بخش 3

4 . صفا و مروه از شعائر حج 5 . انواع حج 6 . انجام حج یا امور دیگر ( ازدواج ، فقرا و . . . ) 7 . شرایط وجوب حج و اعمال آن 8 . طواف و سعی و اهمیت عدد هفت عدد هفت در امور دینی


61


قرباني ، موي سر خود را بتراشد اما در عمره تمتع ، حج گزار به جاي سر تراشيدن ، بايد تقصير كند و جايز نيست سر بتراشد ؛ زيرا عمره تمتع ، جزء حج تمتع است و در حج تمتع حج گزار پس از احرام و انجام واجبات عرفات و مشعر ، در روز عيد قربان ، بعد از قرباني كردن در منا موي سرش را مي تراشد ، ولي در عمره مفرده كه عمره تنهاست و دنبالش حج انجام نمي شود ، عمره گزار اختيار دارد سرش را بتراشد يا تقصير كند . ( 1 ) همه اين احكام برگرفته از روايات و احاديث است ، ( 2 ) نيز مستفاد از آيه 196 سوره بقره : « و لا تحلقوا رؤوسكم حتّي يبلغ الهدي محله » اين است كه در حج تمتع بعد از اتمام عمره تمتع نبايد سر را تراشيد . ( 3 )

* پرسش : چه تفاوتي بين حج تمتّع و عمره تمتع است ؟ آيا اهل سنت نيز اين دو را انجام مي دهند ؟

* پاسخ : همه اقسام حج ، به ويژه حج تمتّع و عمره تمتّع از آيه 196 سوره بقره : « فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ » استفاده مي شود ، ولي حج تمتّع ، حجي است كه با عمره شروع مي شود و بعد از انجام عمره ، تا نهم ذي حجه از احرام بيرون مي آيند و تمامي چيزهاي كه بر حاجي حرام شده بود بر او حلال مي شود ، سپس براي حج تمتّع محرم مي شوند و مناسك و اعمال سيزده گانه را انجام مي دهند . عمر بن خطاب ، متعه در حج را حرام كرد . ( 4 ) يعني اهل سنت بعد از انجام عمره تمتع از احرام خارج نمي شوند و محرمات احرام همچنان بر آنان حرام مي ماند و اين بدعتي است كه توسط خليفه دوم پايه گذاري شد ( 5 ) در حالي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) در آخرين حج خود ، پس از انجام سعي بين صفا و مروه ، در مروه ايستاد و فرمود : « كساني كه قرباني همراه خود نياورده اند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تحريرالوسيله ، امام خميني ، ج 1 ، ص 408 .

2 . وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 250 .

3 . تفسير نمونه ، ج 2 ، ص 26 .

4 . در زمان خلافت عمر برخي صحابه از جمله ابو موسي اَشْعَري به حليت متعه حج فتوا دادند . ر . ك : مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 50 ؛ سنن بيهقي ، ج 5 ، ص 20 .

5 . المجموع ، محيي الدين نووي ، ج 7 ، ص 180 .


62


بايد مُحل شده و از احرام بيرون بيايند » . سپس فرمود : « اگر من نيز مي دانستم چنين فرماني از جانب خداوند متعال مي رسد ، همراه خود قرباني نمي آوردم ؛ بنا بر اين هر كس همراه خود قرباني آورده ، جايز نيست از احرام خارج شود تا وقتي كه قرباني به منا برسد » . سراقة بن خثعم كناني گويد : از رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) پرسيدم كه آيا اين حكم تنها براي امسال است يا هميشگي است ؟ آن حضرت فرمود : اين حكم هميشگي است . ( 1 )

* پرسش : از ديدگاه قرآن كريم جايگاه « حاجّ » و « معتمر » ( حج گزار و عمره گزار ) چگونه است و به چه شرطي شايسته تكريم الهي است ؟

* پاسخ : خداوند سبحان ، درباره زيارت كنندگان خانه خود مي فرمايد : ( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلائِدَ وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْواناً ) ( 2 ) مقصود از ( آمِّينَ الْبَيْتَ ) در آيه كساني هستند كه قصد زيارت خانه خدا را دارند ( 3 ) ، اهميت زائران خانه خدا ، چه براي حج ، چه براي عمره ، به حدي است كه برخي مفسران و فقها جمله را عام و شامل غير مسلمانان نيز دانسته و گفته اند اگر مشركان هم به قصد زيارت خانه خدا بيايند ، نبايد برايشان مزاحمت ايجاد شود . ( 4 ) حاجي از اَوان عزم بر زيارت ، جزء لبيك گويان به نداي خداي متعال قرار مي گيرد ؛ از اين رو زائر بيت الله الحرام از هنگامي كه تهيه مقدّمات سفر مي كند و در مبادي خروجي و ورودي و نيز در ارائه خدمات به او و همچنين هنگام خريد و فروش و مانند آن ، در طول سفر حج و عمره ، توهين و ايجاد مشكلات براي وي جايز نيست .

از آنجا كه خطاب ياد شده عام است ، خود حج گزار نيز مكلف است ارج و حرمتي را كه خداوند برايش نهاده ، پاس بدارد و از اعمال وهن آميز بپرهيزد . البته روشن است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . منتخب مسند عبد بن حميد ، عبد بن حميد ، ص 342 ؛ التمهيد ، ابن عبدالبر ، 22 ، ص 10 ؛ الميزان ، ج 2 ، ص 83 ؛ الكافي ، ج 4 ، ص 246 .

2 . مائده : 2 .

3 . الميزان ، ج 5 ، ص 364 .

4 . تفسير نمونه ، ج 4 ، ص 251 .


63


كسي كه از سفر حج و عمره ، قصد سياحت ، تجارت ، شهرت و مانند آن را دارد جزء حرمات الهي نيست .

زائراني دعوت شدگان حقّ و شايسته آن تكريم الهي هستند كه واجد شرايط و اوصاف خاصي باشند . قرآن كريم آن اوصاف را ، هم به طور عموم بيان كرد . و هم مصاديق آن را ذكر فرموده است . آن شرايط عام در تعهد الهيِ معمار و دستيار كعبه ، يعني حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) و اسماعيل ( عليه السلام ) اين گونه بيان شد : ( وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ) ( 1 ) و بر اساس آيه شريفه ( مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَرِضْواناً . . . ) ( 2 ) ، مصداق آن « راكعان و ساجدان » كه حضرت خليل ( عليه السلام ) و اسماعيل ذبيح ( عليه السلام ) مأمور تطهير بيت الله براي ضيافت آنان شدند ، امت راستين رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) هستند كه در كنار نماز و ركوع و سجود ، صلابت ابراهيمي را عليه نمروديان و سران كفر و نفاق و طغيان دارند و رأفت خليل الرحمان رانسبت به مسلمانان محروم سراسر جهان اسلام دارا هستند .

