بخش 3
فصل سوم:اخلاق مدیریت صفات لازم برای مدیران 1ـ سعه صدر 2ـ تواضع 3ـ حلم و بردباری 4ـ عفو و گذشت 5ـ امانتداری 6ـ اعتماد بنفس 7ـ وفای به عهد 8ـ صداقت و راستی 9ـ شجاعت و قاطعیت توصیه ها 1ـ نظم در انجام امور 2ـ جلب رضایت عموم زائرن 3ـ نشستهای دوستانه با زائران 4ـ مشورت با عوامل اجرائی 5ـ بیان روایاتی در نحوه رفتار مدیران
63 |
در اين قسمت با عنايت به آيات و روايات اسلامي به بيان نكاتي چند درباره صفات
لازم براي مديران و توصيههائي در اين مورد خواهيم پرداخت.
«سعه صدر» از صفات و ابزار لازم براي مدير است. چنانكه در حديث معروفي بدان
اشاره شده است:
«آلَةُ الرِّئاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ»(1)
ابزار رياست فراخي سينه و تحمل سختيها و فشارهاست.
نمود اين صفت در مواقع بحراني بيشتر ميشود. آنگاه كه مشكلات همچون سيلي
خروشنده بر انسان هجوم ميآورد، مدير را سينهاي فراخ و گشاده لازم است تا بتواند با
تحمل آن و با فكري گسترده و بينشي تيز و حوصلهاي زياد و افق ديدي وسيع در مقام راه
حل آن مشكل برآيد. مجموعه اين خصلتها در عبارت «سعه صدر» خلاصه ميشود. در
قرآن بجاي «سعه صدر» «شرح صدر» استعمال كرده است كه از نظر معنا فرقي ندارد.
اهميت اين صفت ويژه را ـ مانند هر صفت ديگر ـ از نقطه مقابل آن ميتوان شناخت.
نقطه مقابل «سعه صدر» همان تنگنظري، دستپاچگي، سختگيري و كينهتوزي است كه
اثرات فوقالعاده منفي آنها در امر مديريت و فرماندهي براي احدي پوشيده نيست.
1- كلمات قصار نهجالبلاغه.
65 |
«شرح صدر» موهبتي است كه به هنگام بعثت پيامبران از جانب خداوند به آنان عطا
ميگردد زيرا بدون «شرح صدر» بر مسند مديريت امت نميتوان نشستن و تحمل
مشكلات توانفرساي هدايت را بدون اين موهبت الهي نتوان كردن. چنانكه وقتي
حضرت موسي ( عليه السلام ) مديريت فكري و هدايتي امتي را در مسند نبوت پذيرفت، براي
موفقيت خود از خداوند درخواست شرح صدر ميكند.
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْلي اَمْرِي»(1)
پروردگارا سينهام را گشاده و كارم را آسان گردان.
يكي از مديريتهائي كه به جهت حساسيت و فشردگي انجام امور، بيش از ساير
مديريتها داشتن صفت «شرح صدر» را طلب ميكند، مديريت كاروان است. بعنوان نمونه
ممكن است مواردي براي مدير كاروان پيش آيد كه بين زائرين و يا بين زائر و روحاني و
يا بين زائر و بازرس و يا ديگر عوامل اجرائي اختلاف سليقهاي رخ دهد، در اين موارد
مدير بايد با «سعه صدر» و با برخوردي متين و از روي فكر و برنامه در مقام حل مشكل
برآيد و اين امر محقق نميشود مرگ آنكه قبلاً عوامل ازدياد شرح صدر را باز شناسد و
در مقام عمل به توصيههاي لازم در اين رابطه برآيد. در روايات اسلامي سه عامل زير را
براي ازدياد شرح صدر برشمردهاند:
1ـ ذكر
اَلذِّكْرُ يَشْرَحُ الصَّدْرِ
ذكر سينه را فراخ ميسازد.
2ـ قرآن
اَفْضَلُ الذِّكْرِ الْقرآنِ بِهِ تَشْرَحُ الصُّدور
بالاترين ذكرها قرآن است كه با خواندن آن سينهها گشاده گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- طه: 25 و 26.
