بخش 2

3. توبة واقعی 4. وصیت 5. سخاوت 6. رهایی از هر قید و بند 7. خوشرفتاری با همراهان 8. شیوة برخورد با زائران مختلف 9. جدّی بودن برای رفتن به سفر 10. یاری به افراد کم‌توان 11. گرامی داشتن دیگران و اکرام به آنان 12. نصیحت و خیرخواهی نسبت به همسفران 13. پرهیز از عبوسی و ترشرویی 14. انتقادپذیری


25


3. توبة واقعي

زائر چون مي‌خواهد وارد حريم امن حق شود، بايد پيش از سفر، خود را براي حضور در محضر خداوند آماده كند؛ آمادگي براي حضور به اين است كه اگر باطني آلوده به حسد، حرص، طمع، ريا،‌ كبر، عجب، نفاق، كينه، بغض و خشم دارد، همة آنها را با توجه به حق و اوضاع عجيب قيامت از صفحة باطن پاك كند، و اگر


26


به اعمالي زشت و ناروا چون: ظلم، ستمكاري، غيبت، تهمت، حرام‌خواري، فحش و ناسزا، دروغ، بريدن نان مردم، چشم و همچشمي و ... آلوده است،‌ همه را ترك كند،‌ و عزم جدّي و راستين داشته باشد كه در آينده به اين آلودگي‌ها بازنگردد؛ ‌چرا كه توبة واقعي، جز پاك‌سازي باطن، ترك اعمال ناروا، پشيماني از گذشته و عذرخواهي از خدا نيست.

شستشويي كن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده

تائب حقيقي و بازگشت كننده به حق بايد علاوه بر اداي حقوق شرعي و الهي، حقّ‌الناس را نيز ادا نمايد.

ناراضيان از خود را، به خصوص اگر پدر و مادر، زن و فرزند و اقوامش باشند،‌ از خود راضي كند كه اين هم، رشته‌اي از توبه و رجوع به حضرت حق است؛ زيرا حضرت حق به انسان فرمان داده كه به پدر و مادر و زن و فرزند و خويشان و اقوام، احسان و نيكي كند و يقيناً بدرفتاري با آنان، سرپيچي از فرمان خدا و معصيت است و توبه از اين معصيت، كرنش در برابر خداست.

دربارة آثار «توبة حقيقي» از امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است:

«إذا تَابَ العَبْدُ تَوبةً نَصُوحاً أحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ فَقُلْتُ وَكَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْه؟ قالَ:


27


يُنسي مَلَكَيه مَا كَتَبَا عَلَيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَيُوحِي إلي جَوارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَيُوحي إلي بِقاعِ الأَرضِ اكتُمي مَا كان يَعْمَلُ عَلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلقيَ اللهَ حينَ يَلْقاهُ وَلَيسَ شَيءٌ يَشهَدُ عَلَيْهِ بِشَيءٍ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ (1)

«هنگامي كه بنده‌اي از گناهانش توبه كند ـ [توبه‌اي كه همة گذشته‌اش را جبران نمايد و آينده‌اي پاك براي او تدارك كند، توبه‌اي كه پس از آن به گناه برنگردد و ريشة درخت ناپاك گناه را در وجودش بخشكاند] ـ با چنين توبه‌اي محبوب خدا مي‌شود، و پروردگار در دنيا و آخرت نسبت به گناهانش پرده پوشي مي‌كند».

معاوية بن وهب كه راوي روايت است، مي‌گويد:

به حضرت صادق گفتم: اين پرده پوشي چگونه است؟ حضرت فرمود: همة گناهان بنده را كه دو فرشتة موكل بر او در حافظة خود ثبت كرده‌اند، از يادشان مي‌برد و از صفحة ذهنشان محو مي‌كند و به اعضا و جوارح توبه كننده، وحي مي‌رسد كه گناهانش را از او پنهان كنند، و به قطعه‌هاي زميني كه در آن گناه كرده، وحي مي‌شود كه آنچه گناه بر روي زمين مرتكب شده بر او بپوشانند؛ پس خدا را در حالي ملاقات مي‌كند كه شاهدي بر گناهانش وجود ندارد».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش كافي، ج 2، ص 495، حديث 2951.


28


امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَزَادَهُ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا»؛ (1)

«بي‌ترديد خدا به توبة بنده‌اش خوشحال‌تر است از مردي كه مركب و زادش را در شب تاريك گم كرده و آن را يافته است؛ خدا از توبة بنده‌اش مسرورتر است از مردي كه گم كرده‌اش را مي‌يابد».

