيخ بهائي جواب كميت را داده‏اند. به كتاب فدك، سيد حسن قزويني، ص 116 الي 118 مراجعه شود.

فاطمه و نقض عهد صحابه‏ي پدرش

 

 

«نقضوا عهد احمد في اخيه 

و اذا قوا البتول ما اشجاها»

(آنان پيمان پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- را در مورد برادرش (علي- عليه‏السلام-) گسستند و به دختر گراميش «بتول» درد و رنجي كه دل هر انسان آزاده را به درد مي‏آورد، چشاندند).

«يوم جاءت الي عدي و تيم 

و من الوجد ما اطال بكاها»

(روزي كه فاطمه- سلام‏الله‏عليها- به سوي ابوبكر و عمر آمد، بر او ظلم و ستمي رفته بود كه گريه‏هايش را طولاني مي‏ساخت).

«فدنت و اشتكت الي الله شكوي 

و الرواسي تهتز من شكواها»

(به آنان نزديك شد، ولي به خاطر اينكه آنها حقش را ضايع و پامال كردند به درگاه خدا شكايتي جانسوز كرد، شكايتي كه كوههاي سر بفلك كشيده به لرزه آمدند).

رنج‏هاي فاطمه بعد از رحلت پيامبر از زبان خودش

 

 

«قد كان بعدك انباء و هنبثه 

لو كنت شاهدها لم يكثر الخطب»

 

(بعد از تو اي پدر خبرها شد و چه حوادث و مشكلاتي پيش آمد كه اگر تو آنها را

 

[ صفحه 441]

 

مي‏ديدي اين قدر غم و غصه بزرگ نمي‏شد).

 

«انا فقد ناك فقد الارض و ابلها 

و اختل قومك فاشهد هم مفقد نكبوا»

 

(ما آن چنان تو را گم كرديم و از دست داديم همانند زميني كه باران نمي‏يابد، عزيزانت بيچاره شدند و ببين آنها را چقدر ذليلند).

 

«ايدي رجالنا نجوي صدورهم 

لما مضيت و حالت دونك الترب»

 

(مرداني كينه‏توز آنچه كه در سينه‏هاي خود پنهان داشته بودند ظاهر كردند، چون تو رفتي و خاك تو را فرا گرفت).

 

«تهجمتنا رجال و استخف بنا 

لما فقدت و كل الارض مغتصب»

 

(بعضي ديگر هم با ما بد رفتاري كرده و ما را سبك شمردند و چون تو درگذشتي همه‏ي روي زمين تاراج گرديد).

 

«كنت بدرا و نورا يستضاء به 

عليك تنزل من ذي العزه الكتب»

 

(تو مانند ماه چهارده بودي كه همه از نور آن روشنايي مي‏جستند و از صاحب همه‏ي كمالات بر تو كتاب نازل مي‏شد).

 

«و كان جبريل بالايات يونسنا 

فقد فقدت فكل الخير محتجب»

 

(جبرئيل به آيات قرآن ما را انس مي‏داد، به تحقيق با فقدان تو همه‏ي خوبي‏ها و ارزشها از ما پنهان گرديد).

 

«فليت قبلك كان الموت صادفنا 

لما مضيت و حالت دونك الحجب»

 

(اي كاش پيش از تو مرگ با ما مصادف مي‏شد، پيش از آن كه تو رحلت كني و پرده‏ها ميان ما و تو حايل باشند).

«انا رزئنا بما لم يرز ذو شجن 

من البريه لاعجم و لا عرب» [1] .

(ما چنان بلا و مصيبت ديديم كه هيچ اندوهگين و مصيبت زده اي از عرب و عجم چون ما نباشد).

[ صفحه 442]

[1] بسياري از مورخين و سيره نويسان اهل سنت اين اشعار را در آثار خود آورده‏اند.

 

فاطمه و ناله‏هاي علي در كنار تربت او

 

 

«اري علل الدنيا علي كثيره 

و صاحبها حتي الممات عليل»

 

(خود مي‏نگرم كه رنج‏ها و ناگواري‏هاي دنيا بر من هجوم آورده‏اند و كسي كه اين همه رنج و ناراحتي، او را احاطه كند، هماره بيمار خواهد بود).

 

«لكل اجتماع من خليلين فرقه 

و كل الذي دون الفراق قليل»

 

(ميان دو دوست پر مهر سرانجام فراق و جدايي است و هر چيزي ديگر جز جدايي دوست، تحمل آن سهل و آسان است).

 

«و ان افتقادي واحدا بعد واحد [1]   

دليل علي ان لا يدوم خليل» [2] .

 

(و اين واقعيت دردناك كه من پس از پيامبر مهر و محبت، دختر فرزانه‏ي او را از دست دادم، دليل بر اين است كه در اين جهان دوست و دوستي دوام ندارد.)

 

«مالي مررت علي القبور مسلما 

قبر الحبيب فلم يرد جوابي»

 

(مرا چه سود كه از كنار قبرها بگذرم و بر قبر محبوب و دوست خويش سلام دهم اما او جواب مرا ندهد).

 

«احبيب مالك لاترد جوابنا 

انسيت. بعدي خله الاحباب»

 

(اي دوست چه شده كه جواب سلام ما را نمي‏دهي، آيا پس از من دوستي احباب را فراموش كرده‏اي؟!)

