فاطمه زهرا در آیهی قربی
فاطمه زهرا در آیهی قربی «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور». [1] . شأن نزول آیهی قربی این است: هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایههای حکومت اسلام محکم گردید، انصار گفتن
فاطمه زهرا در آيهي قربي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
«قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور». [1] .
شأن نزول آيهي قربي اين است: هنگامي كه پيامبر وارد مدينه شد و پايههاي حكومت اسلام محكم گرديد، انصار گفتند: ما خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ميرسيم عرض ميكنيم: اگر مشكلات مالي پيدا شد اموال ما بدون هيچگونه قيد و شرط در اختيار شما قرار دارد. هنگاميكه اين سخن را خدمتش عرض كردند، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) منتظر امر خداوند بود.
در اين هنگام آيهي مباركهي سورهي شوري «قل لا اسئلكم عليه اجرا...». نازل شد خداوند فرمود: اي پيامبر به مردم بگو كه من در مقابل زحمات رسالتم از شما اجر و مزد مادي نميخواهم، فقط اجر من اين است كه از نزديكانم پيروي بنماييد و آنها را دوست داشته باشيد. انصار با خوشحالي از خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند.
[ صفحه 154]
در روايات بسياري از ائمه اهل البيت (عليهمالسلام) و پيروان ائمه نقل شده كه مقصود از قربي در اين آيهي مباركه اقربا و خويشان پيامبرند و احاديثي كه همهي آنها به حد تواتر ميرسند و در كتابهاي شيعه و اهل سنت آمده است قربي را به اسامي آنها معين نمودهاند و از آن جمله احاديثي است كه نويسندگان صحاح و علماي اهل سنت نقل كردهاند.
عدهي كثيري از مفسرين و متكلمين و محدثين اهل سنت آيهي قربي را دربارهي پنج تن اهل بيت پيامبر دانستهاند، از جملهي آنها الحافظ احمد بن حنبل در كتاب فضائل الصحابه ميگويد: حرب بن حسن طحان از حسين اشقر و او از قيس و او از اعمش و او از سعيد بن جبير از عامر نقل كرده است:
«لما نزلت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» «قالوا يا رسول الله: من قرابتك من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما عليهم السلام و قالها ثلاثا»
هنگاميكه آيه «قل لا اسئلكم...» نازل شد از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند يا رسولالله نزديكان تو چه كساني هستند آنهايي كه دوستي آنها بر ما واجب و لازم شده كيستند؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها (عليهمالسلام) پيامبر اين مطلب را سه بار فرمود» [2] .
بخاري در صحيح خود ميگويد: حديث كرد ما را محمد بن بشار و حديث كرد ما را محمد بن جعفر و حديث كرد ما را شعبه از عبدالملك بن ميسره و عبدالملك گفته است: شنيدم از طاووس و او از ابن عباس و ابن عباس از قول خداوند «الا المودة في القربي» سؤال كردم، سعيد بن جبير گفت: قربي آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند». [3] .
محمد بن جرير طبري ميگويد:
[ صفحه 155]
«حدثني يعقوب، قال حدثنا مروان عن يحيي بن كثير عن ابيالعالية عن سعيد بن جبير في قوله تعالي: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي».
«خبر داد به من يعقوب و گفت: تعريف كرد براي ما مروان از يحيي بن كثير و او هم از أبيالعاليه و او هم از سعيد بن جبير دربارهي قول خداوند «قل لا اسئلكم» سعيد بن جبير گفت قربي در آيه مبارك آل رسول خداست». [4] .
و باز هم طبري ميگويد:
«حدثني محمد بن عمارة الاسدي و محمد بن خلف قالا: حدثنا عبيدالله، قال: اخبرنا اسرائيل عن ابياسحاق، قال سأتل عمرو بن شعيب عن قول الله عز و جل: «قل لا اسئلكم» قال قربي النبي صلي الله عليه و آله و سلم».
«به من خبر داد محمد بن عماره و محمد بن خلف و آن دو هم از عبيدالله و عبيد الله گفته است كه خبر داد به ما اسرائيل از ابياسحاق و ابياسحاق گفته است: از عمرو بن شعيب سؤال كردم دربارهي آيهي قربي، گفت: قربي نزديكان پيامبر اسلام هستند». [5] .
و باز هم طبري ميگويد:
«حدثني محمد بن عمار قال حدثنا اسماعيل بن أبان قال حدثنا الصباح بن يحيي المري عن السدي عن أبي الديلم، قال لما جيء بعلي بن حسين ضياللهعنهما فاقيم علي درج دمشق قام رجل من اهل الشام فقال: الحمدلله الذي قتلكم و استأصلكم و قطع قرني الفتنة فقال له علي بن الحسين رضياللهعنه: اقرأت القرآن؟ قال نعم، قال اقرأت آل حم؟ قال: قرأت القرآن و لم اقرأ ال حم، قال او ما قرأت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي، قال و انكم لانتم هل قال: نعم».
«به من خبر داد محمد بن عماره گفت: اسماعيل بن أبان گفته است تعريف كرد صباح بن يحيي مري از سدي از ابيديلم و ابيديلم گفت وقتي علي بن
[ صفحه 156]
حسين (عليهماالسلام) را آوردند به شام و حضرت را نزديك دروازهي شام نگهداشتن، مردي از اهل شام بلند شد و گفت حمد و ثنا مر خداي را كه شما را كشت و شما را ذليل و خوار نمود (العياذ بالله) و دو شاخ فتنه را قطع نمود. پس امام سجاد فرمود: آيا قرآن خواندهاي؟ مرد شامي گفت: بلي، حضرت سجاد (عليهالسلام) فرمود: آيا قرائت كردهاي آل حم را و شامي گفت: قرآن خواندم ولي آل حم را قرائت نكردم، حضرت فرمود: (قل لا اسئلكم...) را قرائت كردهاي يا نه؟ و بعد شامي گفت: همانا شما همانها هستيد كه در آيه آمده است ذوي القرباي پيامبر شما هستيد؟ حضرت فرمود بلي...». [6] .
علامه حاكم در مستدرك ميگويد:
«حدثنا ابومحمد الحسن بن محمد بن يحيي اخي الطاهر العقيقي الحسني حدثنا اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين حدثني عمي علي بن جعفر ابيمحمد حدثني الحسين بن زيد عن عمر بن علي عن ابيه علي بن الحسين قال: خطب الحسن بن علي الناس حين قتل علي فحمد الله و اثني الي ان قال و انا من اهل البيت الذي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، و انا من اهل البيت الذي افترض الله مودتهم علي كل مسلم، فقال تبارك و تعالي لنبيه صلي الله عليه و آله: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».
