بخش 12
برهنه کردن کعبه از جامه ، به هنگام تجدید جامه شست#160;و#160;شوی درون کعبه معظمه : عطر آگین نمودن کعبه مراسم جابجایی و تعویض جامه جامه قدیمی و چگونگی تصرف در آن نقش ایرانیان در حرمین شریفین ولایت و امارت مکه مکرمه ریاست علمی و مذهبی مکه مکرمه قضاوت در حرمین شریفین حدیث و روایت در مکه مکرمه مقام #171; استادی قراءت #187; در مکه مکرمه امامت در مسجد الحرام تدریس در مکه و مسجد الحرام اذان در مسجد الحرام خدمت در حرمین شریفین
271 |
برهنه كردن كعبه از جامه ، به هنگام تجديد جامه
بي شك برهنه كردن كعبه مشرّفه از جامه ، به منظور آويختن جامه نوين بر آن ، امري است مباح و بي اشكال ؛ زيرا كعبه از دوران حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) به مدت طولاني ، عاري از جامه بود تا اينكه با آمدن تُبَّع حميري به مكه مكرمه ، جامه اي بر آن قرار داده شد . به گفته مشهور ، وي نخستين كسي است كه كعبه را با جامه آراست .
ازرقي از ابن ابي مليكه روايت كرده است كه : « كعبه در دوران جاهليت به وسيله چندين جامه پوشانده مي شد هرگاه شخصي جامه اي را به كعبه هديه مي كرد ، آن جامه آويخته مي شد وديگر جامه ها را در خزانه كعبه به وديعت مي سپردند و وقتي جامه اي كه بر روي كعبه قرار داشت آسيب مي ديد ، جامه نوين ديگري را بر روي آن قرار مي دادند و هيچگاه جامه هاي پيشين را از روي آن بر نمي داشتند . . . » ( 1 )
بديهي است باقي ماندن جامه هاي كهنه ومندرس براندام بيت الله الحرام ، مورد پسند هيچ انسان با ذوق و سليمي نبود ، ليكن مردمان جاهليت را نمي توان سرزنش كرد ؛ زيرا آنان اين كار را بر اساس اعتقاد و حسن نيت انجام مي دادند ، هنگامي كه اسلام ظهور كرد و ذهنيت آنان را ترقّي داد و سطح زندگي اجتماعي آنان پيشرفت نمود ، مسلمانان به هنگام قرار دادن جامه نوين بر كعبه ، جامه پيشين را از روي آن برداشتند .
تاريخ نگاران در مورد عاري نمودن كعبه از جامه روايات متعددي را آورده اند . برخي نقل كرده اند كه عمربن خطاب هر سال جامه پيشين كعبه را از روي آن بر مي داشت و در ميان حاجيان تقسيم مي كرد كه آنان از جامه قديمي كعبه به هنگام اقامت خود در مكه ، به عنوان سايبان استفاده مي كردند ، ليكن بيشتر تاريخ نگاران تقريباً به صورت اجماع آورده اند : نخستين شخصي كه كعبه را از جامه قديمي عاري نمود و به جهت تميز كردن و سبك نمودن آن از جامه هاي قديمي و قرار دادن جامه جديد ، به همراه خوشبو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص251
272 |
كردن آن با عطر عالي ، همانا « شيبة بن ابي طلحه حجبي » بوده كه نسب پرده داران كعبه ؛ يعني شيبيان به او ختم مي گردد . اين كار در دوران معاوية بن ابوسفيان صورت گرفته است . بنابراين ، عاري كردن كعبه از جامه هاي قديمي بهوسيله عمر و ديگران ، تنها به منظور تخفيف از جامه هاي انباشته بر روي كعبه بوده و كعبه را به طور كامل عاري از جامه نمي كرده است .
از ابن مليكه روايت كرده اند كه گفت : « جامه ها و پوشش هاي بسياري از جامه هاي دوره جاهلي بر روي كعبه بود كه از انواع چرم و پارچه هاي مويي و راه راه بوده و تمامي آنها يكي بر روي ديگري قرار داده مي شده است . پس از ظهور اسلام هنگامي كه به هزينه بيت المال جامه بر كعبه پوشانيدند ، هربار قسمتي از جامه هاي پيش را از روي كعبه برمي داشتند . به روزگار حكومت عمر و عثمان ، پارچه هاي قباطي رااز مصر آورده و بر كعبه قرار مي دادند . عثمان نيز دو بار در سال ، جامه اي از پارچه هاي يمني را بر كعبه مي پوشاند كه پارچه هاي ياد شده را به وسيله كارگزار خود در يمن « يعلي بن منبه » بدين منظور فراهم مي آورد . پس عثمان نخستين كسي بود كه بر كعبه دو جامه ( يكي را بر ديگري ) قرار داد .
چون معاويه به حكومت رسيد . جامه ديبا و قباطي را بر كعبه پوشانيد . شيبة بن عثمان ( 1 ) پيشنهاد كرد جامه ها و باقيمانده از پارچه هاي دوران جاهليت از كعبه جدا شود و چيزي از نجاست مشركان دوره جاهلي كه به سبب دست كشيدن آنان ، جامه ها آلوده شده بود ، بر كعبه باقي نماند . دراين باره براي معاويه نامه اي نوشت و معاويه آن هنگام در شام بود . او در پاسخ نوشت : تمام جامه هاي پيشين كعبه را از آن جداكند و بدين منظور جامه اي از پارچه هاي ديبا و قباطي و حبري ارسال نمود .
راوي مي گويد : خود ديدم كه شيبه جامه ها را از روي كعبه برداشت و چيزي از آنها را بر كعبه باقي نگذاشت . نامبرده تمام ديوارهاي كعبه را با خلوق و عطر آغشته نمود ، سپس همان جامه اي را كه معاويه فرستاده بود ، بر آن قرار داد و جامه هاي پيشين را ميان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شيبه فرزند عثمان بن ابي طلحه واز خاندان عبدالدار بوده كه در آن هنگام پرده دار كعبه به شمار مي آمده است ـ مترجم .
273 |
مردم مكه تقسيم نمود . ابن عباس هم در اين حال ، درون مسجد حاضر بود و برداشتن جامه ها از روي كعبه را نظاره مي كرد و خود ديدم كه او از اين كار ناراحت نشد و آن را زشت نشمرد . » ( 1 )
همچنين بارديگردرسال 160هـ . ق . هنگامي كه مهدي خليفه عباسي حج گزارد ، كعبه كاملاً از جامه عاري گرديد بدين صورت كه به او گزارش دادند تعداد زيادي جامه بر روي هم انباشته شده و سنگين گرديده است ؛ به طوري كه بيم آن مي رود ديوارهاي كعبه فرو ريزد . وي دستور داد همه جامه ها را از روي آن برداشته و چيزي به آن باقي نگذاشتند . سپس به تمام ديوارهاي بيروني و دروني كعبه غاليه و مشك و عنبر ماليدند و نيز تمام ديوارها ، از پايين تا بالا و پيرامون آن را به مشك آغشته كردند . از آن پس سه جامه از پارچه هاي قباطي و خز و ديبا بر آن پوشانيدند .
راوي گويد : در تمام مدتي كه بر كعبه مشك و عنبر مي ماليدند و بر آن جامه مي پوشاندند ، مهدي روي بام مسجدالحرام ، جايي نزديك به « دارالندوه » نشسته بود و كعبه را مي نگريست . از آن پس تا سال200هـ . ق . همچنان هر سال جامه اي بر كعبه مي آويختند و چيزي از آن ها كم نمي كردند . در سال ياد شده ، « حسين بن حسن افطس طالبي علوي » در فتنه اي كه آغاز گرديد ، به مكه در آمد و جامه هاي كعبه را از روي آن برداشت ؛ دو جامه ابريشم نازك ، يكي به رنگ زرد و ديگري سپيد بر كعبه پوشانيد . در آن هنگام كه كعبه عاري از جامه گرديده بود ، رنگ ديوارها آشكار شد و كعبه همچون رنگ عنبر درخشان بود كه به نظر مي رسد باقي مانده هاي مشك و عنبري بوده كه با آن ديوارهاي كعبه را آغشته بودند . ( 2 )
همچنين كعبه در سال 643 هـ . ق . بر اثر بادِ توفان ، كه به مكه روي آورد . جامه كعبه مشرّفه را از روي آن برداشت و آن باد مدّت بيست و يك روز ادامه يافت و در اين مدّت كعبه همچنان عاري از جامه بود ، تا اينكه به وسيله مرد نيكو كار « منصور بن منعه بغدادي »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص26 و 261 ؛ قطب الدين حنفي ، الاعلام صص71 و 72 ؛ محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، صص476 و 477
2 . نكـ : ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص262 ـ 264 ؛ محبّ الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، ص477
274 |
كه در آن هنگام ، بزرگ حرم مكي به شمار مي آمد ، جامه بر روي كعبه قرار داده شد .
