بخش 3 بخش 3 بخش 3 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخش 3 بخش 3 بخش 3 بخش 3 بخش 3

بخش 3

فصل دوم : شهر دمشق مقدمه هدف هدف‏های رفتاری تاریخچه شهر دمشق محله‏های معروف دمشق مساجد معروف دمشق بازارهای دمشق     1. بازار حمیدیه     2. بازار مدحت پاشا     3. بازار بزوریه     4. بازار درویشیه     5. بازار صالحیه     6. بازار العماره     7. بازار باب توما     8. بازار حریقه جمعیت دمشق دروازه‏های دمشق     1. باب توما     2. باب الشرقی     3. باب الفرادیس     4. باب الصغیر     5. باب السلام     6. باب الفرج     7. باب کیسان     8. باب الجابیه     9. باب النصر     10. باب الجنیق اماکن زیارتی دمشق 1. حرم مطهر حضرت زینب (عل#1740;ها السلام) 2. حرم مطهر حضرت رقیه (عل#1740;ها السلام)

فصل دوم

شهر دمشق


57


مقدمه

   شهر دمشق پايتخت كشور سوريه مي‏باشد، اين شهر يكي از شهرهاي باستاني جهان
است كه پيشينه‏اي بسيار كهن دارد. شهر دمشق آثار باستاني، مساجد، زيارتگاه‏ها و مراقد
بسياري را در خود جاي داده است و اصولاً پايتخت هر كشوري، اهميت زيادي در
عرصه آشنايي افراد با آن كشور دارد و معمولاً افراد در هنگام ورود به هر كشوري ابتدا
وارد پايتخت آن كشور مي‏شوند، لذا آشنايي كامل با دمشق از جهات فوق‏الذكر حائز
اهميت است.


هدف

   در اين فصل تلاش شده است تا خواننده به طور سريع و گذرا با تاريخچه دمشق،
محله‏هاي دمشق، مساجد دمشق، بازارهاي دمشق، دروازه‏هاي دمشق، اماكن زيارتي
دمشق نظير: حرم مطهر حضرت زينب (عليها السلام) حرم مطهر حضرت رقيه (عليها السلام) ، قبور اهل
بيت (عليهم السلام) در قبرستان باب الصغير و اماكن سياحتي دمشق نظير مسجد اموي، قلعه دمشق،
قبور سلاطين و بزرگان، مدارس دمشق، موزه‏هاي دمشق، آشنا شود.


هدف‏هاي رفتاري

   كارگزاران بايد مطالب اين فصل را به صورت اجمالي فراگرفته و در برابر پرسش‏هاي
زايران آمادگي كامل داشته باشند. پرسش‏هاي زايران معمولاً از بدو ورود آنان به شهر
دمشق آغاز مي‏شود و در مراحل اوليه اين پرسش‏ها بيشتر به آن چه كه در محيط اطراف
مي‏بينند باز مي‏گردد و پس از گذشت يكي دو روز گسترش يافته وطيف وسيعي از
سؤالات را دربر خواهد گرفت، اين زايران مدت يك هفته را در دمشق خواهند گذراند و
اطلاعات مندرج در اين فصل براي آنان بسيار مهم و حياتي مي‏باشد، لذا بايد به
مندرجات اين فصل توجه كافي گردد.



59



تاريخچه شهر دمشق

   بسياري از تاريخ‏نويسان معتقدند كه تاريخ بناي شهر دمشق به هزاره سوم قبل از ميلاد
باز مي‏گردد و قديمي‏ترين اسناد برجاي مانده در اين خصوص متعلق به تمدن باستاني
ايبلا (تپه مريدخ) است كه در سال 1975 م. كشف شد و در الواح گلي برجاي مانده از اين
دوران نام شهر دمشق به صورت «دمشقي» آمده است. هيچ‏گونه اطلاعات مستندي
درباره شكل ظاهري شهر در هزار سوم قبل از ميلاد و نقش و اهميت اين شهر در آن
روزگار وجود ندارد.

   تاريخ مكتوب شهر دمشق در نيمه دوم هزاره دوم قبل از ميلاد در دوران آموريان
آغاز شده است و شهر دمشق در پايان هزاره دوم قبل از ميلاد به عنوان پايتخت دولت
كوچك آرامي‏ها وارد عرصه تاريخ مي‏شود. فراواني آب و زمين‏هاي حاصلخيز و آب و
هواي معتدل باعث شد كه آرامي‏ها حكومت‏هاي محلي كوچك در مناطق مختلف
سوريه به وجود آورند. از جمله آن‏ها حكومت محلي دمشق بود و شهر دمشق به علت
وجود رودخانه بردي و مناطق پرباران مورد توجه آرامي‏ها بود به گونه‏اي كه آرامي‏ها به
آن «دار ميسق» مي‏گفتند كه به معني محل پرآب بوده است. توسعه شهر دمشق از دوران
آرامي‏ها به تدريج آغاز گرديد و روز به روز برجمعيت و آباداني آن افزوده شد. در نيمه
هزاره اول قبل از ميلاد به تدريج آشوري‏ها قدرت گرفته و امپراتوري خود را بنا نهادند و
اين امپراتوري توانست دولت كوچك آرامي را در معرض تهديد قرار دهد و بين برخي
از پادشاهان آرامي و پادشاهان آشوري جنگ‏هايي روي داد و عاقبت آشوري‏ها موفق
شدند در سال 841 ق. م. بسياري از زمين‏هاي شام را تصرف كرده و خود را به ساحل
فنيقيه برسانند و دمشق پس از مدتي محاصره عاقبت در سال 734 ق.م توسط «آدد
نيراري سوم» سقوط كرد. احتمالاً بقاياي شهر آرامي امروزه در بخش غربي شهر دمشق
مدفون شده است. مهم‏ترين بناهاي آرامي در شهر دمشق شامل معبد خداي تندر «خداي
حدد» و كاخ سلطنتي بوده است كه امروزه مسجد اموي بر بقاياي معبد حدد ساخته شده
است و اثري از قصر سلطنتي آرامي برجاي نمانده است.

   در قرن هفتم قبل از ميلاد كلداني‏ها بر شهر دمشق سلطه يافتند و چندي نگذشت كه
در سال 538 ق.م اين شهر به تصرف ايرانيان درآمد و در حدود دويست سال در تحت
سيطره هخامنشيان قرار داشت و يكي از ايالت‏هاي ايران به شمار مي‏رفت تا اين كه
عاقبت در سال 333 ق.م اسكندر مقدوني اين شهر را به تصرف خود درآورد و پس از
وي اين شهر در تحت سيطره جانشينان اسكندر يعني سلوكيان قرار گرفت و آنان توجه
زيادي به دمشق داشتند هرچند كه پايتخت سلوكيان، شهر انطاكيه بود. در اين دوره
فرهنگ هلنيستي(1) بر شهر دمشق حاكم بوده و شاهد آميختگي فرهنگ شرق و غرب در
اين شهر بوده‏ايم و در همين دوران زبان يوناني در اين شهر رايج و متداول بود. در اواخر
دوران يوناني در جنوب سرزمين شام دولت عربي نبطيان كه پايتخت آن شهر البتراء بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- تمدن و فرهنگ يونان را هلنيستي مي‏نامند.



60


شكل گرفت، محدوده اين دولت شامل زمين‏هاي اردن و حوران بود و اين دولت موفق
شد كه در سال 85 ق.م در دوران حكمراني حارث سوم و در سال 37 م. در دوران
حكمراني حارث چهارم شهر دمشق را به تصرف درآورد.


   در سال 64 ق.م سپاهيان رومي وارد دمشق شدند و از اين دوره به بعد دمشق يكي از
شهرهاي وابسته به امپراتوري روم گرديد و اين شهر در دوران امپراتوري «هادريان» به
لقب متروپول يا شهر اصلي دست يافت و بعدها در دوران حكمراني امپراتوري «سفتيم
سيفر» به عنوان مستعمره‏اي رومي انتخاب شد.

   در اواخر قرن چهارم ميلادي امپراتوري روم به دو بخش شرقي و غربي تقسيم شد و
دمشق به همراهي ساير شهرهاي سرزمين شام در بخش شرقي امپراتوري روم كه به
امپراتوري بيزانس مشهور شد، واقع گرديد. در سال 612 م. اين شهر به تصرف سپاهيان
ساساني درآمد و مدت پانزده سال در تحت تصرف ايرانيان بود و عاقبت در سال 627 م. به وسيله «هركول» از دست ايرانيان خارج و مجددا به تصرف امپراتوري روم شرقي
درآمد، اما چندي نگذشت كه در سال 14 قمري (635 م.) لشكريان مسلمان به رهبري
ابوعبيده جراح و خالدبن وليد اين شهر را فتح كردند و اين شهر يكي از شهرهاي خلافت
اسلامي شد. معاويه در دوران پادشاهي خود اين شهر را به عنوان پايتخت حكومت اموي
برگزيد و در آن قصري به نام قصر سبز بنا كرد. شهر دمشق در طول حكومت اموي‏ها به
عنوان پايتخت به شمار مي‏رفت و پادشاهان اموي به توسعه و عمران شهر پرداخته و
قصرهاي متعددي در آن بنا كردند و در همين دوران مسجد جامع شهر كه به مسجد اموي
معروف است ساخته شد.

