فاطمه زهرا برترین بانوی دو جهان
فاطمه زهرا برترین بانوی دو جهان بخاری در کتاب صحیح خود به نقل از عایشه میگوید: «روی بسنده عن عایشة امالمؤمنین قالت: انا کنا أزواج النبی صلی الله علیه و آله و سلم عنده جمیعا لم تغادر منا واحدة فأقبلت فاطمة سلاماللهعلیها تمشی ما تخطی مشی
فاطمه زهرا برترين بانوي دو جهان <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
بخاري در كتاب صحيح خود به نقل از عايشه ميگويد:
«روي بسنده عن عايشة امالمؤمنين قالت: انا كنا أزواج النبي صلي الله عليه و آله و سلم عنده جميعا لم تغادر منا واحدة فأقبلت فاطمة سلاماللهعليها تمشي ما تخطي مشيتها من مشية رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم فلما رآها رحب بها و قال: مرحبا با بنتي، ثم اجلسها عن يمينه او عن شماله ثم سارت فبكت بكاء شديدا، فلما راي حزنها سارها الثانية فاذا هي تضحك فقلت لها:
أنا من بين نسائه خصك رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم بالسر من بيننا ثم انت تبكين، فلما قام رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم سألتها عما سارها قالت: ما كنت لافشي علي رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم سره، فلما توفي قلت لها: عزمت عليك لما أخبرتني؟ قالت: اما الان فنعم، فاخبرتني قالت: أما حين سارني في الامر الاول فانه أخبرني ان جبريل كان يعارضه بالقرآن كل سنة مرة و انه قد عارضني به العام مرتين و لا أري الاجل الا قد اقترب فاتقي الله و اصبري فاني نعم السلف أنا لك قالت:
فبكيت بكائي الذي رأيت، فلما رأي جزعي سارني الثانية قال: يا فاطمة الا ترضين أن تكوني سيدة نساء المؤمنين او سيدة نساء هذه الامة؟
«ما زنهاي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) همه نزد پيامبر بوديم و هيچ كداماز ما غايب
[ صفحه 282]
نبودند كه ناگاه فاطمه (سلاماللهعليها) وارد شد و در راه رفتن هيچ گونه فرقي با راه رفتن رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) نداشت، پس وقتي كه پيامبر فاطمه را ديد آغوش باز كرد براي فاطمه (سلاماللهعليها) و فرمود: آفرين به دخترم، سپس او را به طرف راست و يا چپ خود نشاند. و بعد با فاطمه حرفي را به گونهي سري و آهسته فرمود: و فاطمه گريه كرد گريه شديد و سختي، وقتي كه پيامبر حزن و غم فاطمه را ديد مرتبه دوم با وي حرفي را سري و آهسته فرمود. پس در اين هنگام فاطمه خنديد.
از بين زنان پيامبر من به فاطمه گفتم: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از بين ما زنها حرف سري و خصوصياش را به تو ميگويد و بعد تو گريه ميكني؟
وقتي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بلند شد و تشريف برد، از آن چه كه پيامبر سري و آهسته به فاطمه فرموده بود از وي سؤال كردم، در جواب فرمود: من هرگز فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را افشا و علني نميكنم.
وقتي كه رسول خدا رحلت فرمود به فاطمه (سلاماللهعليها) گفتم: آن چه پيامبر سري به تو فرمود به من بگو، فاطمه در جواب فرمود: حالا آن چه كه پيامبر به من فرمود به تو ميگويم: هنگامي كه اولين بار سخن سري فرمود، به من خبر دادند كه جبرئيل در هر سالي يك مرتبه قرآن را بر من نازل ميكردند ولي در اين سال دو مرتبه قرآن را به من آورد و اين كار را نميبينم مگر اينكه مرگ من نزديك شده است، پس تو تقوا پرهيزگاري و صبر و بردباري را پيشه كن و همانا بدان من براي تو نيكو سلفي هستم. فاطمه فرمود: وقتي كه اين را شنيدم گريه كردم كه ديدي.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي جزع و نالهي مرا ديد دوباره با من سري صحبت كرد فرمود: يا فاطمه آيا راضي و خشنود نميشوي كه تو سيدهي زنهاي مؤمنين و يا بيبي زنهاي اين امت باشي؟ وقتي اين را شنيدم خنديدم. [1] .
و همين روايت را مسلم نيز در صحيح خود در كتاب فضائل الصحابه در باب
[ صفحه 283]
فضائل فاطمه (سلاماللهعليها) به دو طريق آورده است، در طريق اول در آخر حديث آورده است: «انك اول اهلي لحوقا بي» تو از اهل بيت من اول كساني هستي كه به من ملحق ميشوي» و در طريق دوم زياده را نياورده است.
و نيز ابن ماجه در صحيح خود در باب ذكر بيماري رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حديث را آورده است و در آخر (انك اول اهلي لحوقا بي) را هم ذكر كرده است.
و ابوداود طيالسي در مسند خودش جلد شش در احاديث النساء اين حديث را روايت كرده و گفته است: سيدة نساء العالمين او سيدة نساء هذه الامة «بانوي زنان دو جهان و يا بانوي زنان اين امت».
و ابونعيم هم اين حديث را در كتاب حلية الاولياء (ج 2، ص 29) آورده و عبارت «سيدة نساء العالمين او سيدة نساء هذه الامة» را اضافه كرده است و بعد راههاي متعددي براي اين حديث شريف ذكر كرده است.
و طحاوي هم در كتاب مشكل الآثار (ج 1، ص 48 و 49) اين حديث را به دو طريق روايت كرده است و نسائي نيز در كتاب خصائص (ص 34) اين حديث را روايت كرده و در آخر آورده است: «سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء العالمين» [2] .
ترمذي در صحيح خود در باب مناقب حسن و حسين (عليهماالسلام) بسند از حذيفه ميگويد:
«سألتني امي متي عهدك؟- تغني بالنبي صلي الله عليه و آله و سلم- فقلت: مالي به عهد منذ كذا و كذا فقالت مني فقلت لها: دعيني آتي النبي صلي الله عليه و آله و سلم فاصلي معه المغرب و اسئله أن يستغفر لي و لك، فأتيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم فصليت معه المغرب فصلي حتي صلي العشاء ثم انفتل فتبعته فسمع فقال: من هذا حذيفة؟ قلت نعم و قال: و ما حاجتك غفر الله لك و لامك؟ قال: هذا ملك لم ينزل الارض قط قبل هذه الليلة استأذن ربه ان يسلم علي و يبشرني بأن فاطمة سيدة نساء اهل الجنة و ان الحسن و
[ صفحه 284]
الحسين سيدا شباب اهل الجنة». [3] .
