بخش 3
حَــــرَم مکّة مکرّمه مسجدالحرام کعبه معظّمه برخی ویژگیهای ظاهری کعبة معظّمه برخی ویژگیهای باطنی کعبة معظّمه مقام ابراهیم (علیه السلام)
حَــــرَم
مقصود از حرم، محدودهاي است پيرامون كعبة شريف و مكّة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الرحمن: 27. همچنين در سورة مباركة قصص آمده است: "لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاّ وَجْهَهُ"؛ "هر چيزي جز ذات پاك الهي هالك و نابود است." (قصص:88).
2 . به نقل از رحيميان، تجلّي و ظهور در عرفان نظري.
خلق ما بر صورت خود كرد حق *** وصف ما از وصف او گيرد سبق
(مثنوي، دفتر چهارم، ص235 بيت13)
|
|
مكرّمه، كه از نظر هندسي شكلي نامنظّم دارد.(1) حدّ حرم عبارت از حدود و مرزي كه بدون احرام نميتوان به آن داخل شد، و نقاط اصلي آن عبارتاند از: مسجد "تنعيم" از سمت شمال كه به سمت مدينة منوّره است و فاصلة آن تا مسجدالحرام حدود شش كيلومتر است. "جعرانه" از جهت شرق كه به سمت طائف قرار دارد. حدّ حرم از سمت جنوب محلّ "اضاءةلبن" است كه به سمت يمن و در فاصلة دوازده كيلومتري از مسجدالحرام قرار دارد. منطقة "حديبيّه" نيز حدّ حرم از سوي غرب ميباشد. ورود در حرم و زيستن و كار و فعّاليت در آن، ويژگيها و آداب و شرايطي خاصّ دارد، كه اهمّ و جوهرة آنها امنيّت همة موجودات و مخلوقات الهي، صلح و دوستي، توحيد و خداپرستي و برائت از شرك است، كه برخي از آنان در شرايط احرام نيز به دقّت شرح شده و لازمالرّعايهاند.
مكّة مكرّمه
مكّة مكرّمه شهري است واقع در محدودة حرم الهي كه در بر دارندة مسجدالحرام و كعبة معظّمه است. شهري است كه مطابق حسابگريهاي ظاهري و مادّي و كمّي، نه احتمال شهر شدنش بوده و نه اين كه تأسيس شهري در آن مكان توجيه داشته است. امّا ارادة الهي كه به صورت دعاي ابراهيم (عليه السلام) ظاهر ميشود،(2) آن محيط تفتيدة خشك و بيآب و لميزرع را شهري ميكند كه مادرِ همة شهرهاي جهان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: مجموعة تصاوير و نقشهها.
2 . بقره: 126
|
|
ميگردد. در آية 126 سورة بقره، ابراهيم (عليه السلام) به اين ترتيب دعا ميكند كه: خدايا اينجا را شهر قرار بده (رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً) و آن را امن(1) (نيز) قرار ده (آمِناً) و اهل آن را با انواع روزيها بهرهمند ساز (وَ ارْزُقْ اَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ) كساني كه به خداوند و روز قيامت ايمان آوردهاند (مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاخر). در جايي ديگر، گويا ابراهيم (عليه السلام) شهر شدنِ آن مكان را به چشم دل ميبيند، و ادعيهاش در مورد مكّه به ترتيبي ديگر، بيان ميشود: خدايا اين شهر را امنيّت ببخش (رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً) و من و فرزندانم را از پرستش بتها، دور بدار (وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ اَنْ نَعْبُدَ الأصْنامَ).(2) همچنين دعا ميكند كه: "دلهاي مردمان را به سوي آنان متمايل گرداند (فَاجْعَلْ اَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوي اِلَيْهِمْ) و به انواع ثمرات آنها را روزي ده (وَ ارْزُقْهِمْ مِنَ الثَّمَراتِ).(3) با عنايت به اين كه آياتي از كلام الهي4 مكّه را "اُمُّالْقُري" مينامد، ميتوان اين نتيجه را گرفت كه شهرهاي مسلمانان بايد به گونهاي، با شهر مكّه و با ويژگيهاي آن (توحيد و امنيّت و روزي الهي و فقدان بتپرستي) رابطه برقرار كنند، و از آن الهام بگيرند. علاوه بر آن، اين ويژگيِ عامّي براي همة عالم خواهد بود كه چون زمينِ كعبه اوّلين نقطهاي است كه ظاهر شده است، ساير سرزمينها و شهرها بعد از آن ظاهر شده و در واقع به عنوان نسل زمينِ كعبه، در خود عمل ميكنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . توجّه كنيم كه امنيّت حرم نه تنها تشريعي، كه تكويني نيز هست و نمونههاي فراواني از آن نيز در تاريخ ضبط است (ر.ك: آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، صص159ـ151).
2 . ابراهيم: 35
3 . ابراهيم: 37
4 . همچون انعام: 92 و شوري: 7
|
|
همچنان كه امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: "خداوند از هر چيز، چيزي را برگزيد، و از زمين، جايگاه كعبه را اختيار كرد"،(1) قرآن كريم نيز، همچنان كه روح انسان و كعبه را به خويش منتسب ميداند، سرزمين حرم (مكّه) را نيز به خويش منسوب ميفرمايد: {إِنـَّما أُمِِرْتُ اَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذي حَرَّمَها وَ لَهُ كُلُّ شّيْءٍ}؛ "من مأمورم كه منحصراً خداي اين شهر (مكّة معظّمه) را كه بيتالحرامش قرار داده پرستش كنم كه آن خدا مالك همه چيز عالم است"،(2) و به اين ترتيب ارزش و بزرگي و حرمت آن را متذكّر ميشود.
