بخش 1
هدف از تألیف این کتاب پیشگفتار فصل اول : سور#1740;ه در #1740;ک نگاه مقدمه هدف هدفهای رفتاری کشوری به نام سوریه موقعیت جغرافیایی سوریه آب و هوا راههای ورودی به سوریه رودخانههای سوریه دریاچههای سوریه کوههای سوریه سلسله جبال قلمون کوههای علویین کوه الشیخ (کوه حرمون) کوه قاسیون کوه دروز کوه زاویه کوه سنجار زبانهای رایج در سوریه اقوام ساکن در سوریه دیان و مذاهب در سوریه استانهای سوریه 1. استان دمشق 2. استان حومه دمشق 3. استان حلب 4. استان حمص 5. استان حماه 6. استان قنیطره 7. استان درعا 8. استان سویداء 9. استان طرطوس 10. استان لاذقیه 11. استان ادلب
هدف از تأليف اين كتاب
يقينا كميت و كيفيت برگزاري سفرهاي زيارتي در جوامع اسلامي به عنوان يكي از
شاخصها و محورهاي توسعه اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي و... به شمار ميآيد كه
پيامدها و دستاوردهاي آن چنانچه به درستي صيانت و ترويج شود، تأثير ويژهاي در
بخشهاي اجرايي كشور به جا خواهد گذاشت.
رشد فزاينده زائران و متقاضيان سفرهاي زيارتي، سازمان حج و زيارت را برآن
داشت تا نسبت به ارتقاي سطح ارشاد و آموزش دستاندركاران خدمت به زائران
گامهاي مؤثر و مناسب بردارد تا از اين رهگذر جمع كارآمد و كادر ورزيده و آگاه در
كسوت خدمتگذاري به زائران گرامي وارد اين عرصه مقدس شود. بنابراين با توجه به
ضرورت تأمين و پرورش نيروي انساني كارآمد و ماهر به عنوان خادمان امور زيارتي،
تهيه و تدوين و تأليف متون آموزشي علمي و كاربردي متناسب با نيازهاي فراگيران در
سطوح مختلف را كاملاً ضروري مينمايد. لذا تنظيم و ارايه سلسله انتشارات توسط اداره
آموزش كارگزاران معطوف به همين امر ميباشد كه اميدواريم مورد توجه خوانندگان
قرار گيرد.
اداره آموزش كارگزاران
سازمان حج و زيارت
14 |
آموزش كارگزاران يكي از ابزارهاي اصلي ارتقاي كيفي برنامههاي مذهبي، فرهنگي
و توريستي ميباشد و بديهي است در سازمانهاي متولي امور فوقالذكر، اين امر
ميتواند نقشي سازنده و مؤثر ايفا نمايد.
وظايف سازمان حج و زيارت علاوه بر تأمين شرايط مناسب برگزاري تورهاي
مذهبي، درحقيقت شامل آموزش، بسترسازي فرهنگي و ارتقاي اطلاعات مذهبي
زائران نيز ميباشد و اصولاً بدون آموزش زائران، اهداف فرهنگي و مذهبي اين سازمان
تحقق نمييابد. از اين رو بايسته بود كه اداره آموزش سازمان حج و زيارت، تحولي در
امر آموزش ايجاد نموده و برنامهاي جامع، شامل و كامل در راستاي اهداف آموزشي
سازمان تهيه و تدوين نمايد.
اين برنامه در دو راستا تهيه و تدوين و به مرحله اجرا در ميآيد كه عبارتند از:
1ـ آموزش كارگزاران: شامل آموزش ردههاي مختلف نظير: مديران كاروان،
راهنماها و ساير كاركنان شاغل در گروههاي اعزامي ميباشد كه اين آموزش به صورت
مستقيم و از طرف اداره آموزش سازمان حج و زيارت صورت ميگيرد.
2ـ آموزش زائران: اين آموزش به صورت غيرمستقيم صورت گرفته و برنامهريزي
آموزش در طول سفر برعهده بعثه مقام معظم رهبري در حج و زيارت بوده و دروس و
مطالب آموزشي تهيه شده و به آموزشدهندگان تحويل داده ميشود، از سوي ديگر
جزوات و كتب آموزشي در همين راستا به وسيله انتشارات سازمان حج و زيارت تهيه و
در اختيار زوار قرار ميگيرد تا علاوه بر بهرهگيري از جلسات آموزش سازمان در طول
سفر چنانچه به اطلاعات بيشتري نياز داشته باشند بتوانند اطلاعات مورد نياز خود را از
طريق مطالعه شخصي ارتقا بخشند.
هدف اوليه از تهيه كتاب حاضر تأمين نيازهاي آموزشي كارگزاران شاغل در زيارت
اماكن زيارتي در سوريه است و سعي شده است كه تمامي اطلاعات مورد نياز كارگزاران
تهيه و در يك جلد گردآوري گردد و مطالب آن در هفت فصل تهيه شود و طي يك
دوره آموزشي 16 ساعته براي مديران و پرسنل گروههاي زيارتي تدريس گردد. در پايان
هر فصل خلاصه درس تعبيه شده و در آخر كتاب سؤالاتي درباره محتويات كتاب آمده
است تا دانشآموختگان با خواندن نمونه سؤالات مذكور با نحوه طرح سؤالهاي
امتحاني دوره آشنا شده و بتوانند به راحتي در امتحان آخر دوره شركت نموده و مدرك
گذراندن دوره را دريافت نمايند.
16 |
17 |
ورود به هر كشور جديدي، درحقيقت ورود به جهاني متفاوت است، جهاني كه
تاريخ، تمدن، فرهنگ، زبان و پيشينهاي متفاوت با محل زيست ما دارد، از اين رو هر
تازه واردي بايد ابتدا با تاريخ و فرهنگ كشور ميزبان آشنا شود. بديهي است كه نداشتن
اطلاعات دقيق و مناسب از تاريخ هر كشور، باعث ميشود كه بيننده در هنگام بازديد از
اماكن تاريخي و زيارتي آن كشور دچار سردرگمي شود. از اين رو در فصل اول به شرح
تاريخ و ساختار سياسي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سوريه پرداخته شده است تا
زايران بتوانند به راحتي با محيط پيرامون آشنا شده و اماكن مختلف را شناسايي نموده و
در خاطر بسپارند.
در اين فصل تلاش شده است تا خواننده گذري سريع و جامع به موقعيت جغرافيايي،
آب و هوا، رودخانهها، درياچهها، كوهها، زبانهاي رايج، اقوام ساكن، اديان و مذاهب و
استانها و بالاخره تاريخ سوريه و ساختار مجلس و قواي سهگانه آن داشته باشد.
كارگزاران بايد مطالب اين فصل را به صورت اجمالي فرا گرفته و در برابر پرسشهاي
زايران آمادگي كامل داشته باشند. پرسشهاي زايران معمولاً طيف وسيعي از پرسشها
را دربر گفته و شامل مباحث فرهنگي، اقتصادي، تجاري، سياسي، ديني و مذهبي، آداب
و رسوم و تاريخ ميشود. لذا شايسته است كه راهنمايان، اطلاعات كافي در اين خصوص
داشته باشند. بديهي است كه هرچه اطلاعات كاملتر باشد، اين امر ميتواند زايران را
راضي و خوشنود سازد و نداشتن اطلاعات كافي باعث ميشود كه اعتماد زايران از
راهنماي كاروان به تدريج كمتر و كمتر شده و به جايي برسد كه اعتماد خود را به راهنما
از دست بدهند. از اين رو داشتن اطلاعات كافي و وافي نقشي به سزا در جذب مخاطبان
و ايجاد حس اعتماد در آنان دارد.
سوريه يكي از كشورهاي قديمي خاورميانه با جاذبههاي ديدني و گردشگري متعدد
است. اين كشور با پيشينه تاريخي عميق و مناطق زيبا و چشماندازهاي دلانگيز ساليانه
باعث جذب گردشگران فراواني ميگردد كه از نقاط مختلف جهان به ديدن اين كشور
ميشتابند و اين امر منبع درآمد بسيار مهمي براي سوريه به شمار ميرود. از سوي ديگر
علاوه بر مناطق تاريخي و باستاني، اين كشور دربرگيرنده برخي از اماكن مذهبي و
زيارتي مسلمانان و مسيحيان ميباشد. از اين رو ساليانه تعداد زيادي به منظور زيارت
عازم سوريه ميشوند.
19 |
نامي كه معمولاً بر سوريه اطلاق ميگردد «شام» است كه درحقيقت منظور از اين نام
در گذشته سرزمين وسيعي بود كه شامل فلسطين، اردن، لبنان و سوريه امروزي ميشد.
امروزه اين نام فقط بر شهر دمشق اطلاق ميشود و اگر در سوريه كسي اهل دمشق باشد به
وي «شامي» ميگويند. جمعيت سوريه براساس آمار سال 2007 م. در حدود 19405000
نفر است.