«مادرم از من سؤال كرد: چه شد عهد و جريان تو امروز (مقصودش از عهد اين بود كه آيا به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) برخوردي و از وي براي من التماس دعا كردي يا نه؟) در جواب مادرم گفتم كه عهد و پيماني نداشتم يعني خدمت مباركش نرسيدم، پس گفت: براي من چه؟ يعني از پيامبر نخواستي براي من دعا بكند؟ به او گفتم: رها كن مرا با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)نماز مغرب را ميخوانم و از حضرت خواهش ميكنم كه براي من و تو از خداوند تبارك و تعالي طلب بخشش بكند. پس خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيدم و با حضرت نماز مغرب را خواندم و حضرت نماز را ادامه داد تا اينكه نماز عشا را هم خواند، بعد تعقيب (يا نافله) ميخواند و من متابعت ميكردم و صداي مرا شنيد، و فرمود: كيستي؟ حذيفه هستي؟ عرض كردم: بلي.
فرمود: حاجت و نيازت چيست؟ خداوند تو و مادرت را بخشيده است و فرمود: همانا اين فرشته است، پيش از اين شب هرگز بر زمين نازل نشده است و امشب از مقام پروردگارش اذن خواسته كه بر من سلام بكند و بشارت دهد مرا به اينكه فاطمه سيده پيشواي زنهاي اهل بهشت و حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت ميباشند.
و اين حديث را حاكم در صحيحين (ج 3، ص 151) به دو طريق خلاصه روايت كرده است و در هر دو طريق به ذكر فاطمه (سلاماللهعليها) اقتصار كرده است و در طريق دوم گفته است: اسناد اين حديث صحيح است.
و نيز اين حديث را احمد بن حنبل در مسند (جلد پنجم، ص 391) و ابونعيم در حلية الاولياء (ج 3، ص 190) و ابن اثير در اسد الغابه (ج 5، ص 574) از متقي هندي در كنز العمال (ج 6، ص 217) و ابن عساكر در تاريخ خود از حذيفه و ابن جرير و روياني همه در كتب حديث و تاريخ خود آوردند.
[ صفحه 285]
حاكم در مستدرك الصحيحين به سند از عايشه ميگويد:
«ان النبي صلي الله عليه و آله قال و هو في مرضه الذي توفي فيه-: يا فاطمة الا ترضين ان تكوني سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء المؤمنين؟ [4] .
«به درستي كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: (در حالي كه بيمار بود و از آن بيماري رحلت نمود) فرمود: يا فاطمه آيا راضي و خشنود نميشوي به اينكه تو بانوي زنهاي دو جهان و بي بي زنهاي اين امت و پيشواي زنهاي مومنين بوده باشي» و بعد حاكم ميگويد كه اسناد اين حديث صحيح است.
أبينعيم ميگويد:
«روي بسنده عن عمران بن حصين ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال الا تنطلق بنا نعود فاطمة فانها تشتكي؟ قلت بلي، قال: فانطلقا حتي اذا انتهينا الي بابها فسلم و استأذن فقال: ادخل أنا و من معي؟ قالت نعم و من معك يا ابتاه، فوالله ما علي الا عباءة فقال لها: اصنعي بها كذا و اصنعي بها كذا فعلمها كيف تستتر، فقالت والله ما علي رأسي من خمار، قال: فأخذ ملاءة كانت عليه فقال: اختمري بها، ثم اذنت لهما فدخلا فقال: كيف تجدينك يا بنية؟ قالت:اني لوجعة و انه ليزيدني انه مالي طعام آكله، قال: يا بنية أما ترضين انك سيدة نساء العالمين؟ قالت يا ابت فأين مريم ابنة عمران؟ قال: تلك سيدة نساء عالمها و انت سيدة عالمك اما والله زوجتك سيدا في الدنيا و الاخرة». [5] .
«از عمران بن حصين نقل شده است: همانا پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: با ما نميآيي تا از فاطمه كه مريض است عيادت بكنيم؟ عمران ميگويد: عرض كردم: بلي يا رسولالله، فرمود: پس با ما بيا. با پيامبر رفتم تا اينكه به درب خانهي فاطمه رسيديم، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) سلام فرمود و اجازهي داخل شدن خواست، و پيامبر فرمود: من كسي كه با من هست داخل شوم؟ او عرض كرد: اي پدر بلي كساني كه با شما هستند
[ صفحه 286]
با هم داخل شويد، قسم به خدا چيزي ندارم مگر يك عباي كوچك، پس پيامبر فرمود:خودت را با آن بپوشان، پيامبر فاطمه را تعليم كرد كه چگونه خود را بپوشاند و فاطمه عرض كرد: قسم به خدا بر سر من مقنعه نيست، پيامبر فرمود: ملافه و يا عبايي كه همراه است بگير و آن را مقنعه كن و بعد فاطمه اجازه داد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و عمران داخل شدند، فرمود: حالت چگونه است دخترم؟ فاطمه عرض كرد: همانا من بيمار هستم و اين بيماري را گرسنگي كه ميكشم زياد ميكند و غذايي براي من نيست.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا راضي و خشنود نميشوي از اينكه تو پيشوا مقتداي زنهاي دو جهاني باشي؟ فاطمه عرض كرد:اي پدر پس مريم دختر عمران چگونه است؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: او پيشواي زنهاي زمان خود است و تو بيبي و پيشواي زنهاي عالم خود هستي، قسم به خدا همسر تو آقاست هم در دنيا و هم در آخرت».
اينكه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت زهرا فرمود تو پيشوا و سيده زنهاي عالم خود هستي آيا غير از اين است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) خاتم النبين است و پيامبر همهي امتها است و دين او دين جهاني است و دنيا و آخرت به طفيل وجود او خلقت شد پس پيامبر به دختر گرامياش ميگويد كه سيده زنان عالم خودت هستي، يعني امتها و همهي عالم منظور است.
