بخش 8
6 . حج و حکومت اسلامی 7 . حج ، مظهر وحدت مسلمانان 8 . حج ، تجسمی از معاد فصل پنجم : اماکن حج 1 . مدینه منوّره و مکّه مکرّمه 2 . کعبه و بیت المقدس 3 . نام های خانه خدا 4 . اهمیت کعبه و نقش آن در گسترش دعوت پیامبر
186 |
« لايزال الدين قائما ما قامت الكعبة . » ( 1 )
تا زماني كه كعبه بر پاست دين نيز پايدار است .
البته برخي حج خانه كعبه را علت قوام انسان ها دانسته اند . ( 2 )
6-حج و حكومت اسلامي
* پرسش : چگونه حج تجلي حكومت اسلامي است ؟
* پاسخ : حج نمايشگر حكومت اسلامي است و حكومت اسلامي در بقا و تكرر حج تأثير دارد . براي اين مطلب ، شواهدي است كه در اينجا بدانها اشاره مي شود :
1 . حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) وقتي همراه با فرزندش اسماعيل ( عليه السلام ) ستون هاي كعبه را بالا مي برد ، پروردگار را به دعاهاي بلندي كه خداوند نيز آن ها را پاسخ داد مي خواند ، مانند : ( رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) ( 3 ) .
راز اين درخواست آن است كه چون موحدان از نقاط مختلف جهان و در همه اعصار به حج فرا خوانده شدند و پروردگارشان را پاسخ دادند و در پيشگاه او حضور يافتند بايد كسي باشد كه امور آنان را سامان دهد و نيز بايد افزون بر مناسك عبادي حج ، اصول و احكام ديگري در خصوص امور سياسي خود داشته باشند وگرنه چگونه ممكن است مردم در مكاني گرد هم آيند و هر يك آداب و سنتي خاص خود داشته باشند ؟ و چگونه نظم امور آنان ممكن است ، اگر همه آن ها يك اصل مقبول نداشته باشند و اگر شخصي نباشد كه مقبول همه حج گزاران بوده ، آن ها را به سنّتي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصول كافي ، ج 4 ، ص 271 ؛ علل الشرايع ، ج 2 ، ص 396 .
2 . مجمع البيان ، ج 2 ، ص 247 .
3 . بقره : 129 .
187 |
واحد كه مقبول اين جمع است ، راهنمايي كرده و با قانوني يگانه كه همه در برابرش خاضع باشند ، آن ها را سياست كند ؟ اين همان حكومت است كه براي تأمين اين امور ضروري است .
گذشته از آن ديني كه مي گويد : اگر در سفر سه تن بوديد ، يكي را امير و فرمانده خود گردانيد : « إذا كنتم ثلاثة في سفر فأمروا أحدكم » ( 1 ) ؛ حاشا كه مردم را در آنجا به حال خود وانهد و بر اين گروه بي شمار كه شهرها و صحراها و بيابان ها و درياها را درمي نوردند و در آسمان به پرواز در مي آيند و به حج مشرف مي شوند ، فرمانروا و حاكمي نگمارد و آن ها را با هواها و خواهش هايشان رها كند تا هر كس در پي كار خود رود !
آيا ممكن است كه براي اين امر سياست خاصي نباشد تا آن ها را در معاملات و برخورد انديشه ها و خاتمه بخشيدن به نزاع ها و چگونگي معيشت و ارتباطشان با يكديگر و نيز روابطشان با ديگر ملّت ها ، جهت دهد و مصلحت انديشي كند ؟ !
2 . در برخي روايات آمده است : اگر در زماني مردم نخواستند و يا مقدورشان نبود به مكّه روند ، بر رهبر مسلمانان لازم است كه برخي را با هزينه بيت المال به حج بفرستد و عده اي را كه توان مالي دارند و به حج نمي روند به اجبار روانه مكّه كند . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر مردم ، حج را معطل گذارند بر امام است كه آن ها را به اين كار وادار كند ، چه بخواهند و چه نخواهند ، زيرا اين خانه براي حج قرار داده شده است . ( 2 )
در انجام اين تكليف بايد حاكم وحكومتي باشد ، چنان كه امير المؤمنين علي ( عليه السلام ) آنگاه كه عهده دار حكومت شد ، در نامه اي به قثم بن عباس ، فرماندار مكه ، وي را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فيض كاشاني ، محجة البيضاء ، ج 4 ، ص 58 .
2 . شيخ حر عاملي ، وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 15 .
188 |
اقامه حج امر فرمود : « أقم للناس الحج » ( 1 ) ، اما در مدتي كه حكومت را در دست نداشت ، نمي توانست چنين فرماني صادر كند .
اسلام كه پيامبران بدان مبعوث شده اند در توحيد محض كه هر گونه شركي را طرد مي كند ، تجلّي مي يابد : ( وَلَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ ) ( 2 ) . اين طرد و نفي تنها اعتقاد قلبي يا ذكر قالبي نيست ، بلكه اعلام انزجار و نداي تبري و فرياد برائت در برابر سركشان فرومايه است . اين معنا در حج تحقق مي يابد ، چون حج جايگاه « اِعلام » و « اَذان » اين نكته است كه اسلام از شرك به دور است و مسلمانان از مشركان بيزاري مي جويند و هيچ گونه دوستي ميان مسلمانان و مشركان نيست :
( وَ أَذانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ ) ( 3 ) .
مفاد اين آيه تبلور بعد سياسي حج و تجلّي استقلال فرهنگي در آن است ، به طوري كه سيطره اي براي هيچ يك از كفار و مشركان بر مسلمانان باقي نماند .
طرد سران الحاد و در هم كوبيدن سنگرها و پايگاه هاي شيطاني آنان جز در پرتو حكومت اسلامي امكان پذير نيست . اگر حضور سياسي اسلام در سرزمين منا كه « حج اكبر » بدان تفسير شده ( 4 ) ، نبود ، امكان اعلام برائت از عُمّال جور و طاغوت پرستان وجود نداشت و اگر دوستي مؤمنان با يكديگر و همدستي آنان در برابر ديگران و بيعتشان با رهبري كه از جانب خداوند منصوب و يا از جانب اولياي خدا مأذون است نبود ، دشمني و كينه آن ها در برابر گردن كشاني كه تنها به خود اهميت مي دهند و خود را مي بينند ، اعلان نمي شد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه ، نامه 67 .
