معیارها
معیارها پیامبر مکرم اسلام "ص" علاوه بر اینکه در روز غدیر و مقامات دیگر با بیانهاى مختلف به طور صریح وروشـن عـلـى "ع" را بـه عنوان خلیفه و جانشین خود معرفى مى کرد، بیانات دیگرى نیز دارد که لازمه آنها خلافت حضرت امیرالمؤمنین على "ع" است در این دسته از احا
معيارها <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
پيامبر مكرم اسلام "ص" علاوه بر اينكه در روز غدير و مقامات ديگر با بيانهاى مختلف به طور صريح وروشـن عـلـى "ع" را بـه عنوان خليفه و جانشين خود معرفى مى كرد، بيانات ديگرى نيز دارد كه لازمه آنها خلافت حضرت اميرالمؤمنين على "ع" است در اين دسته از احاديث كه ما بخشى از آنها را تحت عنوان معيارها گرد آورده ايم، پيامبرگرامى اسلام "ص" در صدد تعيين ميزان و معيارى است كـه جـامـعـه اسلامى در مواقع اشتباه و در مواردى كه حق و باطل به هم مى آميزد و تمييز حق از بـاطـل بـر غـير اهل نظر مشكل مى شود، با تمسك به آن حق را يافته از باطل اجتناب كنند در اين احـاديـث، حـضرتش على "ع" را به عنوان چراغ هدايت، معيار ايمان و ميزان حق تعيين كرده است طـبـق ايـن احاديث على "ع" يك رهبرعادى نيست، بلكه رهبرى الهى است كه گفتار و كردارش مـيزان است، كار درست كارى است كه او انجام مى دهد، حرف حق سخنى است كه او مى گويد، و جبهه حق همان جايى است كه او ايستاده است، و هركس كه نه در صف اوست، باطل و ناحق است.
يـكـى از معيارهايى كه مى تواند براى تعيين رهبر جامعه اسلامى پس از رسول گرامى اسلام "ص" تـعـيين كننده باشد، ميزان علاقه و محبت آن حضرت به افراد است تا جايى كه تاريخ موفق به نقل حالات مسلمانان و وقايع صدر اسلام شده و راويان حديث از خود به يادگار گذاشته اند، هيچ كس به اندازه على "ع" مورد علاقه پيامبر اكرم "ص" نبوده است
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 155. به طورى كه ابن حجر در كتاب صواعق نوشته است: ''على "ع" محبوبترين مردان نزد رسول خدا بوده است''
___________________________________
الـصـواعق المحرقه، ص 187، حديث 2 و كنزالعمال، ج 13، ص 145، حديث 36457 و ذخائر العقبى، ص 62.
آن حضرت نه تنها خود على "ع" را بشدت دوست مى داشت، مسلمانان را نيز به محبت او مى خواندو دوستى او را به مثابه يك زمان الهى به همه ابلاغ مى كرد
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 143، حديث 36448.
گاه مى فرمود: ''خدا از من بيشتر دوستش دارد''
___________________________________
فـرائد الـسـحطين، ج 1، ص 324، باب 58، حديث 252 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 159، حديث 646.
و يا: ''محبوبترين مردم نزد خدا على است''
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 130 و اسدالغابه، ج 4، ص 111.
بـه اصـحـاب مـى فـرمـود: ''خـدايـم فـرموده است: چهار نفر از اصحابم را دوست بدارم و به من فـرموده است: خود آنها را دوست مى دارد گفتند: يا رسول اللّه آنها كيانند؟
ما همه دوست داريم از آنها باشيم.
فـرمود: بدانيد كه على از آنهاست و بعد ساكت شد دوباره لب به سخن گشود و فرمود: بدانيد كه على از آنهاست و ساكت شد
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 130، و الصواعق المحرقه، ص 188، حديث 5.
و باز مى فرمود:
خدا و رسولش، على را دوست دارند و على خدا و رسول را دوست دارد.
"يحب اللّه و رسوله و يحبه اللّه و رسوله"
___________________________________
الـمـسـتـدرك عـلـى الـصـحيحين، ج 3، ص 132 و الصواعق المحرقه، ص 187، حديث 2 و كنزالعمال، ج 13، ص 123، حديث 36393 و ص 162 حديث 36493.