طحاوي هم اين حديث را در مشكل الآثار، جلد 1، صفحهي 50، آورده است به اضافهي اين مطلب: (و لا يبغضه الا منافق) «ناراحت و اذيت نميكند او (علي) را مگر منافق». نيز محبالدين طبري كه يكي از محدثين بزرگ و قديمياهل سنت است اين حديث را در كتاب ذخاير العقبي ص 43 ذكر كرده است.
أبينعيم از جابربن سمرة روايت كرده و ميگويد:
«قال: جاء نبي الله صلي الله عليه و آله و سلم فجلس فقال: ان فاطمة وجعه فقال: القوم عدناها، فقام فمشي حتي انتهي الي الباب و الباب عليها مصفق قال:فنادي شدي عليك ثيابك فان القوم جاؤوا يعودونك، فقالت: يا نبي الله ما علي الا عباءة قال، فاخذ
[ صفحه 287]
رداءه فرمي به اليها من رواء الباب فقال: شدي بهذا رأسك، فدخل و دخل القوم فقعد ساعة فخرجوا فقال القوم: تالله بنت نبينا صلي الله عليه و آله و سلم علي هذا الحال، قال: فالتفت فقال: اما انها سيدة النساء يوم القيامة». [6] .
«پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) تشريف آورد و نشست و سپس فرمود: همانا فاطمه مريض است، مردم كه خدمت پيامبر بودند عرض كردند: به عيادت فاطمه (سلاماللهعليها) برويم بعد بلند شدند، به راه افتادند تا اينكه به درب منزل فاطمه (سلاماللهعليها) رسيدند، درب خانه بسته بود، پيامبر فرمود: دخترم خود را بپوشان مردم به عيادت تو آمدند. فاطمه عرض كرد: اي پيامبر خدا چيزي جز عبايي كوچك ندارم، جابر گفت: پس پيامبر رداي خود را گرفت از پشت ديوار به طرف فاطمه انداخت و فرمود: با اين سر خود را ببند و بعد پيامبر داخل شد و مردم هم داخل شدند و ساعتي نشستند و بعد خارج شدند.
مردم گفتند: قسم به خدا دختر پيامبر ما (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اين حال است، جابر گفت: پيامبر از اين سخن آنان التفات پيدا كرد و فرمود: آيا نميدانيد او پيشواي زنهاي روز قيامت ميباشد.
متقي هندي به نقل از عايشه ميگويد:
«ان رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم- في مرضه الذي قبض فيه- قال يا فاطمة بابنتي أحني علي فأحنت عليه فناجاها ساعد ثم انكشفت عنه تبكي و عايشة حاضرة، ثم قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم بعد ذلك ساعه احني علي فأحنت عليه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تضحك فقالت عايشة: يا بنت رسولالله اخبريني بماذا ناجاك ابوك؟ قالت: اوشكت رأيته ناجاني علي حال سر.
ثم ظننت اني اخبر بسره و هو حي، فشق ذلك علي عايشة ان يكون سر دونها فلما قبضه الله اليه قالت عايشة لفاطمة سلاماللهعليها: الا تخبريني ذلك الخبر؟ قالت: اما الآن فنعم، ناجاني في المرة الاولي فاخبرني ان جبرئيل كان يعارضه القرآن في كل عام مرة و انه
[ صفحه 288]
عارضه القرن العام مرتين و انه اخبره انه لم يكن نبي بعد نبي الا عاش نصف عمر الذي كان قبله و انه اخبرني ان عيسي عاش عشرين و مأة سنة و لا أراني الا ذاهب علي رأس الستين فأبكاني ذلك، و قال: يا بنية انه ليس من نساء المؤمنين اعظم رزية منك فلا تكوني ادني من امريء صبرا، ثم ناجاني في المرة الاخري فأخبرني اني اول اهله لحوقا به، و قال انك سيدة نساء اهل الجنة. [7] .
«همانا پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در بيماريي كه سبب رحلت حضرت شد خطاب به فاطمه (سلاماللهعليها) فرمود: دخترم گريه و زاري كن بر من (يعني مرا نوازش كن همان طور كه مادر فرزند مريضش را نوازش ميكند) فاطمه بر بيماري پيامبر گريه و زاري نمود و او را نوازش كرد، و بعد پيامبر اسلام ساعتي با فاطمه آهسته صحبت كرد در حالي كه سر فاطمه به آغوش پيامبر بود، بعد فاطمه سرش را از آغوش پيامبر در حالي كه گريه ميكرد بيرون آورد، عايشه حاضر بود و نظاره ميكرد، بعد از ساعتي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)باز به فاطمه فرمود: گريه و زاري و نوازش و شفقت كن براي من، باز هم فاطمه (سلاماللهعليها) گريه و زاري و اظهار شفقت كرد و بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ساعتي با فاطمه در گوشي و سري صحبت فرمود و فاطمه وقتي عقب ميآمد خندان بود.
عايشه ميگويد: من گفتم اي دختر رسول آن چه را كه پدر تو آهسته و سري به تو گفت مرا خبر بده؟ فاطمه (سلاماللهعليها) فرمود: اي واي ديدي كه پيامبر با من بطور سري پنهاني فرمود و تو گمان كردي كه من اسرار پيامبر را در حالي كه زنده است به تو ميگويم.
آن حرف بر عايشه گران تمام شد، براي اينكه پيامبر حرف سري و پنهاني خود را به فاطمه گفته و به وي نفرموده، وقتي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) رحلت فرمود عايشه
[ صفحه 289]
خطاب به فاطمه (سلاماللهعليها) عرض كرد: آيا آن خبري را كه پيامبر سري و پنهاني فرمود به من نميگويي؟ فاطمه فرمود: الآن بلي ميگويم، فرمود: در مرحله اول پيامبر فرمود: جبرئيل در هر سال يك مرتبه قرآن را بر من نازل ميكرد و اما در اين سال دو مرتبه آن را بر من نازل كرد و به من خبر داد: هيچ پيامبري بعد از پيامبر قبلي نبوده مگر اينكه به اندازهي نصف عمر پيامبر قبلي در اين دنيا زندگي كرده است. و به من خبر داده است كه عيسي پيغمبر صد و بيست سال عمر كرد. و من از شصت سال گذشتم و از دنيا ميروم. اين مسئله مرا به گريه آورد، و بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: دخترم از بين زنهاي مؤمنين نيست كسي كه مصيبت و گرفتاريهايش بزرگتر از مصيبت تو باشد،پس از بين خانواده و نزديكانم تو به من نزديكتري و صبر و بردباري و تحمل را پيشه كن.