در سال 959 هـ . ق . در درون سلطنت سليمان قانوني عثماني ، بار ديگر جامه كعبه به جهت اصلاح و ترميم سقف و چوب هاي آن ، از روي آن برداشته شد كه پس از پايان ترميم ، جامه را مجدداً بر روي كعبه قرار دادند . ( 1 )
اين مطالب گفته هايي بود كه تاريخ نگاران درباره جامه كعبه و عاري شدن آن از جامه ذكر كرده اند . البته اين بدان معني نيست كه كعبه تنها در موقعيت هاي ياد شده ، بدون پوشش قرار گرفته باشد ؛ زيرا عاقلانه به نظر نمي رسد كه جامه هاي كعبه مشرّفه در طول قرن هاي متمادي گذشته همچنان بر كعبه قرار گرفته باشد ، بلكه منطق حكم مي كرد كه هر چند مدتي يك بار جامه ها را از روي كعبه برداشته ، آن را سبك كنند و نيز هنگامي كه اصلاحات و ترميم هايي در ساختمان كعبه صورت مي گرفت ، آن را عاري از جامه مي كردند . همچنان كه در دوران كنونيِ ما ، در سال 1377 هـ . به علت تجديد سقف كعبه ، آن را عاري از جامه نمودند . ( 2 )
در اين جا نكته اي كه لازم به يادآوري است ، آن است كه زمان برداشته شدن جامه از روي كعبه داراي تاريخ و زمان معين نبوده ، همانند قرار گرفتن جامه نوين بر آن در هر سال ، ليكن آنچه كه به نظر مي رسد اين است كه تغيير جامه كعبه در هر سال ، از دوران مماليك معمول شد ، به ويژه پس از وقفي كه از سوي « سلطان صالح اسماعيل » براي جامه كعبه در هر سال قرار داده شد . از آن تاريخ به بعد ، سالانه به طور منظم جامه كعبه ارسال گرديد و خداوند به حقيقت امور آگاه تر است .
شست و شوي درون كعبه معظمه :
شست و شوي درون كعبه مشرفه از ديرباز به صورت سنتي معمول در آمده است . نخستين بار درون كعبه از سوي پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) شست و شو داده شد و اين كار در روز فتح مكه ، پس از شكستن بتها و از ميان بردن آثار شرك و بت پرستي به انجام رسيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قطب الدين حنفي ، الأعلام ، صص59 ـ 63
2 . محمد طاهر كردي ، التاريخ القويم ، ج4 ، ص262
275 |
فاسي مي نويسد : « هنگامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) طواف خويش را به پايان رسانيد . عثمان بن طلحه را احضار نمود و كليد كعبه را از وي گرفت و درِ كعبه را براي ايشان باز كردند . پس حضرت به درون كعبه وارد شدند ، در آن كبوتري از چوب ديد كه با دست خود آن را شكسته وبر زمين افكند . »
نامبرده در جاي ديگر از اسامة بن زيد روايت مي كند كه گفت : « به همراه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به درون كعبه وارد شدم ، حضرت تصويري را درآنجا ديدند ، پس ظرف آبي را طلب كردند . آن را براي ايشان حاضر نمودم . حضرت با آب شروع به محو كردن تصوير نمود و فرمود : « خداوند بكشد قومي را كه چيز خلق نشده اي را به تصوير مي كشند » . ( 1 ) از آن پس شست و شوي كعبه معظمه به صورت سنتي باقي مانده از دوران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تا كنون در آمده و اين سنت در طول ساليان دراز گذشته ، معمول بوده و هست .
در دوران هاي پيش از اين ، شست و شوي كعبه از درون ، بيش از يكبار در سال معمول بود . كه اين كار در روز پس از بيست و نهم رجب ، و در روز بيست و هفتم ذي القعده جهت آمادگي براي حج و نيز در هفته اول از ماه محرم ( 2 ) صورت مي گرفته است . اما در نيمه اول از قرن چهاردهم هجري ، شست و شوي درون كعبه دو بار در سال تعيين گرديد كه نخستين بار آن در اواخر ماه ذي القعده و ديگري غالباً در روز دوازدهم از ماه ربيع الاول شست و شو داده مي شد . در دوران ما ، شست و شوي كعبه مشرفه دو بار در سال ، نخست در مراسم حج و ديگر در ماه شعبان انجام مي شود .
به نظر مي رسد كه علت شست و شوي متعدد درون كعبه در سال ، در دوران هاي گذشته ، اين بوده كه در آن هنگام پرده داران كعبه در برابر پاداش و هديه هايي ، به حاجيان اجازه ورود به درون كعبه در موسم حج و نيز موسم عمره رجبيه و نيز گاه در بعضي مناسبات مذهبي مي دادند . بنابراين ، شست و شوي درون كعبه پس از پايان آن زمان ها ضروري به نظر مي رسيده است . اما اكنون ، به هيچ يك از حاجيان و نيز عمره گزاران ، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فاسي شفاءالغرام ، ج1 ، صص146 ، 154 و 157
2 . ابن جبير ، الرحله ، صص103 ، 104 و فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص128
276 |
زمان هاي عمره ، اجازه ورود به درون كعبه داده نمي شود ، كه در اين ميان برخي بزرگان از شخصيتهاي دولتهاي اسلامي ، مانند رؤساي جمهور كشورهاي اسلامي از اين قاعده مستثني هستند . بنابراين ، شست و شوي درون كعبه بيش از يك يا دو بار در سال ضرورتي نداشته كه هم اكنون در موسم حج ، هنگام تغيير جامه كعبه و برداشته شدن جامه پيشين از روي آن ، كعبه را از درون شست و شو داده و ديوارهاي دروني و بيروني آن را خوشبو مي سازند .
اما چگونگي شست و شوي كعبه اينگونه است :
در پگاه روز تعيين شده براي شست و شوي كعبه ، رييس پرده داران لحظاتي پس از طلوع آفتاب به همراه ديگر پرده داران از خاندان شيبي در حطيم حضور مي يابند و در اين هنگام در كعبه گشوده مي شود . خدمتكاران ، پرده داران ، ظرف هاي مملو از گلاب و نيز شيشه هاي عطر گل و عود سوزها را به همراه عنبر و عود و ندّ و نيز لباس هايي كه غالباً از نوع « شال كشميري » بوده ، براي پوشيدن آن به هنگام شست و شوي كعبه به همراه مي آوردند .
عادت بر اين بوده كه همواره رييس پرده داران ، پادشاهان يا امرا و فرماندهان و نيز وزراي كابينه ، قاضي و رؤساي ادارات گوناگون را در اين مراسم دعوت مي نمود ، كه پيش از حضور آنان به لحظه اي تمامي مواد و وسايل لازم براي شست و شو آماده مي گرديد . سازمان اوقاف نيز معمولاً جاروهاي مورد لزوم در اين مراسم را مهيّا مي نمود . دراين هنگام ، بزرگِ زمزمي ها به همراه سقّاهاي آب زمزم حاضر شده و سطل هاي پر شده از آب زمزم را دست به دست به سوي كعبه هدايت مي كردند . پرده داران و دستياران آنها ، سطل را گرفته و به درون كعبه معظمه مي بردند .
پس از آماده شدن كليّه لوازم ياد شده در درون كعبه مشرفه ، ميهمانان دعوت شده براي شست و شو به درون كعبه وارد شده و آنگاه هر يك از آنان لباس هاي ويژه را در اختيار گرفته و به تن مي كنند ، سپس همگي در حالي كه هر يك جارويي به دست مي گيرند ، عمليات شست و شوي كعبه معظمه با آب زمزم را ، كه در آن گلاب مخلوط كرده اند ، آغاز مي كنند . پس از پايان شست و شوي زمينِ كعبه و برخي از قسمت هاي
277 |
ديوارهاي پيرامون آن ، شروع به پاك كردن ديوارها تا ارتفاع يك قامت از انسان با گلاب كرده ، سپس به وسيله عطر گل قسمتهاي ياد شده را خوشبو مي سازند . عطر گل را غالباً در ظرف هاي شيشه اي سفيد يا بلور قرار مي دادند . پس از پايان كار خوشبو كردن . عنبر و عود و ندّ را در بخوردان هاي بسيار زيبا و مجللّي قرار داده و تمامي درون كعبه و پيرامون آن را پس از خشك كردن زمين آن ، با اسفنج بخور مي دهند .
در پايان مراسم شست و شوي كعبه معظمه و خوشبو كردن آن ، پرده داران جاروهاي ياد شده را در ميان مردم گردآمده بر در كعبه ، تقسيم و توزيع مي كنند . ( 1 ) پس ازپايان شست و شوي كعبه معظمه و خوشبو كردن آن ، طبق معمول در لحظه اي كه جامه قديمي و پيشين آن از روي آن برداشته مي شود . هم زمان در همان لحظه جامه نوين كعبه معظمه بر آن قرار داده مي شود .
