--[35]--
زيارت اهل قبور
زيارت اهل قبور و اهتمام ورزيدن به امور اموات از اموري است كه در طول تاريخ مورد اهتمام بشر بوده است. كسي كه به دنبال تحقيق در مورد آن باشد، متوجه خواهد شد كه زيارت قبور مختص جامعه ديني و مسلمانان نيست، بلكه از اموري است كه جوامع مختلف، با آداب و رسوم و عقايد متفاوت، بدان اهتمام ميورزند.
اسلام، مسلمانان را به اهميت زيارت قبور توجه داده و در موارد بسياري مردم را به آن دعوت نموده است. اين مسئله به خاطر تحقق يافتن يك سلسله اهداف تربيتي است كه فايده آن متوجه فرد و جامعه انساني مي شود و ما به اختصار برخي از اين فوايد را بيان مي كنيم:
* الف: عبرت گرفتن و موعظه كردن
زيارت قبور، وسيله اي براي موعظه كردن و پندپذيري است. اگر زيارت كننده درك كند كه عمرش هر قدر هم كه طولاني باشد، بازگشت او به سوي فنا و نابودي است، اين احساس به خودي خود مانع باقي ماندن او در پستي و فرومايگي است، و لذا در روايتي از حضرت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چنين آمده است: نهي كردم شما را
--[36]--
از زيارت قبور، اما به زيارت قبور برويد; براستي كه در آن عبرت است .
زيارت قبور و عبرت گرفتن از آن، زيارت را تنها به زيارت قبور اولياي الهي و بندگان صالح اختصاص نمي دهد، بلكه همان طور كه قرآن كريم ما را راهنمايي نموده به منظور عبرت گرفتن، حتي به ديدار قبور ستمگران و طاغوتها بايد رفت، چرا كه در ديدار قبور آنها، نهايت عبرت و پندپذيري وجود دارد.
خداوند متعال در مورد فرعون مي فرمايد: پس امروز پيكرت را نجات مي دهيم، تا براي آيندگان عبرت باشي، و به راستي كه بسياري از مردم از نشانه هاي ما غافلند .
خداوند خواست پيكر فرعون طغيانگر را خاموش و بي حركت سازد. بعد از آنكه انواع تواناييها را پيدا كرد و قبيله اش فكر مي كردند او نمي ميرد.
بنابراين، آيه شريفه بني اسرائيل و امتهاي بعد از آن را به بازديد قبر فرعون دعوت مي كند تا سرانجامِ فرعون را مشاهده كنند و متوجه شوند كه امثال فرعون هم به همان سرانجام بازمي گردند.
* ب: يادآوري آخرت و ترك دنيا
زيارت قبور، موجب عميق تر شدن اعتقاد به روز قيامت كه اصلي از اصول دين است مي گردد. وقتي انسان ايمان بياورد به اين كه بعد از مرگش روزي مي رسد كه در آن روز از اعمال او سؤال مي شود و درك كند كه عبث آفريده نشده، همين اعتقاد عميق و ريشه دار موجب مي شود تا وقتي قصد انجام كاري را مي كند، از فساد و انجام كارهاي شرّ دوري كند و به سوي انجام امور خير كه هدف آن اصلاح است برود.
بنابراين زيارت قبور وسيله اي است براي تربيت انسان مسلمان تا اينكه در كارش قصد مفيد بودن را داشته باشد; همان گونه كه باعث محكم شدن اعتقاد به آخرت و جلوگيري از حرص و آز در رسيدن به خواسته هاي دنيوي و نامشروع نيز مي گردد. به اين فايده از
1. مستدرك حاكم، ج 1، ص 375، كتاب الجنائز في زيارة القبور.
2. يونس، 92.
--[37]--
زيارت قبور در حديثي كه از حضرت رسول الله(صلي الله عليه وآله) آمده است، اشاره شده آنجا كه فرموده: شما را از زيارت قبور نهي كردم، اما شما به زيارت قبور برويد، چرا كه زيارت قبور موجب ترك دنيا و باعث يادآوري آخرت مي گردد.
* ج: رشد حس ديني و عواطف شريف انساني
زيارت قبور موجب رشد احساسات خيرخواهي و فضيلت خواهي در انسان مي گردد. در اين زمينه در روايت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: شما را از زيارت قبر نهي كردم، اما شما به زيارت قبور برويد، تا موجب افزايش خير و نيكي در شما گردد.
