بخش 7

  نتیجه گیری کلی   خلاصه درس هشتم   نمونه سؤالات تشریحی   نمونه سؤالات تستی درس نهم وحدت اسلامی گامی فراتر از تقریب از دیدگاه امام خمینی   هدف از این درس   دیدگاه امام خمینی( رحمة الله عل#1740;ه )   مقدمه   1ـ توحید کلمه: مقصد انبیاء ( عل#1740;هم السلام )   2ـ وحدت: رمز قدرت   3ـ وحدت: رمز پیروزی انقلاب اسلامی ایران   4ـ تاکید قرآن بر وحدت   5ـ تلاش پیامبر اکرم ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم )   6ـ اتحاد و برادری پیامبر اکرم ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم )   7ـ تلاش امام علی بعد از پیامبر ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم )   8ـ عوامل وحدت     الف ـ اتکال به خدا     ب ـ اسلام     ج ـ ایمان     د ـ رحمانی بودن     هـ ـ توجه به معنویت     و ـ ضیافت الله     ز

    * قضاوت اين تهمت نيز به عهده خوانندگان. در ميان شيعيان معاصر هيچ تنفري از
عدد ده يافت نمي‏شود و اگر در گذشته گروهي چنين در ميان غاليان سوريه بوده‏اند بهتر
است مستند ذكر شود و همان گروه آن عصر مورد انتقاد قرار گيرند.


    3ـ خداوند مي‏فرمايد: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه‏»(1) (آنان [يهوديان و مسيحيان]، دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايي در برابر خدا قرار
دادند).

    در ترمذي و غيره حديث صحيحي روايت شده كه عدي بن حاتم گفت: اي رسول
خدا آنها كه علماي خود را عبادت نمي‏كردند، پيغمبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) فرمودند:

    انهم احلّو لهم الحرام و حرموا عليهم الحلال فاطاعوهم، فكانت تلك عبادتهم
اياهم.

    يعني علما حرام را براي آنها حلال مي‏كردند و حلال را حرام مي‏نمودند، و مردم
اطاعت مي‏كردند و همين به منزله عبادت كردن علما مي‏باشد.

    يهود و نصاري مردمي كه وجود خارجي داشتند پروردگار مي‏ناميدند و روافض
حلال و حرام را به امامي معدوم معلق مي‏سازند سپس هرچه واسطه‏هاي دروغين امام
بگويند مي‏پذيرند، حتي اگر مخالف قرآن، سنت و اجماع سلف صالح باشد حتي اگر
خودشان بر سر دو قول اختلاف نمودند، قولي را صواب و درست مي‏شمارند كه قائلش
ناشناخته باشد، زيرا همان را قول معصوم مي‏دانند و حلال و حرامي را كه اين معدوم
تشريح كرده مي‏پذيرند، معدومي كه بعضي از خود روافض مي‏گويند او وجود دارد ولي
هيچ كس او را نمي‏شناسد و هيچ كس نمي‏تواند چيزي از او نقل كند.(2)

    * اين سخن ممكن است در برخي از عوام غلاة اسماعيلي و نصيريه در زماني صادق
بوده ولي در شيعه امامي شارع فقط خدا و پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) اند، و قول و نقل ائمه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-سوره توبه / 31

2-مختصر منهاج السنه،ص 75-78.


156


اهلبيت ( عليهم السلام ) را به جهت اينكه كاشف از قول پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) است حجت مي‏دانند
همچنان كه ائمه مذاهب اربعه در بسياري از موارد به روايات ائمه و اهل بيت ( عليهم السلام ) استناد
كرده‏اند و حتي ابن عابدين در حاشيه خود مي‏نويسد: المروي عن علي بن ابيطالب و ابن
مسعود كالمروي عن رسول اللّه‏(1) و خود ائمه ( عليهم السلام ) فرموده‏اند ما از خود چيزي
نمي‏گوييم، و هرچه مي‏گوييم از قرآن يا سنت جدمان، پيامبر خداست. و مكررا تاكيد
كرده‏اند كه هر چيزي از ما روايت مي‏شود اگر مطابق قرآن بود بپذيريد و هر چه مخالف
قرآن بود آنرا رها سازيد.(2)

    4ـ و از حماقت‏هاي روافض اينكه: حيواني و چيزي را به جاي شخصيت‏هاي منفور
خود گذاشته‏اند و آنها را شكنجه مي‏دهند، و يا صحنه‏هايي را از اين طريق بازسازي
مي‏كنند، مثلاً: گوسفند ماده‏اي كه غالبا سرخ رنگ نيز مي‏باشد - به خاطر مشهور بودن
عايشه(رض) به حميرا - مي‏آورند و با كندن موهايش و كارهايي از اين قبيل آن را اذيت
و آزار مي‏دهند و گمان مي‏كنند كه اين كار به منزله عقوبت عايشه(رض) مي‏باشد.