بعد فاطمه (سلاماللهعليها) فرمود: در مرحله دوم كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با من سري پنهاني صحبت فرمود به من خبر داد من اول كسي از اهل پيامبر هستم كه به وي ملحق ميشوم و فرمود: همانا تو سيده و پيشواي زنان اهل بهشت هستي».
گويا بانوي دو عالم با بيان اين جمله دوم خواسته است به عايشه بگويد وقتي كه اين حرف را شنيدم خوشحال شدم و خنديدم.
حاكم به سند خود به نقل از عايشه خطاب به فاطمه دختر رسولالله (صلي الله عليه و آله و سلم) ميگويد:
«الا ابشرك اني سمعت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: سيدات نساء أهل الجنة اربع مريم بنت عمران، و فاطمة بنت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم و خديجة بنت خويلد و آسية» [8] .
«آيا بشارت ندهم تو را به چيزي؟ (گويا بانوي دو عالم فرموده باشد بگوييد) شنيدم
[ صفحه 290]
از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود: بهترين و والاترين زنان اهل بهشت چهار تا هستند. مريم دختر عمران و فاطمه دختر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و خديجه دختر خويلد و آسيهي همسر خداپرست فرعون».
متقي هندي ميگويد:
«عن علي عليه السلام ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال بفاطمة سلام الله عليها: الا ترضين ان تكوني سيدة اهل الجنة و ابنيك سيدا شباب اهل الجنة؟» [9] .
«پيامبر اسلام خطاب به فاطمه: آيا راضي و خشنود نميشوي من تو را به عقد اول كسي كه اسلام آورد و داناترين افراد از نظر علم و دانش درآوردم، پس فاطمه جان بدان تو بهترين زنهاي امت من خواهي بود، همان طور كه مريم بهترين زنان قوم خود بود؟ آيا راضي نميشوي كه خداوند به اهل زمين اطلاع داده است كه از بين آنان دو مرد را پسنديده است: يكي از آن دو را پدر تو و ديگري را شوهر تو قرار داده است؟
محب الدين طبري ميگويد:
«و عن ابن عباس عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: اربع نسوة سيدات سادات
[ صفحه 291]
عالمهن، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، و افضلهن عالما فاطمة سلاماللهعليها». [10] .
«از ابن عباس نقل شده و او از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه حضرت فرمودند: چهار زن بهترين زنان و بهترين زمان خودشان هستند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و از حيث علم و دانش فاطمه (سلاماللهعليها) فاضلترين آنان ميباشد».
و سيوطي در تفسير درالمنثور در ذيل آيه شريفهي:
«و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين»
«وقتي كه ملائكه خطاب به مريم گفتند: اي مريم همانا خداوند تو را پسنديد و پاكيزه گردانيد و بر تمام زنهاي دو جهان ارجحيت داد». همين حديث را آورده است و بعد گفته است: ابن عساكر از طريق مقاتل و او از ضحاك و او از ابن عباس و او از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حديث را نقل كرده است.
حاكم با سند از ابن عباس روايت كرده است:
«خط رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم اربعة خطوط، ثم قال: اتدرون ما هذا؟قالوا: الله و رسوله اعلم، قال: ان افضل نساء اهل الجنة خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم. [11] .
«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چهار تا خط كشيد و بعد فرمود: آيا ميدانيد اين چيست؟ عرض كردند: خدا و رسول او داناترند، فرمود: همانا برترين زنهاي اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم هستند.
و بعد حاكم ميگويد: اين حديث صحيح الاسناد است. و باز همين حاكم در جاي
[ صفحه 292]
ديگر اين حديث را به طريق ديگري (صحيحة عن ابن عباس) آورده است.
و احمد ابن حنبل هم در مسند خود جلد يك، صفحات 293 و 316 و 322 به راههاي گوناگون از ابن عباس روايت كرده است و صاحب استيعاب در جلد دوم صفحهي 720 به دو طريق روايت كرده است.
و سيوطي هم در درالمنثور پيرامون آيهي شريفهي «و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرأة فرعون» «خداوند براي مؤمنان (آسيه) زن فرعون را مثل آورد» اين حديث را بيان كرده است. [12] .
و ابن اثير در اسد الغابة جلد پنجم، صفحهي 437 و محبالدين طبري در ذخاير العقبي صفحهي 42 و ابن حجر در اصابة جلد 8، صفحهي 158 اين حديث را ذكر كردهاند باز هم ابن حجر در صفحهي 8 اصابة حديثي را از عايشه نقل ميكند: «ما رأيت قط احدا افضل من فاطمة سلاماللهعليها غير أبيها» [13] «هيچ كسي را به جز پدر فاطمه برتر و با فضيلتتر از فاطمه نديدم.»
و باز روايت مستدرك را طحاوي در كتاب مشكل الآثار، جلد يك، صفحهي پنجاه عسقلاني در فتح الباري، جلد هفت، صفحه 258 و هيثمي در مجمع خود، جلد 9، صفحهي 223 بيان كردند؛ و ابن عبدالبر بدو طريق از ابوهريره نقل كرده است:
«قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مراحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم». [14] .
«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان در جهان چهار زن هسند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)»
[ صفحه 293]
و هيثمي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 223 و ثعلبي در قصص الانبياء، صفحه 511، اين حديث را بيان كردند.
متقي هندي در حديثي از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ذكر كرده است:
«خير رجالكم علي و خير شبابكم الحسن و الحسين و خير نسائكم فاطمة» [15] .
«بهترين مردان شما علي (عليهالسلام) و بهترين جوانان شما حسن و حسين (عليهماالسلام) بهترين زنان شما فاطمه (عليهاالسلام) ميباشند».
مناوي در متن كتاب فيض القدير ميگويد:
«خديجة خير نساء عالمها و مريم خير نساء عالمها، و فاطمة خير نساء عالمها.» [16] .
«پيامبر اسلام فرمود: خديجه بهترين زنان عالم خود و مريم بهترين زنان عالم خود و فاطمه (سلاماللهعليها) بهترين زنان زمان و عالم خود ميباشند».
ابن جرير طبري از ثابت البناني و او از أنس بن مالك روايت ميكند:
«ان رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم قال: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم». [17] .
«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان عالم چهار تا هستند مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر خداپرست فرعون و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).»
