درس سیزدهم: شعب ابی طالب
شِعْب در لغـت:
مکان شِعْبِ ابی طالب:
خانه ای که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در آن به دنیا آمـد  &

درس سیزدهم: شعب ابی طالب سید علی قاضی عسکر در ابتدای خیابان حجون، گورستانی وجود دارد که در گذشته آن را مقبره معلاة می نامیدند و هم اکنون در میان اهل مکّه به جنة المعلاة (1) و در بین ایرانیان به قبرستان ابوطالب معروف است. ازرقی (م 250 هـ

درس سيزدهم:

شعب ابي طالب

سيد علي قاضي عسكر

در ابتداي خيابان حجون، گورستاني وجود دارد كه در گذشته آن را مقبره معلاة مي ناميدند و هم اكنون در ميان اهل مكّه به جنة المعلاة (1) و در بين ايرانيان به قبرستان ابوطالب معروف است.

ازرقي (م 250 هـ . ق .) در اخبار مكّه، پيشينه تاريخي آن را اينگونه بيان مي كند:

در حجون گردنه اي است كه از محل نخلستان عوف و از كنار دو قناتي كه بالاي خانه معروف به مال الله است مي گذرد و تا درّه سلاخ ها مي رسد. در دامنه آن، در دره سلاخ ها به روزگار جاهلي گورستان قرار داشته و كثير بن كثير درباره آن گورستان چنين سروده است:

كَم بِذاك الحَجون مِن حيّ صدق *** وَكُهول أعِفَّة وَشباب

در اين حجون چه بسيار دوستان راستين از جوانان و پيران پاكدامن در گور آرميده اند. (2)

ابن عباس نقل مي كند كه پيامبر(صلي الله عليه وآله)درباره اين گورستان فرموده است: اين گورستان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فقه العبادات (الحج)، ص 205

2 ـ ترجمه اخبار مكه ازرقي، ص 520، تهران 1368



175


مردم مكه، چه نيكو گورستاني است. (1)

درّه اي كه اين گورستان در آن قرار دارد به شِعْب اَبِي دُبّ معروف است. ازرقي از پدر بزرگش و او از زنجي نقل مي كند كه:

مردم مكه در دوره جاهلي و آغاز اسلام، مردگان خود را در دره اَبـي دُبّ(2) ـ كه بخشي از حَجُون است تا دره صُفِيّ; يعني صُفِيّ السبّاب و در دره اي كه پيوسته به گردنه مدنيين است و امروز اين بخش، گورستان مردم مكه است ـ دفن مي كردند، پس منطقه گورستان بالاتر كشيده و پيوسته به كوه و گردنه اَذاخِر و كنار محوطه خِرْمان شد. مكان امروز آن نيز در ابتداي شارع حَجون است.

حجاج و زائران محترم بيت الله الحرام همه ساله پس از انجام اعمال عمره و يا حج، كنار اين قبرستان آمده و مدفونين در آن، ازجمله حضرت خديجه(عليها السلام) ابوطالب و... را زيارت مي كنند.

از گذشته تاكنون اين قبرستان به نام شِعْبِ اَبي طالب ـ همان مكاني كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و ابي طالب و همراهانشان حدود سه سال توسط مشركان محاصره و مورد تحريم اقتصادي قرار گرفتند ـ نيز به مردم معرفي شده كه از لحاظ تاريخي نادرست بوده، و شِعْبِ ابي طالب در مكان ديگري نزديك مسجدالحرام قرار دارد.

آنچه را كه در اين سطور خواهيد خواند دلائلي روشن و قطعي در اثبات اين مدّعاست.

شِعْب در لغـت:

در لِسان العرب آمده است:

والشِّعْبُ (بِالْكَسْرِ) ما انْفَرَجَ بَيْنَ جَبَلَيْن و قِيل: هُوَ الطّريقُ فِي الْجَبَلِ و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ترجمه اخبار مكه ازرقي، ص 470

2 ـ ابودب كنيه مردي از بني سواءه بن عامِر است كه چون ساكن آن دره بوده بنام او مشهور شده است. ازرقي، ص 471 ، معجم معالم الحجاز، ص 56



176


الجَمْعُ الشّعابْ .

شِعْب (به كسر شين) شكاف بين دو كوه را گويند. به راه كوهستاني نيز گفته شده است. جمع آن شِعاب مي باشد. (1)

جوهري (م 393 هـ . ق.) در صحاح مي نويسد:

والشِعْبُ (بالكسر) الطَّريقُ فِي الْجَبَل وَ الْجَمْع الشِعابُ .

شِعْب (به كسر شين) راه در كوه را گويند، جمع آن نيز شِعاب است. (2)

فخرالدّينِ طُرِيحي (م 1085 هـ . ق.) در مجمع البحرين مي نويسد:

شِعْب (به كسر شين) راه در كوه را گويند جمع آن شِعاب مانند كِتاب است. (3)

در فرهنگ معين نيز آمده است:

شِعْب: راهي در كوه باشد، دره.(4)

مكان شِعْبِ ابي طالب:

شهر مكه در يك منطقه كوهستاني قرار گرفته و در نتيجه درون دره ها كه از سيل مصون بوده و بصورت يك حصار طبيعي خانه ها را در درون خويش جاي مي داده، محل زندگي قبائل مختلف بوده است. در نزديكي مسجدالحرام سه شِعْبِ نزديك به هم وجود دارد كه اسامي آنها عبارت است از: 1 ـ شِعْبِ ابي طالب 2 ـ شِعْبِ بني هاشم 3 ـ شِعْبِ بني عامر. اجداد و بستگان پيامبر(صلي الله عليه وآله) معمولاً در اين سه شِعْبِ زندگي مي كرده اند.

طريحي پس از آنكه شِعْب را معني مي كند، مي نويسد:

وشِعْب ابي طالب بمكّة مكان مولد النبيّ(صلي الله عليه وآله) و شِعْبُ الدُبّ أيضاً بِمَكّة و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 4 ، ص 2270 ، چاپ مصر ـ دارالمعارف ـ قاهره.

2 ـ جوهري، صحاح، ج 1، ص 156، بيروت، 1404 هـ . ق.

3 ـ طريحي، مجمع البحرين، ج 1، ص 513، تهران ـ 1408 هـ . ق.

4 ـ دكتر معين، فرهنگ معين، ج 2، ص 2047، تهران 1360 هـ . ش.



177


اَنْتَ خارِجٌ إلي مِني .

شِعْبِ ابي طالب در مكّه، زادگاه نبي اكرم(صلي الله عليه وآله) است و شِعْب دُبّ نيز در مكّه در مسير مِني قرار دارد. (1)

در مُعْجَم البُلدان ذيل شِعْبِ اَبي يُوسُف آمده است: آن همان درّه اي است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله)و بني هاشم، هنگامي كه قريش بر جنگ آنان هم قسم شده و نامه نوشتند، بدان پناه بردند. اين درّه از آنِ عبدالمطّلب بود، هنگامي كه چشمانش كم سو شد آن را ميان فرزندانش تقسيم كرد، پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيز سهم پدرش عبدالله را گرفت و آن محل خانه هاي بني هاشم بود. ابوطالب گفته است:

جَزَي الله عنّـا عَبْـدَ شَمْس و نَوْفــلاً *** وتَيْـماً و مَخْـزُوماً عقوقـاً و مأثمــاً

بتَـفــريـقـهِـم من بَـعـد وُدٍّ و أُلـفَـة *** جـماعـتنا كـيما يَـنالُـوا المَـحارِمـا

كَـذَبتـم وبيـت الله نُبْـزِي مُـحَـمـدّاً *** ولمّا تَرَوْايوماًلَدَي الشِّعْب قائِما(2)

مرحوم علامّه مجلسي(عليها السلام)مي نويسد:

شِعْب ; شكاف بين دو كوه است و شِعْبِ اَبي طالِب در مكه معروف و شناخته شده است و آن همان مكاني است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و ابوطالب و ديگر بني هاشم پس از آنكه قريش آنها را از بين خود راندند، در آنجا بودند...