«از علي بن حسين (عليهماالسلام) روايت شده كه حضرت فرمود: وقتي كه علي (عليهالسلام) كشته شد امام حسن براي مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: من از اهل بيت هستم كه خداوند پليدي و زشتيها را از آنان برده است و آنها را پاك گردانيده است و ما از اهل بيت هستيم كه خداوند دوستي آنها را بر هر مسلمان واجب گردانيده است و بعد حضرت آيه «قل لا اسئلكم عليه»را قرائت نمود فرمود: به دست آوردن حسنه دوستي ما اهل بيت است». [7] .
[ صفحه 157]
علامهي زمخشري ميگويد: «وروي انها لما نزلت، قيل يا رسولالله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال علي و فاطمة و ابناهما.»
«روايت شده است: وقتي كه آيهي مباركهي قربي نازل شد، خدمت مبارك پيامبر اسلام گفته شد: يا رسولالله كيست نزديكان شما كه بر ما دوستي و پيروي از آنها واجب شده است! پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و دو فرزندشان». [8] .
البته زمخشري در اينباره روايتهاي ديگري هم در تفسيرش آورده است و علاقهمندان ميتوانند به جلد سوم مراجعه بفرمايند.
ابومويد مكي خوارزمي در مقتل الحسين ميگويد: «روي نزول الآية في الخمسة».
خوارزمي ميگويد: «آيه مباركه ذويالقربي درباره پنج تن مقدس نازل شده است». [9] .
و علامه ابن اثير ميگويد: «اخرج البخاري و الترمذي عن ابن عباس سئل عن قوله تعالي «الا المودة في القربي» فقال سعيد بن جبير قربي آل محمد»: «بخاري و ترمذي از ابن عباس آوردهاند: سؤال شد از قول خداوند «قل لا اسئلكم» در شأن چه كساني نازل شده است؟ پس سعيد بن جبير گفت كه قربي آل محمد هستند». [10] .
علامهي فخرالدين رازي بعد از آنكه روايت كشاف را نقل ميكند، روايت ديگري را هم كه دربارهي حب آل محمد، است نقل ميكند:
«ثم قال: و أنا اقول محمد صلي الله عليه و آله و سلم هم الذين يؤولون امرهم اليه، فكل من كان امرهم اليه اشد و اكمل كانوهم الآل، و لا شك ان فاطمة و عليا و الحسن و الحسين كان التعلق بينهم و بين رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم اشد التعلقات و هذا كالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب ان يكونوا هم الآل (الي ان قال) قال رسولالله صلي الله عليه و سلم: فاطمة بضعة مني يؤذيني من يؤذيها، و ثبت بالنقل المتواتر عن محمد صلي الله عليه و
[ صفحه 158]
سلم انه كان يحب عليا و الحسن و الحسين و اذا ثبت ذلك وجب علي كل الامة مثله لقوله: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» و لقوله تعالي «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله، و لقوله سبحانه: لقد كان لكم في رسولالله اسوة حسنة.
(الثاني) ان الدعا لآل امنصب عظيم و لذلك جعل هذه الدعاء خاتمة التشهد في الصلاة و هو قوله اللهم صل علي محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد، و هذا التعظيم لم يوجد في غير الآل فكل ذلك يدل علي ان حب آل محمد واجب».
فخر الدينرازي ميافزايد: آل محمد (عليهمالسلام) كساني هستند كه بازگشت امرشان به او است، كساني كه ارتباطشان محكمتر و كاملتر باشد «آل» محسوب ميشوند و شك نيست كه فاطمه و علي و حسن و حسين محكمترين پيوند را با رسول خدا داشتند اين از مسلمات و مستفاد از احاديث متواتر است، بنابراين لازم است كه آنها را آل پيامبر بدانيم. سپس فخرالدين رازي ميافزايد: گروهي در مفهوم «آل» اختلاف كردهاند بعضي آنها را خويشاوندان نزديك پيامبر ميدانند، و بعضي گفتهاند آنها امت پيامبر هستند، اگر اين واژه را بر معني اول حمل كنيم آل پيامبر تنها آنها هستند و اگر به معني امت كه دعوت او را پذيرفته اند بدانيم باز هم خويشان نزديك رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آل او محسوب ميشوند، بنابراين آنها «آل» هستند اما آيا غير آنها در لفظ «آل» داخلند يا نه؟ اختلاف است.
و بعد رازي از صاحب كشاف نقل ميكند: «وقتي اين آيه نازل شد، عرض كردند: اي رسول خدا خويشان تو كيانند كه مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: «علي و فاطمه و دو فرزندشان بنابراين ثابت ميشود كه اين چهار تن ذيالقرباي پيغمبرند هنگاميكه اين معني ثابت شد واجب است از احترام فوق العادهاي برخوردار باشند».
فخرالدين رازي ميافزايد: «دلائل مختلف بر اين مسئله دلالت ميكند: يك دليل جملهي «الا المودة في القربي» است كه بيان شد و دليل دوم اينكه شك نيست كه پيامبر فاطمه را (سلاماللهعليها) دوست ميداشت و دربارهي او فرموده: فاطمه پارهي تن من است و آن كسي كه او را آزار دهد مرا آزرده است» و با احاديث متواتر از رسول خدا ثابت شده كه
[ صفحه 159]
او علي و حسن و حسين را دوست ميداشت، و هنگامي كه اين معني ثابت شد محبت آنها بر تمام امت واجب است، چون خداوند فرموده: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» «از او پيروي كنيد تا هدايت شويد» [11] و نيز فرموده است: «فليحذر الذين يخافون عن امره» «كساني كه فرمان او را مخالفت ميكنند از عذاب الهي بترسند». [12] نيز فرموده است: «لقد كان لكم في رسولالله اسوة حسنة» «براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي است» [13] و دليل سوم:دعا براي «آل» است: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد و ارحم محمدا و آل محمدا» كه چنين تعظيم و احترامي در حق غير آل ديده نشده است. بنابراين همهي دلايلي كه ذكر شد نشان ميدهد كه محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله) واجب است. بعد از همهي اين حرفها فخر رازي سخنان خود را در اين مسئله با اشعار معروفي از شافعي پايان ميدهد:
يا راكبا قف بالمصحب من مني
و اهتف بساكن ضيفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجيج الي مني
فيضا كما نظم الفرات الفائض
ان كان رفضا حب آل محمد
فليشهد الثقلان اني رافض
«اي سواري كه عازم حج هستي! در ن جا كه نزديكي مني ريگ براي رمي جمرات جمع ميكنند و مركز بزرگ اجتماع زائران خانه خداست بايست و به تمام كساني كه در مسجد خيف مشغول عبادتند و يا در حال حركت ميباشند، فرياد بزن به هنگام سحرگاه كه حاجيان از مشعر به سوي مني كوچ ميكنند و همچون سيل عظيم خروشان وارد سرزمين مني ميشوند. آري فرياد بزن و بگو: اگر محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله) رفض و ترك است، همهي جن و انس شهادت دهند كه من رافضيم». [14] .
علامهي ابن بطريق در كتاب عمدة ميگويد:
[ صفحه 160]
«مسند احمد، حدثنا عبدالله بن احمد بن حنبل عن ابيه قال: و فيما كتب الينا محمد بن عبدالله بن سليمان الحضرمي يذكر ان الحارث بن الحسن الطحان حدثه قال: حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة».
