فاطمه زهرا در آخرین ساعات زندگی پیامبر
فاطمه زهرا در آخرین ساعات زندگی پیامبر خوانندگان گرامی علت اینکه ما در این کتاب از فدک سخن به میان نیاوردیم و نیز موضوعات دیگری در این رابطه مانند اینکه پیامبر در چه موقع فدک را به حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) داد و آیهی «و آت ذاالقربی حق
فاطمه زهرا در آخرين ساعات زندگي پيامبر <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
خوانندگان گرامي علت اينكه ما در اين كتاب از فدك سخن به ميان نياورديم و نيز موضوعات ديگري در اين رابطه مانند اينكه پيامبر در چه موقع فدك را به حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) داد و آيهي «و آت ذاالقربي حقه» [1] كي نازل شد؟ و منظور از ذيالقربي در لسان آيه چه كساني هستند؟ و فدك چه سرزميني بود؟ و چگونه به دست آمد؟ و امثال اينها را ذكر نكرديم به دو جهت است:
اولا: جريان فدك را از علما و محدثين اهل سنت، سيوطي در الدرالمنثور خود در ذيل بحث در تفسير سورهي اسراء با چهار سند از ابيسعيد خدري نقل ميكند: وقتي كه آيه ذيالقربي نازل شد، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) حضرت فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) را خواست و فدك را به ايشان عطا كرد.
و هيثمي هم در مجمع الزوائد خود (جلد 7، صفحهي 49) و ذهبي در ميزان الاعتدال (جلد 2، صفحهي 228) و متقي هندي در كنز العمال (جلد 2، صفحهي 158) و حاكم در تاريخ خود قول سيوطي را تأييد كردهاند. كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول آيهي «قربي» فدك را به زهراي اطهر داد.
ثانيا: يكي از حساسترين فراز زندگاني حضرت زهرا (سلاماللهعليها) بعد از رحلت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ميباشد كه حضرت فاطمه در مسير تندباد و طوفانهاي
[ صفحه 366]
سهمگين و خطرناك واقع شد كه يكي از آنها جريان فدك است، لذا اگر خداوند توفيق عنايت فرمود عنايات آن بانوي بزرگوار و فرزند عزيزش حجة بن الحسن (عليهماالسلام) شامل حال بود در جلد دوم اين كتاب، زندگاني سرور زنان دو عالم را بعد از رحلت پيامبر در درجه اول و ظلمهايي كه بر وي شده و نيز سرنوشت فدك را در درجه دوم از نظر همين منابع و مدارك كه در اين جلد آمده است بررسي و تحقيق خواهيم كرد، انشاءاللهتعالي.
>آخرين لحظههاي زندگي پيامبر
[1] سورهي اسراء، (بني اسرائيل)، آيهي 26.
آخرين لحظههاي زندگي پيامبر
در آخرين ساعات و لحظات زندگي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چه كساني كنار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند و پيامبر در خانهي چه شخصي بود؟ از عبدالله عباس نقل شده است: «وقتي كه زمان رحلت رسول اكرم نزديك شد، حضرت آن قدر گريه كرد تا محاسنش از شدت اشك تر گرديد، به ايشان عرض شد: يا رسولالله براي چه گريه ميكني؟ فرمود: براي ذريه و فرزندان خويش گريه ميكنم و براي آنچه بر سر آنان از بدكاران امتم خواهد آمد، گويي دخترم فاطمه را ميبينم كه بعد از من به وي ظلم ميشود و هر چه فرياد برميآورد هيچ كس به فرياد او نميرسد، اين سخن را فاطمه زهرا (سلاماللهعليها) شنيد و شروع به گريه كرد، رسول خدا فرمود: دخترم عزيزم گريه مكن. فاطمه (عليهاالسلام) جواب داد: من براي آنچه بر سرم خواهد آمد گريه نميكنم بلكه از فراق شما گريه ميكنم. پيامبر فرمود: بشارت باد تو را اي دختر زيرا كه تو به سرعت به من ميپيوندي و اولين كسي هستي كه به من ملحق خواهي شد.» [1] .
از اين روايت به دست ميآيد كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه فاطمه بوده و كساني كه بالاي سر مبارك آن بزرگوار بودهاند علي و فاطمه و دو ريحانهي پيامبر حسن و حسين (عليهمالسلام) بودند.
و باز مانند روايتي كه ابن عباس از پيامبر نقل كرد جويني در فرائد السمطين (جلد
[ صفحه 367]
2، صفحهي 34) با نه سند از سعيد بن جبير و ابن عباس نقل ميكند: وقتي كه رسول خدا نشسته بود امام حسن (عليهالسلام) آمد و تا پيامبر وي را ديد گريه كرد و فرمود: بيا نزد من و او آمد، پيامبر او را روي ران راست خود نشاند.