انـس بـن مـالـك مى گويد: ''مرغ بريانى براى حضرت رسول "ص" هديه آوردند حضرت دست به دعا برداشت و عرض كرد: خدايا كسى را برسان كه خدا و رسول او، وى را دوست مى دارند در همين هـنـگـام عـلى "ع" در زد چون من دوست مى داشتم چنين كسى از انصار باشد، به او گفتم پيامبر مشغول كارى است، على "ع" برگشت و پس از مدتى دوباره در زد من همان عذر را آوردم، حضرت بازگشت هنگامى كه براى بار سوم در زد، پيامبر اكرم "ص" فرمود: اى انس بگذار وارد شود، منظور من همو بود''
___________________________________
اسـدالـغـابـه، ج 4، ص 11 و سـنن ترمذى، ج 5، ص 595 و كنزالعمال، ج 13، ص 166 حديث 36505 و ص 167 حديث 36508 وفرائد السحطين، ج 1، ص 209، باب 42، حديث 165 و 166 و 167 و مناقب ابن مغازلى، ص 156 تا 175، حديث 189 تا 212.
علاوه بر اين براى محبت ورزيدن به آن حضرت خواص و ويژگيهايى ذكر شده است كه مشابه آنها درمورد هيچ كس وارد نشده است از جمله اينكه:
1ـ 1ـ دوستى با على دوستى با خدا و رسول و كينه على "ع" كينه خدا و رسول است.
از ابـن عـبـاس روايـت شـده كـه روزى پـيامبر اكرم "ص" در حالى كه دست على "ع" را در دست داشـت خارج شد و فرمود: ''آگاه باشيد! هر كس كينه على در دل داشته باشد، كينه خدا و رسول را داشته است وهر كس على را دوست بدارد، خدا و رسولش را دوست داشته است''
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 109، حديث 36358.
پيامبر اكرم "ص" به على "ع" مى فرمود:
تـو در دنـيـا و آخـرت، سرورى دوست تو دوست من است و دوست من دوست خداست، دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست.
واى بر آنكه بعد از من با تو دشمنى كند.
يـا على! انت سيد فى الدنيا و سيد فى الاخرة حبيبك حبيبى و حبيبى حبيب اللّه و عدوك عدوى و عدوى عدو اللّه والويل لمن ابغضك بعدى
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 128.
و مى فرمود:
هر كس على را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس به او بغض بورزد بغض مرا به دل دارد.
يا على محبك محبى و مبغضك مبغضى
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 130 و الصواعق المحرقه، ص 197، حديث 17 و مناقب ابن مغازلى، ص 96 حديث 233.
1- 2ـ محبت على "ع" موجب سعادت است.
مـى فـرمـود: ''هـركس مرا و اين دو را "حسن و حسين "ع"'' و پدر و مادرشان را دوست بدارد، در قيامت هم رتبه من خواهد بود''
___________________________________
اسدالغابه، ج 4 ص 110.
و مى فرمود: ''هركس مى خواهد در مرگ و زندگى، همانند من باشد و در بهشت جاويدى كه خدا به من وعده داده است، ساكن شود، على بن ابى طالب را دوست بدارد''
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 128.
فرمود:.
اين جبرئيل است كه به من خبر مى دهد: سعادتمند واقعى كسى است كه على را در حيات وبعد از مرگش دوست داشته باشد، و شقاوتمند واقعى كسى است كه بغض على را در زمان حيات يا پس از مرگش در دل داشته باشد
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 145، حديث 36458.
ابـن عباس مى گويد: به پيامبر اكرم "ص" عرض كردم: يا رسول اللّه! آيا براى نجات از آتش چاره اى هست؟.
فرمود: آرى.
عرض كردم: آن چيست؟.
فرمود: حب على بن ابى طالب
___________________________________
تاريخ بغداد، ج 3، ص 161.
1ـ3ـ حب على "ع" عمل صالح است.
فرمود:.
محبت على بن ابى طالب سيئات را نابود مى كند، چنانكه آتش هيزم را،.
حب على بن ابيطالب ياكل السيئات كما تاكل النار الحطب
___________________________________
تاريخ بغداد، ج 4، ص 195 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 103، حديث 610.