   در سال 132 قمري (750 م.) حكومت اموي توسط عباسي‏ها منقرض گرديد و
پايتخت از دمشق به بغداد منتقل گرديد و از اهميت دمشق كاسته شد. در سال 254 قمري (868 م.) دمشق وابسته به دولت طولوني‏ها شد كه يكي از دولت‏هاي وابسته به خلافت
عباسي بود و در كشور مصر حكومت مي‏كرد. پس از سقوط حكومت طولوني‏ها در سال 292 قمري (904 م.) دمشق دوباره تحت سيطره عباسي‏ها قرار گرفت و در سال 323 قمري (934 م.) دولت اخشيدي در مصر و شام قدرت گرفته و دمشق تحت سيطره اين
دولت قرار گرفت و عاقبت در سال 358 قمري (968 م.) سپاهيان دولت فاطمي وارد
دمشق شدند و اين شهر بخشي از امپراتوري فاطميون شد كه پايتخت خود از مهديه را به
شهر قاهره در مصر منتقل كردند. اهالي شام در دوران حكمراني فاطميون بارها برعليه
اين دولت شوريدند و اهالي دمشق موفق شدند كه در سال 363 قمري (973 م.) فاطميون
را از دمشق بيرون كنند و در همين اثنا لشكريان امپراتوري روم شرقي از وضعيت استفاده
كرده و بخش‏هاي بزرگي از سرزمين شام را تصرف كرده و خود را به حمص و بعلبك
رساندند، اما چندي نگذشت كه فاطميون موفق شدند كه شهر دمشق را دوباره تصرف
نموده و در مدت يك قرن بر آن حكمراني نمايند و در اين دوران دمشق شاهد ركود
اقتصادي و عدم توجه بوده و فقر وفاقه در آن منتشر شده و بسياري از اهالي آن به
شهرهاي ديگر مهاجرت نمودند. دوران حكمراني فاطميون بر دمشق از تاريخ 358 قمري (968 م.) تا 468 قمري (1075 م.) به طول كشيد. سپس دمشق زير سلطه سلجوقيان
و اتابكان قرار گرفت و در دوران حكومت اتابكان، صليبي‏ها به دمشق حمله كردند و شهر
دمشق را در سال 543 قمري (1149 م.) محاصره كردند، اما حكمران دمشق «معين‏الدين
أنر» در مقابل لشكريان صليبي مقاوت كرد و باعث نجات شهر از سپاهيان صليبي گرديد.


61


   در سال 549 قمري (1154 م.) سلطان نورالدين زنگي شهر دمشق را فتح كرده و آن را به
تصرف خود درآورد و اين شهر تا سال فوت وي در سال 569 قمري (1174 م.) در تحت
سيطره وي بود و پس از درگذشت سلطان نورالدين زنگي، درباريان وي صلاح‏الدين
ايوبي را به پادشاهي انتخاب كردند و وي در شهر دمشق مستقر شده و جنگ‏هاي زيادي
با صليبي‏ها نمود و عاقبت نيز در همين شهر درگذشته و مدفون گرديد. پس از درگذشت
صلاح‏الدين، جانشيني به الملك‏العادل رسيد و پس از وي بين فرزندان وي اختلاف
افتاد و آخرين پادشاه ايوبي كه توران شاه نام داشت در سال 648 قمري (1250 م.) به قتل
رسيد و دمشق پس از وي دچار ناآرامي و هرج ومرج گرديد و به همين علت مغول‏ها به
رهبري هلاكو در سال 658 قمري (1259 م.) به دمشق حمله كردند و اهالي شهر دروازه‏ها
را بسته و به درون باروي شهر پناه بردند و شهر دمشق به مدت يك ماه در برابر حمله
مغول‏ها مقاومت كرد ولي عاقبت توانستند كه اين شهر را تصرف كنند، اما چندي نپاييد
كه يكي از پادشاهان مماليك به نام سلطان مظفر قطز موفق شد آنان را در نبرد عين
جالوت شكست داده و عقب براند و بدين‏گونه بود كه مماليك بر دمشق و سرزمين شام
چيره شدند و در دوران آنان شهر دمشق توسعه و آباداني فراواني يافت و مساجد و
مدارس و بيمارستان‏هاي متعدد در آن ساخته شد كه بسياري از اين اماكن تاريخي تا
روزگار ما برجاي مانده است.


   دولت مماليك عاقبت با حمله سلطان عثماني سليم اول در سال 922 قمري (1516 م). از بين رفته و شهر دمشق به همراهي سرزمين شام به مدت پانصد سال به عنوان يكي از
ولايات عثماني به شمار مي‏رفت. دردوران حكومت عثماني برخي از واليان شام افراد
صالح و درستكاري بودند كه در دوره حكمراني آنان شهر دمشق شاهد شكوفايي
خاصي بود كه از جمله اين حكمرانان مي‏توان از ناظم پاشا، مدحت پاشا و اسعد پاشا نام
برد. در سال 1914 م. تركيه عثماني درگير جنگ اول جهاني شد و در همين اثنا حركت
ملي‏گرايانه عربي در دمشق فعال شد، اما دولت عثماني به شدت با آن برخورد كرده و در
روز ششم مي 1916 دولت عثماني رهبران اين حركت را دستگير نموده و در ميدان مرجه
دمشق اعدام كرد و از همان روز اين ميدان به نام ميدان شهدا معروف گرديد. در دهم
ژوئن 1916 م. انقلاب ملي گرايانه سوريه برعليه عثماني شعله ور گرديد و در اول اكتبر 1918 م. شبه نظاميان سوريه وارد دمشق شدند و عثماني‏ها را از آن جا بيرون كردند و
اولين مجلس ملي سوريه در دمشق تشكيل شده و در طي جلسات خود در روزهاي هفتم
و هشتم مارس 1920 م. فيصل‏بن حسين را به عنوان پادشاه سوريه انتخاب نمود. اما
چندي نگذشت كه سرزمين شام به تصرف نيروهاي فرانسوي درآمد و استعمار فرانسه
سعي كرد تا با سركوب قيام‏هاي مردمي بر اين كشور چيره شود، اما اهالي دمشق يوغ
بردگي را نپذيرفته و در طي قيام‏هاي متعدد در طي سال 1925-1927 م. مخالفت شديد
خود را با استعمار فرانسه اعلام نمودند و در سال 1936 م. اعتصاب دسته جمعي اهالي
شام در مبارزه با استعمار فرانسه زبانزد خاص و عام گرديد و با آغاز جنگ جهاني دوم و
شكست فرانسه در اين جنگ، قيام اهالي دمشق فزوني يافت و در روز 29 ماه مي 1945 م. به اوج خود رسيد و اين شورش‏ها باعث شد كه عاقبت استعمار فرانسه در مقابل
پايداري مردم سوريه تسليم شده و در روز 17 آوريل 1946 از سوريه خارج شود. شهر
دمشق پس از استقلال به عنوان پايتخت جمهوري عربي سوريه شاهد رشد و شكوفايي
فوق‏العاده‏اي بود و چهره‏اي كاملاً دگرگون به خود گرفته است و امروزه اين شهر بيش از


62


شش ميليون نفر را در خود جاي مي‏دهد و يكي از پايتخت‏هاي مهم جهان عرب به شمار
مي‏رود.(1)


محله‏هاي معروف دمشق

   در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم شهر دمشق به هشت بخش مركزي تقسيم
شد كه هركدام از اين بخش‏ها شامل چندين محله مي‏گرديد كه اين تقسيم‏بندي به شرح
زير بود:

1. القنوات: اين بخش در سمت جنوب غربي دمشق بوده و شامل محله‏هاي: البرامكه، الحجاز، خيابان نصر، خيابان خالد بن وليد، القنوات، الشابكليه، الدرويشيه،
سوق الغنم، باب الجابيه، باب سريجه مي‏باشد.

2. سوق ساروجه: اين بخش در سمت شمال غربي دمشق بوده و شامل محله‏هاي: المرج الاخضر، الربوه، البحصه، مدرسه الحقوق، المرجه وبوابه الصالحيه مي‏باشد.

3. العماره: اين بخش در سمت شمال شرقي دمشق بوده و شامل محله‏هاي حميديه
و بازارهاي مجاور آن مي‏باشد.



4. القيميريه: اين بخش در سمت شرق دمشق قرار دارد و شامل محله‏هاي: القيمريه،
مئذنه الشحم، حي الامين، باب الشرقي، القصاع وباب توما مي‏باشد.

5. الشاغور: اين بخش در سمت جنوب شرقي دمشق قرار دارد و شامل محله‏هاي: الامين، الشاغور، باب الصغير و مدحت پاشا مي‏باشد.

