بخش 8
اسرار احرام اسرار ترک مکروهات احرام اسرار ترک محرمات احرام اسرار کفارات
* ( 5 ) *
اسرار احرام
احرام مصدر باب افعال، به معناي تحريم نمودن و مُلزَم كردن خود به ترك امر و يا اموري است. در اصطلاح براي عمل خاصي گفته ميشود كه داراي سه جزء است: پوشيدن جامه احرام، نيت حج يا عمره، تلبيه (لبيك).
يكي از واجبات به هنگام محرم شدن، پوشيدن لباس احرام است. مـردان براي احرام از دو جامه ساده -كه يكي را لنگ و ديگـري را ردا قـرار ميدهند- استفاده ميكنند. زنان نيز در همان لباسي كه بر تن دارند ميتوانند محرم شوند. جامه احرام قبل از نيت و تلبيه بايد پوشيده شود و تأكيد شده است كه به هنگام كندن لباس دوخته و پوشيدن جامه و احرام، حاجي قصد اطاعت امر خداوند را داشته باشد. افضل آن است كه محرم با همان جامهاي كه احرام بسته، طواف و ساير اعمال حج و يا عمره خود را انجام دهد. حج گزار پس از آنكه لباس احرام را بر تن كرد، چنانچه به دنبال آن نيت حج و يا عمره را نمايد وسپس تلبيه را بر زبان جاري سازد، محرم ميشود واموري بر او حرام ميگردد، چه قصد ترك آن امور را داشته باشد و يا قصد ترك نكند. البته بهتر است انسان به هنگام احرام، قصد ترك محرمات احرام؛ بلكه ترك تمامي محرمات و معاصي را داشته باشد. و از آنجا كه احرام و محرم شدن، يك عمل عبادي است، قصد قربت نيز در آن شرط است و ريا مُبطل آن خواهد بود. احرام داراي اسرار و حكمتهاي مختلفي است كه به بعضي از آنها اشاره ميشود:
يك. آمادگي براي تقرّب
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «كانت بنو اسرائيل اذا قربت القربان تخرج نار تأكل قربان من قبل منه و ان الله جعل الاحرام مكان القربان».( 61 ) اگر دربني اسرائيل سوختن قرباني نشانگر قبولي بوده است، در اينجا شخص حجگزار خود را در معرض قبولي قرار ميدهد و همانگونه كه از ميان قرباني هاي هاي بني اسرائيل، فقط تعدادي مورد قبول و پذيرش قرار ميگيرند، در ميان حاجيان نيز برخي «لا لبيك و لا سعديك» خواهند شنيد!! قرآن ميفرمايد: انما يتقبل الله من المتقين( 62 ) و از اينجا ميتوان سرّ سفارش به تقوا را فهميد: فتزودّوا فان خيرالزاد التقوي؛( 63 ) زيرا عمل حج گزار در صورتي پذيرفته ميشود كه تقوا را در خود احيا كرده باشد؛ لذا بايد براي سفر حج، توشة پرهيزگاري را از قبل تهيه كرده باشد.
دو. تمرين خشوع در برابر خداوند
امام رضا (عليه السلام) ميفرمايد: «انما يأمروا بالاحرام ليخشعوا قبل دخولهم حرم الله و امنه».( 64 ) حجگزار بايد در اين سفر روح خشوع و خضوع را تمرين كند. در ميـقات براي ورود به حرم الـهي، تشخص ها هايش كمرنگ ميشود و بازار خشوع و تواضع رونق ميگيرد. هر كسي كه سرمايه خشوع و تواضعش بيشتر باشد، بهرهاش از اين سفر بيشتر خواهد بود. جامه احرام، لباسي است كه محرم را از خودپرستي، كبر و فخر فروشي دور ميسازد و قبل از ورود به حرم الهي، روح او را خاشع و متواضع ميگرداند. پس شرط ورود به حرم و حضور در پيشگاه الهي، داشتن روح خاشع و متواضع است. چنانكه امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد: «من ام ّ هذا البيت حاجا او معتمرا مبرءً من الكبر رجع من ذنوبه كهيئة يوم ولدته امه».( 65 ) امام حسين (عليه السلام) از پيامبر (صلي الله عليه وآله) نقل ميكند: «هلّم الي جهاد لا شوكة فيه، الحج».( 66 ) آري سراسر حج فروتني است؛ حتي در لباس آن نيز شكوه و شوكت و تشخص و اقتدار راه ندارد بلكه خشوع و فروتني از آن جلوهگر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
61. وسائل الشيعه، ج9، (ابواب الاحرام)، باب 1، ح1.
62. مائده(5)، آيه 27.
63. بقره(2)، آيه197.
64. وسائل الشيعه، ج9، باب 1، ح4.
65. الحج و العمره في الكتاب و السنه، ص140، ح396.
66. همان، ص115، ح297.
سه. رو بر گرداندن از دنيا و روي آوردن به سوي خدا
لباس احرام و سادگي آن، به حاجي ميآموزد كه بايد زيبايي هاي هاي ظاهري را كنار بگذارد و در گامي فراتر، اگر طالب خداوند و لقاي او است، بايد خود را از گردونة بازي هاي هاي دنيوي خارج سازد و تعلقات و وابستگي ها ها و دلبستگي هاي هاي غير خدايي را از روح و جان خود بزدايد. آنگاه راه رسيدن به محبوب بر او هموار ميشـود و سنـگيـني ماده او را از مـعنا بـاز نمي نميدارد. امام رض (عليه السلام) ميفرمايد: «وانما يأمروا و بالاحرام... لئلا يلهوا ويشتغلوا شيء من امورالدنياو زينتها و لذاتها».( 67 ) در اين سفر فقط بايد به زيبايي هاي هاي واقعي و آراستگي هاي هاي باطني انديشيد تا مظهر جمال الهي قرار گرفت.
چهار. عزم و تصميم جدي در رسيدن به هدف
اگر به روشني هدف را در يابيم و عشق و علاقه رسيدن به هدف در جان ما شعله ور شود، كمر را محكم ميبنديم و با عزمي راسخ حركت را آغاز ميكنيم. از ويژگي هاي هاي لباس احرام اين است كه هيئتي به حاجي ميبخشد كه نه تنها مزاحم او در رسيدن به هدف حج نيست؛ بلكه وي را در استواري و تلاش براي رسيدن به هدف ياري مينمايد و انگيزه هاي هاي رسيدن به كمالات حج را در او تقويت ميكند. امام رضا (عليه السلام) در بيان اسرار احرام ميفرمايد: «و يكونو حادين فيما هم فيه قاصدين نحوه، مقبلين عليه بكليتهم».( 68 )
پنج. تعظيم خداوند و اقرار به فقر در برابر او
حجگزار بايد خود را در برابر خداوند ذليل، فقير و حقير بيابد و او را بزرگ بشمارد. لباس احرام اين احساس را در دل حجگزار زنده ميكند كه او هيچ ندارد و در برابر عظمت الهي فقيري بيش نيست؛ پس با دست خالي و وجودي سراسر نياز و فقر وارد حرم ميشود. امام رض (عليه السلام) در بيان گوشة ديگري از اسرار احرام ميفرمايد: «مع ما فيه من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
67. وسائل الشيعه، ج9 (ابواب الاحرام)، باب1، ح1.
68. همان.
