ازدواج علی و فاطمه به فرمان خداوند

ازدواج علی و فاطمه به فرمان خداوند   علی (علیه‏السلام) از نظر زندگی مادی و امور مالی وضعیت مساعدی نداشت و به سختی زندگی می‏کرد، نه سرمایه‏ای داشت و نه زمین و خانه‏ای، پس چگونه تشکیل خانواده بدهد؟ ولی علی (علیه‏السلام) می‏داند که اسلام عزیز آمده اس

ازدواج علي و فاطمه به فرمان خداوند <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

علي (عليه‏السلام) از نظر زندگي مادي و امور مالي وضعيت مساعدي نداشت و به سختي زندگي مي‏كرد، نه سرمايه‏اي داشت و نه زمين و خانه‏اي، پس چگونه تشكيل خانواده بدهد؟ ولي علي (عليه‏السلام) مي‏داند كه اسلام عزيز آمده است تا مقام زن را از نظر معنوي و اجتماعي بالا ببرد و اين همه رسومات دست و پا گير و تقليدهاي غلط و زنجيرهاي قديمي كه پاي مردان را در موضوع ازدواج بسته است باز و راههاي بسته را بگشايد.

آري اسلام عزيز آمده است تا تعصب‏هاي قومي و قبيله‏اي و سنت‏هاي جاهلانه را از بين مردم بردارد و پيامبر آمده است كه مسئله‏ي ازدواج و تشكيل خانواده را به صورت آسان و سهل پياده بنمايد كه هيچ گونه تكلف براي افراد نداشته و بلكه بايد يك الگو اسوه باشد براي همه‏ي جامعه‏ها و ملت‏ها؛ لذا علي بن ابي‏طالب با توجه به اين موضوع به خواستگاري زهرا (سلام‏الله‏عليها) مي‏آيد و در مقابل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏نشيند، ساكت و آرام، سر مبارك را پايين‏انداخته، پيامبر مي‏فرمايد: يا علي منظورت چيست؟

علي (عليه‏السلام) عرض مي‏كند: جانم به فدايت خدا و رسول او بهتر مي‏دانند، پيامبر فرمود: آيا براي خواستگاري زهرا آمده‏اي؟

علي (عليه‏السلام) بلي يا رسول‏الله، پيامبر اسلام به خاطر حفظ حرمت بانوي دو عالم موافقت خود را اظهار نفرموده و با وجودي كه بر فاطمه ولايت داشت ولي مي‏خواست

 

[ صفحه 134]

 

بفهماند كه در ازدواج و تشكيل خانواده موافقت دختر شرط اساسي است، لذا پيامبر اسلام موضوع خواستگاري علي را به فاطمه‏ي زهرا گفت، فاطمه‏ي زهرا با تبسم صورت مبارك خويش را برنگرداند و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بلند شد و فرمود: الله اكبر سكوت او رضايت اوست، سپس آمد جريان را به علي (عليه‏السلام) فرمود.

در كتاب «ذخائر العقبي» روايتي بدين مضمون آورده شده است:

«عن عطاء بن ابي‏رباح قال لما خطب علي فاطمة اتاها رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم فقال ان عليا قد ذكرك فسكتت فخرج فزوجها».

«از عطاء بن ابي‏رباح نقل شده است: وقتي كه علي (عليه‏السلام) فاطمه را خواستگاري نمود، پيامبر اسلام نزد فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) آمد و فرمود كه علي (عليه‏السلام) تو را خواستگاري نموده است، فاطمه سكوت نمود و پيامبر اسلام خارج شد و سكوت را موجب رضايت دانست و فاطمه را به علي (عليه‏السلام) تزويج نمود». [1] .