6. الميدان تحتاني: اين بخش در جنوب شهر دمشق قرار دارد و شامل محله‏هاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الايبش، احمد، معالم دمشق التاريخيه، تحقيق قتيبه الشهابي.



63


السويقه وباب المصلي است.


7. الميدان فوقاني: اين بخش در جنوب شهر دمشق قرار دارد و شامل محله‏هاي: القاعه، جزماتيه وباب مصر است.

8. الصالحيه: اين بخش در شمال شهر دمشق قرار دارد و شامل محله صالحيه
مي‏باشد.


مساجد معروف دمشق

   شهر دمشق مساجد قديمي فراواني دارد كه در تمامي شهر پراكنده شده است و
ساختار معماري هر مسجدي با مسجد ديگر متفاوت است، بسياري از مساجد به دوران
حكومت مماليك و برخي به دوران ايوبي و قسمت اعظم مساجد دمشق به دوران
عثماني تعلق دارند. قديمي‏ترين مسجد دمشق، مسجد خالدبن وليد است كه توسط
خالدبن وليد در سال 14 قمري (635 م.) در بيرون باب الشرقي ساخته شد و امروزه به نام
مسجد شيخ رسلان معروف است. بعد از اسلام مساجد كوچك و بزرگ زيادي در
سراسر شهر ساخته شد و از همه مهم‏تر مسجد اموي بود كه بناي آن در سال 715 م. به
پايان رسيد. بايد خاطر نشان كرد كه مساجد مذكور در طي تاريخ تغييراتي نموده‏اند كه
اين تغييرات دربازسازي مساجد مذكور بعد از ويراني، زلزله و آتش‏سوزي اعمال شده
است.

   در زير تعدادي از مساجد قديمي دمشق به شرح زير معرفي مي‏گردند:

1. مسجد سادات: اين مسجد در محله العماره دمشق واقع شده و در دوران
نورالدين زنگي در سال 1143 م. ساخته شده و شامل مسجد، مدرسه و آرامگاهي است. بناي امروزين آن از قرن سيزدهم هجري است. اين مسجد به نام‏هاي «مسجد الصغير» و
«جامع حمادي» نيز معروف است.(1)

2. مسجد باشوره: اين مسجد در محله باب الصغير قرار دارد و در دوران حكمراني
نورالدين زنگي در سال 1162 م. بنا شده است.

3. مسجد حسان: اين مسجد در محله السويقه قرار دارد و در دوران حكمراني
نورالدين زنگي در سال 1162 م. ساخته شده است.

4. مسجد و مدرسه نوريه: اين مسجد در محله الخياطيين قرار دارد و در دوران
نورالدين در سال 1172 م. ساخته شده و شامل مسجد، آرامگاه و مدرسه مي‏باشد.

5. مسجد جراح: اين مسجد در خيابان جراح در محله باب‏الصغير قرار دارد و به
وسيله «ملك اشرف موسي ايوبي» به سال 631 قمري ساخته شده است.(2) اين مسجد
گنبد و مناره‏اي دارد و بر سر درورودي آن كتيبه‏اي به خط كوفي ديده مي‏شود كه از قرن
هفتم هجري برجاي مانده است.

6. مسجد فروخ شاه: اين مسجد در محله زقاق الصخر و در دوران حكمراني ايوبي
در سال 1183 م. ساخته شده است.

7. مسجد حنابله: اين مسجد در محله صالحيه قرار دارد و در دوران ايوبي‏ها در
سال 1203 م. ساخته شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شهابي، قتيبه، اسواق دمشق، ص 287.


2- همان منبع، ص 260.



64


8. مسجد مصلي: اين مسجد در منطقه الميدان تحتاني قرار دارد و در دوران ايوبي
در سال 1209 م. ساخته شده است.

9. مسجد عزالدين: اين مسجد در منطقه التجهيز قرار دارد و در دوران ايوبي‏ها در
سال 1229 م. ساخته شده و شامل مسجد، آرامگاه و مسجد است.

10. مسجد اقصاب: اين مسجد در خيابان ملك فيصل قرار دارد و در سمت باب
الفراديس و پانصد متر پايين‏تر از سوق العماره قرار دارد. نام ديگر آن مسجد القصب
است. در اين مكان سرهاي شهداي «مرج عذرا» يعني حجر و يارانش به خاك سپرده
شده است.(1) اسامي هفت تن از شهدا بر كتيبه‏اي در بالاي اين حجره كه در سمت راست
راهروي مسجد است ديده مي‏شود. بناي آن را به امير ناصرالدين بن منجك نسبت
مي‏دهند كه وي مكان آن را تخريب و جامع بزرگي در سال 721 قمري به جاي آن ساخته
است.(2)

11. مسجد التوبه: اين مسجد در محله ساروجا قرار دارد و در دوران ايوبي‏ها در
سال 1235 م. بنا شده است.

12. مسجد الجديد: اين مسجد در محله صالحيه قرار دارد و در دوران ايوبي‏ها در
سال 1237 م. بنا شده است.

13. مسجد افرام: اين مسجد در محله مهاجرين قرار دارد و در دوران مماليك در
سال 1306 م. ساخته شده است.

14. مسجد البريدي: اين مسجد در محله السويقه قرار دارد و در دوران مماليك در
سال 1308 م. بنا شده است.

15. مسجد تنكز: اين مسجد در خيابان النصر قرار دارد و در دوران مماليك در سال 1318 م. بنا شده است.

16. مسجد الكريمي: اين مسجد در محله الميدان فوقاني قرار دارد و در دوران
مماليك در سال 1318 م. ساخته شده است.

17. مسجد سنجقدار: اين مسجد در خيابان الثوره قرار دارد و در دوران مماليك در
سال 1349 م. ساخته شده است.

18. مسجد سلحدار: اين ميدان در باب المصلي قرار دارد و در دوران مماليك در
سال 1349 م. ساخته شده است.

19. مسجد الشحم: اين مسجد در خيابان مدحت پاشا قرار دارد و در دوران ايوبي
در سال 1368 م. بنا شده است.

20. مسجد طاووسيه: اين مسجد در خيابان البحصه قرار دارد و در دوران ايوبي‏ها
در سال 1388 م. ساخته شده است.

21. مسجد تينبيه: اين مسجد در محله الميدان فوقاني قرار دارد و در دوران ايوبي
در سال 1396 م. ساخته شده است.

22. مسجد المؤيد: اين مسجد در خيابان ملك فيصل قرار دارد و در دوران ايوبي
در سال 1400 م. بنا شده است.

23. مسجد قيمريه: اين مسجد ابتدا مدرسه بوده و در سال 665 قمري به وسيله امير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نعيمي دمشقي، عبدالقادربن محمد، دورالقرآن بدمشق ج 2، ص 264.


2- همان منبع، ج 2، ص 332.



65


«سيف بن فوارس قيمري» حاكم دمشق ساخته شده است. اكنون نيز مدرسه براي طلاب و
مسجدي براي عامه است. مكان آن در بازار قيمريه حدود ده متر بالاتر از مسجد فتحيه
مي‏باشد. اين بازار در سمت شرق مسجد مسجد اموي و در كوچه «رابعه عدويه» قرار
دارد كه از در شرقي مسجد اموي مي‏توان به آن بازار راه يافت.(1)


24. مسجد ابي درداء: اين مسجد در داخل قلعه دمشق و در كنار ديوار شمالي آن
قرار دارد.(2) مسجد بسيار كوچكي است كه در گوشه شمال شرقي آن مقام صحابي
رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ابو درداء قرار دارد.(3) بر ديواره اين مسجد كتيبه‏اي با تاريخ 333 قمري و به خط كوفي است كه اشعاري در مورد ابودرداء بر آن حك شده است.


25. مسجد هشام: اين مسجد به وسيله قاضي بدرالدين بن هرمز به سال 831 قمري
ساخته شده و مناره آن از زيباترين مناره‏ها دوران مماليك بوده است(4) كه اكنون به علت
وجود سقف بازار به سختي ديده مي‏شود. مكان مسجد هشام در اول بازار مدحت پاشا
در پشت خان الدكه وسوق الصدف قرار دارد.

26. مسجد درويشيه: اين مسجد به وسيله درويش پاشا والي عثماني دمشق در قرن
دهم هجري ساخته شده است.(5) مسجد بزرگي است كه صحني مستطيل شكل دارد و قبر
درويش پاشا در آن قرار دارد. مسجد مذكور در محله درويشيه و حدود دويست متر
بالاتر از مدخل بازار حميديه قرار دارد. در سمت راست محراب آن كتيبه‏اي به تاريخ 488 قمري ديده مي‏شود.

27. مسجد سيباهيه: اين مسجد به وسيله امير سيباي بن بختجا آخرين نواب
السلطنه مماليك در سال 919 قمري ساخته شده است.(6) اين مسجد در انتهاي جنوب
شرقي بازار درويشيه در خيابان مستقيم و پشت مدخل بازار مدحت پاشا قرار دارد.

