بخش 6
7 . فلسفه رمی جمرات 8 . فلسفه برائت از مشرکان 9 . پرده کعبه فصل چهارم : آداب سفر به حج 1 . آداب آداب احرام آداب ورود به شهر مکّه و مسجد الحرام آداب طواف آداب نماز طواف آداب سعی
136 |
صفا و مروه سنت شد . ( 1 ) همچنين آن حضرت در فلسفه سعي ، فرمود : خداوند ، سعي ميان صفا و مروه را براي ذلّت و خواري گردنكشان ( 2 ) قرار داده است . ( 3 )
آنچه از روايات اسلامي استفاده مي شود فلسفه تشريع سعي بين صفا و مروه عبارت است از ( 4 ) :
1 . به پا داشتن ياد خدا ( 5 ) ؛
2 . ياد آوري هروله ابراهيم ( عليه السلام ) در تعقيب شيطان ( 6 ) ؛
3 . تجديد خاطره سعي حضرت هاجر در طلب آب ؛
4 . ذلت و خواري گردنكشان ( 7 ) ؛
5 . تصفيه روح . ( 8 )
7-فلسفه رمي جمرات
* پرسش : چرا در حج تمتع به جمرات ريگ پرتاب مي كنند ، آيا در اين مورد آيه اي هم آمده است ؟
* پاسخ : در اين مورد آيه اي وجود ندارد ، اما از امام علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) نقل شده است كه وقتي حضرت ابراهيم ( 9 ) مأموريت يافت فرزندش را ذبح كند ( 10 ) شيطان پديدار شد و وسوسه كرد ، حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ، به دستور حضرت جبرئيل شيطان را سنگ زد . علي بن جعفر نيز از امام كاظم ( عليه السلام ) علت سنگ زدن را سؤال كرد ، آن حضرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علل الشرائع ، شيخ صدوق ، ج2 ، ص432 .
2 . « مَذلِّة لِلْجَبَّارين . »
3 . كافي ، كليني ، ج4 ، ص434 .
4 . اين قسمت از كتاب حج در قرآن از خسرو تقدسي نيا ، ص 76 ، استفاده شده است .
5 . « انما جعل الطواف . . . و السعي . . . لاقامة ذكر الله . »
6 . « صار السعي بين الصفا و المروة . . . فجرت به السنة يعني بالهرولة . . . »
7 . « مذلة للجبارين . . . »
8 . « و اصف روحك . . . بوقوفك علي الصفا . . . »
9 . صافات : 106 .
10 . صافات : 109 .
137 |
فرمود : هنگامي كه ابليس بر حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) نمايان شد ، آن حضرت ابليس را با سنگ زد و اين عمل براي حاجيان سنّت شد . ( 1 ) البته درباره رمي جمرات و پرتاب سنگ اسرار و حكمت هايي گفته شده است ، پرتاب سنگ در اصل به سوي افراد يا اشياء به قصد ابراز خشم و انزجار يا اهانت و استخفاف امري متداول بوده است و چون جمرات نمادي از شيطان هستند ، سنگ زدن به آن ها نوعي اظهار نفرت از شيطان است به تعبير برخي عرفا ، جمرات سه گانه نماد سه نفس اماره ، مُسَوّله و لوّامه است كه با سنگ زدن جمره عقبه در عيد قربان نفس شرورتر طرد مي شود و با طرد شدن او دو نفس ديگر هم طرد مي شوند . ( 2 )
8-فلسفه برائت از مشركان
* پرسش : نقش محوري حج در « برائت » از مشركان چگونه است ؟
* پاسخ : برائت از مشركين به معناي بيزاري از مشركان و دشمنان خدا و رسول اوست . در آيات زيادي از قرآن كريم همچون آيه 416 سوره نساء ؛ و آيه 106 سوره انعام و آيه اول و 36 سوره توبه به برائت از شرك و مشركان از سوي انبياي الهي تصريح شده است .
خداوند متعال پس از اِتمام بناي بيتِ طاهر و عتيق و مساوات و مواسات و بعد از تأمين حرم و تشريع امنيت براي مهمانان و زائران و راكعان و ساجدان و عاكفان ، به پيامبرش حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) دستور داد : ( وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق ) ( 3 ) . هدف از اين اعلان عمومي ابراهيم ( عليه السلام ) فراخواني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قرب الاسناد ، حميري ، ص 147 ؛ الحج و العمرة في الكتاب و السنة ، ص 230 .
2 . دانشنامه جهان اسلام ، ج 10 ، ص 662 ، « مقاله جمره » ، فريده سعيدي .
3 . حج : 27 .
138 |
كساني بود كه توان حضور را به طور متعارف دارند .
وقتي همگان از باختر و خاور ، از شمال و جنوب و از دور و نزديك آمدند و در گردهمايي سراسري شركت كردند تا شاهد منافع معنوي و مادي خود باشند ، آنگاه نوبت به اذان و اعلان محمّدي ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) فرا مي رسد . از اين رو فرمود : ( وَ أَذانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ ) ( 1 ) .
يعني هدف نهائي اعلان پيشين ، ساختن كعبه با همه مزاياي الهي آن نبود ، بلكه زمينه اي براي اعلان دوم بود كه هدف نهائي كعبه است ، و آن اذان كه به وسيله خاتم پيامبران ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از طرف خداي سبحان صورت مي پذيرد ، تبرّي خدا و رسول او از هر مشرك و ملحد است و براي آنكه آن اعلان جهاني باشد و به گوش مردم سراسر جهان برسد فرمود : در روز « حج اكبر » ، يعني زماني كه همه زائران حضور دارند انجام شود . روز مزبور در ايام حج مصاديق فراوان دارد كه از آن جمله روز عرفه و روز عيد اضحي است . چنان كه خود « حج » در مقابل « عمره » اكبر و بزرگ تر از آن است ، و عمره نيز « حج كبير » خواهد بود .
هدف نهائي ساختن بيت الله ، رسيدن به توحيد است و نيل به توحيد ناب ، بدون تبرّي و بيزاري تام از هر شرك و الحاد و انزجار از هر مشرك و ملحد ممكن نيست . از اين رو اعلام اين هدف نهائي به صورت اعلان تبّري خدا و رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از مشركان متبلور شده است و تا انسان در روي زمين زندگي مي كند وظيفه حج و زيارت بر عهده اوست و تا مشرك در جهان هست اعلام تبرّي از او نيز جزء مهم ترين وظيفه حاجيان به شمار مي رود .
