بخش 5
نکاتی در بیتوته رمی جمرات در ایّام تشریق کیفیت رمی جمرات رجوع به مکّه طواف وداع خاتمه
201 |
اماميّه نيز بر وجوب بيتوته، به اخبار مخصوصي كه از ائمّه ـ عليهم السلام ـ رسيده استناد كرده اند.
تا بدينجا معلوم شد كه بيتوته به مني، در ليالي تشريق از نظر اماميه، مالكيان، شافعيان و حنابله، واجب است. وليكن به فتواي حنفيان مستحب است.(1)
رافعي نيز از حنفيان در اين مسأله تبعيت كرده و چنين مي گويد: بيتوته در مني (در ليالي تشريق) واجب نيست بلكه مانند بيتوته به مني در شب عرفه است كه مستحب مي باشد. و دليل آنان بر عدم وجوب، فقدان دليل است.
نكاتي در بيتوته:
اوّل: به اتفاق جميع فقها، بيتوته در مني ركن نيست. بنابراين اگر كسي عمداً آن را ترك كند، حجّش باطل نيست وليكن در وجوب كفاره، بر ترك بيتوته اختلاف دارند.
اماميه مي گويند: اگر در غير مني بيتوته كند چنانچه در مكه باشد و تا صبح مشغول عبادت، فديه اي بر او واجب نيست. و امّا اگر در مكّه مشغول عبادت نباشد و يا اگر در غير مكه است و مشغول عبادت، در مقابل هر شب بايد يك گوسفند كفاره بدهد، در اين حكم فراموش كار و جاهل يكسان هستند.
به اعتقاد احمد بن حنبل: مطلقاً فديه اي بر او واجب نيست.(2)
شافعي يك چارك گندم را به عنوان فديه كافي مي داند.(3) و مالكيان نيز به ريختن خون (گوسفند) فتوي داده اند.(4)
دوّم: در ميان فقها اختلاف است: ايام تشريق، كه بعد از روز عيد واقع شده كدامند؟ آيا هر سه روز (يازدهم، دوازدهم و سيزدهم) يا دو روز اوّل.
و امّا در علّت نامگذاري اين روزها به ايّام تشريق چنين گفته اند: از آنجا كه حاجيان گوشتهاي قرباني خود را قطعه قطعه مي كنند، و سپس در مقابل خورشيد قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الفقه علي المذاهب الخمسه ص 273 .
2 . الفقه علي المذاهب الخمسه ص 273 .
3 . المغني ابن قدامه، ج 1 ، ص 403 .
4 . الفقه علي المذاهب الخمسة، ص 323 . چاپ دارالعلم للملايين (بيروت).
202 |
مي دهند تا خشك شود، ايّام تشريق نام گرفت.
سوّم: به اتفاق جمعي از فقها پيامبر گرامي اسلام ـ ص ـ در روز عيد (دهم ذي الحجه) ابتدا جمره عقبه را رمي و پس از آن نحر (شتر قرباني) كرد و در آخر حلق نمود.
سؤال: آيا رعايت اين ترتيب واجب است يا نه؟
به نظر بعضي از اماميه: مراعات اين ترتيب واجب نيست، بنابراين اگر بعضي از اينها بر ديگري مقدم شود مانعي ندارد، بلكه عمل را تمام مي كند و اعاده هم لازم نيست.
اين عدّه براي اثبات نظر خويش، به روايات و اجماع تمسك كرده اند.
وليكن عدّه ديگري از اماميه مي گويند: چنانچه از روي علم و عمد بعضي را بر ديگري مقدّم نمايد احتياطاً بايد دوباره و بر طبق ترتيب (رمي، ذبح، حلق يا تقصير) انجام بدهد.
به اعتقاد ابوحنيفه: چنانچه قبل از نحر يا رمي جمره، حلق رأس كند، بايد يك كفاره بدهد. ولي اگر در حج قران است دو كفّاره بر او واجب است، يكي براي كفاره و ديگري نيز همان (حيواني) را كه همراه خود آورده است.(1)
به فتواي مالك: چنانچه قبل از قرباني، حلق رأس كند كفّاره اي بر او نيست، همچنانكه اگر قبل از رمي، قرباني كند، كفاره اي ندارد.(2)
و سرانجام به فتواي شافعي: اصلاً كفّاره اي واجب نمي شود چه اينكه اوّل حلق كند و سپس آن دو را بجا بياورد و يا بعد از حلق، آن دو را انجام دهد.