امام صادق- عليه‏السلام- فرموده است: اميرمؤمنان در كنار تربت محبوبش چنين سرود:

 

«حبيب ليس بعد له حبيب 

و ما لسواه في قلبي نصيب»

 

(آن دوست كه هيچ دوستي با آن برابري نمي‏كند و در قلب من به جز او هيچ بهره و نصيب براي ديگري وجود ندارد (او از قلب من هرگز غايب نمي‏شود).

 

«حبيب غاب عن عيني و جسمي 

و عن قلبي حبيبي لا يغيب» [3] .

 

 

[ صفحه 443]

 

(دوستي كه ظاهرا از چشم و بدن من غايب گرديد، هرگز از دل من بيرون نرود و غايب نمي‏شود).

آن گاه مولي خودش از طرف محبوبش جواب مي‏گويد:

«قال الحبيب و كيف لي بجوابكم 

و انارهين جنادل و تراب»

«اكل التراب محاسني فنيتكم 

و حجبت عن اهلي و عن اتراب»

فعليكم مني السلام تقطعت 

عني و عنكم خله الاحباب» [4] .

(دوست در جواب گفت: من چگونه پاسخ تو را بگويم در حالي كه در گرو سنگها و خاك مي‏باشم، خاك اندام مرا خورده و من شما را فراموش كردم و از چشم خانواده و همسالانم ناپديد و پنهان شدم، پس از من بر شما سلام باد كه رشته‏ي محبت و دوستي از بين من و شما قطع گرديده است).

[1] در بعضي از نسخه‏ها «و ان افتقادي فاطما بعد احمد» آمده است.

[2] الفصول المهمه، ص 148.

[3] الفصول المهمه، ص 148 و مروج الذهب، ج، ص 3، شرح حالات فاطمه- سلام‏الله‏عليها-.

[4] ناسخ التواريخ، شرح حالات فاطمه زهرا- سلام‏الله‏عليها-، ص 198 و بحار الانوار، ج 43، ص 217.

ناله‏هاي علي در كنار قبر فاطمه

 

 

«نفسي علي زفراتها محبوسه 

ياليتها خرجت مع الزفرات»

 

(جان من با ناله‏هاي من در سينه‏ام حبس شده اي كاش جان من با همين ناله‏ها بيرون مي‏آمد).

 

«لا خير بعدك في الحياه و انما 

ابكي مخافه ان تطول حياتي» [1] .

 

(پس از تو خيري در زندگي نيست و جز اين نيست كه از ترس زندگي طولاني گريه مي‏كنم).

 

«فراقك اعظم الاشياء عندي 

و فقدك فاطم ادهي الثكول»

 

(فاطمه جان! دوري و جدايي تو در نظر من سهمگين‏ترين چيزهاست و از دست دادن شخصيت شكوهباري چون تو اي دخت پيامبر! سخت‏ترين فراق‏ها و از دست دادن دوستان است).

 

[ صفحه 444]

 

خواننده‏ي گرامي در اين دو جلد كتاب كه از نظر شما گذشت سير كوتاهي در ابعاد زندگي دخت والا گهر و ام ابيهاي پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- و سالار و بزرگ بانوان دو عالم فاطمه‏ي زهرا- سلام‏الله‏عليها- نموديم و گوشه‏هايي از زندگي سرنوشت ساز و سازنده‏ي آن يگانه‏ي دهر را براي شما و آيندگان ترسيم نموديم: اين مجموعه كه از معتبرترين كتب اهل سنت جمع‏آوري شده است، در ايام با بركت غدير و مباهله سنه‏ي 1418 ه. ق شروع و در سالگرد رحلت پيامبر رحمت- صلي الله عليه و آله و سلم- و سبط اكبرش امام حسن محبتبي- عليه‏السلام- و فرزند ديگرش ثامن‏الائمه علي بن موسي الرضا- عليه‏السلام- در شب جمعه 28 صفر سنه 1420 هجري قمري به اتمام رسيد. نگارنده اميد آن دارد كه كوثر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- قبول فرموده و به مهر و امضا و تاييد فرزندش بقيه الله الاعظم امام زمان (عج) ارواحنا لترب مقدمه الفداه برساند. در آخر

لازم به ذكر است: از آنجا كه هيچ كاري ولو اينكه با تحقيق و تدقيق همراه باشد، بدون عيب و نقص و ايراد نيست، و فقط آن كه هرگز عيب و نقص در آنها متصور نيست، ذات پاك انبيا و ائمه‏ي معصومين- عليهم‏السلام- مي‏باشند، لذا از شما خواننده‏ي محترم انتظار دارد كه هرگونه عيب و نقص ادبي و علمي و تاريخي را رهنمون فرموده و اين جانب را سرفراز فرماييد.

آن كه قابل ستايش و پرستش مي‏باشد ذات يگانه است. ما توفيقي الا بالله العلي العظيم و عليه توكلت و اليه انيب.

سيدمهدي هاشمي حسيني

[1] ناسخ التواريخ، شرح حالات فاطمه زهرا- سلام‏الله‏عليها-، ص 198 و بحار الانوار، ج 43، ص 217.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74393