در اينجا قابل ذكر است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) علي (عليه‏السلام) را به فاطمه‏ي معرفي ننمود و از طرفي فاطمه را هم به علي (عليه‏السلام) معرفي نكرد، چرا؟ براي اينكه چه كسي بود كه علي (عليه‏السلام) را نشناسد؟ فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) علي (عليه‏السلام) را خيلي بهتر از ديگران مي‏شناخت. فقط پيامبر فرمود: فاطمه جان، علي را از نظر فضل و كمال مي‏شناسي و سابقه‏ي وي را نسبت به اسلام مي‏داني، به خواستگاري تو آمده است.

سرانجام موافقت حاصل شد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي (عليه‏السلام) فرمود: از مال دنيا چه داري؟ علي عرض كرد: اي پيامبر خدا شما وضع مرا بهتر مي‏دانيد: يك شتر و يك شمشير و يك زره دارم، پيامبر اسلام براي فروش زره موافقت فرمود و علي (عليه‏السلام) زره را چهار صد و هشتاد و يا پانصد درهم مي‏فروشد، و سبحان‏الله كه مهريه گوهر تابناك پيامبر رحمة للعالمين 500 درهم مي‏شود.

ابن حجر عسقلاني در الاصابه مي‏گويد: نبي مكرم در جنگ بدر زرهي را به علي (عليه‏السلام) بخشيد و اين زره به نام حطميه معروف بود، براي اينكه هر شمشيري به

 

[ صفحه 135]

 

آن مي‏خورد مي‏شكست. علي (عليه‏السلام) زره را فروخت و بهاي آن را نزد رسول خدا آورد و نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) دختر عزيزش را با همين سادگي به عقد علي (عليه‏السلام) درآورد. آري مقدمات ازدواج به اين سادگي در زمين صورت گرفت، ولي خداي متعال به خاطر حفظ حرمت سرور زنان دو عالم قبل از آن كه پدر بزرگوارش وي را به عقد علي (عليه‏السلام) در بياورد او را به مولا علي (عليه‏السلام) تزويج فرموده بود. [2] .

اين حديث شريف را بسياري از علماي عامه ذكر كرده‏اند، از جمله: عبدالرحمن صفوري از جابر بن عبدالله نقل مي‏كند:

«ام‏ايمن بر پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شد در حالي كه مي‏گريست، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از علت گريه او سؤال فرمود، گفت: مردي از انصار دختر خويش را شوهر داده و در مراسم ازدواج بر سر دخترش گردو و شكر افشانده و من با ديدن اين منظره به ياد ازدواج فاطمه‏ي زهرا افتادم كه شما بر سر وي چيزي نيفشانديد، رسول خدا فرمود: قسم به آن كسي كه مرا به پيامبري برگزيده است و رسالت از خاص من گردانيده، پروردگار متعال آن هنگام كه فاطمه را براي علي تزويج فرمود، به ملائكه‏ي مقرب خود امر كرد تا در اطراف عرش او جمع شوند كه در ميان اين فرشتگان جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل نيز بودند، آنگاه به پرندگان امر فرمود نغمه‏سرايي نمايند و سپس به درخت طوبي فرمان داد تا بر آنان لولؤيي درخشنده‏ي با در سفيد همراه با زبرجد سبز ياقوت سرخ بيفشاند». [3] .

ابونعيم اصفهاني مي‏گويد: «عبدالله بن مسعود گويد: آنگاه پروردگار متعال به درخت بهشتي امر فرمود تا زيور و پوشاك بر فرشتگان بيفشاند، پس فرشته‏اي كه در آن

 

[ صفحه 136]

 

برنامه بيش از ديگران گرد آورده بود، تا قيامت بر آن افتخار خواهد نمود». [4] .

و همين حديث را خوارزمي‏در مقتل الحسين و عسقلاني در لسان الميزان و نيز در تهذيب التهذيب و قندوزي هم در ينابيع الموده (چنانچه گذشت) نقل كرده‏اند.

