بخش 14
7 ـ ادب و آداب زیارت ادب ظاهری و باطنی 1. غسل زیارت 2. لباس تمیز و آراستگی و خوشبویی 3. وقار و طمأنینه 4. خضوع و خشوع 5. ذکر و تکبیر و تسبیح 6. اذن دخول 7. عتبه بوسی 8. حضور در کنار قبر و بوسیدن ضریح 9. ادب نسبت به قبر مطهر
ادب و آداب زيارت
ادب ظاهري و باطني
رعايت ادب و آداب در هر امري، سبب دست يافتن بهتر به اهداف آن كار است. هرچيزي هم براي خود آدابي دارد، مثل آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب كسب علم، آداب جنگ و مبارزه، آدابِ نماز و قرائت و... كه شناخت و مراعات آنها، آن عمل را موفقيتآميزتر ميسازد و عامل را به هدف نزديكتر ميسازد.
از جمله براي زيارت هم آدابي ذكر شده است. مراعات آنها هم ثواب بيشتر دارد، هم زائر را در دستاوردهاي معنوي زيارت كاميابتر ميسازد و تربيت كننده است و ماية ارتباط روحي بهتر.
اين آداب، برخي ظاهري است و برخي باطني. در كتب حديث هم عنوانِ «ادب ظاهري» و «ادب باطني» براي برخي از اعمال و سنن مطرح شده است. بيشك همان آداب ظاهري هم به حصول توجّه قلبي و ادب باطني كمك ميكند.
كيفيت زيارت كردن و جزئيات زيارت خواندن و كمّ و كيف اين تشرّف و ديدار معنوي را نيز بايد از اولياي دين آموخت. امامصادق (عليه السلام) به محمد بن مسلم ـ كه از اصحاب بزرگ اوست ـ چنين دستورالعمل ميدهد:
«هرگاه به زيارت مرقد اميرالمؤمنين (عليه السلام) رفتي، غسل زيارت كن، پاكيزهترين
جامههايت را بپوش، بوي خوش و عطريات استعمال كن، با آرامش و وقار و آرامآرام حركت كن، وقتي به «بابالسّلام» رسيدي رو به قبله بايست و سه بار تكبير بگو، آنگاه زيارت را بخوان...».(1)
اين نكات، از جمله آداب ظاهري زيارت است و آنگاه متن زيارت، در كتب روايي نقل شده كه فعلاً مورد بحث ما نيست.
در مورد «آداب باطني» و توجه پيدا كردن در زيارت، مرحوم نراقي توصيه ميكند كه:
«...در نجف، بهخاطر آور كه اينجا «واديالسلام» و مجمع ارواح مؤمنان است و خداوند اينجا را جزء شريفترين مكانها قرار داده است و مدفن وصيّ پيامبر در اينجاست. همچنين مدفن آدم و نوح، در همين محلّ است...».(2)
خلاصه اينكه هنگام زيارت نجف، بايد توجه داشت كه اينجا تربت ابوتراب است و علي (عليه السلام) ، آن جاودانه مرد در اينجا آرميده است. در اينصورت، دلي از سنگ ميبايد كه نلرزد و خاشع نشود و ديدهاي بيفيض بايد باشد تا اشكي از شوق نريزد، يا آهي از درد نكشد و داغ مظلوميت علي، او را غمگين نسازد.
آن كس كه به زيارت علي (عليه السلام) ميآيد، بايد پاي پر آبلهاش، هرگز خسته نگردد و در راه طلب، شب از روز باز نشناسد و رنج را بر راحت برگزيند و به اين ديار، با پاي سر بدود و با رهتوشة عشق سفر كند و در جوار اين تجلّيگاه فروغ ايزدي، رحل اقامت افكند. در ساير زيارتگاهها و تشرف به حرمهاي اوليا نيز چنين است.
مرحوم شيخ بهايي نيز بيان جالب و دستورالعمل خوبي دارد. وي، در يكي از سرودههاي مفصّل خويش كه به عربي است، در مورد زائر امامعلي (عليه السلام) و حضور قلبش و آگاهي به موقعيت زيارت، ميگويد:
«...خوشا آنكس كه او را يك بار زيارت كند.
اي سوارهاي كه راههاي پر سنگلاخ و سوزان را ميپيمايي و دشتها و بيابانها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائل الشيعه، ج10، ص 305.
2. جامع السعادات، محمدمهدي نراقي، ج 3، ص 403.
را طي ميكني، اگر خواستي كه خداي آسمان را خشنود كرده و پس از كوردلي، به رشد برسي و در روز تشنگي قيامت، از كوثر سيراب شوي،
هرگاه در سير و سفر طولاني و دور و دراز خود، به آن ديار رسيدي و بر تربت علي (عليه السلام) ايستادي و اظهار محبت نسبت به او كردي و ريسمان استوار الهي را ديدي و پس از سير شبانهات، روياروي نجف قرار گرفتي،
پس مخواب، مگر اندكي.
رهتوشه و بارت را همانجا بر زمين بگذار و از آن خاك مگذر.
بر آستان او بمان و همچون گرفتاري دردمند و فروتن بايست و با انبوه مردم سير كن و غبار آن ديار را ببوي.
اگر مطيع فرمان خدايي او را خشنود كن كه محبت ائمه، فرضي است خدايي. از اين فريضه، پاداش خود را مضاعف گردان، در اين سرزمين چهره بر خاك بگذار...
وقتي به آن تربت رسيدي سلام كن و شيفته و شيداي آن آستان باش.
قبر كسي را آنجا زيارت كن كه با والاييها نمايان است. در آنجا نور را ميبيني كه فضا را آكنده است و شعاعش همهجا را فرا گرفته است.
اگر در زمانش حضور نداشتي، با گريهات ياريش كن.
در حضور او بايست، فرمانش را اطاعت كن و از صاحب قبر بپرس كه: چگونه زمان را درنَوَرديدي و افتخار را بهدست آوردي!
عاشقانه بايست و از دشمنانش بيزاري بجوي و محبت خويش را به سويش بپراكن و آشكار كن و از درگاهش مرو و به او سلام مرا برسان، سلام شيفتهاي از دياري دور!
او را زيارت كن و در قرب او بهرهور باش تا پاداش بهدست آوري و نجات يابي.
برخيز... و خاكِ آن آستان را ببوس و توجّهت را به درگاه او ابراز كن و از روي كوچكي، چهره بر خاك بگذار...
در آن مكان، بسيار گريه كن و بگو: اي قسيم بهشت و دوزخ! غلامت از تو اميد امان دارد، بلا او را به اينجا كشانده است و زمانه جفايش كرده و از حوادث به تو پناه آورده است. اي كشتي نجات، به تو روي آورده و در زندگي سرمايهاي جز محبت شما را ندارد.
پس در سختي قبر، هنگام مرگ، او را نگهدار، كه تو پناه خستگانِ روزگاراني...».(1)
غرض، بيان فضائل علي (عليه السلام) نيست، كه آن مقولهاي جدا، كه نه در اين مقاله ميگنجد و نه اين بحث، درصدد پرداختن به ارزشهاي والاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. صرفاً اشارهاي است به برخي احساسها و حالتها كه بزرگان و حقشناسان و عارفان به مقام علي (عليه السلام) در سخن و سرودة خويش بيان كردهاند و زيارت را با كيمياي «معرفت» گوهري گرانبها كردهاند.