66 |
يعني مدير بر توانائيهاي خود تكيه نكند بلكه از حضرت حق استمداد جويد. چنانكه
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
عبارت قرآني رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرلِي اَمْرِي را جزء افضل دعاهاي
خود و انبياي سلف برميشمارند.(1)
مدير اسلامي شخصيت خودساخته خويش را در پناه يك سلسله خصلتهاي انساني،
پرورش داده است و لذا هرگز در درون خود احساس ضعف شخصيت و بيوزني
نميكند. او براي مقام و پست اصالت قائل نيست. آنچه در نظر او اصالت دارد، رضايت
خالق و خدمت به خلق است. بنابراين به هر مقدار كه مقام و منزلت اجتماعي او بالاتر
رود، شكسته نفسي و فروتنياش بيشتر ميگردد و زمينه براي هر نوع فداكاري و ايثار
آماده ميشود.
امام سجاد ( عليه السلام ) در دعاي معروف مكارمالاخلاق چنين فرمايد:
خدايا درجه و مقام اجتماعي مرا بالا مبر. مگر اينكه به همان مقدار مرا در پيش نفس
خود پائين آوري و عزتي را در ظاهر برايم بوجود نياورد مگر اينكه به همان اندازه در
پيش نفسم خوار سازي.
تواضع مدير كاروان: در پرتو رفتاري متواضعانه و توأم با محبت با زائران و عوامل
اجرائي كاروان بر بسياري از مشكلات ميتوان فائق آمد. مدير براي پيشرفت كارها به
محيطي نياز دارد كه صفا و هماهنگي، يكپارچگي و يكدلي بر آن حكومت كند و
موجبي براي محبت بين مدير و ساير همكاران باشد و اين تواضع موجبات محبت را بين
مدير و ساير همكاران بوجود ميآورد.
1- توصيههاي سه گانه فوق را حجةالاسلام والمسلمين ري شهري نماينده مقام معظم رهبري در
سمينار مديران حج سال 72 ارائه فرمودند. براي آشنائي بيشتر ميتوانيد به سلسله مقالات ايشان
تحت عنوان مديريت اسلامي مجه دانش مديريت دانشكده علوم اداري و مديريت بازرگاني
دانشگاه تهران شمارههاي دوم به بعد مراجعه كنيد. (شماره 2: پائيز 1367)
67 |
چنانچه حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود:
ثَمَرةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ(1)
نتيجه فروتني محبت است.
تواضع و فروتني خصوص براي خداوند و بالاخص در جوار خانهاش جزء سيّره
تمامي پيامبران و ائمه معصومين عليهمالسلام بوده است يعني در آن مكانهاي مقدس همه بايد
تمرين رفتار همراه با خضوع و خشوع داشته باشند كه در مرحله اول اين رفتار براي خالق
يكتا و بيهمتا تجلي يابد و سپس خلق خدا را شامل گردد.
خداوند اين اصل اخلاقي و انساني را در مديريت پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) توصيه ميفرمايد:
وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنْ الْمُؤْمِنينَ.(2)
پيامبر: در مسند رهبري و مديريت بالت را براي هركس از مؤمنين كه پيرو تو هست فرود
آور.
تواضع ز گردانفرازان نكوست | گدا گر تواضع كند خوي اوست |
عمربن شيبة گويد: در مكه بين صفا و مروه بودم، مردي را ديدم كه بر استري سوار و
گرد او غلامانند و مردم را ميرانند، قدري بعد به بغداد آمدم مردي را با موهاي دراز و
پاي برهنه ديدم، بدقت در وي نظر كردم.
گفت: چرا بر من مينگري؟
گفتم: ترا به مردي كه در مكه ديدم شبيه ميبينم و صفات او را بيان كردم.
گفت: من همان مرد هستم.
گفتم: خداوند بتو چرا چنين كرد؟
گفت: من در جائي كه مردم فروتني ميكردند بلندي گزيدم خدا در جائي كه مردم را
بلند مينمود مرا به پستي دچار كرد.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- غررالحكم.
2- شعراء: 214.
3- اخلاق محتشمي، ص 110.