عطر آگين نمودن كعبه
بي شك خوشبو كردن ديوارهاي كعبه از درون و برون كاري مستحب و پسنديده به شمار مي آيد . ليكن ما در جستجويي كه در ميان كتاب ها و نوشته هاي تاريخ نگاران در اين باره كرده ايم ، به مطلبي كه نشانگر اين كار به وسيله مردم دوران جاهليت و يا صدر اسلام به صورت منظم باشد برخورد نكرديم .
البته گاه اشاراتي وجود دارد كه در دوران جاهليت برخي خلوق و عود سوز را براي عطرآگين نمودن كعبه از درون و برون اهدا مي كرده اند .
اما در صدر اسلام ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ابوبكر و عمر و عثمان پس از جامه كردن كعبه حركتي را بعنوان خوشبو كردن ديوارهاي آن انجام نداده اند .
معاوية بن ابوسفيان نخستين شخصي بوده است كه كعبه را با خلوق و عود خوشبو كرده است كه اين كار براي اوّلين بار و به صورت منظم از دوران اموي به يادگار ماند . نامبرده غلامي را بدين منظور تعيين كرده بود كه پس از هر نماز ، كعبه را خوشبو سازد ، از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبه المعظمه ، صص 265 و 267
278 |
آن پس معاويه سالي دو بار ؛ نخست در موسم حج و ديگري در ماه رجب مقداري عود و خلوق را بدين منظور ارسال مي نمود كه پس از وي جانشينان او نيز از اين سنت پيروي كردند . ( 1 )
اين كار معاويه به نظر مي رسد به علت آن بوده است كه در آن هنگام « شيبة بن عثمان » پرده دار ، به معاويه نوشت : جامه هاي دوران جاهلي را از روي كعبه بردارد تا اثري از نجاست آنان بر كعبه باقي نماند ، كه معاويه نيز به اين مسأله فرمان داد و كعبه عاري از جامه گرديد . و در اين هنگام بود كه ديوارهاي كعبه را عطرآگين نمودند . بنابراين ، پيش از آن كعبه عاري از جامه نبوده ونيازي به خوشبو ساختن ديده نمي شده است .
پس به همين جهت معاويه به عنوان نخستين كسي كه وظيفه خوشبو ساختن كعبه را به انجام رسانيد ، شناخته مي شود .
پس از آن ، عبدالله بن زبير نيز هنگام به پايان رسانيدن ساختمان كعبه به خوشبو ساختن آن همت گماشت و همه ديوارهاي دروني كعبه را با مشك و عنبر از بالا تا پايين آغشته نمود ، سپس جامه كعبه را بر آن پوشانيد . نامبرده همه روزه يك سطل عطر و بوي خوش را به كعبه مي ماليد و در روز جمعه اين مقدار را به دو سطل افزايش مي داد . ( 2 )
عبدالملك بن مروان نيز هر سال جامه اي را به سوي كعبه ارسال مي داشت كه همراه آن عطر و عود براي كعبه و مسجد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرستاد . ( 3 )
هنگامي كه مهدي عباسي در سال 160 هـ . ق . حج گزارد ، به او گزارش دادند كه تعداد زيادي جامه بر روي هم انباشته شده و كعبه را سنگين كرده است ، به طوري كه بيم آن مي رود ديوارهاي آن فرو ريزد . مهدي دستور داد ، همه آن جامه هارا برداشتند سپس بر تمام ديوارهاي بيروني و دروني كعبه غاليه و مشك و عنبر ماليد و بر تمام ديوارها ، از پايين تابالا وازهمه جوانب مشك ماليدند ، سپس كعبه را جامه پوشانيد . مهدي در اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص254 و 257 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 1 ص126 ؛ عقدالثمين ، ج1 ، ص60 ؛ محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، ص 476 ؛ قطب الدين حنفي ، الاعلام صص71 ـ 72
2 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص126 ؛ ابن ظهير ، جامع اللطيف ، ص104
3 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص255
279 |
هنگام در مسجد نشسته بود و خود ناظر آغشته شدن كعبه به غاليه بود . محمد ابن اسماعيل بن ابراهيم پرده دار ( حجبي ) مي گويد : « با شيشه هاي آكنده از غاليه بر بام كعبه رفتيم و آنها را روي ديوارهاي بيروني آن ريختيم . خدمتگزاران كعبه هم در حالي كه خود را از ريسمان ها و قلاب ها آويخته بودند ، از پايين تا بالاي ديوارها را مشك و غاليه اندود كردند » .
گفته شد كه رنگ تيره سنگ هاي كعبه در نتيجه آغشته شدن آن به غاليه هاي ياد شده بوده است . ( 1 )
از آنچه كه گذشت ، آشكار مي گردد كه عطرآگين نمودن كعبه به صورت منظم ، از دوران معاوية بن ابوسفيان آغاز گرديد و از آن پس هر يك از خلفا و سلاطين پس از او ، تا كنون همچنان سنت وي را پي گرفته اند .
اما اينكه تاريخ نگاران از سنت عطرآگيني كعبه به هنگام سخن از جامه ، ياد نكرده اند ، شايد بدان جهت است كه مسأله عطرآگيني كعبه ـ باگذشت ايام ـ امري عادي و جزئي از عمليات جامه كردن كعبه درآمده بود و بدين سبب آنان تنهابه ذكرجامه كردن كعبه بسنده كرده اند .
گواه بر اين گفته ، آن است كه تاريخ نگاران از نام كساني كه كعبه را به وسيله جامه پوشانيده اند ، با فاصله زماني نسبتاً طولاني ياد كرده اند حال آيا اين بدان معني است كه كعبه تنها در دوران اين افراد به وسيله جامه پوشانيده شده است ؟ بايد گفت : چنين نيست ؛ زيرا جامه در هر سال به همراه خلوق و عود و ديگر انواع عطر بعنوان يكي از ضروريات جامه به كعبه ارسال مي گرديده است . لازم به تذكر است كه عطرآگيني كعبه آنچنان در ميان مردم مقدس گرديده بود كه گروهي به منظور شفا يافتن از عطرهاي كعبه ، از آن استفاده مي كردند .
از سعيد بن جبير روايت شده است : « او از عطر كعبه بعنوان شفا استفاده مي كرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ازرقي ، ج1 ، ص 263 ؛ محب الدين طبري ، القراي لقاصد امّ القري ، ص477 ؛ ابن ظهيره ، جامع اللطيف ، ص110
280 |
است . و گويد : عطا گفت : هنگامي كه يكي از ما قصد شفا از عطر كعبه را داشتيم ، عطر را به كنار حجر ( الأسود ) آورده و پس از عطر آگين كردن آن ، دستهاي خود را بعنوان شفا يافتن بر آن مي ماليديم » .
پس از آنكه مراسم شست و شوي كعبه معظمه و عطرآگيني آن به پايان مي رسيد ، جامه جديد را در همان لحظه اي كه جامه پيشين از روي آن برداشته مي شد ، بر بالاي كعبه قرار مي دادند .
مراسم جابجايي و تعويض جامه
قرار دادن جامه نوين بر كعبه معظمه :
برخي گمان مي كنندكه جامه رادر آغاز به درون كعبه برده و سپس به وسيله پله دروني كعبه آن را بر بام كعبه منتقل مي نمايند ، در حالي كه به دو علت اين كار صورت نمي پذيرد :
نخست آنكه : پله هاي دروني كعبه آنچنان تنگ و باريك است كه تنها يك نفرمي تواندازآن بالا برود و يا پايين بيايد .
دوم : قطعه هاي جامه ضخيم و سنگين و بلند بوده كه هيچگاه امكان بالا بردن آنها از پله هاي باريك در درون كعبه وجود نداشت . بنابراين ، چاره اي جز انتقال آنها به وسيله طناب از خارج كعبه به بام نبود و اين تنها راهي بود كه سال ها جامه جديد را به هنگام جايگزيني آن با جامه قديمي به بام كعبه منتقل مي كردند .
« ابن فضل الله عمري » چگونگي قراردادن جامه نوين بر كعبه را توصيف كرده و مي گويد :
« هنگامي كه در سال 738 هـ . ق . حج گزاردم ، به همراه فرماندهان كاروان مصري براي پوشانيدن جامه كعبه شريفه ، بر بام آن بالا رفتيم ، زمين بام را پوشيده از مرمر وسنگ هاي سفيد مشاهده كردم ، در حالي كه پيرامون آن را ديواري كوتاه در بر گرفته بود . بر روي اين ديوار حلقه هاي متعددي قرار داده شده بود كه طناب هاي جامه در آنها گره خورده و جامه را ثابت نگاه مي داشت . اين روش تا پايان ارسال جامه از مصر به كعبه مشرفه همچنان معمول بود .