28. مسجد نقشبنديه:(7) اين مسجد در سال 981 قمري به وسيله مرادپاشا والي
عثماني دمشق براي فرقه نقشبنديه ساخته شد.(8) روبروي اين مسجد مقبره شيخ حسن
جباوي متوفي سال 914 قمري است كه از اقطاب و بزرگان فرقه سعديه مي‏باشد. محل
مسجد نقشبنديه در خيابان ميدان و كمي بالاتر از در غربي قبرستان باب الصغير و در
مدخل بازار ساروجيه است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قائدان، اصغر، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 115.


2- ابن عبدالهادي، يوسف، ثمار المقاصد في ذكر المساجد، تحقيق محمد اسعد طلس، ص 191.


3- ابوالدرداء انصاري يكي از ياران پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) كه نام اصلي او عويمر بن مالك انصاري است كه در روز
جنگ بدر ايمان آورد و معاويه بنا به دستور عمر او را به عنوان قاضي شهر دمشق انتخاب كرد و وي در
سال 32 قمري در شهر دمشق درگذشت.


4- شهابي، قتيبه، اسواق دمشق القديمه و مشيداتها التاريخيه، ص 373.


5- بن عبدالهادي، يوسف، ثمار المقاصد في ذكر المساجد، ص 216، شهابي، قتيبه، اسواق دمشق، ص 354.


6- شهابي، قتيبه، اسواق دمشق القديمه و مشيداتها التاريخيه، ص 372.


7- نقشبنديه نام فرقه‏اي از فرقه‏هاي تصوف است كه منسوب به خواجه بهاءالدين محمد نقشبند بخارايي (متوفي 791 قمري) است. طريقه نقشبنديه در حقيقت دنباله طريقه خواجگان است. تصوف نقشبندي،
سنتي معتدل و ميانه‏رو است و اساس آن مبتني بر پيروي از سنت و حفظ آداب شريعت و دوري از بدعت
است.


8- همان منبع، ص 417.



66


29. مسجد احمديه: اين مسجد توسط احمد پاشا والي عثماني دمشق در سال 1260 قمري ساخته شده است.(1) اين مسجد در سمت غربي بازار حميديه پشت ديوار جنوبي
قلعه دمشق قرار دارد.

30. مسجد سنانيه: اين مسجد به وسيله سنان پاشا والي دمشق در سال 999 قمري
ساخته شده است.(2) اين مسجد در نزديكي بازار جابيه و خيابان سعد زغلول كمي بالاتر
از مدخل بازار حميديه قرار دارد.


بازارهاي دمشق

   دمشق شهري باستاني با موقعيت تجاري بسيار خوب و پيشرفته است. كاروان‏هاي
تجاري از كشورهاي مختلف نظير مصر، روم، ايران و شبه جزيره عربستان راهي اين شهر
شده و داد و ستد رونق فراواني در آن داشته است. در دوران جاهيلت بسياري از تجار و
بازرگانان مكه براي تجارت عازم شام شده و پس از فروش كالاهاي خود و خريد
كالاهاي جديد به سوي مكه باز مي‏گشتند. در دوران حكومت اموي اين شهر به عنوان
پايتخت از جاه و جلال بسياري برخوردار بوده و اهميت تجاري فوق‏العاده‏اي به دست
آورد. در حال حاضر دمشق رونق تجاري قبل را ندارد اما همچنان يكي از مراكز تجاري
در خاورميانه به شمار مي‏رود. در اين شهر بازارهاي متعددي وجود دارد كه در اين جا به
معرفي برخي از اين بازارها اكتفا مي‏شود.


1. بازار حميديه

   از مشهورترين و بزرگ‏ترين بازارهاي دمشق «سوق‏الحميديه» است. پيشينه آن
به‏طور دقيق مشخص نيست ليكن مسلم است اين بازار، به نام سلطان عبدالحميد عثماني
معروف است كه او آن را بازسازي كرده است و در دوران‏هاي مختلف نيز تعميرات و
بازسازي‏هايي بر آن انجام شده است. كف سرتاسر بازار سنگ فرش است و سقف آن با
فلز پوشانده شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- همان منبع، ص 7.


2- همان منبع، ص 381.



67




   بيشترين سهم در ترميم و بازسازي آن، به محمد پاشا بن مصطفي العظم، والي عثماني
اختصاص دارد كه در 1185 قمري در دمشق حكومت مي‏كرد. او بازار را از نزديك خانه
خود در كنار مدرسه احمديه؛ يعني در اواسط بازار حميديه به سال 1195 هجري گسترش
داد و به طور كامل از نو بازسازي كرد، در آن دوران تعداد دكان‏هاي آن به 120 باب
مي‏رسيد.

   رشدي پاشا نيز در 1323 قمري تعميراتي بر آن انجام داد. در 1329 و 1338 ق. اين
بازار در آتش سوخت و محله‏هاي بسياري را در خود فرو برد كه تا 1409 ق. همواره
تعمير و مرمّت مي‏شد.(1)

   در داخل بازار الحميديه «خانقاه» يا «مدرسه احمديه» قرار داشت كه بعدها
«جامع‏الحميديه» در مكان آن ساخته شد و امروزه در همان بازار موجود است. طول بازار
ششصد متر و عرض آن پانزده متر است كه از خيابان حميديه و كنار قلعه دمشق آغاز و تا
درِ غربي مسجد أموي امتداد مي‏يابد. امروزه بقاياي ستون‏هاي معبد ژوپيتر از دوران
روم، در انتهاي بازار حميديه ديده مي‏شود. قديمي‏ترين بستني‏فروشي سوريه،
بستني‏فروشي بكداش است كه از اواخر قرن نوزدهم برجاي مانده و در بخش مياني بازار
واقع شده است و جهانگردان زيادي را به خود جذب مي‏كند. بازارهاي فرعي زيادي در
دو سوي بازار حميديه واقع شده است كه از آن ميان بازار مسكيه به فروش لوازم التحرير
و كتاب، بازار العرائس به فروش لباس و لوازم عروس، بازار القيشاني به فروش دكمه و
لوازم خياطي، بازار العصرونيه به فروش لوازم خانگي، بازار الصوف به فروش پشم و
عباهاي پشمي معروف هستند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- العلبي، اكرم حسن، خطط دمشق، ص 459، شهابي، قتيبه، اسواق دمشق، ص 62.



68


2. بازار مدحت پاشا

   يكي ديگر از بازارهاي بزرگ و مشهور كنوني دمشق «سوق مدحت پاشا» است. اين
بازار جزو قسمت غربي «شارع مستقيم» است كه در عهد رومي‏ها ساخته شده و در ميان
مردم دمشق به «سوق‏الطويل» يا «الطويله» معروف است. بازار مدحت پاشا از غرب به
شرق، بين شارع «درويشيه» و «سوق‏البزوريه» امتداد يافته و از سمت جنوب موازي
«سوق‏الحميديه» است. در عصر مماليك به نام «سوق‏الجقمق» برگرفته از نام نايب شام
امير سيف‏الدين جقمق (متوفاي 822 ه .) مشهور بوده است.

   مدحت پاشا، والي عثماني دمشق (1295 قمري) اين بازار را گسترش داد و از اين‏رو
به «سوق مدحت پاشا» تغيير نام يافت. اين بازار نيز يك بار دچار آتش‏سوزي شد ولي بار
ديگر ترميم گرديد.(1) از بناهاي تاريخي در اين بازار مي‏توان مسجد هشام، مناره،
خان‏الدكه، خان الزيت، خان جقمق و خان سليمان پاشا را نام برد كه اغلب اين آثار در
دوران عثماني ساخته شده‏اند. گفتني است مدخل بازار مدحت پاشا، كمي بالاتر از آغاز
بازار حميديه است و قسمتي از بازار در داخل شارع المستقيم قرار مي‏گيرد و انتهاي آن
نيز به نزديكي باب شرقي مي‏رسد.


3. بازار بزوريه

   اين بازار بين مسجد أموي و بازار مدحت پاشا قرار دارد. در آغاز اين بازار قصرالعظم
يكي از آثار دوره عثماني‏ها كه محل استقرار والي شام بوده است قرار دارد. همچنين در
وسط اين بازار حمامي قديمي و باستاني وجود دارد به حمام تركي معروف بوده و يكي
از جاذبه‏هاي ديدني شهر دمشق براي جهانگردان خارجي به شمار مي‏رود. در حال
حاضر اين بازار محل عرضه انواع شيريني‏جات، چاي، هل و ادويه‏جات مي‏باشد. در
گذشته اين بازار محل عرضه داروهاي گياهي بوده است.


4. بازار درويشيه

   اين بازار ميان دو مدخل غربيِ بازار حميديه و بازار مدحت پاشا قرار دارد. پيشينه آن،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شهابي، قتيبه، اسواق دمشق، ص 246.