بنا بر اين ، آن كه آلوده « فكر باطل » يا آلوده « عمل طالح » است ، مهمان بيت طاهر نيست ، و آن كه امتياز طلب و برتري خواه است ، ميهمان بيت مساوات و مواسات نيست ، و آن كه بنده هواي نفس و برده هوس ، يا بنده غرب مستكبر يا نوكر شرق ملحد است ، مهمان بيت عتيق و خانه آزاد و آزادگي نخواهد بود ، و آن كه صدها بت در آستين دارد ، مهمان بيت توحيد نيست ، و آن كه رو در خلق دارد و پشت بر قبله ، نماز مي گذارد مهمان قبله مسلمانان نيست و آن كه به جاي تبرّي از شرك و نفاق و كفر ، از متوليان سران الحاد است ، مهمان مطاف عاكفان نيست ، و آن كه در قبال استعمارگر كرنش مي كند مهمان خانه راكعان و ساجدان نخواهد بود .

بنا بر اين چنين نيست كه هر مستطيعي كه به مكه مي رود به اسرار حجّ آشنا باشد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره : 125 .

2 . فتح : 29 .


64


حج كامل به جا آورد ، تنها حافظان سرّ الهي و گنجينه هاي علوم رباني ، كه خداوند آنان را بر حفظ اسرار خويش آگاه كرد ، از سرّ حكم حج آگاهي دارند و به آن سرّ مي رسند و اين چنين حجي است كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : حجي كه مورد پذيرش خداي متعال قرار گيرد ، چيزي معادل آن نمي شود و پاداش آن بهشت است . ( 1 ) در روايتي ديگري درباره حاجي آمده است كسي كه حج گزارد و گناه نكند ، در حالي بر مي گردد كه مانند روزي است كه از مادر متولد شده است . ( 2 )

* پرسش : از ديدگاه روايات ، منظور از اتمام حج و عمره كه در آيه 196 سوره بقره به آن امر شده چيست ؟

* پاسخ : علامه طباطبايي در اين باره مي فرمايد : تمام هر چيزي عبارت است از آن جزئي كه وقتي با ساير اجزا ضميمه مي شود آن چيز همان چيز مي شود و آثاري كه دارد و يا آثار را از آن چيز انتظار داريم نيز مترتب مي گردد و تمام كردن آن چيز اين است كه بعد از آنكه همه اجزاي آن را جمع كرديم ، آن جزء آخرين را هم بياوريم تا آثار بر آن چيز مترتب شود ( 3 ) ، اما درباره اتمام حج و عمره كه در آيه شريفه ( وَأَتِمُوا الحَج و العُمْرةِ لله ) ( 4 ) بدان امر شده ، گذشته از بحث هاي فقهي و لغويِ تمام كه درباره دلالت اين آيه بر تحصيل اجزا و شرايط حج و پرهيز از موانع آن مطرح شده است ( 5 ) ، در برخي روايات مصداق ديگري براي اتمام حج ذكر شده است و آن اينكه حج گزار پس از انجام مناسك حج ، به زيارت امام ( عليه السلام ) مشرف شود . چنان كه در آيه شريفه 27 سوره حج نيز به حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) چنين امر شده است كه اعلام كن پيش تو بيايند ( يأتوك ) ، ضمير كاف در ( يأتوك ) ضمير خطاب است يعني نزد توي ابراهيم كه « امام امت » هستي بيايند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 77 .

2 . حر عاملي ، وسائل الشيعه ( آل البيت ) ، ج 3 ، ص 334 .

3 . ترجمه الميزان ، ج 2 ، ص 111 .

4 . بقره : 196 .

5 . آيات الاحكام ، جرجاني ، ج 1 ، ص 348 .


65


البته مراد از زيارتي كه در حج بدان فرا خوانده شده ، فقط زيارت قبور نيست ، اگرچه اين نيز يكي از حقوق ولايت است ؛ زيرا زندگي و مرگ معصوم يكسان است و مرگ او همانند حياتش از آن خداست : ( إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيايَ وَمَماتِي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ) ( 1 ) ، از اين رو زيارت قبور آنان ، گذشته از ثواب ، بركات فراواني دارد ، اما مراد از زيارت امام ، ديدار با رهبر اسلامي و آگاه كردن او از مراتب ولايت و عرضه نصرت بر اوست ، چنان كه هدف از حضور در كنار قبر او ، مي تواند سلام و درود فرستادن بر او و دعا و تضرع به درگاه خداي سبحان نيز باشد .

برخي روايات كه در اين باره نقل شده ، چنين است :

1 . امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : فرمان داده شد تا مردم به سوي اين سنگ ها ( ي كعبه ) بيايند و بر گرد آن طواف كنند و سپس به حضور ما آمده ، با ما تجديد عهد كنند و ولايتشان را به ما اعلام كرده و ياري خود را بر ما عرضه كرده و آمادگي خود را براي حمايت از ما اظهار كنند . ( 2 )

2 . امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : مصداق بارز اتمام حج ، تشرّف به حضور امام ( عليه السلام ) است : « تمام الحج لقاء الإمام » ( 3 ) ؛ بنا بر اين ، حجي كه در آن لقاي امام ( عليه السلام ) نباشد ناتمام است . يا در روايت ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) است كه :

« اذا حَجَّ اَحَدُكُم فَلْيَخْتِم حَجَّه بِزيارَتِنا لان ذلك من تمام الحج . » ( 4 )

وقتي يكي از شما حج انجام داد ، حج خود را با زيارت ما خاتمه دهد ؛ زيرا اين از اتمام حج است .

* پرسش : لطفاً بفرماييد با اينكه در آيه شريفه ( واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ ) ( 5 ) حج و عمره با هم آمده است ، چگونه حج واجب شده و عمره واجب نشده است ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انعام : 162 .

2 . كافي ، ج 4 ، ص 549 .

3 . اصول كافي ، ج 4 ، ص 548 .

4 . بحارالانوار ، ج 97 ، ص 139 ؛ علل الشرائع ، ج 2 ، ص 452 ؛ عيون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 262 .

5 . بقره : 196 .


66


* پاسخ : آيه اي كه بر وجوب حج دلالت مي كند آيه ( لِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ اِلَيهِ سَبيلاً ) ( 1 ) است . آيه 196 بقره در آخرين حج رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) يعني حجة الوداع ، نازل شد و بسياري از احكام حج و از جمله حج تمتّع را تشريع كرد . آيه شريفه بر اينكه حج و عمره دو عمل عبادي است و شرط صحت آن ها قصد قربت است تصريح دارد ، اما آيا آن دو مانند هم واجب هستند يا نه ، برخي در پي اين هستند كه از همين آيه شريفه ، وجوب حج و عمره را استفاده كنند ؛ چنان كه شيخ طوسي ( 2 ) و مرحوم طبرسي با استفاده از اين آيه فرموده اند : عمره نيز مانند حج ، واجب است و بر اين استدلال خود به رواياتي از امام علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و امام سجاد ( عليه السلام ) استناد كرده اند . فقهاي ديگر نيز در صورت وجوب شرايط ، عمره را مانند حج واجب دانسته اند . ( 3 )

بنا بر اين ، اگر تنها آيه 196 سوره بقره باشد ، عمره نيز مانند حج ، واجب است ، ولي با توجه به آيه 98 سوره آل عمران و روايات روايات معصومان ( عليهم السلام ) بر وجوب حج تمتع ، تأكيدهاي بسياري وجود دارد . و مراجع معتقدند ، حج واجب است . نكته مهمي كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد اين است كه : براي كساني كه از مكه دور هستند استطاعت حج از استطاعت عمره جدا نيست ، چنانكه امام خميني در اين باره مي نويسد : « عمره هم مانند حج دو قسم است : واجب و مستحب و بر كسي كه شرايط استطاعت را داشته باشد ، يك مرتبه در عمر واجب مي شود » لكن بايد معلوم باشد كه براي كساني كه از مكه دور هستند مثل ايرانيان كه وظيفه آنان حج تمتع است ، هيچ گاه استطاعت حج از استطاعت عمره جدا نيست . ( 4 ) هر چند براي چنين افرادي نيز احتياط آن است كه اگر مي توانند عمره مفرده را به جا آورند و برخي از مراجع اين احتياط را واجب مي دانند . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 97 .

