بخش 1

پیشگفتار مربیان راهیان کوی دوست محـاسبه نفس (به ویژه در موقعیت حج) محاسبه نفس، در جای جای اعمال حج محاسبه نفس، قبل از حج، در حین حج و بعد از حج ادب حضور در مسجدالنّبی(ص) آداب مشاهد مشرفه چرا مزار امام حسن


1


بسم الله الرحمن الرحيم


3


پيمان پارسايي

«برگرفته از تفسير نسيم حيات»

ابوالفضل بهرام پور


11


پيشگفتار

امير مؤمنان فرمودند: قرآن بياموزيد كه زيباترين سخن است و در آن تحقيق و پژوهش كنيد كه بهار دل هاست و از نور آن براي درمان عيوب روحي و نابساماني هاي فكري خود درمان بجوييد كه قرآن شفابخش دل هاست. آن را نيكو تلاوت كنيد كه بهترين پندها و يادواره هاست.

انسان بايد قرآن را امام و راهنما و پيشواي فكري و عملي خود قرار دهد و ببيند كتاب آسماني براي كدام موضوعات، اهميّت قائل شده و به چه چيزهايي به ديده منع و توبيخ نگريسته است. وقتي انسان قرآن را كلام خدا بداند، آراي خود را در مقابل آن متهم مي كند. مؤمن صالح، خود را به قرآن عرضه مي كند تا ببيند اعمال و رفتار و باورهايش در چه حدي با آن مطابقت مي كند; زيرا ميزان و معيارِ افكار صحيح و اعمال صالح، قرآن است.

بنابراين، اگر كسي موضوعي را كه قرآن به آن اهميّت داده است،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج البلاغة، خطبه 110


12


كم اهميّت جلوه دهد و كبيره اي را صغيره يا مكروهي را گناه و يا مستحبّي را واجب قلمداد كند، گرفتار تفسير به رأي گرديده و دچار كج انديشي و انحراف از مسير تعليمات قرآن شده است. اگر ما قرآن را پيشواي خود قرار داده ايم ـ كه همين طور هم هست ـ بايد به خلق و خوي خود رنگ قرآني بدهيم و خود را طبق موازين آن تربيت كنيم.

انسان در مقاطع و صحنه هاي مختلف زندگي، به فراخور وضعيتي كه پيش مي آيد، تكاليف خاصي بر عهده دارد كه عمل به آن سعادت دو جهان را در پي مي آورد و ترك آن موجب خسران و سقوط او مي شود. اگر رابطه انسان با بندگان خدا رابطه الهي و طبق موازين قرآن باشد، موجب ترقّي و اوج معنوي است، و اگر اين رابطه، انساني و اسلامي نباشد، باعث سقوط معنوي انسان مي شود. خداوند در سوره حجرات، به بيان ظرايف روابط فردي و اجتماعي سالم و انساني مي پردازد و صفات زشت و برخوردهاي شيطاني با بندگان را معرفي مي كند.

اكنون مي خواهيم با نگاه قرآني به مسائل حج بنگريم و اخبار دست اول را از آن به دست آوريم.ازآنجا كه قدم به قدمِ اعمال حج، هر كدام پيمان خاصّي با خداوند است. لذا اين نوشته را «پيمان پارسايي» ناميديم. اميد است مورد استفاده خوانندگان محترم واقع شود.

ابوالفضل بهرام پور

تهران ـ بهمن ماه 1386هـ . ش.


13


مربيان راهيان كوي دوست

ما تعليم كساني را به عهده مي گيريم كه بهترين مردان و زنان روي زمين هستند; چرا كه آنان براي تطهير نفس از كراهت ها، شدّ رِحال كرده و به خانه خدا و حرم نبوي پناه مي برند و قسم خورده اند كه آنچه خدا و رسول فرمايند اطاعت كنند. نفس هايي اين چنين آماده، فراگيران حج قرآني هستند. قرآن لزوماً مي خواهد در حاجيان، خاطره و انگيزه هاي مذهبي پديد آورد; اما سؤال اين است: كدام انگيزه و چگونه انگيزه اي؟