براي تبرّي از ملحدان كه با انواع سلاح هاي پيشرفته بي رحمانه مردم را به خاك و خون مي كشند ، هيچ جايي مناسب تر از حرم الهي نخواهد بود ؛ و چنان كه براي نمونه براي اعلان انزجار از اسرائيل غاصب ، كه سال هاي طولاني به قبله اول مسلمانان و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توبه : 3 .
139 |
سرزمين آنان تعدّي كرده و از كشتار دسته جمعي كودكان و سالمندان و زنان و مردان بي گناه فلسطيني و هم اكنون مردم مظلوم غزّه مضايقه ندارد ، هيچ جايي سزاوارتر از مكه نيست . همچنين براي اعلان نفرت و انزجار و تبرّي از بزرگ جنايت پيشه عصر آمريكاي جهانخوار كه مستضعفان كه جهان را مقهور سلطه اهريمني خود قرار داده اند ، هيچ مكاني شايسته تر از حرم الهي نيست .
* پرسش : برائت از مشركان چه زماني وارد حج شد ؟
* پاسخ : موضوع برائت از مشركان پيوسته از سوي انبياي الهي صورت گرفته است كه نمونه بارز آن برائت ابراهيم ( عليه السلام ) از آزر ( 1 ) است . اما در اسلام اعلان برائت از مشركان پس از فتح مكه و نقض پيمان صلح حديبيه بود كه با نزول آيات نخست سوره برائت رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ، مأموريت پيدا كرد كه اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) را براي خواندن آيات اول سوره برائت و اعلان برائت خدا و رسول او از مشركان به مكه معظمه بفرستد . بنا بر اين برائت تبري و بيزاري جستن از شرك و مشركان ، نتيجه و روح حج است . اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) پس از ظهر دهم ذي حجة ( عيد قربان ) در منا با شمشير برهنه خطبه اي خواند و آيات سوره برائت را همراه احكامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) فرموده بود ، ابلاغ كرد . ( 2 ) مشرك هم كسي است كه راهش غير راه خدا و در مقابل توحيد باشد ؛ هر چند در ظاهر متمسك به يكي از اديان الهي باشد و خود را وابسته به آن دين بداند .
درباره شعار بر ضد آمريكا نيز بايد گفت كه مراد از آن سردمداران و ستمكاران آن ها هستند نه توده مردم ؛ زيرا بيشتر مردم آنجا نيز زير استعمار سياست مداران و تبليغات شديد رسانه هاي صهيونيستي قرار دارند . البته هر كدام از آن ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انعام : 114 .
2 . رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) علاوه بر دستور به ابلاغ برائت از مشركان ، احكامي مانند عريان طواف نكردن ، نزديك نشدن مشركان به مسجد الحرام و . . . را نيز به برائت اضافه كرد . ( ر . ك : تفسير نورالثقلين ، ج 2 ، ص 182 ) .
140 |
نيز كه با اعمال سردمداران همدلي و همراهي مي كنند ، مشمول برائت خواهند بود . ( 1 )
* پرسش : با توجه به اين كه اعلام برائت از مشركان پس از پيمان شكني قريش و بعد از صلح حديبيه بود ، آيا برائت از مشركان مخصوص زمان رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) بود يا براي همه زمان هاست ؟
* پاسخ : خداوند متعال در قرآن كريم فرمود : ( واَذنٌ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ اِلَي النّاسِ ) ( 2 ) مضمون اذان برائت با توجه به تعبير « اَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِنَ المُشرِكينَ ورَسولُهُ » و مفاد آيات تفصيلي بعدي سوره توبه درباره مشركان ( آيات 11 تا 28 ) ذميّان مشرك و كافر ( آيات 29 تا 32 ) ، زراندوزان ( آيات 34 تا 35 ) و منافقان ( آيات 50 تا 57 ) اشاره به آن دارد كه اعلاميه برائت از مشركان را نبايد مختص به زمان رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) و مبارزه مقطعي آن حضرت با رفتار مشركان پيمان شكن دانست ، بلكه اين مضمون و نحوه ابلاغ ، بيان كننده يك اصل اسلامي و هميشگي است كه خداوند مقرر كرده تا روش سياسي اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفان اصل توحيد و ناقضان حقوق انساني و مشروع مسلمانان ، روشن سازد . ( 3 )
در واقع اعلان برائت در رديف آياتي است كه در آن ها برخورد عمومي جامعه اسلامي با كافران و مشركان بيان شده و « ولايت » ( نساء : 89 ) ، « ركون » ( هود : 113 ) ، « تولي » ( مائده : 51 ) ، « سبيل » ( نساء : 141 ) و « حُبّ » ( آل عمران : 119 ) نسبت به آن ها نفي گشته و با اذان برائت جنبه سلبي و بيروني توحيد تبيين و تبليغ شده است . ( 4 )
* پرسش : شيوه برائت از مشركان چگونه بايد باشد آيا مكان آن تنها در مكه و زمان آن در ايام حج است ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جهت آگاهي بيشتر از فوائد برائت از مشركان ر . ك : كتاب مباني ديني و سياسي برائت از مشركين ، نوشته سيد جواد ورعي .
2 . توبه : 3 .
3 . دانشنامه جهان اسلام ، ج 2 ، ص 629 ، « مقاله برائت از مشركين » ، محمد دشتي .
4 . صحيفه نور ، ج 20 ، ص 112 .
141 |
* پاسخ : شيوه هاي اعلام برائت مي تواند به گونه هاي مختلفي و مناسب در قالب رعايت اصول ديگر اسلام و شرايط زمان انجام شود ، اما آنچه به عنوان ركن ، در اجراي آن بايد ملحوظ شود اصل معنا و مفهوم اعتقادي و سياسي و طرد بت و بت پرستي و اعلان انزجار از مشركان و دشمنان اسلام و محكوم كردن سياست هاي خصمانه و توطئه گرانه و مشي ستمگرانه و تجاوز كارانه آن هاست . ( 1 ) بر پايه همين اصل برقراري مناسبات با غير مسلماناني كه چنين روشي ندارند منع نشده است . ( 2 )
اما درباره مكان برائت از مشركان با توجه محتواي برائت و نيز ارزش تأسي به رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) در انتخاب زمان و مكان اعلان برائت ، مناسبت حكم و موضوع ايجاب مي كند كه بهترين و كارآمدترين شكل اعلان برائت از مشركان در حرم الهي و موضوع ايجاب مي كند كه اين كار در ايام حج انجام شود . از آيه سوم سوره برائت نيز بر مي آيد كه اعلان برائت نه تنها با اعمال و مناسك حج منافات ندارد ، بلكه رابطه ميان آن دو در هدف و ماهيت و نتايج ايجاب مي كند كه براي تكميل آثار و بركات هر يك از آن ها اين دو عمل عبادي و سياسي همراه يكديگر انجام پذيرند ؛ زيرا حج در مفهوم جامع خود بسياري از شعائر توحيدي را در بر مي گيرد و عبادتي اجتماعي ـ سياسي به شمار مي رود و صرفاً حركتي فردي نيست .