كشور سوريه در جنوب غرب آسيا و در كنار ساحل شرقي درياي مديترانه واقع شده
است. اين كشور در شمال با تركيه و در شرق با عراق و در غرب با كشور لبنان و درياي
مديترانه و در جنوب با اردن و فلسطين اشغالي همسايه است. سوريه بين عرض
جغرافيايي 32-37 شمالي و طول 35-42 شرقي قرار دارد. مساحت اين كشور 185180
كيلومتر مربع است. اين سرزمين از ديرباز موقعيت تجاري حساسي داشته و محل اتصال
بازرگانان اروپايي، آسيايي و آفريقايي بوده است و درواقع نقطه وصل مراكز صنعتي
اروپا و كشورهاي توليدكننده نفت در خليج فارس ميباشد. اين كشور همچنين به علت
موقعيت جغرافيايي خود نقشي بسيار مهم در خاورميانه ايفا نموده و در مجموعه
كشورهاي مقاوم عليه سياستهاي توسعهطلبانه اسرائيل در منطقه ميباشد.
وضعيت جادهها و راههاي سوريه نسبتا خوب بوده طول خطوط جادهاي بيش از 95
هزار كيلومتر است. ضمنا بين شهرهاي اصلي و بنادر ارتباط ريلي وجود دارد و سيستم
راهآهن به تركيه، عراق و اردن متصل است. طول خطوط راه آهن حدود 2750 كيلومتر
است.
اختلاف ساعت رسمي سوريه با ايران نيم ساعت بوده و در حالت طبيعي ايران نيم
ساعت جلوتر است، و در مواقع تغيير ساعت در سوريه، ايران يك ساعت و نيم جلوتر
خواهد بود. ساعات كار اداري در سوريه از ساعت 8 صبح الي 30/14 بعد از ظهر است و
ساعات كار تجاري در سوريه از ساعت 9 صبح تا 9 شب و تعطيل رسمي در سوريه روز
جمعه است. موزهها و اماكن باستاني معمولاً روزهاي سهشنبه تعطيل ميباشند.
آب و هواي سوريه معتدل مديترانهاي است و چهار فصل جدا از هم و مشخص دارد
و آسمان در اغلب روزهاي سال آفتابي است. دماي آن در فصل پاييز و بهار بين 20 تا 25
درجه سانتيگراد و در تابستان بين 30 تا 35 درجه سانتيگراد و در زمستان بين 5 تا 15
درجه سانتيگراد بوده و معمولاً زمستان معتدل و باراني است و منجر به باريدن برف در
شهرها و روستاها نميشود، اما بارش برف در كوههاي بلند نظير كوه الشيخ متداول است.
تابستانهاي آن در استانهاي داخلي گرم و خشك و در استانهاي ساحلي گرم و
مرطوب است. صحراي شام در مركز سوريه قرار دارد و آب و هواي آن صحرايي است.
به طور كلي جهت سفر به كشور سوريه سه راه وجود دارد:
1. هوايي: از طريق فرودگاههاي بينالمللي دمشق و حلب و سوريه از طريق اين دو
20 |
فرودگاه پذيراي هزاران نفر جهانگرد عرب و خارجي ميباشد. تمامي پايتختهاي
عربي پروازهاي مستقيمي به دمشق دارند و هواپيماهاي جمهوري اسلامي ايران روزي
يك پرواز به مقصد دمشق دارند و هواپيمايي سوريه نيز دو پرواز در هفته به مقصد تهران
دارد.
2. دريايي: از طريق بنادر لاذقيه و طرطوس كه از هر دو بندر مذكور كشتيهاي
مسافربري به مقصد قبرس و تركيه و يونان و برخي از كشورهاي اروپايي حركت ميكنند.
همچنين كشتيهاي باربري نيز از دو بندر مذكور رفت و آمد ميكنند.
3. زميني: از طريق كشورهاي تركيه، لبنان، اردن و عراق حمل و نقل بار و مسافر به
وسيله جادهها و راهآهن صورت ميگيرد.
سوريه در مقايسه با ساير كشورهاي عربي از رودخانههاي زيادي برخوردار است،
مهمترين رودخانه اين كشور رودخانه فرات است كه از ناحيه شمال و از خاك تركيه وارد
سوريه شده و منطقه شرق و منطقه جزيره را درنورديده و سپس وارد خاك عراق
ميگردد. اين رودخانه براي سوريه بسيار حياتي بوده و بخش اعظم نيروي برق اين كشور
و همچنين آب كشاورزي مناطق مختلف آن را تأمين ميكند و دولت سوريه با كمك
كشور شوروي سابق سدي به نام سد فرات بر روي اين رودخانه ساخته است. دومين
رودخانه مهم سوريه رودخانه دجله است كه اين رودخانه نيز از تركيه وارد سوريه شده و
پس از پيمودن پنجاه كيلومتر وارد خاك عراق ميشود. اين دو رودخانه هميشه باعث
بروز اختلافاتي بين سوريه و تركيه شدهاند كه اخيرا اين اختلافات با امضاي
توافقنامههاي دوجانبه تا حدودي فروكش نموده است. از ديگر رودخانههاي سوريه
ميتوان رودخانه «قويق» را نام برد كه از تركيه وارد استان حلب ميشود و اين رودخانه
نيز قبلاً توسط دولت تركيه مسدود شده بود و با توافقات به عمل آمده در سال 2007،
اخيرا به صورت جزئي بازگشايي شده است. رودخانه «عاصي» يكي ديگر از
رودخانههاي سوريه است كه در استان حمص و حماه جريان دارد. علت تسميه اين
رودخانه، بنا به قولي، پيچ و خمهاي فراوان آن است و بنا به قول ديگر علت تسميه اين
است كه اين رودخانه برخلاف ساير رودخانهها از سمت جنوب به سوي شمال جريان
دارد. ديگر رودخانههاي سوريه عبارتند از: رودخانه بزرگ شمالي در استان لاذقيه،
رودخانه يرموك در مرز سوريه و اردن، رودخانه بردي در استان دمشق، رودخانه
خابور، رودخانه بزرگ جنوبي، رودخانه عفرين و غيره.
سوريه تعدادي درياچه دارد كه تمامي اين درياچهها مصنوعي بوده و در پشت
سدهاي جديدالتأسيس آن قرار دارد، از جمله درياچههاي مذكور ميتوان از درياچه
الاسد نام برد كه بر روي رودخانه فرات در استان الرقه قرار دارد و بزرگترين درياچه
سوريه به شمار ميرود كه طول آن 80 كيلومتر و عرض آن 8 كيلومتر است و در پشت سد
الفرات تشكيل شده است و از آب آن براي توليد برق و آبياري زمينهاي كشاورزي
استفاده ميشود، همچنين ميتوان از درياچه قطينه بر روي رودخانه العاصي نام برد كه
طول آن 30 كيلومتر و مساحت آن 61 كيلومتر مربع است، و نيز درياچه المزيريب و
21 |
درياچه البعث و درياچه 17 نيسان بر روي رودخانه عفرين و درياچه 6 تشرين بر روي
رودخانه بزرگ شمالي و درياچه خاتونيه و مسعده و بلوران در استان لاذقيه و درياچه
الرستن در استان حمص و تعدادي ديگر از درياچههاي كوچك و بزرگ متفرقه در
سوريه نام برد.
سوريه كوههاي متعددي دارد كه برخي از آنها عبارتند از: سلسله جبال قلمون،
كوههاي علويين، كوه الشيخ، كوه قاسيون، كوه العرب، كوه الزاويه و كوه سنجار كه در
اينجا به معرفي برخي از اين كوهها ميپردازيم:
نام سلسله جبالي در غرب سوريه است كه از جنوب به سمت شمال كشيده شده است
و در منطقه شمال غربي شهر دمشق واقع شده است. در كنار اين سلسله جبال شهرهاي
مشهوري نظير: صيدنايا، معلولا، جبعدين، النبك، يبرود، دير عطيه و رأسالمعره قرار
دارند. در دل اين كوهها بسياري از غارهاي قديمي و آثار كنده شده در دل كوه و معابد و
كليساها قرار دارند كه اين كليساها از قديميترين كليساهاي جهان به شمار ميروند. اين
كوهها داراي چشمههاي آب شيرين و آب معدني بوده و در دامنه آن مزارع و باغهاي
مختلفي وجود دارد و مهمترين محصولات آنها شامل: گيلاس، زردآلو، هلو، سيب،
انجير و غيره است.
نام سلسله جبالي در غرب سوريه و در محاذات سواحل سوريه بر درياي مديترانه
است كه در كنار آنها دهها شهر و صدها روستا واقع شده است. در گذشته به اين كوهها
«كوههاي نصيريه» ميگفتهاند و علت اين تسميه سكونت قبايل علوي مذهب در اين
كوهستان است كه اين قبايل در گذشته به قبايل نصيريه معروف بودند. در اين سلسله
جبال جنگلهاي مديترانهاي و دهها رودخانه كوچك و بزرگ وجود دارد كه همگي
آنها به درياي مديترانه ميريزند. درحقيقت اين كوهها امتداد كوههاي لبنان هستند كه از
لبنان در جنوب شروع شده و به تركيه در شمال منتهي ميشوند. سمت غرب آن دشت
ساحلي و سمت شرق آن دره العاصي و دشت الغاب قرار دارند و ارتفاع آن هرچه به
سوي شرق برويم بيشتر شده و در منطقه نبي صالح و صلنفه به هزار متر ميرسد. در دامنه
اين كوه رودخانههاي الحصين، مرقيه، السن و رودخانه بزرگ جنوبي جريان دارند و
مهمترين شهرهاي نزديك به اين كوه شهرهاي صافيتا، دريكيش، شيخ بدر، قدموس،
قرداحه و صلنفه است. در دامنه اين كوه جنگلهاي درختان صنوبر و بلوط و كاج و
سنديان و غيره ديده ميشود.