آنگاه خانه محمدبن يوسف را نيز همان خانه اي مي داند كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله)آن را به عقيل بخشيد، سپس محمد بن يوسف آن را از فرزندان عقيل خريداري نمود و به خانه محمدبن يوسف شهرت يافت او در پايان مي نويسد: اين مكان با همين خصوصيات اينك نيز در مكه موجود است، و مردم آنجا را زيارت مي كنند.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ طريحي، مجمع البحرين، ج2، ص 513

2 ـ معجم البلدان، ج 3، ص 347

3 ـ مجلسي، مرآة العقول، ج 5، 174 دارالكتب الاسلاميه ـ تهران 1363 هـ . ش.



178


خانه اي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آن به دنيا آمـد

شناخت محل تولدِ پيامبر(صلي الله عليه وآله) و نيز مكان سكونت بني هاشم در مكّه مي تواند در شناسايي شِعْبِ اَبي طالب مفيد باشد:

اَزْرَقي مي نويسد:

مَوْلِد، يعني خانه اي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آن متولد شدند اكنون در خانه محمّدبن يوسف برادر حجّاج بن يوسف قرار دارد. هنگامي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) هجرت فرمود اين خانه را عقيل پسر ابوطالب تصرف كرد و در همين باره و موارد ديگر است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در حجة الوداع هنگامي كه به ايشان گفته شد كجا فرود مي آييد؟ فرمودند مگر عقيل براي ما سايباني باقي گذاشته است؟ اين خانه همچنان در تصرف عقيل و فرزندان او بود تا آنكه فرزندان عقيل آن را به محمد بن يوسف ثقفي فروختند و او آن را ضميمه خانه خود ـ كه به خانه سپيد معروف است ـ كرد و اين خانه همچنان ضميمه آن بود تا آنكه خيزران(1) ـ مادر موسي و هارون خليفگان عباسي ـ حج گزارد و آن را از آن خانه جدا كرد و مسجدي در آن ساخت كه در آن نماز مي گزارند و براي آن در كوچه اي كه كنار آن است و به كوچه مَوْلد معروف است در بازكرد. اين درّه امروز به شعب بني هاشم و شعب علي(عليه السلام)معروف است(2) و به بازاري كه به آن سوق الليل مي گويند مي رسد.(3)

سپس ابوالوليد مي گويد: از پدربزرگم و يوسف بن محمد شنيدم كه موضوع جايگاه ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) را ثابت و درست مي دانند و مي گويند همين جاست و ميان مردم مكه در اين باره هيچگونه اختلافي نيست.

فاكهي (م 272، 279 هـ . ق.) مي نويسد: خانه ابن يوسف، و دره ابن يوسف از آن ابي طالب بوده و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در قسمتي از همين خانه متولد گرديد و اين همان دره اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خيزران دختر عطاء زن مهدي عباسي و مادر هادي و رشيد است. وي در سال 172 يا 173هـ . در زمان خلافت فرزندش هارون الرشيد وفات يافت. شذرات الذهب، ج1، ص280، اعلام النساء لكحّالة، صص395 ـ 401

2 ـ ترجمه تاريخ ازرقي، ص 461

3 ـ همان.



179


است كه قريش بني هاشم را در حالي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) با آنها بود، محاصره نمودند.(1)

عبدالله بن عباس نيز در همين درّه متولد شده است.(2)

محقق كتاب اخبار مكه مي نويسد: اين دره امروز، به دره علي شناخته مي شود.(3)

فاكهي پيشينه تاريخي خانه اَبي يُوسف را اينگونه بيان مي كند:

برخي از مردم گفته اند: خانه ابن يوسف از آن عبدالمطّلب بوده است، آنگاه حجّاج برادرش محمّد بن يوسف را مأمور ساخت و او آن را به صدهزار درهم خريد. سپس حجّاج آن خانه را به برادرش بخشيد و از او خواست آن را بسازد. وكلاي محمدبن يوسف نيز آن را ساختند.(4)

باز فاكهي مي گويد: پيامبر(صلي الله عليه وآله) سهم خود از اين خانه را به عقيل بن ابيطالب بخشيد.(5)

كليني(رحمه الله) (م 329 هـ . ق.) مي نويسد:

مادر رسول الله(صلي الله عليه وآله) در منزل عبدالله بن عبدالمطّلب كه نزديك جمره وسطي بود(6)حمل برداشت (وَ وَلَدَتْه في شِعْبِ اَبي طالِب في دارِ مُحَمّدِ بن يُوسُف...) و در شِعْبِ ابي طالب در خانه محمّد بن يوسف (وقتي داخل خانه شدي در گوشه آن خانه سمت چپ) آن حضرت را به دنيا آورد. آنگاه خيزران آن را به مسجد تبديل كرد كه مردم در آن نماز مي گزاردند...(7)

باتوجه به صراحتي كه ايشان در رابطه با شِعْب دارند، مي توان فهميد جمله: وماتت خديجة(عليها السلام) حين خرج رسول الله(صلي الله عليه وآله) من الشِّعْب... (8) بدين معناست كه حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص 264 ، مكة المكرمه 1407 هـ . ق.

2 ـ همان.

3 ـ همان.

4 ـ همان، ص 266

5 ـ همان، ص 267

6 ـ آمنه بنت وهب، مادر گرامي پيامبر(صلي الله عليه وآله) در شب جمعه از ماه رجب21 در شِعْبِ، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را حامله شد.

7 ـ اتحاف الوري بأخبار امّ القري، جزء اوّل، ص 15 . جامعة امّ القري 1410 هـ .ق.

8 ـ كـافي، ج 1، ص 439. بيروت 1401 هـ . ق.



180


خديجه(عليها السلام) پس از رفع محاصره، و آزادي رسول خدا(صلي الله عليه وآله)وفات يافت.