2 . نحل : 36 .
3 . توبه : 3 .
4 . شيخ حر عاملي ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 61 و 62 .
189 |
7-حج ، مظهر وحدت مسلمانان
* پرسش : چه رابطه اي بين حج و وحدت مسلمانان برقرار است ؟
* پاسخ : مناسك بزرگ حج داراي ابعاد مختلفي است . يكي از اين ابعاد ، بعد سياسي و آشنايي و ارتباط مسلمانان از نقاط دور دست جهان با يكديگر و در نتيجه برقراري وحدت و همدلي ميان آنان است . در حقيقت مراسم حج و خانه خدا و قبله مشترك تمام مسلمانان ، بهترين وسيله وحدت بين آنان است ؛ روح عبادت ( توجّه به خدا ) ، روح سياست ( توجّه به خلق خدا ) ، يك رنگي و يكسان بودن پوشش ، حركت منظم و دسته جمعي و انجام اعمال به سوي يك نقطه ( قبله و خانه خدا ) و . . . چنان به هم آميخته اند كه گويا مسلمانان با رنگ ها و نژادهاي مختلف اعضاي يك پيكرند و پيرامون محور كعبه طواف مي كنند و در اين ميان دل هاي مسلمانان بيشتر از هر زماني به يكديگر نزديك تر بوده و مفهوم حقيقي اسلام را تجسم مي بخشند .
بنا بر اين حج عامل بسيار مؤثري براي وحدت دل هاي مسلمانان از نژادها و طبقات مختلف است . حج ، تعصب هاي ملي ، قومي و نژادي را شكسته و مرزهاي جغرافيايي را درهم شكسته و هر ساله مسلمانان را در كنار هم در يك محل و با اعمالي مشترك گرد هم مي آورد تا در اجتماعي صميمانه بر گرد سفره مهماني خداوند ، با شعارها و انجام مراسم عبادي و سياسي به ريسمان الهي چنگ زنند و از اجتماع عظيم حج بهره هاي فراوان را برند ؛ چنان كه خداوند متعال مي فرمايد :
( وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق * لِيَشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم ) ( 1 )
و در ميان مردم براي اداي حج بانگ برآور تا [ زائران ] پياده و [ سوار ] بر هر شتر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 27 و 28 .
190 |
لاغري ـ كه از هر راه دوري مي آيند ـ به سوي تو روي آورند ، تا شاهد منافع خويش باشند . . . ( 1 )
و شايد از مهم ترين منافع حج بررسي مشكلات امت اسلام باشد كه امروزه اختلافات بي اساس و دامنه دار كلامي و سياسي آنان را از يكديگر دور ساخته است .
* پرسش : لطفاً آثار اجتماعي و تربيتي خانه خدا را بيان بفرماييد .
* پاسخ : خداوند متعال مي فرمايد :
( وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَ هِيمَ مُصَلًّي . . . ) ( 2 )
[ و به خاطر بياوريد ] هنگامي كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم [ و براي تجديد همين خاطره ] از مقام ابراهيم مسجدي براي خود انتخاب كنيد . . .
بر اساس اين آيه ، خانه خدا از طرف پروردگار ، پناهگاه و كانون امن و امان اعلام شده و در اسلام ، مقررات شديدي براي اجتناب از هرگونه نزاع و جنگ و خونريزي در اين سرزمين مقدس وضع شده است تا جايي كه حتي حيوانات و پرندگان نيز در آنجا در امنيت به سر مي برند و كسي حق ايجاد مزاحمت براي آنان ندارد . وجود چنين مركزي در جهان پر نزاع و متشنج ، مي تواند اثر عميق و خاصي براي حل مشكلات مردم داشته باشد ؛ زيرا امنيت اين منطقه سبب مي شود كه مردم با تمام اختلافاتي كه با هم دارند ، در جوار آن گرد هم آيند و سرود وحدت و فرياد بيزاري از شياطين را سر دهند و با يكديگر مذاكره و مباحثه كنند . در سرزمين كعبه ، تمام مسلمانان از هر نژاد و رنگي در كنار هم به عبادت خداوند يگانه مي پردازند و اين گردهمايي با عظمت ، باعث محكم شدن رشته هاي وحدت ميان مسلمانان مي شود . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : تفسيرنمونه ، ج 14 ، ص 67ـ84 .
2 . بقره : 125 .
3 . ر . ك : تفسير نمونه ، همان ، ج 1 ، ص 447 ـ 450 .
191 |
8-حج ، تجسمي از معاد
* پرسش : چگونه حج تجسمي از معاد است ؟
* پاسخ : حج ، معاد مجسم و مناسك آن نمونه اي از قيامت و محشر است . همچنان كه پيشينيان و پسينيان براي ميقات روزي معلوم گردآورده مي شوند ، ( 1 ) و بندگان خدا ، هر يك به تنهايي ، به پيشگاه خدا حاضر مي گردند ؛ همان گونه كه بار نخست آفريده شدند . ( 2 )
حج نيز تجسمي از حشر مردم در روز قيامت وبرهنگي آنان در معاد است . نمونه هايي ذيل از جمله تجلّي معاد در حج است :
1 . گرد آمدن حج گزاران در ميقات ها و مواقفي كه در آنجا بر اثر خوف و فزع ، خواب ندارند .
2 . عاري بودن آنان از پوشاك و مظاهر زندگي دنيوي . پس عده اي مجال نمي يابند تا بگويند : ما در اثاث و منظر نكوتريم . ( 3 )
3 . پيراسته شدن آن ها از زيورها و گنجينه هاي دنيوي . بنا بر اين ، جايي باقي نمي ماند تا قومي بگويند : اي كاش به ما نيز همانند آنچه به فلاني داده شد ، داده بودند و نيز مجالي نمي ماند تا كسي با زيور و زينت خود در ميان قومي ظاهر شود . ( 4 )
4 . فرار از غير خدا به سوي خدا ، چنان كه امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير : ( فَفِرُّوا إِلَي اللهِ ) ( 5 ) ، فرمود : مراد اين است كه حج به جاي آوريد : « حجّوا إلي الله عزّو جلّ . » ( 6 )
5 . پوشيدن جامه اي شبيه كفن كه براي حج گزار مستحب است در آن دو جامه كفن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . واقعه : 50 .
2 . انعام : 94 .
3 . مريم : 74 .
4 . قصص : 79 .