    و يا مشكي پر از روغن مي‏آورند و سپس شكم آنرا چاك مي‏كنند، تا روغن از آن
بيرون بريزد و آن روغن را مي‏نوشند و مي‏گويند: اين كار مثل شمشير زدن به عمر و
نوشيدن خون اوست.

    و يا اينكه مثلاً: دو الاغي را كه به كار چرخاندن سنگ آسياب گماشته شده‏اند، ابوبكر
و عمر مي‏نامند و سپس آن دو را شكنجه مي‏دهند، و گمان مي‏كنند كه ابوبكر و عمر را
شكنجه كرده‏اند.

    گاهي بعضي از آنها اسامي ابوبكر و عمر را بر كف پاهايشان مي‏نويسند و حتي يكي از
واليان پاهاي يكي از اين افراد را شلاق مي‏زد، با اين تصور كه ابوبكر و عمر را شلاق
مي‏زند و مي‏گفت: من دارم ابوبكر و عمر را شلاق مي‏زنم! و اين كار را آنقدر ادامه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حاشيه ابن عابدين، ج 3، ص 371.

2- رجوع شود به مقدمه كتاب، اصول كافي كليني.



157


 مي‏دهم تا هر دو را اعدام نمايم.

    * به راستي اگر در زماني يا در مكاني كه چنين افرادي وجود داشته‏اند يا ديوانه بودند
و يا دشمنان دانايي بوده‏اند كه از سوي مغولان خواسته‏اند بدين وسيله ميان مسلمانان
دشمني ايجاد كنند و مسلمانان بجاي تبري از مغولان از يكديگر تبري بجويند، و با
يكديگر بجنگند. و متأسفانه بعضي آنقدر اسير تعصبات و حب و بغض شده كه اين نوع
كارهاي احمقانه را به حساب يك عده از شيعيان سوريه گذاشته و آنگاه آنها را تا به
امروز به كل شيعيان نسبت مي‏دهند، و آن چنان كينه شيعه را با اين دروغ‏ها در دل جوانان
پرورش مي‏دهند كه آنان را به هر عمل تروريستي و ارهابي مي‏كشانند، اينان فرداي
قيامت چه پاسخي دارند. آيا اينان جاهل قاصرند يا جاهل مقصر كه حاضر نيستند در جمع
شيعيان بيايند و با آنان به گفتگو بنشينند و يا لااقل از اهل سنت ايران بپرسند كه آيا اين
كارهاي احمقانه را تاكنون ديده و يا شنيده‏اند كه شيعيان مرتكب چنين اعمال احمقانه‏اي
شوند و آيا كساني كه چشم و گوش بسته و بدون تحقيق اين تهمت‏ها را از ابن تيميه و
محمدبن عبدالوهاب مي‏پذيرند و در سطح وسيعي به تمام زبان‏ها ترجمه و منتشر مي‏كنند
مصداق آيه اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه‏ نيستند كه ابن تيميه در سخن
قبل آن را از كارهاي شيعه برشمرده است؟!.


نتيجه‏گيري كلي

    1ـ همواره اختلاف امت‏ها در طول تاريخ موجب هلاكت و سقوط آنها بوده، باعث
شده كه بيگانگان بر آنان مسلط شوند.

    2ـ همواره حب و بغض افراطي، فرقه‏ها را كور و كر مي‏كند و براي پذيرش هرگونه
شايعه‏اي بي‏اساس عليه طرف مقابل آماده مي‏سازد. تا جايي كه بعضي كينه‏ورزي و حب
و بغض افراطي را اصل ايمان مي‏پندارند.

    3ـ توصيه قرآن را فراموش نكنيم كه مي‏فرمايد: ان جاء كم فاسق بنبا فتبيّنوا. (اگر
فاسقي براي شما خبري آورد درباره آن تحقيق كنيد) متأسفانه ابن تيميه و پيروانش بدون



158


 تحقيق در اثر حب و بغض افراطي شايعه دخالت خواجه نصير را در سقوط خلافت بغداد
پذيرفتند و بسياري به پيروي از اين شايعات در طول تاريخ چه غائله‏هايي به پا كرده و
مي‏كنند.