يادآوري اين نكته خالي از لطف نيست كه مكّه، عظمت و شايستگي مورد قسم الهي واقع شدن را به دليل حضور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در خويش يافته است. چنانچه كلام الهي به اين موضوع اشاره ميكند: {لا اُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ اَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ}؛ "سوگند به اين شهر (مكّة مكرّمه) ياد نكنم و حال آن كه تو در اين شهر منزل داري."(3)
مسجدالحرام
مسجدالحرام، مسجدي است كه مركز آن كعبة شريف است و مسجد در پيرامون كعبه قرار گرفته و شكلگيري و توسعهها و ساختمانش كه به ويژه پس از ظهور اسلام با جدّيت و علاقة مسلمانان پيگيري شده است، در كتب تاريخ و اسناد و مدارك ديگر مسطور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، ص224، به نقل از وسائلالشّيعه.
2 . نمل: 92
3 . بلد: 2ـ1
|
|
است. در اينجا بدون ورود به در آن مباحث كه از حوصلة اين مختصر خارج است، تنها به ذكر اين نكته بسنده ميگردد كه امروزه مجموعة كعبة شريف، مسجدالحرام، صفا، مروه و مسعي (فاصلة صفا و مروه و مسير سعي)، به صورت ساختماني واحد (در دو طبقه) درآمده است كه به همراه محوطة باز پيراموني خويش پذيراي حجّاج و عمرهگزاران هستند.(1) مطابق گزارشها و اخبار موجود، طول مسجدالحرام در سدة چهارم هجري قمري، 400 ذراع و عرض آن 300 ذراع بوده است.(2) ابنبطوطه نيز كه در نيمة اوّل قرن هشتم هجري قمري به مكّه مشرّف شده، طول مسجدالحرام را 400 ذراع، و عرض آن را تقريباً به همين مقدار ميداند.(3)
كعبه معظّمه
كعبة شريف، اصليترين جزء، و در واقع جزو اصليِ حجّ و حرم و مسجدالحرام و مكّة مكرّمه است كه جملگي مناسك حجّ و حتّي اعمال و عبادات مسلمين به نحوي با آن مربوط است. كعبه، قبله است و مطاف و مركز توجّه و جهت عبادت و مركز عالَم و حرم امن و خانهاي كه به "خانة خدا: بيتالله" معروف است. انسان، در كنار كعبه، خانة خدا، خانة مردم، خانة خود، وطن خويش، احساس آرامش و تعلّق و توطّن ميكند. اينجا موطن اوست و به همين جهت است كه عليرغم اين كه ظاهراً مسافر است، ميتواند (و نه "بايد") نماز را شكسته بخواند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: مجموعة تصاوير و نقشهها.
2 . منجّم، آكام المرجان في ذكر المدائن المشهوره في كلّ مكان، ص25
3 . ابنبطوطه، سفرنامة ابنبطوطه.
|
|
مروري بر تاريخِ كعبه، يادآور زندگيِ با بركت آدم، ابراهيم، هاجر، اسماعيل، محّمد و علي (عليهم السلام) وجملگي بندگان مخلصِ صاحبخانه و عزيزان حقيقي است، و يادآور حسين (عليه السلام) ، كسي كه در ظاهر حجّ را نيمهتمام گذاشت. براي چه؟ تا حرمت خانة خدا را حفظ كند. همة آن بندگان مخلص، براي خداوند و به فرمان خدا كار كردند. و هر كه براي خدا كار و زندگي كند عزيز خواهد شد. تمايل به توضيح اجمالي چگونگيِ عبوديّت اين بندگان برگزيدة الهي، چنان بود كه ابتدا در صدد ارائة فهرستگونهاي از زندگي آنان بودم، امّا معلوم شد، كه ذكر آن در اين مختصر ممكن نيست، از اين رو ضمن ارجاع خوانندگان به كتب تاريخ، به ذكر برخي ويژگيهاي ظاهري و باطني كعبه بسنده ميشود.
برخي ويژگيهاي ظاهري كعبة معظّمه
براي ساختمان و ظاهر كعبه، ويژگيهايي قابل شمارش هستند كه بعضي از اصليترين آنها به اختصار عبارتند از:
شكل و ابعاد كعبه: شكل كعبه، چنانچه از نام شريفش پيداست، در نگاه اوّل مكعب با سطحي مربّع شكل به نظر ميرسد. امّا مراجعه به اسناد، ابعاد آن را 25 (عليه السلام) 22 (عليه السلام) 27 ذراع (هر ذراع معادل حدود 3/49 سانتيمتر) بيان ميكند. بنابراين، كعبة شريف از نظر هندسي، به شكل مكعب مستطيل، با قاعدة مستطيل به ابعاد 25 (عليه السلام) 22 ذراع و ارتفاع 27 ذراع ميباشد.(1) گوشهها يا اركان كعبه به سمت جهات اربعه (ركن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كعبة تجديدبنا شده توسّط حضرات ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) ، 30 ذراع طول، 22 ذراع عرض و 9ذراع ارتفاع داشته و مسقّف نيز نبوده است (مطالعات جناب آقاي مهندس محمّدكاظم سيفيان در مورد تاريخ مكّة مكرّمه و مدينة منوّره).
|
|
حجرالاسود به سمت شرق، ركن شامي به سمت شمال، ركن مغربي به سمت غرب و ركن يماني به سمت جنوب) هستند. و در نتيجه چهار وجه آن به سمت جهات فرعي (شمال شرق، شمال غرب، جنوب غرب و جنوب شرق) قرار دارد.
اجزاء و عناصر اصلي كعبه: كعبة شريف، عليرغم كوچكي و ساده بودنش، داراي جزئيّات و عناصر فراواني است. به عبارت بهتر، هر جزء و هر قسمت اين ساختمانِ بسيار ساده، نام و ويژگيها و معاني خاصّي را در خود نهفته و نزد مسلمانان جايگاه و ارزش والا و پرمعنايي دارند.