و در اين مسأله احمد بن حنبل نيز از شافعي پيروي كرده است.(3)
به هر حال ترديدي نيست كه منشاء اختلاف در نظرات فقهي، اختلاف در روايات است.
رمي جمرات در ايام تشريق:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بداية المجتهد 1/352 .
2 . بداية المجتهد 1/352 .
3 . بداية المجتهد 1/352 .
203 |
به اتفاق جميع فقها، حاجيان در روزهاي تشريق غير از رمي جمرات ثلاثه وظيفه ديگري ندارند. بنابراين رمي جمرات (اولي، وسطي، عقبي) در روزهاي يازدهم و دوازدهم واجب و اگر كسي در شب سيزدهم در مني بيتوته كرده باشد، بايد در روز سيزدهم نيز جمرات را رمي كند.
گرچه در ضمن بحث، از رمي جمره عقبه، مسائل لازم را بيان كرديم ناگزير در اين جا نيز به طور فشرده به نكاتي اشاره مي كنيم:
1ـعدد سنگها و مشخصات آنها، همان است كه قبلاً توضيح داده شد.
2ـدر زمان رمي كردن جمرات، در ايّام تشريق اختلاف است، به فتواي اماميه: وقت آن از طلوع خورشيد تا غروب همان روز است ولي اگر در هنگام زوال شمس باشد افضل است.
به فتواي حنفيان، شافعيان، مالكيان و حنابله: وقت آن از زوال شمس تا غروب هر روز است بنابراين اگر قبل از زوال رمي كرده باشد بايد اعاده كند، چون در غير وقت مخصوص انجام داده است.(1) وليكن در روز سيزدهم جايز است قبل از زوال شمس رمي كند.
3ـكساني كه معذورند، مي توانند شبانه رمي كنند، مانند مريض، چوپان، هيزم جمع كن، و كسي كه بر جان خود مي ترسد و حتي اگر شخص معذور نتواند در هر شب رمي كند جايز است، هر سه رمي واجب را، در يك شب انجام دهد.
كيفيت رمي جمرات:
رمي جمرات در ايام تشريق بدين گونه است: ابتدا جمره اولي را، كه دورترين آنها به مكه وكنار مسجد خيف واقع شده است، رمي مي كند.
مستحب است رمي جمره اولي را به حذف انجام دهد يعني سنگها را بر باطن انگشت ابهام (شصت) گذارده و با پشت انگشت سبّابه رمي كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اللباب 1/190 ، المبسوط 4/86 .
204 |
و نيز مستحب است از طرف چپ جمره، از ناحيه بطن المسيل با هفت سنگ رمي كند و به هنگام انداختن هر سنگ تكبير گويد و خدا را بخواند.
پس از رمي جمره اولي، به طرف جمره دوم مي رود كه آن را وسطي گويند: در اين هنگام به طرف چپ جاده و رو به قبله ايستاده و پس از حمد و ثناي الهي و صلوات بر پيامبر اسلام ـ ص ـ مقدار كمي جلو مي آيد و سپس رمي مي كند، و البته مستحب است بعد از رمي آخرين سنگ، توقف نمايد و خدا را بخواند.
پس از آن نيز به طرف جمره سوّم كه آن را عقبه گويند، حركت مي كند، اين جمره را نيز مانند سابق رمي مي كند وليكن بعد از آن توقف نمي كند و بدين گونه رمي جمرات تمام مي شود.
مسأله: 1ـتمام فقها (غير از ابي حنيفه) به اتفاق مي گويند: اين ترتيب بايد، در رمي جمرات رعايت بشود، چنانچه بر خلاف آن انجام دهد مثلاً از جمره عقبه يا وسطي شروع كند، بايد اعاده كند.