2 . تبيان ، ج 2 ، ص 155 .

3 . مجمع البيان ، ج 1 ، ص 290 .

4 . مناسك حج ، امام خميني ، مسأله 171 .

5 . مناسك عمره مفرده ، امام خميني ، ص 15 .


67


4-صفا و مروه از شعائر حج

* پرسش : با اينكه تمام موجودات عالم علائم و نشانه هايي از خداوند متعال هستند ، چرا خداوند تنها صفا و مروه را از شعائر و نشانه هاي الهي دانسته است و چرا با اينكه سعي بين صفا و مروه واجب است ، فرمود ( فَلا جُناحَ ) مانعي نيست كه سعي بين صفا و مروه به جا بياورد ؟

* پاسخ : تمام موجودات عالم نشانه هايي از وجود خداوند هستند ، اما همه علائم و نشانه هاي تكويني اند و خداوند متعال صفا و مروه را به صورت تشريعي از شعائر و محل عبادت خود قرار داد تا بدين وسيله مردم از مشاهده آن ها او را به ياد آورند .

اما اينكه فرمود : ( فَلا جُناحَ ) ( 1 ) منظور اصل تشريع است و « لاجناح » ( مانعي ندارد ) به معناي وجوب سعي بين صفا و مروه است ، نه استحباب آن ؛ زيرا اگر منظور استحباب بود بايد مي فرمود : اين سعي خوب است نه اين گناهي ندارد . تعبير فلاجناح و امثال آن مانند ( ذلِكُم خَيرٌ لَكُم ) ( 2 ) ( درباره جهاد ) و ( واَن تَصُومُوا خَيرٌ لَكُم ) ( 3 ) ( درباره روزه ) و ( فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوةِ ) ( 4 ) ( درباره نماز مسافر ) ، در مقام تشريع گفته مي شود ، نه استحباب . ( 5 )

در شأن نزول آيه نيز آمده است كه اعراب جاهلي بر روي دو كوه صفا و مروه بت هاي « اساف » و « نائله » ( 6 ) را نصب كرده بودند و بين آن ها سعي مي كردند ؛ برخي مسلمانان به گمان اينكه سعي بين آن دو بت ناروا ست ، انجام سعي بر آن ها دشوار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره : 158 .

2 . صف : 11 .

3 . بقره : 184 .

4 . نساء : 101 .

5 . الميزان ، ج 1 ، ص 544 .

6 . اساف و نائله دو بت مشهور اعراب جاهلي و نام دو نفر از اعراب بود كه در درون كعبه دامن به گناه آلودند و خداوند آنان را مسخ و به سنگ تبديل كرد . ابن حبيب ، المنمق ، ص 118 .


68


مي نمود و گاه از آن پرهيز مي كردند ، خداوند متعال براي رفع اين گمان و توهم فرمود : « فلا جناح عليه ان يطوف بهما . » ( 1 )

5-انواع حج

* پرسش : چند نوع حج داريم ؟ آيا واجب است كه حتماً يك بار به خانه خدا برويم يا نه ؟

* پاسخ : خداوند متعال مي فرمايد :

( . . . وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . ) ( 2 )

. . . و براي خدا ، بر مردم است كه آهنگ خانه [ او ] كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن را دارند . . .

بر هر مكلفي در طول عمر يك بار حج واجب مي شود ، و آن در صورتي است كه « مستطيع » باشد و اگر مستطيع شد ، به اجماع تمامي مسلمانان وجوب حج بر انسان مستطيع ثابت است .

برخي از شرايط شخص مستطيع عبارت است از :

1 . توشه راه و چيزهايي را كه بر حسب حالش در سفر حج به آن نياز دارد ، داشته باشد ؛

2 . توانايي جسمي براي رفتن به مكه و انجام اعمال حج داشته باشد ؛

3 . در راه مانعي از رفتن نباشد و راه مكه بسته نباشد ؛

4 . مخارج همسر و فرزندن خود و كساني كه خرجي آنان بر عهده اوست را داشته باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صهباي حج ، ص 400 .

2 . آل عمران : 97 .


69


بنا بر وضعيت محل سكونت مسلمانان ، حج بر سه گونه است : تمتّع ، قِران و اِفراد .

حج تمتّع بر كسي واجب است كه فاصله منزلش تا مكّه بيشتر از شانزده فرسخ شرعي ( 88 كيلومتر ) باشد ؛ ولي حج قِران و اِفراد ، وظيفه كسي است كه اهل مكه ، يا بين او و مكه شانزده فرسخ شرعي يا كمتر باشد . ( 1 )

مسائل مربوط به اين سه نوع حج به طور مفصل در كتاب هاي مناسك حج آمده است ، كه هر مكلف براي آگاهي بيشتر در اين باره ، بايد به كتاب « مناسك حج » مرجع تقليد خود مراجعه نمايد . ( 2 )

* پرسش : آيا تمام احكام حج و عمره در سوره حج آمده است ؟

* پاسخ : سوره حج ، بيست و دومين سوره قرآن كريم است كه در سال سوم هجري در مدينه نازل شده است و تنها بخشي از آيات آن درباره حج است . مثلا در آيات 24 تا 37 اين سوره درباره ساخته شدن كعبه به حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) و فوائد و آثار سياسي اجتماعي اين فريضه مهم الهي سخن به ميان آمده و در آيه 196 آن ، كه يكي از جامع ترين آيات در باره حج است ، به اقسام حج و احكام آن پرداخته است . از جمله سوره هاي ديگري كه به آيات حج اشاره كرده اند سوره بقره ، آيات 158 ، 189 ، 196 و 197 ؛ سوره آل عمران آيه 97 و سوره توبه آيه 3 است كه در مجموع اين آيات به طواف ، زمان حج ، قرباني ، حرمت زناشويي ، ممنوعيت فسق و جدال اشاره شده است . در واقع آيات قرآن كريم تنها اصول كلي حج را بيان كرده اند ، اما چگونگي انجام حج و جزئيات آن را مسلمانان از سفر حج رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) در سال دهم هجري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : مناسك حج ، امام خميني ؛ ، ص 45 ، موسسه نشر تنظيم و نشر آثار امام خميني ؛ توضيح اينكه حج تمتع از دو عمل جداگانه و پيوسته ( عمره تمتّع و حج تمتّع ) تشكيل شده است ، حج گزار نخست عمره تمتع را با شرايطي پيش از نهم ذي حجه انجام مي دهد و از احرام بيرون مي رود . سپس در روز نهم ذي حجه محرم شده و با انجام سيزده عمل حج تمتع را به پايان مي برد .