ممكن است بگوييم چند عبادت ويا ختم وحفظ قرآن به آنان يادآور مي شويم. همه اين ها خوب است، ولي پيشنهاد اين است كه مربيان حج از اين فرصت محدود، بهره كامل ببرند. و مطالبي را براي حاجيان بيان كنند كه در نتيجه آنان پيام و نصيحت هاي خدا و رسول را گردن نهند، چيزي كه به همين منظور براي آن بار سفر بسته اند. ما بايد در آن ها انگيزه هاي ماندگار پديد آوريم كه بعد از حج، آن را ادامه دهند; بايد نخست ملاحظه كنيم كه مشكل اساسي ديني متدين هاي ما كه هم اكنون در حج حضور دارند، چه چيزي است تا براي آن چاره اي بينديشيم. ما به حاجيان معلوماتي همچون «مناسك حج» را ياد مي دهيم، امّا مشكلات ديني


14


بسياري وجود دارد كه با توجه به توان و فرصت محدود براي كار فرهنگي در حج، بايد به آنها بيشتر بپردازيم، به عنوان مثال يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه وقتي در اوقات نماز به مساجد خود وارد مي شويم، مي بينيم تعداد اندكي در جماعت حضور دارند. و همين معتقدان به خدا و رسول كه عده اي از آنان نيز به حج آمده اند، در كوچه و بازار پرسه مي زنند.

اگر ما صد هزار حاجي را به اين باور برسانيم كه وقتي به ايران برگشتند، نخستين كارشان نماز اول وقت، آن هم به جماعت باشد، صدهزار نفر بر جماعت ها افزوده ايم و اگر هر يك از اينان، دو نفر را به اين كار وادار كند، وضعيت بهتري خواهيم داشت.

مشكل ديگر اين است كه تعدادي از مردم به تعهدات خود سرسري مي نگرند و خيلي به آن پايبند نيستند. ما بايد درحج به گونه اي عمل كنيم كه حاجيان پس از مراجعت، همه به قول ها و پيمان هاي خويش متعهد و وفادار باشند.

مادر گرامي مريم (عليها السلام) ، قرباني عمل به تعهد نذر خود شد و او بر خلاف كشش هاي قواي باطني خود، مريم را تقديم معبد كرد و رنج فراق دردناك او را، كه مرگ تدريجي بود تحمل كرد و گفت: من به خداوند تعهد داده ام و بايد وفا كنم.

ما بايد در حج بياموزيم هديه اي كه از خانه خدا همراه مي آوريم، اين باشد كه «خداوندا! من به تمام تعهدات خود پايبند خواهم شد; چه تعهد با خدا، چه تعهد با مردم». حال اگر هر حاجي به اين موضوع عمل كند و دست كم دو نفر از كساني را كه روي آن ها نفوذ دارد، به اين كار وادارد،


15


در هر سال 300 هزار متعهّد تربيت كرده ايم.

مشكل ديگري كه در بخشي از مردم وجود دارد، در جا زدن است. هيچ ترقي و حركت جديدي به سوي خدا ندارند; بنابراين، ما در حج بايد ياد بگيريم كه هفته به هفته يا ماه به ماه خلافي را ترك و سنتي را در حوزه عملكرد خود وارد كنيم و كاري كنيم كه حال و هواي مكه و مدينه در ما باقي بماند; زيرا قرار است حاجي تربيت هاي اخذ شده در حج را، در زندگي روزمره خود به كار بندد.

گاهي سختگيري اثر مثبت دارد. زائري مي گفت: روحاني كاروان به ما گفت: اگر احرام و طواف و غيره اين طور نباشد، اعمالتان باطل مي شود و اين امر در من چنان مؤثر بود كه با صرف وقت و تمرين بسيار، بر دقت خود افزودم. وقتي روحاني گفت: اگر در اين مكان ها قرآن نخوانيد، ثواب هاي كلان از دستتان رفته است، مي ديدم آن هايي كه قرآن بلد نبودند، مصمم شدند، حتماً قرآن را ياد بگيرند و با خواندن قرآن، با مفاهيم آيات اين كتاب آسماني آشنا شوند.

اكنون با توجّه به آنچه بيان شد، ما نيز در اين كتاب برآنيم تا خوانندگان عزيز را با مفاهيم آيات كريمه حج آشنا كنيم. باشد كه در جان ها تأثير گذارد و آثار حج را در زندگي مردم نمايان سازد.


16


محـاسبه نفس (به ويژه در موقعيت حج)

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) .

«اي كساني كه ايمان آورده ايد، به اصلاح خود بپردازيد. هر يك از شما هدايت يافت، بيراهه رفتن ديگران زيانش نمي رساند. بازگشت همه شما به سوي خداست و از آنچه مي كرديد آگاهتان مي سازد.»