اين كوه بين سوريه و لبنان قرار دارد و مهمترين كوه از سلسله جبال شرقي لبنان را
تشكيل ميدهد كه از جنوب و شرق به ارتفاعات جولان و از شمال و غرب به بخش
جنوبي دشت بقاع لبنان منتهي ميگردد. اين كوه سه قلّه دارد كه عبارتند از قلّه شرقي به
ارتفاع 2145 متر و قلّه غربي به ارتفاع 2294 متر و قلّه اصلي كه به آن نشان حرمون گفته
22 |
ميشود و بلندترين قلّههاي كوه الشيخ ميباشد و 2814 متر ارتفاع دارد. بخش جنوب
غربي كوه الشيخ قسمتي از ارتفاعات جولان است كه همچنان در دست رژيم اشغالگر
فلسطين است. اين كوه منبع اصلي رودخانه اردن و بسياري از رودخانههاي كوچك و
بزرگ منطقه ميباشد. علت تسميه آن به الشيخ اين است كه شيخ در زبان عربي به معني
پيرمرد است و نظر به اين كه قلههاي اين كوه در اغلب فصول سال پوشيده از برف و سفيد
رنگ ميباشد آن را به پيرمرد تشبيه كردهاند و برخي ديگر علت اين نامگذاري را به
طايفه دروز منتسب ميكنند و اظهار ميدارند كه طايفه دروز به يادبود يكي از روحانيون
برجسته خود كه شيخ «محمد ابي هلال» معروف به «شيخ فاضل» بوده، اين كوه را به
جبلالشيخ موسوم كردهاند. نام ديگر كوه «كوه حرمون» است و «حرمون» نامي عبري و به
معني مقدس است و در افسانه گيلگامش كه يكي از افسانههاي سرزمين بابل در
بينالنهرين است، نام كوه حرمون آمده است و در اين باره ميگويد: «سرزمين، كوه و
جنگلهاي كاج حرمون، سرزمين جاودانگان است» و نقل است كه وقتي گيلگامش،
قهرمان افسانهاي، به كنار اين كوه رسيد خوابش برد و خوابي آشفته ديد و بسياري از
نويسندگان تاريخ مذهبي نام اين كوه را «كوه رؤي» نيز ناميدهاند و رؤي در زبان عربي به
معني خواب است و كلمه رويا از آن گرفته شده است. أموريها اين كوه را «شنير» و
فنيقيها «سيريون» و آشوريها «سفيرو» ناميدند و جغرافيدانان عرب آن را «كوه برفي»
ناميدند كه در حقيقت ترجمه تحتاللفظي نام آرامي آن «طورتلجا» ميباشد. از ديگر
تسميههاي اين كوه «سرزمين شوبا» است و شوبا نام يكي از خدايان حوري است كه
مسئوليت هوا برعهده او بوده است و امروزه شهر «كفر شوبا» هنوز به نام وي ناميده
ميشود. و در اين شهر معبد بزرگي وجود دارد كه به نام «معبد بعل» شناخته ميشود. اين
كوه در گذشتههاي دور كوه مقدسي بوده است و يكي از مهمترين مراكز كنعانيهاي
باستان بوده است و فنيقيها نيز بدان اهميت ميدادند و در بالاي قلههاي آن معبدي براي
خداي خود «بعل حرمون» ساخته بودند كه خرابههاي آن تا امروز باقي مانده است. در
دوران امپراتوري بيزانس، روميها به اين كوه توجه خاصي مبذول نموده و در
كوهپايههاي آن «معبد باخوس» و «معبد ژوپيتر» را بنا كردند.
نام كوهي مشرف بر شهر دمشق است كه در حقيقت امتداد سلسله جبال غربي داخل
سوريه است و با توسعه شهر دمشق در طي قرنهاي نوزدهم و بيستم ميلادي، محلات
جديدي در دامنه اين كوه ساخته شده است كه برخي از اين محلات عبارتند از:
مهاجرين، ركنالدين، محيالدين وابو رمانه.
ارتفاع قله كوه 1150 متر از سطح دريا است و بر بالاي آن ايستگاه پخش راديويي و
تلويزيوني وجود دارد. در دامنه و ارتفاعات اين كوه مناطق تفريحي و رستورانهاي
متعددي وجود دارد كه از آن ميتوان تمامي شهر را مشاهده كرد. در دامنه جنوب غربي
كوه قاسيون مجسمه يادبود سرباز گمنام قرار دارد.
اين كوه در جنوب سوريه قرار دارد و به آن «كوه حوران» و «كوه عرب» نيز ميگويند
23 |
و در حقيقت امتداد سلسله جبال در استان سويدا است. ارتفاع بالاترين نقطه كوه 1800
متر است و در دامنه آن تعدادي از شهرها و روستاها قرار دارند. كوه دروز منطقه تاريخي
و باستاني مهمي است كه در آن آثار و بقاياي تمدنهاي رومي، بيزانسي، يوناني و نبطي
ديده ميشود. از دامنههاي همين كوه اولين شراره انقلاب عربي سوريه به رهبري
«سلطان پاشا اطرش» بر عليه استعمار فرانسه شعلهور شد. در دوران تمدن بيزانس به اين
كوه، «كوه اسلداموس» ميگفتند و در دوران حكومت اسلامي تا پايان دوران عباسي به
آن «كوه ريان» يا كوه سرسبز ميگفتند. در سال 1707 م. عشاير و قبايل طايفه دروز به اين
منطقه مهاجرت نمودند و از آن هنگام تا سال 1937 م. به آن كوه «دروز» ميگفتند و از آن
زمان به بعد نام آن كوه «عرب» شد. آب و هواي دامنه كوه در فصل تابستان معتدل و در
فصل زمستان سرد و باراني است و برخي اوقات در ارتفاعات آن برف ميبارد. از
مهمترين محصولات اين كوه، انگور، سيب، آلو و برخي از غلات نظير گندم و جو و
سبزي است.
اين كوه در ناحيه شمال غربي سوريه قرار دارد و نام ديگر آن «كوه اريحا» است و از
دو قله كنار هم تشكيل ميشود كه بين آن دو دشت قرار دارد كه آثاري از تمدنهاي
گذشته در آنها يافت شده است. بلندترين قلههاي آن «ايوب» به ارتفاع 939 متر و «كوه
اربعين» به ارتفاع 877 متر است و در نزديكي بخش جنوب غربي آن شهر باستاني أفاميا
قرار داد، اما در شرق اين كوه دشتهاي قنسرين و حماه قرار دارند. مهمترين روستاهاي
باستاني دامنه اين كوه رويحه، سرجيلا، جراده، باعوده و دانا جنوبي نام دارند.
اين كوه در مرز بين دو كشور عراق و سوريه و بين استان نينواي عراق و استان حسكه
سوريه و در نزديكي شهر سنجار قرار دارد و بلندترين قله آن 1200 متر ارتفاع دارد و در
گذشته محل آشيانه كردن پرندگان شكاري بوده و بهترين پرندگان شكاري در اين منطقه
صيد شده و به بازار عرضه ميشده است كه امروزه اين پرندگان منقرض شده است. در
حال حاضر برخي از قبايل كرد مسلمان و يزيدي(1) در روستاهاي دامنه اين كوهستان
اقامت دارند.
زبان رسمي سوريه زبان عربي است و سوريه جزو معدود كشورهايي است كه
تدريس در دانشگاههاي آن به زبان عربي صورت ميگيرد. پس از زبان عربي زبان كردي
دومين زبان بومي اين كشور است كه در بين كردهاي ساكن در استانهاي شمالي نظير
حسكه، رقه، حلب و شهر قامشلي رواج دارد و پس از آن زبان تركي است كه در برخي از
شهرهاي سوريه نظير حلب و قامشلي در بين بسياري از خانوادههاي ترك تبار باقيمانده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- يزيديها گروهي از كردها هستند كه آيين مذهبي آنان ريشه در دوران ماقبل اسلام داشته و به ملك
طاووس يا شيطان معتقدند.