2 . فقهاي اماميه براي وجوب حج شش شرط قرار داده اند : بلوغ ، آزادي ، دارا بودن وسائل سفر ، زمان و وقت كافي براي رسيدن به مكه ، سلامتي و امنيت راه .


70


آموخته اند و ائمه اطهار نيز تنها سنّت رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) در كيفيت انجام مناسك حج را بيان داشته اند .

* پرسش : حج اكبر چيست ؟

* پاسخ : درباره يوم الحج الاكبر كه در آيه سوم سوره توبه آمده ، ديدگاه هايي وجود دارد ؛ به نظر بعضي مراد از آن روز عرفه ( نهم ذي حجه ) است و به عقيده برخي ديگر ، مراد از آن ، تمام ايام حج است . عده اي نيز گويند مراد روز دوم از روز نحر ( قربان ) است و بعضي مي گويند مقصود از آن روز دهم ذي حجه از سال نهم هجرت است چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان در يك عمل اجتماع كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال ديگر هيچ مشركي حج خانه خدا را انجام نداد . علامه طباطبايي مي فرمايد : اين قول مورد تأييد رواياتي است كه از ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) رسيده و با معناي اعلام برائت مناسب تر و با عقل سازگارتر است چون آن روز بزرگ ترين روزي بود كه مسلمانان و عموم زائران مشرك در منا جمع شدند . ( 1 )

* پرسش : فردي كه از ابتداي بلوغ نماز نخوانده و روزه نگرفته و اين فرد به حج واجب مشرف شده ، آيا قضاي نماز و روزه اش را بايد فرزند بزرگ او ادا كند يا نه ؟

* پاسخ : در قرآن كريم و روايات اسلامي بر اهميت نماز و جايگاه آن در ميان واجبات ديني تأكيد و سفارش فراوان شده و قرآن كريم به صراحت آن را يك حكم واجب دانسته است :

( . . . إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ كِتَـبًا مَّوْقُوتًا ) ( 2 )

. . . همانا نماز وظيفه ثابت و معيّني براي مؤمنان است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ترجمه الميزان ، ج 9 ، ص 229 .

2 . نساء : 103 .


71


روايات اسلامي نيز بر اهميت و وجوب نماز تأكيد دارند ؛ پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) مي فرمايد : « نماز ستون دين است » . ( 1 )

حضرت امام صادق ( عليه السلام ) نيز درباره اهميت و وجوب نماز مي فرمايد : « نخستين چيزي كه آدمي براي آن مورد محاسبه و سؤال قرار گيرد ، نماز است ، اگر نماز مورد قبول واقع شود ، ساير اعمالش نيز قبول مي شود . . . » ( 2 )

پس از فوت پدر ، نماز و روزه هايي كه از او قضا شده بر عهده پسر بزرگ تر است و اين يك حكم خدايي ، شرعي و بر اساس روايات و سخنان امامان معصوم ( عليهم السلام ) است . ( 3 ) فقها و مجتهدان نيز از احاديث و روايات اسلامي چنين حكمي را استنباط و استخراج كرده اند .

افزون بر اين ، تمام احكام خداوند متعال از جمله موضوع مورد بحث ، بر اساس حكمت و مصلحت صادر مي شود . كمترين حكمتي كه از روايات مي توان استفاده كرد اين است كه اين عمل براي پسر بزرگ تر ، جزء اعمال نيكو و صالح شمرده شده است و ثواب فراوان دارد ؛ امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « حج ، روزه و . . . از جانب ميت قضا مي شود و انجام دادن اين كار نيكو و حسن است . » ( 4 )

بنا بر اين اگر پدر از دنيا رفته باشد ؛ قضاي نماز و روزه هاي او بر عهده پسر بزرگ تر است و اين موضوع ارتباطي با اينكه پدرش حج انجام داده ، اما نماز و روزه قضا به جا گذاشته ندارد ، ولي در حال حيات و تا موقعي كه زنده است بر عهده خود اوست و بايد خودش نماز و روزه اش را نيز مانند حج انجام دهد ، يا قضا كند .

و به دليل اختلاف نظر مراجع معظم تقليد نسبت به حكم نمازهايي كه عمداً نخوانده است مكلّف بايد به نظر مرجع تقليد خود مراجعه نمايد . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الكافي ، محمد بن يعقوب كليني ( رحمه الله ) ، ج 2 ، ص 18 .

2 . همان ، ج 3 ، ص 268 .

3 . ر . ك : من لا يحضر الفقيه ، شيخ صدوق ( رحمه الله ) ، ج 2 ، ص 153 .

4 . ر . ك : وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملي ، ج 8 ، ص 279 ، ( مؤسسه آل البيت ، قم ) .

5 . توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ، ص 742 ، مسأله : 1390 .


72


* پرسش : معناي آيه اي كه مردم در طواف خانه خدا مي خوانند چيست ؟

* پاسخ : حج و عمره اعمال فراواني دارد كه با احرام آغاز مي شود و با طواف نساء پايان مي يابد ، احكام و مسائل آن در كتاب « مناسك حج » بيان شده است . هر مرجع تقليدي علاوه بر رساله عمليه ، كتاب مناسك حج هم دارد ، به هر حال در طواف ، آيه اي خوانده نمي شود ، دعاهايي از امامان ( عليهم السلام ) نقل شده است كه مستحب است در حال طواف ، كعبه ، خوانده شود . ( 1 ) در ضمن بايد توجه داشت كه در هفته حج از سيماي جمهوري اسلامي ، فيلم طواف حاجيان نمايش داده مي شود و همراه با نمايش آن ، « لبيك » ها پخش مي شود ؛ اين « لبيك » ها در حال طواف گفته نمي شود ، بلكه به هنگام مُحرم شدن گفته مي شود جملات لبيك بدين شرح است :

« لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك . » ( 2 )

اجابت كردم تو را اي خداوند ، اجابت كردم تو را ، اجابت كردم تو را ، شريكي براي تو نيست ، اجابت كردم تو را ، همانا حمد و نعمت و پادشاهي براي توست ، شريكي براي تو نيست ، اجابت كردم تو را .

6-انجام حج يا امور ديگر ( ازدواج ، فقرا و . . . )

* پرسش : به واسطه واگذاري فيش حج ، توسط پدرم ، مي خواهم به حج مشرف شوم ، ولي همسرم مخالف رفتن من است ، حالا با توجه به اهميتي كه قرآن كريم براي حج قائل است ، چه وظيفه اي دارم ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي توضيح بيشتر به كتاب مناسك مرجع تقليد خودتان مراجعه نماييد . ر . ك : وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملي ، ج 9 ، ص 415 ، المكتبة الاسلامية .

2 . من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق ، ج 2 ، ص 326 ، انتشارات جامعه مدرسين .