مفهوم آيه اين است كه وقتي نمي توانيد در ديگران تأثير بگذاريد، پس خودتان را اصلاح كنيد و به اسلام، التزام عملي داشته باشيد تا گمراهي جامعه و يا محيط و نيز تهاجم هاي ابليسي و فرهنگي آسيبتان نرساند. شما مسؤول خويش هستيد. اگر هدايت يافتيد و خود را در حوزه محاسبه نفس قرار داديد، ديگران به شما ضرري نمي رسانند. تكليف شما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده : 105


17


در مرحله نخست آن است كه اعتقادات خود را با برهان تقويت كنيد تا از پاسخ به سؤالات هنگام مرگ و صحنه قيامت در نمانيد و بدانيد بازگشت شما به سوي خداست و به حساب هر يك از شما جداگانه رسيدگي مي شود; ( إِلَي اللهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً).

حديث: از پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) درباره اين آيه پرسيدند. فرمود: «امر به معروف و نهي از منكر كنيد، اما وقتي ديديد مردم دنيا را مقدم داشته اند و بخل و هواي نفس بر آنان حكومت مي كند و هر كسي فقط رأي خود را مي پسندد و گوشش بدهكار سخن حق نيست، شما به خود بپردازيد و عوام را رها كنيد».

محاسبه نفس، در جاي جاي اعمال حج

محاسبه در دنياي تكليف، امري اختياري است كه مؤمن آن را انجام مي دهد، ولي از لحظه مرگ به بعد، اين محاسبه اجباري بوده و به دست ديگران انجام خواهد شد. در اين ميان برنده كسي است كه پيش از قيامت، خود بررسي كننده اعمال خويشتن باشد كه گفته اند: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا»; «پيش از آن كه به حسابتان برسند، حساب خود را برسيد.» آدمي در محاسبه نفس، در حقيقت، درباره خودش كار قيامتي مي كند. هدف كلّي از محاسبه نفس، احراز صفات انساني و دفع مهلكات نفساني است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الميزان ج6، ص189 ; نورالثقلين، ج1، ص684 ; مجمع البيان، ج3، ص254

2 . الكافي، ج8 ، ص143


18


محاسبه نفس، قبل از حج، در حين حج و بعد از حج

محاسبه نفس سه عنصر اصلي دارد كه مي توان گفت: عنصر اول آن به قبل از حج و عنصر دوم، به دوران اعمال حج و سومي به دوران بازگشت به وطن مربوط مي شود و عنصر چهارم معاقبه يا معاتبه (مجازات كردن يا مذمت نمودن) است.

1 . مشارطه: در اين مرحله، انسان با خدا و نفس خود شرط هايي مي بندد و به وفاي آن تعهد مي دهد; مثلا وقتي مي خواهيم به حج مشرف شويم ، آنچه از مناسك ياد مي گيريم ، در حقيقت، مواد مشارطه با خداست.

2 . مراقبه: در اين مرحله، به آنچه تعهد داده ايم در محل ها و مناسك حج، عمل مي كنيم و مراقب اداي صحيح آن هستيم و اين همان مراقبت بر مشارطه است. ضمانت اجرايي مراقبت اين است كه اگر در موردي خلافي صادر شد، خود را با ذبح يك قرباني جريمه مي كنيم و اين همان معاقبه است.

3 . محاسبه: در اين مرحله، مشارطه را حسابرسي مي كنيم: آنجا كه خلافي انجام نشده، خوشحاليم و اگر خلافي پديد آمده، آن را جبران، و براي اين قصور كيفري درنظر مي گيريم. ممكن است برخي براي جبران خلاف، چند ركعت نماز بگزارند يا چند آيه و يا سوره از قرآن تلاوت كنند و يا انفاقي دهند كه اين نيز مطلوب خواهد بود.

چند نفري كه با هم رفيق طريق سلوك مي شوند، اگر دسته جمعي محاسبه نفس كنند و بنگرند كه چه ميزان پيشرفت يا عقبگرد كرده اند، بالاترين مجلس انس و هيئت است. معاقبه ومجازات نفس سبب پيشرفت


19


كار تهذيب و تربيت نفس سالك مي شود.

سفارش كرده اند هر شب كه براي خواب آماده مي شويد، رفتار روزانه خود را محاسبه و براي قصورهاي خود عقاب و كيفري منظور كنيد. در اين صورت، شما بنده اي خواهيد بود كه لزومي ندارد كارگزاران قيامت با شما كاري داشته باشند و برايتان حساب سؤال و جواب باز كنند.

از آنچه گذشت اين نكات به دست مي آيد:

1 . ما بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيم، اما اگر مؤثر نبود، بايد به اصلاح نفس خود بپردازيم.

