بخش 8

5 ـ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله درآمـــــــد زیباییِ الگوی انسانها آثار یگانه: جلوه‌هایی از زیبایی رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) زیبایی صوری، ظاهری و مادّی حضرت ختمی‌مرتبت (صلّی الله علیه وآله) زیبایی‌های معقول در وجود حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله)


177


پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله)

[خدايا! مدد كن]

من در كارواني نباشم كه اسفهسالار آن محمّد (صلّي الله عليه وآله) نباشد

(شيخ ابوالحسن خرقاني)

درآمـــــــد

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) جامع جميع صفات عالي انساني است. علاوه بر آن، او اسوة حسنة بشريّت است. بنابراين، پرداختن به آن حضرت و شناخت ويژگيها و صفاتش، وظيفة جويندگان راه فلاح است. در عين حال، از آنجا كه پرداختن به هر يك از اين موضوعات، خود تأليفات مفصّل متعدّد و البتّه دانش و آگاهي و علم جامعي طلب مي‌كند، كه از توان تحمّل اين وجيزه و نگارندة بي‌بضاعت آن خارج است، در اين مجال فقط به دريافت‌هاي كوتاهي از زيبايي وجود او، كه واضح و روشن هستند، اشاره مي‌شود.

از ميان همة صفات او، به ذكر اجمالي از زيبايي‌اش بسنده مي‌شود؛


178


چرا كه "زيبايي" از موضوعات و مفاهيم بنياديني است كه به رغم انكار، تشكيك يا تحديد آن در موضوعات خاصّ صوري و مادّي توسّط برخي افراد يا گروهها، براي همة مكتب‌ها و افراد و در همة مقولات حيات انساني، از جايگاه رفيع و غيرقابل‌انكاري برخوردار بوده و از اسباب و زمينه‌هاي معنا بخشيدن به زندگي و تداوم حيات مطلوب و تلطيف قلمرو مادّي حيات و ارتباط دهندة انسان و زندگاني دنيايي او با خداوند و ساحت معنوي حيات مي‌باشد. دين مبين اسلام نيز، نه تنها از اين قاعده مستثني نيست، كه فراتر از آن، در همة زمينه‌ها، مصاديق و جلوه‌هاي منحصر به فردي از زيبايي را به جهانيان عرضه داشته است. يكي از مصاديق بارز زيبايي در اسلام، شخص پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) است كه جامع جميع مراتب و درجات زيبايي مي‌باشد. اين امر از آن جهت اهمّيت دارد كه ايشان بنا به نصّ كلام الهي، اسوه و الگو و ميزان و شاهد امّت خويش هستند و بر پيروان اوست كه سيرة آن بزرگوار را بشناسند و لحظه‌لحظه و مورد به مورد آن را در همة روابط پنج‌گانة خويش با هستي (با خداوند، با خلق، با طبيعت، با آثار خود و با خويشتنِ خويش) چراغ راه و الگو و سرمشق خود قرار دهند. در جهت شناخت و معرّفي مقدّماتيِ ويژگيها و صفات زيبايي حضرت خاتم‌الانبياء (صلّي الله عليه وآله) به عنوان منشأ همة زيبايي‌هايي كه در زندگي مسلمانان مطرح است، در اين مجال برخي ويژگي‌هاي زيباييِ ايشان، فهرست‌وار مورد اشاره قرار خواهند گرفت.

به عنوان مقدّمه بايد گفت كه: با هر نوع نگرشي به آثار و اجزاء و پديده‌هاي موجود در هستي، يكي از بارزترين ويژگيهايي كه به ذهن متبادر مي‌شود و به عنوان صفت موجود موردِ نظر از آن سخن به ميان


179


مي‌آيد، "زيبايي"، يا به عبارت بهتر، ميزان و مرتبه‌اي از "زيبايي" است، كه آن موجود از آن بهره‌مند است. براي تبيين نظر اسلام در مورد زيبايي و به دنبال آن، براي بررسي رابطة "زيبايي" با "پيامبر عظيم‌الشّأن اسلام (صلّي الله عليه وآله) " بايد با مصاديق زيبايي در وجود و شخصيّت او آشنا شد. به اين ترتيب، سخن گفتن از جمال الهي، از زيبايي كلام (يا كتابِ) خداوند تبارك و تعالي، از زيبايي مخلوقات و آيات الهي، از زيبايي آثار بندگان خدا (و از جمله مسلمانان) و سخن گفتن از بسياري زيباييهاي قابل ذكر در هستي (غيب و شهادت) در دين مبين اسلام، بدون سخن گفتن از زيبايي پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ، سخني ابتر و نارسا و در واقع ظلمي بر آن وجود نازنين خواهد بود. در حقيقت سخن گفتن از زيبايي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از آن جهت ضرورت دارد كه زيباييِ هر آنچه به اسلام مربوط است با زيبايي او گره خورده و از زيبايي او تفكيك‌ناپذير است. اگر ويژگيهاي زيبايي او شناخته نشوند، به ناچار (و همانند اين دوران) معيارهاي زيبايي از ديگران اخذ مي‌شود و در نتيجه همة زيباهايي كه ايجاد مي‌شوند رنگ و صبغة بيگانه دارند و نمي‌توان آنها را از منظر اسلام "زيبا" ناميد.