73


* پاسخ : با توجه به آيه شريفه : ( . . . وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . ) ( 1 ) ؛ بر هر مسلماني واجب است با داشتن شرايط يك بار در عمر خود ، حج تمتع را انجام دهد و انجام ندادن آن از گناهان كبيره است از اين رو ( 2 ) همسر ، شرعاً و قانوناً نمي تواند مانع رفتن مرد به سفر حج شود ؛ ولي بهتر است مسأله براي همسر توضيح داده شود و او از ارزش و اهميت زيارت خانه خدا ، آگاه گردد . اگر به شخصي گفته شود حج به جا بياور و نفقه و عائله ات بر عهده من ، با اطمينان به وفا و عدم رجوع بذل كننده حج ، حج واجب مي شود و اين حج را حج بذلي مي گويند . ( 3 )

* پرسش : اگر پدر و مادري ـ در حالي كه فرزندانشان نياز به ازدواج دارند ـ مستطيع براي حج باشند ، بايد به حج بروند يا مي توانند آن هزينه را براي عروسي و ازدواج فرزندان خود صرف نمايند ؟

* پاسخ : با توجه به اهميتي كه قرآن كريم و روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) براي سفر حج قائل شده اند ، به راحتي نمي شود از سفر حج اعراض كرد . در اخبار و روايات ، حج يكي از اركان دين مبين اسلام شمرده شده است امام باقر ( عليه السلام ) فرمود :

« بُنَي السلامُ علي خمس : الصلاةُ و الزكاةُ و الصومُ و الحجُ و الولايةُ . » ( 4 )

اسلام بر پنج پايه بنا نهاده شده : نماز ، زكات ، روزه ، حج و ولايت .

در روايات ديگري امام صادق ( عليه السلام ) است كه فرمود : « كسي كه از دنيا برود در حالي حجي واجب بر گردن او بوده و انجام نداده ، بدون اينكه مانعي باشد ، چنين كسي بر دين يهوديت و نصرانيت خواهد بود . » ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 97 .

2 . ر . ك : تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 3 ، ص 24 ، دارالكتب الاسلامية .

3 . براي آگاهي بيشتر ر . ك : مسأله 33 از مناسك حج با حواشي مراجع .

4 . اصول كافي ، ج 2 ، ص 18 ؛ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 75 .

5 . اصول كافي ، ج 4 ، ص 268 ؛ وسائل الشيعه ( آل البيت ) ، ج 11 ، ص 30 .


74


بنا بر اين نمي توان به دليل برخي مسائل معمولي از حجي كه بر انسان واجب شده گذشت . امّا لازم است براي دانستن حكم و مسأله شرعي پيش آمده به مرجع تقليد خود نيز مراجعه كنيد .

* پرسش : با عنايت به اينكه در خصوص حج تمتع در قرآن كريم آياتي نازل شده است و از طرفي در مفاهيم قرآني و اسلامي توجه به مستمندان و دستگيري از آنان سفارش زيادي شده است ، اكنون كه در جامعه اسلامي ما پسران و دختران زيادي وجود دارند كه هزينه ازدواج ندارند و يا افراد زيادي وجود دارند كه مسكن ندارند ، آيا صلاح نيست كه به جاي زيارت خانه خدا ـ كه اين خانه مي تواند در دل همه مردم باشد ـ هزينه آن صرف موارد ياد شده شود . آيا از نظر ديني بازتاب و بهره كدام بيشتر است ؟

* پاسخ : حقيقت آن است كه ما از آثار « عبادات » به طور كامل اطلاع نداريم ، البته مقداري از آن آثار ، از طريق راهنمايي هاي معصومان ( عليهم السلام ) به ما رسيده است و يا « عقل » ، به طور محدود آن ها را درك مي كند ، ولي غالب آثار عبادات بر ما پوشيده است ، اصولا اگر « عقل » به طور مستقل به تمامي مصالح و مفاسد زندگي آگاهي مي يافت ، لازم نمي آمد كه خداوند متعال سفيران خود را براي رساندن آن ها يكي پس از ديگري بفرستد ؛ در صورتي كه پس از تعليم و آموزش وحي نيز ، بشر خود را از درك كامل اسرار آن ها عاجز مي بيند .

شايد بسياري از نعمت هاي مادّي كه خداوند در اختيار ما گذاشته است براي وجود همين عبادات باشد ، شايد اگر مراسم حج برپا نشود و يا به گونه اي شايسته برگزار نشود ، بسياري از درهاي رحمت الهي بسته شود و ماديّات مردم نيز فلج شود ، شايد اين كه زمين و آسمان برپاست و نعمت هاي الهي بر مؤمن و كافر فرو مي ريزد ، به علت وجود همين عبادات است كه هنوز در روي زمين به وسيله جن يا انس ، انجام مي شود ؟ آيا مطمئن هستيد كه اگر هزينه اقتصادي عبادات ، خرج مثلا ازدواج جوانان


75


جامعه شود باز هم وضعيّت همين است و يا بهتر مي شود ؟ و البته رسيدگي به ازدواج جوانان يا ساير مشكلات مسلمان ها از عبادات و از وظايف مسلمانان است كه به اين معنا كه هم حج واجب است هم زكات ، هم خمس و هم رسيدگي به مشكلات جوانان ؛ اما هر كدام به جاي خود . پس از اين مقدمه نكاتي را متذكر مي شويم :

1 . يكي از احكام مهمّ عقلي ، مقدم كردن اهم بر مهم است ، يعني عقل مي گويد اگر دو كار پيش رو داري كه تنها يكي از آن دو را قادري انجام بدهي ، كاري را انجام بده كه اهميت آن از ديگري بيشتر است . از نظر خداوند متعال زندگي معنوي انسان بر زندگي مادي او ترجيح دارد ، به همين جهت اگر زندگي معنوي انسان به خطر افتاد بايد زندگي مادي فداي او شود ، به همين جهت خداوند متعال در هنگامي كه راه خدا نياز به هزينه دارد مي فرمايد جان و مال خود را بدهيد :

( اِنفِروا خِفافـًا وثِقالاً وجـهِدوا بِاَمولِكُم واَنفُسِكُم في سَبيلِ اللّه ) ( 1 )

[ همگي به سوي ميدان جهاد ] حركت كنيد ؛ سبكبار باشيد يا سنگين بار ، و با مال ها و جان هاي خود در راه خدا جهاد نماييد .

بسياري از انبياي الهي و امامان معصوم ( عليهم السلام ) در راه احياي دين و معنويت مردم شكنجه ديده و به شهادت رسيده اند . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از انصار مي خواهد كه به مهاجران بي سرپناه پناه دهند ، و در عين حال قوت و بودجه خود را صرف ساختن مسجد مي كند ، هر چند توجه داشت كه دست كم مي تواند با هزينه آن ، يكي دو خانه براي بي خانه ها بسازد .

2 . فرض كنيم كه حج را تعطيل كرديم ، خرج ازدواج جوانانمان كرديم ، مسجدها را خراب كرديم و با تبديل آن ها به مدرسه ، مشكل مكان آموزشي خود را حل كرديم ، حسينيه ها را تعطيل كرديم و براي اوقات فراغت كودكان و جوانانمان كلوپ و فضاهاي سرگرم كننده ساختيم ، هزينه چاپ و نشر كتب ديني و معنوي را بين مردم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه : 41 .