حجرالاسود: حجرالاسود (كه به معناي سنگ سياه است) سنگي سياهرنگ، در قابي از نقره است، كه در ركني به همين نام (و در ارتفاع 1/1 متري از سطح مسجدالحرام) قرار دارد و استلام و بوسيدن آن ثواب دارد و توصيه شده است. براي اين سنگ ويژگيهايي را برميشمارند، از جمله اين كه سنگي آسماني يا سنگي بهشتي است كه در كوه ابوقبيس نگهداري ميشده تا موقع تجديد بناي كعبه، كه كوه اين امانت را به ابراهيم (عليه السلام) مسترد ميدارد تا در مكان خودنصبشود. اين سنگ را پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) "دست راست خداوند" در زمين براي ميثاق و مصافحه ناميده است،(1) كه حاجيان با استلام آن، در واقع، با خداوند بيعت ميكنند.(2) به اين ترتيب، حجرالاسود وسيلة مصافحة انسان و بيعت او با حضرت حقّ ميباشد. فراتر از آن، اين كه، مطابق سخن موليالموحّدين (عليه السلام) ، اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، ص81
2 . "اَلْحَجَرُ الأسْوَد يَمينُ الله في أرْضِهِ" (راغب، به نقل از امام خميني (قدس سرّه) ، مناسك حجّ، ص45).
|
|
سنگ به مثابه انساني با حواس بشري تلقّي ميگردد.(1) در مورد بيعت و مفهوم آن قابل ذكر است كه:
ـ نكتة بسيار مهم، در توضيح بيعت و مفهوم رايج آن در گذشته، آن است كه "چون دستت به بيعت، در دست كسي قرار ميگرفت، از بيعتهاي پيشين آزاد ميشد"،(2) و آغاز طواف كه با بيعت با خداوند آغاز ميشود، اگر آگاهانه باشد مقدّمة چه تحوّلي در زندگي انسان خواهد شد؟ موجي از انسانها، امّت اسلامي، همگي، از ساير پيمانها و به خصوص از پيمانهايي كه با شيطان بستهاند، از پيمانهايي با دنيا كه به آنها تحميل شده است، و از پيمانهايي كه با سران زور و زر و شركتهاي چندملّيتي بسته و پيرو مد و مصرفكننده و دلال آن بودهاند، آزاد ميشوند. با حقّ پيمان ميبندند و آزاد و رها ميگردند. به عبوديّت حقّ ميرسند، كه هم پاسخگويي به هدف خلقت است و هم اوج آزادي.
ـ روزگاري، آدميان براي بقا و براي آسوده زيستن و براي آسودگي از تجاوز ديگران و در امان بودن از گزند آنان، خود را در حمايت قبيلهاي و بزرگي قرار ميدادند. امروزه گمان عدّهاي بر اين است كه اين رسوم منسوخ شده است، امّا اندكي دقّت در اوضاع جوامع و جهان، نشان ميدهد كه اين رسم و ساير رسوم، نه تنها منسوخ نشده كه به اَشكال ديگر ظاهر شده و گسترش و شدّت نيز يافتهاند. اينك، آدمها نيستند كه با حمايت ديگران ميزيند، كه فراتر از آن، كشورها و جوامع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . عللالشّرايع، به نقل از حسيني كشكوييه، نگرشي اجتماعي به كعبه و حجّ از ديدگاه قرآن، ص249.
2 . شريعتي، تحليلي از مناسك حجّ، ص71
|
|
خود را تحتالحماية قدرتها قرار ميدهند. آن هم با ميل، و نه با حفظ عزّت و كرامت انسان، كه (عموماً) به زور و با تحقير و استثمار. امّا در اينجا، انسانها با بيعت با حضرت حقّ، خود را در كنف حمايت او قرار ميدهند كه: "حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ"؛ "تنها خدا ما را كفايت است و نيكو ياوري خواهد بود."(1)
ـ نكتة قابل ذكر اين كه، كلام اميرالمؤمنين (عليه السلام) در خطبة قاصعة نهجالبلاغه كه ميفرمايد "كعبه از سنگهايي ساخته شده كه سود و زياني ندارد، ناظر به سنگهاي معمولي است و نه حجرالاسود."(2) و حجرالاسود از شاهدان قيامت است.
ـ در خبر است از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه فرمود: "پس آنگاه كه هفت مرتبه گرداگرد خانة خدا طواف كردي، تعهّد و يادي نزد خداوند خواهي داشت، كه حضرت حقّ پس از آن شرم ميكند تو را عذاب كند."(3) پس اينك كه او شرم ميكند، تو را عذاب كند، تو نيز كه با او بيعت كردهاي، از او شرم كن كه خدايناكرده به گناه بازنگردي.
اركان كعبه: چنانچه ذيل عنوان "شكل و ابعاد" كعبه بيان شد، كعبه را چهار ركن است كه همان كُنجها و زواياي آن هستند. اين اركان چنان اهميّت دارند كه گويا وجوه و ديوارهاي خانه، تنها براي اتّصال اين اركان ايجاد شدهاند. مهمترين ركن، ركن حجرالاسود است كه به فاصلة 90/1 متر از درِ خانه، رو به شرق، قرار دارد و حجرالاسود در آن جاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آلعمران: 173
2 . نهجالبلاغه، خ192. ر.ك: آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، ص270.