2 . برنده كسي است كه در اين دنيا، با اختياري كه دارد، نفس خود را محاسبه و تربيت كند، و گرنه اين امر در قيامت به صورت محاكمه انجام خواهد گرفت.

3 . در محاسبه نفس، چهار عنصر را پي مي گيريم: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه.

4 . هر شب قبل از خواب، به كاركرد خود رسيدگي كنيم تا بر خود ولايت داشته باشيم كه گفته اند: قدم اول سلوك، ولايت بر خود است.

5 . وقتي كسي اهل محاسبه و تربيت نفس خود باشد، او را از محاكمه قيامت چه باك!


20


ادب حضور در مسجدالنّبي (صلي الله عليه وآله)

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) .

«اي كساني كه ايمان آورده ايد ! صدايتان را از صداي پيامبر بلندتر مكنيد و با او بلند سخن نگوييد آن گونه كه با يكديگر بلند صحبت مي كنيد كه مبادا اعمالتان تباه شود و شما متوجه نشويد.»

حديث: نقل شده است، هنگامي كه آيه (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ...)نازل شد، ثابت ابن قيس سخنگوي پيامبر (صلي الله عليه وآله) كه جهير الصوت، يعني داراي صداي بلند بود، گفت: من بودم كه صدايم را از صداي پيامبر فراتر بردم و در حضورش بلند سخن گفتم، پس من اهل دوزخ هستم; اين موضوع به گوش پيامبر (صلي الله عليه وآله) رسيد،فرمود:چنين نيست،او اهل بهشت است;

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حجرات : 2


21


زيرا خطابه او براي مؤمنان و در مقابل مخالفان بوده است.

حسن اخلاق وشرم حضورآن حضرت، صحابه را جري كرده بود كه چندان رعايت ادب حضور او را نمي كردند. رسول الله (صلي الله عليه وآله) گرچه از رفتار آنان رنج مي برد، ولي به روي خود نمي آورد. تا اين كه خداي تعالي از او دفاع كرد وآياتي نازل فرمود كه مردم رابه رعايت احترام او فرمان مي داد.

آداب مشاهد مشرفه

سوره حجرات آداب معاشرت با پيامبر (صلي الله عليه وآله) را در حال حيات و ممات، با عنوان حكم الزامي چنين بيان مي كند: (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ) ; «صداي خود را در حضور رسول الله بالا نبريد.»

در صدر اسلام، اغلب مسلمانان، پيامبر (صلي الله عليه وآله) را مانند يكي از خودشان مي انگاشتند و با همين تلقّي با وي برخورد مي كردند و در مواردي، قداست پيامبر (صلي الله عليه وآله) و رهبري شكسته مي شد و نظام مُطيع و مُطاع بودن به هم مي خورد.

قبيله بني تميم نزد پيامبر آمدند و مسلمان شدند و قرار شد از خود آن ها، اميري برايشان تعيين شود; قبل از اين كه آن حضرت لب به سخن بگشايد، از ميان صحابه، كساني پيش افتادند و ابوبكر گفت: قعقاع، امير آنان شود و عمربن خطاب گفت كه اقرع ابن حابس، شايسته اميري است. صداي آن ها در حضور پيامبر بالا گرفت و سوره حجرات درباره ادب حضور رسول خدا نازل شد و چنين بيان كرد:

نخست، در هيچ حكم و فتوايي از خدا و رسول جلو نيفتيد; اگر حتي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير صافي، ج5 ، ص47 ; مجمع البيان، ج9، ص130 ; الميزان، ج18، ص345


22


شما يك مكروه ده درجه را يازده درجه وانمود كنيد، بر خدا و رسول مقدم شده ايد. در دعاي ماه شعبان مي فرمايد: هر كه از سفينه نجات جلو بيفتد يا عقب بماند، هلاك شده است و تنها ملازمان پيامبر و معصومان اهل نجات اند (واللازم لهم لاحق). لذا در آيه مذكور فرموده است: آيا شما در حضور پيامبر تعيين حاكم مي كنيد و صداي خود را بالا مي بريد؟! و اين تقدم بر رسول خداست.

دوم، نبايد صداي شما از صداي پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) بلندتر باشد; زيرا اين موجب مي شود كه قداست رهبري و پيامبري بشكند و اطاعت بي چون و چرا از رسول الله مخدوش گردد. در حوزه رهبري دين; چه معصوم و چه غير معصوم، بايد حريم ها كاملاً حفظ شود تا اطاعت ها متزلزل نگردد.