با چنين توبه‌اي كه قرآن و روايات برآن تأكيد دارند، ظاهر و باطن انسان غرق طهارت و پاكي مي‌شود و سبكبار و سبكبال، زمينة حضور در محضر حق برايش فراهم مي‌آيد و زائري مي‌شود كه حجّ ابراهيمي از افق وجودش طلوع مي‌كند.

4. وصيت

نوشتن وصيتنامه، از مؤكدات اسلام است و از آنجا كه زائر از وطنش تا كعبه، راه طولاني و دوري را طي مي‌كند و به منطقه‌اي مي‌رود كه ميليون‌ها نفر در آن اجتماع مي‌كنند و احتمال دارد حادثة غيرمترقبه‌اي روي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش كافي، ج2، ص497.


29


دهد، لازم است نسبت به اموال و امورش با مشورت دانايان و آگاهان به مسائل اسلامي، وصيت روشني بنويسد و براي خود، وصيّ قابل و لايقي تعيين كند و از چند نفر افراد مورد وثوق بر وصيتنامه‌اش به عنوان شاهد و ناظر امضا بگيرد. و وصيت خود را به گونه‌اي تنظيم كند كه براي وصي و ورثه‌اش سختي و مشكلي پيش نيايد و بتوانند با آرامش و اطمينان و خيال راحت به اجراي وصيت اقدام كرده، با رهايي ميّت از قيود و تكاليفش، برزخ و قيامت آرامي برايش تدارك ببينند.

در وصيتنامه قيد كند كه ثلث مالش را كه حقّ اوست، براي رضاي خدا در اموري چون: تبليغ دين، قرض‌الحسنه، حلّ مشكل خويشان، چاپ كتاب‌هاي مذهبي، تأسيس وتجهيز مدارس، درمانگاه‌ها، بيمارستان‌ها، وساير امور خير هزينه كنند، و چه بهتر و به رضاي حق نزديك‌تر كه خود را پيش از سفر، وصيّ خود كند و ثلث مالش را در اموري كه ذكر شد، هزينه نمايد و سپس به سوي كعبه و مواقف كريمه و مشاهد مشرّفه حركت نمايد.

5. سخاوت

چنان كه از روايات و معارف اسلام استفاده مي‌شود، زائر در اين سفر روحاني و ملكوتي تا جايي كه برايش ميسّر است، بايد پول لازم همراه خود بردارد تا سفرش را


30


به رفاه، خوشي، سلامت و گشايش بگذراند، و اگر همسفران يا ديگر زائران به مشكل مالي دچار شدند، بي‌دريغ و كريمانه از مال و ثروتش به آنان بپردازد و مشكل آنان را حل نمايد. هركجا و در همة موارد اسراف نكوهش شده، مگر در اين سفر كه به هر صورت، هزينة خود و ديگران كند، اسراف نيست.

رسول گرامي فرموده است:

«ميانه روي و اقتصاد در همه‌جا بهترين راه خرج و هزينه كردن مال است و خداوند، اسراف را دوست ندارد؛ مگر در سفر حج».(1)

نمونة بهتر و عالي‌تر در اين زمينه، كار بزرگ پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) است كه صد شتر در منا قرباني كرد كه به قيمت امروز، داراي ارزش بسياري است؛ شصت شتر را خود نحر كرد، و چهل شتر را اختصاص به داماد و پسرعمويش اميرمؤمنان (عليه السلام) داد كه او نحر كند و او هم از طرف خود و همسر گرامي‌اش فاطمة اطهر3 قرباني كرد و گوشت اين قرباني‌ها را به دست مباركش به نيازمندان داد تا درسي براي همه زائران باشد.

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در يك حج مستحبي، همسران خود را همراه برد و در آن سفر، دوازده هزار دينار خرج آن كاروان شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. آفاق كعبه، ص36.


31


ارزش هر دينار سكه طلاي ناب آن روز به قيمت امروز، پول هنگفتي مي‌شود و پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) ـ كه دقيق‌ترين انسان‌ها در هزينه كردن مال بود ـ از چنان هزينه‌اي در سفر حج دريغ نورزيد.(1)

سفرهاي پيشوايان پاك ما هم به حج، سفرهاي پرهزينه‌اي بود، كه البته قسمت عمده‌اي از هزينه سفر خرج همسفران، و پرداخت به زائراني مي‌شد كه دچار مشكل مالي مي‌شدند.