3 . قاضي عسكر، منتخب احاديث عمره، ص51.
|
|
گرفته است. ركن يماني، ركن جنوبي كعبه است، كه اين ركن نيز مورد احترام بوده و پيامبرص آن را استلام ميفرمودهاند.(1) محلّ شكافتن ديوار خانه و ورود حضرت فاطمة بنتاسدس براي تولّد امامالموحّدين (عليه السلام) در كنار اين ركن قرار دارد. دو ركن ديگر، ركن شامي (رو به شمال) و ركن مغربي (رو به غرب) هستند. اين دو ركن حدّي بر "حجر اسماعيل" هستند كه از كنار خانه آغاز ميشود، و ديوار قوسيشكلي آن را احاطه كرده است. از ميان ركنهاي كعبة شريف ركن حجرالاسود و ركن يماني از ارزش ويژهاي برخوردار هستند، كه اوّلي به دليل حضور حجرالاسود است و دوّمي به استناد سخنان و عمل رسول خداص. "به رسول خداص گفته شد: فراوان ميبينيم كه شما ركن يماني را استلام ميكنيد! فرمود: هرگز نزد ركن يماني نيامدم مگر اين كه ديدم جبرئيل آنجا ايستاده و براي كساني كه آن را استلام مينمودند طلب مغفرت ميكرد."(2)
"در" كعبه: كعبه را دري است كه ارتباط خارج و داخل آن را برقرار ميكند و آستانة اين "در" در ارتفاع 25/2 متري از سطح مسجدالحرام قرار دارد. بر روي "درِ" خانه كه زراندود است آياتي از كلام الهي نقش بسته است. "در" خانه كه بيرون را به درون متّصل ميكند، در حقيقت، عالَمِ قطبيشده و جهتيافتة به سمت كعبه و مركز عالم را، به عالَمِ واقعاً بيجهت و مركزشده، كه همان درون خانه باشد، ربط ميدهد. درون كعبه، تنها نقطة واقعاً بيجهتِ عالَم است. اين مكان،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . براي مطالعه در مورد اهميّت و جايگاه والاي "ركن يماني"، ر.ك: آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، ص84
2 . قاضي عسكر، منتخب احاديث عمره، صص61 ـ60
|
|
مصداق عيني و كامل آية مباركة {فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله}(1) است كه به هر جهت كه رو كني ميتواني نماز بگزاري.
كسوه: كسوه يا پرده يا لباس كعبه، پارچة ويژة حرير سياه رنگي است كه اسماء و آيات الهي بر آن نقش بستهاند و ساليانه تعويض ميشود. اصولاً اين كه براي كعبه لباس دوخته ميشود، علاوه بر احترام به خانه، به تبعيّت از سنّت ابراهيم (عليه السلام) است كه با خاتمة ساختمان كعبه، پيراهن خود را همچون لباسي بر در كعبه آويخت و او را به لباس خود پوشاند. و همة اينها شايد كنايه از زشتيِ عرياني و برهنگي باشد كه آدميزاده از آن شرم دارد، و برهنگي يكي از بارزههاي منتج از تمرّد از فرمان الهي است كه والدين اولاد آدم (عليه السلام) با خوردن ميوة درخت ممنوع برهنه شدند و شرمزده. {فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتـُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ}؛ "چون از آن درخت تناول كردند (برهنه گرديدند و) زشتيهايشان آشكار گرديد و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند."(2) جالب است كه دنياي مدرن، "زشتيها"ي انسان (يا عرياني او) را "زيبايي" پنداشته (يا اين گونه تبليغ نموده) و از طريق تكثير و ترويج و نمايش و عرضه و فروش آن براي خود اعتباري كاذب و درآمدي سرشار كسب ميكند. دليل ديگري كه براي پوشاندن كعبه به لباس ميتوان مطرح كرد، ارج و قرب كعبه نزد موحّدين، و نگرش به آن به عنوان موجودي با روح معنوي است.
ناودان: كه به ناودان رحمت و همچنين (به دليل جنس آن) به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . به هر سو كه رو كني، اينك روي او، سوي او (سورة مباركة بقره، آية شريفة 115).
2 . اعراف: 22
|
|
ناودان طلا معروف است، آب بام خانه را به داخل حجر اسماعيل ميريزد، و مشهور است كه زير آن از مكانهاي استجابت دعاست.
شاذروان: شاذروان سكّوي شيبدار دور خانه است كه در ابتدا و قبل از تجديد بناهاي اوايل اسلام جزء خانه بوده است، و امروز براي آن كه به هنگام طواف روي آن حركت نكنند، ـكه اگر چنين كنندـ طواف باطل است، آن را به صورت شيبدار ساختهاند كه كسي نتواند روي آن حركت كند.
ملتزم: ملتزم مكان شريفي است بين حجرالاسود و مقام ابراهيمع، كه به روايتي مكان پذيرش توبة آدم (عليه السلام) و به همين دليل به عنوان مكان استجابت دعا شناخته شده است. با عنايت به اين ويژگي است كه اين محدوده، يكي از شلوغترين نقاط پيرامون كعبة شريف است كه همه سعي بر آن دارندكه حتّي لحظهاي در آن قرار گرفته و غفران الهي را طلب كنند. رسول خداص فرمود: "ميان ركن حجرالاسود و مقام ابراهيم ملتزم است، هيچ صاحبدردي آنجا دعا نميكند مگر آن كه بهبودي مييابد."(1)
مستجار: نام قسمت مقابل "درِ خانه" در ديوار بين ركن يماني و ركن مغربي "مستجار" است، كه در كنار ركن يماني قرار دارد.
حطيم: حطيم محدودة واقع ميان حجرالأسود و "درِ" كعبة شريف است. براي اين نامگذاري عللي ذكر ميشود، از جمله اين كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: "زيرا مردم بر اثر ازدحام يكديگر را در فشار قرار ميدهند."(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . قاضي عسكر، منتخب احاديث عمره، ص59.