زيباييِ الگوي انسانها

همة انسانها براي مشي زندگي خود، به طرق گوناگون، الگويي را براي خويش برمي‌گزينند كه يكي از بارزترين ويژگيهاي همة آن الگوها "زيبايي" است، كه اين زيبايي، زيبايي ظاهري يا صوري، زيبايي عقلي يا فكري، زيبايي الهي يا معنوي، زيبايي عمل يا زيبايي آرمان آنها را شامل مي‌شود. طبيعي است كه الگوهاي انسانها، بنا به غايت‌هاي متصوّر براي


180


حيات و با توجّه به فكر و فرهنگ و جهان‌بيني آنها انتخاب خواهند شد. در جهان امروز، به دلايل گوناگون، بيش از هر زمان ديگر، براي معرّفي الگوهايي به انسانها و جوامع دقّت و برنامه‌ريزي مي‌شود، كه يكي از ويژگيهاي بارز اين الگوهايِ عموماً تحميلي، زيبا جلوه دادن آنهاست. امروزه نظام‌هاي سلطة فرهنگي و مصرفي و مادّيت‌زدة حاكم بر عالَم به طُرُق مختلف و از جمله از طريق "سيطرة رسانه‌اي" الگوهايي را به جوامع معرّفي مي‌كنند كه يكي از مهمترين آنها گروههايي هستند كه به طور عام واجد معروفيت‌هاي ظاهري مي‌باشند. از ميان آنها، گروهي كه هنرمند (هنرپيشه، خواننده، نوازنده و بازيگر) يا ورزشكار ناميده مي‌شوند به همراه سياستمداران و صاحبان قدرت مالي، بيشترين تبليغات را به خود اختصاص داده‌اند.

امّا الگوي مسلمانان و موحّدان، به تصريح قرآن كريم، پيامبر عظيم‌الشّأن اسلام (صلّي الله عليه وآله) است.(1) او كه رسول و حبيب خداوند تبارك

و تعالي است، جلوة بارزي از زيبايي و عصارة زيبايي هستي است،

و بي‌گمان انسانهاي خداپرست او را زيبا مي‌يابند و به او عشق مي‌ورزند. در باب علّت عشق مؤمنين به پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) نيز گفته‌اند: "چنين كسي

در تمامي حركات و سكناتش از فرستادة خدا پيروي مي‌كند، چون وقتي انسان خدا را دوست‌بدارد، آثار او را هم‌دوست‌مي‌دارد، و‌رسول‌خدا (صلّي الله عليه وآله) ‌از آثار خدا، و آيات و نشانه‌هاي اوست، همچنان كه همة عالم نيز آثار و آيات او است."(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قرآن كريم، احزاب:21؛ بقره:144؛ احزاب: 45؛ فتح: 8 و بروج: 3

2 . علامه طباطبايي (رحمه الله) ، تفسير الميزان، ج2، ص302


181


به منظور شناخت و معرّفيِ مرتبه، نوع، ميزان و كيفيّت زيباييِ هر موجودي، آشنايي به موضوعاتي؛ مانند تعريف زيبايي، معيارهاي زيبايي‌شناسانه، صفات موجودِ مورد مطالعه (به عنوان موضوعات اصلي و برخي موضوعات فرعي ديگر؛ چون) زمان، مكان، جهان‌بيني و فرهنگِ ارزيابي‌كننده و ارزيابي‌شونده ضرورت دارد. در عين حال، گفتني است به جهت پرداختن به اين موضوعات در مواضعي ديگر،(1) از توضيح آن‌ها احتراز و تنها به اشارة مواردي كه براي ادامة بحث مورد نياز هستند، بسنده مي‌شود.

با هر تعريفي از زيبايي و با هر معياري كه براي شناخت و ارزيابي آن برگزيده شود، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زيباست؛ به عبارت ديگر، وجيزة حاضر در پي آن نيست تا زيبايي را از نظر جوامع يا جهان‌بيني‌ها تعريف كند، يا به دنبال اين نيست توضيح دهد كه آدميان با ادراكِ چه خصوصيّاتي در پديده‌ها، آنها را زيبا مي‌يابند، يا نمي‌خواهد به شرح شرايطي بپردازد كه تحت آن شرايط زيبايي ادراك مي‌شود. بلكه بر اين باور، و در پي توضيح اين مطلب است، هر تعريفي از زيبايي مدّ نظر قرار گيرد، هر معياري براي توضيح و ادراك آن معرفي شود، هر تعداد مراتب و درجات براي آن تبيين شود و هر مقوله و قلمروي براي ظهور و تجلّي زيبايي تعريف شود، به سهولت مي‌توان جلوة بارز زيبايي را در نبيّ مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) مشاهده و ادراك كرد. به سخن ديگر، با عنايت به جاودانگي،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر.ك: نقي‌زاده، "مباني هنرديني در فرهنگ اسلامي: مباني و نظام فكري"، همو، "مباني هنر ديني در فرهنگ اسلامي: تجلّيات عيني و كالبدي" و همو، " ادراك زيبايي و هويّت شهر در پرتو تفكّر اسلامي."