69


همانند بازار مدحت پاشا به دوران ايوبي‏ها مي‏رسد، كه البته توسط «درويش پاشا» والي
عثماني دمشق تجديد بنا و بازسازي شده است. در اين بازار بناهايي نظير: مسجد درويش
پاشا، مسجد خراطين يا مدرسه سيبائيه، مسجد سيبائيه و مرقد درويش پاشا قرار دارد. گفتني است بازار درويشيه پياده‏روهاي دو طرف خيابان هستند.(1)


5. بازار صالحيه

   اين بازار در بخش شمالي ميدان العظمه قرار دارد. محله‏هاي صالحيه يكي از
محله‏هاي بسيار قديمي شهر دمشق است كه امروزه جديدترين و بهترين مغازه‏هاي شهر
دمشق در اين منطقه قرار گرفته است. در اين بازار كالاهاي لوكس مغازه‏هاي عرضه‏كننده
پوشاك و كفش لوازم آرايش و اجناس بدل وجود دارد. در انتهاي بازار مسجد قديمي
صالحيه قرار گرفته است.


6. بازار العماره

   اين بازار نزديك مقام و مرقد حضرت رقيّه (عليها السلام) و در مدخل جنوبي آن قرار دارد و از
داخل خيابان ملك فيصل آغاز مي‏شود. سابقه تاريخي سوق العماره شايد به قبل از
دوران مماليك برسد آثار تاريخي كه در آن وجود دارند عبارتند از: باب الفراديس (يكي از دروازه‏هاي اصلي شهر قديمي دمشق)، مرقد حضرت رقيه (عليها السلام) ، مسجد
سادات، مسجد عمريه و مسجد نطافين.(2)


7. بازار باب توما

   اين بازار از دروازه باب توما آغاز مي‏شود. محله باب توما يكي از محلات
مسيحي‏نشين شهر دمشق است و اغلب كليساهاي قديمي دمشق در اين محله قرار دارند. بازار باب توما در حال حاضر به صورت خيابان طويلي است كه در دو سوي آن اجناس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- همان منبع، ص 354.


2- همان منبع، ص 310.



70


لوكس عرضه مي‏شود.


8. بازار حريقه

   اين بازار در موازات مدحت پاشا قرار دارد. حريقه در زبان عربي به معني
«آتش‏سوزي» است. علت تسميه اين بازار بدين نام به خاطر آتش‏سوزي وسيعي بود كه
در اين بازار روي داد و باعث سوختن تمامي بازار گرديد. برخي از شيعيان دمشق به
نگارنده گفتند كه علت سوختن اين بازار بدين خاطر بوده است كه تجار و كسبه آن قصد
داشتند، پولي براي بازسازي قبر معاويه بن ابي سفيان جمع آوري كنند كه اين حادثه به
وقوع پيوست و آنان از هدف خود صرف نظر كردند. اما به نظر مي‏رسد با توجه به
استقرار پارچه فروش‏ها در اين بازار، اين بازار در معرض آتش‏سوزي بوده و خواهد
بود.


جمعيت دمشق

   جمعيت شهر دمشق بنابر آمار سال 2004، بالغ بر 6/2 ميليون نفر است و اكثريت
ساكنان اين شهر از عرب‏ها، ترك‏ها، ارمني‏ها، آشوري‏ها و چركس‏ها مي‏باشند.


دروازه‏هاي دمشق

   در گذشته شهر دمشق همانند ساير شهرهاي اسلامي دوازه‏هاي متعددي داشته است
و گرداگرد آن را باروي بلندي دربر گرفته بود تا شهر را از حمله دشمنان و متجاوزان در
امان نگه دارد. تاريخ بناي دروازه‏هاي شهر دمشق به قبل از اسلام بازمي‏گردد و در دوران
امپراتوري رم شرقي تعداد اين دروازه‏ها هفت دروازه بوده است و هنگامي كه لشكر
مسلمانان به رهبري خالد بن وليد به شهر دمشق رسيد و اين شهر را به تصرف درآورد،
بخشي از سپاه به رهبري خالد بن وليد از دروازه باب‏الجابيه و بخش ديگر از سپاه به
رهبري ابوعبيده جراح از دروازه باب الشرقي وارد شهر شدند.


1. باب توما

   اين دروازه در سمت شمال شرقي باروي شهر قرار دارد و برخي معتقدند كه علت
نامگذاري آن منتسب به «سنت توما» يكي از حواريون دوازده گانه حضرت مسيح (عليه السلام) است. برخي ديگر معتقدند كه توما يكي از سرداران رومي است كه نسب وي به روستاي
«دوما» يا « دومه» مي‏رسيد.(1) در كنار اين دروازه كليسايي قرار داشت كه توسط مسلمانان
به مسجد تبديل شد. اين دروازه در دوران حكمراني ملك ناصر داود در سال 1228 م. تجديد بنا شد. در دوران استعمار فرانسه، مسجد كنار دروازه ويران شد. ابن عساكر اظهار
مي‏دارد كه هريك از دروازه‏هاي شهر دمشق در دوران امپراتوري روم به نام يكي از
ستارگان نامگذاري شده بود و دروازه باب توما نيز به نام ستاره زهره نامگذاري شده بود. دروازه باب توما در وسط ميداني به همين نام قرار دارد و بر بالاي اين دروازه، كتيبه‏اي
ديده مي‏شود كه به دوران ايوبي تعلق دارد. محله باب توما سكونت گاه مسيحيان بوده و
بيشتر ساختمان‏هاي آن در دوران تسلط فرانسوي‏ها ساخته شده است.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- كرد علي، محمد، غوطه دمشق، ص 166.



71


2. باب الشرقي

   اين دروازه در سمت شرقي شهر دمشق و در انتهاي خيابان مستقيم كه در حال حاضر
به نام خيابان مدحت پاشا معروف است، قرار دارد واين دروازه از سه طاق تشكيل شده
كه طاق وسطي آن وسيع بوده و محل تردد اتومبيل مي‏باشد. در كنار دروازه باب الشرقي
بسياري از كليساها و آثار قديمي وجود دارد. اين دروازه در نزديكي محله الامين قرار
داد كه محله شيعه‏نشين شهر دمشق است.


3. باب الفراديس

   نام ديگر اين دروازه «باب العماره» است كه علت اين امر بدين خاطر بوده كه رو به
محله العماره يكي از محلات شهر دمشق باز مي‏شود. فراديس جمع كلمه فردوس است
كه در زبان عربي به معني بهشت و علت تسميه اين دروازه بدين نام بدين خاطر بوده است
كه در بيرون اين دروازه‏ها باغ‏ها و كشتزارهاي وسيعي قرار داشته است. اين دروازه در
دوره رومي‏ها يكي از دروازه‏هاي اصلي شهر بوده و منتسب به سياره عطارد بوده است. اين دروازه بارها تجديد بنا شده است و آخرين بار در دوران ملك عمادالدين اسماعيل
در سال 1241 م. بازسازي شد.

   بر بالاي آن كتيبه‏اي به خط نسخ كوفي و مربوط به قرن هفتم هجري ديده مي‏شود كه
از سلطان ملك عادل ايوبي است ولي بيشتر خطوط آن خوانده نمي‏شود و از بين رفته‏اند. در سمت چپ آن نيز بر روي در كوچكي كتيبه ديگري از قرن هفتم وجود دارد.


4. باب الصغير

   دروازه‏اي بسيار قديمي است كه بر خرابه‏هاي دروازه‏اي يوناني و قبل از آن بر
دروازه‏اي آرامي ساخته شده است. اين دروازه در جنوب شهر دمشق قرار دارد. اين
دروازه به سياره مشتري و زئوس منتسب بوده است. اعراب مسلمان نام باب الصغير را
بدين علت برآن گذاشته‏اند كه كوچك‏ترين دروازه‏هاي شهر دمشق بوده است. اين
دروازه در دوره عثماني به باب الحديد معروف بود، زيرا كه با لايه هايي آهني پوشانده
شده بود. اين دروازه در دوران ايوبي‏ها تجديد بنا شد و بر روي دروازه دو كتيبه ديده
مي‏شود كه كتيبه اول مربوط به سال 623 قمري و بر روي آن نام سلطان عيسي ايوبي حك
شده است و كتيبه دوم دربرگيرنده متن قانون ماليات مسافرين و بازرگاناني است كه از
سمت عراق به شام وارد مي‏شوند و متعلق به دوران حكومت اتابكان است و مربوط به
سال 551 قمري و نام نورالدين زنگي بر آن حك شده است. منابع تاريخي ذكري از
تجديد بناي دروازه در دوران نورالدين زنگي نمي‏كنند و فقط ذكر مي‏شود كه در دوران
وي مسجد و مناره‏اي در نزديكي آن ساخته شد و امروزه مسجد مذكور كه به مسجد
پاشوره معروف است. در سال 803 قمري تاتارها به رهبري تيمور لنگ به شهر دمشق
حمله كردند و سلاطين مماليك فرار كرده و اهالي شهر را به حال خود رها كردند و اهالي
دمشق ناچار شدند كه دروازه‏ها را بسته و در شهر تحصن كنند، اما تيمور در پيماني با
اهالي شهر، توافق كرد كه شهر را بدون خونريزي تصرف كند، اما بر عهد خود وفادار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قائدان، اصغر، تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه، ص 51.