2 . آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، ص271.
|
|
برخي ويژگيهاي باطني كعبة معظّمه
علاوه بر ويژگيهاي ظاهري، بسياري صفات، ويژگيها و نقشهاي معنوي ومعاني وكاركردهاي متنوّع را نيز ميتوانبراي كعبه فهرست كرد كه برخي از مهمترين آنها به شرح زير تنها مورد اشاره قرار ميگيرند:
مظهر و نماد "اصل"ي معنوي: بارزترين ويژگي كعبه جايگاه نمادين آن است: كعبه را ميتوان به استناد آية شريفة 21 سورة حجر نماد و وجه تنزّليافتة عرش در زمين ناميد. چنان كه علامه مطهّري نيز با استناد به آيات قرآن كريم، بر اين نكته تأكيد ميكند كه: "اين جهان به منزلة انعكاسي از آن جهان است. از قرآن چنين استنباط ميشود كه هر چه در اين جهان است "وجود تنزّليافتة" موجودات جهان ديگر است. آنچه در آية سابقالذّكر [انعام:59] "مفاتح" ناميده شد در آيه ديگر [حجر:21] "خزائن" ناميده شده است."1علامه طباطبايي (رحمه الله) نيز در اين مورد ميگويد: "اموري كه در اين عالم و در چهارديواريِ زمان قرار دارند قبل از اين كه موجود شوند، نزد خدا ثابت بود و در خزينههاي غيب او داراي نوعي ثبوت مبهم و غيرمقدّر بودهاند، اگر چه ما نميتوانيم به كيفيّت ثبوت آنها احاطه پيدا كنيم."(2) كه: "آنچه در اين جهان است، "حقيقت" و "اصل" و "كُنه" آن در جهاني ديگر است كه جهان غيب است و آنچه در آن جهان است "رقيقه"اش، "ظلّ" و "سايه"اش، "مرتبة تنزّليافتهاش در اين جهان است."(3)
چرخ با اين اختران، نغز و خوش و زيباستي *** صورتـي در زيـر دارد، آنـچه در بالاستي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شهيد مطهّري، جهانبيني توحيدي، ص114
2 . علامه طباطبايي (رحمه الله) ، تفسير الميزان، ج13، ص198
3 . شهيد مطهّري، جهانبيني توحيدي، صص115ـ114
|
|
صـورت زيـرين اگــر بـا نـردبـان معـرفـت *** بر رود بـالا، همي بـا اصل خود يكتاستي
صورت عقلي كه بي پايان و جـاويـدان بـود *** با همه و بي همه، مـجموعه و يـكتاستي
ايـن سخن را در نيابـد هـيچ فـهم ظاهري *** گر ابونصرستي و گـر بـوعـلي سينـاستي(1)
علاوه بر آن با عنايت به روايتي كه نماز را معراج مؤمن ميخواند، و با توجّه به اين كه معراج پيامبر، (صلّي الله عليه وآله) به عرش الهي و نماز در كنار آن ميرسد، ميتوان گفت كه نمازگزاري كه كعبه را قبله قرار ميدهد، با نماد عرش در زمين رابطه برقرار نموده است. چنان كه اصولاً، انسان اگر به ايماني دست يابد كه بتوان او را مؤمن خواند، به مقامي رسيده است كه "قلب" او، خود "عرش" الهي است: "قَلْب الْمُؤْمِن عَرْش الرَّحْمن."(2) امام سجّاد (عليه السلام) ميفرمايد: "أنَّ فِي الْعَرْش تِمْثالَ جَمِيع مَا خَلَقَ اللهُ مِنَ البرّ و البحر و هذا تأويل قوله: {وإن مِنْ شيءٍ...}". صورت مثالي هر آنچه مخلوق خدا در خشكي و درياست، در عرش وجود دارد(3) و اين تعبير كلام الهي(4) است.(5) علاوه بر آن، در زمينة تجلّي زمينيِ "اصل"ي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ميرفندرسكي.
2 . بحار الأنوار، ج55، ص39
3 . آيتالله جواديآملي، تسنيم (تفسير قرآن كرم، ج3)، ص214
4 . {وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}؛ "و هيچ چيز در عالم نيست جز آن كه منبع و خزينة آن نزد ما است ولي از آن بر عالم خلق الا به قدر معيّن، كه مصلحت است، نميفرستيم." (حجر:21).
5 . براي مطالعة بيشتر در بارة اين كه هر چيزي در اين دنيا داراي اصلي ماورائي و معنوي است، ر.ك: شهيد مطهّري، جهانبيني توحيدي و آيتالله جواديآملي، صهباي حجّ، صص201 و 268
|
|
ماورايي و معنوي، و در مورد معناي نمادين كعبه، ميتوان به رابطة آن با برخي بزرگان و همچنين آيينها و وقايع بزرگ و سرنوشتساز نيز اشاره كرد كه اهمّ آنها عبارتند از: محمّد (صلّي الله عليه وآله) ، ابراهيم (عليه السلام) ، بيتالمعمور، معراج و نماز. ابراهيم (عليه السلام) تجديدكنندة ساختمان كعبه است. محمّد (صلّي الله عليه وآله) به معراج ميرود. نماز (آن چنان كه واجب است) در معراج به محمّد (صلّي الله عليه وآله) تعليم شده، و او مقابل بيتالمعمور نماز ميگزارد. حديث معروفي ميگويد: "نماز معراج مؤمن" است. به اين ترتيب، اين معناي نمادينِ بسيار زيبا به سادگي قابل استنتاج است كه: نمازي كه مؤمن، رو به كعبه به جا ميآورد، جلوهاي و يا نمادي از معراج محمّد (صلّي الله عليه وآله) است كه در مقابل بيتالمعمور نماز ميگزارد.
عامل هدايت: اصولاً هدايت انسانها و به ويژه هدايت الهي آنان، كه در حقيقت مبيّن و در بر دارندة سه عامل بسيار مهمِّ هدف (مقصد يا غايت حيات)، راه (زندگي) و چگونه پيمودن اين راه (آداب زندگي) است، از موضوعات بنياديني به شمار ميرود كه در قرآن مجيد بارها به آن اشاره شده است.