182


جامعيّت و جهانيِ بودن نام و شريعت حضرت ختمي مرتبت (صلّي الله عليه وآله) ، قاعدتاً بايد به هر نحو و با هر معياري كه مورد ارزيابي قرار گيرد، زيبايي وي قابل درك و اثبات باشد (كه چنين نيز هست). در اينجا بي‌مناسبت نيست كه به برخي مصاديق و محدوده‌هاي زيبايي از نظر شخص نبيّ مكرّم اسلام‌ (صلّي الله عليه وآله) اشاره شود. آن حضرت زيبايي اصيل و ماية نجات را عقل مي‌دانند و براي زيبايي ظاهر (به تنهايي) اصالتي قائل نيستند و مي‌فرمايند: "بسا عاقل كه پيش مردم حقير است و منظري زشت دارد [و فاقد زيبايي صوري است] و فردا نجات يابد، و بسا خوش‌زبانِ زيبامنظرِ بزرگ‌شأن [و داراي زيبايي ظاهري] كه فردا در قيامت هلاك‌شدني است."(1) در عين حال، در موارد فراواني به برخي زينتهاي معنوي(2) به عنوان عامل و زمينه‌ساز خلق و نمايش زيبايي توجّه داده‌اند؛ از جمله: "تعدّي و تجاوز در چيزي وجود پيدا نكرد مگر اين كه آن را زشت و بدنما نمود، و شرم و حيا در چيزي نهاده نشد، جز اين كه آن را زينت بخشيد."(3)

نكتة قابل ذكر در مورد زيبايي آن است كه همه فطرتاً طالب زيبايي هستند، امّا غفلت از حقايق سبب مي‌شود تا زشتيها را زيبايي بپندارند و به آنها رغبت نشان دهند. به تعبير مرحوم علامه طباطبايي: "انسان مفطور به حبّ جميل است، ساده‌تر بگويم: عشق به جمال و زيباپسندي فطري بشر است، همچنان كه خود حق‌تعالي فرموده: {وَ الَّذينَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج‌الفصاحه، ح2185، ص616.

2 . براي مطالعه در انواع زينت و مصاديق زيبا و نازيباي آن، كه به "زينت‌دهنده" و "عامل زينت" بستگي دارند، ر.ك: نقي‌زاده، 1384ب.

3 . امالي شيخ مفيد (رحمه الله) ، ص185


183


آمَنُوا أَشَّدُ حُبَّاً لله}؛ "آنان كه ايمان دارند، خدا را بيشتر دوست مي‌دارند." (بقره:165).(1)

آثار يگانه: جلوه‌هايي از زيبايي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله)

امّا، چرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زيباست؟ پاسخ اين سئوال در ابعاد گوناگون بسيار ساده و روشن است، از جمله آن كه:

به دليل زيبايي‌ها (يا ويژگي‌ها يا صفات زيبايي) كه قرآن مجيد و به عبارت بهتر خداوند براي او برمي‌شمارد.

به دليل اَعمال و رفتار زيبايي كه از او صادر شده است،

به دليل وجود صفات انساني و زيبايي (كه علاوه بر صفات الهي) در او وجود دارد و مورد تأييد همة افراد و حتّي دشمنان او بوده‌اند،

به جهت سخنان زيبايي كه از او به يادگار مانده است،

به دليل فقدان هر گونه زشتي و كاستي در طول حيات و رفتار و گفتار او،

و در رأس همه به اين دليل كه: او مرتبط‌ترين انسان با زيبايي مطلق (خداوند تبارك و تعالي) است. به نقل از نبيّ گرامي (صلّي الله عليه وآله) "در حديث مشهور است: مرا با خدا حالتي است كه هيچ فرشتة مقرّب و [هيچ] پيغمبر مرسل گنجايش آن را ندارند."(2)

براي تبيينِ جامعِ زيباييِ رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه از منابع متنوّعِ مرتبط با موضوعات مذكور به دست مي‌آيند، مراتب و مصاديق گوناگوني قابل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . علامه طباطبايي (رحمه الله) ، تفسير الميزان، ج2، ص302

2 . امام خميني (قدس سرّه) ، اسرارالصّلاة (پرواز در ملكوت)، ج1، ص101


184


شناسايي هستند كه طبيعتاً مي‌توان روشها و عناوين متفاوتي را براي تقسيم‌بندي آنها برگزيد؛ از قبيل: زيبايي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در كلام الهي، زيبايي‌هاي عيني پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، زيبايي‌هاي عملي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ، زيبايي‌هاي ظاهري، زيبايي‌هاي كلامي، زيبايي‌هاي آثاري، زيبايي‌هاي يادگارها، زيبايي‌هاي مورد توجّه او و .... در اينجا سعي بر آن خواهد بود تا همة اين مراتب و عناوين، تحت سه عنوان اصليِ "زيبايي محسوس"، "زيبايي معقول" و "زيبايي الهي" كه جامع همة انواع زيبايي‌ها بوده، و در عينِ دربرداشتنِ مراتب رايج زيبايي در ميان متفكّرين، شامل اصلي‌ترين مرتبة مشهور زيبايي نزد متألّهين؛ يعني زيبايي معنوي به معناي وجه الهيِ زيبايي نيز مي‌باشد، طبقه‌بندي شوند. فراموش نكنيم كه در تفكّر ديني (و به ويژه مطابق تعاليم الهي اسلام) تفكيك كامل موضوعات، به خصوص از نظر مادّي و معنوي و بالاخصّ در مورد شخص پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله) غيرممكن است. امّا در عين حال اين تقسيم‌بندي به منظور تسهيل ادامة بحث انجام شده است.