ترمذي در صحيح خود در باب فضائل خديجه از انس روايت ميكند:
«ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم و آسية امرأة
[ صفحه 294]
فرعون». [18] .
«پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اين افتخار تو را كفايت ميكند كه در رديف بهترين زنان دو عالم مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و آسيه همسر فرعون باشي».
حاكم در مستدرك الصحيحين، ج 3، صفحه 157، به دو طريق اين حديث را روايت كرده و در طريق دوم گفته است: اين صحيح است به شرط ذكر شيخين (پيداست كه شيخين مسلم و بخاري هستند) و احمد بن حنبل در مسند خود جلد سوم، ص 135 و ابونعيم در حليه، جلد دوم، ص 344 و طحاوي در مشكل الآثار، جلد يك، ص 50، اين حديث را بيان كردهاند.
و فخر رازي در تفسير كبيرش، جلد 8، صفحهي 46، چاپ ايران (المسألة الخامسة) در ذيل قول خداوند در سورهي آل عمران «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين» و جلالالدين سيوطي هم در تفسير درالمنثور در ذيل اين آيهي شريفه حديث مذكور را بيان كردهاند و خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، جلد 7، ص 184 و جلد 9، ص 404 به دو طريق حديث را بيان كرده و در هر دو گفته است: «خير نساء العالمين اربع الخ».
ابن جرير طبري با سندي از قتاده روايت كرده است:
«قال ذكر لنا ان نبي الله كان يقول: حسبك بمريم بنت عمران، و امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم من نساء العالمين. [19] .
[ صفحه 295]
«قتاده گفته است پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي ما ميفرمود: مكفي است تو را به مريم دختر عمران و همسر فرعون و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از بهترين زنان دو جهان باشد».
باز ابن جرير طبري با سندي از ابوموسي اشعري ميگويد:
«قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا مريم، و آسية امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم» [20] .
«ابوموسي اشعري گفته است: پيامبر اسلام فرمود: از مردان افراد زيادي به حد كمال و رشد رسيدهاند. ولي از زنها به حد كمال نرسيدهاند مگر مريم و آسيه همسر فرعون خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).
و زمخشري در تفسير كشاف در تفسير قول خداوند تبارك و تعالي «و مريم ابنة عمران التي احصنت فرجها» [21] : «و ياد آر مريم دختر عمران را كه رحمش را پاكيزه داشتيم الخ...» اين حديث را بيان نموده است.
و ابن حجر عسقلاني در فتح الباري كه شرح صحيح بخاري ميباشد در جلد 7، ص 258 و ثعلبي در تفسير خود حديث مذكور را بيان كردهاند.
و سيوطي در تفسير درالمنثور در ضمن تفسير قول خداوند تبارك و تعالي «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين» [22] (بياد آوريد هنگامي را كه فرشتگان گفتند اي مريم! خدا تو را برگزيده، و پاك ساخته، و بر تمام زنان برتري داده است) اين حديث را از ابن مردويه و از انس آورده است:
«قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم ان الله اصطفي علي نساء العالمين اربعة آسية بنت مزاحم و مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلي الله
[ صفحه 296]
عليه و آله و سلم». [23] .
«رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند از زنان عالم چهار زن را برگزيده است، آسيه دختر مزاحم و مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد، و فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم).
جواب يك شبهه:
اگر گفته شود، در لسان قرآن و بعضي روايات آمده است كه مريم بهترين زنان عالم است چنانچه آيه مذكور ميگويد «و اصطفاك علي نساء العالمين.» «تو را بر تمام زنان جهان برتري داده است» آيا اين با آن چه كه درباره بانوي اسلام فاطمه (سلاماللهعليها) رسيده است، منافات ندارد؟
جواب اين است كه جملهي اول آيهي مذبور اشارهي به صفات عالي انساني مريم ميكند و به عنوان انسان برگزيده از او نام ميبرد، و اما جمله دوم كه «اصطفاك» تكرار شده، اشاره به برتري او بر همهي زنان زمان خود ميكند و اين گواه بر اين است كه مريم بزرگترين شخصيت زن در جهان خود بوده است و اين با آن چه دربارهي بهترين بانوي جهان اسلام فاطمه (سلاماللهعليها) رسيده است منافات ندارد. چرا كه روايات متعددي را فريقين از پيامبر اسلام نقل كرده اند: «اما مريم كانت سيدة نساء زمانها اما فاطمة فهي سيدد نساء العالمين من الاولين و الآخرين [24] «اما مريم بانوي زنان زمان خود بود اما فاطمه بانوي همهي بانوان جهان از اولين و آخرين است.»
و كلمهي «العالمين» با اين حرف منافات ندارد زيرا كلمهي عالمين در بعضي جاهاي قرآن كريم به مردم يك عصر اطلاق ميشود چنانچه در سوره بقره آيه 47 خداوند ميفرمايند «اني فضلتكم علي العالمين» همانا من شما را بر جهانيان برتري دادم، كه
[ صفحه 297]
منظور برتري مؤمنان بنياسرائيل بر مردم عصر خود بوده است. و نيز در عرف عبارات معمولي و محاورات مردم واژهي عالمين بر مردم همان زمان استعمال ميشود.
اكثر اين رواياتي كه بيان شد از زبان گهربار نبي اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) گفته شده است و نام فاطمه در اكثر آن روايات در آخر ذكر شده است، ميشود گفت اين خود دليل صريح است بر اينكه فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها)حتي از مريم و آسيه و خديجه طبق روايات اهل سنت هم برتر است (اما روايات شيعه در اين باره بسيار زياد است همه صراحت دارد كه بيبي دو عالم از سه بانوي برگزيدهي در لسان قرآن برتر است). [25] .
ابراهيم جويني خراساني با دوازده سند از حذيفه بن يمان نقل ميكند:
«رأيت مع رسولالله صلي الله عليه و سلم رجلا عليه ثياب بياض قال: و هل رأيته؟ قلت: نعم قال ذلك ملك من الملائكة لم يهبط الي الارض، استأذن ربه عز و جل في زيارتي فأذن له فبشرني أن الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و امهما سيدة نساء اهل الجنة». [26] .
