فاطمه زهرا در آیه‏ی قربی ‌

فاطمه زهرا در آیه‏ی قربی   «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور». [1] . شأن نزول آیه‏ی قربی این است: هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایه‏های حکومت اسلام محکم گردید، انصار گفتن

فاطمه زهرا در آيه‏ي قربي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

«قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور». [1] .

شأن نزول آيه‏ي قربي اين است: هنگامي كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه‏هاي حكومت اسلام محكم گرديد، انصار گفتند: ما خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي‏رسيم عرض مي‏كنيم: اگر مشكلات مالي پيدا شد اموال ما بدون هيچ‏گونه قيد و شرط در اختيار شما قرار دارد. هنگامي‏كه اين سخن را خدمتش عرض كردند، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) منتظر امر خداوند بود.

در اين هنگام آيه‏ي مباركه‏ي سوره‏ي شوري «قل لا اسئلكم عليه اجرا...». نازل شد خداوند فرمود: اي پيامبر به مردم بگو كه من در مقابل زحمات رسالتم از شما اجر و مزد مادي نمي‏خواهم، فقط اجر من اين است كه از نزديكانم پيروي بنماييد و آنها را دوست داشته باشيد. انصار با خوشحالي از خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند.

 

[ صفحه 154]

 

در روايات بسياري از ائمه اهل البيت (عليهم‏السلام) و پيروان ائمه نقل شده كه مقصود از قربي در اين آيه‏ي مباركه اقربا و خويشان پيامبرند و احاديثي كه همه‏ي آنها به حد تواتر مي‏رسند و در كتابهاي شيعه و اهل سنت آمده است قربي را به اسامي آنها معين نموده‏اند و از آن جمله احاديثي است كه نويسندگان صحاح و علماي اهل سنت نقل كرده‏اند.

عده‏ي كثيري از مفسرين و متكلمين و محدثين اهل سنت آيه‏ي قربي را درباره‏ي پنج تن اهل بيت پيامبر دانسته‏اند، از جمله‏ي آنها الحافظ احمد بن حنبل در كتاب فضائل الصحابه مي‏گويد: حرب بن حسن طحان از حسين اشقر و او از قيس و او از اعمش و او از سعيد بن جبير از عامر نقل كرده است:

«لما نزلت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» «قالوا يا رسول الله: من قرابتك من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما عليهم السلام و قالها ثلاثا»

هنگامي‏كه آيه «قل لا اسئلكم...» نازل شد از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند يا رسول‏الله نزديكان تو چه كساني هستند آنهايي كه دوستي آنها بر ما واجب و لازم شده كيستند؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها (عليهم‏السلام) پيامبر اين مطلب را سه بار فرمود» [2] .

بخاري در صحيح خود مي‏گويد: حديث كرد ما را محمد بن بشار و حديث كرد ما را محمد بن جعفر و حديث كرد ما را شعبه از عبدالملك بن ميسره و عبدالملك گفته است: شنيدم از طاووس و او از ابن عباس و ابن عباس از قول خداوند «الا المودة في القربي» سؤال كردم، سعيد بن جبير گفت: قربي آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند». [3] .

محمد بن جرير طبري مي‏گويد:

 

[ صفحه 155]

 

«حدثني يعقوب، قال حدثنا مروان عن يحيي بن كثير عن ابي‏العالية عن سعيد بن جبير في قوله تعالي: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي».

«خبر داد به من يعقوب و گفت: تعريف كرد براي ما مروان از يحيي بن كثير و او هم از أبي‏العاليه و او هم از سعيد بن جبير درباره‏ي قول خداوند «قل لا اسئلكم» سعيد بن جبير گفت قربي در آيه مبارك آل رسول خداست». [4] .

و باز هم طبري مي‏گويد:

«حدثني محمد بن عمارة الاسدي و محمد بن خلف قالا: حدثنا عبيدالله، قال: اخبرنا اسرائيل عن ابي‏اسحاق، قال سأتل عمرو بن شعيب عن قول الله عز و جل: «قل لا اسئلكم» قال قربي النبي صلي الله عليه و آله و سلم».

«به من خبر داد محمد بن عماره و محمد بن خلف و آن دو هم از عبيدالله و عبيد الله گفته است كه خبر داد به ما اسرائيل از ابي‏اسحاق و ابي‏اسحاق گفته است: از عمرو بن شعيب سؤال كردم درباره‏ي آيه‏ي قربي، گفت: قربي نزديكان پيامبر اسلام هستند». [5] .

و باز هم طبري مي‏گويد:

«حدثني محمد بن عمار قال حدثنا اسماعيل بن أبان قال حدثنا الصباح بن يحيي المري عن السدي عن أبي الديلم، قال لما جي‏ء بعلي بن حسين ضي‏الله‏عنهما فاقيم علي درج دمشق قام رجل من اهل الشام فقال: الحمدلله الذي قتلكم و استأصلكم و قطع قرني الفتنة فقال له علي بن الحسين رضي‏الله‏عنه: اقرأت القرآن؟ قال نعم، قال اقرأت آل حم؟ قال: قرأت القرآن و لم اقرأ ال حم، قال او ما قرأت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي، قال و انكم لانتم هل قال: نعم».

«به من خبر داد محمد بن عماره گفت: اسماعيل بن أبان گفته است تعريف كرد صباح بن يحيي مري از سدي از ابي‏ديلم و ابي‏ديلم گفت وقتي علي بن

 

[ صفحه 156]

 

حسين (عليهماالسلام) را آوردند به شام و حضرت را نزديك دروازه‏ي شام نگهداشتن، مردي از اهل شام بلند شد و گفت حمد و ثنا مر خداي را كه شما را كشت و شما را ذليل و خوار نمود (العياذ بالله) و دو شاخ فتنه را قطع نمود. پس امام سجاد فرمود: آيا قرآن خوانده‏اي؟ مرد شامي گفت: بلي، حضرت سجاد (عليه‏السلام) فرمود: آيا قرائت كرده‏اي آل حم را و شامي گفت: قرآن خواندم ولي آل حم را قرائت نكردم، حضرت فرمود: (قل لا اسئلكم...) را قرائت كرده‏اي يا نه؟ و بعد شامي گفت: همانا شما همانها هستيد كه در آيه آمده است ذوي القرباي پيامبر شما هستيد؟ حضرت فرمود بلي...». [6] .

علامه حاكم در مستدرك مي‏گويد:

«حدثنا ابومحمد الحسن بن محمد بن يحيي اخي الطاهر العقيقي الحسني حدثنا اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين حدثني عمي علي بن جعفر ابي‏محمد حدثني الحسين بن زيد عن عمر بن علي عن ابيه علي بن الحسين قال: خطب الحسن بن علي الناس حين قتل علي فحمد الله و اثني الي ان قال و انا من اهل البيت الذي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، و انا من اهل البيت الذي افترض الله مودتهم علي كل مسلم، فقال تبارك و تعالي لنبيه صلي الله عليه و آله: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».

«از علي بن حسين (عليهماالسلام) روايت شده كه حضرت فرمود: وقتي كه علي (عليه‏السلام) كشته شد امام حسن براي مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: من از اهل بيت هستم كه خداوند پليدي و زشتيها را از آنان برده است و آنها را پاك گردانيده است و ما از اهل بيت هستيم كه خداوند دوستي آنها را بر هر مسلمان واجب گردانيده است و بعد حضرت آيه «قل لا اسئلكم عليه»را قرائت نمود فرمود: به دست آوردن حسنه دوستي ما اهل بيت است». [7] .