* دليل قرآني بر مشروعيت زيارت قبور
خداوند سبحان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را از نماز خواندن بر جنازه منافقان و ايستادن بر سر قبر آنها نهي كرده آنجا كه فرموده است: ولا تصل علي احد منهم مات أبداً ولا تقم علي قبره انّهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون .
چنانچه سئوال شود كه منظور از ولا تقم علي قبره چيست؟ آيا مراد فقط قيام هنگام دفن منافقان است يا مطلق قيام بر سر قبر آنها اعمّ از هنگام دفن و غير آن؟ پاسخ گفته مي شود: آيه شريفه از دو جمله تشكيل شده است:
بخش اول: ولا تصل علي احد منهم مات أبد و بخش دوم: ولا تقم علي قبره كه جمله دوم بر جمله اول عطف شده است. و طبق قاعده نحوي، هر حكمي كه براي معطوف عليه باشد، معطوف نيز همان حكم را خواهد داشت، و چون معطوف عليه مقيد به قيد ابد هست، اين امر مستلزم آن است كه معطوف نيز همان قيد را داشته باشد.
با اين بيان، مفهوم آيه شريفه چنين است: هيچ گاه بر سر قبر هيچ يك از
1. سنن ابن ماجه، ج 1، باب 47، حديث 1571، ص 501.
2. مستدرك حاكم، ج1، ص 386، كتاب الجنائز.
3. توبه، 84.
--[38]--
آنها نايست ; همان گونه كه نسبت به نماز بر جنازه آنها نيز چنين است، و لفظ ابد كه در بخش دوم آيه شريفه مقدّر است، در اين حالت مفهوم امكان تكرار اين عمل را مي رساند. مفهوم اين سخن آن است كه اين دو عمل (هم نماز بر جنازه و هم ايستادن بر سر قبر) نسبت به مؤمن جايز است.
بنابراين جايز است زيارت قبر مؤمن و خواندن قرآن براي روح مؤمن حتي بعد از گذشت صدها سال.
* دليل مشروعيت زيارت قبور به استناد روايات
رواياتي كه مشوّق زيارت قبور و دعا براي اموات يا براي تقرّب جستن به خدا از طريق زيارت هستند، دو دسته اند:
* دسته اول
1. روايتي كه ابوهريره از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
نمي شود كه مردي قبر دوستش را زيارت كند و به او سلام كند و نزد او بنشيند، مگر آنكه صاحب قبر جواب سلام او را بدهد و به او خوش آمد بگويد، تا اينكه از نزد او برخيزد .
2. روايتي كه ديگران از قول ابوهريره از حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:
نمي شود مردي از قبري كه صاحب آن را در زمان حياتش مي شناخته بگذرد و به او سلام كند، مگر آنكه صاحب قبر او را بشناسد و جواب سلام او را بدهد .
3. در روايت ديگري نيز از ابوهريره آمده است كه:
حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) به مقبره اي رفتند و فرمودند: درود بر شما اي گروه مؤمنان، ما هم به خواست خدا به شما خواهيم پيوست .
4. از بريده روايت شده كه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) وقتي به قبرستان و بر سر قبر مردگان مي رفتند، آنها را مي شناختند و مي فرمودند: درود بر
1. زيارة القبور علي ضوء الكتاب و السنّه، ص 27.
2. تفسير البيان، ص 520 روايت از شيخ ديلمي; كنزالعمّال، ج 13، ص 656، حديث 42601.
3. تهذيب تاريخ دمشق، ابن عساكر، بيروت، ج 7، ص 292.
4. السنن الكبري، بيهقي، ج 4، ص 131، حديث 7202.
--[39]--
شما اي مؤمنان و مسلمانان اهل قبر، ما هم به خواست خدا به شما خواهيم پيوست، از خداوند براي خودمان و شما عافيت مسئلت مي كنيم. .
5. روايت پنجم روايتي است كه عايشه از حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آورده كه آن حضرت فرمود:
پروردگارم به من امر فرمود كه به بقيع بيايم و براي اموات طلب آمرزش كنم . گفتم: چگونه بگويم يا رسول الله(صلي الله عليه وآله)؟ حضرت فرمودند: اي مؤمنان و مسلمانان اهل قبور، خداوند بر گذشتگان و آيندگان ما رحم كند، و ما هم ان شاء الله به شما ملحق خواهيم شد .
