بخش 18
8 ـ نشستن پس از سجده دوم 9 ـ چگونگی تشهد و سلام 10 ـ جمع میان دو نماز در حضر در حال اختیار تنوع وقت در فقه اهل سنّت آنانکه تا حدّی با شیعه موافقند اهل سنّتی که کاملا با شیعه موافقند قرآن و جمع بین دو نماز جمع بین دو نماز در حضر و حال اختیار ، در روایات
436 |
* ( 8 ) *
نشستن پس از سجده دوم
فقهاي شيعه و شافعي معتقدند پس از سربرداشتن از سجده دوم و پيش از برخاستن براي ركعت بعدي ، واجب است نشستن ( جلسه استراحت ) . اما فقهاي ديگر اهل سنت مثل ابوحنيفه ، مالك و ديگران واجب نمي دانند ، ولي در صحيح بخاري روايت شده كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي نشست . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري : ج1 ، ص208 ـ 209 ؛ سنن نسائي : ج2 ، ص234
437 |
* ( 9 ) *
چگونگي تشهد و سلام
از موارد اختلاف شيعه و سنت ، صيغه تشهد در نماز است . شيخ گويد : تشهد در نماز واجب است . هر كه آن را عمداً ترك كند ، نمازش باطل است . تا آنجا كه مي گويد : كمترين چيزي كه در تشهد كافي است ، شهادتين است و صلوات بر پيامبر و خاندان پاك او ، اگر بيش از اين بگويد بهتر است . ( 1 )
صورت تشهد كامل نزد فقهاي شيعه چنين است :
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له ، واشهد انّ محمداً عبده و رسوله ، اللهم صل علي محمد وآل محمد .
اما صورت سلام چنين است :
السلام عليك ايّها النبي ورحمة الله وبركاته ،
السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين ،
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته .
اين صورت تشهد و سلام نزد شيعه است . نزد اهل سنت ، صورت تشهد نزد ابوحنيفه مخالف با چيزي است كه مالك مي گويد و اين دو مخالف با نظر شافعي است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . النهاية : ص75
438 |
ابوحنيفه گويد : برترين تشهد آن است كه عبدالله بن مسعود روايت كرده است . گويد : هرگاه همراه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز مي خوانديم ، مي گفتيم : السلام علي الله قبل عباده ( سلام بر خدا پيش از بندگانش ) السلام علي فلان وفلان . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : نگوييد سلام بر خدا ، چرا كه خدا خودش سلام است ، ليكن هرگاه يكي از شما نشست ، بگويد :
التحيّات للّه والصلاة الطيّبات ( درودهاي پاك بر خدا باد ) .
السلام عليك ايّها النبي ورحمة الله وبركاته ، السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين ، اشهد ان لا اله الا الله واشهد انّ محمداً عبده و رسوله . ( 1 )
مالك گفته است : بهتر همان است كه از عمر بن خطاب روايت شده است ، او بر منبر تشهد را به مردم آموخت و گفت بگوييد :
التحيّات للّه ، الزاكيات للّه ، الصلوات للّه ، الطيّبات للّه ، السلام عليك ايّها النبي ورحمة الله وبركاته ، السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين ، اشهد ان لا اله الا الله واشهد انّ محمداً عبده و رسوله . ( 2 )
شافعي گويد : بهترين تشهد آن است كه ابن عباس روايت كرده و گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تشهد را به ما مي آموخت ، آنگونه كه قرآن مي آموخت و مي فرمود :
التحيّات المباركات ، الصلوات الطيّبات للّه ، السلام عليك ايّها النبي ورحمة الله وبركاته ، السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين ، اشهد ان لا اله الا الله الخلاّق واشهد انّ محمداً عبده ورسوله . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الخلاف : ج1 ، ص268 ؛ صحيح مسلم : ج1 ، ص301 ؛ سنن ترمذي : ج2 ، ص81 ؛ سنن نسائي : ج2 ، ص240 ؛ الهدايه : ج1 ، ص51 ؛ المبسوط : ج1 ، ص27 ؛ المجموع : ج3 ، ص456 ؛ المحلّي : ج3 ، ص270
2 . الخلاف : ج1 ، ص268 ؛ موطّأ مالك : ج1 ، ص9 ؛ نصب الرايه : ج1 ، ص422 ؛ المحلّي : ج3 ، ص270
3 . الخلاف : ج1 ، ص269 ، سنن ابن ماجه : ج1 ، ص291 ، حديث 900 ، سنن ترمذي : ج2 ، ص83 ، صحيح مسلم : ج1 ، ص302 ، الأمّ : ج1 ، ص117 ، المجموع : ج3 ، ص455 ، مغني المحتاج : ج1 ، ص174 ، المحلّي : ج3 ، ص270 ، المبسوط : ج1 ، ص27
439 |
* ( 10 ) *
جمع ميان دو نماز در حضر در حال اختيار
1ـ سخن فقها متفّق است بر اينكه در عرفه و مزدلفه ، دو نماز را حقيقتاً با هم خواندن رجحان دارد ، نه در صورت .