التعظيم لله عزوجل لبيته و التذلّل لانفسهم عند قصدهم الي الله عزوجل».( 69 )
شش. فزوني رجا و اميد به خدا
مهمترين سرمايه حجگزار دراين سفر «اميد» است؛ اميد به رحمت و لطف و توجه ميزبان. اما اين سرمايه مهم، به راحتي به دست نمي نميآيد. بزرگترين مانع در راه شكل گيري نور اميد در دلها، خواستههاي كاذب است كه در وجود انسان نسبت به امور اعتباري دنيا، ريشه ميدواند: مقام، ثروت، موقعيت هاي اجتماعي و ... . حجگزار آنگاه كه لبـاس از تـن بيـرون ميكند، در حقيقت براي رسيدن به اين باور است كه بايد اميد و اتكا به غير را از وجود خود دور سازد و با جدا كردن لباس از خود، باور كند كه چيزي به عنوان نقطة اتكا ندارد. آنچه نقطه اتكا ميدانست، در اين ميقات از خود جدا ساخته و با دستي خالي و پوششي كه حكايتگر جدايي از دنيا است، بهسوي خدا ميرود. در اين حالت با بريده شدن رشته هاي هاي اميد به غير، نور اميد به خداي لايزال، در جان او شكل ميگيرد و به فرموده امام رض (عليه السلام) در اين صورت است كه به روح احرام دست يافته و اميد به رحمت و خوف عقاب، به هنگام سفر به سوي او در وجودش شعله ميكشد: «راجين ثوابه راهبين من عقابه ماضين نحوه»( 70 ).
هفت. زينت مؤمن
قرآن كريم در بيان ادب مسجد ميفرمايد: مؤمنان به هنگام ورود به مسجد، خود را به زينت ظاهري آراسته ميكنند. يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد ( 71 ) اما براي ورود به حرم و مسجدالحرام، لباس احرام را برگزيد و اينميرساند كه زيبايي و زينت مؤمن در ورود به حرم، سادگي و انفصال از زيورها و آرايش دنيوي است. هر كس تعلّقش كمتر باشد، رعايت ادب را در ورود به حرم الهي، بيشتر نگه ميدارد و با آراستگي بهتري، قدم در اين حريم امن ميگذارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
69. همان، ح4.
70. وسائل الشيعه، ج9، باب1، ح4.
71. اعراف(7)، آيه31.
هشت. ازدياد شوق و توجّه به خدا
لباس احرام، حركت به سوي كعبه را سرعت ميبخشد و بر شوق ديدار حجگزار ميافزايد و احساس جدي بودن را در او ايجاد ميكند. بسياري پس از انجام عمل، از آن غافل ميشوند و به غير آن عمل، خود را مشغول ميسازند؛ اما احرام باعث ميشود در طول مناسك، توجه شخصي به مناسك حج حفظ شود و پيوستگي معنوي و باطني اعمال به يكديگر، براي رسيدن به مطلوب رعايت گردد؛ بهگونهاي كه هر گاه به هيأت خود توجه كند، متوجه شود كه در حال عبادت است و نبايد به غير از مناسك، ذهن و برنامه هاي هاي خود را مشغول سازد. از اينرو دستور داده اند اند كه حجگزار قبل از آنكه «لبيك» بر زبان جاري سازد، لباس احرام بر تن كند و چند قدمي راه برود و خود را به خوبي در آن لباس طاعت بيابد و با هيأت و آرايش جديد، به خوبي انس بگيرد؛ آنگاه بگويد: «لبيك اللهم لبيك...». حضرت ميفرمايد: «ثم قم فامش هنيئة فاذا استوت بك الارض... فلبّ»( 72 ) و در آداب فقهي احرام نيز آمده است: ابتدا لباس احرام را بپوشد؛ آنگاه نيت كند و تلبيه را بر زبان جاري سازد.
نه. تقويت پاكي و طهارت
احــــرام؛ يعني، «حــرام كردن هر ناپاكي بر خود». حاجي آنگاه كه لباس احرام ميپوشد، با محرم شدن، پاكـي و طهــارت را در جان و وجـود خود احيــا ميكند. حقيقت احرام، همان تطهير باطن است. او طاهر ميشود؛ آنگاه اذن ورود به حرم را دريافت ميكند و اين طهارت چنان انقلابي در درون او ايجاد ميكند كه اگر در همان حال از دنيا برود حشر او در روز قيامت با طهارت و پاكي و آمرزش تضمين شده است. امام معصوم ميفرمايد: «من مات محرما بعث يوم القيامة ملبيا بالحج مغفوراً له»( 73 ) در كتابهاي روايي آمده است خداوند خطاب به حجگزار ميفرمايد: «بندهام تو محرم شدي و اموري را برخود حرام كردي، من نيز آتش دوزخ را بر تو حرام ميكنم».( 74 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
72. وسائل الشيعه، ج9، (ابواب الاحرام)، باب 34، ح1.
73. الحج و العمره في الكتاب و السنه، ص 135، ح367.
74. همان، ص 154، ح446.
ده. تمرين قطع وابستگي ها ها و دلبستگي ها ها به دنيا
اگر «روزه» تمرين زندگي كردن بدون خوردن و آشاميدن است، احرام تمرين زيستن بي تمام زندگي ساده است، احرام در حقيقت گسستن از غير خدا و پيوستن به لطف و رحمت او است؛ يعني، به هنگام احرام بستن ميگوييم: از هر چه غير تواست، دست شستم و فقط به ولاي تو دل بستم. كندن لباس دوخته، به معناي جدا شدن از امور دنيا و بيرون آمدن از گناه و امور غير خدايي است. و پوشيدن لباس احرام، يعني، پوشيدن لباس اطاعت و به عبارتي چشم پوشي از لباس زينت و در بر كردن لباس تقوا است. لذا سفارش شده است: به هنگام بيرون آوردن لباس و به تن نمودن جامة احرام، ترك محرمات و ترك آنچه را كه مرضي الهي نيست قصد كند. در روايات نيز آمده است: به هنگام احرام، حمد الهي كند و بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) و اهل بيت طاهرينش، صلوات بفرستد و تقاضاي لباس تقوا كند.
* ( 6 ) *
اسرار ترك مكروهات احرام
«مكروه» عملي است كه دوري كردن از آن بهتر است و ترك آن نيز ثواب دارد، هر چند انجام دادنش مستلزم عذاب نيست. در كتابهاي لغت در تعريف مكروه آمده است: «كره الشيء كرها و كراهته ضد احبه»(1) و قرآن كريم نيز مكروه را درمقابل محبوبيت قرار داده، ميفرمايد: حبب اليكم الايمان و زينه في قلوبكم و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان.(2) پس مكروه؛ يعني، آنچه مورد پسند نيست و خداوند ترك آنها را دوست ميدارد، هر چند كه بر انجام آن عقوبت نيست. مكروهات احرام عبارتاست از:
1. احرام بستن در پارچه سياه و يا هر رنگي غير از سفيد؛
2. محرم شدن در پارچه راه راه و يا هر پارچه نقش دار؛
3. احرام بستن در پارچه چركين؛
4. خوابيدن محرم بر رختخواب يا بالش زرد رنگ يا سياه رنگ؛
5. حمام رفتن محرم و كيسه كشيدن؛
6. حنا بستن و يا استفاده از هر رنگ مصنوعي قبل از احرام كه آثار زينتي آن پس از احرام باقي بماند؛
7. لبيك گفتن در پاسخ كسي كه او را صدا ميزند.