281 |
؟ ؟ ؟ تصوير ص19 كتاب مصنع كسوة الكعبة
282 |
جامه از ده قطعه تشكيل مي گرديد ؛ هشت قطعه جامه اصلي ( احمال ) ، كه بر هر يك از ديوارهاي چهارگانه كعبه دو جامه ( حمل ) قرار داده مي شد كه اضافه بر آن پرده بيروني در كعبه مكرمه ( برقع ) و پرده درِ پله هاي دروني كعبه ، كه معروف به « باب التوبه » مي باشد نيز به همراه آنها قرار داشت . هر يك از قطعه هاي ياد شده بسيار بزرگ بود كه به همين علت قطعه ها را يكي يكي بر زمين مسجدالحرام پهن مي كردند و سپس هر يك از آنها را بر اساس جاي خويش معين و منظم مي ساختند . سپس قطعه هاي هر سمت از كعبه به هم دوخته مي شد كه در اين ميان آيات قرآني نوشته شده بر كمربند را نيز بدان مي دوختند . هنگامي كه اين مرحله به پايان مي رسيد . قطعه هاي هر سمت را لوله كرده ، به صورت محكمي به دور هم مي پيچيدند و سپس با طناب اطراف آن محكم مي كردند . در اين هنگام تعدادي از مردان در حالي كه بر روي بام كعبه مشرفه مي رفتند ، طناب هاي خويش را به زمين مطاف پايين مي فرستادند . قطعه هاي جامه به طناب هاي فرو فرستاده از بام متصل شده ، آنگاه آنها را بر بام كعبه بالا مي كشيدند . سپس قطعه هاي ويژه هر سمت را بر بالاي ديوار كوتاه كعبه قرار داده ، طناب هاي مخصوص را در حلقه هايي كه بر پيرامون ديوار ياد شده از روي بام قرار گرفته بود ، گره مي زدند . اين مراسم در روز هشتم ذي الحجه هر سال صورت مي پذيرفت . قطعه هاي جامه نوين همچنان لوله شده در يك سمت از ديوار روي بام كعبه قرار مي گرفت و جامه پيشين آن را نيز طبق معمول بر روي كعبه قرار مي دادند . اين وضع تا روز دهم ذي الحجه كه همانا روز عيد قربان ( يوم النحر ) است ، باقي مي ماند . در پگاه آن روز مبارك ، عده اي از مردان بر بام كعبه بالا رفته و طنابهاي جامه قديمي كعبه را از نقاط اتصالي آن جدا مي ساختند كه در اين هنگام جامه بر زمين مطاف فرو مي افتاد . در همان زمان گروهي ديگر از مردم ، طناب هاي بسته شده بر جامه جديد را باز كرده و بدين صورت جامه نوين را بر كعبه مشرفه قرار مي دادند . اين دو حركت آنچنان منظم و دقيق صورت مي گرفت كه همزمان با افتادن جامه پيشين و قديمي كعبه بر زمين مطاف ، جامه نوين بر كعبه آراسته مي گرديد . از آن پس جامه قديمي را به سوي خانه پرده دار كعبه حمل مي نمودند . در اين هنگام گروهي قطعه هاي جامه در اركان چهارگانه كعبه را به هم مي دوختند ، همچنان كه آنان اقدام به تثبيت رنگ هاي چهارگانه
283 |
در حدّ فاصل ميان آيات نوشته شده بر كمربند مي كردند . در زمينه رنگهاي ياد شده عبارت « يا حنّان و يا منّان » نقش بسته بود . ـ همچنانكه پيش از اين ياد گرديد ـ اين قطعه ها در ميان نوشته هاي روي كمربند قرار داده مي شد . سپس كردشيات چهارگانه در زمينه هر يك از آنها سوره حمد به تمامي نقش مي بست . بر روي اركان چهارگانه كعبه در زير كمربند ، استوار و ثابت گردانيده مي شد . تمامي قطعه هاي ياد شده بر روي جامه پس از قرار دادن آن بر روي كعبه مشرفه ، دوخته مي شد . خياط ويژه جامه كعبه در حالي كه بر روي صندلي چوبي ساخته شده بدين منظور مي نشست ، به وسيله طناب به نقاط مورد نظر هدايت شده و قطعه ها را در جاي مناسب خود مي دوخت . ( 1 ) اين صندلي چوبي هماني است كه ازرقي از آن به عنوان « قرقره » در روايت خود از جامه مهدي عباسي در سال 160هـ . ق . ياد كرده است .
و بدينگونه جامه را از قديم تاكنون بر كعبه مشرفه قرار داده و مي دهند . البته در سنوات اخير تغييراتي در زمان قراردادن جامه بر كعبه مشرفه ايجاد شده است ؛ به طوري كه هم اكنون جامه را در روز عرفه كه روز نهم ذي الحجه بشمار مي آيد ، هنگامي كه حاجيان در عرفات هستند ، بر كعبه مكرمه قرار مي دهند . امروزه ، به علت اختراع و پيشرفت دستگاههاي ميكانيكي بالا برنده ، قرار گرفتن جامه بر كعبه مشرفه و دوختن قطعه هاي آن به يكديگر ، كار را بسيار آسان كرده و در مقايسه با قديم ، زمان آن بسيار كوتاه تر گرديده است .
جامه قديمي و چگونگي تصرف در آن
فقهاي اهل سنّت در چگونگي تصرف در جامه قديمي كعبه ، كه پس از قرار دادن جامه جديد به دست مي آيد ، اختلاف دارند . برخي از آنان به مشروعيت فروش جامه كعبه نظريه داده و برخي ديگر به خلاف اين عقيده فتوا داده اند .
قلقشندي در كتاب خود ، چندين بار به هنگام سخن از جامه كعبه مشرفه ، اين چنين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد طاهر كردي ، تاريخ القويم ، ج 4 ، صص232 ، 233 و 272 ، 273
284 |
ياد كرده است كه پرده داران همواره جامه قديمي كعبه را پس از برداشته شدن از روي كعبه مشرفه براي خود بر مي داشتند و در صورتي كه پادشاهان و يا بزرگاني از مردم قطعه اي از آن را در خواست مي نمودند ، در برابر هداياي سنگين و گرانقيمتي ، آن را به دست مي آوردند . ( 1 )
به نظر مي رسد كه امراي مكه با پرده داران در جامه كعبه مشرفه شريك بوده اند .
ابن فضل الله عمري مي گويد : « هنگامي كه كعبه به وسيله جامه جديدي پوشانيده مي شد ، جامه قديمي در اختيار اشراف و بني شيبه قرار مي گرفت كه از آن پس با تقسيم كردن و ارسال آن به ساير كشورها به عنوان تبرّك ، هدايا و مبالغي را به دست مي آوردند . » ( 2 )
فاسي نيز در اين باره گفته است : امراي مكه همواره پرده درِ كعبه و قسمت بزرگي از جامه را در ازاي شش هزار درهم كه در اختيار پرده داران قرار مي دادند ، از آن خويش مي نمودند . شريف « عنان بن مغامس بن رميثه » هنگامي كه در پايان سال788 هـ . ق . عمارت مكه را در دست گرفت ، اين سنت را معمول داشت كه پس از وي سايرامراي مكه اغلب از آن پيروي كردند . سيد حسن بن عجلان نيز پس از سال ها امارت بر مكّه ( 3 ) پرده در كعبه و جامه مقام ابراهيم را از شيبيان گرفته و در اختيار بزرگان و پادشاهاني كه مورد نظر خويش بودودردست عطا داشتند ، قرار مي داد . ( 4 )
ابن ظهيره در اين باره مي گويد : « امراي مكّه پس از سيد حسن همچنان سنت خويش را در اين باره با پرده داران معمول داشتند كه تا كنون نيز به همان صورت ادامه دارد » . ( 5 ) مراد از « تاكنون » زمان ابن ظهيره است . نامبرده متوفاي سال950 هـ . ق . مي باشد .
پادشاهان مصر نيز گاهي دراين باره با پرده داران در تقسيم جامه ، شريك شده و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صبح الاعشي ، ج4 ، صص276 ، 283
2 . يوسف احمد ، المحمل والحج ، ج1 ، ص244
3 . نامبرده درسال 798 هـ . به امارت مكّه رسيد و تا سال 809 هـ . آن را دردست داشت .
4 . فاسي ، شفاء الغرام . . . ج1 ، ص126
5 . جامع الطيف ، ص108
285 |
قسمتي از آن دست مي يافتند . گاهي برخي از اين پادشاهان در برابر پولي كه از بيت المال در اختيار پرده داران و اشراف قرار مي دادند . تمامي جامه را از آن خود مي نمودند .