5 . ذاريات : 50 .
6 . وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 8 ؛ الكافي ، ج 4 ، ص 356 .
192 |
شود ، چنان كه پيغمبر گرامي ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) نيز در جامه هاي احرامش كفن شد . ( 1 )
6 . تذلّل و فروتني براي خدا ، به گونه اي كه پياده و بلكه با پاي برهنه حج كنند ؛ زيرا روايت است كه : خداوند با چيزي بهتر از پياده روي ( در حج ) عبادت نشده است : « ما عبد الله بشيء أفضل من المشي » ( 2 ) ؛ از اين رو امام حسن ( عليه السلام ) با پاي پياده بيست حج گزارد . ( 3 )
در اين باره امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : سعي بين صفا و مروه ، براي شكستن و ذلت جبّاران است : « جعل السعي بين الصفا و المروة مذلّه للجبارين . » ( 4 ) همچنين آن حضرت درباره آيه شريفه : ( ذلِكَ يَومٌ مَجموعٌ لَهُ النّاسُ وذلِكَ يَومٌ مَشهود ) ( 5 ) فرمود : مقصود از « يوم مشهود » روز عرفه است و مقصود از ( مجموع له الناس ) ، روز قيامت . ( 6 )
7 . اعتراف مردم به گناهاني كه مرتكب شده اند . چنان كه در حديث است كه امام صادق ( عليه السلام ) پشت خود را برهنه كرد و در برابر آفتاب گرفت در حالي كه مي فرمود : « لبيك في المذنبين لبيك » ( 7 ) و چون آن حضرت به ملتزم رسيد به اطرافيان خويش فرمود : از من دور شويد تا در اين مكان براي پروردگارم به گناهان خويش اعتراف كنم : « أميطوا عنّي حتي أقر لربّي بذنوبي في هذا المكان . . . » ( 8 ) .
8 . امنيت مردم و وحوش و پرندگان .
9 . در امان بودن حج گزاران از تجاوز و جدال و هر آنچه موجب آزار مُحرم مي شود و اين تجسم سخن خداي تعالي است كه فرمود : ( لا ظُلْمَ الْيَوْمَ ) ( 9 ) .
خلاصه اينكه حج ، با مناسك خاص خود كه در هيچ عبادت ديگري يافت نمي شود همچون احرام و وقوف در سرزمين عرفات و مشعر كه با زاري و تضرّع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 39/ 1 .
2 . وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 55 ؛ التهذيب ، ج 5 ، ص 13 .
3 . وسائل الشيعه ، همان جا .
4 . همان ، ج 4 ، ص 511 ؛ الكافي ، ج 4 ، ص 434 .
5 . هود : 103 .
6 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص 23 .
7 . همان ، ج 9 ، ص 55 ؛ الكافي ، ج 4 ، ص 336 .
8 . كافي ، ص 424 .
9 . غافر : 17 .
193 |
همراه است و بيتوته در منا و قرباني كردن در آنجا و تراشيدن مو و رمي جمرات و بازگشت به مكه و هروله بين دو كوه صفا و مروه و ساير مناسك كه تأويل آن ها را جز خدا كس ديگري نمي داند ، حكايتگر روز نُشور و بيانگر روز حشر است ؛ چون مردم در آنجا با وجود اختلاف زبان ها و رنگ ها ، به يك ندا پاسخ مي گويند و يك فرياد و فرمان را اجابت مي كنند و جز خداي واحد قهار كه همه گردنها براي او خاضع مي شود و چهره ها برايش به خاك مي افتد و صداها برايش خاشع و خاموش مي شود ؛ چنان كه جز صداي آهسته اي شنيده نمي شود ، ( 1 ) كسي بر آن ها فرمان نمي راند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . طه : 108 .
195 |
فصل پنجم :
اماكن حج
197 |
1-مدينه منوّره و مكّه مكرّمه
* پرسش : چرا به مدينه و مكه ، منوّره و مكرّمه مي گويند ؟
* پاسخ : « مُكرَّم » به معناي گرامي داشته شده و تكريم شده است ، از آنجا كه خداوند متعال سرزمين مكّه را شرف و كرامت ويژه اي بخشيده است به آن سرزمين مكّه مكرَّمه گفته مي شود . خداوند متعال مي فرمايد :
( اِنَّ اَوَّلَ بَيت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكـًا و هُدًي لِلعــلَمين * فيهِ ءايـتٌ بَيِّنـتٌ مَقامُ اِبرهيمَ و مَن دَخَلَهُ كانَ ءامِنـًا . . . ) ( 1 )
نخستين خانه اي كه براي مردم [ و نيايش خداوند ] قرار داده شد ، همان است كه در سرزمين مكه است ؛ كه پربركت ، و مايه هدايت جهانيان است ، در آن نشانه هاي روشن [ از جمله ] مقام ابراهيم است و هر كس داخل آن [ خانه خدا ] شود ، در امان خواهد بود . . .
و چون خداوند متعال اين سرزمين را گرامي و مبارك داشته است صفت « مكرّمه » بر آن اطلاق مي شود . ( 2 )
مدينه را نيز « منوره » مي گويند و اين به معناي روشنايي و نوراني است . شهر مدينه نيز داراي فضل و كرامت ويژه اي از طرف خداوند متعال است و از آنجا كه سرزمين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 96 و 97 .
2 . ر . ك : مفردات الفاظ القرآن الكريم ، راغب اصفهاني ، ص 445 و 446 ، دارالكاتب العربي ، بيروت ؛ تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 2 ، ص 11ـ19 ، دارالكتب الاسلامية .
198 |
وحي و محل نزول فرشتگان و بعثت پيامبران الهي ، به ويژه پيامبراكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) بوده است ، به آن منور يا منوره گفته اند كه به واقع شهري منور و داراي معنويت ، قداست ، نورانيت ويژه اي است . خداوند متعال مي فرمايد :
( و الَّذينَ تَبَوَّءُو الدّارَ و الايمـنَ مِن قَبلِهِم يُحِبّونَ مَن هاجَرَ اِلَيهِم . . . ) ( 1 )
و براي كساني كه در اين سرا [ سرزمين مدينه ] و در سراي ايمان پيش از مهاجران مسكن گزيدند و كساني را كه به سويشان هجرت كنند ، دوست مي دارند . . .