24 |
از دوران حكمراني تركيه عثماني رواج دارد. زبان ارمني نيز در بين بسياري از ارمنيهاي
سوريه رايج است و پس از آن زبان چركسي(1) نيز يكي از زبانهاي رايج در بين اقليت
چركسيها در سوريه است. زبانهاي كهن آرامي و سرياني و آشوري هنوز در بسياري از
شهرها و روستاهاي كوچك سوريه رايج و متداول است. زبان سرياني هنوز در شهرهاي
معلولا، جبعدين، صيدنايا ويبرود رواج دارد. و از بين زبانهاي اروپايي بايد دو زبان
انگليسي و فرانسه را نام برد كه در حال حاضر زبان انگليسي زبان دوم رسمي
دانشگاههاي سوريه است و در برخي از موارد دانشجويان ميتوانند زبان فرانسه را به
عنوان زبان دوم خود انتخاب نمايند.
كشور سوريه اقوام و نژادهاي مختلفي دارد، اكثريت ساكنان سوريه را اعراب تشكيل
ميدهند كه اينان خود را از نوادههاي اقوام سامي دوران باستان ميدانند اما حقيقت امر
اين است كه هرچند قبل از ظهور اسلام تمدنهاي عربي منذريان و تدمر در اين منطقه
ساكن بودهاند، اما پس از فتح اسلامي، بسياري از قبايل شبه جزيره عربستان و برخي از
قبايل يمن به اين منطقه كوچ كردند و در شهرهاي دمشق و حلب و حمص و حماه سكني
گزيدند.
كردها از اقوام بسيار مهم سوريه هستند كه از جهت تعداد در رتبه دوم قرار دارند،
كردها از نژاد آريايي بوده و زبان آنان كردي است اكثريت كردهاي سوريه سني مذهب
بوده و در شهرهاي شمالي سوريه نظير قامشلي و حسكه، سكونت دارند.
سومين نژاد مهم سوريه تركها هستند كه اصل و ريشه آنها به سرزمين تركيه
بازميگردد و در دوره حكمراني عثمانيها به اين سرزمين مهاجرت كردند و در آن
مستقر شدند تعداد دقيق آنها مشخص نيست و از شمال سوريه تا جنوب اين كشور
پراكنده شدهاند.
از ديگر اقوام سوريه سريانيها و آراميها هستند كه از ساكنان قديمي اين سرزمين
بوده و در قرن اول ميلادي پس از اين كه آراميها به دين مسيحيت گرويدند، نام سريان
را به جاي نام آرامي بر خود نهادند و زبان آنها كه زبان آرامي بود زبان رسمي كليساي
سريان گرديد و در قرون اوليه اسلامي كتابهاي زيادي از اين زبان به عربي ترجمه شد و
بسياري از افراد اين طائفه در روزگار عباسيها به كار طبابت و تعليم و تدريس و امور
ديواني مشغول بودند.
ارمنيها از ديگر اقوام ساكن در شهرهاي دمشق و حلب و حمص ميباشند، اين قوم
پس از قتل عام ارامنه در تركيه به سوي سوريه سرازير شده و در اين كشور سكونت
اختيار كردند.
سوريه به علت حضور مذاهب مختلف، تنوع مذهبي فراواني را به خود ديده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- چركس يا شركس يكي از اقوام مسلمان شمال قفقاز كه نام اصلي آنان اوديگه Adyghe بوده و تعدادي از
آنان به علت قيام بر عليه حكومت تزاري روسيه، ناچار شدند كه از مناطق محل سكونت خود به برخي از
كشورهاي عربي نظير سوريه، اردن، لبنان، مصر و فلسطين اشغالي مهاجرت نمايند.
25 |
امروزه پيروان اديان و مذاهب مختلف در اين كشور با حفظ آداب و رسوم خود و انجام
تشريفات مذهبي، در كنار يكديگر زندگي ميكنند. با وجود اين كه اسلام دين غالب
مردم سوريه است، اما مسيحيت و يهوديت هم در آن به خوبي گسترش يافتهاند به طوري
كه بسياري از بناها و اماكن تاريخي اين كشور مربوط به مسيحيان است. در آغاز رواج
مسيحيت در سوريه، كليسا و صومعههاي متعددي ساخته شد، كه براي مثال ميتوان از
كليساي سنتپل، كليساي يوحناي قديس نام برد. مسيحيت ريشهاي كهن در سوريه دارد
و هر سه فرقه اين دين در سوريه پراكندهاند و حدود ده درصد جمعيت كشور را تشكيل
ميدهند. همه اين فرقهها عبادتگاههاي خود را دارند و فرايض مذهبي خود را ادا
ميكنند. كليساهاي كاتوليك، شامل كليساهاي كاتوليك يوناني، سوري، ارمني و لاتين
است و كليساي ارتدوكس هم در سه شكل يوناني، سوري و ارمني وجود دارد، اما شمار
پروتستانهاي سوريه از دو فرقه ديگر بسيار كمتر است.
مسيحيان سوري اغلب در روستاهاي معلولا، صيدنايا و مرمريتا زندگي ميكنند و بنابر
آمار رسمي اين افراد 10% جمعيت سوريه را تشكيل ميدهند، اما برخي از گزارشهاي
غير رسمي اين ميزان را تا 25% نيز ذكر ميكنند. اكثريت مسيحيان سوريه در دمشق و حلب
ساكن هستند، مسيحيت در سوريه ريشهاي كهن دارد و پولس يكي از اولين مبلغان
مسيحي در سوريه نشو و نما يافته و سپس براي تبليغ مسيحيت عازم مناطق ديگر جهان
شد. تعداد مسيحيان در شهر حلب تقريبا ده درصد جمعيت حلب را شامل ميشود. اين
مسيحيان بيشتر ارمني بوده و در زمان حكومت عثمانيها كه آزار و اذيت بسياري بر آنان
روا ميشد، از استانهاي مختلف تركيه به اين منطقه مهاجرت كردند و امروزه آزادنه در
اين كشور زندگي ميكنند و قابل ذكر است كه تا روزگار ما شهرها و مناطقي در سوريه
وجود دارد كه به زبان حضرت مسيح (عليه السلام) سخن ميگويند، نظير معلولا كه شهري
كوهستاني بوده و خانهها و كليساهاي قديمي آن در دل كوه كنده شده است و همچنين
شهرهاي ديگر نظير: صيدنايا، جبعدين و بصري كه به نحوي محل استقرار مسيحيان
سوريه به شمار ميروند.
مهمترين اماكن مقدس مسيحيان در سوريه عبارتند از:
كليساي دمشق: اين كليسا در ابتدا آرامگاه يكي از الهههاي رومي بود كه در قرن
20 پيش از ميلاد ساخته شده بود، اما بعدها به كليسا تبديل شد و به نام كليساي يكي از
قديسين مسيحيت نام گرفت، سپس كليساي كاتوليك روم شد و پس از ورود مسلمانان
براي مدتي به مسجد تبديل شد و در نهايت دوباره به شكل كليسا درآمد.
كليساي مريم مقدس: اين عبادتگاه در قرن دوم ميلادي ساخته شده است و تصور
ميشود كهنترين كليساي دمشق باشد و احتمالاً در قرون بعد ساختمان قديمي آن
تخريب گرديد و ساختمان فعلي به جاي آن ساخته شده است.
كليساي كاتوليك روم: در دره زيتون قراردارد و داراي شاهكارهاي هنري و
شمايل نفيس و حكاكيهاي شگفتانگيز است.
كليساي سنت يوهان دمشق: اين كليسا در مجاورت كليساي مريم مقدس واقع
شده و حاوي شمايل و تصاوير هنري از سوريه و روم است.
كليساي سنت پل: معروفترين كليساي دمشق است. اين فرد كه نام اصلياش
شاول طرطوس بوده، از طرف روميها مأمور شده بود تا به دمشق آمده و مسيحيان را
آزار و اذيت كند، اما در راه هنگامي كه به روستاي داريا نزديك ميشد، نوري نظر او را
به خود جلب كرد و بينايياش را از او ميگيرد و در همين لحظه ميشنود كه حضرت
26 |
مسيح (عليه السلام) از او ميپرسد: اي شاول! چرا مرا آزار ميدهي؟. پس از اين واقعه شاول
بيهوش ميشود و يارانش او را بيهوش به دمشق ميبرند و در آنجا يكي از پيروان
مسيح (عليه السلام) به ديدنش آمده و با او سخن ميگويد و در نهايت شاول كيش خود را از
يهوديت به مسيحيت تغيير ميدهد و يكي از وفادارترين هواداران مسيح ميگردد. او در
طول عمر خود به اورشليم و آتن و روم سفر كرد و تعاليم عيسي را تا هنگام مرگ خود
آموزش داد، اما تغيير مذهب وي سبب شد تا يهوديان تصميم به قتل او بگيرند از اينرو
در ميان يكي از ديوارهاي شهر دمشق مخفي شد كه اين كليسا هم در محل اختفاي وي بنا
شده است.
از ديگر اماكن زيارتي سوريه ميتوان به خانه يكي از قديسين كه در زيرزمين قرار
گرفته و با نردبانهاي متعدد امكان دسترسي دارد، كليساي بابكيسان كه در دروازه ديوار
شرقي دمشق قرار گرفته و فرانسويها در سال 1934 آن را ساختهاند و همچنين پرستشگاه
سنتجورج كه روبهروي بابكيسان قرار داشته و قبور مسيحيان در اطراف آن به چشم
ميخورد، اشاره كرد.