«ابن بطريق با هشت سند به نقل از ابن عباس ميگويد كه آيهي «قربي» دربارهي پنج تن نازل شده است»
و باز هم از ثعلبي نقل ميكند: «و من التفسير الثعلبي، اخبرني الحسين بن محمد الثقفي العدل حدثنا برهان بن الصوفي حدثنا محمد بن عبدالله بن علي بن سليم الحضرمي حدثنا حرب الحسن الطحن حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة»: «باز هم با هشت سند از ابن عباس ميگويد: «آية «قربي» در شأن پنج تن نازل شده است». [15] .
«و أنبأني عقيل بن محمد اخبرني المعافي بن المبتلي حدثنا محمد بن عماره حدثنا اسماعيل بن أبان: حدثنا الصباح بن يحيي المري عن السدي عن ابيالديلم: روي حديث علي بن الحسين لنزول الآية في اهل البيت عليهم السلام.»
باز هم با هفت سند ميگويد: «علي بن حسين فرموده است: نزول آيهي «قربي» در شأن اهل بيت وارد شده است». [16] .
و علامة كمال الدين محمد بن طلحه الشافعي ميگويد:
«اما كونهم ذويالقربي فقد صرح نقله الاخبار المقبولة و اوضح حملة الآثار المنقولة في مسانيد ما صححوه و اساليب من اوضحوه عن سعيد بن جبير عن ابن عباسي «لما نزل قوله تعالي «قل لا اسئلكم الي آخره...» قالوا يا رسولالله من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال صلي الله عليه و آله و سلم علي و فاطمة و ابناهما».
«و اما دربارهي ذويالقربي بودن اهل بيت، اخبار مقبوله به آن تصريح كردهاند و در
[ صفحه 161]
تمام آثار منقوله در سندهاي صحيح خود توضيح دادهاند. از سعيد بن جبير و از ابن عباس نقل كردهاند: وقتي كه آيه مباركه «قل لا اسئلكم» نازل شد عدهاي عرض كردند: يا رسولالله! آنان كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها. و بعد محمد بن طلحه ميگويد: از جمله كساني كه روايت مذكور را نقل كرده است ثعلبي و واحدي ميباشند و ثعلبي روايت كرده است: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) نگريست و فرمود: من در حال جنگم با كساني كه با شما بجنگند و در سلم و صلح هستم با كساني كه با شما در سلم و صلح باشند». [17] .
محمد بن يوسف گنجي ميگويد:
«اخبرنا يوسف اخبرنا ابن ابيزيد، اخبرنا محمود أخبرنا ابن فاذشاه حدثنا الطبري، حدثنا الطبراني، حدثنا محمد بن عبدالله، حدثنا حرب بن الحسن، حدثنا حسين الاشقري، عن قيس بن الربيع عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال: لما نزلت، الحديث».
و با دوازده سند از ابن عباس روايت ميكند: «وقتي آيهي مباركهي قربي نازل شد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آنها علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) هستند».
و بعد گنجي ميگويد: خبر داد ما را خطيب ابوالفضل عبدالله بن احمد بن طوسي به موصل خبر داد ابوطاهر حيدر بن زيد بن محمد بخاري، به بغداد در سال چهار صد و نود و يك از حج ميآمد و به او گفته شد، ابوعلي حسن بن محمد جوانشير خبر داده است او را و حديث كرد ابوزيد علي بن محمد بن الحسين و حديث كرد ابوعمر بن مهدي و حديث كرد ابوالعباس احمد بن عقده الحافظ حديث كرد علي بن الحسين ابن عبيد، حديث كرد اسماعيل بن أبان عن سلام بن ابيعمرة عن معروف عن أبيالطفيل قال: «خطب الحسن بن علي عليهالسلام بعد وفات ابيه و ذكر اميرالمؤمنين اباه عليه السلام،
[ صفحه 162]
و من كلامه عليهالسلام في هذه الخطبه و انا من اهل البيت الذين افترض الله عز و جل مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل علي محمد صلي الله عليه و آله و سلم: قل لا اسئلكم الآية»: «گنجي با ده سند نقل ميكند: حسن به علي (عليهماالسلام) بعد وفات اميرالمؤمنين (عليهالسلام) خطبه خواند و از پدرش يادآور شد و فرمود: ما از اهل بيت هستيم كه خداوند عزيز و بزرگ دوستي و ولايت ما را واجب كرده است و آن چه را كه بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد «قل لا اسئلكم» فرمود». [18] .
قاضي ناصر الدين ابوسعيد عبدالله بن عمر شيرازي بيضاوي ميگويد:
«روي أنها نزلت الي ما نقل عن عباس»: «وقتي كه آيهي قربي نازل شد، از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال شد؟ انان كه مودت و دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ فرمود: علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) هستند». [19] .
علامه محبالدين احمد بن عبدالله طبري ميگويد: «عن ابن عباس نقل نزول الآية في الخمسة» از ابن عباس نقل شده است آيه دربارهي پنج تن نازل شده است».
و باز هم محب الدين طبري ميگويد:
وروي انه صلي الله عليه و آله و سلم قال: ان الله جعل اجري عليكم المودة في اهل بيتي و اني سائلكم غدا عنه» پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند اجر پاداش رسالت مرا بر شما مودت و دوستي اهل بيتم قرار داده است و من فرداي قيامت درباره اين دوستي از شما سؤال ميكنم». [20] .
علامهي حمويني ميگويد: «روي بسنده عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نقل نزول الآية في الخمسة». با اسناد خود از ابن جبير و ابن عباس نقل كرده: آيه قربي دربارهي پنج تن پاك نازل شده است» [21] .
[ صفحه 163]
علامه حافظ ابن كثير دمشقي ميگويد:
«قال ابن ابيحاتم حدثنا علي بن الحسين حدثنا رجل سماء حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضياللهعنه قال: لما نزلت هذه الآية «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» قالوا يا رسولالله من هؤلاء الذين امر الله بمودتهم؟ قال: فاطمة و ولدها رضياللهعنهم»
«وي با شش سند از ابن عباس نقل ميكند: وقتي آيهي قربي نازل شد «بگواي پيامبر بر امر رسالت و هدايت از شما اجر و پاداش نميخواهم مگر دوستي اهل بيتم را.» گفتند: يا رسولالله آنان كه خداوند ما را به دوستي آنها امر فرمودهاست كيستند؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فاطمه و فرزندان فاطمه (رضياللهعنهم)». [22] .
و بعد ابن كثير ميگويد: «ابواسحاق سبيعي گفته است: از عمرو بن شعيب سؤال كردم در قول خداوند تبارك و تعالي «قل لا اسئلكم» قربي كيانند؟ گفت: قرباي پيامبر».