مسأله: 2ـمحرم مي تواند جمرات را سواره يا پياده رمي كند وليكن پياده افضل است.
مسأله: 3ـكسي كه معذور است مي تواند براي رمي جمرات نايب بگيرد.
مسأله: 4ـچنانچه تكبير و دعا و يا توقف را بعد از جمره دوّم ترك كند، كفّاره اي بر او نيست.
مسأله: 5ـاگر رمي جمرات يك روز را، عمداً يا سهواً و يا با جهل به حكم، به روز بعد موكول كرد و يا بطور كلّي، تا آخرين روز تشريق به تأخير انداخت آيا كفاره اي بر او واجب مي شود يا نه؟
به فتواي ابوحنيفه: اگر يك يا دو و يا سه سنگ را نزده است، فرداي آن بايد رمي كند و واجب است در مقابل هر سنگي كه به تأخير انداخته، مسكيني را اطعام كند و چنانچه چهار سنگ را نزده باشد، بايد فرداي آن روز رمي كند و كفاره (خون ريختن) نيز بر او واجب است وليكن اماميّه معتقدند: هر مقداري را كه نزده است قضا كند و
205 |
فديه اي هم بر او واجب نيست.
مسأله: 6ـبه اتفاق همه مذاهب اربعه (تسنن) اگر كسي رمي جمرات نكرد به طوري كه وقت آن تمام شد واجب نيست بعداً رمي كند وليكن در لزوم كفاره بر چنين شخصي اختلاف كرده اند.
مالكيان معتقدند: كسي كه همه يا بعضي از جمرات (گرچه يكي از آنها) را رمي نكرده باشد بايد يك كفاره بدهد.(1)ولي به فتواي حنفيان: اگرهمه را ترك نمايد يك كفاره (خون ريختن) واجب مي شود و چنانچه يكي از آنها يا بيشتر را ترك كرده باشد، بايد در مقابل هر يك، مسكيني را اطعام كند.(2)
شافعيان مي گويند: اگر يك سنگ را نزده است يك چارك گندم، و در مقابل دو سنگ دو چارك، ولي اگر سه سنگ را نزده است بايد خون بريزد.
«عليه من الحصاة الواحدة مدّ مِن الطعام و عن حصاتين مُدَّيْن و عنِ الثلاث دمٌ.»(3)
لازم به تذكر است: در هر جائي كه كلمه «دم» يا «خون ريختن» و يا «خون بريزد»، بكار رفته است، حدّاقل آن اين است كه بايد يك گوسفند بكشد.
به فتواي اماميه: چنانچه رمي يك جمره و يا قسمتي از آن را فراموش كرده باشد و بعد از آمدن به مكّه يادش بيايد، اگر ايّام تشريق تمام نشده واجب است به مني برگردد و رمي كند.
و اگر رمي همه جمرات را فراموش كرده و در مكّه متذكر شود، چنانچه ايّام تشريق تمام نشده باشد باز هم واجب است به مني برگردد و جمرات را رمي كند.
و امّا اگر ايّام تشريق تمام شده باشد واجب است در سال آينده قضا كند، حال اگر مي تواند، بايد خودش قضا كند و چنانچه معذور است نايب بگيرد.بي ترديد در هيچ كدام از اين موارد، كفّاره اي بر او واجب نيست.
مسأله: 7ـكسي كه رمي جمرات را از روي عمد ترك كرده، حجّش باطل وليكن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد 1/353 .
2 . بداية المجتهد 1/353 .
3 . بداية المجتهد 1/353 .
206 |
واجب همچنان به ذمّه اش خواهد بود، مگر آنكه خود، يا نائبش در سال بعد قضا كنند.