72


نماند و شهر را به مدت هشتاد روز تاراج كرده و قبل از ترك شهر بسياري از هنرمندان،
صنعتگران و دانشمندان دمشق را همراه خود به سمرقند برد.


5. باب السلام

   دروازه‏اي در شمال شهر دمشق است و برخي معتقدند كه تاريخ بناي آن به دوران
رومي‏ها بازمي‏گردد و برخي ديگر معتقدند كه اين دروازه در سال 1164 م. توسط سلطان
نورالدين زنگي ساخته شده و در سال 1243 م. توسط ملك صالح ايوبي بازسازي شده
است. اين دروازه در سمت شرقي باب الفراديس قرار دارد.


6. باب الفرج

   اين دروازه در سمت شمالي شهر دمشق و بين بازار عصرونيه و بازار مناخليه قرار
دارد. از اين دروازه به مسجد اموي و حرم حضرت رقيه (عليها السلام) راه دارد. باب الفرج در
دوره حكمراني نورالدين زنگي ساخته شده است.


7. باب كيسان

   اين دروازه در انتهاي خيابان ابن عساكر قرار دارد و در دوران رومي‏ها منتسب به
سياره زحل بوده است، اين دروازه در سال 14 قمري تجديد بنا شد، اين دروازه همچنين
در دوره حكمراني ناصرالدين دوم يكي از پادشاهان مماليك و نيز در دوران عثماني در
قرن 18 ميلادي بازسازي شده است و در حال حاضر اين دروازه در كنار كليساي سنت
پل قرار دارد كه در سال 635 م. ساخته شده است و در روايات تاريخي آمده است كه
نودينان مسيحي شبانه سنت پل را كه از مبلغان اوليه آيين مسيحيت بود در خرجيني نهادند
و از ديوار مشرف بر دروازه باب كيسان به بيرون شهر فرستادند تا از حمله رومي‏ها و
يهوديان درامان باشد و «سنت پل» شبانه از دمشق گريخته وراهي اروپا شده و آيين
مسيحيت را در آن قاره منتشر كرد. قابل ذكر است كه مقبره‏اي نيز به همين نام در كنار باب
كيسان قرار دارد.


8. باب الجابيه

   اين دروازه در غرب باروي شهر دمشق و در انتهاي بازار بزرگ و بازار مدحت پاشاي
فعلي قرار دارد. اين دروازه در گذشته داراي سه دهانه بوده كه دهانه وسط بزرگ و دو
دهانه جانبي كوچك داشته است. نقل است كه تسميه اين دروازه به علت وجود بانوي
نيكوكاري به نام «جابيه» بوده است. تاريخ بناي اين دروازه به دوران رومي‏ها باز مي‏گردد
و نورالدين زنگي در سال 1164 .م آن را بازسازي كرد واين دروازه مجددا در دوره
حكمراني ناصرالدين داود بن عيسي تجديد بنا شد.


9. باب النصر

   اين دروازه در حال حاضر از بين رفته است و در گذشته در سمت غربي باروي شهر و
در جنوب قلعه دمشق قرار داشته است و در حال حاضر خيابان النصر كه از ميدان حجاز
آغاز و به قلعه دمشق منتهي مي‏گردد، يادآور نام اين دروازه مي‏باشد.



73


10. باب الجنيق

   اين دروازه در حال حاضر از بين رفته است و در گذشته بين باب السلام و باب توما
قرار داشته و در كنار آن كليسايي بود كه بعدها به مسجد تبديل شده است.


اماكن زيارتي دمشق

   1. حرم مطهر حضرت زينب (عليها السلام)

   حضرت زينب (عليها السلام) سومين فرزند حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) است كه در پنجم
جمادي‏الاولي سال پنجم هجرت در مدينه منوره چشم به جهان گشود. اين نوزاد كه از
هر جهت با شخصيت بزرگ علي (عليه السلام) سازگار و زينت پدر بود «زينب» نام گرفت. مادرش
پاره تن رسول اللّه‏ (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و پدرش برادر و وصي پيامبر خاتم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود. كنيه مبارك
حضرت زينب (عليها السلام) ام حسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّيقه صغري،
عصمه صغري، وليه اللّه‏ العظمي، ناموس كبري، شريكه الحسين و عالمه غير معلّمه، فاضله
و كامله مي‏باشد. زينب (عليها السلام) از همان نخستين روزهاي كودكي، با مشكلاتي مواجه شد كه
تحمل آن‏ها براي غير او كاري بس دشوار مي‏نمود. او در خردسالي با داغ رحلت جدش
پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) مواجه شد، بعد از چند ماه در شهادت جانسوز مادرش زهرا (عليها السلام) به سوگ
نشست و بعد از شركت در مراسم دفن مخفيانه مادر جوانش به دامان پر مهر و عطوفت
علي (عليه السلام) پناهنده شد. زينب (عليها السلام) همچنان ناظر سكوت مظلومانه پدر بود و گريه‏هاي نيمه
شبش را در كنار چاه‏هاي غربت نظاره مي‏كرد تا اينكه دست‏شقي‏ترين فرد عالم، محراب
كوفه را با خون امير مؤمنان (عليه السلام) گلگون نمود و زينب (عليها السلام) به همراه برادرانش در كنار بستر پدر،
فرق شكافته او را ديد و اشك فراق ريخت و شهادت پدر را شاهد بود. مدت زمان
زيادي نمي‏گذرد كه زينب (عليها السلام)در مدينه مسموم شدن برادرش امام حسن (عليه السلام) را تجربه كرده
و در بقيع با او وداع كرد و بالاخره در سال 60 هجري زينب (عليها السلام) كه در كوران مصيبت‏ها
آبديده شده بود، به همراه امام حسين (عليه السلام) قدم در سفر كربلا مي‏گذارد و در فاجعه غمبار
كربلا، به خون غلتيدن ده‏ها تن از بهترين عزيزان خود را به نظاره مي‏نشيند.

   زينب كبري (عليها السلام) بعد از عاشوراي خونين با صبر و استقامتي بي‏نظير، پيام جاودانه
حضرت ابا عبداللّه‏ (عليه السلام) را به جهانيان مي‏رساند.

   حضرت زينب (عليها السلام) بعد از واقعه كربلا و مشاهده آن همه مصائب و تحمل اسارت
دوباره به مدينه مراجعت نمود و بنا به نقلي، بعد از حادثه قحطي در مدينه به همراه همسر
سخاوتمند خويش، عبداللّه‏ بن جعفر طيار به منطقه شام كوچ كرد و در نيمه رجب سال 62 قمري در همان جا وفات يافت و در «قريه راويه دمشق» كه امروزه به «زينبيه» معروف
است به خاك سپرده شد.(1) قابل ذكر است كه در مورد محل دفن حضرت زينب (عليها السلام)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- پاك‏نيا، عبدالكريم، فرازهايي از زندگي عقيله بني هاشم، مجله مبلغان، شماره 31، جمادي‏الاول 1423 قمري.



74



اختلاف شديدي ميان سيره نويسان و تاريخ‏نگاران وجود دارد، برخي نظير شيخ
بهايي، محدث نوري، علامه بحر العلوم، محدث قمي، و از مورخان اهل سنت ابن
حوراني و صيادي شافعي و جهانگرد معروف ابن بطوطه تصريح كرده‏اند كه حضرت
زينب (عليها السلام) در سرزمين شام به خاك سپرده شده است. محمد حسن خان در «خيرات
حسان»(1)، سيد حسن صدر در «نزهه اهل الحرمين»(2) و محقق و نويسنده بزرگ، محمد
حسنين سابقي در كتاب «مرقد العقيله زينب (عليها السلام) »(3) احتمال شام را تقويت كرده‏اند. محقق اخير با روشي عالمانه احتمال مصر را رد كرده و با قرائن و شواهدي اثبات كرده
است كه حضرت زينب كبري (عليها السلام) در شام دفن شده است. اين در حالي است كه برخي
ديگر محل دفن آن حضرت را در مصر و بعضي ديگر در بقيع مي‏دانند.(4)

   در مورد تعداد فرزندان حضرت زينب (عليها السلام) اختلاف نظر وجود دارد، ابن جوزي او
را فقط داراي دو پسر به نام‏هاي عون و عبداللّه‏ مي‏داند.(5) ابن حزم اندلسي معتقد است او
يك دختر و يك پسر به نام علي داشته است.(6) ابن اثير فرزندان او را پنج نفر دانسته و
آنان را چنين ذكر مي‏كند: علي، عون اكبر، عباس، محمد و ام كلثوم.(7) طبرسي فرزندان او
را چهار نفر به نام‏هاي: علي، جعفر، عون اكبر و ام كلثوم مي‏داند.(8) در هر حال سرگذشت
دو تن از اين فرزندان يعني عون و ام كلثوم در تاريخ تا حدي روشن است بدين معني كه
ام كلثوم را يزيد بن معاويه خواستگاري كرده بود، و پدرش عبداللّه‏ بن جعفر گفت: اختيار
اين دختر در دست دايي‏اش حسين‏بن علي (عليه السلام) است و امام حسين (عليه السلام) با پيشنهاد يزيد
مخالفت كرد و اورا به پسر عمويش «قاسم بن محمد بن جعفر طيار» تزويج كرد و
مهريه‏اش را مزرعه‏اي كه حضرت در اطراف مدينه داشت قرار داد.(9) وعون در كربلا در
ركاب امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد.(10)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حسن خان، محمد، خيرات حسان، ج 2، ص 29.