6. رهايي از هر قيد و بند

برخي از زائران در وطن براي خود سرگرمي‌ها و مشغوليت‌هايي دارند كه در طول سفر، حتي در انجام مناسك حج، قلب و باطنشان متوجه آنهاست و حجّ خود را در بي‌خبري و غفلت انجام مي‌دهند. و جمعي از زائران نيز در اين سفر، دل‌مشغولي‌هايي براي خود مي‌سازند كه از لذت معنوي اين سفر الهي و ملكوتي بي‌بهره مي‌شوند. عده‌اي از آنان با آرامش و امنيت خاطر، سفر مي‌كنند ولي با تماس‌هاي مكرري كه از مدينه و مكه با اهل و عيال و دوستان ومراكزكسب‌وتجارتشان مي‌گيرند، به‌طرف ناامني و اضطراب درون مي‌روند و از حجّ ابراهيمي باز مي‌مانند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. آفاق كعبه، ص37 و احتمالاً به خاطر مانع شدن مشركان، به آن حج موفق نشد.


32


چه خوب است كه زائر از ابتداي سفر، زمينة فراغت بال و امنيت خاطر را براي خود فراهم سازد و در اين مدت كوتاه خود از تعلقات مادي دست شسته، مناسك حج را فقط با ياد خدا و توجه به قيامت سپري كند، و از اعمال روح‌بخش حج، درس بگيرد؛ درس اخلاص، تسليم، وفاداري، قطع علايق مانع از عبادت،‌صفا و يكرنگي،‌ توجه به قيامت، جهاد با نفس، مؤدب شدن به آداب اسلامي... و پس از بازگشت از سفر، سرمشق و الگوي حسنه‌اي براي خانواده و ديگران شود.

به راستي اگر در اين سفر معنوي انسان با گذشته‌اش تفاوتي نكند، و در اعمال و اخلاقش تغييري حاصل نگردد، بهره‌اي از اين سفر معنوي نبرده و حاجي به معناي واقعي نگشته!

مناسك، قوانين، عبادات و واقعيات اين سفر، امتحاني از جانب خدا براي بندگان است،‌ تا در فضاي اين امتحان و تحمل مشقت‌هاي اين عرصه و انجام صحيح مناسك، از زشتي‌ها پاك شوند و به ارزش‌ها و فضايل آراسته گردند.

امير‌مؤمنان (عليه السلام) در رابطه با شهر مكه ـ كه در دل كوه‌هاي سخت و ريگزارها و خاك و رمل قرار گرفته و كعبه كه با سنگ‌هاي خارا و معمولي ساخته شده، و مشعر و عرفات و منا كه در پستي ها و بلندي‌ها و فاقد طراوت


33


و خرّمي و خالي از باغ و بستان و گلزار قرار

گرفته ـ‌ ‌مي‌فرمايد:

« وَلَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَيَتَعَبَّدُهُمْ بِأَلْوَانِ الْمَجَاهِدِ وَيَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَإِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَلِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَي فَضْلِهِ وَأَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ»؛ (1)

«ولي خداوند بندگانش را به انواع سختي‌ها امتحان مي‌كند،‌ و با كوشش‌ها و مجاهدت‌هاي گوناگون به بندگي و عبادت وامي‌دارد، و به اموري كه ناخوشايند به نظر مي‌رسد، مي‌آزمايد، تا كبر و تكبر را [كه از اوصاف شيطان است و سبب رجم و لعن او شد] از دل‌هايشان بيرون نمايد، و فروتني و خاكساري را در جانشان بنشاند، تا با اين‌گونه آزمايش‌ها، درهاي فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و اسباب عفو و گذشتش را به آساني به آنان عنايت فرمايد».

7. خوشرفتاري با همراهان

نرمي در كلام، استخدام لغات زيبا و با معنا،‌ نگاه محبت‌آميز، مهرورزي، زدودن غم از چهرة همراه،‌ لبخند بر لب داشتن،‌همكاري در كارها، ديگري را بر خود مقدم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه، خطبه 234؛ (معروف به خطبة قاصعه).


34


داشتن،‌ الفت و انس و جوشش با همسفران، از مصاديق خوش‌رفتاري است كه به‌ويژه در سفر حج بسيار پسنديده و داراي پاداش است. چنين رفتارهايي، سبب جذب ديگران شده، ياران و دوستان را به انسان علاقه‌مند مي‌سازد؛‌ دوستان و ياراني كه ممكن است در طول سفر و هنگام بازگشت به وطن هريك كليدي براي حلّ مشكل يا مشكلات انسان شوند.

قرآن دربارة خوش‌رفتاري با ديگران، فراميني را به پيامبر عزيز اسلام داده و آن حضرت آن دستورها را تا آخر عمر نسبت به ديگران به كار بستند و همان رفتار موجب رونق اسلام و اضافه شدن نفر و نيرو به مكتب حق و عامل عشق ورزي ديگران به پيامبر مي‌شد.

