بخش 4
بیانات در دیدار با اعضای بعثه ی حج ، به همراه حجة الاسلام والمسلمین محمّدی ری شهری ، نماینده ی ولّی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی ( 23/4/1370هـ . ش . ) هرچه شد ، به تفضل و عنایت حضرت حق بود تشکر صمیمانه از خدمتگزاران حج برنامه ریزی باید اصولی و عمومی و کلان باشد باید ببینیم حج از ما چه می طلبد فرهنگ و اخلاق و رفتار مردم ما باید برای حجاج دیگر الگو باشد در ایام حج ، تأثیرات زیادی می شود روی ذهنها گذاشت امام روی نماز جمعه و حج خیلی تکیه می کردند یکی از کارهای اساسی ، رفع جدی نقایص بیانات در دیدار اعضای برگزار کننده ی #171; کنگره ی حج #187; ( 16/2/1371هـ . ش . ) همه باید خداوند متعال را شاکر باشیم ما نمی توانیم همه ی خصوصیات حج را کشف و بیان کنیم خودسازی ؛ مقدمه و شرط دیگرسازی و جهان سازی حج ، یک هجرت است درحج ، عبودیت را در خود تقویت کنیم ارتباط امام با خدا ؛ یکی از عوامل پیروزی
80 |
بيانات در ديدار با اعضاي بعثه ي حج ،
به همراه حجة الاسلام والمسلمين محمّدي ري شهري ،
نماينده ي ولّي فقيه و سرپرست حجاج ايراني
( 23/4/1370هـ . ش . )
بسم الله الرّحمن الرّحيم
هرچه شد ، به تفضل و عنايت حضرت حق بود
در ابتدا بايد به ناتواني و عجز خودمان از اداي شكر حضرت باري تعالي اعتراف كنيم ، كه هرچه شد ، به تفضل و عنايت حضرت حق بود . هميني هم كه خداي متعال بحمدالله مردان لايق و كارآمدي را بر اداره ي اين مراسم برانگيخت ، خود از الطاف باري تعالي بود . واقعاً به مردم ما يك عيدي داده شد و دست شفايي از سوي مركز غيبي لطف و رحمت ، و از طرف وليّ عصر ( ارواحنافداه ) بر سر اين مردم كشيده شد ، كه بعد از رحلت امام بزرگوار ، واقعاً اين مردم سزاوار بودند كه چنين لطفي از طرف پروردگار به آنها بشود . گمان من اين است كه روح مبارك امام هم از آنچه كه پيش آمد ، خشنود است .
ماها مي دانيم ، برادران دست اندركار هم همه مي دانند كه ايشان در سال آخر حيات نوراني و مباركشان ، خيلي به فكر حج بودند و خيلي مايل بودند كه اين مسأله انجام بشود . البته مقدر نبود كه اين كار در حيات آن بزرگوار انجام بشود ، ولي بحمدالله در اين زمان شد ؛ خدا را سپاسگزاريم . خودمان را كوچكتر از آن مي دانيم كه در اين باران رحمت الهي ، براي خويش كمترين نفعي قايل باشيم . اميدواريم كه خداوند اين زحمات فراوان را از شماها قبول كند و فضل و رحمت خود را همواره بر سر اين مردم مستمر و جاري بدارد .
81 |
تشكر صميمانه از خدمتگزاران حج
واجب و لازم است كه من به عنوان يك فرد كوچك و خدمتگزار ، از
برادران عزيزي كه در اين كار از جان و فكر و وجود خودشان مايه گذاشتند
و در اين خدمت بزرگ همگاني نقش ايفا كردند ، صميمانه تشكر كنم ؛ از برادر
عزيزمان جناب آقاي ري شهري ، تا بقيه ي آقايان علمايي كه تشريف دارند ، جناب
آقاي جماراني ، تا برادران حج و زيارت ، جناب آقاي رضايي ، و ساير كساني
كه به نحوي دست اندركار اين قضيه بودند ؛ هم در بخش اداري و تشكيلاتي و
سياسي و مديريتي و تداركاتي ـ كه بخش واضح و بارزي است ـ و هم در بخش
آن ظرافتها و محتواهاي بسيار مؤثر ـ اگرچه در ميدان ارزيابي كم نمود است ـ و
نيز آن كساني كه همفكري كردند ، آن كساني كه كارهاي زحمتدار را انجام دادند ـ كه جناب آقاي پورنجاتي به بعضي از آنها اشاره كردند ـ همچنين كساني كه آن نوشته ها
را منتشر كردند ، آن عكس مبارك حضرت امام ( قدس سره ) را كشيدند ـ كه جناب آقاي
ري شهري براي من نقل كردند ، حدود دوازده روز ، و هر روز چندين ساعت ،
يك نفر در آن فضاي بسته خودش را مصروف اين معنا مي كرد ، تا اين عكس را
زيبا از كار دربياورد و جلوي چشم مردم رهگذر قرار دهد ـ كساني كه آن
پلاكاردها و تابلوها را درست كردند ، آن ماكت قدس را ساختند ، و خلاصه اين كه
نوشتند ، كشيدند ، ساختند ، پرداختند ، واقعاً ميليونها لحظه ي فعال دست به هم دادند ، هزاران فكر صائب و هزاران نيروي مفيد در كنار هم قرار گرفتند ، تا توانستند اين محصول را براي عالم اسلام فراهم كنند . خدا را شكر مي كنيم و شماها را سپاس مي گوييم .
اميدواريم كه هر كدامتان هر مقداري كه تلاش داشتيد ـ كه خداي متعال به آن اعلم و اعرف است و ما كوچكتر از آن هستيم كه بخواهيم در اين زمينه ها اظهار اطلاع بكنيم ؛ شما خودتان بهتر از ما مي دانيد ـ ان شاءالله خداوند به شما پاداش بدهد و توفيقاتتان را اضافه كند و از شما قبول نمايد .