در توضيح صفاتي از حضرت ختمي مرتبت (صلّي الله عليه وآله) كه به نحوي تحت يكي از عناوين فوق قرار مي‌گيرند، بدون پرداختن به جزئيّات و توضيح مطالب ـ كه هر كدام تأليفاتي مستقل را طلب مي‌كنندـ به ذكر شواهدي از كتاب الهي، سخن معصوم (عليه السلام) يا مستندات تاريخي بسنده مي‌شود. بي‌مناسبت نيست كه در ابتدا به اين موضوع بنيادين اشاره شود كه: پيامبر عظيم‌الشّأن اسلام (صلّي الله عليه وآله) از آنچنان زيبايي و جمال برخوردار است كه خداوندي كه خود "جمال مطلق" است، به همراه فرشتگانش بر او درود و سلام مي‌فرستند، و از مؤمنين نيز مي‌خواهند كه بر او [و خاندانش] درود


185


و سلام بفرستند،(1) و در حقيقت، آنان را به عنوان اسوه و الگو و آرمان خويش و مصداق بارز زيباييِ هستي برگزينند.

زيبايي صوري، ظاهري و مادّي حضرت ختمي‌مرتبت (صلّي الله عليه وآله)

زيبايي صوري و به ويژه وجه بصري آن، از اصلي‌ترين مراتب زيبايي در قلمرو حس و در بسياري موارد، مظهر زيبايي معقول و معنوي است كه بسياري مكاتب فكري و پيروان آنها بر اين مرتبه از زيبايي متمركز هستند. گاهي، فقط آن را "زيبايي" مي‌دانند و براي آن ويژگي‌هايي را برمي‌شمارند. طبيعي است كه بعضي از معيارهاي اين مرتبه از زيبايي (به دليل عام بودن و مصداق داشتنشان در مورد همة افراد) در مورد كالبد انسانها، به عنوان ملاك و معيار زيبايي كاربرد ندارند، امّا در عين حال، بسياري موضوعات را مي‌توان به عنوان زيبايي ظاهري انسان ذكر كرد، كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود. با اين توضيحِ واضح كه زيبايي‌هاي ظاهري، اگر با مفاهيم معنوي و صبغه‌اي روحاني همراه بشوند، ارزشي دوچندان خواهند يافت.

صورت زيباي ظاهر، هيچ نيست *** اي برادر، سيرتِ زيبا بيار

نام؛ به عنوان ساده‌ترين و اوّلين عامل هويّتي براي همة انسانها ايفاي نقش مي‌كند، كه طبيعتاً زيبايي آن نيز براي انسان اهميت دارد. زيبايي نام به ويژه از نظر معنا و تلفّظ و سابقه (و كساني كه قبلاً يا هم‌زمان به آن نام، ناميده شده‌اند) و تعيين گروه و مذهب و ملّيّت خاص، داراي ارزش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احزاب: 56


186


و اهميت است. اين وجه از زيبايي در مورد حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) به نحو بارزي صادق است. نه تنها نام او، كه حتّي نام‌هاي پدران وي و از جمله نام پدر ارجمندش (عبدالله) اسامي وزين و زيبا و داراي معانيِ عالي، مطلوب و مورد پسند همگان بوده‌اند. معروف‌ترين نام او محمّد است1 كه در لغت به معناي "ستوده، به غايت ستوده و آن كه خصال پسنديدة وي بسيار است" آمده است.(2) اين نام از اسامي نادر در دوران قبل از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) بوده است؛ به گونه‌اي كه قبل از ايشان، در ظاهر، تنها 16 محمّد در تاريخ حجاز ثبت شده بود،(3) در حالي كه امروزه به بيشترين نام در عالَم تبديل گرديده است.(4) نام ديگر او كه هم‌ريشه با محمّد است، احمد مي‌باشد5 كه به معناي "احسن، به غايت ستوده و ستوده‌تر" است.(6) محمود نيز نام ديگري براي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است كه "لغت مفعولي از حمد و به معناي ستوده و ستايش ‌شده" است.(7)

زمان تولّد: پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در سال عام‌الفيل متولد شد كه يكي از زيباترين زمان‌ها در تاريخ مكّة مكرّمه و كعبة شريف و براي همة موحّدان بوده است. فراموش نكنيم كه "زمان" يكي از مهمترين موضوعات در هستي است، كه بسياري ويژگيها و صفات، مثل زيبايي و معنويت و ارزش و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل‌عمران: 144

2 . لغت‌نامه دهخدا.

3 . سبحاني، فروغ ابديّت، صص127ـ126

4 . و اين وعدة خداوند تبارك و تعالي است كه نام او را در جهان بلند گرداند (انشراح:4).

5 . صفّ: 6

6 . لغت‌نامه دهخدا.

7 . همان.