و بعد از چند لحظه امام حسين (عليهالسلام) آمد، وقتي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) او را نيز ديد گريه فرمود و او را خواست و روي ران چپ خود نشاند و سپس فاطمه (سلاماللهعليها) آمد، باز هم گريه فرمود و ايشان را جلوي روي خود نشاند و بعد علي (عليهالسلام) آمد، باز هم پيامبر گريه فرمود و علي را در طرف راست نشاند. بعضي از اصحاب كه خدمت پيامبر بودند عرض كردند:يا رسولالله شما هر كدام از اينان راديديد گريه كرديد، چرا؟ فرمود: قسم به خدايي كه مرا به پيامبري برگزيد و مرا بر جميع خلايق پسنديد. من و آنها گراميترين خلايق نزد خداوند هستيم و هيچ چيزي در روي زمين گراميتر از آنان در نزد من نيست و بعد پيامبر جريان و سرنوشت هر كدام از آن چهار تن مقدس را بعد از خود بيان فرمود كه در فصل «فاطمه سرور زنان جهانيان» ذكر شد.
از اين حديث جويني و نيز حديث دهم بحارالانوار مجلسي به دست ميآيد كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) آخرين روزها و ساعات زندگي را در خانه فاطمه بوده است، و آن چهار تن پاك را جمع كرده است، پس معلوم ميشود كه در مسجد و يا خانهي همسران خود نبوده، بلكه در خانهي نوراني فاطمه بوده است.
باز بخاري در كتاب بدء الخلق با سندي از انس ميگويد: «وقتي كه درد و تب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شدت گرفت، فاطمه (سلاماللهعليها) از درد و رنج پدر بزرگوارش ناله كرد، پيامبر فرمود: دخترم براي پدرت بعد از اين روز ديگر غم و رنجي نخواهد بود.»
اين حديث نيز خود بالصراحه دلالت دارد كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در وقت فوت در خانهي فاطمه بوده است و باز هم نسائي در صحيح خود (جلد 1، صفحه 261) و حاكم در مستدرك (جلد 3، صفحه 59، چاپ دارالكتاب العربي) و احمد بن حنبل در مسند خود (جلد 3، صفحه 197، چاپ دارالاحياء التراث العربي) و ابن سعد در طبقات خود (جلد 2، صفحه 83) به نقل از يكي از بزرگان) و خطيب بغدادي در تاريخ بغداد
[ صفحه 368]
(جلد 6، صفحه 262، چاپ دارالاحياء بيروت) قول نسائي و بخاري را آوردهاند و خطيب اضافه كرده است: وقتي كه پيامبر را تب و درد فرا گرفت، فاطمه او را به آغوش گرفت و ميگفت «وا كربتاه» كه پدرم رنج ميبرد و ناراحت است. و پيامبر فرمود: بعد از اين روز ديگر براي پدرت غمي و رنجي نخواهد بود. باز ابن ماجه در سنن خود از انس و حاكم ايضا در مستدرك (جلد يك، صفحه 381) و احمد بن حنبل (جلد 3، صفحهي 304) همين مطلب را بيان كرده است و بيهقي در سنن خود (ج 3، صفحه 409) از انس روايت كرده است كه پيامبر در آخرين ساعات زندگي وقتي كه درد ايشان زياد شد، فاطمه او را به سيه مبارك خود گرفته از درد پدر ناله ميكرد: پيامبر فرمود: كه بعد از اين روز يعني بعد از رحلت من ديگر كرب و رنجي براي من نيست.
و عسقلاني هم در فتح الباري (ج 9، صفحهي 201) از عايشه نقل ميكند كه ميگويد: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به فاطمه فرمود: جبرئيل خبر داد مرا هيچ زني از زنهاي مسلمين نيست كه مصيبت و گرفتاريهايش بيشتر از تو باشد، پس دخترم صبر كن.
همه اين مدارك كه جريان آخرين دقايق زندگي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را بيان كردهاند، بالصراحه و بعضي تلويحي اشاره دارند كه پيامبر اسلام در آخرين روزها و ساعات عمر خود در خانهي فاطمه (سلاماللهعليها) بوده است.
و آخرين باري كه رسول گرامي اهلبيت خود، يعني علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) را جمع نمود و از حوادث و سرنوشت آنان در آينده خبر داد، چند ساعت قبل از وفاتشان بود.
طبق روايتي كه در تفسير فرات از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده: رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) فرمود (در همان بيماري كه از دنيا رفت) پدر و مادرم فداي تو باد به سراغ شوهرت فرستاده و او را به اينجا بخوان، فاطمهي زهرا به حسنين فرمود: برويد به پدرتان بگوييد جدتان او را خواسته، آقازادهها به سراغ علي (عليهالسلام) رفته پيغام را رساندند، آنگاه علي (عليهالسلام) آمده و بر رسول خدا وارد شد در حالي كه فاطمه زهرا نزد پدر بود و فرمود:اندوهگينم از اندوه تو اي پدر جان، رسول اكرم فرمود: فاطمه جانم از اين روز به بعد ديگر براي من اندوهي نخواهد بود.
[ صفحه 371]
[1] بحارالانوار مجلسي جلد 10.