بنابراين ، مكه و مدينه از آنجا كه خانه خدا و محل نزول وحي و فرشتگان و خاستگاه بسياري از پيامبران الهي به ويژه پيامبراكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) و محل و پايگاه توحيد و يگانگي است و هم داراي كرامت است و هم از نورانيت و معنويت ويژه اي برخوردار است . ( 2 )
* پرسش : با توجه به آيات قرآن ، خانه خدا تاكنون چند بار و در چه ابعادي ساخته شده است و چه كساني آن را ساخته اند ؟
* پاسخ : چنان كه گذشت طبق آيات و روايات خانه كعبه نخست به دست آدم ( عليه السلام ) ساخته شد ، سپس در توفان نوح فرو ريخت و سپس به دست حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل ( عليهما السلام ) ، تجديد بنا گرديد . ( 3 ) تاريخچه تجديد بناهاي بعدي در قرآن ذكر نشده است ، ولي بر اساس نقل مورخان ، پنج سال پيش از بعثت رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ، سيل بزرگي كعبه را ويران كرد . قبايل عرب ساكن مكه براي تجديد بناي آن متحد شدند و هر قبيله بخشي از هزينه آن را تقبّل كرد ، ولي در مورد نصب حجرالاسود اختلاف كردند و هر يك براي كسب افتخاري براي قبيله خود داوطلب نصب آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حشر : 9 .
2 . ر . ك : معارف و معاريف ، سيد مصطفي حسيني دشتي ، ج 9 ، ص 248 ، چاپ صدر ، قم .
3 . ر . ك : تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 1 ، ص 454 و 455 ، دارالكتب الاسلامية ؛ معارف و معاريف ، سيد مصطفي حسيني دشتي ، مدخل كعبه ؛ اعلام القرآن ، دكتر محمد خزائلي ، ص 528 و 529 ، اميركبير .
199 |
بودند ، تا اينكه همه به محمد بن عبدالله ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) كه به محمد امين مشهور بود ، راضي شدند و حجرالاسود به طريق خاصي دست آن حضرت كارگذاشته شد .
اين بنا تا سال 63 هجري كه عبدالله بن زبير عليه يزيد قيام كرد بر پا بود . وقتي يزيد بن معاويه به محاصره كعبه فرمان داد ، در اين محاصره بخشي از خانه كعبه ويران شد و جامه كعبه و قسمتي از چوب هاي داخل بنا سوخت و پس از پايان جنگ و مرگ يزيد ، عبدالله بن زبير كعبه را بر پايه هايي كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) بر آن ها بنا كرده بود ، تجديد بنا كرد . بناي وي يك در شرقي و يك در غربي داشت و هر دو با زمين هم سطح بود . چون عبدالله بن زبير به دست حجاج در زمان عبدالملك كشته شد ، حجاج بناي كعبه را به پايه هاي قريش بازگردانيد و ديوار شمالي را شش ذراع و يك وجب عقب راند . ( 1 )
پس از آن دوران نيز بارها خانه خدا در سال هاي 208 ، 738 ، 1039 هجري بر اثر سيل خسارت هايي ديده و گاه تجديد بنا شده . ( 2 )
ارتفاع كعبه هم اكنون 16 متر و طول ضلع شمالي و جنوبي 10 متر و 10 سانت و طول شرقي و غربي 12 متر و ارتفاع در ورودي كعبه از زمين ، 5/1 متر است . ( 3 )
2-كعبه و بيت المقدس
* پرسش : الف ) علت اهميت بيت المقدس از نظر قرآن چيست ؟ ب ) با توجه به اين كه حضرت آدم ( عليه السلام ) كعبه را بنا نهاد و قدمت تاريخي آن بيش از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : معارف و معاريف ، همان ؛ اعلام قرآن ، همان . ميان بناي كعبه در جاهليت تا زمان حجاج بيش از 80 سال فاصله شده است . ر . ك : سير اعلام النبلاء ، ذهبي ، ج2 ، ص 556 .
2 . براي آگاهي بيشتر ر . ك : مكة ، الدكتر الشيخ محمد هادي الاميني ، ص 113 ـ 136 ، مكتب نشر العلم و الادب ، طهران .
3 . ر . ك : معارف و معاريف ، ج 9 ، ص 248 .
200 |
بيت المقدس است و با اين كه خداوند متعال مي دانست ، ميان يهوديان و مسلمانان بر سر بيت المقدس اختلاف پيش خواهد آمد ، چرا به پيامبراسلام ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) امر كرد تا ابتدا به طرف بيت المقدس و سپس رو به كعبه نماز بخواند ؟ ج ) چرا خداوند حكيم جاي ديگري را قبله قرار نداد تا چنين اهميتي پيدا كند ؟
* پاسخ : الف ) خداوند متعال درباره مسجدالاقصي مي فرمايد :
( . . . الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ . . . ) ( 1 )
آن [ مسجدالاقصائي ] كه پيرامون آن را بركت داديم . . .
بركت در آيه ، ممكن است به بركات ظاهري اشاره داشته باشد ؛ چون بيت المقدس در منطقه اي سرسبز و خرم واقع شده است و نيز ممكن است بركات معنوي مقصود باشد ؛ زيرا اين سرزمين همواره كانون حضور پيامبران بزرگ خداوند و خاستگاه توحيد و محل فرود آمدن فرشتگان وحي بوده و به همين دليل مقدّس و مطهر از شرك گرديده و اهميت پيدا كرده است . ( 2 )
ب ) خداوند متعال مي فرمايد :
( وما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتي كُنتَ عَلَيها اِلاّ لِنَعلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلي عَقِبَيهِ واِن كانَت لَكَبيرَةً اِلاّ عَلَي الَّذينَ هَدَي اللّهُ ) ( 3 )
و قبله اي كه [ چندي ] بر آن بودي ، مقرر نكرديم جز براي آن كه كسي را كه از پيامبر پيروي مي كند ، از آن كس كه از عقيده خود بر مي گردد باز شناسيم ؛ و البته [ اين كار ] جز بر كساني كه خدا هدايت [ شان ] كرده سخت گران بود . . .
از اين آيه بر مي آيد كه مسجدالاقصي به طور موقت قبله مسلمانان بوده و خداوند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسراء : 1 .
2 . ر . ك : مجمع البيان ، مرحوم طبرسي ، ج 5و6 ، ص 611 ، انتشارات ناصرخسرو .
3 . بقره : 143 .