82 |
برنامه ريزي بايد اصولي و عمومي و كلان باشد
آن چيزي كه من مفيد مي دانم عرض بكنم ، اين است كه حج حادثه يي است كه هر سال يك بار اتفاق مي افتد ؛ اما از آن حوادثي است كه مي سزد اگر يك سال يك جمع عاقل ، عالم ، هوشمند و توانا ، براي آن چند روز برنامه ريزي و تلاش كنند . بله ، من اين حرف را كه در گزارش آمده بود ، قبول دارم كه برنامه ريزي خوب ، در صحنه ي عمل خودش را نشان مي دهد ؛ اگرچه هيچ سالي را با سال ديگر نمي شود مقايسه كرد و هر سالي مسايل خودش را دارد . امسال مسايل خاصي بود ، شكل خاصي بود و مهره هاي سياستهاي جهاني ، تركيب خاصي داشتند . شما از اين فرصت استفاده كرديد و اين حضور را به اين شكل نشان داديد ؛ سال ديگر نمي دانيم كه چگونه است . اين طور نيست كه هر سالي قطعاً بتواند الگوي سال ديگر بشود ؛ نه ، ممكن است سال بعد حادثه ي كوچك يا بزرگي اتفاق پيدا كند كه كل هندسه ي اين صحنه و عرصه ي ترسيم شده را عوض كند . آنوقت اين مجموعه ، مركز و شعاع ديگري پيدا خواهد كرد . برنامه ريزي بايد اصولي و عمومي و كلان باشد . البته اگر جزييات هم فرض بشود ، خوب و لازم است ؛ منتها بايد با آن حالت بلندنظري باشد ، تا انسان بتواند هر شرايطي را به خدمت بگيرد .
بايد ببينيم حج از ما چه مي طلبد
آنچه كه مهم است ، اين است كه ببينيم حج از ماچه مي طلبد . ماامروزحكومت اسلامي هستيم ؛ ادعاي ما اين است . ما معتقديم كه حج ، جا و ميدان ماست . اين ميدان ، باعظمت است . معلوم است كه عظمت اين ميدان ، همان يكي ، دو ميليون آدمي كه آن جا هستند ، نيست ؛ بلكه كل دنياي اسلام است ؛ چون هر كدام به شهرها ، كشورها و خانه هاي خودشان مي روند و خبري از حج مي برند . پس ، شما از اندونزي تا اروپا را زير پوشش گرفته ايد .
مسلمانان همه در حج بودند و شما آن جا حضور داشتيد . اگر شما در حج كه هستيد ، بتوانيد آن كاري را كه وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ ( 1 ) ايجاب مي كند ، انجام بدهيد ، تمام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 78
83 |
دنياي اسلام را زير پوشش گرفته ايد . كاري انجام شده ، كه با هيچ وسيله ي ديگري
آن كار امكان ندارد . يعني اگر ما روزنامه يي داشته باشيم و بتوانيم آن را درِ خانه ي اين تعداد آدم در سراسر دنيا بفرستيم ، نمي تواند آن اثري را داشته باشد كه حضور اين جمع و تشكيل اين جماعت و ديدن اشخاص و ابدان شماها براي آنها ممكن است اين اثر را بگذارد . اين ، يك چيز ديگر است ؛ بخصوص كه منطقه ، منطقه ي عجيبي است . آن جا زمينها متبرك است . هر كس وارد مكه و مدينه مي شود ، به نظر من اول بايد خم بشود و آن زمينها را ببوسد . اين جا ، جاهايي است كه كف پاي پيامبر ، كف پاي اميرالمؤمنين ، كف پاي فاطمه ي زهرا ( عليها السلام ) ، كف پاي سلمان به همين زمينها خورده است . اين واديهاي مختلف مكه ، اين شِعبها ، اين مراكز گوناگون در مدينه و در مكه ، تقدس بسياري دارد . اصلا محوطه ، محوطه ي عجيبي است ؛ مثل اين كه از عالم ديگري آورده اند و در اين دنياي ما گذاشته اند ؛ براي ما اين گونه است . از يك طرف ، چنين جايگاهي وجود دارد ؛ از طرف ديگر ، اين شماييد كه بايد وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ ( 1 ) باشيد . بايد از حالا برنامه را بر اين اساس بريزيد .
اين مراسم برائت ، مراسم بسيار مهمي است . واقعاً گل سرسبد جماعي حج ما همين مراسم برائت است . هر مجموعه ، آرم و شعاري دارند ؛ آرم ما هم اين است ؛ ليكن همه چيز ، اين نيست . ما بايد خودمان را براي پاسخ صحيح و مناسب به هر سؤال احتمالي كه بر زبانها بيايد و احياناً بعضي بر زبانها نيايد ، ولي از ما وجود دارد ، آماده كنيم و آن پاسخها را به صورت جزوه ، كتاب ، انسانِ آماده ي به حرف ، و تماسهايي كه بايد گرفته بشود ، حاضر كنيم .
فرهنگ و اخلاق و رفتار مردم ما بايد براي حجاج ديگر الگو باشد
امسال من داعي بيشتري بر استطلاع از مسايل حج داشتم و زياد سؤال مي كردم . براي من از معنويت حجاج ايراني در حج تعريف مي شد ؛ شايد سالهاي ديگر هم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 78
84 |
همين طور بوده است . برادران نقل مي كردند كه نيمه شبها عده ي زيادي از ايرانيها در گوشه و كنار مسجدالحرام و يا در عرفات ايستاده بودند و نماز شب مي خواندند ، يا حال توجه داشتند . اينها خيلي مهم است . من خودم در حج مجموعه يي را ديدم كه يك حال معنوي داشتند . وقتي فهميدم متعلق به كدام كشورند ، در احساس و درك من نسبت به مردم آن كشور اثر گذاشت . سالها هم گذشته ، اما اين قضيه از يادم نمي رود .