نخستين هدايتگر بشر، حضرت احديّت است كه همة هدايتها در يد قدرت و بنا به مشيّت اوست: {رَبـُّنَا الَّذي اَعْطي كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدي}؛ "خداي ما آن كسي است كه او همة موجودات عالم را نعمت وجود بخشيده و سپس به راه كمالش هدايت كرده است."(1)
قرآن كريم، خود ، عامل هدايت ناميده شده است: {ذلِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ}؛ اين كتاب بي هيچ شك راهنماي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . طه: 50. همچنين ر.ك: اعلي:3، شعراء:78 و دهر:3
|
|
پرهيزكاران است.(1)
پيامبران الهي (عليه السلام) و به ويژه پيامبر عظيمالشّأن اسلام (صلّي الله عليه وآله) براي هدايت انسانها مبعوث شدهاند:
{قُلْ يا اَيـُّهَا النّاسُ اِنّي رَسُولُ اللهِ اِلَيْكُم جَميعاً الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ الا هُوَ يُحْيي ويُميتُ فَآمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الاُمّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ كَلِماتِهِ وَالتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}.
"به خلق بگو كه من بدون استثنا بر همة شما جنس بشر رسول خدايم، آن خدايي كه آسمان و زمين همه مُلك اوست، هيچ خدايي جز او نيست كه او زنده ميكند و ميميراند، پس اي مردم به خدا بايد ايمان آوريد و به رسول او، پيغمبر امّي، آن پيغمبري كه پس به خدا و سخنان خدا گرود و شما بايد پيرو او شويد، باشد كه هدايت يابيد."(2)
در كنار همة اينها، مطابق كلام الهي، كعبه نيز عامل و وسيلة هدايت انسانها است.(3) اين عامل هدايت، به ويژه پس از پيامبر خاتم، (صلّي الله عليه وآله) در كنار حجج الهي (كه ممكن است چون اكثر ادوارِ معصومين يازدهگانه (عليه السلام) ، تحت محاصره و يا چون زمان غيبت، از نظر ظاهري و فيزيكي غيرقابل دسترس همگان باشند)، به همراه قرآن كريم، و مضاف بر الهامات الهي كه هميشه هادي انسانها بودهاند،(4) به عنوان يكي از شاخصترين عوامل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 2. همچنين ر.ك: نمل:1و2؛ زمر:41 و جاثيه:11
2 . اعراف: 158
3 . آلعمران: 96
4 . برخي از آياتي كه به هدايت الهي اشاره دارند عبارتند از:
ـ {اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً}؛ "ما به حقيقت راه را به انسان نموديم، حالي خواهد هدايت پذيرد و شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند." (انسان:3).
ـ {وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ}؛ "و هر كه به خدا ايمان آرد دلش را هدايت كند." (تغابن:11). و
ـ {وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيـَنـَّهُمْ سُبُلَنا وَ اِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين}؛ "و آنان كه در راه ما به جان و مال كوشش كردند محقّقاً آنها را به راه (معرفت و لطف خويش) هدايت ميكنيم و هميشه خدا همراه نيكوكاران است." (عنكبوت:69).
|
|
هدايت انسانها ايفاي نقش ميكند.
به اين ترتيب، كعبة شريف، يكي از نقاط اتّكاي بشريّت براي هدايت و راهيابي است. هدايتي كه كلام الهي به آن صراحت دارد. براي شكلگيري اين نقش و تأثير آن بر حيات انسانها، چند دورة اصلي قابل شناسايي است. دوران اوّل كه از زمان حضرت ابراهيم (عليه السلام) و با تجديد بناي كعبه، آغاز و به بعثت پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) ختم ميشود. در اين دوران كه پيامبراني مبعوث ميشوند، زمان مناسب براي معرّفي و جهانگير شدن نام كعبه و شناساندن آن به جهانيان است. در اين دوران، البتّه، مناسك حجّ نيز كه از زمان ابراهيم (عليه السلام) باقي مانده است، در عين حالي كه دچار تحريفات و خرافههايي شده، كماكان ادامه مييابد. در اين دوران، آدميان با دو موضوع اساسي آشنا ميشوند: اوّل با كعبه و اهمّيت وجايگاه و مقام آن و ديگري با مناسك مربوط به آن به صورت اصولي. در اين دوران با وقايعي همچون هلاكت ابرهه و لشگريانش كه به قصد تخريب كعبه به مكّه هجوم آورده بودند، با تولّد حضرت موليالموحّدين (عليه السلام) در خانه، با احياي زمزم توسّط حضرت عبدالمطّلب،
|
|
و با بركاتي كه به دليل حضور كعبه بر آن سرزمين نازل ميشود، جايگاه و اهميت آن تثبيت ميشود. اين دوران، دوران تمرين و آماده شدن بشريّت براي شنيدن پيام الهي، از خاتم پيامبران (صلّي الله عليه وآله) است. دوران احساس نياز انسان به مكاني براي روي آوردن و تثبيت اين نياز است. پس از آن، دوران كوتاهِ نبوّت نبيّ مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) ، دورة تثبيت كعبه به عنوان قبله و مركز توحيد و يگانهپرستي و دوران معرّفي مناسك حجّ ابراهيمي (عليه السلام) و پيرايش آن از همة آلودگيها و پيرايهها و خرافهها و بتها است. در اين دوران، كعبه و محدودة آن، از جمله صفا و مروه، از لوث وجود بتها تطهير ميشوند.