«مردي را كه لباس سفيد بر تن داشت با رسول خدا ديدم، حضرت فرمود: آيا تو او را ديدي؟ عرض كردم: بلي يا رسولالله، فرمود: آن ملكي از ملائكه بود كه هرگز بر زمين هبوط نكرده بود از مقام پروردگار براي زيارت من طلب اذن كرد، خداوند به او اذن داد و پس بشارت داد مرا بر اينكه همانا حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت و مادرشان پيشواي زنان اهل بهشت ميباشد.»
اگر چه اين روايت كه سند آن از حذيفه است با روايتي كه ترمذي بيان كرده شبيه است، اما چون از جهت عبارت و محتوي مقداري فرق ميكرد لذا اين روايت ذكر شد.
[ صفحه 298]
حاكم همين روايت را به دو سند نقل كرده و صحيح هم دانسته است؛ در سند اول در باب مناقب فاطمه (سلاماللهعليها) به نقل از مستدرك ميگويد:
«حدثنا أبوالعباس محمد بن يعقوب، حدثنا الحسن بن علي بن عفان العامري، حدثنا اسحاق ابن منصور السلولي، حدثنا اسرائيل، عن ميسرة بن حبيب عن المنهال بن عمرو: عن زر بن حبيش عن حذيفة، قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: «نزل ملك من السماء فاستأذن الله ان يسلم علي لم ينزل قبلها- فبشرني ان فاطمة سيدة نساء اهل الجنة». [27] .
«با هفت سند از حذيفه نقل ميكند: «پيامبر اسلام فرمود: ملكي از آسمان نازل شد و از پيشگاه خداوند اجازه خواست كه بر من سلام بكند (قبلا هرگز نازل نشده بود) بعد از نازل شدن بشارت داد مرا به اينكه فاطمه پيشواي زنان اهل بهشت ميباشد.»
و در سند دوم ميگويد:
«أخبرنا علي بن عبدالرحمان بن عيسي حدثنا الحسين بن الحكم الحبري، حدثنا الحسن بن الحسين العربي، حدثنا ابومري الانصاري، عن المنهال بن عمرو، عن زر بن حبيش عن حذيفة: عن رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم».
حاكم بعد از ذكر سندهاي طريق دوم عين همان روايت را بيان كرده است.
جويني خراساني از خوارزمي و خوارزمي هم با هفت سند از ابن عباس و ابن عباس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده كه حضرت به عبدالرحمان بن عوف فضائل علي (عليهالسلام) را بيان فرمود و در آخر حديث آمده است:
«و لو كان الحلم رجلا لكان عليا، و لو كان العقل رجلا لكان الحسن، و لو كان السخاء رجلا لكان الحسين و لو كان الحسن شخصا لكان فاطمة بل هي اعظم ان فاطمة ابنتي خير
[ صفحه 299]
اهل الارض عنصرا و شرفا و كرما. [28] .
«پيامبر فرمود: اگر حلم و بردباري به صورت مردي ميبود هر آينه آن علي (عليهالسلام) بود و اگر عقل و خرد به صورت مردي ميبود هر آينه آن حسن ميبود، و اگر سخاوت و بخشش به صورت مردي ميبود هر آينه آن حسين ميبود و اگر جمال و زيبايي به صورت شخصي ميبود هر آينه آن فاطمه بود بلكه فاطمه بالاتر از جمال و زيبايي است، همانا دخترم فاطمه بهترين اهل زمين از جهت عنصر و هيئت، شرف و نسب، كرامت و بزرگواري است».
باز هم ابراهيم جويني با ده سند از سعيد بن جبير، و او از ابن عباس نقل ميكند: روزي رسول خدا نشسته بود، حسن و حسين و فاطمه و علي (عليهمالسلام) را در اطراف خود جمع كرد، وقتي كه پيامبر هر كدام آنان را ميديد گريه ميفرمود و به نزد خود طلب ميكرد، اصحاب عرض كردند: يا رسول خدا شما نديدي يكي از آنان را مگر اينكه گريه كردي، براي چه گريه فرمودي؟ بعد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در جواب آنان راجع به حالات زندگي و فضائل آن بزرگواران فرمايشات و بياناتي فرمود كه جهت اختصار و اصل هدف فقط حالات زندگي و فضائل حضرت فاطمه (سلاماللهعليها) ذكر ميشود. حضرت فرمود:
«و اما ابنتي فاطمة فانها سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين و هي بضعة مني و هي نور عيني و هي ثمرة فؤادي و هي روحي التي بين جنبي و هي الحوراء الانسية متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عز و جل لملائكته يا ملائكتي انظروا الي امتي فاطمة سيدة امائي قائمة بين يدي ترعد فرائضها من خيفتي و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي.
اشهدكم اني قد امنت شيعتها من النار. و اني لما رأيتها ذكرت ما يصنع (بها) بعدي كأني بها و قد دخل الذل بيتها و انتهكت حرمتها و غصب حقها و منعت ارثها و كسر جنبها و
[ صفحه 300]
أسقطت جنينها و هي تنادي يا محمداه فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث، فلا تزال بعدي محزونة مكروبة باكية فتذكر انقطاع الوحي من بيتها مرة و تتذكر فراقي اخراي و تستوحش اذا جنها الليل لفقد صوتي التي كانت تستمع اليه اذا تهجدت بالقرآن، ثم تري نفسها ذليلة بعد ان كان في ايام ابيها عزيزة و عند ذلك يؤنسها الله تعالي فيناديها بما نادي به مريم ابنة عمران.
فيقول: يا فاطمة ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا فاطمة اقنتي لربك و اسجدي و اركعي مع الراكعين، ثم يبتديء بها الوجع فتمرض فيبعث الله عز و جل اليها مريم ابنة عمران تمرضها و تؤنسها في علتها فتقول عند ذلك يا رب اني قد سئمت الحياة تبرمت باهل الدنيا فالحقني بابي يلحقها الله عز و جل بي فتكون اول من يلحقني من اهل بيتي، فتقدم علي محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة، يقول رسولالله (صلي الله عليه و آله و سلم) عند ذلك: اللهم العن من ظلمها و عاقب من غضبها و ذلل من اذلها و خلد في نارك من ضرب جنبها حتي القت ولدها فتقول الملائكة عند ذلك آمين». [29] .
«پيامبر اسلام فرمود: اما دخترم فاطمه، همانا او پيشواي زنان جهان از اولين آخرين است، او پارهي تن من است، او نور دو چشم من او ميوهي قلب من است، و او روحي است در بين دو پهلوي من، و او فرشتهاي است به صورت انسان، هر زماني كه در پيشگاه خداوند جل و علا در محراب عبادت خود ميايستد نور او ملائكهي آسمان را روشنايي ميدهد چنانكه نور ستارگان به اهل زمين و روشنايي ميدهند.