قرطبي گويد : اجماع دارند كه جمع بين ظهر و عصر در وقت ظهر در عرفه ، و جمع بين مغرب و عشاء در مزدلفه در وقت عشاء هم سنت است ، ولي در جمع در غير اين دو مكان اختلاف دارند . ( 1 )
2ـ بيشتر فقهاي اهل سنت ، غير از حسن ، نخعي ، ابوحنيفه و دو رفيقش معتقدند كه در سفر مي توان دو نماز را با هم خواند . پس نزد عموم آنان غير از اينان ، جمع بين ظهر و عصر جايز است ، به صورت جلو انداختن دوّمي در وقت اوّلي ، تا تأخير انداختن اوّلي در وقت دوّمي . در مغرب و عشاء نيز جمع بين آن دو چه به صورت تقديم يا تأخير جايز است . پس نمازهايي كه مي توان خواند عبارت است از : ظهر و عصر ، مغرب و عشاء در وقت يكي از آن دو . جمعِ در وقت نماز اوّلي را « جمع تقديم » گويند و جمع در وقت نماز دوم را « جمع تأخير » نامند .
3ـ مشهور ميان فقهاي اهل سنت ، جواز جمع بين دو نماز در حَضَر است ، به خاطر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد : ج1 ، ص170
440 |
عذرهايي همچون باران ، با اختلافي كه در مصداق هاي عذر دارند . بعضي عذر را تنها باران مي دانند ، بعضي آن را شامل باد ، بيماري ، تاريكي هم مي دانند . ( 1 ) اين اختلاف در نمازهاي قابل جمع هم وجود دارد . بعضي آن را مخصوص مغرب و عشا مي دانند ، بعضي شامل ظهر و عصر هم مي دانند . ( 2 ) آنچه اينجا مهم است ، جمع در موقعيت چهارم است ، يعني جمع بين دو نماز ، در حضر ، در حال اختيار .
اتفاق شيعه بر اين است كه مي توان در حضر در حال اختيار ، دو نماز را با هم خواند ، گرچه با فاصله بهتر است . شيخ طوسي مي گويد : جمع بين دو نماز ظهر و عصر ، يا مغرب و عشاء ، در سفر و حضر و در هر حال جايز است و فرقي نيست كه آن دو را در وقتِ نماز اوّلي بخواند يا دوم ، چون پس از زوال و پس از مغرب ، وقت مشترك است ، طبق آنچه بيان كرديم . ( 3 )
جمع بين دو نماز بر اساس مذهب شيعه ، به معناي خواندن نماز در غير وقت شرعي نيست ، بلكه مقصود ، انجام در غير وقت فضيلت است . اينك تفصيل بحث .
شيعه بر اساس روايات أئمه معصومين ( عليهم السلام ) معتقد است وقتي هنگام ظهر ، زوال شد ، وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد شده ، الا اينكه نماز ظهر را بايد پيش از عصر به جا آورد . بنابراين ، بين ظهر تا غروب وقت مشترك دو نماز است ، جز اينكه به اندازه چهار ركعت پس از زوال ، وقت مختص ظهر است و به اندازه چهار ركعت آخر وقت ، وقت اختصاصي عصر است و بين اين دو وقت مشترك است . پس اگر ظهر و عصر را در فاصله ظهر تا غروب بخواند ، هر دو را در وقت خود خوانده ، چون وقت بين آن دو مشترك است ، جز اينكه اول و آخر اين وقت به اندازه چهار ركعت ، وقت خاصّ ظهر و عصر است كه ديگري را در وقت آن نمي توان خواند . اين واقعيت مذهب است . بنابراين ، كسي كه دو نماز را در غير وقت خاصّ با هم بخواند ، نماز را در وقتش خوانده و نمازش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد : ج1 ، ص173
2 . المجموع : ج4 ، ص260
3 . الخلاف : ج1 ، ص588 ، مسأله 351
441 |
اداست نه قضا .
افزون بر اين ، هر يك از دو نماز ، غير از وقتِ اِجزاء و كفايت ، وقت فضيلتي هم دارد . وقت فضيلت ظهر ، از زوال است تا وقتي كه سايه شاخص پس از محو شدن يا كوتاه شدن ، به اندازه شاخص برسد و وقت فضيلت عصر ، از يك برابر تا دو برابر شاخص است ، اين نظر مشهور است .
وقت مغرب و عشاء نيز اينگونه دانسته مي شود . پس از غروب آفتاب تا نيمه شب ، وقت مغرب و عشاء است . وقت خاص مغرب ، به اندازه اداي آن از اول وقت است و وقت خاص عشاء به اندازه اداي آن از آخر وقت ، و ميان اين دو ، وقت مشترك است . در عين حال هر كدام وقت فضيلتي هم دارد . وقت فضيلت نماز مغرب ، از مغرب است تا از بين رفتن شفق ، يعني قرمزي مغرب در افق . و وقت فضيلت عشاء ، از رفتن سرخي شفق تا يك سوم شب است . ( 1 )
بيشترين كساني كه جمع بين دو نماز را از سوي شيعه ، غريب مي پندارند براي آن است كه تصور مي كنند يكي از دو نماز در غير وقتش خوانده مي شود . ليكن نمي دانند كه نماز در غير وقتِ فضيلتش انجام مي شود ، نه خارج از وقتِ اِجزاء . پس مي توان گفت كه نماز سه وقت دارد :
1ـ وقت اختصاصي ، مثل چهار ركعت اول يا آخر وقت ظهر و عصر ، يا سه ركعت بعد از مغرب و چهار ركعتِ پيش از نيمه شب .
2ـ وقت فضيلت ، كه تفصيل آن در مورد ظهر و عصر و مغرب و عشاء گفته شد .
3ـ وقت اِجزاء ، يعني مطلقِ آنچه بين دو طرف وقت است ، مگر وقت خاصّ يكي از دو نماز . پس وقت اِجزاء ، اعم از وقت فضيلت و خارج از وقت فضيلت است .
روايات فراواني است كه ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) فرموده اند :
وقتي ظهر « زوال خورشيد » شد ، هر دو وقت داخل شده ، ليكن اين قبل از آن است .