68 |
افتادگي آموز اگر طالب فيضي | هرگز نخورد آب زميني كه بلند است |
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
فرمود: هر كس براي خدا فروتني كند، خداوند او را بالا آورد و آن كس
كه تكبر نمايد به زيرش اندازد.(1)
با عنايت به توضيحات فوق اهميت و لزوم رفتار متواضعانه مدير كاروان با زائران
روشن ميشود و در همين راستاست كه امام علي ( عليه السلام ) در نامهاي به يكي از مديران
دستگاه حكومت خود بعنوان دستورالعمل تشكيلاتي چنين مينويسد:
«براي رعيت بال تواضع خود را فرود آور و چهرهات را بگشا و پهلويت را بر ايشان
نرم كن».(2)
مديريت بار سنگيني است كه بر دوش مدير گذاشته ميشود تا آن بار را از ميان
راههاي پرپيچ و خم بر منزل مقصود برساند. مدير بايد قدرت كشيدن اين بار گران را
داشته باشد تا مشكلات او را از پاي درنياورد. چه بسيارند مديراني كه در شرائط عادي و
طبيعي مدير خوبي هستند كارها را با درايت و دقت به پيش ميبرند، نظارت خويش را بر
واحدها اعمال ميكنند و نتيجه مطلوب را بدست ميآورند، ولي همينقدر كه حالت
طبيعي كارها بهم خورد و تبهاي مختلف در پيكر سازمان نوسان بوجود آورد و
واحدهاي گوناگون دچار هيجان گرديد، رنگ از چهره ميپرانند و دست و پاي خود را
گم ميكنند.
از ديدگاه اسلامي مدير خوب كسي است كه به هنگام پديد آمدن مشكلات در حوزه
مسئوليتش همانگونه استوار و آرام عمل كند كه در شرائط عادي و طبيعي عمل ميكرد.
امام علي ( عليه السلام ) در واگذاري مديريتها به مالك اشتر چنين توصيه ميكند:
اي مالك: براي هر كاري از كارها مدير و رئيسي را تعيين كن كه اين دو ويژگي را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 75، ص 126.
2- نهجالبلاغه فيضالاسلام، نامه 46.
69 |
داشته باشد:
1ـ بزرگي و عظمت كار او را ناتوان و مغلوب نسازد.
2ـ زيادي و تراكم كار پريشان و رنجورش ننمايد.(1)
از جمله مواردي كه قدرت تحمل و بردباري مدير را افزون مينمايد، داشتن صفت
«شرح صدر» است كه شرح آن گذشت.
از آنجائيكه خصيصه فشردگي و تراكم كارها جزء لاينفك امور كاروان حج ميباشد،
لذا مديران محترم در صورتي موفق به انجام وظايف خود خواهند شد كه خود را به زيور
صفت حلم و بردباري آراسته ساخته و در جهت افزايش قدرت تحمل و صبر عنايت
ويژه بنمايد.
هر اندازه كه موقعيت انسان در جامعه بالاتر باشد، توقع و انتظار مردم نيز از او بيشتر
است يك مدير شايسته در ارتباط با برخي خطاها و اشتباهات طبيعي در روند كار با
چشمپوشيهاي بجا ضمن آنكه كرامت نفس و سعه صدر خويش را براي همكاران خود
اثبات ميكند، شأن و موقعيت مديريت خود را با چنين گذشتهاي بزرگوارانه، بالا ميبرد.
امام علي ( عليه السلام ) در منشور مديريت، به نماينده خود مالك اشتر چنين توصيه فرمايد:
اي مالك: با بخشش و بزرگواري، لغزشها و نادرستيهاي قابل جبران را ببخش
همچنانكه دوست ميداري خداوند از خطا و لغزش تو درگذرد زيرا تو در مقام مديريت
كه مقام بالاتري ميباشد قرار داري.
بايد توجه داشت كه چشمپوشي از خلافكاريها و گذشت از لغزشها حدود و
ضوابطي دارد كه مدير بايد به حدود و شيوه برخورد با آنها كاملاً آشنائي داشته باشد
بعنوان مثال:
1- همان مأخذ نامه 53.
70 |
اوّلاً: خطاها بايد از روي ناآگاهي انجام گرفته باشد.
ثانيا: چشمپوشي از خلاف عمدي بگونهاي نباشد كه اصول بنيادي تشكيلات و
مديريت را به زير سؤال كشاند.
ثالثا: چشمپوشي و تغافل جنبه سازندگي داشته باشد.
رابعا: گذشتهها مربوط به حقوق شخصي باشد نه حقوق عمومي چنانكه در سيره
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
نوشتهاند كه آن حضرت نسبت به حقوق الهي سختگير ولي نسبت به حق
شخصي خويش زودگذر و بخشنده بود.
مسند مديريت از ديدگاه اسلامي امانتي است كه به مدير سپرده ميشود و او بايد از
اين مقام كه بعنوان امانت در دست دارد، شديدا مراقبت نمايد و امانت را برطبق
معيارهايش امانتدار باشد.
امام علي ( عليه السلام ) در نامه به فرماندار خود در آذربايجان بنام «اشعث بين قيس» چنين
نوشت:
«پست و مقامي كه به دست تو افتاده شكاري در چنگال تو نيست، بلكه امانتي است كه
بر گردنت سنگيني ميكند».