و فرمود:.
سر لوحه نامه عمل مؤمن حب على بن ابى طالب است،
___________________________________
تـاريخ بغداد، ج 4، ص 410 و الصواعق المحرقه، ص 193، حديث 32 و مناقب ابن مغازلى، ص 243، حديث 290.
عنوان صحيفة المؤمن على بن ابى طالب.
1ـ4ـ بى حب على "ع" هيچ عملى پذيرفته نيست.
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
اگـر بـنـده اى هـزار سـال و هزار سال و هزار سال در بين ركن و مقام، خدا را عبادت كند، ولى با بـغـض عـلـى بـن ابـى طـالـب و خاندان من در پيشگاه خدا حاضر شود، خداوند او را به رو در آتش جهنم مى اندازد،.
لو ان عبدا عبد اللّه الف عام و الف عام و الف عام بين الركن و المقام ثم لقى اللّه عز و جل مبغضا لعلى بن ابيطالب و عترتى اكبه اللّه على منخريه فى النار
___________________________________
فـرائد السحطين، ج 1، ص 332، باب 61، حديث 257 و تا تاريخ دمشق، ج 1، ص 148، حديث 182.
و فرمود:
يـا عـلـى! اگـر امـت مـن چـنـان روزه بـدارند كه قامتشان كمانى شود و چنان نماز بخوانند كه جسمشان آب شود، ولى بغض تو در دل داشته باشند، خداوند به روى در آتششان مى افكند،.
يـا عـلـى لو ان امتى صاموا حتى يكونوا كالحنايا و صلوا حتى يكونوا كالا وتار ثم ابغضوك لاكبهم اللّه على وجوههم فى النار
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 1، ص 145، حديث 179.
1ـ 5ـ بغض على "ع" با حب رسول خدا جمع نمى شود.
فرمود:
على جان! دروغ مى گويد كسى كه فكر مى كند مرا دوست دارد ولى با تو كينه مى ورزد.
يا على من زعم انه يحبنى و هو يبغضك فهو كذاب
___________________________________
كـنـزالعمال، ج 13، ص 122، حديث 36392 و فرائدالسحطين، ج 1، ص 134، باب 22، حديث 96.
1ـ 6ـ بغض على "ع" با ايمان جمع نمى شود.
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
هـركـس گـمان مى كند به من و دين من ايمان آورده است، ولى به على "ع" بغض مى ورزد، دروغ مى گويد، او مؤمن نيست،.
من زعم انه آمن بى و ما جئت به و هو يبغض عليا فهو كاذب ليس بمؤمن
___________________________________
تاريخ دمشق ج 2 ص 210 حديث 712.
1ـ 7ـ بغض او كفر است.
پـيـامـبـر اكـرم "ص" فـرمـود: ''هـركس با بغض تو از دنيا رود، كافر از دنيا رفته است، ولى مانند مسلمانان اورا محاسبه مى كنند''
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 159، حديث 36491.
جا دارد كه روايت بالا را شكافته ژرفاى آن را دريابيم درباره نحوه محاسبه كفار در قيامت دونظريه هست:
نـظـر اول: ايـنـكه كفار به خاطر كفرشان مؤاخذه و عقاب مى شوند ولى به خاطر ترك اعمالى كه در اسـلام واجب است، مؤاخذه نمى شوند، همان طور كه به دليل ارتكاب اعمالى كه در اسلام حرام است، عقابى نمى بينند زيرا اين حسابرسى مخصوص كسانى است كه به كفر آلوده نباشند، وگرنه با وجود كفرهر گناهى كوچك مى نمايد.
نـظـر دوم: كـفـار هـم به دليل كفر و عدم اعتقاد صحيح مؤاخذه مى شوند، هم به موجب اعمال و كـردار، يعنى در بعد عقايد عقاب كفر را مى بينند و در حوزه اعمال به كيفر هر گناهى كه مرتكب شـده و هرواجبى كه ترك كرده اند، عقاب مى بينند طرفداران اين نظريه قاعده اى را تاسيس كرده مى گويند: الكفارمعاقبون على الفروع كما انهم معاقبون على الاصول، يعنى كفار همان طور كه به جرم انكار اصول دين عقاب مى شوند، به خاطر فروع دين هم عقاب مى بينند.