187


معاني نمادين در مورد آن صدق مي‌كنند. نمونة بارز آن تعبير "ايّام‌الله" است كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است.(1)

مَوْلِد؛ مكان تولّد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) (مكّة مكرّمه) بوده كه به دليل وجود خانة كعبه، تقدّس و شرافت و بركت يافته و از زيبايي و معنويت برخوردار است. اين شهر و اين خانه، نه تنها براي مسلمانان و پيروان اديان ابراهيمي، كه براي تمامي جوامع، از قديم‌الأيّام داراي جايگاهي رفيع بوده و به عنوان مكاني مقدّس شناخته مي‌شده است.(2) در اينجا شايد اين اشكال مطرح شود كه كسان ديگري (از جمله كفّار و مشركين) نيز در مكّة مكرّمه متولّد شدند. در پاسخ مي‌توان گفت كه اين وجه، تنها وجه زيبايي مربوط به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نبوده و در كنار دهها و و صدها و همة زيبايي‌هاي او، براي آن حضرت ذكر مي‌شود. ديگر اين كه، ارتباط پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و خانوادة او با مكّه و كعبه، ارتباطي اصيل و معنوي و الهي بوده است، كه از زمان تجديد بناي كعبه و تأسيس مكّه از سوي اجداد بزرگوار پيامبر (صلّي الله عليه وآله) (حضرات ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) ) اين ارتباط وجود داشته است. علاوه بر آن، در عين حال كه ديگران از بركت حضور در مكّه و مجاورت با كعبه بهره‌اي نبردند، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) رابطه‌اي الهي و انساني با آن اماكن شريف برقرار نمود و آنان را به همراه اهل شهر از كفر و شرك نجات داد. او منزل‌كننده در سرزمين مقدّس است.(3) و امّا در اين كه چرا قرآن كريم از ديگران كه در آن سرزمين زندگي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . {وَذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ الله} (ابراهيم: 5)

2 . ر.ك: علامه طباطبايي (رحمه الله) ، تفسير الميزان، ج6، ص269

3 . بلد: 2


188


مي‌كردند ياد نمي‌كند و فقط او را نام مي‌برد، نكتة ظريفي نهفته است. (و شايد) آن نكته اين باشد كه اين رابطه، رابطه‌اي متقابل است، كه حضور حضرتش در مكّه و مجاورت كعبه بر ارزش و مقام و تقدّس و شرافت آنها نيز مي‌افزايد.

رخدادهاي زمان تولّد؛ همزمان با تولّد پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ، وقايع مهمّي در جهان به وقوع پيوست؛ "ديوها رانده شدند و ستارگان فرو ريختند. ايوان كسري بلرزيد و سيزده كنگرة آن فروريخت و آتشكدة فارس خاموش گشت. با آن كه از هزار سال قبل خاموش نگشته بود."(1) و بسياري وقايع ديگر كه در كتب تاريخ مسطور است و جملگي از زيباييِ آن لحظة روحاني و الهي خبر داده‌اند.

سيما؛ كتب تاريخي و روايي از توصيفاتي در مورد زيبايي و ظاهر پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ، آكنده است و در آن‌ها، در بارة ويژگيهاي صورت و چشم و مو و دندان و پوست و رنگ و بيني و دهان مبارك آن حضرت توضيح داده و او را از نظر ظاهري نيز يكي از زيباترين و جذّاب‌ترين انسانها شمرده‌اند. علاوه بر همة اينها، حضرت محمّد (صلّي الله عليه وآله) نه تنها در دوران نبوّت كه حتّي قبل از بعثت نيز مكارم اخلاق بسياري را رعايت مي‌كرد كه از جملة آنها ويژگيهاي ظاهري بود. به طور نمونه: به هنگام تعمير كعبه، مردمان "جامه‌هاي خود را نهادند و برهنه كار مي‌كردند، مگر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه از كندن جامه‌اش امتناع كرد و از فرياد‌كننده‌اي شنيد كه فرياد مي‌زد: جامه‌ات را مكن."(2) اين جزو فطرت وسرشت آدمي است كه‌عرياني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ يعقوبي، ج1، ص359

2 . همان، ص374


189


و برهنگي را زشت مي‌شمارد و به عكس، پوشيدگي را نشانة وقار و جلوة زيبايي مي‌داند. نمونة بارز آن داستان آدم و حوّا (عليهما السلام) است كه با خوردن ميوة ممنوع برهنه شدند و البتّه خود، از اين واقعه شرمنده گرديدند.(1)

خوشبويي؛ پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) "خود را چنان خوشبو مي‌كرد، پيش از آن كه خودش ديده شود، به بوي خوشي كه داشت، آمدنش از دور آشكار مي‌شد."(2)

بركات مادّي و ظاهري؛ در مورد بركات ناشي از حضور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در موقعيّت‌هاي مكاني يا زماني مختلف، موارد بسياري در كتب تاريخ مسطور است كه در اين مجال، تنها به ذكر يكي از آنها بسنده مي‌گردد:

از حليمة سعديّه، مادر رضاعي آن حضرت نقل است: "به محض اين كه او را در آغوش گرفتم، پستان‌هايم چنان پرشير شد كه او آشاميد و سير گرديد و برادر رضاعي او هم خورد و سير شد. شوهرم برخاست، شير بز را بدوشد، پستان‌هاي او را پرشير يافت و آن را دوشيد و چندان شير داده بود كه او و مرا سير كرد و شبي را در كمال آسايش گذرانيدم. شوهرم گفت: حليمه! مي‌بينم كه نوزاد فرخنده‌اي را برگزيده‌اي، مگر متوجّه نشدي كه آثار خير و بركت او چگونه ظاهر شده است."(3)

