بخش 30

بی‏ تفاوتی نسبت به بعضی از صحابه

بي‏ تفاوتي نسبت به بعضي از صحابه <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پرسش 28: چرا شيعيان نسبت به برخي از صحابه بي‏تفاوت و بي‏اعتنا هستند ولي اهل سنّت اظهار علاقه مي‏كنند؟

پاسخ: شيعيان نسبت به صحابه‏اي بي‏اعتنا هستند كه مورد غضب خدا و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم قرار گرفته‏اند دليل آن در كتب معتبر شيعه موجود است، و ما در اينجا به برخي از علل آن كه در كتاب «صحيح مسلم» و «صحيح بخاري» آمده است اشاره مي‏كنيم:

الف - در «صحيح بخاري» آمده است كه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:

فاطمه‏ عليها السلام پاره تن من است پس كسي‏ كه فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است. [1] .

«صحيح بخاري» اين روايت را در چند مورد نقل كرده است.

همچنين در همين كتاب آمده است كه:

عايشه خبر داد كه فاطمه‏ عليها السلام بعد از رحلت رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم از ابوبكر مطالبه ارث و آنچه از رسول‏ اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم به جاي مانده بود كرد، ابوبكر گفت:

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است: كسي از ما ارث نمي‏برد و آنچه ما بعد از خود بجا بگذاريم صدقه است.

عايشه گويد:

فاطمه‏عليها السلام غضب كرد و ابوبكر را ترك كرد و تا زنده بود با او حرف نزد و از او دوري كرد و فاطمه‏عليها السلام شش ماه بعد از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم زنده بود [2] .

ب - در «صحيح مسلم» است كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم بالاي منبر (درحضور مسلمانان) فرمود:

دختر من پاره تن من است ناراحت مي‏كند مرا آنچه او را ناراحت كند واذيّت مي‏كند مرا آنچه فاطمه را اذيّت كند [3] .

اكنون سؤال مي‏كنيم كه چه اذيّتي بالاتر از اينكه حرف فاطمه‏عليها السلام را رد كنند تا آنكه مجبور شود براي اثبات مدعاي خويش شاهد و گواه ارائه دهد، و به طوري كه در «صحيح بخاري» است، حضرت اميرالمؤمنين علي‏عليه السلام نزد ابوبكر شهادت داد [4]  در عين حال ابوبكر ترتيب اثر نداد و چيزي از تركه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را در اختيار فاطمه‏ عليها السلام قرار نداد، بلي همان عايشه خبر داده است كه: بعد از ابوبكر، عمر صدقات مدينه را كه متعلّق به رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم بود در اختيار علي‏عليه السلام و عباس قرار داد ولي بقيه تركه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را از فدك و خيبر تحويل نداد [5] .

آري اين امر نشان مي‏دهد كه صحّت ادعاي حضرت فاطمه‏عليها السلام را قبول داشته‏اند و جاي شك و ترديد نبوده است در عين حال سخن آن حضرت را ردّ كرد، و بر فرض كه چنين نبوده و آن روايت از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نباشد چه مي‏شد كه لااقل مقداري از تركه رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم را دراختيار پاره تن او قرار مي‏دادند. آيا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نهي كرده بود كه چيزي به دخترش فاطمه‏عليها السلام بدهند؟ آيا فاطمه‏عليها السلام اين مقدار حق نداشت؟ آيا زحمات رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم اين اندازه احترام نداشت؟ بر فرض كه تركه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم متعلق به همه مسلمانان باشد، آيا مسلمانان راضي نبودند كه چيزي از آن به فاطمه‏عليها السلام تحويل شود؟

وامّا اينكه تعدادي از اهل سنّت نسبت به برخي از صحابه اظهار محبّت و حتّي براي آنها گريه مي‏كنند اين است كه آنها به قضايا يكسويه نگريسته و تنها به رواياتي كه در كتابهاي خودشان در فضيلت برخي از صحابه نقل شده است اعتماد مي‏كنند.