وگرنه...:
اوصاف علي به گفتگو ممكن نيست * جادادن بحر، در سبو ممكن نيست
مدّاح علي، خدا بود در قرآن * مدحش به زبانِ خلق او ممكن نيست
در آغاز، از آداب ظاهري و باطني زيارت پيامبر و ائمه، فقط به نقل سخن شهيد اول در «دروس» اكتفا ميكنيم كه مرحوم علامة مجلسي نقل كرده است كه خلاصة آن چنين است:
ـ قبل از ورود به زيارتگاه، غسل كردن و با طهارت بودن
ـ با لباسهاي پاكيزه و بوي خوش زيارت كردن،
ـ آرام قدم برداشتن و با خضوع و خشوع آمدن،
ـ بر درگاه حرم ايستادن و دعا خواندن و اجازة ورود خواستن و اگر رقّت قلب حاصل شد آنگاه وارد شدن،
ـ در برابر ضريح ايستادن و زيارتنامه خواندن،
ـ گونة راست و چپ صورت را بر ضريح نهادن و با تضرّع، از خدا حاجت خواستن،
ـ صاحب قبر را براي برآمدن حاجت و رفع نياز، شفيع قرار دادن،
ـ دو ركعت نماز زيارت خواندن و دعاهاي منقول را خواندن و تلاوت قرآن،
ـ حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت، و نيز توبه و استغفار و صدقه دادن به نيازمندان و تكريم خادمين مزار... .(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج 97، ص 134.
2. همان.
آنچه از مرحوم شهيد اول نقل شده است، «13» آداب است كه خلاصهاش گذشت. آنچه مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيحالجنان آورده، تا «28» آداب ميرسد.(1) اين دو بزرگوار، آنچه را گفتهاند، فهرستوار، فشرده و گذراست. گزيدهاي از آن آداب را با شرح و تبيين بيشتري در اينجا ميآوريم:
1. غسل زيارت
براي حضور در حرمها، زائر بايد پاك باشد، هم پاكي ظاهري، هم دروني. «غسل زيارت» از آنجا كه به عنوان يك عمل عبادي انجام ميگيرد، علاوه بر تميزي جسم و لباس، طهارت روح و روان را هم در پي دارد. هم قبل از آغاز سفر زيارتي و هنگام بيرون رفتن از خانه و شهر و پيش از شروع مسافرت مستحب است، هم قبل از تشرّف به حرمهاي مطهّر معصومين (عليهم السلام) .
غسل، يك طهارت جسمي است، ولي صفاي روحي و معنوي هم دارد، چون همراه با نيت، ذكر خدا و دعاست و تنها دوش گرفتن و شستن بدن نيست، مثل وضو كه صِرف شستن صورت و دستها نيست. نورانيت و آثار معنوي و روحي آن در ساية توجه و قصد قربت و عبادت فراهم ميشود. وضو به عنوان مقدمة نماز، غسل به عنوان مقدمة زيارت.
در زيارت هفتم امامحسين (عليه السلام) كه از حضرتصادق (عليه السلام) به صفوان جمّال آموخته شده، حضرت ميفرمايد: وقتي خواستي به زيارت بروي، از آب فرات غسل كن و هنگام غسل بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْكُلِّداء وَسُقْم وَآفَة وَعاهَة، اَللّـهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي وَاشْرَحْ بِهِ صَدْري وَسَهِّلْ لي بِهِ اَمْري».
با اين دعا و امثال آن، هم كار با نام و ياد خدا آغاز ميشود، هم طلب نورانيت و پاكي و شفا و ايمني است، و هم دعا براي طهارت قلب و شرح صدر و آساني كار.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مفاتيحالجنان، فصل اول از آداب سفر، با عنوان "آداب زيارت".
غسل زيارت، يك معناي نمادين هم دارد، يعني شستشوي جسم و تميزي بدن، نمادي از طهارت روح است «شستشويي كن و آنگه به خرابات خرام». كسي كه براي تشرف به حرم آلايش جسمي را ميزدايد، آلايش روح را هم بايد بشويد، هم با جسم پاك، هم با روح پاك، هم با لباس نو، هم با روحية نو، چرا كه توبه و خشوع، لباس روح است. در احاديث توصيه شده وقتي زائر از غسل فارغ شد، جامة پاك و تميز بپوشد و دو ركعت نماز بخواند، و با ذكر خدا و «الله اكبر» و «لا اله الا الله» و با قدمهاي كوچك به طرف مزار برود، همة اينها در تأمين حال معنوي مؤثر است. براي غسل زيارت، دعاهاي ديگري نيز جز آنچه ذكر شد، وارد شده است.
طهارت روحي شرط ارتباط با پاكدلان و پاكجانان و حضور در اماكن مقدس است. رعايت اين ادب در حال حيات امامان هم مورد تأكيد است. چند نفر در مدينه قصد تشرف به حضور امامصادق (عليه السلام) داشتند. در راه يكي از اصحاب از كوچهاي بيرون آمد و به اين جمع پيوست، درحالي كه جُنب بود و اينان نميدانستند. وقتي خدمت امام رسيدند و سلام دادند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: آيا نميداني كه سزاوار نيست شخص جنب به خانة انبيا وارد شود؟ او برگشت و بقيه به خدمت امام شرفياب شدند.(1)
امامصادق (عليه السلام) توصيه فرموده است: هرگاه به قصد زيارت قبر اميرمؤمنان (عليه السلام) رفتي، وضو بگير، غسل كن و با آرامش راه برو. امامهادي (عليه السلام) نيز به موسي بن عبدالله نخعي كه از آن حضرت، زيارتي كامل و جامع براي هريك از ائمه درخواست كرد و حضرت هم «زيارت جامعه» را به او آموخت، قبل از بيان متن زيارت، فرمود: هرگاه به آستانة مرقد آن حضرت رسيدي، بايست و درحالي كه با غسل هستي شهادتين را بگو و اذن دخول بخوان و آداب ديگر. در حديثي هم كه صفوان جمال از حضرت صادق (عليه السلام) ميپرسد: اميرالمؤمنين را چگونه زيارت كنم؟ ميفرمايد: هرگاه ارادة زيارت كردي، غسل كن، دو جامة تميز و شسته شدهات را بپوش، عطر بزن و با بوي خوش به زيارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج 97، ص 126.
برو.(1) خوشبويي و تميزي از اخلاق انبياست و براي زيارت اولياي الهي تأكيد بيشتري بر آن شده است.
جنبة ديگر «غسل زيارت» به بعد اجتماعي آن مربوط ميشود. معمولاً در تجمعها و مسافرتها، ممكن است بدن عرق كند، فضا از نظر بوي بدن و عرق پاها و غبارآلودگي زائران و... ناهنجاريهايي داشته باشد كه تحمل آن براي ديگران خوب و خوشايند نباشد. غسل زيارت، گامي براي ايجاد فضاي مطلوبتر در اماكن زيارتي و در مجموعههاي زائران است. ادب تشرف به محضر يك شخصيت والا ايجاب ميكند كه ديدار كننده با بهترين لباس و نيكوترين وضع و هيأت و با آراستگي كامل برود، تا اداي احترام كرده باشد. غسل پيش از زيارت، تا حدي تأمين كنندة اين هدف است و بدون آن نوعي بياحترامي ميشود.