2- صدر، سيد حسن، نزهه اهل الحرمين، ص 39.


3- سابقي، محمد حسنين، مرقد العقليه زينب (عليها السلام)، ص 45.


4- قائدان، اصغر، تاريخ اماكن زيارتي وسياحتي سوريه، ص 65.


5- ابن جوزي، تذكره خواص الامه في معرفه الائمه، ص 321.


6- ابن حزم اندلسي، جمهره انساب العرب، ص 38 و 68.


7- ابن اثير، اسد الغابه في معرفه الصحابه، ج 5، ص 269.


8- طبرسي، اعلام الوري بأعلام الهدي، ص 204.


9- السمهودي، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفي، ج 4، ص 1151، نقدي، زينب الكبري، ص 129.


10- پيشوايي، مهدي، شام سرزمين خاطره‏ها، ص 173 و 174.



75


   كلمات و فرمايشات گهربار آن حضرت در خطبه هايي كه از آن حضرت روايت
شده، خود قوي‏ترين دليل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوي بزرگوار مي‏باشد. همان
بانويي كه امام سجاد (عليه السلام) در حق ايشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِاللّه‏ِ عالِمَه غَيرَ مُعَلَّمَه وَ فَهِمَهٌ
غَيرَ مُفَهَّمَه» يعني:

«اي عمّه! شما الحمدللّه‏ بانوي دانشمندي هستيد كه تعليم نديده، و بانوي فهميده
هستي كه بشري تو را تفهيم ننموده است».

   در اين‏جا مروري كوتاه به قسمتي از خطبه آن حضرت در مجلس يزيد كه يكي از
بزرگ‏ترين حركت‏هاي آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بني‏اميه را
به شدّت لرزاند مي‏كنيم:

   «به خدا قسم اي يزيد! هرچه كردي بازگشت آن به سوي خودت خواهد بود، چرا كه
تو جز پوست خود نشكافتي و جز گوشت خود ندريدي.

   اي يزيد! در آن روزي كه خداوند بدنهاي پاك شهيدانمان را حاضر مي‏كند تا حقوق
خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) وارد خواهي شد، امّا مي‏داني در چه
حالي؟ در حالي كه خون عزيزان او را ريخته و حرمت ذرّيه او را از بين برده‏اي. آري اي
يزيد! از اين پيروزي ظاهري كه به دست آورده‏اي، غرق شادي مشو، و آن عزيزان را كه
در كربلا به خاك و خون كشيده ي، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند مي‏فرمايد: (كساني
را كه در راه خدا شهيد شده‏اند مرده مپنداريد. بلكه آنان زنده‏اند و در نزد خداي خود
روزي مي‏خورند).(1)

   و اي يزيد! براي تو همين بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پيامبر خدا، و
ياور و پشتيبان اهل بيت جبرئيل باشد. و به زودي كسي كه اين مقام را براي تو زينت داده
و تو را بر گردن مسلمين سوار كرده است (يعني معاويه)، خواهد دانست كه چه جانشين
بدي براي خود تعيين كرده و در روز جزا درخواهيد يافت كه بدترين مكان از آنِ كيست؟
و بدبختي و ضعف و زبوني شامل چه افرادي خواهد شد.


   حضرت زينب (عليها السلام) شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق ولايت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- آل عمران، آيه 169.



76


امامت در 15 رجب سال 63 هجري قمري در ضمن سفري كه به همراه همسر گراميشان
عبداللّه‏بن جعفر به شام رفته بودند، وفات كردند و بدن مطهر آن بانوي بزرگوار در
همان‏جا دفن گرديد.


   مزار ملكوتي آن حضرت در دمشق، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت
عصمت و طهارت عليهم‏السلام مي‏باشد.

   قريه‏اي كه حضرت زينب (عليها السلام) در آن مدفون هستند در گذشته به «راويه» و اكنون به
«زينبيه» مشهور است. در حال حاضر اين قريه به شهر متصل و در هفت كيلومتري شرق
دمشق قديم به طرف فرودگاه واقع مي‏شود. در خيابان اصلي اين شهرك از دور گنبد و
مأذنه‏هاي مقبره آن بانوي گرامي و دخت امام علي (عليه السلام) ديده مي‏شود. گنبد اين مرقد
طلايي است و در سمت شرقي و غربي آن دو مناره كاشي‏كاري شده قرار دارد. در مدخل
غربي حرم و سمت راست آن داخل اطاق كوچكي سه قبر وجود دارد كه يكي از آن‏ها
قبر «آيت‏اللّه‏ سيد حسن يوسف مكي عاملي» متوفي 1397 قمري و ديگري علامه «سيد
محسن امين عاملي» مؤلف «اعيان الشيعه» و سومين آن‏ها دختر ميرزا تقي بهبهاني
مي‏باشد.

   در سال 1334 قمري صندوق چوبي منبت‏كاري شده‏اي از طرف مردم ايران به مرقد
مطهر حضت زينب (عليها السلام) اهدا گرديد و اين صندوق در مراسم باشكوهي كه بسياري از شيعيان
سوريه و لبنان در آن حضور داشتند در روز بيستم شعبان 1334 قمري بر روي قبر آن
حضرت نهاده شد و پيام سيد عبدالحسين شرف‏الدين در اين مراسم خوانده شد. در سال 1393 قمري صندوق مذكور با صندوق بهتري كه توسط مردم ايران اهدا شده بود
تعويض شد و ضريح طلاكاري گرديد.

   امروزه مرقد مطهر به صورت يك چند ضلعي منظم درآمده است كه گرداگرد آن را
صحني وسيع دربر گرفته است و در داخل صحن اتاق‏هاي متعددي وجود دارد كه محل
اقامت زائران مي‏باشد. در بالاي مدخل حرم حضرت زينب (عليها السلام)، نام ائمه دوازدگانه نقش
بسته است و بر گرداگرد ديوار بيروني حرم خطبه حضرت زينب (عليها السلام) به همراه ترجمه فارسي
آن نگاشته شده است. اين خطبه كه به صورت كاشي كاري زيبايي مي‏باشد توسط حاج
ابوالقاسم همداني در سال 1383 ه . (1963 م.) ساخته شده است. درهاي حرم نيز توسط
محمد تقي آل اسداللهي كاظمي در سال 1387 قمري ساخته شده است. و در سوي ديگر
در نوشته شده: در دوره توليت سيد محسن مرتضي فرزند سيد رضا و با كمك سيد قاسم
حسيني و تحت نظر شيخ محمد حسن مويد در سال 1387 قمري تهيه گرديد، خطاطي آن
كار استاد حبيب اللّه‏ فضائلي است.

   حرم حضرت زينب (عليها السلام) چهار در ورودي دارد. سقف شبستان و حرم از سه قسمت
تشكيل شده كه به صورت پله‏اي بر روي هم قرار دارند و گنبد نيز در وسط آن قرار يافته
است. بر روي اين گنبد آياتي از قران نوشته شده و طلاكاري آن در سال‏هاي اخير به
وسيله ايران انجام شده است.

   در سمت شرق صحن مطهر، مصلاي زينبيه به همت «آيت‏اللّه‏ فهري زنجاني» نماينده
مقام معظم ولي فقيه در سوريه ساخته شده و مراسم نماز جماعت، دعاي كميل و نماز
جمعه در آن بر قرار مي‏گردد. اين شبستان بسيار بزرگ مي‏باشد. مساحت كل صحن، حرم
و ساير مراكز وابسته حدود ده هزار متر مربع است. در حرم جمعا 114 اطاق وجود دارد
كه 64 اطاق آن در صحن بزرگ و بقيه در صحن دوم و حسينيه‏هاي اطراف است.