يهوديان: حضور پيروان آيين يهود در دنياي عرب، به قرن ششم ميلادي
بازميگردد. اين افراد در شام نيز تفاوتي با ساكنان بومي شهر نداشته و در اداي مراسم و
اجراي آداب و رسوم خود آزاد بودند و حتي كودكانشان را نيز با نامهاي عربي
ميخواندند. يهوديان سوريه در زمان اشغال دمشق به وسيله عثماني، وارد اين كشور
شدند. اولين گروه اين مهاجران از ايبريا بودند كه در فلسطين، سوريه و مصر مستقر شدند
و بهتدريج زبان عربي زبان اصلي آنها شد، اما در قرن 19 هم گروه ديگري از يهوديان از
اروپاي شرقي به سوريه آمدند كه به زبان «يديش» سخن ميگفتند.
مسلمانان: مسلمانان سوريه اكثرا سني مذهب هستند و در بين مذاهب چهارگانه اهل
سنت، دو مذهب حنفي و شافعي پيروان بيشتري دارد. علويان يكي از اقليتهاي مذهبي
مسلمان سوريه هستند كه تعداد آنان حوالي دو ميليون نفر برآورد ميشود.(1) اين طايفه تا
اوايل قرن نوزدهم به نام «نصيريه» معروف بوده و بعدها به علويان تغيير نام دادند. علويان
عقايد ويژهاي درباره حضرت علي (عليه السلام) دارند. تمامي علويان از قبايل عرب بوده و در
مناطق ساحلي درياي مديترانه سكونت دارند. آقاي حافظ اسد از طايفه علويان بوده و
در دوران زمامداري وي، علويان به درجات عالي علمي، اداري و نظامي رسيدند. اخيرا
علويان سوريه و لبنان با انتشار اطلاعيهاي از انتساب به عقايد علياللهي تبري جسته و
خود را شيعه اثني عشري ميدانند، آنان از اطلاق نام نصيري بر خود به شدت بيزارند و
ميگويند: «اطلاق اسم نصيريه بر علويان جفايي است از قبيل اطلاق كلمه رافضي بر شيعه
اماميه و نام نواصب بر اهل سنت».(2)
علويان به تمامي عقايد شيعه معتقدند، جز اين كه گروه كوچكي از آنان همچنان بر
عقايد نصيريه پافشاري نموده و براي هر امامي يك باب قائلاند، مثلاً باب «امام
علي» (عليه السلام) را سلمان فارسي ميدانند و شخصي به نام محمدبن نصير نميري بصري را باب
«امام حسن عسكري (عليه السلام) » ميدانند و با حفظ سمت او را باب امام زمان (عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشريف) نيز ميدانند و
به همين جهت است كه گاهي به جاي نام علوي از اين گروه به نام نصيري ياد ميشود. اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- جعفريان، رسول، اطلس شيعه، ص 501.
2- ابراهيم، علي عزيز، العلويون، بين الغلّو والفلسفه والتصوّف والتشيع، 1995 م.
27 |
گروه قائل به نيابت نواب اربعه نيستند. امام عليالنقي (عليه السلام) «محمد بن نصير» را مورد لعن
قرار داده و به ياران خود دستور داد از او دوري كنند.(1)
دروزيان يكي ديگر از اقليتهاي مذهبي مسلمان سوريه هستند. دروزيان شاخهاي
از مذهب اسماعيلي است. اين طايفه در دو كشور سوريه و لبنان سكونت دارند و محل
سكونت آنان در استانهاي جنوبي سوريه و در اطراف جبلالعرب يا جبلالدروز است.
رهبر اين طايفه «شيخ العقل» است كه در لبنان اقامت دارد.
اسماعيليان اقليت اندكي هستند كه در برخي از شهرهاي سوريه سكونت دارند،
مقر اصلي آنان، شهر سلميه در استان حماه ميباشد.
ايزديان يا شيطانپرستان نيز در برخي مناطق كردنشين سوريه و در برخي از شهرهاي
شمالي و شمال غربي سوريه نظير قامشلي، اعزاز و غيره سكونت دارند. مؤسس اين فرقه
مذهبي «شيخ عدي بن مسافر اموي» است كه آرامگاه وي در روستاي لالش در كردستان
عراق قرار دارد. البته قابل ذكر است كه اين فرقه قبل از ورود شيخ عدي به منطقه مذكور،
وجود داشته است و شيخ عدي در آغاز تلاش كرده است كه آنان را به اسلام درآورد، اما
بعدها آييني به وجود آمد كه برآمده از آيين كهن و برخي از اصول و شريعت اسلامي
بود. اين طايفه به «طاووس ملك» احترام خاصي گذاشته و مجسمههاي طاووس را مورد
احترام قرار ميدهند.(2)
سوريه 14 استان دارد كه به ترتيب عبارتند از: دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص،
حماه، قنيطره، درعا، سويدا، طرطوس، لاذقيه، ادلب، الرقه، الحسكه و دير الزور. اكنون
توضيحات مختصري درباره هر يك از استان مذكور داده ميشود.
مركز اين استان شهر دمشق است كه پايتخت سوريه ميباشد. بسياري معتقدند كه
دمشق قديميترين پايتخت مسكوني جهان است و به نظر ميرسد كه آدمي از هزاره دوم
قبل از ميلاد در اين شهر سكني گزيده باشد. نام دمشق در لوحههاي گلي برجاي مانده از
«تل العمارنه» به صورت «دمشقا» آمده است كه به نظر ميرسد نام آرامي بوده و از واژه
«مشقا» مشتق شده باشد كه در آغاز آن «د» تعريف آمده است و به معني «سرزمين
سرسبز» ميباشد. البته تفسيرهاي زيادي براي اين نام شده است اما منطقيترين تفسير،
همان تفسيري است كه ذكر شد. نامهاي ديگر دمشق، جُلّق، شام والفيحاء ميباشد. شهر
دمشق در جنوب سوريه واقع شده و كوههاي قلمون و لبنان شرقي از سمت شمال و غرب
و ارتفاعات آتشفشاني حوران و جولان از جنوب و شرق آن را احاطه نموده است.
رودخانه بردي يكي از رودخانههاي سوريه است كه از وسط دمشق ميگذرد كه متأسفانه
امروزه به علت ريختن فاضلاب در آن، آلوده شده و امكان استفاده از آن وجود ندارد و
شهرداري دمشق اقدام به پوشاندن آن نموده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- پيشوايي، مهدي، شام سرزمين خاطرهها، چاپ اول، ص 22-45.
2- تونجي، محمد، يزيديان يا شيطانپرستان، ترجمه احسان مقدس، ص 25-28.
28 |
دمشق در دوران حكومت آراميها اهميت فراواني داشته و يكي از پايتختهاي
آنان به شمار ميرفته است. اين شهر در سال 732 قبل از ميلاد به تصرف آشوريها
درآمد و بعدها با سقوط امپراتوري آشور به تصرف امپراتوري هخامنشيان درآمد و
بعدها با حمله اسكندر مقدوني در سال 333 قبل از ميلاد تحت سيطره او و جانشينانش
درآمد و در دوران حكومت يونانيها، دمشق رونق اوليه خود را از دست داده و شهر
انطاكيه رونق بسياري يافت. بعد از ضعف يونانيها، روميها به تدريج قدرت گرفته و
عاقبت پومپه امپراتور روم در سال 64 قبل از ميلاد دمشق را به تصرف درآورده و دمشق
به عنوان يكي از شهرهاي امپراتوري روم درآمد و مدت هفت قرن تحت سيطره فكري
و فرهنگي آنان قرار داشت، در دوران روميها دمشق به عنوان متروپول و سپس
مستعمره رومي درآمد. پس از تقسيم امپراتوري روم به دو بخش روم غربي و روم
شرقي، دمشق و ساير بخشهاي شام جزو ممتلكات روم شرقي يا بيزانس درآمد و تا
دوران فتح اسلامي در سيطره آنان باقي ماند. در سال 14 قمري مصادف با 635 م. شهر
دمشق به تصرف مسلمانان درآمد و در دوران خلافت خلفاي راشدين به عنوان يكي از
شهرهاي مهم اسلامي مطرح بود تا اين كه معاويه پس از قدرت گرفتن، اين شهر را به
عنوان پايتخت انتخاب كرد و اين شهر تا آخر خلافت اموي به عنوان پايتخت امپراتوري
اموي به شمار ميرفت و با انتقال خلافت به خلفاي عباسي، پايتخت به بغداد منتقل شد و
از اهميت و رونق دمشق كاسته شد. بعد از سقوط عباسيها، دمشق در دوران طولونيها و
اخشيديها و سلجوقيان و ايوبيها به تناوب به صورت پايتخت مورد استفاده قرار
ميگرفت. در سال 658 قمري، مصادف با 1260 م. مغولها دمشق را به تصرف خود
درآوردند. اما بعدها با قدرت گرفتن دولت مماليك، اين شهر به تصرف آنان درآمد و
بخشي از امپراتوري آنان گرديد. در سال 823 قمري مصادف با 1400 م. تيمور لنگ به
شهر دمشق حمله كرده و آن را تاراج كرد.