201 |
متعال نيز آن را يك آزمايش بزرگ براي مشخص شدن جايگاه مؤمنان و مشركان قرار داده است ؛ زيرا خانه كعبه در آن زمان كانون بت هاي مشركان بود و مسلمانان طبق دستور خداوند به طور موقت به سوي بيت المقدس نماز خواندند تا بدين وسيله ، صفوف خود را از مشركان جدا كنند . مسلمانان پس از هجرت به مدينه و تشكيل حكومت اسلامي و شناسايي مرزهاي عقيدتي خويش ، به سوي كعبه ، قديمي ترين مركز توحيد و پرسابقه ترين كانون انبيا نماز گزاردند . ( 1 )
ج ) از آنجا كه بيت المقدس و مسجدالاقصي كانون بعثت پيامبران الهي و خاستگاه توحيد و محل فرود آمدن فرشتگان وحي و مقدس و مطهر از شرك بود ، مدتي قبله مسلمانان قرار گرفت و خانه كعبه نيز از آنجا كه قديمي ترين مركز توحيد و كهن ترين خاستگاه پيامبران بزرگ الهي و . . . بود ، پس از بيت المقدس و براي هميشه قبله مسلمانان جهان خواهد بود . اين دو سرزمين مقدس ، نسبت به سرزمين هاي ديگر برتري و فضيلت ويژه اي دارند و از اهميت فراواني برخوردارند و به طور طبيعي انتخاب اين دو مركز براي قرار گرفتن قبله ، رجحان داشته و دارد . ( 2 )
* پرسش : در آيه شريفه : ( ما نَنْسَخْ مِنْ آيَة أَوْ نُنْسِها . . . ) ( 3 ) نسخ آيات قرآني به چه معناست ؟ در اين آيه شريفه به مسأله تغيير قبله از بيت المقدس به سوي كعبه اشاره شده ( آيه 144 همين سوره ) ؛ چرا پيامبراكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) منتظر بود كه دستور تغيير قبله صادر گردد ؟
* پاسخ : الف ) « نسخ » در لغت به معناي زائل كردن و از بين بردن و ابطال و تغيير آمده است . ( 4 ) در مجمع البيان آمده : « نسخ » در لغت ، آن است كه چيزي را ابطال كرده و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 1 ، ص 486 ، دارالكتب الاسلامية .
2 . ر . ك : تفسير نمونه ، همان ؛ مجمع البيان ، ج 5 و 6 ، ص 611 .
3 . بقره : 106 .
4 . ر . ك : مفردات الفاظ القرآن الكريم ، راغب اصفهاني ، ص 801 ، دارالكاتب العربي ، بيروت .
202 |
چيز ديگري در جاي آن قرار دهيم و اصل آن عوض گرفتن چيزي است به جاي ديگري . معناي ديگر كلمه « نسخ » ، نقل يك نسخه كتاب به نسخه اي ديگر است و اين عمل را از اين جهت نسخ گويند ، كه گويي كتاب اولي را از بين برده و كتابي ديگر جايگزين آن كرده اند . « نسخ حكم » نيز جانشين كردن حكمي در جاي حكمي ديگر است . ( 1 )
« ما ننسخ مِن ءآية أو ننسها نأت بخير مّنها . . . » ( 2 ) ؛ اگر آيه اي را نسخ كنيم و يا از يادتان ببريم بهتر از آن يا نظير آن را مي آوريم . آيا نمي داني كه خداوند به هر چيز توانا است ؟ » اين آيه اشاره به مسأله نسخ و حكمت آن مي كند .
« نسخ حكم » ، زماني است كه مصلحت حكم محدود به زمان باشد و با سر آمدن زمان ، مصلحت آن از بين رفته و منسوخ شود و حكم ديگري جاي آن را بگيرد . از نظر آيه ياد شده ، نسخ باعث نمي شود كه خود آيه نسخ شده ، به كلي از عالم هستي محو و نابود گردد ؛ بلكه عمر حكم آن آيه كوتاه است ؛ چون به وصفي وابسته است كه با رفتن آن صفت مدت حكم نيز از بين مي رود ؛ بنا بر اين مراد از « نسخ » از بين بردن اثر آيه است ؛ يعني با نسخ ، اثر آن آيه از بين مي رود ؛ ولي خود آن آيه باقي مي ماند ؛ حال اثر آن ممكن است تكليف باشد و يا چيز ديگر . در تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه كه يكي از مصداق هاي نسخ به شمار مي آيد نيز به دليل مصالحي كه در تشريع احكام است ، اين كار انجام گرفت و اين كار جز براي تربيت و تكميل بندگان خدا و نيز جداسازي مؤمنان واقعي از عاصيان متمرد نبود .
امّا اينكه آيت بودن يك آيت ، به چيست ، پاسخش آن است كه آيت ها مختلف و حيثيات نيز مختلف و جهات نيز مختلف است ؛ چون بعضي از قرآن آيتي است براي خداوند متعال ، به اعتبار اينكه بشر از آوردن مثل آن عاجز است ، و بعضي ديگرش كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : مجمع البيان ، فضل بن حسن الطبرسي ، ج 1 ، ص 347 ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران .
2 . ر . ك : الميزان ، علامه طباطبايي ، ج 1 ، ص 250 ، انتشارات اسلامي ، قم .
203 |
احكام و تكاليف الهيه را بيان مي كند ، آيات اويند ، بدان جهت كه در انسان ها ايجاد تقوا نموده و آنان را به خدا نزديك مي كند و نيز موجودات خارجي آيت اويند ؛ چرا كه از وجود صانع خود حكايت مي كنند ، انبيا و اولياي خداوند ، آيات او هستند ؛ چون هم با زبان و هم با عمل خود ، بشر را به سوي خدا دعوت مي كنند و نيز چيزهاي ديگر . ( 1 )
بنا بر اين ، مفهوم آيه ، شدت و ضعف دارد ؛ بعضي از آيات در آيت بودنشان اثر بيشتر وبعضي ديگر اثر كمتري دارند ؛ همچنان كه از آيه شريفه :
( لَقَدْ رَأي مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْري ) ( 2 )
به راستي كه او [ در آن جا برخي ] از آيات بزرگ پروردگارش را بديد .
همچنين بعضي آيات در جهات مختلفي نشانه و آيت خداي متعال هستند ؛ ولي برخي ديگر از آيات در آيت بودن تنها يك بعد دارند ؛ يعني از يك جهت نمايشگر و يادآورنده صانع هستند .