و باز هم ميگويد: «سدي از ابيديلم گفته است: وقتي كه علي بن الحسين را به عنوان اسير آوردند و نزديك دروازهي شهر دمشق نگهداشتند و مردم اهل بيت را تماشا ميكردند! مردي از اهل شام بلند شد و خطاب به علي بن الحسين گفت: حمد و ثنا خداوند را كه شما را كشت و ذليل نمود!! و شاخ فتنه را قطع نمود و از بين برد!! علي بن الحسين به مرد شاميگفت: آيا قرآن خواندهاي؟ گفت: بلي، حضرت فرمود: آيا ال حم را خواندهاي؟ گفت: قرآن را خواندم و آل حم را قرائت نكردم و بعد حضرت فرمود: آيا آيهي «قل لا اسئلكم» را نخواندهاي؟ گفت: آيا شما آنانيد كه در قربي آمده است؟ حضرت فرمود: بلي، الي آخر». [23] .
ابن كثير در پيرامون اين آيه فضائلي را ذكر كرده است از جمله:
«قال الامام احمد حدثنا اسماعيل بن ابراهيم عن ابيحيان التيمي حدثني يزيد بن حيان
[ صفحه 164]
قال انطلقت آنا و حسين ميسرة و عمر بن مسلم الي زيد بن أرقم رضياللهعنه فلما جلسنا اليه قال حصين: لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا رأيت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم و سمعت حديثه و غزوت معه و صليت معه. حدثنا يا زيد ماسمعت من رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم فقال يابن اخي كبر سني و قدم عهدي و نسيت بعض اذي كنت اعي من رسولالله صلي الله عليه فما حدثكم فاقبلوه و ما لا فلا تكلفونيه، ثم قال رضياللهعنه: قام رسولالله صلي الله عليه و سلم يوما خطيبا فينا بماء يدعي خما بين مكه و المدينة فحمدالله و اثني عليه و ذكره و وعظ ثم قال صلي الله عليه و آله و سلم: اما بعد ايها الناس انما انا بشر يوشك ان يأتيني رسول ربي فاجيب و اني تارك فيكم الثقلين اولهما كتاب الله تعالي فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله فاستمسكوا به فحثوا علي كتاب الله و رغبوا فيه و قال صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيتي اذكركم الله في اهل بيتي الخ».
«امام احمد بن حنبل ميگويد: حديث كرد ما را اسماعيل بن ابراهيم از ابيحيان تيمي و حديث كرد مرا يزيد بن حيان و يزيد گفت: من با حصين بن ميسره و عمر بن مسلم رفتم به سوي زيد بن ارقم (رضياللهعنه)، وقتي كه نشستيم حصين گفت:اي زيد هر آينه خير زيادي را ملاقات كردهاي و ديدهاي و شما پيامبر خدا را ديدهاي و حديث وي را شنيدهاي و در جنگها با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بودي و با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز خواندهاي، حديث كن براي مااي زيد آن چه را كه از رسول خدا شنيدهاي!
زيد گفت:اي پسر برادرم سن من زياد است و زمان من گذشته و بعضي از آن چيزهايي كه از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم فراموش كردم، پس آن چه را حديث كردم شما قبول بكنيد و آنچه را كه حديث نكردم مرا نسبت به آن تكليف به زحمت قرار ندهيد، سپس گفت: روزي پيامبر خدا بلند شد در حالي كه براي ما خطبه ميخواند و يا خطاب كرد ما را در محل آبي كه خم ميخواندند كه بين مكه و مدينه بود، سپس پيامبر حمد خدا و ثناي او را بجا آورد و ياد خدا را در دلها تازه كرد وعظ و نصيحت نمود، بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: امااي مردم همانا من بشري هستم، نزديك است فرستادهي پروردگارم بيايد و من از دنيا بروم و او را اجابت ميكنم
[ صفحه 165]
و همانا من دو چيز گران و سنگين را در بين شما امانت ميگذارم: اول آن دو كتاب خداي تعالي كه در آن نور و هدايت است، پس كتاب خدا را بگيريد و مواظبت بكنيد و به او تمسك بجوييد و چنگ بزنيد، پس تلاش بكنيد در حفظ كتاب خدا و ميل و رغبت در آن بنماييد و سپس فرمود: دوم اهل بيت من ميباشد و خداوند به شما يادآور شده است در تمسك جستن به اهل بيت من...». [24] .
«و قال ابوعيسي الترمذي حدثنا علي بن المنذر الكوفي حدثنا محمد بن فضيل حدثنا الاعمش عن عطية عن ابيسعيد و الاعمش عن حبب بن ابيثابت عن زيد بن ارقم رضياللهعنه قال قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضل بعدي احدهما اعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء الي الارض و الآخر عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما». [25] .
«ابوعيسي ترمذي با چند سند به نقل از زيد بن ارقم ميگويد: پيامبر اسلام فرمود: من دو چيز را در بين شما امانت گذاشتم، اگر به آن دو تمسك كرده و چنگ زديد بعد از من گمراه نميشويد و يكي از آن دو كه بزرگتر از ديگري ميباشد، كتاب خدا ريسمان كشيده شده از آسمان به زمين است و ديگري عترت و اهل بيت من است. و آن دو از هم جدا نميشوند تا زماني كه بر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس ملاحظه كنيد كه چگونه از من پيروي ميكنيد دربارهي آن دو»
«و قال الترمذي ايضا حدثنا نصر بن عبدالرحمن الكوفي حدثنا زيد عن جعفر بن محمد بن الحسن عن ابيه عن جابر بن عبدالله رضياللهعنه قال: «رايت رسول الله في حجته يوم عرفة و هو علي ناقته القصواء يخطب فسمعته يقول: ايها الناس اني تارك فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا كتاب الله و عترتي اهل بيتي.»
«ترمذي با سه سند از جابر بن عبدالله انصاري نقل ميكند: رسول خدا را در حج در
[ صفحه 166]
روز عرفه ديدم در حالي كه بر شتر قصوي سوار بود و خطبه ميخواند، سپس شنيدم كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ميگفت:اي مردم من در بين شما دو چيز امانت ميگذارم كه اگر به آن دو تمسك كرديد هرگز گمراه نميشويد. يكي كتاب خداست ديگري عترت و اهل بيت من ميباشند». [26] .
«قال الترمذي ايضا: حدثنا أبو داود سليمان الاشعث حدثنا يحيي بن معين حدثنا هشام بن يوسف عن عبدالله بن سليمان النوفلي عن محمد بن علي بن عبدالله بن عباس عن ابيه عن جده عبدالله بن عباس رضياللهعنهم قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم احبوا الله تعالي لما يغذوكم من نعمه، و احبوني بحب الله و احبوا اهل بيتي بحبي».
«و نيز ترمذي با هفت سند نقل ميكند: پيامبراسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند را به خاطر نعمت هايش كه غذاي شما است دوست داشته باشيد و مرا هم به جهت دوستي خداوند دوست داشته باشيد و اهل بيت مرا هم به دوستي من دوست داشته باشيد». [27] .