دربارة اسرار ترك مكروهات احرام ميتوان به موارد چندي اشاره كرد؛ از جمله:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قاموس القرآن (ماده كره).
2. حجرات (49)، آيه7.
يك. توجّه به تأثير رنگ
تأكيد بر سفيد بودن رنگ لباس احرام و كراهت رنگ سياه و يا هر پارچه رنگي و نقشدار، علاوه بر اهميت بهداشتي آن در هواي گرم منطقه حجاز، از نظر رواني تأثير بالايي را در آن ازدحام جمعيت دارد. زيرا رنگ سفيد و يكرنگ بودن همه، يك آرامش رواني و نشاط روحي را به دنبال دارد. علاوه بر اينكه استفادة همگاني از رنگ سفيد، در حقيقت آرايش فرهنگي و عبادي مسلمين در يك اجتماع بزرگ است كه از شكوه و عظمت خاص خود برخوردار است. از نظر معنوي و دينينيز لباس سفيد يادآور قيامتو نشانه پاكي و طهارت و نورانيت است؛ اما سياهي پيام آور تيرگي و ظلمت و كدورت است. از اينرو امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «لايحرم في الثوب الاسود و لايكفن به الميت»( 77 ) و پيامبر (صلي الله عليه وآله) ميفرمايد: «ليس من ثيابكم شيء احسن من البياض».( 78 ) بر اين اساس امام صادق (عليه السلام) فرموده است: «كان رسول الله (صلي الله عليه وآله) يكره السوداء الا في ثلاثة العمامه والخف و الكساء».( 79 )
دو. پاكيزگي و آراستگي
اهتمام اسلام به پاكي و طهارت ظاهري و باطني به گونهاي است كه پيروان خود را به آراستگي ظاهري نيز امر ميكند و ميفرمايد: «ان الله جميل و يحب الجمال». سفيدي احرام و كراهت چركين بودن لباس از جمله مواردي است كه بيانگر اين اهتمام است. امام معصوم در پاسخ اين پرسشكه «عن الرجل يحرم في ثوب و سخ»؛ ميفرمايد: «لا اقول انه حرام و لكن تطهيره احب الي و طهوره غسله و لا يغسله الرجل ثوبه الذي يحرم فيه حتي يحل و ان توسخ».( 80 ) البته اين آراستگي به لباس احرام محدود نمي نميشود؛ بلكه تأكيد شده حجگزار در حال احرام محيط خود را نيز با پوشش رنگ مناسب و دوري از رنگهايي مانند زرد و سياه آراسته كند تا علاوه بر اثر رواني كه در رنگها وجود دارد،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
77. وسائلالشيعه، ج 9، (ابواب الاحرام)، باب 26.
78. مكارم الاخلاق، ص 104.
79. سنن النبي (صلي الله عليه وآله) ، ص132.
80. وسائل الشيعه، ج9، باب 38 (ابواب تروك احرام).
نظافت و طهارت و آراستگي محيط را نيز در آن اجتماع عظيم و فشرده به دنبال داشته باشد. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «كره ان ينام المحرم علي فراش اصفر او علي مرفقة صفراء».( 81 )
سه. حفظ حدود الهي
حرام از حدود الهي است و حفظ حريم آن، ميطلبد از آنچه كه احتمال ارتكاب حرام ميرود نيز اجتناب گردد. عمل به اين احتمال هر چند واجب نيست؛ اما اهميت آن موجب ميشود كه از اينگونه امور، تحت عنوان كراهت ياد شود و به ترك آن تشويق گردد. اين قاعده در تمامي محرمات هست؛ ولي در مناسك حج به دو مورد خاص نيز اشاره ميشود: رفتن به حمام و كيسه كشيدن كه احتمال آسيب وارد شدن به بدن ميرود، و استعمال حنا قبل از احرام كه آثار زينتي آن بعد از احرام باقي ميماند. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «لا بأس بأن يدخل المحرم الحمام ولكن لا يتد لك»( 82 ).
چهار. رعايت ادب حضور
انسان هر چند هميشه در محضر خداوند است، اما آنگاه كه ذكر «لبيك» را بر زبان جاري كرد، وارد حرم امن الهي ميشود و از حضور ويژه در پيشگاه ربوبي او برخوردار ميگردد. ادب حضور ميطلبد كه اين رمز ورود به حريم الهي و ذكر حضور را براي غير خدا بهكار نگيرد و اگر در پاسخ به دعوت و نداي خداوند «لبيك» ميگويد. در پاسخ به ديگران از اين واژه بهره نگيرد و از آنچه خداوند دوست نميدارد و انجام آن را مكروه ميشمرد، دوري كند.
پنج. شريك قرار ندادن براي خدا
يكي از مكروهات احرام اين است كه در جواب كسي لبيك بگويد. از آنجايي كه حج، پاسخ به دعوت خداوند است و «لبيك» نيز نشانه اين اجابت است، پس بايد لبيك را مخصوص خداوند قرار داد و ديگري را - حتي در كلام- شريك او نساخت (ولا شريك للعبادة ربّه احداً).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
81. همان، باب 28.
82. همان، باب 76.
* ( 7 ) *
اسرار ترك محرمات احرام
حجگزار پس از نيت و پوشيدن لباس احرام و گفتن تلبيه، 24 مورد را بر خود حرام ميكند كه نوزده مورد آن مشترك ميان زن و مرد و چهار مورد مختص مرد و يك مورد ويژه زن است.
مشتركات مرد و زن عبارتاست از:
نگريستن در آينه، استفاده از هر نوع بوي خوش، سرمه كشيدن براي زينت، روغن ماليدن، انگشتر به دست كردن براي زينت، استفاده از هرگونه زيور آلات، هرگونه لذت جنسي براي زن و مرد از يكديگر، استمنا، به عقد كردن، عقد درآمدن و يا شاهد عقد بودن، زدودن مو از بدن، چيدن ناخن، كشيدن دندان، خون انداختن بدن، شكار حيوانات وحشي صحرايي، كشتن حشراتي كه در بدن ساكن ميشوند، سلاح بستن، كندن درخت و يا گياهي كه در حرم روييده (مگر آنكه خود كاشته باشد)، جدالو فسوق.
موارد اختصاصي مردان عبارتاست از:
پوشيدن لباس دوخته، پوشاندن سر، پوشاندن تمام روي پاو سايه قرار دادن بالاي سر در حال حركت.
مورد ويژه زنان عبارت است از: پوشاندن صورت.
حجگزار با احرام اموري را بر خود حرام و ممنوع ميكند و متعهد ميشود، مرتكب آنها نگردد. امام صادق (عليه السلام) در بيان سر محرمات احرام ميفرمايد: «حاجي به هنگام احرام حج و عمره، بايد بر خود حرام كند، هر آنچه او را از ذكر و ياد خدا باز ميدارد و به ديگري مشغول ميسازد و يا مانع از اطاعت و عبادت خداوند ميگردد: «و احرم عن كل شيء
يمنعك عن ذكر الله عزوجل و يحجبك عن طاعته»(1).
سرّ محرمات در «اسرار احرام» نهفته است و هر حكمت و سرّي كه در احرام باشد، محرمات احرام مانع تحقق آنها است.