صدوق با سند خود از زراره از امام باقر ( عليه السلام ) روايت مي كند كه فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : العروة الوثقي : ص171 ، فصل اوقات نمازهاي روزانه .
442 |
هرگاه زوال خورشيد شد ، وقت ظهر و عصر داخل شده است و چون خورشيد غروب كرد ، وقت مغرب و عشاء وارد شده است . ( 1 )
شيخ طوسي با سند خود از عبيد بن زراره نقل مي كند : از امام صادق ( عليه السلام ) درباره وقت ظهر و عصر پرسيدم . فرمود :
چون زوال خورشيد شود ، وقت ظهر و عصر داخل مي شود ، الاّ اينكه اين قبل از آن است ، آنگاه تو در وقت هر دو قرار داري تا آنكه خورشيد غروب كند . ( 2 )
روايات به اين مضمون زياد است كه به اين مقدار بسنده مي كنيم .
پس وقتي نمازها سه وقت دارند ، معلوم مي شود كه جمع بين دو نماز ، اشكالي ندارد ، تنها فضيلت اول وقت از دست مي رود ، نه اصل وقت . به همين خاطر از ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) روايت شده است كه جدا خواندن افضل از با هم خواندن است . به عنوان نمونه و تبرك ، چند روايت را كه به جواز جمع تصريح دارد مي آوريم ، هر چند كه مسأله از ضروريات فقه شيعه است .
1ـ صدوق از عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با يك اذان و دو اقامه ، نماز ظهر و عصر را با هم خواند ، نيز با يك اذان و دو اقامه ، نماز مغرب و عشاء را در حضر با هم خواند ، بي آنكه بيماري و علّت خاصي باشد . ( 3 )
2ـ نيز از اسحاق بن عمار ، از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر و عصر را در يك جا خواند ، بدون آنكه علت و سببي باشد . عمر ـ كه از ديگران گستاخ تر نسبت به او بود ـ گفت : آيا در نماز ، چيز تازه اي رخ داده است ؟ فرمود : نه ، خواستم بر امّتم توسعه داده باشم . ( 4 )
3ـ كليني با سند خود از زراره از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الفقيه : ج1 ، ص140 ، نيز حديث 1 ، از باب 17 همين ابواب .
2 . التهذيب : ج2 ، ص26
3 . الفقيه : ج1 ، ص186 ، شماره 886
4 . علل الشرايع : ص321 ، باب 11
443 |
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر و عصر را هنگام زوال خورشيد به صورت جماعت با هم خواند ، بدون علت . نماز مغرب و عشاء را هم قبل از زوال سرخي شفق با هم خواند به صورت جماعت ، بدون علت . پيامبر خدا چنين كرد تا بر امت خود توسعه داده باشد . ( 1 )
روايات ديگري نيز هست كه شيخ حرّ عاملي آنها را در وسائل الشيعه گرد آورده است . ( 2 )
تا اينجا نظريه شيعه در مورد جمع بين دو نماز روشن شد .
تنوع وقت در فقه اهل سنّت
گاهي كساني ناآگاه مي پندارند اين انواع وقت هاي نماز از ويژگي هاي فقه شيعه است ، در حالي كه تقسيم وقت به سه نوع ، در فقه شيعه و سنت ديده مي شود ، هر چند در تعداد با هم تفاوت دارند .
نووي در شرح مهذّب گويد : ظهر سه وقت دارد : وقت فضيلت ، وقتِ اختيار و وقت عذر . وقت فضيلت اول آن است ، وقت اختيار فاصله وقت فضيلت تا آخر وقت است ، و وقت عذر وقت عصر است در حق كسي كه دو نماز را به خاطر سفر يا باران با هم مي خواند .
سپس مي گويد : قاضي حسين گفته كه نماز ظهر چهار وقت دارد : وقت فضيلت ، وقت اختيار ، وقت جواز و وقت عذر . وقت فضيلت تا وقتي است كه سايه شاخص به اندازه يك چهارم آن شود . وقت اختيار تا نصف سايه شاخص ، وقت جواز وقتي است كه سايه به اندازه شاخص شود كه آخر وقت است و وقت عذر وقت عصر است براي كسي كه به خاطر سفر يا باران دو نماز را با هم بخواند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي : ج3 ، ص286 ، حديث 1
2 . وسائل الشيعه : ج4 ، ص220 ـ 223 ، باب 33 از ابواب مواقيت .
3 . المجموع : ج3 ، ص27
444 |
آنانكه تا حدّي با شيعه موافق اند
كساني هستند كه تا حدي با شيعه هم عقيده اند . نووي آنها را برشمرده است ، همچون عطاء و طاووس كه گفته اند : وقتي سايه چيزي به اندازه خودش شد وقت عصر داخل شده و پس از آن وقتِ مشتركِ ظهر و عصر است تا غروب خورشيد . اين قول ، وقت خاص را آن مي داند كه سايه به اندازه شاخص شود و پس از آن را تا غروب وقت مشترك مي داند و اين نزديك به نظريه شيعه است .
مالك گويد : وقتي سايه شاخص به اندازه آن شد ، پايان وقت ظهر و آغاز وقت مشترك ظهر و عصر است و اگر سايه به نحو آشكاري از اندازه شاخص بيشتر شود وقت نماز ظهر خارج شده است . ( 1 ) اين قول هم بخشي از وقت يعني پس از برابر شدن سايه با شاخص را تا افزايش آشكار سايه نسبت به شاخص ، وقت مشترك ظهر و عصر مي داند . سپس از او نقل كرده كه وقت ظهر تا غروب آفتاب امتداد دارد . ( 2 ) و اقوال ديگري كه به نوعي با فقه شيعه موافقت هايي دارد .