ما در حج بايد بتوانيم فرهنگ و اخلاق و منش و رفتار مردم خودمان را طوري بكنيم كه اينها الگو بشوند و كساني كه نگاه مي كنند ، يادشان نرود ؛ لااقل چيزهاي برجسته يي را از ايرانيها بگيرند . اين شايد در مواردي ، اثرش از آن سوءظن بيشتر باشد . اين قدمي نيست كه بگويم برداشته بشود ، تا شما بگوييد كه كار ما نيست ؛ نه ، همان مقداري كه مربوط به حج است ، بايد انجام بگيرد . بنابراين ، از ديدگاه تأثير بر روي ملتهاي مسلمان ، اين مسأله ي اساسي و مهم وجود دارد .
در ايام حج ، تأثيرات زيادي مي شود روي ذهنها گذاشت
اما از ديد همان صدوبيست هزار نفري هم كه خودمان برمي داريم مي بريم يك مسأله ي مهم است . صدوبيست ، سي هزار ، صدوپنجاه هزار ، ان شاءالله در آينده دويست هزار نفر زن و مرد و پير و جوان را براي مدت بيست يا بيستوپنج روز ، در حساسترين مناطقي كه مي شود انسان حرفي را مؤثر در ذهنها فرو كند ، به ما مي سپارند . اين ، فرصت بسيار استثنايي و خيلي عجيبي است . وقتي كه يك مشت آدم را در مدت يك هفته به اردويي مي برند ، مي گوييم براي تأثيرگذاري عجب ميدان خوبي است . اين اردوي صدوپنجاه هزار نفري را به دست ما سپرده اند و ما داريم آنها را مي بريم ؛ تأثيرات زيادي مي شود روي ذهنها گذاشت . بحمدالله ما سرمايه هاي گرانقدري هم داريم ؛ آقايان اهل علم ، صاحبان فكر ، صاحبان زبانها يا روشهاي مؤثر . با اين ديد نگاه كنيم كه ما يك عده را به اردو برده ايم و مي خواهيم روي اينها اثر بگذاريم ، و وقتي كه برمي گردند ، منقلبشان كرده باشيم ؛ كه حج هم اصلا براي منقلب شدن است . حج بايد ما را معنوي كند . وقتي برمي گرديم ، واقعاً بايد معنوي شده باشيم . هر كس برمي گردد ،
85 |
بايستي كأنه از عالم معنا و از بهشت برگشته باشد . افراد بايد چنين حالتي داشته باشند . براي اين هم بايستي برنامه ريزي مفصلي بشود . . . .
ما بايد از همه ي مظاهر و ظواهر و شعاير حج استفاده بكنيم . مثلا ببينيم در عرفات چه استفاده يي مي توان كرد . منظورم صرفاً استفاده ي سياسي نيست . البته بخشي از آن ، استفاده ي سياسي و انقلابي است و هرچه مي شود ، بايد استفاده كرد . يا مثلا در مني ، يا در خود مكه ، يا در مدينه ، چه استفاده يي مي توان كرد . در بحبوحه ي اعمال حج ، چه استفاده هايي مي توان كرد . بعد از ايام حج ـ كه يك مقدار فراغت و آرامش هست و احساسات مردم فروكش كرده و دنبال كارهاي متفرقه اند ـ چه استفاده هايي مي توان كرد . يعني ما بايد براي دانه دانه ي اينها برنامه داشته باشيم . نمي گويم كه از امسال تا سال آينده اين برنامه ها تنظيم بشود ؛ اما هدف و جهت بايد اين باشد .
امام روي نماز جمعه و حج خيلي تكيه مي كردند
جمهوري اسلامي حج را شناخت . اين ، بصيرت امام بود . امام درست در سربندهاي اساسي انگشت گذاشته بود . در اسلام خيلي واجب وجود دارد ، روزه هم يك واجب اساسي است ؛ اما امام روي نماز جمعه و روي حج ـ يعني آن بخشهاي حساس و سربندهاي مهم ـ خيلي تكيه كرد و دايم از سال اول نسبت به حج حرف داشت و پيام مي داد . البته من يادم است كه ايشان از قبل هم ـ يعني سال 41 ـ به حجاج پيام مي دادند . بعد از آن مبارزات اوليه ي مربوط به انجمنهاي ايالتي و ولايتي ، و بعد از آن كه دولت انجمنها را قبول كرد ، فاصله يي شد . در اين فاصله كه بين زمستان تا فروردين بود ، حادثه ي مدرسه ي فيضيه واقع شد ، كه فاصله ي تلخي بود ؛ تحرك بود و تلاش بود و خطر ، و ما نمي دانستيم كه چه كار مي خواهد بشود . من يادم است كه يك شب به همراه مرحوم آقاي شيخ علي حيدري نهاوندي ـ از شهداي حزب جمهوري اسلامي ـ و دو نفر ديگر خدمت امام رفتيم ، تا پيشنهادهايي كه راجع به حج به ذهنمان مي رسيد ، با ايشان در ميان بگذاريم . يكي از پيشنهادهاي ما اين بود كه به مناسبت موسم حج ، خوب است پيامي از جانب ايشان صادر شود ؛ اما ايشان گفتند كه من نوشته ام ! معلوم شد كه ايشان
86 |
براي حج اعلاميه نوشته اند و فرستاده اند . يعني در سال 41 كه هنوز اول مبارزات بود و هيچ خبري نبود ، ايشان آن مواقع اساسي دين را شناخته بودند و به آن اهميت مي دادند . . . .