حقيقت احرام «كل شيء هالك الا وجهه» است؛ احرام «فراموش كردن حيات حيواني و دل مشغولي به حيات طيبه» است؛
حقيقت احرام تمرين جديت است؛
احرام «تمرين يكي بودن، يكي شدن و در نهايت به يك حقيقت و از كثرت به وحدت رسيدن» است؛
احرام «بستن ميثاق با رب العالمين» است؛
احرام «مظهر جمال و جلال الهي شدن و راه يافتن به مقام انسان كامل» است.
اما محرمات، موانع و حجابهايي است كه حجگزار را از نيل به اين حقايق باز ميدارد و در دام دل سپردگي به غير خدا، گرفتار ميسازد؛ از اينرو دست يافتن به سرّ احرام، درترك محرمات احرام نهفته است.
يك. فسوق
«فسق» به معناي انحراف از مسير حق است و هر نوع انحراف را شامل ميشود. ارباب لغت ميگويند: «فسق،اي خرج عن الطاعة»، مراد از «فسق» در آيه شريفة لا رفث و لا فسوق ولا جدال في الحج (2)، بر اساس روايات محدود به «دروغ، فحش و فخر فروشي»است. امام كاظم (عليه السلام) ميفرمايد: «الفسوق الكذب والمفاخرة»(3) و امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «الفسوق الكذب و السباب».(4) شيخ طوسي (رحمه الله) ميفرمايد: «روي اصحابنا انه اراد الكذب والاولي ان تحمله عليه جميع المعاصي التي نهي المحرم عنها». البته با اينكه امام (عليه السلام) در مقام بيان و تعريف فسق در آيه شريفه بوده؛ اما در هيچ يك از روايات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محجة البيضاء، ج 2، ص 207.
2 . بقره (2)،آيه 197.
2. وسائل الشيعه، ج9 (ابواب تروك الاحرام)، ح4.
3. بحار الانوار، ج96، ص 173، ح18.
يكجا به هر سه مورد (دروغ، فحش و فخر فروشي) اشاره نكردهاست؛ بلكه به يك و يا دو مورد پرداخته است. اين سه مورد به عنوان مصاديق فسق معرفي شده است؛ ولي آنچه ميان فقها شهرت دارد، مراد از فسق همان سه مورد (دروغ، فحش و فخر فروشي) است.
1. سازگار كردن رفتارها با روح حج
چنانچه به آثار اين سه گناه توجه شود و با فلسفه كلي حج مقايسه گردد، هيچ سازگاري بين آنها وجود نخواهد داشت. امام باقر (عليه السلام) در مورد دروغ ميفرمايد: «ان الكذب خراب الايمان»( 87 ) و پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) دربارة دشنام ميفرمايد: «اياكم و الفحش فان الله عزوجل لا يحب الفاحش المتفحش».( 88 ) امام سجاد (عليه السلام) نيز در مورد فخرفروشي فرمود: «وهب لي معالي الاخلاق و المضي من الفخر» و امام علي (عليه السلام) ميفرمايد: «الله الله عباد الله في كبر الحمية و الفخر الجاهلية».( 89 )
اما قرآن در مورد حج ميفرمايد: و ما تفعلوا من خير يعلمه الله و تزوّدوا فان خير الزّاد التقوي( 90 ) و امام صادق (عليه السلام) نيز ميفرمايد: «اذا احرمت فعليك بتقوي الله و ذكر الله و قلّة الكلام الا بخير فان تمام الحج و العمرة ان يحفظ المرء لسانه الا من خير».( 91 ) شكي نيست كه فسق و ارتكاب گناه با تقوا و ياد خدا -كه روح حج است- منافات خواهد داشت.
در حقيقت حجگزار با احرام لباس اطاعت و بندگي ميپوشد و مطابق جريان حج حركت ميكند. انسان مطيع خداوند، روحي خاشع و فروتن در برابر خداوند دارد؛ ولي انسان دروغ گو، فحّاش و فخر فروش، داراي روحي پرخاشگر، متمرد و حق گريزاست و ايندو هرگز با يكديگر جمع نميشوند.
1-2. از بين بردن زمينههاي عدوات و دشمني
حج تمرين الفت و همبستگي است و علاوه بر آثار تربيتي كه براي فرد فرد حاجيان دارد، زمينه هاي هاي همبستگي و وحدت و يكپارچگي را در ميان آنان فراهم ميآورد؛ در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4. كافي، ج2، ص 339، ح4.
1. وسائل الشيعه، ج9، ح11478.
89. غرر الحكم، ج 4، ص 435.
90. بقره (2)، آيه194 .
91. وسائل الشيعه، ج 9، ص 108.
حاليكه فسوق در مقابل اين فلسفه بزرگ حج قرار دارد و زمينه هاي هاي نفاق، عداوت، دورويي و كينه را فراهم ميسازد.
دو. جدال (قسم)
جدال به معناي گفتوگويي توأم با نزاع و به عبارتي پيكار لفظي همراه با لجاجت و خصومت است. صاحب مجمع البحرين ميگويد: «جدال عبارت است از مقابله دليل با دليل كه گاهي با لجاجت و خصومت همراه ميشود»( 92 ) و در لسان العرب آمده است: «جدال به معناي زياده روي در خصومت به كار ميرود».( 93 ) صاحب كتاب مفردات مينويسد: «جدل گفت و گو بر سبيل منازعه و برتري جويي بر يكديگر است».
بر اساس اين تعاريف جدال همراه با بحث و گفتوگو براي اثبات و يا نفي مطلبي است كه هر طرف براي اثبات حرف خود و يا ابطال نظر طرف مقابل دليل اقامه ميكند؛ اما از روال طبيعي بحث و گفتوگو خارج ميشود و به لجاجت و خصومت ميانجامد. در روايات ويژگي ديگري نيز براي جدال آمده و آن اين است كه از نام خداوند در اين خصومت، به عنوان وسيله و ابزار بهره گرفته شود. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «و الجدال هو قول الرجل لا والله و بلي و الله و سباب الرجل الرجل».( 94 ) از قيد «سباب» جدل همراه با خصومت فهميده ميشود و مراد از «لا و الله و بلي والله»؛ يعني، اصرار بر اثبات حرف خود و ابطال حرف مقابل با استفاده از لفظ جلاله «الله». البته جدال به شيوه نيكو مورد تأييد است:
«ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن».( 95 ) اما آن جدالي كه همراه با مشاجره لفظي، لجاجت، تهييج خشم و ارتكاب محرماتي همچون دشنام و فخر فروشي، قسم راست و يا دروغ براي برتري جويي باشد، مورد نكوهش است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
92. مجمع البحرين، ج5 ص336
93. لسان العرب، ج11 ص103
94. وسائل الشيعه، ج9، ص108.
95. نمل (27)، آيه125.
و در حج حرام ميباشد. (فمن فرض فيهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال في الحج).( 96 ) البته در جدال باطل لازم نيست هردو به باطل عمل كنند؛ بلكه اگر يك طرف نيز مرتكب جدل باطل شود، فرد مقابل - ولو بر حق باشد- بايد از گفتوگو و ادامه آن بپرهيزد. در اين رابطه ميتوان به حكمت هايي چند اشاره كرد:
2-1. از بين بردن تفرقه و دشمني
محيط حج بايد از گفتوگوهاي بيفايده و بحثها و كشمكشهاي بيهوده عاري باشد؛ زيرا حج محيط عبادت و اخلاص و همبستگي است. روح انسان بايد از آن نيرو بگيرد و در عين حال رشتة الفت و برادري در ميان مسلمانان محكم گردد؛ لذا هر كاري كه با اين امور منافات داشته باشد، ممنوع است. البته «جدال احسن» -كه پايههاي اعتقادي را محكم ميسازد و نفي تفكرهاي باطل و سلطة طاغوت ها را هدف قرار ميدهد- از قلمرو جدال ممنوع خارج است؛ مانند بحث و گفتوگو در حوزه مباحث كلامي و يا اعلان برائت از كافران و مشركان.