* پرسش : در آيه 197 سوره بقره ، خداوند متعال ، سه كار را به گونه جدّي منع فرموده است : هم بستر شدن ، گناه و جدال . با توجه به اين مطلب ، چرا مسؤولان حج ، حجاج را به تظاهراتي كه نتيجه اش درگيري بود ، تشويق مي كردند ؟ اين آيه با مسئله برائت از مشركين ، چه سنخيتي دارد ، در حالي كه مكيّان مسلمان هستند نه مشرك ؟ همچنين در آيه 217 بقره ، جدال منع شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . دانشنامه جهان اسلام ، ج 2 ، ص 629 ، مقاله « برائت از مشركان » ، محمددشتي .
2 . ممتحنه : 8 .
142 |
* پاسخ : برائت از دشمنان خدا پيش از آنكه بعد سياسي ـ اجتماعي داشته باشد ، جنبه اعتقادي و تربيتي دارد و مؤمن به حكم انگيزه ايماني و با تأسي به خدا ورسول مي بايست از هر چه سد راه خداست و در مقام خصومت با خلق اوست تبّري جويد . ( 1 ) قرآن كريم به اين امر مهم ايماني اهتمام ورزيده و بارها متذكر آن شده است . آيات 22 سوره مجادله ؛ 26 سوره زخرف و چهار سوره ممتحنه . نشان از اين اصل ايماني است و حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) كه باني كعبه و حج كه آيين او اساس و معيار در آيين اسلام است در مسأله برائت ( 2 ) اسوه و سرمشق قرار گرفته است . ( 3 ) گذشته از اين ها ، اولا ، معاني لغوي رَفَث ، فسوق و جدال ، و نيز معنايي اصطلاحي آن ها با توجه به روايات ائمه چنين است :
الف ) رفث ، تصريح به چيزي است كه به دليل زشتي ، از آن بيشتر به كنايه تعبير مي شود ؛
ب ) فسوق ، خارج شدن از مرز فرمان بري و بندگي خداست ؛
ج ) جدال ، به معناي ستيز در گفتگو ست ؛ افزون بر معاني لغوي ، اين كلمات در روايات ، به معاني اصطلاحي ديگري به كار رفته اند كه اين مفاهيم بدين شرح است : رفث ، به معناي جماع آمده و فسوق ، به معني كذب و سخن دروغ و نيز جدال ، به معناي گفتن : « نه به خدا قسم » ، « نه خير به خدا قسم » است . ( 4 )
ثانياً ، با توجه به اين معاني اصطلاحي ، پيام آيه شريفه آن است كه حجاج به هنگام انجام اعمال حج ، بايد از تمتّعات و بهرهوري هاي جنسي و نيز انجام گناه ، بر كنار بوده ، و گفتگوهاي بي فايده و بحث و جدل و كشمكش هاي بي ارزش را كنار بگذارند ؛ زيرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در اين باره ر . ك : به آيات : 36 سوره نحل ؛ 34 ، 54 و 55 سوره هود ؛ 114 سوره توبه و آيه چهار سوره ممتحنه .
2 . ( قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَ هِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُو إِذْ قَالُواْ لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءَ ؤُاْ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَ وَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَدًا حَتَّي تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُو إِلاَّ قَوْلَ إِبْرَ هِيمَ لاَِبِيهِ لاََسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَآ أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْء رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ) ممتحنه : 4 .
3 . ميقات حج ، شماره 22 ، زمستان سال 76 ، مقاله « برائت از مشركان » ، محمد تقي رهقر ، ص 32 .
4 . تفسير الميزان ، علامه طباطبايي ( رحمه الله ) ، ج 2 ، ص 79 ، مؤسسه اعلمي .
143 |
محيط يك محيط عبادي ، خلوص و ترك لذت هاي مادي است . ( 1 )
و سخن آخر اينكه آن مفاهيم اصطلاحي و اين پيام ، هيچ ارتباطي به برگزاري مراسم برائت از مشركان ندارد .
بنا بر اين جدال و فسوق هيچ كدام از مصاديق برائت نيست و اين دو از نظر مفهوم ومصداق و احكام كاملا متغايرند . اعلان برائت به معناي بيزاري ، ابراز تنفر و انزجار از كفار و مشركان و مفسدان است كه قرآن كريم پايه گذار آن بوده و سنّت نبوي سند غير قابل انكاري بر مشروعيت و ضرورت آن است ( 2 ) و اين يكي از سفسطه هاي عوامل ارتجاع است كه اعلان برائت از دشمنان اسلام در موسم حج را با جدال در حج قلمداد كرده اند . هر چند توطئه ها و تحريم هاي مشركان گاهي سبب مشكلاتي مي شود ، امّا اولا آنچه در آيه 217 سوره بقره مطرح شده ، ترك جنگ در چهار ماه از ماه هاي قمري است ، تا مجالي براي تفكر و انديشه ، به وجود آيد و اين خود ، نشانه روح صلح طلبي اسلام است و مراسم برائت از مشركان حركتي نمادين براي اتحاد صفوف مسلمانان و پاي بندي به اصل تولّي و تبرّي ، يعني دوستي با دوستان خدا بيزاري جستن از صف مشركان و كافران است كه از فروع اسلام بوده و انجام آن پي گرفتن اهداف سياسي كنگره عظيم جهاني مسلمانان است . چنين حركتي ، داراي رويكردي اعتقادي است و ارتباطي به مسئله جنگ ندارد تا گفته شود با آيه شريفه ياد شده ، متعارض و ناهماهنگ است ؛ البته اگر سخن از جنگ هم باشد ، اعلام مي كند كه پس از پايان ماه هاي حرام با آن ها بجنگيد ، نه در ماه ذي حجّة . ( 3 )
ثانياً ، اعلام بيزاري از مشركان در حج ، به صراحت در قرآن مطرح شده است ؛ از اين رو ، اين حركت مسلمانان ، مورد تأييد قرآن كريم است . آنجا كه قرآن مي فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 2 ، ص 29 ، دارالكتب الاسلامية .
2 . ميقات حج ، شماره 22 ، زمستان سال 76 ، مقاله « برائت از مشركان » ، محمد تقي رهبر ، ص 43 .