در سال 1516 م. دولت عثماني شهر دمشق را به تصرف درآورد و سرزمين شام به
مدت پنج قرن تحت تصرف عثمانيها قرار گرفت. اعراب در سال 1916 م. بر عليه
امپراتوري عثماني شوريده و سوريه از امپراتوري عثماني مستقل شده و دمشق به عنوان
29 |
پايتخت پادشاهي سوريه انتخاب شد، اما چندي نپاييد، كه در سال 1920 م. سرزمين شام
به تصرف فرانسويها درآمد و بيش از بيست و سه سال مستعمره فرانسه بوده و عاقبت در
سال 1943 م. به استقلال رسيد و در سال 1946 م. آخرين سرباز فرانسوي از اين كشور
بيرون رفت و شهر دمشق به عنوان پايتخت جمهوري عربي سوريه انتخاب شد.
در سال 1979 م. بخش قديمي دمشق به عنوان ميراث بشري در سازمان يونسكو
شناخته شد. امروزه در اين شهر بيش از دويست اثر قديمي شناسايي شده است كه بيشتر
آنان به قرون وسطي تعلق دارند.
شهر دمشق از لحاظ اقتصادي نيز اهميت داشته و به عنوان يكي از مراكز اقتصادي در
شرق درياي مديترانه به شمار ميرود. ساليانه هزاران هزار نفر جهانگرد از كشورهاي
مختلف جهان به بازديد از اين شهر ميپردازند.
استان حومه دمشق يكي از استانهاي سوريه است كه مساحت آن بالغ 18017
كيلومتر مربع است و دربرگيرنده 9 منطقه، 27 ناحيه، 28 شهر و 190 روستا است و به
صورت حلقهاي گرداگرد شهر دمشق را فراگرفته است. مركز اين استان شهر «دوما» است
و از شهرهاي مهم آن ميتوان شهرهاي: جديده عرطوز، قطيفه، يبرود، جيرود، نبك،
ديرعطيه، زبداني، ببيلا، عربين، قطنا، مليحه، جرمانا، صيدنايا، خرستا، سرغايا، داريا،
زينبيه، معلولا و غزلانيه را نام برد. بسياري از مزارع و باغهاي تأمينكننده مواد غذايي
دمشق در اين استان قرار دارد و كارخانجات كوچك و بزرگ متعددي كه تعداد آنها
بالغ بر 19 هزار كارخانه و كارگاه ميباشد در اين استان واقع شده است. اين كارخانجات
شامل صنايع غذايي، صنايع برق و الكترونيك، صنايع سنگين، لوازم خانگي، صنايع
شيميايي، صنايع مبلسازي، لوازم يدكي، كاغذسازي، پلاستيك و لبنيات است.
مركز اين استان شهر حلب است. استان حلب مساحتي بيش از 18 هزار كيلومتر مربع
پيرامون شهر حلب را شامل ميشود و جمعيت آن 7/3 ميليون نفر است. اما مطابق
سرشماريهاي جديد جمعيت اين استان از 4 ميليون نيز فراتر رفته و حتي از جمعيت
ساكنان استان دمشق هم بيشتر است. حدود 9/22% جمعيت كل كشور سوريه در اين استان
زندگي ميكنند. اين استان هشت شهرستان به نامهاي: جبل سمعان، الباب، منبج، عفرين،
جرابلس، عينالعرب، اعزاز و السفيره دارد.
مساحت كلي استان بالغ بر 18482 كيلومتر مربع است كه 10% مساحت سوريه ميباشد
و اين استان از لحاظ مساحت پنجمين استان بعد از استانهاي حمص، دير الزور، حسكه
و رقه ميباشد. اما از لحاظ جمعيت اولين استان كشور به شمار ميرود و استانهاي
حمص، حماه، حومه دمشق و دمشق بعد از آن قرار ميگيرند. از لحاظ اهميت اقتصادي و
صنعتي اين شهر دومين شهر سوريه بعد از دمشق ميباشد و گويند كه نام حلب به معني
شير دوشيده است و چون اين شهر قبلاً محل سكونت حضرت ابراهيم (عليه السلام) بوده و آن
حضرت روزهاي جمعه شير گوسفندانش را به فقرا صدقه ميداد،(1) آنان اين محل را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- علوي، سيد احمد، راهنماي مصور سفر زيارتي سوريه، ص 129-140.
30 |
همين نام ناميدند، البته قابل ذكر است كه اين داستان افسانهاي بيش نيست و احتمالاً نام
حلب يك نام باستاني است كه به زبانهاي كهن آرامي و يا فنيقي باز ميگردد. در دوران
روميها به اين شهر «آلپو» گفته ميشد. اين شهر در سال 17 قمري به دست ابوعبيده
جراح فتح شد. سيفالدوله حمداني در سال 333 قمري بر حلب استيلا يافت و در زمان
او پرچم تشيع در سوريه به اهتزاز درآمد. سلجوقيان تلاشهاي زيادي براي ريشهكني
تشيع از اين شهر نمودند اما موفقيت چنداني نيافتند تا اين كه عاقبت صلاحالدين ايوبي با
تصرف شهر و قتل عام شيعيان توانست ريشه شيعيان را در اين شهر بخشكاند و بعدها
«شيخ نوح حنفي» فتواي كفر شيعه را صادر و خون آنان را مباح اعلام كرد و با اين فتواي
ظالمانه، شيعيان يا كشته شده و يا ناچار به مهاجرت از اين شهر شدند، امروزه عده قليلي
از شيعيان در روستاهاي اطراف حلب نظير الزهرا، النبل و فوعه همچنان زندگي ميكنند.
از آثار باستاني حلب ميتوان از: قلعه حلب، موزه حلب، مسجد اموي حلب، مسجد و
مقبره شيخ شهابالدين سهروردي و كاروانسراها و مساجد قديمي آن نام برد. شهر حلب
تعدادي زيارتگاه شيعي دارد كه عبارتند از مشهد الحسين (عليه السلام) يا مسجد نقطه، مشهد
محسن بن الحسين (عليه السلام) كه درحقيقت نام سقط آن حضرت ميباشد. مزار ابن شهر
آشوب يكي از علماي بزرگ شيعه و قبور برخي از علماي بني زهره در كنار مشهد
محسن قرار دارد. ضمنا مرقد حضرت زكريا در داخل شبستان جامع الكبير (اموي) و در
سمت چپ محراب قرار دارد.(1)
اين استان در وسط سوريه قرار دارد و مركز آن شهر حمص است كه سومين شهر
سوريه به شمار ميرود. نام اين شهر در دوران سلوكيان «ايميسا» بود و اعراب آن را
تعريب نموده و حمص گذاشتند. تاريخچه آن از شهرهاي همجوار آن قطنه وقادش
جديد تراست. در سال 331 ق.م اسكندر مقدوني اين شهر را به تصرف خود درآورد و
بعدها تحت سيطره جانشينان وي قرار گرفت و در سال 262 ق.م امپراتور سولاتا آن را به
تصرف خود درآورد و در دوران وي زبان يوناني، در كنار زبان آرامي، در اين شهر رايج
گرديد. در دوران حكومت سلوكيها، خاندان امراي محلي «شمسي گرام» بر اين شهر
سيطره داشتند، پس از اين كه روميها سرزمين شام را از دست يونانيها خارج گردند،
امراي محلي قبلي جايگاه خود را حفظ نموده و توانستند قدرت خود را حفظ نموده و با
روميها ارتباط محكمي برقرار سازند، اما ديري نپاييد كه شاهزاده اسكندر فرزند شمسي
گرام در سال 31 ق.م مورد غضب مارك انتونيوس امپراتور روم قرار گرفت و به روم
تبعيد شده و در همانجا به قتل رسيد و پس از وي جامبليق دوم و شمسي گرام دوم و
سپس عزيز و سهيم به قدرت رسيدند. در قرن اول ميلادي قدرت اين خاندان رو به افول
نهاد و خاندان امراي باسيانوس به قدرت رسيدند.
با ظهور آيين مسيحيت، اين آيين به وسيله سنت پيتر و يوحناي انجيلي در حمص
منتشر شد و اولين كليساي اين شهر به نام كليساي ام الزنار در سال 59 م. بنا شد. بعدها با
انتشار آيين مسيحيت در امپراتوري روم و به وجود آمدن امپراتوري روم شرقي يا
بيزانس، هيلانه مادر امپراتور كنستانتين دستور داد تا كليساي بسيار بزرگي در حمص بنا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- همان منبع.
31 |
نهند كه مسعودي آن را ديده و توصيف كرده است.
حمص در سال 540 م. و در روزگار پادشاهي انوشيروان تحت تصرف امپراتوري
ايران قرار گرفت و در طي سالهاي 611 تا 614 م. نيز مجددا در زير سيطره ايران قرار
داشت و در سال 633 م. مصادف با 12 قمري اين شهر به وسيله مسلمانان و به دست
ابوعبيده جراح فتح گرديد.