اين موارد، غير از معجزات او هستند كه از جانب حضرت احديّت و به جهت تأييد و اثبات الهي و حقيقي بودن رسالتش بر مردم ظاهر مي‌شد، كه پرداختن به آنها كه خود جلوه‌هاي زيبايي از ارتباط زيباي او

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اعراف: 22

2 . تاريخ يعقوبي، ج1، ص458

3 . ابوبكر احمدبن حسين بيهقي، دلائل‌النّبوّه، ص102. همچنين ر.ك: موسوي گرمارودي، داستان پيامبران (ج2: حضرت محمّد (صلّي الله عليه وآله) ).


190


با زيبايي مطلق هستند، بحث مستقل و مفصّلي را طلب مي‌كند.

توجّه به عالَم و اجزاي آن؛ پيامبر عظيم‌الشّأن اسلام (صلّي الله عليه وآله) نه تنها براي انسانها و طبيعت و آيات الهي ارزش و حقوقي قائل بود كه حتّي به مصنوعات انساني به ديدة ديگري مي‌نگريست كه با نگرش انسان‌هاي عادي متفاوت بود؛ از جمله آن كه براي هر چه داشت، نامي مي‌نهاد كه ذكر بسياري از آنها در تاريخ يعقوبي و ساير تواريخ آمده است.(1) علاوه بر آن، برخورد آن حضرت با "ستون حنّانه" كه ذكر آن در فصل قبل گذشت، نمونة ديگري است از رابطة آن حضرت با اجزاي‌ عالَم.

پاكي؛ طهارت و پاكي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از منظرها و در قلمروهاي متفاوت و متنوّعي قابل ذكر هستند كه يكي از بارزترين آنها پاكي ظاهري است كه رفتار و شيوة زيست پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مشحون از آنها بوده است. اين تأكيد و توجّه تا جايي است كه مي‌فرمايد: "اَلنِّظافَةُ مِنَ الايمان"؛ "پاكيزگي از ايمان است."(2) و در جايي ديگر پاكي را "حقّ خدا" بر بنده‌اش مي‌شناساند.(3) و باز: در يكي از سخنان پرمغز خويش پاكي و بخشش را به همراه زيبايي، صفت خداوند مي‌داند كه خداوند آنها را دوست دارد: "إنَّ اللهَ تَعالي جَميلٌ يُحِبُّ الْجَمالَ سَخيٌّ يُحِبُّ السَّخاءَ نَظيفٌ يُحِبُّ النَّظافَة"؛ "خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. بخشنده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر.ك: تاريخ يعقوبي، ج1، ص457. براي مطالعه در برخي نظرات و رفتارها و توصيه‌هاي آن بزرگوار، كه بيش از هزار سال قبل، در توجّه به طبيعت و محيط زيست و احترام به آنها ارائه شده و بسيار پيشرفته‌تر، متعالي‌تر و فراتر از حفاظتي است كه امروزه در عالَم مطرح است، ر.ك: مجموعه مقالات اولين همايش اسلام و محيط زيست، و نقي‌زاده، جايگاه طبيعت و محيط زيست در فرهنگ و شهرهاي ايراني.

2 . نهج‌الفصاحه، ص790، ح3161

3 . همان، ص448، ح1398


191


است و بخشش را دوست دارد. پاكيزه است و پاكيزگي را دوست دارد."(1) مورد ديگر، كلام الهي است كه صراحتاً ارادة الهي را براي پاك ماندن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيتش (عليهم السلام) بيان مي‌دارد،(2) كه اين مورد دوّم مشتمل بر همة مصاديق پاكي و به ويژه طهارت روح است.

ميانه‌روي و سادگي؛ براي زيبايي، از سوي متفكّرين مختلف بارزه‌هاي متنوّعي از قبيل تعادل و تناسب و سادگي ذكر مي‌شود كه جلوه‌هاي بارز همة اين صفات در سراسر زندگي حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) وجود داشته و مصاديق فراواني از آنها در بسياري مراجع تاريخي نقل شده است. قابل ذكر است كه در مورد هيچ شخصيّتي همانند رسول‌الله (صلّي الله عليه وآله) ، جزئيّات دقيق زندگي‌اش وجود ندارد.(3) سادگي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در همة زمينه‌هاي زندگي؛ اعم از رابطه با خويشان و صحابه و مردم عادي، انتخاب وسايل زندگي، مشي و رفتار، سخن گفتن و همة اعمال و آثار زبانزد خاصّ و عام بود و جلوة زيبايي از حيات انساني و اسلامي را به نمايش مي‌گذاشت. پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) ، در عين حال و در حالي كه بزرگترين و زيباترين هديه را، كه همان "راه هدايت" باشد، براي بشريّت و پيروان خويش به ارمغان آورده، به دستور خداوند متعال به مردم اعلام مي‌دارد كه از آنان هيچ اجر و مزدي نمي‌خواهد.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج‌الفصاحه، ص293، ح690. همچنين ر.ك: نهج‌الفصاحه، ص226 (ح377)، ص276 (ح612)، ص296 (ح703)، ص367 (ح1055)، ص380 (ح1131)، ص391 (ح1182)، ص460 (ح1456) و ص584 (ح2031).