    4ـ امروزه بعضي از خاورشناسان كه ايادي استعمارند هرگونه خبر تفرقه‏انگيز را در
قالب تحقيقات تاريخي در ميان مسلمانان منتشر مي‏كنند نمونه آن تأييد دخالت خواجه
نصير در قتل مستعصم و سقوط بغداد است.

    5ـ خود را از تحقيق و سؤال و پرسش بي‏نياز نبينيم كه چه بسيار شايعاتي كه روي مردم اثر مي‏گذارد و بعد تبديل به خبر متواتر مي‏شود و برخي با آن بزرگ شده و حتي وقتي به
درجاتي از علم رسيدند همان شنيده‏هاي دوران كودكي را تكرار و مستدل مي‏سازند و
آن شايعات بي‏اساس را در كتاب خود مي‏آورند و پس از مدتي همين كتاب براي برخي
مقدس و غير قابل خدشه مي‏شود. و بسياري مصداق اين آيه مي‏گردند كه اتخذوا
احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه‏ و مصداق حديث نبوي مي‏شوند كه كوركورانه از
حلال و حرام‏هاي علماي خود اطلاعت مي‏كنند.

    6ـ حتي اگر شايعات قرون گذشته در مورد دست داشتن خواجه نصير در سقوط بغداد
حقيقت داشته باشد، نبايد آنرا به مردم حال حاضر تسري دهيم و با نبش قبور كتب
تفرقه‏انگيز مسلمانان امروز را كه هيچ دخالتي در گذشته تاريخ نداشته‏اند، به جان هم
اندازيم.

    7ـ همواره دو عامل اساسي نقش مهمي در تفرقه و تخاصم مسلمانان داشته است. يكي بي‏اطلاعي و جهالت مسلمان از يكديگر و ديگري سياست‏هاي تفرقه‏انگيز.

    8ـ اغلب مواردي را كه به عنوان مشتركات فقه شيعه و يهود و يا حماقت‏هايي را كه به
شيعه نسبت داده شده كاملاً خلاف واقع و داراي جوابهاي نقضي است.

    9ـ يكي از اشكالات مهم افراط‏گران مذاهب، جزيي‏بيني و كلي‏گويي و حساب
دسته‏اي منحرف را به پاي همه گذاشتن است چنانكه در كتاب منهاج السنه اشتباهات فرقه
غلاة اسماعيلي و نصيري را به حساب كلي شيعه گذاشته و متقابلاً بعضي از تندروان شيعه



159


 كار وهابيان افراطي را به حساب كل اهل سنت مي‏گذارند.

    10ـ علماي اصولي شيعه از قرن سيزدهم نهضتي علمي عليه اخباريان كردند و آنها را
كنار زدند و در نتيجه آن همه فاصله عميق ميان شيعه و سني را كاهش دادند، ولي وهابيان
افراطي، همچنان شيعيان امروز را همان شيعيان اخباري و اسماعيلي، و نصيري
مي‏پندارند و حاضر نيستند سخني غير از سخنان ابن تيميه و محمدبن عبدالوهاب را
بپذيرند گويي كه اين دو پيامبراند.



160


خلاصه درس هشتم

    ابن تيميه كه متولد سال 661 ه . ق مي‏باشد و صاحب كتاب (منهاج‏السنه) مي‏باشد
بعلت زيستن در عصر حمله مغول و مشكلات ناشي از آن و نيز ديدن اعمال برخي از
غلاة شيعه به يك نتيجه‏گيري كلي و غيرمنطقي در مورد تمام شيعيان دست زده كه
متأسفانه امروزه نيز عقايد وي مبنايي براي فقه حنبلي و برخي از مردم عربستان مي‏باشد.

    مبارزه علماي شيعه عليه استعمار، اقامه نماز در اول وقت، عدم تمايل از قبله، استفاده
از قبله‏نما، عمل به عده زنان طبق نص قرآن، عدم اعتقاد به تحريف قرآن، عدم دشمني با
جبرائيل امين و . . . همگي ثابت‏كننده اين است كه بايد خلاف عقايد اين كتاب انديشيد و
تعمق نمود.