(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِي الأَْمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ)؛ (1)

«پس به مهر و رحمتي از سوي خدا [كه در افق وجودت طلوع داد] با مردم نرم‌خوي و خوشرفتار شدي و اگر درشت‌خوي و سخت‌دل بودي، يقيناً از اطرافت پراكنده مي‌شدند. پس براساس همين مهر و رحمتي كه خدا در وجودت نهاده، از آنان نسبت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. آل عمران/ 159.


35


به كارها و برخوردهاي ناخوشايندشان درگذر، و براي آنان طلب آمرزش نما، و در كارها با آنان به مشورت بنشين، و چون عزم كاري كردي، برخدا توكل كن؛ زيرا خدا توكل‌كنندگان را دوست دارد».

زائر با بهره‌گيري از اين آية شريفه، بايد توجه داشته باشد كه خوشرفتاري با همراهان و همسفران، نسيمي الهي و بهره‌اي ملكوتي است و بدرفتاري و ترشرويي و سخت‌گرفتن با همراهان، نشانه‌اي از سموم دوزخ و حرارت آتش جهنم است.

زائر بايد توجه داشته باشد كه هريك از مؤمنان بر يكديگر حقوقي دارند و لازم است آن حقوق تاجايي كه امكان داشته باشد، رعايت شود.

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است:

«مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ‌أَفْضَلَ‌مِنْ أَدَاءِ‌حَقِّ الْمُؤْمِنِ»؛ (1)

«خداوند به چيزي برتر از اداي حق مؤمن عبادت نشده است».

آن حضرت به شيعيان سفارش مي‌كنند:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ تَزَاوَرُوا وَتَلَاقَوْا وَتَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَأَحْيُوهُ»؛ (2)

«براي خدا خود را از هر گناهي حفظ كنيد؛ برادر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش كافي، ج2، ص371.

2. همان، ص374.


36


نيكوكار يكديگر باشيد، براي خدا نسبت به همديگر عشق بورزيد، با يكديگر ارتباط داشته باشيد، به يكديگر مهر و محبت نماييد، به ملاقات و ديدار يكديگر برويد و دربارة مكتب ما با يكديگر سخن بگوييد و آن را [در ميان جامعه« زنده و پا برجا كنيد].

انسان هنگامي كه حقوق برادر ديني‌اش را ادا مي‌كند، مسلماً او را مسرور و خوشحال مي‌كند و طبق روايتي از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) :

«هركه مؤمني را خوشحال كند، رسول خدا را خوشحال كرده و هركه رسول خدا را خوشحال كند، خدا را خوشحال نموده است».(1)

بنابراين يقيناً محبوب‌ترين كارها نزد خداوند،‌ خوشحال كردن مؤمنان است.

8. شيوة برخورد با زائران مختلف

زائر ايراني كه پيرو مكتب اهل‌بيت و معروف به «شيعة آل‌محمّد» است،‌ به سرزميني وارد مي‌شود كه بخش عمده‌اي از زائرانش پيرو مذهب شافعي، مالكي، حنبلي، حنفي، زيدي، اسماعيلي و ... هستند.

پس شيعه بايد در اين سفر، خود را نمايندة رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و امامان معصوم (عليهم السلام) و سفيرقرآن و مكتب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش كافي، ج2، ص381.


37


اهل‌بيت (عليهم السلام) قلمداد كند.

بايد در اين سفر، با اخلاق، كردار، رفتار و عباداتش زينت اهل‌بيت و باعث خوشحالي قلب پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و حضرت زهرا و ائمه: باشد.

زائر خانة حق بايد نسبت به ديگر زائران ـ كه با او هم مسلك نيستند ـ با مهر و محبت برخورد كند، در سلام دادن به آنان پيش‌قدم شود، اگر در صف جماعت مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله) و مسجدالحرام كنار آنان قرار گرفت، از روي مهر و محبت به آنان سلام كند و با آنان مصافحه نمايد، و حتي نمازش را بدون قنوت و همراه آنان به جاي آورد و از بحث كردن با آنان ـ در صورتي كه تخصصي ندارد ـ بپرهيزد و سعي كند در اين زمينه از عالمي زبان‌دان كمك بگيرد تا مكتب اهل‌بيت (عليهم السلام) با برهان و استدلال به آنان برسد و تبليغات سوء‌ دشمنان نسبت به شيعه و پيروان اهل‌بيت (عليهم السلام) خنثي گردد.