يكي از كارهاي اساسي ، رفع جدي نقايص
شنيدم كه بحمدالله بازرسيها و گزارش گيريهاي خوبي هم انجام گرفته است . بخشهاي گوناگون قاعدتاً نواقصي داشتند ؛ هيچ كاري بي نقص نيست . يكي از كارهاي اساسي كه ان شاءالله بايستي خود جناب آقاي ري شهري و برادران همكار ايشان دنبالش بروند ، رفع جدي نقايص است . ببينيم در كدام بخش ، كجاي كار نقيصه وجود داشته است ، آن نقيصه را بايد برطرف بكنيم ؛ هيچ ملاحظه كاري هم نبايد انجام بگيرد . در اين بخش ، اين برنامه ريزي شده بود ، اين مديريت بود ، اين نقص را داشت ؛ به هر قيمتي كه هست ، بايد اين نقص را برطرف بكنيم ، تا ان شاءالله روزبه روز كامل بشود .
من مجدداً روي نوشته و جزوه و كتاب تكيه مي كنم . . . . بايد كتابها و جزوه هايي نوشته بشود ، پاسخهايي روشن به سؤالهاي مقدر داده بشود ؛ هر روز هم سؤالي وجود دارد . بعضي از سؤالها هميشه تكرار مي شود ؛ ليكن بعضي از سؤالها موسمي و وابسته ي به حوادث جاري است . بايستي اين سؤالها با بهترين بيان ، با زيباترين ترجمه و با چاپ مناسب آماده شود و در اختيار باشد و ان شاءالله در آن جا داده بشود .
بار ديگر از جناب آقاي ري شهري و بقيه ي برادران عزيز كه واقعاً همه زحمت كشيدند و من از مجاري اموري كه هست ، بي اطلاع نبودم ـ هم در خلال كار مي فهميدم ، هم بعداً برادراني كه آمدند ، نقل كردند ـ مي دانم كه چه قدر بيدارخوابي ، چه قدر زحمت ، چه قدر تلاش انجام گرفته ، تا آن كه اين كار به اين خوبي بحمدالله ظاهر شد . از همه ي آنها صميمانه تشكر مي كنم و اميدوارم كه خداي متعال خودش همه ي شما را مأجور و مثاب و موفق بدارد .
وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُه
87 |
بيانات در ديدار اعضاي برگزار كننده ي « كنگره ي حج »
( 16/2/1371هـ . ش . )
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ
همه بايد خداوند متعال را شاكر باشيم
خيلي خوش آمديد برادران و خواهران عزيز و مسؤول در اين امر عظيم و
اين تكليف الهي بزرگ . همه ي ما بايد خداوند متعال را شاكر باشيم كه بحمدالله
اين توفيق را بار ديگر به ملت ما ارزاني فرمود كه بتوانند در موسم عظيم حج و
در محشر بزرگ مسلمين عالم ، در جايگاه مناسب خود قرار بگيرند و قيام و دعوت به حق كنند و قولا و عملا ، راه را براي مسلمانان عالم ، روشن و واضح كنند . اين ، توفيق بزرگي ست كه انقلاب به ما ارزاني داشت . رهبري آن انسان بزرگ زمان ما و آن بقيّه ي اولياي خدا و قدرت معنوي او و عنايات الهي و توجهات وليّ عصر ، ارواحنافداه ،
اين توفيق را به ملت ايران بخشيد ؛ و بحمدالله دوباره از سال گذشته ، اين توفيق به ملت
ايران داده شد .
ما نمي توانيم همه ي خصوصيات حج را كشف و بيان كنيم
در باب موضوع حج ، مطالب زيادي در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب از زبان امام بزرگوار ( قدس سره ) ، و ديگر صاحبان معرفت شنيده و خوانده ايم . لكن حقيقت اين است كه حج ، از آنچه كه گفته ايم و شنيده ايم ، باز هم بزرگتر است ؛ و ابعاد مختلف اين تكليف و واجب الهي آن چنان است كه اگر سالها درباره ي آن فكر و عمل كنيم و بياموزيم و به
88 |
ديگران ياد بدهيم ، باز هم بعيد است كه توانسته باشيم همه ي خصوصيات اين واجب بزرگ را كشف و بيان كنيم . ما به قدر توان و ظرفيت خودمان چيزي مي فهميم و چيزي مي گوييم و چيزي عمل مي كنيم .
خودسازي ؛ مقدمه و شرط ديگرسازي و جهان سازي
دو نكته ي اساسي در حج هست ، كه يكي مربوط به شخص هر زاير و هر حاجي است ، و يكي هم مربوط به مجموعه ي مسلمين و سياست دنياي اسلام و جهتگيري امت اسلامي ست . نكته ي اول ، از اين جهت حايز اهميت است كه اگر آن نباشد ، كار دوّمي هم چندان درست نخواهد انجام گرفت . كار سياسي و فرياد سياسي ، در دنيا زياد است . آن فريادي كه در دلها اثر مي كند ، جوامع را عوض مي كند ، دشمن را حقيقتاً مي ترساند و راه را واقعاً روشن مي كند ، فريادي ست كه از روي ايمان و از دلِ با تقوا و از انسان عاملِ صالح ناشي شده باشد ؛ همان طور كه در انقلاب اسلامي ايران مشاهده شد . پس ، خودسازي ، مقدمه و شرط اساسي براي ديگرسازي و جهان سازي و ايجاد تحول و پيمودن راههاي دشوار است . لذاست كه در آيات كريمه ي حج ، از ذكرالله و استغفار و بازگشت به خدا ، مكرر سخن رفته است .
حج ، يك هجرت است
حج ، يك هجرت است . هجرت از خود ماست ؛ هجرت از منيّت ماست ، هجرت از آن زنداني ست كه ما را احاطه كرده ، و گوهر يكدانه ي بي نظير انساني را در وجود ما مخفي و پنهان نگه داشته است . حج ، هجرت از خودپرستي هايي ست كه از هوا و هوس ناشي مي شود ؛ هجرت از خودخواهيهايي ست كه ما را از خدا دور مي كند ؛ هجرت از طبقه بندي ها و مرزبندي هايي ست كه زندگي انسانها را از هم جدا مي كند و فقير و غني ، شريف و وضيع ، بزرگ و كوچك ـ بر طبق معيارهاي عاميانه ي مردمي ـ را به هم نزديك مي كند و در كنار هم قرار مي دهد ، و وجه مشترك همه ي انسانها ، يعني عبوديت را در همه زنده مي كند .