از امامصادق (عليه السلام) دربارة آية {خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ}(2) پرسيدند، فرمود: «الغُسْلُ عِندَ لِقاءِ كُلِّ إِمامٍ».(3) غسل هنگام ديدار هر امام را مصداقي از آراستگي هنگام عبادت يا حضور در عبادتگاه به شمار آورده است و اين براي زائران درس تميزي و خوشبويي و ادب ظاهري ميدهد.
2. لباس تميز و آراستگي و خوشبويي
پوشيدن جامة نو و لباس تميز و استفاده از عطر، از آداب ديگر تشرف به حرمهاي مطهر است. در روايات، هم بر «ثوب جديد» تأكيد شده، هم بر «ثوب نظيف» كه ميرساند تميزي و تازگي هردو مورد عنايت است. مرحوم فيض كاشاني به نقل از شيخ صدوق، يكي از آداب زيارت قبور ائمه در عراق و خراسان را همين نكته ميداند. مثلاً در زيارت سيدالشهداء (عليه السلام) ميگويد: هرگاه به زيارت آن حضرت رفتي، از كنار فرات غسل كن، لباسهاي پاكيزه بپوش و پابرهنه به سوي حرم عزيمت كن. در مورد زيارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائل الشيعه، ج 10، ص 304.
2. اعراف، 31.
3. وسائل الشيعه، ج 10، ص 303.
حضرتكاظم در بغداد و زيارت امامرضا (عليه السلام) در طوس هم غسل و تميزي و پوشيدن لباس نو را بيان ميكند و نيز در زيارت قبر عسكريين (عليهما السلام) در سامرا هم همين توصيه را دارد: «...فاغْتَسِل وَتَنَظَّفْ وَأَلْبَس ثَوْبَيكَ الطاهِرَيْنِ».(1)
از آنجا كه حالت روحي و جسمي و ظاهر و باطن در يكدگير تأثير متقابل دارند، نوع لباس و وضع ظاهر زائر در پديد آمدن حال مناسب روحي و ايجاد نشاط معنوي مؤثر است. لباس تميز و نو هم همين اثر روحي را دارد. به علاوه، حرمت گذاري به شخصيتي كه به ديدارش ميرويم، بخشي هم در آراستگي ظاهر و مرتب و معطر بودن لباس و سر و وضع جلوه ميكند.
3. وقار و طمأنينه
آرامش و وقار ظاهري، نشانة طمأنينة دروني است. رفتار شتابزده هم گوياي باطن آشفته و نابسامان است. در توصيههاي مربوط به زيارت آمده است كه: با وقار و آرامش راه برويد، قدمها را كوچك برداريد، حالت طمأنينه داشته باشيد، با حالتِ ذكر و تسبيح و تكبير، وارد حرم و مزار شويد. اينها جهات شكلي و آداب ظاهري است كه در باطن و درون زائر هم اثر ميگذارد.
پياده رفتن بعضي از ائمه به سفر حج را شنيدهايد (مثل اماممجتبي و امامكاظم (عليهما السلام) ). پيادهروي هم اثرگذار بر روح و روان است. صفوان جمّال نقل ميكند كه با حضرتصادق (عليه السلام) همسفر بود، به كوفه كه رسيدند، امام دستور داد تا مركب را بخواباند و فرمود: اينجا قبر جدم اميرمؤمنان (عليه السلام) است. سپس حضرت غسل كرد، لباس ديگري پوشيد، به طرف تپهاي كه قبر علي (عليه السلام) آنجا بود راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من كن، گامهايت را كوچك بردار، نگاهت را به طرف پايين بگير، متواضعانه راه برو... سپس خودش با صفوان به طرف قبر حركت كردند، درحالي كه سكينه و وقار بر آن دو حاكم بود و تسبيح و تقديس و تهليل ميگفتند تا به قبر شريف رسيدند.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محجّة البيضاء، ج 4، ص 91.
2. وسائل الشيعه، ج 10، ص 305.
در حديث ديگري است كه امام هادي (عليه السلام) كه زيارت جامعةكبيره را به موسي بن عبد الله نخعي آموخته،پيش از بيان متن زيارتنامه به وي فرمود: هرگاه وارد حرم شدي و قبر را ديدي، بايست و 30 بار، الله اكبر بگو، سپس كمي جلو برو، در حالي كه همراه با آرامش و وقار باشي، فاصلة گامهايت را كوتاه كن، بايست، باز هم 30 بار تكبير بگو، سپس نزديك قبر برو، باز هم 40 بار تكبير بگو، سپس بگو: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ...».(1)
4. خضوع و خشوع
از جمله آداب زيارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زيارت است. «خشوع»، حالتي قلبي و رواني است كه از معرفت و محبت نسبت به يك مقام و شخصيت در دل ايجاد ميشود. تأثير عظمت او در قلب، حالتي را پديد ميآورد كه رعايت احترام در ظاهر را در پي دارد. حتي نوع ايستادن، نشستن، نگاه كردن، سخن گفتن، وارد و خارج شدن، همه تحت تأثير آن حالت دروني است. پس خشوع قلبي خضوع اعضا و جوارح را پديد ميآورد. اين هم از نمونههاي ديگر «تأثير درون در برون» است كه اشاره شد.
هرچه معرفت نسبت به مقام پيشوا زيادتر باشد، خشوع دل هم عميقتر و بيشتر است و رعايت ادب و خضوع ظاهري هم افزونتر خواهد شد. اينكه بعضي هنگام خروج از حرم، عقبعقب ميروند و حاضر نيستند پشت به ضريح كنند و بيرون روند، جلوهاي از همين خضوع و ادب ظاهري است كه ريشه در درون دارد. همچنان كه در نماز، اگر حضور قلب باشد، رعايت و وقار ظاهري را در پي خواهد داشت، در زيارت هم چنين است. در زيارتگاهها تنها با جسم و بدن به يك امام معصوم نزديك نميشويم، بلكه قرب روحي هم بايد پيدا كنيم. زائر بايد خود را در محضر امام حس كند و امام را ناظر و مراقب رفتارش ببيند و چنين تصور كند كه از راه دور آمده و اجازه يافته به حضور معصوم برسد. چـه حالتي خواهد داشت؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسايل الشيعه، ج10، ص304.