از تندي و تلخي با ديگر زائران كه از كشورهاي مختلف آمده‌اند و پيرو يكي از مكاتب اهل‌سنت يا زيدي، اسماعيلي و... هستند بايد بپرهيزد و به عنوان برادران ديني به آنان بنگرد و به گونه‌اي رفتار كند كه آنان عاشق مكتب اهل‌بيت شوند، و بدانند و آگاه شوند كه دشمنان آنچه برضدّ شيعه و مكتب اهل‌بيت (عليهم السلام) مي‌نويسند يا مي‌گويند، دروغ است و غيرواقعي!


38


9. جدّي بودن براي رفتن به سفر

در ميان اقوام و دوستان زائر كساني هستند كه از حقايق ديني بي‌خبرند،‌ و از عبادات و بندگي و پاداش‌هاي دنيوي و اخروي آن غافلند، و پيش خود مقايسه‌هاي بي‌جا و غيرمنطقي مي‌كنند و زائر را وسوسه مي‌كنند و خنّاس‌وار، به گمراه كردن او از حق و حقيقت مي‌پردازند.

مثلاً مي‌گويند: چرا بخشي از مال و ثروتت را به كشوري ديگر مي‌بري، و جيب غير ايراني‌ها را پر مي‌كني؟ اگر دنبال ثواب هستي، پولي كه مي‌خواهي بابت سفر حج هزينه كني، به اقوام فقير و افراد مستحق و نيازمند بده، اين عمل ثوابش از حج هم بيشتر است!

به راستي سدّ راه زائر شدن، و او را به ترك واجب دعوت كردن، و وي را از خدا و بندگي حق بيرون بردن، چه گناه بزرگي است!

البته زائر اگر بيش از خرج سفر تمكّن مالي داشته باشد، طبق آيات قرآن و روايات، لازم است ابتدا به وسيلة ثروت و مالش به اقوام، سپس به ديگران كمك كند و با اين عمل بر ثواب و پاداشش بيفزايد، و اگر فقط هزينة سفر حج را دارد، بايد به حج برود و واجب الهي را ادا كند، و نسبت به نيازمندان تكليفي ندارد؛ بلكه بر اهل ثروت و مكنت واجب است كه به ياري نيازمندان بشتابند.

اسلام حتي اجازة ترك حجّ مستحبي را نيز نمي‌دهد


39


و دستور مي‌دهد كه مسلمانان در حجّ مستحبي شركت كنند و اگر توان مالي دارند، به نيازمندان هم كمك نمايند.

شخصي به امام صادق (عليه السلام) گفت: فدايت شوم!‌ من همه ساله حجّ مستحبي انجام مي‌دهم. امسال اهالي محل مي‌گويند: نيازمند و فقير زياد داريم، امسال هزينة حجّ خود را صرف فقرا و مستمندان كن. شما در اين زمينه چه مي‌فرماييد؟

حضرت فرمود: مقداري از پول حج را به آنان بده و ساكتشان كن.

آن شخص گفت: نمي‌توانم.

فرمود: از مخارج ساليانة خويش مقداري به آنان بپرداز و به حج برو.

آن شخص گفت: برايم مقدور نيست.

سپس حضرت به بازگو كردن ثواب حج براي آن شخص پرداخت.

شايد منظور امام از بيان ثواب حج، اين بوده باشد كه «گوش به حرف مردم نبايد بدهي، به حج برو».(1)

اسحاق بن عمار مي‌گويد:

مانع حج رفتن كسي شدم و پس از آن به حضور امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم و گفتم:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. آفاق كعبه، ص29؛ به نقل از من لايحضره الفقيه.


40


مردي دربارة حج رفتن خود با من مشورت كرد؛‌ درحالي كه ضعيف و ناتوان به نظر مي‌رسيد،‌من در جواب مشورتش گفتم به حج نرود!

امام (عليه السلام) فرمود: سزاواري كه به خاطر پاسخ نا به‌جايت و مانع شدن از حج مردم، يكسال بيمار شوي.

اسحاق مي‌گويد: من يكسال در بستر بيماري افتادم.(1)

و نيز آن حضرت در جايي ديگر مي‌فرمايد:

هريك از شما كه مانع از رفتن برادر ديني خود به حج شود، جريمة آن فتنه‌اي است كه در دنيا به او مي‌رسد، همراه آنچه در آخرت او ذخيره مي‌گردد.(2)

10. ياري به افراد كم‌توان

اصولاً ياري دادن و كمك به مردم از نظر آيات و روايات، كاري پسنديده و موجب پاداش و ثواب الهي است.