89 |
درحج ، عبوديت را در خود تقويت كنيم
اصل ، اين است . ما ، در حج بايد سعي كنيم عبوديت را در خودمان تقويت كنيم . هجرت الي الله كنيم . حج را قبول و مقبول درگاه پروردگار قرار بدهيم . چگونه ممكن است حج ما مقبول باشد ؟ وقتي كه اين حج ، ما را به خدا نزديك كند . در روايتي نقل شده است كه « اگر مي خواهيد بدانيد آيا حج شما قبول شده است يا نه ، ببينيد گناهاني را كه مرتكب مي شديد ، بعد از حج كنار گذاشتيد يا نه ؟ اگر ديديد توفيق اين را پيدا كرديد كه گناهان را كنار بگذاريد ، كشف كنيد كه خداي متعال ، حج را از شما قبول كرده است ، و به خدا نزديك شده ايد . » معيار ، اينهاست : از گناه خارج شدن ؛ به خدا نزديك شدن ؛ از خودخواهي ها و خودپرستي ها دور شدن ؛ مثل قطره اي ، در درياي فضل و رحمت الهي خود را غرق كردن . و اين ، اساسي ترين كارهاست . « عليكم أنفسكم . » خودتان را دريابيد . چيزي كه جاي ايثار ندارد ، اين است . آنجا كه هركس در درجه ي اول بايد به فكر خودش باشد ، اينجاست ! نزديك شدن به خدا ؛ توجه پيدا كردن به خدا ؛ باور كردن رحمت و فضل خدا ؛ به زبان صادقانه با خدا سخن گفتن ؛ كنار گذاشتن دنيا و زخارف دنيا و ماديات و ارزشهايي كه اطراف ما مثل پيله ي كرم ابريشم مي تند تا آن نفس ملكوتي را از بين ببرد و خفه كند . اصل ، اينهاست . وقتي كه انسان با دلي پاك و روحي تائب با خداي متعال روبه رو شد ، آن مراسم عظيم را انجام داد ، حقيقتاً به خدا بازگشت ، حقيقتاً به خدا هجرت كرد ، حقيقتاً در مقابل پروردگار عالم تضرّع كرد ، آن وقت ابواب بركات هم باز مي شود .
ارتباط امام با خدا ؛ يكي از عوامل پيروزي انقلاب
من اعتقاد راسخ دارم ، يكي از مهمترين عواملي كه موجب شد اين انقلاب پيروز بشود و بايستد و مقاومت كند و سختيها را پشت سر بگذارد و دشمن را ناكام سازد ، اين بود كه محور اين انقلاب ، يعني آن مرد الهي ، آن انسان مؤمن و تقيّ زكيّ واقعي ، با خدا در ارتباط روزافزون بود . چنين نبود كه از روز اول انقلاب تا روز رحلت ، امام در ارتباط با خدا يك طور مشي كرده باشد . خير ! او هر روز در هر برهه اي از برهه هاي حيات ، از
90 |
برهه ي قبل بهتر بود ؛ باكيفيت تر بود ، ودر آن ، به خدا نزديك تر بود . اين را انسان به خوبي
احساس مي كرد ؛ و اينها واقعيتهايي ست .
به سمت حيات معنوي حركت كنيم
چرا مي بينيم در گوشه و كنار دنيا ، اين همه سرمايه گذاري هاي مردمي ، گاهي به هدر مي رود ، و حضور قوي مردمي نتيجه ي مطلوب نمي دهد ؟ ! چرا مي بينيم در مقابل نهيب قدرتهاي بزرگ ، گروهها و افراد ، دل و زهره ي ايستادن پيدا نمي كنند ؟ چرا مي بينيم هيبت مستكبرين ، جاي هيبت خدا را در دلها مي گيرد ؟ ! چرا به جاي اينكه از خدا بترسند ، از دشمنان خدا مي ترسند و عقب مي نشينند و مغلوب مي شوند و سرمايه گذاري ها را بر باد مي دهند و خونها ضايع مي شود ؟ ! براي اينكه معنويت كم است . آنجا كه معنويت هست ، ارتباط با خدا هست ، اتصال هست ، نسبت به فضل الهي باور هست ، در مقابل خدا تسليم هست ، در پيشگاه پروردگار خضوع و تضرع هست ، در آنجا ديگر ضعف و ترسي وجود ندارد . أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ . ( 1 ) تأسفي هم وجود ندارد . وقتي ما براي خدا كار كنيم ، اگر به حسب ظاهر پيشرفت كرديم ، خشنوديم . اگر پيشرفت هم نكرديم ، باز هم خشنوديم . چون براي خدا كار كرده ايم . چون وظيفه مان را انجام داده ايم . چون اداي تكليف كرده ايم . ديديد امام بزرگوار در تمام اين مدت و در قضاياي مختلف ، هرگز متأسف نبود ؛ هرگز نااميد نبود ، و هرگز احساس پشيماني نداشت ! چون تكليف برايش روشن بود و آن را فهميده بود و برطبق آن عمل كرده بود . هر كس طبق تكليف عمل كند ، خوشحال و سرافراز است ؛ بدون تأسف و اندوه است . ما بايد خودمان را علاج كنيم . بايد متحول بشويم . بايد به سمت حيات معنوي اولياي خدا حركت كنيم . اين ، علاج همه ي دردها در دنيا و براي همه است .