* دسته دوم
اين دسته از روايات، اشاره به استحباب زيارت قبور دارد البته پس از آنكه نخست از آن نهي شده و علّت نهي و مقصود شارع مقدس اسلام از بنيان نهادن اين عبادت بيان گرديده است.
1. از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آمده است كه فرمود:
شما را از زيارت قبور نهي كردم، اما به زيارت قبور برويد كه باعث وارستگي از دنيا و موجب يادآخرت مي گردد.
2. حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) به زيارت قبر مادر مكرّمه خود مي رفتند و گريه مي كردند و اطرافيان را به گريه مي انداختند... سپس مي فرمودند: از پروردگارم اجازه گرفتم براي زيارت قبر مادرم، به من اجازه داد، آن گاه فرمود: به زيارت قبور برويد، چرا كه زيارت قبور شما را به ياد مرگ مي اندازد .
3. از عايشه روايت شده كه گفت: حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) زيارت قبور را اجازه فرمودند .
از اين دسته روايات استفاده مي شود كه حضرت رسول به طور موقت نهي مي فرمودند از زيارت قبور تا اينكه نهي را برداشتند و
1. صحيح مسلم، ج 3، ص 65، كتاب الجنائز، با اندكي اختلاف; سنن ابن ماجه، تحقيق دكتر بشّار، ج 3، ص 78، كتاب الجنائز، باب 36 حديث 1547; المنتقي من اخبار المصطفي، ج2، ص 116.
2. صحيح مسلم، ج 3، ص 64، باب ما يقال عند دخول القبر; سنن نسائي، ج 3، ص 76.
3. سنن ابن ماجه، ج1، ص 114، ابواب الجنائز.
4. صحيح مسلم، ج3، ص 165، باب استئذان النبي ربّه عزوجل في زيارة قبر امّه.
5. سنن ابي داود، ج 2، كتاب الجنائز، باب زيارة القبور، حديث 1955.
--[40]--
زيارت قبور را نيكو شمردند.
يادآوري مي شود كه علت نهي موقت زيارت قبور به اين مسئله برمي گردد كه مسلمانان نسبت به زيارت قبور ناآشنا بودند و بر سر قبر اموات خود نوحه سرايي مي كردند; اين كار از ساحت مقدس اسلام به دور بود و هنگامي كه اسلام در قلوب آنها استقرار يافت و مردم با شريعت اسلام و احكام اسلامي مأنوس شدند، حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) نهي از زيارت قبور را به خاطر آثار نيك و نتايج زيباي آن، به امر خدا برداشت.
* دليل تاريخي
با تتبّع و تحقيق در سيره مسلمانان صدر اسلام چه قبل و چه بعد از رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) چنين برمي آيد كه اين مسئله در ميان آنها وجود داشته است. به نمونه هايي از شواهد تاريخي در اين زمينه ذيلاً اشاره مي شود:
1. روزي مروان مردي را ديد كه صورتش را بر قبري نهاده است. مروان گردن او را گرفت و به او گفت:
آيا مي داني چه كار داري مي كني؟ گفت: آري. رو به او كرد، ديد ابوايّوب انصاري است لذا گفت: آمدم نزد حضرت رسول(صلي الله عليه وآله)، مرا بر سر قبر نياورد، شنيده ام از آن حضرت كه فرمود:
اگر اهل دين متولّي امر دين است، براي دين گريه نكنيد، اما اگر نا اهل متولّي امر دين شد، براي دين گريه كنيد .
2. حضرت فاطمه زهرا(س) بر سر قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آمد و مشتي خاك برداشت و آن را در چشمان خود ريخت و گريست.
3. مردي اعرابي بر سر قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آمد و خاك قبر آن حضرت را بر سر خود مي ريخت و خطاب به آن حضرت مي گفت: در قرآني كه بر تو نازل شده آمده است: و لو انّهم ذا ظلموا انفسهم جاءوك... و اكنون من به نفس خود ستم كردم و نزد تو آمدم كه برايم
1. زيارة القبور في الكتاب والسنّة، ص 128.
2. مستدرك حاكم، ج 4، ص 515.
3. كشف الارتياب، ص 436، به نقل از تحف ابن عساكر.