اهل سنّتي كه كاملا با شيعه موافق اند
جمع بين دو نماز از روي اختيار ، هرچند از ضروريات فقه شيعه است ، ليكن غير از شيعه هم كساني از فقهاي اهل سنت با آن موافق اند .
ابن رشد گويد : در مورد جمع بين دو نماز در حضر بدون عذر ، مالك و بيشتر فقها جايز نمي دانند ، ولي جمعي از اهل ظاهر ، واشهب از اصحاب مالك آن را اجازه داده اند . سبب اختلافشان ، اختلاف در مفهوم حديث ابن عباس است . بعضي آن را تأويل كرده اند كه در مورد سفر است ، برخي هم عموم آن را مستند قرار داده اند . مسلم افزوده اي در حديث خود دارد و آن اين است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المجموع : ج3 ، ص24
2 . همان : ص27
445 |
بدون خوف و نه سفر و نه باران ، اهل ظاهر هم به همين تمسك جسته اند . ( 1 )
نووي گويد : فرع : درباره مذاهب آنان نسبت به جمع ، در حال نبودن خوف يا سفر يا باران يا بيماري . مذهب ما ( شافعيه ) و مذهب ابوحنيفه و مالك و احمد و جمهور اين است كه جايز است . ابن منذر از گروهي نقل كرده كه بدون سبب هم جمع جايز است و گفته است : ابن سيرين آن را جايز شمرده ، وقتي كه نياز باشد ، يا تبديل به عادت نشود . ( 2 )
به هر حال ، مهم دليل است نه اقوال . اگر اقوال با دليل ها مطابق بود چه بهتر ، وگرنه بايد به دليل رجوع كرد .
قرآن و جمع بين دو نماز
در قرآن است :
( أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلي غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً ) ( 3 ) ؛
« نماز را از زوال خورشيد ( هنگام ظهر ) تا نهايت تاريكي شب برپادار و همچنين قرآنِ فجر ( نماز صبح ) را ، چرا كه قرآن فجر ، مشهود است » .
آيه عهده دار بيان اوقات نمازهاي پنجگانه است . اگر مقصود از « غسق الليل » را نيمه شب بدانيم ، فاصله بين دلوك و غسق شب ، اوقاتي براي چهار نماز مي شود . جز اينكه دليل خاصّ داريم كه وقت ظهر و عصر تا غروب آفتاب است . پس فاصله ظهر تا غروب ، وقت مشترك ظهر و عصر مي شود ، فاصله بين غروب تا نيمه شب هم وقت مشترك مغرب و عشاء مي شود .
گاهي غسق را به غروب خورشيد تفسير مي كنند . در آن هنگام ، آيه وقت ظهر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد : ج2 ، ص374 ، چاپ همراه تحقيق .
2 . المجموع : ج4 ، ص264
3 . اسراء : 78
446 |
عصر و نماز صبح را بيان مي كند نه مغرب و عشاء را . ولي تفسير اول معروف است .
طبرسي گويد : آيه دلالت دارد كه وقت نماز ظهر تا آخر روز وسعت دارد ، چون خداوند از زوال ظهر تا نيمه شب را وقت چهار نماز قرار داده است ، جز اينكه ظهر و عصر از زوال تا غروب ، وقت مشترك دارند ، مغرب و عشاء هم از غروب تا غسق ، وقت مشترك دارند ، وقت نماز صبح را هم جداگانه با « وقرآن الفجر » بيان كرده است . پس در آيه ، وجوب نمازهاي پنجگانه و وقت آنها بيان شده است . ( 1 )
آنچه ذكر شد ، در حديث امام باقر ( عليه السلام ) آمده است . مي فرمايد : خداوند كه به پيامبرش فرموده است :
( أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلي غَسَقِ اللَّيْلِ )
نام چهار نماز را برده و آنها و وقت آنها را بيان كرده است ، غسق الليل نيمه شب است . سپس خداوند فرموده است :
( وَقُرْآنَ الْفَجْرِ . . . ) اين هم نماز پنجم . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : از اينها دو نماز است كه آغاز وقتشان از زوال خورشيد است ، جز اينكه اين قبل از اين است ، دو تا هم نمازي است كه اول وقتشان از غروب خورشيد تا نيمه شب است ، جز اينكه اين قبل از اين است . ( 3 )
قرطبي گفته است : گروهي معتقدند وقت نماز ظهر از زوال تا غروب امتداد دارد ، چون خداوند وجوب آن را معلّق بر دلوك كرده و همه اين وقت ، دلوك خورشيد است . اين را اوزاعي و ابوحنيفه به تفصيل گفته اند . مالك و شافعي هم آن را در حال ضرورت قبول دارند . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان : ج3 ، ص434
2 . نور الثقلين : ج3 ، ص200 ، حديث 370
3 . همان ، ص202 ، حديث 377
4 . الجامع لأحكام القرآن : ج1 ، ص304
447 |
فخر رازي گويد : اگر غسق را به آشكار شدن اول تاريكي تفسير كنيم ـ كه از ابن عباس ، عطاء ، نضر بن شميّل نقل شده است ـ غسق عبارت از اول مغرب است . بنابراين آنچه در آيه ذكر شده سه وقت است : وقت زوال ، اول مغرب ، وقت فجر . و اين اقتضا مي كند كه زوال ، وقت مشترك ظهر و عصر باشد و اول مغرب هم وقت مشترك مغرب و عشا باشد . و مقتضاي آن جايز بودن جمع بين ظهر و عصر و مغرب و عشاء است مطلقا . جز اينكه دليل وجود دارد كه جمع در حضر بدون عذر جايز نيست ، پس بايد جمع به خاطر عذر سفر يا باران يا غير اينها جايز باشد . ( 1 )
آنچه در اين بحث ، رازي تحقيق كرده ، حق است ، ليكن عدول او از آن به اين دليل كه « جمع بين دو نماز در حضر بدون عذر جايز نيست مگر آنكه دليل در كار باشد » غيب گويي است ! يعني چه دليلي بر عدم جواز جمع بدون عذر وجود دارد ؟ اين دليل آيا قرآن است ؟ قرآن كه طبق تحقيق او جواز را مي رساند ، يا سنت است ؟ خواهد آمد كه روايات بسياري جواز را مي رساند ، يا اجماع است ؟ عدم جواز كه اجماع ندارد . و قول به جواز را هم از اهل سنت شناختي . به علاوه اجماع ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) هم بر جواز بود ، فراتر از قرآن و سنت و اجماع هم كه حجتي نيست . ( 2 )
جمع بين دو نماز در حضر و حال اختيار ، در روايات
روايات بسياري از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل شده كه جمع بين دو نماز را در حضر و در حالت اختيار جايز مي داند و در صحاح و سنن و مسانيد نقل شده است . ابتدا آنچه را مسلم روايت كرده ، با سند و متن مي آوريم ، سپس به نقل ديگران مي پردازيم .