حديث ياد شده، كيفر كينه توزان على "ع" را بر اساس نظريه دوم، تبيين مى كند.
1ـ8ـ محبت على نشانه ايمان و بغض او نشانه نفاق است.
پيامبر اكرم "ص" به او فرمود:
لا يحبك الا مؤمن و لا يبغضك الا منافق،
___________________________________
سنن ترمذى، ج 5، ص 601.
جز مؤمن تو را دوست نمى دارد و جز منافق به تو بغض نمى ورزد.
او خـود مـى فـرمـود: ''بـه خـدا سوگند! پيامبر"ص" به من گفته است كه جز مؤمن مرا دوست نمى دارد وجز منافق به من بغض نمى ورزد''
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 120، حديث 36385 و ص 117، حديث 36529 فرائد السحطين، ج 1، ص 130، باب 22، حديث 92، 93، 95والصواعق المحرقه، ص 188، حديث 8.
و بـه هـمـيـن جـهـت بـود كه اصحاب مى گفتند: ''ما منافقان را از دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختيم''
___________________________________
الـمستدرك على الصحيحن، ج 3، ص 129 و اسدالغابه، ج 4، ص 110 و الصواعق المحرقه، ص 188، حديث 8 و كنزالعمال، ج 13،ص 106 حديث 36347.
آزار على، آزار رسول
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
هركس على را بيازارد مرا آزرده است.
من آذى عليا فقد آذانى
___________________________________
الـمستدرك على الصحيحن، ج 3، ص 129 و اسدالغابه، ج 4، ص 110 و الصواعق المحرقه، ص 188، حديث 8 و كنزالعمال، ج 13، ص 106 حديث 36347.
سب على، سب رسول
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
هركس به على بد بگويد، به من بد گفته است و هر كس به من بد بگويد به خدا بد گفته است و هر كس به خدا بد بگويد، خدايش به رو در آتش جهنم مى افكند
___________________________________
الـمـسـتـدرك عـلـى الـصحيحين، ج 3، ص 121 و الصواعق المحرقه، ص 190، حديث 18 و فرائد السحطين، ج 1، ص 302 باب 56حديث 241.
جدايى از على، جدايى از رسول
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
هـر كس از على "ع" جدا شود از من جدا شده و هر كس از من جدا شود از خدا جدا شده و هر كس از من جدا شود از خدا جدا شده است.
من فارق عليا فارقنى و من فارقنى فارق اللّه عزوجل
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 123 و فرائد السحطين، ج 1، ص 299، باب 55، حديث 8 و 237 و تـاريـخ دمـشق، ج 2، ص 268، حديث 796 و مناقب ابن مغازلى، ص 240، حديث 287 و 288 و مناقب خوارزمى، ص 105، حديث 109.
جنگ با على، جنگ با پيامبر
ابوهريره مى گويد: پيامبر اكرم "ص" على "ع" و فاطمه و حسن و حسين "ع" را ديد فرمود: هركس با شمابجنگد، من با او مى جنگم و هر كس با شما در صلح باشد با او در صلحم، انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم
___________________________________
مناقب ابن مغازلى، ص 65، حديث 90 و ص 50، حديث 73 و ذخائرالعقبى، ص 25.
پرچم هدايت
پيامبر اكرم "ص" به ابابرزة فرمود:
خـداونـد تـعـالـى دربـاره عـلـى بـن ابـى طـالـب "ع" به من فرموده است: او پرچم هدايت، نشانه ايمان، پيشواى دوستان خدا و پرتو روشنايى بخش همه كسانى است كه خدا را اطاعت مى كنند.
يـا ابـابرزة ان رب العالمين عهد الى عهدا فى على بن ابى طالب صلوات اللّه عليه وآله فقال: انه راية الهدى و منار الايمان و امام آوليائى و نور جميع من اطاعنى.
على و حق
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
على با حق است و حق با اوست، به هر طرف كه بچرخد،.
على مع الحق و الحق معه حيثما دار
___________________________________
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 119 و 124 و تاريخ بغداد، ج 14، ص 21.