از آنجا كه سمتها و مسئوليتها در نظام اسلامي بعنوان امانت الهي در اختيار كارگزاران
قرار دارد، خيانت در آن جزو گناهان بزرگ بشمار ميرود. اثر سوء اين خيانت در اموال
و اعراض و حقوق مردم مسلمان آنچنان زياد است كه خداوند در قرآن كريم آن را در
كنار خيانت به خداوند سبحان و خيانت به رسول اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
قرار داده است:
يا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولُ وَ تَخُونُوا اَماناتِكُمْ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.(1)
از جمله مصاديق امانت، امين بودن مدير و كارگزار در حفظ اموالي است كه به او
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- انفال: 27.
71 |
سپرده ميشود و از جمله مدير كاروان در منصب خود بايد نهايت دقت را در حفظ اموال
و اثاثيه كاروان و در نحوه دخل و خرج هزينهها بنمايد و اين توصيه امام علي ( عليه السلام ) را مد
نظر قرار دهد كه به متصديان امور مالي خود چنين فرمود:
«شما اي متصديان امور مالي كه در نقاط مختلف كشور براي جمعآوري بيتالمال
اعزام ميشويد نماينده امين ملتيد. لازم است كه اين افتار را مانند نفيسترين سرمايه
زندگي خود حفظ كنيد تا مبادا نتايج آن در خارج طوري منعكس شود كه دامن مناعت
شما را ننگين سازد نبايد فراموش كنيد كه خداوند متعال از آسمان، اميرالمؤمنين از زمين
به دقت اعمال شما را ناظرند و فرشتگان مراقب، رفتار و گفتار شما را بدون سهو و
فراموشي ثبت و ضبط ميكنند».(1)
و در نامه به «اشعث بن قيس» كه فرماندار آذربايجان بود فرمود:
«در نزد تو مالي از مال خداي عزوجل هست و تو از خزانهدارهاي آن هستي تا به من
تسليمش نمائي».(2)
يكي ديگر از عوامل موفقيت در مديريت، اعتماد بنفس است. مديري كه با تكيه بر
قدرت ايمان و آگاهي به لياقت و كفايت خويش متكي باشد و در ميدان فعاليت تنها خود
را مسئول كارهاي خويش بشناسد و با جديت و اميد به پيشرفت، اراده و عمل را تكيهگاه
خود قرار دهد اعتماد بنفس دارد.
از جمله ويژگيها و ثمرات اعتماد بنفس عبارت است از:
الف ـ اعتماد بنفس ركود و جمود فكري را از بين برده و موجبات شكوفائي افكار را
فراهم ميسازد.
ب ـ عقدههاي خطرناك خود كمبيني كه درنتيجه به تقليدهاي كوركورانه و رفتارهاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سخنان علي ( عليه السلام ) ترجمه: جواد فاضل، ص 85.
2- نهجالبلاغه، نامه شماره 5، ص 839.
72 |
ميمون صفتانه ميانجامد را ريشهكن ميكند و روحيه استقلال و عدم چشمداشت به
امكانات ديگران را در عمق جان انسان زنده ميسازد.
ج ـ نه تنها از اضمحلال شخصيت انسان جلوگيري ميكند، بلكه رشد شخصيت و
نگهباني آنرا نيز بر عهده ميگيرد.
د ـ اضطراب و تزلزل در تصميمگيري را از بين ميبرد.
يكي از مسائل پراهميت در حوزه مديريت، وفاي بعهد است كه در پرتو آن مدير
قادر ميشود فضائي مملو از آرامش و صميميت و اطمينان در محيط كار خود بوجود
آورد. تعهد ايجاب ميكند كه انسان متعهد خود را وامدار عهد خويش بداند و به آن
بدون هيچ كاستي وفا كند. مدير اسلامي بايد بداند كه هنگام محاسبه الهي رعايت عهد
مورد سؤال قرار ميگيرد و در اين جهت فرقي بين عهد با خدا و عهد با بندگان وي نيست
بلكه بطور مطلق وفاي بعهد جزء خواسته شارع مقدس است:
اَوفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْئُولاً.
به پيمان خود وفا كنيد كه البته از پيمان بازخواست ميشود.
خداوند در قرآن از حضرت اسماعيل پيامبر ( عليه السلام ) با لقب «صادقالوعد» ياد ميكند:
اِنَّهُ كانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيّا.
همانا اسماعيل درست عهد و فرستاده و پيامبر بود.