نسخ آيت نيز دو گونه است : 1 . نسخ آيت به همان يك جهتي كه دارد [ مثل اينكه به كلي آن را نابود كند ] . 2 . آيتي را كه از چند جهت آيت است ، از يك جهت نسخ كند ، و جهات ديگرش را به آيت بودن باقي گذارد ؛ مانند آيات قرآني كه هم از نظر بلاغت ، آيت و معجزه است و هم از نظر حكم ؛ حال اگر از جهت حكمي نسخ شود ، جهات ديگرش باقي است .
ب ) آيه شريفه :
( قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ . . . ) ( 3 )
[ ما به هر سو ] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مي بينيم ، پس [ باش تا ] تو را به قبله اي كه بدان خشنود شوي برگردانيم .
از اين آيه بر مي آيد كه رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) پيش از نازل شدن حكم تغيير قبله صورت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 106 .
2 . نجم : 18 .
3 . بقره : 144 .
204 |
خويش را رو به آسمان كرده بود و گويي انتظار فرو فرستادن چنين حكمي را مي كشيد . پيامبر ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) دوست داشت كه خداوند متعال با دادن قبله اي مختص به او و امتش احترامش كند ؛ نه اينكه از قبله بودن بيت المقدس ناراضي بوده باشد ؛ علّت آن هم سرزنشي بود كه از طرف يهوديان به مسلمانان شده بود . آنان به قبله نداشتن مسلمانان خرده مي گرفتند و با بيت المقدس بر مسلمانان فخر فروشي مي كردند . رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) از اين وضع ناراحت بود ؛ منتظر بود از ناحيه خداوند متعال فرماني برسد و اندوهش را زائل كند ، كه اين آيه نازل شد . همچنين علت ديگر اين انتظار را در علاقه شديد پيامبراكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) به حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) و آثار او بايد جستجو كرد . از طرف ديگر « كعبه » قديمي ترين خانه توحيد بود ؛ او مي دانست « بيت المقدس » قبله موقتي مسلمانان است و آرزو داشت قبله اصلي و نهائي هر چه زودتر تعيين شود ؛ بنا بر اين با صدور فرمان تغيير قبله از يك سو زبان طعن يهود از مسلمانان قطع مي شد و از سوي ديگر موجبات علاقه مندي بيشتري در مردم حجاز كه توجه خاصي به كعبه داشتند ، براي پذيرش آيين اسلام فراهم مي شد . ( 1 )
* پرسش : شرافت و برتري كعبه بر بيت المقدس چگونه است ؟
* پاسخ : 1 . در قرآن كريم ، از مسجد الحرام و مسجد الاقصي به عنوان مبدأ و منتهاي سير زميني معراج رسول اكرم ( صلّي الله عليه و آله و سلَّم ) ياد شده است : ( سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَي الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ ) ( 2 ) . گرچه همان گونه كه در اين آيه شريفه آمده ، اطراف مسجد الأقصي پر بركت است ، ولي بر اثر دعاي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) كه عرض كرد : ( وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ ) ( 3 ) ، هم اكنون مكه ، كه خود فاقد شرايط و زمينه هاي حاصلخيزي است ، سرشار از نعمت هاي الهي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : الميزان ، علامه طباطبايي ، ج 1 ، ص 325 ، 377 ، نشر اسلامي ؛ تفسير نمونه ، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 1 ، ص 492 ، داالكتب الاسلاميه ؛ قاموس قرآن ، سيدعلي اكبر قرشي ، ج 7 ، ص 53 ، دارالكتب الاسلاميه .
2 . اسراء : 1 .
3 . ابراهيم : 37 .
205 |
است : ( يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْء ) ( 1 ) ، و اين از آيات آشكار الهي است : ( فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ) ( 2 ) .
2 . گفته اند : « در شرف كعبه همين بس كه امر كننده به ساختن آن ذات اقدس جليل ، مهندس آن جبرئيل ، معمارش خليل و دستيارش اسماعيل ( عليه السلام ) است ! » ( 3 ) و چنين شرافتي در مورد بيت المقدس ثابت نشده است .
3 . گذشته از اين كعبه به دست ابراهيم خليل ( عليه السلام ) كه از انبياي اولوالعزم است بنا نهاده شده ، و بيت المقدس را سليمان ( عليه السلام ) كه از حافظان شريعت انبياي اولوالعزم بوده نه جزء آنان ، ساخته است ، درباره بيت المقدس وعده الهي بر حفظ آن از تهديد دشمنان ثابت نيست . در حالي كه درباره كعبه ، اين وعده داده شده : ( وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ عَذاب أَلِيم ) ( 4 ) و بدان عمل هم شده است : ( أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ . . . ) ( 5 ) . امّا بخت النصر ، بي آنكه با تهديدي مواجه شود بيت المقدّس را ويران كرد .
3-نام هاي خانه خدا
* پرسش : لطفا آياتي كه در قرآن كريم به نام هاي مكه اشاره كرده ذكر كنيد و وجه تسميه اين نام ها را بيان فرماييد ؟ آيا غير از نام هايي كه در قرآن كريم ذكر شده نام هاي ديگري نيز براي مكه آمده است ؟
* پاسخ : مجموع نام هايي كه در قرآن كريم براي مكه آمده است عبارت است از :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قصص : 57 .
2 . آل عمران : 97 .
3 . تفسير كبير ، ج 8 ، ص 159 .
4 . حج : 25 .
5 . فيل : 1ـ5 .
206 |
1 . بكه ( 1 ) : در قرآن كريم نام ديگر مكه به عنوان « بكه » ( 2 ) آمده است . خداوند متعال مي فرمايد :
اماكن حج
( اِنَّ اَوَّلَ بَيت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكـًا وهُدًي لِلعــلَمين * فيهِ ءايـتٌ بَيِّنـتٌ مَقامُ اِبرهيمَ ومَن دَخَلَهُ كانَ ءامِنـًا ولِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ اِلَيهِ سَبيلاً ومَن كَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ العــلَمين ) ( 3 )
همانا نخستين خانه اي كه براي مردم بنا گرديد آن است كه در « بكه » است ، كه فرخنده و مايه هدايت مردم است ، در آن آيت هاي درخشان مقام ابراهيم ، هر كس وارد آن شود ايمن باشد ، و خدا راست بر مردم حج اين خانه ، براي كسي كه استطاعت رفتن به آنجا را داشته باشد ، و هر كس كفر ورزد همانا خداوند از جهانيان بي نياز است .