 

>مناظره

[1] صحيح بخاري، ص 626، كتاب فضائل اصحاب النّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم، باب 12: مناقب قرابة رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم [ومنقبة فاطمةعليها السلام]، ح 3714: قال رسول اللَّه: (فاطمة بضعة منّي فمن اغضبها اغضبني) وهمين مضمون در ص633، ح3767 آمده است.

[2] كتاب فرض الخمس، ص 512، ح 3092 و 3093 - ان عائشة اخبرت أنّ فاطمة عليها السلام بنت رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم سألت ابابكر بعد وفاة رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم أن يقسم لها ميراثها، ماترك رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم مما افاء اللَّه عليه، فقال لها ابوبكر: انّ رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم قال: «لا نُوَرثُ، ما تركنا صدقة» فغضبت فاطمةُ بنت رسول اللَّه‏عليه السلام فهجرت أبابكر فلم تزل مُهاجَرته حتّي توفّيت وعاشت بعد رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم ستة اشهر....

[3] صحيح مسلم، ص 1056، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل فاطمة عليها الصلاة والسّلام، ح 2449، قال رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم: فانّما ابنتي بضعة منّي يَريبني ما رابَها ويؤذيني ما آذاها.

[4] صحيح بخاري: كتاب فضائل اصحاب النّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم، ص 626، ح3712، در ذيل حديث آمده است «فتشهّد عليّ».

[5] صحيح بخاري، كتاب فرض الخمس، ص 512، ذيل حديث3093.

 

مناظره

روزي يكي از اهل سنّت با من روبرو شد و پرسيد چرا شيعيان نسبت به بعضي از صحابه بي اعتنا هستند.

گفتم: لا، نعم، (خير، بلي) گفت: يعني چه؟ گفتم: صحابه اي كه براي شما تعريف شده است ومعرفي كرده‏اند كه مردي با ايمان، بي‏آزار، رحيم ومهربان و خيرخواه بوده است، شيعيان هرگز نسبت به چنين صحابه‏اي بي‏اعتنا نيستند بلكه او رامدح وثنا مي‏گويند، اما صحابه‏اي را كه فاطمه‏عليها السلام را آزرده و به غضب درآورده به طوري كه تا زنده بود با او حرف نزد وشايد سبب اينكه در جواني و خيلي زود بعداز پدرش از دنيا رفت همين ناراحتي بود. بلي چنين صحابي را دوست نمي‏دارند و نسبت به او بي‏اعتنا هستند.

شما هم به عنوان يك مسلمان بايد مانند شيعيان باشي، خصوصاً باتوجه به آيه مباركه قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي [1] .

بگو من از شما اجر رسالت جز اين نمي‏خواهم كه محبّت را در حق خويشاوندان منظور داريد و دوستدار آل محمّدصلي الله عليه وآله وسلم باشيد.

آن مرد گفت: اذيّت فاطمه‏عليها السلام جايز نيست ولي چنانچه كسي او را اذيّت كند مجوّز بدبيني و بي اعتنايي به او نمي‏شود. درجواب گفتم: آيا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نفرمود: هر كس فاطمه‏ صلي الله عليه وآله وسلم را اذيّت كند مرا اذيّت كرده است؟ گفت: آري، اين مطلبي است كه صحيح بخاري نقل كرده است.

گفتم: آيا خداوند نفرموده است:

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمْ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً [2] .

آنان كه خدا و رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم را اذيّت كنند خداوند آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده و از رحمت خود دور مي‏فرمايد و براي آنان عذابي با ذلّت و خواري مهيّا ساخته است.

همين كه اين آيه را خواندم گوش‏هايش را گرفت و با عصبانيت و ناراحتي از من دور شد.

آري سبب عدم علاقه شيعه به برخي از صحابه و هم دستان آنها همين قبيل امور است كه بعضي از آنها در كتاب‏هايي كه نزد اهل سنّت صددرصد صحيح است موجود است و هرگز غرض شخصي، يا عناد و تعصّب ندارند و از روي بي‏اطّلاعي وندانستن هم نيست و باتوجه به آنچه اشاره شد اگر غير از اين بود جاي سؤال و اعتراض بود.

[1] سوره شوري / 23.

[2] سوره احزاب / 57.

 

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74585