2-2. جلوگيري از حرمت شكني حرم، كعبه و صاحب بيت
حج در ماههاي ماههاي حرام قرار گرفته است و مكه و كعبه و مسجدالحرام و حرم نيز داراي حرمت مخصوصي هستند. در حديثي آمده است:«الحرمات خمس: البيت الحرام و المسجد الحرام و البلد الحرام و الاشهر الحرام و الحرم»( 97 ) و رعايت احترام آنها از اهميت ويژهاي برخوردار است: (و من يعظم حرمات الله فهو خير له عند ربه).( 98 ) پس آنچه در حج حرام شده، به جهت حرمت و احترامي است كه از تعظيم حج و حرم و ماههاي ماههاي حرام نشأت ميگيرد. اگر كاري در حج انجام پذيرد كه مصداق خير و متناسب با حرمت حج باشد، خوب و پسنديده است. اما حرمت شكنيها و بياحتراميها ممنوع است؛ مانند جدال كه پافشاري بر هواهاي نفساني و پايه ريزي خصومت و دشمني است و در پيشگاه الهي مصداق بارز حرمت شكني خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
96. بقره (2)، آيه197.
97. تفسير الكشاف، ج3، ص154.
98. حج (24)، آيه 30.
سه. لذايذ شهواني
هر نوع لذّت بردن جسماني و شهواني زن و مرد از يكديگر - حتي نگاه و تماس شهوت آلود- از محرمات احرام است و مقدمات آن مانند عقد كردن و يا پذيرش عقد توسط زن و حتي گواهي دادن بر آن حرام است. خود ارضايي و هر نوع استمنا نيز از جمله محرمات احرام شمرده شده و براي مرتكب اين موارد - علاوه بر ضرورت توبه- كفارة سنگيني نيز منظور گرديده است.
3-1. رفع موانع سير كمالي حج گزار
حاجي با محرم شدن، سفر معنوي و سير الي الله خود را آغاز ميكند و هر چه در اين سفر سفارش شده، در جهت كمال روح و براي رسيدن لقاي الهي و دور شدن از عالم ماده و خواستههاي حيواني است. اين شهوات حيواني جلوههاي دنيايي هستند: (زين للناس حب الشهوات...ذلك متاع الحياة الدنيا( 99 ) و اين زينتها و جلوههاي دنيايي براي آن داده نشده كه انسان را در عالم حيواني خود مشغول سازد؛ بلكه امتحان الهي است: (انّا جعلنا ما علي الارض زينة لها لنبلوهم ايّهم احسن عملاً.( 100 ) امام علي (عليه السلام) ميفرمايد: «شهوات شكارگاه شياطيناند».
سفر حج -كه يك سفر روحاني و ملكوتي است- هيچ سنخيتي با مشغول شدن به مشتهيات نفساني ندارد و مانع صعود انسان به كمالات روحاني خواهد بود.
3-2. پرداختن به خود
محرم آنگاه كه ميگويد: «احرم لك شعري و بشري.... من النساء»؛ يعني، در گام نخست خود را متعهد ميسازد كه به غير خدا مشغول نشود و بدن خود را چون اسماعيل تقديم محبوب كند و با تقصير و يا فديه قرباني، آنرا مجدداً در اختيار بگيرد. در حالي كه آميزش و التذاذات جسماني، بيشترين تصرف و بهره گيري از بدن است كه روح شخص را نيز به تسخير ميكشد و اين آشكارترين نقض ميثاق است. از اينرو به محرم اجازه طلاق داده شده؛ اما اجازه عقد و ازدواج داده نشده است: «المحرم يطلق و لا يتزوج».( 101 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
99. آل عمران (13)، آيه14.
100. كهف (18)، آيه7.
101. وسائل الشيعه، ج9، باب7 (تروك احرام)، ج1.
3-3. توجّه بيشتر به لذت هاي هاي معنوي
لذتهاي مادي، به ميزاني كه انسان با آنها مأنوس ميشود، مانع از درك لذتهاي معنوي و برقراري ارتباط و انس با معنويت است و كساني كه در حال احرام به لذايذ شهواني مشغول ميشوند، به همان اندازه از درك لذت حج بيبهره ميمانند تا جايي كه اين عمل عبادي، لذت و حلاوت خاصي براي او نخواهد داشت.
علاوه بر اين اگر ما در حج بياموزيم كه براي خدا و بهخاطر او، لذتهاي دنيوي را ترك كنيم و شيريني آن را بچشيم، در طول زندگي اين روش و منش را دنبال خواهيم كرد و يا لذتهاي دنيايي را با ياد خدا خواهيم ساخت.
چهار. تصرف در بدن
گرفتن ناخن، ازاله مو، بيرون آوردن خون از بدن و كشيدن دندان در مدت احرام به عنوان تصرف در بدنحرام است. اين محرّمات را ميتوان چنين شمارش كرد: 1. گرفتن و يا شكستن ناخن دست و يا پا به هر مقداري كه باشد؛ 2. كندن و يا چيدن و تراشيدن موي سر و صورت، بلكه موي بدن (چه از بدن خود، چه از بدن ديگري ولو آنكه آن فرد محرم نباشد)؛ 3. بيرون آوردن خون از بدن ولو با مسواك زدن و يا ايجاد خراش در بدن؛ 4. كشيدن دندان ولو آنكه خونريزي نداشته باشد.اين نهي اسراري دارد كه ميتوان به چند مورد آن اشاره كرد:
4-1. پرهيز از آنچه كه موجب مُحلّ شدن است
گرفتن ناخن و چيدن مو، از جمله اموري است كه براي خروج از احرام (تقصير) تعيين شده است. چنانچه آنها در حال احرام و قبل از پايان اعمال انجام پذيرد، در حقيقت به منزله انجام چيزي است كه موجب مُحل شدن است.
4-2. بايستگي ترك محرمات (كوچك يا بزرگ)
مطرح شدن حرمت و كندن مو و بيرون آوردن خون از بدن و كشيدن دندان، در كنار محرماتي مانند رفث و فسوق و جدال، بيانگر اين حقيقت است كه انسان در لباس بندگي و اطاعت، نبايد ميان امور بزرگ و مسائل به ظاهر كوچك فرق بگذارد؛ بلكه بايد نسبت به هر چيزي كه حرام يا واجب ميشود، مطيع باشد. لذا كوچك شمردن گناه صغيره، خود گناه كبيره است و در مقابل نيز چه بسا يك كار خير به ظاهر كوچك، راه فراخي را در كمالات معنوي فرا روي انسان بگشايد.