البتّه حفاظت حرم از نفوذ تفكّر و مظاهر و جلوههاي بتپرستي، وظيفه و تكليفي سنگين براي مسلمين و حقّ مسلّم كعبه و پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) بر آنان است. توجّه كنيم كه اين مورد، علاوه بر پيشگيري از وجود اصنام، مقابله با نفوذ بتها و نشانههاي بتپرستيِ هر دوران و نشانههاي آنها را نيز شامل ميشود. از اين رو هشياري مسلمانان در اين قلمرو نيز ضروري است. يكي از نشانههاي بت و بتپرستيِ دوران معاصر، خودخواهي و انانيّتي است كه صاحبان "زر" و "زور" در دنياي معاصر براي خود قايل هستند، و انسانها را به دين خود (پرستش زر و زور خود) ميخوانند. كه نمونة بارز آن نظام سرمايهداري جهاني است، كه متأسّفانه، نشانههاي آن با حيلههاي گوناگون، خود را تا كنار محوّطة مسجدالحرام نيز رساندهاند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: مجموعة تصاوير و نقشهها.
|
|
مكان آزمايش: يكي از مهمترين عواملي كه ميتواند به عنوان زمينه و مقوّم هدايتگري كعبة شريف ايفاي نقش نمايد، موضوع نقش آن به عنوان زمينة آزمايش و امتحان انسانهاست. وجود اين زمينه، هم در كعبة معظّمه مشهود است و هم اين كه از مناسك و اعمال حجّ قابل استنباط است. كعبه، نسبت به همة معابد عالم، و حتّي نسبت به سادهترين مساجد مسلمين، بسيار سادهتر و عاري از هر گونه تزيين، به دور از هر گونه فنّاوريِ پيشرفتة چشمپركن و اعجاببرانگيز، و تهي از هر گونه آثاري كه اصطلاحاً هنر ناميده ميشوند، ميباشد. حتّي در دورانهاي مختلف نيز (عليرغم آن كه در برخي ادوار اصنام در آن نگهداري ميشدند) از ايجاد هر گونه تغييري در آن احتراز شده است. حدّاكثر تغييراتي كه مسلمين در آن دادهاند عبارتاند از: نصب ناودان طلا براي خانه، زراندود كردن در خانه كه البتّه با آيات الهي مزيّن گشته است، تنظيم بندكشيهاي آن به منظور استحكام بخشيدن به خانه، صيقلي نمودن سنگهاي تحتاني آن به منظور پيشگيري از آسيب رساندن به بدن مشتاقاني كه عاشقانه و مؤمنانه او را در آغوش ميكشند، و طرّاحي و دوخت هر سالة لباس آن. لباس خانه (كسوة كعبه) نيز همچون خود او بسيار ساده و باوقار است و تنها با آيات الهي مزيّن شده است، همچون قلوب مؤمنان كه به نور ايمان زينت ميشوند؛ {وَلكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ}؛ "و ليكن خدا مقام ايمان را محبوب شما گردانيد و در دلهاتان نيكو بياراست."(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حجرات: 7
|
|
و اين سادگيها، كه به عكس سيما و وضعيّت همة معابد عالم و حتّي مساجد خودِ مسلمين است، همگي آزمايشي براي اولاد آدماند كه تا چه حدّ، سخن و امر خداي خود را ميپذيرند و اين خانة سنگيِ سادة بيپيرايه را قبله قرار ميدهند، و همة امورات و به ويژه عبادات خود را به سوي آن بر پا ميدارند. شايد از نظر چشمان دنيابين و ظاهربين، معبدي عظيمالجثّه و مرتفع كه با انواع نقشها و آذينها و تنديسها، پيچيدگي و ابهّت مادّي خُردكنندهاي يافته باشد، بهتر بتواند نقش معبد و خانة خدا را ايفا كند، تا اين خانهاي كه به تعبير حضرت ابراهيم (عليه السلام) در وادي "غيرذيزرع" و در سرزميني خشك و سخت و با سادگي هر چه تمامتر بنا شده و به بيتالله مسمّا گشته است. خانهاي ساده كه سراسر بيانگر تنزيه و تسبيح است و هيچ چيزي در آن نيست كه نقش بُت را ايفا نموده و از "خود" دم زند. امّا انسان بايد بداند و باور داشته باشد كه: خدا را خانهاي (به عنوان مكان) نيست و اگر خانهاي به او منتسب است، به اين دليل است كه او خود، خانه را، از خود و متعلّق به خود دانسته است، نه آن كه آن را مكان خود بداند كه خداوند از مكان مبرّاست.(1) و امامالموحّدين (عليه السلام) نيز ميفرمايد: "وَلا كانَ في مَكانٍ فَيَجوُزَ عَلَيهِ الاِنـْتِقالُ"؛ "[خداوند] در جايي مكان نگرفته است كه از آنجا به جاي ديگر رود.(2) و در موضعي ديگر ميفرمايد: {مَعَ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُقارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلُّ شَئ لا بِمُزايَلَةٍ}؛ "با هر چيزي هست، ولي نه به گونهاي كه همنشين و نزديك او باشد، غير از هر چيزي است، ولي نه بدانسان كه از او دور باشد."(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 115 و 255
2 . امام علي (عليه السلام) ، نهجالبلاغه، خ90، صص183ـ182
3 . امام علي (عليه السلام) ، نهجالبلاغه، خ1، صص31ـ30
|
|
پس اين خانه (علاوه بر همة زيباييها و بركات و هدايتهايي كه براي اولاد آدم دارد) يك آزمايش است، و سادگي خانه نيز در عين حال علاوه بر آزمايش بودن، تضميني است كه مسلمانان را از شرك و بتپرستي، و پرستشِ تزيينات و آثار خود باز دارد. از موارد ديگري كه صراحتاً به توضيح مكان آزمايش بودن كعبة معظّمه اشاره نموده و علل اين ويژگي را برشمرده است، كلام اميرالمؤمنين (عليه السلام) در خطبة قاصعه ميباشد.(1)
نشانة بارز تنزيه الهي: تفكّر توحيدي كه حضرت احديّت را از هر گونه تجسّد و تجسّم مبرّي و منزّه ميداند، در آثار و باورهاي مسلمانان و جلوههاي مسلماني، تأثيري غيرقابلانكار و يگانه داشته است. اين باور در انتخاب رشته و ظرف نمايش آثار مسلمانان، نقش شايان توجّهي ايفا كرده است، كه سبب تمايز جدّي آثار و عرصههاي فعّاليت مسلمانان، و از جمله هنرهاي مورد اقبال آنان بوده است. براي نمونه، هنرهايي مثل مجسّمهسازي و نقّاشي در ميان مسلمانان رشد چنداني نداشته، و در عوض خوشنويسي و استفاده از فرمهاي هندسي و انتزاعي در هنرهايي چون كاشيكاري، گچبري، معرّق، منبّت و امثالهم رواج داشته و به اوج رسيده است. بارزترين جلوة تنزيه را در فضاي تهيِ كعبة معظّمه ميتوان ديد، كه به عكس همة معابد عالم است كه غالباً مملوّ از نقش و نگار و تنديس و جهتگيري ميباشند. اين فضاي مقدّس، از هر اثر مادّي و فيزيكي و جسماني، كاملاً تهي و بهترين شيوة نمايش تنزيه الهي است.