در اين شهر آرامگاه خالد بن وليد و رابعه عدويه(1) و ابوموسي اشعري و عمربن
عبدالعزيز وكعب الاحبار قرار دارد.
شهر باستاني تدمر يا پالميرا در استان حمص قرار دارد و يكي از مهمترين آثار
باستاني سوريه به شمار ميرود.
مركز اين استان شهر حماه است و رودخانه عاصي از وسط اين شهر ميگذرد. در
اطراف شهر دشتهاي وسيع كشاورزي قرار دارد كه اين دشتها به وسيله آسيابهاي
آبي سيراب ميگردند و به همين علت بر اين شهر نام «شهر آسيابهاي آبي» اطلاق
ميگردد. تعداد آسيابهاي اين شهر 16 آسياب ميباشد. فاصله اين شهر از دمشق 209
كيلومتر و از حلب 150 كيلومتر است.
حماه شهري بسيار قديمي است كه تاريخ آن به هزاره پنجم قبل از ميلاد ميرسد.
برخي معتقدند كه نام حماه از واژه قديمي «حامات» به معني قلعه گرفته شده است و علت
اين تسميه قلعه باستاني و نيمه ويرانه شهر است كه بر روي تپهاي در وسط شهر قرار دارد،
و برخي ديگر معتقدند كه علت تسميه اين است كه شهر حماه توسط حمث بن كنعان
ساخته شده است كه اين موضوع افسانهاي بيش نيست و برخي ديگر معتقدند كه اين شهر
توسط يك پادشاه آرامي به نام «حماه» ساخته شده است. نام اين شهر در دوران
حكمراني سلوكيها «أبيفانيا» بود. اين شهر همچنين به نام «شهر ابي الفداء» نيز ناميده
ميشود و ابي الفداء نام يكي از پادشاهان اين شهر است كه از سال 1310 تا 1332 م. بر
آن حكومت نمود و كتاب تاريخي بزرگ و معروفي از خود برجاي نهاد. اين شهر در
سال 638 م. مصادف با 17 قمري توسط ابوعبيده جراح فتح شد و در دوران حكمراني
زنگيها و ايوبيها رشد و شكوفايي زيادي داشت و آثار باستاني زيادي از دورههاي
مذكور در اين شهر برجاي مانده است كه عبارتند از: قلعه حماه، مسجد نوري، مسجد
جامع، مسجد ابيالفداء، خان اسعد پاشا عظم و خان رستم پاشا، بيمارستان نوري، حمام
سعديه، حمام عبيسي و حمام عثمانيه و موزه حماه.
استان قنيطره يكي از استانهاي غربي سوريه است كه با فلسطين اشغالي هممرز است.
مركز اين استان شهر قنيطره است و قنيطره در لغت عربي به معني «پل كوچك» است.
استان قنيطره داراي زمينهاي آتشفشاني است و آب و هوايي معتدل و مناسب دارد و
ارتفاعات جولان بخشي از ارتفاعات اين استان به شمار ميرود. اين استان در جنگ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- رابعه عدويه دختر اسماعيل عدوي، يكي از زنان صوفي مسلك كه در سال 100 قمري در شهر بصره به
دنيا آمد. و در بين صوفيان آن روزگار، مبحث عشق الهي را مطرح كرد.
32 |
ژوئن 1967 م. اعراب و اسرائيل، به تصرف اسرائيل درآمد و به همين علت اكثريت
ساكنان اين استان به سوي دمشق و ساير شهرهاي سوريه مهاجرت كردند، اما برخي از
ساكنان طايفه دروز همچنان در مناطق مسكوني خود باقي ماندند و تحت قيموميت
اسرائيل قرار گرفتند، اين در حالي است كه دولت سوريه معتقد است كه اينان همچنان
جزو شهروندان سوريه به شمار ميروند. در جنگ اكتبر سال 1973 سوريه توانست در
حدود 60 كيلومتر مربع از زمينهاي استان و از جمله آنها شهر قنيطره و روستاهاي
اطراف آن را بازپس گيرد. در حال حاضر در خط آتش بس فيمابين سوريه و اسرائيل
نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل متحد مستقر هستند و زوار ايراني در طي سالهاي
گذشته به صورت تورهاي زيارتي از اين شهر وبيمارستان مركزي شهر كه نيمه ويرانه
ميباشد، بازديد ميكردند. عبدالحليم خدام از سال 1964 تا سال 1967 استاندار قنيطره
بود.
استان درعا يكي از استانهاي جنوبي سوريه است كه از سمت جنوب به مرز اردن و
از غرب به استان قنيطره و از شرق به استان سويداء و از سمت شمال به استان دمشق
محدود ميگردد. مساحت استان بالغ بر چهار هزار كيلومتر مربع است و بيشتر زمينهاي
استان به صورت دشت بوده و به نام دشت حوران معروف ميباشد. جمعيت استان در
حدود يك ميليون نفر است كه اكثريت آنان به كار كشاورزي و دامپروري مشغول هستند.
مركز اين استان شهر درعا است. نام درعا يك نام كنعاني است به معني «ذراع» است. درعا
به خاطر آبهاي معدنياش شهرت دارد. از شهرهاي ديدني استان درعا، شهر بصري
است كه اهميت شاياني در تاريخ اسلام دارد و در روايات اسلامي آمده است كه رسول
اكرم در نوجواني به همراه عموي خود ابو طالب از اين شهر ديدن كرده است. اين شهر
در 132 كيلومتري جنوب دمشق و در نزديكي مرز اردن قرار دارد. در روايات آمده
است كه كاروان تجاري ابوطالب قبل از رسيدن به بصري در صومعه راهبي به نام بحيرا
مهمان شد و بعد از صرف غذا بحيرا پرسيد: اين نوجوان كيست؟ گفتند: برادرزاده
ابوطالب است. بحيرا رو به ابوطالب كرد و گفت: كودك شما آينده درخشاني دارد، من
تمام خصوصياتي كه براي پيامبر آخرالزمان در كتابهاي تورات و انجيل آمده را در او
ميبينم. او را از چشم دشمن پنهان ساز، اگر ملت يهود او را ببينند و بشناسند، نقشه قتل او
را خواهند كشيد.
از جاهاي ديدني اين استان مسجد مبرك يا ناقه است كه گويند در اين مكان ناقه
پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم بر زمين نشسته است و در داخل حجرهاي كوچك در شبستان اين مسجد،
قطعه سنگي قرار دارد كه چهار گودال كوچك به اندازه زانو و يا پاي شتر كه بر اين سنگ
فرورفته ديده ميشود.
از مقامهاي زيارتي استان آرامگاه محمدبن ابي حذيفه صحابه حضرت علي (عليه السلام)
است كه توسط معاويه به شهادت رسيد و آرامگاه وي بر بالاي تپهاي مشرف بر دهكده
«عالقين» در نزديك شهر «كسوه» در جنوب دمشق قرار دارد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- همان منبع، ص 148-153.
33 |
اين استان در ناحيه جنوب شرقي دمشق قرار دارد و از شمال به استان دمشق و از غرب
به استان درعا و از جنوب به كشور اردن منتهي ميگردد. نام قديمي اين منطقه حوران
ميباشد. مساحت اجمالي استان سويداء در حدود 6550 كيلومتر است و طول آن از
شمال به جنوب 120 كيلومتر، و عرض آن از شرق به غرب در حدود 66 كيلومتر است.
آب و هواي استان معتدل و كوهستاني است كه در زمستانها سرد بوده و در ارتفاعات آن
برف ميبارد و ميزان بارندگي ساليانه در اين استان بين 350 تا 400 ميليمتر است. ارتفاع
آن از سطح دريا در مرتفعترين نقطه كه تل قينيه نام دارد در حدود 1809 متر است. آثار
باستاني زيادي در اين استان وجود دارد كه مهمترين آنها شهر باستاني شهبا است كه
امپراتور «فيليپ عربي» كه خود اصالتا در اين شهر به دنيا آمده بود، به آن اهميت داد و در
آن معبد، تئاتر، پلهاي متعدد، حمام و دروازه و باروهاي محكمي است به گونهاي كه
برخي بدين شهر نام «روم كوچك» اطلاق نمودند و بسياري از اين آثار تا روزگار ما باقي
مانده است.
استان سويدا به كاشت انگور مشهور بوده و بخش زيادي از توليدات اين استان به
خارج از كشور صادر ميگردد. اين استان همچنين به كاشت سيب، هلو، آلو و بادام و
زيتون مشهور است.
بندر طرطوس از لحاظ اهميت دومين بندر سوريه بعد از بندر لاذقيه به شمار ميرود.