 

[ صفحه 157]

 

علامه‏ي زمخشري مي‏گويد: «وروي انها لما نزلت، قيل يا رسول‏الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال علي و فاطمة و ابناهما.»

«روايت شده است: وقتي كه آيه‏ي مباركه‏ي قربي نازل شد، خدمت مبارك پيامبر اسلام گفته شد: يا رسول‏الله كيست نزديكان شما كه بر ما دوستي و پيروي از آنها واجب شده است! پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و دو فرزندشان». [8] .

البته زمخشري در اين‏باره روايت‏هاي ديگري هم در تفسيرش آورده است و علاقه‏مندان مي‏توانند به جلد سوم مراجعه بفرمايند.

ابومويد مكي خوارزمي در مقتل الحسين مي‏گويد: «روي نزول الآية في الخمسة».

خوارزمي مي‏گويد: «آيه مباركه ذوي‏القربي درباره پنج تن مقدس نازل شده است». [9] .

و علامه ابن اثير مي‏گويد: «اخرج البخاري و الترمذي عن ابن عباس سئل عن قوله تعالي «الا المودة في القربي» فقال سعيد بن جبير قربي آل محمد»: «بخاري و ترمذي از ابن عباس آورده‏اند: سؤال شد از قول خداوند «قل لا اسئلكم» در شأن چه كساني نازل شده است؟ پس سعيد بن جبير گفت كه قربي آل محمد هستند». [10] .

علامه‏ي فخرالدين رازي بعد از آنكه روايت كشاف را نقل مي‏كند، روايت ديگري را هم كه درباره‏ي حب آل محمد، است نقل مي‏كند:

«ثم قال: و أنا اقول محمد صلي الله عليه و آله و سلم هم الذين يؤولون امرهم اليه، فكل من كان امرهم اليه اشد و اكمل كانوهم الآل، و لا شك ان فاطمة و عليا و الحسن و الحسين كان التعلق بينهم و بين رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم اشد التعلقات و هذا كالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب ان يكونوا هم الآل (الي ان قال) قال رسول‏الله صلي الله عليه و سلم: فاطمة بضعة مني يؤذيني من يؤذيها، و ثبت بالنقل المتواتر عن محمد صلي الله عليه و

 

[ صفحه 158]

 

سلم انه كان يحب عليا و الحسن و الحسين و اذا ثبت ذلك وجب علي كل الامة مثله لقوله: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» و لقوله تعالي «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله، و لقوله سبحانه: لقد كان لكم في رسول‏الله اسوة حسنة.

(الثاني) ان الدعا لآل امنصب عظيم و لذلك جعل هذه الدعاء خاتمة التشهد في الصلاة و هو قوله اللهم صل علي محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد، و هذا التعظيم لم يوجد في غير الآل فكل ذلك يدل علي ان حب آل محمد واجب».

فخر الدين‏رازي مي‏افزايد: آل محمد (عليهم‏السلام) كساني هستند كه بازگشت امرشان به او است، كساني كه ارتباطشان محكمتر و كاملتر باشد «آل» محسوب مي‏شوند و شك نيست كه فاطمه و علي و حسن و حسين محكمترين پيوند را با رسول خدا داشتند اين از مسلمات و مستفاد از احاديث متواتر است، بنابراين لازم است كه آنها را آل پيامبر بدانيم. سپس فخرالدين رازي مي‏افزايد: گروهي در مفهوم «آل» اختلاف كرده‏اند بعضي آنها را خويشاوندان نزديك پيامبر مي‏دانند، و بعضي گفته‏اند آنها امت پيامبر هستند، اگر اين واژه را بر معني اول حمل كنيم آل پيامبر تنها آنها هستند و اگر به معني امت كه دعوت او را پذيرفته اند بدانيم باز هم خويشان نزديك رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آل او محسوب مي‏شوند، بنابراين آنها «آل» هستند اما آيا غير آنها در لفظ «آل» داخلند يا نه؟ اختلاف است.

و بعد رازي از صاحب كشاف نقل مي‏كند: «وقتي اين آيه نازل شد، عرض كردند: اي رسول خدا خويشان تو كيانند كه مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: «علي و فاطمه و دو فرزندشان بنابراين ثابت مي‏شود كه اين چهار تن ذي‏القرباي پيغمبرند هنگامي‏كه اين معني ثابت شد واجب است از احترام فوق العاده‏اي برخوردار باشند».

فخرالدين رازي مي‏افزايد: «دلائل مختلف بر اين مسئله دلالت مي‏كند: يك دليل جمله‏ي «الا المودة في القربي» است كه بيان شد و دليل دوم اينكه شك نيست كه پيامبر فاطمه را (سلام‏الله‏عليها) دوست مي‏داشت و درباره‏ي او فرموده: فاطمه پاره‏ي تن من است و آن كسي كه او را آزار دهد مرا آزرده است» و با احاديث متواتر از رسول خدا ثابت شده كه

 

[ صفحه 159]

 

او علي و حسن و حسين را دوست مي‏داشت، و هنگامي كه اين معني ثابت شد محبت آنها بر تمام امت واجب است، چون خداوند فرموده: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» «از او پيروي كنيد تا هدايت شويد» [11]  و نيز فرموده است: «فليحذر الذين يخافون عن امره» «كساني كه فرمان او را مخالفت مي‏كنند از عذاب الهي بترسند». [12] نيز فرموده است: «لقد كان لكم في رسول‏الله اسوة حسنة» «براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي است» [13]  و دليل سوم:دعا براي «آل» است: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد و ارحم محمدا و آل محمدا» كه چنين تعظيم و احترامي در حق غير آل ديده نشده است. بنابراين همه‏ي دلايلي كه ذكر شد نشان مي‏دهد كه محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله) واجب است. بعد از همه‏ي اين حرفها فخر رازي سخنان خود را در اين مسئله با اشعار معروفي از شافعي پايان مي‏دهد:

 

يا راكبا قف بالمصحب من مني 

و اهتف بساكن ضيفها و الناهض

 

سحرا اذا فاض الحجيج الي مني 

فيضا كما نظم الفرات الفائض

 

ان كان رفضا حب آل محمد 

فليشهد الثقلان اني رافض

 

«اي سواري كه عازم حج هستي! در ن جا كه نزديكي مني ريگ براي رمي جمرات جمع مي‏كنند و مركز بزرگ اجتماع زائران خانه خداست بايست و به تمام كساني كه در مسجد خيف مشغول عبادتند و يا در حال حركت مي‏باشند، فرياد بزن به هنگام سحرگاه كه حاجيان از مشعر به سوي مني كوچ مي‏كنند و همچون سيل عظيم خروشان وارد سرزمين مني مي‏شوند. آري فرياد بزن و بگو: اگر محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله) رفض و ترك است، همه‏ي جن و انس شهادت دهند كه من رافضيم». [14] .

علامه‏ي ابن بطريق در كتاب عمدة مي‏گويد:

 

[ صفحه 160]

 

«مسند احمد، حدثنا عبدالله بن احمد بن حنبل عن ابيه قال: و فيما كتب الينا محمد بن عبدالله بن سليمان الحضرمي يذكر ان الحارث بن الحسن الطحان حدثه قال: حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة».