76


تقسيم كرديم تا آن ها كه خانه و يا ماشين ندارند خانه دار و ماشين دار شوند ، در نهايت جامعه اي شبيه جامعه غرب ساختيم ؛ پرسش اين جاست كه آيا ديگر مشكلي وجود نخواهد داشت ، آيا جامعه غرب ايده آل انسان و باعث فلاح و رستگاري نوع بشر است ؟ آيا جنايات و ستم هايي كه بر دنياي بشريت تحميل مي شود و باعث شده است هزينه اي كه بايد صرف رفاه شود ، صرف جنگ و خونريزي شده است ، از طرف دنياي غرب نيست ؟ آيا اين ها نتيجه تفكّر و محصول انديشه انسان هايي نيست كه از مدرسه هايي فارغ التحصيل شده اند كه در كنارش مسجد وجود نداشته است ؟ آيا اين ها دسترنج مولّدهايي نيست كه والدين آن ها بر گرد هر چيز گشته اند جز بر گرد كعبه حقيقت و معنويت ؟ آيا فجايع تكان دهنده اي كه قلب هر انسان آزاده اي را مي لرزاند به قوت و قدرت سربازاني نيست كه در سايه بهداشت و طب پيشرفته به دست آورده اند ؟ و آيا . . .

3 . اين گونه حسابگري از انديشه صحيح مديريتي به دور است كه به علل واقعي كمبود و نقصان در يك بخش توجه نشود و به جاي آن براي رفع نقصان دست به تخريب بخش هاي ديگر زده شود ، غرض ما از اين سخن آن است كه علت هاي دور ماندن جوانان ما از ازدواج اين نيست كه مردم به حج مي روند و يا در مسجد نماز مي خوانند ، به همين جهت منطقي نيست كه به جاي پرداختن به علت هاي واقعي ، همچون توقعات و انتظارات نادرست و آزمندانه در امور مادي ، تحكيم سنّت ها و به دور ريختن آداب دست و پاگير غلط ازدواج ، محبوس كردن خود در تصميم هاي شخصي ، حيف و ميل شدن كمك هايي كه براي امر ازدواج در نظر گرفته شده ، راحت طلبي و اكتفا به مجرد زيستن و . . . دست به تخريب بخش ديگر بزنيم .

4 . اگر تنها كمي به اطراف خود دقت كنيم ، خواهيم ديد كه بسياري از امور خيريه از قبيل ساختن مدرسه ، درمانگاه ، آب انبار ، حمام ، پل ، راه و . . . و همچنين تهيه جهيزيه ، درمان بيماران ، كمك به حادثه ديدگان و . . . از قديم تا كنون به وسيله افراد


77


مؤمني صورت مي گرفته كه حج مي گذاردند و نماز در مسجد مي خواندند و اين همه به قصد ذخيره اي براي آخرت شان بوده است ، و اگر لحظه اي دقت كنيم ، خواهيم ديد كه ثروت افراد بي دين يا صرف عيّاشي يا خوشگذراني آنان مي شود يا صرف ظلم و ستم و يا صرف امور غير ضروري زيبا سازي چهره و مسافرت هاي پرخرج و . . .

چند نفر غير معتقد به آخرت و بي خدا را ديده ايد كه راهي براي كوره دهي احداث كند ، يا جهيزيه اي براي بينوايي تدارك ببيند ؟ اگر همين مسجدها و حج ها و شعائر ديني نبود ، ممكن نبود مؤمني تربيت شود تا فردا باني اين همه خيرات و بركات براي همنوع باشد .

حال ، با توجه به اهميتي كه قرآن براي سفر حج قائل شده ، بهتر آن است كه به حج برويم ، و در آنجا دعا در حق فرزندان خود كنيم تا خداوندِ رحمان و رحيم ، مشكل فرزندانِ بزرگوار اين مرز و بوم و همه مسلمانان جهان را نيز سامان بخشد .

* پرسش : حاجيان مي توانند حجشان را در كشور خودمان انجام دهند ، براي اينكه با فقري كه كشور ما را فرا گرفته است ، مي توانند به فقيران كمك كنند و با اين كار حجي مقبول انجام دهند ؛ ولي اين كار نمي شود ؛ چرا ؟

* پاسخ : هر چند كمك به فقيران و دستگيري از آن ها از نظر اسلام و روايات وارده ثواب زيادي دارد و هر فرد مسلمان وظيفه دارد به اين امر مهم قيام نمايد و اگر مردم واجبات مالي خود را پرداخت نمايند ، هرگز در جامعه اسلامي فقير يافت نخواهد شد ، از طرف ديگر اگر كسي انفاقي واجب مثل زكات يا خمس بر عهده اش باشد ، حتماً بايد آن را ادا نمايد ؛ هر چند از استطاعت خارج شود ، ولي به حكم آيه شريفه ( وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ) ( 1 ) ؛ ( و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه [ او ] كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند . ) و بنا بر آيات ديگر و نيز روايات فراوان ، « حج » بر هر مسلماني كه توانايي رفتن به آن مكان شريف را دارد واجب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 97 .


78


است ؛ بنا بر اين ، با فراهم شدن توانايي مالي و جسمي بايد اين فريضه الهي با برگزاري همين مراسم شناخته شده در مكه انجام شود و هيچ عمل ديگري جايگزين آن نمي شود ؛ پس اين حرف درستي نيست كه بگوييم حاجيان حجشان را در كشور خودمان انجام دهند .

در روايتي از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) نقل شده كه به اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) فرمود : « كسي كه حج را ترك كند ، با اينكه توانايي دارد ، كافر محسوب مي شود . . . اي علي ، كسي كه حج را به تأخير بيندازد تا اينكه از دنيا برود ، خداوند او را در قيامت يهودي يا نصراني محشور مي كند » . ( 1 )

از طرف ديگر مراسم پرشكوه حج ، بركات و آثار فراواني براي جامعه اسلامي دارد كه اگر طبق برنامه صحيح انجام پذيرد و از آن بهره برداري درستي شود ، مي تواند در هر ساله منشأ تحول تازه اي در جوامع اسلامي گردد كه هيچ عمل ديگري نمي تواند جايگزين آن شود . ( 2 )

7-شرايط وجوب حج و اعمال آن

* پرسش : آيا سفر حج به كساني كه وضع مالي خوبي ندارند واجب است ؟

* پاسخ : خداوند متعال مي فرمايد :

( . . . وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . ) ( 3 )

. . . و براي خدا بر مردم است كه آهنگ [ او ] كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . من لايحضره الفقيه ، شيخ صدوق ، ج 2 ، ص 447 ، نشر اسلامي

2 . ر . ك : تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 3 ، ص 18 ؛ ج 14 ، ص 75 ، دار الكتب الاسلاميه .

3 . آل عمران : 97 .


79


با توجه به شرايط وجوب حج براي شخص مستطيع كه در بحث انواع حج مطرح شده است ، بر كسي كه وضع مالي خوبي ندارد و نمي تواند خرجي زندگي خود و خانواده اش را تأمين نمايد ، حج وجوبي ندارد . ( 1 )

جهت آگاهي بيشتر در اين باره مي توانيد به « مناسك حج » مرجع تقليد خود مراجعه فرماييد .