به علاوه، وقتي تربت پاك و مطهر وليّ خدا مقدس است، به تناسب قداستِ مكان و جايگاه، زائر بايد شؤون آنجا را رعايت كند. خداوند به حضرت موسي فرمان ميدهد كه: اي موسي! تو در وادي مقدس طوري، كفشهايت را درآور.(1) همين نكته سبب شده كه بزرگان در توصيههاي خود به بيرون آوردن كفش در حريم قدس زيارتگاهها تأكيد كنند. هم خودشان در عمل، پابرهنه به حرمها مشرف شوند. شيخ بهايي در شعري كه به مناسبت تشرف به حرم علوي دارد، ميگويد: اين افق روشن كه بر تو آشكار گشته، در حريمش خضوع كن و اين طور سيناست، كفش از پاي درآور: «...هذا حَرَمُ الْعِزّةِ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ».(2)
5. ذكر و تكبير و تسبيح
از آدابي كه براي زيارت مرقدهاي مطهر بيان شده، گفتن تكبير و تهليل هنگام تشرف است. ياد خدا و حمد و ستايش او و ذكر توحيد و تسبيح و تنزيه، هم توجه دادن به عظمت خداوند است كه چنين شخصيتهاي عظيمي آفريده كه عظمتشان در عبوديت و تواضع در پيشگاه خداست، هم نوعي تعديل نگاه و توجه انسان زائر است، تا دربارة اين پيشوايان الهي، دچار غلوّ نشود و نسبتهاي غلوّآميز ندهد و محوريت توحيد در همة مسائل حفظ شود. مثلاً در زيارت امامحسين (عليه السلام) روايت شده كه قبل از زيارت و در بدو ورود، حتي وقتي به فرات ميرسد تا غسل زيارت كند، صد مرتبه الله اكبر، صد مرتبه لا إِله إلاّ الله و صد مرتبه صلوات بگويد. نيز در روايت است: هنگام زيارت، وقتي مقابل قبر امام معصوم قرار گرفت، اگر بگويد: «لا إِلَه إِّلا اللهُ وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ» ثواب بسياري براي او نوشته ميشود.(3)
ذكرگفتنوخدا را بهيكتايي ستودن و او را بزرگشمردن، در همهحالخوب است و در حرمهاي مطهر اوليايي كه مظهر اخلاص و توحيد و ذكر و تسبيحاند، خوبتر.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. {فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً} (طه، آيه 11).
2. منتخب التواريخ، ص 683.
3. مفاتيح الجنان، ادب پنجم از آداب زيارت.
6. اذن دخول
خواندن «اذن دخول» هنگام زيارت، يكي ديگر از آداب است. اين اقتضاي ادب است كه بياجازه وارد حريم حرم نشويم و با خواندن اذن ورود، هم اداي احترام كنيم، هم دل را آمادهتر سازيم. اينكه در آغاز اين بخش، از قول شهيد اول نقل شد كه زائر، بر درگاه حرم بايستد، دعا كند و اذن بطلبد و اگر در دل خود خشوعي احساس كرد و رقت قلب حاصل شد، وارد شود و گرنه، بهتر است كه براي ورود، زمان ديگري را انتخاب كند كه رقت قلب و خشوع حاصل شود،(1) براي اين است كه غرضِ مهمتر از ورود به حرم، حضور قلب است، تا انسان از رحمتِ نازله از سوي خدا برخوردار شود.
دقت در متنِ «اذن دخول»هاي روايت شده، آموزندة نكاتي است كه در افزايش ايمان و معرفت و توجه زائر نسبت به موقعيتي كه در آن قرار دارد و كسي كه به زيارتش آمده، مؤثر است. حضور در اعتاب مقدسه با توجه به اين حقايق و معارف و فضايل، زمينهساز فيض بيشتر در زيارت است.
در روايت است، هنگام زيارت حضرترسول (صلّي الله عليه وآله) و هريك از معصومين (عليهم السلام) اينگونه اذن دخول بخوان:
«اَللّـهُمَّ اِنّي وَقَفْتُ عَلي باب مِنْ اَبْوابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيّكَ...».
خداوندا، بر درگاه يكي از خانههاي پيامبر و دودمان پيامبر ايستادهام، خدايا، مردم را از اينكه بياجازه وارد خانة پيامبر شوند منع كردهاي. من به حرمتِ پيامبرت در حال غيبتش مثل حال حضور و حياتش عقيدهمندم و ميدانم كه فرستادگان تو زندهاند و نزد تو روزي ميبرند، جايگاه مرا در اينجا و اين لحظه ميبينند و سخنم را ميشنوند. پروردگارا، ابتدا از تو اذن ميطلبم، سپس از پيامبرت، و از جانشين تو كه اطاعتش بر من واجب است، اجازه ميخواهم كه در اين لحظه وارد خانهاش شوم، از فرشتگان گماشته به اين بارگاه مقدس هم اذن ميطلبم، به اذن خدا و رسول و خلفاي او و اذن همة شما وارد اين خانه ميشوم و جوياي تقرّب در پيشگاه خدايم... .(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج 97، ص 126.
2. همان، ص 160.
در زيارت حضرتعلي (عليه السلام) هم، دعاها و اذن ورودهايي نقل شده، چه در هنگام ورود به نجف، چه وقت ورود به حرم، چه هنگام ايستادن به صحن و آستانه، چه وقت ورود به رواق، كه مضمون اين دعاها و اجازهخواهيها، اظهار ادب و درخواست اذن براي ورود به اين مكان مقدس و حريم نوراني است و از آن امام به عنوان مولا، اميرمؤمنان، حجت خدا، امين پروردگار و... ياد شده است، تا زائر، قبل از زيارت بداند كه در كجاست و به ديدار چه انسان كامل و حجّت عظيمي آمده است. اغلب، مستند اين اذن طلبي براي ورود به حرم را آية {يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ}(1) دانستهاند، كه نهي از ورود بياذن به خانة پيامبر است و در متنِ «اذن دخول» هم به اين آيه اشاره شده است.
7. عتبه بوسي
احترام و ارج نهادن به جايگاه والاي حرمهاي مطهر، گاهي هم به بوسيدن در و درگاه در هنگام ورود است. در برخي سرودههاي عالمانِ عارف دربارة زيارت نيز به اين عتبه بوسي و ابراز تواضع و ادب و محبت اشاره شده است.
علامة مجلسي سخن شهيد اول را در اين مورد به عنوان يكي از آداب زيارت نقل ميكند، سپس ميافزايد كه دليل مستندي براي استحباب بوسيدن آستان و درگاه نداريم، ولي سجود براي خدا به عنوان شكر الهي بر اين توفيق، مانعي ندارد.(2)
البته بايد توجه داشت كه بوسيدن زمين و درگاه به عنوان احترام و شكر، نبايد به عنوان سجده بر امام تلقّي شود و بهانهاي به دستِ مخالفان افتد تا چنين وانمود كنند كه شيعيان در پيشگاه امامان خود سجده ميكنند، درحالي كه سجده بر غير خدا جايز نيست!! بوسيدن زمين به شكرانة توفيق الهي و بر نعمت زيارت، غير از سجده به يك انسان است. صورت بر زمين نهادن يا بوسه بر آستان زدن، نهايت ادب و ارادت و محبت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. احزاب، آية 53.
2. بحارالأنوار، ج 97، ص 134 و 136.
نسبت به يكي از اولياي مقرّب درگاه خداست و هيچ ربطي به شرك و پرستش غيرخدا ندارد.
8. حضور در كنار قبر و بوسيدن ضريح
ادب ديگر در زيارت، كه نشانة محبت و ارادت بيشتر است، نزديك شدن به قبر، دست نهادن به آن، بوسيدن و ابراز اشتياق است. داستان زيارت اربعين جابر بن عبدالله انصاري و عطية عوفي گواه اين زيارت عاشقانه است كه دست روي قبر سيدالشهدا نهاد و بر او درود و سلام داد.