صفوري در نزهة المجالس از انس بن مالك نقل مي‏كند: «در مسجد بوديم كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي (عليه‏السلام) فرمود: اين جبرئيل است كه خبر مي‏دهد خداي تعالي فاطمه را به تو تزويج نموده و براي اين پيمان چهل هزار فرشته را به گواهي گرفته است و به درخت طوبي امر فرموده تا بر آنان در و جواهر و ياقوت و زيورهاي بهشتي فرو بارد و آن درخت نيز امتثال امر نموده و در افشانده، پس حور العين در جمع كردن در و ياقوت و جواهرات و زينت‏ها و لباس‏ها بر يكديگر پيشي مي‏جستند و از آن افشانده‏ها تا روز قيامت به يكديگر هديه مي‏دهند». [5] .

سيوطي هم حديث فوق را در كتاب تحذير الخواص نقل كرده و سپس نوشته است: «رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مسجد صيغه‏ي عقد را جاري فرمود در حالي كه بر سر منبر نشسته و مسلمانان نيز شاهد بوده و كلام وي را مي‏شنيدند و به اين ترتيب پيامبر مكرم اعلان و اظهار نموده، عقد ازدواج را سنت نهاد و نيز به مسلمانان آموخت كه در مورد صداق و مهريه دقت نموده و سعي كنند كه ميزان مهريه را زياد معين ننمايند و فرمود: «در صداق زياده‏روي نكنيد چون مايه‏ي بروز دشمني و بدبيني‏ها و بي توجهي‏ها خواهد شد».

مهريه و صداق فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) از نظر ظاهر مهريه‏ي اندكي بود، آن هم به ميل اراده‏ي پدر بزرگوارش رسول مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و روي اهداف حساب شده‏اي واقع گرديد. يكي از اهداف اين بود كه مسلمانان در ازدواج و شوهر دادن دخترانشان به رسول خدا اقتدا و تأسي كنند. ولي قبول مهريه‏اندك از سوي اين بانوي

 

[ صفحه 137]

 

بزرگوار به اين معني نيست كه حضرت فاطمه مقام و مرتبت و علو درجات و شرافت خويش را فراموش نموده كه چه گوهر و در گرانبهايي است.

احمد بن يوسف دمشقي در كتاب خود به نام اخبار الدول و آثار الاول مي‏گويد:

«در خبر وارد شده، زماني كه پدر بزرگوار فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) او را شوهر داده است مالي اندك را به عنوان صداق تعيين فرمود، فاطمه عرض كرد: اي رسول خدا دختران مردم هم شوهر كرده و مقدار كمي‏به عنوان صداق برايشان تعيين مي‏گردد، پس فرق بين من و آنان چيست؟ اميدوارم كه مهريه را به علي (عليه‏السلام) برگرداني و از خداي تعالي بخواهي كه مهريه مرا شفاعت گناهان از امت تو قرار بدهد؛ پس جبرئيل بر پيامبر نازل شد و با وي كاغذي كوچك از حرير بود كه در آن نوشته شده بود: خداي تعالي مهريه‏ي فاطمه را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داده است. و به همين علت زماني كه ايشان درا حتضار بود وصيت فرمود كه آن كاغذ كوچك را روي سينه وي در زير كفن قرار دهند. و به اين وصيت عمل شد و فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) فرمود هنگامي كه در قيامت برانگيخته شوم اين كاغذ را به دست مي‏گيرم و از گناهكاران امت پدرم شفاعت مي‏كنم».

از اين حديث شريف به دست مي‏آيد كه فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) چه مقام و منزلتي در نزد خداوند دارد و چه خواسته‏ي زيبا و پر محتوايي از پدر عزيزش مي‏خواهد و خداوند هم خواسته او را اجابت مي‏فرمايد.

ابن حجر در كتاب صواعق مي‏گويد:

«عن عبدالله ابن مسعود قال قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله لعلي ان الله عز و جل زوجك فاطمة و جعل صداقها الارض فمن مشي مبغضا لك مشي حراما».