حج ، فرصت خوبي است كه انسان به خدا نزديك شود
حج ، يك فرصت بسيار خوب است كه انسان بتواند از دنيا و زخارف دنيا و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يونس : 62
91 |
وابستگيها وطبقه بندي ها وخط كشي ها و همه ي آن چيزهايي كه او را از معنا دور مي كند و
به ماديت و خودپرستي نزديك مي كند ، جدا شود ؛ دور بشود ، و به خدا نزديك شود . اين ، يك فرصت است . نه اينكه همه ، اين كار را مي كنند . نه اينكه همه ، اين توفيق را براي خودشان فراهم مي كنند يا از آن استفاده مي كنند . ولي بايد سعي بكنيم . اين ، اصل قضيه است ؛ كه وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيّام مَعْلُومات . ( 1 ) اسم و ياد خدا را همواره بايد در نظر داشته باشيم . از شروع حركت از وطن تا رسيدن به خانه ي خدا ، تا شروع مناسك ، تا اثناي آن روزهاي حساس و تا پايان كار ، دايماً يك چيز به ياد حاجي و زاير خانه ي خدا بايد باشد ؛ و آن اينكه رضاي الهي را كسب كند ؛ از گناهان توبه كند ؛ از آنچه او را از خدا دور مي كند ، رو بگرداند و به خدا رو بياورد . اگر به خدا رو كرديم ، خدا راه را باز مي كند . « أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ . » يك قدم به سمت خدا برداشتن ، دل انسان را روشن مي كند . به انسان فتوح مي بخشد . زنگارها را از جلو بصيرت انسان پاك مي كند ، و قدم بعدي و ادامه راه را براي انسان راحت تر مي كند . اين ، همان موضوع اساسي در جنبه ي فردي اين مسأله است ؛ هيچ چيز جاي اين را نخواهد گرفت .
مسلمان ها بايد يكديگر را بازيابند
نكته دوم در باب مسأله اي ست كه به امت اسلام مربوط است . خوب ، حج جاي تزاور است : تشاور ، تزاور ، تعاهد . مسلمانها بايد يكديگر را باز بيابند . نه فقط اجسام يكديگر را ، بلكه دلها و فكرهاي يكديگر را . ملتهاي گوناگون بايد شكل امت اسلامي را در آنجا پيدا كنند ، احساس وحدت كنند ، مشكلات بين خودشان را برطرف سازند ، از مشكلاتِ هم مطلع شوند ، و مسائل اساسي امت اسلامي را جستجو كنند . اين ، آن هدف بسيار مهم حج است . . .
براي امت اسلام ، منفعتي بالاتر از اين نيست . اگر حجّاج بتوانند در اين مراسم يا در
هر مراسمي در اكناف عالم ، ميلياردها تومان پول پيدا كنند ، ارزش اين را ندارد كه بتوانند
در حج يك گره از گرههاي عمده ي دنياي اسلام و امت اسلامي را باز كنند . امروز گره
1 . حج : 28
92 |
چيست ؟ امروز گره اساسي در زندگي مسلمانها ، تسلط استكبار جهاني است . و برائتي كه شما اعلام مي كنيد ، براي اين است . يك روز برائت از مشركيني بود كه لات و منات و هبل و عزّي را مي پرستيدند ، اما امروز برائت از سردمداران كفر جهاني و استكبار جهاني ست . امروز مظهر شرك و كفر ، اينها هستند . آن روز اگر برائت از شيطانهايي بود كه به شكل بتهاي بي جان يا بتهاي جاندار كم ارزش و كوچك ظاهر مي شدند ، امروز برائت از شيطان بزرگ است ؛ برائت از امريكاست ؛ برائت از قدرت و هيمنه ي شيطاني است ؛ برائت از آن بلايي ست كه بر همه ي مسلمين عالم و بر غير مسلمينْ از ملتهاي مظلوم و مستضعف نازل شده است ؛ يعني قدرت استكباري عالم . اين ، مهمترين كاري ست كه يك ملت ، بخصوص يك ملت مسلمان ـ اگر بخواهد علاج و چاره جويي كند ـ بايد انجام بدهد و مدّ نظر داشته باشد .