در علت دستيابي به چنين خصلتي امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) با شخصي در خارج مكه و در محلي بنام «صفاح» وعده
گذاشت، مدتي طولاني در آنجا اقامت گزيد و به جهت نيامدن آن مرد، بقدري بر سر
تعهد و پيمان خويش باقي ماند كه مردم مكه نسبت به وي نگران گشتند و چون او را يافتند
و از ماجرا مطلع شدند به نزد آن مرد شتافتند و به او گفتند: اي دشمن خدا با پيامبر خدا
وعده ميگذاري و به آن وفا نميكني؟! آن مرد با شتاب به سوي اسماعيل آمد و عرضكرد:
73 |
اي پيامبر خدا: مرا ببخش كه وعده را فراموش كرده بودم.
اسماعيل فرمود: بخدا سوگند اگر نميآمدي تا قيامت همين جا ميماندم.
آنگاه خداوند او را با لقب «صادقالوعد» ستود.(1)
عيج عاملي در شكستن شخصيت مدير، همانند بيتوجهي به وعدهها و زير پا
گذاشتن پيمانها نيست از جمله آفات زيانبار پيمانشكني عبارت است از:
الف ـ اعتماد و اطمينان را در محيط كار از بين ميبرد.
ب ـ به صميميت و صفاي مابين افراد لطمه وارد ميسازد.
ج ـ اضطراب و تزلزل را بر تشكيلات حاكميت ميبخشد.
د ـ روحيه نفاق و دورنگي، كه از تضاد بين گفتار و كردار بوجود ميآيد، را رشد ميدهد.
ه ـ شخصيت انسانها و اعتبار سازمانها را ميشكند.
و ـ عمر انسانها را تلف، فرصتهاي مناسب را نابود و سرمايههاي موجود را معدوم
ميسازد.
با توجه به اينكه مهمترين سرمايه يك مدير و كارگزار در برنامههاي اجرائي
همبستگي او با افراد تحت امر خود و وجود اعتماد متقابل در ميان آنها ميباشد و با توجه
به اينكه ضامن حفظ اين همبستگي و اعتماد متقابل «صداقت در گفتار و عمل» است،
نقش اين موضوع در امر مديريت آشكار ميشود.
گاه يك «سخن» يا «عمل» خالي از صداقت كافي است كه ميان مدير و كاركنان زير
نظر او جدائي بيفكند. به همين دليل مدير حتي از كارهائي كه او را متهم به ترك صداقت
ميكند، بايد بپرهيزد تا بتواند سرمايه عظيم عمومي را حفظ كند.
1- بحارالانوار: مجلسي، ج 75، ص 95.
74 |
در تعليمات اسلامي با تمام اهميتي كه عبادات دارد، آن را به تنهائي دليل بر شخيت و
ارزش والاي افراد نميشمرد، بلكه روي دو مسئله «صداقت» و «امانت» تأكيد و پافشاري
مينمايد بطوري كه اين تكيه و تأكيد درباره كمتر موضوعي ديده ميشود. چنانچه
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
فرمود:
«به زيادي نماز و روزه آنها و كثرت حج و نيكي كردن آنها به مردم و سر و صداي
آنها در عبادات شبانه نگاه نكنيد بلكه به راستگوئي و امانت آنها نظر كنيد».(1)
و امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
«خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه راستگوئي و اداي امانت به نيكوكار
و بدكار در برنامه تعليمات او بود».(2)
كلمه قاطعيت از ريشه «قطع» به معني بريدن و جدا كردن گرفته شده است كه واژه
مقابل آن «وصل» ميباشد و استخدام چنين كلمهاي در اينگونه موارد، بخاطر اين است
كه افراد قاطع مشكلات كارها را ميبرند و با داشتن موانع گوناگون جاده را براي پيشرفت
هموار ميسازند.
يكي از مهمترين اوصاف انبياء شجاعت و قاطعيت آنها بوده است كه نمونهاي از آنان
را در داستان ابراهيم خليل ( عليه السلام ) قهرمان بُتشكن در قرآن ميخوانيم و بيش از آن درباره
شخص پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
است كه در سختترين حالات خوفانگيز مانند كوهي استوار در
برابر همه توطئهها ميايستاد.
متأسفانه برداشت غلط بعضي از كوتهفكران و سادهانديشان باعث گرديده تا
شلوغكاريها، بيگدار به آب زدنها، دقت نكردنها، تصميمگيريهاي عجولانه و يا استبداد
و خشونتها و از موضع ديكتاتورها برخورد كردن را قاطعيت به حساب آورند و حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينةالبحار، ج 1، ص 41.