«و قال الحافظ ابويعلي، حدثنا سويد بن سعيد حدثنا مفضل بن عبدالله عن ابياسحاق عن حنش قال سمعت اباذر رضياللهعنه و هو آخذ بحلقة الباب يقول: يا ايها الناس من عرفني فقد عرفني و من انكرني فأنا أبوذر سمعت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: «انما مثل اهل بيتي كمثل سفينة نوح عليه الصلوة و السلام م دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك».
باز هم حافظ ابويعلي ميگويد: «اباذر در حالي كه حلقه در خانهاي را گرفته بود ميگفت:اي مردم هر كس مرا ميشناسد شناخته است و كسي كه مرا نميشناسد پس بداند كه من ابوذر هستم و شنيدم رسول خدا گفت: همانا مثل اهل بيت من در بين شما مثل كشتي نوح (عليهالسلام) ميباشد، هر كس داخل شود نجات مييابد و كسي كه از آن
[ صفحه 167]
تخلف كند هلاك ميشود». [28] .
و علامهي نورالدين علي بن ابيبكر هيثميميگويد:
«روي الطبراني عن بن عباس قال لما نزلت «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» قالوا يا رسولالله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما».
«ابن عباس گفت: هنگاميكه آيهي مباركهي «قل لا اسئلكم...» نازل شد عدهاي گفتند كهاي فرستادهي خدا نزديكان تو كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيستند؟ فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها». [29] .
و علامهي شيخ علاء الدين علي بن احمد المهايمي الهندي النائني الكوكني ميگويد: «روي انها لما نزلت قيل يا رسولالله من قرابتك هؤلاء؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما».
روايت شده است وقتي كه آيه قربي نازل شد، گفته شد:اي فرستادهي خدا آنان كه از نزديكان تواند كيستند؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [30] .
احمد بن علي ابن حجر عسقلاني ميگويد:
«اخرج الطبراني و ابن ابيحاتم و الحاكم في مناقب الشافعي من رواية حسين الاشقر عن قيس بن الربيع عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس، قيل يا رسول الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودته؟ قال علي و فاطمة و الحسن و الحسين و ابناهما» [31] .
«وي با شش سند از ابن عباس نقل ميكند: گفته شداي فرستادهي خدا آنان كه نزديكان تو هستند و دوستي آنها بر ما واجب شده است كيستند. فرمود: علي و فاطمه و حسن و حسين».
[ صفحه 168]
علي بن صباغ ميگويد: «روي الامام ابوالحسين البغوي في تفسيره يرفعه بسنده الي ابن عباس نزول الآية في الخمسة.»
ابوحسين بغوي در تفسير خود سند روايت مذكور را به ابن عباس نسبت ميدهد ميگويد كه آيهي مباركه قربي در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است». [32] .
علامهي سيوطي ميگويد: «اخرج ابن المنذر و ابن ابيحاتم و الطبراني و ابن مردويه من طريق سعيد بن جبير نزول الآية في الخمسة» «از طريق سعيد بن جبير روايت شده كه آيه در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است.»
و باز ميگويد: ابن جرير به نقل از ابيديلم حديث علي بن الحسين (عليهماالسلام) را آورده است و ابن ابيحاتم از قول ابن عباس گفته است: در آيه «و من يقترف حسنة» كسي كه به دست بياورد حسنهاي را، اقتراف حسنه چيست؟ گفته است دوست داشتن آل محمد (عليهمالسلام).
ابونعيم و ديلمياز طريق مجاهد از ابن عباس آورده و گفته است: «لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي ان تحفظوني في اهل بيتي و تودهم بي» «منظور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در آيه- از شما در قبال انجام رسالت اجر و پاداشي نميخواهم مگر دوستي ذوالقربي و نزديكان من- اين است كه به جاي من از اهل بيتم محافظت بكنيد آنها را به خاطر من دوست بداريد». [33] .
«و اخرج مسلم و الترمذي و النسائي عن زيد بن ارقم ان رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم قال اذكركم الله في اهل بيتي» مسلم و ترمذي و نسايي از زيد بن ارقم آوردهاند: «همانا رسول خدا فرمود: خداوند براي شما يادآور شده است دربارهي تمسك جستن به اهل بيت من»
«و اخرج الترمذي و حسنه و ابن الانباري في المصاحب عن زيد بن ارقم رضي الله عنه قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدي،
[ صفحه 169]
احدهما اعظم من الآخر كتاب الله حبل الممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما».
«ترمذي اين روايت را حسن دانسته و ابن انباري در مصاحف خود از زيد بن ارقم آورده است كه پيامبر خدا فرمود: همانا من در بين شما دو چيز را امانت ميگذارم كه اگر به آنها متمسك شديد هرگز بعد از من گمراه نميشويد، يكي از آنها كه بزرگتر از ديگري ميباشد كتاب خداست، ريسماني كه كشيده شده است از آسمان به سوي زمين و ديگري عترت و اهل بيت من هستند و آن دو هرگز از هم جدا نميشوند تا زماني كه بر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس نگاه كنيد كه چگونه مواظبت و پيروي ميكنيد از من دربارهي آن دو».
«و اخرج الترمذي و حسنه و الطبراني و الحاكم و البيهقي في الشعب عن ابن عباس قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: احبوا الله لما يغذوكم به من نعمة و احبوني لحب الله و احبوا اهل بيتي لحبي».
«ترمذي و طبراني و حاكم و بيهقي در شعب از ابن عباس نقل كردند: پيامبر اسلام فرمود: خداوند را به جهت آنكه از نعمت هايش شما را تغذيه ميكند دوست داشته باشيد و مرا به خاطر خدا دوست داشته باشيد و اهل بيت مرا به جهت دوستي من دوست بداريد».
«و اخرج البخاري عن ابيبكر الصديق رضياللهعنه قال: ارقبوا محمدا صلي الله عليه و سلم في اهل بيته»
«بخاري از ابيبكر صديق آورده است: مراقب باشيد محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را در اهل بيت او و از اهل بيت او پيروي بنماييد».
«و اخرج ابن عدي عن ابن سعيد قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: من ابغضنا اهل البيت فهو منافق».
«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: كسي كه ما اهل بيت را غضبناك بكند او منافق است».
[ صفحه 170]
«و اخرج الطبراني عن الحسن بن علي قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: لا يبغضنا احد و لا يحسدنا احد الا زيد يوم القيامة بسياط من نار».
«طبراني از امام حسن (عليهالسلام) نقل كرده است: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: احدي ما را به غضب نميآورد و كسي به ما حسادت نميكند مگر اينكه تازيانههاي آتش خود را روز قيامت زياد كرده است».
«و اخرج احمد و ابن حبان و الحاكم عن ابيسعيد قال قال (صلي الله عليه و آله و سلم) و الذي نفسي بيده لا يبغضنا اهل البيت رجل الا ادخله الله النار».