مسأله: 8ـبه اتفاق جميع فقها شخص محرم مي تواند به دو روز از ايّام تشريق يعني يازدهم، و دوازدهم اكتفاء نمايد باين كه: بعد از زوال شمس روز دوازدهم و قبل از غروب همان روز از مني خارج شود ولي اگر آفتاب غروب كرد و هنوز در مني باقيمانده، واجب است شب سيزدهم را نيز، بيتوته كند و در روز سيزدهم جمرات ثلاث را رمي كند. به اين حكم شافعي نيز فتوا داده است.(1)
ابوحنيفه مي گويد: تا قبل از طلوع فجر روز سيزدهم مي تواند از مني خارج شود، ولي اگر فجر طلوع كرد و هنوز از مني خارج نشده، واجب است بماند و در روز، جمرات ثلاث را رمي كند.(2)
و امّا به فتواي اماميه: خروج از مني در بعد از ظهر روز دوازدهم براي كساني جايز است كه در حال احرام مرتكب صيد و يا آميزش با زنان نشده باشند. و در صورت ارتكاب چنين اعمالي، واجب است شب سيزدهم را در مني بيتوته نمايند و در روز آن، جمرات ثلاث را رمي كنند.
و خلاصه كساني كه به جواز خروج، قبل از غروب آفتاب روز دوازدهم فتوا داده اند. به اين آيه شريفه استدلال كرده اند:
«فَمن تعجّل في يومين فلا اثم عليه» بقره: 203 .
مسأله: 9ـمقدار واجب بيتوته در مني، تا بعد از نصف شب است بنابراين اگر كسي بخواهد بعد از نصف شب از مني خارج شود مانعي ندارد.
رجوع به مكّه:
آنگاه كه حاجي مناسك و واجبات خود را در روز عيد انجام داد مي تواند به مكّه برگردد و اعمال واجب مكّه را انجام دهد «آمدن به مكّه در روز عيد واجب نيست بلكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الاّم 2/215 ، الوجيز 1/122 ، المجموع 8/249 .
2 . اللباب 1/190 ،الهداية 1/149 .
207 |
جايز و مستحب است و حتي تأخير آن هم تا آخر ذي الحجه مانعي ندارد.»
به فتواي اماميه: اعمال واجب مكه پنج چيز است.
1 ـ طواف حج كه آنرا طواف زيارت نيز مي گويند.
2 ـ نماز طواف.
3 ـ سعي بين صفا و مروه.
4 ـ طواف نساء.
5 ـ نماز طواف نساء.
ولي به اعتقاد حنفيان، مالكيان، شافعيان و حنابله، شخص محرم بعد از طواف زيارت به مني برمي گردد و در اين هنگام همه چيز حتي زنان بر او حلال مي شوند ولي به نظر اماميّه تا زماني كه طواف نساء و نماز آن را بجا نياورد، زنان بر او حلال نمي شوند.
طواف وداع:
طواف وداع زماني انجام مي شود كه حاجيان بعد از اتمام اعمال مني در ايّام تشريق، به مكّه برمي گردند و امّا راجع به وجوب و استحباب آن در ميان فقها اختلاف است.
اماميّه و به تبعيّت از آنها مالكيان: به استحباب آن رأي داده اند.(1)
ابن جُزيّ مالكي، در قوانين الفقهية، در مقابل كساني كه به وجوب آن فتوا داده اند، مي گويد: طواف وداع مستحب است.(2)
حنفيان و حنابله، اين طواف را، بر غير مكّي و كسي كه قصد ندارد(3) بعد از رجوع از مني در مكّه توقف كند، واجب مي دانند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الفقه علي المذاهب الخمسه، ص 230 . فقه السّنه، ج 1 ص 752 .
2 . قوانين الفقهيه ص 90 .
3 . الفقه علي المذاهب الخمسه، ص 230 .
208 |
خاتمـه:
چنانچه زن قبل از انجام دادن طواف وداع حائض شود بايد از خانه خدا خارج شود و طوافي بر عهده او نيست، و حتي به فتواي كساني كه اين طواف را بر غير حائض واجب مي دانند، بر زن حائض فديه اي را واجب نكرده اند. بلكه مستحب است از نزديكترين درب مسجدالحرام وداع كند ولي داخل نشود.
بدينگونه حاجيان اعمال واجب خود را به اتمام مي رسانند وليكن بخش ديگري از احكام حج را تحت عنوان احكام محصور و مصدود، در آخر كتاب مي آوريم.