سيد محسن امين(رحمه الله) در اعيان الشيعه مي نويسد:

رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در خانه اي كه به دار ابي يوسف معروف است متولّد گرديد ـ و او محمدبن يوسف برادر حجاج است(1) ـ اين خانه از آن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بود كه آن حضرت آن را به عقيل فرزند ابوطالب بخشيد. و زماني كه عقيل وفات يافت محمد بن يوسف آن را از فرزندان عقيل خريداري نمود و آنگاه كه خانه معروف به دار ابي يوسف ساخته مي شد، خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) را نيز به خانه خود ضميمه ساخت سپس خيزران مادر رشيد آن را گرفت و از خانه ابويوسف جدا و آن را به مسجدي تبديل كرد كه تا اين زمان معروف بود، و مردم در آن نماز مي خواندند و آنجا را زيارت نموده، بدان تبرّك مي جستند و زماني كه وهابيان بر مكه سلطه يافتند اين مسجد را ويران نموده و از زيارت آن جلوگيري كردند و آنجا را محل نگهداري چهارپايان! قراردادند.(2)

تقي الدّين حسيني مكّي (م 832 هـ . ق.) مي نويسد:

رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مكه، در خانه محمد بن يوسف برادر حجاج بن يوسف متولد شد;(3) خانه اي كه نزديك صفا است خانه خيزران است و خانه ابن يوسف در سوق الليل و همان مكاني است كه به مَوْلِد النبي معروف است.(4)

در سيره حَلبي آمده است:

محل ولادت رسول الله(صلي الله عليه وآله) مكّه، و در خانه اي است كـه بـه نـام محمد بن يوسف ـ برادر حجاج ـ خوانده مي شود...

محمد بن يوسف آن را به قيمت يكصد هزار دينار از فرزندان عقيل خريد و به خانه خويش ملحق ساخت و نام آن را نيز دار البيضاء خانه سفيد نهاد; زيرا كه آن را از گچ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محمدبن يوسف ثقفي والي حكومت يمن بود و به ستم و دشمني با خاندان علي بن ابي طالب(عليه السلام)شهرت داشت. وي در سال يكصد يا كمي قبل از آن در يمن وفات يافت. (كافي، ج 1، ص 440)

2 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 219. دارالتعارف، بيروت.

3 ـ عقدالثمين، ج 1، ص 219. بيروت 1406 هـ . ق.

4 ـ عقدالثمين، ج 1، ص 220



181


ساخته و اطراف آن را نيز گچ كشيده بودند و در نتيجه تمامي ساختمان به رنگ سفيد بود. و از آن پس، به خانه ابو يوسف شهرت يافت.(1)

محل ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) را پس از مسجدالحرام برترين مكان دانسته اند.(2)

بـرخي ولادت حـضـرت فـاطمه زهرا(عليها السلام) را نيز در همين مكان مي دانند.(3)

در فتح مكه، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در منطقه حجون خيمه زده و وارد شهر نشدند، به آن حضرت گفته شد به منزل خودتان در شِعْب نمي رويد؟ حضرت فرمود: آيا عقيل براي ما منزلي باقي گذاشته است؟(4)

اين نقل تاريخي بيانگر آن است كه شِعْبِ ابي طالب در منطقه حَجُون نبوده، بلكه در نزديكي مسجدالحرام و در كنار كوه صفا قرار داشته و خيزران مادر هارون الرشيد هنگامي كه حج مي گزارد آن را از خانه ابويوسف جدا نموده و مسجدي در آن مكان ساخت. بناي مسجد را به زبيده همسر هارون نيز نسبت داده اند كه در صورت صحت، تعمير و يا تجديد بناي مسجد توسّط خيزران بوده است.(5)

البته در نقل ديگري آمده كه خيزران خانه ارقم را خريد و در آن مسجدي بنا كرد(6) و چون اين خانه نيز در كنار صفا بوده، برخي آن را با خانه ابويوسف اشتباه كرده اند.

مسعودي (345 هـ . ق.) مي نويسد:

تولّد او ـ عليه الصلوة و السلام ـ هشتم ربيع الأول همان سال (يعني سال عام الفيل) در مكه، در خانه ابن يوسف بود كه بعدها خيزران مادر هادي و رشيد در مكان آن مسجدي ساختند.(7)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ السيرة الحلبيه، ج 1، ص 62، داراحياء التراث العربي، بيروت.

2 ـ همان، ص 66

3 ـ همان.

4 ـ همان.

5 ـ همان.

6 ـ همان.

7 ـ مروج الذهب، ج 2، ص 274، بيروت 1385 هـ . ق.



182


و در جاي ديگر مي گويد: به سال چهل و ششم، قريشيان پيغمبر(صلي الله عليه وآله) را با بني هاشم و بني عبدالمطّلب در دره كوه محصور كردند. بسال پنجاهم او با كسان خود از دره بيرون آمد.(1)

ابن اثير (م 630 هـ . ق.) به نقل از ابن اسحاق مي نويسد:

مكان ولادت رسول خدا خانه اي است كه به خانه ابن يوسف مشهور است. آن حضرت آن را به عقيل بخشيد، و تا زمان فوت وي در اختيار او بود، سپس محمد بن يوسف برادر حجاج آن را از فرزندان عقيل خريد و به خانه معروف به دار ابن يوسف ضميمه ساخت، آنگاه خيزران آن خانه را از خانه ابويوسف جدا كرد و آنجا مسجدي ساخت كه در آن نماز مي گزارند.(2)

طبري (م 310 هـ . ق.) نيز مكان تولّد پيامبر(صلي الله عليه وآله) را خانه ابو يوسف مي داند.(3)

فاسي (م 832 هـ . ق.) مي نويسد:

ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مكاني در سوق الليل كه نزد مردم مكه شهرت داشته قرار دارد.(4)

محمد طاهر كردي مكي مي گويد:

ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مكه، در خانه ابوطالب در شِعْبِ بَني هاشم بوده است.(5)

ولادت نبي(صلي الله عليه وآله) در مكه در خانه ابوطالب در شِعْبِ بني هاشم نزديك مسجدالحرام بوده كه امروزه، شِعْبِ علي; يعني علي بن ابيطالب ناميده مي شود و پيوسته محل ولادت آن حضرت تا به امروز معروف و شناخته شده است.(6)

اكثر قريب به اتفاق مورّخان، مكان ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در شِعْبِ ابي طالب يا در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مروج الذهب، ج 2، ص 287

2 ـ كامل ابن اثير، ج 1، ص 294، بيروت 1408 هـ . ق.

3 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 125، دارالفكر، بيروت.

4 ـ شفاء الغرام، ج 1، ص 269، دارالكتب العلميه بيروت.

5 ـ التاريخ القويم ...، ص 63

6 ـ التاريخ القويم...، ج1، ص 67



183


خانه نزديك صفا، و يا در خانه معروف به خانه اَبُويوسف ذكر كرده اند كه هر سه، يك
مكان است.
(1)

در كتاب سيرة ساكن الحجاز آمده است:

مكان ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) در شِعْبِ بَني هاشم بوده است. سپس توضيح مي دهد كه: شِعْبِ بني هاشم نزد اهل مكه شناخته شده است و همه ساله مردم در آنجا اجتماع نموده، مجلس جشن بپا مي كنند و بيش از آنچه تاكنون در اعيادشان مجالس جشن و شادي دارند، در آنجا مجلس شادي بپا مي كنند. سپس در پاورقي كتاب از محبّ الدين طَبري مكي نقل كرده كه مي گويد: خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در زمان هجرت آن حضرت(صلي الله عليه وآله) به مدينه، عقيل مالك شده. و پيوسته در دست او و فرزندانش باقي ماند تا محمدبن يوسف برادر حجاج آن را خريد و در خانه خود كه به خانه سفيد ناميده مي شد ملحق ساخت. سپس به خانه ابن يوسف معروف گرديد. اين وضعيت ادامه يافت تا خيزران كنيز مهدي عباسي در آنجا مسجدي بنا كرد كه در آن نماز مي گزارند، و آن را از خانه ابن يوسف جدا كرده، كوچه اي ايجاد كرد كه به آن زقاق المولد گفته مي شود و هم اكنون آنجا كتابخانه عمومي است.(2)

محمد طاهر كردي مكّي مي نويسد:

ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مكه، در خانه ابوطالب، در شِعْبِ بني هاشم و در نزديكي مسجدالحرام بوده كه امروزه به شِعْبِ علي; يعني علي بن ابيطالب ناميده مي شود و پيوسته مكان ولادت آن حضرت(صلي الله عليه وآله) تا امروز، معروف و شناخته شده بوده است.(3)

صلاحُ الدّين صَفَدي پس از بحث درباره مكان و لادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)مي نويسد: قول برتر آن است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در عام الفيل در خانه اي كوچه معروف به زُقاقُ الْمَوْلِد كه در دست عقيل ابن ابيطالب بوده، متولد گرديد.(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سيره ابن هشام، ج 1، ص 167، مصر 1375 هـ . ق.