161


نمونه سؤالات تشريحي

1ـ فضاي عصر و زماني كه ابن تيميه در آن مي‏زيست چه تأثيري در نگرش وي و بدبيني
به اماميه داشته است؟

2ـ تهمتهايي را كه به خواجه نصيرالدين مي‏گويند از چه قرار است؟

3ـ كتاب منهاج‏الكرامة نوشته كيست و ابن تيميه در برابر آن چه واكنشي نشان داد.

4ـ با ذكر دلايل مستند شايعه دخالت خواجه نصير در دسيسه حكومتي را بررسي و تحليل
كنيد.

5ـ جمع بين دو نماز در ميان اماميه مستند به چه دلايلي است؟



162


نمونه سؤالات تستي

1ـ ابن‏تيميه در چه عصري مي‏زيست؟

الف) عصر اموي                             ب) عصر

ج) عصر حمله مغول‏ها                     د) عصر معاصر

2ـ كدام يك از خلفاي عباسي با هلاكوخان مغول هم عصرست؟

الف) المستعصم         ب) منصور         ج) هارون         د) مأمون

3ـ ابن تيميه كدام كتاب را در رد كتاب (منهاج‏الكرامة) نگاشت؟

الف) منهاج‏السنة                         ب) منهاج‏النبويه في نقض الشيعة

ج) تجريدالاعتقاد                     د) كلام‏الشيعه

4ـ ابن تيميه در كتاب خود شيعيان را با چه كساني مقايسه كرده؟

الف) كافرون         ب) مشركان         ج) يهود و نصاري         د) مغول‏ها

5ـ كدام يك از موارد زير جزو حركت‏هاي وحدت‏آفرين بين فريقين نيست؟

الف) تخليه بصره توسط كريم‏خان زند

ب) قبول عهدنامه ارض روم توسط آقا محمدخان

ج) عدم همكاري ايران با روسيه در خصوص شكست عثماني

د) تخليه سفارت اسرائيل و تحويل آن به فلسطينيان

6ـ خان‏الامين يعني:

الف) روزي كه داوران خيانت كردند

ب) روزي كه به امناء الهي خيانت شد

ج) جبرئيل با وحي بر محمد ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) اشتباه رفت



163


د) جبرئيل وحي را بر علي ( عليه السلام ) نازل كرد

7ـ دو عامل اساسي در تفرقه مسلمين كدامند؟

الف) بي‏اطلاعي مسلمين از اصول اسلامي و عدم وحدت

ب) بي‏اطلاعي مسلمين از يكديگر و عدم وحدت

ج) سياست‏هاي تفرقه‏انگيز و بي‏اطلاعي مسلمين از هم

د) استعمار و تندروي‏هاي سلفي‏گرايانه

8ـ يكي از اشكالات مهم افراط‏گران مذاهب، . . . . . . . . . . . . و . . . . . . . . . . . . است.

الف) جزيي‏بيني و كلي‏گويي         ب) كلي‏بيني و جزيي‏گويي

ج) جزيي‏بيني و استقراء ناقص         د) عدم توجه به مسايل روز و جزيي‏گويي

9ـ نهضت علماي . . . . . . . . . . . . شيعه عليه اخباريون باعث كم شدن فاصله فريقين شد.

الف) فلسفي             ب) اصولي             ج) كلامي             د) تقريبي



164


درس نهم
وحدت اسلامي گامي فراتر از تقريب
از ديدگاه امام خميني(ره)


167


هدف از اين درس:

ـ آشنايي با ديدگاه امام راحل در خصوص وحدت اسلامي و عوامل اجراي آن در ميان
مسلمانان



168


اين مقاله در دوازدهمين كنفرانس بين‏المللي وحدت اسلامي تيرماه 1378 ارائه شده است.

 



وحدت اسلامي گامي فراتر از تقريب از ديدگاه امام خميني(ره)

دكتر عبدالكريم بي آزار شيرازي


ديدگاه امام خميني(ره) در مورد وحدت اسلامي:

«إنّما المؤمنونَ إِخوةٌ فَأَصْلِحوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ»(1)

مؤمنان برادر يكديگرند پس ميان برادران صلح برقرار سازيد.


مقدمه:

    امام خميني(ره) يكي از مهم‏ترين و موفق‏ترين مناديان وحدت و اتحاد بودند كه از
آغاز دعوت خود در سال 1363 ه . ق تا آخرين روزهاي عمر پربركتشان مسئله وحدت،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حجرات، 10.