مدد رساني اگر به مردم ضعيف و ناتوان باشد، قطعاً ثوابش بيشتر و اجر و مزدش فراوان‌تر است. امروزه زائران به صورت گروهي و كارواني به سفر معنوي حج مي‌روند و خواه ناخواه در ميان زائران افراد مسن، پيرمرد، پيرزن، ناتوان و ضعيف وجود دارند، كه در كشيدن بار سفر، و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش من لايحضره الفقيه، ج1، ص204.

2. همان، حديث 2202.


41


ساك و چمدان خود ناتوان و در سوار و پياده‌شدن كُند و ضعيف هستند. از اين‌رو، زائران جوان‌تر و نيرومندتر بايد براي جلب رضاي حق، و افزودن ثواب حج و زيارتشان به آنان ياري دهند، و با حوصله و بردباري به كمك‌آنان بشتابند. و در سوار و پياده شدن از وسايل نقليه ـ اعم از هواپيما، اتوبوس و... ـ آنان را برخود مقدم داشته، ياري‌شان دهند و هيچ منّتي هم بر آنان نداشته باشند.

بي‌تفاوتي نسبت به ضعيفان و ناتوانان، به دور از اخلاق انساني و كرامت و بزرگواري است.

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:

جدّم حضرت زين‌العابدين (عليه السلام) مسافرت نمي‌كرد مگر با كارواني كه او را نمي‌شناختند و با آنان شرط مي‌كرد در كارهايي كه پيش مي‌آيد، براي خدمت به آنان راه را به روي حضرت بازگذارند.

زماني با كارواني به سفر رفت، درحالي كه به كاروانيان خدمت مي‌كرد و به آنان مدد مي‌رسانيد، مردي آن منبع كرامت را شناخت و به كاروانيان گفت: مي‌دانيد اين بزرگوار كيست؟ گفتند: نه. گفت: علي‌بن‌الحسين، زين‌العابدين است!!

آنان دست و پاي حضرت را بوسيدند، گفتند: اي پسر پيامبر! با اين كارت خيال داشتي ما را دچار عذاب دوزخ كني؟ چنانچه خداي ناخواسته جسارتي يا


42


زبان‌درازي يا ستمي بر شما روامي‌داشتيم، عاقبتش چه مي‌شد؟! چرا همچون خدمتكاري به ما خدمت مي‌كرديد؟

امام (عليه السلام) فرمود: من مدتي پيش با گروهي كه مرا مي‌شناختند، مسافرت كردم، آنان نسبت به من خدماتي انجام دادند، خدماتشان براي اين بود كه من وابسته به رسول خدايم؛ در حالي كه سزاوار آن خدمات نبودم!! ترسيدم شما هم مانند آنان با من رفتار كنيد. به همين سبب در حالي كه از نزديك مرا نمي‌شناختيد با شما همسفر شدم تا به شما خدمت كنم و مدد رسانم.(1)

داني كه را سزد صفت پاكي؟ آن كـو وجـود پاك نيالايد

تا خلق از او رسند به آسايش هرگز به عمر خويش نياسايد

تا ديگران گرسنه و مسكين‌اند برمال و جاه خويش نيفزايد

تـا بر برهنه جامه نپـوشـانـد از بهر خويش جامه نيفزايد

مردم اگـر بـدين صفات يابي گـر نام او فرشته نَهي شايد2

11. گرامي داشتن ديگران و اكرام به آنان

يكي از وظايف و مسؤوليت‌هاي سنگين و بسيار مهمّ مؤمن، اين است كه ديگر مؤمنان و مسلمانان را ارج نهد و به آنان احترام نمايد، وجودشان را گرامي بدارد و از اهانت به ايشان و سبك شمردنشان جداً بپرهيزد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحار الانوار، ج11، ص21.

2. شعر از پروين اعتصامي.


43


زائر حرم الهي بايد به طور ويژه به رعايت اين مسألة مهم در حقّ ديگران اهتمام ورزد و همه را، چه كوچك‌تر از خود و چه بزرگ‌تر و مسن‌تر از خويش، گرامي بدارد و در هر موقعيتي از اكرام به آنان دريغ نورزد.

زائر بايد به اين معنا توجه كند كه ديگر زائران علاوه براين كه مؤمن و مسلمان‌اند، مهمان خدا هستند، و در ضيافت الله شركت دارند و بايد از اكرام و احترام بيشتري برخوردار باشند.

زائر بايد افراد كم‌سن‌تر از خود را كم گناه‌تر بداند و مسن‌تر از خود را در عبادت و بندگي مقدم بر خويش قلمداد كند؛‌ بدين‌ترتيب احترام و اكرام به كوچك‌تر از خود و مسن‌تر از خويش را واجب اخلاقي بداند و در بزرگداشت همة آنان ذره‌اي كوتاهي ننمايد.