2 ـ سيرة ساكن الحجاز، سيد رفاعه رافع الطهطاوي، چاپ مكتبة الآداب مصر، ج 1، ص 6

3 ـ التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم، ص 67، مكه مكرمه، 1385 هـ . ق.

4 ـ الوافي بالوفيات، ج5، ص242، چاپ بيروت.



184


گفته مي شود كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در شِعْبِ بَني هاشم متولد شدند، برخي گفته اند در خانه اي نزديك صفا و...(1)

عاتق بن غيث بلادي مي نويسد:

از نظر تاريخي مسلّم است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تقريباً در سال 53 قبل از هجرت (عام الفيل) در شِعْبِ اَبي طالب كه امروزه به شِعْبِ علي معروف است، به دنيا آمد و به خاطر ازدحام مردم و شوق آنان نسبت به تبرك جويي از آن خانه، هم اينك به كتابخانه تبديل شده است.(2)

تا قبل از سلطه وهابيان بر حرمين شريفين، محل ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)زيارتگاه مؤمنان و مسلماناني بود كه از گوشه و كنار جهان به مكه مي آمدند.(3)

محمد بن علوي مالكي مكّي مي نويسد:

مكان ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در سوق الليل، مكاني شناخته شده است و ساكنين مكه درباره آن اختلاف نظر ندارند، هريك از آنها از نسل قبل از خود شنيده و ترديد به خود راه نمي دهند.(4)

ابن ظهيره مي گويد: مردم مكه در شب ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) همراه با علما و دانشمندان و بزرگان شهر با روشن نمودن فانوس و شمع از خانه هاي خود خارج و براي زيارت و بزرگداشت ولادت آن حضرت در كنار اين خانه اجتماع مي كنند.(5)

در كنار اين خانه، گودالي (حفره) بوده كه روي آن را با چوب مي پوشاندند و اين علامت همان مكاني است كه رسول الله(صلي الله عليه وآله) در آنجا متولد شدند.(6)

ساختمان آن را ناصر خليفه عباسي در سال 576 و ملك مظفر در سال 666 و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اتحاف الوري بأخبار امّ القري، ص 48، جزء اوّل.

2 ـ فضائل مكه، ص 232. دار مكه 1410 هـ . ق.

3 ـ السيرة الحلبيه، ج 1، ص 57

4 ـ في رحاب بيت الله الحرام، ص 262

5 ـ همان.

6 ـ همان، ص 263



185


ديگران تعمير نموده اند.

در زمان ملك عبدالعزيز، شيخ عباس قطان (امين العاصمة المقدسه) اين خانه را تخريب ساخت و در همان مكان كتابخانه عمومي، كه به كتابخانه مكه مكرمه معروف شد، بنا كرد. افراد به آنجا مراجعه و به مطالعه كتب مي پرداختند.(1) اين ساختمان در سال هاي اخير، در طرح توسعه اطراف مسجدالحرام، در معرض تخريب قرار گرفته است.

از مجموع آنچه گذشت مي توان نتيجه گيري كرد كه:

1 ـ پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در شِعْبِ ابي طالب متولد گرديده اند.

2 ـ شِعْبِ ابي طالب در مكّه مكاني نزديك مسجدالحرام بوده و با مكاني كه فعلاً در حجون به آن معروف است، فاصله دارد.

محاصره پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ياران در شِعْبِ ابي طالب

محمدبن اسحاق (م 153 هـ . ق.) و ديگر سيره نويسان گويند، چون قريش ديدند كه اصحاب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در سرزمين حبشه در كمال امنيت و آرامش قرار دارند و نجاشي هم ايشان را گرامي داشته و از آنها دفاع مي كند و از سوي ديگر حمزة بن عبدالمطلب و عمر نيز مسلمان شده اند و اسلام در قبايل آشكار مي گردد، جمع شدند و به چاره انديشي پرداختند و تصميم گرفتند پيمان نامه اي بنويسند و متعهد شوند كه از بني هاشم و بني مطلب زن نگيرند و به آنها زن ندهند و نيز چيزي به آنها نفروشند و چيزي از آنها نخرند. پس از اينكه جمع شدند، پيمان نامه نوشتند و بر آن جمله موافقت كردند و سپس براي تأكيد، پيمان نامه را از سقف كعبه آويختند.(2)

مشركان بني هاشم را در اول ماه محرم سال هفتم بعثت تحريم كرده، اعلام داشتند هيچكس حق معامله، ازدواج و معاشرت با آنان را ندارد، نامه تنظيم شده در اين زمينه را ـ كه چهل نفر امضا كرده بودند ـ شخصي به نام منصور بن عكرمه نوشت كه با نفرين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ في رحاب بيت الله الحرام، ص 262

2 ـ سيره ابن هشام، ج 1، ص 375. سيرة الحلبيه، ج 1، ص 366



186


پيامبر(صلي الله عليه وآله) دستش فلج شد. بدنبال آن تمامي بني هاشم ـ مسـلمـان و كـافـر ـ جز ابولهب و ابوسفيان  بن حارث بن عبدالمطلب وارد شِعْب شده، آنجا اجتماع كردند. فرزندان مطلب بن عبد مناف كه چهل نفر بودند از شِعْب حراست نموده، شب و روز به نگهباني آن مشغول بودند و در طول سال جز موسم حج در ماه ذي الحجه، و عمره در ماه رجب از آنجا بيرون نمي آمدند. قريش از ورود خواروبار به شِعْب جلوگيري كرده، فقط مقدار كمي بصورت پنهاني به دست محاصره شدگان مي رسيد كه كفافشان را نمي داد.

در نتيجه وضعيت سخت شد; به شكلي كه مردم صداي گريه بچه ها را از بيرون شِعْب مي شنيدند و اين دوران سخت ترين لحظات زندگي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اهل بيت بزرگوارش در مكه بود.(1)

كازروني در مُنْتَقي و غير آن آورده است: ...به دنبال نوشتن عهدنامه، مشركان آزار فرزندان عبدالمطلب را آغاز نموده، اعلام كردند تنها راه سازش ميان ما و شما كشتن پيامبر(صلي الله عليه وآله) است. در هر كوي و برزني مسلمانان را كتك مي زدند و حق عبور از بازارها را از آنان گرفته، در شِعْبِ اَبي طالب محصورشان نمودند. فرستاده وليدبن مُغَيْره در ميان قريش فرياد مي زد: هر مردي از اينها را براي خريد جنسي يافتيد بر قيمت آن بيافزاييد. در چنين وضعيتي ابوطالب فرزند بــرادرش (پيامبر(صلي الله عليه وآله)) و فرزندان برادر و پيروان آنها را در شِعْبِ ابوطالب گردآورد.