3 . تفسير الميزان ، علامه طباطبايي ( رحمه الله ) ، ج 9 ، ص 152 ، دارالكتب الاسلامية .
144 |
( واَذنٌ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ اِلَي النّاسِ يَومَ الحَجِّ الاَكبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِنَ المُشرِكينَ ورَسولُهُ ) ( 1 )
و اين اعلامي است از سوي خداوند و پيامبرش به [ عموم ] مردم در روز حج اكبر [ = روز عيد قربان ] كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند .
اين آيه ، با آيه اوّل همين سوره كه از برائت خداوند و رسولش از مشركان ، سخن به ميان آورده ، متفاوت است ؛ يعني خطاب به مردم مي فرمايد كه برائت خدا و رسولش از مشركان را به صراحت اعلام كنند و براي جنگ با آن ها ، پس از پايان يافتن ماه هاي حرام آماده شوند . ( 2 )
ثالثاً ، اصطكاك ميان مسلمانان از يك سو و برخورد ميان آنان و كفار و مشركان از سوي ديگر ، برخاسته از رويارويي و تضاد در اصيل ترين و عميق ترين باورها نسبت به جهان هستي است . اين تقابل از يك سو تقابلي طبيعي و انكارناپذير است كه در آيه 22 سوره مجادله ، بدان اشاره شده است :
( لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ )
هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمي يابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند ؛ هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند .
مشابه اين آيه در سوره آل عمران ، آيه 28 نيز آمده است . در مراسم برائت نيز ، فسوق و جدالي صورت نمي گيرد ، بلكه در قالب حركتي نمادين ، اين تقابل فكري ، به نمايش گذشته مي شود ، تقابلي كه برخاسته از دو نگرش الهي و غير الهي است . روشن است كه نگرش الهي ، بايد در خانه خدا به گونه اي تبليغ شود .
رابعاً ، همان گونه كه در آيه شريفه سوره توبه بيان شد ، مراسم برائت ، نخستين بار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توبه : 3 .
2 . الميزان ، ج 9 ، ص 152 .
145 |
به وسيله اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و در موسم حج ( يوم الحج الاكبر ) انجام شد . آنچه اكنون در مكه به عنوان مراسم برائت انجام مي شود ، احياي همان سنت علوي است ؛ در اين مراسم نيز ، انگيزه و بنا ، بر درگيري و تنش نيست ، و اگر درگيري هايي مهم واقع مي شود ، به تحريك و شيطنت ، آمريكا و عمال اوست ؛ همان گونه كه نخستين مراسم برائت به وسيله امير المؤمنين ( عليه السلام ) عليه كفّار و مشركان آن زمان انجام گرفت ، اينك نيز ، اين مراسم با الهام از آن رسم علوي ، عليه كفّار و مشركان اين زمان ، امريكا و اسرائيل ، كه كفر و الحادشان ، مورد اتفاق همه مسلمانان جهان است ؛ انجام مي شود ، نه بر ضدّ مردم حجاز . اين ادعا ، در شعارهايي كه در اين مراسم سرداده مي شود ، به روشني معلوم است ، به گونه اي كه در اين شعارها ، هيچ گاه به مردم حجاز و حكومت آن ها ، تعرضي صورت نمي گيرد ؛ خلاصه آنكه ، اگر مراسم برائت فعلي ، به دليل فسوق و جدال ، سؤال برانگيز است ؛ پس بايد ، درباره نخستين مراسم برائت كه به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) به وسيله اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) در سال دهم هجري ، در مكه برگزار شده نيز ، همين نقد و اشكال وجود داشته باشد ، در حالي كه مراسم علوي ، براي اهدافي مكتبي و به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) برگزار شد ، و آن ستيز با شرك و كفر است . اين هدف ، هم اينك نيز بايد به پيروي از آن برنامه نبوي و علوي ، دنبال شود .
9-پرده كعبه
* پرسش : چرا پرده خانه كعبه سياه است ؟ آيا در قرآن كريم آيه اي درباره رنگ پرده وجود دارد ؟ نخستين بار چه كسي به خانه كعبه سياه پوشاند ؟
* پاسخ : در قرآن كريم درباره رنگ پرده كعبه چيزي نيامده است و از نظر تاريخي نيز درباره رنگ پرده كعبه آگاهي زيادي نداريم ، اما گفته شده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) بر كعبه پرده سياه پوشاند . در باره پوشش و پرده كعبه بنا بر آنچه در برخي روايات
146 |
آمده ، نخستين بار حضرت اسماعيل بر كعبه پرده انداخت ( 1 ) ، اما راويان اخبار ( مورخان ) بر اين باورند كه اسعد بن تبع حميري نخستين كسي بود كه در عصر جاهلي كعبه را ابتدا با پوششي از چرم و سپس با پارچه هاي مخطط حرير يماني پوشاند . ( 2 ) پس از آن نيز قريشيان به كمك هم پوشش كعبه را تأمين مي كردند و كعبه با چادرهاي خز زرنگار سبز و زرد و باكتان نازك پوشيده مي شد . رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) نيز هنگامي كه از مدينه به مكه آمد كعبه را با پوشش هاي مختلف پوشاند ، چنان كه عباس بن عبدالمطلب گويد : رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) در حج خود بر خانه كعبه جامه گرانبهاي سياه پوشاند . در روايت ابن سعد ( 3 ) ، نوع پارچه مشخص نشده است ، اما واقدي مي گويد : پارچه ها يمني بود . ( 4 ) پرده كعبه در روايات داراي اهميت فراواني است و در برخي روايات از آن تعبير به دامان خداوند متعال شده است كه هر كس دست در آن دامان زند و به آن پناهنده شود در امان مي ماند . تنها رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) پس از فتح مكه مكرمه كه اهل آن را بخشيد در باره عبدالله بن خَطَل فرمود : عبدالله را بكُشيد ، گرچه به كعبه پناه برده باشد . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن حجر ، فتح الباري ، ج 3 ، ص 366 .
2 . فيض القدير ، مناوي ، ج 6 ، ص 519 . البته نام نخستين كسي را كه كعبه را پرده پوشاند به اختلاف تبع ( المصنف ، صنعاني ، ج 5 ، ص 89 ) ؛ عدنان ( سبل الهدي ، صالحي شامي ، ج 1 ، ص 295 ) و حضرت اسماعيل ( فتح الباري ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 366 ) گفته اند .
3 . الطبقات الكبري ، ابن سعد ، ج 1 ، ص392 .
4 . المغازي ، واقدي ، ج 3 ، ص 1100 .