2 . بلد امين : ( و التّينِ والزَّيْتُون * وَطُورِ سِينِين * وَهـذَا الْبَلَدِ الاَْمِين ) ( 4 ) .
3 . بلد : ( لا اُقْسِمُ بِهـذَا الْبَلَد * واَنْتَ حِلٌّ بِهـذَا الْبَلَد ) ( 5 ) .
4 . بيت العتيق : ( وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ) ( 6 ) ؛ ( و طواف كنند بر گرد بيت العتيق . )
5 . بيت الحرام : ( جَعَلَ اللّهُ الكَعبَةَ البَيتَ الحَرامَ قِيـمـًا لِلنّاسِ ) ( 7 ) ؛ ( خداوند كعبه را براي قيام مردم « بيت الحرام » قرار داد . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . گويند : مكه از آن رو بكه ناميده شده است كه به سبب ازدحام در مقابل خانه خدا مردم پا روي پاي يكديگر مي گذاشتند . ر . ك : حرمين شريفين ، حسين قره چانلو ، ص 13 .
2 . برخي مقصود از بكه را محل خانه خدا ، و مكه را اطراف و حوالي آن دانسته اند . ارزقي ، اخبار مكه ، ج 1 ، ص 188 . برخي نيز بكه را موضع بيت و مكه را موضع شهر و حرم دانسته اند . يحيي بن ابي أنيسه گويد : بكه محل بيت ، و مكه همه حرم است و از زيد بن اسلم نقل شده است كه منظور از بكه ، كعبه و مسجد ، و مقصود از مكه « ذو طوي » يعني « داخل دره » است . ياقوت ، معجم البلدان . كه خداوند متعال ضمن كلام خود از آن ياد مي كند : ( وهُوَ الَّذي كَفَّ اَيدِيَهُم عَنكُم واَيدِيَكُم عَنهُم بِبَطنِ مَكَّةَ مِن بَعدِ اَن اَظفَرَكُم عَلَيهِم وكانَ اللّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرا ) ( فتح : 24 ) برخي معتقدند بكه همان مكه است كه « ميم » آن طبق عادت مردم جنوب به « باء » تبديل شده است . دكتر جواد علي نيز عقيده دارد كه بكه ، جز گويشي از گويش هاي قبايل كه ميم را به « باء » بدل مي كنند نيست ( جوادعلي ، تاريخ العرب قبل الاسلام ، ج 4 ، ص 189 ) .
3 . آل عمران : 96ـ 97 .
4 . تين : 1ـ3 .
5 . بلد : 1ـ2 .
6 . حج : 29 .
7 . مائده : 97 .
207 |
6 . بيت المحرّم : ( رَبَّنا اِنّي اَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِواد غَيرِ ذي زَرع عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ ) ( 1 ) ؛ ( پروردگارا من خاندانم را در دره اي بي كشت و زرع در كنار « بيت محرّم » ساكن گردانيدم . )
7 . حرم : ( . . . أَوَ لَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا ءَامِنًا ) ( 2 ) .
علاوه بر نام هاي ياد شده ناقلان اخبار اسامي ديگري نيز براي مكه گفته اند كه چنين است : النساسة ، الناسة ، الباسة ( 3 ) ، ام رحم ، ام قري ، معاد ، حاطمه ( 4 ) ، بيت العتيق ( 5 ) ، حرم ، صلاح ، عرش ، قادس ( پاك كننده گناهان ) ، مقدسه و كوثي ( 6 ) كه از نام هاي ديگر مكه است . ( 7 ) در باره علت نامگذاري حرم الهي به مكه ( 8 ) نيز چند وجه گفته شده است كه عبارت است از :
1 . چون نخوت و غرور قدرتمندان را نابود مي كرد ( 9 ) ؛
2 . به سبب ازدحام مردم در مكه ( 10 ) ؛
3 . مكه از مكاء گرفته شده است ؛ به اين معنا كه در جاهليت اعراب بر اين باور بودند كه حج كامل نمي شود ، مگر اينكه به محل كعبه آمده و همانند « مكّا » ( = پرنده اي است كه در باغ خانه مي كند ) پيرامون كعبه بانگ بر آرند . آنان بانگ بر مي آوردند و هنگامي كه در كعبه بودند ، دست هاي خود را به يكديگر مي زدند . ( 11 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم : 37 .
2 . قصص : 57 .
3 . اين نام را از آن جهت به مكه داده اند كه ملحدان را در هم مي شكند و بنا به قولي آنان را از آنجا بيرون مي كند .
4 . حاطمه از آن رو گفته اند كه اهانت كنندگان بدان شهر را مي شكند .
5 . براي اين كه از سيطره قدرتمندان آزاد است . ارزقي ، اخبار مكة ، ج 1 ، ص 189 .
6 . كوثي نام بقعه اي است كه منزلگاه بني عبدالدار بود .
7 . شانزده نام براي مكه ذكر شده است . اين شانزده نام را با وجه تسميه آن ها ر . ك : محي الدين نووي ، المجموع ، ج 8 ، ص 3 ؛ عمده القاري ، عيني ، ج 9 ، ص 214 .
8 . در اشتقاق كلمه « مكه » نيز وجوهي گفته شده است كه از جمله اين كه گفته شده مكه از « امتك » است . چون كره شتر همه شير پستان هاي مادرش را به شدت بمكد و ديگر شيري در پستان ها باقي نماند . اعراب گويند ، امتك الفصيل أخلاف الناقة . چون مكه مكان مقدس عبادت به شمار مي آمد ، مردم را از هر سوء به طرف خويش جذب مي كرد به همين جهت آنجا مكه ناميده شده است . ر . ك : مجمع البيان ، ج 2 ، ص 347 .
9 . مجمع البيان ، همان جا ؛ زاد المسير ، ابن جوزي ، ج 7 ، ص 169 .
10 . معجم البلدان ، ياقوت ، ج 5 ، ص 182 .
11 . همان جا .