«ابن بطريق با هشت سند به نقل از ابن عباس مي‏گويد كه آيه‏ي «قربي» درباره‏ي پنج تن نازل شده است»

و باز هم از ثعلبي نقل مي‏كند: «و من التفسير الثعلبي، اخبرني الحسين بن محمد الثقفي العدل حدثنا برهان بن الصوفي حدثنا محمد بن عبدالله بن علي بن سليم الحضرمي حدثنا حرب الحسن الطحن حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة»: «باز هم با هشت سند از ابن عباس مي‏گويد: «آية «قربي» در شأن پنج تن نازل شده است». [15] .

«و أنبأني عقيل بن محمد اخبرني المعافي بن المبتلي حدثنا محمد بن عماره حدثنا اسماعيل بن أبان: حدثنا الصباح بن يحيي المري عن السدي عن ابي‏الديلم: روي حديث علي بن الحسين لنزول الآية في اهل البيت عليهم السلام.»

باز هم با هفت سند مي‏گويد: «علي بن حسين فرموده است: نزول آيه‏ي «قربي» در شأن اهل بيت وارد شده است». [16] .

و علامة كمال الدين محمد بن طلحه الشافعي مي‏گويد:

«اما كونهم ذوي‏القربي فقد صرح نقله الاخبار المقبولة و اوضح حملة الآثار المنقولة في مسانيد ما صححوه و اساليب من اوضحوه عن سعيد بن جبير عن ابن عباسي «لما نزل قوله تعالي «قل لا اسئلكم الي آخره...» قالوا يا رسول‏الله من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال صلي الله عليه و آله و سلم علي و فاطمة و ابناهما».

«و اما درباره‏ي ذوي‏القربي بودن اهل بيت، اخبار مقبوله به آن تصريح كرده‏اند و در

 

[ صفحه 161]

 

تمام آثار منقوله در سندهاي صحيح خود توضيح داده‏اند. از سعيد بن جبير و از ابن عباس نقل كرده‏اند: وقتي كه آيه مباركه «قل لا اسئلكم» نازل شد عده‏اي عرض كردند: يا رسول‏الله! آنان كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها. و بعد محمد بن طلحه مي‏گويد: از جمله كساني كه روايت مذكور را نقل كرده است ثعلبي و واحدي مي‏باشند و ثعلبي روايت كرده است: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‏السلام) نگريست و فرمود: من در حال جنگم با كساني كه با شما بجنگند و در سلم و صلح هستم با كساني كه با شما در سلم و صلح باشند». [17] .

محمد بن يوسف گنجي مي‏گويد:

«اخبرنا يوسف اخبرنا ابن ابي‏زيد، اخبرنا محمود أخبرنا ابن فاذشاه حدثنا الطبري، حدثنا الطبراني، حدثنا محمد بن عبدالله، حدثنا حرب بن الحسن، حدثنا حسين الاشقري، عن قيس بن الربيع عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال: لما نزلت، الحديث».

و با دوازده سند از ابن عباس روايت مي‏كند: «وقتي آيه‏ي مباركه‏ي قربي نازل شد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آنها علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‏السلام) هستند».

و بعد گنجي مي‏گويد: خبر داد ما را خطيب ابوالفضل عبدالله بن احمد بن طوسي به موصل خبر داد ابوطاهر حيدر بن زيد بن محمد بخاري، به بغداد در سال چهار صد و نود و يك از حج مي‏آمد و به او گفته شد، ابوعلي حسن بن محمد جوانشير خبر داده است او را و حديث كرد ابوزيد علي بن محمد بن الحسين و حديث كرد ابوعمر بن مهدي و حديث كرد ابوالعباس احمد بن عقده الحافظ حديث كرد علي بن الحسين ابن عبيد، حديث كرد اسماعيل بن أبان عن سلام بن ابي‏عمرة عن معروف عن أبي‏الطفيل قال: «خطب الحسن بن علي عليه‏السلام بعد وفات ابيه و ذكر اميرالمؤمنين اباه عليه السلام،

 

[ صفحه 162]

 

و من كلامه عليه‏السلام في هذه الخطبه و انا من اهل البيت الذين افترض الله عز و جل مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل علي محمد صلي الله عليه و آله و سلم: قل لا اسئلكم الآية»: «گنجي با ده سند نقل مي‏كند: حسن به علي (عليهماالسلام) بعد وفات اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) خطبه خواند و از پدرش يادآور شد و فرمود: ما از اهل بيت هستيم كه خداوند عزيز و بزرگ دوستي و ولايت ما را واجب كرده است و آن چه را كه بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد «قل لا اسئلكم» فرمود». [18] .

قاضي ناصر الدين ابوسعيد عبدالله بن عمر شيرازي بيضاوي مي‏گويد:

«روي أنها نزلت الي ما نقل عن عباس»: «وقتي كه آيه‏ي قربي نازل شد، از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال شد؟ انان كه مودت و دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ فرمود: علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‏السلام) هستند». [19] .

علامه محب‏الدين احمد بن عبدالله طبري مي‏گويد: «عن ابن عباس نقل نزول الآية في الخمسة» از ابن عباس نقل شده است آيه درباره‏ي پنج تن نازل شده است».

و باز هم محب الدين طبري مي‏گويد:

وروي انه صلي الله عليه و آله و سلم قال: ان الله جعل اجري عليكم المودة في اهل بيتي و اني سائلكم غدا عنه» پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند اجر پاداش رسالت مرا بر شما مودت و دوستي اهل بيتم قرار داده است و من فرداي قيامت درباره اين دوستي از شما سؤال مي‏كنم». [20] .

علامه‏ي حمويني مي‏گويد: «روي بسنده عن سعيد بن جبير عن ابن عباس نقل نزول الآية في الخمسة». با اسناد خود از ابن جبير و ابن عباس نقل كرده: آيه قربي درباره‏ي پنج تن پاك نازل شده است» [21] .

 

[ صفحه 163]

 

علامه حافظ ابن كثير دمشقي مي‏گويد:

«قال ابن ابي‏حاتم حدثنا علي بن الحسين حدثنا رجل سماء حدثنا حسين الاشقر عن قيس عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضي‏الله‏عنه قال: لما نزلت هذه الآية «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» قالوا يا رسول‏الله من هؤلاء الذين امر الله بمودتهم؟ قال: فاطمة و ولدها رضي‏الله‏عنهم»

«وي با شش سند از ابن عباس نقل مي‏كند: وقتي آيه‏ي قربي نازل شد «بگواي پيامبر بر امر رسالت و هدايت از شما اجر و پاداش نمي‏خواهم مگر دوستي اهل بيتم را.» گفتند: يا رسول‏الله آنان كه خداوند ما را به دوستي آنها امر فرموده‏است كيستند؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فاطمه و فرزندان فاطمه (رضي‏الله‏عنهم)». [22] .

و بعد ابن كثير مي‏گويد: «ابواسحاق سبيعي گفته است: از عمرو بن شعيب سؤال كردم در قول خداوند تبارك و تعالي «قل لا اسئلكم» قربي كيانند؟ گفت: قرباي پيامبر».