«احمد و ابن حبان و حاكم از ابيسعيد نقل كردهاند: پيامبر اسلام فرمود: قسم به آن خدايي كه جان من به دست قدرت اوست هيچ كس ما اهل بيت را ناراحت و غضبناك نميكند مگر اينكه خداوند او را در آتش داخل ميكند». [34] .
غياث الدين خواند مير ميگويد:
«روي عن ابن عباس انه سئل بعد نزول قوله تعالي: قل لا اسئلكم عن المراد من القربي فذكر الخمسة».
«بعد از نازل شدن آيه قربي از ابن عباس سؤال شد كه مقصود از قربي كيست؟ پس او پنج تن مقدس را ياد آور شد.» [35] .
ابن حجر هيثمي ميگويد: «اخرج احمد و الطبراني و ابن حاتم و الحاكم عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة». «از ابن عباس نقل شده است: نزول آيه در شأن پنج تن بوده است». [36] .
الشيخ عبدالله بن محمد بن عامر الشبراوي ميگويد: «اخرج الامام احمد و الطبراني و الحاكم عن ابن عباس نزولها في الخمسة الطاهرين». «از ابن عباس نقل شده است كه آيهي
[ صفحه 171]
قربي دربارهي پنج تن پاك نازل شده است». و از قول بزاز و طبراني روايت شده است: امام حسن (عليهالسلام) بعد از فوت علي (عليهالسلام) در خطبهاي فرمود: آيهي قربي در شأن اهل بيت نازل شده است. و از ابن عباس نقل ميكند وقتي كه آيهي قربي نازل شد اصحاب گفتند:اي فرستادهي خدا نزديكان تو كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ فرمود علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام)».[37] .
«شيخ محمد صبان از طبراني و ابن ابيحاتم و ابن مردويه از ابن عباس روايت ميكند وقتي كه آيهي قربي نازل شد، سؤال كردند: يا رسولالله نزديكان شما كيانند؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [38] .
محمد شوكاني يماني صنعاني ميگويد: ابن منذر و ابن ابيحاتم و طبراني و انب مردويه از طريق سعي بن جبير از ابن عباس آورده است: آيه قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است.
و باز هم ميگويد: ابونعيم و ديلمي از طريق مجاهد از ابن عباس نقل كرده است: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در تفسير آيهي «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي اي تحفظوني في اهل بيتي تودونهم بي»: يعني مرا در اهل بيت من محافظت بكنيد و آنها را به خاطر من دوست داشته باشيد». [39] .
شهابالدين آلوسي ميگويد:
«اخرج ابن المنذر و ابن ابيحاتم و الطبراني و ابن مردويه من طريق ابن جبير عن ابن عباس قال لما نزلت هذه الآية: قل لا اسئلكم الخ قالوا يا رسولالله من قرابتك الذين وجبت مودتهم؟ قال علي و فاطمة و ولدها.»
«از ابن عباس روايت شده است وقتي كه آيهي «قل لا اسئلكم» نازل شد، برخي گفتنداي فرستادهي خدا، كيست نزديكان تو كه دوستي آنها واجب است؟ فرمود علي و فاطمه
[ صفحه 172]
و فرزندان فاطمه».
و بعد آلوسي به نقل از ابن جرير و از ابيديلم، جريان برخورد مرد شامي با علي بن الحسين (عليهماالسلام) كه حضرت آيه قربي را خواند، آورده است.
سپس آلوسي ميگويد: اخبار و احاديث در رابطه با آيه قربي كه در شأن اهل بيت نازل شده است آن قدر زياد است كه احصاء و شمرده نميشود. و در آخر، اين روايت را ذكر ميكند:
«قال مثل اهل بيتي كسفينة نوح من ركب فيها نجي و من تخلف عنها هلك».
«پيامبر اسلام فرمود: اهل بيت من، مثل كشتي نوح ميباشد، هر كسي از اهل بيت من پيروي و اطاعت كند نجات مييابد و اگر كسي مخالفت كند در اين دنيا هلاك ميشود». [40] .
شيخ سليمان قندوزي ميگويد:
«اخرج احمد في مسنده بسنده عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضياللهعنها نزول الآية في الخمسة و اخرج الطبراني في معجمه الكبير ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج ابن ابيحاتم ايضا في تفسيره نزول الآية في الخمسة. و اخرج الحاكم في المناقب ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الواحدي في الوسيط ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الواحدي في الوسيط ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج ابونعيم الحافظ في الحلية الاولياء ايضا نزول الآيه في الخمسة. و اخرج الثعلبي في تفسيره ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الحمويني في فرائد السمطين نزول الآية في الخمسة».
«احمد بن حنبل در مسند خود به سند از سعيد بن جبير و از ابن عباس آورده است: آيه قربي در شأن پنج تن پاك نازل شده است».
و طبراني نيز در معجم كبير خود آورده است: «آيهي مباركه «قل لا اسئلكم» در شأن پنج تن نازل شده است». و ابن ابيحاتم نيز در تفسير خود نزول آيه را دربارهي پنج تن» و حاكم در مناقب خود گفته است: آيه قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است». واحدي در وسيط خود و ابونعيم در حلية الاولياء و ثعلبي در تفسير خودش و حمويني
[ صفحه 173]
در كتاب فرائد السمطين نزول آية مباركه «قل لا اسئلكم» [41] را در شأن پنج تن آل عبا دانستهاند».
و جمالالدين برزندي ميگويد: «انه لما نزلت الآية سأل الاصحاب عن النبي من هم؟ فاجاب انهم علي و فاطمه و ابناهما».
«وقتي كه آيهي قربي نازل شد، اصحاب از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند: ايشان كيستند؟ پيامبر اسلام جواب داد: علي و فاطمه و فرزندان آنها». [42] .
طبراني در صفحهي 47 كتاب خود و احمد بن حنبل در كتاب مناقب خود و ابن ابيحاتم در تفسير خود و حاكم در مناقب و واحدي نيشابوري در وسيط خودش صاحب تفسير جامع البيان و علامه شبلنجي در نور الابصار ص 150 از جمله كساني هستند كه همگي قائلند كه آيهي مباركهي قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است. [43] .
ابوبكر شهابالدين العلوي الحسيني الشافعي الحضرمي ميگويد: «اخرج الملا موصلي في «سيرتة» حديث ان الله جعل اجري عليكم المودة في القربي و اني سائلكم عنهم غدا.»
«ملا موصلي در سيرهي خود حديثي را آورده است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند اجر و پاداش رسالت مرا دوستي شما دربارهي نزديكان و قرباي من قرار داده است و همانا من در روز قيامت سؤال ميكنم شما را از اهل بيتم». [44] .
احمد در مناقب و طبراني در معجم الكبير خود از ابن عباس ميگويند: «لما نزلت هذه الآية «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي، قالوا يا رسولالله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمه و ابناهما».
«وقتي كه آيه قربي نازل شد، عدهاي گفتند: يا رسولالله نزديكان تو كه دوستي آنها
[ صفحه 174]
بر ما واجب شده است كيستند؟ پيامبر اسلام فرمود كه علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [45] .