سمهودي مي گويد : « عادت بر اين بود كه به هنگام رسيدن جامه جديد ، بزرگ خدمه ، جامه قديمي را در ميان خدمتگزاران و ديگراني كه مورد نظر خود بود ، تقسيم مي كردند كه در اين ميان قسمتي نيز براي سلطان مصر ارسال مي گرديد . »
ابن فضل الله عمري مي گويد : « در سال 738 هـ . ق . جامه قديمي كعبه از روي آن برداشته مي شد و به سوي سلطان مصر ارسال مي گرديد و نام برده آن را به سلطان ابوالحسن المريني ، پادشاه مغرب هديه نمود . اين بدان جهت بود كه پادشاه مغرب در آن سال هديه اي را به وسيله همراهان « مريم » همسر پدرش و « عريف سويدي » و گروهي از بزرگان دولتش ، براي او فرستاده بود . پادشاه مصر در عوض جامه كعبه ، از بيت المال در مصر براي خاندان شيبه و اشراف ، پول فرستاد » . ( 1 )
در دوران جديد ، جامه كعبه همواره ميان امراي مكه و خاندان شيبي تقسيم مي شد و امراي مكه ، پرده در كعبه و كمربند و جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را از آن خود مي كردند و شيبيان جامه كعبه و پرده باب التوبه را ، كه پله اي در درون كعبه براي راهيابي به بام آن مي باشد و پرده در مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را در اختيار خويش قرار مي دادند . اين وضع در دوران امارت شريف عون الرفيق ( متوفاي سال 1323 هـ . ق . ) و شريف علي بن عبدالله ( كه در سال 1326 هـ . ق . عزل گرديد ) و شريف حسين بن علي به هنگام امارت او و اعلام استقلال ، جريان داشت . به نظر مي رسد اين وضع در امارت پيش از افراد ياد شده نيز صورت مي گرفته است .
هنگامي كه ملك عبدالعزيز آل سعود در سال 1343 هـ . ق . به حجاز دست يافت . جامه كعبه به همراه ساير مشتقات آن از كمربندها و جز اينان را در اختيار خاندان شيبي قرار داد كه اين وضعيت در دوران ارسال جامه از مصر و نيز هنگامي كه دولت عربستان سعودي اقدام به ساختن جامه در كارگاه جامه بافي اجياد در مكه مكرمه نمود ، همچنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يوسف احمد ، المحمل والحج ، ج1 ، ص385
286 |
ادامه داشت . از آن پس با اين حركت ، كشمكش ها و درگيري ها در اين مورد از ميان رفت و جامه به صورت حقي از حقوق شيبيان در آمد و پرده داران بنا به خواسته خود ، در آن هرگونه تصرفي را مي كردند . تقسيم جامه در ميان خاندان شيبي اين گونه بود كه سهم هر يك از آن افراد شامل پير و جوان و طفل و مرد يا زن ، همه به طور مساوي بوده ، كه در اين ميان تنها رييس و كليددار كعبه داراي دو سهم از جامه مي گرديد . اين قاعده با نظر تمامي آنان به تصويب رسيده و از قديم تا دوران حاضر بدان عمل مي كردند . ( 1 )
در سال 1378 هـ . ق . دولت عربستان سعودي ، فروش جامه كعبه مشرفه را ممنوع اعلام كرده و در عوض ، مبلغي را ساليانه در اختيار شيبيان قرار مي دهد . ( 2 )
والله هو الموفق و الهادي الي سواء السبيل
و ما توفيقي الاّ بالله العليّ العظيم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبة المعظمه ، صص376 و 377
2 . محمد طاهر الكردي ، تاريخ القويم ، ج 4 ، ص228
287 |
نقش ايرانيان در حرمين شريفين
ايرانيان همواره ملّتي پر شور و شعف ، فرهنگ دوست و هنرمند بوده و در هر عمران و آباداني و معماري و هنر ، دستي داشته اند .
حضور آنان در حرمين شريفين ، و به ويژه عتبات عاليات ، بيشتر و جدي تر بوده و اين دليلي است بر عشق و علاقه آنان به حرم امن الهي و تربت پاك و مقدس رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و نيز اهل بيت عصمت وطهارت ( عليهم السلام ) .
در اين باره مقاله اي گرانسنگ در مجله وزين « ميقات حج » شماره 11 ، سال 1374 ، از سوي فاضل گرامي آقاي محمد جواد طبسي به چاپ رسيده است كه گزيده اي از آن را مي آوريم :
شواهد تاريخي به خوبي نشانگر آن است كه ايرانيان در زمانها و دورانهاي مختلف ، نقش كليدي را در مكه مكرمه و مدينه منوره ايفا كرده اند . آنان گاه امارت و حكمراني بر شهر مكه را در اختيار داشته و گاه تصّدي پست قضاوت و فتوا و كرسي تدريس و خطابه و تعليم اطفال در مسجد الحرام را به عهده گرفته اند . برخي از آنان افتخار تعمير مسجد الحرام و پوشش جامه كعبه و بازسازي ديگر مساجد اين ديار را داشته و برخي ديگر در آبرساني به مكه و عرفات و راه اندازي چشمه ها و قنات ها و حتي خدمات پزشكي و طبابت فعال بوده اند .
288 |
اكنون به طور اختصار ، به نام افراد و مشاغلي كه ايرانيان در مكه مكرّمه عهده دار آن بوده اند مي پردازيم :
ولايت و امارت مكه مكرمه
ولايت و حكمراني شهر مكه يكي از مسائل مهم و پيچيده تاريخ حجاز است . همانگونه كه از كتب تاريخ بر مي آيد ، براي تصرف اين شهر ، همواره جنگ و گريزهايي راه افتاده است .
به همين جهت مكه گاهي به دست مصر و گاه عراق و زماني در دست يمن و . . . اداره مي شده است . همچنين گاهي علويان انقلابي و گاه مكيان و غير آنان به اداره شهر مي پرداختند .
از ميان ده ها نفري كه قبل و بعد از اسلام بر مكه ولايت داشته اند ، گروهي از ايرانيان مي باشند كه در اينجا به عنوان نمونه ، از چند نفر آنان ياد مي كنيم :
1 ـ حسن بن سهل
از جمله كساني كه از طرف مأمون بر ولايت مكه گماشته شد ، حسن بن سهل ( 1 ) برادر فضل بن سهل بود . البته او به طور مستقيم عهده دار اين امر نبود ، بلكه مأمون آنگاه كه در سال 198 هجري برادرش امين را كشت ، حسن بن سهل را بر ولايت آن چه كه طاهر بن حسين از كورالجبال و عراق و فارس و اهواز و حجاز و يمن فتح كرده بود ، منصوب كرد ( 2 ) .
2 ـ هيثم بن معاويه عتكي خراساني
هيثم پس از بركناري زياد از ولايت مكه ، در سال 141 هجري ، حكمراني اين شهر مقدس و طائف را عهده دار شد و حكومتش تا سال 143 هجري ادامه يافت ( 3 ) .
3 ـ محمد طغج
درزمان مستكفي عباسي ، جماعتي بر مكه ولايت داشتندكه از جمله آن ها محمدبن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 358
2 . شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 184 ؛ الكامل في التاريخ ، ج 5 ، ص 413
3 . شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 177 ؛ العقد الثمين ، ج 4 ، ص 454
289 |
طغج ، معروف به اخشيد صاحب مصر و دو فرزندش ابوالقاسم انجور ؛ يعني محمود و ابوالحسن علي بودند ( 1 ) .
شهيد مطهري رحمه الله نام اين سه نفر را جزو خراسانياني ثبت مي كند كه در مصر و آفريقاي شمالي حكومت مي كرده اند ( 2 ) .
رياست علمي و مذهبي مكه مكرمه
مكه مكرمه تا كنون شخصيت هاي علمي بزرگ و نامداري را به خودديده است . از آنجا كه برخي از آنان عالي مقام و بزرگوار بوده اند به آن ها لقب « شيخ مكه » ، « شيخ الحرم » و « امام الحرمين » داده شده است .
تعدادي از ايرانيان نيز بدين لقب مشهور گشته اند :
1 ـ عمر بن عبدالمجيد ميانشي ( ميانجي )
تقي الدين مكه درباره اش مي نويسد : « نزيل مكه و شيخها و خطيبها . . . . »
منصور بن سليم از او با عنوان « فقيه » ياد كرده و مي گويد :
« در مصر و مكه حديث گفت و خطيب آنجا شد . او عالمي پرهيزگار و فردي موثق بود ( 3 ) » .
2 ـ محمد بن ابراهيم بن منذر
شيخ حرم ، شريف ابوبكر نيشابوري ، فقيه و مجتهد و حافظ درسال سيصدو نه و يا ده در مكه وفات يافت ( 4 ) .