و خداوند بلند مرتبه خطاب به ملائكه ميفرمايد: اي ملائكهي من به كنيز من فاطمه پيشواي كنيزانم نگاه كنيد كه در مقابل من ايستاده است و فرايض و نمازش را از جهت ترس من انجام ميدهد و با قلب و ضميري پاك به عبادت رو آورده است. گواه ميگيرم
[ صفحه 301]
شما را بر اينكه من پيروان و شيعيان او را از آتش جهنم ايمن ساختم و نجات دادم.
و پيامبر فرمود: همانا وقتي او را ديدم به ياد آوردم آن چه را كه بعد از من براي وي پيش ميآيد و گويا من آن را ميبينم و در آن حالت هستم.
آدمهاي پست و خبيث به خانهي او داخل ميشوند و حرمت و احترام او را هتك ميكنند و حق او را غصب ميكنند، و او را از ارث پدري منع ميكنند و پهلوي او را ميشكنند، و فرزند و جنين او را ساقط ميكنند، در حالي كه او فرياد ميكند يا محمداه كسي جواب او را نميدهد و استغاثه و فرياد ميكند كسي به فريادش نميرسد، پس فاطمه بعد از من هميشه غمگين و ناراحت و گريان است، يك دفعه قطع شدن وحي را از خانهي خود يادآور ميشود و دفعهي ديگر فراق و جدايي مرا به ياد ميآورد، زماني كه شب او را فرا گيرد و صداي قرآن خواندنم را ديگر نميشنود، وحشت ميكند.
پس از آن كه در روزگار پدرش عزيز و محترم بود خود را ذليل و خوار ميبيند، در آن وقت است كه خداوند با وي مأنوس و مونس او ميشود، خداوند با او صحبت ميكند همانگونه كه با مريم دختر عمران صحبت كرده است خداوند خطاب به فاطمه! ميفرمايد: اي فاطمه همانا خداوند تو را برگزيد و پاك و پاكيزه ساخت و تو را بر همهي زنان جهان برتري داد، اي فاطمه اطاعت پروردگارت را بكن و براي من سجده كن براي من با راكعين ركوع بكن، سپس بيمار ميشود، خداوند عزيز و جليل مريم دختر عمران را به نزد او ميفرستد تا از او پرستاري كند و در بيماريش مونس او باشد.
در آن وقت فاطمه ميگويد: پروردگارا از زندگي دنيا خسته و سير شدم و از اهل دنيا دل تنگ و ملول و آزرده شدم، پس مرا به پدرم ملحق فرما، خداوند او را به من ملحق ميفرمايد، فاطمه اولين كس از اهل بيت من است كه به من ملحق ميشود و از دنيا ميرود و بر من وارد ميشود در حالي كه اندوهگين و افسرده و اندوهناك و غمناك مورد ستم و آزار قرار گرفته و كشته شده است، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در آن وقت فرمود: بار الها كساني كه به فاطمه ظلم كردند بر آنان لعنت فرست و كساني كه به فاطمه ستم كردند مؤاخذه و عذاب كن و كساني كه فاطمه را خوار كردند آنها را خوار و ذليل كن و كساني كه در به پهلوي او زدند تا فرزندش را سقط نمود در آتش جهنمت
[ صفحه 302]
مخلد گردان، در آن وقت ملائكه آمين ميگفتند.»
در اين روايت عجيب، پيامبر رحمت فضيلتهاي زير را براي بانوي نمونه اسلام بيان فرموده است:
1- فاطمه (سلاماللهعليها) بهترين زنان جهان از اولين و آخرين است.
2- فاطمه (سلاماللهعليها) فرشتهاي است به صورت انسان.
3- فاطمه (سلاماللهعليها) وقتي در پيشگاه خداوند ميايستد نور وي ملائكهي آسمانها را روشن ميكند.
4- خداوند خطاب به ملائكه ميفرمايد فاطمه (سلاماللهعليها) بهترين كنيزان من است قلب او پر از عبادت من ميباشد.
5- خداوند با فاطمه (سلاماللهعليها) حرف ميزند همان طور كه با مريم صحبت و تكلم كرده است.
6- از همه بالاتر خداوند مريم عمراني را ميفرستد كه از او پرستاري كند و مونس تنهايي وي باشد و همان صفات برجستهاي را كه در سورهي آل عمران (آيه 42) براي مريم بيان فرموده به فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) خطاب ميفرمايد.
7- خداوند دعاي فاطمه (سلاماللهعليها) را به اجابت ميرساند و او را كه (تحمل فراق پدر را نداشت و تحمل بي عدالتيها و به انحراف كشانيدن اسلام و نيز به هدر رفتن 23 سال زحمات پيامبر را در راه انجام رسالت نداشت) به پدر گراميش ملحق ميفرمايد.
خدايا اين حديث و بيانات پيامبر را آنهايي كه افتخار ميكردند پيامبر از ماست دختران ما، همسران پيامبر هستند. نديدند و نشنيدند، براي رياست و مقام حق گهر تابناك رسالت را غصب كردند و خانهي او را آتش زدند و فرزندش را كشتند و مقام ولايت را هتك كردند، وقتي انسان بيانات پيامبر را ملاحظه ميكند و حركات و كارهاي آنان را بررسي مينمايد به اين نتيجه ميرسد كه آنها اصلا اسلام و رسالت را و ولايت را قبول نداشتند و همان كساني بودند كه جز رياست و مقام و جمع كردن قناطير چيز ديگري نميدانستند و به قول ائمهي معصومين (عليهمالسلام) دوست داشتن چيزي انسان را
[ صفحه 303]
كور و كر ميكند. [30] .
آري آنها دوستداران مقام و قدرت بودند، خدا نكند كه قدرت و مقام چشم بصيرت و بينايي انسان را كور بكند، آن وقت اهانت به دختر گرامي پيامبر ميكند، بلكه بالاتر مقام پروردگار را هم انكار ميكند و رسالت و معاد را منكر ميشود.
بدخشي با سندي از ابن عباس نقل كرده كه ابن عباس گفته است:
«قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم افضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم.» [31] .
«رسول خدا فرمود: برترين زنان اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) ميباشند.