آنان سه سال در شِعْب ماندند، سرانجام وضعيّت بحدّي برآنان سخت شد كه صداي فرزندانشان، كه از شدت گرسنگي مي گريستند، از بيرون شِعْب شنيده مي شد...(2)

زماني كه ابوطالب احساس كرد مشركان قريش براي كشتن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) متحد شده اند، فرزندان عبدالمطلب را جمع نموده، دستور داد تا رسول خدا را درون شِعْبِ خود جاي دهند و از او حفاظت كنند... پس بني هاشم سه سال در شِعْبِ خويش ماندند...

شب هنگام كه همه به خواب مي رفتند ابوطالب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را از بستر بيرون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 235

2 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 18. بيروت 1403 هـ . ق.



187


برده، يكي از فرزندان يا برادران و يا پسرعموهاي خود را به جاي آن حضرت مي خوابانيد تا پيامبر از توطئه احتمالي دشمن جان سالم بدر برد.(1)

پس بني هاشم به شِعْبِ ابي طالب كه امروزه به شِعْبِ علي معروف است پناه آوردند، بنوالمطلب نيز جز ابولهب به آنان پيوستند، وضعيّت در شِعْب به اندازه اي سخت شد كه محاصره شدگان از برگ درختان استفاده مي كردند...(2)

خديجه اموال فراواني داشت كه همه را در شِعْب به نفع رسول خدا(صلي الله عليه وآله)خرج كرد. بني هاشم، تنها در موسم، از شِعْب خارج شده، خريد و فروش مي كردند.

گاهي نيز مردم مكّه از سوي قريش تهديد مي شدند كه: اگر كسي در مكه چيزي به بني هاشم بفروشد اموالش غارت مي شود.(3)

ابن سعد (م 230 هـ . ق.) مي نويسد: شب اول محرم سال هفتم بعثت، بني هاشم در شِعْبِ ابيطالب محاصره شدند و همگي ـ به جز ابولهب ـ به شِعْبِ ابيطالب درآمدند...(4)

تعدادي از محاصره شدگان از گرسنگي جان باختند.(5)

گاهي نيز علي بن ابي طالب(عليه السلام)مخفيانه از شِعْب خارج شده، غذا و امكانات تهيه و آن را با خود به درون شِعْب مي آورد.(6)

مردان همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در شِعْب، حدود 40 نفر بودند.(7) كه به شكل سازماندهي شده خصوصاً در تاريكي شب از آن حضرت حراست مي كردند.(8)

حضرت خديجه(عليها السلام) نيز كه اموال فراواني داشت، همه را براي مسلمانان محاصره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اتحاف الوري بأخبار امّ القري، ص 284

2 ـ التاريخ القويم لمكّة و بيت الله الكريم، ج1، ص 95

3 ـ بحار، ج 19، ص 1. چاپ بيروت.

4 ـ طبقات ابن سعد، ج 1، ص 209. دارصادر . بيروت.

5 ـ كامل، ج1، ص 505. چاپ بيروت.

6 ـ الصحيح من سيرة النبي، ج 2، ص 109. قم 1400 هـ . ق.

7 ـ اعلام الوري، ص 59. چاپ بيروت.

8 ـ همان، ص 60



188


شده در شِعْب خرج و مصرف نمود.(1) يعني در موسم حج (در ذي الحجّه) و عمره (در رجب) كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و يارانشان مي توانستند از شِعْب خارج شوند، مقداري آذوقه و مواد خوراكي تهيه نموده، سپس در دوران محاصره از آن استفاده مي كردند.(2)

گاهي از اوقات نيز ابوالعاص بن ربيع شتري كه بار گندم و خرما داشت تا دهانه شِعْب آورده، سپس آن را به داخل درّه هدايت مي كرد تا بني هاشم از آن استفاده كنند و تا حدودي از گرسنگي رهايي يابند.(3)

نام حكيم بن حِزام نيز در شمار كساني كه آذوقه به شِعْب مي فرستادند ذكر گرديده است، ليكن در صورت صحّت، از آنجاكه وي از محتكران زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) بوده و از كساني است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) هديه وي را نپذيرفته اند، شايد بتوان گفت انگيزه او منافع مادي بوده است.(4)

يعقوبي (م 293 هـ . ق.) در اين زمينه مي نويسد: قريش، شش سال پس از بعثت، رسول خدا را با خاندانش از بني هاشم و بني مطلب بن عبد مناف در دره اي كه به آن شِعْب  بن هاشم گفته مي شد محصور ساختند و رسول الله با همه بني هاشم و بني مطلب سه سال در شِعْب ماندند تا آنكه رسول خدا و نيز ابوطالب و خديجه تمام دارايي خود را از دست دادند و به سختي و ناداري گرفتار آمدند. سپس جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خدا موريانه را بر صحيفه قريش فرستاده تا هر چه بي مهري و ستمگري در آن بود بجز جاهايي را كه نام خدا بر آن نوشته شده، خورده است.(5)

وضعيت غم انگيز رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و همراهانشان در شِعْب، افرادي چون هشام بن عمرو را تحت تأثير قرار داد و آنها را براي شكستن حلقه محاصره به حركت واداشت. وي به همراه زهير بن ابي اميه و مطعم بن عدي و ابوالبختري و زمعة بن اسود بن مطلب،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعلام الوري، ص 59. چاپ بيروت.

2 ـ همان.

3 ـ همان، ص 61

4 ـ الصحيح من سيرة النبي، ج 2، ص 111

5 ـ تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 389. چاپ بيروت.



189


شبانگاهان در دهانه دره حجون كه از مناطق بالاي مكه است قرار گذاشتند و آنجا جمع شدند و پيمان بستند تا در مورد لغو پيمان نامه اقدام كنند.(1)

دهانه درّه حَجُون همان جايي است كه قبرستان ابوطالب قرار دارد و اگر شِعْب در اينجا قرار داشته و پيامبر(صلي الله عليه وآله) و يارانشان نيز در اين مكان تحت محاصره بوده اند; معني نداشت افرادي كه از آنان ياد شد، مخفيگاه خود را آنجا قرار دهند، و در جايي اجتماع كنند كه هر لحظه خطر در كمين آنها باشد. استفاده از اين مكان به عنوان مخفيگاه، نشانگر آن است كه حجون خارج و يا حداقل كنار مكه بوده است.

پاره اي از روايات نيز با صراحت، حجون را خارج مكّه آن روز دانسته است و بر اين اساس نمي توان گفت پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ياران و خويشاوندانشان همگي از مكّه خارج و در بيرون شهر اقامت گزيده اند!