مبارك بودن خانه: به دليل وجود كعبه، سراسر سرزمين مكّه، تبرّك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . امام علي(، نهجالبلاغه، خ192.
|
|
يافته، و سرزمين مبارك ناميده شده است.(1) مبارك بودن خانه و سرزمين آن، زمينهساز نزول بركت الهي به آنجا و از آنجا به سراسر زمين است.
مانع نزول عذاب الهي: امام عليبنابيطالب (عليه السلام) خانة خدا و زيارت آن را به عنوان عامل بقاي عالَم و انسانها معرّفي مينمايد: "خدا را، خدا را، در بارة خانة پروردگارتان، مباد تا هستيد آن را خالي بگذاريد كه اگر زيارت خانة خدا ترك شود، شما را در عذاب مهلت ندهند."(2)
نشانه بودن خانه: همة چيزهاي معنوي، براي قريب به ذهن شدن، بالاجبار نيازمند نشانهاي كالبدياند. در ميان مسلمانان، يكي از بارزترين اين نشانه ها حجّ است كه به تبع آن، همة اجزاء و عناصر و اعمال و زمانهاي مرتبط با آن، كه اصليترين آنها كعبة شريف است، همگي نشانهاند، و (چنان كه گفتيم) به موضوع و مفهوم و اصلي الهي و معنوي دلالت ميكنند. براي حاجي، كعبه چيست؟ هدف؟ نه، نمادي براي بسياري از معارفي كه حواسّ ظاهري و كمّي انسان آنها را به سهولت در نمييابند: تسبيح، تنزيه، وحدت، تجرّد، ذكر و هدايت. اصولاً رسيدن به كعبه، يا خود كعبه و زيارتش هدف نيست، كعبه مكان و ابتداي عروج و تعالي است. تعالي انسان به سمت كمال و عالم بالا. همچون مسجدالاقصي كه مكان عروج پيامبر (صلّي الله عليه وآله) بود در شب معراج.(3)
زيبايي خانه: نگريستن به كعبه را ثوابي عظيم است. يكي از نتايج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آلعمران: 96
2 . امام علي (عليه السلام) ، نهجالبلاغه، ن47، ص709.
3 . {سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الأَقْصَي الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ}؛ "پاكومنزّهاستخداييكه (در مبارك) شبيبندةخود (محمّد) را از مسجدحرام (مكّة معظّمه) به مسجد اقصايي كه پيرامونش را مبارك و پرنعمت ساخت سير داد." (اسراء:1).
|
|
مترتّب بر ثواب و همچنين يكي از ادلّة گرايش انسان به پديدهها، زيبايي آنهاست. و اين اتّفاق نظر همة كساني است كه كعبه را ملاقات كردهاند. "كعبه را ديديم كه چون عروسي زيبا و دلربا بر تخت حشمت و جلال تكيه زده و مهمانان خدا از هر سوي، آن را در ميان گرفته بودند."(1) و اين زيبايي ظاهري و صوري و بصري و حسّي است كه از تماس كعبه ادراك ميشود. امّا در عين حال، از هر منظر و ديدگاه و در هر قلمرو و ساحتي از وجود كه كعبة معظّمه مورد توجّه و مطالعه قرار گيرد و با هر معياري كه ارزيابي شود، اين خانه در اوج زيبايي خواهد بود، كه با عنايت به توضيح نسبتاً مشروح اين موضوع در موضِعي ديگر، در اين مجال به اراية خلاصة مباحث مطرحشده در قالب نموداري بسنده ميگردد.(2)
ننگرد ديــگر به سرو اندر چمن *** هر كه ديد آن سرو سيم اندام را
مقام ابراهيم (عليه السلام)
مقام ابراهيم سنگي است كه ابراهيم (عليه السلام) بر آن ميايستاده تا قسمتهاي فوقاني خانه را بنا كند. همچنين، روايتي ديگر، آن را سنگي ميداند كه ابراهيم (عليه السلام) براي موعظة آدميان بر بلنداي آن ايستاده و به فرمان الهي آنان را به انجام حجّ فراخوانده است.(3) اكنون، اين سنگ كه نقش يك جفت پا بر آن نقش بسته است در ظرفي بلورين و در مقابل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابنبطوطه، سفرنامة ابنبطوطه، ص134
2 . ر.ك: نقيزاده، مباني هنر ديني در فرهنگ اسلامي: تجلّيات عيني و كالبدي.
3 . {وَأذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ}؛ "و مردم را به اداي مناسك حجّ اعلام كن تا مردم پياده و سواره و از هر راه دور به سوي تو جمع آيند." (حجّ:27).
|
|
كعبه (ضلع شمال شرقي آن و مقابل "در" خانه) به فاصله حدود سيزده متري از كعبه قرار دارد، كه بزرگترين عملكرد عيني آن، خواندن نماز طواف در پشت آن است. آياتي از كلام الهي، به اين سنگ و ارزش آن به عنوان آية الهي و جايگاه پرستش خدا بودن، اشاره دارند.(1) همچنين، آية 97 سورة آلعمران، مقام ابراهيم را به عنوان يكي از آيات بَيِّن و روشن الهي معرّفي ميفرمايد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 125
|
|
فرايند شناسايي بارزه هاي زيبايي كعبه (مأخذ: نقي