حق و على
فرمود:
على به هر سوى بچرخد حق با اوست،.
الحق مع على حيث دار
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1 ص 177 باب 36 حديث 139.
على، حق و قرآن
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
عـلى با حق و قرآن است و حق و قرآن همراه على است، از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر به من برسند.
على مع الحق و القرآن و الحق و القرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا على الحوض
___________________________________
فـرائد الـسـحطين، ج 1، ص 177، باب 36، حديث 140 و تاريخ دمشق، ج 3، ص 153، حديث 1172.
على و قرآن
پيامبر اكرم فرمود:
على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من واردشوند.
على مع القرآن والقرآن مع علي لا يفترقان حتى يردا على الحوض
___________________________________
الـمـستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 124 والصواعق المحرقه، ص 191، حديث 21 و فيض القدير، 3564.
على به منزله كعبه
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
يا على! تو به منزله كعبه اى كه همه به سوى او مى آيند، ولى او به سوى كسى نمى رود،
___________________________________
اسدالغابه، ج 4 ص 31.
انت بمنزلة الكعبة تؤتى و لا تاتى.
و فرمود:
مثل على در ميان شما مثل همين كعبه است كه نگاه كردن به آن عبادت و حج آن واجب است.
مثل علي فيكم كمثل الكعبة المتسورة النظر اليها عبادة والحج اليها فريضة
___________________________________
تاريخ دمشق ج 2 ص 406 حديث 912 و مناقب ابن مغازلى ص 107 حديث 149.
على باب آمرزش
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
عـلـى بـاب آمـرزش اسـت، هـر كـس از اين باب داخل شود مؤمن است و هر كس از آن خارج شود كافراست،.
على باب حطة فمن دخل منه كان مؤمنا و من خرج منه كان كافرا
___________________________________
الصواعق المحرقه، ص 193، حديث 34.
ميزان ايمان
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
اى على! اگر تو نباشى پس از من مؤمنين شناخته نمى شوند.
لولاك يا على ما عرف المؤمنون من بعدى
___________________________________
كنزالعمال ج 13 ص 152 حديث 36477 و مناقب ابن مغازلى ص 70 حديث 101.
جدا كننده حق از باطل
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
اى على تو جدا كننده حق از باطلى.
انت الفاروق بين الحق والباطل،
___________________________________
فرائد السحطين ج 1، ص 39، باب 1، حديث 3 و ص 140، باب 24، حديث 102 و تايخ دمشق، ج 3، ص 157، حديث 1174.
نشانه ايمان
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
اى على! من تو را به عنوان نشانه اى بين خود و امتم قرار دادم، هركس از تو پيروى نكند كافر است.
جعلتك علما فيما بينى و بين امتى فمن لم يتبعك فقد كفر
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 489، حديث 1019.
مقسم بهشت و دوزخ
پيامبر اكرم "ص" به او فرمود: ''تو قسيم آتشى، انت قسيم النار''
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1، ص 325، باب 59، حديث 5 و 234 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 224، حديث 762 و الصواعق المحرقه، ص 195،حديث 40.
و آن حضرت خود مى فرمود: من قسيم آتشم، انا قسيم النار''
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 152، حديث 36475.
و فرمود: ''من قسيم آتشم روز قيامت به جهنم مى گويم: اين براى تو و اين براى من يا: اين را بگير واين را رها كن''
___________________________________
تاريخ دمشق ج 2 ص 2423 حديث 761 تا 763 و فرائد السحطين، ج 1 ص 289 تاب 54 حديث 228.
قـسـيـم در ايـن سـه روايت به معناى مقاسم است، يعنى هر يك از دو نفرى كه چيزى را بين خود قـسـمـت مـى كنند بنابراين وقتى مى گوييم على "ع" قسيم آتش است، يعنى آن حضرت و جهنم، مـردم را بـيـن خـودتقسيم مى كنند پس منظور از اين روايات اين است كه ذات مقدس علوى، در مـقابل جهنم است، يعنى همان طور كه بعضى از مردم نصيب آتش جهنم مى شوند، گروهى ديگر سهم على بن ابى طالب "ع" مى شوند بنابراين مى توان گفت: على "ع" بهشت مجسم است.