209 |
احكام مصدود و محصور:
در اين بخش معناي لغوي و احكام مصدود و محصور را به طور فشرده مطرح خواهيم كرد.
معناي لغوي: مصدود (محصور به وسيله دشمن) به كسي گفته مي شود كه دشمن او را از انجام عمره يا حج منع كند. اصطلاح مصدود را، اماميه بكار مي برند ولي اهل سنّت در هر دو مورد، واژه محصور را بكار مي برند. و محصور آن است كه به واسطه مرض از عمره يا حج ممنوع شود.
احكام مصدود: در اين بخش بعضي از مسائل را بيان مي كنيم.
مسأله: اگر حاجي به احرام حج محرم شود ولي دشمن به او اجازه ندهد تا در عرفه و مشعر وقوف كند و يا اگر احرام عمره دارد، اجازه ندهد به مكّه داخل شود تا طواف و سعي را انجام دهد، در اين دو صورت به فتواي اماميّه و شافعيّه(1) با قرباني كردن، در همان محلي كه مصدود شده، از احرام خارج مي شود و پس از آن همه چيز حتي زنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الاّم 2/159 ، المجموع 8/355 ، النتف في الفتاوي 1/214 .
210 |
بر او حلال مي شوند، البته به احتياط واجب قدري از مو يا ناخن خود را هم بگيرد.
ولي به فتواي ابوحنيفه: بايد شتر و يا گوسفند را در حرم ذبح و يا نحر كند.(1)
مالكيان مي گويند: به مجرد مصدود شدن، در صورتي كه از مرتفع شدن آن مأيوس شود، از احرام خارج مي شود و قرباني هم لازم نيست و به اعتقاد مالك: چنانچه شتري به همراه دارد بايد در همان مكاني كه قصد خروج از احرام را دارد، نحر كند.(2)
از اين رو كساني كه به ثبوت هدي بر مصدود فتوا داده اند: به روايت جابر استدلال نموده اند:
«انّه قال اُحصرنا مع رسول الله ـ ص ـ بالحديبيّة فَنحْرنا البَدنةَ.»
«جابر گويد، با رسول الله ـ ص ـ در حديبيّه محاصره (مصدود) شديم ولي با قرباني كردن شتر، از احرام خارج شديم.» (حديبيّه در يك منزلي مكّه واقع شده است).
مسأله: به فتواي جميع فقهاي اهل تسنن غير از حنفيان حلق يا تقصير بر مصدود (محصور) واجب است. ولي حنفيان هيچ يك از آن دو را واجب نمي دانند.
مسأله: به اعتقاد اماميه، شافعيان،(3) و حنابله بنا به نقلي: هرگاه مصدود نتوانست اعمال خود را در مكّه انجام دهد و به دستوري كه گفته شد عمل كرد و از احرام خارج شد، چنانچه حج، بر عهده او واجب بوده، بايد در سال آينده و پس از رفع عذر، حج واجب خود را انجام دهد و آنچه را كه انجام داده از حَجّة الاسلام او كفايت نمي كند و حتي اگر در سال محاصره، استطاعت نداشته وليكن در سال بعد مستطيع شود، در اين صورت نيز حج بر او واجب مي شود.
و امّا حنفيان به وجوب حج براي مصدود (در سال آينده) بدون هيچ قيد و شرطي، فتوا داده اند.
استدلال:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الفتاوي الهندية 1/255 ، المبسوط 4/106 .
2 . بداية المجتهد 1/355 ، قوانين الفقهيه ص 94 باب الحج.
3 . الاّم 2/162 ، الوجيز 1/130 .
211 |
كساني كه به وجوب حج در سال بعد فتوا داده اند، دو دليل آورده اند:
1ـاجماع فقها بر ثبوت قضا نسبت به كسي كه از انجام مناسك حج ممنوع شده است.
2ـ «روي اَنَّ رسول الله ـ ص ـ اعتمر في العام المقبل من عام الحديبيّة قضاءً لتلك العمرة.»(1)
«نقل كرده اند كه پيامبر گرامي اسلام در سال بعد از جريان حديبيّه (در سال هفتم هجري) عمره ديگري انجام داد كه به عمره قضا معروف است و بدين وسيله (عمره سال ششم را كه از ناحيه قريش محصور شده بود) قضا نمود».