و باز هم مي‏گويد: «سدي از ابي‏ديلم گفته است: وقتي كه علي بن الحسين را به عنوان اسير آوردند و نزديك دروازه‏ي شهر دمشق نگهداشتند و مردم اهل بيت را تماشا مي‏كردند! مردي از اهل شام بلند شد و خطاب به علي بن الحسين گفت: حمد و ثنا خداوند را كه شما را كشت و ذليل نمود!! و شاخ فتنه را قطع نمود و از بين برد!! علي بن الحسين به مرد شامي‏گفت: آيا قرآن خوانده‏اي؟ گفت: بلي، حضرت فرمود: آيا ال حم را خوانده‏اي؟ گفت: قرآن را خواندم و آل حم را قرائت نكردم و بعد حضرت فرمود: آيا آيه‏ي «قل لا اسئلكم» را نخوانده‏اي؟ گفت: آيا شما آنانيد كه در قربي آمده است؟ حضرت فرمود: بلي، الي آخر». [23] .

ابن كثير در پيرامون اين آيه فضائلي را ذكر كرده است از جمله:

«قال الامام احمد حدثنا اسماعيل بن ابراهيم عن ابي‏حيان التيمي حدثني يزيد بن حيان

 

[ صفحه 164]

 

قال انطلقت آنا و حسين ميسرة و عمر بن مسلم الي زيد بن أرقم رضي‏الله‏عنه فلما جلسنا اليه قال حصين: لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا رأيت رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم و سمعت حديثه و غزوت معه و صليت معه. حدثنا يا زيد ماسمعت من رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم فقال يابن اخي كبر سني و قدم عهدي و نسيت بعض اذي كنت اعي من رسول‏الله صلي الله عليه فما حدثكم فاقبلوه و ما لا فلا تكلفونيه، ثم قال رضي‏الله‏عنه: قام رسول‏الله صلي الله عليه و سلم يوما خطيبا فينا بماء يدعي خما بين مكه و المدينة فحمدالله و اثني عليه و ذكره و وعظ ثم قال صلي الله عليه و آله و سلم: اما بعد ايها الناس انما انا بشر يوشك ان يأتيني رسول ربي فاجيب و اني تارك فيكم الثقلين اولهما كتاب الله تعالي فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله فاستمسكوا به فحثوا علي كتاب الله و رغبوا فيه و قال صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيتي اذكركم الله في اهل بيتي الخ».

«امام احمد بن حنبل مي‏گويد: حديث كرد ما را اسماعيل بن ابراهيم از ابي‏حيان تيمي و حديث كرد مرا يزيد بن حيان و يزيد گفت: من با حصين بن ميسره و عمر بن مسلم رفتم به سوي زيد بن ارقم (رضي‏الله‏عنه)، وقتي كه نشستيم حصين گفت:اي زيد هر آينه خير زيادي را ملاقات كرده‏اي و ديده‏اي و شما پيامبر خدا را ديده‏اي و حديث وي را شنيده‏اي و در جنگ‏ها با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بودي و با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز خوانده‏اي، حديث كن براي مااي زيد آن چه را كه از رسول خدا شنيده‏اي!

زيد گفت:اي پسر برادرم سن من زياد است و زمان من گذشته و بعضي از آن چيزهايي كه از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم فراموش كردم، پس آن چه را حديث كردم شما قبول بكنيد و آنچه را كه حديث نكردم مرا نسبت به آن تكليف به زحمت قرار ندهيد، سپس گفت: روزي پيامبر خدا بلند شد در حالي كه براي ما خطبه مي‏خواند و يا خطاب كرد ما را در محل آبي كه خم مي‏خواندند كه بين مكه و مدينه بود، سپس پيامبر حمد خدا و ثناي او را بجا آورد و ياد خدا را در دلها تازه كرد وعظ و نصيحت نمود، بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: امااي مردم همانا من بشري هستم، نزديك است فرستاده‏ي پروردگارم بيايد و من از دنيا بروم و او را اجابت مي‏كنم

 

[ صفحه 165]

 

و همانا من دو چيز گران و سنگين را در بين شما امانت مي‏گذارم: اول آن دو كتاب خداي تعالي كه در آن نور و هدايت است، پس كتاب خدا را بگيريد و مواظبت بكنيد و به او تمسك بجوييد و چنگ بزنيد، پس تلاش بكنيد در حفظ كتاب خدا و ميل و رغبت در آن بنماييد و سپس فرمود: دوم اهل بيت من مي‏باشد و خداوند به شما يادآور شده است در تمسك جستن به اهل بيت من...». [24] .

«و قال ابوعيسي الترمذي حدثنا علي بن المنذر الكوفي حدثنا محمد بن فضيل حدثنا الاعمش عن عطية عن ابي‏سعيد و الاعمش عن حبب بن ابي‏ثابت عن زيد بن ارقم رضي‏الله‏عنه قال قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضل بعدي احدهما اعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء الي الارض و الآخر عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما». [25] .

«ابوعيسي ترمذي با چند سند به نقل از زيد بن ارقم مي‏گويد: پيامبر اسلام فرمود: من دو چيز را در بين شما امانت گذاشتم، اگر به آن دو تمسك كرده و چنگ زديد بعد از من گمراه نمي‏شويد و يكي از آن دو كه بزرگتر از ديگري مي‏باشد، كتاب خدا ريسمان كشيده شده از آسمان به زمين است و ديگري عترت و اهل بيت من است. و آن دو از هم جدا نمي‏شوند تا زماني كه بر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس ملاحظه كنيد كه چگونه از من پيروي مي‏كنيد درباره‏ي آن دو»

«و قال الترمذي ايضا حدثنا نصر بن عبدالرحمن الكوفي حدثنا زيد عن جعفر بن محمد بن الحسن عن ابيه عن جابر بن عبدالله رضي‏الله‏عنه قال: «رايت رسول الله في حجته يوم عرفة و هو علي ناقته القصواء يخطب فسمعته يقول: ايها الناس اني تارك فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا كتاب الله و عترتي اهل بيتي.»

«ترمذي با سه سند از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي‏كند: رسول خدا را در حج در

 

[ صفحه 166]

 

روز عرفه ديدم در حالي كه بر شتر قصوي سوار بود و خطبه مي‏خواند، سپس شنيدم كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏گفت:اي مردم من در بين شما دو چيز امانت مي‏گذارم كه اگر به آن دو تمسك كرديد هرگز گمراه نمي‏شويد. يكي كتاب خداست ديگري عترت و اهل بيت من مي‏باشند». [26] .

«قال الترمذي ايضا: حدثنا أبو داود سليمان الاشعث حدثنا يحيي بن معين حدثنا هشام بن يوسف عن عبدالله بن سليمان النوفلي عن محمد بن علي بن عبدالله بن عباس عن ابيه عن جده عبدالله بن عباس رضي‏الله‏عنهم قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم احبوا الله تعالي لما يغذوكم من نعمه، و احبوني بحب الله و احبوا اهل بيتي بحبي».

«و نيز ترمذي با هفت سند نقل مي‏كند: پيامبراسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند را به خاطر نعمت هايش كه غذاي شما است دوست داشته باشيد و مرا هم به جهت دوستي خداوند دوست داشته باشيد و اهل بيت مرا هم به دوستي من دوست داشته باشيد». [27] .