2 . سورة مباركة احزاب، آية شريفة 30

3 . ر.ك: شهيد مطهّري، سيرة نبوي.

4 . ص: 86


192


زيبايي‌هاي معقول در وجود حضرت محمّد (صلّي الله عليه وآله)

يكي از مراتب و درجات زيبايي، كه در مرتبه‌اي بالاتر از زيبايي ظاهري قرار دارد، زيبايي معقول است كه عمدتاً صفات و ارزشهاي انساني را شامل مي‌شود. اين وجه از زيبايي؛ مشتمل بر صفاتي است كه همة انسانها با هر مشرب فكري (اگر چه ممكن است تفاسير متفاوتي از آنها داشته باشند) آنها را زيبا مي‌دانند. مرجع تشخيص و ادراك اين زيبايي، فراتر از حواسّ ظاهري است و آنچه اين مرتبه از زيبايي را ادراك مي‌كند تعقّل است؛ به عبارتي، ادراك عقلي وسيلة دريافت زيبايي معقول است. برخي از جنبه‌هاي زيبايي معقولِ پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) عبارت‌اند از:

منبع شناخت: پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) در ميان مسلمانان، از چنان جايگاه والا و ارزشمندي برخوردار است كه از سوي متفكّران مسلمان، به عنوان يكي از مهمترين منابع شناخت (اصول اساسي حيات و زندگي انسان و جهان‌بيني توحيدي و هدايت و زيبايي) مطرح و معرّفي شده است.(1) اين جايگاه و موقعيّت، در واقع، به اين نكته اشاره دارد كه او ميزان و الگو و معيار تشخيص نيك از بد و صحيح از ناصحيح است و اين چيزي جز تبعيّت از كلام الهي نيست كه او را اسوه و شاهد و گواه امّت معرّفي مي‌نمايد.(2) از نظر امام علي‌ابن‌ابي‌طالب (عليه السلام) ، پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) : "گشايندة درهاي فروبسته و آشكاركنندة حق به نيروي حقّ و برهان" است.(3) همين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر.ك: شهيد مطهّري، سيرة نبوي.

2 . احزاب:21؛ بقره:144؛ احزاب:45؛ فتح:8 و بروج:3

3 . نهج‌البلاغه، خ71، ص141


193


ويژگي، خود بنياد همة زيبايي‌هاي معقولي است كه بر انسانها آشكار مي‌شود و به طور طبيعي، از بارزترين جلوه‌هاي زيبايي در وجود پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) است. براي نمونه و توضيح اين كه: آن جناب به عنوان منبع شناخت در همة ادوار ايفاي نقش مي‌كند. مي‌توان گفت: سخنان پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و همچنين رفتار و سيرة ايشان، داراي بطون، اسرار، رموز و مراتبي از عمق و معنا هستند كه هر چه زمان مي‌گذرد، معنا و عمق آنها براي متفكّران و مخاطبانِ سخنان و رفتار آن حضرت روشن‌تر مي‌شود.(1) و اين ويژگيِ همة آثار معنوي و زيبا و هنرهاي اصيل و حقيقي است كه داراي مراتبي هستند كه هر كس به فراخور و به تناسب ظرفيّت خويش از آنها بهره‌مند مي‌شود.

اخلاق نيكو: خُلق نيكو و مهرباني پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ، كه مورد تأكيد قرآن كريم قرار گرفته،(2) به همراه دوري او از تندخويي و سنگ‌دلي، از بركت لطف و مرحمت الهي است.(3) خداوند تبارك و تعالي، با صراحت، پيامبر عزيزش را داراي خُلق عظيم (و اخلاق نيكو) معرّفي مي‌كند.(4) اين ويژگي به عنوان يكي از اصلي‌ترين جاذبه‌هاي نبيّ مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) ايفاي نقش مي‌كند و همة آنهايي كه طالب زيبايي بوده‌اند و هستند، از طريق اين صفت جذب او شده، و اگر غير از اين بود به تعبير قرآن كريم از گِرد او پراكنده مي‌شدند.(5) علاوه بر آن، آية‌ شريفة 128

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر.ك: شهيد مطهّري، سيرة نبوي.

2 . آل‌عمران: 159

3 . براي مطالعه در رحمت و فضل خداوند بر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، ر.ك: نساء:113

4 . قلم: 4

5 . آل‌عمران: 159


194


سورة توبه، به مهرباني و رأفت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نسبت به مؤمنان اشاره مي‌كند. در همين آية شريفه، به حريص بودن او بر (نجات) مسلمانان تأكيد مي‌نمايد. اين رحمت نه تنها شامل حال مسلمانان بوده، كه در مورد كفّار نيز مصداق دارد و آن حضرت نگران و غمگينِ گمراهي و هدايت نيافتن آنان بوده‌اند تا جايي كه خداوند به پيامبر تذكّر مي‌دهد كه خويش را غمناك نسازد.(1)

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در كنار همة ويژگيهاي زيباي اخلاقي‌اش، به عنوان رسول الله، بر كفّار و دشمنان خدا سختگير و بر ياران و مسلمانان رحيم و مهربان و به تعبير قرآن كريم مصداق بارز {أَشِدَّاءُ عَلَي ‌‌الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ}(2) بودند.