در حديث امامصادق (عليه السلام) آمده است:
«صَلّوا إِلي جَانِبِِ قَبْرِ النَّبِي، وَاِنْ كانَتْ صَلاةُ المؤمِنِينَ تَبْلُغُهُ اَينَما كانُوا».(1)
كنار قبر پيامبر بر او صلوات و درود بفرستيد، هرچند درود مؤمنان هرجا كه باشند به او ميرسد.
مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان، ضمن بحث از آداب زيارت به اين نكته اشاره ميكند كه برخي ميپندارند رعايت ادب نسبت به حريم امامت به آن است كه زائر هرچه دورتر بايستد و به قبر و ضريح نزديك نشود، آنگاه اين را وهم و اشتباه ميداند و تأكيد ميكند كه نزديك شدن به قبر و ضريح و بوسيدن آن يكي از آداب است.
البته رعايت اين ادب و استحباب، وقتي است كه ازدحام جمعيت نباشد و عمل به آن مزاحمتي بر ديگران نداشته باشد و فشار نياورد، يا حال معنوي زائر را بههم نزند. چهبسا يك كار مستحب، در شرايطي تبديل به امر غير مطلوب ميگردد. مثل بوسيدن حجرالأسود كه در شرايط خلوت و عادي بسيار پسنديده است، ولي در ازدحام جمعيت بوسيدن يا لمس آن، به قيمت له كردن ديگران يا اذيت و آزار، روا نيست. در شرايط ازدحام در حرمها بهتر آن است كه انسان كناري بايستد و با فاصله و حالت آرامش خود و راحتي ديگران زيارتنامه بخواند و اين تصور عوامانه را كه اگر دست به ضريح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحار الأنوار، ج 97، ص 156.
نرسد زيارت قبول نيست، از ذهن خود بيرون كند.
كسي هم كه كنار ضريح ميرود و لمس ميكند يا بوسه بر آن ميزند، خوب است كه توقف نكند و فرصت و امكاني براي ديگران هم بدهد كه به اين فيض برسند و استفاده از ضريح را حق اختصاصي خويش نشمارد.
بوسيدن ضريح، نوعي ابراز عشق و علاقه به صاحب قبر است. بوسه بر درگاه و درها و ديوارها و ضريح و سنگ قبر، به خاطر انتسابِ اينها به آن چهرههاي محبوب است، وگرنه سنگ و چوب و آهن خود به خود قداستي ندارند.
ببوس اي خواهرم قبر برادر * شهادت، سنگ را بوسيدني كرد
آنان كه به رمز و راز اين قضيه توجه ندارند، شيعه را بر اين ابراز ارادت مورد انتقاد قرار ميدهند، درحالي كه شوقِ به محبوب است كه هرچه را به آنها منسوب است، در نظر مُحبّ، عزيز و دوستداشتني ميسازد.
9. ادب نسبت به قبر مطهر
زائري كه توفيق تشرف به حرمها مييابد، بايد خود را در حريم خانة امام يا امامزاده احساس كند و هر نوع ادب لازم را رعايت كند.
سيد بن طاووس توصيه ميكند زائر، مثلاً در حرم حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) ، در بدو ورود، دو ركعت نماز تحيت مسجد بخواند، سپس رو به طرف روضة نبوي و حجرة شريف پيامبر كند، سلام دهد، دست به آن بكشد و استلام كند، ببوسد...(1) سپس ميافزايد: دستها را بر ديوار حجرة مطهر حضرت بگذارد و بگويد: «أَتيتُكَ يا رَسُولُ اللهِ مُهاجِراً إِلَيكَ...» و خود را مهاجري معرفي كند كه به حضور پيامبر خدا ره سپرده و براي اداي اين وظيفه به زيارت آمده و اگر در حال حيات توفيق ديدار نداشته، پس از وفات آمده و ميداند كه احترام آن حضرت در حال ممات، مثل حرمت او در حال حيات است و از آن حضرت بخواهد كه نزد خدا شاهد اين زيارت باشد، دستها را به صورت خود بكشد و اين زيارت را نوعي بيعت به حساب آورد و دعا كند كه تا آخر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحار الانوار، ج97، ص 161.
عمر بر همين عهد و پيمان استوار بماند.(1)
سپس رو به قبر پيامبر زيارت بخواند (متن زيارت را نقل كردهاند: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيّ الله وَرَسُولَه...). بعد از آن، رو به قبله دعاهايي بخواند كه نقل شده، سپس سراغ منبر پيامبر برود، آن را لمس كند، تبرك بجويد و دستهايش را به صورت و چشمانش بكشد. اين آداب، نشان دلدادگي و محبت است، زيارت هم قلمرو عشق و وادي دل است و زائر، اينگونه جذبة دروني خود را ابراز ميكند.
شهيد ثاني ميگويد: زائر در حال زيارت، رو به مَزور بايستد، با حالت دعا تضرّع كند، سمت راست و سپس سمت چپ صورت را بر قبر بگذارد، دعا كند و از خدا حاجت بطلبد و به صاحب قبر توسل جويد تا خدا حاجتش را برآورد و او را مشمول شفاعت گرداند و در دعا اصرار و مبالغه كند، آنگاه به طرف بالاي سر برود و رو به قبله دعا بخواند.(2)
كيفيت ايستادن كنار قبر و نحوة زيارت، بايد گوياي ادب زائر باشد. در حالات حضرترضا (عليه السلام) آمده است كه وقتي ميخواست از قبر حضرترسول وداع كند، و براي اعمال عمره به مكه رود، كنار قبر پيامبر آمد، در طرف بالاي سر ايستاد، مشغول نماز شد، سپس شانة چپ را به قبر چسباند و نزديك يكي از ستونها چند ركعت نماز خواند.(3) شبيه اين رفتار، در حديثي از امامصادق (عليه السلام) نقل شده كه چنين توصيه فرمود.(4) علامة مجلسي در مورد برخي از اين نقلها ميافزايد: گرچه پشت به پيامبر كردن هنگام دعا، به ظاهر نوعي خلاف ادب به شمار ميرود، ولي وقتي توجه به خدا باشد و قصد زائر، پشت گرمي به حضرترسول (صلّي الله عليه وآله) باشد، اشكالي ندارد. كنار قبر ايستادن و تكيه بر قبر كردن و دعاي رو به قبله، از امامسجاد7 و سيرة او هم نقل شده است.(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحار الانوار، ج97، ص 162.
2. همان، ص 134.
3. همان، ص 149.
4. همان، ص 150.
5. همان، ص 153.
10. پرهيز از حرفهاي بيهوده و كارهاي لغو
ادب ديگر در تشرف به حرمهاي مطهر، پرهيز از هر كاري است كه مغاير با «ادب حضور» است، از جمله كلمات لغو و حرفهاي بيهوده و حركات سبك و ناپسند و دور از شأن زيارتگاه. محدث قمي در مفاتيحالجنان (ادب بيست و يكم) ميگويد:
«ترك نمودن سخنان ناشايسته و كلمات لغو و اشتغال به صحبتهاي دنيويه كه هميشه در هرجا مذموم است و قبيح و مانع رزق و جالبِ قساوت قلب است، خصوصاً در اين بقاع مطهره...».