169


 محور و اساس پيامشان بود، كه نه تنها از نظر سياست الهي كه بر پايه توحيد و همبستگي
است بلكه از نظر عرفاني و اخلاقي، فقهي و عملي، صميمانه به آن ايمان داشتند.

    آنچه اغلب مصلحين جهان اسلام به مانند سيد جمال‏الدين اسدآبادي، و شيخ
حسن‏البناء و رجال تقريب و مجمع تقريب و مجمع جهاني تقريب به آن مي‏انديشند، تقريب يعني نزديك شدن مذاهب اسلامي پيرامون مشتركات با حفظ مفترقات و كيان
طرفين است، اما امام خميني(ره) در سطح بالاتري مي‏انديشيدند و همواره مسلمانان
جهان را به وحدت و اسلام ناب محمدي فرا مي‏خواندند و هرگز كلمه تقريب را به كار
نبردند.

    اين مقاله بر آنست كه به مناسبت كنگره وحدت اسلامي در سال امام خميني(ره) با
كلام امام خميني(ره) به تفسير ديدگاه ويژه امام خميني(ره) بپردازد. تا روشن شود كه
چگونه مسلمانان مي‏توانند فراتر از تقريب به سوي وحدت اسلامي گام بردارند.


1ـ توحيد كلمه: مقصد انبياء ( عليهم السلام )

    از نظر امام خميني(ره) يكي از مقاصد بزرگ شرايع و انبياء عظام ( عليهم السلام )،
توحيد كلمه و توحيد عقيده است كه وسيله پيشرفت مقاصد بزرگ و دخيل تام در تشكيل
مدينه فاضله و جلوگيري از تعديات ظالمانه و مصلح فردي و اجتماعي است.

    و اين مقصد بزرگ انجام نگيرد مگر در سايه وحدت نفوس، و اتحاد امم و الفت و
اخوت و صداقت قلبي و صفاي باطني و ظاهري در سايه اين وحدت. افراد جامعه طوري
شدند كه نوع بني آدم تشكيل يك شخص دهند و جمعيت به منزله يك شخص باشد و
افراد به منزله اعضا و اجزاي آن باشد، و تمام كوشش‏ها و سعي‏ها حول يك مقصد بزرگ
الهي و يك مهم عظيم عقلي، كه صلاح جمعيت و فرد است، چرخ زند و اگر چنين
مودت و اخوتي در بين يك نوع با يك طايفه پيدا شد بر تمام طوايف و مللي كه بر اين
طريقه نباشند، غلبه كند. چنانكه در اوايل طلوع اسلام، چون شمه‏اي از اين اتحاد و
وحدت در بين مسلمين بوده، در مدت كمي چه فتوحات بزرگي كردند، در اندك زماني



170


 به سلطنت‏هاي بزرگ آن زمان كه عمده آن ايران و روم بود، غلبه كردند و با عده كم بر
لشكرهاي بي‏كران و جمعيت‏هاي بي‏پايان غالب شدند و پيغمبر اسلام عقد اخوت بين
مسلمين اجرا فرمود و به نص «انما المؤمنون اخوه»(1) اخوت بين تمام مؤمنين برقرار
شد.(2)


2ـ وحدت: رمز قدرت

    امام(ره) افراد جامعه‏اي كه مي‏خواهند به مقصدي واحد نائل گردند را به قطره‏هاي
باران تشبيه مي‏كنند كه اگر قطره‏اي از ديگر قطره‏ها جدا باشد، يك برگ را هم تر نمي‏كند
و اگر ميلياردها قطره وجود داشته باشند اما پراكنده، باز كاري از آنها برنمي‏آيد، حال اگر
باهم اتصال پيدا كردند، نهري تشكيل مي‏دهند و مي‏توانند زميني را آبياري كنند، و اگر
اين نهر با ساير نهرها متصل شد، رودخانه‏اي تشكيل مي‏دهد و قدرتش زياد مي‏شود.

    و گاهي آن چنان قدرت پيدا مي‏كند كه مي‏تواند با خروش خود درختان و بناها را
خراب كنند، و اگر همه رودخانه‏ها در يك‏جا جمع شوند، درياچه‏اي تشكيل مي‏دهند و
قدرتش آنقدر افزون مي‏گردد كه يك موجش كشتي‏ها را مي‏شكند.