هدايتگري و ميانه‌روي: امام‌الموحّدين (عليه السلام) در كلامي، اين دو ويژگي را همراه دانسته و آنها را زمينه‌ساز رستگاري مردم مي‌شمرد كه رستگاري نيز به نوبة خود (به ويژه در تفكّر اسلامي، كه به معني قرب الهي و در جوار رحمت الهي بودن است) جلوه‌اي از زيبايي است؛ "او را به هنگامي فرستاد كه نشانه‌هاي رستگاري از ميان رفته و راه‌هاي دين پوشيده بود. پس حقّ را هويدا ساخت و مردم را اندرز داد و به راه راست راه نمود و به ميانه‌روي فرمان داد."(3)

ايشان در جاي ديگر نيز مي‌فرمايد: "او را به رسالت برانگيخت، با نورِ روشنايي‌بخش و برهان آشكار و راه هويدا و كتاب راهنماينده."(4) علاوه بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل‌عمران: 176؛ لقمان:23 و نمل:70

2 . فتح: 29

3 . نهج‌البلاغه، خ186، ص453

4 . همان، خ160، ص375


195


آن، اين امام همام (عليه السلام) در جاي ديگري، در توصيف حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) مي‌فرمايد: "اوست پيشواي پرهيزكاران و چشم بيناي هدايت‌يافتگان. اوست چراغ پرفروغ و شهاب درخشان و آتش‌زنة فروزان. سيرتش ميانه‌روي است، آيينش راهنماينده، كلامش جداكنندة حق از باطل و داوري‌اش قرين عدالت."(1)

راستگويي و امانت‌داري: راستگويي، صداقت و راستي نيز از مراتب بالا و والاي زيبايي معقول است كه پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) به تصديق دوست و دشمن، به آن متّصف بوده است. اين ويژگيِ زيبا كه از سوي خدايش نيز در مورد او ذكر شده است،(2) از اوان حيات مباركش در زندگي ايشان جلوه‌گر بود و به حدّي بارز و واضح بود كه مردم حجاز او را "محمّد امين" مي‌ناميدند. توجّه و عنايت به همان معناي لغوي و ظاهري براي صفت "امين"، خود به تنهايي از جايگاه رفيعي در زيبايي حكايت دارد، امّا در عين حال، مي‌توان گفت كه محمّد (صلّي الله عليه وآله) امانت‌دار امانت خداوند و امين وحي الهي و امينِ همان امانتي است كه آسمانها و زمين آن را نپذيرفتند و آدم (عليه السلام) آن را پذيرفت و آنگاه فرزند گرامي‌اش محمّد (صلّي الله عليه وآله) آن را به نحوي بديع و زيبا و جامع، به درستي به دوش كشيد و به سرمنزل مقصود رسانيد.

شجاعت: همه مي‌دانند كه شجاعت به عنوان فضيلت و حدّ تعادل قوّة غضبيّه (بين تهوّر و جُبن) است.(3) امام‌الموحّدين (عليه السلام) مي‌فرمايد: "هرگاه جنگ شدّت مي‌يافت، ما به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پناه مي‌برديم. هيچ‌كس از ما به دشمن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج‌البلاغه، خ93، صص211ـ209

2 . احزاب: 22

3 . ر.ك: علامه طباطبايي (رحمه الله) ، تفسير الميزان، ج2


196


نزديكتر از او نبود."(1)

زمينه‌سازي زيبايي: بسياري از مواعد يا اتّفاقات در زندگي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و از جمله ولادت و سپس بعثت وي، زمينه‌ساز ظهور زيبايي و نابودي زشتي در عالم بودند؛ از جمله: "چون آن حضرت مبعوث شد، ديوها به تيرهاي شهاب آسماني رانده شدند و از آن كه پنهاني گوش فرادارند، ممنوع گشتند. پس ابليس گفت: اين نيست مگر از آن رو كه پيشامدي شده و پيمبري مبعوث گشته است."(2)

شرح صدر: گشادگي سينه يا فزوني توان و تحمّل، صفتي است كه به همراه سكينة قلب و آرامش، از صفات زيباي انساني و الهي به شمار مي‌رود. حضرت موسي (عليه السلام) آن را به همراه شيوايي و بيان رسا از حضرت احديّت مسألت مي‌كند،(3) اما پيامبر ما (صلّي الله عليه وآله) نزد خدايش از چنان قربي برخوردار است كه قبل از دعا و پيش از خواستن، خدايش او را شرح صدر مي‌بخشد و به زينت شرح صدر آراسته مي‌گرداند. {أَلَـَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}؛ "آيا ما تو را شرح صدر عطا نكرديم؟"(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقل از سبحاني، فروغ ابديّت، ج1، ص414

2 . تاريخ يعقوبي، ج1، صص379ـ378

3 . {قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري}؛ "موسي به خدا عرضه داشت: پروردگارا! پس شرح صدرم عطا فرما." (طه:25).

4 . انشراح: 1


| شناسه مطلب: 76815