آخرین وداع و خداحافظی
آخرین وداع و خداحافظی رسول مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام) را نزد خود خواند و به تمام کسانی که در اتاق بودند فرمود: بیرون روید و به امسلمه فرمود: جلوی در اتاق بایست و نگذار کسی داخل شود. سپس به علی فرمو
آخرين وداع و خداحافظي <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
رسول مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) را نزد خود خواند و به تمام كساني كه در اتاق بودند فرمود: بيرون رويد و به امسلمه فرمود: جلوي در اتاق بايست و نگذار كسي داخل شود.
سپس به علي فرمود: علي جان نزديك بيا، علي نزديك آمد، آنگاه دست فاطمه را گرفته و بر سينهي خود نهاد و مدتي طولاني بر همان حال بود، بعد دست علي را به دست ديگر خود گرفته و خواست سخن بگويد كه گريه به شدت بر وي هجوم آورد و مجال و مهلت سخن گفتن نداد، آنگاه فاطمه نيز به شدت گريه كرد و از گريهي شديد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، علي و حسن و حسين (عليهمالسلام)گريه ميكردند، فاطمه (سلاماللهعليها) عرض كرد: اي رسول خدا گريهات قلبم را تكه تكه كرد و جگرم را سوزاند، اي آقا و سالار انبيا، اي امين خدا، اي فرستادهي حق، اي دوست خدا و پيامبر او، بعد از تو بر فرزندان تو چه خواهد آمد و چه ذلتي بر من وارد خواهد شد و چه كسي براي علي برادر و ناصر دين تو خواهد بود و وحي خدا بعد از تو چه خواهد شد؟
فاطمه (سلاماللهعليها) باز به شدت گريه كرد و خود را به روي پدر انداخته و شروع به بوسيدن وي كرد، به دنبال فاطمهي زهرا، علي و حسن و حسين (عليهمالسلام) نيز خود را به روي پيامبر انداختند، رسول خدا سر خود را بلند كرد و دست فاطمه را كه در دست خويش گرفته بود به دست علي نهاد و فرمود: اي ابوالحسن اين وديعهي خدا و رسول اوست در دست تو پس امانت پروردگار و پيامبر او را حفظ نما، اي علي اين دختر والله سيدهي زنان بهشت است از گذشته تا حال و آينده، اگر او را شبيهي و مانندي باشد مريم كبري است، علي جان سوگند به خدا من به اين مقام و مرتبت نرسيدم مگر آنچه براي
[ صفحه 372]
خود از خدا خواستم براي او نيز خواستم و خدا آنچه را خواستم به او عنايت فرمود، اي علي فاطمه هر چه به تو بگويد انجام بده زيرا هر چه او بگويد همان است كه جبرئيل ميگويد، اي علي بدان آن كس كه فاطمه از وي راضي باشد من نيز از او راضي هستم و رضايت او رضاي خدا و ملائكه او نيز هست، برادرم علي! واي بر كسي كه دخترم فاطمه را مورد ستم و ظلم قرار دهد، واي بر آن كس كه حق وي به ناحق از او بگيرد، واي بر آن كس كه حرمت او را هتك نمايد.
آنگاه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فاطمه زهرا (سلاماللهعليها) را به خود چسباند و سر او را بوسيد و فرمود: پدرت فداي تو باد فاطمه جان.
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين ساعت آخر، سر خود را بر سينهي علي نهاده بود ولي بدون فاطمه قلب وي آرام نمييافت، لذا چند بار فاطمه را به روي سينه خود كشيد و در اين حالت اشكهاي وي مانند باران جاري بود، به حدي كه محاسن شريفش را كاملاتر كرده بود، و پارچهاي كه بر او كشيده بودند از شدت گريه خيس شده بود؛ در اين حال حسن و حسين خود را روي پيامبر انداخته و پاهاي وي را ميبوسيدند و با صداي بلند گريه ميكردند، علي (عليهالسلام) سعي ميكرد كه آنان را از روي پيامبر بردارد، رسول خدا فرمود: آنان را رها كن و بگذار مرا ببويند و من آنان را ببويم و مرا ببينند و بهره گيرند و من آنان را ببينم و بهره گيرم، پس از من بر آنان رنجها و مصيبتها و دشواريها فراوان خواهد رسيد و جريانهاي تكان دهنده آن دو را فراخواهد گرفت، خدا آن كس را كه بر آنان ستم نمايد لعنت كند و از رحمت خود دور نمايد، پروردگارا! من پس از خود آن دو را به تو و مؤمنان صالح ميسپارم.
فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) در آن ساعت به شدت گريه ميكرد زيرا كه پدر مهربان و دلسوز و فرستادهي پروردگار را در آستانهي مرگ ميديد، وي پدر خويش را با اشكهاي ريزان مخاطب قرار داد و با ناله گفت: جانم فداي تو پدرم! و زندگيم فداي تو باد پدرجان! آيا با من سخن نميگويي؟ پدر جان لشكريان مرگ تو را به سختي در خود گرفتهاند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: دختر جان من از تو جدا ميشوم سلامم بر تو باد،
[ صفحه 373]
بعد از من مظلوم واقع خواهي شد و بر تو ستم خواهند نمود، پارهي تنم هر كه تو را بيازارد مرا آزرده و هر كه به تو جفا كند بر من جفا كرده، هر كه به تو بپيوندد با من پيوند و وصلت نموده و هر كه از تو ببرد و جدا شود از من جدا شده و بريده است، هر كه با تو انصاف ورزد با من انصاف ورزيده، تو از مني و من از تو، تو پارهي تن من و روح و روان من هستي.