«و قال الحافظ ابويعلي، حدثنا سويد بن سعيد حدثنا مفضل بن عبدالله عن ابي‏اسحاق عن حنش قال سمعت اباذر رضي‏الله‏عنه و هو آخذ بحلقة الباب يقول: يا ايها الناس من عرفني فقد عرفني و من انكرني فأنا أبوذر سمعت رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: «انما مثل اهل بيتي كمثل سفينة نوح عليه الصلوة و السلام م دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك».

باز هم حافظ ابويعلي مي‏گويد: «اباذر در حالي كه حلقه در خانه‏اي را گرفته بود مي‏گفت:اي مردم هر كس مرا مي‏شناسد شناخته است و كسي كه مرا نمي‏شناسد پس بداند كه من ابوذر هستم و شنيدم رسول خدا گفت: همانا مثل اهل بيت من در بين شما مثل كشتي نوح (عليه‏السلام) مي‏باشد، هر كس داخل شود نجات مي‏يابد و كسي كه از آن

 

[ صفحه 167]

 

تخلف كند هلاك مي‏شود». [28] .

و علامه‏ي نورالدين علي بن ابي‏بكر هيثمي‏مي‏گويد:

«روي الطبراني عن بن عباس قال لما نزلت «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي» قالوا يا رسول‏الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما».

«ابن عباس گفت: هنگامي‏كه آيه‏ي مباركه‏ي «قل لا اسئلكم...» نازل شد عده‏اي گفتند كه‏اي فرستاده‏ي خدا نزديكان تو كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيستند؟ فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آنها». [29] .

و علامه‏ي شيخ علاء الدين علي بن احمد المهايمي الهندي النائني الكوكني مي‏گويد: «روي انها لما نزلت قيل يا رسول‏الله من قرابتك هؤلاء؟ قال: علي و فاطمة و ابناهما».

روايت شده است وقتي كه آيه قربي نازل شد، گفته شد:اي فرستاده‏ي خدا آنان كه از نزديكان تواند كيستند؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [30] .

احمد بن علي ابن حجر عسقلاني مي‏گويد:

«اخرج الطبراني و ابن ابي‏حاتم و الحاكم في مناقب الشافعي من رواية حسين الاشقر عن قيس بن الربيع عن الاعمش عن سعيد بن جبير عن ابن عباس، قيل يا رسول الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودته؟ قال علي و فاطمة و الحسن و الحسين و ابناهما» [31] .

«وي با شش سند از ابن عباس نقل مي‏كند: گفته شداي فرستاده‏ي خدا آنان كه نزديكان تو هستند و دوستي آنها بر ما واجب شده است كيستند. فرمود: علي و فاطمه و حسن و حسين».

 

[ صفحه 168]

 

علي بن صباغ مي‏گويد: «روي الامام ابوالحسين البغوي في تفسيره يرفعه بسنده الي ابن عباس نزول الآية في الخمسة.»

ابوحسين بغوي در تفسير خود سند روايت مذكور را به ابن عباس نسبت مي‏دهد مي‏گويد كه آيه‏ي مباركه قربي در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است». [32] .

علامه‏ي سيوطي مي‏گويد: «اخرج ابن المنذر و ابن ابي‏حاتم و الطبراني و ابن مردويه من طريق سعيد بن جبير نزول الآية في الخمسة» «از طريق سعيد بن جبير روايت شده كه آيه در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است.»

و باز مي‏گويد: ابن جرير به نقل از ابي‏ديلم حديث علي بن الحسين (عليهماالسلام) را آورده است و ابن ابي‏حاتم از قول ابن عباس گفته است: در آيه «و من يقترف حسنة» كسي كه به دست بياورد حسنه‏اي را، اقتراف حسنه چيست؟ گفته است دوست داشتن آل محمد (عليهم‏السلام).

ابونعيم و ديلمي‏از طريق مجاهد از ابن عباس آورده و گفته است: «لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي ان تحفظوني في اهل بيتي و تودهم بي» «منظور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در آيه- از شما در قبال انجام رسالت اجر و پاداشي نمي‏خواهم مگر دوستي ذوالقربي و نزديكان من- اين است كه به جاي من از اهل بيتم محافظت بكنيد آنها را به خاطر من دوست بداريد». [33] .

«و اخرج مسلم و الترمذي و النسائي عن زيد بن ارقم ان رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم قال اذكركم الله في اهل بيتي» مسلم و ترمذي و نسايي از زيد بن ارقم آورده‏اند: «همانا رسول خدا فرمود: خداوند براي شما يادآور شده است درباره‏ي تمسك جستن به اهل بيت من»

«و اخرج الترمذي و حسنه و ابن الانباري في المصاحب عن زيد بن ارقم رضي الله عنه قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدي،

 

[ صفحه 169]

 

احدهما اعظم من الآخر كتاب الله حبل الممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما».

«ترمذي اين روايت را حسن دانسته و ابن انباري در مصاحف خود از زيد بن ارقم آورده است كه پيامبر خدا فرمود: همانا من در بين شما دو چيز را امانت مي‏گذارم كه اگر به آنها متمسك شديد هرگز بعد از من گمراه نمي‏شويد، يكي از آنها كه بزرگتر از ديگري مي‏باشد كتاب خداست، ريسماني كه كشيده شده است از آسمان به سوي زمين و ديگري عترت و اهل بيت من هستند و آن دو هرگز از هم جدا نمي‏شوند تا زماني كه بر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس نگاه كنيد كه چگونه مواظبت و پيروي مي‏كنيد از من درباره‏ي آن دو».

«و اخرج الترمذي و حسنه و الطبراني و الحاكم و البيهقي في الشعب عن ابن عباس قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: احبوا الله لما يغذوكم به من نعمة و احبوني لحب الله و احبوا اهل بيتي لحبي».

«ترمذي و طبراني و حاكم و بيهقي در شعب از ابن عباس نقل كردند: پيامبر اسلام فرمود: خداوند را به جهت آنكه از نعمت هايش شما را تغذيه مي‏كند دوست داشته باشيد و مرا به خاطر خدا دوست داشته باشيد و اهل بيت مرا به جهت دوستي من دوست بداريد».

«و اخرج البخاري عن ابي‏بكر الصديق رضي‏الله‏عنه قال: ارقبوا محمدا صلي الله عليه و سلم في اهل بيته»

«بخاري از ابي‏بكر صديق آورده است: مراقب باشيد محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را در اهل بيت او و از اهل بيت او پيروي بنماييد».

«و اخرج ابن عدي عن ابن سعيد قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: من ابغضنا اهل البيت فهو منافق».

«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: كسي كه ما اهل بيت را غضبناك بكند او منافق است».

 

[ صفحه 170]

 

«و اخرج الطبراني عن الحسن بن علي قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: لا يبغضنا احد و لا يحسدنا احد الا زيد يوم القيامة بسياط من نار».

«طبراني از امام حسن (عليه‏السلام) نقل كرده است: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: احدي ما را به غضب نمي‏آورد و كسي به ما حسادت نمي‏كند مگر اينكه تازيانه‏هاي آتش خود را روز قيامت زياد كرده است».

«و اخرج احمد و ابن حبان و الحاكم عن ابي‏سعيد قال قال (صلي الله عليه و آله و سلم) و الذي نفسي بيده لا يبغضنا اهل البيت رجل الا ادخله الله النار».

«احمد و ابن حبان و حاكم از ابي‏سعيد نقل كرده‏اند: پيامبر اسلام فرمود: قسم به آن خدايي كه جان من به دست قدرت اوست هيچ كس ما اهل بيت را ناراحت و غضبناك نمي‏كند مگر اينكه خداوند او را در آتش داخل مي‏كند». [34] .