طبراني در اوسط و كبير خود به نقل از ابيالطفيل خطبهي امام حسن (عليهالسلام)را آورده كه در آن خطبه گفته است:
«و انا من اهل البيت الذين افترض الله سبحانه مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل علي محمد صلي الله عليه و آله و سلم «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي».
«من از اهل بيتي هستم كه خداوند سبحان دوستي و ولايت آنها را بر همه واجب نموده است و سپس حضرت آن آيه را كه بر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده بود تلاوت فرمود: «قل لا اسئلكم...». [46] .
باز هم در همان كتاب آمده است:
«و في رواية و انا من اهل البيت الذين افترض الله مودتهم علي كل مسلم انزل فيهم قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها و اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».
«امام حسن مجتبي (عليهالسلام) فرمود: من از اهل بيتي هستم كه خداوند دوستي آنان را بر هر مسلمان واجب كرده است و دربارهي آنها نازل شده است آيهي «قل لا اسئلكم» و انجام دادن حسنه، دوستي ما اهل بيت ميباشد». [47] .
و محمد محمود حجازي در تفسير خود «الواضح» (ج 25، ط مصر) و عبدالكافي حسني تونسي در كتاب «السيف المسلول» و يا «الصارم البتار» (ص 9، طبع مصر) ميگويند كه آيه مباركهي قربي در شأن پنج وجود مقدس نازل شده است.
اينها بود نمونههايي از روايات اهل سنت و جماعت پيرامون آيه قربي كه در شأن اهل بيت مخصوصا فاطمه (سلاماللهعليها) نازل شده است.
در حديث قدسي آمده است: «خلقت افلاك و هستي به طفيل وجود نازنين پيامبر
[ صفحه 175]
اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ميباشد و آفرينش پيامبر اسلام به طفيل علي بن ابيطالب (عليهماالسلام) ميباشد «و لو لا فاطمة لما خلقتكما) و اگر فاطمه نميبود تو (پيامبر) و علي را خلق نميكردم». پس معلوم و روشن است كه امابيهاي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چه مقدار مقام و منزلت در نزد پروردگار دارد.
در پايان اين فصل چند روايت ديگر در رابطه با اين موضوع ذكر ميشود.
گنجي شافعي ميگويد:
«جاء اعرابي الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: يا محمد اعرض علي الاسلام: فقال تشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و ان محمدا عبده و رسوله قال: سألني عليه اجرا؟ قال لا الا المود في القربي» قال قرابتي او قرابتك؟ قال: قرابتي قال: هات ابايعك فعلي من لا يحبك و لا يحب قرابتك لعنة الله. فقال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: آمين».
جابر بن عبدالله انصاري ميگويد: «مردي اعرابي خدمت رسول خدا آمد و عرض كرد: اي محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) اسلام را بر من عرضه دار، پيامبر فرمود: شهادت بده به لا اله الا الله و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست، عرض كرد: آيا در مقابل از من اجر و پاداشي ميطلبي؟ فرمود: خير فقط دوستي و محبت با خويشاوندان را از تو ميخواهم، عرض كرد: خويشاوندان خودم يا شما؟ پيامبر فرمود: خويشاوندان من، عرض كرد: دستت را پيش آور تا بيعت كنم، پس آن كس كه به تو مهر نورزد خويشاوندانت را دوست نداشته باشد لعنت خدا بر او باد،و پيامبر آمين فرمود». [48] .
ابن حجر در الصواعق المحرقه اين دو بيت را از ابن عربي نقل كرده است ميگويد:
رأيت ولائي آل طه فريضة
علي رغم اهل البعد يورثني القربي
«دوستي اهل بيت پيغمبر را واجب يافتم، علي رغم آنان كه از اهل بيت دورند، آيهي قربي مرا به اهل بيت نزديك ميكند.»
[ صفحه 176]
فما طلب المبعوث اجرا علي الهدي
بتبليغه الا المودة في القربي
«پس رسول اكرم بر رسالت خود اجر نخواست در رساندن پيام خدا مگر دوستي با اهل بيتش را.»
و شافعي نيز اين دو بيت را سروده است:
يا اهل بيت رسولالله حبكم
فرض من الله في القرآن انزله
«اي اهل بيت رسول خدا دوستي شما واجب است از سوي خدا كه در قرآن آن را فرو فرستاده است.»
كفاكم من عظيم القدر انكم
من لم يصل عليكم لا صلاة له
«در عظمت قدر شما همين بس كه هر كسي بر شما صلوات نفرستد نمازش مورد قبول نيست و باطل است.
ابن جرير طبري در تفسير خود با سند خود از «سعيد بن جبير» و با سند ديگري از عمر بن شعيب نقل ميكند كه آيهي قربي رسولالله (نزديكان رسول خدا) ميباشد.[49] .
در كتاب شواهد التنزيل حاكم حسكاني كه از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از ابيامامه باهلي چنين نقل ميكند: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«ان الله خلق الانبياء من اشجار شتي و انا و علي (عليهالسلام) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و علي فرعها، و فاطمة (عليهالسلام) لقاهها و الحسن و الحسين شمارها، و اشياعنا اوراقها، لو ان عبدا عبدالله بين الصفا و المروة الف عام ثم الف عام ثم الف عام حتي يصير كالشن البالي، ثم لم يدرك محبتنا كبه الله علي منخريه في النار، ثم تلا: قل لا اسئلكم عليه اجرا».
«خداوند انبياء را از درختان مختلفي آفريده است، ولي من و علي (عليهالسلام) را از درخت واحدي آفريده است و من اصل آن هستم و علي (عليهالسلام) شاخهي آن فاطمه (سلاماللهعليها) باروري آن است و حسن و حسين ميوههاي آن و شيعيان ما برگهاي آنند؛ سپس فرمود: اگر كسي خدا را در ميان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار
[ صفحه 177]
سال و از آن پس هزار سال- در مجموع سه هزار سال- خدا را عبادت بكند تا همچون مشك كهنه شود، اما محبت ما را درك نكند و نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش ميافكند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: قل لا اسئلكم». [50] .
زمخشري در تفسير «كشاف» حديثي را بيان كرده و فخر رازي و قرطبي نيز در تفسيرشان از او اقتباس كردهاند: حديث مزبور به وضوح مقام آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهميت حب آنها را بيان ميدارد و ميگويد:
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«من مات علي حب آل محمد مات شهيدا.
الا و من مات علي حب آل محمد مات مغفورا له.
الا و من مات علي حب آل محمد مات تائبا.
الا و من مات علي حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الايمان.
الا و من مات علي حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة ثم منكر و نكير.
الا و من مات علي حب آل محمد يزف الي الجنة كما تزف العروس الي بيت زوجها.
الا و من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة.
الا و من مات علي حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائكة الرحمة.