2- همان مدرك.
75 |
آنكه قاطعيت مدير بدين معناست كه وقتي مطالعات لازم براي انجام كار صورت گرفت
و جوانب كار ضمن مشورت با ديگران سنجيده شد و از همه مطالعات و پيشنهادها به
نتيجه واحدي رسيد و زمينه اجراي عمل از هر جهت فراهم گرديد، آنگاه بايد با تمام
توان تصميم خود را به مرحله اجرا درآورد. چنانكه خداوند به پيامبرش فرمايد:
«وَ شاوِرْهُمْ فِي الاْءَمْرِ فَإذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللّهِ».(1)
در امور با آنها مشورت كن پس آنگاه كه آهنگ انجام كار را نمودي عزم خود را با
توكل خدا جزم كن.
و چنين قاطعيتي نياز به شجاعت دارد تا بتواند:
الف ـ در مقابله با حوادث غيرمنتظره موفق گردد.
ب ـ در برابر قدرتهاي اهريمني و وسوسههاي شياطين جن و انس و هواي نفس
مقاومت كند.
ج ـ موانع مختلف را از پيش رو بردارد.
د ـ مسئوليتهاي سنگين با دورنماي مبهم و تاريك در آغاز راه را پذيرا شود.
مسئوليت مدير كاروان نيز از مشاغلي است كه با هرگونه ترس و دو دلي و ترديد در
انجام امور ممكن است خسارات جبرانناپذيري وارد سازد. و در موارد بسياري نياز به
شجاعت در تصميمگيري و قاطعيت در انجام آن ميباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- آل عمران: 159.
76 |
از جمله نكات مؤثر در پيشبرد كارها در يك مجموعه و يا سازمان حاكم بودن نظم و
انضباط و هماهنگي در بين نيروهاي آن مجموعه ميباشد. اهميت اين مطلب از آنجا
روشن ميشود كه حضرت علي ( عليه السلام ) نه تنها فرزند خود را به تقواي الهي و نظم در كارها
سفارش ميكند بلكه همكاري را به تنظيم كارها دعوت ميفرمايد تا هر فردي به كار خود
بپردازد و از دخالت در كار ديگران پرهيز نمايد.
امام در وصيت معروف خود چنين فرمود:
«من شما دو نفر (امام حسن و حسين (عليهما السلام)
) و تمام فرزندان و اهل بيتم و تمام كساني كه
اين وصيتنامه به آنها برسد، به تقواي پروردگار و نظم امور و اصلاح در ميان خود وصيت
ميكنم».(1)
اين دستور گرچه براي هر فرد سودمند است، ليكن براي كارگزاران يك نظام
حكومتي ضروريتر است و مهمترين عامل دوام يك سيستم حكومتي يا يك حوزه
مديريتي رعايت نظم و انضباط است. در اين راستا مدير سعي خواهد كرد كارها را در
جاي خود و در زمان مقرر انجام دهد و كار امروز را به فردا نيفكند كه موجب بدبيني و
نارضائي ميشود و انجام آن مورد نكوهش اسلام واقع گرديده است چنانكه
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
فرمود:
«اي واي بر صنعتگران امت من كه با امروز فردا كردن كارها را به تعويض انداخته
مراجعان را سرگردان و خسته و ناراحت ميكنند».(2)
اين تهديد و توبيخ، اختصاص به مسؤولان خدمات آزاد ندارد بلكه هر كارگر يا
كارگزاري كه كارهاي مردم را برعهده دارد، موظف است نظم در امور را رعايت كند و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهجالبلاغه فيضالاسلام، نامه 47.
2- من لا يحضره الفقيه، ج 3، شماره 3584.
77 |
در كارها برنامهريزي و تقسيم كار داشته باشد. چنانكه حضرت علي ( عليه السلام ) به مالك اشتر
فرمود:
«اي مالك آنچنان كارها را به روزها تقسيم كن كه روزانه مطابق «برنامه» انجام وظيفه
شود و امور در اثر عدم انضباط و ترتيب مختل و آشفته نماند».