4-3. توجّه اندك به بدن
حجگزار با محرم شدن، اختيار تصرف در بدن را از خود سلب و تمام وجودش را بر خود حرام ميكند و آنرا در محدوده حريم الهي قرار ميدهد: «احرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي و عظمي و مخي و عصبي». اين بدن مال خداوند ميشود؛ لذا حاجي در پايان عمره با تقصير و در پايان حج با قرباني كردن، حليت تصرف در بدن را پيدا ميكند. اما توجه به بدن؛ يعني، غفلت از خداوند، و در سفر حج هر نوع غفلتي ممنوع است. «و احرم عن كل شيء يمنعك من ذكر الله».
پنج. آسايش طلبي
پوشاندن مرد سر خود را (ولو آنكه چيزي بر سر خود بگذارد و يا سر خود را در چيزي مانند آب فرو ببرد) و پوشاندن زن صورتش را هرچند بخشي از آندر حال احرام حرام است، همچنين قرار دادن سايه به روي سر در حال حركت و پوشاندن تمام روي پا، از جمله موارد حرام ويژه مردان است. فلسفه و حكمتهاي اين نهي عبارت است از:
5-1. سرسپردگي و تسليم
در روايات آمده است كه: «احرام المرأ في رأسه»( 102 ) و اين بيانگر اهميت تكليفحجگزار در برهنه كردن سر براي احرام است. آنگاه كه حاجي به هنگام احرام ميگويد: «احرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي و عظمي و مخي و عصبي»، در حقيقت تمام جسم، از آن جمله سر خود را محرم ساخته و از حريم خويش خارج و در حريم خداوند واردميشود و اين نشانه سر سپردگي حجگزار و تسليم بودن او در برابر خداوند است و اينكه در راه لقاي دوست از سر نيز بايد گذشت.
5-2. دوري جستن از فخر فروشي و امتياز
احرام حذف تمامي تشخصها است و حجگزار با پوشيدن دو جامه ساده، حضوري همرنگ و هم شكل با ساير حاجيان پيدا ميكند. و برهنه بودن سر، اين فلسفه مهم را تقويت ميكند. از طرفي بر سفيدي رنگ و سادگي احرام تأكيد ميشود و از طرفديگر از پوشش سر منع ميشود و اين زمينه هر گونه تشخّص در اين اجتماع بزرگ عبادي را از ميان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
102. همان، ج1.
ميبرد و اگر اين منع نبود، چه بسا هر كسي با پوشش خاصي كه بر سر ميگذاشت، كنگره بزرگ حج را از يكدستي و هماهنگي خارج ميكرد و هر فرد و يا گروهي از اين راه براي خود امتيازي را دست و پا ميكرد!!
5-3. تحمل سختي ها ها و مشقت براي وصال
يكي از ويژگيهاي حج، ترك آسايش طلبي و تحمّل زحمت در راه دوست است. حج گزار براي نيل به لقاي الهي و قرب بارگاه او، بدن خود را به زحمت و سختيمياندازد و مشتاقانه اين تعب راميپذيرد و هر چه پذيرش سختيها بيشتر باشد، قطع علقههاي مادي و دنيوي آسانترميشود. لذا معصوم (عليه السلام) در فلسفه حكم برهنه بودن سر ميفرمايد: «ليذوق الحر و البرد» و در مورد صورت زن ميفرمايد: «المحرمة لا تتنقب لان احرام المرأه في وجهها»( 103 ) و «... فانك ان تنقبت لم يتغير لونك»( 104 ) و در مورد استظلال مردنيز در حديثي آمده است: «سألت ابا الحسن (عليه السلام) عن الظلال للمحرم فقال اضح لمن احرمت له، قلت اني محرور و ان الحرّ يشتدّ عليّ فقال اما علمت ان الشمس تغرب بذنوب المجرمين»( 105 ).
امام علي (عليه السلام) در نگاه جامع به سختيهاي حج ميفرمايد: خداوند كعبه را در جاي خوش آب و هوا قرار نداد و مناسك را همراه با مشكلات مقرر فرمود تا زمينههاي كمال براي انسان فراهم آيد. سپس ميافزايد: ‹‹ولكن الله يختبر عباده بانواع الشدائد و يتعبدهم بانواع المجاهد اخراجاً للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل في نفوسهم و ليجعل ذلك فتحا الي فضله».
ناز پروده تنعم نبرد راه بهدوست * عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد
5-4. ادب توبه و تضرع
برهنگي سرو صورت و آشفتگي مو نشانهاي از تضرّع و استغاثه و توبه است.
از آنجايي كه حج گزار در حال توبه و تضرع به درگاه الهي است و اين مقام دعا و انابه و توبه را در طول مناسك دارد؛ لذا ظاهر او نيز بايد حكايت از حالات او داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
103 . همان، ح1.
104 . همان، ح3.
105 . همان، باب 64، ح 11.
5 - 5. تمرين تقوا
سر و صورت نقش اساسي در جاذبهها و زيباييها دارد؛ در حالي كه در حال احرام هر گونه تلذذ جنسي - حتي نگاه شهوت آلود - حرام شده است. و از طرفيبه چهره گشايي زن دستور داده شده و اين شايد آموزش تقوا براي زن و مرد باشد تا زماني كه هر دو در معرض يكديگرند، تقوا و خود نگه داري از لغزش و انحراف را ياد بگيرند و صبر در برابر گناه را تمرين كنند و آن را دستاورد حج براي زندگي خود قرار دهند.
5- 6. شعار حج
ممكن است كسي ردا و ازار داشته باشد؛ اما به عنوان لباس از آن بهره جويد - چنانكه در ميان برخي از مليتها اينگونه پوشش رايج است- اما اينكه بايد سر و پاي مرد پوشش نداشته باشد و زن نيز صورت برهنه سازد، از ويژگي لباس حج است و اين در مورد لباس زن _ كه با لباس معمولي تفاوت ندارد_ بيشتر فرض پيدا ميكند و الزام به باز بودن صورت به هنگام مناسك، او را از سايرين امتياز ميبخشد: لا تُحلّوا شعار الله... و لا آمّين البيت الحرام.
هفت. آرايش
بوييدن، خوردن و يا پوشيدن چيزي كه معطر است، كشيدن سرمه به چشم و انگشتر به دست كردن براي زينت، روغن ماليدن به بدن، نگاه در آينه و يا هر شيء صاف، پوشيدن لباس دوخته براي مردان و استفاده از هر گونه زيورآلات براي مرد و زن - اعم از جواهرات و يا لباس حرير خالص و عينك زينتي- از محرمات احرام شمرده شده است. اين نهي داراي اسرار و حكمت هايي است كه به بعضي از آنها اشاره ميشود:
7-1. پيراستگي از زينتهاي دنيايي و آراستگي معنوي
حج عرصه نمايش زيورهاي دنيايي نيست؛ بلكه بايد زيباييهاي حقيقي -كه همان آراستگي باطني و اقتدار ديني و در نهايت جذبههاي الهي است- به نمايش گذاشته شود. حج صحنه به نمايش گذاشتن شور وصال است و بايد نگاه حاجيان؛ بلكه نگاه نظاره گران به خيل عظيم حج گزاران به مقوله زيبايي عوض شود. اگر بنا باشد نگاه به زيبايي و تعريف ما از آن، همان باشد كه قبل از احرام داشتيم؛ پس حج تحوليدر ما ايجاد نكرده و همچنان در خطر گرفتار آمدن در دام و زين لهم الشيطان اعمالهم قرار داريم. زماني از اين علقه ها رها ميشويم كه لذتها، زيباييها و كششها رنگ خدايي گرفته باشد.