عبيد بن زرارة از امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود: هنگامي كه ابوطالب وفات يافت جبرائيل بر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)نازل شد و گفت: يا مُحمّد اُخْرُجْ مِنْ مَكّة... ; اي محمد از مكه خارج شو! كه در اين شهر ياوري براي تو نيست. قريش نيز بر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) هجوم آوردند آن حضرت نيز ترسان بيرون شد تا به كوهي در مكه كه به آن حَجون مي گفتند رسيد و آنجا ايستاد.(2)

ابوطالب خبر خورده شدن صحيفه را به مشركان اطّلاع داد و همراه آنان به كنار كعبه آمد و پس از گشودن آن، صحّت سخن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بر همگان پديدار گشت. وجدان برخي انسانها بيدار شد و آنگاه كه ابوطالب و همراهان به شِعْب بازگشتند، گروهي از رجال قريش سران خود را در مورد رفتارشان با بني هاشم سرزنش كردند و گروهي از
آنان; از جمله مطعم بن عدي و عدي بن قيس و زمعة بن ابي الاسود و ابوالبختري بن هشام و زهير بن ابي اميه، سلاح پوشيده نزد بني هاشم و بني مطلب رفتند و از آنان خواستند كه از درّه بيرون آيند و به خانه هاي خود بروند و آنان چنين كردند. بيرون آمدن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 228. ترجمه نهاية الارب، ج 1، ص 249. تـهران 1364 هـ . ش.

2 ـ اصول كافي، ج 1، ص 449، چاپ بيروت. وافي، ج 3، ص 700



190


ايشان از دره در سال دهم بعثت بود.(1)

موسي بن عقبه مي گويد: چون خداوند متعال پيمان نامه سراپا مكر ايشان را نابود كرد پيامبر و خويشاوندش از شِعْب بيرون آمدند و با مردم معاشرت كرده و ميان ايشان زندگي نمودند.(2)

قصيده معروف شِعبيه (لاميه) را نيز ابوطالب در شِعْب ابوطالب سروده است و اين همان شعبي است كه فرزندان مطلب و هاشم همراه با رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به آن پناه بردند.(3)

اسامي برخي از بني هاشم كه همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در شِعْب محاصره شدند از اين قرار است:

1 ـ ابوطالب بن عبدالمطّلب.

2 ـ علي بن ابيطالب(عليه السلام) .

3 ـ حمزة بن عبدالمطلب.

4 ـ عبيدة بن الحارث بن المطلب بن عبد مناف.

عبيده گرچه از بني هاشم نبود ليكن به لحاظ آنكه بني المطلب و بني هاشم با يكديگر متحد بودند و در دوران جاهليت و در اسلام از هم جدا نبودند، لذا مي توان او را نيز در شمار بني هاشم بحساب آورد.

5 ـ عباس بن عبدالمطلب.

6 ـ عقيل بن ابي طالب.

7 ـ طالب بن ابي طالب.

8 ـ نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب.

9 ـ حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطّلب.

او با پيامبر(صلي الله عليه وآله) خوب نبود و گاهي نيز رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را در اشعارش هجو مي كرد،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهاية الارب، ج 1، ص 248

2 ـ دلائل النبوه، ج 2، ص 68، تهران 1361 هـ . ق.

3 ـ التاريخ القويم لمكّة وبيت الله الكريم، ص 95



191


ليكن راضي به قتل آن حضرت نبود.(1)

10 ـ خديجه بنت خويلد.(2)

و...(3)

اكثر قريب به اتفاق موّرخان و سيره نويسان مكاني كه نبي اكرم(صلي الله عليه وآله) و همراهانشان توسط افراد قريش محاصره گرديدند را شِعْبِ ابي طالب ذكر كرده اند كه به برخي از آنها ذيلاً اشاره مي شود:

بني هاشم و فرزندان مطلب بدنبال فشار قريش نزد ابوطالب رفته و ـ جز ابولهب ـ همگان به درّه اي كه منسوب به ابوطالب و به شِعْبِ ابي طالب شهرت يافته بود، درآمدند.(4)

طبري مي نويسد: از پي پيمان قريشيان، بني هاشم و بني المطلب به شِعْبِ ابوطالب رفتند و با وي فراهم شدند ـ به جز ابولهب كه به قريش پيوست ـ و با آنها بر ضد مسلمانان هم سخن شد.(5)

رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني (م 623 هـ . ق.) مي نويسد: بني هاشم و بني مطلب چون ديدند كه قريش در عدواتِ ايشان چندان مُظاهَرَت و مُبالغت بنموده اند و چنان عهدنامه بنوشتند، ايشان نيز برخاستند و به جمعيت بَرِ ابوطالب آمدند و پيش وي بنشستند و با هم عَهد كردند و اتفاق بنمودند كه نُصْرت و مُعاونت سيّد(عليه السلام)دهند و حَصْمي قريش كنند و در جمله احوال آنچه بطريق تعصّب و حمايت بود پيغمبر(صلي الله عليه وآله) را نگاه دارند.(6)

پس هاشميان ـ جز ابي لهب ـ و مطلبيان همگي به ابي طالب پيوسته و در شِعْبِ او بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 65. داراحياء الكتب العربيه 1378 هـ . ق.

2 ـ ابن ابي الحديد، ج 14، ص 59

3 ـ ابن ابي الحديد، ماجراي شِعْب را در جلد 14، ص 58 به تفصيل بيان كرده است.

4 ـ سيره ابن هشام، ج 1، ص 352

5 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 225

6 ـ سيرة رسول الله، ج 1، ص 341



192


وي داخل شدند و دو يا سه سال آنجا ماندند.(1)

در بحارالانوار به نقل از خرائج آمده است: قريش با يكديگر متحد شدند و بني هاشم را به شِعْبِ ابي طالب راندند.(2)

ابـن قـيـم جـوزي مي نويسد: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و همراهانشان در شب اوّل ماه محرم سال هفتم بعثت در شِعْبِ ابي طالب زنداني شدند... و در همين مكان ابوطالب قصيده معروف لاميّه را سروده است.(3)

علامه اميني(قدس سره) مي نويسد: بني هاشم و بني المطلب به سوي ابوطالب آمدند و همراه با او در شِعْب داخل شدند.(4)

ابوبكر احمد بن حسين بيهقي مي نوسد: چون ابوطالب نيت ايشان را فهميد فرزندان عبدالمطلب را گردآورد و دستور داد كه پيامبر را در محله خود نگهداري كنند.(5)

محمد بن عمر بن واقد گويد: بني هاشم شــب اول محرم سال هفتم بعثت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)وارد درّه ابوطالب شد بني مطلب هم همراه بني هاشم در همان دره گرد آمدند.(6)

ابن اسحاق مي نويسد: بني هاشم و بني مطلب به ابوطالب پناه آوردند و در شِعْب او (يعني ابي طالب) اجتماع كردند.(7)

مرحوم آيتي مي نويسد:

... چون كار قريش به انجام رسيد، بني هاشم و بني مطَّلب بن عبد مناف به ابوطالب پيوستند و همگي ـ جز ابولهب ابن عبدالمُطَّلب كه با قريش همكاري داشت  ـ همراه وي در شِعْبِ ابي طالب درآمدند.(8)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عقدالثمين، ج 1، ص 230

2 ـ بحار، ج 19، ص 16. چاپ بيروت.

3 ـ زادالمعاد، ج 2، ص 46

4 ـ الغدير، ج 7، ص 363. تهران 1366 هـ . ش.