1ـ يحيي بن يحيي از مالك ، از زبير از سعيد بن جبير ، از ابن عباس نقل مي كند كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . التفسير الكبير : ج21 ، ص27
2 . البته فخر رازي در موارد متعددي مواضع خوب و درخشاني در اثبات حق از خود نشان مي دهد ، ولي به دلايل سست از آن روي بر مي گرداند ، به عنوان نمونه به تحقيق او درباره مسح پاها در آيه وضو ، همچنين در تفسير مقصود از « اولي الأمر » در آيه خاص مراجعه كنيد .
448 |
گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم ، و مغرب و عشاء را با هم خواند ، بدون حالت خوف و سفر .
2ـ احمد بن يونس و عون بن سلام ، هر دو از زهير نقل كرده اند ، زهير از پدرش ، از سعيد بن جبير ، از ابن عباس كه گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر و عصر را در مدينه ، بدون خوف و سفر با هم خواند . پدر زهير گويد : از سعيد پرسيدم : چرا چنين كرد ؟ گفت : همين سؤال را من از ابن عباس پرسيدم ، گفت : مي خواست كسي از امتش به حرج و زحمت نيفتد .
3ـ ابوبكر بن ابي شيبه و ابوكريب هر دو از ابومعاويه نقل كرده اند و ابوكريب و ابوسعيد اشج گفته اند كه وكيع و ابي كريب از اعمش ، از حبيب بن ابي ثابت ، از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده اند كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه بدون حالت خوف و باران ، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند . وكيع گويد : به ابن عباس گفتم : چرا چنين كرد ؟ گفت : تا امتش به زحمت نيفتند .
در نقل ابي معاويه است : به ابن عباس گفته شد : با اين كار چه قصدي داشت ؟ گفت : خواست امتش به زحمت نيفتند .
4ـ ابوبكر بن ابي شيبه ، از سفيان بن عُيينه ، از عمرو ، از جابر بن زيد ، از ابن عباس نقل كرده اند كه گفته است : با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هشت ركعت را و هفت ركعت را به صورت جمع خواندم . گفتم : اي ابا الشعتاء ، فكر مي كنم ظهر را به تأخير انداخته و عصر را مقدم داشته و مغرب را ديرتر و عشاء را زودتر خوانده است . گفت : من نيز اينگونه گمان دارم . ( 1 )
اگر به جمع ظاهري برگردد ، گمانش گمان بي دليل است يعني حقي را اثبات نمي كند و مخالف احاديث فراواني است كه از ابن عباس نقل شده است .
5ـ ابوالربيع زهراني از حماد بن زيد ، از عمرو بن دينار ، از جابر بن زيد از ابن عباس نقل مي كنند كه :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . به قرينه حديث 5 ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اين كار را در مدينه انجام داده است .
449 |
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه هفت و هشت را خواند ، ( 1 ) ، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را .
6ـ ابوالربيع زهراني از حماد ، از زبير بن خريت ، از عبدالله بن شقيق نقل مي كند : روزي ابن عباس پس از عصر بر ما خطبه خواند ، تا آنكه خورشيد غروب كرد و ستاره ها آشكار شدند و مردم مي گفتند : نماز ، نماز . مردي از بني تميم نزد او آمد و با قاطعيت مي گفت : نماز ، نماز . ابن عباس گفت : اي بي مادر ، آيا به من سنت مي آموزي ؟ سپس گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را ديدم كه ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم مي خواند . عبدالله بن شقيق گويد : در دلم از اين سخن ترديدي پيش آمد . پيش ابوهريره رفتم و پرسيدم ، او سخن ابن عباس را تصديق كرد .