«از عبدالله ابن مسعود نقل شده است: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي (عليه‏السلام) فرمود: خداي عزيز و جليل فاطمه را به تو تزويج كرده است و مهريه و صداق وي را تمام كره‏ي زمين قرار داده است، پس هر كس روي اين زمين راه برود، در حالي كه نسبت به تو غضبناك باشد، راه رفتنش حرام‏است، چرا؟ براي اينكه زمين

 

[ صفحه 138]

 

صداق زهراست». [6] .

صفوري مي‏گويد: «فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) از پدرش رسول خدا درخواست نمود كه صداق و مهريه وي را شفاعت براي امت او قرار بدهد و اين بانوي بزرگوار زماني كه بر صراط مي‏آيد صداق خويش را طلب مي‏كند».

روايات و اخبار بسياري از ائمه‏ي معصومين (عليهم‏السلام) پيرامون اين مطلب كه خداوند شفاعت فاطمه‏ي زهرا را در قيامت جزء صداق و مهريه وي قرار داده، وارد شده است. ولي چون منظور ما فقط ذكر روايات و احاديث از اهل سنت مي‏باشد لذا از نقل آنها خودداري مي‏شود.

علاقه‏مندان مي‏توانند به كتاب‏هاي بحارالانوار (جلدهاي 10 و 6) و يا رياحين الشريعه و كتاب ناسخ التواريخ و كتاب‏هاي مربوطه‏ي ديگر مراجعه كنند.

رواياتي چند را از اهل سنت كه در رابطه با شب زفاف فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) گفته شده است، متذكر مي‏شويم.

در شب زفاف فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) عملي از او سر زد كه نظيرش را نمي‏توان يافت. در آن شب بي‏بي دو جهان ايثار و انفاقي را انجام داد كه از همه‏ي فداكاري‏ها انفاق‏ها برتر و بالاتر بود زيرا فقط براي جلب رضايت خداوند تبارك تعالي انجام گرفت.

«ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم صنع لها قميصا جديدا ليلة عرسها و زفافها و كان لها قميص مرقوع و اذا بسائل علي الباب يقول: اطلب من بيت النبوة قميصا خلقا فارادت ان تدفع اليه القميص المرقوع، فتذكرت قوله تعالي: لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون. فدفعت له الجديد فلما قرب الزفاف نزل جبرئيل قال: يا محمد ان الله يقرئك السلام، و امرني ان اسلم علي فاطمة، و قد ارسل لها معي هدية من ثياب الجنة من السندس الاخضر...».

 

[ صفحه 139]

 

صفوري شافعي مي‏گويد: «رسول خدا در شب عروسي براي فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) پيراهن نويي تهيه كرد و جامه‏اي كهنه و وصله‏دار نيز نزد خانم دو جهان بود، در اين هنگام سائلي در زد و گفت: از خانه‏ي رسول خدا جامه‏ي كهنه‏اي مي‏خواهم، فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) خواست كه جامه‏ي وصله‏دار را به وي بدهد، ولي فرموده‏ي خداي تعالي به يادش آمد كه: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون». [7]  «هرگز به خوبي‏ها نمي‏رسيد مگر اينكه از چيزهايي كه دوست داريد در راه خدا انفاق بكنيد» سپس آن حضرت جامه‏ي نو را به وي داد؛ وقتي كه هنگام زفاف نزديك شد جبرئيل به محضر رسول خدا آمده عرض كرد: يا رسول‏الله پروردگارت سلام مي‏رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه‏ي زهرا (سلام‏الله‏عليها) سلام برسانم و براي فاطمه توسط من جامه‏ي ديبايي سبز، از جامه‏هاي بهشتي فرستاده است». [8] .