اكرام به مؤمن و احترام به ديگران، گاهي با يك سخن و كلام نيكو تحقق مي‌يابد؛ چنان كه از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده:

« مَنْ قَالَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ (1)

«كسي كه به برادر مؤمنش بگويد: خوش آمدي، [خداوند به تو رفاه و گشايش عنايت كند]، خداوند متعال تا قيامت براي او خوش آمد و گشايش در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الأربعه، بخش كافي، ج2، ص390، حديث 2193.


44


كارهايش ثبت مي كند».

و باز آن حضرت مي‌فرمايد:

« مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ»؛ (1)

«كسي كه برادر مسلمانش نزدش آيد و او به برادر مسلمانش احترام بگذارد، بي‌ترديد به خداي عزوجل احترام گذاشته است».

امام صادق (عليه السلام) دربارة نيكوكاري به اسحاق بن عمار فرمود:

«اي اسحاق!‌ تا جايي كه قدرت داري به دوستان من نيكي كرده، با آنان به اكرام و احترام برخورد كن؛ مؤمن اگر به مؤمن نيكي كند و او را در امورش كمك نمايد، با اين عملش به صورت ابليس لطمه مي‌زند و قلب آن دشمن مكار را از اندوه دائم پرمي‌كند».(2)

12. نصيحت و خيرخواهي نسبت به همسفران

نصيحت در لغت به معناي خيرخواهي نسبت به ديگران و موعظة حسنه براي هدايت آنان است.

اهل تحقيق و لغت شناسان در معناي نصيحت مي‌فرمايند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الأربعه، بخش كافي، ج2، ص390، حديث 2193.

2. همان، حديث2200.


45


مراد از نصيحت مؤمن به مؤمن، ارشاد و هدايت او به مصالح دين و دنياي اوست؛ و نصيحت، تعليم معالم دين به اوست؛ اگر نسبت به معالم جاهل باشد و بيدار كردن اوست، اگر در خواب غفلت به سرمي‌برد؛‌ نصيحت، دفاع از مسلمان و آبروي اوست؛‌ نصيحت، گراميداشت مؤمن در جواني و پيري اوست؛ نصيحت، ترك حسد و دغلي و فتنه نسبت به مؤمن، دفع ضرر از او و جلب منفعت به سوي اوست.

اگر طرف مقابل نصيحت‌پذير نباشد، بايد با حوصله، بردباري و مدارا با او رفتار كند تا نصيحت‌پذير شود، و اگر به امر دين و مسائل الهي تن‌درندهد، به صورت مشروع او را امر به معروف و نهي از منكر كند تا به دايرة دين بازگردد و خير دنيا و آخرتش تأمين شده، هماي سعادت و خوشبختي برسرش بنشيند و به صف مؤمنان بپيوندد.

مسألة نصيحت و خيرخواهي در اسلام از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، تا جايي كه در روايات اهل‌بيت (عليهم السلام) فصل خاصي به آن اختصاص يافته است.

از امام‌باقر (عليه السلام) روايت‌شده كه پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) فرموده:

«لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفْسِهِ»؛ (1)

« خيرخواهي و نصيحت شما نسبت به برادر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش اصول كافي، ج2، ص391.


46


مؤمن بايد به گونه‌اي باشد كه گويا براي خودتان در مقام خيرخواهي هستيد».

امام صادق (عليه السلام) در ضمن روايتي در باب خيرخواهي مي‌فرمايد:

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ»؛ (1)

«بر مؤمن واجب است كه نسبت به مؤمن خيرخواه باشد».

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ النَّصِيحَةُ لَهُ فِي الْمَشْهَدِ وَالْمَغِيبِ»؛ (2)

«بر مؤمن واجب است كه خيرخواه مؤمن در حضور و در غيابش باشد».

13. پرهيز از عبوسي و ترشرويي

زائر بايد به اين معنا توجه داشته باشد كه همسفران و مردمي كه در طول زيارت و مناسك حج با آنان برخورد مي‌كند، همه و همه وطن را به قصد عبادت ترك كرده و در دايرة دوري و فراق از اهل و عيال و آشنايان و دوستان قرار گرفته و گرد و غبار غربت و دل‌تنگي به چهره دارند؛ اگر همسفر و هم اتاقي‌اش خوش‌اخلاق نباشد، بيش از اندازه برغم غربت و درد هجران و فراقش مي‌افزايد؛ اين دور از انصاف است كه انسان سبب اندوه بيشتر يا غصة

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الكتب الاربعه، بخش اصول كافي، ج2، ص391.

2. همان.