5 . الطبقات الكبري ، ج 4 ، ص 223 ؛ همچنين ر . ك : ترجمه الميزان ، ج 3 ، ص 558 .
147 |
فصل چهارم :
آداب سفر به حج
149 |
1-آداب
* پرسش : در مورد آداب حج از منظر قرآن كريم توضيح دهيد ؟
* پاسخ : آداب جمع ادب و به معناي دانش است . ( 1 ) هر كاري براي خود آدابي دارد مانند : آداب تجارت ، آداب مناظره ، آداب سفر و . . . . حج نيز آدابي دارد كه برخي علماي ارجمند كتاب هايي با عنوان آداب الحج تأليف كرده اند . ( 2 ) حج يكي از عبادت هايي است كه آداب فراواني دارد ، هر چند در قرآن كريم به آداب آن تصريح نشده است ، امّا از آيات ، به ويژه آيه 125 سوره بقره و از كلمه ( طهّر بيتي ) استفاده مي شود كه انسان بايد با طهارت وارد خانه خدا شود و در آنجا به طواف ، ركوع و سجود بپردازد يا اعمال خير ( 3 ) انجام دهد و در تمام اعمال خود اخلاص ( 4 ) دانسته باشد . بيشترين آداب حج در روايات آمده است كه مي توان اين روايات را تفسير قرآن دانست ، مثلا طهارت داشت در حج ، همان استحباب غسل است كه در روايات بدان اشاره شده است . در اينجا به برخي از آداب به ترتيبي كه در مناسك آمده اشاره مي شود :
آداب احرام ( 5 )
1 . مستحبّ است براي احرام ، خود را پاكيزه كند ، ناخن و شارب را بگيرد ، موهاي بدن را زائل كند و غسل احرام نمايد و اگر بدون غسل ، احرام بست مستحب است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : لسان العرب ، ابن منظور ، ج 1 ، ص 206 ، بيروت .
2 . ر . ك : الذريعه ، آقا بزرگ تهراني ، ج 1 ، ص 15 .
3 . بقره : 158 .
4 . بقره : 196 .
5 . احرام حج بايد از يكي از ميقات ها باشد . ميقات مكاني است كه از سوي رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) براي احرام مشخص شده است ، پنج ميقات وجود دارد كه هريك از آن ها براي احرام بستن عمره تمتع كرده خاصي مشخص شده اند . براي مستحبات احرام ر . ك : مناسك حج ، حواشي مراجع تقليد ، ص 154 .
150 |
غسل كند و دوباره احرام ببندد .
2 . مستحب است پس از غسل احرام اين دعا را بخواند :
« بِسْمِ الّلهِ وَبِالّلهِ ، الّلهُمَّ اجْعَلْهُ لِي نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَأَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْف وَشِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاء وَسُقْم ، اللهمّ طَهِّرنِي وَطَهِّرْ قَلْبِي وَاشْرَحْ صَدْرِي ، وَأجرِ عَلَي لِسانِي مَحبّتكَ وَمَدْحَتِكَ وَالثّناء عَلَيْكَ ، فإنّه لا قوّة لي إلاّ بك ، و قد علمت أنّ قِوام ديني التّسليم لك والاتِّباعَ لسنّة نبيّك صلواتك عليه و آله . »
3 . مستحب است پس از نماز ، احرام ببندد و بهتر است پس از نماز ظهر باشد و بعد از نماز حمد و ثناي الهي و صلوات بر محمّد و آل محمد ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) بفرستد ، و اين دعا را بخواند :
« اللهمّ إنّي اسألك أن تجعلني ممَّن استجاب لك ، و آمن بوعدك ، واتّبع أمرَكَ فإنّي عبدك وفي قبضتك لا اوقي إلاّ ما وقيت ولا آخذ الاّ ما أعطيت ، و قد ذكرت الحجّ فأسألك أن تعزم لي عليه علي كتابك و سنّة نبيّكَ صلواتك عليه و آله ، و تقوّيني علي ما ضعفت و تسلم منّي مناسكي في يسر منك و عافية ، واجعلني من وفدك الّذي رضيت وارتضيت و سمّيت و كنيت ، اللهمّ إنّي خرجت من شقّة بعيدة و أنفقت مالي ابتغاء مرضاتك ، اللهمّ فتمّم لي حجّتي و عمرتي ، اللهمّ إنّي اريد التّمتّع بالعمرة إلي الحجّ علي كتابك و سنّة نبيّك صلواتك عليه و آله فإن عرض لي عارضٌ يحبسني فحلني حيث حبستني بقدرك الّذي قدّرت عليّ ، اللهمّ إن لم تكن حجّة فعمرة ، أحرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي و عظامي و مخّي و عصبي من النّساء والثّياب والطّيب ، أبتغي بذلك وجهك والدّار الآخرة . »
سپس نيّت احرام كند ، و مستحب است نيّت را به زبان بياورد . سپس بگويد :
« لَبَّيْك اللهمّ لَبَّيْك ، لَبَّيْك لا شريك لك لَبَّيْك ، إنّ الحمد و النّعمة لك والملك ، لا شريك لك ، لَبَّيْك ذا المعارج لَبَّيْك ، لَبَّيْك داعياً إلي دار السلام
151 |
لَبَّيْك ، لَبَّيْك غفّار الذّنوب لَبَّيْك ، لَبَّيْك أهل التّلبية لَبَّيْك ، لَبَّيْك ذا الجلال والاكرام لَبَّيْك ، لَبَّيْك تبديء والمعاد إليك لَبَّيْك ، لَبَّيْك تستغني و يفتقر إليك لَبَّيْك ، لَبَّيْك مرغوباً و مرهوباً إليك لَبَّيْك ، لَبَّيْك إله الحقّ لَبَّيْك ، لَبَّيْك ذالنّعماء والفضل الحسن الجميل لَبَّيْك ، لَبَّيْك كشّاف الكرب العظام لَبَّيْك ، لَبَّيْك عبدك وابنُ عبديك لَبَّيْك ، لَبَّيْك يا كريم لَبَّيْك . »
و بگويد :
« لَبَّيْك أتقرّب إليك بمحمّد و آل محمّد لَبَّيْك ، لَبَّيْك بحجّة أو عمرة لَبَّيْك ، لَبَّيْك و هذه عمرة متعة إلي الحجّ لَبَّيْك ، لَبَّيْك أهل التلبية لَبَّيْك ، تلبية تمامها و بلاغها عليك . »
4 . مستحب است كه در جامه پنبه و سفيد احرام ببندد .