غياث الدين خواند مير مي‏گويد:

«روي عن ابن عباس انه سئل بعد نزول قوله تعالي: قل لا اسئلكم عن المراد من القربي فذكر الخمسة».

«بعد از نازل شدن آيه قربي از ابن عباس سؤال شد كه مقصود از قربي كيست؟ پس او پنج تن مقدس را ياد آور شد.» [35] .

ابن حجر هيثمي مي‏گويد: «اخرج احمد و الطبراني و ابن حاتم و الحاكم عن ابن عباس نزول الآية في الخمسة». «از ابن عباس نقل شده است: نزول آيه در شأن پنج تن بوده است». [36] .

الشيخ عبدالله بن محمد بن عامر الشبراوي مي‏گويد: «اخرج الامام احمد و الطبراني و الحاكم عن ابن عباس نزولها في الخمسة الطاهرين». «از ابن عباس نقل شده است كه آيه‏ي

 

[ صفحه 171]

 

قربي درباره‏ي پنج تن پاك نازل شده است». و از قول بزاز و طبراني روايت شده است: امام حسن (عليه‏السلام) بعد از فوت علي (عليه‏السلام) در خطبه‏اي فرمود: آيه‏ي قربي در شأن اهل بيت نازل شده است. و از ابن عباس نقل مي‏كند وقتي كه آيه‏ي قربي نازل شد اصحاب گفتند:اي فرستاده‏ي خدا نزديكان تو كه دوستي آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ فرمود علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‏السلام)».[37] .

«شيخ محمد صبان از طبراني و ابن ابي‏حاتم و ابن مردويه از ابن عباس روايت مي‏كند وقتي كه آيه‏ي قربي نازل شد، سؤال كردند: يا رسول‏الله نزديكان شما كيانند؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [38] .

محمد شوكاني يماني صنعاني مي‏گويد: ابن منذر و ابن ابي‏حاتم و طبراني و انب مردويه از طريق سعي بن جبير از ابن عباس آورده است: آيه قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است.

و باز هم مي‏گويد: ابونعيم و ديلمي از طريق مجاهد از ابن عباس نقل كرده است: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در تفسير آيه‏ي «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي اي تحفظوني في اهل بيتي تودونهم بي»: يعني مرا در اهل بيت من محافظت بكنيد و آنها را به خاطر من دوست داشته باشيد». [39] .

شهاب‏الدين آلوسي مي‏گويد:

«اخرج ابن المنذر و ابن ابي‏حاتم و الطبراني و ابن مردويه من طريق ابن جبير عن ابن عباس قال لما نزلت هذه الآية: قل لا اسئلكم الخ قالوا يا رسول‏الله من قرابتك الذين وجبت مودتهم؟ قال علي و فاطمة و ولدها.»

«از ابن عباس روايت شده است وقتي كه آيه‏ي «قل لا اسئلكم» نازل شد، برخي گفتنداي فرستاده‏ي خدا، كيست نزديكان تو كه دوستي آنها واجب است؟ فرمود علي و فاطمه

 

[ صفحه 172]

 

و فرزندان فاطمه».

و بعد آلوسي به نقل از ابن جرير و از ابي‏ديلم، جريان برخورد مرد شامي با علي بن الحسين (عليهماالسلام) كه حضرت آيه قربي را خواند، آورده است.

سپس آلوسي مي‏گويد: اخبار و احاديث در رابطه با آيه قربي كه در شأن اهل بيت نازل شده است آن قدر زياد است كه احصاء و شمرده نمي‏شود. و در آخر، اين روايت را ذكر مي‏كند:

«قال مثل اهل بيتي كسفينة نوح من ركب فيها نجي و من تخلف عنها هلك».

«پيامبر اسلام فرمود: اهل بيت من، مثل كشتي نوح مي‏باشد، هر كسي از اهل بيت من پيروي و اطاعت كند نجات مي‏يابد و اگر كسي مخالفت كند در اين دنيا هلاك مي‏شود». [40] .

شيخ سليمان قندوزي مي‏گويد:

«اخرج احمد في مسنده بسنده عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضي‏الله‏عنها نزول الآية في الخمسة و اخرج الطبراني في معجمه الكبير ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج ابن ابي‏حاتم ايضا في تفسيره نزول الآية في الخمسة. و اخرج الحاكم في المناقب ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الواحدي في الوسيط ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الواحدي في الوسيط ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج ابونعيم الحافظ في الحلية الاولياء ايضا نزول الآيه في الخمسة. و اخرج الثعلبي في تفسيره ايضا نزول الآية في الخمسة. و اخرج الحمويني في فرائد السمطين نزول الآية في الخمسة».

«احمد بن حنبل در مسند خود به سند از سعيد بن جبير و از ابن عباس آورده است: آيه قربي در شأن پنج تن پاك نازل شده است».

و طبراني نيز در معجم كبير خود آورده است: «آيه‏ي مباركه «قل لا اسئلكم» در شأن پنج تن نازل شده است». و ابن ابي‏حاتم نيز در تفسير خود نزول آيه را درباره‏ي پنج تن» و حاكم در مناقب خود گفته است: آيه قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است». واحدي در وسيط خود و ابونعيم در حلية الاولياء و ثعلبي در تفسير خودش و حمويني

 

[ صفحه 173]

 

در كتاب فرائد السمطين نزول آية مباركه «قل لا اسئلكم» [41]  را در شأن پنج تن آل عبا دانسته‏اند».

و جمال‏الدين برزندي مي‏گويد: «انه لما نزلت الآية سأل الاصحاب عن النبي من هم؟ فاجاب انهم علي و فاطمه و ابناهما».

«وقتي كه آيه‏ي قربي نازل شد، اصحاب از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند: ايشان كيستند؟ پيامبر اسلام جواب داد: علي و فاطمه و فرزندان آنها». [42] .

طبراني در صفحه‏ي 47 كتاب خود و احمد بن حنبل در كتاب مناقب خود و ابن ابي‏حاتم در تفسير خود و حاكم در مناقب و واحدي نيشابوري در وسيط خودش صاحب تفسير جامع البيان و علامه شبلنجي در نور الابصار ص 150 از جمله كساني هستند كه همگي قائلند كه آيه‏ي مباركه‏ي قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است. [43] .

ابوبكر شهاب‏الدين العلوي الحسيني الشافعي الحضرمي مي‏گويد: «اخرج الملا موصلي في «سيرتة» حديث ان الله جعل اجري عليكم المودة في القربي و اني سائلكم عنهم غدا.»

«ملا موصلي در سيره‏ي خود حديثي را آورده است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند اجر و پاداش رسالت مرا دوستي شما درباره‏ي نزديكان و قرباي من قرار داده است و همانا من در روز قيامت سؤال مي‏كنم شما را از اهل بيتم». [44] .

احمد در مناقب و طبراني در معجم الكبير خود از ابن عباس مي‏گويند: «لما نزلت هذه الآية «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي، قالوا يا رسول‏الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: علي و فاطمه و ابناهما».

«وقتي كه آيه قربي نازل شد، عده‏اي گفتند: يا رسول‏الله نزديكان تو كه دوستي آنها

 

[ صفحه 174]

 

بر ما واجب شده است كيستند؟ پيامبر اسلام فرمود كه علي و فاطمه و دو فرزند آنها». [45] .