7 ـ ابن ابي عمر ، از وكيع ، از عمران بن حدير ، از عبدالله بن شقيق عقيلي نقل مي كند : مردي به ابن عباس گفت : نماز و او ساكت شد . باز هم گفت : نماز او ساكت شد ، بار سوم گفت : نماز و او ساكت شد ، سپس گفت : اي بي مادر ، آيا به ما نماز ياد مي دهي ؟ ما در زمان پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) دو نماز را با هم مي خوانديم . ( 2 )
اينها را مسلم در صحيح خود نقل كرده بود ، اما نقل ديگران :
8ـ بخاري از ابن عباس نقل مي كند : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه هفت و هشت را خواند ، ظهر و عصر را ، و مغرب و عشاء را . ايوب گفت : شايد در شب باراني بوده ؟ گفت : شايد . ( 3 )
9ـ بخاري از جابر بن زيد از ابن عباس نقل مي كند : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هفت تا را با هم و هشت تا را با هم خواند . ( 4 )
10 ـ بخاري به صورت مرسل از ابن عمر و ابوايّوب و ابن عباس نقل مي كند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . لفّ و نشر غير مرتب است ، مرتب آن است كه بگويد : هشت و هفت .
2 . شرح صحيح مسلم ، نووي : ج5 ، ص213 ـ 218 ، باب جمع بين دو نماز در حضر . با اينكه عنوان مخصوص حضر است ، سه حديث هم نقل كرده كه جمع در سفر را مي گويد كه نقل كرديم و شايد براي اين بوده كه بگويد جمع در حضر هم مثل جمع در سفر است .
3 . صحيح بخاري : ج1 ، ص110 ، باب تأخير ظهر تا عصر از كتاب الصلاة .
4 . همان : ص113 ، باب وقت مغرب از كتاب الصلاة .
450 |
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مغرب و عشاء را با هم خواند . ( 1 )
11ـ ترمذي از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه ، بي آنكه خوف و باران باشد ، ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند . به ابن عباس گفتند : چه قصدي داشت ؟ گفت مي خواست امتش به زحمت نيفتند .
ترمذي پس از نقل حديث ابن عباس گويد : بدون وجه از او روايت شده است . اين را جابر بن زيد و سعيد بن جبير و عبدالله بن شقيق عقيلي روايت كرده اند . ( 2 )
12ـ امام احمد از قتاده نقل كرده است : گويد شنيدم جابر بن زيد از ابن عباس نقل كرد : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه بدون خوف و باران ، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند . به ابن عباس گفتند : از اين كار چه قصدي داشت ؟ گفت : مي خواست امتش به زحمت نيفتند . ( 3 )
13ـ امام احمد از سفيان از عمر نقل كرده كه جابر بن زيد خبر داد كه از ابن عباس شنيده كه مي گفت : با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هشت ركعت را با هم و هفت ركعت را با هم خواندم . گفتم : اي ابن شعثاء ، فكر مي كنم ظهر را به تأخير انداخته و عصر را زودتر خوانده و مغرب را به تأخير انداخته و عشاء را زودتر خوانده است . گفت : من نيز چنين گمان دارم . ( 4 )
14ـ امام احمد از عبدالله بن شقيق نقل كرده كه روزي ابن عباس پس از عصر بر ما خطبه خواند ، تا آنكه خورشيد غروب كرد و ستاره ها آشكار شدند و مردم پيوسته مي گفتند : نماز . در آن ميان مردي از بني تميم بود و مرتب مي گفت : نماز . نماز . ابن عباس عصباني شد و گفت : آيا به من سنت مي آموزي ؟ من شاهد بودم كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند . عبدالله گويد : در دلم از اين سخن ترديدي پيش آمد ، ابوهريره را ديده از او پرسيدم ، موافق او بود . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري : ج1 ، ص113 ، باب ذكر عشاء و عتمه .
2 . سنن ترمذي : ج1 ، ص354 ، شماره 187 ، باب جمع در حضر .
3 . مسند احمد : ج1 ، ص223
4 . همان : ص221 ، اگر مقصودش جمعِ صوري باشد حجت نيست و گمان به حق نمي رساند .
5 . همان : ص251
451 |
15ـ مالك از سعيد بن جبير از عبدالله بن عباس نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم ، و مغرب و عشاء را با هم خواند ، بدون حالت خوف و سفر . ( 1 )
16ـ ابوداود از سعيد بن جبير از عبدالله بن عباس نقل مي كند : پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند ، بدون حالت خوف و سفر . مالك گويد : فكر مي كنم در باران بود . ( 2 )
17ـ ابوداود از جابر بن زيد از ابن عباس نقل مي كند : پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه نماز هشت و هفت را با ما خواند ، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را . ابوداود گويد : صالح مولاي توأمه هم از ابن عباس اين را نقل كرده كه او گفته است : در غير باران . ( 3 )
18ـ نسائي از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بدون آنكه خطر يا سفر باشد ، ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند . ( 4 )
19ـ نسائي از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مي كند : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه ، دو نماز ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم مي خواند ، بدون خوف و باران . گفتند : چرا ؟ گفت : تا بر امتش زحمتي نباشد . ( 5 )
20ـ نسائي از ابي الشعثاء از ابن عباس نقل مي كند : پشت سر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز خواندم هشت تا را با هم و هفت تا را با هم . ( 6 )
21ـ نسائي از جابر بن زيد از ابن عباس نقل مي كند كه وي در بصره نماز اول و عصر را بدون فاصله اي بين آن دو خواند ، نيز مغرب و عشاء را با هم خواند . به خاطر اينكه كار داشت ، ابن عباس مي پنداشت در مدينه ، همراه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موطّأ مالك : ج1 ، ص144 ، باب جمع بين دو نماز در حضر و سفر ، شماره 4
2 . سنن ابي داود : ج2 ، ص6 ، حديث 1210 ، باب جمع بين دو نماز .