آداب ورود به شهر مكّه و مسجد الحرام ( 1 )
1 . مستحب است براي ورود به مكّه معظّمه و مسجدالحرام ، غسل كند و چون داخل شهر مكه شود با آرامش باشد و با كمال خضوع و خشوع وارد مسجدالحرام گردد .
2 . مستحب است از در ( بني شيبه ) داخل شود ، و بر در مسجدالحرام ايستاده و بگويد :
« السلام عليك ايّها النّبيّ و رحمة الله و بركاته ، بسم الله و بالله و ما شاء الله ، السلام علي أنبياء الله ، السلام علي رسول الله ، السلام علي إبراهيم خليل الله ، والحمد لله ربّ العالمين . »
و در روايت ديگر وارد شده است كه بگويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : مناسك حج با حواشي مراجع تقليد ، ص 222 .
152 |
« بسم الله و بالله و من الله و إلي الله ، و ماشاء الله ، و علي ملّة رسول الله صلّي الله عليه و آله ، و خير الاسماء لله والحمد لله ، و السلام علي رسول الله ، السلام علي محمّد بن عبد الله ، السلام عليك ايّها النّبيّ و رحمة الله و بركاته ، السلام علي أنبياء الله و رسله ، السلام علي ابراهيم خليل الرحمن ، السلام علي المرسلين والحمد لله ربّ العالمين ، السلام علينا و علي عباد الله الصّالحين ، اللهمّ صلّ علي محمد و آل محمّد ، و بارك علي محمّد و آل محمّد ، وارحم محمداً و آل محمّد ، كما صلّيت و باركت و ترحّمت علي إبراهيم و آل إبراهيم إنّكَ حميد مجيد ، اللهمّ صلّ علي عبدك و رسولك ، اللهمّ صلّ علي إبراهيم خليلك ، و علي أنبيائك و رسلك ، و سلّم عليهم ، و سلام علي المرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين ، اللهم افتح لي أبواب رحمتك واستعملني في طاعتك و مرضاتك واحفظني بحفظ الايمان أبداً ما أبقيتني ، جلّ ثناء وجهك ، الحمد لله الّذي جعلني من وفده و زوّاره ، و جعلني ممّن يناجيه ، اللهمّ إنّي عبدك و زائرك في بيتك ، و علي كلّ مأتي حقّ لمن أتاه و زاره ، و أنت خير مأتي و أكرم مزور ، فأسألك يا الله يا رحمن بأنّك أنتَ الله لا إله إلا أنت وحدك لا شريك لك و بأنك واحد أحد صمد لم يلد و لم يولد ولم يكن لك كفوا احد ، و أن محمّدا عبدك و رسولك صلّي الله عليه و علي أهل بيته ، يا جواد يا ماجد ، يا جبّار يا كريم ، أسألك أن تجعل تحفتك اياي بزيارتي إياك أوّل شيء تعطيني فكاك رقبتي من النّار . »
و سه مرتبه بگويد : « اللهمّ فك رقبتي من النّار » . و بگويد :
« و أوسع عليّ من رزقك الحلال الطّيّب ، وادرأ عنّي شرّ شياطين الجنّ والانس و شرّ فسقة العرب والعجم . »
و داخل مسجدالحرام شود و بگويد :
« بسم الله و بالله و علي ملّة رسول الله . »
153 |
و دست ها را بردارد ، و رو به كعبه معظّمه كند ، و اين دعا را بخواند :
« اللهمّ إنّي أسألك في مقامي هذا وفي أوّل مناسكي ، أن تقبل توبتي ، و أن تتجاوز عن خطيئتي ، و أن تضع عنّي وزري ، الحمد لله الّذي بلّغني بيته الحرام ، اللهمّ انّي اشهدك انّ هذا بيتك الحرام ، الّذي جعلته مثابة للنّاس ، و أمناً مباركاً ، وهديً للعالمينَ ، اللهمّ إنّ العبد عبدك والبلد بلدك ، جئت اطلب رحمتك و أؤمّ طاعتك ، مطيعاً لامرك ، راضياً بقدرك ، أسألك مسألة الفقير إليك ، الخائف لعقوبتك ، اللهمّ افتح لي ابواب رحمتك واستعملني بطاعتك و مرضاتك . »
پس خطاب به كعبه معظّمه كند و بگويد :
« الحمد لله الّذي عظّمكِ و شرّفكِ و كرّمكِ ، و جعلكِ مثابة للنّاس و أمناً مباركاً و هديً للعالمين . »
و هنگامي كه نظرش بر حجرالاسود افتاد ، رو به سوي آن كند و بگويد :
« الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدي لولا أن هدانا الله ، سبحان الله والحمد لله ولا إله إلاّ الله و الله أكبرُ ، الله أكبر من خلقه ، و الله أكبر ممّن أخشي و أحذر ، لا إله إلاّ الله وحده لا شريك له ، له الملك وله الحمد ، يحيي و يميت ، و يميت و يحيي ، و هو حيٌ لا يموت ، بيده الخير وهو علي كلّ شيء قدير ، اللهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد و بارك علي محمّد و آله ، كأفضل ما صلّيت و باركت و ترحّمت علي إبراهيم و آل ابراهيم إنّك حميدٌ مجيدٌ ، و سلامٌ علي جميع النبيين والمرسلين ، والحمد لله ربّ العالمين ، اللهمّ إنّي أؤمن بوعدك و اصدّق رسلك و أتبع كتابك . »
سپس با وقار و آرامش روانه شود و گام ها را كوتاه بردارد ، و چون نزديك حجرالاسود رسيد دست ها را بردارد و حمد و ثناي الهي به جاي آورد و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد و بگويد : « اللهمّ تقبّل مني . »
154 |
3 . مستحب است دست و صورت و بدنش را به حجرالاسود بمالد و آن را ببوسد و اگر نتوانست اشاره كند و بگويد :
« اللهمّ أمانتي أدّيتها ، و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة ، اللهمّ تصديقاً بكتابك ، و علي سنّة نبيّك ، صلواتك عليه و آله ، أشهد أن لا إلاله إلاّ الله وحدهُ لا شريك لهُ ، و أنَّ محمّداً عبده و رسوله ، آمنت بالله و كفرت بالجبت والطّاغوت و بِاللاّت والعزّي و عبادة الشّيطان و عبادة كلّ ندّ يدعي من دون الله . »
و اگر نتواند همه اين دعاها را بخواند بعضي از آن را بخواند و بگويد :
« اللهمّ إليك بسطت يدي ، و فيما عندك عظمت رغبتي ، فاقبل حجّي واغفر لي وارحمني ، اللهمّ انّي أعوذ بك من الكفر والفقر و مواقف الخزي في الدّنيا والآخرة . »
آداب طواف
1 . مستحب است در حال طواف سر برهنه ( زنان بايد سرشان پوشيده باشد ) ، پا برهنه ، مشغول دعا و ذكر الهي باشد ، و گام ها را كوچك بردارد ، و آنچه را كه در نماز مكروه است ترك كند ، و اين دعا را بخواند : ( 1 )
« اللهمّ إنّي أسألك باسمك الّذي يمشي به علي طلل الماء ، كما يمشي به علي جدد الارض ، و أسألك باسمك الّذي تهتز له أقدام ملائكتك ، و أسألك باسمك الّذي دعاك به موسي من جانب الطّور ، فاستجبت له و ألقيت عليه محبّة منك ، و أسألك باسمك الّذي غفرت به لمحمّد ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر و أتممت عليه نعمتك ، أن تفعل بي كذا و كذا . »
و حاجت خود را بطلبد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مناسك حج با حواشي مراجع تقليد ، ص 316 .
