بخش 14

رباعی ها و دوبیتی ها تفاوت آرامش پیش از طوفان مضمون غریب هفتاد و دو بار کربلا تیر و تابوت مدار پنج تن غربت گل داد خنجر از پشت زدند کوثر در آتش ! کربلای مدینه کربلای حسن درمیان ماندن و رفتن تیر باران کردند ! شمشیر دودم گلباران تخته تابوت باغ دل تو تیرباران


334


رباعي ها و دوبيتي ها

تفاوت

از جور معاويه و از كين يزيد * * * بنگر كه به سبطين پيمبر چه رسيد ! ؟

ازگوهر مظهر العجايب نه عجب * * * كز خوردن و ناخوردن آبند ، شهيد !

مصطفي محدثي خراساني

آرامش پيش از طوفان

فرياد ، اگر چه در تو پنهان بوده است * * * خورشيد تكلمت ، فروزان بوده است

صلح تو ، براي نهضت عاشورا * * * آرامش پيش پاي طوفان بوده است

مصطفي محدثي خراساني

مضمون غريب

هر چند كه مضمون غريبت تنهاست * * * نام تو سرود موج موج درياست

بالي ز علي است با تو ، بالي ز حسين * * * پرواز تو از غدير تا عاشوراست

مصطفي محدثي خراساني


335


هفتاد و دو بار كربلا

در خانه ، غريب آشنابود حسن * * * لب تشنه يك جرعه وفا بود حسن

آن شب كه تمام زهر را مي نوشيد * * * هفتاد و دو كربلا بود حسن

مژگان محمدي تل سرخي

تير و تابوت

يك عمر عقيق سرخ دل ، قوتش بود * * * جاري ، شرر از لب چو ياقوتش بود

بيداد ببين كه گاه تدفين هم ، باز * * * خونبار ز تير خصم ، تابوتش بود !

احد ده بزرگي

مدار پنج تن

نه گرد تو و نه گرد من مي چرخد * * * عالم به مدار پنج تن مي چرخد

ديري است تمام ذره هاي ملكوت * * * پروانه صفت گرد حسن مي چرخد

محمود سنجري

غربت

در عشق ، چرا به جان و تن فكر كنيم ؟ * * * تا اوست ، چرا به خويشتن فكر كنيم ؟

گل كرد حماسه حسيني ، تا ما * * * يك لحظه به غربت حسن فكر كنيم

محمود سنجري


336


گل داد

پيش تو اگرچه صبر از پا افتاد * * * با شيعه بگو : كه طشت پيش تو نهاد ؟ !

صلح تو اگر چه تلخ اما يك روز * * * در قامت لاله گون قاسم گل داد !

حسين دارند

خنجر از پشت زدند

از جهل به چشم عقل ، انگشت زدند * * * بر فطرت بي غيرت خود مشت زدند

نامردم پيمان شكن دشمن دوست * * * بر قايد خويش ، خنجر از پشت زدند !

احد ده بزرگي

كوثر در آتش !

از خون جگر لاله احمر مي سوخت * * * در آتش غم ، سينه كوثر مي سوخت

آتش به دل تمام هستي مي زد * * * زهري كه تن تو را ، سراسر مي سوخت

حسن كرمي

كربلاي مدينه

مردي كه دلش به وسعت دريا بود * * * مظلوم تر از امام عاشورا بود

آن روز كه بر جنازه اش تير زدند * * * در شهر مدينه كربلا بر پا بود

هاشم كروني شيرازي


337


كربلاي حسن

دل ، غرق نگاه آشناي حسن است * * * مبهوت خدا خدا خداي حسن است

نفرين به كسي كه گفت او سازش كرد ! * * * اين صلح كه نيست ، كربلاي حسن است !

هاشم كروني شيرازي

درميان ماندن و رفتن

تو ، دست پليد اهرمن را ديدي * * * و آن زهر درون كوزه را فهميدي

در ماندن و رفتنت ، مخير كردند * * * از شوق وصال ، زهر را نوشيدي !

حسن كرمي

تير باران كردند !

آنان كه تو را ستم فراوان كردند * * * خون در دل و جان اهل ايمان كردند

از ديده كودكان تو خون مي ريخت * * * تابوت تو را چو تير باران كردند

عباس براتي پور

شمشير دودم

بغض تو شهاب آسمان پيما شد * * * موجي شد و سر به خون زد و درياشد

صبر تو ، كنار خشم خونرنگ حسين * * * شمشير دو دم به روز عاشورا شد

حسين دارند


338


گلباران

اي آنكه غمت ، وقف دل ياران شد * * * بر سينه نشست و از هواداران شد !

تا عطر ملال پر كند عالم را * * * باتير ، تن پاك تو گلباران شد !

محمدجواد غفورزاده « شفق »

تخته تابوت

آن سبزقبا كه رخ برافروخته بود * * * از سوده الماس ، دلش سوخته بود

با سوزن تيرهاي پي در پي خصم * * * بر تخته تابوت ، تنش دوخته بود

عباس « حداد » كاشاني

باغ دل تو

جان تو به جرم ناب نوشيدن سوخت * * * از جامه آفتاب پوشيدن سوخت

باغ دل « او » سوخت گر از بي آبي * * * باغ دل « تو » ز آب نوشيدن سوخت

قيصر امين پور

تيرباران

كس چون تو اسير اهل ايمان نشدست * * * در معرض دشمني ياران نشده است

هرگز جسدي اي پسر شير خدا * * * غير از جسد تو تيرباران نشده است

مهران رفعتي



| شناسه مطلب: 76997