    جامعه ما هم همينطور است، اگر صد ميليون يكي يكي باشند، كاري از آنها بر
نمي‏آيد هر كدام به اندازه خودشانند و قدرتشان مانند قطره‏ها بسيار محدود، اگر جمعي با
او هم عقيده شدند و با هم در مقصدي شركت كردند، قدرتي است كه از آن كارهاي
محدودي مي‏آيد، اما اگر جمعيت ديگري باشند كه در اين راه مخالف و مزاحم باشند، به
واسطه اين مزاحمت كارها خنثي مي‏شود نه او به مقصد مي‏رسد نه دسته مخالف و
مزاحم.

    اينكه مي‏بينيد يك ميليارد مسلمان زير سلطه ابرقدرتي دويست ميليوني هستند به اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حجرات، 10.

2- چهل حديث، ص 309-311.



171


 علت است كه آن دويست ميليون باهم در مقصدي اجتماع دارند اما اين يك ميليارد
جمعيت مسلمان باهم اجتماع ندارند و مخالف هم هستند.(1)


3ـ وحدت: رمز پيروزي انقلاب اسلامي ايران

    امام خميني(ره) پيروزي انقلاب اسلامي را كه رمز آن وحدت بود به عنوان نمونه ذكر
كرده مي‏فرمايند: همه مردم جهان قدرت ملت ايران را در اثر وحدت كلمه ديدند كه با
ايمان چه كرد و چگونه با دست خالي جلو افتاد و سلطنت 2500 ساله را از بيخ كند و با
اين‏كه همه قدرت‏ها مثل آمريكا پشتيبانش بودند، نتوانستند كاري بكنند، اگر اين وحدت
كلمه را حفظ نكنيم دوباره ما را به حال اول يا بدتر برمي‏گردانند.(2)

    بايد همه دست به هم بدهند هر كسي به هر مقدار كه قدرت دارد، خيال نكند يك نفر
است وقتي پهلويش نفرها واقع شد همچون قطره‏هاي متصل سيل مي‏شود و چون سيل‏ها

باهم متحد شدند دريا درست مي‏شود.


    جماعت وقتي كه باهم شدند پشتيبانشان خداي تبارك و تعالي است: «يداللّه‏ مع
الجماعه».
(3)


4ـ تاكيد قرآن بر وحدت

    در قرآن كريم روي قضيه وحدت با تعبيرهاي مختلف پافشاري و به مردم گوشزد
شده است.(4)

    خداوند در قرآن «و اعتصموا بحبل اللّه‏ جميعا ولاتفرقوا»(5) را بر مردم واجب كرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني 9/8/57، صحيفه نور، ج 2، ص 248-246.

2- امام خميني، صحيفه نور، ج 5، ص 53-54.

3- همان، ج 6، ص 79.

4- صحيفه نور، ج 16، ص 4.

5- آل عمران: 103.



172


 همه باهم باشيد و تفرق در كار نباشد. با تفرق همه فسادها هست و با تمسك به خداوند
همه صلاح و سعادت ها.(1)


5ـ تلاش پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) براي وحدت

    در روايت حضرت رسول ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) آمده است كه مؤمنين يك دست هستند «المومنون يد واحده علي من سواهم».(2) و حتي تعبير دو دست نفرمودند، و بايد شما
اجتماع و وحدتان را به جايي برسانيد كه بين خودتان جدايي نبينيد و اين دستور اسلامي
است كه با يكديگر برادر باشيد كه هيچ قدرتي نتواند بر شما چيره شود.(3)

    پيغمبر اسلام ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) مي‏خواست در تمام دنيا وحدت كلمه ايجاد كند. مي‏خواست
تمام ممالك دنيا تمام ربع مسكون را تحت كلمه توحيد قرار بدهد. منتهي اغراض سياسي
آن وقت از يك طرف، اغراض علماي نصاري و يهود و غيره از طرف ديگر مانع شد از
اين كه ايشان بتوانند آن كار را انجام بدهند. الان هم مانع هستند.


6ـ اتحاد و برادري پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و علي ( عليه السلام )

    امام خميني، اتحاد و برادري ميان پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و علي ( عليه السلام ) را به عنوان الگو و
نمونه معرفي كرده مي‏فرمايند:

    «همانطور كه اين دو بزرگوار (پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و حضرت علي ( عليه السلام ) ) در عالم غيب با
هم متحد بودند در اين دنيا هم كه آمدند اخوت و برادري داشتند و يكي بودند و اين بايد
براي ما عبرت باشد ما هم برادري خودمان را حفظ كنيم، از آن اخوتي كه بين آن دو
بزرگوار بود تبعيت كنيم، آنها در تمام ايام عمرشان باهم بودند و پشتيبان هم.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- صحيفه نور، ج 7، ص 218.