نـكـته ديگرى كه از روايت سوم برمى آيد اين است كه اختيار اين تقسيم با على "ع" است زيرا اوست كـه بـه جـهنم مى گويد چه كسى را بگيرد و چه كسى را رها كند همچنين پيامبر اكرم "ص" به او فرمود: تو تقسيم كننده بهشت و جهنمى، انت قسيم الجنة والنار
___________________________________
الصواعق المحرقه، ص 195، حديث 40.
قـسـيـم در ايـن حـديـث به معناى قاسم است، يعنى كسى كه چيزى را قسمت مى كند ظاهر اين حـديث آن است كه على "ع" بهشت و جهنم را بين افراد قسمت مى كند، ولى در حقيقت، نيازى به ايـن تـقـسـيم نيست بلكه وجود آن حضرت خود معيار قسمت است، يعنى على "ع" ملاك و ميزان بـهـشـتـى بودن است هر كس تا زمانى بهشتى است، كه از وجود مقدس علوى منحرف نباشد ولى هنگامى كه منحرف شد و باآن وجود پاك سازگارى نداشت، هيزم خشكى است كه جز سوختن در آتش جهنم به كارى ديگر نمى آيد پس مفاد اين حديث نيز با سه حديث گذشته يكسان است و مفاد همه آن است كه: على "ع" خود بهشت مجسم و معيار بهشتى بودن افراد است.
جواز عبور از صراط
پيامبر اكرم "ص" فرمود: ''تا على "ع" براى كسى جواز ننويسد، از صراط عبور نمى كند''
___________________________________
مناقب ابن مغازلى، ص 242، حديث 289 و ذخائر العقبى، ص 71.
رستگارى در پيروى از على
پيامبر اكرم "ص" در حالى كه به على "ع" اشاره مى كرد، فرمود:
قسم به آنكه جان من در دست اوست، اين و شيعيانش در قيامت رستگارند.
والذى نفسى بيده ان هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامة
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1، ص 156، باب 31، حديث 118 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 344، حديث 853 و 856 و 858.
پيروان على در بهشتند
پيامبر اكرم "ص" به او فرمود:
تو و شيعيانت در بهشتيد.
انت و شيعتك فى الجنة
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 345، حديث 853.
حزب رستگار
پيامبر اكرم در حالى كه به على "ع" اشاره مى كرد، فرمود:
او و حزبش رستگارند.
هذا و حزبه المفلحون
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 347، حديث 854.
پيروان على، پسنديده و راضى
او خود فرمود:
رسـول خـدا "ص" به من خبر داده كه من و شيعيانم در حالى محشور مى شويم كه ما از خدا راضى وخدا از ما راضى است،.
ان خليلى "ص" قال يا على انك ستقدم على الناس و شيعتك راضين مرضيين
___________________________________
كنزالعمال ج 13 ص 156 حديث 36483.
مـشـابـه ايـن تـعـبـير در قرآن شريف نيز وارد شده است: در سوره بينه در تعريف بهترين خلايق مى فرمايد: رضى اللّه عنهم و رضوا عنه، يعنى: خدا از ايشان راضى است و ايشان از خدا راضى است.
در ذيـل ايـن آيـه نـيـز روايـاتـى از رسـول اكرم نقل شده است كه به مقتضاى آنها، منظور على و شـيعيانش هستيد اين مقام كه خدا از انسان راضى و انسان از خدا راضى باشد از مراتب عالى كمال انـسـانـى است، جنانكه قرآن شريف آن را مخصوص نفوس مطمئنه كه با تكيه به ياد خدا به آرامش رسيده از اضطراب عالم كثرت آسوده اند، برشمرده مى فرمايد: يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضية مرضية.
ياد على عبادت است
قال رسول اللّه "ص": ذكر علي عبادة
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 408، حديث 914 و مناقب ابن مغازلى، ص 206، ص 243.
نگاه به چهره على عبادت است
از عايشه روايت شده است كه مى گفت: ''پدرم را ديدم كه زياد به چهره على "ع" نگاه مى كند به او گفتم: اى پدر چرا تو اين اندازه به چهره على "ع" مى نگرى؟''.