استان طرطوس بخش جنوبي ساحل سوريه را تشكيل ميدهد و از شمال به استان لاذقيه
و از جنوب به كشور لبنان محدود ميگردد. در دوران فنيقيها به اين شهر «انترادوس»
ميگفتند و در دوران بيزانسي به آن «تارتوسا» ميگفتند. لشكر صليبيها از بندر به عنوان
پايگاهي براي تأمين آذوقه لشكريان خود استفاده ميكردند تا اين كه صلاحالدين ايوبي
موفق شد آن را در سال 1188 م. آزاد نمايد. بخش قديمي شهر داراي يك كليساي جامع
قديمي است و در جاهاي ديگري از شهر آثار باستاني پراكندهاي وجود دارد. يكي از
آثار قديمي شهر قلعه باستاني طرطوس است كه سه باروي محكم و استوار آن هنوز
پابرجا است. امروزه شهر طرطوس به سوي شرق توسعه يافته و در آن ساختمان جديد
ساخته شده است. از جمله آثار ديدني شهر جزيره «ارواد» است كه كنعانيها به آن
جزيره «أرادوس» ميگفتند و در دو كيلومتري ساحل طرطوس قرار دارد و از ديگر آثار
ديدني شهر باستاني عمريت است كه كاوشهاي باستاني در آن همچنان ادامه دارد.
بندر لاذقيه در فاصله 320 كيلومتري شمال شهر دمشق قرار دارد و مهمترين بندر
سوريه به شمار ميرود. تاريخ بناي شهر به دوران فنيقيها باز ميگردد، و نام اين بندر از
نام مادر امپراتور «سلوكس نكاتور» كه «لاوديسيا» نام داشت در 300 سال قبل از ميلاد،
گرفته شده است. اين شهر نيز همانند ساير شهرهاي سوريه تاريخي كهن دارد. استان
لاذقيه يكي از استانهاي حاصلخيز سوريه بوده و به باغها و زمينهاي كشاورزي خود
مشهور است. اكثريت علويهاي سوريه در اين استان سكونت دارند. روستاي قرداحه كه
محل تولد آقاي حافظ اسد ميباشد در اين استان و در نزديكي بندر لاذقيه واقع شده
است. از شهرهاي مهم اين استان ميتوان از شهر جبله نام برد.
34 |
اين شهر در شمال غربي سوريه و در سمت غربي دشت و ارتفاعات حلب قرار دارد و
ارتفاع آن از سطح دريا 446 متر است. ادلب در دوران عثمانيها وابسته به «سرمين» بود و
صدراعظم عثماني محمد پاشا كوپرلي به آن توجه نموده و باعث عمران و آباداني آن
گرديد و درآمد آن را وقف حرمين شريفين در مكه و مدينه نموده و آن را از پرداخت
ماليات معاف كرد و آثار عمراني فراواني در آن به يادگار گذاشت. در نيمه دوم قرن
هيجدهم اين شهر تابع جسرالشغور و سپس تابع اريحا شده و در سال 1812 به شهرستان و
در سال 1960 م. به عنوان مركز استان ادلب برگزيده شد. در دوران مبارزه با استعمار
فرانسه، ابراهيم هنانو يكي از انقلابيون سوري اين شهر را به عنوان پايگاه مقاومت
انتخاب كرد و اين شهر در سال 1920 توسط توپخانه فرانسه بمباران شد و اهالي آن ناچار
شدند كه شهر را ترك كنند، اما چندي نپاييد كه دوباره به شهر بازگشتند و نهضت آنان تا
سال 1945 م. ادامه داشت. اين شهر به توليد زيتون مشهور است و برادران راسل كه در
سال 1772 م. از اين شهر ديدن كردهاند، نام شهر زيتون را بر آن اطلاق نمودهاند. در
دوران عثمانيها در اين شهر بيش از دويست كارخانه روغنكشي زيتون و سيوشش
كارخانه صابونپزي قرار داشت و در حال حاضر اين شهر بازار زيتون و روغن زيتون
سوريه را در اختيار دارد.
در اطراف شهر ادلب آثار باستاني زيادي نظير: «الباره»، «رويحه»، «قلب لوزه» و
«قصر البنات» وجود دارد.
شهر رقه مركز استانالرقه است كه در وسط شمال سوريه و در ساحل رودخانه فرات و
در فاصله 160 كيلومتري شرق حلب قرار دارد. از اواسط دهه هفتاد، اقتصاد اين شهر
متكي به سد فرات و چاههاي نفتي مجاور آن بوده است در اين شهر موزهاي وجود دارد
و حفاريهاي به عمل آمده در اين شهر از آثار دوران عباسيها پرده برداشته است، از
مهمترين آثار باستاني شهر ميتوان از قصر العذاري، و مسجد جامع نام برد كه در قرن
هشتم ميلادي ساخته شده است.
شهر رقه در سال 244 و يا 242 ق.م توسط سلوكس اول بنا شد و به نام «كالينيكوس»
ناميده شد و برخي علت اين تسميه را فيلسوف معروف يوناني «كالينيكوس» ميدانند كه
در شهر رقه درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد كه به نظر ميرسد اين ديدگاه
نادرست باشد. در دوران امپراتوري بيزانس اين شهر مركز اقتصادي و نظامي مهمي به
شمار ميرفته است. در سال 639 م. اين شهر توسط مسلمانان فتح شد و نام رقه بر آن
نهاده شد. در سال 772 م. منصور عباسي پايتخت تابستاني خود را در نزديكي شهر رقه بنا
كرد و نام آن الرافقه گذاشت. شهر مذكور به صورت نعل اسبي بنا شد و بعدها اين شهر به
شهر رقه ملحق گرديد. در بين سالهاي 796 و 808 م. هارونالرشيد عباسي نيز آن را به
عنوان پايتخت تابستاني خود برگزيد و در دوران وي شهر رقه مركز علمي و فرهنگي
مهمي گرديد. از مشاهير رقه ميتوان از دانشمند ستارهشناس معروف البتاني (585-929
م.) نام برد. در سال 1258 م. مغولها شهر رقه را ويران كردند.
بنابر آمار سال 1994 م. جمعيت اين شهر در حدود 138000 نفر بوده است.
35 |
در نزديكي شهر رقه، منطقه تاريخي صفين قرار دارد كه محل تلاقي دو لشكر
حضرت علي (عليه السلام) و معاويه در سال 37 قمري بود. در اين جنگ خون عمار ياسر و اويس
قرني به همراهي 25 نفر از بدريون و 20000 نفر ديگر از اصحاب حضرت علي (عليه السلام) بر
زمين ريخته شد. در اين جنگ سخت كه 110 روز به درازا كشيد، حدود نود هزار نفر از
لشكريان معاويه به هلاكت رسيدند. در اواخر جنگ كه مالك اشتر در يك قدمي خيمه
معاويه بود و نزديك بود كه فتنه ريشهكن شود، عمروعاص با ديدن پيروزي لشكر حق، با
نيرنگ قرانها را بر سر نيزه برد و لشكريان ساده با ديدن قرآن، حضرت علي (عليه السلام) را
وادار به پذيرش حكميت كردند.(1)
مركز اين استان شهر حسكه است كه بركنار رودخانه خابور، يكي از سرچشمههاي
فرات، در شمال شرق سوريه قرار دارد. نام قبلي اين استان، استان الجزيره بوده است. اين
شهر را آشوريها بنا كردند. اين شهر يكي از مهمترين شهرهاي تجاري منطقه الجزيره
است. استان حسكه، سه شهرستان به نامهاي قامشلي، مالكيه و راس العين دارد.
مركز اين استان شهر دير الزور است كه در شرق سوريه و در كنار رودخانه فرات واقع
شده است. در لهجه عاميانه شام به اين شهر «الدير» ميگويند. تاريخ بناي شهر جديد دير
به سال 1867 م. در دوران عثمانيها بازميگردد. از مهمترين آثار شهر، پل فلزي شهر
است كه توسط فرانسويها ساخته شده است. در نزديكي اين شهر ويرانههاي يك شهر
قديمي وجود دارد. شهر دير الزور يك موزه دارد كه در سال 1974 م. تأسيس شده
است. بنابر آمار سال 1992 م. جمعيت اين كشور 125000 نفر است.
سوريه سرزميني بسيار كهن با تمدنهاي برجسته تاريخي است، برخي از اين تمدنها
به دو تا سه هزار سال قبل از ميلاد باز ميگردد. در اين سرزمين تمدنهاي متعددي پا به
عرصه وجود نهاد كه به ترتيب زماني اين تمدنها و دورانها به شرح زير مورد بررسي
قرار ميگيرند:
دوران آكاديها (2350 ق.م ـ 2130 ق.م)
بنيانگذار اين سلسله «سارگن اول» است كه توانست اين حكومت را بر بقاياي تمدن
سومريان بنا نهد. ريشه و اصل أكاديها به اقوام سامي كهن و مهاجر بازميگردد كه از شبه
جزيره عربستان به بينالنهرين مهاجرت كرده و امپراتوري وسيعي بنا نهادند كه اين
امپراتوري شامل سرزمين سوريه امروزي، بينالنهرين، عيلام و بخشهايي از آناتولي
بود. أكاديها به ساختن وسايل برنزي مشهور بودند. امپراتوري آكادي در سال 2130
ق.م توسط گوتيها و قبايل كوهستاني منقرض شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- همان منبع، ص 141-147.
36 |