2- بحارالانوار، ج 28، ص 104.

3- امام خميني، 16/10/61.

4- امام خميني، 1/1/66.



173


7ـ تلاش امام علي بعد از پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) براي حفظ وحدت

    آن‏گاه امام خميني به تلاش حضرت امير ( عليه السلام ) براي حفظ وحدت بعد از رحلت پيامبر
اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) اشاره كرده مي‏فرمايند:

    «حضرت امير ( عليه السلام ) در بسياري از اموري كه برايش خيلي سخت بود، دندان روي
جگر مي‏گذاشت و موافقت مي‏كرد، براي مصالح كلي، براي مصالح اسلام، ما اگر از او
تبعيت داريم بايد اينطور باشيم».(1)


8ـ عوامل وحدت

    عوامل وحدت از نظر امام خميني(ره) عبارتند از:


الف ـ اتكال به خدا

    ملت ما به واسطه وحدت كلمه و توجه به اسلام و ديانت اين راه را تا اينجا آمد در
صورتي كه قدرت دست آنها بود و ملت ما جز مشت و خون چيزي نداشت لكن اتكال به
خدا كرد و وحدت كلمه در بين همه اقشار حاصل شد به طوري كه ديگر ابرقدرتها هم
نتوانستند او (شاه) را نگه دارند.(2)


ب ـ اسلام

    اين اسلام بود كه همه را با هم مجتمع كرد و اين اسلام بود كه شما را پيروز كرد و اين
اسلام است كه سعادت همه انسان‏ها را تامين مي‏كند.(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني، 23/12/65، صحيفه نور، ج 20، ص 74-75.

2- امام خميني، 19/1/58.

3- امام خميني، 12/3/58.



174


ج ـ ايمان

    رمز پيروزي، وحدت كلمه بود و ايمان وحدت كلمه را آورد كه سرتاسر اين مملكت
همه باهم اجتماع كردند، و شهادت را براي خودشان فوز دانستند.(1)

د ـ رحماني بودن

    ما بايد الهي بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر خدا بدانيم،
خودمان را از او و به سوي او بدانيم. آن وقت وحدت و انسجام حاصل مي‏شود براي
اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است وقتي كه شما رحماني
شديد دنبال او ديگر تفرقه و اختلاف حاصل نمي‏شود.(2)


ه ـ توجه به معنويت

    توجه به معنويت و تكليف الهي و ياد خداوند باعث مي‏شود كه اين وحدت محفوظ
و اين برادري برقرار ماند. خوف آن است كه اسلحه در دست شما جوانان عزيز موجب
غرور و سركشي شود و آن تحول روحاني عظيم از دستتان برود و شيطان نفس اماره شما
را به دام كشد و با سوء رفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد.(3)


و ـ ضيافت اللّه‏

    اگر در اين ضيافت وارد شده باشيد، دشمن‏ها دستشان كوتاه خواهد شد و تمام
اختلافات در دنيا حل مي‏شود.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني، 25/3/58.

2- امام خميني، 19/11/61.

3- امام خميني، 12/1/62.

4- امام خميني، 27/2/62.



175


ز ـ اراده الهي

    اين وحدت كلمه را خدا ايجاد كرد، من نمي‏توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت
 

سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور، هم‏زبان و هم قلب بكند.(1) ... من
اين‏طور فهميدم كه خداي تبارك و تعالي در اين مسئله نظر دارد.(2)

ح ـ لطف و تأييد الهي

    امروز روز اتحاد و يگانگي است و اين هم از الطاف بزرگ و تاييدات الهي است كه
درست برخلاف تصور و خواست فتنه‏انگيزان و جنگ‏افروزان، همه توطئه‏ها و جنگ‏ها
به اتحاد و يكپارچگي ملت بيدار و زنده مادر برابر ابرقدرتها مي‏انجامد.(3)

ط ـ نماز جمعه

    امام خميني(ره) يكي از حكمت‏هاي اقامه نماز جمعه را حفظ وحدت و جلوگيري از
عوامل تفرقه مي‏دانستند و در احكامي كه براي نصب ائمه جمعه صادر مي‏كردند اين امر
مهم را خاطر نشان مي‏ساختند:

    «مردم را در خطبه‏هاي نماز جمعه به اتحاد و وحدت كلمه دعوت نماييد، اميد است
اهالي محترم از اين فرصت استفاده نموده و به اجتماع بيشتر و هرچه با شكوه‏تر آنرا انجام
دهند.»(4)


ي ـ فريضه حج

    لازم است زائرين محترم بيت‏اللّه‏ الحرام از هر ملت و مذهبي كه هستند به فرامين قرآن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني، 27/11/57.