3 ـ محمد بن ابراهيم بن يوسف نيشابوري
در مكه اقامت گزيد و شيخ حرم شد و در سال 348 هجري وفات يافت ( 5 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 170 ؛ مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 359
2 . خدمات متقابل ايران و اسلام ، ص 397
3 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 170 ؛ مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 359
4 . سير اعلام البنلاء ، ج 14 ، ص 490
5 . تذكرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 782
290 |
4 ـ عبدالجبار اصفهاني
ابوموسي مدني از او روايت كرده و درباره اش مي گويد :
« سالها شيخ الحرم بوده ، و در سال پانصد و بيست و يك ، درمكه مكرمه وفات يافت ( 1 ) » .
5 ـ سعيد بن منصور
ذهبي مي نويسد :
« سعيد بن منصور ؛ حافظ ، امام ، شيخ الحرم ابوعثمان خراساني ( 2 ) » .
6 ـ سعد بن علي بن محمد زنجاني
ابوسعد سمعاني مي نويسد :
« ( وي ) مجاور مكه مكرمه گرديد و شيخ الحرم شد . او صاحب كرامات و آيات بود و هرگاه وارد مسجدالحرام مي شد ، مردم طواف را رها كرده و دست او را بيش از حجر الاسود مي بوسيدند ! ( 3 ) » .
قضاوت در حرمين شريفين
نام تعدادي از ايرانيان دركتب و تراجم مشاهير مكه و مدينه به چشم مي خورد كه به عنوان قاضي حرمين و يا قاضي شهر مكه ذكر گرديده اند ، كه برخي از بروجرد و برخي ديگر از نيشابور و يا نهاوند مي باشند .
1 ـ احمد بن محمد بن عبدالله نيشابوري
وي قاضي حرمين و شيخ حنفي ها در زمان خودش به شمار مي رفته و حدود دوازده سال قضاوت حرمين را عهده دار بوده است ( 4 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 324
2 . سير اعلام النبلاء ، ج 10 ، ص 586
3 . تذكرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1174
4 . سير اعلام النبلاء ، ج 16 ، ص 25 ؛ العقد الثمين ، ج 3 ، ص 145
291 |
2 ـ طاهر بن محمد بن طاهر بروجردي
سبكي در طبقات خود مي نويسد :
« ( او ) فقه را از شيخ ابواسحاق شيرازي گرفته . . . سپس به مكه منتقل شد و در آنجا ساكن گرديد و قضاوت آنجا را عهده دار شد ( 1 ) » .
3 ـ عبدالملك بن ابومسلم بن ابونصر نهاوندي ( قاضي مكه ) ( 2 )
حديث و روايت در مكه مكرمه
همواره در حرمين شريفين محدث و راوي بي شماري بوده كه تعداد قابل توجهي از آنان ايراني بوده اند . درباره ايرانيان ، تعابير زيبايي شده است . مانند : مجتهد ، حافظ ، شيخ الحرم ، بارع ، صالح ، قاضي ، زاهد ، ثقه ، امام ، محدث ، خطيب و . . .
چون تعداد اين افراد بسيار است دراينجا تنها به ذكر نام و سال وفاتشان بسنده مي كنيم :
1 . محمد بن احمد بن ابي بكر خراساني ( متوفاي 542 هجري ) ( 3 ) .
2 . محمد بن ابراهيم بن منذر نيشابوري ( متوفاي 309 يا 310 هجري ) ( 4 ) .
3 . محمد بن عبدالله بن محمد قاشاني ( متوفاي 371 هجري ) ( 5 ) .
4 . محمد بن احمد بن محمد قزويني صوفي ( متوفاي 811 هجري ) ( 6 ) .
5 . محمد بن ابراهيم بن فخار اصبهاني ( متوفاي 499 هجري ) ( 7 ) .
6 . عبدالجبار اصبهاني ( متوفاي 521 هجري ) ( 8 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 59
2 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 516
3 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 288
4 . سير اعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 490
5 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 297 ـ 298
6 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 386
7 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 405
8 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 324
292 |
7 . عبدالرحمن بن عبدالصمد نيشابوري ( متوفاي 549 هجري ) ( 1 ) .
8 . محمد بن مقاتل كسائي مروزي ( متوفاي 266 هجري ) ( 2 ) .
9 . سلمة بن شبيب نيشابوري ( متوفاي 246 هجري ) ( 3 ) .
10 . سعد بن علي بن محمد زنجاني ( متوفاي 471 هجري ) ( 4 ) .
11 . سعيد بن منصور بن شعبه خراساني ( متوفاي 227 هجري ) ( 5 ) .
12 . شعيب بن حرب مدائني خراساني ( متوفاي 197 هجري ) ( 6 ) .
13 . اقبال بن عبدالله حبشي قزويني ( 7 ) .
14 . خضر بن حسن بن محمود ثابتي اصفهاني ( متوفاي 743 هجري ) ( 8 ) .
15 . داود بن عجلان مكي خراساني ( 9 ) .
16 . سعد بن عبدالله اسفرايني ( متوفاي 786 هجري ) ( 10 ) .
17 . محمد بن هبة الله ابونصر شيرازي ( متوفاي 495 هجري ) ( 11 ) .
18 . احمد بن اقبال قزويني ( 12 ) .
19 . احمد بن حمدويه بن موسي نيشابوري ( متوفاي 315 هجري ) ( 13 ) .
20 . ابراهيم بن حسين شيرازي ( 14 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 363
2 . العقد الثمين ، ج 2 ، ص 363
3 . سير اعلام النبلاء ، ج 12 ، ص 256
4 . سير اعلام النبلاء ، ج 18 ، ص 385
5 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 586 ؛ سير اعلام النبلاء ، ج 10 ، ص 586
6 . تهذيب التهذيب ، ج 4 ، ص 306
7 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 325
8 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 314
9 . تهذيب التهذيب ، ج 3 ، ص 167
10 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 531
11 . سير اعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 196
12 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 18
13 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 36
14 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 211
293 |
21 . ابراهيم بن طهمان بن سعيدخراساني ( متوفاي 163 هجري ) ( 1 ) .
22 . عبدالمجيد بن عبدالعزيز مروزي ( متوفاي 206 هجري ) ( 2 ) .
23 . عبدالمحسن بن ابي العميد ابهري ( متوفاي 624 هجري ) ( 3 ) .
24 . عمر بن عبدالمجيد ميانشي ( متوفاي 241 هجري ) ( 4 ) .
25 . هديه بن الوهاب مروزي ( متوفاي 241 هجري ) ( 5 ) .
26 . يوسف بن ماهك بن بهزاد فارسي ( متوفاي 113 هجري ) ( 6 ) .
27 . صالح بن محمد اصبهاني ( متوفاي 757 هجري ) ( 7 ) .
مقام « استادي قراءت » در مكه مكرمه
برخي از ايرانيان مجاور در مكه مكرمه افتخار عنوان « مُقريء ( 8 ) » بودن را پيدا كردن ند ؛ به طوري كه با عنوان « مقري اهل مكه » مشهور و معروف بودند . بلكه دو تن از آنان ، بالاترين سمت را در مقام استادي قراءت كسب كردند تا آنجا كه از قراء سبعه شده و شهرت جهاني يافتند .
آنان عبارتند از :
1 ـ ابن كثير مكي
ابو معبد عبدالله بن عمرو بن عبدالله بن زاران فيروزان بن هرمز مكي داري . . . ابومعبد عطار داري فارسي الاصل . گويند وي از آن گروه ايرانيان بود كه خسرو ايران آنان را براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سير اعلام النبلاء ، ج 7 ، ص 378 ؛ طبقات الحفاظ ، ص 96
2 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 492
3 . سير اعلام النبلاء ، ج 22 ، ص 259
4 . العقد الثمين ، ج 6 ، ص 334
5 . العقد الثمين ، ج 7 ، ص 367
6 . سير اعلام النبلاء ، ج 5 ، ص 68
7 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 29
8 . مقرء كسي است كه از استاد خود قراءات مختلف را ياد گيرد و آن را در اختيار ديگران قرار دهد . نك : چهارده روايت در قرآن مجيد ، ص 12
294 |
فتح حبشه با كشتيهايي به يمن گسيل داشت . . . ابوعمرو علاء گفته است كه من قرآن را نزد ابن كثير و مجاهد ختم كردم . ابن كثير به زبان عربي بيش از مجاهد تسلط داشت و تا هنگام وفات ، امام قاريان بود ( 1 ) .
2 ـ نافع
ابوعبدالله نافع بن ابي نعيم مدني ، مكنّي به « ابورُويم » مي باشد . طبق روايت اصمعي و نيز حافظ ابي نعيم ( در تاريخ اصفهان ) و ابن نديم ، نافع اصفهاني الاصل بود و در مدينه مي زيست و در همانجا به سال 176 يا 196 هجري قمري درگذشت .