3 . همان ، حديث 1214
4 . سنن نسائي : ج1 ، ص290 ، باب جمع بين دو نماز در حضر .
5 . همان .
6 . همان .
452 |
بدون فاصله ميان آنها خوانده است . ( 1 )
22ـ حافظ عبدالرزاق از داود بن قيس ، از صالح مولاي توأمه نقل كرده كه شنيد ابن عباس مي گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه نماز ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم خواند ، بدون حالت سفر يا باران . گويد : به ابن عباس گفتم : فكر مي كني چرا چنين كرد ؟ گفت : فكر مي كنم براي توسعه بر امتش . ( 2 )
23ـ عبدالرزاق از ابن عباس نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه بدون حالت سفر و خوف ، ظهر و عصر را با هم خواند ، به ابن عباس گفتم ، فكر مي كني چرا چنين كرد ؟ گفت : مي خواست هيچ يك از امتش در زحمت نيفتد . ( 3 )
24ـ عبدالرزاق از عمرو بن دينار نقل مي كند كه ابوالشعثاء از ابن عباس نقل كرده است كه : پشت سر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه هشت ركعت با هم و هفت ركعت با هم خواندم . ابن جريج گويد : به ابي الشعثاء گفتم : من فكر مي كنم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كمي نماز ظهر را تأخير انداخته و كمي هم نماز عصر را جلو انداخته است ، ابوالشعثاء گفت : من هم چنين فكر مي كنم . ( 4 )
مي گوييم : آنچه ابن جريج فكر كرده و آنچه ابوالشعثاء تصديقش كرده ، گماني است كه به حق نمي رساند . حاصل آن اين است كه اين با هم خواندن صوري بوده نه حقيقي . روشن خواهد شد كه اينگونه تحليل ضعيف است و اينگونه با هم خواندن ، بيشتر از جداجدا خواندن به زحمت مي اندازد ، چون شناخت اواخر وقتِ نماز اول و اوايل وقت نماز دوم ، دشوارتر از جمع بين دو نماز است .
25ـ عبدالرزاق از عمرو بن شعيب ، از عبدالله بن عمر نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حالي كه مقيم بود نه مسافر ، نماز ظهر و عصر را با ما با هم خواند ، مردي به ابن عمر گفت : فكر مي كني چرا چنين كرد ؟ گفت : تا اگر كسي جمع خواند ، زحمتي بر امتش نباشد . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن نسائي : ج1 ، ص286
2 . مصنف عبدالرزاق : ج2 ، ص555 ـ 556 ، حديث 4434
3 . همان : ص566 ، حديث 4435
4 . همان : حديث 4436
5 . همان : حديث 4437
453 |
26ـ طحاوي از جابر بن عبدالله نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشاء را با هم در مدينه خواند ، بدون خوف يا بيماري ، براي رخصت دادن . ( 1 )
27ـ حافظ ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهاني ( متوفاي 430 ق ) از جابر بن زيد نقل مي كند كه ابن عباس نماز ظهر و عصر را با هم خواند و مي پنداشت كه همراه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه ظهر و عصر را با هم خوانده است . ( 2 )
28ـ ابونعيم از عمرو بن دينار نقل مي كند : شنيدم ابوالشعثاء از ابن عباس نقل مي كرد : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هشت ركعت را با هم و هفت ركعت را با هم خواند ، بي آنكه مريضي يا علتي در كار باشد . ( 3 )
29ـ بزار در مسند خود از ابوهريره نقل مي كند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه بدون حالت خوف ، دو نماز را با هم خواند . ( 4 )
30ـ طبراني در الأوسط والكبير با سند خود از عبدالله بن مسعود نقل مي كند كه : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه ، ظهر و عصر را و مغرب و عشاء را با هم خواند . گفتند : چرا ؟ فرمود : چنين كردم تا امتم به زحمت نيفتند . ( 5 )
اين 30 حديث كه از صحاح و سنن و مسندها گرد آورديم و در نقل آنها سخن را گسترديم ، تا خواننده بداند كه اينها احاديثي است كه بزرگان حديث و تدوين كنندگان آثار ، به نقل آنها اهميت نشان داده اند و كسي نمي تواند اينها را انكار يا ردّ كند . روايات ديگري هم هست كه جهت رعايت اختصار از نقل آنها چشم پوشيديم و در كتب حديث پراكنده است . ( 6 ) سند همه اين احاديث فراوان ، به اين اشخاص مي رسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معاني الآثار : ج1 ، ص161
2 . حلية الأولياء : ج3 ، ص90 ، باب جابر بن زيد .
3 . همان .
4 . مسند بزار : ج1 ، ص283 ، حديث 421
5 . المعجم الكبير : ج10 ، ص269 ، حديث 10525
6 . ر . ك : المعجم الاوسط : ج2 ، ص94 ، كنز العمال : ج8 ، ص246 ـ 251 ، شماره 22764 ، 22767 ، 22771 ، 22774 ، 22777 ، 22778
454 |
1ـ عبدالله بن عباس ، داناي امت . 2ـ عبدالله بن عمر ، 3ـ ابوايوب انصاري مهماندار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، 4ـ ابوهريره دوسي ، 5ـ جابر بن عبدالله انصاري ، 6 ـ عبدالله بن مسعود .
توجيهات ردّ جمع بين دو نماز
روايات صريح است در اينكه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه ، بدون آنكه خوف ، باران يا بيماري و علتي باشد ، دو نماز را با هم خوانده است تا جمع بين دو نماز و مشروعيت آن را بيان كند ، تا توهم نشود كه جدا خواندن واجب است ، چرا كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر خواندن نمازها در وقت فضيلتش استمرار داشته است . پيامبر با عمل خويش ثابت كرد كه جمع هم جايز است ، هرچند بهتر ، خواندن در وقت خودش است .