روايات ديگري هم مورد استدلال اين عده قرار گرفته است.
و امّا كساني كه به عدم وجوب آن در سال آينده فتوا داده اند مي گويند:
پيامبر و اصحابش در حديبيّه، با قرباني كردن و حلق رأس، قبل از آنكه خانه خدا را طواف كنند و قرباني به مني برسد، از احرام خارج شدند. و بعد از اين جريان نيز كسي نمي داند كه آيا آن حضرت به يكي از اصحاب و يا افراد ديگري كه با او بودند، نسبت به انجام عمره در سال بعد، مطلبي فرموده يا نه؟ يعني اطلاعي از امر و نهي پيامبر در دست نيست بنابراين دليلي بر ثبوت قضا بر مصدود وجود ندارد.
مسأله: اگر محرم بعد از وقوف به عرفات و مشعر از مناسك مني ممنوع شود به طوري كه اصلاً نتواند در طول ماه ذي الحجه داخل مكّه شود و اعمال آن را انجام دهد، حكم آن مانند سابق است.
مسأله: اگر محرم تنها از انجام مناسك مني مصدود باشد، در صورتي كه بتواند نايب بگيرد واجب است اين كار را بكند و حتي با نايب خود، نسبت به زمان انجام مناسك مني، صحبت كند، كه هرگاه اعمال را انجام داد، از احرام خارج شود و سپس بقيّه اعمال را خودش بياورد.
ولي اگر بر نايب گرفتن، قدرت ندارد، با قرباني كردن از احرام خارج مي شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد 1/355 .
212 |
وليكن عده ديگري مي گويند: هدي خود را قرباني مي كند و همچنان بر احرام باقي مي ماند تا زماني كه يك عمره مفرده بياورد.
مسأله: اگر محرم بعد از اعمال مكّه، از رفتن به مني، براي بيتوته كردن در ليالي تشريق، منع شود. در اين صورت بايد حج خود را تمام و براي رمي جمرات ثلاث، اگر مي تواند در همان سال نايب بگيرد. و نيز اگر قدرت دارد و مانع شرعي هم براي او نيست، شبهاي تشريق را در مكّه بماند و به عبادت مشغول باشد، و اگر نمي تواند در مكّه بماند، كفّاره اي بر او نيست.
احكام محصور:
كسي كه به هيچ وجه توانائي ندارد مناسك حج خود را انجام دهد، دو حالت دارد.
اوّل: به هنگام محرم شدن در حج افراد يا تمتع با خداي خود شرط مي كند به اين كه خدايا! من به شرطي محرم مي شوم كه هرگاه مريض شدم و يا خرجي من تمام شد و يا وقت حج پايان يافت، از احرام خارج شوم. و تو نيز مرا حلال كن. بي ترديد، در اين مورد بدون قرباني از احرام خارج مي شود.
و امّا اگر احرامش براي حج قران باشد، و سوق هدي نيز كرده باشد، به محض اين كه هدي را به طرف مني روانه كرد، از احرام خارج مي شود و لازم نيست صبر كند تا قرباني به قربانگاه برسد. به اين حكم اماميّه، احمد بن حنبل، اسحق بن راهويه(1) و شافعي،(2) ملتزم شده اند. وليكن بعضي از اصحاب محمد بن ادريس شافعي با وي مخالفت كرده و معتقدند: اين شرط هيچ تأثيري در خروج از احرام ندارد. البتّه شافعي در مذهب قديم خود به تأثير اين شرط حكم كرده، وليكن در مذهب جديدش دو فتوا از وي نقل شده است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المجموع 8/353 ، المغني 3/248 ، مسائل احمد بن حنبل 123 .
2 . الوجيز 1/130 ، المحلّي 7/114 .
3 . كتاب الخلاف 2/430 .