و در ضمن نامهاي طولاني براي فرزندش امام حسن ( عليه السلام ) فرمود:
«و براي هريك از زيردستان و كاركنان خويش كاري مشخص كن تا او را نسبت به
همان كار مؤاخذه كني. چرا كه اين روش سزاوارتر است تا انجام كارهاي تو را به يكديگر
واگذار نكنند».(1)
در اداره امور كاروان نيز مانند هر حوزه مديريتي، مدير در صورتي موفق خواهد بود
كه در انجام كارها در كليه مراحل نظم و انضباط حاكم باشد و مدير ضمن تقسيم كار بر
نحوه انجام امور نظارت مستمر داشته باشد.
از آنجائيكه در هر كاروان تركيبي از اقشار مختلف جامعه وجود دارد. افرادي از
بالاترين شغلها و مناصب اجتماعي تا پائينترين ردههاي شغلي وجود دارند. اما در نظر
يك مدير مؤمن و عادل همه آنها يكسانند و بايد امكانات به تساوي بين آنها تقسيم شود.
درنظر داشته باشيد كه اين نكته حتي در برخوردها و نشستهاي دوستانه نيز رعايت شود.
از جمله سفارشات امام علي ( عليه السلام ) به مالك اشتر تكيه نمودن بر توده مردم است كه بر
آن تأكيد خاص دارند.
امام چنين ميفرمايد:
«محبوبترين كارها در نزد تو ميانهروي در حق باشد و عمومي كردن عدالت و خشنود
نمودن جمع رعيت. چرا كه خشم عمومي مردم اثرات رضايت و خشنودي خواص را از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهجالبلاغه فيضالاسلام، نامه 31.
78 |
بين ميبرد و همچنين خشم چند تن از خواص در مقابل رضايت و خشنودي توده مردم
اهميتي ندارد».
در جاي ديگر از همين نامه حتي تأكيد دارند كه در نگاه كردن و سلام به آنها به
تساوي عمل كند «در نگاه كردن به گوشه چشم و خيره نگريستن و اشاره نمودن و درود
گفتن به آنها به تساوي رفتار كن تا اينكه بزرگان و قدرتمندان نسبت به تو در طمع نيفتند و
ضعيفان از عدالت و دادگستري تو مأيوس نشوند».
و از جمله ديگر رهنمود امام ( عليه السلام ) به مالك اشتر آن است كه ميفرمايند:
«اي مالك با تمام وسائلي كه در اختيار داري و با منتهاي نيروئي كه در جان تست به
جلب رضايت عموم و خرسندي جامعه بكوش».
يكي از نكاتي كه به عنوان يك عامل اساسي در پيشبرد امور كاروان تأثير دارد،
نشستهاي دوستانه مدير با زائران است. در اين نشستها كه در مواردي مدير تنها و بدون
حضور عوامل اجرائي كاروان تشكيل ميشود، او سعي خواهد كرد، انتقادات و
پيشنهادات زائران را بشنود و براي خواستههاي غيرمنطقي، مشكلات و محدوديتهاي
امكاناتي را صميمانه با آنها در ميان گذارد.
در اين باره حضرت علي ( عليه السلام ) در نامه به مالك اشتر رهنمود جالبي را ارائه ميدهند:
«و مقداري از وقت خويش را براي حاجتمندان و رفع حاجات و مشكلات آنها قرار
ده و در آن وقت خود را براي رسيدگي به درخواست آنان آماده كن و در مجلس عمومي
بنشين و بخاطر خدائي كه ترا آفريده است، در اين مجلس در مقابل آنها تواضع و فروتني
نما و در اين مجلس لشگريان و دوستان و نگهبانان و سپاهيان خود را از آنان دور كن تا
سخنگوي آنها بدون لكنت و دور از هرگونه ترس و نگراني با تو سخن گويد».
79 |
قرآن شريف كه كتاب پرورش شخصيت، و برنامه جامع مديريت در نظام تشكيلاتي
اسلام است تا آنجا به موضوع شورا اهميت ميدهد كه از امور مهم حكومتي گرفته، تا از
شير گرفتن كودكي در محيط خانواده را به مشورت واگذار مينمايد:
فَاِنْ اَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ منْهَا وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما(1)
هر آنگاه كه پدر و مادر با رضايت و مشورت بخواهند كودك را زودتر از شير باز
گيرند، گناهي بر آنها نيست به نظر قرآن از جمله خصلتهاي انسانهاي شايسته، مشورت با
يكديگر ميباشد كه آنرا در رديف پذيرش دعوت خداوند و اقامه نماز و انفاق رزق
برميشمرد.
وَالَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اَمْرَهُمْ شَوْري بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ
يَنْفِقُونَ.(2)
آنانكه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز را بپا داشتند و امرشان را به
مشورت گذاردند و از آنچه روزيشان كرديم، انفاق ميكنند.