--[41]--
طلب مغفرت كني. از داخل قبر ندا رسيد: خداوند تو را بخشوده است. اين ماجرا در محضر حضرت امير سلام الله عليه بود.
4. بلال بر سر قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آمد و شروع كرد به گريستن در حالي كه صورتش را به قبر آن حضرت مي كشيد، آن گاه رو كرد به امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) و آنها را در آغوش گرفت و شروع كرد به بوسيدن آنها.
5. عايشه روزي به قبرستان آمد، به او گفتم: يا امّ المؤمنين از كجا آمده ايد؟ گفت: از سر قبر برادرم عبدالرحمن، به او گفتم مگر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) از زيارت قبور نهي نفرموده است؟ گفت: چرا، اوّل نهي فرمود، سپس امر به زيارت قبور كرد.
بنابراين از لابه لاي آيات قرآن و احاديث شريف و سيره مسلمين، مشروعيّت زيارت قبور به نحو عام و كلي ثابت مي شود.
* زيارت قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله)
آيات قرآني و احاديث شريف ما را به زيارت قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) و درخواست از قبر آن بزرگوار دعوت مي كند. علاوه بر اجماع عموم مسلمانان خلف و سلف از زمان حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) تا حال حاضر، احدي نبوده است كه منكر زيارت قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) بشود، مگر وهّابيها.
امّا شهادت قرآن كريم قول خداوند است در آيه ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرّسول لوجدوا الله توّاباً رحيم .
با اين آيه، قرآن كريم به گناهكاران امر مي كند كه نزد حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) حاضر شوند و از او بخواهند تا براي آنها طلب آمرزش كند، براي اينكه دعاي حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) در حق آنها مستجاب خواهد بود.
و اين آيه اختصاص به حيات پيامبر(صلي الله عليه وآله) و حضور آن حضرت در
1. وفاء الوفاء، سمهودي، ج 2، ص 1361.
2. اسد الغابه، ج 1، ص 208.
3. السنن الكبري، بيهقي، ج 4، ص 131، باب 170، حديث 7207.
4. نساء، 64.
--[42]--
ميان مردم ندارد، بلكه، يك حكم عامّي است كه شامل بعد از زمان حيات حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) نيز مي گردد، زيرا قرآن كريم تصريح دارد به زندگي انبيا و اولياي الهي در عالم برزخ كه هم مي بينند و هم مي شنوند.
احاديث و روايات فراواني هست كه صراحت دارد به اينكه ملائكه الهي سلام كساني را كه به خاتم الانبياء سلام مي فرستند، به آن حضرت مي رسانند.
در صحاح آمده است كه حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود: كسي نيست كه بر من سلام بفرستد مگر آنكه خداوند روحم را به من باز مي گرداند، تا جواب سلام او را بدهم .
نيز از آن حضرت(صلي الله عليه وآله) روايت شده كه فرموده است: صلوات بر من بفرستيد، به راستي هر جا كه باشيد صلوات شما به من مي رسد .
ابو سعيد سمعاني از حضرت امير سلام الله عليه روايت مي كند كه يك فرد اعرابي سه روز پس از دفن حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آمد خودش را روي قبر شريف حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) انداخت و سر خودش را به خاك مي كشيد و مي گفت: گفتم، يا رسول الله سخنت را شنيديم و نسبت به خداوند هرآنچه را كه از تو گرفتيم، درك كرديم و در آنچه كه بر تو نازل شد: ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم... و من به خودم ستم كردم و پيش تو آمدم كه نزد پروردگارم برايم طلب آمرزش كني.
از آنچه بيان شد مي فهميم كه جايز است انسان بر سر قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) بعد از وفات آن حضرت بايستد و از او بخواهد كه نزد خدا براي او طلب آمرزش كند و با اين بيان ثابت مي شود كه زيارت قبر حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) جايز است، زيرا حقيقت زيارت به معناي حضور يافتن زائر نزد زيارت شونده است.
اما احاديثي كه در صحاح آمده واقعاً بسيار است و ما به تعدادي از
1. نك: زيارة القبور في الكتاب و السنة، ص 129 و بعد از آن.
2. سنن ابي داود، ج 1 ص 470، كتاب الحج، باب زيارة القبور.
3. التاج الجامع للاصول في احاديث الرسول، ج 2، ص 189.