213 |
و سرانجام مالك و ابوحنيفه نيز در تأثير اين شرط مخالفت كرده اند. مالك مي گويد: چنين شرطي اصلاً اثر ندارد و خروج از احرام، به آن حاصل نمي شود.(1) و ابوحنيفه معتقد است كه مريض بدون شرط نيز از احرام خارج مي شود ولي اگر چنين شرطي كرد، هدي از او ساقط مي شود.(2)
دوّم: چنين شرطي با خداي خود نمي كند: در اين صورت به فتواي اماميه و حنفيان، به احرام باقي مي ماند، تا هدي خود را به مني بفرستد و در اين صورت هر زمان كه از ذبح يا نحر هدي مطمئن شد، حلق يا تقصير كند، به اين ترتيب همه چيز بر او حلال مي شود غير از زنان. دليل بر اين فتوا آيه شريفه است: «فاِنْ اُحصرتم فَما استيسر من الهدي ولا تحلقوا رؤسكم حتي يبلغَ الهدي محلّه.»(3)
بنابراين از آيه شريفه چنين استفاده مي شود: تا قبل از رسيدن هدي به مني، و اطمينان از ذبح آن، تحليل حاصل نمي شود.
كسي كه حج واجب به عهده اوست و به واسطه مرض محصور شده، زن بر او حلال نمي شود مگر آنكه خودش بيايد و اعمال حج را بجا بياورد و طواف نساء هم بكند، ولي اگر از آمدن عاجر شد، بعيد نيست كفايت كردن عمل نايب، براي تحليل زن بر او، و امّا كسي كه حج او استحبابي بوده است، بعيد نيست كفايت طواف نايب از او وليكن احتياط آن است كه در صورت امكان خودش برود.
به فتواي مالكيان، شافعيان و حنابله، خروج از احرام براي محصور جايز نيست، بلكه همچنان بر احرام خود باقي مي ماند تا زماني كه اعمال حج را انجام دهد و چنانچه نتوانست به اعمال حج در موعد مقرّر برسد، با انجام يك عمره مفرده، از احرام خارج مي شود. ولي بايد گفت كه اين فتوا، با عموميّت آيه شريفه مورد بحث منافات دارد، زيرا آيه محصور و مصدود، هر دو را شامل مي شود.
و سرانجام به اعتقاد اماميّه: در صورتي كه حج، بر ذمّه چنين فردي مستقر شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المغني 3/249 ، المحلّي 7/114 .
2 . المغني 3/249 .
3 . بقره 196 .
214 |
باشد. (حج استطاعتي) واجب است در سال آينده، انجام دهد و در غير اين صورت واجب نيست مگر آنكه مجدداً در سال آينده مستطيع شود.
تمام اين احكامي كه بيان شد، در صورتي است كه مرض مرتفع نشود، بنابراين اگر مريض خوب شد، واجب است خود را به بقيّه حاجيان ملحق نمايد و در اين فرض اگر به وقوف مشعر و عرفات يا يكي از آن دو برسد حجش كامل خواهد بود، ولي اگر به موقفين و يا يكي از آنها نرسيد، حج از او فوت شده و بايد با يك عمره مفرده از احرام خارج شود.
مسأله: به فتواي اماميّه: اگر مريض نتواند مناسك مني و بعد از آن را بجاي آورد، بايد براي رمي جمرات و نحر يا ذبح هدي، نايب بگيرد وليكن حلق رأس را خودش بايد انجام بدهد، و نيز طواف خانه خدا، و سعي بين صفا و مروه را در صورت امكان خودش بجا آورد و اگر نتواند. براي اين دو نيز نايب بگيرد، و سپس نماز طواف را اگر در مسجدالحرام است، بخواند و همين طور بيتوته مني را در صورت امكان، انجام دهد. حال اگر چنين محصوري به وظيفه اش عمل كند، بدون اشكال حجّش كامل و تمام است. ولي اگر طبق وظيفه اش عمل نكرد بايد براي بيتوته نكردن در مني احتياطاً كفاره بدهد.
و امّا بر اساس فتواي بقيه مذاهب، ابن جزيّ مالكي چنين نقل مي كند:
«من اصابه المرض بعدالاحرام لزمه اَنْ يقيم علي احرامه حتّي يبرأ و اِنْ طال ذلك.»