لحظاتي نگذشت كه علي (عليهالسلام) برخاست و خطاب به فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرمود: خداي متعال اجر و پاداش شما را در مصيبت و از دست دادن پدر و پيامبرتان زياد گرداند، خداوند تبارك و تعالي او را به سوي خود برد. در اين هنگام صداي ضجه و گريه و نالهي همه بلند شد، آن روز بزرگترين روز تاريخ و بزرگترين مصيبت و غم واندوه همهي مسلمانان و مستضعفين بود. آن ساعت دردناكترين و تلخترين زندگاني فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) بود. فاطمهي زهرا در آن لحظه فرمود: پدر جان چه زود، نزديك به پروردگار خود گرديدي، پدر جان جنت فردوس مأواي توست، پدر جان جبرئيل را براي مصيبت از دست دادن تو آگاه ميكنم.
علي (عليهالسلام) به غصل و حنوط و كفن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پرداخت و آمادهي نماز خواندن بر پيكر پاك پيامبر شد، در مراسم نماز فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) از جمله كساني بود كه بر پيكر پاك پدر نماز ميت را خواند. سر انجام رسول خدا را به خاك سپردند ولي گريهي فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) مستمر بود و ادامه داشت تا اينكه به خانه برگشت، در حالي كه زنان جمع بودند فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون» [1] خبر آسمانها قطع، آن وقت در رثاي پدر شعري چندي فرمود و به انس بن مالك فرمود: چگونه توانستيد خاكها را بر بدن پاك پيامبر خدا بريزيد.
از اين تاريخ به بعد فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) را كسي خندان و گشادهرو نديد و به همين حالت تا زماني كه در قيد حيات بود از غم پدر گريان بود. [2] .
رحلت پيامبر آن قدر بر دختر گراميش گران تمام شد كه وقتي نگاه مباركش بر
[ صفحه 374]
محراب و منبر و جاي اذان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) افتاد بيهوش شد و به زمين افتاد، زنان به سرعت به سوي وي دويدند و آب به صورت مباركش پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه برخاست و فرمود: پدر جان بعد از تو از دنيا نفرت دارم، تا زماني كه نفس دارم براي تو گريه خواهم نمود، پدر جان شوق من نسبت به تو پاياني ندارد و حزن و غم من بعد از تو به آخر نميرسد.
>زبان حال فاطمه
[1] سورهي بقره، آيهي 156.
[2] اين چند صفحهي اخير نقل به مضمون رواياتي است كه در فصلهاي گذشته از كتب اهل سنت بيان شد و يا رواياتي كه كتب شيعه از آنان نقل كردند، مثل بحار و مناقب شهر آشوب و كشف الغمه اربلي و امثال آن و نيز چند سطر از كتاب فاطمه من المهد الي اللحد ترجمه شده است.
زبان حال فاطمه
صبت علي مصائب
و لو صبت علي الايام لصرن لياليا»
«آنقدر مصيبتها و غمها و رنجها بر من وارد شد كه اگر بر روزگار وارد ميشد هر آينه شب تار ميگرديد». حالا خوانندهي عزيز توجه كن كه فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) بر خلاف صريح آيههاي مودت و ابلاغ و تطهير و اكمال و سوره كوثر و برخلاف حديث ثقلين و تمامي فرمايشات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كسي را ميبيند كه محراب و منبر پيامبر را اشغال كرده است بانوي دو عالم چه حالي دارد مخصوصا با آن هتك حرمتها و مصيبتهايي كه براي بهجهي قلب رسول خدا وارد ساختند.
انشاءالله تمام نالهها و ضجههاي بيبي دو عالم را در رثاي پيامبر و اشعاري را كه انشاد فرمودند در جلد دوم اين كتاب كه حساسترين و سرنوشت سازترين دوران زندگاني صديقه طاهره ميباشد خواهيم آورد.
و شما خوانندهي عزيز اين مجموعهي نزديك به 415 روايت و حديث را كه دربارهي حالات و ابعاد سرتاسر زندگي نمونه و با بركت و با فضيلت فاطمهي زهرا (سلاماللهعليها) ملاحظه فرموديد كه از معتبرترين كتب اهل سنت جمع آوري شده است و در سال 1373 در يكي از بخشهاي محروم استان هرمزگان (بشاگرد انگهران) شروع شد و در شبهاي ولادت با ميمنت آن شفيعهي روز جزا در آخر جمادي الثاني 1416 هجري قمري در كنار حرم مطهر كريمه اهلبيت فاطمه معصومه (سلاماللهعليها) تمام شد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.