4. سمهودي در كتاب وفاءالوفاء، ج 2، ص 612 و دحلان در كتاب الدرر السنية، ص 21، آن را ذكر كرده اند.
--[43]--
آنها اشاره مي كنيم:
1. از عبدالله بن عمر نقل شده است كه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كس قبر مرا زيارت كند، مرا زيارت كرده، و واجب است بر من كه از او شفاعت كنم .
2. حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمود: كسي كه به زيارت من بيايد (و هدفي جز زيارت من نداشته باشد)، حق من است كه در روز قيامت شفيع او باشم .
3. از رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) روايت شده است كه فرمود: هر كس به زيارت حج برود و مرا زيارت نكند، به من جفا كرده است .
4. نيز از آن حضرت(صلي الله عليه وآله) روايت شده است كه فرمود:
كسي كه به زيارت حج برود و بعد از وفات من، مرا زيارت كند، مانند آن است كه در حياتم مرا زيارت كرده باشد .
* سفر براي زيارت قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله)
ابن تيميه و پيروانش اغراق نموده و به حرمت سفر براي زيارت قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) قائل شده و در اين مورد به حديث ابو هريره از رسول اكرم استناد كرده اند كه فرموده: آماده سفر نشويد مگر براي سه مسجد: مسجد من (اين مسجد) و مسجدالحرام و مسجدالاقصي .
ابن تيميه اضافه مي كند: اين حديث، حديث صحيحي است كه ائمّه مذاهب چهارگانه بر صحت و عمل به آن اتفاق نظر دارند، كه هر گاه مردي نذر كند كه در مسجدي يا در محلّ شهادتي نماز بخواند، يا در آنجا معتكف شود و به سوي آن مسجد مسافرت كند، عمل كردن به نذر نسبت به غير از آن مساجد سه گانه بر او واجب
1. الفقه علي المذاهب الاربعة، ج 1، ص 590. علماي مذاهب اربعه بر طبق اين روايت فتوا داده اند. به كتاب وفاء الوفاء، ج 4، ص 1236 مراجعه شود.
2. شفاءالسّقام، تقي الدين سبكي، ص 3 - 11; وفاء الوفاء، ج 4، ص 1340، سمهودي.
3. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1342.
4. همان، ص 1340.
5. مثل محمد بن عبدالوهاب در رساله دوم از رسائل الهديّة السنيه كه حديث را به چند صورت بيان كرده است.
6. صحيح مسلم، ج4، ص 126، كتاب الحج باب لاتشدّ الرحال، و سنن ابوداود، ج 1، ص 469، كتاب الحجّ; سنن نسايي با شرح سيوطي، ج 2، ص 37 - 38.
--[44]--
نيست.
ما در وجود اين حديث در صحاح ترديدي نداريم و در حال حاضر در مقام مناقشه در سند آن هم نيستيم، بلكه مقصود ما همان مفاد حديث است. بايد فرض كنيم كه متن حديث عبارت است از لاتشدّ الرّحال الاّ الي ثلاثة مساجد... .
در جاي خود ثابت است كه ال از ادات استثناست و حتماً بايد مستثني منه داشته باشد و لازم است مستثني منه محدود باشد و چون مستثني منه در كلام موجود نيست، پس به ناچار بايد در كلام مقدر باشد.
قبل از اشاره به قراين موجود در دو صورت مي توان مستثني منه را در تقدير گرفت:
1. به طرف مسجدي آهنگ سفر نكنيد، مگر به مساجد سه گانه...
2. به هيچ مكاني آهنگ سفر نكنيد، مگر به مساجد سه گانه...
پس درك اين حديث و آگاه شدن از معناي آن، به يكي از اين دو حالت بستگي دارد:
اگر فرض اول را بپذيريم، معناي حديث عدم سفر به هر مسجدي است بجز مساجد سه گانه، و به معناي عدم جواز سفر به هر مكاني نيست، حتّي اگر مسجد نباشد.
پس نهي شامل كسي نمي شود كه به قصد زيارت انبيا و ائمّه اطهار(ع) و صالحان آهنگ سفر مي كند، براي اينكه موضوع بحث همان آهنگ سفر كردن به مساجد است ـ به استثناي مساجد سه گانه مذكور ـ و امّا آهنگ سفر كردن به قصد زيارت مشاهد مشرّفه مشمول نهي نمي شود و داخل در موضوع نيست. اين توجيه بنابر فرض تقدير اول است.