«چنانچه محصور، بعد از احرام مريض شد بايد به همان حال، در احرام باقي بماند تا مرضش مرتفع شود. هر چند تا بهبود كامل زمان زيادي طول بكشد.» ولي ابوحنيفه با اين فتوا مخالفت كرده چنين مي گويد: چنين شخصي مانند مصدود است، يعني هرگاه خوب شد، با يك عمره مفرده از احرام خارج مي شود و پس از آن، عمل ديگري بر او واجب نيست، مگر تا سال آينده كه بايد حج خود را چه واجب و چه مستحب، قضا و يك قرباني نيز به اندازه استطاعت خودش هديه كند وچنانچه قدرت بر تهيّه هدي ندارد ده روز روزه بگيرد، سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت به وطن.
مسأله: به فتواي ابوحنيفه در صورتي كه مرض طول بكشد، به طوريكه تا ايّام
215 |
حج، در سال آينده ادامه داشته باشد، و محصور همچنان در احرام باشد، نبايد با آوردن عمره مفرده خود را از احرام خارج كند بلكه بايد با همان احرام، اعمال حج خود را انجام دهد و ضمناً قرباني هم استحباب دارد.
حكم كسي كه، حج از او فوت شود:
به اتفاق جميع فقها، كسي كه نتواند بعد از احرام به ايّام حج برسد، حج از او فوت شده است. و لذا بايد با يك عمره مفرده از احرام خارج شود و در سال آينده نيز حج خود را قضا كند.
سؤال: در اين صورت آيا هدي هم واجب است يا نه؟
جواب: بعضي از علماي اماميّه و شافعيان(1) به وجوب هدي، در حالي كه حنفيان(2) و عده ديگري از اماميّه به عدم وجوب آن نظر داده اند. ولي از مالك بن انس در اين مسأله سه قول نقل شده است: 1 ـ مانند قول شافعي. 2 ـ مثل قول حنفيان. 3 ـ از احرام خارج نمي شود بلكه همچنان بر احرام خود باقي مي ماند تا در سال آينده اعمال حج را انجام دهد.(3)
فوت حج چگونه محقق مي شود؟
به اعتقاد اماميّه: فوت حج به دو صورت اتفاق مي افتد:
1ـ هيچ كدام از اعمال و مناسك حج را انجام ندهد، 2ـوقوف اختياري عرفه را ترك كرده باشد، در صورتي كه وقوف به مشعر را هم نياورده باشد.
ولي به نظر بقيّه مذاهب غير از اماميه، به سه چيز محقق مي شود:
1ـهيچ كدام از اعمال حج را انجام نداده باشد.
2ـوقوف روز عرفه و يا شب عيد را درك نكند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المجموع 8/286 ، كفاية الاخيار 1/143 .
2 . اللباب 1/214 ، المبسوط 4/174 .
3 . المدونة الكبري 1/374 ، الشرح الصغير 1/305 .
216 |
بنابراين اگر وقوف عرفه را، گرچه در لحظه اي از شب هم كه باشد، درك كند، در واقع تمام حج را درك كرده است.
نتيجه اين كه: اگر وقوف به عرفات را به شكلي كه بيان شد، انجام ندهد، هر چند بقيه اعمال را بجا آورده باشد فايده اي ندارد.
3ـ تا طلوع فجر روز عيد در عرفات، اقامه داشته باشد، خواه نيّت وقوف كرده باشد.(1) يا نه؟
مسأله: به فتواي اماميه و محمد بن ادريس شافعي: كسي كه حَجّة الاسلام از او فوت شده واجب است هر چه زودتر، و به فوريّت در سال آينده قضا نمايد.(2) وليكن در ميان اصحاب شافعي كساني هستند كه فوريّت آن را واجب نمي دانند.(3) بلكه انجام دادن با تأخير را نيز، جايز مي دانند.
15/7/71
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . القوانين الفقهيه ص 95 .
2 . المجموع 7/384 و 389 ، الوجيز ج 1 ص 126 ...
3 . المجموع 7/384 و 389 ، الوجيز ج 1 ص 126 ...