جويني خراساني ميگويد: وقتي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به معراج رفت آسمانها را ديد و در بهشت سير كرد و بعد از آن كه بر زمين هبوط و نزول فرمود مدت زماني گذشت.
«ثم ان فاطمة- عليها السلام- أتت النبي- صلي الله عليه و آله و سلم- فقالت: بابي انت و امي يا رسولالله ما الذي رأيت لي؟ فقال لي: يا فاطمة، انت خير نساء البرية، و سيدة نساء اهل الجنة- الحديث». [32] .
«بعد فاطمه (سلاماللهعليها) خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت اي رسول خدا چه مقام و فضيلتي را براي من در معراج ديدي؟ پيامبر براي من (فاطمه) فرمود: اي فاطمه تو بهترين زنان هستي و سرور زنان اهل بهشتي.»
بحراني از عايشه و غير عايشه و آنها از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كردند: «انه قال «يا فاطمة ابشري فان الله اصطفاك علي نساء العالمين و علي نساء الاسلام و هو
[ صفحه 304]
خير دين» [33] .
«پيامبر خطاب به فاطمه فرمود: اي فاطمه بشارت ميدهم همانا خداوند تو را بر تمام زنان جهانيان و زنان اسلام (كه آن بهترين دين است) پسنديده و برگزيده است.»
[ صفحه 307]
[1] صحيح بخاري، كتاب الاستئذان، باب من ناجي بين يدي الناس، و نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54 و ينابيع المودة، باب 55، ص 168 الي 178.
[2] فضائل الخمسة فيروزآبادي، ج 3، ص 170 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112.
[3] همين روايت را نسائي در خصائص از ابوهريره به طريق ديگر و نيز متقي هندي در كنز العمال، ج 12، ص 105 حديث 34217 بيان كرده است.
[4] صحيح ترمذي، ج 2، ص 306 گرفته شده از فضائل الخمسة فيروزآبادي، ج 3، ص 171.
[5] حلية الاولياء، ج 2، ص 42، كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112.
[6] حلية الاولياء، ج 2، ص 42.
[7] كنز العمال، ج 7، ص 11 و 105 الي 112، حديث 34212، صحيح بخاري، ج 8،كتاب استئذان، ص 79 و مسلم در مسند، كتاب فضائل، ج ص 1905 و مسند طيالسي ج ص 196 حديث 1373 و خصائص نسائي، ص 33 و سنن ترمذي، ج 5، ابواب مناقب، حديث 3985 و الصواعق المحرقة، ص 290.
[8] مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 185 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 و حديث 34232 و عوالم العلوم، ج 3، ص 45 و ذخاير العقبي، ص 31 و نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 55 و اعلام النساء، ج 4،كلمهي فاطمه بنت محمد.
[9] كنز العمال، ج 7، ص 11 چاپ قديم و كنزالعمال، ج 12، ص 105 الي 112، چاپ جديد و همين روايت را حاكم در مستدرك و طبراني در ذخاير العقبي و خطيب در تاريخ بغداد ذكر كردهاند.
[10] ذخاير العقبي، چاپ قديم، ص 44.
[11] مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 497 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 و اصابة، ج 8، كلمهي فطم، قسم اول و ينابيع المودة، باب 55، ص 169 الي 178.
[12] درالمنثور، ج 6، ص 246 و عبارت «امرأة فرعون» را اضافه كرده است.
[13] الاصابة ابن حجر، ج 8، كلمه فطم، القسم الاول و ينابيع المؤدة، باب 55، ص 169 الي 178.
[14] الاستيعاب، ج 2، ص 720 و 750.
[15] كنز العمال، ج 12، ص 217.
[16] فيض القدير، ج 3، ص 437.
[17] تفسير ابن جرير، ج 3، ص 180.
[18] صحيح ترمذي، ج 1، ص 31 و ابن اثير در اسد الغابة، ج 5، ص 437 ضمن نقل حديث مذكور عبارت «خير نساء العالمين» الي آخر را آورده و ابن حجر در تهذيب التهذيب، ج 12، ص 441 از شعبي و از جابر مرفوعا حديث را ذكر كرده و ابن عبدالبر در استيعاب، ج 2، ص 720 به دو طريق ذكر كرده و در يكي از آنها «خير نساء العالمين» را آورده و متقي هندي در كنز العمال، ج 6، چاپ قديم، ص 227 از ابن حبان و از انس حديث مذكور را بيان كرده است.
[19] تفسير ابن جرير طبري، ج 3، ص 180 نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54.».
[20] تفسير ابن جرير طبري، ج 3، ص 180 نور الابصار شبلنجي، ص 51 الي 54.
[21] سورهي تحريم، آيهي 12
[22] سورهي آل عمران، آيه 42.
[23] تفسير الدرالمنثور.
[24] بحارالانوار، ج 10 و فرائد السمطين جويني، ج 2، ص 34، حديث 317 كه قسمت آخر اين حديث را بيان كرده است.
[25] براي توضيح بيشتر به كتاب «فاطمه من المهد الي اللحد» السيد كاظم القزويني مراجعه شود.
[26] فرائد السمطين، ج 2، ص 20، حديث 363 و خصائص نسائي، ص 34 و خوارزمي هم اين روايت را در مناقب ذكر كرده است منتهي در آن «أن الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة» نيست و مستدرك و التلخيص، ج 3، ص 151.
[27] فرائد السمطين جويني، ج 2،ص 21 پاورقي و همين روايت را ابن عساكر دمشقي در تاريخ دمشق، ترجمة الامام حسن، حديث 129 و متقي هندي در كنز العمال، ج 12، ص 105 الي 112 حديث 34231 و هيثمي در مجمع الزوائد، ج 9، ص 201 و الصواعق المحرقة، ص 290 ذكر كردهاند.
[28] فرائد السمطين، ج 2، ص 68، حديث 392 و در مقتل خوارزمي به همين عبارت آمده است.
[29] فرائد السمطين، ج 2، ص 34 و 35، حديث 371 و اين حديث را خوارزمي در مقتل الحسين و ابن بابويه در امالي، ص 112 بيان كردهاند.
[30] حب الشييء يعمي و يصم.
[31] نزل الابرار بدخشي، ص 45.
[32] فرائد السمطين، ج 1، ص 47 حديث 13.
[33] عوالم العلوم البحراني، ج 3، ص 46.