هدف از زيارت، بهرهوري از فيضهاي معنوي است، پرداختن به سخنان و كارهاي لغو، مانع آن فيضها ميشود و چه بسا اوقات كسي در داخل حرمها به چنين حرفها و كارهايي سپري شود و از مائدة معنوي گشوده در آن ضيافت خانههاي آسماني بيبهره بماند. به علاوه اينگونه حرفها و حركات و رفتارها، توجه و حضور قلب زائران ديگر را هم بر هم ميزند و بيهودهگوي غافل، هم خودش محروم ميماند، هم مانع بهرهوري روحي ديگران ميشود.
صحبتهاي بلندبلند هم، علاوه بر اينكه خلاف ادب در محضر وليّ خداست، براي ديگران هم مزاحمت و حواسپرتي ميآورد. مستند اين نكته، به گفتة بعضي از علما آية شريفة {لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ}(1) است، يعني صداهايتان را از صداي پيامبر بلندتر نكنيد. رعايت اين نكته يك ادب اجتماعي و معاشرتي است، حتي نه حرفهاي عادي، بلكه زيارتنامه را هم بلندبلند خواندن، به نحوي كه تمركز روحي و حضور قلبي ديگران را بههم بزند، مناسب نيست.
آنچه در اين اماكن مطلوب است، آرامش و فضاي آرام است تا براي پيدايش حضور قلب و روح عبادت و زيارت مؤثر باشد. سر و صداهاي بسيار يا صلوات و زيارت بلندبلند، مخلّ اين حالت است و رشتة پيوند و اتصال زائران ديگر را از هم ميگسلد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حجرات، 2.
11. خواندن زيارت مأثور
تأكيد بر آن است كه در زيارتها، بيشتر از متون زيارتي نقل شده از ائمة معصومين (عليهم السلام) استفاده شود كه به آنگونه دعاها و زيارتهاي مستند «مأثوره» گفته ميشود. زيارت عاشورا، زيارت اربعين، زيارت جامعة كبيره، زيارت امينالله، زيارت حضرتمعصومه (سلام الله عليها) و بسياري از زيارتنامهها از ائمة اطهار نقل شده است و كلام امام است. خواندن اينها بهتر از متون زيارتي ديگر است، مضاميني هم كه در اينگونه زيارتنامههاست، متعاليتر است و از زبان اولياي الهي تراويده است.
امامان ما، همچنان كه كيفيتِ انجام زيارت را با همة جزئيات و آدابش بيان فرمودهاند، متنهاي منقول از آنان هم فراوان است و محتواي آنها در خورِ توجه. 1 گاهي اين آموزهها بسيار كوتاه است، ولي رجحان آن به اين است كه از امام نقل شده است. مثلاً يونس بن ظبيان از حضرتصادق (عليه السلام) ميپرسد: يابن رسول الله، من بسيار به ياد حسين بن علي (عليه السلام) ميافتم. در آن لحظه چه بگويم؟ فرمود: هنگام ياد از او سه بار بگو: «صَلّي الله عليكَ يا أَباعَبْدِالله»،(2) كه سلام تو از دور يا نزديك به او ميرسد.
در نقل ديگري امامصادق (عليه السلام) به سدير ميآموزد كه هرگاه خواستي سيدالشهدا را زيارت كني، بالاي بام خانهات برو و نگاهي به چپ و راست كن، آنگاه رو به قبر آن حضرت بكن و بگو: «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أباعَبْدِالله، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ» تا خداوند ثواب يك زيارت شايسته به تو عطا كند.(3)
اينگونه توصيهها و متنآموزيها نسبت به زيارت حضرترسول و ائمة ديگر هم نقل شده است.
12. دعا و تلاوت و عبادت، كنار قبر
نماز در برخي مكانها فضيلت و ثواب بيشتري دارد، يكي هم در حرمهاي مطهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. در فصل "تحليل محتوايي زيارتنامهها" به اين موضوع پرداختيم.
2. وسائل الشيعه، ج 10، ص 385.
3. همان، ص 386.
معصومين (عليهم السلام) . غير از اصل نماز خواندن كه مطلوب است، خواندن نماز و اهداي آن به روح امام يا شخصيتي كه مورد زيارت است، فضيلت دارد و به آن «نماز زيارت» گفته ميشود، كه دو ركعت، گاهي هم چهار ركعت يا شش ركعت (دو ركعت، دو ركعت) است، كه اغلب توصيه شده پس از زيارت خوانده شود و بعد از آن نماز، حاجتها از خدا طلبيده شود.
نماز زيارت، پس از زيارت عاشورا، و پس از زيارت شهداي كربلا، پس از زيارت عاشوراي غير معروفه و موارد ديگر نقل شده است. محدث قمي نقل ميكند امامصادق (عليه السلام) به زيارت قبر جدش اميرالمؤمنين (عليه السلام) رفت، پس از فراغت از زيارت، در بالاي سر آن حضرت خطاب به امامحسين (عليه السلام) سلام داد و زيارت خواند، آنگاه دو ركعت نماز خواند و پس از فراغت از آن دعايي خواند، با اين آغاز (ياالله ياالله ياالله، يا مجيبَ دعوةِ المضطرّين...).
به هر حال، خواندن نماز و دعا در حرمهاي مطهّر و پس از زيارتنامه مطلوب است. در روايات متعددي آمده است كه پس از زيارت و نماز، دست به دعا بردار و هرچه ميخواهي از خداوند بطلب. امامهادي (عليه السلام) فرمود:
«مَنْ كانَتْ لَهُ اِلَي اللهِ حَاجَةٌ فَلْيَزُرْ قَبرَ جَدّيَ الرّضا بِِطُوسٍ وَهُوَ عَلي غُسْلٍ وَلْيُصَلِّ عِندَ رأسهِ رَكْعَتَينِ وَلْيَسأَلِ الله حاجَتَه في قُنوتِهِ، فاِنّهُ يَسْتَجيبُ ما لم يَسْئَلْ مَأثماً أو قطعةَ رَحمٍ...».(1)
هر كس به درگاه خدا حاجتي دارد، قبر جدم حضرترضا (عليه السلام) را در طوس زيارت كند، در حالي كه غسل كرده باشد، بالاي سر آن حضرت دو ركعت نماز بخواند و در قنوت نمازش حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت ميكند، تا وقتي كه خواستهاش گناه يا قطع رحم (نفرين به خويشاوندان) نباشد.
امامباقر (عليه السلام) هم دربارة زيارت اباعبدالله الحسين و دعا در حرم او ميفرمايد:
«ما مِنْ آتٍ أَتاهُ يُصلّي عِنْدَهُ رُكْعَتَيْنِِ أوْ أَربعاً ثُمَّ سَئَلَ الله حاجَتَهُ إِلاّ قَضاها».(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائل الشيعه، ج 10، ص 447.
2. همان، ص 407.
هيچكس نيست كه كنار قبر آن حضرت برود و دو ركعت يا چهار ركعت نماز بخواند و از خداوند حاجتش را بطلبد، مگر آنكه خداوند آن را برآورد.