2- امام خميني، 25/7/59، صحيفه امام، ج 6، ص 172.

3- امام خميني، 25/7/59.

4- امام خميني، 22/8/58.



176


 كريم گردن نهند و در مقابل سيل شيطاني بنيان كن اسلام‏زدايي شرق و غرب و وابستگان
بي‏اراده آنان، دست اخوت اسلامي به هم دهند و به آيات شريف الهي كه آنان را به
اعتصام به حبل‏اللّه‏ فراخوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهي فرموده است، توجه
كنند.(1)


ك ـ امامت و تشكيل حكومت

    متأسفانه بعضي از دوستان نادان مسئله امامت و ولايت را وسيله اي براي اختلاف و
تفرقه قرار داده در صورتيكه فلسفه امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمانان به
وحدت است.

    امام خميني در اين باره مي‏فرمايند:

    «تشكيل حكومت براي حفظ نظام و وحدت مسلمين است، چنان كه حضرت
زهرا ( عليها السلام ) در خطبه خود مي‏فرمايد كه: «امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به
اتحاد است».(2)


ل ـ اجتماعات مذهبي عاشورا

    مجالسي كه به اسم روضه‏خواني برپا مي‏كنيم، همه‏اش اخلاق و احكام و عقائد است. آخر منبر هم مظلوميت آن شهيدي كه در راه دين‏داري فداكاري كرد.

    اين شعار مذهبي بهترين شالوده براي حفظ وحدت ملي است كه با آن هيچ حكومتي
تزلزل پيدا نمي‏كند. يكي از بزرگ‏ترين رمز حيات دنياي شيعه قضيه سيدالشهداء ( عليه السلام ) است.

    شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتي اين‏طور هماهنگ بشود، اين دسته‏جات با آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني، 29/6/61.

2- امام خميني، ولايت فقيه، ص 26-50 و رساله نوين، ج 4، ص 145.



177


 محتوا را در كجا سراغ داريد، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط،
برويد اندونزي همين بساط، برويد عراق همين بساط، برويد افغانستان، هرجا برويد
همين بساط، اين هماهنگي را از دست ندهيد.(1)


9ـ عوامل تفرقه

    از نظر امام خميني(ره) عوامل تفرقه مسلمين از اين قرار است:


الف ـ سب و لعن و مطاعن

    متاسفانه بعضي از افراد متعصب و نادان با سب و لعن و نبش قبور كتب مطاعن،
ديگران را عليه شيعه تحريك مي‏كنند و در اثر آن جمع متحد مسلمانان را از هم جدا مي‏سازند و احزاب و فرقه‏ها پديد مي‏آورند و هر حزب و باندي نسبت به آنچه مي‏كنند
شادمانند و به تعبير قرآن: «كُلُّ حزبٍ بِما لَديهم فَرِحون». امام خميني (ره) اين كار را
خيانت به اسلام دانسته مي‏فرمايند:

    «يكي جزوه مي‏دهد، و كسي را لعن مي‏كند و يكي جزوه مي‏دهد و آنرا تعريف
مي‏كند، هر دو امروز غلط است، دست از ناداني برداريد، خيانت به اسلام نكنيد، آنهايي
كه با اسلام دشمن هستند، شما را تحريك نكنند. اين تفرقه امروز خيانت به اسلام است با
هر اسمي كه باشد».(2)


ب ـ برافروختن اختلافات تاريخي

    در صدر اسلام كه مقام خلافتي بود و خلفا زنده بودند، حضرت امير ( عليه السلام ) و يارانشان،
اختلافات را در دائره معقولي محدود و به تعبير امام خميني(ره) تبديل به آرامش و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- امام خميني، 29/8/58.

2- امام خميني، 15/4/58.



178



| شناسه مطلب: 76349