الا و من مات علي حب آل محمد مات علي السنة و الجماعة.
الا و من مات علي بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه آيس من رحمة الله.
الا و من مات علي بغض آل محمد مات كافرا.
الا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة.»
هر كسي با محبت آل محمد بميرد (صلي الله عليه و آله و سلم) شهيد از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بخشوده شده است.
[ صفحه 178]
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود مؤمن و با ايمان كامل از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت ميدهد و سپس منكر و نكير (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود در قبر او دو در به سوي بهشت گشوده ميشود.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود او را با احترام به سوي بهشت ميبرند آنچنان كه عروس به خانهي داماد ميرود.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بر سنت جماعت اسلام از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود خدا قبر او را زيارتگاه فرشتگان رحمت قرار ميدهد.
آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود روز قيامت در حالي وارد عرصهي محشر ميشود كه در پيشاني او نوشته شده: مأيوس از رحمت خدا!
آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود كافر از دنيا رفته است!
آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد». [51] .
اگر چه روايات در رابطه با اينكه، آيهي قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است، بيش از حد احصا ميباشد، ولي دريغ آمد سخن عالم فرزانه مرحوم علامهي اميني، در
[ صفحه 179]
رابطه با آيهي قربي ذكر نشود.
ايشان نخست آراء قرطبي در تفسير جامع الاحكام (ج 16، ص 1) و نيشابوري در تفسيرش و خازن در تفسيرش (ج 4، ص 49) و شوكاني در فتح القدير (ج 4، ص 510) و نظرات ديگران را به نقل از ابن عباس و قتاده «علي انها مكية الا الاربع آيات اولها: قل لا اسئلكم عليه اجرا» ذكر ميكند. و بعد ميفرمايد كه اين حديث ميگويد: آيهي دربارهي علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) نازل شده كه مودت و دوستي آنها واجب است. اين مطلب مورد اتفاق همهي مسلمانان است و اختصاص به شخصي و يا به مذهب خاصي ندارد و بعد ايشان اسامي آن عده از بزرگان اهل سنت را چه از مفسرين و محدثين كه قائل به نزول آيهي مباركهي قربي دربارهي پنج تن آل عبا ميباشد، ذكر ميكند:
الامام احمد، الصفوري، الزرقاني، المناوي، النسفي، ابوالسعود، ابن مردويه، ابن المنذر، الصبان ابن حجر العسقلاني، الهيثمي، الواحدي، الثعلبي، ابن ابيحاتم، الشبلنجي، السمهودي، الزرندي، الحسكاني، ابونعيم، ابوعبدالله الملا، الطبري، الحضرمي، السيوطي، الحموي، محبالدين، البغوي، البوا ابوالشيخ، الطبراني، النبهاني، ابوحيان، النيسابوري، الزمخشري، البزار، النسايي، ابن الصباغ، ابن ابيالحديد، ابن طلحه، ابن عساكر، ابن المغازي، الخازن، الكنجي، البيضاوي، الرازي، ابوالفرج.
سپس ايشان از كتاب ابن حجر مكي هيثمي در صواعق المحرقه صفحهي 87 و از شرح المواهب الزرقاني صفحهي 7 و از كتاب مشارق الانوار حمزاوي مالكي و از كتاب الاتحاف الشبراوي دو بيت شعر از امام شافعي در رابطه با محبت و دوستي و پيروي از اهل بيت بيان ميكند:
يا اهل بيت رسولالله حبكم
فرض من الله في القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر انكم
من لم يصلي عليكم لا صلوة له
البته در وصف و عظمت اهل بيت، مخصوصا حضرت زهرا (عليهمالسلام) از بزرگان اهل سنت اشعار بسياري نقل شده است كه در آخر اين كتاب قطعههايي از آنها خواهد آمد.
[ صفحه 183]
[1] (اي رسول ما به امت) بگو من از شما اجر رسالت جز اين نميخواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد و هر كه كار نيكو انجام دهد ما بر نيكياش بيفزائيم كه خدا بسيار آمرزندهي (گناهان) و پذيرندهي شكر بندگان است. سورهي شورا، آيهي 23.
[2] فضائل الصحابه، ص 218.
[3] صحيح بخاري، ج 6، ص 29.
[4] تفسير طبري، ج 25، ص 14 و 15.
[5] تفسير طبري، ج 25، ص 14 و 15.
[6] تفسير طبري، ج 25،ص 14 و الصواعق المحرقه و ينابيع المودة ص.
[7] مستدرك حاكم، ج 3، ص 172، و ذهبي هم در تلخيص المستدرك، ج 3، ص 172 در حاشيهي مستدرك آورده است.
[8] كشاف زمخشري، ج 3، ص 402.
[9] مقتل الحسين، ص 1.
[10] جامع الاصول، ج 2، ص 415.
[11] سورهي اعراف، آيهي 158.
[12] سورهي آل عمران، آيهي 63.
[13] سورهي احزاب، آيهي 21.
[14] تفسير كبير ج 27، ص 166، چاپ مصر و ج 17، ص 166 چاپ ايران و كتاب العمدة، ص 23.
[15] العمدة، ص 23.
[16] العمده، ص 23.
[17] مطالب السؤول، ص 8.
[18] كفاية الطالب، الباب الحادي عشر، ص 31.
[19] تفسير بيضاوي، ج 4، ص 123.
[20] تفسير بيضاوي، ج 4، ص 321.
[21] كفاية الخصام، ص 396.
[22] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.
[23] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.
[24] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.
[25] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 113.
[26] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 113.
[27] تفسير ابن كثير دمشقي ج 4 ص 113.
[28] تفسير ابن كثير دمشقي ج 4، ص 114.
[29] مجمع الزوائد، ج 9، ص 168.
[30] تفسير الرحمن، ج 2، ص 247.
[31] تخريج احاديث الكشاف، ص 145.
[32] الفصول المهمه، ص 11.
[33] تفسير الدر المنثور، ج 6، ص 7.
[34] كتاب الاكلل، ص 190.
[35] حبيب السير، ص 11.
[36] صواعق المحرقه ص 101 ط مصر.
[37] كتاب الاتحاف، ص 5.
[38] اسعاف الراغبين، ص 115 در حاشيه نور الابصار.
[39] تفسير فتح القدير، ج 4، ص 22.
[40] تفسير روح المعاني، ج 25، ص 29.
[41] ينابيع المودة، ص 106.
[42] فلك النجاة، ص 37.
[43] احقاق الحق، ج 3، ص 16.
[44] رشفة الصادي، ص 21.
[45] رشفه الصادي، ص 22.
[46] رشفه الصادي، ص 2.
[47] رشفه الصادي.
[48] كفاية الطالب، ص 31.
[49] تفسير طبري، ج 25، ص 16 و 17.
[50] شواهد التنزيل حسكاني.
[51] تفسير كشاف، ج 4، ص 220 و 221 و تفسير فخر رازي ج 27، ص 165 و 166 و تفسير قرطبي، ج 8.