208 |
* پرسش : لطفاً بفرماييد نام خانه خدا در قرآن چند مرتبه آمده است و به چه نام هايي آمده است ؟
* پاسخ : نام خانه خدا هفده مرتبه در قرآن آمده است كه به ترتيب ذيل است : دو بار با عنوان « كعبه » ، هفت بار « البيت » ، يك بار « بيت » ، دو با « البيت الحرام » ، دو بار « البيت العتيق » ، يك بار « بيتك المحرم » ، دو بار « بيتي » ، و پانزده بار نيز با عنوان « مسجدالحرام » ( 1 ) .
* پرسش : لطفاً بفرماييد از نظر قرآن كريم شهر مقدس مكه چه امتيازي نسبت به ساير مكان هاي مقدس دارد ؟ چرا خداوند اين شهر را در آن مكان خشك بي آب و علف ( 2 ) قرار داد .
* پاسخ : هنگامي كه حضرت ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) كعبه را بنا نهادند و پايه هاي آن را بالا بردند ، از خداوند متعال خواستند كه اين عمل آنان را قبول فرمايد . ( 3 ) سپس حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) دعا كرد و مواردي را درباره سرزمين مكه از خداوند متعال در خواست كرد كه خداوند متعال آن ها را نيز اجابت كرد . ( 4 )
آيات 35 تا 41 سوره ابراهيم به آن موارد اشاره دارد كه از مجموعه اين چند آيه ويژگي هاي ذيل براي سرزمين مكه از دعاي حضرت ابراهيم براي مكه استفاده مي شود ، البته اين موارد غير از موارد اهميتي است كه در روايات براي كعبه آمده است :
1 . امنيت مكه ؛
2 . دور بودن مكه از پرستش بت ها ؛
3 . روزي براي اهل مكه ؛
4 . تمايل دل ها به سوي مكه ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الحج و العمرة ، في الكتاب و السنة ، ص 75 .
2 . بقره : 127 .
3 . بقره : 127 .
4 . براي توضيح بيشتر ر . ك : الميزان ، ذيل آيه ( وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ ) .
209 |
5 . آمرزش گناهان ؛
6 . اقامه نماز در آن سرزمين .
اما خداوند اين شهر را در آن سرزمين خشك و بي آب و علف قرار داد ، تا مردم را با انواع شدايد و با مشكلات مختلف امتحان كند و تا تكبر را از قلب هاي آنان دور و خضوع و فروتني را جايگزين آن سازد و در پرتو اين خضوع درهاي فضل و رحمت خود را به روي آنان بگشايد . ( 1 )
* پرسش : منظور از « عتيق » كه در قرآن ، كعبه را بيت العتيق گفته چيست ؟
* پاسخ : خداوند متعال مي فرمايد :
( ثُمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُواْ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُواْ بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ) ( 2 )
سپس بايد آلودگي خود را بزدايند و به نذرهاي خود وفا كنند و بر گرد آن خانه كهن [ كعبه ] طواف به جاي آورند .
« عتيق » به يك معنا چيزي است كه از نظر زمان يا مكان و يا مرتبه متقدم باشد و خانه كعبه را بيت العتيق گفته اند ؛ چون قديمي ترين كانون توحيد بوده و اولين خانه اي است كه براي انسان ها برپا شده است . ( 3 )
و نيز « عتيق » از ماده « عتق » به معناي آزاد شدن از بند رِقيّت است . كعبه در اين آيه ، بيت العتيق ناميده شده ، زيرا خانه كعبه نيز از قيد ملكيت بندگان و همچنين از شرور جبابره و ستمگران آزاد است . هر ستمگري قصد تخريب آن را داشت ، اگر از قصد خود بر نمي گشت ، هلاك مي شد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سطور بالا از كلمات مولي الموحدين امام علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) است كه در خطبه 292 نهج البلاغه و در پاسخ به اين سؤال كه چرا كعبه در آن بيابان خشك و بي آب علف واقع شده آمده است . براي اطلاع بيشتر از پاسخ جامع به خطبه ياد شده مراجعه فرماييد .
2 . حج : 29 .
3 . ر . ك : مفردات الفاظ القرآن الكريم ، راغب اصفهاني ( رحمه الله ) ، ص 321 ، دفتر نشر كتاب .
4 . گويند قبل از ابرهه ، تبع نيز قصد خراب كردن كعبه را كرد ، اما چون به قديد رسيد به امراض مختلفي مبتلي شد ، اطبا نتوانستند او را معالجه كنند ، حكيمي به او گفت : هر كس قصد بد به اين خانه كند ، خداوند او را باز دارد ، تبع پشيمان شد و به خانه كعبه پرده اي پوشاند . صنعاني ، المصنف ، ج 5 ، ص 89 .
210 |
از معاني ديگر عتيق ، گرامي و گرانبها بودن است كه اين مفهوم نيز درباره خانه كعبه روشن است . به برخي از سوره هاي قرآن نيز « عتاق » جمع « عتيق » گفته مي شود ؛ مانند : سوره هاي كهف و اسراء . كلمه « بيت العتيق » همچنين در سوره حج ، آيه 33 آمده است . ( 1 )
4-اهميت كعبه و نقش آن در گسترش دعوت پيامبر
* پرسش : لطفاً اهميت كعبه را از ديدگاه قرآن بيان فرماييد ؟
* پاسخ : قرآن كريم مي فرمايد :
( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًي لِّلْعَــلَمِينَ * فِيهِ ءَايَـتُ بَيِّنَـتٌ مَّقَامُ إِبْرَ هِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَــلَمِينَ ) ( 2 )
نخستين خانه اي كه براي مردم [ و نيايش خداوند ] قرار داده شد ، در سرزمين مكّه است كه پر بركت و مايه هدايت جهانيان است در آن نشانه هاي روشن است [ از جمله ] مقام ابراهيم و هر كس داخل آن شود ، در امان خواهد بود و بر مردم است كه براي خدا آهنگ خانه [ او ] كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن را دارند و هر كس كفر بورزد [ و حج را ترك به خود زيان رسانيده ] خداوند از همه جهانيان بي نياز است .
در اين آيه ، خداوند به اهميت و امتيازهاي كعبه پرداخته است و در آيه 97 سوره مائده نيز قرآن كريم درباره اهميت كعبه سخن فرموده است . كعبه ، تاريخچه اي بسيار طولاني و پرحادثه دارد كه تمام اين حوادث از عظمت و اهميت آن سرچشمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : تفسير نمونه ، ج 14 ، ص 88 .
2 . آل عمران : 96 و 97 .