بـه مـن گـفـت: ''دخـترم از رسول خدا "ص" شنيدم كه مى فرمود: نگاه كردن به چهره على "ع" عبادت است''
___________________________________
تـاريـخ دمـشـق، ج 2، ص 391، حديث 894 تا 911 و الصواعق المحرقه، ص 190، حديث 15 و مناقب ابن مغازلى، ص 206، حديث 244 تا 254.
ياد على عبادت است
قال رسول اللّه "ص": ذكر علي عبادة
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 408، حديث 914 و مناقب ابن مغازلى، ص 206، ص 243.
نگاه به چهره على عبادت است
از عايشه روايت شده است كه مى گفت: ''پدرم را ديدم كه زياد به چهره على "ع" نگاه مى كند به او گفتم: اى پدر چرا تو اين اندازه به چهره على "ع" مى نگرى؟''.
بـه مـن گـفـت: ''دخـترم از رسول خدا "ص" شنيدم كه مى فرمود: نگاه كردن به چهره على "ع" عبادت است''
___________________________________
تـاريـخ دمـشـق، ج 2، ص 391، حديث 894 تا 911 و الصواعق المحرقه، ص 190، حديث 15 و مناقب ابن مغازلى، ص 206، حديث 244 تا 254.
على بر مسلمانان
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
حق على بر هر مسلمانى، همانند حقى است كه هر پدرى بر فرزندش دارد.
حق علي على كل مسلم حق الوالد على ولده
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1، ص 295، باب 55، حديث 234 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 271، حديث 797 تا 799 و مناقب ابن مغازلى، ص 47،حديث 70.
اطاعت از على
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
هـركـس از مـن اطـاعـت كـنـد، از خدا اطاعت كرده و هر كس از على اطاعت كند از من اطاعت كـرده هـر كـس مـن را نـافـرمانى كند، از خدا نافرمانى كرده است و هركس على را نافرمانى كند، مرا نافرمانى كرده است،.
مـن اطـاعـنـى فـقـد اطـاع اللّه و مـن اطاعك اطاعنى، و من عصانى فقد عصى اللّه و من عصاك فقد عصانى
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 266، حديث 793 تا 795.
رازدار رسول خدا
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
راز دار من على است.
صاحب سرى على بن ابيطالب
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 311، حديث 822.
و عايشه از پدرش نقل مى كند كه على "ع" رازدار رسول خدا "ص" بود
___________________________________
مناقب ابن مغازلى، ص 73، حديث 108.
على، سر پيامبر
فرمود:
على نسبت به من همانند سر است در بدن.
على منى مثل راسى من بدنى
___________________________________
مـناقب ابن مغازلى، ص 92، حديث 135 و 136 و فيض القدير، ج 4، ص 357 و الرياض النضره، ج 2، ص 105.
القاب على
يكى از معيارهايى كه مى توان براى تعيين خليفه رسول خدا "ص" به آن اعتماد كرد عناوين و القابى اسـت كـه پـيـامـبر اكرم "ص" در زمان حيات خود به افراد داده است به طورى كه از كتب اخبار و حـديـث اسـتفاده مى شود، هيچ يك از اصحاب پيامبر اكرم "ص" به اندازه اميرالمؤمنين على "ع" به دريـافـت القاب بلند وعناوين عالى مفتخر نبوده اند از جمله عناوينى كه پيامبر اكرم "ص" در زمان حيات خويش به على "ع" اعطا كرده است، مى توان به موارد ذيل اشاره كرد.
30ـ 1ـ صديق،
___________________________________
كنزالعمال، ج 13، ص 164.
30ـ 2ـ صديق اكبر،
___________________________________
سـنـن ابن ماجه، ج 1، ص 44، باب 11، حديث 120 و فرائد السحطين ج 1، ص 248، باب 48، حديث 192.
30ـ 3ـ سيدالعرب.
روزى رسـول اكـرم "ص" بـه عـايـشـه فـرمـود: ''اگـر مـى خـواهـى سيد و آقاى عرب را ببينى بـه عـلـى بن ابى طالب نگاه كن'' عايشه عرض كرد: اى پيامبر خدا مگر سيد عرب تو نيستى فرمود: ''من آقاى نسل بشرم و على آقاى عرب است''
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 261، حديث 787 تا 792 و الصواعق المحرقه، ص 188، ج 4.