طبراني در اوسط و كبير خود به نقل از ابي‏الطفيل خطبه‏ي امام حسن (عليه‏السلام)را آورده كه در آن خطبه گفته است:

«و انا من اهل البيت الذين افترض الله سبحانه مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل علي محمد صلي الله عليه و آله و سلم «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي».

«من از اهل بيتي هستم كه خداوند سبحان دوستي و ولايت آنها را بر همه واجب نموده است و سپس حضرت آن آيه را كه بر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده بود تلاوت فرمود: «قل لا اسئلكم...». [46] .

باز هم در همان كتاب آمده است:

«و في رواية و انا من اهل البيت الذين افترض الله مودتهم علي كل مسلم انزل فيهم قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها و اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».

«امام حسن مجتبي (عليه‏السلام) فرمود: من از اهل بيتي هستم كه خداوند دوستي آنان را بر هر مسلمان واجب كرده است و درباره‏ي آنها نازل شده است آيه‏ي «قل لا اسئلكم» و انجام دادن حسنه، دوستي ما اهل بيت مي‏باشد». [47] .

و محمد محمود حجازي در تفسير خود «الواضح» (ج 25، ط مصر) و عبدالكافي حسني تونسي در كتاب «السيف المسلول» و يا «الصارم البتار» (ص 9، طبع مصر) مي‏گويند كه آيه مباركه‏ي قربي در شأن پنج وجود مقدس نازل شده است.

اينها بود نمونه‏هايي از روايات اهل سنت و جماعت پيرامون آيه قربي كه در شأن اهل بيت مخصوصا فاطمه (سلام‏الله‏عليها) نازل شده است.

در حديث قدسي آمده است: «خلقت افلاك و هستي به طفيل وجود نازنين پيامبر

 

[ صفحه 175]

 

اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏باشد و آفرينش پيامبر اسلام به طفيل علي بن ابي‏طالب (عليهماالسلام) مي‏باشد «و لو لا فاطمة لما خلقتكما) و اگر فاطمه نمي‏بود تو (پيامبر) و علي را خلق نمي‏كردم». پس معلوم و روشن است كه ام‏ابيهاي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چه مقدار مقام و منزلت در نزد پروردگار دارد.

در پايان اين فصل چند روايت ديگر در رابطه با اين موضوع ذكر مي‏شود.

گنجي شافعي مي‏گويد:

«جاء اعرابي الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: يا محمد اعرض علي الاسلام: فقال تشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و ان محمدا عبده و رسوله قال: سألني عليه اجرا؟ قال لا الا المود في القربي» قال قرابتي او قرابتك؟ قال: قرابتي قال: هات ابايعك فعلي من لا يحبك و لا يحب قرابتك لعنة الله. فقال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: آمين».

جابر بن عبدالله انصاري مي‏گويد: «مردي اعرابي خدمت رسول خدا آمد و عرض كرد: اي محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) اسلام را بر من عرضه دار، پيامبر فرمود: شهادت بده به لا اله الا الله و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست، عرض كرد: آيا در مقابل از من اجر و پاداشي مي‏طلبي؟ فرمود: خير فقط دوستي و محبت با خويشاوندان را از تو مي‏خواهم، عرض كرد: خويشاوندان خودم يا شما؟ پيامبر فرمود: خويشاوندان من، عرض كرد: دستت را پيش آور تا بيعت كنم، پس آن كس كه به تو مهر نورزد خويشاوندانت را دوست نداشته باشد لعنت خدا بر او باد،و پيامبر آمين فرمود». [48] .

ابن حجر در الصواعق المحرقه اين دو بيت را از ابن عربي نقل كرده است مي‏گويد:

 

رأيت ولائي آل طه فريضة 

علي رغم اهل البعد يورثني القربي

 

«دوستي اهل بيت پيغمبر را واجب يافتم، علي رغم آنان كه از اهل بيت دورند، آيه‏ي قربي مرا به اهل بيت نزديك مي‏كند.»

 

[ صفحه 176]

 

 

فما طلب المبعوث اجرا علي الهدي 

بتبليغه الا المودة في القربي

 

«پس رسول اكرم بر رسالت خود اجر نخواست در رساندن پيام خدا مگر دوستي با اهل بيتش را.»

و شافعي نيز اين دو بيت را سروده است:

 

يا اهل بيت رسول‏الله حبكم 

فرض من الله في القرآن انزله

 

«اي اهل بيت رسول خدا دوستي شما واجب است از سوي خدا كه در قرآن آن را فرو فرستاده است.»

 

كفاكم من عظيم القدر انكم 

من لم يصل عليكم لا صلاة له

 

«در عظمت قدر شما همين بس كه هر كسي بر شما صلوات نفرستد نمازش مورد قبول نيست و باطل است.

ابن جرير طبري در تفسير خود با سند خود از «سعيد بن جبير» و با سند ديگري از عمر بن شعيب نقل مي‏كند كه آيه‏ي قربي رسول‏الله (نزديكان رسول خدا) مي‏باشد.[49] .

در كتاب شواهد التنزيل حاكم حسكاني كه از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از ابي‏امامه باهلي چنين نقل مي‏كند: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

«ان الله خلق الانبياء من اشجار شتي و انا و علي (عليه‏السلام) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و علي فرعها، و فاطمة (عليه‏السلام) لقاهها و الحسن و الحسين شمارها، و اشياعنا اوراقها، لو ان عبدا عبدالله بين الصفا و المروة الف عام ثم الف عام ثم الف عام حتي يصير كالشن البالي، ثم لم يدرك محبتنا كبه الله علي منخريه في النار، ثم تلا: قل لا اسئلكم عليه اجرا».

«خداوند انبياء را از درختان مختلفي آفريده است، ولي من و علي (عليه‏السلام) را از درخت واحدي آفريده است و من اصل آن هستم و علي (عليه‏السلام) شاخه‏ي آن فاطمه (سلام‏الله‏عليها) باروري آن است و حسن و حسين ميوه‏هاي آن و شيعيان ما برگهاي آنند؛ سپس فرمود: اگر كسي خدا را در ميان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار

 

[ صفحه 177]

 

سال و از آن پس هزار سال- در مجموع سه هزار سال- خدا را عبادت بكند تا همچون مشك كهنه شود، اما محبت ما را درك نكند و نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش مي‏افكند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: قل لا اسئلكم». [50] .

زمخشري در تفسير «كشاف» حديثي را بيان كرده و فخر رازي و قرطبي نيز در تفسيرشان از او اقتباس كرده‏اند: حديث مزبور به وضوح مقام آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهميت حب آنها را بيان مي‏دارد و مي‏گويد:

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

«من مات علي حب آل محمد مات شهيدا.

الا و من مات علي حب آل محمد مات مغفورا له.

الا و من مات علي حب آل محمد مات تائبا.

الا و من مات علي حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الايمان.

الا و من مات علي حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة ثم منكر و نكير.

الا و من مات علي حب آل محمد يزف الي الجنة كما تزف العروس الي بيت زوجها.

الا و من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة.

الا و من مات علي حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائكة الرحمة.

الا و من مات علي حب آل محمد مات علي السنة و الجماعة.

الا و من مات علي بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه آيس من رحمة الله.