ابن جزري مي نويسد :
« نافع يكي از قراء سبعه و عالمي نام آور و ثقه و صالح و از اهالي اصفهان مي باشد و قراءات را از جماعتي كه به هفتاد نفر مي رسد فرا گرفته است ( 2 ) » .
3 ـ احمد بن اقبال قزويني مكي
وي به همراه پدر سالها در مكه اقامت گزيد و جمعي از فضلاي وقت ، مانند ابن عساكر و ابن خليل و دلاصي را درك كرد . درباره او گفته اند كه مانندش كم ديده شده كه بر اقراء آن همه صبر و حوصله از خود نشان داده باشد ( 3 ) .
4 ـ احمد الشريف خراساني
سخاوي پس از اعطاي لقب « مقريء » به احمد شريف خراساني مي گويد :
« كان ديناً خيراً مقرئاً مقيماً برباط الشيرازي . . . . ( 4 ) » .
5 ـ ابوعبدالله كازريني
محمدبن حسين بن آذر بن بهرام فارسي ابوعبدالله كازريني ، مقريء اهل مكة ( 5 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . چهارده روايت در قراءت قرآن مجيد ، ص 18
2 . چهارده روايت در قرآءات قرآن مجيد ، ص 18 .
3 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 18
4 . التحفة اللطيف ، ج 1 ، ص 280
5 . العقد الثمين ، ج 2 ، ص 6
295 |
6 ـ احمد بن محمد بن عبدالله فارسي ، مقريء مكه ( 1 )
7 ـ صالح بن محمود اصبهاني
يكي از مقرئين به قراءات سبع و مدرسين در مسجد الحرام بوده است ( 2 ) .
8 ـ معروف بن مشكان
معروف به ابوالوليد مكي ، قاري اهل مكه . . . صاحب مغني در قراءات مي نويسد :
« ( نامبرده ) مولاي عامر بن نفيل كندي و از خطّه فارس است كه كسري آنها را در كشتي فرستاد ، تا حبشيان را از يمن طرد كنند ( 3 ) » .
امامت در مسجد الحرام
پيش از اين در مسجدالحرام امامهاي متعددي وجود داشته است ، بلكه بايد گفت كه هر مذهبي براي خود امامي راتب داشت ( 4 ) . و ما در اينجا ـ هر چند كه جستجوي كامل نكرده ايم اما ـ نام سه نفر از ايرانيان را كه سالها امامت مقام ابراهيم را عهده دار بودند مي آوريم :
1 ـ زاهر بن رستم اصبهاني
تقي الدين مكي درباره اش مي نويسد :
« ( وي ) اصفهاني الاصل بوده و در بغداد متولد گرديده است . سالهاي زيادي امامت مقام ابراهيم را عهده دار بود تا اينكه از امامت عاجز شد و ملازم منزل خود گرديد ( 5 ) » .
2 ـ عبدالمحسن بن أبي العميد أبهري
وي به عنوان امام راتب در مقام ابراهيم بود ، تا اينكه وفات يافت ( 6 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سير اعلام النبلاء ، ج 12 ، ص 50
2 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 29
3 . العقد الثمين ، ج 7 ، ص 242
4 . جهت تحقيق بيشتر به كتاب تاريخ مكه ، ج 1 ، ص 332 مراجعه كنيد .
5 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 426 ؛ سير اعلام النبلاء ، ج 22 ، ص 17
6 . سير اعلام النبلاء ، ج 22 ، ص 259
296 |
3 ـ عبدالملك بن أبي مسلم نهاوندي
او نيز به عنوان امام مقام ابراهيم تعيين شده بود ( 1 ) .
تدريس در مكه و مسجد الحرام
از جمله مناصب و مشاغلي كه ايرانيان مجاور در مكه مكرمه ، بدان اشتغال داشته اند ، تدريس در مدارس مكه بوده و بلكه برخي از آنان كار تدريس در مسجدالحرام را نيز بر عهده داشته اند . تقي الدين مكي به نام سه تن از آنان اشاره مي كند :
1 ـ عبدالرحمن بن عبدالصمد نيشابوري
وي معروف به ابوالقاسم اكّاف ، ازاهالي نيشابور بوده و فقه را از ابونصر بن ابي القاسم قشيري گرفته است . . . و مختصر ابومحمد جويني را در مكه تدريس مي كرد . او درسال 549 وفات يافت ( 2 ) .
2 ـ صالح بن محمود كرومي اصبهاني
او يكي از مقرئين به قراءات هفتگانه و مدرس در حرم شريف بوده . . . كه در سال 757 در مكه وفات يافت و در قبرستان معلاة دفن گرديد ( 3 ) .
اذان در مسجد الحرام
از آنجا كه عده اي از ايرانيان علاقه خاصي به اذان گفتن در مسجد الحرام را داشته اند ، برخي از آنان از طرف بزرگان حرم ، به عنوان رئيس اذان گويان و برخي به عنوان مؤذن درمسجد الحرام تعيين گرديده اند . بعد از كمي دقت و مروري گذرا بر شرح حال اين افراد ، به نتيجه مي رسيم كه همه آنها از اهالي كازرون مي باشند .
تقي الدين مكي به نام و شرح حال هر يك از آنان اشاره كرده و ما از باب اختصار فقط به ذكر نامشان اكتفا مي كنيم :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 516
2 . همان ، ص 363
3 . همان ، ص 29
297 |
1 . عبدالله بن علي بن محمد بن عبدالسلام بن ابي المعال كازروني ( 1 ) .
2 . عبدالله بن علي بن عبدالله كازروني ( 2 ) .
3 . ذاكر بن عبدالمؤمن بن ابي المعال كازروني ( 3 ) .
4 . احمد بن عبدالسلام كازروني ( 4 ) .
5 . احمد بن علي بن محمد كازروني ( 5 ) .
6 . محمد بن عبدالله بن علي كازروني ( 6 ) .
7 . محمدبن عبدالسلام بن ابي المعالي كازروني ( 7 ) .
8 . محمد بن علي بن عبدالله بن علي كازروني ( 8 ) .
9 . عبدالسلام بن ابي المعالي كازروني ( 9 ) .
10 . عبداللطيف بن محمد بن حسين كازروني ( 10 ) .
11 . علي بن عبدالله بن علي بن محمد كازروني ( 11 ) .
12 . عبدالمؤمن كازروني ( 12 ) .
13 . علي بن محمد بن عبدالسلام كازروني ( 13 ) .
14 . احمد بن عبدالله بن قاسم بن نافع بن ابي بزه ، كه به بشار بزي نامبردار و مكني به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 213
2 . همان ، ص 212
3 . همان ، ج4 ، ص 362
4 . همان ، ج 3 ، ص 81
5 . همان ، ج 3 ، ص 108
6 . همان ، ج 2 ، ص 69
7 . همان ، ج 2 ، ص 121
8 . همان ، ج 2 ، ص 156
9 . همان ، ج 5 ، ص 431
10 . همان ، ج 5 ، ص 488
11 . همان ، ج 6 ، ص 183
12 . همان ، ج 12 ، ص 203
13 . همان ، ج 6 ، ص 233
298 |
ابوالحسن بوده است . وي مؤذن مسجد الحرام بوده و اصلاً ايراني و از مردم همدان مي باشد ( 1 ) .
خدمت در حرمين شريفين
ايرانيان اين افتخار را دارند كه خدمات و كمكهاي فراواني را به خصوص به حرم امن الهي و مردم آن ديار انجام داده اند كه برخي از آن خدمات در تاريخ ثبت شده است . اكنون آن را در چند بخش مي آرويم :
* خدمات اجتماعي
1 ـ تعمير مسجد الحرام
ابراهيم بن محمد بن علي فارسي استرابادي از كساني بود كه در سال 466 به مكه مشرف شد و خدمات چشمگيري را در مكه ، به خصوص در مسجد الحرام انجام داد .
بر اساس نقل صاحب مرآة الحرمين ، وي موضعي از مسجدالحرام را كه ويران شده بود ، با صرف مبلغ سي هزار دينار تعمير كرد ( 2 ) .
2 ـ تعمير و بازسازي حجر اسماعيل
محمد بن علي اصبهاني وزير ؛ از جمله كساني بود كه حجر اسماعيل را بازسازي و تجديد ساختمان كرد ( 3 ) .
3 ـ تعويض ناودان كعبه
شيخ ابوالقاسم را مشت فارسي از اعيان و بازرگانان ايراني به شمار مي رفت . ناودان كعبه پس از مرگش به هزينه وي از سوي خادمش نصب گرديد ( 4 ) .