30ـ 4ـ سيد المسلمين و امام المتقين
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1 ص 141 باب 25 حديث 104.
30ـ 5ـ سيد المؤمنين و امام المتقين و قائد الغرالمحجلين.
يعنى: آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور "در قيامت".
پـيامبر اكرم "ص" فرمود: در شبى كه به معراج رفتم، درباره على بن ابى طالب سه چيز به من وحى شد: او آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور "در قيامت" است
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1 ص 143 باب 25 حديث 107.
30ـ 6ـ يعسوب المؤمنين، رئيس مؤمنان
___________________________________
تـاريخ دمشق، ج 2، ص 260، حديث 785 و كنزالعمال، ج 119، حديث 2 و 36381 و الصواعق المحرقه، ص 193، حديث 37.
30ـ 7ـ اميرالمؤمنين،
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 259، حديث 783.
30ـ 8ـ سيد شباب اهل الجنه،
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 260، حديث 786.
تـوضـيـح: بـه طورى كه از احاديث استفاده مى شود، اهل بهشت همگى جوان هستند، يعنى پيران نـيـز هـنـگـام ورود بـه بهشت جوان مى شوند بنابراين اگر كسى سيد جوانان بهشتى باشد، به اين معناست كه سيد و آقاى تمام اهل بهشت است.
30ـ 9ـ خير البرية، بهترين مخلوقات
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1، ص 154، باب 31، حديث 116.
ايـن لـقـب تـا آنـجـا بـراى عـلـى بـن ابـى طـالـب "ع" مـشـهـور شده بود كه وقتى اصحاب او را مى ديدند، مى گفتند: قد جا خير البرية، يعنى بهترين مخلوقات آمد
___________________________________
فـرائد الـسـحـطين، ج 1، ص 156، باب 31، حديث 118 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 442، حديث 958.
30ـ 10ـ حجت خدا.
پيامبر اكرم "ص" فرمود:
من و على حجت خدا بر بندگان او هستيم.
انا و على حجة اللّه على عباده
___________________________________
تاريخ دمشق، ج 2، ص 273، حديث 800 تا 804 و مناقب ابن مغازلى، ص 45، حديث 67.
30ـ 11ـ وزير پيامبر.
انـس بـن مـالـك مـى گـويـد: ''هـنـگـامى كه سوره نصر نازل شد، ما فهميديم اين سوره خبر از وفـات پـيـامبر "ص" مى دهد به سلمان فارسى گفتيم: از پيامبر اكرم "ص" بپرسد كه پس از او چه كـسـى مـرجـع وپـناهگاه ما خواهد بود، و چه كسى را بيش از همه دوست مى دارد سلمان خدمت حضرت رسيد و اين مطلب را از او پرسيد حضرت روى برگردانده پاسخ نداد سلمان دوباره پرسيد باز هم حضرت روى برگردانده پاسخ نفرمود سلمان ترسيد پيامبر خدا "ص" را ناراحت كرده باشد از ايـن رو ديگر چيزى نگفت پس از مدتى پيامبر اكرم "ص" به سلمان فرمود: مى خواهى جواب سؤالت را بـدهـم؟
عـرض كـرد: يـارسول اللّه! من ترسيدم شما را خشمگين كرده باشم فرمود: نه بدان كه برادرم، وزيرم، خليفه و جانشينم در خاندانم، بهترين كسى كه پس از من به جا مى ماند و دينم را ادا مى كند و وعده هايم را جامه عمل مى پوشد، على بن ابى طالب است''
___________________________________
تـاريـخ دمشق، ج 1، ص 130، حديث 155، مشابه اين مضمون در احاديث شماره 157 و 158 وارد شده است.
امـيـرالـمؤمنين على "ع" در مواردى خود به اين فضيلت اشاره كرده مى فرمود: ''من برادر و وزير پـيـامـبـر خدايم هيچ كس پيش از من اين را نگفته و پس از من نيز كسى نخواهد گفت، مگر آنكه دروغگو باشد''
___________________________________
فرائد السحطين، ج 1، ص 311، باب 57، حديث 249 و ص 315 باب 58، حديث 250.