امام صادق (عليه السلام) دربارة عطر و انگشتر ميفرمايد: «لا ينبغي للمحرم ان يتلذذ بريح طيبه»( 106 ) و «لا يلبسه(الخاتم) للزينة»( 107 ). در مورد پوشش زنهم ميفرمايد: «المحرمة تلبس الحلي كله الا حليا مشهور للزينة»( 108 ) و در مورد سرمه ميفرمايد: «لا بأس ان يكتحل و هو محرم الم يكن فيه طيب يوجدريحه فاما للزينه فلا»( 109 ). اينها ميرساند كه در حج، باطن بر ظاهر اولويت دارد و دغدغه حج گزار بايد امور باطني باشد، نه امور ظاهري.
ظاهر زيبا نميآيد به كار * حرفي از معنا اگر داري بيار
7-2. ترك خودپرستي
سراسر حج عبادت است و عبادت؛ يعني، فقط براي او بودن و به او فكر كردن و به او پرداختن و هر چيزي كه مانع اين امرشود، از روح عبادتميكاهد. بوي خوش با جاذبههايي كه دارد و شخص را به خودش مشغول ميسازد، به همان ميزاناو را از خداوند غافلميكند و در عبادت حج هر نوع توجه به غير خدا- هر چند مباح -از محرمات است: فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملاً صالحاً و لا يشرك بعبادة ربه احداً.( 110 )
7-3. ممنوعيت بهره مندي از لذّت هاي هاي مادي
با آنكه استفاده از بوي خوش و عطريات در اسلام ممدوح شمرده شده است (الطيب من اخلاف الانبياء)؛ اما در حال احرام ممنوع است؛ چنان كه در روايتي آمده است: «كان علي بن الحسين (عليه السلام) اذا تجهز الي مكه قال لا هله، اياكم ان تجعلوا في زادنا شيئاً من الطيب و لا الزعفران نأكله و نطعمه». امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «لا تمس شيئا من الطيب و لا من الدهن في احرامك و اتق الطيب في طعامك و امسك علي انفك من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
106 . وسائل الشيعه، ح9 (باب تروك الاحرام)، ح5.
107 . همان، باب 64، ح4.
108 . همان.
109 . همان، باب 36، ح1.
110 . كهف (1)، آيه 110.
الرائحه الطيبه»( 111 )؛ آن گاه حضرت سّر اين حرمت را چنين بيان ميفرمايد: «فانه لا ينبغي للمحرم ان يتلذذ بريح طيبه»( 112 )؛ يعني، دور شدن حج گزار از لذت هاي جسماني و مادي و ضرورت اهتمام به كسب لذّتهاي معنوي و روحاني، از مهمات حج است كه نبايد از آن غافل شد.
7-4. خود را نديدن
شايد حرمت نگاه در آينه، كنايهاي باشد از ضرورت خود را نديدن و كنار گذاشتن نفس و نفسانيات در حال احرام. خود را ديدن؛ مانع از خدا ديدن ميشود؛ لذا كفاره آن «لبيك» قرار داده شده تا جبران غفلت از خداوند شود و با گفتن اين ذكر، بايد توجه خود را معطوف به خداوند ساخت. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «لا تنظر في المرآة وانت محرم فانه من الزينة»( 113 ) و در حسنه معاويه بن عمار آمده است: «لا ينظر المحرم في المرآة لزينة فان نظر فليلب».
هشت. تجاوز به حريم ديگري و سلب امنيت
كندن گياه و يا درخت در محدوده حرم، سلاح بستن و كشتن حشراتي كه به روي بدن انسان مينشيند و يا در معرض تلف قرار دادن آنهابراي شخص محرم حرام است. همچنين صيد و يا معاونت در صيد حيوانات در حرم براي محرم و غير محرم حرام است (البته اين حرمت شامل حيوانات اهلي و دريايي نميشود). اين امور داراي حكمت هاي مختلفي است؛ از جمله:
8-1. ترك خشونت
حجگزار آن هنگام كه جسم خود را مُحرم ميكند؛يعني، تمام وجود جسمي خود را به خدا وا گذاشته و از حيطه تصرف خود خارج كرده است تا روحش آزاد و زمينه تعالي آن بيشتر فراهم گردد. در اين حالت است كه حاجي «وفدالله» ميشود و رحمت الهي بر او ريزش دارد تا آنجا كه دعا، تقاضا، شفاعت و سكوت او در زير بارش رحمت حق شكوفا ميشود: امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «الحاج و المعتمر وفدالله، ان سألوه اعطاهم و ان دعوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
111 . استبصار، ج2، ص178.
112 . وسائل الشيعه، ج19، باب 34، (ابواب تروك الاحرام)، ح1 و 4.
113 . بحار الانوار، ح99، ص168.
اجابهم و ان شفعوا شفعهم و ان سكتوا ابتدأهم».( 114 ) با چنين موقعيتي روا نيست كه براي حيات حيواني خود، جان حيواناتيرا كه در فضاي بارش رحمت تردد دارند، از آنها بستاند.اين نماد رحمتميبايد در ظاهرنيز حفظ شود؛ هم با ترك حمل سلاح و هم با رعايت حقوق محيط زيست(با نكندن درخت و گياه) و هم با آسيب نرساندن به ديگران و حتّي حشرات ساكن در بدن). البته آنگاه كه از احرام بيرون ميآيد، نياز مادي انسان ميطلبد كه شكار كند؛ لذا اجازه شكار براي تأمين تأمين اين نياز داده شده است: و اذا حللتم فاصطادوا؛( 115 ) البته در غير حرم الهي كه حرم مأمن براي همه است.
8-2. ايجاد امنيت براي همه
صيد حيوان از جمله محرماتي است كه هم در حرم حرام است و هم در حال احرام. امام صادق (عليه السلام) به يكي از يارانشان ميفرمايد: «لا تستحان شيئا من الصيد و انت حرام و لا انت حلال في الحرم و لاتدلن عليه محلا و لا محرما فيصطاده و لا تشر اليه فيستحل من اجلك فان فيه فداء لمن تعمده». قرآن ميفرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد و انتم حرم و من قتله منكم متعمدا فجزوا مثل ما قتل منه من النعم و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً.( 116 )
از آنجا كه قرآن ميفرمايد: (و من دخله كان آمنا)( 117 )، حرم مأمن الهي است و حجگزار نيز با احرام خود در حريم حرم الهي قرار ميگيرد كه: «الحاج في ضمان الله عزوجل». حال كه حرم مأمن است و حاجي در حريم امن الهي قرار ميگيرد، اين امنيت بايد براي همه باشد. امام صادق در تفسير آيه ميفرمايد: «.... و من دخله من الوحش و الطير كان آمنا من ان يهاج او يؤذي حتي يخرج من الحرم».( 118 ) نه تنها حيوانات در حرم در امان هستند؛ بلكه گياه و درخت و حتي حشراتنيز بايد در امان باشند و پوشيدن سلاح هم -
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
114. الحج و العمره في الكتاب و السنن، ص 137، ح 376.
115. مائده (5)، آيه2.
116. همان، آيه 95 .
117. آل عمران (3)، آيه 97.
118. وسائل الشيعه، باب88 (ابواب تروك احرام)، ح2.