دعا كنار قبور مطهر ائمة اطهار، مقبوليت و ثواب بيشتري دارد. نماز فريضه و مستحب هم در حرمها فضيلت بسيار دارد. امامباقر (عليه السلام) به شخصي فرمود: چه مانع دارد كه هر وقت حاجتي داشتي نزد قبر حسين بن علي (عليه السلام) بروي و چهار ركعت نماز بخواني و حاجت خود را از خدا بخواهي؟ سپس اضافه فرمود: نماز فريضه در كنار قبر او معادل است با حجّ، و نماز نافله معادل با عمره است. و ثوابهاي ديگر. سيد بن طاووس هم توصيه ميكند اگر به زيارت امامحسين (عليه السلام) مشرف شدي، جدّ و جهد كن كه از تو فوت نشود فريضه و نافله در حائر شريف حسيني كه ثواب بسيار دارد.(1)
بسياري از اهل دل و مجاوران اعتاب مقدسه، مقيد بودهاند كه هر سه وعده نماز خويش را در حرمهاي مطهر بخوانند. بهخصوص در حرم سيدالشهدا، كه هم نماز ثواب بيشتري دارد و هم دعا در زير قبة حرم آن شهيد، مستجاب است. محدث قمي مينويسد:
«بدان كه عمدة اعمال در روضة مطهرة امامحسين (عليه السلام) دعاست، زيرا اجابت دعا تحت آن قبة ساميه، يكي از چيزهايي است كه در عوض شهادت، حقتعالي به آن حضرت لطف فرموده و زائر بايد آن را غنيمت دانسته، در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجات كوتاهي نكند و در طيّ زيارات آن حضرت، ادعية بسياري با مضامين عاليه وارد شده است. بهتر آن است كه از دعاهاي صحيفة كامله آنچه تواند بخواند، كه بهترين دعاهاست».(2)
متن دعاهايي كه از ائمه پس از زيارت نقل شده بسيار است. كافي است كتابهاي دعا و زيارت را مطالعه كند، با اين دعاهاي گوناگون و ژرف و زيبا كه توصيه شده پس از زيارت پيامبر، ائمة بقيع، امامحسين، روز غدير، زيارت امامرضا و... خوانده شود آشنا گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مفاتيح الجنان، آداب زيارت امامحسين (عليه السلام) .
2. همان، ادب سيزدهم از آداب زيارت امامحسين (عليه السلام) .
تلاوت قرآن در حرمهاي مطهر نيز از جمله كارهاي بافضيلت است. در زيارت حج نيز از بهترين اعمال در مسجدالحرام، تلاوت قرآن است. خواندن قرآن، هم براي بهرهبردن خود انسان ميتواند باشد، هم براي اهداي ثواب آن به روح پيامبر يا امام مورد زيارت، يا هديه به ارواح مؤمنان و درگذشتگان. و چه خوب كه تلاوت قرآن هم همراه با تدبّر و تأمّل باشد كه انس با كلام الهي در اماكن مقدس، تأثير معنوي بيشتري داشته باشد.
رعايت اين آداب و مستحبات، براي زائر حالت تنبّه و بيداردلي پديد ميآورد و اگر هم آلوده به برخي لغزشهاست، زمينة اصلاح و جبران و توبه و استغفار پديد ميآورد. و چه عملي شايستهتر از توبه در كنار حرمهاي امامان و تعهد بر پاك زيستن و رهايي از سلطة شيطان و نفس امّاره؟
13. تكريم خادمان و كمك به فقيران
خادمان حرمها، با سرماية عشق و محبت در آستان اهلبيت خدمت ميكنند و انتظار ميرود كه برخوردشان با زوار، براساس محبت و دلسوزي و راهنمايي باشد. زائران نيز بايد جايگاه آنان را بشناسند و قدر بدانند و مورد تكريم قرار دهند.
شهيد اول مينويسد: سزاوار است خدام حرمها از اهلخير و صلاح و متديّن و صاحب مروّت و تحمّل و صبوري باشند، عصباني نشوند، برخورد خشن نداشته باشند، حالت كمكرساني، خدمتگزاري، تكريم زوار، ارشاد گمشدهها، كمك به ضعيفان و برخورد محبتآميز با واردين داشته باشند، اگر از كسي حركت نامناسب و قصور و سهلانگاري ديدند، هشدار و تذكر دهند و موعظه كنند و اگر كار خلاف و گناه ديدند نهي از منكر كنند.(1)
در مقابل اين خدمات و حسنخلق، زائران نيز برخورد كرامتآميز و همراه با احترام و ادب و همكاري با خدمتگزاران آستان اولياي خدا داشته باشند و با مسؤولان،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالأنوار، ج 97، ص 135، به نقل از دروس.
مأموران نظافت و شستشو و انتظامات، پذيرايي كنندگان، نگهبانان كفشداريها، امانت داران، راهنمايي كنندگان و خدّام رسمي و افتخاري و هركس كه به نوعي افتخار خدمت دارد مورد تكريم قرار دهند و از احسان و نيكي متناسب با شأن آنان دريغ نورزند.
از سوي ديگر، در اماكن زيارتي و شهرهاي زيارتگاهي، نيازمندان آبرومندي هستند كه چشم اميدشان به مساعدت زائران و خيري است كه از سوي آنان به ايشان برسد. زائران، مستمندان را شناسايي و كمكرساني كنند، با حفظ آبرو و حيثيّتِ آنان، بدون آنكه تحقيري نسبت به ايشان صورت بگيرد و به سادات فقير و بينوايان غريب رسيدگي كنند.
چنين خرجها و كمكهايي گاهي از روي عشق به صاحب مرقد و مزار انجام ميگيرد و همانجا شوق ياريرساني شكوفا ميشود، گاهي هم بر اساس نذر قبلي، كمكهاي مالي ميكنند. طبعاً اينگونه نذرها و كمكها، صرف تعمير و بازسازي حرمها و تأمين نيازها و برگزاري مراسم و اطعامها و احسانهايي ميشود كه از سوي يك حرم برپا ميشود. زائر، خوب است كه در اينگونه سفرهاي زيارتي و كلاً هر مسافرتي دست و دل باز باشد و خيرش به ديگران برسد.
14. زيارت وداع و خداحافظي
از آداب زيارت، وداع در آخرين روز يا آخرين لحظات است. براي زائري كه ايامي در جوار يك مرقد مقدس به سر برده و بارها به زيارت مشرف شده است، دل كندن از شهر محبوب دشوار است.
بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران *كز سنگ ناله خيزد، وقت وداع ياران
حسّ و حال زائر هنگام وداع، بايد به گونهاي باشد كه دستاوردهاي نفيسي از اين زيارت برداشته باشد و حال او بهتر از گذشته شده باشد و با انسي كه به حرم و صاحب حرم پيدا كرده، وداع برايش مشكل باشد، ولي به هر حال خداحافظي هنگام برگشت، جزو آداب مسافرت و زيارت است و نشانة احترام به صاحب خانه و صاحب مرقد.
زائر وقتي زيارت خود را انجام داد و از نظر روحي اشباع شد، چه در مكه و مدينه باشد، چه در نجف و كربلا يا هر شهر زيارتي ديگر، خوب است كه زود خداحافظي كند و برگردد، تا شوق و علاقه همچنان در دل بماند و زدگي و خستگي ايجاد نشود. اين همان گسستن براي پيوستن دوباره است.