علي (عليه‏السلام) شب عروسي به عده‏ي بسياري از مردم مدينه غذا داد، وليمه از طرف علي (عليه‏السلام) آماده شد و يك مقدار گوشت و خرما و روغن بود، اين وليمه را پيامبر اسلام به دست مبارك خويش به همه‏ي اهالي مدينه از مهاجرين و انصار داد. و حتي كساني كه در نخلستان‏ها و بستان‏ها كار مي‏كردند و محروميني كه در مسجد زندگي مي‏كردند- بنام اصحاب صفه- از وليمه‏ي با بركت و مطهر دختر پيامبر اسلام بهره مند شدند.

محب الدين طبري مي‏گويد: احمد بن حنبل نقل كرده است:

«قوله صلي الله عليه و آله و سلم لعلي لابد للعروس من وليمة فقال سعد علي كبش و قال فلان علي كذا و قال فلان علي كذا و عن اسماء قالت لقد او لم علي علي فاطمة فما كان وليمة في ذلك الزمان افضل من وليمة رهن درعه عند يهودي بشطر شعير و كانت وليمته اصعا من شعير و تمر و حيس»

«و عن جابر قال حضرنا عرس علي و فاطمة فما رأيت عرسا كان أطيب منه حشونا

 

[ صفحه 140]

 

البيت طيبا و أتنا بتمر فاكلنا».

«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي (عليه‏السلام) فرمود: براي عروسي بايد وليمه و شيريني داد و سعد گفت كه من يك گوسفند به علي (عليه‏السلام) مي‏دهم و كسي ديگر گفت من فلان چيز را مي‏دهم، ديگري عهده‏دار چيزي ديگر از مخارج عروسي شد»

و از اسماء روايت شده است: «علي (عليه‏السلام) در عروسي فاطمه وليمه و مهماني داد كه هيچ وليمه‏اي بالاتر از آن نبود، وليمه علي (عليه‏السلام) اين گونه تهيه شده بود كه علي (عليه‏السلام) زره خود را در نزد يهودي گرو گذاشت، و در مقابل يك مقدار جو و خرما و حيس [9]  گرفت».

از جابر نقل شده است: «ما در عروسي علي و فاطمه (عليهاالسلام) حاضر بوديم و هيچ عروسي را نديدم كه پاكتر و خوشبوتر از عروسي علي و فاطمه باشد و خانه را پر كرديم در حالي كه خوشبو و طيب بود، از ما توسط خرما و كشمش پذيرايي شد و ما آن طعام معطر و زيبا را خورديم». [10] .

[ صفحه 143]

[1] ذخائر العقبي، ص 33.

[2] الاصابه في تميز الصحابه، ج 4، ص 365.

[3] نزهة المجالس، ج 2، ص 223 و ينابيع المودة، باب 55 و ذخائر العقبي، ص 32 و جامع الترمذي، ج 5 و الاعلام النساء، ج 4، كلمه فطم.

[4] حلية الاولياء، ج 5، ص 59.

[5] عين خطبه عقد را كتاب‏هاي ينابيع الموده، باب 55، ص و ذخائر العقبي، ص 30 و نزهة المجالس صفوري آورده‏اند.

[6] الصواعق المحرقه، فضائل علي و فاطمه (عليه‏السلام) و ينابيع الموده، ص 194 و 195.

[7] سوره‏ي آل عمران، آيه‏ي 92.

[8] نزهة المجالس، ج 2، ص 226 و تذكرة الخواص، حالات فاطمه زهرا.

[9] حيس غذايي است كه از خرما و پنير و كشك ساخته مي‏شود و گاهي عوض پنير و كشك از آرد استفاده مي‏كنند» هو الطعام المتخذ من التمر و الاقط و السمن و قد يجعل عوض الاقط الدقيق.

[10] ذخائر العقبي، ص 33 و 34 و ينابيع الموده، باب 55 و الاصابه، ج 8، حرف الفاء و الاعلام النساء، ج 4 و تذكرة الخواص و مجمع الزوائد هيثمي.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74418