و اما با فرض تقدير ثاني، لازمه اش اين است كه جميع مسافرتهاي معنوي ـ بجز سفر به مناطق سه گانه مذكور ـ حرام باشد، اعمّ از اينكه سفر به خاطر زيارت مسجد باشد يا زيارت مناطق ديگر و اين با مسلمّات دين ناسازگار است، زيرا:
1. ابن تيميه في الردّ علي الاخنائي، ص 27.
--[45]--
اولاً: چنانچه هدف ممنوعيت جميع سفرهاي معنوي باشد، حصر در اينجا صحيح نيست، زيرا انسان در موسم حجّ براي سفر به عرفات و مشعر و مني آماده سفر نمي شود، پس هر گاه سفرهاي ديني، به غير از مساجد سه گانه حرام باشد، به چه علت براي سفر به اين مناطق آهنگ سفر مي كند؟
ثانياً قرآن كريم و حديث شريف به بعضي از سفرهاي ديني اشاره كرده و نسبت به آنها تحريك و تشويق نموده است، مانند سفر به خاطر جهاد و در راه خدا و طلب علم و صله رحم و ديدار از والدين و موارد مشابه. از آن جمله قول خداوند متعال است در آيه شريفه:
و ما كان المؤمنون لينفروا كافّة فلولانفر من كلّ فرقة منهم طائفة ليتفقّهوا في الدّين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون .
و به اين دليل محقّقان و كاوشگران، حديث مذكور را به صورتي كه بدان اشاره شد تفسير نموده اند.
غزالي در كتاب احياء العلوم خود گفته است: اين سخن بدان معناست كه شخص به خاطر عبادت يا حجّ يا جهاد، آهنگ سفر كند... و در جمله خود زيارت قبور انبيا (ع) و زيارت قبور صحابه و تابعين و ساير علما و اوليا را آورده است.
هر كس كه زيارت او در حياتش متبرّك باشد، بعد از وفات او نيز متبرّك خواهد بود و لذا آهنگ سفر كردن به اين منظور جايز است. اين سخن مانع از پذيرفتن قول رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) نيست كه فرمود: آهنگ سفر نكنيد مگر به مساجد سه گانه: مسجد من (اين مسجد)، مسجد الحرام و مسجد الاقصي ، چون روايت درباره مساجد است و زيارت قبور هم از نظر فضيلت در مرتبه بعد از مساجد قرار دارد وگرنه فرقي بين زيارت قبور انبيا و اوليا در اصل داشتن فضيلت نيست. اگر چه از نظر مرتبه و مقام، تفاوتهاي بسيار بزرگي بر حسب اختلاف مرتبه آنها نزد خداوند وجود دارد.
از اينجا معلوم مي شود كه آنچه در روايات مورد نهي قرار گرفته
1. توبه، 122.
2. احياء علوم الدين، غزالي، ج 2، ص 274، كتاب آداب السّفر، دارالمعرفة، بيروت; الفتاوي الكبري، ج 2، ص 24.
--[46]--
كوچ كردن به ساير مساجد غير ازمساجد سه گانه است و حديث به هيچ وجه در صدد نهي از سفر به بقاع متبرّكه كه براي زيارت يا اهداف معنوي ديگر است نيست.
از اين گذشته، دلالت اين روايت حتي از نهي بر سفر به مسجدي غير از مساجد سه گانه با روايات ديگر منافات دارد و بايد به نحوي آن را توجيه كرد.
روايات صاحبان صحاح و سنن دلالت دارد بر اينكه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) سواره و پياده به مسجد قبا مي رفتند و در آنجا دو ركعت نماز مي خواندند.
حال جا دارد كه بپرسيم: چگونه ممكن است آهنگ سفر كردن و طيّ مسافتهاي طولاني به منظور برگزاري نماز از روي اخلاص در يكي از مساجد خداوند سبحان حرام و منهيّ عنه باشد؟! در حالي كه نماز خواندن در مسجد مستحب است; پس بايد مقدمه امر مستحب نيز مستحب باشد.
°
1. صحيح مسلم، ج 3، ص 127 و در همين معني به صحيح بخاري، ج 2، ص 76 و سنن نسائي ضميمه شرح سيوطي، ج 2، ص 37 مراجعه شود.
|