از آنجائيكه بنا به روايات اسلامي مدير بايد با افراد متقي و پرهيزگار، آگاه، عاقل و
باتجربه مشورت نمايد، شكي نيست كه در انجام امور كاروان عوامل اجرائي خصوصا
كساني كه سابقه قبلي دارند از جمله صالحترين افراد براي مشورت ميباشند و در پرتو
مشورت است كه:
الف ـ وسعت و عمق بينش مدير افزايش مييابد.
ب ـ به راه حلهاي جديد براي انجام كارها دست پيدا ميكند.
ج ـ خطاها و اشتباهات مدير را به او ميشناساند.
د ـ از طريق مشورت بر قدرت فكري و دقت نظر و ميزان دلسوزي ديگران آگاه
ميشود.
1- بقره، 233.
2- شوري، 36.
80 |
ه ـ ميزان مطلوبيت و درجه مقبوليت او را افزايش ميدهد.
5ـ بيان رواياتي در نحوه رفتار مديران
در اين قسمت بدون توضيح به گرهي از روايات اشاره ميكنيم كه مدير اسلامي بايد
در نحوه رفتار خود با عوامل اجرائي و نيروهاي زيردست اين نكات را مد نظر قرار دهد:
1ـ بدان مردم به كارهاي تو همانگونه نگاه ميكنند كه تو به كارهاي گذشتگان و
زيردستان نظر ميافكني و آنطور از تو توقع دارند كه تو از بالادستان توقع داري.
2ـ با (مردم) زيردستان مهرباني، خوشرفتاري و نيكوئي داشته باش.
3ـ اگر به تو بدي كردند از آنها درگذر و براي آنها استغفار كن همانطور كه دوست
داري خدا بر تو ببخشد.
4ـ با مردم (زيردستان) تندخو مباش بدان كه آنها سبب آزمايش تو هستند.
5ـ نگو من مأمورم و امردهنده و دستور ميدهم و بايد اطاعت كنيد كه باعث فساد دل
و سستي در دين و زوال نعمتها ميگردد.
6ـ كسي را كه به گفتن عيبهاي مردم اصرار دارد بيش از همه از خود دور كن و آنچه از
عيوب مردم نميداني پيگيري مكن و آنچه را كه ميداني بپوشان.
7ـ در دل كينه از كسي نگير و رشته انتقام را از خود دور كن.
8ـ نبايد نيكوكار و بدكار نزد تو به يك پايه باشند كه آن نيكوكار را از نيكوئي كردن
بيرغبت سازد و بدكاران را به بدي كردن وادارد و هريك از ايشان را به آنچه كه گزيده،
خبر دهد.
9ـ سنتهاي نيكو را مشكن (آن سنتهائي كه به سبب آن الفت و انس بين مردم ايجاد
شده است).
10ـ دوستي و علاقه خود را به كساني كه آنها را آزمايش نموده و رنجش از تو بردهاند
به زبان آور زيرا اين عمل ايستادگانشان را به هيجان و نشستگان را بپا ميدارد.
11ـ بزرگي افراد تو را بر آن ندارد كه كار كوچكش را بزرگ شماري و كوچكي كسي
81 |
ترا وادار نسازد كه كار بزرگ او را كوچك شماري.
12ـ اگر مردم يا زيردستان به تو گمان حيف بيتالمال بردند. گمان بد آنها را از
خويشتن با برهان و دليل دور نما.
13ـ بپرهيز از اينكه بر رعيت به نيكي كه ميكني، منت گزاري يا كارت را بيش از
اندازه بزرگ در نظر آوري كه منت نهادن، احسان را بينتيجه ميكند.
14ـ بپرهيز از اينكه به مردم وعدهاي دهي و به آن وفا نكني كه سبب خشم خدا و
مردم ميشود.
15ـ هنگام افروختگي از خشم و تندي و زشتگوئي زبان بر خود مسلط باش.
16ـ به زيردستان كارهائي را محو كن كه به آنها علاقه دارند و روي آورند و اگر با
اجبار و اكراه باشد دل او كور است و كار پيش نميرود.
17ـ حليم باش كه اولين نتيجه بردباري در برابر نابردباري جلب ياري و رضايت نهفته
مردم است.
18ـ اعلام كن اگر كساني چيزي ميخواهند و خود آنها نميتوانند بگويند، ديگران
مرا مطلع كنند.
19ـ به گونهاي رفتار كن كه بدانند با شما كار ميكنند نه براي شما.
82 |