برائت ، روح حج است
برائت ، حقيقتاً از اركان حج است ؛ بالاتر از اركان حج است ؛ روح حج است ؛ معنا و هدف و جهت حج است . خطاست اگر كسي خيال كند كه مي شود هر يك از اركان و اعمال حج را با روح حج و جهت كلي آن مقايسه كرد . برائت ، اين است . امروز شما به صحنه ي عالم نگاه كنيد و ببينيد در دنيا چه خبر است ! البته قوام تخت قدرت مشئوم استكباري ، فقط به امريكا و رژيم امريكا نيست . اما مهمترين پايه ي آن ، امروز رژيم امريكاست . ملتها اسير اين رژيم اند . ملتها گرفتار اين سياستهايند . ببينيد امروز با مسلمين عالم چه مي كنند ! اگر در هر نقطه از جهان حركت و تپش نبضي از اسلام يا از مسلمين باشد ـ حتي بدون جهتگيريهاي مترقي اسلامي ـ با آن مقابله مي كنند ؛ با آن روبه رو هستند و با آن دشمني مي كنند . مسائل فلسطين اشغالي را ببينيد ! قريب چهلوچهار ـ چهل و پنج سال است كه سرزمين فلسطين را با اين سركوب وحشيانه ، از مسلمين غصب كرده اند . با اين همه حركات ضد بشري كه از سوي رژيم غاصب صهيونيستي انجام مي گيرد ، با اين همه گناهان و خلافهاي بَيّن ، كه هر انساني را دچار انزجار مي كند ، امريكا از پشتيباني خود از اين رژيم دست برنمي دارد . روزبه روز پشتيباني خودش را از آن بيشتر مي كند . اين ، به
93 |
چه معناست ؟ ! كدام تضييع حقوق انسان ، از اين بالاتر است ! ؟ آن وقت ، امريكاييها ادعاي طرفداري از حقوق بشر مي كنند ؛ درباره ي حقوق بشر سخنراني مي كنند ؛ حرف مي زنند ؛ سياستگذاري مي كنند ، و موضعشان را نسبت به رژيمها معين مي كنند . فلان رژيم در ليست سياه آنهاست ، چون به قول آنها « مراعات حقوق بشر را نمي كند » ! فلان رژيم امروز از ليست سياه خارج شد ! فلان رژيم امروز وارد ليست سياه شد ! اينها ، دنيايي را دارند بازي مي دهند . افكار عمومي عالم را دارند با اين ملعبه به تمسخر مي گيرند ، و بشريت را استهزا مي كنند . براي انسانها بلايي از اين بالاتر ! ؟ درباره ي جمهوري اسلامي حرف مي زنند و گاهي در خلال حرفهايشان مي گويند كه شرط رابطه ي ما با جمهوري اسلامي اين است كه حقوق بشر را رعايت كند ! خيلي فرق است بين آن حرفي كه ما مي زنيم و آن حرفي كه امريكاييها مي زنند ! ما مي گوييم آن كسي كه بايد براي روابط شرط معين كند ، شما نيستيد . ملت ايران با شما دشمن است . از شما به سبب گناهان بزرگي كه بر دوش رژيمتان است ، متنفر است . حالا مي گويند كه اگر چنين بشود و چنان بشود ، ما رابطه برقرار مي كنيم ! ما رابطه برقرار نمي كنيم ! ما تا وقتي كه شما اين همه در دنيا ظلم مي كنيد ، تا وقتي كه از رژيم غاصب اسرائيل حمايت مي كنيد ، تا وقتي رژيمهاي فاسد را در دنيا پشتيباني مي كنيد ، تا وقتي با رژيمهاي طرفدار مردم و طرفدار استقلال ، دشمني مي كنيد ، حاضر نيستيم به طرف شما نگاه كنيم . اين شما نيستيد كه شرط معين مي كنيد !
دولتمردان امريكايي ؛ روسياه ترين سردمداران سياسي عالم
مي گويند « ما طرفدار حقوق بشريم » ! ما مي گوييم : اصلا شما حقوق بشر را قبول نداريد . شما معتقد به حقوق بشر نيستيد . شما معتقد به حقوق كمپانيها و سرمايه داران بزرگ امريكايي هستيد . شما معتقد به منافع نامشروع رژيم امريكا در سراسر دنيا هستيد . شما به حقوق بشر كار نداريد ! آن ديروزتان ، اين امروزتان ! اين قضاياي داخل امريكا و مسأله ي سياهان ! دهها ميليون ، شايد پنجاه ميليون يا بيشتر ـ الآن درست در ذهنم نيست ـ از سياهان امريكا از حقوق انساني محروم اند . در داخل شهرهاي امريكا و در زير سايه ي حكومتي كه خود را پرچمدار حقوق بشر مي داند و انسانهاي عاقل و هوشمند دنيا را به
94 |
لبخند تمسخر وادار مي كند ، اين هزاران انساني كه در سي و چند شهر امريكا در همين روزها سربلند كردند و خشم خود را ابراز كردند ، به چه كسي اعتراض داشتند جز به شما ؟ ! به سبب تضييع حقوقشان از كه شكايت داشتند ؟ ! شما شهروندان خودتان را فقط به اين جرم كه پوستشان سياه است ، زير پاهايتان لگدمال مي كنيد ؛ آن وقت دم از حقوق بشر مي زنيد ؟ ! شما سالهاي متمادي در مناطق گوناگون عالم ، انسانهاي مظلوم را ذبح كرديد . در ويتنام چه كرديد ! چندصد هزار از نيروهاي امريكايي به ويتنام رفتند براي دفاع از يكي از فاسدترين رژيمها . رژيم آن روز ويتنام جنوبي ، طرفدار حقوق بشر بود يا يكي از فاسدترين رژيمها بود ؟ ! لشكركشي كردند و رفتند آنجا . نه فقط مسلّحين مقابل خودشان ، بلكه زن و بچه ها را كشتند . چقدر از بچه ها را نابود كردند ! چقدر از زنها را نابود كردند ! چقدر مزارع و كشاورزان را از بين بردند و كشتند ، و گروههايي را در زير خروارها خاك مدفون كردند ! اينها حقوق بشر است ؟ ! در همين ايران ، سالهاي متمادي از رژيم ظالم ، فاجر و خشن پهلوي حمايت كردند . شاه ، طرفدار حقوق بشر بود ، كه با همه ي امكانات از او حمايت مي كرديد ؟ ! از همين صدام حسين كه امروز و از مدتها بيش تا امروز ، صفحات مجلات و تبليغات امريكايي پر است از بيان خشونتهاي او ، چقدر حمايت كردند ؟ ! به او كمك كردند ، به او فناوري دادند ، پول دادند ، مواد غذايي دادند ؛ و در مقابل جنايات بزرگ او ، دم نزدند ! جلو چشم مردم همه ي دنيا ، شهر حلبچه بمباران شد ؛ بمباران شيميايي ! زن و مرد و كوچك و بزرگ ، در يك لحظه ، با بمباران شيميايي و باران زهري كه بر سر آنها فرو ريخت ، در ميان كوچه ها و خانه ها افتادند و از بين رفتند . امّا اينها ، دم نزدند . اينها حقوق بشر بود ؟ ! كدام آدم عاقلي در دنيا به اين پرچم حقوق بشري كه اينها بلند كرده اند باور دارد ! ؟ چقدر ساده لوح اند آن دولتهايي كه با اين شعارها ، از حرف خودشان عقب نشيني مي كنند و مواضعشان را از دست مي دهند ! چرا ؟ چون تبليغات امريكايي اين طور مي گويد ! غلط مي كند اين طور مي گويد ! اينها خودشان بزرگ ترين مجرمين دنيايند . اينها روسياه ترين سردمداران سياسي عالم اند . اينها چه حقي دارند نسبت به اين و آن حرف بزنند ! ؟ حربه اي ساخته اند براي كوبيدن هر دولت و هر حكومتي كه آن را قبول نداشته باشند ؛ حالا يا حق ، يا باطل .