با توجه به اين حيّ و ميتِ معصوم برابر است، بر سر مزار آنان نيز نمي توان با صداي بلند، ديگري را صدا زد يا با او بلند سخن گفت و حال معنوي مردم را به هم ريخت. پس در حرم پيامبر خدا، سر و صدا و بلند صحبت كردن، خلاف ادب حضور است.

چرا مزار امام حسن (عليه السلام) در بقيع است؟

مي خواستند جنازه آن حضرت را در كنار جدش دفن كنند، عايشه مانع شد و درگيري و مشاجره پديد آمد و صداها بلند شد; بلافاصله امام حسين (عليه السلام) فرمود: (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ) و دستور داد جنازه را به طرف بقيع ببريد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نورالثقلين، ج5 ، ص80


23


گرامي داشت حريم رسول الله (صلي الله عليه وآله) چنان است كه به قيمت انتقال جسد مطهري تمام شد كه حقش دفن در كنار آن حضرت بود. بنابراين، براي اين كه از چشم پيامبر نيفتيد و زائري با ادب قرآني باشيد، رعايت چند امر ضروري است:

در مسجد النبي (صلي الله عليه وآله) و مسجد الحرام با همديگر صحبت نكنيد و اگر ضرورت صحبتي پيش آمد، آرام باشد; به گونه اي كه در فرض حضور فيزيكي آن حضرت، صداي شما حتي پايين تر از صداي ايشان است.

اگر مجتهد شما گفته است در اين ديار از مُهر استفاده نكن و نمازهايت را به جماعت بگزار، اطاعت كن و موجبات وهن تشيّع را فراهم نساز.

صداي ما در حضور پيامبر (صلي الله عليه وآله) چه در حال حيات و چه در حال ممات، از سه حال خارج نيست:

الف: صداي ما بلندتر باشد كه قرآن آن را نهي كرد (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ).

ب: صداي ما برابر باشد يا حتي در حضور او با يكديگر عادي
صحبت كنيم كه اين هم ممنوع و ناپسند تلقّي شده است; زيرا وقتي
ما با همگنان ادب سخن را رعايت مي كنيم و صدايي برابر با آن ها داريم، در اين صورت، پيامبر را مانند همگنان فرض كرده ايم كه همتراز فرض كردن او نيز ممنوع شده است، (وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض) ; با او بلند سخن نگوييد، آن گونه كه با يكديگر بلند
صحبت مي كنيد.

اينجا علاوه بر اين كه اين رفتار حرام شده، تهديد سنگيني هم آمده


24


است و آن اين كه اعمال ما حبط خواهد شد. اگر ما در حرم پيامبر (صلي الله عليه وآله) بلند صحبت كنيم، به ويژه اگر صحبت از امور دنيوي باشد. بي آنكه خبردار شويم، خواهيم ديد كه كيسه اعمال ما سوراخ مي شود و صالحات ما بيرون مي ريزد. اين مطلب امري جدي است كه فرمود: (أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) .

حُبوط اعمال به قدري جدّي و مهم است كه گاهي پيامبراز خودش مايه مي گذاشت. حالا كرامت را ببين و بزرگي را نگر! بعد از نزول اين آيات و اين دستورالعمل، عرب باديه نشيني آمد و از پشت درخانه رسول، او را با صداي بلند صدا زد: «يَا مُحَمَّد اخْرُج إِلَيْنَا»; «اي محمد،ازخانه بيرون شو ونزد ما...» پيامبر با صدايي بلندتر او را آواز داد كه اكنون خواهم آمد; عرض شد: يا رسول الله، اگر شما با صداي عادي هم آواز مي داديد او مي شنيد، فرمود: من بيم آن داشتم كه در حقيقت و در نزد فرشتگان، صداي او بلندتر از صداي من تلقّي شود و اعمال وي حبط گردد.

ج : فرض سوم آن كه صداي ما پايين تر از صداي پيامبر باشد كه در اين صورت، خدا فرمود: ما قلب چنين فردي را براي نزول روح تقوا خالص و هموار كرده ايم و تقوا و ايمان او ضمانت مي شود و البته اين، تفضل كمي نيست; (إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوي) ; «مسلماً آنان كه نزد پيامبر خدا صداي خويش
را ملايم كنند، همان كساني هستند كه خداوند دلهايشان را براي تقوا و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير صافي، ج5 ، ص48

2 . حجرات : 3


| شناسه مطلب: 76799