155 |
2 . مستحب است در حال طواف بگويد :
« اللهمّ إنّي إليك فقيرٌ ، و إنّي خائفٌ مستجيرٌ ، فلا تغيّر جسمي ، ولا تبدِّل اسمي . »
3 . مستحب است در هر شوط ( هر بار گشتن به دور كعبه ) كه به درِ خانه كعبه معظّمه مي رسد ، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد ، و اين دعا را بخواند :
« سائلك ، فقيرك ، مسكينك ببابك ، فتصدّق عليه بالجنّة ، اللهمّ البيت بيتك ، والحرم حرمك ، والعبد عبدك ، و هذا مقام العائذ بك ، المستجير بك من النّار ، فاعتقني و والديّ و أهلي و ولدي و إخواني المؤمنين من النّار ، يا جواد يا كريم . »
و هنگامي كه به حجر اسماعيل ( عليه السلام ) رسيد به ناودان طلا نگاه كند و بگويد :
« اللهمّ أدخلني الجنّة برحمتك و أجرني من النّار برحمتك وعافني من السّقم ، و أوسع عليّ من الرّزق الحلال ، وادرء عنّي شرّ فسقة الجنّ والانس ، و شرّ فسقة العرب والعجم . »
و وقتي از حجر گذشت و به پشت كعبه رسيد بگويد :
« ياذا المنّ والطّول ، والجود والكرم ، إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي و تقبّله منّي ، إنّك أنتَ السّميع العليم . »
و وقتي به ركن يماني رسيد دست ها را بالا برد و بگويد :
« يا الله ، يا ولي العافية ، و خالق العافية ، و رازق العافية ، والمنعم بالعافية ، والمتفضّل بالعافية عليّ و علي جميع خلقك ، يا رحمن الدّنيا والاخرة و رحيمهُما ، صلّ علي محمّد و آل محمّد ، وارزقنا العافية ، و دوام العافية ، و تمام العافية ، و شكر العافية في الدّنيا والآخرة ، يا أرحم الرّاحمين . »
پس به طرف كعبه مكرّمه سرخود را بالا كند و بگويد :
« الحمد لله الّذي شرّفكِ و عظّمكِ ، والحمد لله الّذي بعث محمّداً نبياً و جعل عليّاً إماماً ، اللهمّ اهد له خيار خلقك و جنّبه شرار خلقك . »
156 |
و هنگامي كه ميان ركن يماني و حجرالاسود رسيد بگويد :
« ربّنا آتنا في الدّنيا حسنة ، وفي الآخرة حسنة ، و قنا عذابَ النّار . »
و وقتي در شوط هفتم به مستجار در پشت كعبه رسيد نزديك ركن يماني برابر در كعبه بايستد و دست ها را به ديوار كعبه معظّمه بگذارد و صورت و بدن خود را به كعبه بچسباند و بگويد :
« اللهمّ البيت بيتكَ ، والعبد عبدك ، و هذا مقام العائذ بك من النّار ، اللهمّ من قبلك الرَّوح والفرج والعافية ، اللهمّ إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي ، واغفر لي ما اطّلعت عليه منّي و خفي علي خلقك ، استجير بالله من النّار . »
و بگويد :
« اللهمّ عندي أفواجاً من ذنوب ، و أفواجاً من خطايا ، و عندك أفواجٌ من رحمة ، و أفواجٌ من مغفرة ، يا من استجاب لابغض خلقه إذ قال انظرني إلي يوم يبعثون استجب لي . »
پس حاجت خود را بطلبد ، و بسيار دعا كند ، و به گناهان خود اقرار كند ، و طلب آمرزش نمايد ، كه البتّه آمرزيده مي شود ان شاء الله تعالي . و هنگامي كه به حجرالاسود رسيد بگويد :
« اللهمّ قنّعني بما رزقتني و بارك لي فيما آتيتني . »
آداب نماز طواف ( 1 )
مستحب است در نماز طواف در ركعت اول بعد از حمد ، سوره توحيد و در ركعت دوّم سوره جحد ( كافرون ) را بخواند ، و بعد از نماز حمد و ثناي الهي را به جاي آورد ، و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد ، و از خداوند طلب قبول كند و بگويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مناسك حج با حواشي مراجع تقليد ، ص 335 .
157 |
« اللهمّ تقبّل منّي ، ولا تجعلهُ آخر العهد منّي ، الحمد لله بمحامده كلّها ، علي نعمائه كلّها ، حتّي ينتهي الحمد إلي ما تحبّ و ترضي ، اللهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد ، و تقبّل منّي ، و طهّر قلبي ، وزكَّ عملي . »
و در بعضي از روايات آمده كه بگويد :
« اللهمَّ ارحمني بطاعتي إيّاك و طاعتي رسولك صلّي الله عليه و آله ، اللهمّ جنّبني أن أتعدّي حدودك ، واجعلني ممّن يحبّك و يحبّ رسولك صلّي الله عليه و آله ، و ملائكتك و عبادك الصّالحين . »
پس به سجده رود و بگويد :
« سجد لك وجهي تعبّداً و رقّاً ، لا إله إلاّ أنت حقّاً حقّاً ، الاوّل قبل كلّ شيء ، والآخر بعد كلّ شيء وها أنا ذا بين يديك ، ناصيتي بيدك ، فاغفر لي ، إنّه لا يغفر الذّنب العظيم غيرك ، فاغفر لي فإنّي مقرّ بذنوبي علي نفسي ، ولا يدفع الذّنب العظيم غيرك . »
آداب سعي ( 1 )
1 . وقتي مي خواهد سعي كند مستحب است نزد حجرالاسود آمده آن را ببوسد و دست ها يا بدنش را بر آن بمالد يا به آن اشاره كند ، پس نزد چاه زمزم بيايد و از آب آن بنوشد و بر خودش بريزد ، و اين دعا را بخواند :
« اللهمّ اجعله علماً نافعاً ، و رزقاً واسعاً ، و شفاءً من كلّ داء و سقم . »
پس متوجّه صفا شود از دري كه برابر حجرالاسود است ، و آن دري است كه حضرت رسول ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از آن بيرون رفتند ، و مستحب است با آرامش تن و روان بالاي كوه صفا برود تا نظر كند به خانه كعبه ، و حمد و ثناي الهي بنمايد ، و نعمت هاي الهي را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص 352 .