از آنجا كه مضمون اين روايات ، مخالف با مذاهب رايج فقهي است ، شماري از محدثان و اهل فتوا كوشيده اند روايات را طبق فتواها معني كنند ، به جاي آنكه روايات را معياري براي شناخت حق و باطل قرار دهند . از اين رو بسياري از ايشان عمل به اين روايات را ترك كرده اند . ليكن جمعي هم به آن عمل كرده و طبق آن فتوا داده اند . طبق آنچه گذشت ، نام آنان را ابن رشد در « بداية المجتهد » و نووي در « المجموع » آورده است .
از ميان همه عذرها و توجيه هاي مخالفان ، به يكي از آنها مي پردازيم و آن اينكه جمع بين دو نماز ، جمع صوري و ظاهري بوده نه حقيقي و دليل آن هم روشن خواهد شد .
جمع صوري !
شماري از كساني كه به حلّ اين احاديث پرداخته اند ، به اين راه حل روي آورده اند كه جمع ، جمع حقيقي نبوده ، مثل آنچه در سفر انجام مي گيرد ، بلكه جمع صوري بوده ، يعني پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر را تا حدي تأخير مي انداخت كه از وقت آن به اندازه چهار ركعت باقي بماند ، آنگاه نماز ظهر مي خواند و با اتمام آن وقت نماز عصر مي رسيد و عصر را هم مي خواند ، پس دو نماز را با هم خوانده است ! با اينكه هر يك از دو نماز را در
455 |
وقت خود انجام داده است . اين از سخنان شماري از شرح كنندگان احاديث بر مي آيد . اينك كلمات آنان :
1ـ نووي گويد : برخي چنين تأويل كرده اند كه نماز اول را تا آخرين حدّ وقتش تأخير مي انداخت و در آن وقت مي خواند و چون فارغ مي شد ، وقت نماز بعدي وارد شده بود ، آن را هم مي خواند ، پس نمازش به صورتِ جمع بوده است .
سپس اين را ردّ كرده ، مي گويد : اين نيز ضعيف يا باطل است ، چرا كه با ظاهر مخالفتي غير قابل تحمل دارد . ابن عباس كه خطبه خواند و استدلالش براي جمع به آن حديث بود و ابوهريره هم آن را تصديق كرد و انكار ننمود ، در ردّ تأويل ، صراحت دارد . ( 1 )
البته بهتر بود نووي در ردّ اين ، سخن ما را مي گفت و آن اينكه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي رفع زحمت از امتش دو نماز را با هم مي خواند ، در حالي كه جمع بين دو نماز به شيوه ياد شده ، سخت تر از جداجدا خواندن است .
ابن قدامه گويد : جمع ، رخصت است . اگر آن طور بود كه اينان گفته اند ، زحمت و سختي آن بيش از آن است كه هر نماز را در وقت خودش انجام دهند ، چون خواندن هر نماز در وقت خودش ، راحت تر از مراعاتِ دو طرفِ اول و آخر وقت دو نماز است ، به نحوي كه از وقت نماز اول جز به مقدار خواندنش باقي نمانده باشد . به علاوه اگر چنين جمعي درست باشد ، بايد بتوان نماز عصر و مغرب را هم با هم خواند ، همچنين عشاء با نماز صبح را ، در حالي كه در حرمت اين كار ، هيچ اختلافي در امت نيست . عمل به روايت به وجهي كه به فهم انسان مي آيد ، بهتر از اين تكلف است . ( 2 )
همچنان كه مقدسي در « الشرح الكبير » ( 3 ) هم اين تأويل را مثل ابن قدامه ردّ كرده است و چون عبارت در هر دو كتاب يكي بود ، به عبارت كتاب ابن قدامه اكتفا كرديم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرح صحيح مسلم : ج5 ، ص225
2 . المغني : ج2 ، ص113 ـ 114
3 . الشرح الكبير ، در ذيل « المغني » : ج2 ، ص115
456 |
آري ، اين دو با آنچه از ايشان نقل كرديم ، تفسير جمع بين دو نماز براي مسافر را به شكل « جمعِ صوري » ردّ كرده اند و چون ملاك جمع در هر دو مورد ( مسافر و حاضر ) يكي است ، يعني رفع حرج و زحمت از امت ، و جمعِ صوري مشقّت بارتر است ، كلام هر دو را در اينجا آورديم .
به خاطر آنچه گفتيم ، خطّابي جمع بين دو نماز را به شكل جمع حقيقي دانسته است نه جمعِ صوري ، و گفته است :
ظاهر اسم « جمع » در عرف ، در جايي به كار نمي رود كه كسي ظهر را تأخير بيندازد و در آخر وقتش بخواند و عصر را هم جلو بيندازد و در اول وقتش بخواند ، چرا كه چنين كسي هر يك از دو نماز را در وقت خاصّ آن خوانده است .
گويد : جمع معروف بين دو نماز آن است كه هر دو نماز در وقت يكي از آنها خوانده شود . مگر نمي بيني كه جمع بين دو نماز در عرفه و مزدلفه چنين است ؟ ( 1 )
پايان نگارش كتاب ، 8 شعبان 1426ق
جعفر سبحاني
پايان ترجمه : روز عاشورا ، 1427ق
( 10 بهمن 1385 )
قم ـ جواد محدثي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معالم السنن : ج2 ، ص52 ، حديث 1163 ؛ عون المعبود : ج1 ، ص468