كه چهره ظاهر را از نماي امنيت سلب ميكند- ممنوع است.
8-3. ناسازگاري شكار با روح تسليم در حج
خصوصيات حيوانات با يكديگر متفاوت است، حيوانات اهلي رام و تسليم و حيوانات وحشي گريز پا و نافرمان هستند. در حج -كه ظهور روح تسليم است- شايسته نيست حج گزار ارتباط و انسي با حيوانات وحشي و گريزپا داشته باشد؛ زيرا بدون شك روح انسان متأثر از نوع بهره برداري از خوراك و پوشاك است. در اين راستا قرآن كريم خوردن و ذبح حيوانات اهلي را جايز شمرده؛ اما حيوانات وحشي را ممنوع كرده است: يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود احلت لكم بهمية الانعام الا ما يتلي علكيم غير محلي صيد و انتم حرم.( 119 ) امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «لا بأس بان يصيد المحرم السمك... قال الله: احل لكم صيد البحر و طعامه متاعاً لكم.( 120 ) شايد سرّ اينكه در تكرار صيد حيوان وحشي كفاره قرار نگرفته است بلكه وعده انتقام داده شده است؛ همين باشد كه مرتكب تكرار صيد، در حقيقت از روح تسليم فاصله گرفته و انساني چموش و نافرمان گرديده كه ديگر فديه جبران آن را نميكند. لذا قرآن در مرتبه اول ميفرمايد: (و من قتل منكم متعمدا فجزاؤه مثل ما قتل من النعم ليذوق و بال امركم...و من عاد فينتقم الله منه والله عزيز ذوانتقام).( 121 ) ؛ از تعبير «ليذوق و بال امركم» نيز استفاده ميشود كه فديه براي جبران خسارتي است كه حجگزار بر جان خود وارد ساخته است؛ ولي وقتي اين خسارت تكرار ميشود، ديگر جبران پذير نيست؛ بلكه انتقام الهي را بهدنبال خواهد داشت. پرهيز از خوردن گوشت صيد در حدي است كه امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «اذا اصاب المحرم الصيد في الحرم و هو محرم فانه ينبغي له ان يدفنه و لا ياكله احد».( 122 ) اين روح تسليم در رعايت حقوق نباتات و حشرات نيز بايد لحاظ شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
119. مائده (5)، آيه1.
120. همان، آيه96.
121. همان، آيه95.
122. وسائل الشيعه، ج9/ باب 3 ابواب تروك الاحرام حديث 2.
* ( 8 ) *
اسرار كفارات
اگر حج گزار مرتكب برخي از محرّمات احرام شود، بايد كفّاره بدهد كه به تناسب نوع جرم و زمان و مكان آن و ديگر شرايط نوع و مقدار كفاره متفاوت خواهد بود. در يك نگاه كلي كفارات به سه گروه تقسيمميشود:
1. ذبح شتر، گاو و گوسفند؛
2. اطعام فقراو پرداخت قيمت چيزي كه تلف شده است؛
3. ذكر تلبيه و استغفار و توبه؛
استعمال بوي خوش، قسم راست و دروغ و صيد از جمله محرماتي است كه كفاره آنها از قسم اول و دوم است و نگاه به آينه و ارتكاب فسوق از مواردي است كه كفاره مالي براي آن منظور نشده است. درباره اسرار وجوب دادن كفّاره، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
يك. پوشاندن خطا و جبران كردن گناه
قرآن كريم در تأثير گذاري تقوا ميفرمايد: ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم.( 123 ) نتيجه تقوا، محو آثار گناه و آمرزش خداوند است. برخي از مفسران كفارة سيئات را اشاره به آثار رواني و اجتماعي گناهان و غفران را بخشش خداوند و رهايي از عذاب اخروي تفسير كرده اند.اند.( 124 ) در آيه ديگر در مقام بيان حق قصاص ميفرمايد: فمن تصدق به فهو كفارة له.( 125 ) امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه ميفرمايد: «كسي كه عفو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
123. انفال (8)، آيه29.
124. تفسيرنمونه، ج 7، (ذيل آيه).
125. مائده (5)، آيه45.
كند به همان اندازه از گناهان او بخشيده ميشود».( 126 ) در هر دو آيه كفاره به معناي پوشش خطا و جبران گناه و آمرزش الهي تفسير شده است.
در آيه شريفة ديگري قرآن در اهميت ترك محرمات الهي ميفرمايد: تلك حدود الله و للكافرين عذاب اليم؛( 127 ) يعني، محرمات حدود الهياند كه نبايد كسي به مخالفت با آن برخيزد و مجازات كساني كه رعايت حدود را نكنند، عذاب اليم است. اينجا نقش كفارات بهخوبي روشن ميشود كه كفاره جبران كننده اين خسارت است و مرتكب حرام با پرداخت كفاره، خود را از عذاب اليم نجات ميدهد.
دو. تقويت پايههاي ايمان
كفارات علاوه بر پالايش روح از آلودگي ارتكاب حرام، ريشه هاي هاي ايمان و باورهاي ديني را تقويت ميكند و انسان را نسبت به مقررات ديني پاييندتر و جديترميسازد؛ زيرا اگر كسي مرتكب گناه شود و خود را ملزم به كفاره نداند، به مرور نسبت به انجام محرمات جسورتر خواهد شد و در نهايت ريشههاي ايمان در جان او خشك خواهد گرديد. اما كسي كه پس از ارتكاب حرام به جبران آن همت ميگمارد، اين اهتمام به جبران اشتباه و خطا، به تقويت ايمان او ختم ميشود. قرآن كريم پس از بيان كفارات ظهار، در تأثير گذاري انجام كفارات و سر وجوب آن ميفرمايد: ذلك لتؤمنوا بالله و رسوله( 128 ) و در آيه ديگر به دنبال بيان كفارة «شكستن قسم» ميفرمايد: كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تشكرون.( 129 )
سه. بازدارندگي از گناه
تمام كفارات جنبة بازدارنده دارند؛ به ويژه اگر مجازات مالي باشند كه به مراتب از مجازات بدني بيشتر خواهد بود. اين نوع مجازاتها سبب ميشود فرد قبل از ارتكاب حرام، به عواقب آن و مجازاتي كه بايد در همين دنيا پاسخگو باشد، بينديشد و از انجام حرام منصرف شود. نيروي بازدارندگي كفارات در مناسك حج، از اهميت ويژهاي برخوردار است و سنگيني براي كفارات، ميتواند از ارتكاب محرمات حج پيشگيري كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
126. نور الثقلين، ج 1، ص 637.
127. مجادله (58)، آيه4.
128. همان.
129. مائده (58)، آية 89..
چهار. عامل تذكّر و تربيت شخص خطاكار
مرحله بندي موجود در اكثر كفارات -كه از يك حداكثر شروع ميشود و به دليل ضعف خطاكار در تحمل كفاره به حداقل ميرسد- نشان ميدهد كه كفاره، صرفاً به منظور مجازات نيست؛ بلكه چون هدف تربيتي در آن نهاده شده است، وقتي فرد توانايي حداكثر را ندارد، نوبت به مرحله بعد ميرسد تا جايي كه با استغفار و توبه از او پذيرفته ميشود و در حقيقت به او فهمانده ميشود كه خطا كرده و او نيز مجازات را قبول ميكند؛ اما به دليل ناتواني اين مجازات بر او بخشيده ميشود.