الا و من مات علي بغض آل محمد مات كافرا.

الا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة.»

هر كسي با محبت آل محمد بميرد (صلي الله عليه و آله و سلم) شهيد از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بخشوده شده است.

 

[ صفحه 178]

 

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود مؤمن و با ايمان كامل از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مي‏دهد و سپس منكر و نكير (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود در قبر او دو در به سوي بهشت گشوده مي‏شود.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود او را با احترام به سوي بهشت مي‏برند آنچنان كه عروس به خانه‏ي داماد مي‏رود.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بر سنت جماعت اسلام از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسي با محبت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود خدا قبر او را زيارتگاه فرشتگان رحمت قرار مي‏دهد.

آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود روز قيامت در حالي وارد عرصه‏ي محشر مي‏شود كه در پيشاني او نوشته شده: مأيوس از رحمت خدا!

آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود كافر از دنيا رفته است!

آگاه باشيد هر كسي با عداوت آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد». [51] .

اگر چه روايات در رابطه با اينكه، آيه‏ي قربي در شأن پنج تن مقدس نازل شده است، بيش از حد احصا مي‏باشد، ولي دريغ آمد سخن عالم فرزانه مرحوم علامه‏ي اميني، در

 

[ صفحه 179]

 

رابطه با آيه‏ي قربي ذكر نشود.

ايشان نخست آراء قرطبي در تفسير جامع الاحكام (ج 16، ص 1) و نيشابوري در تفسيرش و خازن در تفسيرش (ج 4، ص 49) و شوكاني در فتح القدير (ج 4، ص 510) و نظرات ديگران را به نقل از ابن عباس و قتاده «علي انها مكية الا الاربع آيات اولها: قل لا اسئلكم عليه اجرا» ذكر مي‏كند. و بعد مي‏فرمايد كه اين حديث مي‏گويد: آيه‏ي درباره‏ي علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‏السلام) نازل شده كه مودت و دوستي آنها واجب است. اين مطلب مورد اتفاق همه‏ي مسلمانان است و اختصاص به شخصي و يا به مذهب خاصي ندارد و بعد ايشان اسامي آن عده از بزرگان اهل سنت را چه از مفسرين و محدثين كه قائل به نزول آيه‏ي مباركه‏ي قربي درباره‏ي پنج تن آل عبا مي‏باشد، ذكر مي‏كند:

الامام احمد، الصفوري، الزرقاني، المناوي، النسفي، ابوالسعود، ابن مردويه، ابن المنذر، الصبان ابن حجر العسقلاني، الهيثمي، الواحدي، الثعلبي، ابن ابي‏حاتم، الشبلنجي، السمهودي، الزرندي، الحسكاني، ابونعيم، ابوعبدالله الملا، الطبري، الحضرمي، السيوطي، الحموي، محب‏الدين، البغوي، البوا ابوالشيخ، الطبراني، النبهاني، ابوحيان، النيسابوري، الزمخشري، البزار، النسايي، ابن الصباغ، ابن ابي‏الحديد، ابن طلحه، ابن عساكر، ابن المغازي، الخازن، الكنجي، البيضاوي، الرازي، ابوالفرج.

سپس ايشان از كتاب ابن حجر مكي هيثمي در صواعق المحرقه صفحه‏ي 87 و از شرح المواهب الزرقاني صفحه‏ي 7 و از كتاب مشارق الانوار حمزاوي مالكي و از كتاب الاتحاف الشبراوي دو بيت شعر از امام شافعي در رابطه با محبت و دوستي و پيروي از اهل بيت بيان مي‏كند:

 

يا اهل بيت رسول‏الله حبكم 

فرض من الله في القرآن انزله

كفاكم من عظيم القدر انكم 

من لم يصلي عليكم لا صلوة له

البته در وصف و عظمت اهل بيت، مخصوصا حضرت زهرا (عليهم‏السلام) از بزرگان اهل سنت اشعار بسياري نقل شده است كه در آخر اين كتاب قطعه‏هايي از آنها خواهد آمد.

[ صفحه 183]

[1] (اي رسول ما به امت) بگو من از شما اجر رسالت جز اين نمي‏خواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد و هر كه كار نيكو انجام دهد ما بر نيكي‏اش بيفزائيم كه خدا بسيار آمرزنده‏ي (گناهان) و پذيرنده‏ي شكر بندگان است. سوره‏ي شورا، آيه‏ي 23.

[2] فضائل الصحابه، ص 218.

[3] صحيح بخاري، ج 6، ص 29.

[4] تفسير طبري، ج 25، ص 14 و 15.

[5] تفسير طبري، ج 25، ص 14 و 15.

[6] تفسير طبري، ج 25،ص 14 و الصواعق المحرقه و ينابيع المودة ص.

[7] مستدرك حاكم، ج 3، ص 172، و ذهبي هم در تلخيص المستدرك، ج 3، ص 172 در حاشيه‏ي مستدرك آورده است.

[8] كشاف زمخشري، ج 3، ص 402.

[9] مقتل الحسين، ص 1.

[10] جامع الاصول، ج 2، ص 415.

[11] سوره‏ي اعراف، آيه‏ي 158.

[12] سوره‏ي آل عمران، آيه‏ي 63.

[13] سوره‏ي احزاب، آيه‏ي 21.

[14] تفسير كبير ج 27، ص 166، چاپ مصر و ج 17، ص 166 چاپ ايران و كتاب العمدة، ص 23.

[15] العمدة، ص 23.

[16] العمده، ص 23.

[17] مطالب السؤول، ص 8.

[18] كفاية الطالب، الباب الحادي عشر، ص 31.

[19] تفسير بيضاوي، ج 4، ص 123.

[20] تفسير بيضاوي، ج 4، ص 321.

[21] كفاية الخصام، ص 396.

[22] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.

[23] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.

[24] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 112.

[25] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 113.

[26] تفسير ابن كثير دمشقي، ج 4، ص 113.

[27] تفسير ابن كثير دمشقي ج 4 ص 113.

[28] تفسير ابن كثير دمشقي ج 4، ص 114.

[29] مجمع الزوائد، ج 9، ص 168.

[30] تفسير الرحمن، ج 2، ص 247.

[31] تخريج احاديث الكشاف، ص 145.

[32]  الفصول المهمه، ص 11.

[33] تفسير الدر المنثور، ج 6، ص 7.

[34] كتاب الاكلل، ص 190.

[35] حبيب السير، ص 11.

[36] صواعق المحرقه ص 101 ط مصر.

[37] كتاب الاتحاف، ص 5.

[38] اسعاف الراغبين، ص 115 در حاشيه نور الابصار.

[39] تفسير فتح القدير، ج 4، ص 22.

[40] تفسير روح المعاني، ج 25، ص 29.

[41] ينابيع المودة، ص 106.

[42] فلك النجاة، ص 37.

[43] احقاق الحق، ج 3، ص 16.

[44] رشفة الصادي، ص 21.

[45] رشفه الصادي، ص 22.

[46] رشفه الصادي، ص 2.

[47] رشفه الصادي.

[48] كفاية الطالب، ص 31.

[49] تفسير طبري، ج 25، ص 16 و 17.

[50] شواهد التنزيل حسكاني.

[51] تفسير كشاف، ج 4، ص 220 و 221 و تفسير فخر رازي ج 27، ص 165 و 166 و تفسير قرطبي، ج 8.

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74420