* پرسش : درباره آيه 97 سوره آل عمران در تفسير نمونه آمده است كه : حج بر همه مردم فرض است و همه موظفند آن را انجام دهند و البته « ناس » همين معني را مي رساند . چگونه مي شود اصل مطلب را كه داشتن دين ، و عقيده به خدا يا دين اسلام است ، كسي قبول نكند ، ولي از او فروعش را بخواهند ؟ آيا مانند اين نيست كه كسي را به رياست قبول نداشته باشي ، ولي بگويند بايد برايش كاري كني ؟

* پاسخ : از نظر علمي اشكالي ندارد كه از كسي كاري را با شرطش بخواهند و بگويند : فلان كار را با تحصيل شرائطش انجام بده . در اينجا نيز صحيح است كه بگويند : حج را با تحصيل شرط صحتش كه آوردن اسلام باشد ، به جاي آور . چنان كه در قرآن و روايات به برگزاري نماز دستور داده شده است و آمده است : ( أَقِيمُوا الصَّلَوة ) ( 2 ) در حالي كه در نظر همه فقها ، نماز بدون طهارت شرعي ( وضو يا غسل يا تيمم ) صحيح نيست .

در روايت آمده است : « لا صلاة الاّ بطهور » ( 3 ) معناي دستور به نماز اين است كه ابتدا شرط صحت نماز را كه همان طهارت شرعي باشد ، فراهم كنيد سپس نماز بخوانيد . لذا علما گفته اند : كافران به فروع دين ، مكلّفند همچنان كه به اصول دين ـ ايمان به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توضيح المسائل مراجع ، بني هاشمي ، ج 2 ، ص 188 ، دفتر انتشارات اسلامي .

2 . نور : 56 ؛ مزمل : 20 و . . . .

3 . وسائل الشيعه ، حر عاملي ، كتاب الطهارة ، ابواب الوضوء ، باب اول حديث اول ، ج 1 ، ص 256 .


80


توحيد ، نبوت و معاد ـ نيز مكلّفند و در روز قيامت بر هر دو مؤاخذه مي شوند . ( 1 )

بنا بر اين تنظير به كسي كه رياست كسي را قبول نداشته باشد ولي مجبور باشد براي او كار كند . صحيح نيست گرچه در اينجا نيز اگر فردي در انتخابات به كسي رأي نداده ولي اگر همو رأي آورد ، اين شخص موظف است كه زير نظرش كار كند ؛ زيرا رئيس جمهور يا نخست وزير قانوني است و اگر چنين نكند خاطي و مجرم خواهد بود .

وقتي كه حجت عقلي و شرعي بر دين اسلام داريم همه بايد بدان ملتزم باشند ؛ زيرا دين مشروع و قانوني است و خداوند فرموده است : ( إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاِْسْلَـم ) ( 2 ) ، ( وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلَـمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَـسِرِينَ ) ( 3 ) پس كافر اولا بايد به اسلام ايمان آورد و ثانياً از مقررات آن اطاعت كند و اين دو تكليف هر كدام حكم جداگانه اي دارد .

* پرسش : حج بر چه كساني واجب است ؟ اگر كسي كه حج بر او واجب است ، به حج نرود ، با توجه به آيات قرآن ، چه اشكالي دارد ؟

* پاسخ : خداوند متعال مي فرمايد :

( . . . وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَــلَمِينَ ) ( 4 )

. . . و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه [ او ] كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند ، و هر كس كفر بورزد [ و حج را ترك كند به خود زيان رسانيده ] خداوند از همه جهانيان بي نياز است .

زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالي كه دستور داده اند كه در خانه خدا به جا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 3 ، ص 17 ، چاپ شانزدهم ، دارالكتب الاسلامية .

2 . آل عمران : 19 .

3 . آل عمران : 85 .

4 . آل عمران : 97 .


81


آورده شود در تمام عمر بر كسي كه شرايط آن را دارا باشد ، يك مرتبه واجب مي شود . آن شرايط چنين است :

1 . كسي كه بالغ باشد ؛

2 . كسي كه عاقل و آزاد باشد ؛

3 . به واسطه رفتن به حج مجبور نشود كه كار حرامي را [ كه اهميتش در شرع از حج بيشتر است ] انجام دهد ، يا عمل واجبي را كه از حج مهم تر است ترك نمايد ؛

4 . آن كه مستطيع باشد چنان كه شرايط آن گذشت . ( 1 )

حال اگر كسي با وجود اين شرايط حج را به جا نياورد مرتكب گناه و معصيت شده و واجب الهي را ترك گفته است . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « كسي كه بميرد و حج واجبش را بدون عذر انجام ندهد ، بر دين يهود و نصارا مرده است . » ( 2 )

نيز ابوبصير گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) از آيه شريفه ( وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمي فَهُوَ فِي الاْخِرَةِ أَعْمي وَأَضَلُّ سَبِيلاً ) پرسيدم ، حضرت در تفسير آن فرمود : او همان كسي است كه براي رفتن به حج امروز فردا مي كند تا مي ميرد » ( 3 ) ، يعني مصداق اعمي و نابينا ، ترك كننده حج است . در روايات ديگر تارك حج ، ترك كننده شريعت اسلام معرفي شده است . ( 4 )

* پرسش : شخصي از پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) سؤال كرد : آيا حج هر سال واجب است ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) پاسخ نداد . وي چند بار ديگر سؤال كرد ولي جواب نشنيد و در آخر پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ناراحت شد و فرمود : از خبرهايي كه اگر فاش شود ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 3 ، ص 18 ، دارالكتب الاسلامية ؛ توضيح المسائل مراجع ، سيدمحمدحسن بني هاشمي خميني ، ج 2 ، ص 188 ـ 189 ، انتشارات جامعه مدرسين ، قم .

2 . ر . ك : الكافي ، كليني ، ج 4 ، ص 268 ، دارالكتب الاسلامية .

3 . حر عاملي ، وسائل الشيعه ( آل البيت ) ، ج 11 ، ص 26 .

4 . براي اطلاع از رواياتي كه مبني بر عذاب و مجازات تارك حج است ر . ك : همان ، ص 25 ، باب وجوب حج و تحريم تركه و تسويفه .


82


خوشتان نمي آيد ، سؤال نكنيد ، آيا منظور از حج ، حج تمتّع است ، يا مفهوم ديگري داشت كه آن شخص ظرفيت پاسخ را نداشت ، چرا پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ناراحت شد ؟

* پاسخ : در شأن نزول آيه 97 سوره آل عمران ، در كتب تفاسير ، از علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) نقل است كه فرمود : « روزي پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) خطبه اي خواند و دستور خدا را درباره حج بيان فرمود ، شخصي به نام عكاشة بن محصن گفت : آيا اين دستور براي هر سال است و همه سال بايد حج به جا آوريم ؟ ( 1 ) پيامبر خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) به سؤال او پاسخ نگفت ، ولي او لجاجت كرد ، دو بار يا سه بار سؤال خود را تكرار نمود ، پيامبر خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) فرمود : « واي بر تو ، چرا اين همه اصرار مي كني ، اگر در جواب تو بگويم بلي ، حج در همه سال ، بر همه شما واجب مي شود و اگر در همه سال واجب باشد ، توانايي انجام آن را نخواهيد داشت و اگر با آن مخالفت كنيد ، گناهكار خواهيد بود . بنا بر اين ، تا وقتي چيزي به شما نگفته ام ، روي آن اصرار نورزيد ، زيرا [ يكي از ] اموري كه باعث هلاكت [ بعضي از ] اقوام گذشته شد ، اين بود كه لجاجت و پر حرفي مي كردند و از پيامبرشان زياد سؤال مي نمودند . پس وقتي به شما دستوري مي دهم ، به اندازه توانايي خود آن را انجام دهيد و هنگامي كه شما را از چيزي نهي مي كنم ، خودداري كنيد . » آيه فوق 97 ( آل عمران ) نازل شد و آن ها را از اين كار بازداشت حال ، با توجه به آياتي كه صريحاً دستور مي دهد كه مردم آنچه را نمي دانند از اهل اطلاع ، سؤال نمايند :

( فَسْـَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ) ( 2 )

اگر نمي دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد .

منظور از آيه اين نيست كه راه سؤال و پرسش و فراگيري مطالب را بر مردم ببندد ، بلكه منظور ، جلوگيري از سؤال هاي نابجا و بهانه گيري ها و لجاجت هاي بي مورد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تخريج الاحاديث و الآثار ، زيعلي ، ج 1 ، ص 423 ؛ تفسير جوامع الجامع ، ج 1 ، ص 526 ؛ تفسير فخر رازي ، ج 12 ، ص 106 .

2 . نحل : 43 .


83


است كه غالباً سبب ايجاد شبهه در ذهن مردم و موجب مزاحمت گوينده و پراكندگي رشته سخن و برنامه او مي شود .

بنا بر اين ، هر چند شأن نزول آيه فوق ، درباره حجة الاسلام است ، ولي آيه شريفه ، حكم كلي را بيان كرده و منظور از آن پرسش هاي بي مورد از جزئيات احكام دين و واجبات الهي است .

وانگهي ، در شأن نزول آيه فوق ، سخني از ناراحت شدن رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ، به ميان نيامده است ، بلكه سخن از اندوه و ناراحتي رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از شدت و سختي و زحمت تكليف براي سؤال كنندگان است ؛ زيرا سؤال هاي بي مورد آن ها از خورده ريزه هاي احكام دين ، جز دشوار كردن دين و سنگين كردن بار تكليف و بدحالي و اندوه نتيجه ديگري ، ندارد . بر فرض كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ناراحت شده باشند ، ناراحتي ايشان از دست مردمي است كه با سؤال هاي بيجاي خود ، خود را به هلاكت مي انداختند . ( 1 )

* پرسش : لطفاً حج را با نماز مقايسه كنيد .

* پاسخ : 1 . حج ، تلبيه دارد و نماز ، اذان و اقامه .

2 . حج ، احرام دارد و نماز ، تكبيرة الاحرام .

3 . در حج ، همه به دور كعبه مي گردند ، ولي در نماز همه به سمت كعبه مي ايستند .

4 . حج ، عملي عبادي و قصد قربت مي خواهد و نماز نيز چنين است .

5 . حج و نماز هر دو از اركان دين هستند .

6 . حج ، ميثاق و عهد مخصوص الهي است و نماز نيز ، عهد بندگي است .

7 . سراسر حج ، شعائر الهي است و اقامه نماز نيز شعار و شعور است .

8 . حج ، توحيد عملي است و نماز ، تبلور و مظهر توحيد عبادي .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : تفسيرنمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 5 ، ص 96 ، دارالكتب الاسلامية ؛ ترجمه تفسير الميزان ، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني ، ج 6 ، ص244ـ236 ، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي .


84


9 . روح حج ، پذيرش ولايت الهي است و روح نماز ، اتصال به ولايت مطلق خداوندي .

10 . ماه حج و حريم حرم ، پناهگاه بندگان است و نماز ، پناهگاه بندگان از شرّ وسوسه هاي شيطان .

11 . حج ، نيل به كمال نهائي است و نماز ، اتصال به كمال نامتناهي .

12 . حج ، عرفه و معرفت است و نماز ، شناخت ، خشوع و خشيت .

13 . حج ، مشعر و منا دارد و نماز ، مسجد و محراب .

14 . حج ، سعي صفا و مروه دارد و نماز ، ركوع و سجود .

15 . حج ، تهذيب نفس دارد و نماز ، طهارت جسم و روح است .

16 . حج ، قرباني دارد و نماز فناء في الله است .

17 . حج ، رمي جمرات دارد و نماز ، رمي ماسوي الله .

18 . حج ، زيارت و حضور در بارگاه حق است و نماز سخن گفتن با حضرت حق .

19 . حج ، اذكار ، اوقات مخصوص براي اعمال ، اركان ، واجبات ، مستحبات و . . . دارد و نماز نيز چنين است . ( 1 )

8-طواف و سعي و اهميت عدد هفت

* پرسش : چرا نزد مسلمانان ، عدد هفت مقدس است ؟ مثلاً طواف خانه كعبه هفت بار است . لطفاً توضيح دهيد .

* پاسخ : شماره هفت از ديرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده است ؛ قوم « سومر » قديمي ترين قومي بوده كه به آن توجه كرده است . آنان متوجه سيارات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : صهباي حج ، آيت الله جوادي آملي ، فهرست مطالب ، ص 5ـ 15 .


85


هفتگانه ـ آنچه امروز نيز از كرات منظومه شمسي با چشم غيرمسلح ديده مي شود ـ شدند و به پرستش آن ها پرداختند .

از جمله مواردي كه عدد هفت در آن ها به كار رفته چنين است از : 1 . ايام هفته ؛ 2 . تقسيم جهان به هفت اقليم ؛ 3 . هفت طبقه زمين ؛ 4 . هفت طبقه آسمان ؛ 5 . هفت فرشته مقدس در نظر بني اسرائيل .

همه اين ها و موارد بسياري ديگر كه بعضي در افسانه هاي ديرين و ساير شئون تمدني بشر ديده شده ، نمايانگر اهميت فوق العاده اين عدد در نظر اقوام مختلف است . ( 1 )

عدد هفت در امور ديني

معادل عدد هفت در عربي واژه هاي « سبع و سبعه » مي باشد . كثرت كاربرد اين شماره در امور مذهبي نمايانگر اهميت ويژه آن در اين راستاست .

از جمله كاربردهاي ديني عدد هفت عبارت است از :

1 . هفت فرشته مقدس در نظر بني اسرائيل ؛

2 . هفت بار طواف بر گرد كعبه ؛

3 . هفت طبقه جهنم ؛

4 . هفت دروازه جهنم ؛

5 . هفت سلام در قرآن كه عبارت است از : ( سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِيم ) ( 2 ) ، ( سَلامٌ عَلي إِبْراهِيمَ ) ( 3 ) ، ( سَلامٌ عَلي نُوح فِي الْعالَمِينَ ) ( 4 ) ، ( سَلامٌ عَلي مُوسي وَهارُونَ ) ( 5 ) ، ( سَلامٌ عَلي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر . ك : لغت نامه دهخدا ، ج 14 ، ص 20768 ، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ؛ برهان قاطع ، ابن خلف تبريزي ، ص 1303 ، انتشارات فريدون علمي ؛ تفسير نمونه ، آيت الله مكارم و ديگران ، ج 17 ، ص 76 ، دارالكتب الاسلاميه .

2 . يس : 58 .

3 . صافات : 109 .

4 . صافات : 79 .

5 . صافات : 120 .


| شناسه مطلب: 76874