77


   مقبره آن بانوي بزرگوار زينب كبري (عليها السلام) در وسط حرم با ضريحي نقره‏اي و اطراف
آن هشت ستون كاشي‏كاري شده كه گنبد حرم بر آن استوار شده وجود دارد. ديوارهاي
حرم مطهر تا نصف آن سنگ سفيد و بقيه آيينه‏كاري بوده و جلوه‏اي از هنر و معماري
ايراني اسلامي است. بناي داخل و خارج حرم و همچنين مناره‏ها و گنبد از حدود بيست
سال پيش است ولي توسعه‏هاي اطراف صحن و تزيينات آن‏ها همگي از سوي جمهوري
اسلامي انجام شده است.(1)


   2. حرم مطهر حضرت رقيه (عليها السلام)

   حضرت رقيه (عليها السلام) دختر خردسال امام حسين (عليه السلام) كه همراه اسيران اهل بيت (عليه السلام) به
شام برده شد و در همان جا فوت كرده و به خاك سپرده شدند. بر اساس نوشته‏هاي بعضي
كتاب‏هاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليها السلام) ، امّ اسحاق است كه پيش‏تر همسر امام
حسن مجتبي (عليه السلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليه السلام) به عقد امام
حسين (عليه السلام) درآمده است.(2) مادر حضرت رقيه (عليها السلام) از بانوان بزرگ و بافضيلت اسلام به
شمار مي‏آيد. بنا به گفته شيخ مفيد در كتاب الارشاد، كنيه ايشان بنت طلحه است.(3)



   نام مادر حضرت رقيه (عليها السلام) در بعضي كتاب‏ها، ام‏جعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل
محكمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت
رقيه (عليها السلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني، معرفي مي‏كند كه در حمله
مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآمد و مادر گرامي
حضرت امام سجاد (عليه السلام) نيز به شمار مي‏آيد.(4)

   اين مطلب از نظر تاريخ‏نويسان معاصر پذيرفته نشده؛ زيرا ايشان هنگام تولد امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قائدان، اصغر، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 66-67.


2- الاربلي، كشف الغمه في معرفه الائمه، ج 2، ص 216 الطبرسي، اعلام الوري بأعلام الهدي، ص 251.


3- مفيد، الارشاد، ج 2، ص 200 طبرسي، اعلام الوري، ص 251.


4- حايري، معالي السبطين، چاپ اول، ج2 ، ص 214.



78


سجاد (عليه السلام) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه كربلا، يعني در سال 37 ه . ق. دانسته‏اند. از اين‏رو، امكان ندارد او مادر كودكي باشد كه در فاصله سه يا چهار
سال پيش از حادثه كربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يك صورت قابل حل
مي‏باشد كه بگوييم شاه زنان كسي غير از شهربانو (مادر امام سجاد (عليه السلام) ) است.


   رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است.(1) گويا اين اسم لقب
حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام
حسين (عليه السلام) كمتر به چشم مي‏خورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اين كه ايشان همان
فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) باشد، وجود دارد.(2) درواقع، بعضي از فرزندان امام حسين (عليه السلام) دو اسم داشته‏اند و امكان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.

   گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در كتاب
تاريخ آمده است: «در ميان كودكان امام حسين (عليه السلام) دختر كوچكي به نام فاطمه بود و
چون امام حسين (عليه السلام) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست مي‏داشتند، هر فرزند دختري كه
خدا به ايشان مي‏داد، نامش را فاطمه مي‏گذاشت. همان گونه كه هرچه پسر داشتند، به
احترام پدرشان امام علي (عليه السلام) وي را علي مي‏ناميد».(3) گفتني است سيره ديگر امامان نيز
در نام‏گذاري فرزندانشان چنين بوده است.(4)

   قديمي‏ترين كتابي كه از حضرت رقيه (عليها السلام) به عنوان دختر امام حسين (عليه السلام) ياد كرده
است و شهادت او را در خرابه شام مي‏داند، كتاب كامل بهائي است. اين كتاب، اثر عالم
بزرگوار، شيخ عمادالدين الحسن بن علي بن محمد طبري امامي است كه به امر وزير
بهاءالدين، حاكم اصفهان در روزگار سلطنت هلاكوخان، نوشته شده است. به ظاهر،
نام‏گذاري آن به كامل بهائي از آن روست كه به امر بهاءالدين نگاشته شده است. اين
كتاب در سال 675 هجري قمري تأليف شده و به دليل قدمت زيادي كه دارد، از ارزش
ويژه‏اي برخوردار است؛ زيرا به جهت نزديك بودن تأليف يا رويدادهاي نگاشته شده،
به نسبت منابع موجود در اين راستا، حايز اهميت است و منبعي ممتاز به شمار مي‏رود و
دستمايه تحقيقات بعدي بسيار در اين زمينه قرار مي‏گرفته است. شيخ عباس قمي در
نفس‏المهموم و منتهي الامال، ماجراي شهادت حضرت رقيه (عليها السلام) را از آن كتاب نقل
مي‏كند.


   هم‏چنين بسياري از عالمان بزرگوار مطالب اين كتاب را مورد تأييد، و به آن استناد
كرده‏اند. كتاب ديگري به نام بشاره المصطفي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) لشيعه المرتضي (عليه السلام) وجود دارد كه
در اين كتاب نيز به برخي رويدادهاي پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. اولين منبعي
كه در آن تصريح شده كه اسيران كربلا در اربعين اول، بر سر مزار شهداي كربلا نيامده‏اند،
همين كتاب مي‏باشد. او جرياني را از عطيه(5) دوست جابربن عبداللّه‏ انصاري نقل مي‏كند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 293.


2- نظري منفرد، قصه كربلا، پاورقي ص 518.


3- مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 210.


4- هادي‏منش، ابوالفضل، بررسي زندگاني و نقش الگويي حضرت رقيه (عليها السلام) ، ص 12.


5- در گفتار برخي ذاكران و واعظان مشهور است كه عطيه غلام جابربن عبداللّه‏ انصاري بوده، در حالي كه
اين مطلب تحريف تاريخ است. عطيه عوفي از رجال كوفه و از اصحاب اميرالمؤمنين (عليه السلام) بوده و حتي
نام‏گذاري او نيز هنگام تولدش توسط امام علي (عليه السلام) صورت گرفته است. او پنج امام را درك نموده و در
زمان امام باقر (عليه السلام) از دنيا رفت (ر.ك: التستري، محمدتقي، قاموس الرجال، چاپ دوم، قم، انتشارات
جامعه مدرسين، 1415 ق، ج 7،ص 210).



79


كه به اتفاق هم بر سر مزار اباعبداللّه‏ الحسين (عليه السلام) و شهيدان كربلا حاضر شده، اولين
زائرين قبر او در نخستين اربعين حسيني مي‏گردند. اما مؤلف كتاب البشاره سخني از
ملاقات جابر با اسيران كربلا به ميان نمي‏آورد و برخلاف آنچه در برخي مقتل‏ها نگاشته
شده، هيچ ملاقاتي در اين روز بين او و اسيران كربلا صورت نمي‏گيرد.(1) اين موضوع نيز
نقطه عطف ديگري در امتياز و برتري اين كتاب مي‏باشد.(2)


   درباره سنّ شريف حضرت رقيه (عليها السلام) در ميان تاريخ‏نگاران اختلاف نظر وجود دارد
و مشهور اين است كه ايشان سه يا چهار بهار بيشتر به خود نديده و در روزهاي آغازين
صفر سال 61 ه . ق، پرپر شده است. در مورد نحوه شهادت آن حضرت نقل است كه پس
از ورود اسيران اهل بيت (عليه السلام) آنان را در مكاني كنار «باب الفراديس» كه در آن زمان
خرابه‏اي بود، مستقر كردند. رقيه در اين زمان چهار ساله بود و مرتبا بهانه پدر مي‏كرد و
يزيد لعنه‏اللّه‏ دستور داد سر مبارك پدر را نزد او ببرند. چون رقيه آن سر خونين را ديد از
غم و اندوه فراوان پس از چند روز وفات يافت.(3)



   حضرت رقيه (عليها السلام) را كنار آن مكان كه مقبره‏اي عمومي به نام «مقبره باب الفراديس»
بود به خاك سپردند. اين مقبره در شمال غربي محله قديمي دمشق و كنار باب الفراديس
قرار داشت. در ابتدا سلاطين ايوبي بر قبر او مقبره‏اي كوچك ولي زيبا ساختند، سنگ
قبري كه بر وي نهاده شد از سنگ موزاييك تزيين شده به وسيله عاج و مرمر بود كه
اطراف آن را ضريح زيبايي احاطه كرده بود و بر فراز آن نيز گنبد و عمارتي بنا شد. مكان
ياد شده كه از همان ابتدا به صورت مسجد ومقبره بود، در سال 1125 قمري مورد
بازسازي قرار گرفت و در سال 1323 قمري به وسيله ميرزا علي‏اصغر خان امين‏السلطان


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الطبري، بشاره المصطفي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) لشيعه المرتضي (عليه السلام) ، ص 74.


2- هادي‏منش، ابوالفضل، بررسي زندگاني و نقش الگويي حضرت رقيه (عليها السلام) ، ص 14.


3- قمي، شيخ عباس، منتهي‏الآمال، ج 1، ص 437.



80



| شناسه مطلب: 77408







نظرات کاربران