47


فزون‌تر، يا احساس غربت شديد‌تر گردد.

گرچه خود زائر در غربت و در فضاي فراق است، ولي بايد به خاطر خدا و براي زدودن اندوه همسفران، با رويي گشاده و به كاربردن سخنان محبت‌آميز با آنان برخورد كند تا علاوه بر زدودن رنج سفر رضايت حضرت حق را نيز جلب نمايد و يقيناً برخورد با چهرة باز و خندان سبب زدوده شدن غم و غصة ديگران مي‌شود. حُسن خلق، مرام انبيا و اوليا و طريقة امامان و عاشقان خداست. در اين زمينه، روايات بسيار مهمّي از پيامبر بزرگوار اسلام (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است كه در زير، چند نمونه از نظرتان مي‌گذرد:

«حُسْنُ الْبِشْرِ يَذْهَبُ بِالسَّخِيمَة»؛ (1)

«گشاده‌رويي و خوش‌خلقي كينه را از دل مي‌زدايد و حقد و دشمني را از آيينة قلب پاك مي‌كند».

«الاقتصادُ نِصفُ ‌العيش، وَحُسنُ الخُلقِ نِصفُ ‌الدينِ»؛ (2)

«ميانه روي، نصف معاش و زندگي و خوش‌اخلاقي، نصف دينداري است».

«إنَّ حُسنُ الخُلُقِ ليذيبُ الخطيئة كَما تَذيبُ الشَّمسُ الْجَلِيد»؛ (3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص45.

2. تاريخ بغداد، ج12، ص11.

3. كنز العمال، ج3، ص3، حديث 5134.


48


«به راستي كه خوش اخلاقي گناه را آب مي‌كند، چنانچه خورشيد يخ را ذوب مي‌كند».

«ثَلَاثٌ يُصْفِينَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقَاهُ بِالْبُشْرِ إِذَا لَقِيَهُ وَيُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَيْهِ وَيَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيْه‏»؛ (1)

«سه چيز نشان‌دهندة محبت و دوستي انسان به برادر مسلمانش است، يكي اينكه هنگام ديدار او خوشرو و بشّاش باشد، و ديگر اينكه چون نزد او بنشيند، برايش جا بازكند تا بتواند راحت بنشيند، و او را با نامي كه نزدش محبوب‌تر از ديگر نام‌هاست، صدا كند.

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايد:

مردي خدمت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اي پيامبر خدا! مرا به سفارشي و وصيتي ميهمان كن. آن حضرت در ضمن سفارش‌هاي خود فرمود:

«الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِط»؛ (2)

«با برادر ديني خود، با چهرة ‌گشاده ديدار كن».

14. انتقادپذيري

زائر بايد بداند كه او و ديگر مردم و همسفران و كاروانيان، همه ممكن است اشتباه كنند و مقام مصونيت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع احاديث الشيعه، ج20، ص40.

2. همان، ص42، حديث 27284.


49


عصمت از خطا، ويژة چهارده معصوم (عليهم السلام) است.

بنابراين اگر در طول سفر، يا در انجام مناسك دچار خطا و اشتباه در رفتار يا انجام مراسم عبادي حج شد، به حكم دين، پذيراي اعتراض، نقد و انتقاد باشد؛ چرا كه «انتقاد» در صورتي كه مورد قبول واقع شود، سبب هدايت و رشد شده، رهايي از خطا و پاك شدن از آلودگي و رفع اشتباه را به دنبال دارد.

آنان كه از انتقاد روي بر مي‌گردانند، بايد بدانند كه دچار بيماري كبر و خودپسندي هستند و اين صفات اگر در كسي باشد، او را از گردونة محبت حق خارج خواهد ساخت.

(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ)؛ (1)

«خداوند، متكبران را دوست ندارد».

از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) روايت شده:

«اجتَنِبُوا التَّكَبّرُ فإنَّ العَبْدَ لايزال يَتَكَبّر حَتّي يقولَ اللهُ تعالي اُكتُبُوا عَبدي‌هذا فِي الجَبّارينَ»؛ (2)

«از تكبر و خودخواهي دوري كنيد، زيرا بنده پيوسته تكبر مي‌ورزد تا جايي كه خداي تعالي به فرشتگان مي‌گويد: نام اين بنده ام را در زمرة گردن كشان بنويسيد».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نحل/ 23.

2. كنز العمال، ج3، ص525.


50


بنابراين انسان نبايد از «پذيرش انتقاد» روي برتابد. بايد با تواضع و خاكساري، اشتباه خويش را قبول كند و به كار بندد.



| شناسه مطلب: 76849