95 |
ملتها در مقابل زورگويي ها بايستند
ملت اسلام بايد اينها را بداند . ملتها بايد در اين زمينه تصميم گيري كنند . ملتها
بايد در مقابل اين زورگويي ها بايستند . دولتها ايستادگي نمي كنند . دولتها نمي توانند ايستادگي كنند . متأسفانه بسياري از دولتها در دنيا ، به خاطر انقطاع از مردم ، قدرت ايستادگي ندارند . آنكه بايد بايستد ؛ آنكه اگر ايستاد هيچ قدرتي نمي تواند با او پنجه
پنجه بيندازد ، ملتها هستند . ملتها بايد بايستند . ملتها اين چيزها را در كجا بايد بفهمند ،
جز در حج ! ؟ پيام برائت ، يعني اين . پيام برائت ، يك حركت بزرگ اسلامي ست . شركت در پيام برائت و در اعلام برائت ، يك واجب قطعي و عيني ست . هيچ كس نبايد از
حضور در اين حركت عظيم انساني اسلامي ـ الهي و سياسي ، سر باز بزند . اين ، روح
و معناي حج است . آن جنبه ي جهاني حج ؛ آن چيزي كه مربوط به سرنوشت امت اسلام است ، اين است . حج براي اين است . اينكه گفتند « در يك روز معيّن و در روزهاي
معيّن ـ فِي أَيّام مَعْلُومات ـ در ساعات معيّن و حتّي در جايي معيّن در يك نقطه ي محدود ، از تمام اقصي نقاط عالم جمع بشوند » ، براي چنين چيزي است . والاّ مي گفتند « در ايام حج ، هر كس در خانه و شهر خود ، اجتماعي برقرار كند : ايرانيها در ايران ، عراقيها
در عراق ، حجازيها در حجاز ، هنديها در هند ، چينيها در چين ، اروپاييها در اروپا . »
چرا گفتند « همه راه بيفتند » ؟ ـ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ
عَمِيق ( 1 ) ـ . چرا ؟ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ . ( 2 ) آن منفعت ، اين است . « منافع لهم » براي همه شان ، براي مجموعشان و براي امت اسلام . حج براي اين است . آن وقت بعضي آدمهاي ساده لوح ، سؤال مي كنند كه « آقا ! دليل برائت چيست ؟ » توقع دارند كه در
رساله ي عمليه نوشته باشند « برائت » ! همه ي حج ، فريادبرائت است . همه ي احكام حج حاكي از وجود چنين جهتگيري اي است . آن كس كه نمي فهمد ، بايد ذهن و فهم خود را
تصحيح كند .
1 . حج : 27
2 . حج : 28
96 |
پيام عبوديت خدا و كفر به طاغوت را قولا و عملا نشان دهيد
اين است معناي برائت . و من به برادران عزيز ـ چه شما مسؤولين محترم و چه آحاد حجاج ايراني ـ توصيه مي كنم : سعي كنند اين پيام را ، كه پيام عبوديت خدا و كفر به طاغوت است ، قولا و عملا نشان بدهند . رفتار منظم ، رفتار صحيح ، رفتار مسلمانانه ، رفتار حاكي از عبوديت خدا و رفتار همراه با نظم . اين جور نباشد كه در اعمال حج ، بر اثر يك اختلاف فتواي كوچك و كم اهميت ، برادران از هم جدا شوند و هر كس يك جور عمل كند . اينجابايد همه چيز حاكي از وحدت و اتحاد باشد . امام ( قدس سره ) توصيه كردند ، امر كردند كه « در نمازهاي جماعت شركت كنيد . » بنده هم عرض مي كنم : در نمازهاي جماعت در مسجدالحرام ، در مسجدالنبي و نيز در مساجد ديگري كه مقتضي ست و متعلق به برادران اهل آن مناطق است ، شركت كنيد . وحدت را نشان بدهيد . يكپارچگي را با عمل خودتان و با نظم و انضباط ، بر محور همين دستگاهي كه امروز متصدي ست ، ندا كنيد .
من لازم است از برادر عزيزمان جناب آقاي ري شهري ، به خاطر حسن اداره ي اين امور و اين تشكيلات ، و همچنين از همه ي شمادست اندركاران و همه ي برادراني كه از ماهها پيش ، بلكه از سال قبل ، در ستاد و در دستگاههاي گوناگون مشغول انجام امور حج بوده اند و كمك و برنامه ريزي و سياستگذاري كردند ، تشكر كنم . از همه بايد تشكر كنم .
عمل به اين برنامه ها و برنامه ريزي ها ، مستلزم آن است كه ملت ايران مظهر اين
نظم و انضباط باشد . اميدواريم خداي متعال تفضل كند و وجود مقدس وليّ عصر ، ارواحنافداه ، لطف و عنايت خود را شامل حال شما كند . ان شاءالله از بركات وجود و حضور آن بزرگوار ، در مراسم حج برخوردار باشيد ؛ و از معنويات آن ولي الهي بهره مند شويد . و ان شاءالله كه شما برادران و خواهران مسلمان ، بخصوص برادران وخواهران ايراني ، با حج مقبول ، با توجه به خدا ، با حضور قلب ، با دلهاي رقيق شده و به خدا نزديك شده و دلهاي پاك شده و گناهان دور ريخته و ثواب و فضيلت كسب شده ، از اين سفر پربركت برگرديد .
وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