من رشتة محبت خود از تو ميبُرم * شايد گِره خورد، به تو نزديكتر شوم
امامصادق (عليه السلام) نسبت به زيارت خانة خدا فرموده است:
«إِذا فَرغْتَ مِنْ نُسُكِكَ فارْجِعْ، فَإِنَّهُ اَشْوَقُ لَكَ اِلي الرُّجُوعِ».(1)
وقتي از اعمال و عبادتهايت فارغ شدي، برگرد، تا شوق دوباره آمدن را در تو بيشتر كند.
دو دوست قدر شناسند حقّ صحبت را * كه مدتي ببريدند و باز پيوستند
ادب، اقتضا دارد كه زائر پس از اتمام ايام زيارت، براي خداحافظي به حرم مشرف شود و ضمن سپاس، آرزوي خود را براي بازگشت دوباره اعلام كند و از خدا بخواهد. هم در سفر حج، مستحب است «طواف وداع» انجام دهد، هم در زيارت حرم پيامبر و ائمة بقيع، زيارت وداع مستحب است، هم در حرمهاي ديگر. آداب خاصّي براي طواف وداع نقل شده است و در سيرة معصومين هم نمونههايي از عمل آنان نقل شده است. در وداع حضرت صادق، حضرتكاظم، حضرتهادي: نمونههايي از حالت خاشعانة هنگام وداع و سر به سجده گذاشتن و سجدههاي طولاني و نماز و دعاي ويژه نقل شده است.(2)از خواستههاي زائر هنگام وداع، اين است كه آخرين زيارت نباشد و دوباره برگردد. مثلاً در زيارت وداع قبر حضرترسول و ائمة ديگر آمده است:
«اللّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنّي لِزِيارةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ...»، يا «استَودِعُكَ الله»، يا «لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ تَسْلِيمِي عَلَيْكَ»، يا «لا جَعَلهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِيارَةِ قُبُورِكُمْ وإِتيانِ مَشَاهِدِكُم»،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الحج والعمره في الكتاب والسنه، محمدي ريشهري، ص 248.
2. همان، ص 265.
يا «رَزَقَنِي العَوْدَ ثُمَّ العَوْدَ ثُمّ العَوْدَ مَا اَبْقانِي رَبِّي» و... كه همه حاكي از اين درخواست است كه آخرين نوبت زيارت نباشد، باز هم قسمت شود، آخرين سلام نباشد، برگشت همراه با سلامتي و بهره و فضل و كاميابي و رضامندي باشد.(1)
زائري كه با چشم اشكبار و قلبي لرزان، از جوار حرم محبوبهاي خود به شهر و وطن خويش بر ميگردد، تنِ خود را باز ميگرداند، ولي دلش آنجا جا ميماند، تا بار ديگر توفيق تشرف حاصل شود. «من رفتم و هواي تو از دل نميرود».
ديدهازديدارخوبانبرگرفتنمشكل است * هركهماراايننصيحتميكندبيحاصل است
من قدم بيرون نمييارم نهاد از كوي دوست * دوستان، معذور داريدم كه پايم در گِل است
گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست * همچنانش در ميان جانِ شيرين، منزل است2
اميد است آشنايي با ادب و آداب زيارت، چه ظاهري و چه باطني، چه قلبي و چه قالبي، ما را در بهرهوري بيشتر از چشمهسار زلال زيارت موفقتر و كاميابتر سازد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ر.ك: مفاتيح الجنان، اواخر مفاتيح زيارت وداع، نيز در وداع ائمه بقيع، وداع حضرت رسول.
2. سعدي.
كلام آخر
هرچند به پايان اين مباحث رسيديم، اما «فرهنگ زيارت» حجمي وسيعتر و ابعادي گسترده از اين دارد.
ديديم كه «زيارت»، هم جنبة اعتقادي داشت، هم بُعد سياسي، تاريخي و اجتماعي، و هم از «سازندگي» و «تربيت» برخوردار بود.
با اين وصف، نه زيارت كهنهشدني است، و نه آثار تربيتي و جنبههاي سازندگي آن كم ميشود و نه اين موج زلال عشق و معرفت، آرام ميگيرد.
«زائر»، هركه باشد و «زيارت»، هرگاه كه انجام شود و «مزار» در هرجا و هر سرزمين كه باشد، كانوني براي رشد معنويات و زمينهاي براي رشد ارزشهاي الهي در انسانهاست.
چه زيارتِ «خانة خدا» باشد،
چه زيارتِ «مرقد رسولالله»،
چه زيارتِ قبور اولياي دين و مدفونين مظلوم «بقيع»،
و چه شهداي «اُحد»، مدفونينِ قبرستان ابوطالب، مدفونين در عتبات عاليات و شام
و فلسطين و ايران، به خاك آرميدگان در شهرهاي مختلف و زيارتگاههاي دور و نزديك، مشهور و گمنام.
اينها همه، دل و جان را روشن ساخته و اميد ميبخشد. حتي زيارت قبور مؤمنان و صالحان نيز انسان را به ياد آخرت و صلاح مياندازد و ياد خدا را در دلها بيدار ميسازد.
از قبور اولياءالله، نورِمعرفت و هدايت ميدرخشد.
مكانهاي مقدس و مذهبي، انسان را به خدا نزديك ميكند و حالت خضوع و خشوع و آرامش ايجاد كرده، روح را سرشار از خلوص، دل را پر از اميد، جان را لبريز از صفا و عشق مينمايد.
با زيارت مراقد مطهّر معصومين (عليهم السلام) ، بايد گامي در مسير تزكيه برداريم و اينگونه ديدارها را، مقدّمهاي براي قرب معنوي و همجهت شدن با آن انسانهاي والا و اسوههاي كمال بسازيم.
نبايد زيارت، تنها يك عمل تكراري و بيروح باشد.
زائر، نبايد به ظواهر و شكلها و ساختمانها و در و ديوار و نور و رواق بنگرد و از عظمتِ معنويّتِ معصوميني كه در اين زيارتگاهها آرميدهاند، غافل شود.
زيارتگاهها، بايد محيطي پاك، معنوي، يادآور صداقت و كمال، بازدارندة از گناهها و رذايل و زندهكنندة ارزشهاي اسلامي باشد.
اينجاست كه انسان از راه زيارت، به خدا نزديك ميشود، چرا كه با نيّتي خالص، «وليّخدا» را زيارت كرده است.
زمينهساز اين قرب، «معرفت» است.
هرچه ميزان خداشناسي، پيغمبرشناسي و وليشناسي ما بيشتر باشد، به همان اندازه، نصيب ما از بركات اين قبور نوراني و مزارهاي متبرّك بيشتر خواهد شد و به آن
زبدگان آفرينش و انسانهاي پاك، نزديكتر خواهيم شد.
اميد آنكه زيارتهايمان، خالص و معنوي باشد،
زيارت و حجّمان، مورد قبول خداوند قرار گيرد،
و توفيق زندگي به گونهاي «خداپسندانه»، در طول عمر، شامل ما گردد، نه يكبار، بلكه بارها و بارها