5 ـ دلائل النبوه، ج 2، ص 65

6 ـ طبقات الكبري، ج 1، ص 209

7 ـ سيره ابن هشام، ج 1، ص 376

8 ـ تاريخ پيامبر اسلام، مرحوم آيتي، ص 154. تهران 1366



193


ياقوت گفته است: شِعْبِ ابي يوسف همان شعبي است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و بني هاشم هنگامي كه قريشيان عليه آنان هم قسم شدند، بدانجا پناه آوردند. اين شِعْب از آنِ عبدالمطلب بوده، سپس به خاطر ضعف بيناييش آن را ميان فرزندانش تقسيم نمود و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) سهم پدر خويش را گرفت. منازل و محل سكونت بني هاشم نيز در آن قرار داشته است.

مؤلف كتاب معجم الحجاز پس از نقل اين مطلب مي نويسد: اين شِعْب سپس به شِعْبِ ابي طالب معروف گرديد و آن را شِعْبِ بني هاشم نيز ناميده اند و هم اكنون به شِعْبِ علي شناخته مي شود. اين شِعْب در دهانه شمالي كوه ابوقبيس و بين اين كوه و خـنـدمـه قـرار دارد. ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در همين مكان بوده و حدود سيصد متر با مسجدالحرام فاصله دارد. آنگاه تبديل به كتابخانه شده و سپس در سال 1399 هجري قمري در طرح توسعه خيابان غزّه از بين رفته است.(1)

رفاعه رافع الطهطاوي نيز شِعْب ابي طالب را جايگاه محاصره شدگان دانسته، مي گويد: هاشميان همه به ابوطالب در شِعْب او پناه آوردند.(2)

ابراهيم رفعت پاشا مي نويسد: در طرف شرق منطقه قشاشيه، شِعْبِ علي يا شِعْبِ بني هاشم قرار دارد... خانه خديجه بنت خويلد يا محل ولادت فاطمه(عليها السلام)دختر رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز آنجاست.(3)

كوه ابـوقبيـس

يكي از مشهورترين كوه هاي مكه، كوه ابوقبيس است. شِعْبِ علي يا شِعْبِ ابي طالب از اين كوه آغاز و تا خندمه ادامه مي يابد. مي گويند: هنگامي كه سيلاب مسجدالحرام را فراگرفت، حجرالأسود را در اين كوه نهادند تا سالم بماند. جاي آن در شِعْبِ علي، همانجايي بود كه زادگاه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم معالم الحجاز، ص 57. دار مكّه.

2 ـ سيرة ساكن الحجاز، ج 1، ص 115

3 ـ مرآة الحرمين، ج 1، ص 180، 181. دارالمعرفه ـ بيروت.



194


برخي از شعاب مكّه

همانگونه كه پيشتر نيز اشاره شد، در شمال شرقي مسجدالحرام سه شِعْب وجود دارد كه اسامي آنها عبارت است از:

1 ـ شِعْبِ علي يا شِعْبِ ابي طالب كه امروز آن را قشاشيه نيز مي نامند.

2 ـ شِعْبِ بني هاشم كه به آن غزّه نيز مي گويند.

3 ـ شِعْبِ بني عامر.

در اين سه منطقه از زمان جاهلي به اين طرف اجداد و نياكان پيامبر(صلي الله عليه وآله) و سپس فرزندان عبدالمطلب و ابوطالب و بني هاشم مي زيسته اند.(1)

بخشي از خانه هاي نزديك به شِعْبِ علي و حتي قسمتي از خانه ابن يوسف متعلق به ابوطالب بوده است.

قسمتي ديگر از خانه ابن يوسف كه محل تولد پيامبر(صلي الله عليه وآله) است و اطراف آن متعلق به عبدالله پدر پيامبر(صلي الله عليه وآله) بوده است.

بخش ديگري كه خانه خالصه كنيز آزاد كرده خيزران است، متعلق به عباس بوده است.

بخشي كه خانه طلوب كنيز آزاد كرده زبيده در آن قرار دارد، متعلق به مقوم پسر عبدالمطلب بوده است.(2)

ازرقي مي نويسد: برخي از مردم مكه نيز مي گويند دره اي كه به آن دره ابن يوسف مي گويند، همه اش متعلق به هاشم بن عبدمناف بوده است. همانان مي گويند: عبدالمطلب در زندگي خود همين كه نور چشمش كم شد (نابينا گرديد) سهم خود را ميان پسرانش تقسيم كرد و به اين جهت سهم عبدالله به پيامبر(صلي الله عليه وآله) رسيد. خانه اي كه ميان صفا و مروه است... و كنار خانه اي است كه در دست جعفر بن سليمان است، نيز متعلق به عباس بوده
است. ستون و نشانه رنگيني كه هر كس از مروه به صفا مي آيد از كنار آن سعي مي كند،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مرآة الحرمين، ج 1، ص 181

2 ـ ترجمه أخبار مكه ازرقي، ص 487



195


كنار خانه عباس است. برخي هم پنداشته اند كه اين خانه از آنِ هاشم بن عبد مناف بوده است.(1)

خانه امّ هاني دختر ابوطالب نيز در كنار در گندم فروش ها و كنار مناره است، كه در توسعه دوم مهدي عباسي ـ در سال 167 هجري ـ ضميمه مسجدالحرام شده است.(2)

عقيل بن ابي طالب خانه اي را كه پيامبر در آن متولد شد، گرفت و تصرف كرد و معتب  بن ابي لهب كه نزديك ترين همسايه پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود خانه خديجه را تصرف كرد و بعدها به صدهزار درهم به معاويه فروخت.(3)

عباس بن عبدالمطلب نيز خانه اي بين صفا و مروه داشته است.(4)

فاصله خانه عباس بن عبدالمطلب تا مسجدالحرام كمي بيشتر از 36 ذرع بوده است.(5)

عبدالمطلب نيز نزديك چاه زمزم خانه داشته است، شِعْب و خانه ابن يوسف نيز از آنِ ابي طالب بوده است.(6)

احمد سباعي مي نويسد: در سوق الليل خانه اي است كه مال الله ناميده مي شود و در آن به مريض ها كمك كرده به آنها غذا مي دهند، نزديك اين خانه شِعْب ابن يوسف قرار دارد كه اينك شِعْب علي ناميده مي شود و در آن خانه هاي عبدالمطلب بن هاشم و ابي طالب و عباس بن عبدالمطلب قرار دارد.(7)

خانه خديجه بنت خويلد مادر مؤمنان در مكه در كوچه معروف به كوچه حجر كه به آن زقاق العطارين (كوچه عطاران) نيز مي گويند قرار دارد. فاطمه(عليها السلام) در همين خانه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ترجمه تاريخ مكه ازرقي، ص 488

2 ـ همان.

3 ـ ترجمه تاريخ مكه ارزقي، ص 498

4 ـ اخبار مكه فاكهي، ج 3، ص 27

5 ـ اخبار مكه فاكهي، ج 3، ص 371

6 ـ اخبار مكه فاكهي، ج 3، ص 263

7 ـ تاريخ مكه، احمد سباعي، ص 31. مكة المكرمه 1404 هـ . ق.



196


متولد شده، از اين رو به مولد فاطمه(عليها السلام) نيز معروف است.