158 |
به خاطر آورد ، و هفت بار « الله اكبر » بگويد ، و هفت بار « الحمد لله » و هفت بار « لا اله الاّ الله » و سه مرتبه :
« لا إله إلاّ الله وحده لا شريك له ، له الملك وله الحمد ، يحيي و يميت ، و يميت و يحيي ، و هو حي لا يموت ، و هو علي كلّ شيء قديرٌ . »
پس صلوات بر محمّد و آل محمد بفرستد ، و سه بار بگويد :
« الله أكبر علي ما هدانا ، الحمد لله علي ما أولينا ، والحمد لله الحيّ القيّوم ، والحمد لله الحيّ الدّائم . »
پس سه بار بگويد :
« أشهد أن لا إله إلاّ الله ، و أشهد أن محمّدا عبده و رسوله ، لا نعبد إلاّ إياه ، مخلصين له الدّين ولو كره المشركون . »
و سه مرتبه بگويد :
« اللهمّ إنّي أسألك العفو والعافية واليقين في الدّنيا والآخرة . »
و سه مرتبه بگويد :
« اللهمّ آتنا في الدّنيا حسنة ، و في الآخرة حسنة ، و قنا عذاب النّار . »
پس صد مرتبه « الله اكبر » و صد مرتبه « لا اله الاّ الله » و صد مرتبه « الحمد لله » و صد مرتبه « سبحان الله » بگويد .
سپس بگويد :
« لا إله إلاّ الله وحده وحده ، أنجزه وعده ، و نصر عبده ، و غلب الاحزاب وحده ، فله الملك و له الحمد وحده ، اللهمّ بارك لي في الموت و فيما بعد الموت ، اللهمّ إنّي أعوذ بك من ظلمة القبر ، و وحشته ، اللهمّ أظلّني في ظلّ عرشك يوم لا ظلّ إلا ظلّك . »
159 |
و سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند بسيار تكرار كند و بگويد :
« أستودع الله الرّحمن الرّحيم ، الّذي لا تضيع و دائعه ، ديني و نفسي و أهلي و مالي و ولدي ، اللهمّ استعملني علي كتابك و سنّة نبيّك ، و توفّني علي ملّته و أعذني من الفتنة . »
پس سه مرتبه « الله أكبر » بگويد و دو مرتبه دعاي سابق را بخواند ، و يك بار تكبير بگويد و بخواند دعاي سابق را .
و نيز مستحب است كه اين دعا را بخواند :
« اللهمّ اغفر لي كلّ ذنب أذنبته قطّ ، فإن عدت فعد عليّ بالمغفرة ، فإنّكَ أنت الغفور الرّحيم ، اللهمّ افعل بي ما أنت أهله ، فإنّك إن تفعل بي ما أنت أهله ترحمني ، و إن تعذّبني فأنت غنيُّ عن عذابي ، و أنا محتاجٌ إلي رحمتك ، فيا من أنا محتاجٌ إلي رحمته ارحمني ، اللهمّ لا تفعل بي ما أنا أهله ، فانّك إن تفعل بي ما أنا أهله ، تعذّبني ولم تظلمني ، أصبحتُ أتّقي عدلك ولا أخاف جورك ، فيا من هو عدلٌ لا يجور ارحمني . »
سپس بگويد :
« يا من لا يخيب سائله ولا ينفد نائله ، صلّ علي محمّد و آل محمّد و أعذني من النّار برحمتك . »
2 . وقوف بر بالاي كوه صفا كه در حديث آمده است : كسي كه مي خواهد ثروتش انبوه گردد بر كوه صفا بسيار بايستد .
3 . مستحب است در پايه چهارم صفا رو به كعبه اين دعا را بخواند :
« اللهمّ إنّي أعوذ بك من عذاب القبر ، و فتنته و غربته و وحشته و ظلمته ، اللهمّ أظلّني في ظلّ عرشك يوم لا ظلّ إلاّ ظلّك . »
160 |
پس از آن به پايه پايين بيايد و پشت خود را برهنه كند ( براي زنان برهنه كردن بدن جايز نيست ) و بگويد :
« يا ربّ العفو ، يا من أمر بالعفو ، يا من هو أولي بالعفو ، يا من يثيب علي العفو ، العفو ، العفو ، يا جواد ، يا كريم ، يا كريم ، يا قريب ، يا بعيد ، اردد عليّ نعمتك واستعملني بطاعتك و مرضاتك . »
4 . مستحب است در حال سعي ، وقتي به ستون هايي كه با چراغ سبز مشخص شده اند ، رسيد بگويد :
« بسم الله و بالله ، و الله أكبر ، و صلّي الله علي محمّد و أهل بيته ، اللهمّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم ، إنّكَ أنتَ الاعزّ الاكرم ، واهدني للّتي هي أقوم ، اللهمّ إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي و تقبّل منّي ، اللهمّ لك سعيي و بك حولي و قوّتي ، تقبّل منّي عملي يا من يقبل عمل المتّقين . »
5 . مستحب است در حال سعي از مناره تا مناره بعدي كه با چراغ هاي سبز معيّن شده است ، تند برود ( هروله كنان ) و وقتي از آنجا گذشت بگويد :
« يا ذا المنّ والفضل والكرم والنّعماء والجود ، اغفر لي ذنوبي إنّه لا يغفر الذّنوب إلاّ أنت . »
6 . و مستحب است وقتي به مروه رسيد دعاي اوّل صفا را بخواند و بگويد :
« اللهمّ يا من أمر بالعفو ، يا من يحبّ العفو ، يا من يعطي علي العفو ، يا من يعفو علي العفو ، يا ربّ العفو ، العفو العفو . »
7 . مستحب است در حال سعي خود را به گريه وادارد و گريه كند و بسيار دعا نمايد و اين دعا را بخواند :
« اللهمّ إنّي أسألك حسن الظّنّ بك علي كلّ حال ، و صدق النّيّة في التّوكّل عليك . »