4 ـ پوشاندن جامه كعبه
در سال 466 هجري ابراهيم بن محمد بن علي فارسي استرابادي ، وقتي به مكّه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . چهارده روايت در قرآن مجيد ، ص 18
2 . مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 283 ؛ العقد الثمين ، ج 3 ، ص 261
3 . العقد الثمين ، ج 2 ، ص 212
4 . مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 375
299 |
مشرف شد ، ديد كه سالهاست خانه خدا پوشش و پرده ندارد . پس كعبه را به وسيله پارچه سفيدي كه دست بافت هند بود ، پوشانيد ( 1 ) .
همچنين رامشت بن حسين فارسي كه از اعيان و تجار ايراني به شمار مي آمد ، در سال 502 هجري قمري كعبه را پرده پوشانيد و اين هنگامي بود كه جامه از سوي خليفه ، به خاطر جنگي كه با پادشاه سلجوقي داشت ، نرسيده بود . قيمت اين جامه را هيجده هزار مثقال مصري نگاشته اند ( 2 ) .
5 ـ بازسازي مساجد مكه مكرمه
از جمله مساجدي كه در مكه مكرمه به دست ايرانيان بازسازي شد ، مسجد تنعيم ، خَيف و مسجد جبل الرحمه است .
ابراهيم بن محمد بن علي فارسي استرابادي ، مسجدي را كه عايشه در تنعيم از آن جا احرام بست بازسازي و تجديد ساختمان كرد ( 3 ) .
6 ـ وقف خانه براي فقراي مجاور
وقف خانه و رباط در اطراف مسجدالحرام ، براي فقرا و مستمندان مجاور خانه خدا ، يكي ديگر از خدماتي است كه عده اي از ايرانيان عهده دار آن بوده اند كه برخي از آن خانه ها در قسمت صفا و برخي ديگر نزديك باب الحزوره و يا در كوچه حجر بوده است .
يكي از اين خانه ها را شاه شجاع بن محمد بن مظفر يزدي پادشاه فارس ( 4 ) و دومين آن را رامشت بن حسين بن شيرويه معروف به « رباط رامشت ( 5 ) » و سومين خانه را ابراهيم ابن محمد اصفهاني ( 6 ) وقف كردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ مكه ، ج 1 ، ص 220 نوشته سباعي .
2 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 286 ، تاريخ مكه ، ج 1 ، ص 219 ؛ مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 283
3 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 261
4 . التحفة اللطيفه ، ج 2 ، ص 210
5 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 385 ؛ تاريخ مكه ، ص 2219 ، نوشته سباعي .
6 . العقد الثمين ، ج 3 ، ص 293
300 |
7 ـ وقف املاك در عرفات
خدمت ارزنده ديگري كه ايرانيان به ميهمانان خدا و زائران بيت الله الحرام كرده اند ، وقف حدود پنجاه مورد ملك در عرفات است كه توسط عبدالسلام بن ابي المعالي كازروني انجام پذيرفت ( 1 ) .
8 ـ ايجاد استراحتگاه موقت در ميان راه
عبدالعزيز بن علي بن عثمان بن محمد اصفهاني معروف به عجمي كه يكي از تجار مكه مكرمه بوده ، اموال و زمينهاي زيادي در مكه و وادي « مر » و « هده » به دست آورد و در هده جايگاهي را براي استراحت موقت زائران كه پياده به طرف خانه خدا مي رفتند ساخت و وقف نمود ( 2 ) .
9 ـ راه اندازي چشمه بازان
چشمه بازان به همت يكي از مشايخ عجم مجاور مكه مكرمه ، به نام دانيال بن علي بن سليمان بن محمود لرستاني كردي راه اندازي شد . وي تلاش زيادي براي ايجاد اين چشمه كرد و سفرهايي بدين منظور به مصر و عراق نمود تا نظر صوبان نائب العراقين را براي شركت در اين كار جلب كند . سرانجام به كمك او چشمه را در سال 726 هجري جاري ساخت ( 3 ) .
تقي الدين مكي راه اندازي چشمه بازان را به خليفه بن محمود كيلاني نسبت داده است ( 4 ) .
10 ـ آبرساني به صحراي عرفات
از كارهاي عظيمي كه محمد بن علي اصفهاني درمكه مكرمه انجام داد اين بود كه جهت رفاه حال زائران خانه خدا ، آب را به عرفات رساند .
تقي الدين مكي در شرح حال محمد بن علي اصفهاني مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 431
2 . العقد الثمين ، ج 5 ، ص 454
3 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 343
4 . العقد الثمين ، ج 4 ، ص 320 .
301 |
« و اجري الماء الي عرفات . . . و كان يعطي أهل مكّة كلّ سنة مالاً عظيماً ليجروا الماء الي عرفات ( 1 ) » .
آب را به عرفات برد . . . در حالي كه اهل مكه همه سال مخارج زيادي را براي رساندن آب به عرفات متحمل مي شدند » .
* خدمات فرهنگي
ايرانيان علاوه بر خدمات علمي ؛ از قبيل حديث و روايت و تدريس در مسجدالحرام ، خدمات فرهنگي ديگري نيز در حرمين شريفين ارائه كرده اند كه به چند نمونه از آن اشاره مي كنيم :
1 ـ تأديب و تعليم كودكان در مسجد الحرام
دو تن از ايرانيان كه اين خدمت را نسبت به كودكان مكه مكرمه انجام داده اند عبارتند از :
أ ـ محمد بن اسماعيل بن حسين شيرازي
وي مدتي عهده دار تعليم و تأديب كودكان در مسجد الحرام ، زير مناره باب العمره بوده است ( 2 ) .
ب ـ مؤمن بن محمد كازروني مكي
او نيز تربيت كننده اطفال در حرم شريف بوده است ( 3 ) .
2 ـ وقف كتابهاي نفيس و گرانبها
شاه شجاع بن محمد بن مظفر يزدي ، سلطان خطه فارس . . . در حرم مدني آثاري از خود به يادگار گذاشت . . از جمله آنها ، كتابخانه اي است كه مشتمل بر بهترين كتابها و گرانبهاترين آنها مي باشد . . . . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الثمين ، ج 2 ، ص 212
2 . العقد الثمين ، ج 1 ، ص 413 .
3 . العقد الثمين ، ج 7 ، ص 314
4 . التحفة اللطيفه ، ج 2 ، ص 209
302 |
3 ـ تأليف كتاب
از ايرانيان معروف و مشهور در مكه مكرمه ، بودند افرادي كه بيشترين وقت خود را صرف تأليف كتاب كرده و از اين راه خدمتي به اسلام نمودند .
1 ـ شيخ مجد الدين فيروزآبادي
سباعي در تاريخ مكه مي نويسد :
« و قد ألّف كتابه القاموس في منزله بمكّة بجواز الصفا ( 1 ) » .
« وي كتاب قاموس خود را در منزلش در كنار صفا تأليف نمود » .
2 ـ محمد امين استرآبادي
ميرزا محمد امين استرآبادي كه از علماي اخباري است ، كتاب خود « الفوائد المدنيّه » را ، هنگامي كه مجاور قبر پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، نوشت ( 2 ) .
* خدمات هنري
سباعي مي نويسد :
« شيخ عيسي ، كه اصل او از شيراز است ، معروف به زيبا خط مي باشد و تمام آن خطوط و نقش و نگارهايي كه در زمانش ، در مسجد نوشته شده ، همه اش را او نوشته است ( 3 ) » .
* خدمات پزشكي
از ميان ايرانيان مجاور مكّه مكرمه ، نام دو تن در تاريخ ثبت گرديده است كه خدمات شايسته اي را به مردم مكه از نظر طبابت و برطرف كردن نيازهاي دارويي و معالجه ديگر بيماريهاي مردم ، از قبيل شكسته بندي و غيره انجام داده اند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ مكه ، نوشته سباعي ، ج 1 ، ص 327 .
2 . اعيان الشيعه ، ج 4 ، ص 147
3 . تاريخ مكه ، نوشته سباعي ، ج 2 ، ص 467
303 |
1 ـ محمد بن اسحاق شيرازي
معروف به غياث الدين ابرقوهي ، كه تقي الدين مكي در شرح حال او مي نويسد :
« و كان له معرفة بالطّب و له فيه تأليف حسن و انتفع به الناس في ذلك كثيراً بمكّة و كان يحسن اليهم فيما يحتاجه من الأدوية و غير ذلك ( 1 )
او ( غياث الدين ابرقوهي ) داراي شناخت و معرفت در طب بود و در اين زمينه كتابي تأليف نمود كه مردم مكه از آن بهره هاي فراوان بردند . او كمك دارويي زيادي به مردم نمود » .
2 ـ محمد بن عبدالله بن علي كازروني
نامبرده عهده دار شغل شكسته بندي در مكه مكرمه بوده است ( 2 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقدالثمين ، ج 1 ، ص 409
2 . العقد الثمين ، ج 2 ، ص 69