ونيز آمده است: حضرت خديجه(عليها السلام) در همـان خـانه وفـات يـافت و رسول خدا(صلي الله عليه وآله)تا زمان هجرت در آن سكونت داشت، سپس عقيل بن ابي طالب آن را گرفت و...

آنگاه در اين مكان مسجدي ساختند كه فضاي سرپوشيده (رواق) هست كه در آن هفت طاق وجود دارد كه روي هشت ستون قرار گرفته است.

و در ميانه ديواري كه سوي قبله قرار گرفته، سه محراب است كه در دو طرف آن 26 سلسله (زنجيره) قرار دارد. در مقابل آن نيز چهار طاق بر 5 ستون هست كه بين اين دو رواق صحني واقع شده و رواق دوم از رواق قبلي كوچكتر است; زيرا در نزديكي آن برخي از مكان هايي است كه مردم براي زيارت آن خانه، به آنجا مي آيند و آن سه مكان عبارتند از:

1 ـ مكاني كه گفته مي شود محلّ ولادت حضرت فاطمه(عليها السلام) است.

2 ـ مكاني كه به آن قبة الوحي گفته مي شود و چسبيده به مكان ولادت حضرت فاطمه(عليها السلام) است.

3 ـ مكاني كه به آن مختبي گويند كه كنار قبة الوحي است ]و آن جايي است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مخفيانه مردم را به اسلام دعوت مي كرد[ برخي نيز گفته اند براي مصون مــاندن از سنگ پراني مشركان، پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آنجا مخفي مي شد...(1)

كوتاه سخن آنكه:

افزون بر آنچه گذشت، در نقشه هاي موجود در حجاز (قديم و جديد) دقيقاً محل شِعْبِ علي و شِعْبِ بني هاشم و شِعْبِ بني عامر، در نزديكي مسجدالحرام مشخص گرديده و هيچكس قبرستان ابوطالب كه در شِعْبِ ابي دُبّ واقع شده را، شِعْب ابوطالب نام ننهاده است. بنابراين وجود شِعْب در آن مكان با آن همه دلائل و قرائن و شواهد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شفاءالغرام، ج 1، ص 272 و 273. چاپ بيروت.



197


روشن، كاملاً قابل توجيه است; زيرا:

اولاً: آن منطقه محل سكونت اين خاندان بوده است.

ثانياً: امكان زيستن و استفاده از ذخاير غذايي و امكانات موجود در خانه ها وجود داشته است وگرنه چگونه ممكن است در يك منطقه خشك پر از سنگلاخ و بدون سايبان، آنهم در آفتاب سوزان مكه، مدت سه سال دوام آورد و زنده ماند؟!

ثالثاً: منطقه اي كه هم اينك قبرستان ابوطالب ناميده مي شود، در دوره جاهلي نيز قبرستان بوده و نمي توان گفت كه رسـول خدا(صلي الله عليه وآله) به همراه ابوطالب و تعدادي زن و كودك، تمامي مناطق موجود در مكه را رها ساخته، به قبرستان پناه آورند!

رابعاً: حجون ـ همانگونه كه گذشت ـ خارج از مكّه بوده و اين با نقلهايي كه مي گويد: صداي ضجّه و شيون كودكان از بيرون شِعْب شنيده مي شد، سازگاري ندارد.

خامساً: در پاره اي نقل ها آمده است كه گاهي وضعيت به اندازه اي سخت مي شد كه محاصره شدگان بناچار از گياهان و برگ درختان براي رفع گرسنگي استفاده مي كردند.(1)

در حالي كه در قبرستان آن روز آنهم خارج از مكه گياه و درختي وجود نداشته، تا محاصره شدگان از آن استفاده كنند.

سادساً: براساس آنچه ازرقي نقل كرده، معلوم مي شود حتي تا سال دهم هجرت (حَجّة الوداع) هنوز در منطقه حَجون كسي سكونت نداشته و اين منطقه تا چند قرن، خارج از شهر مكه بوده است.

سابعاً: اين قسمت از مكّه، اساساً منطقه مسكوني نبوده و خانه و كاشانه اي در آن وجود نداشته، به شكلي كه پس از چند سال رسول خدا(صلي الله عليه وآله) براي توقف چند روزه در آن، از خيمه استفاده كردند.

ابوالوليد ازرقي مي گويد: پيامبر(صلي الله عليه وآله)پس از هجرت به مدينه، ديگر وارد خانه هاي مكه نشدند و در سفرهاي مكه هرگاه طواف ايشان تمام مي شد به منطقه بالاي مكه مي رفتند و آنجا خيمه هايي براي ايشان زده مي شد.

عطاء نيز مي گويد: آن حضرت در سفر حجة الوداع پيش از رفتن به عرفات و قبل از
حركت از مكه، همچنان در منطقه بالاي مكه بودند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الغدير، ج 7، ص 363



198


وي سپس مي افزايد: روز فتح مكه به پيامبر(صلي الله عليه وآله) گفته شد آيا در منزل خودتان در مكه فرود نمي آييد؟ فرمودند مگر عقيل براي ما خانه اي باقي گذاشته است. به پيامبر(صلي الله عليه وآله) گفته شد: در خانه اي ديگر غير از خانه خودتان منزل كنيد، نپذيرفته و فرمودند: در خانه ها منزل نمي كنم و در همان بالاي مكه در حجون داخل خيمه اي بودند و از آنجا به مسجدالحرام مي آمدند، همچنين سعيد بن محمد بن جبير بن مطعم از قول پدربزرگش نقل مي كند كه گفته است پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در فتح مكه ديدم كه در حجون داخل خيمه اي زندگي مي كردند و براي هر نماز به مسجد مي آمدند.(1)

از آنچه گذشت به خوبي روشن مي شود كه شعب ابوطالب در مكاني غير از قبرستان ابوطالب قرار داشته و چنين اشتباهي از چه زمان و براساس چه دليل و مدركي رخ داده، معلوم نيست.

تنها كسي كه احتمال داده شِعْب ابوطالب در منطقه حجون قرار گرفته، حلبي است وي پس از بيان محل ولادت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مي گويد:

آنچه در پيش آمده، منافاتي با اينكه شِعْبِ ابوطالب، كه خود از بني هاشم بوده، در كنار حجون قرار داشته، ندارد; زيرا امكان دارد ابوطالب به تنهايي در اين شِعْب زندگي مي كرده است. والله اعلم(2)

ليكن دليلي بر صحّت اين نقل وجود ندارد، و شايد از كلمه والله اعلم حلبي بتوان فهميد كه وي نيز به صحت آن اطمينان نداشته است.

بنابراين، سير طبيعيِ جريان، بدين شكل بوده كه وقتي ابوطالب، بني هاشم و بنوالمطلب از سوي دشمن در معرض خطر جدّي قرار مي گيرند براي ايجاد يك دژ محكم و جبهه قوي در برابر آنان، همگي اطراف ابوطالب كه چهره اي سرشناس و انساني نيرومند بوده، گرد مي آيند و در يك مكان به نام شِعْب ابوطالب اجتماع مي كنند و با ايجاد پست هاي نگهباني و استفاده از تاكتيكهاي مختلف به دفاع از خويش و شخص رسول

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ترجمه اخبار مكه ازرقي، ص 430

2 ـ السيرة الحلبيه، ج 1، ص 63. چاپ بيروت.


| شناسه مطلب: 76277